توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پاتوق شب نشینی
Russell
08-29-2015, 03:45 PM
به به، دوست قدیمی با همان بوی خوش ِ همیشه آشنای خودش...
شما هم همیشه در دل ما جا دارید راسل گرانقدر، چه بار گرانی
از اندیشه در سکوتات میبینم؛
کمی برای ما معنا به کلمه بده دوست عزیز... از دیروزت چه خبر
راسل جان؟
خبر خاصی نیست داریوش جان. همچنان زندهایم.
بگمانم سکوت من بیشتر به حس من بر میگردد تا بار اندیشهام،
دلیلش هر چه هست بنظر میرسد مقارن شده با اضافه شدن کاربران
جدید به اینجا،که با همهیِ اینها هنوز مایهیِ دلگرمی من است.
sonixax
08-30-2015, 01:29 AM
می دانم مثلا از مسلمانها بدتان می آید ولی دائم باهاشون بحث و کل کل می کنید!!! از من بیزارید ولی بازهم جواب پستهامو می دید!!! کلن عجیب غریبید!!
جواب دادن پستها که دلیل نشد که!!! دو کشور هم که با هم در حال جنگ هستند از هم بیزارند ولی به هم پاسخ میدند :))
می تونم بپرسم رشته اتان دقیق چی بود؟ آی تی یا کامپیوتر؟
هیچ کدام! من مالتی مدیا انجینرینگ (مهندسی رسانه یا همچین چیزی) خوندم که برنامه نویسی و نرم افزار هم توشه، الان هم دنبال تحصیل در یک رشته تازه هستم. از انجام کارهای تکراری خوشم نمی آید. اگر نوشتن در اینجا هم تکراری میبود ولش میکردم.
sonixax
08-30-2015, 01:44 AM
به سلامتی یک ترول جدید به جمعمان اضافه شده!!
Khorshid
08-30-2015, 08:10 AM
سلام
خوش اومدم :e404:
kourosh_bikhoda
08-30-2015, 12:23 PM
شما گویا خیلی برآشفته می شوید وقتی نام "ضد اسراییل " می آید!
انقدر هوش نکردید که برآشفتگی من به خاطر انجمنه؟
صهیونیستستان آب و هواش چطوره ؟ :))
تا چشم سرکار دراد بسیار بهتر از میهن تازی زده.
Mehrbod
08-30-2015, 10:05 PM
شوربختانه در «دفترچه» خبری از آن تب و تاب و شور وحرارت و فعالیت های نخست،نیست و همسویی و همراستایی و منطبق بودن مسیر فکریِ اغلب دوستان بر یکدیگر و ایضاً حضور کمّیِ قلیلِ مخالفین و دگراندیشان و ناهمراهان، به این قضیه دامن زده است، امید است که با تبلیغات وسیع تر و آگاهی رساندن به سایرین و فراخوان ایشان به حضور در اینجا، موجب رونق روز افزون و پویایی بیشترِ "دفترچه"گردیم..
شلوغ بودن و نبودن اینجا به کاری نمیاید, بهتر است بکوشید از هر چه هست
بیشترین بهره را بُرده و ببینید در جهان راستین و آن بیرون, چه کاری میتوانید انجام بدهید.
Mehrbod
08-30-2015, 11:28 PM
جناب مهربد ، بنده اینقدر حالم گرفته شده بود که فراموش کردم یک مطلبی را خدمتتان عرض کنم.
اول باید خدمتتان عرض کنم بنده ام به اندازه ی فهم و دانشم در باب پیشرقت تکنولوژی یا همان فندآوری فکر کرده ام و اندیشیده ام. هر اختراعی هر ابداعی هر فند آوری ای هم مزیت هایی دارد و هم معایبی. اما آنچه باعث می شود آن اختراع و ابداع و تکنولوژی توسعه یابد برتری و چیرگی مزیت هایش بر معایبش می باشند. از وقتی که علم آغاز شد و اختراعات و ابداعات و کشفیات رونق گرفتند زندگی بشر روبه سمت آسایش بیشتر رفت تکنولوژی در ابتدا در خدمت بشر بود برای آسایشش بود اما شاید بتوان گفت با شروع جنگ جهانی اول دانشمندان به سمت ساخت سلاح های کشتار جمعی رفتند و علم هسته ای که قرار بود در خدمت رفاه بشریت درآید تبدیل به یک سلاح دهشتناکی شد. در حقیقت ما اکنون در نقطه ای قرار گرقتیم که پیشرفت تکنولوژی بیشتر مضرت بار است تا سودآور! یعنی دقیقا در نقطه ی critical قرار داریم. چاره چیست؟ نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
اینها براستی درونمایهیِ سخن «گفتمان تکنولوژی» نیستند, برای نمونه بخش کمتری از سخن دربارهیِ کشته
شدن و نابودی بشر و بخش بزرگتری از سخن دربارهیِ از دست رفتن آزادیها است; ولی این دو
پیوسته جابجا گرفته میشوند چون یکی چیزی ملموس است, دیگری ناملموس و بیشتر انتزاعی, گرچه مهمتر.
نکتهیِ دیگر اینکه:
فقط خواستم بگویم بنده به اندازه ی خودم دارم تلاشم را می کنم هرچند که فکر می کنم حتی رشد روز افزون فندآوری هم بزرگترین دغدغه بشری نیست!
کار نیمچه نیمه بدرد نمیخورد و دوباره همان داستان ملانصرالدین و جستجوی کلید زیر
چراغ برق است. یا کاری که انجام میدهید سرنوشتساز و مهم است, یا بهتر است هیچ انرژی در آن هرز ندهید.
نکتهیِ سوم, فرجامیابی شما درست ١٨٠° وارونهیِ آنچیزیست که در گفتمان تکنولوژی آمده است:
نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
آنچه اینجا به آن بارها پرداخته شده است درست همین میباشد که نمیتوان تکنولوژی را راستادهی نمود.
می دانم که بنده را یک دختر هپروتی افلاطونی تصور می کنید که در دنیای شعر و خیال غرق است!! اما هر چند دوست نداشتم این را بگویم اما به هر حال بنده ام جز گروهی هستم که داریم بر روی استفاده ی صلح آور از انرژی هسته ای کار می کنیم یعنی تحقیقاتی که انجام داده ایم و می دهیم که در آن سوخت راکتورهای هسته ای را برای ساخت بمب
غیر ممکن می سازد. مقالاتی هم داده ایم که یکی در میون اکسپت و ریجکتش دارند می آیند;)
:e032:
از دیدگاه شخصی من پرداختن به ادبسار و چامهسرایی و بگوییم هنر کارهایی بیاندازه سودمندتر اند تا پرداختن به دانش و پژوهش.
دستهیِ یکم نه تنها بهترند که به والایش اندیشه و خوشی نیز میانجامند, دستهیِ دوم ولی تنها به بهکرد و
پیشرفت تکنولوژی افسارگریخته.
هر آینه, در جهان امروز چه شمای نامی خودتان را با هنر و ادبسار سرگرم
کنید چه نه, دانشمندان و پژوهشگرانی همواره یافت میشوند که این کشتی (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%81%D8%B2%D9%88%D9%86-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9 F-230/#post82063) را به پیش برانند.
Anarchy
08-31-2015, 07:38 PM
شما درست می فرمایید ولی آیا این سخن از شما نیست؟!
چرا حرف منه ... خب علاقه دارم به بحث های ضد اسلامی اما شدتش واقعا کم شده !! دیگه مثل قبل خیلی حوصله ندارم ادامه اش بدم ...
یعنی الان دل شما برای من می سوزه که اینقدر با کلمات و واژه ها و حروف مرا به باد کتک گرفته اید؟؟؟ این همه شلاق و سیلی و طعنه و تحقیر همه و همه از روی دلسوزی است؟؟؟
اگر نخواهیم برایمان دلسوزی کنید باید که را ببینیم؟!!
چقدر شما حساس هستین ... شما با این روحیه چطور تصمیم به فورم نویسی گرفتید ؟!
شما فقط در حرف به این حرفتان قلباً اعتقاد دارید ولی در عمل خیر! وقتی با من بحث می کنید نگاهتان از قله به سمت ته دره است !!! واقعا آوتارتان بهتان می آید آقای دکتر!!
خب بحث که میکنیم با هم اما در فضای خارج از بحث من با شما مشکلی ندارم . به هر حال شاید کمی تندی هم چاشنی بحث باشه !! نه این آواتار معنای دیگه ای داره ... شما برداشت منفی نکنید :e414: !!
Lord-Agnostic
09-01-2015, 12:45 PM
شلوغ بودن و نبودن اینجا به کاری نمیاید, بهتر است بکوشید از هر چه هست
بیشترین بهره را بُرده و ببینید در جهان راستین و آن بیرون, چه کاری میتوانید انجام بدهید.
درود
شوربختانه از مشکلات عدیده ی حال حاضر مردمانِ ما کم دانی و کم اطلاعی و آگاهی پایین نسبت به عمده ی مسائلی ست که خواه ناخواه و مستقیم یا غیر مستقیم زندگی ایشان را تحت الشعاع قرار داده است به عنوان نمونه به سیرِ میزان اعتقاد مردم در مورد دین اسلام بنگرید ،
این دین و باور به صورت سر راست و ناسرراست تا چه مقدار بر تمامی جنبه های فعلی و فاعلی مردم اثر گذاشته؟
آیا می توان از تاثیرات آن بر رشد و یا تنزلِ سطح یک جامعه غافل بود؟
حضور و فعالیت بیشتر و بیشترِ کاربران در این انجمن می تواند مقداری (و مطمئنا نه به صورت کامل)، اندیشه و هدف فوق الذکر را تحقق بخشد. همانگونه که اکنون در قیاس با چند سال پیش، میزان و ثمره ی آن کاملا مشخص شده و کسانی که روزگاری حتی یارای «اندیشیدن» و «تصور نمودنِ» امکانِ به چالش کشاندن افکارِ تابو گونه ی خویش را نداشتند امروزه آن را در عمل به انجام رسانده اند و تاثیرات مثبتش را در زندگی خود حس نموده اند.
اینها براستی درونمایهیِ سخن «گفتمان تکنولوژی» نیستند, برای نمونه بخش کمتری از سخن دربارهیِ کشته
شدن و نابودی بشر و بخش بزرگتری از سخن دربارهیِ از دست رفتن آزادیها است; ولی این دو
پیوسته جابجا گرفته میشوند چون یکی چیزی ملموس است, دیگری ناملموس و بیشتر انتزاعی, گرچه مهمتر.
نکتهیِ دیگر اینکه:
کار نیمچه نیمه بدرد نمیخورد و دوباره همان داستان ملانصرالدین و جستجوی کلید زیر
چراغ برق است. یا کاری که انجام میدهید سرنوشتساز و مهم است, یا بهتر است هیچ انرژی در آن هرز ندهید.
نکتهیِ سوم, فرجامیابی شما درست ١٨٠° وارونهیِ آنچیزیست که در گفتمان تکنولوژی آمده است:
آنچه اینجا به آن بارها پرداخته شده است درست همین میباشد که نمیتوان تکنولوژی را راستادهی نمود.
از دیدگاه شخصی من پرداختن به ادبسار و چامهسرایی و بگوییم هنر کارهایی بیاندازه سودمندتر اند تا پرداختن به دانش و پژوهش.
دستهیِ یکم نه تنها بهترند که به والایش اندیشه و خوشی نیز میانجامند, دستهیِ دوم ولی تنها به بهکرد و
پیشرفت تکنولوژی افسارگریخته.
هر آینه, در جهان امروز چه شمای نامی خودتان را با هنر و ادبسار سرگرم
کنید چه نه, دانشمندان و پژوهشگرانی همواره یافت میشوند که این کشتی (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%81%D8%B2%D9%88%D9%86-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9 F-230/#post82063) را به پیش برانند.
