PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کافه دومگو



برگ ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8

Anarchy
10-09-2012, 08:06 PM
باید یه بخش جدا باشه برای نقل قول...این جوری اصلا معلوم نیست کی نقل قول گرفته ازت!!

Russell
10-09-2012, 08:11 PM
راسل جان آواتارتون کیه؟
ایشون هستند یا بهتره بگم بودن ویوییان جان:
‭BBC ‮فارسی‬ - ‮فرهنگ و هنر‬ - ‮زنگ‌ها برای کریستوفر هیچنز، دین‌ستیز جنجالی، به صدا درآمد‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/12/111216_l41_book_hitchens_obituary.shtml)

Philo
10-09-2012, 08:15 PM
این "اسپرت" دقیقا یعنی چی؟ رینگ اسپرت و کت اسپرت و کفش اسپرت تو چه چیزی مشترکن که باعث میشه به همشون بگیم اسپرت؟

Mehrbod
10-09-2012, 08:15 PM
مهربد جان اونموقع که روشن بود هر چیزی میشد( نه فقط نقل قول گرفته شدن ار ما) پیغام میداد.

خاموش نیست هنوز روشن باید باشد.

Unknown
10-09-2012, 08:16 PM
چه چیزی شما را چنین متعجب کرده فیلوی گرامی؟

Russell
10-09-2012, 08:18 PM
خاموش نیست هنوز روشن باید باشد.
از اون موقع که زرت و زرت پیغام میداد کسی ازم نقل قول نگرفته بود فکر کردم خاموشه ولی درسته :e11b:

viviyan
10-09-2012, 08:34 PM
ایشون هستند یا بهتره بگم بودن ویوییان جان:
‭BBC ‮فارسی‬ - ‮فرهنگ و هنر‬ - ‮زنگ‌ها برای کریستوفر هیچنز، دین‌ستیز جنجالی، به صدا درآمد‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/12/111216_l41_book_hitchens_obituary.shtml)

اوه، ایشون رو درباره شون و نقل قولهایی ازشون خووندم. نمیدونستم اینقد خوش قیافه اس (بود). :e105:

Unknown
10-09-2012, 08:36 PM
صفی از n شخص را در نظر بگیرید. هر شخص می کوشد داستانی را که از نفر قبلی شنیده بطور دقیق برای نفر بعدی بازگو کند. به نظر شما وقتی n به بینهایت میل کند، داستانی که شخص آخری می گوید چه میزان با داستان اولیه تطابق دارد؟

Mehrbod
10-09-2012, 08:41 PM
باید یه بخش جدا باشه برای نقل قول...این جوری اصلا معلوم نیست کی نقل قول گرفته ازت!!

هست دیگه آنارشی جان، بروید به پروفایل خود، نخستین دکمه از چپ :e402:

Russell
10-09-2012, 08:43 PM
اگر خطا صفر مطلق نباشد نه میشود داستان که دگرگون شود کامل که هیچ میشود دیوان حافظ بشود رباعیات خیام :e404:

Ouroboros
10-09-2012, 08:48 PM
از دوستان کسی اینرا دیده:


http://www.youtube.com/watch?feature=player_detailpage&v=j72U074wi1I

یک دختربچه‌ی چاق در خانواده‌ای پر از آدمهای چاق و ردنک که خود را برای شرکت در مسابقه‌ی زیبایی‌ آماده می‌کند. نظرتان درباره‌ی آن چیست؟ چیزی تهوع‌برانگیزتر از آن دیده‌اید؟

Unknown
10-09-2012, 08:48 PM
اگر خطا صفر مطلق نباشد نه میشود داستان که دگرگون شود کامل که هیچ میشود دیوان حافظ بشود رباعیات خیام :e404:
میتوان این را افزود که اینها انسانهایی سالم و معمولی هستند. بنابراین داستان که قطعا دگرگون می شود، اما اگر فرض کنیم داستان اولیه در مورد یک شاهزاده باشد، آیا امکان دارد که داستان آخری در مورد چیز دیگری باشد؟!

Russell
10-09-2012, 08:57 PM
راستش هرچه تلاش کردم، جمله ات را نفهمیدم! اما خطا صفر نیست. میتوان این را افزود که اینها انسانهایی سالم و معمولی هستند. بنابراین داستان که قطعا دگرگون می شود، اما اگر فرض کنیم داستان اولیه در مورد یک شاهزاده باشد، آیا امکان دارد که داستان آخری در مورد چیز دیگری باشد؟!
ربطی به ثابت و معمولی بودن ندارد ناشناس جان،اگر خطا بتوان تجمع پیدا کند فقط مساله زمان مطرح است که این داستان دگرگون شود،بعبارت دیگر از دید تئوری این داستان در بلند مدت به تمام داستانهای ممکن دگرگون میشود،یکچیزی میشود شبیه به این:
Infinite monkey theorem - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Infinite_monkey_theorem)

Unknown
10-09-2012, 09:12 PM
سپاس. این پرسش بعد از مرور دوباره تاپیک نرخ خطای بیت (http://www.daftarche.com/%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%DA%AF%D8%B 1%D8%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%D8%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-18/%D9%86%D8%B1%D8%AE-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-702/) به ذهنم رسید. اما نمی دانم چرا با اینکه از قبل با مسئله میمون ابدی آشنا بودم، به ذهنم نرسید که این مسئله در واقع معادل با همان است، چرا که احتمال خطا دستکم در حامل اطلاعات (صدا یا گوش انسان سالم) صفر نیست. اما بهرحال مسئله جالبی است که برای سرگرمی، روی n های متناهی آزمایش شود. اینگونه می توان روند تغییر را هم دنبال کرد.

Alice
10-09-2012, 11:15 PM
چرا برای هر نقل قول برای من پی ام می آید ؟

Mehrbod
10-09-2012, 11:20 PM
چرا برای هر نقل قول برای من پی ام می آید ؟

این یک ویژگی نو است ما افزودیم به سایت، با این پیشوازی که شد انگار همین فردا باید ببندیمش :21:

Ouroboros
10-10-2012, 12:33 AM
دوستان نظرشان پیرامون براه انداختن جستاری برای شناختن و معرفی و روش ساخت و بازگویی ِ تجربیات شخصی درباره‌ی مواد افیونی چیست؟ اصلا کسی اینجا بجز من اهل این برنامه‌ها هست؟

Mehrbod
10-10-2012, 12:43 AM
دوستان نظرشان پیرامون براه انداختن جستاری برای شناختن و معرفی و روش ساخت و بازگویی ِ تجربیات شخصی درباره‌ی مواد افیونی چیست؟ اصلا کسی اینجا بجز من اهل این برنامه‌ها هست؟

یک جستاری پیرامون الکل داشتیم به آنها هم رسیده بود: نوشیدنی های الکلی - صفحه 15 (http://www.daftarche.com/showthread.php/344-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D9%84%DB%8C?goto=newpost)

Ouroboros
10-10-2012, 12:49 AM
در آن جستار شرکت داشتم، منظورم بطور تخصصی‌تر بود پیرامون فقط مواد مخدر. هرچه بیشتر اهل مشروب باشید احتمال علاقه و دلبستگی و وابستگی به مواد مخدر در شما کمتر است، نوشیدنی‌ها متعلق به اشخاص اهل دل و عیش هستند، کشیدنی‌ها مال آدمهای دلسوخته.

Philo
10-10-2012, 09:27 AM
چه چیزی شما را چنین متعجب کرده فیلوی گرامی؟
بگویید چه چیزی تو را متعجب نکرده، این جهان همش عجیبه، من نمی فهمم چرا هر بار موبایلم را به بالا پرتاب مبکنم دوباره بر میگردد پایین!

Mehrbod
10-10-2012, 10:47 AM
بگویید چه چیزی تو را متعجب نکرده، این جهان همش عجیبه، من نمی فهمم چرا هر بار موبایلم را به بالا پرتاب مبکنم دوباره بر میگردد پایین!


اینکه شما هنوز به این عجیب بودن خو نگرفته‌اید خود عجیب است! :e402:

براستی مغز اندام شگرفیه، به چیزهایی میتواند باورید و خو گرفت که از دیدگاه یک سوم‌کس به هذیان و بیماری بماند ..

Mehrbod
10-10-2012, 10:53 AM
چرا برای هر نقل قول برای من پی ام می آید ؟


از اون موقع که زرت و زرت پیغام میداد کسی ازم نقل قول نگرفته بود فکر کردم خاموشه ولی درسته :e11b:


دوستان خواهشا راهی برای غیرفعال کردن این امکان تخماتیک جدید بگذارید. یعنی چه که هر وقت کسی کوت گرفت برایم پیام خصوصی بیاید؟! خیلی بد.


بسته شد تا دیرتر.

Mehrbod
10-10-2012, 10:57 AM
در آن جستار شرکت داشتم، منظورم بطور تخصصی‌تر بود پیرامون فقط مواد مخدر. هرچه بیشتر اهل مشروب باشید احتمال علاقه و دلبستگی و وابستگی به مواد مخدر در شما کمتر است، نوشیدنی‌ها متعلق به اشخاص اهل دل و عیش هستند، کشیدنی‌ها مال آدمهای دلسوخته.


من درباره ماده‌های روانگردان و کارکردشان خوانده‌ام، ولی روی هم رفته گرایش به تندرستی و اینها نمیگذارد سراغشان برود :e402:

ecstasy و amphetamine رو بیشتر نیازمودم، هیچکدام هم تاجاییکه میدانم توهمزایی ندارند و انگیزنده هستند تنها.

Ouroboros
10-10-2012, 05:07 PM
من درباره ماده‌های روانگردان و کارکردشان خوانده‌ام، ولی روی هم رفته گرایش به تندرستی و اینها نمیگذارد سراغشان برود

ecstasy و amphetamine رو بیشتر نیازمودم، هیچکدام هم تاجاییکه میدانم توهمزایی ندارند و انگیزنده هستند تنها.
ایرانی‌ها گویا اصلا از مواد توهم‌زا خوششان نمی‌آید، آنجا هرگز نمی‌توانید اسید پیدا بکنید، ارجین می‌فروشند بجای آن و کسی هم فرقشان را نمی‌داند.. من در ایران به ناچاری شربت سینه می‌خوردم، که بسیار هم زیان‌آورست. اینجا ال‌اس‌دی یافت می‌شود و تا جایی که می‌دانم کم زیان‌ترین ماده‌ی مخدر دنیاست. من هرگز فلسفه‌ی این مواد انگیزنده را نفهمیدم.. اگر می‌خواهید مظطرب و متشنج و عصبی باشید چرا مواد مصرف می‌کنید؟ بروید مسجد! من نه اکستاسی مصرف کرده‌ام نه آمفتامین، از این گروه موادهای هیجان‌آور فقط کوکائین کشیده‌ام، و حالم را بسیار بد کرده.. بگویید بدانیم چطور بودند؟

Anarchy
10-10-2012, 05:24 PM
امیر جان من هیچ کدوم رو مصرف نکردم تا حالا...شما توصیه ات چیه:e105:؟

shirin
10-10-2012, 05:34 PM
منم از گروه مواد هیجان آور و انگیزاننده فقط قهوه مصرف کردم. برای وقتی استرس نداری خیلی خوبه. کلی پرهیجان و نشاط انگیز میشی ولی وقتی استرس داری شدیدا دچار دل آشوب و صعف اعصاب میشی. توصیه میکنم وقتی استرس دارید مصرف نکنید. :D

Ouroboros
10-10-2012, 05:43 PM
امیر جان من هیچ کدوم رو مصرف نکردم تا حالا...شما توصیه ات چیه؟
LSD
یک تریپ خوب روی ال‌اس‌دی بهترین تجربه‌ی مصنوعی نوع بشر در حال حاضر است. امیدوارم در آینده‌ی نزدیک بتوان با دستکاری کردن رسپتورهای مغزی تجربیات جالب‌تری داشت، ولی حالا از این بهتر گیرتان نمی‌آید.

Russell
10-10-2012, 05:54 PM
یک تریپ خوب روی ال‌اس‌دی بهترین تجربه‌ی مصنوعی نوع بشر در حال حاضر است. امیدوارم در آینده‌ی نزدیک بتوان با دستکاری کردن رسپتورهای مغزی تجربیات جالب‌تری داشت، ولی حالا از این بهتر گیرتان نمی‌آید.
عوارض اینها تا چه حده هر کدوم؟

Ouroboros
10-10-2012, 06:15 PM
عوارض اینها تا چه حده هر کدوم؟
فکر می‌کنم بدترین ماده‌ی مخدر جهان کریستال مث(شیشه)باشد، که انواع و اقسام پیامدهای ناجور را دارد. نمی‌دانم چرا در ایران آنقدر محبوب شده، اینطرف آب ماده‌ی مخدر ِ دانشجوهای تنبل در شبهای امتحان است، برای بیدار ماندن و تمرکز کردن. ال‌اس‌دی هیچ عارضه‌ی جدی ندارد، شماری از مصرف‌کنندگان ممکن است دچار جنون موقت/دائمی بشوند(از هر هزار نفر یکی). تا بحال هیچکس هم از آن اوردوز نشده. تریپ‌های بد که بسیار نادر هستند می‌توانند یک هفته‌ای شما را افسرده بکنند.

shirin
10-10-2012, 06:33 PM
تبلیغ مواد مخدر میکنی امیر؟ دوست ناباب. :d

Mehrbod
10-10-2012, 06:42 PM
ایرانی‌ها گویا اصلا از مواد توهم‌زا خوششان نمی‌آید، آنجا هرگز نمی‌توانید اسید پیدا بکنید، ارجین می‌فروشند بجای آن و کسی هم فرقشان را نمی‌داند.. من در ایران به ناچاری شربت سینه می‌خوردم، که بسیار هم زیان‌آورست. اینجا ال‌اس‌دی یافت می‌شود و تا جایی که می‌دانم کم زیان‌ترین ماده‌ی مخدر دنیاست. من هرگز فلسفه‌ی این مواد انگیزنده را نفهمیدم.. اگر می‌خواهید مظطرب و متشنج و عصبی باشید چرا مواد مصرف می‌کنید؟ بروید مسجد! من نه اکستاسی مصرف کرده‌ام نه آمفتامین، از این گروه موادهای هیجان‌آور فقط کوکائین کشیده‌ام، و حالم را بسیار بد کرده.. بگویید بدانیم چطور بودند؟

من مدتهاست دیگر کانادا نیستم امیر جان،

و اینکه راستش هر دو بیخود بودند. اکستاسی را درست نمیدانم چون همراه با هزار و یک کوکتل و چیز دیگر بود :pidgin_017: ولی تا یکی دو هفته
پسین mood بی اندازه پایینی داشتم و تنها چیزی که یک خرده‌ای کمک میکرد قهوه (اسپرسو) بود، روی هم رفته به افسردگی آن نمیارزید!

amphetamine ولی کاری نکرد بجز اینکه 48 ساعتی بیدار بودم + تپش قلب بسیار تند + دلهره + احساس آشوب + ترس
همه اینها بی کوچکترین احساس خوبی!

ecstasy باز یک حس خوشایند + خوشنودی از زندگی و احساس نزدیکی به دیگران و پیرامون آنجا درست میکند، amphetamine را
دیگر نمیدانم چه سودی دارد! تنها به درد همان بیدار ماندن و درس خواندن انگار میخورد، بماند که اعتیادآوری بسیار بالایی هم شنیده‌ام دارد!

Anarchy
10-10-2012, 06:55 PM
بابا شما چه خلافکارین !!! من که هیچ علاقه ای حتی به امتحان کردنش ندارم...اثراتش تو بقیه رو دیدم برام کافیه:e404:

Mehrbod
10-10-2012, 06:56 PM
بابا شما چه خلافکارین !!! من که هیچ علاقه ای حتی به امتحان کردنش ندارم...اثراتش تو بقیه رو دیدم برام کافیه:e404:

من اعتراف میکنم نادانی کردم :4:

چند ماهی میشود آبجو را هم کنار گذاشته‌ام.

Ouroboros
10-10-2012, 07:29 PM
- آنارشی جان بر هر انسانی یک عادت ناپسند و مبتنی بر خودویرانگری رواست!
افزون بر این منهم مخالف هرنوع ماده‌ی اعتیادآوری هستم، جایگاه انسان بسی والاتر از آنست که بنده‌ی یک ماده‌ای بشود و از روی وابستگی نتواند چنان‌که می‌خواهد رفتار بکند. پیرامون مواد ِ بدون وابستگی و کم‌زیان اما، من شما را دعوت می‌کنم به بازنگری، که چه مایه آسیب‌های اندک آنها بیارزد به لذت‌های والایی که می‌آورند. دستکم نزد من که چنین است، و زندگی برایم چیزی بجز تلاش مداوم جهت حداکثری کردن لذت‌ها نیست.

- مهربد گرامی کسی از دوستانتان را به تازگی از دست نداده‌اید یا برخورد نزدیکی با مرگ نداشته‌اید؟
این درگیری تازه و اندکی افراط‌آمیخته با سلامتی و جاودانگی به رفتار فرهیختگانی می‌ماند که دوستی را از دست داده‌اند و ارزش راستین زندگی را دوباره یافته‌اند، اگرنه یقین دارم که فواید آبجو به زیان‌های آن می‌چربد، چربیدنی!

- بانو شیرین ارجمند من اندکی وابستگی ایدئولوژیک هم به موضوع دارم. برایم مرحله‌ی آغازین انقلاب آنارشیستی همینست: خیزش لمپنها برپاد ِ بورژوازی، پرولتاریا و دولت. فاحشه‌ها، معتادها، دزدها..چراکه پرولتاریا به سیستم موجود وابسته‌تر شده است از سرمایه‌داران، و هیچ امیدی برای واگشت ِ آنها وجود ندارد.

shirin
10-10-2012, 09:31 PM
امیرجان من فکر میکنم جامعه ای که بر مبنای آنارشیسم باشه بیشتر یه مدینه فاضله هست. هیچوقت نمیتونه شکل واقعیت به خودش بگیره. وقتی دولت و قانون وجود نداشته باشه همه افراد جامعه اگه برابر باشن همدیگه رو نابود میکنن و جامعه فرو می پاشه یا عده ای قویتر بقیه رو زیر سلطه میگیرن و یه نظام دیکتاتوری به وجود میاد. کلا این قانون طبیعت هست که همیشه موجودات میخوان منابع و امکانات بیشتری داشته باشند و کسی اگه برگ برنده ای داشته باشه تا بتونه منابعی بیشتری برای خودش فراهم کنه استفاده میکنه از اون. به نظرت انسانها کی میتونند این خصیصه غریزی رو به طور کامل بذارن کنار و رفتارهایی کاملا آرمانی و شعارگونه رو در پیش بگیرند؟ و یا حتی اگر هم بخوان درست رفتار کنن تعریف هر انسانی از درست بسیار متفاوت هست با هم چطور عده ای میتونن بدون وجود قانون تعریف شده ای که خودشون رو موظف به تابعیت از اون بدونن به خوبی زندگی کنن؟

Ouroboros
10-10-2012, 10:42 PM
امیرجان من فکر میکنم جامعه ای که بر مبنای آنارشیسم باشه بیشتر یه مدینه فاضله هست. هیچوقت نمیتونه شکل واقعیت به خودش بگیره. وقتی دولت و قانون وجود نداشته باشه همه افراد جامعه اگه برابر باشن همدیگه رو نابود میکنن و جامعه فرو می پاشه یا عده ای قویتر بقیه رو زیر سلطه میگیرن و یه نظام دیکتاتوری به وجود میاد. کلا این قانون طبیعت هست که همیشه موجودات میخوان منابع و امکانات بیشتری داشته باشند و کسی اگه برگ برنده ای داشته باشه تا بتونه منابعی بیشتری برای خودش فراهم کنه استفاده میکنه از اون. به نظرت انسانها کی میتونند این خصیصه غریزی رو به طور کامل بذارن کنار و رفتارهایی کاملا آرمانی و شعارگونه رو در پیش بگیرند؟ و یا حتی اگر هم بخوان درست رفتار کنن تعریف هر انسانی از درست بسیار متفاوت هست با هم چطور عده ای میتونن بدون وجود قانون تعریف شده ای که خودشون رو موظف به تابعیت از اون بدونن به خوبی زندگی کنن؟
پیرامون این مسئله پیشتر زیاد صحبت کرده‌ام. تا زمانی که اینهمه نابرابری هست، آرزوی رسیدن به آزادی راستین خیالی بنظر می‌رسد. من بسیار بعید می‌دانم که وحشی‌گری و نبرد برای رسیدن به منابع در انسان ذاتی باشد، بالعکس انسان‌ها تا همین اواخر(بیست هزار سال قبل)بدون همیاری بی‌چشمداشت و کمک به اعضای ضعیف‌تر و دستگیری از آنها نابود می‌شده‌اند. اگرهم غریزی باشد، ما بسیاری رفتارهای خوب و بد غریزی را به آسانی دور ریخته‌ایم و دلیلی نیست که نتوانیم این یکی را تعدیل بکنیم، به نحوی که بشود بدون زور دولت کنار هم زندگی آسان و بی‌دلنگرانی داشت. جامعه‌ی کنونی بشر به سمت پیشرفت درحال حرکت است، من رسیدن به شرایط دولت‌زدوده و طبقه‌زدوده را روندی مرحله‌مرحله، اما غیرقابل اجتناب می‌بینم.

sonixax
10-11-2012, 12:40 AM
میخواهید یك جستار هم به نام شیره كش خانه راه بیندازیم :دی

Mehrbod
10-11-2012, 02:03 AM
امروز واسه یکمین بار سایت فرهنگستان زبان پارسی را باز کرده‌ام: فرهنگستان زبان و ادب فارسی (http://www.persianacademy.ir)


میبینم سر تا پاش عربیه! هتا «پارسی» را هم "فارسی" نوشته‌اند .. براستی مایه دریغ و ناامیدیه ..

Anarchy
10-11-2012, 05:37 PM
راسل جان چقدر ساکت شدی:e404:؟ یک سخنی از خودت در و کن:e056:

Russell
10-11-2012, 05:41 PM
حس پست دادن نمیدونم چرا نیست آنارشی جان،ولی بخاطر گل روی خودت چشم،پست در وکنم بزودی :e105:

Anarchy
10-11-2012, 08:33 PM
حالا امشب که من وقت دارم بقیه غیبشون زده..البته شاید ارتباط داشته باشه با شب جمعه:e105:

mamad1
10-11-2012, 09:50 PM
تو این جمع مگه متاهل هست؟
شک دارم؟

هممون تو یه چیز مشترکیم

الان جلو سیستمه نشستیم و نه کسی منتظرمونه و نه منتظر کسی هستیم:e404:

Anarchy
10-11-2012, 10:18 PM
متاهل که نه اما بچه ها اکثرا بازار آزاد استفاده میکنن و بالاخره امشب....:e106::e404::e105:

Alice
10-11-2012, 10:44 PM
میبینم سر تا پاش عربیه!

زبان ما نیمی عربی ست و نیمی پارسی !
چه بخواهید بپذیرید چه نخواهید همین است و خواهد ماند

Mehrbod
10-11-2012, 11:20 PM
زبان ما نیمی عربی ست و نیمی پارسی !
چه بخواهید بپذیرید چه نخواهید همین است و خواهد ماند

یعنی نپذیریم و نخواهیم درست نمیشود؟ :e402:

Alice
10-11-2012, 11:24 PM
یعنی نپذیریم و نخواهیم درست نمیشود؟

نه نمی شود ؛

sonixax
10-11-2012, 11:42 PM
نه نمی شود ؛

خوب تکلیف این همه واژه که از شکل عربیش به پارسی برگردان شده و روزمره هم استفاده میشود و شکل عربیش فراموش شده چه میشود ؟

عدلیه = دادگستری
عوض کردن = جایگزین کردن
قوس قزح = رنگین کمان
سلام علیکم = درود
عاقل = دانا
طول = دازا
عمق = ژرفا
ماضی = گذشته
جایزه = پاداش
جدید = نو ، تازه
رَب = خدا

و ده ها شاید هم صدها یا هزاران واژه ی دیگر که حضور ذهن ندارم !
حتا خود آخوندهایش هم در مقابل این داستان نتوانسته اند مقاومت کنند و در تلویزیون و کتابها و ... شان از واژه های پارسی ی جایگزین شده با عربیش استفاده میکنند .
روند تاریخ و جایگزینی واژه ها چیزی خلاف گفته ی شما را نشان میدهد آلیس جان :e032:

Alice
10-11-2012, 11:49 PM
خوب تکلیف این همه واژه که از شکل عربیش به پارسی برگردان شده و روزمره هم استفاده میشود و شکل عربیش فراموش شده چه میشود ؟

شکل عربی شان کجا فراموش شده است ؟

بیشینه واژگانی که نهادید شکل عربی شان در محاوره رایج تر است ؛


روند تاریخ و جایگزینی واژه ها چیزی خلاف گفته ی شما را نشان میدهد آلیس جان

تاریخ می گوید زبان در حال پیشرفت است و دگرگون می شود و هرگز زبانی که دگرگون شده به شکل گذشته خود بازنمی گردد (مگر چندین واژه محدود ؛ کلیت زبان به گذشته برنمی گردد)

Ouroboros
10-12-2012, 12:02 AM
پارسی‌نویسی کاریست درخور توجه و عنایت که به گستره‌ی لغات این زبان می‌افزاید، اینکه برای بسیاری چیزها چند واژه‌ که بیشینه‌ی مردم با آنها آشنا هستند وجود داشته باشد ویژگی ِ بدی نیست، اما تبدیل کردن آن به رسالتی ایدئولوژیک و تکفیر آنها که به پیروی از شما سره‌نویسی نمی‌کنند، یا هر نوعی از تلاش برای «عربی‌زدایی» و خالی کردن فارسی از چهارده قرن تجربه‌ی مکتوب، متشکل از برجسته‌ترین متون ادبی، فرهنگی و هنری ِ تاریخ بلاهتی‌ست درخور خنده. نه فقط زبان برجسته‌ترین بزرگان ادبیات این کشور فارسی(و نه پارسی)بوده، بلکه همه‌ی پویایی زبان ما برآمده از همین قابلیت جذب و هضم ِ لغات بیگانه درخود، بدون از دست دادن توانایی‌های پیشتر موجود در آنست. مدافعان جنبش تازه‌پای ِ عربی‌زدایی باید برای ما توضیح بدهند بازگشتن به زبانی مرده که چند ده قرن از هر پیشرفت و ایده‌ و چیز جدیدی که وارد زبان شده محروم بوده و به فراموشی سپردن زبان حافظ و سعدی و مولانا چگونه بناست به پیشرفت‌های مورد ادعای ایشان یاری برساند و یا به مهار زبان‌پریشی موجود در میان ایرانیان منتج بشود؟! و دیگر اینکه چه امتیاز ویژه‌ای برای سره‌نویسی هست که زبان فارسی ِ کنونی فاقد آنست، و مشتی واژگان من‌درآوردی یا منسوخ می‌توانند آن فقدان را بزدایند؟

Mehrbod
10-12-2012, 12:05 AM
شکل عربی شان کجا فراموش شده است ؟

بیشینه واژگانی که نهادید شکل عربی شان در محاوره رایج تر است ؛



تاریخ می گوید زبان در حال پیشرفت است و دگرگون می شود و هرگز زبانی که دگرگون شده به شکل گذشته خود بازنمی گردد (مگر چندین واژه محدود ؛ کلیت زبان به گذشته برنمی گردد)


واژگانی مانند هواپیما در برابر «طیاره» هم چندین سال پیش مانند «واکاوی» و «نگر» نوین بودند، در گذر زمان نه تنها جا افتاده‌اند که واژه‌های پیشین را دور هم ریختند.
روی هم رفته این نگرشی بدبینانه بیشتر نیست آلیس جان، چرا که نه داده‌ای از درستی آن میگوید و هم اینکه بر پاد آن، میبینیم که واژگان بسیاری جاافتاده‌اند و روز به روز بیشتر هم میشوند: ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 4 (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-4.html#post18889)

چندتایی که امروز سددرسد جا افتاده‌اند:




اطفائیه = آتش نشانی
سانتاریوم = آسایشگاه
احصائیه = آمار
سویلیور = آلودگی
ویلیور = ارزش
محرک بالفعل = انگیزه
عضوالجسم = اندام
عودت الی المبدا = بازگشت
تادیه = پرداخت
پرونوستیک = پیش‌بینی
شرایط المعین = پیشنهاد
جهاز = دستگاه
تمام المتاع = سرمایه
عضوالاداره = کارمند



در کنار اینها جا نیافتاد هم جا نیافتاد. من که خوشی خودم از پارسی را گرفته‌‌ام، امروزیان و آیندگان
هم اگر خواستند در زندگی کامیار باشند باید در بهکرد و پیشرفت زبانشان بکوشند، نخواستند هم دیگر گناه ما نیست :4:

sonixax
10-12-2012, 12:06 AM
یعنی در ایران در محاوره مردم از رنگین كمان استفاده نمیكنند و میگو یند قوس قزح !!!
یا به جای گذشته از واژه ماضی استفاده میكنند ، یا مثلن میگویند رفتیم عدلیه ! یا به جای یا خدا میگوین یا رب !!!!
اینها فراموش شده اند و مابقی آنهایی كه نوشتم در شرف فراموشی هستند .