درود مهربد عزیز :e032:
علت اینکه نوشته ی از مرا در اینجا به نقل قول گرفته اید چیست ؟
برداشت من این است که شما تصور میکنید من بانو « سارا » هستم .... درسته ؟
بانو سارا فرد دیگری هستند و البته تنها نقطه ی اشتراک ما همین پرداختن به چامه است
و تفاوت های بنیادینی در نوع نگرش و باورهای ما وجود دارد و از جمله اینکه ما برای خداوندگاری ستم پیشه
یقه چاک نخواهیم داد و چامه نخواهیم سرود : دی ( این از خداوند ... )
البته اینها را جای دیگری نیز نوشتم برای شما ... آن لاین شوید و بخوانید و البته درست تر دانستم
اینجا بپاسخم تا برای دیگر دوستان نیز روشن شود این قضیه و اینکه هم نامی من با این خانم هیچ ربطی
به یکدیگر ندارد .
Soheil
09-02-2015, 02:13 PM
درود داریوش جان، دوستان اینجا از جمله شما در دل من جایشان محفوظ است.
من همچنان گاه و بیگاه به اینجا سر میزنم.
درود دوست عزیز :e303:
اوضاع و احوال؟ شما بعد از اون اتفاقات و حرفهائی که زدم دیگه کمتر به اینجا سر زدید. به خاطر همین ناراحت بودم که من یجورائی باعث شدم شما نیاید اینجا.
به هر حال از دیدن دوباره شما خوشحالم و امیدوارم در زندگی مشکلی نداشته باشید.
Soheil
09-02-2015, 02:18 PM
به سلامتی یک ترول جدید به جمعمان اضافه شده!!
درود :e306:
اوضاع و احوال چطوره؟
آلمان خوش میگذره؟ عادت کردی؟ اینکه بدونی ممکنه دیگه هیچوقت به ایران بر نمیگردی چه حسی داره؟ :|
Soheil
09-02-2015, 02:22 PM
درود مهربد عزیز :e032:
علت اینکه نوشته ی از مرا در اینجا به نقل قول گرفته اید چیست ؟
برداشت من این است که شما تصور میکنید من بانو « سارا » هستم .... درسته ؟
بانو سارا فرد دیگری هستند و البته تنها نقطه ی اشتراک ما همین پرداختن به چامه است
و تفاوت های بنیادینی در نوع نگرش و باورهای ما وجود دارد و از جمله اینکه ما برای خداوندگاری ستم پیشه
یقه چاک نخواهیم داد و چامه نخواهیم سرود : دی ( این از خداوند ... )
البته اینها را جای دیگری نیز نوشتم برای شما ... آن لاین شوید و بخوانید و البته درست تر دانستم
اینجا بپاسخم تا برای دیگر دوستان نیز روشن شود این قضیه و اینکه هم نامی من با این خانم هیچ ربطی
به یکدیگر ندارد .
درود :e306:
چه خبر؟ خوبی؟ سلامتی؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2012/09/3.gif
مهربد رو نمیدونم ولی من یبار فک کردم "سارا" توئی... http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/4.gif
Mehrbod
09-02-2015, 09:01 PM
درود مهربد عزیز :e032:
علت اینکه نوشته ی از مرا در اینجا به نقل قول گرفته اید چیست ؟
برداشت من این است که شما تصور میکنید من بانو « سارا » هستم .... درسته ؟
بانو سارا فرد دیگری هستند و البته تنها نقطه ی اشتراک ما همین پرداختن به چامه است
و تفاوت های بنیادینی در نوع نگرش و باورهای ما وجود دارد و از جمله اینکه ما برای خداوندگاری ستم پیشه
یقه چاک نخواهیم داد و چامه نخواهیم سرود : دی ( این از خداوند ... )
درود, درسته میپوزم¹ از شما سارا جان, هنگام نوشتن یک ته احساس ریزی
داشتم که sara یک گیری دارد, ولی گمان نکردم چندان مهند باشد و بجای «سارا»
نوشتم. چیزهای کوچک همیشه گیراست که چگونه به برآیندهایِ بزرگ میانجامند!
البته اینها را جای دیگری نیز نوشتم برای شما ... آن لاین شوید و بخوانید و البته درست تر دانستم
اینجا بپاسخم تا برای دیگر دوستان نیز روشن شود این قضیه و اینکه هم نامی من با این خانم هیچ ربطی
به یکدیگر ندارد .
جای دیگر آنلاین بودم ولی پیغامی از شما نداشتم, و اینکه
آری ایشان کاربر تازهای اند, ولی بجز چامه در پارسیگویی
(یا به قول سارای دیگر, در "پارسیگری") نیز میهمگرایید.
پوزیدن . [ دَ ](مص ) عذر آوردن و معذرت خواستن . (برهان ). || ستردن ؟ بردن ؟ تهی کردن ؟ مطلق راندن : چه باید این خر ... (https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%86)
Mehrbod
09-02-2015, 09:07 PM
درود
شوربختانه از مشکلات عدیده ی حال حاضر مردمانِ ما کم دانی و کم اطلاعی و آگاهی پایین نسبت به عمده ی مسائلی ست که خواه ناخواه و مستقیم یا غیر مستقیم زندگی ایشان را تحت الشعاع قرار داده است به عنوان نمونه به سیرِ میزان اعتقاد مردم در مورد دین اسلام بنگرید ،
این دین و باور به صورت سر راست و ناسرراست تا چه مقدار بر تمامی جنبه های فعلی و فاعلی مردم اثر گذاشته؟
آیا می توان از تاثیرات آن بر رشد و یا تنزلِ سطح یک جامعه غافل بود؟
حضور و فعالیت بیشتر و بیشترِ کاربران در این انجمن می تواند مقداری (و مطمئنا نه به صورت کامل)، اندیشه و هدف فوق الذکر را تحقق بخشد. همانگونه که اکنون در قیاس با چند سال پیش، میزان و ثمره ی آن کاملا مشخص شده و کسانی که روزگاری حتی یارای «اندیشیدن» و «تصور نمودنِ» امکانِ به چالش کشاندن افکارِ تابو گونه ی خویش را نداشتند امروزه آن را در عمل به انجام رسانده اند و تاثیرات مثبتش را در زندگی خود حس نموده اند.
درود,
شما یک چهار پنج سالی دیر آمدهاید و شیوهیِ نگاه و نگرشتان همان
است که بیشتر هموندان کهنهکار اینجا در روزهای آغازین میداشتند.
شوربختانه بوارونه آنچه فکر میکنید, اینهایی که نامبُردید گرچه سختیها و گرفتاریهایی بزرگ و در شان نگرش,
ولی در چهرهیِ کلان بیهودهاند, زیرا گرفتاری اصلی نه در دینداری و بیسوادی مردم, بساکه در روندیست که سیستم
تکنولوژیک در جهان دارد میپیماید و آیندهای که برای همگان رقم میزند. ازینرو در چهرهیِ کلان, ایران یک مهرهیِ کوچک
بیشتر نیست و بود و نبود او تغییری در چیزی نمیدهد; یا ایران بمانند دیگر کشورهای غربی روی به
تکنولوژی پیشرفته میاورد و مانند آنها دینداری را کنار میگذارد — چون دینداری و دانش {+ تکنولوژی} سازگاری
پایینی دارند — یا خود به خود از روی ناکارآمدی کشورگردانی و اقتصاد ناشکوفا, از میدان رقابت بیرون میافتد.
درود :e306:
چه خبر؟ خوبی؟ سلامتی؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2012/09/3.gif
مهربد رو نمیدونم ولی من یبار فک کردم "سارا" توئی... http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/4.gif
درود سهیل جان :e032:
چه خبرا ؟ تو خوبی ؟ کم پیدایی چرا ؟ :e404:
« سارا » نه منم !
ایشان یکی دیگه هستند ... اون سارا کمی خشن بود ، من خشنم ؟:e413:
در ضمن وقتی اینجوری برداشت کردی باید بهم میگفتی تا روشن کنم واست .
به هر روی ... بعد از اونهمه پستی که کاربر سارا داد ، الان باید بشنوم که همه فکر
می کردند اون منم ؟ ؟؟ دی
درود, درسته میپوزم¹ از شما سارا جان, هنگام نوشتن یک ته احساس ریزی
داشتم که sara یک گیری دارد, ولی گمان نکردم چندان مهند باشد و بجای «سارا»
نوشتم. چیزهای کوچک همیشه گیراست که چگونه به برآیندهایِ بزرگ میانجامند!
جای دیگر آنلاین بودم ولی پیغامی از شما نداشتم, و اینکه
آری ایشان کاربر تازهای اند, ولی بجز چامه در پارسیگویی
(یا به قول سارای دیگر, در "پارسیگری") نیز میهمگرایید.
پوزیدن . [ دَ ](مص ) عذر آوردن و معذرت خواستن . (برهان ). || ستردن ؟ بردن ؟ تهی کردن ؟ مطلق راندن : چه باید این خر ... (https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%86)
خواهش میکنم :e032:
همچنان که گفتید : « چیزهای کوچک همیشه گیراست که چگونه به برآیندهایِ بزرگ میانجامند! ».
اکنون دلیل سئوال پیچ شدنم از طرف یکی از دوستان رو متوجه شدم ...
بانو « سارا » نیر به نگرم بسیار آشنا می زند و احتمالا درجریان پارسی گویی شما در برخی انجمن هایی
که حضور داشته اید ، بوده اند .
انقدر هوش نکردید که برآشفتگی من به خاطر انجمنه؟
مدیر تالار = انجمن= صهیونیستستان= اسراییل
تا چشم سرکار دراد بسیار بهتر از میهن تازی زده.
فعلا که چشمانم سر جایشان هست ولی برای شما مثل اینکه نه:))
اینها براستی درونمایهیِ سخن «گفتمان تکنولوژی» نیستند, برای نمونه بخش کمتری از سخن دربارهیِ کشته
شدن و نابودی بشر و بخش بزرگتری از سخن دربارهیِ از دست رفتن آزادیها است; ولی این دو
پیوسته جابجا گرفته میشوند چون یکی چیزی ملموس است, دیگری ناملموس و بیشتر انتزاعی, گرچه مهمتر.
راستش چون شما به فلسطین اشاره کردید و فرمودید که آن فرع است و اصل این تکنولوژی است که با ساخت سلاح های کشتار جمعی نابودی همه آدمیان را سبب خواهد شد. خب بنده هم در مثالم از بمب هسته ای استفاده کردم وگرنه بله شما درست می فرمایید که همه تکنولوژی مربوط به سلاح کشتار جمعی و تسلیحات نظامی نمی باشد. هر چند که بیشترین کارایی را در همین زمینه دارد! اما خب با ساختن ابزاری که بتواند ذهن آدمی را بخواند و حرکاتش را پیش بینی کند و... در حقیقت تکنولوژی درراستای خدمت به مسائل امنیتی گام بر می دارد که زیر مجموعه مسائل نظامی است. "کشتن" همیشه به معنای "کشتن" نیست! همینکه اختیار و آزادی آدمی را بگیریم در حقیقت بگونه ای او را کشته ایم چون اختیار و آزادی بخشی از وجود آدمی است.
اینکه حضرتعالی بر بنده خرده گرفته اید بابت جستار فلسطین ، ....... خب حرفی برای گفتن ندارم و شما را به داستان "تزار و سه پرسش از راهب" تولستوی ارجاع می دهم که حتما آن داستان را خوانده اید و حتما سه پرسش و پاسخ هایش را از بر هستید.
کار نیمچه نیمه بدرد نمیخورد و دوباره همان داستان ملانصرالدین و جستجوی کلید زیر
چراغ برق است. یا کاری که انجام میدهید سرنوشتساز و مهم است, یا بهتر است هیچ انرژی در آن هرز ندهید.
قربان شما از کجا دانستید که کار بنده نمیچه نیمه است؟ چون دخترم یا چون مسلمانم؟ یا هردو؟! در جستار قبلی وقتی خطاب به بنده فرمودید چون تو دختری از پرستش خوشت می آید و.. از آنجا حس کردم نگاهتان به انسانیت بر مبنای جنسیت است بر مبنای چیستی است نه بر مبنای وجود و ماهیت! هر دختری پیش از آنکه دختر باشد انسان است و ماهیتش انسان است و بعد چیستی او (زن بودن)در نظر گرفته می شود . اما شما ..... چه بگویم شما حتی برای خود آدمی هم اصالت را در نظر نمی گیرید. می گویید ذهن آدمی شبیه به یک برنامه است در حالی که درست آن است که بگویید برنامه ها و نرم افزارها و .. کلن رایانه و مباحث مربوط به آن شبیه مغز آدمی است. این آدمی بوده که این چیزها را بر مبنای کارکرد ذهن خویش خلق کرده است اول آدمی بوده بعد این چیزها بوجود آمده اند و بدون وجود آدمی این چیزها و حتی همان تکنولوژی و فندآوری شما معنا و مفهمومی ندارند!!
حتی این اگزیستسیالیست های نا خدا باوری چون سارتر هم این اصالت را به آدمی داده اند و جهان را بدون وجود آدمی هیچ و بی معنا خوانده اند. بقول صغیر اصفهانی عارف نامی ایران:
چون ما نباشیم مجنون که
لیلی غیر از دل ما حامل ندارد
این مجنون است که به لیلی معنا می دهد و بدون وجود مجنون عشقی نیست و معشوقی بنام لیلی معنا ندارد.
نکتهیِ سوم, فرجامیابی شما درست ١٨٠° وارونهیِ آنچیزیست که در گفتمان تکنولوژی آمده است:
آنچه اینجا به آن بارها پرداخته شده است درست همین میباشد که نمیتوان تکنولوژی را راستادهی نمود.
از دیدگاه شخصی من پرداختن به ادبسار و چامهسرایی و بگوییم هنر کارهایی بیاندازه سودمندتر اند تا پرداختن به دانش و پژوهش.
دستهیِ یکم نه تنها بهترند که به والایش اندیشه و خوشی نیز میانجامند, دستهیِ دوم ولی تنها به بهکرد و
پیشرفت تکنولوژی افسارگریخته.
هر آینه, در جهان امروز چه شمای نامی خودتان را با هنر و ادبسار سرگرم
کنید چه نه, دانشمندان و پژوهشگرانی همواره یافت میشوند که این کشتی (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%81%D8%B2%D9%88%D9%86-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9 F-230/#post82063) را به پیش برانند.
بنده عاشق داستان هستم بویژه داستان های نمادین که باید آنها را رمزگشایی کرد و بعد از هر بار خواندن به معنای تازه ای از آن رسید. این داستان کشتی هم از آن داستان ها است. می توان برداشت های گوناگون از آن کرد. یک برداشت آن است که کشتی را نماد تکنولوژی در نظر بگیریم و ناخدا و دستیارانش را نماد دانشمندان و پژوهشگران این عرصه بدانیم. برداشت دیگر آنکه ناخدا را نماد تکنولوژی بدانیم و کشتی را نماد زندگی و دنیای آدمیان .
در برداشت اول ، می توان تکنولوژِی را جهت دهی کرد کافیست ناخدا را عوض کنیم و شخصی را که در فاز فکری مخالف با ناخدای پیشین باشد را جایگزین او کنیم. آنوقت تکنولوژی به جای رفتن به سوی نابودی به سمت آبادی خواهد رفت.
اما در برداشت دوم نه! تنها راه چاره آن است که ناخدا (تکنولوژی)را از کشتی به دریا بیاندازیم !
بنده برداشت اول را از این داستان برداشت کرده ام! بخاطر همان در نظر گرفتن "اصالت آدمی"! اگر دانشمندان و پژوهشگران همگی انسانهای اخلاق مداری بودند مسیر تکنولوژی این نبود و تکنولوژی به این نقطه بحرانی نمی رسید! اگر هر دانشمندی هر چه را که به ذهنش می رسید سریع بر زبان نمی آورد و آن را عملی نمی کرد آنوقت دنیای بهتری داشتیم. البته می دانم که اگر چیزی به ذهن کسی برسد مسلما به ذهن دیگران هم خواهد رسید مثل داستان "انتگرال" که هم نیوتن و هم لایپ نیتز هر دو با هم به این قضیه رسیدند بی آنکه از کار هم آگاه باشند. اما منظورم کلی بود یعنی اگر همه ی اهل علم اخلاق گرا بودند و هر چه را که به ذهنشان خطور می کرد پیش از آنکه به مرحله ی اجرا بگذارند پردازش می کردند و اگر آن را مناسب شرایط کنونی و فرهنگ کنونی جامعه می دانستند آنگاه ابرازش می کردند دنیا این نمیشد!
چه خوب است اگر دانشمندان و پژوهشگرانی داشته باشیم که دلهایی ساده و بی دست و پا داشته باشند که با یک آهنگِ موسیقی غمگین، هوایی شوند! آنوقت تکنولوژی ....
چقدر شما حساس هستین ... شما با این روحیه چطور تصمیم به فورم نویسی گرفتید ؟!
بنده یک عمر است که فروم نویسی می کنم ! ولی اتفاقا فروم شما و کابرانی چون شما به امثال ما حساس هستید و همش در پی سرکوب عقایدمان هستید:(( وگرنه بنده که پوستم از کروکودیل کلفت تر است!! همیشه وقتی شما برایم پست می گذارید خودم را آماده ی شنیدن یک انگ جدید می کنم! انگها و برچسپ هایی که تاکنون به بنده زده اید:
ضد ملی گرایی ، لوس ، بی منطق ، احساساتی ، عقب مانده ، دورغگو ، بچه ، بی انصاف ، یهود ستیز، نژادپرست و متعصب ... و حالا هم حساس!!! شما خودتان هم قبول دارید که مسلمانان یک روز هم در این فروم تاب نمی آورند اما بنده تا الان تاب اورده ام !! بجای تعریف بازهم طعنه و انگ زدید:(
دیگر تعطیلات ما تمام شده و تب اینجا نویسی ام کاهش یافته است پس خوشحال باشید که از شرم راحت می شوید:) حالا که اینهمه انگ به بنده زدید اجازه می دهید بنده ام یکی به شما بزنم؟!! شما رفتارتان خیلی ارباب مابانه است !!
در ضمن همین امروز در بخش پزشکی این فروم پستی را دیدم که در انجا شما را پزشک خطاب کرده بودند!!! پس حس ششم دروغ نگفت بر خلاف شما!
خب بحث که میکنیم با هم اما در فضای خارج از بحث من با شما مشکلی ندارم . به هر حال شاید کمی تندی هم چاشنی بحث باشه !! نه این آواتار معنای دیگه ای داره ... شما برداشت منفی نکنید :e414: !!
فعلا که شما سرور هستید و باید مطیع بود:(
درود مهربد عزیز :e032:
علت اینکه نوشته ی از مرا در اینجا به نقل قول گرفته اید چیست ؟
برداشت من این است که شما تصور میکنید من بانو « سارا » هستم .... درسته ؟
بانو سارا فرد دیگری هستند و البته تنها نقطه ی اشتراک ما همین پرداختن به چامه است
و تفاوت های بنیادینی در نوع نگرش و باورهای ما وجود دارد و از جمله اینکه ما برای خداوندگاری ستم پیشه
یقه چاک نخواهیم داد و چامه نخواهیم سرود : دی ( این از خداوند ... )
البته اینها را جای دیگری نیز نوشتم برای شما ... آن لاین شوید و بخوانید و البته درست تر دانستم
اینجا بپاسخم تا برای دیگر دوستان نیز روشن شود این قضیه و اینکه هم نامی من با این خانم هیچ ربطی
به یکدیگر ندارد .
سلام بانو سارا
بنده واقعا شرمند هستم بابت استفاده از نامم برای نام کاربری اینجا . چون در موقع ثبت نام مشکلی پیش نیامد هر چند بعد تر دانستم که اینجا بانوی دیگری همنام بنده وجود دارد. ولی اینجا تاکنون کسی بنده را با شما اشتباه نگرفته اند چون خدا باورم و طرفدار فلسطین ;)
جناب مهربد هم از نوشته ی شما نقل قولی نگرفته اند و آن نوشته ها هم از بنده بودند تنها با این تفاوت که نامم از "سارا" به "sara" تغییر داده شده بود.
فقط خواستم بگویم بنده به اندازه ی خودم دارم تلاشم را می کنم هرچند که فکر می کنم حتی رشد روز افزون فندآوری هم بزرگترین دغدغه بشری نیست!
نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
در ضمن بنده کاربر سابق اینجا نیستم و قبلا اینجا فعال نبوده ام پس آشنا نباید به نظر بیایم ;)و راستش را بخواهید اهل پارسیگری هم نیستم چون زبان عربی را هم دوست دارم ولی عاشق شعر و ادبیات هستم با هر زبانی و با هر اصصطلاحی. برای خداوند ستمگر بنده واژه ای هم خرج نمی کنم چه برسد به شعر ولی برای خدای مهربان .......
در پایان بازهم پوزش می طلبم بابت نام کاربریم اگر می دانستم که این نام توسط شما استفاده شده است نام دیگری را بر می گزیدم واقعا شرمنده ام.
:e032:
sonixax
09-03-2015, 03:28 AM
درود
اوضاع و احوال چطوره؟
آلمان خوش میگذره؟ عادت کردی؟ اینکه بدونی ممکنه دیگه هیچوقت به ایران بر نمیگردی چه حسی داره؟ :|
هیچ حس خاصی نسبت به این موضوع ندارم!
من معمولن به پشت سرم نگاه نمیکنم! اگر دلم برای ایران میسوزه به خاطر مرزی به نام ایران نیست، اون مرز یک مشت خاکه بی ارزشه. مردمان ایران هستند که ماهیت ایران رو بوجود آودند و من برای اونهاست که دلسوزی میکنم، اون مردمان دوستان و نزدیکان خودم هم هستند.
حالا چرا حس خاصی ندارم ؟!
چون همه دوستان و آشنایان من یا اینور هستند یا توانایی مسافرت رو دارند و مدام داریم همدیگه رو میبینیم :دی
در مورد عادت هم! راستش من از اولش هم عادت داشتم! چون توی همین کشور به دنیا اومدم و از بچگی تا قبل از مهاجرتم دست کم سالی 2 بار اومده بودم اینجا. هرچند که توی ایران بزرگ شدم. دلیل اصلی اینکه آلمان رو برای زندگی انتخاب کردم هم همین بود.
ولی از آلمان خیلی خوشم نمیاد! عادت یک مساله هست، دوست داشتن یک مساله دیگه. من وقتی قوانین سوسیالیس و کمونیستی اون هم زورکی بالای سرم باشه اعصابم میریزه به هم و داغ میکنم! برای همینه که تا حالا دو بار رفتم قطب شمال که یک مقداری خنک شم :)))))
Soheil
09-03-2015, 06:46 AM
درود سهیل جان :e032:
چه خبرا ؟ تو خوبی ؟ کم پیدایی چرا ؟ :e404:
« سارا » نه منم !
ایشان یکی دیگه هستند ... اون سارا کمی خشن بود ، من خشنم ؟:e413:
در ضمن وقتی اینجوری برداشت کردی باید بهم میگفتی تا روشن کنم واست .
به هر روی ... بعد از اونهمه پستی که کاربر سارا داد ، الان باید بشنوم که همه فکر
می کردند اون منم ؟ ؟؟ دی
آره. واقعا اینجا کم پیدام من ِ ملعون.... http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/1.gif
جالبه مهربد هم یه اشتباه مشابه مرتکب شده....http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/2.gif
Russell
09-03-2015, 07:50 PM
درود دوست عزیز
اوضاع و احوال؟ شما بعد از اون اتفاقات و حرفهائی که زدم دیگه کمتر به اینجا سر زدید. به خاطر همین ناراحت بودم که من یجورائی باعث شدم شما نیاید اینجا.
به هر حال از دیدن دوباره شما خوشحالم و امیدوارم در زندگی مشکلی نداشته باشید.
درود بیباک جان، نه خیالت راحت، مگر میشود از دست شما از جایی رفت.