دگرگونی زبان هم پیوندی به جایگزینی واژه ها ندارند ، خیلی از واژه های پارسی امروزی اصلن در گذشته وجود نداشته اند ! مانند پیامك .
و همان طور كه بسیاری از واژه های عربی از یاد رفته اند ، بقیه شان هم فراموش میشوند و با واژه های تازه جایگزین میشوند منتها زمان لازم دارد و یكشبه خبری نمیشود . پارسی همین امروز نسبت به پارسی ٣٠ سال پیش بسیار پالایش شده تر است ، قطعن پارسی ٣٠ سال آینده از مال امروز پالایش شده تر خواهد بود .

Alice
10-12-2012, 12:22 AM
پارسی‌نویسی کاریست...
...
بله ؛
بیشینه آثار ادبی و ستُرگ ما فارسی است ؛ تازی زدایی چیزی بیشتر از کمرنگ کردن تدریجی آنان نیست ؛
بینگارید همه مردم پارسی بگویند ؛ آنگاه نوادگان ما چگونه حافظ و سعدی بخوانند ؟
پارسی گویان هیچ فرنود استواری جز مشتی آوند پوچ و تهی که بیشتر جنبه ی برچسب "ما فرهیخته ایم" را ندارند ؛

چرا زبان ما زبان شعر و سرود و زیبایی ست ؟
برای اینکه زبان نیایی ما به خودی خود توانایی زایش بالایی دارد ؛ و آمیخته شدنش با عربی بر این نیرو افزوده و این زبان را پرمایه و درخور شعر و آواز ساخته است ؛
دستگاه واژه سازی زبان ما با آمایش زبان عربی توانی بیش از اندازه یافته است ؛
و این همان چیزی ست که حد و مرزه فصاحتِ آثار ادبی مان را بی کرانه ساخته است ؛


یعنی در ایران در محاوره مردم از رنگین كمان استفاده نمیكنند و میگو یند قوس قزح !!!
یا به جای گذشته از واژه ماضی استفاده میكنند ، یا مثلن میگویند رفتیم عدلیه ! یا به جای یا خدا میگوین یا رب !!!!

گفتم بیشینه ؛ مثلاً ما در ریاضیات چیزی به نام درازا و ژرفا ( پهنه و بلندا و گنجا و ... ) نداشتیم ؛ تنها طول و عمق ( مساحت و ارتفاع و حجم و...) بودند !


در کنار اینها جا نیافتاد هم جا نیافتاد. من که خوشی خودم از پارسی را گرفته‌‌ام، امروزیان و آیندگان
هم اگر خواستند در زندگی کامیار باشند باید در بهکرد و پیشرفت زبانشان بکوشند، نخواستند هم دیگر گناه ما نیست

پارسی گویی سره چه بهکردی دارد ؟ هیچ ؛ تنها پس رفت است

Mehrbod
10-12-2012, 12:23 AM
پارسی‌نویسی کاریست درخور توجه و عنایت که به گستره‌ی لغات این زبان می‌افزاید، اینکه برای بسیاری چیزها چند واژه‌ که بیشینه‌ی مردم با آنها آشنا هستند وجود داشته باشد ویژگی ِ بدی نیست، اما تبدیل کردن آن به رسالتی ایدئولوژیک و تکفیر آنها که به پیروی از شما سره‌نویسی نمی‌کنند، یا هر نوعی از تلاش برای «عربی‌زدایی» و خالی کردن فارسی از چهارده قرن تجربه‌ی مکتوب، متشکل از برجسته‌ترین متون ادبی، فرهنگی و هنری ِ تاریخ بلاهتی‌ست درخور خنده. نه فقط زبان برجسته‌ترین بزرگان ادبیات این کشور فارسی(و نه پارسی)بوده، بلکه همه‌ی پویایی زبان ما برآمده از همین قابلیت جذب و هضم ِ لغات بیگانه درخود، بدون از دست دادن توانایی‌های پیشتر موجود در آنست. مدافعان جنبش تازه‌پای ِ عربی‌زدایی باید برای ما توضیح بدهند بازگشتن به زبانی مرده که چند ده قرن از هر پیشرفت و ایده‌ و چیز جدیدی که وارد زبان شده محروم بوده و به فراموشی سپردن زبان حافظ و سعدی و مولانا چگونه بناست به پیشرفت‌های مورد ادعای ایشان یاری برساند و یا به مهار زبان‌پریشی موجود در میان ایرانیان منتج بشود؟! و دیگر اینکه چه امتیاز ویژه‌ای برای سره‌نویسی هست که زبان فارسی ِ کنونی فاقد آنست، و مشتی واژگان من‌درآوردی یا منسوخ می‌توانند آن فقدان را بزدایند؟

روی هم رفته نوشته‌ات این چند تا نکته را میخواست برساند امیر جان:


1. چون ادبسار گذشته‌امان عربی هم داشته، پس نباید آنرا دور بریزیم، اگر نه ادبسارمان سست میشود.
2. زبان پویا است، باید پذیرای دادوستد فرهنگی و واژگان بود.



هر دوی اینها + 5 باره دیگر بخوبی بدست سرور مزدک پیشتر پاسخ داده شده‌اند:


ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 2 (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post10621)


هفت فرنود مهادین (دلیل اصلی) ناسازگاران با پاكسازی زبان پارسی


١- زبان، زبان است دیگر چه این، چه آن ، آماج تنها پیوند میان مردم است.
٢- زبان پاك و سره هیچ جای جهان نداریم و داشتن وام واژه یك چیز بهنجار است
۳- نیمی از زبان انگلیسی وام واژه است ولی زبان انگلیسی بسیار كامیاب هم هست.
۴- زبان "فارسی" به انگیزه ی واژه های عربی ، زبانی فاخر است و بی آنها، لخت و برهنه و "الكن" !
۵- زبان پارسی سره خنده دار و ریشخندی است(مسخره است)
۶- زبان چون پویاست، ، پس ولش كنیم كه واژه ها با روند "طبیعی" بیایند و بروند.
۷- زبان در پیشرفت ویا واپس ماندگی گویندگان آن زبان، هنود (تاثیر) ندارد

...

Mehrbod
10-12-2012, 12:34 AM
بله ؛
بیشینه آثار ادبی و ستُرگ ما فارسی است ؛ تازی زدایی چیزی بیشتر از کمرنگ کردن تدریجی آنان نیست ؛
بینگارید همه مردم پارسی بگویند ؛ آنگاه نوادگان ما چگونه حافظ و سعدی بخوانند ؟
پارسی گویان هیچ فرنود استواری جز مشتی آوند پوچ و تهی که بیشتر جنبه ی برچسب "ما فرهیخته ایم" را ندارند ؛




یكی دیگر از سفسته های دشمنان پارسی سازی این است كه گویا با پارسی سازی، حافظ و خیام (!) و سعدی و .. را از دست می دهیم چون آنها چند درسدی واژگان تازی بكار برده اند كه یاوه ای بیش نیست. هم اكنون هم برای خواندن سعدی نیاز به واژه نامه است. پارسی سازی ، كنار نهادن واژگان تازی، در گفتار روزانه و در دانش و فرهنگ و نوشتار است و نه ناروا (ممنوع) كردن آن . روشن است كه كسی كه فقه می خواند بخواند، یا چامه های پر از واژگان عربی، میتواند این واژگان را برای كار خودش یاد بگیرد. نه اینكه به وارونه، به انگیزه ی اینگونه كاربرد های اندك مانند فقه و چند تا دیوان، زبان پارسی را از مدرن شدن و زایا شدن بازداریم. در كشور های اروپایی هم ادبسار "كلاسیك" كه واژه های كهن لاتین و .. دارد، جای خودش را نسكخانه ها و موزه ها دارد و كسی را از خواندن آنها بازنداشته اند. روشن است كه اگر اندیشه ی درخشانی در دیوان ها باشد، خود بخود رو میاید و بر سر زبانهاست، هرچند كه واژگان تازی در ان بكار رفته باشد، وگرنه نمی توان مرده را بزور زنده نگه داشت.






چرا زبان ما زبان شعر و سرود و زیبایی ست ؟
برای اینکه زبان نیایی ما به خودی خود توانایی زایش بالایی دارد ؛ و آمیخته شدنش با عربی بر این نیرو افزوده و این زبان را پرمایه و درخور شعر و آواز ساخته است ؛
دستگاه واژه سازی زبان ما با آمایش زبان عربی توانی بیش از اندازه یافته است ؛
و این همان چیزی ست که حد و مرزه فصاحتِ آثار ادبی مان را بی کرانه ساخته است ؛


دروغه.
ما چیزی به نام وامواژه داریم که از دادوستد فرهنگی میاید، چیزی هم به نام "زورواژه" داریم که از زبان بیگانه خود را به واژگان خودی زورچپان میکند.

مگر ما واژه برای درود و بدرود و روز خوش و روزگارتان نیک و بامداد نداشته‌ایم که بجایش سلام و خدافظ و وقت بخیر و صبح آمده‌اند؟ پس
این چه جور توان گرفتنی است که خودی را می‌ویراند و بجای آن مینشیند؟ بیشتر که به تازش و تهاجم میخورد؟

بیخود که به عربی تازی (تازیک) نمیگویند! :e402:





گفتم بیشینه ؛ مثلاً ما در ریاضیات چیزی به نام درازا و ژرفا ( پهنه و بلندا و گنجا و ... ) نداشتیم ؛ تنها طول و عمق ( مساحت و ارتفاع و حجم و...) بودند !


برای همین هم هست که در دانش هیچ پخی نیستیم. من هنوز هم در دریافت متساوی الاضلاع و نمیدانم راس و اینها دشواری دارم.
به امید اسپاگتی، زیر سایه پارسی اینها هم درست میشود.





پارسی گویی سره چه بهکردی دارد ؟ هیچ ؛ تنها پس رفت است

اینجا پاسخ داده شده: ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 2 (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post10621)


واژه‌ای به نام هوهسته که در زبان پارسی کهن نیست، ولی برای "Eukarya" برساخته شده و بخوبی هم کار میکند.
این دیگه چه جور پسرفت پیشرفته‌ای است آلیس جان؟ :e405:

Ouroboros
10-12-2012, 12:51 AM
روی هم رفته نوشته‌ات این چند تا نکته را میخواست برساند امیر جان:

1. چون ادبسار گذشته‌امان عربی هم داشته، پس نباید آنرا دور بریزیم، اگر نه ادبسارمان سست میشود.
2. زبان پویا است، باید از دادوستد فرهنگی و واژگان پیشواز


هر دوی اینها + 5 باره دیگر بخوبی بدست سرور مزدک پیشتر پاسخ داده شده‌اند:
:e420:
تقلیل دادن ِ توأم با تحریف ِ نوشته‌ی دیگران به دو خط، و سپس ادعای اینکه این دو خط قبلا پاسخ گرفته‌اند و ایراداتی که می‌گویی دیگر وارد نیستند و ... نوشته‌ی من همان بود که نوشتم مهربد گرامی، و تفاوتی هست بنیادین میان «نباید تغییر بدهیم» با «چرا باید تغییر بدهیم» ..



واژه‌ای به نام هوهسته که در زبان پارسی کهن نیست، ولی برای "Eukarya" برساخته شده و بخوبی هم کار میکند.
این دیگه چه جور پسرفت پیشرفته‌ای است آلیس جان؟
چالش اینست که از روی شکم‌درد باید بجای یوکاریوت که واژه‌ای مانوس، دقیق و عینی‌ست بگوییم «هوهسته‌ای» و خودمان را مچل بکنیم یا از روی سردرد؟ اگر زبان هدفی بجز انتقال معنا ندارد، اصالت با واژه‌های بیشتر شناخته شده‌ است. فقط یک تبصره در اینباره برای من پذیرفتنی‌ست، زمانی‌ که معادل احتمالی ِ مایه‌ی تدقیق معنا می‌شود، مثلا فرگشت بجای تکامل، که اینجا هم دخیل کردن وابستگی‌های ایدئولوژیک بی‌معناست، و کاربرد تطور بجای تکامل نیز همان کارکرد را خواهد داشت.

Anarchy
10-12-2012, 12:58 AM
درود به دوستان گرامی و به طور خاص بانو آلیس که به نظرم فکر میکرد من از این بچه مثبت هایی هستم که هر شب باید سر وقت برم لالا:e105:

Mehrbod
10-12-2012, 01:02 AM
تقلیل دادن ِ توأم با تحریف ِ نوشته‌ی دیگران به دو خط، و سپس ادعای اینکه این دو خط قبلا پاسخ گرفته‌اند و ایراداتی که می‌گویی دیگر وارد نیستند و ... نوشته‌ی من همان بود که نوشتم مهربد گرامی، و تفاوتی هست بنیادین میان «نباید تغییر بدهیم» با «چرا باید تغییر بدهیم» ..


نوشته شما چیزی بیشتر از همان اگر پارسی سخن بگوییم "حافظ و .. " از دست میروند نبود!



پارسی‌نویسی کاریست درخور توجه و عنایت که به گستره‌ی لغات این زبان می‌افزاید، اینکه برای بسیاری چیزها چند واژه‌ که بیشینه‌ی مردم با آنها آشنا هستند وجود داشته باشد ویژگی ِ بدی نیست،


همسو (موافق)





اما تبدیل کردن آن به رسالتی ایدئولوژیک و تکفیر آنها که به پیروی از شما سره‌نویسی نمی‌کنند،


وابسته به ما نیست :39:




یا هر نوعی از تلاش برای «عربی‌زدایی» و خالی کردن فارسی از چهارده قرن تجربه‌ی مکتوب، متشکل از برجسته‌ترین متون ادبی، فرهنگی و هنری ِ تاریخ بلاهتی‌ست درخور خنده.


پاسخ:



۴- زبان "فارسی" به انگیزه ی واژه های عربی ، زبانی فاخر است و بی آنها، لخت و برهنه و "الكن" !---
پاسخ:---
فردوسی با سرودن شاهنامه پاسخی در خور به این سخن بیهوده داده است، با كمترین كاربرد واژه های تازی، بالاترین شاهكار زبان پارسی را آفریده كه سرشار از پنداره و گوهر است. رودكی و بلعمی و دیگران هم نوشته های پارسی كمابیش سره دارند كه گویایی توانایی زبان پارسی بوده. ولی گروهی تازی پرست و شیفتگان به دشمنان پیروزمند ، جامه ی باشكوه خودی زبان پارسی را از تنش درآوردند و جامه ی بیگانه ی تازی را بر او پوشانیدند. ( چرا كه از دید روانی، مردم شكست خورده، دشمن پیروزمند را در روان ناخودآگاه خود برتر از خود دانسته و میكوشند خود را به آنها ببندند، كه این هم همواره بجا نیست.)
آماج ما هم بیرون كردن این جامه ی ناجور و ناروا و بدرد نخور بیگانه است كه ما پس از پوشیدن آن، هیچ دستاورد اندیشه و دانش و فند و .. نداشته ایم كه شایان یادآوری باشد و جز آفتابه به جایی نرسیده ایم، چنان كه میبینید، و پوشانیدن دوباره ی جامه ی خودمان است كه با آن، برترین اندیشه ها از "منشور حقوق بشر" كوروش و خردگرایی زرتشت گرفته تا سوسیالیسم مزدك و اندیشه ی مانی و پند بزرگمهر و دانشگاه گـُندی شاپور و شاهنامه را پدید آورده و هزار سال، همواره یكی از دو كشور نیرومند جهان، در كنار یونان/روم بودیم.
پس اینهم باز سخن بیهوده ی كسانی است كه شیفته ی این جامه ی بیگانه اند و چنان می نمایند كه ما پیش از این وام جامه ی زورچپان، برهنه و بی زبان ( عجمی و الكن!) بوده ایم.
--٢-ب--
با پارسی سازی، حافظ و خیام را از دست میدهیم !؟
یكی دیگر از سفسته های دشمنان پارسی سازی این است كه گویا با پارسی سازی، حافظ و خیام (!) و سعدی و .. را از دست می دهیم چون آنها چند درسدی واژگان تازی بكار برده اند كه یاوه ای بیش نیست. هم اكنون هم برای خواندن سعدی نیاز به واژه نامه است. پارسی سازی ، كنار نهادن واژگان تازی، در گفتار روزانه و در دانش و فرهنگ و نوشتار است و نه ناروا (ممنوع) كردن آن . روشن است كه كسی كه فقه می خواند بخواند، یا چامه های پر از واژگان عربی، میتواند این واژگان را برای كار خودش یاد بگیرد. نه اینكه به وارونه، به انگیزه ی اینگونه كاربرد های اندك مانند فقه و چند تا دیوان، زبان پارسی را از مدرن شدن و زایا شدن بازداریم. در كشور های اروپایی هم ادبسار "كلاسیك" كه واژه های كهن لاتین و .. دارد، جای خودش را نسكخانه ها و موزه ها دارد و كسی را از خواندن آنها بازنداشته اند. روشن است كه اگر اندیشه ی درخشانی در دیوان ها باشد، خود بخود رو میاید و بر سر زبانهاست، هرچند كه واژگان تازی در ان بكار رفته باشد، وگرنه نمی توان مرده را بزور زنده نگه داشت.
-----------







نه فقط زبان برجسته‌ترین بزرگان ادبیات این کشور فارسی(و نه پارسی)بوده، بلکه همه‌ی پویایی زبان ما برآمده از همین قابلیت جذب و هضم ِ لغات بیگانه درخود، بدون از دست دادن توانایی‌های پیشتر موجود در آنست.


پاسخ پویایی زبان و وام‌واژگان:



پاسخ:
وام واژه، چنان كه از نامش پیداست، واژه ای بوده كه یك زبان نداشته و ناچار آنرا وام گرفته، آنهم از راه داد و ستد فرهنگی و دانشیك و فندی. مانند تلویزیون، كامیون، سماور، ...
واژه ای كه جای یك واژه همسان را گرفته باشد ( مانند تشكر كه جای سپاس را گرفته و این واژه را بیرون كرده) وام واژه نیست و از راه دادو ستد فرهنگی هم نیامده، بساكه زورواژه است كه با شمشیر آمده و با زبان و كلك چاپلوسان بیگانه پرست گسترش یافته.
از این گذشته، ۷۰% زبان ما واژه های تازی اند، پس این دیگر داد و ستد فرهنگی نبوده، "یورش" بیابانی بوده است.
پس این سخن هم سفسته ی سنجش نابرابر ( قیاس مع الفارق) است.







مدافعان جنبش تازه‌پای ِ عربی‌زدایی باید برای ما توضیح بدهند بازگشتن به زبانی مرده که چند ده قرن از هر پیشرفت و ایده‌ و چیز جدیدی که وارد زبان شده محروم بوده و به فراموشی سپردن زبان حافظ و سعدی و مولانا چگونه بناست به پیشرفت‌های مورد ادعای ایشان یاری برساند و یا به مهار زبان‌پریشی موجود در میان ایرانیان منتج بشود؟!


همان بند 4 که بالا پاسخ داده شد.





و دیگر اینکه چه امتیاز ویژه‌ای برای سره‌نویسی هست که زبان فارسی ِ کنونی فاقد آنست، و مشتی واژگان من‌درآوردی یا منسوخ می‌توانند آن فقدان را بزدایند؟




١- زبان، زبان است دیگر چه این، چه آن ، آماج تنها پیوند میان مردم است:---
پاسخ:---
آماج یك حاجی، رفتن به مكه است. او هم میتواند از هواپیما و هم از شتر برای اینكار بهره بجوید، هر دوی این ابزار، او را به مكّه می رسانند. پس آیا آن دو ابزار یكسان و هم ارزش اند؟ پاسخ، نه می باشد. در باره ی زبان ها هم همین سخن رواست. كارآیی و توانایی رسانه ای و پرمایگی و آسانی و یا سختی ، زیبایی و .. هر زبانی برابر زبان دیگر نیست. پس این گزاره كه " زبان زبان است، چه این و چه آن" یك سفسته بیش نیست، چرا كه ویژگیهای مهند زبانها را به فراموشی میسپارد. مانند اینكه بگوییم كه موش و نهنگ (وال) یكسان هستند چون هر دو بچه میزایند.







چالش اینست که از روی شکم‌درد باید بجای یوکاریوت که واژه‌ای مانوس، دقیق و عینی‌ست می‌باید بگوییم «هوهسته» و خودمان را مچل بکنیم یا از روی سردرد؟ اگر زبان هدفی بجز انتقال معنا ندارد، اصالت با واژه‌های بیشتر شناخته شده‌ است. فقط یک تبصره در اینباره برای من پذیرفتنی‌ست، زمانی‌ که معادل احتمالی ِ مایه‌ی تدقیق معنا می‌شود، مثلا فرگشت بجای تکامل، که اینجا هم دخیل کردن وابستگی‌های ایدئولوژیک بی‌معناست، و کاربرد تطور بجای تکامل نیز همان کارکرد را خواهد داشت.

خب این دیگر دشواری ما نیست این وندها (affixes) را کسی نمیداند و ج.ا. آموزش نمیدهد.

"هو" پیشوند نیک/خوب است، مانند:


هو+منش -> هومن: کسی که منش نیک دارد.
دُژ+منش -> دشمن: کسی که بدمنش است.


هسته هم که روشن است، پس Eu+karyote بزیبایی هر چه بیشتر میشود هو+هسته.

بفرمایید ما برای چه باید این واژه زمخت "یوکاریوت" که هیچ چَمی ندارد و هیچ چیزی به ذهن نمیاورد را، در برابر واژه زیبایی همچون «هوهسته» فرابگیریم!؟


بماند که چندینه بستن آن هم روال ندارد:


تنها: Eukaryote
چندینه: Eukarya !!


هنگامیکه واژه زیبای برساخته با زبان مادری‌امان:


تنها: هوهسته
چندینه: هوهسته‌ها / هوهستگان.

Alice
10-12-2012, 01:03 AM
یكی دیگر از سفسته های دشمنان پارسی سازی این است كه گویا با پارسی سازی، حافظ و خیام (!) و سعدی و .. را از دست می دهیم چون آنها چند درسدی واژگان تازی بكار برده اند كه یاوه ای بیش نیست. هم اكنون هم برای خواندن سعدی نیاز به واژه نامه است. پارسی سازی ، كنار نهادن واژگان تازی، در گفتار روزانه و در دانش و فرهنگ و نوشتار است و نه ناروا (ممنوع) كردن آن

مگر ما بیماریم در محاوره از واژگان زیبا و دلنشین ادبسارمان چون بوستان و گلستان ؛ دیوان حافظ ؛ دیوان غزلیات کبیر ؛ از نسک های فیه مافیه و مکاتیب ؛ مجالس سبعه و دیگر آثار منثور و چامه های بزرگان سود نبریم ؟


روشن است كه كسی كه فقه می خواند بخواند، یا چامه های پر از واژگان عربی، میتواند این واژگان را برای كار خودش یاد بگیرد. نه اینكه به وارونه، به انگیزه ی اینگونه كاربرد های اندك مانند فقه و چند تا دیوان، زبان پارسی را از مدرن شدن و زایا شدن بازداریم.

چندتا دیوان ؟ همین ؟
چه نیازی به مدرن شدن زبان پارسی است ؟ جز اینکه سرور مزدک مخالف سر سخت دین و تازیان هستند و همین پارسی گویی وی نیز از روی دین ستیزی است و اگر باهوش باشید پی می برید که این همه پارسی گویی بیهوده نیست ؛
فراموشم نمی شود که ایشان حتی توهین هایشان نیز با برنامه ریزی و هدف بود ؛ چه رسد به این همه پارسی گویی !


مگر ما واژه برای درود و بدرود و روز خوش و روزگارتان نیک و بامداد نداشته‌ایم که بجایش سلام و خدافظ و وقت بخیر و صبح آمده‌اند؟ پس
این چه جور توان گرفتنی است که خودی را می‌ویراند و بجای آن مینشیند؟ بیشتر که به تازش و تهاجم میخورد؟

توان زایش و زایندگی را افزوده و زبان را به معنای واقعی پرمایه ساخته است ؛ این یعنی زبان به راحتی نرمشپذیر است و می شود زبان سرود و آواز ؛ چنانکه می بینیم !


برای همین هم هست که در دانش هیچ پخی نیستیم. من هنوز هم در دریافت متساوی الاضلاع و نمیدانم راس و اینها دشواری دارم.

در اینجا جایگزین ساختن مناسب است ؛
برای درک بهتر مفاهیم ریاضی ؛ مثلاً جایگزین مساحت بهتر است بگوییم پهنه ؛ این کار نیکوست !

Mehrbod
10-12-2012, 01:13 AM
مگر ما بیماریم در محاوره از واژگان زیبا و دلنشین ادبسارمان چون بوستان و گلستان ؛ دیوان حافظ ؛ دیوان غزلیات کبیر ؛ از نسک های فیه مافیه و مکاتیب ؛ مجالس سبعه و دیگر آثار منثور و چامه های بزرگان سود نبریم [؟


خوب بکنید، ما هم واژگان پارسی را زیوانده (زنده کرده!) و برابرهای دانشیک میدهیم. تاکنون هم که به مهر اسپاگتی کامیار بوده‌ایم :e402:






چندتا دیوان ؟ همین ؟
چه نیازی به مدرن شدن زبان پارسی است ؟ جز اینکه سروز مزدک مخالف سر سخت دین و تازیان هستند و همین پارسی گویی وی نیز از روی دین ستیزی است و اگر باهوش باشید پی می برید که این همه پارسی گویی بیهوده نیست ؛
فراموشم نمی شود که ایشان حتی توهین هایشان نیز با برنامه ریزی و هدف بود ؛ چه رسد به این همه پارسی گویی !


برنامه‌ریزی که گناه نیست. ایشان هم خردگرایی پیشرو بوده و کارهایشان روی برنامه و آماجمند است.
نه ما و نه مزدک نیز هیچکدام مخالف تازیان (عربها) نیستیم! مخالف تازش و زبان تازیک هستیم.






توان زایش و زایندگی را افزوده و زبان را به معنای واقعی پرمایه ساخته است ؛ این یعنی زبان به راحتی نرمشپذیر است و می شود زبان سرود و آواز ؛ چنانکه می بینیم !


یکی از این گزاره‌های پر سرود و آواز (که راستی 100% عربیست) :4: :


استعمال دخانیات اکیدا ممنوع

استعمال: ؟؟؟ مستعمل؟ کهنه است یا "عمل" یا چه؟
دخانیات: این میباید چندینه دخان (دود) باشد یا همچین چیزی؟
اکیدا: اکیدی که برواژه (adverb) شده؟
..

برابر پارسی: دود نکنید.


:21:

Alice
10-12-2012, 01:22 AM
یکی از این گزاره‌های پر سرود و آواز (که راستی 100% عربیست) :

استعمال دخانیات اکیدا ممنوع

استعمال: ؟؟؟ مستعمل؟ کهنه است یا "عمل" یا چه؟
دخانیات: این میباید چندینه دخان (دود) باشد یا همچین چیزی؟
اکیدا: اکیدی که برواژه (adverb) شده؟
..

برابر پارسی: دود نکنید.