من هم از دیدار شما همواره خوشحال میشوم، حالا هر جا که باشد.
Rationalist
09-04-2015, 03:14 PM
دروغگو دشمن خداست.
Russell گرامی، اگر امکان دارد در مورد مقصودت از این امضاء و واژه ی "خدا" توضیح بده!
homayoun
09-04-2015, 04:32 PM
سلام من برگشتم
کی دلش برای من تنگ شده بود؟
مهرپد گفت بیام آلمانی یاد بگیرم!
wie geht es euch?
Mehrbod
09-04-2015, 08:11 PM
قربان چرا کانال را عوض کردید؟؟ بزنید شبکه یک ! بنده فرانسه ام کجا بود. معنی اش چه می شود "می دانیم "؟!
یک دستی زدم ببینم دانشگاههایِ سوی کانادایید یا نه.
یک دستی زدم ببینم دانشگاههایِ سوی کانادایید یا نه.
حالا بودم یا نبودم؟؟
kourosh_bikhoda
09-05-2015, 12:04 PM
مدیر تالار = انجمن= صهیونیستستان= اسراییلbullshit
Russell
09-05-2015, 05:42 PM
Russell گرامی، اگر امکان دارد در مورد مقصودت از این امضاء و واژه ی "خدا" توضیح بده!
درود
آنطور که من درک کردهام خدا تبلور ارزشهایِ یک جامعه است، هستهای که
بقیه حول آن گرد آمدهاند و میچرخند. بنظر من بیشتر از هر چیز ضدیت دروغگویی
با مفهوم "خدا" ست که اینجا اهمیت دارد نه اعتقاد به خدای متشخص خاصی.
Russell
09-05-2015, 05:45 PM
سلام من برگشتم
کی دلش برای من تنگ شده بود؟
مهرپد گفت بیام آلمانی یاد بگیرم!
wie geht es euch?
چرا من دلم برایت تنگ شده بود همایون جان.
بیا قدری باز هم از تحقیقات پیرامون نژادها و ملل مختلف برایمان
بنویس. لطفا یکفری بحال آن پرچم منحوس درون آواتارت هم بکن !!
سلام بانو سارا
بنده واقعا شرمند هستم بابت استفاده از نامم برای نام کاربری اینجا . چون در موقع ثبت نام مشکلی پیش نیامد هر چند بعد تر دانستم که اینجا بانوی دیگری همنام بنده وجود دارد. ولی اینجا تاکنون کسی بنده را با شما اشتباه نگرفته اند چون خدا باورم و طرفدار فلسطین ;)
جناب مهربد هم از نوشته ی شما نقل قولی نگرفته اند و آن نوشته ها هم از بنده بودند تنها با این تفاوت که نامم از "سارا" به "sara" تغییر داده شده بود.
در ضمن بنده کاربر سابق اینجا نیستم و قبلا اینجا فعال نبوده ام پس آشنا نباید به نظر بیایم ;)و راستش را بخواهید اهل پارسیگری هم نیستم چون زبان عربی را هم دوست دارم ولی عاشق شعر و ادبیات هستم با هر زبانی و با هر اصصطلاحی. برای خداوند ستمگر بنده واژه ای هم خرج نمی کنم چه برسد به شعر ولی برای خدای مهربان .......
در پایان بازهم پوزش می طلبم بابت نام کاربریم اگر می دانستم که این نام توسط شما استفاده شده است نام دیگری را بر می گزیدم واقعا شرمنده ام.
:e032:
درود
خواهش میکنم دوست عزیز نیازی به عذر خواهی نیست .
همنامی من و شما مشکلی ندارد چه بسا در یک انجمن یکی میتواند mehrbod باشد و دیگری نیز مهربد : دی
من تعدادی از پست های شما رو خوندم و واقعا در برخی چیزها نقاط مشترک داریم برای نمونه در ادبیات و داستان
( که باز در این مورد نیز تفاوت و اختلاف سلیقه داریم )و موسیقی و همچنان که گفتم در برخی موارد اختلاف رای
فاحشی نیز داریم . برای نمونه شما برای عرب های فلسطینی مداحی میکنید ولی من همچنان بر این باورم
خریت عرب های فلسطینی در بروز چنین تگنای تاریخی نقش به سزایی داشته و هر چند اسراییل را نیز اشغال گر میدانم .
بگذریم ...
به هر روی ... پیروز باشید دوست عزیز .
Mehrbod
09-05-2015, 08:22 PM
حالا بودم یا نبودم؟؟
به سوی همان آمریکا و کانادا بیشتر میخورید تا اروپا.
Mehrbod
09-05-2015, 08:23 PM
درود
آنطور که من درک کردهام خدا تبلور ارزشهایِ یک جامعه است، هستهای که
بقیه حول آن گرد آمدهاند و میچرخند. بنظر من بیشتر از هر چیز ضدیت دروغگویی
با مفهوم "خدا" ست که اینجا اهمیت دارد نه اعتقاد به خدای متشخص خاصی.
گیرا بود, به دیگر زبان «خدا» اینجا همان نُرم و ارزشهایِ جامعه است و دروغگو کسیست
که این ارزشها را در راستای سود شخصی پایمال نموده و خودش را به جامعه برمیگزیند.
homayoun
09-05-2015, 09:27 PM
چرا منحوس ؟ پرچم شورویه دیگه
درود
خواهش میکنم دوست عزیز نیازی به عذر خواهی نیست .
همنامی من و شما مشکلی ندارد چه بسا در یک انجمن یکی میتواند mehrbod باشد و دیگری نیز مهربد : دی
سپاس بانو سارای عزیز:e032:
من تعدادی از پست های شما رو خوندم و واقعا در برخی چیزها نقاط مشترک داریم برای نمونه در ادبیات و داستان
( که باز در این مورد نیز تفاوت و اختلاف سلیقه داریم )و موسیقی و همچنان که گفتم در برخی موارد اختلاف رای
فاحشی نیز داریم .
شما بهتر می دانید که ادبیات و موسیقی چه دنیای بی کرانی هستند و چقدر سبکها و آثار متنوع در آنها یافت می شود بنده یک علاقه ی کلی به این دو حوزه (ادبیات و موسیقی) دارم ولی خب در بعضی سبک ها و آثار علاقه ام از حالت "کلی" به "دلی" تغییر می یابد.
اختلاف نه تنها چیز بدی نست بلکه خیلی هم خوب است;)
بقول یکی از دوستانم که اتفاقا اتیست هم هست ،اختلاف سبب "challenge "می شود و این یعنی شروع مطالعه و آموختن بیشتر و تجربه ی نگاهی از نوع دیگر ! اگر هیچ اختلافی نباشد و همه عین هم فکر کنند دنیا خیلی کسالت بار خواهد شد.
برای نمونه شما برای عرب های فلسطینی مداحی میکنید ولی من همچنان بر این باورم
خریت عرب های فلسطینی در بروز چنین تگنای تاریخی نقش به سزایی داشته و هر چند اسراییل را نیز اشغال گر میدانم .
می دانم که خودِ فلسطینی ها در شکل گیری کشور اسراییل بسیار مقصر بودند با فروختن زمین هایشان به یهودیان مهاجر و طمع کردنشان و.. ولی این نسلی که الان در فلسطین هستند چه تقصیری دارند ؟ چه گناهی کرده اند که باید تاوان طمع و حماقت نسل پیشین خود را بدهند؟ بنده به اسراییل و فلسطین نسبی نگاه می کنم. یعنی فلسطینی ها را خوب مطلق و مظلوم مطلق نمی بینم ولی نسبت به اسراییل چرا!
به هر روی ... پیروز باشید دوست عزیز .
سپاسگزارم بانو سارا
امیدوارم روزهای سرسبزی داشته باشید و به تمام آرزوهای دلتان برسید:e032:
به سوی همان آمریکا و کانادا بیشتر میخورید تا اروپا.
قربان شما با تعویض کانال (!) می خواستید ببینید که آیا سوی کانادا هستم یا نه؟ حالا هستم یا نه؟
در ضمن دستتان درد نکند یعنی اینقدر دوز عملگی جهل و یاوه گویی ام بالاست که احتمال آنکه زبان دیگری را هم (البته غیر از عربی ) بلد باشم نمی دهید؟
E molto gentile da parta tua!
Russell
09-06-2015, 08:25 PM
چرا منحوس ؟ پرچم شورویه دیگه
آری دیگر به همین خاطر است که منحوس است، البته بگمانم شما
سخن را زیادی جدی برداشت میکنی.
Mehrbod
09-07-2015, 07:57 PM
قربان شما با تعویض کانال (!) می خواستید ببینید که آیا سوی کانادا هستم یا نه؟ حالا هستم یا نه؟
چمیدانم سارا, پرسشهایی میکنیدها.
در ضمن دستتان درد نکند یعنی اینقدر دوز عملگی جهل و یاوه گویی ام بالاست
بنده واقعا شرمند هستم بابت استفاده از نامم برای نام کاربری اینجا
بنده یک عمر است که فروم نویسی می کنم ! ولی اتفاقا فروم شما و کابرانی چون شما به امثال ما حساس هستید و همش در پی سرکوب عقایدمان هستید:((
از من بیزارید ولی بازهم جواب پستهامو می دید!
چرا آخه؟ مگه من چکار کردم؟ چه جسارتی کردم که اینقدر با بنده بد هستید؟ و دنبال ضایع کردنم هستید؟ خب بجای اینکه اینقدر خفتم دهید مرا هم مثل جناب mbk اخراج کنید:((
که احتمال آنکه زبان دیگری را هم (البته غیر از عربی ) بلد باشم نمی دهید؟
همم... نمیدانم کدام را بیشتر میدوسید, چنگک اندازی برای
برستایش (fishing for compliment) یا دلسوزی برای سارای ناز و دوست داشتنی و کوچولو؟؟ :39:
E molto gentile da parta tua!
How very kind of you؟
Mehrbod
09-07-2015, 08:01 PM
در ضمن دستتان درد نکند یعنی اینقدر دوز عملگی جهل و یاوه گویی ام بالاست که احتمال آنکه زبان دیگری را هم (البته غیر از عربی ) بلد باشم نمی دهید؟
دانستن چند زبان که چیز آنچنانی نیست, بیشتر کسانیکه من میشناسم بیشتر
از من زبان میدانند و دو سه تایی از دوستان من اینجا شش هفت زبان را بخوبی میدانند.
رویهمرفته من بهای چندانی هم نمیدهم به این دانش و تنها برای سرگرمی خوب است. این
یکی از فشارهای جهان نُوین است که دستکم هرکس دو زبان باید بداند که کارش لنگ نماند!
Mehrbod
09-07-2015, 08:04 PM
چون شما هم تاکنون جوابی به سوالاتم ندادید
زمان من بسیار و انگیزهیِ من اندک; ولی کم کم میکوشم به همهیِ نوشتههایِ مانده بپاسخم.
چمیدانم سارا, پرسشهایی میکنیدها.
خو آخه فرانسه ازم پرسیدید:(
همم... نمیدانم کدام را بیشتر میدوسید, چنگک اندازی برای
برستایش (fishing for compliment) یا دلسوزی برای سارای ناز و دوست داشتنی و کوچولو؟؟ :39:
ای خدااااااااا یک انگ جدید به انگ ها اضافه شد:((
خب نه بخدا می دانم که جایگاهم در این فروم کجاست و از آنجا که خدا ناباورید نمی توانم بگویم:
تیمار غریبان سبب ذکر جمیل ست
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست؟
چون شما با "ذکر جمیل " آشناییتی ندارید!
همینکه من را کتک نزنید سپاسگزار خواهم بود:why:
راستی چرا همه ی شما همه اش دنبال ِ محکوم کردن بنده هستید؟؟
واقعا
E molto gentile da parta tua!
How very kind of you؟
that is very nice of you!