نخست اینکه استعمال دخانیات اکیداً ممنون به نگرم تاثیر بیشتری دارد ؛
دوماً ؛ فردید من زبان سرود و آواز بود ؛
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق ؛ تا بگویم شرح درد اشتیاق
این را با همین آهنگ زیبا به پارسی سره برگردانید ،
می بینید که نمی شود !
پس پرباری زبان یکی از ارکان شعر و سرود است که فارسی معیار براستی اینگونه است ؛

دیگر گفتارم را نیز پاسخ موجهی نداید ؛

Ouroboros
10-12-2012, 01:28 AM
خب این دیگر دشواری ما نیست این وندها (affixes) را کسی نمیداند و ج.ا. آموزش نمیدهد.


اتفاقا دشواری شماست، دشواری ما نیست، حرف شما را کسی نمی‌فهمد، اگرنه من هرچه مقرمط‌بافی عربی بکنم بازهم اینجا همه(یا دستکم بیشینه)می‌دانند چه می‌گویم: جواب حضرتعالی اینست که ما اجوبت کلامی از متن مزدک محترم حاصل نکردیم بغیر ِ مقادیر زیادی سفسطه‌‌ی مزدکی که ولو باعث تذکار خاطر شد، جوابی در آن نبود. همانطورکه قبلا مطرح کردم حذف شعرا و ادبا و علمای این قرون ِ بعد اسلام به معدومیت تمام زبان فارسی منجر خواهد شد. تعلیل می‌شود اینکه زبان یعنی خاطره‌ی مکتوب، و در غیاب این خاطرات مکتوب زبانی وجود ندارد. اولا این کلام به معنی ِ «بی‌عربی زبان برهنه و الکن است» نیست، ثانیا جواب لایق آن «نه اینطور نمی‌شود» نیست.

ملاحظه می‌فرمایید؟


بفرمایید ما برای چه باید این واژه زمخت "یوکاریوت" که هیچ چَمی ندارد و هیچ چیزی به ذهن نمیاورد را، در برابر واژه زیبایی همچون «هوهسته» فرابگیریم!؟
برای آنکه همه آنرا می‌شناسند، برای بی‌کنشی که دلیل و انگیزه لازم نیست. شما که خواستار دگرگون کردن قرنها پشتوانه‌ی زبانی هستید باید تا پس‌فردا صبح دلیل و شاهد بیاورید..

Mehrbod
10-12-2012, 01:29 AM
نخست اینکه استعمال دخانیات اکیداً ممنون به نگرم تاثیر بیشتری دارد ؛
دوماً ؛ فردید من زبان سرود و آواز بود ؛
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق ؛ تا بگویم شرح درد اشتیاق
این را با همین آهنگ زیبا به پارسی سره برگردانید ،
می بینید که نمی شود !
پس پرباری زبان یکی از ارکان شعر و سرود است که فارسی معیار براستی اینگونه است ؛

دیگر گفتارم را نیز پاسخ موجهی نداید ؛

از دید فرهیختگان پوشالین سخنان قلمبه سلمبه همیشه هنایش بیشتری دارد.

ما زبان دانشیک و ساده را میپسندیم، همانند انگلیسی:


Don't smoke = دود نکنید.



درباره سرود و آواز هم فردوسی بزرگ بخوبی با شاهنامه خود، نشان داد که نیازی به عربی و زورواژه نیست و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبسار ایران را از خود بجا گذاشت.

پس اینکه بی عربی زبانمان سُست میشود همچنان سفسته است!


من هم چکامه‌سرا نیستم چیزی را به چیزی ترزبانم آلیس جان! بخواهم بکنم هم نمیدانم "شرحه" یعنی چه!!!!

Ouroboros
10-12-2012, 01:30 AM
یکی از این گزاره‌های پر سرود و آواز (که راستی 100% عربیست) :

استعمال دخانیات اکیدا ممنوع

استعمال: ؟؟؟ مستعمل؟ کهنه است یا "عمل" یا چه؟
دخانیات: این میباید چندینه دخان (دود) باشد یا همچین چیزی؟
اکیدا: اکیدی که برواژه (adverb) شده؟
..

برابر پارسی: دود نکنید.
:e421:
کمی بیشتر از این برابر‌های نیم‌خطی بنویسید، بیشتر بخندیم!
هشت روز هفته اولی را ترجیح می‌دهم.

پ.ن: اگر به راستی قصد ساده‌نویسی‌ست،
چگونه میلیون‌ها ایرانی را به آموختن واژه‌های جدید برای آنچه می‌دانند دعوت می‌کنید؟!

Alice
10-12-2012, 01:37 AM
درباره سرود و آواز هم فردوسی بزرگ بخوبی با شاهنامه خود، نشان داد که نیازی به عربی و زورواژه نیست و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبسار ایران را از خود بجا گذاشت.

پس اینکه بی عربی زبانمان سُست میشود همچنان سفسته است!

من نگفتم بدون عربی زبانمان کم مایه و سست است ؛ پس من سفسته نمی کنیم !
گفتم توان چکامه سرایی با زبان فارسی معیار بیشتر و ساده تر است ؛ و با مثالی عینی نمایاندم ؛
می بینید که من سفسته نمی کنم !

گفتارهای دیگرم همچنان بی پاسخ مانده است ؛

Ouroboros
10-12-2012, 01:40 AM
درباره سرود و آواز هم فردوسی بزرگ بخوبی با شاهنامه خود، نشان داد که نیازی به عربی و زورواژه نیست و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبسار ایران را از خود بجا گذاشت.

پس اینکه بی عربی زبانمان سُست میشود همچنان سفسته است!


من هم چکامه‌سرا نیستم چیزی را به چیزی ترزبانم آلیس جان! بخواهم بکنم هم نمیدانم "شرحه" یعنی چه!!!!
کسی نگفته شعر گفتن به پارسی ممکن نیست، فردوسی هم شاعر بسیار برجسته و مهمی‌ست.
می‌گوییم گنجینه‌ی زبانی ِ فارسی، متشکل از صدها بیت بی‌نظیر درسراسر ادبیات جهان است که یک فارسی‌زبان بالغ می‌تواند به آسانی، یا با دشواری بسیار اندکی آنرا بخواند، بفهمد و برسی بکند. اگر دست به «عربی‌زدایی» افراطی و بی‌مورد از زبان خود بزنیم، این امکان بسیار مهم و ارزشمند را از میان می‌بریم، ارتباط آن گنجینه‌ی پر ابهت و عظیم هنری و فرهنگی با جامعه را قطع یا دستکم بسیار اندک می‌کنیم و همه‌ی سرمایه‌های زبان فارسی را از میان می‌بریم. حال من می‌پرسم چرا باید چنین بکنیم؟ کسی توضیح نمی‌دهد.

مزدک هم چرند می‌گوید(اولین بار نخواهد بود)و مدرن شدن را در سکولاریسم و دموکراسی می‌بیند، اگرنه جامعه‌ی ایرانی و دولت جمهوری اسلامی و زبان فارسی سراسر مدرن هستند.

Mehrbod
10-12-2012, 01:41 AM
اتفاقا دشواری شماست، دشواری ما نیست، حرف شما را کسی نمی‌فهمد، اگرنه من هرچه مقرمط‌بافی عربی بکنم بازهم اینجا همه(یا دستکم بیشینه)می‌دانند چه می‌گویم: جواب حضرتعالی اینست که ما اجوبت کلامی از متن مزدک محترم حاصل نکردیم بغیر ِ مقادیر زیادی سفسطه‌‌ی مزدکی که ولو باعث تذکار خاطر شد، جوابی در آن نبود. همانطورکه قبلا مطرح کردم حذف شعرا و ادبا و علمای این قرون ِ بعد اسلام به معدومیت تمام زبان فارسی منجر خواهد شد. تعلیل می‌شود اینکه زبان یعنی خاطره‌ی مکتوب، و در غیاب این خاطرات مکتوب زبانی وجود ندارد. اولا این کلام به معنی ِ «بی‌عربی زبان برهنه و الکن است» نیست، ثانیا جواب لایق آن «نه اینطور نمی‌شود» نیست.

ملاحظه می‌فرمایید؟


پاسخ را دیگر بند به بند دادیم امیر جان، چی را باید "ملاحظه" کنیم؟

وندها هم دشواری ما نیست. زبان دانشیک نیازمندی‌های ویژه‌ای دارد. این وند‌ها هم اندکند و یادگیری‌اشان آسان؛ بیگمان از یادگیری هزاران واژه
بی در و پیکر مانند "دخانیات" که دخانیات آنرا داریم ولی "دخان" آنرا نداریم و ... آسانتر است، چرا که در واژگان همچَم بکار رفته و در ویر میماند:



هونام = خوشنام، نام نیک دادن
دُژنام = دشنام = ناسزا گفتن!

هُنر = هونَر = هو (خوب) + نرینگی (توانایی)

هومرگ = euthanasia = مرگ آسان!
هونهنگ = eubalaena

هوپرورد = euphoric
دُژپرورد = dysphoric (فارسی؟)





همچنان که گفتیم، اگر کسی اینها را میدانست امروز این اندازه در زمینه دانش بدبخت و واپس‌مانده نبودیم.






برای آنکه همه آنرا می‌شناسند، برای بی‌کنشی که دلیل و انگیزه لازم نیست. شما که خواستار دگرگون کردن قرنها پشتوانه‌ی زبانی هستید باید تا پس‌فردا صبح دلیل و شاهد بیاورید..

آورده‌ایم و میاوریم!

Anarchy
10-12-2012, 01:45 AM
چند تا به یکی...منم طرف مهربد هستم!!! دلایل شما هم به نظرم پذیرفته نیست...یکی توان شعر و سرود است که خب نمونه شاهنامه هست و امکان پذیر..بیش از اون هم به مرور شکل خواهد گرفت.اینکه چیزی رو الان نداریم با اینکه امکان پذیر نیست رو من نمیتونم یکی فرض کنم...وانگهی اینکه نسل های بعدی ایرانیان نتونند شعر های سعدی و حافظ و غیره رو بفهمند هم چندان منطقی نیست چون همین الان هم برای مثال من جز رو خونی شعر ها واقعا نمیفهمم معنی چی هست....بحث فهم شعر خودش نیاز به تخصص و دانش داره...ضمن اینکه من آنچنان هم نگران سروده نشدن احتمالی شعر در آینده نیستم...نشد هم نشد !!

شما ببینید الان یک متن انگلیسی دورانه میانه رو بیارید تفاوت زیادی هست و خیلی هاش قابل خوندن و فهم برای یک انگلیسی امروزی نیست.پس در هیچ زبانی همیشه این نبوده که تا ابد چیزی تغییر نکنه...

فواید دیگه پالایش هم خودش کمک به زدودن فرهنگ تازی هست...اینکه حس نکنیم این فرهنگ جز جدا نشدنی از فرهنگ امروز ماست.

Ouroboros
10-12-2012, 01:50 AM
من بروم بخوابم، فردا پاسخی برازنده به هذیان‌های مهربد می‌دهم. :e417:
کلید کافه دست شما، شب همگی آنطورکه می‌خواهند.

Mehrbod
10-12-2012, 01:51 AM
کسی نگفته شعر گفتن به پارسی ممکن نیست، فردوسی هم شاعر بسیار برجسته و مهمی‌ست.
می‌گوییم گنجینه‌ی زبانی ِ فارسی، متشکل از صدها بیت بی‌نظیر درسراسر ادبیات جهان است که یک فارسی‌زبان بالغ می‌تواند به آسانی، یا با دشواری بسیار اندکی آنرا بخواند، بفهمد و برسی بکند. اگر دست به «عربی‌زدایی» افراطی و بی‌مورد از زبان خود بزنیم، این امکان بسیار مهم و ارزشمند را از میان می‌بریم، ارتباط آن گنجینه‌ی پر ابهت و عظیم هنری و فرهنگی با جامعه را قطع یا دستکم بسیار اندک می‌کنیم و همه‌ی سرمایه‌های زبان فارسی را از میان می‌بریم. حال من می‌پرسم چرا باید چنین بکنیم؟ کسی توضیح نمی‌دهد.

مزدک هم چرند می‌گوید(اولین بار نخواهد بود)و مدرن شدن را در سکولاریسم و دموکراسی می‌بیند، اگرنه جامعه‌ی ایرانی و دولت جمهوری اسلامی و زبان فارسی سراسر مدرن هستند.


امیر جان آمدی و نسازی‌ها! پیشتر پاسخ داده شده دیگر: هفت فرنود مهادین (دلیل اصلی) ناسازگاران با پاكسازی زبان پارسی (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post10621)


من چه چیزی به این بیافزایم؟ نوشته بس فرنودین (منطقی) و رساست (comprehensive)!

شما این نوشتار را بخوان و بگو کجایش نادرست است، ما هم به روی چشم پاسخ میدهیم.

Anarchy
10-12-2012, 01:52 AM
می‌گوییم گنجینه‌ی زبانی ِ فارسی، متشکل از صدها بیت بی‌نظیر درسراسر ادبیات جهان است که یک فارسی‌زبان بالغ می‌تواند به آسانی، یا با دشواری بسیار اندکی آنرا بخواند، بفهمد و برسی بکند. اگر دست به «عربی‌زدایی» افراطی و بی‌مورد از زبان خود بزنیم، این امکان بسیار مهم و ارزشمند را از میان می‌بریم، ارتباط آن گنجینه‌ی پر ابهت و عظیم هنری و فرهنگی با جامعه را قطع یا دستکم بسیار اندک می‌کنیم و همه‌ی سرمایه‌های زبان فارسی را از میان می‌بریم. حال من می‌پرسم چرا باید چنین بکنیم؟ کسی توضیح نمی‌دهد.

اینکه بخواند با اینکه بفهمد متفاوت است...شما همه رو با خودت مقایسه نکن.من که دانش کمی در زمینه فهم شعر دارم!!! روزی هم اگر زبان ما پالایش شد این بحث شعر و اینها مثل الان هست قطعا...یعنی اگر زبان پالایش هم بشود باز توان رو خوانی این شعر ها خواهد بود...میمونه بحث مفهومش که نیاز به دانش آکادمیک خواهد داشت..
من فکر نمیکنم اسم این کار نابودی سرمایه های زبان فارسی باشه...شما متن های مثلا فارسی 500 سال پیش رو بیار...حقیقتا چقدرش قابل فهم هست به لحاظ ساختار جمله و اینها؟

Alice
10-12-2012, 01:55 AM
تو از کجا میدونی امیر هم آره؟

رفت ؛ ما هم پشت سر کسی سخن نمی گوییم !

Anarchy
10-12-2012, 01:56 AM
رفت ؛ ما هم پشت سر کسی سخن نمی گوییم !

آلیس جان خب خودش نوشته بود در جستار زن...فکر کردم شما ندیده بودی!!!

Mehrbod
10-12-2012, 01:57 AM
:e421:
کمی بیشتر از این برابر‌های نیم‌خطی بنویسید، بیشتر بخندیم!


این برابر نیم خطی گویا در سراسر جهان نوین بکار میرود:


Don't smoke
Nicht rauchen
دود نکنید


به پارسی که رسید ریشخندی (مضحک) شد؟ :e405:






چگونه میلیون‌ها ایرانی را به آموختن واژه‌های جدید برای آنچه می‌دانند دعوت می‌کنید؟!

تا زمانیکه ج.ا. سر پا است به همین شیوه کنونی میگوییم و فرهنگ پارسی را جا میاندازیم. هماکنون هم زبان فرهخیتگان
به سوی پارسی گراییده و میبینیم واژگانی چون "نگر"، "جستار"، "واکاوی" از میان خود مردم برخاسته‌ (آنارشیک‌وار) و بسیار هم خوب جا افتاده‌اند.

پس از سرنگونی ج.ا. هم انشاالاسپاگتی یک فرهنگستان خوب سرکار آمده و این بار را از روی دوش ما برمیدارد.

Alice
10-12-2012, 02:00 AM
آلیس جان خب خودش نوشته بود در جستار زن...فکر کردم شما ندیده بودی!!!

خب من از کجا میدانم خودش گفته بود دیگر ؛ پس چرا می پرسی ؟
ضمن اینکه چنین چیزی کاملاً شخصی ست و چون ایشان پیش تر بیان کرده بود من هم اینجا گفتم !

Anarchy
10-12-2012, 02:03 AM
خب من از کجا میدانم خودش گفته بود دیگر ؛ پس چرا می پرسی ؟
ضمن اینکه چنین چیزی کاملاً شخصی ست و چون ایشان پیش تر بیان کرده بود من هم اینجا گفتم !

آلیس جان حالا دم صبحه نزن ما رو:e058:!! منم برم لالا دیگه:e406:

Alice
10-12-2012, 02:09 AM
آلیس جان حالا دم صبحه نزن ما رو:e058:!! منم برم لالا دیگه

تنها شب های جمعه پروانه شب نشینی داری ؟
.
.
.
.
شبت قشنگ

mamad1
10-12-2012, 07:07 AM
نبینم بلایی که سر من بابت سیگار آوردید سر مریمـــ هم بیاوریدهــآ ! :e059:



بله یکی دوتن متاهل داریمـــ...

انارشی چی کار این دختر داشتی ؟

یه نخ سیگار بزن یه کمی شاد تر و سر حال تر بشی بابا:e415:


ما که فقط خوش امد گفتیم:e011:

Unknown
10-12-2012, 07:12 AM
اگر دست به «عربی‌زدایی» افراطی و بی‌مورد از زبان خود بزنیم، این امکان بسیار مهم و ارزشمند را از میان می‌بریم، ارتباط آن گنجینه‌ی پر ابهت و عظیم هنری و فرهنگی با جامعه را قطع یا دستکم بسیار اندک می‌کنیم و همه‌ی سرمایه‌های زبان فارسی را از میان می‌بریم.
سرمایه‌ها که سر جایشان هستند، تنها همان ارتباط است که شاید کمرنگ‌تر شود. هم‌اکنون نیز این ارتباط در میان نسل‌های جدیدتر نزدیک به صفر است، و دلیل اصلی آن اینست که انسان مدرن نیازی به اندرزهای سعدی یا تمثیل‌های مولوی ندارد. بنابراین، با عربی‌زدایی یا بدون آن، این گنجینه‌ی فرهنگی، که به باور من قرنها خوره‌ی اندیشه‌ی منطقی در جامعه‌ی ایران بوده، می‌رود همانجایی که باید باشد. :e00e:

Anarchy
10-12-2012, 07:42 AM
تنها شب های جمعه پروانه شب نشینی داری ؟
.
.
.
.
شبت قشنگ

نه چون تنها جمعه ها میتونم تا هر وقت که خواستم بخوابم...بقیه روزها باید صبح زود بیدارم شم و به امور زندگی بپردازم...اگه جای من بودی شاید همین چند ساعت رو هم نمیومدی دیگه:e40a:!! گفتم که فکر کردی من لای پرقو و خیلی پاستوریزه بزرگ شدم:e404:


انارشی چی کار این دختر داشتی ؟

یه نخ سیگار بزن یه کمی شاد تر و سر حال تر بشی بابا:e415:


ما که فقط خوش امد گفتیم:e011:

من که کاری نداشتم...من کلا سعی میکنم رابطه دوستانه با همه داشته باشم:e032:

mamad1
10-12-2012, 07:59 AM
من که کاری نداشتم...من کلا سعی میکنم رابطه دوستانه با همه داشته باشم

اعصابش خیلی خورده:e415:

Ouroboros
10-12-2012, 08:58 AM
پاسخ را دیگر بند به بند دادیم امیر جان، چی را باید "ملاحظه" کنیم؟

وندها هم دشواری ما نیست. زبان دانشیک نیازمندی‌های ویژه‌ای دارد. این وند‌ها هم اندکند و یادگیری‌اشان آسان؛ بیگمان از یادگیری هزاران واژه
بی در و پیکر مانند "دخانیات" که دخانیات آنرا داریم ولی "دخان" آنرا نداریم و ... آسانتر است، چرا که در واژگان همچَم بکار رفته و در ویر میماند:

هونام = خوشنام، نام نیک دادن
دُژنام = دشنام = ناسزا گفتن!

هُنر = هونَر = هو (خوب) + نرینگی (توانایی)

هومرگ = euthanasia = مرگ آسان!
هونهنگ = eubalaena

هوپرورد = euphoric
دُژپرورد = dysphoric (فارسی؟)



همچنان که گفتیم، اگر کسی اینها را میدانست امروز این اندازه در زمینه دانش بدبخت و واپس‌مانده نبودیم.


امیر جان آمدی و نسازی‌ها! پیشتر پاسخ داده شده دیگر: هفت فرنود مهادین (دلیل اصلی) ناسازگاران با پاكسازی زبان پارسی


من چه چیزی به این بیافزایم؟ نوشته بس فرنودین (منطقی) و رساست (comprehensive)!

شما این نوشتار را بخوان و بگو کجایش نادرست است، ما هم به روی چشم پاسخ میدهیم.

من از شما دلیل خواسته‌ام که چرا باید زیر بار ثقیل ِ تغییر ِ هزاران واژه‌ی عربی که مردم دانشگاه رفته با بیشینه‌ی آنها آشنایی دارند برویم، شما مرا به سفسطه‌های مزدک که مشغول جعل اعتراض دیگران و دادن پاسخ‌ به آن مجعولات است حواله می‌دهید؟ یک دلیل آوردید که گویا درونماینه‌ی آن می‌شد «چراکه پارسی آسان‌تر است»، جدا از چالشی که پیشتر برای این مدعی طرح شد(اینکه رها کردن زبان به همان حالتی که هست آسان‌تر از هرکار دیگری‌ست و آموختن معادل‌های تازه‌ساز و یا منسوخ اصلا کار آسانی نیست)، لطف بکنید به اینها هم عنایت داشته باشید: اولا آسانی و دشواری مفاهیمی نسبی هستند، فرض مثل در دبستان برای من هیچوقت فهم ریاضیات مشکل نبود اما با بخاطر سپردن نام‌ها و تاریخ‌ها مشکل داشتم. ثانیا کوتاهی صرف به معنی آسانی نیست، که «هرچه کوتاه‌تر آسان‌تر»، عوامل بسیار دیگری از جمله شباهت دال با مدلول، نحوه‌ی یادگرفتن/آموختن آن، تداعی انتزاعی یا تداعی عینی و ... همگی نقشی برجسته و بسیار مهم در «آسان» کردن یک زبان دارند، فارسی چنانکه هست یکی از آسان‌ترین زبان‌های دنیا برای آموختن خارجی‌هاست. ثالثا به فرض محال که آسان‌تر بکند، مگر تنها فاکتور حائز اهمیّت در زبان «آسان» بودن است؟ مگر باید همه‌ی چیزها همچون پیشینه، گستردگی و عمق زبان را یکسره فدای «آسان» بودن بکنیم؟

دلیل دیگری که کوشیده‌اید جعل بکنید، اینست که گویا عقب‌ماندگی ایرانیان در دانش برآمده از «زبان» آنهاست، جدا از آنکه این ادعای گران به هیچ سند، مطالعه و یا حتی دلیل ساده‌ای مستند نشده، پیشفرض‌های پنهان در پس آن نیز به نظر برآمده از چند بدفهمی ناجور می‌آیند. اول آنکه چه کسی گفته ایرانیان در دانش عقب مانده هستند، و در قیاس با که؟ ملت‌های همسایه‌ی آن، یا سوئیس؟ دوم آنکه با همین زبان فعلی هزاران نفر به بالاترین درجات ممکن در رشته‌های علمی گوناگون صعود می‌کنند. سوم آنکه از کجا معلوم بیرون کشیدن مشتی لغت نامانوس از دل تاریخ کمکی به «دانشیک» کردن فارسی بکند؟ چهارم آنکه عربی هیچ کم و کاستی ندارد که لغات برآمده از آن بخواهند باری بر دوش فارسی محسوب بشوند، چند ده صفحه بحث لازم است تا من متقاعد بشوم حتی به آن نمی‌افزایند. پنجم، و چه بسی مهمتر از همه آنکه چطور و چگونه شما دوست گرامی می‌توانید نقش تمام عوامل بی‌شماری که در پدید آمدن این عقب ماندگی ِ احتمالی دخیل بوده‌اند، از عرفان‌زدگی و کارگریزی ایرانی تا تعطیل کردن دارلحکمه‌ی بغداد و نیشابور بدست ملاها را نادیده بگیرید، صدها سال جنگ مداوم و چپوی بی‌وقفه توسط دشمنان خارجی را هیچ انگار بکنید، چهارده قرن بردگی سیاسی، اجتماعی و فردی ایرانی در کشور خود را بی‌اهمیّت تلقی بکنید و همینطور با بی‌مسئولیتی که اصلا از شما انتظار نمی‌رود آن‌را محصول «زبان» بدانید؟!

من هیچ مخالفت و مشکلی با معادل‌سازی ِ برازنده1 برای واژگان جدید و تازه‌وارد ِ علمی(و غیر علمی)ندارم، اتفاقا از آن استقبال هم می‌کنم. بحث ما پیرامون واژگانی‌ست که هم‌اکنون جا-افتاده‌اند و شخص بالغ فارسی‌زبان با آنها مأنوس شده، دلایل و انگیزه‌ها برای تغییر چنین واژگانی باید بسیار جدی‌تر از اینها باشند که شما(و مزدک)ارائه می‌کنید اگرنه هرگز شدنی نیست چراکه کسی زیر بار نمی‌رود و فرهنگستان بعدی هم می‌شود یکی مثل همان که حالا داریم، از تجربه‌ی ج.ا آموخته‌ایم که به زور بخشنامه و دستورنامه نمی‌توان عادات اجتماعی مردم را عوض کرد، این همراه کردن اکثریت بزرگی از مردم است که مشکل شماست نه وندها! جدا از این، من مخالفتی با استفاده از واژگان بی‌گانه‌ای که برای آنها معادلی در فارسی نیست هم ندارم، چنانکه گفتم یکی از ارکان قدرت فارسی در همین بوده، که هزاران واژه از یونانی و ترکی و عربی و فرانسه و انگلیسی گرفته، اما همچنان سرحال و سرپا مانده، و ما داریم از طریق آن در قرن بیست و یکم بی‌هیچ دشواری ِ خاصی گفتگو می‌کنیم.

1. نه همچون چرخ‌بال و خودرو و رایانه و پیامک، بلکه همچون هواپیما و کشتی و دادگستری و روزنامه.





این برابر نیم خطی گویا در سراسر جهان نوین بکار میرود:

Don't smoke
Nicht rauchen
دود نکنید

به پارسی که رسید ریشخندی (مضحک) شد؟

چه کسی گفته که مدل کوتاه شده بهتر از مدل جا-افتاده است؟!
مسلم است که مایه ریشخند خواهد بود، «دود نکنید»، هه.

Ouroboros
10-12-2012, 09:10 AM
سرمایه‌ها که سر جایشان هستند، تنها همان ارتباط است که شاید کمرنگ‌تر شود. هم‌اکنون نیز این ارتباط در میان نسل‌های جدیدتر نزدیک به صفر است، و دلیل اصلی آن اینست که انسان مدرن نیازی به اندرزهای سعدی یا تمثیل‌های مولوی ندارد. بنابراین، با عربی‌زدایی یا بدون آن، این گنجینه‌ی فرهنگی، که به باور من قرنها خوره‌ی اندیشه‌ی منطقی در جامعه‌ی ایران بوده، می‌رود همانجایی که باید باشد.
جای ِ سرمایه‌ها در ارتباط فردی من و شما با اثرست، نه گوشه‌ی موزه. انسان همواره نیازمند هنر است، و حتی اگر با محتوای آن مخالف باشد از قالب لذت بی‌حد و مرزی خواهد برد. تنها هنری هم که ایرانی در آن سرآمد است چامه‌سرایی‌ست. این «باورهای» خنده‌دار را هم دور بریزید بهتر است، چراکه «اندیشه‌ی منطقی» به مفهومی که شعر فارسی با آن در تعارض قرار می‌گیرد را کانت سی‌صد سال قبل اختراع کرد، پیش از آن فرق قابل ذکری میان ارسطو و مولوی نبود.


.شما متن های مثلا فارسی 500 سال پیش رو بیار...حقیقتا چقدرش قابل فهم هست به لحاظ ساختار جمله و اینها؟

90%. برای مثال بخوانید متن زیر متعلق به ششصد سال قبل:



... چون این شعر برخواندند او عالم نبود، درنیافت. محمد بن وصیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار نامهٔ پارسی نبود. پس یعقوب گفت: چیزی که من درنیابم چرا باید گفت؟ محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و پیش ازو کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن ایشان به رود بازگفتندی، بر طریق خسروانی، و چون عجم برکنده شدند و عرب آمدند، شعر میان ایشان به تازی بود و همگنان را علم و معرفت شعر تازی بود و اندر عجم کسی برنیامد که او را بزرگیِ آن بود پیش از یعقوب که اندرو شعر گفتندی، مگر حمزة بن عبداللّه الشاری و او عالم بود و تازی دانست ...