جناب Mehrbod
بنده نه گدای محبت هستم آنهم از این فروم!! ذره ای از مهربانی ِ همانکس که شما او را قلدر محله خطاب می کنید برایم کفایت می کند! و نه بدنبال جلب توجه و تحسین !! که چه شود؟ عقده ای نیستم:))
اتفاقا یکی از دلایلی تاکنون در این فروم دوام آورده ام این بوده است که تاکنون در عمرم اینقدر خفت ندیده بودم;) تجربه ی خوبی ست !!
زمان من بسیار و انگیزهیِ من اندک; ولی کم کم میکوشم به همهیِ نوشتههایِ مانده بپاسخم.
بنده برای نوشتن شعر و غزل و دوبیتی همیشه وقت و انگیزه دارم آیا اجازه می دهید یک شعری را بعنوان پاسخ به همه ی حرفهایتان اینجا بنویسم؟
Mehrbod
09-07-2015, 08:45 PM
جناب Mehrbod
بنده نه گدای محبت هستم آنهم از این فروم!! ذره ای از مهربانی ِ همانکس که شما او را قلدر محله خطاب می کنید برایم کفایت می کند! و نه بدنبال جلب توجه و تحسین !! که چه شود؟ عقده ای نیستم:))
اتفاقا یکی از دلایلی تاکنون در این فروم دوام آورده ام این بوده است که تاکنون در عمرم اینقدر خفت ندیده بودم;) تجربه ی خوبی ست !!
خوب است, پوستتان کلفت میشود.
دیگر اینکه من تنها گمانه زدم اندکی خودآزاری داشته باشید که این همه از کوچک کردن
خودتان خوشی میبرید و قلدر محله! آنجا با دست مهر و عطوفتش شما را به زندگی برمیگرداند.
بویژه اینکه گفتید از خودتان هم انگار خوشتان نمیاید:
ولی من در کل از همه خوشم می اید جز خودم و اون استاد مون که باید کشیش می شد نه استاد مهندسی!!!!
Mehrbod
09-07-2015, 08:51 PM
قربان بنده بدون رفرنس ووبا همین خرد ناچیزم هم می توانم برایتان دلیل بیاورم که چرا حرف دکارت درست نیست ! هرچند همان یک بیت ِ مرحوم معارف جواب ِ شما را داد ولی گیرِ کار شما هم اینست که اصلا به حرفهای امثال ما توجه نمی کنید! همان لینکی که در مورد قرآن بود و خودتان به بنده داده بودید رفتم دیدم که مربوط به فروم هم میهن بود که شما آنجا با مسلمانان به بحث که چه عرض کنم ....... بنده پستهایتان را دنبال کردم دیدم یکی از دوستان مسلمان به شما گفته بود که مشکل شما اینست که خیلی از بالا به پایین نگاه می کنی و بخاطر همین فقط پاهای مارا می بینید ولی ما فقط "پا" نیستیم. خب قربان من می توانم جوابتان را بدهم ب اندازه یدرک و خردم ولی می دانم نتیجه اش چیست فقط و فقط بخاطر دینم تحقیر خواهم شد:(
من گمان نمیکنم نیازی به تحقیر (= کوچک کردن) شما باشد, بویژه اینکه خودتان پیوسته
خودتان را دارید با "بنده" و "این حقیر" و نمیدانم "همه را دوست دارم بجز خودم" کوچک میکنید.
دیگر اینکه این روش شما یک سفسته است به نام "پرداختن به کس بجای سخن" یا ad hominem.
خوب است, پوستتان کلفت میشود.
دیگر اینکه من تنها گمانه زدم اندکی خودآزاری داشته باشید که این همه از کوچک کردن
خودتان خوشی میبرید و قلدر محله! آنجا با دست مهر و عطوفتش شما را به زندگی برمیگرداند.
بویژه اینکه گفتید از خودتان هم انگار خوشتان نمیاید:
راستش من در طول زندگیم از وقتی یادم می آید تا الان خیلی مورد توجه و تحسین قرار گرفته ام آنهم به دلایل ِ گوناگون . حالا حالم از همه ی تحسینها بهم میخورد!! من نباید اینی می شدم که الان هستم از آینه ها بیزارم چون آینه ها خیلی هم راستگو نیستند من مایه ی رنج خودم هستم و راست می گویم!
یک نکته ی جال آن است که هرچه از تحسین و تعریف بیشتر فرار کنی بیشتر به سمتت می آید و فقط فریبت می دهد و در آخر بدبختت می کند از تحسین بیزارم!!
چطور دلتان می آید "مهربان" را "قلدر محله " بنامید؟
من گمان نمیکنم نیازی به تحقیر (= کوچک کردن) شما باشد, بویژه اینکه خودتان پیوسته
خودتان را دارید با "بنده" و "این حقیر" و نمیدانم "همه را دوست دارم بجز خودم" کوچک میکنید.
دیگر اینکه این روش شما یک سفسته است به نام "پرداختن به کس بجای سخن" یا ad hominem.
خب چشم جوابتان را خواهم داد!
خب مگر "بنده " و "این حقیر" بد است؟دروغ است؟
سید خلیل عالی نژاد گفته :
هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه ی هیچیم!
دیگر بنده که حتی سایه ی سایه ی هیچ هم نیستم :(
@Mehrbod (http://www.daftarche.com/member.php?u=14)
راستی اجازه ندادید که با یک شعر پاسخ همه ی حرفهایتان را بدهم:((
هر چند گاهی سکوت جواب همه ی مسئله هاست!
Mehrbod
09-07-2015, 09:23 PM
راستش من در طول زندگیم از وقتی یادم می آید تا الان خیلی مورد توجه و تحسین قرار گرفته ام آنهم به دلایل ِ گوناگون . حالا حالم از همه ی تحسینها بهم میخورد!! من نباید اینی می شدم که الان هستم از آینه ها بیزارم چون آینه ها خیلی هم راستگو نیستند من مایه ی رنج خودم هستم و راست می گویم!
یک نکته ی جال آن است که هرچه از تحسین و تعریف بیشتر فرار کنی بیشتر به سمتت می آید و فقط فریبت می دهد و در آخر بدبختت می کند از تحسین بیزارم!!
دکارت هم اینجا بیچاره نمیگرفت در "من مایهیِ رنج خودم هستم" من کیست, خود کدام است و چرا یکی دو تا شد ..؟
ولی خب گرفتاری شما روشن است ناخودآگاه و خودآگاهتان پیوند خوبی با هم ندارند و یکی از دست دیگری ناخوشنود و بهمچنین.
ازینرو بهتر است شما بجای خداشناسی به خودشناسی بپردازید و بکوشید با واکاوی و خودکاوی سارای راستین را بشناسید.
چطور دلتان می آید "مهربان" را "قلدر محله " بنامید؟
بوارونه, این شمایید سارا که چشمانتان را بر روی واقعیتها میبندید. اگر خدایی باشد
بایستی یخهیِ او را هم گرفته و برای این گندهایی که زیر نام "آفرینش" بالا آورده پاسخگو باشد.
دکارت هم اینجا بیچاره نمیگرفت در "من مایهیِ رنج خودم هستم" من کیست, خود کدام است و چرا یکی دو تا شد ..؟
ولی خب گرفتاری شما روشن است ناخودآگاه و خودآگاهتان پیوند خوبی با هم ندارند و یکی از دست دیگری ناخوشنود و بهمچنین.
ازینرو بهتر است شما بجای خداشناسی به خودشناسی بپردازید و بکوشید با واکاوی و خودکاوی سارای راستین را بشناسید.
بوارونه, این شمایید سارا که چشمانتان را بر روی واقعیتها میبندید. اگر خدایی باشد
بایستی یخهیِ او را هم گرفته و برای این گندهایی که زیر نام "آفرینش" بالا آورده پاسخگو باشد.
قربان ! خودشناسی همان خدا شناسی است "عاشق و معشوق حاشا کی جداست؟"
چرا اجازه نمی دهید آن شعر را اینجا بگذارم؟ بخدا پاسخ ِ همه ی این حرفهای شماست پاسخ همه ی این اتهاماتی که به من و به خدایم می زنید در همین شعر آمده است . شما را به اسپاگتی مجوزش را بدهید!
Mehrbod
09-07-2015, 09:35 PM
قربان ! خودشناسی همان خدا شناسی است "عاشق و معشوق حاشا کی جداست؟"
اگر خداشناسی همان خودشناسیست, پس شما خود خدایید.
شما از خودتان بدتان میاید, پس از خدا هم بدتان میاید.
...
profit
چرا اجازه نمی دهید آن شعر را اینجا بگذارم؟ بخدا پاسخ ِ همه ی این حرفهای شماست پاسخ همه ی این اتهاماتی که به من و به خدایم می زنید در همین شعر آمده است . شما را به اسپاگتی مجوزش را بدهید!
نمیدهم (:
مستور می داری مرا از خلق ِ بد مستت
بگذار دستان ِ مرا در چشمه ی دستت
بگذار چشمم روبروی مستی ات باشد
شاید هلاکم وامدار هستی ات باشد
شاید سکوتم آخرین حد صدا باشد
شاید خودم مثل خودت مثل خدا باشد
حتما در این آیینه ها تکرارها حتمی است
یعنی سرِ تمارها بر دارها حتمی است
حتما در این آیینه ها تکثیر خواهم شد
مانند تو روشنترین تصویر خواهم شد
روشنترین آیینه تصویرِ تو در خویش است
هرکس تو را در خویش پیدا کرد درویش است
درویش یعنی بی خط و نشان بودن
یا در پی پیدا ترین راز ِ نهان بودن
در پیش استغناءِ او پس از فقیران شو
جامی بگیر و از جمیع باده گیران شو
سودی اگر خواهی در این بازار سود از اوست
تو هرچه می خواهی که باشی باش بود از اوست
Mehrbod
09-07-2015, 09:37 PM
خب چشم جوابتان را خواهم داد!
خب مگر "بنده " و "این حقیر" بد است؟دروغ است؟
سید خلیل عالی نژاد گفته :
هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه ی هیچیم!
دیگر بنده که حتی سایه ی سایه ی هیچ هم نیستم :(
بدبختانه در این جهان انگار میانهروی جایی ندارد و فرارویست که پُر-هوادار است.
یا یکی میشود نیچه و از ابرمرد داستان میسراید, یا یکی میشود عالینژاد و از جذر سایه هم هیچتر میشود!
اگر خداشناسی همان خودشناسیست, پس شما خود خدایید.
شما از خودتان بدتان میاید, پس از خدا هم بدتان میاید.
...
من خودم را دوست دارم ولی نه همه ی خودم را :)
من درونم را دوست دارم چون بیشتر شبیه اوست تا بیرونم !
من از "خودی " که محبوب خلق است بدم می آید!
profit
نمیدهم (:
می دانستم که نمی دهید از اینرو پیش دستی کرده و شعر را نوشتم;) خواهش می کنم بخوانیدش چون جواب همه ی حرفهای شماست!
Mehrbod
09-07-2015, 09:43 PM
سودی اگر خواهی در این بازار سود از اوست
تو هرچه می خواهی که باشی باش بود از اوست
یک چیستان: چگونه خدا بندهیِ خواستِ بندهیِ خود شد:
اگر کافری بدسرشت بخواهد برود دوزخ ولی از بهشت هم به همان اندازه خوشش بیاید, اگر خدا او
را بفرستد دوزخ به خواست او تن داده, اگر او را بفرستد بهشت در حق دیگران ناسزا کرده.
اگر او را نه بخواهد بفرستد بهشت و نه دوزخ و بساکه نیستی یا برزخ,
در سخن خود که همگان سرانجام به یکی از ایندو خواهند رفت بدپیمانی کرده.
--
اگر شما خدا باشید با این کافر بدسرشت چه میکنید که تنبیه شده باشد؟
بدبختانه در این جهان انگار میانهروی جایی ندارد و فرارویست که پُر-هوادار است.
یا یکی میشود نیچه و از ابرمرد داستان میسراید, یا یکی میشود عالینژاد و از جذر سایه هم هیچتر میشود!
التماستان می کنم که سید خلیل را کنار نیچه نگذارید! شما چه می دانید که امثال سید خلیل ها چه بوده اند!
در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست
ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم
در ضمن نیچه راست گفته بود هر چه بیشتر اوج بگیری در نظر مردمی که پرواز را نمی فهمند حقیرتری!
سید خلیل به اوج آسمانها پر کشید مگر نمی دانید که او ققنوس عرفاست!
یک چیستان: چگونه خدا بندهیِ خواستِ بندهیِ خود شد:
اگر کافری بدسرشت بخواهد برود دوزخ ولی از بهشت هم به همان اندازه خوشش بیاید, اگر خدا او
را بفرستد دوزخ به خواست او تن داده, اگر او را بفرستد بهشت در حق دیگران ناسزا کرده.
اگر او را نه بخواهد بفرستد بهشت و نه دوزخ و بساکه برزخ, در سخن خود بدپیمانی کرده.
--
اگر شما خدا باشید با این کافر بدسرشت چه میکنید که تنبیه شده باشد؟
برای خودتان خوب سفسطه بهم می بافید:))
شعر را باید از اول تا آخر ش را خواند و کلِ شعر را در نظر گرفت!! شعر خواندنتان مرا یادِ قرآن خواندتان می اندازد!!
راستی بنظرتان ما الان با هم چت نمی کنیم؟؟ اینجا را شما تبدیل به یک چت روم کرده اید:)))
Mehrbod
09-07-2015, 09:47 PM
می دانستم که نمی دهید از اینرو پیش دستی کرده و شعر را نوشتم;)
:e00e:
من هم میدانستم که شما خواه ناخواه خواهید نوشت خواستم کمی خودسری و قانونشکنی بیاموزید بساکه از این بنده بنده گویی در بیایید.
--
اکنون این پرسش بجا میماند که آیا شما هم میدانستید که من میخواهم به شما خودسری بیاموزانم یا نه ...
Mehrbod
09-07-2015, 09:53 PM
برای خودتان خوب سفسطه بهم می بافید:))
شعر را باید از اول تا آخر ش را خواند و کلِ شعر را در نظر گرفت!! شعر خواندنتان مرا یادِ قرآن خواندتان می اندازد!!
=>
من خودم را دوست دارم ولی نه همه ی خودم را :)
همینجور که این را گشودید, بکوشید خدا را هم از آن یکی بند وابرهانید!
راستی بنظرتان ما الان با هم چت نمی کنیم؟؟ اینجا را شما تبدیل به یک چت روم کرده اید:)))
سارای بیچارهیِ ناز که از سوی همه اینجا کوچک شده و بد
دیده اکنون میکوشد گناه چتروم شدن را به گردن مهربد بیاندازد.
در کنار خودسری, یک خرده پُردلی هم بایستی به شما آموخت از این بُزدلی در بیایید ..!
--
دیگر اینکه بیمی نداشته باشید, این سخنگاه چنان وضع بدخیمی دارد که خوانندگان و بازدیدکنندگان ناشناسش از اینکه روزی یک دانه پست
هم اینجا بخورد گرچه شبنشینی بسیار شاد میشوند و احساس میکنند یک کاری دارند میکنند, گرچه خوانندهیِ ناشناس بودن باشد.
:e00e:
من هم میدانستم که شما خواه ناخواه خواهید نوشت خواستم کمی خودسری بیاموزیم بساکه از این بنده بنده در بیایید.
--
اکنون این پرسش بجا میماند که آیا شما هم میدانستید که من میخواهم به شما خودسری بیاموزانم یا نه ...
ممنون از لطفتان ولی بنده در زمینه ی خودسری PhD دارم:))
باید به من راه و رسم بندگی را آموخت !
می دانستم که دوست دارید اذیتم کنید که و نه بگویید تا نافرمانی کنم:)) خب الان بهترین زمان برای اخراجم هست دیگر مدیران هم راضیند دیگر معطل چه هستید؟
=>
همینجور که این را گشودید, بکوشید خدا را هم از آن یکی بند وابرهانید!
راستش نمی دانم چطور منظورم را بیان کنم. فقط می توان بگویم که قیاسی که شما انجام داده اید قیاس مع الفارق است!
تو در آیینه ها خودخواه ِ من هستی که من هستی
مرا انکار کن در خویش تصویر تماشایی
مرا انکار کن چون اختیاری نیست یاری نیست
اگر خاموشترم از تو دلیلش چیست تنهایی
سارای بیچارهیِ ناز که از سوی همه اینجا کوچک شده و بد
دیده اکنون میکوشد گناه چتروم شدن را به گردن مهربد بیاندازد.
در کنار خودسری, یک خرده پُردلی هم بایستی به شما آموخت از این بُزدلی در بیایید ..!
--
دیگر اینکه بیمی نداشته باشید, این سخنگاه چنان وضع بدخیمی دارد که خوانندگان و بازدیدکنندگان ناشناسش از اینکه روزی یک دانه پست
هم اینجا بخورد گرچه شبنشینی بسیار شاد میشوند و احساس میکنند یک کاری دارند میکنند, گرچه خوانندهیِ ناشناس بودن باشد.
نه بخدا منظورم این نبود ! گناهش با من :)) بنده چه در نهان و عیان باید اینجا جوابگو باشم بابت کارهایی که نکرده ام :)))
در ضمن بنده بزدل نیستم!
چرا که بقول ابولحسن خرقانی:
خردمند با خداوند ناباک است زیرا که وی بی باک است
و هر آنکس که وی نا باک بُوَد بی باکان را دوست می دارد!
جناب مهربد چرا اینقر مرا مسخره می کنید:((؟ بنده نه بزدلم و نه هر آنچه که شما فکر می کنید!!
Mehrbod
09-07-2015, 10:07 PM
می دانستم که دوست دارید اذیتم کنید که و نه بگویید تا نافرمانی کنم:))
چه خوب! من همهیِ تله را جوری چیدم که شما به همین خستو (معترف) شوید
که آری نافرمانی در سرشت شماست; تنها زمینهیِ درخور میخواهد تا شکوفا شود.
همین اندک نافرمانی را با خدا هم به خرج دهید خودبهخود به این رستگاری زودگذر که
خدایی نیست خواهید رسید, ولی زودگذر چون پس از رسیدن راز کهکشانها بر شما
گشوده نمیشود و چیز آنچنانی رخ نمیدهد. به زبان دیگه, نکردید هم چیزی از دست ندادهاید.
خب الان بهترین زمان برای اخراجم هست دیگر مدیران هم راضیند دیگر معطل چه هستید؟
میگویند در جنگ کسانیکه از همه بیشتر دوست دارند کشته و قهرمان بشوند و دلاوری نمایش میدهند
سرانجام کار جان سالم به در میبرند, آنهایی که از مرگ میترسند ولی زودتر از همه کشته میشوند.
ازینرو شما هم باید بیشتر بکوشید تا در راه گسترش خداپرستی شهید بشوید,
تازه من گرداننده (مدیر) نیستم باید این "بازی ستمدیدگی" را جای دیگر بروید.
Mehrbod
09-07-2015, 10:11 PM
راستش نمی دانم چطور منظورم را بیان کنم. فقط می توان بگویم که قیاسی که شما انجام داده اید قیاس مع الفارق است!
یعنی میگویید در سرتاسر این زمین پهناور کسی پیدا نمیشود که بخواهد برود دوزخ, ولی از بهشت هم همان اندازه خوشش بیاید؟!
نه بخدا منظورم این نبود ! گناهش با من :)) بنده چه در نهان و عیان باید اینجا جوابگو باشم بابت کارهایی که نکرده ام :)))
در ضمن بنده بزدل نیستم!
چرا که بقول ابولحسن خرقانی:
خردمند با خداوند ناباک است زیرا که وی بی باک است
و هر آنکس که وی نا باک بُوَد بی باکان را دوست می دارد!
جناب مهربد چرا اینقر مرا مسخره می کنید:((؟ بنده نه بزدلم و نه هر آنچه که شما فکر می کنید!!
چامهیِ زیبایی بود!
ولی بپذیرید که بزدلید, چون از خدا ته دلتان میترسید. در حقیقت اگر بخواهیم درست بنگریم بایستی
اگر خدایی هم بود از او ترسید چون آفریدگار است و همهدانا و هروَسپتوانا (omnipotent) زور کسی بهش نمیرسد, ولی خب ...
=>
سارای بیچارهیِ ناز که از سوی همه اینجا کوچک شده و بد
دیده اکنون میکوشد گناه چتروم شدن را به گردن مهربد بیاندازد.
در کنار خودسری, یک خرده پُردلی هم بایستی به شما آموخت از این بُزدلی در بیایید ..!
--
من در این فروم نه تنها احساس حقارت نکردم بلکه یک حس عجیبی را تجربه کردم!! حسی که والاتر از عزت و بزرگی بود چیزی شبیه حس حلاج بر بالای دارش!
من قبل از ثبت نام در این فروم از خوانندگان آن بودم و بعد که تصمیم گرفتم که در اینجا ثبت نام کنم یادِ حلاج افتادم:)) اینجا یک forum است که معنای بازار هم می دهد و حلاج را در بازار شهر بغداد به دار کشیدند پس
انالحق بازدارم در نظر بازارِ بغدادت
مرا تکفیر کن هان ای جنید بن فریبایی
در تکفیر شدن لذتی است که در تحسین شدن نیست خیلی مرا به او نزدیکتر کرد !!
یعنی میگویید در سرتاسر این زمین پهناور کسی پیدا نمیشود که بخواهد برود دوزخ, ولی از بهشت هم همان اندازه خوشش بیاید؟!
بهشت و دوزخ را باید اول معنا کنیم بعد ببینیم برویم یا نرویم:)))
بهشت و دوزخ را هر کسی با عمل خودش می سازد............
چامهیِ زیبایی بود!
چامه نبود جمله ی قصار از عارف نامی خرقانی بود!
ولی بپذیرید که بزدلید, چون از خدا ته دلتان میترسید. در حقیقت اگر بخواهیم درست بنگریم بایستی
اگر خدایی هم بود از او ترسید چون آفریدگار است و همهدانا و هروَسپتوانا (omnipotent) زور کسی بهش نمیرسد, ولی خب ...
چه ترسی از مهربان می شود ترسید؟ از یک وجود زیبا و سراسر جود و سخا سراسر بخشنده چگونه بترسم؟
روزی ابولحسن خرقانی مشغول عبادت بود ندا آمد که ابولحسن می خواهی آنچه را که در درونت هست نزد خلق فاش کنیم تا سنگسارت کنند؟
ابولحسن پاسخ داد: می خواهی آنچه که از مهربانیت می دانم به خلق بگویم تا هیچکس عبادتت نکند؟
پاسخ آمد : نه من نه تو !!
ما با این خدا طرفیم که مهربانیش را نمی توان کرانه گرفت!!
چه خوب! من همهیِ تله را جوری چیدم که شما به همین خستو (معترف) شوید
که آری نافرمانی در سرشت شماست; تنها زمینهیِ درخور میخواهد تا شکوفا شود.
همین اندک نافرمانی را با خدا هم به خرج دهید خودبهخود به این رستگاری زودگذر که
خدایی نیست خواهید رسید, ولی زودگذر چون پس از رسیدن راز کهکشانها بر شما
گشوده نمیشود و چیز آنچنانی رخ نمیدهد. به زبان دیگه, نکردید هم چیزی از دست ندادهاید.
کاش نافرمانی از وجودم رخت بر بندد و عاشق او شوم
عاشقان را بر سرِ خود حکم نیست
هرچه فرمانِ تو باشد آن کنند
میگویند در جنگ کسانیکه از همه بیشتر دوست دارند کشته و قهرمان بشوند و دلاوری نمایش میدهند
سرانجام کار جان سالم به در میبرند, آنهایی که از مرگ میترسند ولی زودتر از همه کشته میشوند.
ازینرو شما هم باید بیشتر بکوشید تا در راه گسترش خداپرستی شهید بشوید,
تازه من گرداننده (مدیر) نیستم باید این "بازی ستمدیدگی" را جای دیگر بروید.