اینهم از تاریخ بیهقی، متعلق به هشتصد سال قبل:



دیگر روز بدرگاه آمدی و با خلعت نبود، که برعادتِ روزگار گذشته قبایی ساخته کرد و دستاری نشابوری یا قاینی، که این مهتر را رضی‌الله عنه با این جامه‌ها دیدندی به‌روزگار. و از ثقاتِ او شنیدم، چو بوابراهیم قاینی کدخدایش و دیگران، که بیست و سی قبا بود او را یک‌رنگ که یک سال می‌پوشیدی و مردمان جنان دانستندی که یک قباست و گفتندی: سبحان الله! این قبا از حال بنگردد؟ اینت منکَر و بجِد مردی! و مردی‌ها و جِدهای او را اندازه نبود، و بیارم پس از این به‌جای خویش و چون سال سپری شد بیست و سی قبای دیگر راست کرده به جامه‌خانه دادندی.

این روز چون به‌خدمت آمد و بار بگسست سلطان مسعود رضی‌الله عنه خلوت کرد با وزیر و آن خلوت تا نماز پیشین بکشید، وگروهی از بیم خشک می‌شدند، و طبلی بود که زیر گلیم می‌زدند و آواز پس از آن برآمد و منکر برآمد، نه آن که من و یا جز من بران واقف گشتندی بدانچه رفت در آن مجلس، اما چون آثار ظاهر می‌شد از آنچه گروهی ز شغل‌ها فرمودند و خلعت‌ها دادند و گروهی را برکندند و قفا بدریدند و کارها پدید آمد خردمندان دانستند که آن همه نتیجهٔ آن یک خلوت است

sonixax
10-12-2012, 09:25 AM
بینگارید همه مردم پارسی بگویند ؛ آنگاه نوادگان ما چگونه حافظ و سعدی بخوانند ؟

خوب نوادگان ما حافظ و سعدی نخوانند ! بهتر است نوادگان ما CPU تولید کنند تا حافظ و سعدی بخوانند ! کاری که آلمانها کردند چیزی هم از ارزش ادبیشان کم نشد . بیشتر آثار ادبی کلاسیک آلمان Plat Deutsch هستند ولی زبان کنونی Hoch Deutsch و درک اولی برای امروزیان نشدنیست . ولی چیزی از ارزش آثار ادبی آنها کم نکرده .



چرا زبان ما زبان شعر و سرود و زیبایی ست ؟
برای اینکه زبان نیایی ما به خودی خود توانایی زایش بالایی دارد ؛ و آمیخته شدنش با عربی بر این نیرو افزوده و این زبان را پرمایه و درخور شعر و آواز ساخته است ؛
دستگاه واژه سازی زبان ما با آمایش زبان عربی توانی بیش از اندازه یافته است ؛
و این همان چیزی ست که حد و مرزه فصاحتِ آثار ادبی مان را بی کرانه ساخته است ؛

همان طور که پیشتر هم گفتیم شعر و شاعری خوب است ، زیباست ، ارزشمند است ولی به قول قدیمی ها نون و آب نمیشود و مایه پیشرفت نیست . میشود سروده های حافظ و سعدی و ... را برای آیندگان بازنویسی کرد و در کنارش برای دوستداران رشته ای دانشگاهی باشد که اصلش را نیز بیاموزند . همان کاری که امروز در باره فردوسی انجام میشود .


گفتم بیشینه ؛ مثلاً ما در ریاضیات چیزی به نام درازا و ژرفا ( پهنه و بلندا و گنجا و ... ) نداشتیم ؛ تنها طول و عمق ( مساحت و ارتفاع و حجم و...) بودند !

نداشتیم ، بودند :e405:


پارسی گویی سره چه بهکردی دارد ؟ هیچ ؛ تنها پس رفت است

خیر پسرفت نیست ، به وارون پیشرفت هم هست . در کنار سره نویسی باید اصلاحات اساسی دیگری نیز صورت پذیرد که البته آنها به سره نویسی تقدم دارند مانند جایگزینی دبیره کنونی با لاتین .

Alice
10-12-2012, 10:09 AM
خوب نوادگان ما حافظ و سعدی نخوانند!

این می شود زدودن پیشینه یک سرزمین در میان مردمان ؛
نوادگان ما حافظ و سعدی ( که سرشار از واژگان عربی ست) نخوانند به جایش شاهنامه فردوسی (که سرشار از واژگان پارسی است) بخوانند ؛
پس پرواضح است که شما برای تازی ستیزی این را می گویید ؛ همان نژاد پرستی است ؛
دستکم مهربد می کوشید این را پنهان کند و با دستآویزهای گوناگون داستان جور دیگری جلوه دهد !


همان طور که پیشتر هم گفتیم شعر و شاعری خوب است ، زیباست ، ارزشمند است ولی به قول قدیمی ها نون و آب نمیشود و مایه پیشرفت نیست .

نون و آب نمی شود ؛ همانطور که هنوز شما هیچ آوندی در این باره که چرا سره گویی منجر به پیشرفت می شود ارائه ندادید ، پارسی گویی نیز جز برگشتن به عقب هیچ پیشرفتی محسوب نمی گردد !


میشود سروده های حافظ و سعدی و ... را برای آیندگان بازنویسی کرد و در کنارش برای دوستداران رشته ای دانشگاهی باشد که اصلش را نیز بیاموزند .

اگر بازنویسی شود که دیگر زیبایی ندارد ؛ اوج زیبایی این آثار در قالب و ساختارشان نهفته ؛


نداشتیم ، بودند

فردیدم از "نداشتیم ، بودند" این بود که ما در دبیرستان در کتب جبر و احتمال و ریاضیات گسسته و هندسه تحلیلی و حساب دیفرانسیل و انتگرال و... هرگز چنین چیزی نداشتیم ؛ اکنون هم نداریم !


خیر پسرفت نیست ، به وارون پیشرفت هم هست . در کنار سره نویسی باید اصلاحات اساسی دیگری نیز صورت پذیرد که البته آنها به سره نویسی تقدم دارند مانند جایگزینی دبیره کنونی با لاتین .

جایگزین کردن دبیره کنونی با لاتین دیگر عین تازی ستیزی ست ؛
آماج اصلی سره گرایان تازی ستیزی و نژاد پرستی ست ؛ مهربد اما زیر بار نمی رود !

sonixax
10-12-2012, 10:22 AM
این می شود زدودن پیشینه یک سرزمین در میان مردمان ؛
نوادگان ما حافظ و سعدی ( که سرشار از واژگان عربی ست) نخوانند به جایش شاهنامه فردوسی (که سرشار از واژگان پارسی است) بخوانند ؛
پس پرواضح است که شما برای تازی ستیزی این را می گویید ؛ همان نژاد پرستی است ؛
دستکم مهربد می کوشید این را پنهان کند و با دستآویزهای گوناگون داستان جور دیگری جلوه دهد !

این ربطی به نژادپرستی ندارد ، نوادگان ما اگر حافظ و سعی نخوانند یا اصلن گذشته شان زدوده شود چیزی را از دست نمیدهند ولی در قبالش اگر به خاطر وجو واژگان عربی که مفهومشان را درک نمیکنند در دانش و فن آوری مانند امروز از باقی دنیا عقب بمانند خیلی چیز ها را از دست میدهند .

اگر هدف انتقال سخنان و پندهای گذشتگان است میشود با بازگردانشان آنها را انتقال داد ، اگر هدف انتقال شکل آوایی اشعارشان است که هدفی پوچ و بیمایه است .


نون و آب نمی شود ؛ همانطور که هنوز شما هیچ آوندی در این باره که چرا سره گویی منجر به پیشرفت می شود ارائه ندادید ، پارسی گویی نیز جز برگشتن به عقب هیچ پیشرفتی محسوب نمی گردد !

بنده مثل مهربد تا این لحظه که برای شما مینویسم طرفدار سرسخت سره نویسی نیستم ، بلکه طرفدار جایگزینی واژه های عربی گنگ با واژه های پارسی قابل فهم هستند .

ربطش هم چندان سخت نیست ، بنده تا همین الان که جلوی شما نشسته ام درک نمیکنم که چرا باید در کتاب آموزش ادبیات پارسی برای آموزش از واژه های ماضی ، مضارع ، مستقبل و مانند اینها استفاده شود در صورتی که هیچ یک از اینها برای دانش آموز آشنا نیستند و در سخنان روزمره ازشان استفاده نمیکند . تنها همین مثال کوچک نشان میدهد که این واژه های صد من یک غاز عربی چه بلایی بر سر آموزش میاورد .



اگر بازنویسی شود که دیگر زیبایی ندارد ؛ اوج زیبایی این آثار در قالب و ساختارشان نهفته ؛

این میشود همان سفسطه رایج مسلمانان که اگر قرآن را به زبانی غیر از عربی بخوانیم دیگر زیبایی ندارد و مفهومش را منتقل نمیکند !

پیشتر هم گفتم اگر هدف حفظ زیبایی متون قدیمیست این هدف مفتش گران است .



فردیدم از "نداشتیم ، بودند" این بود که ما در دبیرستان در کتب جبر و احتمال و ریاضیات گسسته و هندسه تحلیلی و حساب دیفرانسیل و انتگرال و... هرگز چنین چیزی نداشتیم ؛ اکنون هم نداریم !

اکنون در برخی موارد نداریم و در آینده هم به طور کلی حذف خواهند شد چون مایه ی درک نکردن مطلب از سوی دانش آموز است ، پیشتر مثالی هم زدم .


جایگزین کردن دبیره کنونی با لاتین دیگر عین تازی ستیزی ست ؛
آماج اصلی سره گرایان تازی ستیزی و نژاد پرستی ست ؛ مهربد اما زیر بار نمی رود !

باز هم بیربط است ! تمام تکنولوژی امروزی بر پایه کامپیوتر ها استوار است و برای هماهنگی با آن لازم است که این دبیره کنونی کنار گذاشته شود همچنین این دبیره در درک ریاضیات هم دشواری ایجاد کرده چنانکه شما مجبورید به یک باره دایرکشن را تغییر دهید و چپ به راست بنویسید و بخوانید !!!!!!!! اینها همه دشواریست و باید درست شوند .

به تازیان و تازی ستیزی هم ربطی ندارد بیخودی انقدر اتهام نزنید . نخست درباره اش پرسش کنید تا توضیح دهیم :e032:

Alice
10-12-2012, 10:52 AM
هرچه کوتاه‌تر آسان‌تر

من فزون بر اینکه گفته های شما را تایید می کنم بایسته میبینم که این را هم بیافزایم
اصلاً چه کسی می گوید پارسی سره کوتاه تر است تا بخواهد ساده تر باشید ؟
پیش تر به کاربر مهربُد نشان دادم زبان معیار توان چکامه سرایی بالایی دارد ؛ او اما پاسخی نداشت ؛
به طور کلی چکامه سرایی بر چه پایه هایی استوار است ؟
1- فصاحت کلام
2- بلاغت کلام
زبانی که توان چامه سرایی دارد نرمش پذیر و انعطاف پذیر است و راه اندیشه به سادگی و آسانی باز است !
پس این گفتار هم که ؛
چون زبان پارسی کوتاه تر و ساده تر است ، راه اندیشه بازتر است ؛ سفسته ای بیش نیست ؛
چون اصلاً از مفروضات نادرست به نتیجه رسیده است !

sonixax
10-12-2012, 11:11 AM
چه كسی گفته پارسی توان چامه سرایی ندارد و یا توانش از فارسی كمتر است ؟

Unknown
10-12-2012, 11:19 AM
جای ِ سرمایه‌ها در ارتباط فردی من و شما با اثرست، نه گوشه‌ی موزه. انسان همواره نیازمند هنر است، و حتی اگر با محتوای آن مخالف باشد از قالب لذت بی‌حد و مرزی خواهد برد. تنها هنری هم که ایرانی در آن سرآمد است چامه‌سرایی‌ست. این «باورهای» خنده‌دار را هم دور بریزید بهتر است، چراکه «اندیشه‌ی منطقی» به مفهومی که شعر فارسی با آن در تعارض قرار می‌گیرد را کانت سی‌صد سال قبل اختراع کرد، پیش از آن فرق قابل ذکری میان ارسطو و مولوی نبود.
1. هنر بی‌زمان نداریم؛ هنری که به درد شرایط کنونی نخورد، خود راهش را از میان مردم به گوشه‌ی موزه پیدا می‌کند.

2. خوره‌ی اندیشه‌ی منطقی در جایگاه اول دین است، اما اینکه عجین شدن اشعار فارسی با زندگی مردم و شعردوستی افراطی، (چه علت یا چه معلولِ وجود شاعران نابغه باشد)، خوره‌ی اندیشه‌ی منطقی است، مستقل از اینست که در غرب چه گذشته. کسی چه می داند، شاید کانت از ایران برمی‌خواست! اگر همان کانت را هم از کودکی در گوشش حافظ و مولانا می‌خوانند، آیا می‌توانست چنان اندیشه‌های نوینی ارائه کند؟



90%. برای مثال بخوانید متن زیر متعلق به ششصد سال قبل:



اینهم از تاریخ بیهقی، متعلق به هشتصد سال قبل:

اینها که از نوشته‌های من و شما هم پارسی‌تر هستند، و اتفاقا عربی‌زدایی به فهم اینها کمک می‌کند!:e105:

Anarchy
10-12-2012, 01:35 PM
90%. برای مثال بخوانید متن زیر متعلق به ششصد سال قبل:

امیرجان متن آسون رفتی پیدا کردیا:e105:!! چند متن عربیزه از اون زمونا بذار ببینیم یه خطشم قابل فهم هست یا نه....




زبانی که توان چامه سرایی دارد نرمش پذیر و انعطاف پذیر است و راه اندیشه به سادگی و آسانی باز است !

آلیس جان معنی این حرف شما این هست که فقط زبان هایی که توان چکامه سرایی بالایی دارند، راه اندیشه در آنها باز است؟نمونه اش خود ما چرا یک فیلسوف درست و حسابی پس نداشتیم؟

Russell
10-12-2012, 03:27 PM
به نظر من :e11b: خواندن متون فارسی امروز سردرد آور هست،بقولی جنگلی هست که معلوم نیست چی به چی هست،این قابلیت وندها و ترکیب و پویایی پارسی سره فوق العاده جالب و لازم هست برای زبان ما،حتی اگر شده یک زبان جدا باشد،باید یک همچین زبانی برای دانش و دانشگاه داشته باشیم،مثل هند که در دانشگاه هاش زبان انگلیسی استفاده و تدریس میشه.
بنظر من ریشه متفاوت زبان عربی و پارسی که از نظر دستور زبان کاملا متفاوت هستند یکی از دلایل این سکون زبانی امروز ما هست،ربطی به نژادپرستی هم نداره که زبان پارسی از ریشه هنداروپایی هست.از طرف دیگه یادمون نره که ما امروز هم زبان عربی در مدرسه داریم و درگذشته نچندان دور هم عربی دانستن بخش مهمی از آموزش محسوب میشده پس همین الان هم ما مشکل لاینجل آموزش زبان عربی برای فهم نسبی این واژگان نامتناسب رو داریم که کسی هم از مردم عادی بدون آموزش عربی نمیتونه ازشون سر دربیاره،چه بهتر که زبان پهلوی درمدرسه تدریس بشه تا حداقل یکچیز پویا و قابل گسترش و بروز ازش دربیاد تا زبان عربی که آموزشش هم بسیار مشکل هست.

Unknown
10-12-2012, 04:06 PM
بگویید چه چیزی تو را متعجب نکرده، این جهان همش عجیبه، من نمی فهمم چرا هر بار موبایلم را به بالا پرتاب مبکنم دوباره بر میگردد پایین!
سخن شما من را به یاد این نقل‌قول از اینشتین انداخت: غیرقابل‌ فهم‌ترین چیز در مورد جهان اینست که قابل فهم است.
من از افتادن موبایل دیگر تعجب نمی کنم، تعجب‌هایم را رزرو کرده‌ام برای چیزهای عجیب‌تر. :e405:

پ.ن. فکر کنم بهتر باشد بحث‌های مربوط به پالایش زبان پارسی به یک تاپیک مخصوص خودش منتقل شود.

Mehrbod
10-12-2012, 04:34 PM
پ.ن. فکر کنم بهتر باشد بحث‌های مربوط به پالایش زبان پارسی به یک تاپیک مخصوص خودش منتقل شود.


1. با جابه‌جایی همه "پسندها" پاک میشوند.
2. من در این امر حساس میانوندی (مشارکت)! نمیکنم، دیگر گردانندگان بایسته دیدند بکنند :4:

Ouroboros
10-12-2012, 05:14 PM
بنظر من بهتر است بگذارید بحثهای جدی‌ای که در کافه یا پاتوق اتفاق می‌افتند همانجا بمانند(مگر در موارد استثنا). اینجا را برای همین درست کرده‌ایم دیگر.

Alice
10-12-2012, 05:36 PM
چه كسی گفته پارسی توان چامه سرایی ندارد و یا توانش از فارسی كمتر است ؟

هیچکس چنین چیزی نگفت ؛
در پیک های پیشینم به این مورد اشاره کردمـــ...


آلیس جان معنی این حرف شما این هست که فقط زبان هایی که توان چکامه سرایی بالایی دارند، راه اندیشه در آنها باز است؟نمونه اش خود ما چرا یک فیلسوف درست و حسابی پس نداشتیم؟

راه اندیشه که با هر زبانی باز است ؛
مهربُد اما می گوید زبان پارسی ساده تر و کوتاه تر است و در آن مسیر انتقال اندیشه ساده تر ؛ من نیز نشان دادم این ادعایی بی پایه و اساس است چرا که زبان معیار بسیار بیشتر از پارسی توانایی دارد ؛ نمونه اش نیز در اشعار مولانا و به خصوص نی نامه مشحون است ؛
در این رهگذر تنها نیاز به ویرایش است نه زدودن تمام واژگان عربی و سره گرایی مطلق

Anarchy
10-12-2012, 05:36 PM
ولی حیف هست که این بحث ها زیر خروار ها پست مدفون شود امیر جان:e414:

sonixax
10-12-2012, 07:36 PM
البته باید توجه داشت که در این پارسیزه کردن نباید از آن ور بام بیوفتیم !
به شخصه هدفم کوتاه تر کردن و قابل فهم تر کردن است به همین دلیل است که طرفدار جایگزینی برخی واژه ها با پارسیش هستم که شکر اسپاگتی شمارشان هم کم نیست و البته واژگانی هستند که هر ایرانی معنی آن را میداند .

Ouroboros
10-12-2012, 07:40 PM
ولی حیف هست که این بحث ها زیر خروار ها پست مدفون شود امیر جان
اما آخر روند اینجا بطوری بوده که هر سه چهار صفحه یکی دو بحث جدی درگرفته.

shirin
10-12-2012, 07:47 PM
دیشب تو یه داروخانه نشسته بودم. یه پسره اومد فکر کرد منم فروشنده هستم یواشکی گفت. پوشش دارید؟ من متوجه نشم گفتم چی؟ گفت پوشش. گفتم بوشش؟ گفت پوشش گفتم پوشش چیه؟ حالا اون خیلی یواش میگفت تا کسی دیگه متوجه نشه منم هوار میزدم. اون بیچاره هم کلی رنگ به رنگ میشد. به فروشنده گفتم پوشش میخواد فروشنده هم گیج تر از من رفت جلو بهش گفت پوشک میخوای؟ گفت نه پوشش. گفت ببخشید آقا متوجه منظورتون نمیشم پوشش چی هست. اونم گفت چطوری بگم. بعدش گفت کرم موبر دارید. بعدش رفت. یه آقایی هم اونجا ایستاده بود. ازش پرسیدم میدونی پوشش چیه؟ گفت کاندوم. :24:
فکر کنم معادل فارسیش پوشش باشه. مونده بودم چرا پسره حاضر نشد بگه کاندوم. :24:

Mehrbod
10-12-2012, 07:51 PM
فکر کنم معادل فارسیش پوشش باشه. مونده بودم چرا پسره حاضر نشد بگه کاندوم. :24:

برابر پارسی کاندوم چیزی مانند "نِیام" یا "روکِش" میشود، نه پوشش!

Mehrbod
10-12-2012, 07:57 PM
البته باید توجه داشت که در این پارسیزه کردن نباید از آن ور بام بیوفتیم !
به شخصه هدفم کوتاه تر کردن و قابل فهم تر کردن است به همین دلیل است که طرفدار جایگزینی برخی واژه ها با پارسیش هستم که شکر اسپاگتی شمارشان هم کم نیست و البته واژگانی هستند که هر ایرانی معنی آن را میداند .

آری این هم میشود. بسیاری از واژگانی مانند زیر که امروز دریافتنی نیستند، باز دوباره فردا دریافتنی میشوند و این چرخه را رد میکنیم:



Hydrolyze = آبکافتن
Photolyse = شیدکافتن
..


این رویکردت تنها بجای اینکه کار را یکسره کند، خورد خورد می‌انجامد میلاد جان که شیوه درستی هم هست.

من ولی یکسره را برای خودم آسانتر دیده‌ام.

sonixax
10-12-2012, 08:05 PM
برابر پارسی کاندوم چیزی مانند "نِیام" یا "روکِش" میشود، نه پوشش!

زمان ما میگفتند کاپوت !!!

Anarchy
10-12-2012, 08:46 PM
در مورد ریشه واژه condom هم چیز جالبی الان دیدم!! مهربد جان یه تحقیقی بکن شاید واقعا کلمه پارسی باشه:e105:

Wordorigins.org (http://www.wordorigins.org/index.php/site/comments/condom/)





The origin of the word condom is unknown. There are three commonly given explanations that may be true, although none of them have any significant supporting evidence and all three must be classified as mere speculation:

It is named after the village of Condom in southern France. This hypothesis was first proposed in 1904. Other than the similarity in form and the general English association with all things erotic to France, there is nothing to suggest that this is in fact the origin.

It is from the Latin condus, meaning that which preserves, a reference to the device’s original use for preventing syphilis.

It is from the Persian kondü or kendü, an earthen vessel for storing grain. This is a reference to the sheath’s function as a receptacle for semen. It supposedly made its way into English via Greek and Latin.

Unknown
10-12-2012, 10:00 PM
بنظر من بهتر است بگذارید بحثهای جدی‌ای که در کافه یا پاتوق اتفاق می‌افتند همانجا بمانند(مگر در موارد استثنا). اینجا را برای همین درست کرده‌ایم دیگر.
البته صاحب جستار شما هستید، من گمان کردم اینجا محلی برای گفتگوهایی است که ارزش جستار شدن را ندارند.

Alice
10-12-2012, 10:13 PM
جُستارهای آزاد زدایش هم می شوند ؟
برای نمونه زمانیکه این جستار تا 1000 برگه هم پر شود همچنان پا برجاست یا بخشی از آن زدوده خواهد شد ؟

Mehrbod
10-12-2012, 10:21 PM
جُستارهای آزاد زدایش هم می شوند ؟
برای نمونه زمانیکه این جستار تا 1000 برگه هم پر شود همچنان پا برجاست یا بخشی از آن زدوده خواهد شد ؟

اگه مشکل تکنیکی درست نکند (که گمان نمیکنم) نه، همینجور پر میشود آلیس جان.

Anarchy
10-12-2012, 10:35 PM
دوستان من رفتم لالا...تا صبح در کافه شب زنده داری کنید:e105:

شب همگی خوش:e306:

shirin
10-12-2012, 11:24 PM
منم برم لالا. کلی از وقت خوابم گذشته. دچار عذاب وجدان شدم. :e403:

شبتون خوش. :e032:

رویا
10-13-2012, 12:13 PM
سلام بر همگی

mamad1
10-13-2012, 12:36 PM
سلام بانو
خوش اومدید
امیدوارم اینجا بهتون خوش بگذره

Russell
10-13-2012, 12:46 PM
سلام بر همگی
سلام بر شما رویای گرامی
خوش آمدید :e303:

sonixax
10-13-2012, 12:50 PM
سلام بر همگی

درود بر شما
به دفترچه خوش آمدید :e032:

Mehrbod
10-13-2012, 01:05 PM
سلام بر همگی


خوش آمدید رویای گرامی! :e303:



به گمانم شمار بانوان سایت براستی بیشتر شد :e402:

رویا
10-13-2012, 01:24 PM
من هم یک بار دیگه سلام عرض می کنم خدمت جناب ممد و راسل و سونیاکس و مهربد عزیز و دیگر عزیزان سایت
خوشحالم از اینکه در جمع شما عزیزان دگر اندیش حضور دارم و می تونم از اطلاعات و سواد و آگاهی شما استفاده کنم
به گمانم منو بشناسید من همان رویای هم میهن هستم که همیشه نوشته های با ارزش شما دوستان رو دنبال می کردم و خوشحالم از اینکه جناب انارچی ادرس این انجمن رو به من دادند تا دوباره شما رو ملاقات کنم چون چند وقتی بود از شماها تو هم میهن خبری نبود و من دوست داشتم بدونم شما کجا فعالیت می کنید
امیدوارم که اوقات خوبی در کنار هم داشته باشیم:e303::e303::e303::e306::e306::e306::e00 e:

mamad1
10-13-2012, 01:45 PM
من هم یک بار دیگه سلام عرض می کنم خدمت جناب ممد و راسل و سونیاکس و مهربد عزیز و دیگر عزیزان سایت
خوشحالم از اینکه در جمع شما عزیزان دگر اندیش حضور دارم و می تونم از اطلاعات و سواد و آگاهی شما استفاده کنم
به گمانم منو بشناسید من همان رویای هم میهن هستم که همیشه نوشته های با ارزش شما دوستان رو دنبال می کردم و خوشحالم از اینکه جناب انارچی ادرس این انجمن رو به من دادند تا دوباره شما رو ملاقات کنم چون چند وقتی بود از شماها تو هم میهن خبری نبود و من دوست داشتم بدونم شما کجا فعالیت می کنید
امیدوارم که اوقات خوبی در کنار هم داشته باشیم:e303::e303::e303::e306::e306::e306::e00 e:

همون رویا_83؟
درود بر شما بانو رویا
حقیقت این هست که ما با میل خودمون نیست که دیکه به همیهن نمیایم

از اینکه اینجا می بینمتون خوشحالم
و اامیدوارم اینجا اگر دوست داشتید فعالیت کنید

sonixax
10-13-2012, 02:04 PM
رویای گرامی مدیران هممیهن دیگر شورش را درآورده بودند و بی دلیل از روی شكم اخراج كردند ، بنده كه شخصن دیگر هرگز پایم را هم آنجا نمیگذارم و دیر نیست روزی كه به روزگار اندیشه ها بیوفتد ! چرا كه دقیقن همان راه را پیش گرفته اند .

رویا
10-13-2012, 02:11 PM
همون رویا_83؟
درود بر شما بانو رویا
حقیقت این هست که ما با میل خودمون نیست که دیکه به همیهن نمیایم

از اینکه اینجا می بینمتون خوشحالم
و اامیدوارم اینجا اگر دوست داشتید فعالیت کنید

بله همان رویا 83 هستم
البته مشخص بود که از به سایت آمدن محرومتون کنند چون حسابی از دستتون شاکی بودند چون همش مخالف عقایدشون صحبت می کردید و آنها یارای مقابله با چنین افکاری نبودند و به ناچار راحت ترین راه رو انتخاب کرده و دست به اخراج زدند. جای تعجب هم نیست متاسفانه واقعیت کشور ما همین هست. هر کسی که صداش در بیاد و مخالفت کنه خاموشش می کنند

Mehrbod
10-13-2012, 02:30 PM
من هم یک بار دیگه سلام عرض می کنم خدمت جناب ممد و راسل و سونیاکس و مهربد عزیز و دیگر عزیزان سایت
خوشحالم از اینکه در جمع شما عزیزان دگر اندیش حضور دارم و می تونم از اطلاعات و سواد و آگاهی شما استفاده کنم
به گمانم منو بشناسید من همان رویای هم میهن هستم که همیشه نوشته های با ارزش شما دوستان رو دنبال می کردم و خوشحالم از اینکه جناب انارچی ادرس این انجمن رو به من دادند تا دوباره شما رو ملاقات کنم چون چند وقتی بود از شماها تو هم میهن خبری نبود و من دوست داشتم بدونم شما کجا فعالیت می کنید
امیدوارم که اوقات خوبی در کنار هم داشته باشیم:e303::e303::e303::e306::e306::e306::e00 e:


بسیار خوش آمدید رویا جان :e303:


روشنه که شما را یادمونه .. :e402:

ما کوشیده‌ایم این چند گاهه اینجا را دست و رویی بکشیم و به پیشنهادهایی دوستان گوش کنیم، اگر چیزی فکری در ذهن داشتی حتما اینجا بگو رویا جان: رونق دادن به تارنمای دفترچه - صفحه 10 (http://www.daftarche.com/هم‌اندیشی-8/رونق-دادن-به-تارنمای-دفترچه-278/برگه-4.html?goto=newpost)

درباره هم‌میهن هم شوربختانه همان است که خودت گفتی؛ ما تا جایی که توانستیم نوشتیم و مایه خوشنودیست که شما دوستان همچنان ما را یادتونه.

هماکنون هم داشتم نگاهی میانداختم دیدم روز به روز از شمار پست‌هایم به مدد نیروهای غیبی! کاسته میشود :e405:: با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود - داستان و داستان نویسی - هم میهن (http://forum.hammihan.com/post3231295-26.html)

رویا
10-13-2012, 02:44 PM
بسیار خوش آمدید رویا جان :e303:


روشنه که شما را یادمونه .. :e402:

ما کوشیده‌ایم این چند گاهه اینجا را دست و رویی بکشیم و به پیشنهادهایی دوستان گوش کنیم، اگر چیزی فکری در ذهن داشتی حتما اینجا بگو رویا جان: رونق دادن به تارنمای دفترچه - صفحه 10 (http://www.daftarche.com/هم‌اندیشی-8/رونق-دادن-به-تارنمای-دفترچه-278/برگه-4.html?goto=newpost)

درباره هم‌میهن هم شوربختانه همان است که خودت گفتی؛ ما تا جایی که توانستیم نوشتیم و مایه خوشنودیست که شما دوستان همچنان ما را یادتونه.

هماکنون هم داشتم نگاهی میانداختم دیدم روز به روز از شمار پست‌هایم به مدد نیروهای غیبی! کاسته میشود :e405:: با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود - داستان و داستان نویسی - هم میهن (http://forum.hammihan.com/post3231295-26.html)
حافظه شما بهتر از مال منه چون پست اول من و آشنایی من با شما خوب یادتونه :e41f:

Anarchy
10-13-2012, 05:59 PM
من هم به بانو رویا خوشامد میگم و خوشحالم از حضور شما در جمع یاران دفترچه:e306:

Alice
10-13-2012, 08:40 PM
:e119::e030::e034::e437::e43f::e41c::e30e::e041:


سلام ؛ خوش آمدمـــ... !

Alice
10-13-2012, 09:31 PM
کی هوس از اینـآ کرده ؟

941

Unknown
10-13-2012, 09:43 PM
من هم به دوستمان رویا بسیار خوش‌آمد می‌گویم.
کی هوس از اینـآ کرده ؟941 در کافه که از این چیزا نداریم!

Ouroboros
10-14-2012, 08:10 AM
از آنجاکه جستاری برای فیلم‌هایی که نپسندیده‌ایم و هشدار دادن به دوستان پیرامون آنها وجود ندارد، همینجا می‌نویسم: Red Lights زباله‌ای بیش نیست. بازی ِ بسیار بد، ضرب‌آهنگ ِ بسیار ملال‌آور، داستان نه چندان دلچسب و پایانی افتضاح. مدتها بود فیلمی تا این اندازه بد ندیده بودم، اگر برای دو ساعت وقت خود ارزش قائل هستید أنرا تماشا نکنید. نمره‌ی من به این فیلم : 2 از 10.

sonixax
10-14-2012, 11:51 AM
Titanic 2 را هم به فهرست فیلمهای آشغالتان اضافه كنید :e032:

Russell
10-14-2012, 11:55 AM
فیلم آشغال زیاد هست قطعا یک تاپیک میخواد،میشه عنوان همون تاپیک فیلم رو هم اصلاح کرد خوب و بد رو اونجا یکجا جمع کرد.

Unknown
10-14-2012, 05:18 PM
پخش زنده پرش: Live Broadcast | Red Bull Stratos (http://www.redbullstratos.com/live/)

Unknown
10-14-2012, 05:42 PM
شناختن فیلم‌های زباله کار دشواری نیست. من همیشه ابتدا امتیاز منتقدین به فیلم را در Metacritic نگاه می‌کنم، اگر خیلی پایین بود، آن فیلم را تماشا نمی‌کنم، حتی اگر دوستی توصیه کرده باشد.

Russell
10-14-2012, 06:26 PM
پخش زنده پرش: Live Broadcast | Red Bull Stratos
شبکه mbc Action هم زنده و مفتی نشون میده

sonixax
10-14-2012, 08:31 PM
پخش زنده پرش: Live Broadcast | Red Bull Stratos

پرید یا نه ؟ اون بالا زده Mission Compete !

Russell
10-14-2012, 09:31 PM
پرید یا نه ؟ اون بالا زده Mission Compete !
آره،چهارتا رکورد قرار بود بشکونه که برای سال 1960 و یکیش 61 بود سه تا رو شکنود از جمله حرکت با سرعت بالای صوت ولی طولانی ترین سقوط آزاد را نفهمیدم چرا نشکوند و چترش رو زودتر باز کرد.

Anarchy
10-15-2012, 02:42 PM
مهربد کجاست واقعا؟ نگرانش شدم...سابقه نداشت یه روز کامل لاگین نکنه.

sonixax
10-15-2012, 02:51 PM
مهربد کجاست واقعا؟ نگرانش شدم...سابقه نداشت یه روز کامل لاگین نکنه.

فکر کنم رفته گل بچینه !

mamad1
10-15-2012, 02:51 PM
نکنه زبونم لال برادران مکانشو کشف کردن؟

sonixax
10-15-2012, 02:56 PM
نکنه زبونم لال برادران مکانشو کشف کردن؟

به فرض هم که کشف کنند ! مهربد که ایران نیست :e00e:
برادرا فعلن درگیر تحریم و قطعی کل کانالاشون از هاتبرد و سفر ممنوع شدن ایران و اینها هستند !

mamad1
10-15-2012, 03:01 PM
پس شاید برای مهربد استین بالا زدن:e105:

Ouroboros
10-15-2012, 03:02 PM
دوستان گمان بد نکنند مهربد گرامی همواره مراقب است، تمام کسانی که این اراذل ِ مفت‌خور در این سالها گرفته‌اند هویت حقیقی خود را چندین بار به انحای گوناگون فاش کرده بودند، و یا اساسا با نام حقیقی فعالیت می‌کرده‌اند. اگرنه برادران عرزشی چیز خود را هم با کمک نقشه و مسیریاب به سختی پیدا می‌کنند!

ایشان احتمالا سوگند خود پیرامون ننوشیدن آبجو را شکسته‌اند و اکنون پس از می‌ گساری بسیار، نیمه پاتیل در کنار زیبارویی خفته‌اند. :e420::e30b:

mamad1
10-15-2012, 03:04 PM
نظر شما به نظر عاقا نزدیک تر است

Anarchy
10-15-2012, 03:11 PM
امیرجان منم نظرم همینه...احتمالا بهتر از ما پیدا کرده، فعلا حسابی دستش که نه،... اش بنده:e105:!!

mamad1
10-15-2012, 03:17 PM
ها؟!
یک کنایه ای هست به سخن عاقا در نماز جمعه بعد از انتخابات
طنز بود

Mehrbod
10-16-2012, 05:37 PM
از آنجاکه جستاری برای فیلم‌هایی که نپسندیده‌ایم و هشدار دادن به دوستان پیرامون آنها وجود ندارد، همینجا می‌نویسم: Red Lights زباله‌ای بیش نیست. بازی ِ بسیار بد، ضرب‌آهنگ ِ بسیار ملال‌آور، داستان نه چندان دلچسب و پایانی افتضاح. مدتها بود فیلمی تا این اندازه بد ندیده بودم، اگر برای دو ساعت وقت خود ارزش قائل هستید أنرا تماشا نکنید. نمره‌ی من به این فیلم : 2 از 10.


بسی دیر گفتی امیر جان!

فیلم را من هفته پیش دیده بودم، تا دقیقه 90 خوب بود، ولی چنان پایان بدی داشت که همه خوشی فیلم را یکراست ریخت دور.

Ouroboros
10-16-2012, 06:17 PM
مهربد اینجا کاربران را معتاد کردی به خودت، یک روز که نیستی همه غصه‌دار می‌شوند. :e108:
فیلم بسیار بدی بود، فقط موضوع جالبی داشت(آنقدر جالب که بدی آن‌را تحت پوشش قرار می‌داد)، که آنهم با پایان افتضاحی که صحبتش رفت خراب شد.

Ouroboros
10-17-2012, 03:11 PM
دوستان نظر شما پیرامون حمایت از محیط زیست چگونه است؟ امروز تحقیق جالبی (http://www.sciencemag.org/content/early/2012/10/10/science.1229803.abstract) می‌خواندم که برطبق آن، برای نجات تمام جانوران ِ در خطر انقراض باید سالیانه هشتاد میلیارد دلار هزینه کرد. آیا شما موافق چنین عملی هستید؟ صدها برابر گونه‌های جانوری امروز موجود، گونه‌های منقرض شده وجود دارد. آیا ما باید اهمیّتی به این جانداران بدهیم، یا آنکه اجازه بدهیم طبیعت پروسه‌ی بی‌واسطه‌ی خود را طی بکند؟ دستچین کردن گونه‌هایی که بدلیل رفتار انسان‌ها درحال انقراض هستند هم یک گزینه است، اما خرج آنهم بسیار بالا خواهد بود زیرا انقراض یک گونه، به معنی انقراض چند گونه‌ای که به نحوی با آن در ارتباط هستند تعبیر خواهد شد(به مثابه‌ی مثل ِ «هویج بره خرگوش می‌ره»).

Russell
10-17-2012, 03:40 PM
یک مساله دیگه این هست که اینها موضوع مطالعه هم هستند یعنی اینها مطالعه نشوند ما برای همیشه دانشمان نسبت به آنها را از دست میدهیم.
اما اگر برای خود جانداران ملاک باشد بنظر من موجودات هوشمندتر و سازگارتر با انسان اولویت بالاتری دارند و حتی از این نظر خوب است لازم شد در انتخاب طبیعی هم دستی ببریم.اما جدا از اینها و مشکلاتش فراوانش برای انسانها من خیلی با این سبز بودن و سازگاری با محیط زیست موافق نیستم،امروزه یکجور بیماری شده این مساله و حتی در بسیاری موارد این جنبشها بر ضد خود انسان و طبیعت کار میکنند.

shirin
10-17-2012, 04:42 PM
امیر مساله این هست که انقراض گونه ها و تخریب محیط زیست تا این اندازه بی رویه، ربطی به پروسه طبیعت نداره و ناشی از دخالت مستقیم انسان و مصنوعات بشری هست. وگرنه هیچ اشکال که نداشت طبیعت پروسه طبیعی خودشو طی کنه بلکه لازم بود که این اتفاق بیفته. راسل فقط گونه های نزدیک به انسان نیستند که مهم هستند بلکه برای حفظ بقای زمین حتی وجود کرم خاکی هم اهمیت بسیاری داره و هر گونه ای که بر اثر دخالت انسان منقرض میشه یه اثر منفی بزرگ بر حیات زمین داره. تنوع گونه های زیستی (اعم از گیاهی و جانوری ) هست که باعث ممکن شدن ادامه حیات روی زمین میشه.

Ouroboros
10-17-2012, 05:33 PM
امیر مساله این هست که انقراض گونه ها و تخریب محیط زیست تا این اندازه بی رویه، ربطی به پروسه طبیعت نداره و ناشی از دخالت مستقیم انسان و مصنوعات بشری هست. وگرنه هیچ اشکال که نداشت طبیعت پروسه طبیعی خودشو طی کنه بلکه لازم بود که این اتفاق بیفته. راسل فقط گونه های نزدیک به انسان نیستند که مهم هستند بلکه برای حفظ بقای زمین حتی وجود کرم خاکی هم اهمیت بسیاری داره و هر گونه ای که بر اثر دخالت انسان منقرض میشه یه اثر منفی بزرگ بر حیات زمین داره. تنوع گونه های زیستی (اعم از گیاهی و جانوری ) هست که باعث ممکن شدن ادامه حیات روی زمین میشه.

ما هم جزئی از طبیعت هستیم شیرین، و هرچه می‌کنیم برآمده از آن و در آن است. بودن یا نبودن این جانوران، در معنایی عینی و لمس‌شدنی برای ما که هیچ مهم یا مطرح نیست، پس اگر مقصودتان منافع حیاتی انسان است، پاسخ اینکه از هر هزار گونه‌ای که منقرض می‌شوند فقط یکی برای ما منفعت مستقیم یا غیرمستقیم دارد. بیشتر اثر منفی انسان بر اکوسیستم شکار بی‌رویه است، من شخصا مخالف کشتار فیل‌ها برای درست کردن مهره‌ی شترنگ از عاج‌شان و یا بریدن شاخ کرکدن برای ازدیاد میل جنسی هستم، و مرز را در آنجا می‌کشم.. اگرنه آنچه طرفداران محیط زیست اغلب به عنوان «تخریب طبیعت» جعل می‌کنند پیشبرفتهای مطلقا ضروری ِ تکنولوژی بوده.

shirin
10-17-2012, 05:51 PM
امیر ما هم جز طبیعت هستیم ولی گونه ای هستیم که در تخریب طبیعت تلاش زیادی میکنه و اثر منفی زیادی بر محیط زیست داره. بیشترین عامل انقراض گونه ها هم تخریب زیستگاهاشون هست نه شکار. عواملی مثل تخریب جنگلها و مراتع و از بین رفتن تالابهای طبیعی که منجر به بیابانزایی میشن. منظور از حیات زمین فقط حیات انسان نیست. به طور طبیعی گونه هایی منقرض میشن و گونه هایی جدید به وجود میان. و همه گونه ها هم به طور مستقیم یا غیر مستقیم به هم ارتباط دارند و به شکل چرخه عمل میکنند که باعث حفظ و بقای زمین میشن. تصور کنید اگر گونه ها به طور بی رویه منقرض بشن بدون اینکه فرصت جایگزینی با گونه های جدید رو داشته باشند و اگر همین روند تخریب بی رویه ادامه پیدا کنه تا چند وقت دیگه زمین خالی از جنگل و مرتع و گونه های جانوری و گیاهی و ... میشه و میشه به شکل یه بیابان بزرگ که فقط مصنوعات بشری در اون یافت میشه. در این صورت حیات بشر هم صددرصد با تهدید مواجه میشه.

Ouroboros
10-17-2012, 06:09 PM
به طور طبیعی گونه هایی منقرض میشن و گونه هایی جدید به وجود میان. و همه گونه ها هم به طور مستقیم یا غیر مستقیم به هم ارتباط دارند و به شکل چرخه عمل میکنند که باعث حفظ و بقای زمین میشن.

هیچ اینگونه نیست، کدام چرخه؟
هرگز خبری از این هارمونی ِ شگفتی که در نوشته‌ی شما ادعا شده در طبیعت نیست(یکی برود، یکی بیاید و زیست‌گونه‌ها جایگزین بشوند..). ترند ِ نابودی گونه‌های زیستی هرگز به آن شدتی نیست که شما تصور می‌کنید، و طرفداران محیط زیست جعل کرده‌اند، افزون بر این زمین توانایی ِ بسیار خارق‌العاده‌ای در بازسازی خود دارد و در چشم برهم زدنی1 می‌تواند بسیاری از آسیب‌های حقیقی یا احتمالی را جبران بکند. تخریب زیست‌بوم نتیجه‌ی گریزناپذیر پیشرفت تکنولوژی‌ست، برای ساختن راه باید بالاخره یا کوه‌ را شکافت، یا جنگل را صاف کرد و یا رودخانه را خشکاند، ما در همین دوران دیده‌ایم که تکنولوژی می‌تواند مانع از نابودی محیط زیست هم بشود... به هر حال با راه‌کارهای بازدارنده برای پیشگیری از انقراض گونه‌ها یا بدون آنها، برای ما در زمین آینده‌ای متصور نیست و دیر یا زود باید به طریقی آن را بازتولید یا ترک بکنیم(تکنولوژی هرکدام زودتر بوجود آمد)..

1)چشم برهم زدن در قیاس با عمر زمین، نه عمر ما(که از چند صد هزار سال فراتر نمی‌رود).


میشه و میشه به شکل یه بیابان بزرگ که فقط مصنوعات بشری در اون یافت میشه. در این صورت حتی حیات بشر صددرصد با تهدید مواجه میشه.

به راستی توانایی بشر برای نگه داشتن محیط خود همانطورکه هست بسیار بالاتر از آنچه هست تصور می‌شود.

Unknown
10-17-2012, 06:11 PM
من معتقدم میزان همه چیز انسان هست، بنابراین در این مسئله هم باید بر حسب منافع انسان تصمیم‌گیری شود.

البته یک مسئله‌ی دیگر هم اینجا مطرح است که برای آن یک جستار جداگانه ساختم: حقوق حیوانات (http://www.daftarche.com/فلسفه-و-منطق-10/حقوق-حیوانات-719/#post19663)

shirin
10-17-2012, 06:38 PM
چرا چرخه های طبیعی زیادی وجود داره که مثلا از تولیدکننده ها شروع میشه به مصرف کننده ها میرسه. چرخه های که توشون گیاه و حیوان و تک سلولی و غیره نقش حیاتی دارن. البته چون زیاد گذشته از مطالعه من آنچان حضور ذهن ندارم که توضیح بدم ولی ربطی به حرفهای طرفداران محیط زیست نداره تو کتابهای علمی نوشته شده که حاصل تحقیق و آزمایش و پژوهش بوده. مثلا میتونی بری کتابهایی در مورد اکولوژی یا بوم شناسی، خاک شناسی و نحوه فرسایش خاک و .. بخونی، طبیعت همیشه خودشو بازسازی میکنه ولی نه در حد تخریبی که در پیش گرفته شده. در طبیعت تعادلی وجود داره و انسان این تعادل را بهم زده. متاسفانه شما فکر میکنید نگرانی هواداران محیط زیست بی مورد هست ولی این قدرت تخریب بشر و آثاری که به جا میذاره حتی بسیار بشتر از چیزی هست که توسط هواداران محیط زیست نشون داده میشه. در ضمن من فکر نمیکنم هواداران محیط زیست مخالف تکنولوژی باشند اونا میگن تکنولوژی را با طبیعت آشتی بدید و به جای اینکه تکنولوژی باعث نابودی طبیعت بشه سعی کنید از اون هم جهت با حفط زمین و منابع طبیعی زمین استفاده بشه. بعضی کشورها مثل کشورهای اسکاندیناوی سعی کردن تکنولوژی های مورد استفاده شون سازگار و همگام با محیط زیست و حفط طبیعت باشه و کاملا هم موفق بودن و تخریب محیط زیست در اون مناطق بسیار کم شده.

Mehrbod
10-17-2012, 06:47 PM
ه. در طبیعت تعادلی وجود داره و انسان این تعادل را بهم زده.

در طبیعت هیچ ترازمندی‌ای (تعادلی) نیست، پیش از اینکه ما بیاییم گونه‌های بیشماری جاندار از میان رفته‌اند و از زمانیکه ما آمده‌ایم بیشمار گونه دیگه سر در آورده‌اند.
چیزهایی مانند "گرمایش زمین" هم از روز یکم که زمین ریخت گرفته (4.5 میلیارد سال پیش) تاکنون بوده و همواره رو به افزایش بوده‌اند، ما تنها به فرایند شتاب داده‌ایم.

روی هم رفته چرخه زیستبوم آنچنانی نداریم، چرخه‌های گذرایایی خودبه‌خود پدید میایند و زود هم از میان میروند، ولی سیستم‌های بسیار
پیچیده‌ای آنجا هست که نباید اینجوری بی‌پروا آنها را دستکاری کرد، اگر نه مانند همین گرمایش زمین کار بسیار زودتر از آنکه بیاندیشیم کار دستمان میدهد.

shirin
10-17-2012, 06:56 PM
مهربد در طبیعت تعادل وجود داره به معنی این نیست که همه چی به حالت ایستا هست به معنی این هست که یه روند طبیعی وجود داره که روند فرسایش و انقراض گونه ها در یه حد تعریف شده ای هستن و انسان اومده این نظم رو بر هم زده. مثلا به طور طبیعی یه دریا در طول میلیونها سال کوچیک میشه به دریاچه به تالاب باتلاق جنگل مرتع و در آخر به بیابان و بالعکس تبدیل میشن و حالا انسان این روند رو به سمت بیابان زایی سرعت میبخشه. منظور دخالت انسان هست که روند نابودی زمین رو داره سرعت می بخشه. مثلا همین گرمایش زمین و ایجاد گازهای گلخانه ای فکر میکنید تاثیری در روند طبیعی محیط زیست و هل دادنش به سمت نابودی سریعتر نداره؟ یا اگه داره مسبب آیا خود طبیعت هست یا انسان؟ مثلا اگه قراره زمین ده میلیارد سال دیگه نابود بشه انسان باعث میشه این ده میلیارد سال به ده میلیون سال تبدیل بشه.

Ouroboros
10-17-2012, 07:05 PM
هیچ تعادلی در طبیعت وجود ندارد، ده‌ها هزار گونه‌ی جانوری یکسر نابود شده‌اند و هیچ گونه‌ای «جای» آنها را پر نکرده، هزاران اکوسیستم یکسره از روی زمین محو شده‌اند و روشهای جدیدی از زندگی جایگزین آنها شده و اساسا تعادل مفهومی ذهنی‌ست و تحمیل آن بر واقعیت ناممکن. «چرخه‌ی طبیعی» به توانایی یک مایع برای گردش در یک سیستم تحت جاذبه می‌گویند، این چه پیوندی با این داستانهای بودایی‌وار و تخیلی که شما می‌گویید دارد؟! نه فقط هیچ هارمونی در طبیعت نیست، بلکه تقریبا همه‌ی موجودات زنده بطور مداوم در حال تلاشی جانکاه برای نابودی ِ کامل یکدیگر هستند. ما بدلیل تکامل به مرحله‌ای رسیده‌ایم که بتوانیم استفاده‌ی خود از منابع را با محدودیت‌های آن هماهنگ بکنیم و پیش از نابودی ِ کامل چیزی که به راستی برای ادامه‌ی بقا به آن نیاز داریم دست نبریم، گاهی از این اصل غفلت شده، زیرا در نظام سرمایه‌داری ابرشرکت‌های چندملیتی مایل به اخذ سود لحظه‌ای هستند.. این دلیل نمی‌شود روند پیشرفت تکنولوژی را برای حفظ چند نوع گیاه یا جاندار کند یا متوقف بکنیم.

بدیهی‌ست که ما «توانایی» تخریب بسیار بالایی داریم، این به معنی آن نیست که آن توانایی احتمالی را در حال حاضر به کار می‌بریم، با یک چهارم بمب‌های اتمی ِ اکنون موجود در جهان می‌توان کره‌ی زمین را دو بار کامل و برای همیشه غیرقابل سکونت کرد، وانگهی کسی را نمی‌بینیم که چنان بکند. آسیب‌هایی که وجود دارند در حد و اندازه‌هایی هستند که زمین در چشم برهم زدنی می‌تواند آن‌ها را جبران بکند.

Russell
10-17-2012, 07:20 PM
هیچ تعادلی در طبیعت وجود ندارد، ده‌ها هزار گونه‌ی جانوری یکسر نابود شده‌اند و هیچ گونه‌ای «جای» آنها را پر نکرده، هزاران اکوسیستم یکسره از روی زمین محو شده‌اند و روشهای جدیدی از زندگی جایگزین آنها شده و اساسا تعادل مفهومی ذهنی‌ست و تحمیل آن بر واقعیت ناممکن. «چرخه‌ی طبیعی» به توانایی یک مایع برای گردش در یک سیستم تحت جاذبه می‌گویند، این چه پیوندی با این داستانهای بودایی‌وار و تخیلی که شما می‌گویید دارد؟! نه فقط هیچ هارمونی در طبیعت نیست، بلکه تقریبا همه‌ی موجودات زنده بطور مداوم در حال تلاشی جانکاه برای نابودی ِ کامل یکدیگر هستند. ما بدلیل تکامل به مرحله‌ای رسیده‌ایم که بتوانیم استفاده‌ی خود از منابع را با محدودیت‌های آن هماهنگ بکنیم و پیش از نابودی ِ کامل چیزی که به راستی برای ادامه‌ی بقا به آن نیاز داریم دست نبریم، گاهی از این اصل غفلت شده، زیرا در نظام سرمایه‌داری ابرشرکت‌های چندملیتی مایل به اخذ سود لحظه‌ای هستند.. این دلیل نمی‌شود روند پیشرفت تکنولوژی را برای حفظ چند نوع گیاه یا جاندار کند یا متوقف بکنیم.

بدیهی‌ست که ما «توانایی» تخریب بسیار بالایی داریم، این به معنی آن نیست که آن توانایی احتمالی را در حال حاضر به کار می‌بریم، با یک چهارم بمب‌های اتمی ِ اکنون موجود در جهان می‌توان کره‌ی زمین را دو بار کامل و برای همیشه غیرقابل سکونت کرد، وانگهی کسی را نمی‌بینیم که چنان بکند. آسیب‌هایی که وجود دارند در حد و اندازه‌هایی هستند که زمین در چشم برهم زدنی می‌تواند آن‌ها را جبران بکند.
امیر جان گرمایش زمین را چطور میبینی؟

shirin
10-17-2012, 07:31 PM
من داستان تخیلی و بودایی وار تو ذهنم ندارم. واقعیت تو ذهنم دارم در مورد زمین و نقش انسان. و شما برای اینکه مفهوم حرفهای منو متوجه بشید باید مفهوم اکولوژی، اکولوژی جانوری و گیاهی، اکوسیستم های مختلف، آنتروپی ، آلودگی زیست محیطی و اثراتش رو محیط زیست، بسیار معناهای زیست محیطی رو بدونید. چرخه طبیعی هم فقط به چرخه آب نمیگن. در هر اکوسیستمی هم یه چرخه وجود داره. منم مفهوم بودایی رو در موردش چیزی نمیدونم. رشته دانشگاهیم محیط زیست بوده بر اساس کتابهایی که خوندیم اظهار نظر میکنم. در ضمن اگر انسان به اون تکامل رسیده بود که به اندازه از منابع استفاده کنه اینقدر تخریب محیط زیست بالا نبود. اینو آمارهای جهانی میگه داستانی که من سرهم کرده باشم نیست. شما میگی فرسایش خاک و تخریب جنگل و گرمایش زمین کاملا داره نرمال و طبیعی پیش میره و انسان هیچ نقشی در اون نداره. ولی اینطور که شما فکر میکنید نیست.

shirin
10-17-2012, 07:42 PM
به طور خلاصه هوادارن محط زیست میگن فرضاً اگه میخواید کارخانه ای احداث کنید قبلش در مورد طبیعت اون منطقه تحقیق کنید و در مورد اثراتی که اون کارخونه ممکنه رو محیط اطرافش بذاره. مثلا چه آلاینده هایی ممکنه وارد اون منطقه بشه در اثر فعالیت اون کارخونه یا چقدر زیستگاه حیوانات دیگه ممکنه به خطر بیفته و... سعی کنید این اثرات رو به حداقل برسونید. یا یه منطقه حفاظت شده یا پناهگاه حیات وحش که میتونه حتی منبع درآمد خوبی برای ساکنان اون مناطق باشه از طریق جذب توریست در اثر جاده سازی یا دیگر مصنوعات بشری از بین نره. در کل میگه برای فعالیتهای بشری در یک منطقه طبیعی باید منافع طولانی مدت در نظر گرفته بشه نه منافع کوتاه مدت. یه جنگل رو فرضا تخریب کنن تبدیلش کنن به زمین کشاورزی بعد از چند سال خاک اون منطقه در اثر استفاده بیش از حد یا به خاطر موقعیت جغرافیایی برای کشاورزی هم نامناسب میشه و امکان کشاورزی در اونجا از بین میره و تبدیل به بیابان میشه. خب مردم اون منطقه ممکنه چند سالی سود کنن ولی به مدت کوتاهی ضررهای تخریب جنگل براشون هویدا میشه.