آخر جناب آنارشی عمرا ًمرا اخراج کنند;) در عین بی رحمی (البته بیشتر با فلسطینی ها ) بسیار مهربان هستند.
بنده بدنبال گسترشش نیستم راستش از کثرت خسته ام بدنبال وحدتم:))
Mehrbod
09-07-2015, 10:27 PM
من در این فروم نه تنها احساس حقارت نکردم بلکه یک حس عجیبی را تجربه کردم!! حسی که والاتر از عزت و بزرگی بود چیزی شبیه حس حلاج بر بالای دارش!
من قبل از ثبت نام در این فروم از خوانندگان آن بودم و بعد که تصمیم گرفتم که در اینجا ثبت نام کنم یادِ حلاج افتادم:)) اینجا یک forum است که معنای بازار هم می دهد و حلاج را در بازار شهر بغداد به دار کشیدند پس
انالحق بازدارم در نظر بازارِ بغدادت
مرا تکفیر کن هان ای جنید بن فریبایی
در تکفیر شدن لذتی است که در تحسین شدن نیست خیلی مرا به او نزدیکتر کرد !!
در واژهسار سربازی شما هنوز سرباز ردهیِ "آشخور" به شمار میروید.
شما اینجا یک آنارشی و میلاد دو تا چیز بهتان گفتهاند احساس شهید راه حق و تکفیر شدن در دلهیِ بازار بهتان دست داده,
هنگامیکه بیشتر هموندان اینجا و خود من درست بمانند شما از این بازیها پیشتر داشتهایم. برای نمونه در همان سخنگاه
هممیهن مرا پنج باری اخراج کردهاند (آنهم اخراجهای بلندتر از دیگران) و از نمیدانم چهار هزار و اندی پست, تنها هزار و چهارصد
تاییش بجا مانده که این هزار و چهارصدها هم هر چند ماه یکبار یکی دو تا ازش کم میشود و به تیغ سانسور گرفتار میاید!!
تازه انگار یکبار هم مرا جنجالیترین چهرهیِ هممیهن بازشناخته بودند: پایان نطرسنجی جنجالی ترین فرد:جناب mehrbodجنجالی ترین شد (http://forum.hammihan.com/thread67272.html)
--
به دیگر زبان, شما اینجا مهربانی بیش از اندازه هم دیدهاید ... ولی من بوارونهیِ دیگران
خوب درکتان میکنم و میدانم ته دلتان چه اندازه میخواهید یکی شما را گوشمالی بدهد
و کتک بزند چه بسا اخراج کند تا احساس اینکه یک کاری انجام دادهاید بهتان دست بدهد.
ولی دریغ, که از این نمونهوار آنارشی مهربانتر پیدا نمیکنید و بیچاره هر بار چیزی گفته دو پیک آنورتر ای وای ببخشاید بانو سارا و من
این روزها به خدا پرخاشگر نیستم و مسلمانستیز نیستم و اسلامستیزم دیگه نیستم گرچه بودم ولی نیستم و ... آورده. افسوس ...
پ.ن.
سند:
سانسورهای سایبری دولت (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D B%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-538/)
Mehrbod
09-07-2015, 10:31 PM
کاش نافرمانی از وجودم رخت بر بندد و عاشق او شوم
لاس زدن با خدا (قلدر محله).
به گمانم فانتزیهای جنسی که این بُوندهیِ سرکش و هَروَسپتوانا شما را رام کند و
عاشقش بشوید با این واقعیت که بابا این جهان را سرانجام کسی آفریده یا نه درهمآمیختهاند ...
در واژهسار سربازی شما هنوز سرباز ردهیِ "آشخور" به شمار میروید.
از ابوسعید ابالخیر وام می گیرم و می گویم آن "آشخور " هم شما هستید و بنده اصلا هیچم در این میان!
شما اینجا یک آنارشی و میلاد دو تا چیز بهتان گفتهاند احساس شهید راه حق و تکفیر شدن در دلهیِ بازار بهتان دست داده,
هنگامیکه بیشتر هموندان اینجا و خود من درست بمانند شما از این بازیها پیشتر داشتهایم. برای نمونه در همان سخنگاه
هممیهن مرا پنج باری اخراج کردهاند (آنهم اخراجهای بلندتر از دیگران) و از نمیدانم چهار هزار و اندی پست, تنها هزار و چهارصد
تاییش بجا مانده که این هزار و چهارصدها هم هر چند ماه یکبار یکی دو تا ازش کم میشود و به تیغ سانسور گرفتار میاید!!
تازه انگار یکبار هم مرا جنجالیترین چهرهیِ هممیهن بازشناخته بودند: پایان نطرسنجی جنجالی ترین فرد:جناب mehrbodجنجالی ترین شد (http://forum.hammihan.com/thread67272.html)
--
به دیگر زبان, شما اینجا مهربانی بیش از اندازه هم دیدهاید ... ولی من بوارونهیِ دیگران
خوب درکتان میکنم و میدانم ته دلتان چه اندازه میخواهید یکی شما را گوشمالی بدهد
و کتک بزند چه بسا اخراج کند تا احساس اینکه یک کاری انجام دادهاید بهتان دست بدهد.
ولی دریغ, که از این نمونهوار آنارشی مهربانتر پیدا نمیکنید و بیچاره هر بار چیزی گفته دو پیک آنورتر ای وای ببخشاید بانو سارا و من
این روزها به خدا پرخاشگر نیستم و مسلمانستیز نیستم و اسلامستیزم دیگه نیستم گرچه بودم ولی نیستم و ... آورده. افسوس ...
پ.ن.
سند:
سانسورهای سایبری دولت (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D B%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-538/)
قربان شما دو هزار دشنام به بنده بدهید یکی را پس نمی دهم اما وقتی قلبم را هدف قرار می دهید بازهم چیزی نمی گویم اما ............. من مسلمانم و بزرگان دینم را از جان دوست تر دارم
سر که نه در پای عزیزان بود
بارگرانیست کشیدن به دوش
نمی دانم چرا شما مرا کینه جو و مغرور و خودشیفته و حساس و لوس و اینچیزها تلقی می کنید شاید هم باشم نمی دانم ولی یک چیز مشترکی بین حلاج بود و بنده و آنهم "او" بود.
بخدا شما مرا سیلی و شلاق بزنید و به دار بیاویزید و به صلیب بکشید بسیار گواراتر از آن است که "آنان " را دشنام دهید:((
من گدایی محبت و لطف و توجه از کسی را ندارم چرا که :
سپاه سیب غلتید از طواف ِ کعبه ی چشمت
که آسیبِ بلا را از مریدانت بگردانی
تا مرید او هستم چه نیازم بغیر؟
لاس زدن با خدا (قلدر محله).
به گمانم فانتزیهای جنسی که این بُوندهیِ سرکش و هَروَسپتوانا شما را رام کند و
عاشقش بشوید با این واقعیت که بابا این جهان را سرانجام کسی آفریده یا نه درهمآمیختهاند ...
در برابر اینگونه حرفها فقط و فقط باید سکوت کرد و خاموش بود!
گفت خموش ور خموشی سخت بُوَد
وانچه جگرسوزه بُوَد بازجگرسازه شود
Alice
09-08-2015, 11:12 AM
بانو "سارا" شنیدید که میگن "شعر و شعار نده" ، "چقدر شعار میدی" و...؟؟؟ ضمن احترام چرا شما انقدر پای پستاتون شعر میگید؟ شعر گفتن نشون دهنده ضعف منطقه و جایی که منطق تموم میشه آدم به شعر و شعار متوسل میشه. بازم بیرون از اینجا شعر گفتن مشکلی نداره، ولی این فروم که همه شدیدا "منطقی" هستن شعر گفتن یه کمی نشونگر ضعف منطقه.
Mehrbod
09-08-2015, 03:26 PM
بانو "سارا" شنیدید که میگن "شعر و شعار نده" ، "چقدر شعار میدی" و...؟؟؟ ضمن احترام چرا شما انقدر پای پستاتون شعر میگید؟ شعر گفتن نشون دهنده ضعف منطقه و جایی که منطق تموم میشه آدم به شعر و شعار متوسل میشه. بازم بیرون از اینجا شعر گفتن مشکلی نداره، ولی این فروم که همه شدیدا "منطقی" هستن شعر گفتن یه کمی نشونگر ضعف منطقه.
آوردن چامه به خودی خود نامنطقی نیست, ولی
آوردن هر چامهای در هر بافتاری نامنطقیست.
بایستی برنگریست که چامهها مانند زبانزدها در یک بافتاری بیشتر زمانها درست
اند, برای نمونه «ماهی را هر گاه از آب بگیری تازهست» یک آروینیست که پُرگاه
دیدهاند درست بوده و بیشتر کارها را هر زمان آغازیدهاند فرجام داشته, ولی
خب بروشنی این چیزی نیست که همیشه درست باشد, گاهی برای گرفتن ماهی از آب براستی دیر است.
از سوی دیگر, زبانزدها میتوانند پادستیز باشند و یکی دیگر میگوید «نان
را تا تنور داغه بچسبان» یا «آبی که ریخته را نمیشود جمع کرد».
در اینجا نامنطقیست اگر بدلخواه هر کجا دستمان رسید هر کدام از اینها
که پسند میافتاد را به کار ببندیم و این همان بخش نامنطقیست که سارا دارد.
بیشتر کسانیکه چامه دوست دارند برای همینه که این توانایی که در هر بافتاری
با درآوردن یک چامه به خود دلگرمی و احساس برتری بدهند را پیدا میکنند ولی
این برابر با همان خودفریبیست, آنهم از گونه ادبورانه. «خردمند» بوارونه اینجا کسیست که میتواند
بافتارها را هم از بازشناسد و هر پندی را بدلخواه و چون احساس کاذب کنترل میدهد درست نپندارد.
Mehrbod
09-08-2015, 03:38 PM
من گدایی محبت و لطف و توجه از کسی را ندارم چرا که :
نیاز به دیگران, برای نمونه نیاز به دوستی و مهر و همچنین ارج و گرام (dignity) و نیز دگرپذیرفتگی (acknowledgement) نیازهایی
سراسر طبیعیاند و خود همینکه شما این نیازها را ندارید و با یک چیزی بنام «خدا» برآورده میکنید نشان میدهد که از مفهوم خدا
استفادهیِ ابزاری نموده و بجای آنکه مانند یک آدم راستین با نیازهای طبیعی و درست خود کنار بیایید, با عشق به خدا سر و ته کار را هم میآورید.
Alice
09-08-2015, 04:00 PM
ممنون، مهربد جان من یه سوالی دارم که کاملا بی ربطه ولی خیلی وقته میخواستم مطرح کنم. ما یه استادی داشتیم که خیلی پیرو هنجارهای اجتماعیه، یه بار سر کلاس چند نفر داشتن آدامس میخوردن، بعد گفت آدامس خوردن کار زشتیه، یک خانم نجیب دهنشو باز نمیکنه آدامس بخوره توی کلاس یا خیابون و محافل عمومی. مگر اینکه اون خانم خراب باشه... به نظر شما درست میگه؟ کاری به آدامس خوردن ندارم کلا هنجارشکنی اجتماعی (منظورم آداب و رسومه) کار اشتباهیه؟ مثلا توی یه جامعه ای که مدل موی آقایون عادی باشه یکی که مثلا سیخ سیخی بالا بزنه کار اشتباهیه؟ (یعنی هزار نفر پیرو هنجارهای اجتماع هستن و یک نفر اینکار رو نمیکنه، استاد ما میگفت اون یک نفر که ظاهرش عجیب و غریبه و برخلاف هنجار اجتماعیه کمبود شخصیت داره و برای جلب توجه دیگران اینکارو میکنه. واقعا چنین شخصی کمبود شخصیت داره و به دنبال جلب توجه دیگران ظاهری متفاوت با هنجار جامعه داره؟؟؟ آیا همیشه باید پیرو هنجار بود و هنجارشکنی فقط در مسائل "ظاهری" نشونه کمبود شخصیته؟؟؟ آدامس خوردن چی آیا آدامس خوردن جلوی دیگران مثلا توی مهمونی زشته؟؟؟ کلا چه معیاری برای سنجش زشتی و درستی رفتارهامون باید داشته باشیم؟)
نیاز به دیگران, برای نمونه نیاز به دوستی و مهر و همچنین ارج و گرام (dignity) و نیز دگرپذیرفتگی (acknowledgement) نیازهایی
سراسر طبیعیاند و خود همینکه شما این نیازها را ندارید و با یک چیزی بنام «خدا» برآورده میکنید نشان میدهد که از مفهوم خدا
استفادهیِ ابزاری نموده و بجای آنکه مانند یک آدم راستین با نیازهای طبیعی و درست خود کنار بیایید, با عشق به خدا سر و ته کار را هم میآورید.