Anarchy
10-17-2012, 08:50 PM
شما میگی فرسایش خاک و تخریب جنگل و گرمایش زمین کاملا داره نرمال و طبیعی پیش میره و انسان هیچ نقشی در اون نداره. ولی اینطور که شما فکر میکنید نیست.

شیرین جان ببخشید وارد بحث میشم اما امیر گرامی اصلا همچین حرفی نزدنن...بحث این بود که انسان به حدی رسیده که بتونه به محیطش تا حدود زیادی غالب بشه.

shirin
10-17-2012, 09:05 PM
ولی داره میگه انسان در روند تخریب طبیعت نقش آنچنانی نداره و هوادارن محیط زیست هم بیخودی شلوغش کردن. و بعد یه جا دیگه میگه ما بدلیل تکامل به مرحله‌ای رسیده‌ایم که بتوانیم استفاده‌ی خود از منابع را با محدودیت‌های آن هماهنگ بکنیم و پیش از نابودی ِ کامل چیزی که به راستی برای ادامه‌ی بقا به آن نیاز داریم دست نبریم، خب اول که مگه من منکر این شدم که انسان میتونه از روند تخریب جلوگیری کنه؟ ثانیا مساله این هست که کلا امیر سازمانهای محیط زیستی و حفاظت از محیط زیست رو بیفایده میدونه. در ضمن انسان یا نقش داره یا نداره اگه داره پس چرا سعی میکنه حرفای منو یه جور دیگه جلوه بده اگه نداره پس چرا میگه انسان به مرحله ای رسیده که میتونه از منابع به طور محدود و به اندازه نیاز استفاده کنه. وقتی انسان نقشی نداره چه احتیاجی هست که بخواد رعایت کنه؟ (جدا از اینکه مساله هواداران محیط زیست هم این هست که چرا انسانها تلاشی برای حفط منابع و جلوگیری از تخریب بی رویه نمیکنن)

Mehrbod
10-17-2012, 09:24 PM
به طور خلاصه هوادارن محط زیست میگن فرضاً اگه میخواید کارخانه ای احداث کنید قبلش در مورد طبیعت اون منطقه تحقیق کنید و در مورد اثراتی که اون کارخونه ممکنه رو محیط اطرافش بذاره. مثلا چه آلاینده هایی ممکنه وارد اون منطقه بشه در اثر فعالیت اون کارخونه یا چقدر زیستگاه حیوانات دیگه ممکنه به خطر بیفته و... سعی کنید این اثرات رو به حداقل برسونید. یا یه منطقه حفاظت شده یا پناهگاه حیات وحش که میتونه حتی منبع درآمد خوبی برای ساکنان اون مناطق باشه از طریق جذب توریست در اثر جاده سازی یا دیگر مصنوعات بشری از بین نره. در کل میگه برای فعالیتهای بشری در یک منطقه طبیعی باید منافع طولانی مدت در نظر گرفته بشه نه منافع کوتاه مدت. یه جنگل رو فرضا تخریب کنن تبدیلش کنن به زمین کشاورزی بعد از چند سال خاک اون منطقه در اثر استفاده بیش از حد یا به خاطر موقعیت جغرافیایی برای کشاورزی هم نامناسب میشه و امکان کشاورزی در اونجا از بین میره و تبدیل به بیابان میشه. خب مردم اون منطقه ممکنه چند سالی سود کنن ولی به مدت کوتاهی ضررهای تخریب جنگل براشون هویدا میشه.

من که گمان نمیکنم نگر امیر گرامی درباره این چیزها بود.

من خودم هوادار سرسخت این دسته از کارها هستم و میخواهم تکنولوژی هزار سال درجا بزند، بجایش گرمایش زمین ما را نابود نکند.

ولی در کنار آن این چیزهای سوزناک احساسی که درباره «چرخه طبیعت» و نمیدانم تعادل (equilibrium) و اینها میگویند چرندی بیش نیست
ما چرخه در طبیعت نداریم. همین امروز 99.99999% جانداران زمین را نابود کنیم، یک چرخه از نو پدید آمده و آب هم از آب تکان نمیخورد.

برخی جاها هم باید حساب شده قمار کرد و پیشرفت. برای نمونه اگر تکنولوژی میتواند ما را از بند زمین رها کند و
به گویال‌های (سیاره‌) دیگر برویم، آنگاه آری باید برخی جاها زیستبوم را هم آلوده کرده تا بلند-زمان به فرجام خواستنی برسیم.
ولی بسیاری از اینها درتست همانگونه که گفتیم «قمار» هستند و نباید سر هر چیزی با آینده خودمان و بشریت بازی کنیم.

shirin
10-17-2012, 09:38 PM
اینکه چرخه داریم یا نه بستگی به تعریف شما از چرخه داره. ولی در تعریفهای زیست محیطی انواع و اقسام چرخه ها وجود داره. فرضا تو یه اکوسیستم آبی مثلا یه دریاچه کوچک بین همه موجودات و فاکتورهای دیگه اون اکوسیستم یه تعادل وجود داره. یه گیاه خاص که از بعصی عناصر خاص موجود در دریاچه سود میبره زندگی میکنه. یه جانور که از اون نوع خاص گیاه تغذیه میکنه. و .... تصور کن فرضا یه عنصر مضر زیاد بشه تو دریاچه توسط فعالیتهای انسان. مثلا سدیم و کلر اول گیاه از بین میره به دنبال اون بقیه گونه های زنده که مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر اون گیاه بودن. بعد از مدتی دریاچه به یک دریاچه شور تبدیل میشه. کم کم نمک رو به افزایش میره و رسوبات نمک اون دریاچه رو پر میکنه و در اخر اون دریاچه خشک میشه و میشه یه شوره زار. وقتی اون عامل مصنوعی توسط انسان ایجاد شده باشه یعنی که انسان چرخه طبیعی اون اکوسیستم رو بهم زده و روند فرسایشش رو هزاران بار تسریع بخشیده و خیلی زود اونجا تبدیل به شوره زار شده.

shirin
10-17-2012, 09:46 PM
من نمیدونیم دلیل مخالفت شما با تعادل و چرخه موجود در طبیعت چی هست. ولی همون گرمایشی هم که در اثر فعالیتهای انسان رو به افزایش هست هم در واقع دلیلش این هست که انسان تعادلش رو بهم میزنه و روند گرمایش زمین رو سرعت میبخشه. مثلا اگه قراره یخچالهای و کوههای یخی قطب جنوب دویس میلیون سال دیگه ذوب بشن انسان باعث میشه پنجاه هزار سال دیگه ذوب بشن. شما اگه با سرعت در حال دویدن باشی یه دفعه یه درخت جلوت سبز شه اون درخت تعادل تو رو بهم میزنه و باعث سرنگونی تو و افتادنت میشه. تعادل یعنی یه روند معمول داره طی میشه. برهم خوردن تعادل یعنی یه عامل خارجی روند معمول رو به حالت دیگه ای تغییر میده. این کجاش این همه وحشتناک هست؟

Mehrbod
10-17-2012, 09:46 PM
اینکه چرخه داریم یا نه بستگی به تعریف شما از چرخه داره. ولی در تعریفهای زیست محیطی انواع و اقسام چرخه ها وجود داره. فرضا تو یه اکوسیستم آبی مثلا یه دریاچه کوچک بین همه موجودات و فاکتورهای دیگه اون اکوسیستم یه تعادل وجود داره. یه گیاه خاص که از بعصی عناصر خاص موجود در دریاچه سود میبره زندگی میکنه. یه جانور که از اون نوع خاص گیاه تغذیه میکنه. و .... تصور کن فرضا یه عنصر مضر زیاد بشه تو دریاچه توسط فعالیتهای انسان. مثلا سدیم و کلر اول گیاه از بین میره به دنبال اون بقیه گونه های زنده که مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر اون گیاه بودن. بعد از مدتی دریاچه به یک دریاچه شور تبدیل میشه. کم کم نمک رو به افزایش میره و رسوبات نمک اون دریاچه رو پر میکنه و در اخر اون دریاچه خشک میشه و میشه یه شوره زار. وقتی اون عامل مصنوعی توسط انسان ایجاد شده باشه یعنی که انسان چرخه طبیعی اون اکوسیستم رو بهم زده و روند فرسایشش رو هزاران بار تسریع بخشیده و خیلی زود اونجا تبدیل به شوره زار شده.

آفرین نمونه بسیار خوبی بود.

زیستبوم نامبرده روی هم رفته چیزی بیشتر از یک «سیستم» نیست. در طبیعت ما سیستم‌های خود-سامانده (Self-organizing system (http://en.wikipedia.org/wiki/Self-organizing_system)) داریم و نمونه بالا یکی از همانها است. نکته در این نهفته اگر ما 80 درسد این چرخه
را هم دستکاری کنیم، در زمان بسیار کوتاهی یک چرخه نو جایگزین آن میشود. به سخن دیگر، هیچ چرخه‌ مهادینی (original؛ اصلی)
در طبیعت نداریم! کسی این چرخه‌ها را درست نکرده و هیچکدام پایستگی چندانی هم ندارند و دیر یا زود می‌دگرند: ارزش اندوهگین شدن آنچنانی ندارند.

تازه فراموش نشود که ما اگر هتا دست به سیاه و سپید هم نزنیم، باز هم از روی انباشتگی پارامتر‌ها همینکه ما زنده هستیم روی زیست‌بوم نامبرده هناییده (اثر گذاشته)
و آنرا میدگراند: Chaos theory - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Chaos_theory)


یک نمونه دیگر از این سیستم‌های خود-سامانده سامانه‌های کهکشانی هستند که از دیدگاه ما بسیار سامانمند (منظم) به چشم میایند و هتا بسیاری
از ستاره‌شناسان باهوش ما را برای هزاره‌ها سر کار گذاشته جوری که گمان میبردند اینها را یک آفریدگاری کسی آفریده که این اندازه سامانمند هستند! :4:
ولی امروز ما میدانیم که این چیزها سراسر پیشامدی هستند و خود به خود پدید میایند و خود به خود هم از میان میروند.

shirin
10-17-2012, 09:52 PM
مساله این هست که این چرخه ها اینقدر هم بی اهمیت که شما فکر میکنید نیستند. همین اکوسیستها هستند که باعث حفظ تنوع زیستی و باعث بقای زمین هستند. در واقع اگه انسان روند تخریبی رو همینطور ادامه بده تا چند سال آینده همه این اکوسیستم ها تبدیل به اکوسیستم بیابانی میشه که حتی خود انسان هم قادر به زندگی روی زمین نیست. وقتی ارزش اندوهگین شدن ندارن که روند تغییرشون طبیعی باشه نه انسان ساخت. خیلی جالب نیست که ببینیم انسانها خودشون دارن محیط زیست خودشون رو از بین میبرن و باعث نابودی زودرسش میشن.

Mehrbod
10-17-2012, 09:55 PM
من نمیدونیم دلیل مخالفت شما با تعادل و چرخه موجود در طبیعت چی هست. ولی همون گرمایشی هم که در اثر فعالیتهای انسان رو به افزایش هست هم در واقع دلیلش این هست که انسان تعادلش رو بهم میزنه و روند گرمایش زمین رو سرعت میبخشه. مثلا اگه قراره یخچالهای و کوههای یخی قطب جنوب دویس میلیون سال دیگه ذوب بشن انسان باعث میشه پنجاه هزار سال دیگه ذوب بشن. شما اگه با سرعت در حال دویدن باشی یه دفعه یه درخت جلوت سبز شه اون درخت تعادل تو رو بهم میزنه و باعث سرنگونی تو و افتادنت میشه. تعادل یعنی یه روند معمول داره طی میشه. برهم خوردن تعادل یعنی یه عامل خارجی روند معمول رو به حالت دیگه ای تغییر میده. این کجاش این همه وحشتناک هست؟

گمان نمیکنم هیچکس اینجا با سخنان شما در راستای پاسداری از زیستبوم مخالف باشد.

ولی آنچه من اینجا مخالفم، تعریف‌های کشک و سخنان سوزناک بی پشتوانه از واقعیت است. برخی از این هواداران زیستبوم آن اندازه سروسدای
بیخود به پا کرده‌اند که من پیشتر میاندیشیدم زمین گرم میشود چون ما هستیم، ما نبودیم نمیشد! بسیاری هنوز هم همینگونه میاندیشند.

هر آینه،

پیشرفت تکنولوژی -> گرمایش زمین

از آنجاییکه نمیتوانیم به هیچ روی تکنولوژی را فروایستانیم، پس باید دستکم پیشرفت را در راستایی داشته باشیم که پس از زیست ناپذیر شدن زمین نابود نشویم.

اگرنه ما هر کاری بکنیم انرژی گسارده میشود و گرمایش میافزاید! روشن گذاشتن چراغ زمین را گرم میکند، رایانه ما زمین را گرم میکند و
ناهار خوردن ما هم زمین را گرم میکند (گوارش)!

Mehrbod
10-17-2012, 10:02 PM
مساله این هست که این چرخه ها اینقدر هم بی اهمیت که شما فکر میکنید نیستند. همین اکوسیستها هستند که باعث حفظ تنوع زیستی و باعث بقای زمین هستند. در واقع اگه انسان روند تخریبی رو همینطور ادامه بده تا چند سال آینده همه این اکوسیستم ها تبدیل به اکوسیستم بیابانی میشه که حتی خود انسان هم قادر به زندگی روی زمین نیست. وقتی ارزش اندوهگین شدن ندارن که روند تغییرشون طبیعی باشه نه انسان ساخت. خیلی جالب نیست که ببینیم انسانها خودشون دارن محیط زیست خودشون رو از بین میبرن و باعث نابودی زودرسش میشن.

همه اینها دیر یا زود نابود میشوند. تنها راه همیشگی کردن اینها همین دستکاری ما است. اینکه چه اندازه باید دستکاری کرد هم فراتر از
گفتمان‌های ما میرود، به دید من هم باید برخی جاها (آب‌ و هوا، ...) بسیار بسیار محافظه‌کارتر بود، برخی جاها هم باید بارها بار بیشتر ریسک و هزینه کرد.

viviyan
10-17-2012, 10:09 PM
ببخشید وسط کلامتون منم یه چیزی بگم؛ درسته که هزاران گونه جانوری و گیاهی از بین رفتن و هزاران گونه جدید دیگه جاشون رو گرفتن ولی فاکتور زمان رو آقایون فراموش کردن، گونه های جدید به تدریج و طی هزاران سال بلکه میلیونها سال در محیط مناسب؛ فراوانیشون افزایش پیدا کرده ولی در زمان حاضر؛ در اثر فعالیتهای مخرب انسان، گونه های زنده جانوری و گیاهی از بین میرن و از اونجایی که محیط هم مصنوعی و سیمانی میشه جا و فرصتی آنچنان برای ایجاد گونه های جدید باقی نمیمونه.

shirin
10-17-2012, 10:16 PM
از آنجاییکه نمیتوانیم به هیچ روی تکنولوژی را فروایستانیم، پس باید دستکم پیشرفت را در راستایی داشته باشیم که پس از زیست ناپذیر شدن زمین نابود نشویم..میشه پیشرفت تکنولوژی رو در جهتی پیش برد که اثرات زیست محیطیشون به کمترین مقدار برسه.
روشن گذاشتن چراغ زمین را گرم میکند، رایانه ما زمین را گرم میکند و ناهار خوردن ما هم زمین را گرم میکند (گوارش)!. از همه اینها بیشتر یخچالها و فریزرها باعث گرم شدن زمین میشه. :D

Ouroboros
10-18-2012, 05:31 AM
امیر جان گرمایش زمین را چطور میبینی؟

بسیار بد برای ما،
«مویی ز زهار» کره‌ی زمین.

Russell
10-18-2012, 12:13 PM
بسیار بد برای ما،
«مویی ز زهار» کره‌ی زمین.
به فنا رفته ایم یا هنوز امیدی هست؟
من دیدم این جناب Craig Venter با انتخاب مصنوعی روی باکتریها داشت گویا با سرمایه شرکتهای نفتی همکاری میکرد شاید این شرکتها بتوانند گندشان را جمع کنند.اینجا هم کلید در بیو است،امیر بنظر میرسد مطالب جالبی اینجا هم در آستین داشته باشی :e105:

Ouroboros
10-18-2012, 01:06 PM
به فنا رفته ایم یا هنوز امیدی هست؟

امید که همواره هست راسل، انقلابات علمی(که به نحوی باورنکردنی امروز هیچ انگاشته می‌شوند)همچون دزد به قافله می‌زنند و تمام برنامه‌ریزی‌ها و پیشبینی‌های قبلی را باطل می‌کنند. اما شاخص پیشرفت‌های بدست آمده در این زمینه بسیار اندک است، و چشم‌انداز ناگواری پیش روی ما قرار گرفته، علت آنهم نه ناتوانی ما در جلوگیری و تغییر وضع، که سلطه‌ی مس‌مدیای تحت کنترل ابرشرکت‌ها بر اذهان است، گرمایش زمین و جلوگیری از آن باید اولویت اول یک کشور سالم و پیشرفته باشد، اما می‌بینیم که ازدواج همجنسگرایان و برنامه‌ی اتمی ایران در انتخابات آمریکا اهمیّت بیشتری دارند و مورد عنایت بالاتری قرار می‌گیرند، مدعیان و شارحان این واقعه هم شده‌اند مشتی علف‌پرست ِ ضد پیشرفت.


من دیدم این جناب Craig Venter با انتخاب مصنوعی روی باکتریها داشت گویا با سرمایه شرکتهای نفتی همکاری میکرد شاید این شرکتها بتوانند گندشان را جمع کنند.اینجا هم کلید در بیو است،امیر بنظر میرسد مطالب جالبی اینجا هم در آستین داشته باشی

چشم‌انداز منابع انرژی جایگزین خیلی نزدیک‌تر از سوخت بیولوژیک است، هرچند خود این ایده‌ی میکوپلاسما لبراتوریوم هم در کمتر از ده سال پس از پیشنهاد شدن به مرحله‌ی پیشا-آزمایشگاهی رسیده.. اما در کل با شما هم‌نگرم، قرن بیست و یکم برخلاف سده‌ی پیشین که جلوه‌گاه علوم مهندسی بود، می‌تواند و می‌باید قرن علوم زیستی باشد.

viviyan
10-18-2012, 05:30 PM
به نظرم یه آنارشیست واقعی نباید اینقد طرفدار پیشرفت تکنولوژی باشه. :e056:


بی ربط نوشت: قشنگ میشد.

Ouroboros
10-18-2012, 05:58 PM
بندگی برای تکنولوژی = نه
پیشرفت تکنولوژی = آری
اگرهم پیشرفت بدون بندگی ناممکن است، پس بندگی با پیشرفت. بنده‌ی پیشرفتگی بودن بهتر از بنده‌ی بدویت است، زیرا دومی امید اندکی به رهایی دارد، اولی حتی نمی‌داند رهایی چیست.

shirin
10-18-2012, 06:02 PM
امیر من اصلا متوجه نشدم چی نوشتی. یه کم واضحتر توضیح میدی؟

viviyan
10-18-2012, 06:06 PM
بندگی برای تکنولوژی = نه
پیشرفت تکنولوژی = آری
اگرهم پیشرفت بدون بندگی ممکن است، پس بندگی با پیشرفت. بنده‌ی پیشرفتگی بودن بهتر از بنده‌ی بدویت است، زیرا دومی امید اندکی به رهایی دارد، اولی حتی نمی‌داند رهایی چیست.

میشه جامعه سرمایه داری و باز هم عده ای بنده عده ای دیگر بودن. در هر صورت عده ای صاحب تکنولوژی ان.
بدوی بودن (به معنیِ نپذیرفتن تکنولوژی منجر به نابودی سایر جانداران و طبقاتی شدن جامعه) اونقدرام بد نیست، اگه بدویِ آگاهی باشه بندگی رو نمیپذیره.

shirin
10-18-2012, 06:17 PM
آخه به نظرم انگار خود جمله امیر متناقض هست. اگرهم پیشرفت بدون بندگی ممکن است، پس بندگی با پیشرفت؟؟؟ بندگی باشه پیشرفت هم باشه؟ وقتی پیشرفت بدون بندگی ممکن هست چرا پیشرفت رو باید با بندگی پذیرفت؟ جمله دوم: بنده‌ی پیشرفتگی بودن بهتر از بنده‌ی بدویت است، زیرا دومی یعنی بنده ی بدویت بودن امید اندکی به رهایی دارد، اولی یعنی بنده گی پیشرفتگی حتی نمی‌داند رهایی چیست. گفته اولی بهتره ولی در جمله دوم گفته دومی اندکی امید به رهایی داره ولی اولی حتی نمیداند رهایی چیه؟ یعنی رهایی بد هست؟

shirin
10-18-2012, 06:23 PM
مرسی امیر انگار اشتباه تایپی بوده. ولی در جمله دومت همچنان تناقض وجود داره. :D

Ouroboros
10-18-2012, 06:27 PM
امیر من اصلا متوجه نشدم چی نوشتی. یه کم واضحتر توضیح میدی؟

:e032:
«یک آنارشیست حقیقی نمی‌تواند پاسدار تکنولوژی باشد»
به گمانم ایشان اشاره‌ای داشتند به وجوه اسارت‌ آور ِ تکنولوژی. من زمانی مخالف هرگونه اقتداری بودم، و حتی «عشق» را در جایگاهی ارتباطی مبتنی بر فاعل و مفعولی که بی‌تردید در آن طرفی دلداده و طرفی دلبر می‌شود، مردود برمی‌شماردم.. دیگر چنان نیستم، و انتخاب آگاهانه و مبتنی بر سنجشگری ِ موشکافانه‌ی سطحی معقول از اقتدار را می‌پذیرم.. زمانی عضو باندی بودم هفت هشت نفره، که در آن حتی «نام‌»ها را هم تحمیلی وحشیانه از سوی خانواده می‌دانستیم و اسامی مستعاری برای خود برگزیده بودیم، من امیر۲۵۹۱ را برگزیدم چراکه همینطور بخاطر سپردن مشتی عدد رندم دشوار بود و کسان به وقت صدا زدنم اذیت می‌شدند... جالب است که ما برای ضدیت با تحمیل‌ها و فرار از حلقه‌های بسته‌ی اجتماعی به دور هم جمع شده بودیم، اما یکدیگر را وادار به کارهایی عجیب همچون نامیدن اعداد چهار رقمی بعد از اسامی قلابی می‌کردیم ... به هر حال، از آن امیر۲۵۹۱ امروز چیزی بیشتر از یک نام باقی نمانده، و دیده‌ام که آگاهی نه فقط به آزادی در مفهوم مبتنی بر لاابالی‌گری ِ آن(که مورد پسند امیر۲۵۹۱ بود)نمی‌انجامد، هر آزادی ِ عینی و راستینی، ده‌ها برابر مسئولیت با خود همراه خواهد داشت.

این امیر۲۵۹۱ می‌پرسد آیا به راستی وابستگی به تکنولوژی آزادی‌های عینی ما را محدود می‌کند؟ و اگر چنین است، خوب که چه؟ در جهانی که سالیانه چهار هزار کودک زیر ۱۲ سال از گرسنگی می‌میرند ما فرصتی برای اندیشیدن به اثر احتمالی غذاهای ارگانیک بر «روح کشاورزی سنتی» نخواهیم داشت. چنانکه هیچ پدری که فرزندش سرطان گرفته، وقت دفاع از حقوق هزاران حیوان کوچولو و بامزه‌ای که هر ساله برای آزمایشهای پزشکی سلاخی می‌شوند نخواهد داشت و.. آنارشیست‌ها نیز همچون باقی مردم سودازده‌اند و باید کمی به دنیای واقعی کشانده بشوند..


میشه جامعه سرمایه داری و باز هم عده ای بنده عده ای دیگر بودن. در هر صورت عده ای صاحب تکنولوژی ان.
بدوی بودن (به معنیِ نپذیرفتن تکنولوژی منجر به نابودی سایر جانداران و طبقاتی شدن جامعه) اونقدرام بد نیست، اگه بدویِ آگاهی باشه بندگی رو نمیپذیره.
این برآمده از دو فرض غلط است، اول آنکه انسان بدوی، به هر طریقی یا با هر توصیفی از واژه، «آزادتر» از انسان مدرن بوده. که مهمل است، انسان بدوی هم به مانند ما محیط خود را به شدت تحت تاثیر قرار می‌داده و ویران می‌کرده و در بند محدودیت‌های به مراتب بیشتری بوده. پیشفرض غلط دوم، اینست که گویا ما حق انتخابی در اینباره داریم و اگر مثلا اراده بکنیم، می‌توانیم دوباره به دوران شیرین معصومیت ِ سابق بازگشته، همه‌ی آنچه بدست آورده‌ایم را فراموش بکنیم.. چنانکه فرانسیس بیکن کبیر گفت، یکبار که از این رودخانه رد بشوید، دیگر خیس شده‌اید.

Ouroboros
10-18-2012, 06:31 PM
مرسی امیر انگار اشتباه تایپی بوده. ولی در جمله دومت همچنان تناقض وجود داره. :D
تناقض اول تقصیر تکنولوژی‌ست، که اجازه می‌دهد من با یک موبایل کوچک آنلاین بشوم، اما انگشتانم به تایپ عادت ندارند و این تناقضهای درونی و بیرونی مایه‌ی پریشان بافی می‌شوند.. تناقض دوم از تضادهای عینی جهان ریشه گرفته و به من ارتباطی ندارد، بنده‌ی عاقل بهتر از آزاده‌ی جاهل است، زیرا بندگی شخص عاقل سوبژکتیو و بیرونی‌ست و قابل فائق آمدن(چنانکه هزارن سال به این نوع از بندگی فائق آمده‌ایم)، اما شخص نوع دوم بنده‌ی جهل خود است، و امید چندانی به او نیست.

viviyan
10-18-2012, 07:03 PM
:e032:
«یک آنارشیست حقیقی نمی‌تواند پاسدار تکنولوژی باشد»
به گمانم ایشان اشاره‌ای داشتند به وجوه اسارت‌ آور ِ تکنولوژی. من زمانی مخالف هرگونه اقتداری بودم، و حتی «عشق» را در جایگاهی ارتباطی مبتنی بر فاعل و مفعولی که بی‌تردید در آن طرفی دلداده و طرفی دلبر می‌شود، مردود برمی‌شماردم.. دیگر چنان نیستم، و انتخاب آگاهانه و مبتنی بر سنجشگری ِ موشکافانه‌ی سطحی معقول از اقتدار را می‌پذیرم.. زمانی عضو باندی بودم هفت هشت نفره، که در آن حتی «نام‌»ها را هم تحمیلی وحشیانه از سوی خانواده می‌دانستیم و اسامی مستعاری برای خود برگزیده بودیم، من امیر۲۵۹۱ را برگزیدم چراکه همینطور بخاطر سپردن مشتی عدد رندم دشوار بود و کسان به وقت صدا زدنم اذیت می‌شدند... جالب است که ما برای ضدیت با تحمیل‌ها و فرار از حلقه‌های بسته‌ی اجتماعی به دور هم جمع شده بودیم، اما یکدیگر را وادار به کارهایی عجیب همچون نامیدن اعداد چهار رقمی بعد از اسامی قلابی می‌کردیم ... به هر حال، از آن امیر۲۵۹۱ امروز چیزی بیشتر از یک نام باقی نمانده، و دیده‌ام که آگاهی نه فقط به آزادی در مفهوم مبتنی بر لاابالی‌گری ِ آن(که مورد پسند امیر۲۵۹۱ بود)نمی‌انجامد، هر آزادی ِ عینی و راستینی، ده‌ها برابر مسئولیت با خود همراه خواهد داشت.

این امیر۲۵۹۱ می‌پرسد آیا به راستی وابستگی به تکنولوژی آزادی‌های عینی ما را محدود می‌کند؟ و اگر چنین است، خوب که چه؟ در جهانی که سالیانه چهار هزار کودک زیر ۱۲ سال از گرسنگی می‌میرند ما فرصتی برای اندیشیدن به اثر احتمالی غذاهای ارگانیک بر «روح کشاورزی سنتی» نخواهیم داشت. چنانکه هیچ پدری که فرزندش سرطان گرفته، وقت دفاع از حقوق هزاران حیوان کوچولو و بامزه‌ای که هر ساله برای آزمایشهای پزشکی سلاخی می‌شوند نخواهد داشت و.. آنارشیست‌ها نیز همچون باقی مردم سودازده‌اند و باید کمی به دنیای واقعی کشانده بشوند..


این برآمده از دو فرض غلط است، اول آنکه انسان بدوی، به هر طریقی یا با هر توصیفی از واژه، «آزادتر» از انسان مدرن بوده. که مهمل است، انسان بدوی هم به مانند ما محیط خود را به شدت تحت تاثیر قرار می‌داده و ویران می‌کرده و در بند محدودیت‌های به مراتب بیشتری بوده. پیشفرض غلط دوم، اینست که گویا ما حق انتخابی در اینباره داریم و اگر مثلا اراده بکنیم، می‌توانیم دوباره به دوران شیرین معصومیت ِ سابق بازگشته، همه‌ی آنچه بدست آورده‌ایم را فراموش بکنیم.. چنانکه فرانسیس بیکن کبیر گفت، یکبار که از این رودخانه رد بشوید، دیگر خیس شده‌اید.

کلا پست شما برآمده از این فرض غلطه که زندگی بدوی لزوما به معنای انسان بدوی هست.
اگه چهار هزار کودک سالیانه در اثر گرسنگی میمیرن به خاطر اینه که عده ای صاحبن و عده ای دیگر بنده، به خاطر جهان طبقاتی هست. انسان آگاه با زندگی بدوی همه چی رو حل میکنه. اگر تمام انسانها به این درک برسن که میتوونن بر طبیعت (قانون انتخاب طبیعی منظورمه) غلبه کنند و آنارشیسم حقیقی رو بپذیرن، مشکلات گرسنگی و فقر و مرگ در اثر این عوامل تمام میشه. (البته میدونم خیلی غیرواقع بینانه اس).
همچنان معتقدم که با رسیدن تمام انسانها به آخرین پله هرم نیازهای مازلو این رویا به حقیقت خواهد پیوست.

Ouroboros
10-18-2012, 08:44 PM
کلا پست شما برآمده از این فرض غلطه که زندگی بدوی لزوما به معنای انسان بدوی هست.
چرا این فرض «غلط» است؟ مگر انسان غیربدوی سراغ دارید که زندگی بدوی داشته باشد؟


اگه چهار هزار کودک سالیانه در اثر گرسنگی میمیرن به خاطر اینه که عده ای صاحبن و عده ای دیگر بنده، به خاطر جهان طبقاتی هست. انسان آگاه با زندگی بدوی همه چی رو حل میکنه. اگر تمام انسانها به این درک برسن که میتوونن بر طبیعت (قانون انتخاب طبیعی منظورمه) غلبه کنند و آنارشیسم حقیقی رو بپذیرن، مشکلات گرسنگی و فقر و مرگ در اثر این عوامل تمام میشه. (البته میدونم خیلی غیرواقع بینانه اس).
همچنان معتقدم که با رسیدن تمام انسانها به آخرین پله هرم نیازهای مازلو این رویا به حقیقت خواهد پیوست.
جهان طبقاتی البته دخیل است. مخالفتی ندارم. وانگهی کمبود منابع، و توهم کمبود منابع هم هست. اگر تکنولوژی روزی توانایی ساخت نامحدود منابع غذایی را به بشر بدهد، بدیهی‌ست که گرسنگی از جهان محو خواهد شد، هرقدر هم نابرابری وجود داشته باشد.. چنانکه هم‌اکنون کسی نابرابری در اسکاندیناوی را نمی‌بیند زیرا جامعه آنقدر پیشرفت کرده که حتی پائین‌ترین سطوح و اقشار هم وضع‌شان بهتر از بالاترین‌های بخش بزرگی از جهانست.. خود عینیت با کمی دگرگون بشود، تا ما بتوانیم آن‌را دگرگون بکنیم..

viviyan
10-18-2012, 09:05 PM
چرا این فرض «غلط» است؟ مگر انسان غیربدوی سراغ دارید که زندگی بدوی داشته باشد؟


جهان طبقاتی البته دخیل است. مخالفتی ندارم. وانگهی کمبود منابع، و توهم کمبود منابع هم هست. اگر تکنولوژی روزی توانایی ساخت نامحدود منابع غذایی را به بشر بدهد، بدیهی‌ست که گرسنگی از جهان محو خواهد شد، هرقدر هم نابرابری وجود داشته باشد.. چنانکه هم‌اکنون کسی نابرابری در اسکاندیناوی را نمی‌بیند زیرا جامعه آنقدر پیشرفت کرده که حتی پائین‌ترین سطوح و اقشار هم وضع‌شان بهتر از بالاترین‌های بخش بزرگی از جهانست.. خود عینیت با کمی دگرگون بشود، تا ما بتوانیم آن‌را دگرگون بکنیم..


بعله، فکر کنم زیادن انسانهایی که خودخواسته از تکنولوژی و هر چیزی که ربط داره بهش استفاده نمیکنن ...
کشورای اسکاندیناوی فکر کنم سیستم اقتصادیشون سوسیالیستی باشه. فکر کنم پیشرفت جامعه شون نه به خاطر پیشرفت تکنولوژی که به خاطر ثروتمند شدن جامعه شون از طریق سیستم اقتصادیِ حاکم بر جامعه بوده باشه. وگرنه پیشرفت تکنولوژی بیشتر در خدمت پیشرفت صاحبان تکنولوژی خواهد بود تا در خدمت پیشرفت وضعیت تمام بشریت.

Ouroboros
10-18-2012, 09:33 PM
بعله، فکر کنم زیادن انسانهایی که خودخواسته از تکنولوژی و هر چیزی که ربط داره بهش استفاده نمیکنن ...
کشورای اسکاندیناوی فکر کنم سیستم اقتصادیشون سوسیالیستی باشه. فکر کنم پیشرفت جامعه شون نه به خاطر پیشرفت تکنولوژی که به خاطر ثروتمند شدن جامعه شون از طریق سیستم اقتصادیِ حاکم بر جامعه بوده باشه. وگرنه پیشرفت تکنولوژی بیشتر در خدمت پیشرفت صاحبان تکنولوژی خواهد بود تا در خدمت پیشرفت وضعیت تمام بشریت.
این مواضع ارتجاعی دیگر چیست؟ سیستم اقتصادی پیشرفت و پسرفت عینی بوجود نمی‌آورد، دسترسی به پیشرفت‌ها را نظارت می‌کند. پیشرفت از طریق دانش بوجود می‌آید، در قالب مستقیم‌ترین محصول آن : تکنولوژی. دلیل پیشرفتگی کشورهای اسکاندیناوی در ساختارهای اجتماعی هم وجود منابع وسیع در برابر جمعیت ِ کم است. من نیز آرزومند گسترش منابع از طریق پیشرفت دانش=تکنولوژی و افزودن آن در قیاس با کل جمعیت بشر هستم، تنها راه عینی و حقیقی برای هر نوع راهکاری جهت کاستن نابرابری‌ها.

shirin
10-18-2012, 09:36 PM
بزرگترین عامل فقر و گرسنگی تو دنیا به خاطر کمبود منابع هست. یعنی امکان داره انسان بتونه زمانی با تکنولوژی این کمبود رو جبران کنه؟

Ouroboros
10-18-2012, 09:42 PM
بزرگترین عامل فقر و گرسنگی تو دنیا به خاطر کمبود منابع هست. یعنی امکان داره انسان بتونه زمانی با تکنولوژی این کمبود رو جبران کنه؟

به قول مهربد : سد در سد!
دانش سالهاست که بدنبال منابع جایگزین برای اندوخته‌های انرژی، غذا و دارو در سرتاسر جهان است. هزاران دانشمند نخبه هم‌اکنون که ما با هم صحبت می‌کنیم مشغول مطالعه و برسی راه‌های جدید برای تولید غذاهای مقوی‌تر و مغذی‌تر هستند، یا بدنبال ابداع منابعی جدید جهت انرژی ِ مصرفی بشر برای تولید مایحتاج خود هستند و یا در پی کشف روشهایی دیگر برای درمان، پیشگیری و نابودی بیماری‌ها. ما به بسیاری اهداف نزدیک شده‌ایم، و در آستانه‌ی جهانی یکسر متفاوت قرار گرفته‌ایم.. دورانی بس هیجان‌انگیز است و هر روز پیشرفتی باورنکردنی حاصل می‌شود. دیگر حتی بحث «آیا» نیست، فقط صحبت از «کی» می‌شود.

viviyan
10-18-2012, 09:49 PM
این مواضع ارتجاعی دیگر چیست؟ سیستم اقتصادی پیشرفت و پسرفت عینی بوجود نمی‌آورد، دسترسی به پیشرفت‌ها را نظارت می‌کند. پیشرفت از طریق دانش بوجود می‌آید، در قالب مستقیم‌ترین محصول آن : تکنولوژی. دلیل پیشرفتگی کشورهای اسکاندیناوی در ساختارهای اجتماعی هم وجود منابع وسیع در برابر جمعیت ِ کم است. من نیز آرزومند گسترش منابع از طریق پیشرفت دانش=تکنولوژی و افزودن آن در قیاس با کل جمعیت بشر هستم، تنها راه عینی و حقیقی برای هر نوع راهکاری جهت کاستن نابرابری‌ها.

مواضع من نیستن این مواضع ارتجاعی، نهایت اگر ایرادی هست در یافته های من و میزان مطالعه ی من هست که اینها رو به عنوان چیزهایی که هستند (حقایق) یافته ام :e40e:
شما خیلی تئوریکال صحبت مینویسید، در حالیکه من سعی میکنم برداشت های خودم رو از چیزهایی که خووندم یا شنیدم بنویسم. در هر صورت فکر نمیکنم در اروپا بین کشورها از نظر جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و میزان منابع ثروت چندان تفاوتی باشه (به نسبت تفاوتی که بین این کشورها از نظر پیشرفت و اختلافات طبقاتی هست).

ضمنا در زمان حاضر فناوری و دانش به نسبت هزار سال پیش از 100% هم چیزی اونورتر رشد داشته، بنابر نظر شما در زمان حاضر فقر و گرسنگی به نسبت هزار سال پیش باید کاملا ریشه کن شده باشه...
تنها راه حقیقی کاستن نابرابری ها؛ دست برداشتن از نابودی طبیعت و حرص و آز هست.

شبتون خوش.

Ouroboros
10-18-2012, 09:59 PM
مواضع من نیستن این مواضع ارتجاعی، نهایت اگر ایرادی هست در یافته های من و میزان مطالعه ی من هست که اینها رو به عنوان چیزهایی که هستند (حقایق) یافته ام
شما خیلی تئوریکال صحبت مینویسید، در حالیکه من سعی میکنم برداشت های خودم رو از چیزهایی که خووندم یا شنیدم بنویسم. در هر صورت فکر نمیکنم در اروپا بین کشورها از نظر جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و میزان منابع ثروت چندان تفاوتی باشه (به نسبت تفاوتی که بین این کشورها از نظر پیشرفت و اختلافات طبقاتی هست).

ضمنا در زمان حاضر فناوری و دانش به نسبت هزار سال پیش از 100% هم چیزی اونورتر رشد داشته، بنابر نظر شما در زمان حاضر فقر و گرسنگی به نسبت هزار سال پیش باید کاملا ریشه کن شده باشه...
تنها راه حقیقی کاستن نابرابری ها؛ دست برداشتن از نابودی طبیعت و حرص و آز هست.

شبتون خوش.

خوب مواضع ارتجاعی هم می‌توانند مستند بر مطالعات و بررسی‌های نه چندان دقیق و هدفمند باشند(و اغلب نیز چنین است). :e108:
در بخشهایی از اروپا که به اندازه‌ی اسکاندیناوی منابع/جمعیت دارند وضع اجتماعی هم تفاوت چندانی با آن کشورها ندارد.
نسبت به هزار سال پیش شمار انسان‌هایی که بدلیل گرسنگی و فقر و بیماری جان می‌دهند یک صد هزارم کمتر شده، متوسط عمر بشر در همین صد سال دو برابر شد و سطح رفاه در تمام نقاط جهان طی نیم قرن دستکم دو برابر شده. همه به لطف پیشرفت دانش.

شب شما نیز به شادی. :e306:

Russell
10-18-2012, 10:06 PM
رفاه یک انسان متوسط . نسبتا فقیر امروزی که بخش بزرگی از جامعه امروز رو هم تشکیل میده خیلی بیشتر از بالاترین طبقات گذشته نچندان دور هست،همین مثلا یخچال یا چه میدانم داروها و دسترسی به دندانپزشکی دستاوردهایی هستند که پیش پا افتاده به نظر میآیند ولی فوق العاده هستند.

shirin
10-18-2012, 11:12 PM
نابودی تنوع زیستی در جهان به مرحله‌ای رسیده است که اکنون برای نجات زیستگاه‌ها، گونه‌های در حال انقراض و منابع طبیعی صرف صدها میلیارد دلار نیز به سختی کفایت می‌کند. نتایج آخرین گزارش جهانی که زیر نظر سازمان ملل منتشر شده است نشان می‌دهد برای حفظ تنوع زیستی در کره زمین، علاوه بر صرف چنین مبلغ هنگفتی، باید اراده سیاسی بسیار قوی و همچنین چارچوب‌های منسجم اداری و سیاسی وجود داشته باشد.

مفهوم تنوع زیستی در معاهدات جدید

«معاهده ۱۹۹۲ تنوع زیستی» سه هدف عمده را دنبال می‌کند: حفظ تنوع زیستی در جهان، استفاده پایدار از گونه‌ها و منابع حیاتی، تقسیم برابر و عادلانه منافع حاصل از کاربرد منابع ژنتیکی. مفهوم تنوع زیستی در این معاهده، شامل تنوع در درون گونه‌ها، بین گونه‌ها و همچنین تنوع در زیستگاه‌‌ها و اکوسیستم‌ها می‌شود. به طور خلاصه در این معاهده، تنوع زیستی در سه سطح ژن‌ها، گونه‌ها و اکوسیستم‌ها مورد نظر است و به این ترتیب گوناگونی اشکال مختلف حیات را در کل سیاره مورد نظر قرار می‌هد. در دهه‌های پیشین مقصود از تنوع زیستی بیشتر به معنای حفظ گونه‌های مختلف جانوران بود، اما اکنون حفظ ذخایر ژنتیک و زیستگاه‌ها و اکوسیستم‌ها نیز در این مفهوم جای گرفته‌اند.

سرمایه‌گذاری دراز مدت در طبیعت

اکنون این گزارش جدید که توسط جمعی از پژوهشگران بین‌المللی منتشر شده نشان می‌هد وضعیت حفظ گونه‌‌های حیاتی به مرحله‌ای رسیده است که یک اراده قوی و همچنین میلیاردها دلار هزینه برای حفاظت از آ‌ن‌ها لازم است. این گزارش تاکید می‌کند که گرچه ممکن است در ابتدا این مبلغ بسیار کلان به نظر برسد، اما زیان‌های ناشی از نابودی منابع حیاتی چندین برابر مبلغ هزینه شده وهمچنین غیرقابل بازگشت خواهد بود. خسارت‌های جبران ناپذیری که از راه عدم حفظ تنوع زیستی وارد می‌شود شامل کمبود منابع آبی، کاهش محصولات کشاورزی، تغییرات آب و هوایی و همچنین انقراض ذخایرماهی‌ها و آبزیان است.


با در نظر گرفتن تمام این موارد، این گزارش علمی نشان می‌دهد که نابودی تنوع زیستی یکی از مهمترین خطراتی است که آینده ما را تهدید می‌کند. مبالغی که اکنون برای حفظ تنوع زیستی در سرتاسر جهان نیاز است بستگی به نوع گونه‌ها یا منابعی دارد که باید مورد حفاظت قرار بگیرند. به عنوان مثال برای حفظ ذخایر ماهیان جهان، سالانه مبلغی بین ۸۰۰ میلیون تا ۳ میلیارد دلار مورد نیاز است. اما گزارش تاکید می‌کند اگر منافعی را که از راه حفظ ماهیان و آبزیان به صنعت ماهیگیری و همچنین به کل جهان می‌رسد در نظر بگیریم، آن‌گاه مبلغی که باید در این راه صرف شود ناچیز به نظر می‌رسد. طبق محاسبات صورت گرفته، در صورت مدیریت بهتر و استفاده پایدار از منابع آبزیان، سالانه ۵۰ میلیارد دلار سود بیشتر به صنعت ماهیگیری و همچنین مصرف کنندگان در جهان می‌رسد.همچنین برای آن‌که فعالیت‌های کشاورزی پایدار باشد و به محیط زیست آسیب کمتری وارد کند، سالانه مبلغی در حدود ۱۲ میلیارد دلار مورد نیاز است. اما منافع حاصل از کشاورزی پایدار شامل محصولات بهتر و بیشتر برای تغذیه میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان خواهد بود.

سود اقتصادی، عاملی برای جلب مشارکت‌ دولت‌ها

برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد تاکید دارد که مبالغ مورد نیاز برای حفظ تنوع زیستی باید به عنوان یک سرمایه گذاری زیربنایی در نظر گرفته شود، و نه به عنوان هزینه‌های تحمیلی بر دولت‌ها. این سرمایه‌گذاری علاوه بر آن که به حفظ محیط زیست منجر می‌شود، می‌تواند به ایجاد مشاغل جدید نیز کمک کند. یکی از راه‌هایی که سازمان ملل امیدوار است بتواند به کمک آن کشورهای مختلف را ترغیب به حفاظت از تنوع زیستی کند، محاسبه سود اقتصادی این کار است.
به عنوان مثال زمانی که گفته می‌شود حفاظت از جنگل‌ها باعث جلوگیری از فرسایش خاک می‌شود و در تامین منابع آب آشامیدنی نیز نقش کلیدی دارد، کسی آن را چندان نمی‌گیرد، چون منافع مادی و اقتصادی حاصل از این کار محاسبه نشده است. اما اگر بتوان نشان داد که با حفظ جنگل‌ها و با بازسازی و احیاء ۱۵ درصد از جنگل‌های از بین رفته در دنیا، می‌توان سالانه مبلغی در حدود ۸۵ میلیارد دلار به اقتصاد جهانی بازگرداند و مردم ساکن مناطق روستایی و فقیر را از آن بهره‌‌مند کرد، آن وقت بسیاری از دولت‌ها ممکن است به فکر مشارکت بیفتند. طبق محاسبات برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، برای مبارزه با جنگل‌زدایی، سالانه به حدود ۴۰ میلیارد دلار نیاز است.یافته‌های این گزارش جدید تعدادی از کشورها را مجاب کرده است که سرمایه‌گذاری‌های بیشتری برای حفظ منابع زیستی انجام دهند، تا در آینده نه چندان دور از عواید آن استفاده کنند. پس از انتشار این گزارش در یازدهمین نشست بین‌المللی معاهده تنوع زیستی، دولت هند اعلام کرد ۵۰ میلیون دلار برای حفظ تنوع زیستی هم در داخل هند و هم در تعدادی از کشورهای در حال توسعه سرمایه‌گذاری خواهد کرد.این تصمیم دولت هند به طور گسترده مورد استقبال سازمان‌های مختلف زیست محیطی قرار گرفته است. «صندوق جهانی طبیعت»، که یک سازمان بین‌المللی و غیردولتی است، اعلام کرده این تصمیم دولت هند یک مثال مناسب از سوی کشوری است که هم دارای رشد اقتصادی سریع است و هم منابع غنی زیست محیطی دارد. اکنون نوبت کشورهای دیگر است که با اتخاذ چنین تصمیم‌هایی به دنیا نشان دهند آنها نیز برای حفاظت از ذخایر ارزشمند کره زمین مصمم هستند.

رادیو زمانه (http://www.radiozamaneh.com/science/2012/10/18/20816)

viviyan
10-19-2012, 01:06 PM
کلا دلتون بسوزه. الان همچین آرامشی دارم که بیا و ببین. رو تختم، پتو دورمه، چایکفسکی play کردم، چیپس خلال سیب زمینی کنارم، کلی کتاب و فیلم دور و برم، لپتاپ رو زانوم و دارم تو نت میچرخم. امتحان صبح هم خوب بود.
همچین آرامش دارم....
میخوام یه مطلب بنویسم. وبلاگمون رو جون بدم بهش :e414:

رویا
10-19-2012, 01:36 PM
درود بر دوستان(دارم تلاش می کنم فارسی حرف بزنم):e105:
خوبید همگی؟
منم همچین آرامشی دارم که نگو

sonixax
10-19-2012, 01:43 PM
خانمهای محترم ، توجه داشته باشید كه این اطلاعات شخصی كه میدید با توجه به سخنانی كه اینجا میزنید میتونه براتون مشكل درست كنه .
مگه چند تا شیرین توی فلان شهر قراره فلان كار رو بكنه ؟
دقت كنید جانم :e032:

viviyan
10-19-2012, 02:01 PM
شماها چقد محتاطید. اگر قرار بر دردسرزایی بودن باشه که برای حداقل شیرین مدتها پیش باید دردسر درست میشد. اگه تا حالا نشده یعنی دیگه نمیشه :e404:
منم همینطور...

Anarchy
10-19-2012, 02:05 PM
اگه تا حالا نشده یعنی دیگه نمیشه

خب دقیقا این قسمت هست که اشتباه هست...همیشه باید احتیاط کرد حتی اگر قرار نباشه اتفاقی بیوفته یا احتمالش خیلی کم باشه.

viviyan
10-19-2012, 02:25 PM
چرا دفترچه خودش رهگذره؟ :e105:

sonixax
10-19-2012, 09:15 PM
چرا دفترچه خودش رهگذره؟

اون بدبخت یه روبات بیش نیست که فقط آمار میده :دی

shirin
10-19-2012, 09:44 PM
چطور رباتی هست که نصیحت هم میکنه؟ (شکلک تعجب)

sonixax
10-19-2012, 10:08 PM
چطور رباتی هست که نصیحت هم میکنه؟ (شکلک تعجب)

کجا کرده ؟! :دی شاید جدیدن باهوش شده :))

shirin
10-19-2012, 10:11 PM
آلیس جان هر جا میخوای بری بهت خوش بگذره و موفق باشی. برات آرزوی شادی میکنم.

Anarchy
10-19-2012, 10:12 PM
آلیس جان امیدوارم مشکل حادی نباشه و هر چه زودتر به جمع ما برگردی:e303:

shirin
10-19-2012, 10:14 PM
همون پست من که امروز حذف شد آخرش هم با حالت مادرانه ای نوشته بود اینقدر اطلاعات شخصی ندید. نه دقیقا همین جمله ولی شبیه همین. چه حیف که پیغامه رو حذف کردم وگرنه کپی میکردم. :D

viviyan
10-19-2012, 10:56 PM
تاپیک: کافه دومگو (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DA%AF%D9%88-693/)
دلیل: جان بچتون انقدر اطلاعات شخصی ندید

تازه من بچه ندارم :e056:

Mehrbod
10-19-2012, 11:02 PM
من همینجا هرگونه همزمانی از پیش برنامه‌ریزی شده با بانو آلیس را کتمان میکنم :4:: شادباش ها، دلداری ها، درودها و بدرودها (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D8%B4-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%AF%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%A7-99/#post20086)

امیدوارم که پس از برگشتم شما هم برگشته باشی گرامی :e303:




پ.ن. و اینکه نه من آنچیزی که در پیام نوشته بودی نیستم :e405:

Philo
10-20-2012, 02:13 PM
الان از 15 تاپیکی که بالا هستن فقط "یادگیری برنامه نویسی" یه تاپیک جدیه، حواستون هست؟ واقعا دلسرد کنندس.

Russell
10-20-2012, 02:22 PM
الان از 15 تاپیکی که بالا هستن فقط "یادگیری برنامه نویسی" یه تاپیک جدیه، حواستون هست؟ واقعا دلسرد کنندس.
Philo گرامی ما یکمقدار طولانی اینجا زیاد بوده ایم عادت کرده ایم و یکسری بحثها را کرده ایم و بقول امیر گرامی پیر شده ایم ولی شما تاپیک جدیدی بنظرت میرسد بزن ما همراهی میکنیم آتش زیر خاکستر است.شما بحث جنجالی مثل همان تاپیک های درباره جنس زن راه بندازی میبینی دوستان شرکت خواهند کرد

Ouroboros
10-20-2012, 02:27 PM
چه باید کرد؟ فروم فوق تخصصی در ایران خاک می‌خورد، و بحث‌های عمومی و فان را باید براه انداخت و تحمل کرد.. من این فروم شلوغ‌تر را بیشتر می‌پسندم تا آنچه دو ماه قبل داشتیم.

Philo
10-20-2012, 02:57 PM
اگه صبر میکردید میتونستید فروم رو با جذب کاربران کنجکاو و جدی شلوغ هم بکنید، تو این مدت مگه کم از این کاربرا اینجا ثبت نام کرده بودن؟ لازم نبود یهویی ترافیک گفتگوی آزاد راه بندازید دوستان. قصد جسارت به کسی ندارم و نمیخوام بگم کاربرایی که بیشتر بحث آزاد و غیرجدی میکنن حتی ذره ای از من یا هر کس دیگه ای کم ارزش ترن، مشکلم اینه که فکر میکردم که اینجا بهترین جاییه که توش میتونم نظرات ارزشمندی رو درباره دغدغه های مهم خودم بخونم.

Russell
10-20-2012, 03:12 PM
البته فعالیت کاربران دیگر هم در تالارهای جدی بیشتر شده،اما ما اینکار را برای رونق و بهتر کردن تارنما کردیم،بسیار باعث خوشحالیست نظر شما درباره اینجا Philo گرامی،اگر راهکار یا نظری داری برای رونق به بحثها داری بگو حتما،ما نظرمان این بود که نهایت اگر تالارهای فان باعث شد که تاپیکهای جدی در لیست پایین بروند لیست نمایش آنها را جدا کنیم تا موازی فعالیت کنند تا مانع دیده شدن بحثهای جدی نشود.

mamad1
10-20-2012, 03:15 PM
اگه صبر میکردید میتونستید فروم رو با جذب کاربران کنجکاو و جدی شلوغ هم بکنید، تو این مدت مگه کم از این کاربرا اینجا ثبت نام کرده بودن؟ لازم نبود یهویی ترافیک گفتگوی آزاد راه بندازید دوستان. قصد جسارت به کسی ندارم و نمیخوام بگم کاربرایی که بیشتر بحث آزاد و غیرجدی میکنن حتی ذره ای از من یا هر کس دیگه ای کم ارزش ترن، مشکلم اینه که فکر میکردم که اینجا بهترین جاییه که توش میتونم نظرات ارزشمندی رو درباره دغدغه های مهم خودم بخونم.

درود بر شما دوست عزیز
به نظر من حساسیت شما بی مورده کاملا

تمامی دوستانی که به تازگی در اینجا عضو شدند همگی دگر اندیش هستند و البته افراد بسیار پری هستند
پس اگر نگران کاهش کیفیت سطح بحث ها هستید که اینطور نیست قطعا

با صبر چه جوری کاربران کنجکاو و جدی رو جلب میکردید شما؟

اگر راهکاری بلدید بفرمایید ما هم سکوت میکنیم


و نکته سوم
بنا نیست اینجا دیکتاتوری بحث های جدی راه بندازیم

Russell
10-20-2012, 03:30 PM
درود بر شما دوست عزیز
به نظر من حساسیت شما بی مورده کاملا

تمامی دوستانی که به تازگی در اینجا عضو شدند همگی دگر اندیش هستند و البته افراد بسیار پری هستند
پس اگر نگران کاهش کیفیت سطح بحث ها هستید که اینطور نیست قطعا

با صبر چه جوری کاربران کنجکاو و جدی رو جلب میکردید شما؟

اگر راهکاری بلدید بفرمایید ما هم سکوت میکنیم


و نکته سوم
بنا نیست اینجا دیکتاتوری بحث های جدی راه بندازیم
ممد جان نگران نباش مشکلی بین این دو موضوع نیست،جای تاپیکهای فان هم سرجاشه،ولی ما میخوایم که تاپیکهای جدی هم جاشون محفوظ باشه و فراموش نشند

Philo
10-20-2012, 03:35 PM
البته فعالیت کاربران دیگر هم در تالارهای جدی بیشتر شده،اما ما اینکار را برای رونق و بهتر کردن تارنما کردیم،بسیار باعث خوشحالیست نظر شما درباره اینجا Philo گرامی،اگر راهکار یا نظری داری برای رونق به بحثها داری بگو حتما،ما نظرمان این بود که نهایت اگر تالارهای فان باعث شد که تاپیکهای جدی در لیست پایین بروند لیست نمایش آنها را جدا کنیم تا موازی فعالیت کنند تا مانع دیده شدن بحثهای جدی نشود.لطف داری عزیز، این جدا کردن لیست نمایش ایده خیلی خوبیه، اینجوری تاپیکای جدی به فنا نمیرن، جلوی چشم هستن و احتمال خونده شدن و یا چند بار خونده شدن و اندیشیدن کاربرا بهشون بیشتر میشه.

mamad1
10-20-2012, 03:36 PM
ممد جان نگران نباش مشکلی بین این دو موضوع نیست،جای تاپیکهای فان هم سرجاشه،ولی ما میخوایم که تاپیکهای جدی هم جاشون محفوظ باشه و فراموش نشند

راسل جان چه کسی دوس داره تاپیک های جدی سر جاشون محفوظ نباشن؟

Philo
10-20-2012, 03:51 PM
درود بر شما دوست عزیزبه نظر من حساسیت شما بی مورده کاملاتمامی دوستانی که به تازگی در اینجا عضو شدند همگی دگر اندیش هستند و البته افراد بسیار پری هستندپس اگر نگران کاهش کیفیت سطح بحث ها هستید که اینطور نیست قطعابا صبر چه جوری کاربران کنجکاو و جدی رو جلب میکردید شما؟اگر راهکاری بلدید بفرمایید ما هم سکوت میکنیم و نکته سومبنا نیست اینجا دیکتاتوری بحث های جدی راه بندازیممن در مورد پر یا خالی بودن محتوای کسی اظهار نظر نکردم دوست عزیز، منتها دقت کنید که آدما، پر یا خالی، علاقه زیادی به تنبلی و "نیندیشیدن و حرف زدن" و تفریح دارن ، و این همه موضوع فان برای شکوفایی این استعدادها بستر مناسبی فراهم میکنه! // راه جلب کاربرای جدی و کنجکاو بیشتر، صبر کردن بود،‏ همونطور که ما به بحثای جالب اینجا علاقه مند شدیم و ثبت نام کردیم،‏ دیگرانی هم پیدا میشدند. // بله درسته، با زور کسی بحث جدی نمیکنه.

Theodor Herzl
10-20-2012, 04:01 PM
قحطی مسلمون هست اینجا ، ۴ تا مسلمون اینجا بیارید همه ما بحث جدی هم می‌کنیم وگرنه باید هی‌ همدیگرو تایید کنیم:e415:

Anarchy
10-20-2012, 04:14 PM
اگه صبر میکردید میتونستید فروم رو با جذب کاربران کنجکاو و جدی شلوغ هم بکنید، تو این مدت مگه کم از این کاربرا اینجا ثبت نام کرده بودن؟ لازم نبود یهویی ترافیک گفتگوی آزاد راه بندازید دوستان. قصد جسارت به کسی ندارم و نمیخوام بگم کاربرایی که بیشتر بحث آزاد و غیرجدی میکنن حتی ذره ای از من یا هر کس دیگه ای کم ارزش ترن، مشکلم اینه که فکر میکردم که اینجا بهترین جاییه که توش میتونم نظرات ارزشمندی رو درباره دغدغه های مهم خودم بخونم.


لطف داری عزیز، این جدا کردن لیست نمایش ایده خیلی خوبیه، اینجوری تاپیکای جدی به فنا نمیرن، جلوی چشم هستن و احتمال خونده شدن و یا چند بار خونده شدن و اندیشیدن کاربرا بهشون بیشتر میشه.


من در مورد پر یا خالی بودن محتوای کسی اظهار نظر نکردم دوست عزیز، منتها دقت کنید که آدما، پر یا خالی، علاقه زیادی به تنبلی و "نیندیشیدن و حرف زدن" و تفریح دارن ، و این همه موضوع فان برای شکوفایی این استعدادها بستر مناسبی فراهم میکنه! // راه جلب کاربرای جدی و کنجکاو بیشتر، صبر کردن بود. // بله درسته، با زور کسی بحث جدی نمیکنه.

سپاس از شما Philo (http://www.daftarche.com/members/philo-94/) گرامی بابت نگرانی درستی که دارید...

در این مدتی که انجمن دفترچه در حال فعالیت هست از روز اول دغدغه جذب کاربر برای گفتمان های جدی بوده...روش های مختلفی برای معرفی و تبلیغ اینجا هم در پیش گرفته شد که متاسفانه آنچنان که باید بازخوردی نداشت...یعنی شما اطمینان داشته باشید بحث صبر نکردن ما نبوده و حتی بیشتر از اون که باید صبر کردیم...

در نهایت هم تصمیم به این شد که کمی بحث های غیر جدی انجمن رو رونق بدیم تا علاقه دوستان به بحث های جدی هم در کنارش بیشتر شه...مطمئن باشید هیچ فردی برای سرگرمی صرف اینجا نمیاد چون انجمن های این چنینی زیادی در نت هست...سرگرمی فقط یه جور ایجاد انگیزه و علاقه بیشتر هست.

نگرانی شما هم تا حدودی به جا هست، اما برای مثال در همین تاپیک ما چندین بحث جدی داشتیم و سرگرمی صرف هم نبوده..فکر کنم وضع فعلی بهتر از روزهایی هست که هر 48 ساعت اینجا یه پست هم داده نمیشد.

در هر صورت اگر شما پیشنهادی دارید یا موضوع خاصی برای شروع بحث به ذهنتون میاد خوشحال میشیم پیش قدم بشید.

Russell
10-21-2012, 03:18 PM
چه خبرا رفقا؟!
یک چیزی بگید،برای بار 2000 ام :e105:

sonixax
10-21-2012, 03:58 PM
یه چیزی !

Ouroboros
10-21-2012, 06:12 PM
من در مورد پر یا خالی بودن محتوای کسی اظهار نظر نکردم دوست عزیز، منتها دقت کنید که آدما، پر یا خالی، علاقه زیادی به تنبلی و "نیندیشیدن و حرف زدن" و تفریح دارن ، و این همه موضوع فان برای شکوفایی این استعدادها بستر مناسبی فراهم میکنه! // راه جلب کاربرای جدی و کنجکاو بیشتر، صبر کردن بود،‏ همونطور که ما به بحثای جالب اینجا علاقه مند شدیم و ثبت نام کردیم،‏ دیگرانی هم پیدا میشدند. // بله درسته، با زور کسی بحث جدی نمیکنه.
دو سال صبر پاسخی نداد و از این بی‌هودگی چنین نتیجه‌گیری شد که افزایش کمی و کیفی ِ انجمن بطور هم‌زمان یا دستکم هم‌سطح میسر نیست، و پس از مدت نسبتا زیادی بحث و هم‌اندیشی میان مدیران و برخی کاربران پرسابقه جهتمندی کنونی سایت اتخاذ شد که در آن، حداقل برای مدتی محدود و آزمایشی، گسترش کمی سایت بر توسعه‌ی کیفی ارجحیت پیدا بکند. فروم‌های تخصصی بازدید کننده‌ای ندارند بجز کسانی که در آن موضوعات متخصص، یا به شدت علاقمند هستند، این در نهایت با هدف اصلی بخش بزرگی از کاربران اینجا که گسترش خردگرایی در جامعه است هماهنگ نیست.

Russell
10-21-2012, 06:20 PM
دوستان من گمان میکردم اختیار در علم جایی ندارد،ولی مکتبی در روانشناسی را دیدم به عنوان انسانگرایی که اختیار را برسمیت میشناسد،البته در کل چیز بدی بنظر نمیرسد مخصوصا در مقابل Behaviorism و نگرشش به انسان ولی مگر میشود اختیار و علم کنار هم؟

Ouroboros
10-21-2012, 06:21 PM
روانشناسی خود در علم جایی ندارد. :e523:

Russell
10-21-2012, 06:31 PM
روانشناسی خود در علم جایی ندارد.
چطور؟
بیشتر توضیح میدی امیر جان؟
البته رویکرد طبیعتگرایانه هم در روانشناسی وجود دارد.ولی روانشانسی فلسفه که نیست(یک 100 سالیست جدا شده نسبتا) علم هم نباشد چه میشود؟
مگر زیر دسته علوم اجتماعی نمیتواند برود،خود علوم اجتماعی هم از افراد منفرد تشکیل میشود،چطور میشود یعنی؟ :e418:

Ouroboros
10-21-2012, 06:46 PM
چطور؟
بیشتر توضیح میدی امیر جان؟
البته رویکرد طبیعتگرایانه هم در روانشناسی وجود دارد.ولی روانشانسی فلسفه که نیست(یک 100 سالیست جدا شده نسبتا) علم هم نباشد چه میشود؟
مگر زیر دسته علوم اجتماعی نمیتواند برود،خود علوم اجتماعی هم از افراد منفرد تشکیل میشود،چطور میشود یعنی؟ :e418:
مشکل اینست که وقتی روانشاسی از متدولوژی دانشیک پیروی می‌کند، دیگر روانشناسی نیست، عصب‌شناسی‌ست. :e108:
وانگهی از شوخی گذشته، حجم تئوری‌های متناقض و ناسازگار در روانشناسی بقدری زیاد است که نمی‌توان «فکت‌ها» را در آن یافت..

Unknown
10-21-2012, 07:13 PM
من نگرانی فیلوی گرامی را درک می‌کنم؛ ما تجربه فرومی به نام هوپا (http://www.hupaa.com/forum) را داریم. مدیر آنجا تنها به دنبال کاربر بیشتر است، و انجمن را سراسر به حال خود رها کرده. آنجا شما می‌توانید با خیال راحت به هر کاربری فحش بدهید، هر تاپیکی را هر جایی باز کنید، در هر تاپیکی هر پستی بدهید، بدون اینکه حتی اخطاری دریافت کنید. نتیجه‌اش این شده که آن فروم که نامش «انجمن فیزیکدانان جوان ایران» است، اکنون مجموعه‌ای از داغون‌ترین کاربران در کل فضای مجازی را در خود جای داده، و همان انگشت‌شمار کاربران فرهیخته‌ای هم که داشته، آنجا را ترک کرده‌اند. ظاهرا نوعی قانون انتخاب طبیعی در محیط‌های مجازی هم وجود دارد؛ کاربرانی در هوپا باقی مانده‌اند که همان شرایط هرج و مرج را می‌پسندند.

بد نیست برای سرگرمی نگاهی به آن انجمن بیندازید. مثلا این (http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=44&t=28618) و این (http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=45&t=28616) در میان آخرین تاپیک‌ها هستند. مزدک بامداد هم که آنجا چند تا توسری‌خور خوب پیدا کرده، خوشحال است بالاخره جایی رفته که پست‌هایش را سانسور نمی‌کنند!

تنها میخواستم این فروم را خدمت دوستان معرفی کنم، و اینکه چگونه مدیریت می‌تواند کلیت کاربران انجمن را تعیین کند، وگرنه خوشبختانه مدیران دفترچه به کیفیت گفتگوها بسیار اهمیت می‌دهند، و چنین روندی را در اینجا نخواهیم داشت.

viviyan
10-21-2012, 07:17 PM
چیزی به نام روان وجود خارجی ندارد. هرچی هست یا به ژنتیک برمیگرده یا اعصاب... پس چیزی که ما بهش میگیم روانشناسی، علم فیزیولوژی هست.
تاثیر داروها بر بیماریهای روانی هم نشانه فکت بودن تئوریهای زیستی درباره نقش اعصاب بر بیماریهای روانی هست.

Rationalist
10-21-2012, 07:47 PM
برایم جالب است که شخصیتِ "مزدک بامداد" در اینجا برای برخی کاربران، چوبی دو سر شده است! به نگرم مضحک می نماید؛ وقتی ایشان حضور ندارند، بخواهید در گفتگوهایتان با چنگ زدن به مخالفت و یا سپر قرار دادن ایشان، تلاش در جهت اعتبار دادن به نگرشتان داشته باشید! شاید باید به استقلالِ شخصیتِ برخی از دوستان شک برد!

Unknown
10-21-2012, 07:53 PM
...مطمئن باشید هیچ فردی برای سرگرمی صرف اینجا نمیاد چون انجمن های این چنینی زیادی در نت هست...

برخی سرگرمی‌ها هم مختص اینجاست، مانند نقی‌ و اسپاگتی و جک ساختن درباره مذهب و ...


تمامی دوستانی که به تازگی در اینجا عضو شدند همگی دگر اندیش هستند و البته افراد بسیار پری هستند
البته دگراندیش بیسواد هم زیاد داریم. نمونه‌ی حی و حاضرش خود من! اکثر بحث‌های انجمن را با علاقه دنبال می‌کنم، اما تنها دلیل اینکه در آنها شرکت نمی‌کنم، اینست که نظر قابل توجهی برای ارائه کردن ندارم.

Rationalist
10-21-2012, 08:07 PM
چیزی که ما بهش میگیم روانشناسی، علم فیزیولوژی هست.
ولی قبول دارید که برای بررسی و تحلیل بهتر فرایندهای فیزیولوژیکی مغز، درنگر گرفتن چنین دانشی و پژوهش به این شیوه(روانشناختی) هم بایسته است؟

Russell
10-21-2012, 08:07 PM
چیزی به نام روان وجود خارجی ندارد. هرچی هست یا به ژنتیک برمیگرده یا اعصاب... پس چیزی که ما بهش میگیم روانشناسی، علم فیزیولوژی هست.
تاثیر داروها بر بیماریهای روانی هم نشانه فکت بودن تئوریهای زیستی درباره نقش اعصاب بر بیماریهای روانی هست.
درست است که روان از نظر متافیزیکی یک چیز شاید نباشد(احتمالا نیست)،ولی حتما نباید روان یک "چیز" باشد که ما آنرا علمی بشناسیم،مثلا زبان مگر یک چیز است که ما درباره زبانشناسی سخن میگوییم

sonixax
10-21-2012, 08:16 PM
اگه صبر میکردید میتونستید فروم رو با جذب کاربران کنجکاو و جدی شلوغ هم بکنید، تو این مدت مگه کم از این کاربرا اینجا ثبت نام کرده بودن؟ لازم نبود یهویی ترافیک گفتگوی آزاد راه بندازید دوستان. قصد جسارت به کسی ندارم و نمیخوام بگم کاربرایی که بیشتر بحث آزاد و غیرجدی میکنن حتی ذره ای از من یا هر کس دیگه ای کم ارزش ترن، مشکلم اینه که فکر میکردم که اینجا بهترین جاییه که توش میتونم نظرات ارزشمندی رو درباره دغدغه های مهم خودم بخونم.

فیلو جان مطمئن باش تالارهای جدی دستخوش هیچ تغییری نمیشوند - این تالارهای فان هم فعلن پر رونق هستند و من بعید میدانم همیشه همین طور بماند . در گفتگو هم یک روند شبیه این داشتیم که یکباره تالارهای فان و آزاد میامدند بالا و بعدش میرفتند ته دره .

mamad1
10-21-2012, 08:24 PM
البته دگراندیش بیسواد هم زیاد داریم. نمونه‌ی حی و حاضرش خود من! اکثر بحث‌های انجمن را با علاقه دنبال می‌کنم، اما تنها دلیل اینکه در آنها شرکت نمی‌کنم، اینست که نظر قابل توجهی برای ارائه کردن ندارم.

اشتباهه
وقتی یک نفر دگر اندیش باشه
دیگه بی سواد نیست


یک بی سواد هیچ وقت نمیتونه یه دگر اندیش باشه مگر یه دیوونه
گاهی واقعا لزومی نداره توی بحثی شرکت کرد


چون اینجا اکثرا دوستان هم رای هستند و بحث ها رو با فن بیان خوب و کامل پوشش میدن
اونهایی هم که فن بیان ضعیف تری دارند مثل من و شما نگاه میکنیم و تشکر میکنیم
و اگر نکته ای رو بلد نباشیم یاد میگیریم از دوستان

shirin
10-21-2012, 08:27 PM
زبان شناسی هم یه چیز هست چون ما با گوشهامون میتونیم اونو ادراک کنیم. و میتونیم با دیگران به وسیله اون از طریق گوش و حنجره و زبان ارتباط برقرار کنیم. پس زبان شناسی هم یه چیز است. :D

shirin
10-21-2012, 08:35 PM
روانشناسی هم در محدوده علم فیزیولوژی اعصاب قرار میگیره.

Ouroboros
10-21-2012, 08:53 PM
روانشناسی هم در محدوده علم فیزیولوژی اعصاب قرار میگیره.
کی گفته؟!
فیزیولوژی اعصاب علم برسی ساختار و کارکرد سیستم عصبی انسان است، روانشناسی برسی ِ بحث‌برانگیز برخی داده‌های نه چندان دقیق پیرامون رفتارهای اسما عمومی. اینها چه پیوندی با هم دارند؟

shirin
10-21-2012, 09:01 PM
روانشناسی رفتاری هم زیر مجموعه نوروفیزیولوژی هست. فیزیولوژی اعصاب بخش بزرگی رو تشکیل میده. مغز تمام رفتارهای انسان رو کنترل میکنه. رفتارهای ارادی، غیرارادی و ... هر گونه مطالعه ای درباره رفتارهای انسان هم ناچارا به مغز و نورونها ارتباط پیدا میکنه.

shirin
10-21-2012, 09:02 PM
راستی رفتارهای اسما عمومی یعنی چی؟

Ouroboros
10-21-2012, 09:05 PM
بله روانشناسی «باید» چنان باشد، شاید عصب‌روانشناسی این تقسیم بندی را در آینده‌ای دور محقق بکند..
وانگهی آنچه که هست و «روانشناسی ِ واقعا موجود» بیشتر مشتاق برسی چیزهایی‌ست که مرغ پخته‌ی درون پلو را به خنده می‌اندازد..

Ouroboros
10-21-2012, 09:07 PM
راستی رفتارهای اسما عمومی یعنی چی؟

این رفتارهایی که روانشناسی دست به برسی آنها می‌زند، که خیلی اوقات رفتار بخشی از جامعه‌ی سفیدپوست ِ شهرنشین جهان غرب است. فرض بکنید با «علم روانشناسی» تولید لندن بخواهید به «درمان» مردم ژاپن بپردازید. :e40c:

shirin
10-21-2012, 09:19 PM
مثلا رفتار مردم بخشی از جامعه غرب رو ملاک قرار میده و با استفاده از اون معیار نتیجه میگیره که مردم ژاپن غیرطبیعی هستن و میخواد مداواشون کنه؟ این هست منظور؟ یا مثلا بعضی بیماریهای روانی در ژاپن رو با روش درمانی غربیها میخوان مداوا کنن؟

Ouroboros
10-21-2012, 09:26 PM
مثلا رفتار مردم بخشی از جامعه غرب رو ملاک قرار میده و با استفاده از اون معیار نتیجه میگیره که مردم ژاپن غیرطبیعی هستن و میخواد مداواشون کنه؟ این هست منظور؟
بله، روانشنی برای تعریف «نرمال» و «ابنرمال» به طرز ِ دیوانه‌واری دچار مشکل است.. البته خود شارحان آنهم می‌پذیرند که ارائه‌ی تعریفی جهان‌شمول از مفاهیمی این چنین ممکن نیست و برسی روان آدمی تلاشی‌ست بسیار جوان(در قیاس با دیگر انواع علم)و باید به آن فرصتی بیش از صد و پنجاه سال برای شکوفا شدن داد و ...

Ouroboros
10-23-2012, 05:06 PM
چرا از کوره در رفتی راسل؟ :e523:

Russell
10-23-2012, 05:20 PM
کوره در رفتنی که نبود امیر،فقط واقعا احساس کردم وقت نچندان زیادی که برای نوشتن پستهایم در آن تاپیک کرده ام بیهوده بوده کاملا و داستان گفتگو نیست اصلا.بیشتر تصحیح هست تا از کوره در رفتن یا چیزی شبیه به اون :e402:

Russell
10-23-2012, 05:23 PM
دیشب رامنی بر سر سیاست خارجی در نظرسنجی بدجور باخته مثل اینکه،هر چند بگمانم اوباما سیاستش درباره ایران به جایی نرسد و دروغ میگوید ج.ا اتمی را پذیرفته از ابتدا دارد فیلم بازی میکند.

Russell
10-23-2012, 08:29 PM
بنظر شما کدام کاندیدا در آمریکا برنده شود بهتر است برای سرنوشت ایران جدا از بقیه مسائل؟
بنظر من اوباما از اول هم میخواست ایران را سر هم بندی کند فقط برود،البته رامنی هم حماقتهای محافظه کاران آمریکا را احتمالا دارد و از همه مهمتر بنظر من پاکستان است که رامنی و جمهوری خواهان دنبال رابطه بیشتر با پاکستان (مرکز اسلامگرایی و دشمن تکثرگرایی) هستند.

Anarchy
10-23-2012, 08:39 PM
به نظر من هیچ فرقی نمیکنه...به قول امام رحمت الله آمریکا هیچ غلطی نمیتواند/نمیخواهد بکند:e404:

Theodor Herzl
10-24-2012, 04:23 PM
بنظر شما کدام کاندیدا در آمریکا برنده شود بهتر است برای سرنوشت ایران جدا از بقیه مسائل؟اوباما توی سیاست خارجی‌ ضعیف هست ، کلا دمکرات‌ها همیشه به ضرر ایران کار کردند ، از کلینتون بگیرید تا کارتر یا همین اوباما

Anarchy
10-24-2012, 04:30 PM
همین رامنی هم بیاد فرقی نمیکنه!!! کلا اینا هم برای رقابت با هم قضیه ایران رو میارن وسط...زیاد هم مشکلی با ایران فعلی ندارن اگه یه کوچولو باهاشون راه بیاد!!!

Ouroboros
10-24-2012, 04:34 PM
اوباما بهترین سیاست خارجی تاریخ آمریکا بعد از کندی را اتخاذ کرده، خیلی خوب هم جواب داده و ما شاهد رشد چشم‌گیر دموکراسی و انزوای هرچه بیشتر دیکتاتورها در جهان بوده‌ایم. رامنی جوجه فاشیست ِ جاهلی بیش نیست.

Theodor Herzl
10-24-2012, 04:37 PM
اوباما بهترین سیاست خارجی تاریخ آمریکا بعد از کندی را اتخاذ کرده، خیلی خوب هم جواب داده و ما شاهد رشد چشم‌گیر دموکراسی و انزوای هرچه بیشتر دیکتاتورها در جهان بوده‌ایم.جانورانی مثل اخوان المسلمین ظهور کردند ، الان دیگه هیچ کس در خاورمیانه به آمریکا اعتماد ندارد ، وقتی‌ آمریکا پشت یک متحد ۳۰ ساله خود مثل مبارک را خالی‌ کرد ، تمامی‌ اعتبار خود را در خاورمیانه از دست داد

Ouroboros
10-24-2012, 04:46 PM
پشت یک مشت دیکتاتور فاسد را مدتها پیشتر باید خالی می‌کردند. مبارک نیز همچون شاه با یا بدون آمریکا رفتنی بود، دموکرات‌ها آنقدر شعور دارند که بفهمند تداوم حمایت از یک لاشه‌ی متعفن در تناقض با اهداف بلندمدت آنهاست. اسرائیل نیز ناگزیر درخواهد یافت که جهانی‌ست جدید، و دولت‌های عربی باید به مردم خود پاسخگو باشند.. دوران ِ معامله‌های پنهانی پشت درهای بسته سپری شده و چاره‌ای نیست بجز آنکه اجازه بدهیم اعراب و ترکان نیز همچون ایرانیان اسلام سیاسی را آزموده، به مستراح تاریخ بی‌افکنند. هیچ‌جا را بدون تجربه‌ی مذهب‌گرایی نمی‌توان مذهب‌زدایی کرد.

Nevermore
10-24-2012, 06:33 PM
اما من شک ندارم که تمامی این کشور ها به وضع بدتر از ایران دچار خواهن÷د شد.اگر با این جماعت به سخن بنشینید در می یابید که چه گوساله هایی هستند.با برخی از بحرینی ها صحبت میکردم،به آنها میگفتم چه مرگتان است دیگر؟تا به کثافتی که ایرانی ها در آن غوطه ور هستند نیوفتید ول کن نیستید؟
جوری که آنها تعریف میکردند گویی آمریکا به شدت در بحرین نفوذ دارد به گونه ای بیش از نیمی از آنها در کمپانی های آمریکایی کار میکردند.دولت شان هم که جدای از بحث آزادی سیاسی آزادی های اجتماعی را تضمین میکند.دقیقا مانند 30 سال پیش ایران.جالب تر اینکه همشان(از عراقی گرفته تا بحرینی و عربستانی دولت ایران را بهترین دولت میدانند و آرزو میکنند مانند ایران باشند.نمیدانید پس از این تجربه چقدر خوشحال بودم که بالاخره کم عقل تر از ایرانی جماعت هم پیدا شد.
یکی شان به من میگفت مگر شما رهبرتان امام!خامنه ای نیست؟پس این چه وضع حجاب است که در ایران رواج دارد!

Philo
10-24-2012, 06:37 PM
‏"اهداف شما چندان پنهان نیست"، بنابراین "اهداف شما تا حدی آشکار است"، این یعنی لجن پراکنی. وقتی حقیقت ارزشمند نباشد، دوستداران حقیقت دلسرد میشوند و به حاشیه میروند و بی معنی نویسان و بیسوادان و جزم اندیشان و خاله زنک ها قدر دیده و تبدیل به صحنه پردازان اصلی میشوند.

Ouroboros
10-24-2012, 09:30 PM
‏"اهداف شما چندان پنهان نیست"، بنابراین "اهداف شما تا حدی آشکار است"، این یعنی لجن پراکنی. وقتی حقیقت ارزشمند نباشد، دوستداران حقیقت دلسرد میشوند و به حاشیه میروند و بی معنی نویسان و بیسوادان و جزم اندیشان و خاله زنک ها قدر دیده و تبدیل به صحنه پردازان اصلی میشوند.

«پرداختن به اهداف پنهان» وقتی شروع شد که راسل در چند پست پی‌درپی کوشید ناکارآمدی رویکردی که اصل اخلاقی مطروحه از جانب شما در عمل پدید می‌اورد را نشان بدهد، اما شما یکسر به آن بی‌اعتنا بودید، یا آن‌ها را شامل این گزاره‌ی بخصوص نمی‌دانستید. این شد که من گفتم «به نظر می‌رسد هدف از طرح این گزاره پیروزی در بحث بوده»، زیرا گزاره‌ای در عمل و تئوری بی‌آبرو و شکست‌خورده را برداشته‌اید و با حذف ایرادهای تئوریک(بی‌آنکه به دشواری‌های آن در عمل بپردازید)آن‌را از نو ارائه کرده‌اید و به ناممکنی عملی ِ اتخاذ چنان رویکرد اخلاقی‌ای یکسره بی‌اعتنا هستید.. اینها همه به چم ِ آنست که هدف از طرح این گزاره پیروزی در بحث بوده، نه برپا ساختن دستگاه اخلاقی ِ جدیدی برای کنار آمدن با چالشهای زندگی ِ مدرن در سیستم‌های اجتماعی-سیاسی باز.. این چیزی‌ست کمی متفاوت با پرداختن به «مقاصد پنهان» جهت بیرون راندن حریف از میدان و ارعاب او، و تعبیر آن به لجن‌پراکنی ِ برآمده از بی‌سوادی و خاله‌زنکی و جزم‌اندیشی اگر کم‌لطفی نباشد دستکم اندکی بیش از حد شدید است!