بنده اصلا آدم نیستم که اینها نیاز طبیعی ام باشند ;)
در مورد شعر هم چه بگویم که حتی بزرگان خرد و حکمت هم در آخر کلامشان به شعر رسیده اند ! نمونه ی بارزش از غربی ها هایدگر !
در کل وقتی به معنایی فراتر از معنا می رسیم دیگر نمی توان از همان زبان فرمال و رایج بهره گرفت مجبور می شویم که ساختارها را در هم شکنیم تا به معنای دلخواهمان برسیم که نتیجه ی این ساختار شکنی شعر است.......
نثر یا همان متن و هر چه که از آن یک برداشت بتوان کرد یک مفهوم گسسته است ولی شعر که می توان از آن برداشت های گوناگون کرد یک ماهیت پیوسته دارد و بخاطر همین "پیوستگی " است که می توان از آن به معناهای متفاوت رسید و هر بار معنای جدیدی از یک شعر را کشف کرد. در حقیقت شعر شبیه "سیال" است. سیال ماده ای است که پیوسته است و حالاتش (فشار و دما و دیگر خواص ترموفیزیکی وابسته با این دو) در شرایط گوناگون تغییر می کند و از حالتی به حالت دیگر می رسد در حالیکه "همان سیال" است.
بگذریم
جناب مهربد شما آن شعری را که بنده بدون اجازه اتان نوشتم را اصلا خواندید؟ اگر خواندید بیایید درباره ی تک تک ابیاتش حرف بزنیم که تک تک واژگان و حروف و کلماتش در حقیقت پاسخی به حرفهای شما بود وگرنه دیگر سخنی با شما نمی ماند وقتی که مرا فارغ از درک و خرد و منطق می دانید .
در ضمن در آن شعر
سپاه سیب غلتید از طواف کعبه ی چشمت
که آسیب بلا را از مریدانت بگردانی
این َت بخدا نمی رسید به کس دیگری می رسید ! اصلا شما از این شعر چه برداشت می کنید؟
Moshref
09-09-2015, 06:14 AM
بانو "سارا" شنیدید که میگن "شعر و شعار نده" ، "چقدر شعار میدی" و...؟؟؟ ضمن احترام چرا شما انقدر پای پستاتون شعر میگید؟ شعر گفتن نشون دهنده ضعف منطقه و جایی که منطق تموم میشه آدم به شعر و شعار متوسل میشه. بازم بیرون از اینجا شعر گفتن مشکلی نداره، ولی این فروم که همه شدیدا "منطقی" هستن شعر گفتن یه کمی نشونگر ضعف منطقه.
دقیقا از قدیم گفتن
اگه تو شاعری من بچه شیرم
عقب عقب نیا میخوری به كیرم
Soheil
09-09-2015, 01:50 PM
دقیقا از قدیم گفتن
اگه تو شاعری من بچه شیرم
عقب عقب نیا میخوری به كیرم
http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/6.gif http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/7.gif
ملعون این دیگه چه طرز حرف زدنه؟http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/1.gif
از مدیریت درخواست مسدود کردن تاپیک پاتوق شب نشینی رو به علت پستهای بی ادبانه دارم.
Soheil
09-09-2015, 02:06 PM
Q: Did you hear about the gay vegetarian?a
A: He still eats meat.a
واقعا چقد بی ادبن بعضیا...http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/8.gif http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/9.gif
Mehrbod
09-09-2015, 05:58 PM
مستور می داری مرا از خلق ِ بد مستت
بگذار دستان ِ مرا در چشمه ی دستت
از آدمها خستهام, به تو پناه میآورم.
بگذار چشمم روبروی مستی ات باشد
شاید هلاکم وامدار هستی ات باشد
بگذار بجای پرداختن به واقعیت و درست مشکلات راستین و
فربودین, با رویاپردازی پیرامون تو خودم را بفریبم و بدبختیها را بفراموشم.
شاید سکوتم آخرین حد صدا باشد
شاید خودم مثل خودت مثل خدا باشد
با زبان به کام گرفتن و در خود فرو رفتن احساس
کنترل کاذب پیدا نموده و خوش خوشانم بشود.
حتما در این آیینه ها تکرارها حتمی است
یعنی سرِ تمارها بر دارها حتمی است
حتما در این آیینه ها تکثیر خواهم شد
مانند تو روشنترین تصویر خواهم شد
فانتزی بیشتر.
روشنترین آیینه تصویرِ تو در خویش است
هرکس تو را در خویش پیدا کرد درویش است
هرکس توانست با تو خودش را بفریبد دیگر غم و اندوه با او بیگانه میشود ( = افیون).
درویش یعنی بی خط و نشان بودن
یا در پی پیدا ترین راز ِ نهان بودن
بخوان, درویشی همان خودفریبی و فانتزی به احساس رازگشایی جهان هستی و کنترل کاذب رسیدن است.
در پیش استغناءِ او پس از فقیران شو
جامی بگیر و از جمیع باده گیران شو
بیا بجای آنکه با تکنولوژی و نمیدانم گرفتاریهای راستین و فربودین سر و کلهیِ بیخود
بزنی, خودت را به نفهمی بزن و با ایدهیِ خدا سرگرم باش و حالش را ببر (سرمست شو!)
سودی اگر خواهی در این بازار سود از اوست
تو هرچه می خواهی که باشی باش بود از اوست
این هم بخش «ماتریکس»:
ایستادگی بیهوده است, هر کاری کنی و نکنی آفریدهیِ خدایی و پس بندهیِ او; پس بیخود دست و پا نزن.
Mehrbod
09-09-2015, 06:09 PM
ولی شعر که می توان از آن برداشت های گوناگون کرد یک ماهیت پیوسته دارد و بخاطر همین "پیوستگی " است که می توان از آن به معناهای متفاوت رسید
کسی همسرش را در تصادف از دست میدهد.
با مرغ اندیشه او میتواند دچار این فانتزیها باشد که نه همسرش هنوز نمرده, یا دیگران دارند به او دروغ میگویند, یا
همسرش یک جاسوس بوده که با یک تصادف نمایشی خودش را از سازمان بیرون کشیده و بزودی با او تماس خواهد گرفت.
همهیِ اینها برداشتهایِ گوناگونی از یک واقعیت میباشند, ولی تنها یکی از آنها درست.
بهمینسان, شما هم میتوانید با برداشتهایِ گوناگون از یک چامه واقعیت را به شیوههایِ
گوناگون تفسیر و معنی و دلپذیر بکنید, ولی هیچکدام در این واقعیت که واقعیت یکیست دگرگونیای نخواهند داد.
از آدمها خستهام, به تو پناه میآورم.
با این درکی که شما از شعر دارید پس حق دارید که مرا یاوه گو و بی منطق بخوانید بهتان حق می دهم :)
فکر نمی کردم تا این حد با دنیای شعر و ادبیات بی گانه می باشید چون شما یک پارسیگر (!) هستید و ریشه ی واژگان را خوب می دانید و خوب با کلمات و حروف مانوس می باشید !
مثل ابری که باریدن نمی داند شما هم پارسی را خوب می دانید ولی از سرودن و سرایش هیچ نمی دانید.
می خواستم یک اعترافی کنم در مورد داستانِ اجازه گرفتن از شما برای گذاشتن این شعر! تاکنون من کلی اینجا شعر و غزل و دوبیتی گذاشتم بی هیچ اجازه ای چرا باید برای گذاشتن این شعر از شما اجازه می گرفتم؟ و چرا مدام هم باید درخواستم را تکرار می کردم؟ من تعمدا از شما اجازه خواستم و چون اهمیتی نمی دادید مدام تکرار کردم تا به پاسخ "نمی دهم " از جانب شما برسم و البته شعر را هم پیشاپیش نوشته بودم و آماده ی پست شدن بود!! همانطور که خودتان هم حدس زده بودید بدیهی بود که شعر را می گذارم حال چه با اجازه ی شما و چه بی اجازه ی شما ولی من فقط بدنبال گرفتن "نه " بودم تا به اصطلاح "نافرمانی " کنم و شعر را بگذارم چرا که مطمئن بودم شما آن را به فال نیک می گیرید و بخودتان می گیرید که شما مسبب آن بودید و "مربی " این رفتار من و بعد هم که فرمودید باید "پُر دلی" را هم به بنده بیاموزید!! دقیقا رفتار یک مربی با شاگردش ! حتما می دانید که ریشه مربی از "رب" هست و در حقیقت شما خود را "رب" دانسته بودید که ارباب وار با بنده اش حرف می زند و او را آموزش می دهد! راستش را بخواهید همه ی این چیزها را پیش بینی کرده بودم قبل از اینکه برای گذاشتن آن شعر کذایی از شما اجازه بگیرم! چون قبلش مدام بابت بندگی خدا و قلدر محله و اینکه بی اجازه اش نباید کاری کرد و آزادی را می گیرد کلی سخن گفته بودید. از اینرو من خواستم این اختیار بودن یا نبودن آن شعر در این تاپیک را به شما بدهم و شما حاکم باشید و حکم دهنده بر نوشتن یا ننوشتن شعر و شما حاکم و صاحب اختیار شدید و عجب حاکمی هم شدید !! چیزی شبیه همان قلدر محله اتان!! به من اجازه ندادید تا نافرمانی کنم و بعد خرسند از فتحتان نوید ِ آموزش بیشتر را به من دادید و مانند خداوندگاری که با بنده اش سخن می گوید با من تکلم کردید. این یک شبیه سازی کوچکی بود از خدایی که شما متصورش هستید (قلدر محله) که عجیب شبیه خودِ شماست !! شما را جای خدا نشاندیم و جز قلدر محله چیزی ندیدیم:)
بگذریم در این داستان شما خیال کردید که محیط بر جریان هستید در حالی که محاط بودید!
راستش جناب مهربد یا بهتر است شما را ارباب مهربد خطاب کنم چرا که بیشتر مسرورتان خواهد کرد! من در همان فروم هم میهن گشتی زدم و برخی از پست هایتان را خواندم و جز تنفر و تحقیر مسلمانان و دین اسلام هیچ چیزی ندیدم!! رفتار متکبرانه اتان و نگاه ِ از قله به ته دره اتان صدای همه را در آنجا در آورده بود! نظراتشان راجع به شما خیلی خواندنی است :
برخوردش با کسایی که مخالف عقیده اش هستن، افتضاحه. جالبه که خودش اینهمه شعار میده، ولی به یکیش هم عمل نمیکنه.
ﻧﻮﻉ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ :*بچگانه
اخــلاق و رفتارش :
بستگی دارد شخص مورد نظر که باشد،اگر مانند دوستانش همفکرش باشند خوب وگرنه مخالف افکارش باشی شروع به تمسخر و برچسب و توهین میکند
اخــلاق و رفتارش : ما که از او خوش اخلاقی ندیدیم. ولی معمولا با دوستان خود خوش اخلاق است. با دوستان مروت با دشمان (بدون) مدارا
تا به حال ازش دلخور شدی ؟ کی؟ بله همین چند روز پیش. بازی را شروع کردند و من بر این پیشفرض که واقعا بحث در میان است چند ساعت نشستم و پاسخ دادم و ایشان حتی خطی از نوشته من رو نخوندند و بازی خودشان را ادامه دادند. (البته این جور چیز ها کم کم برایم عادی می شوند)
بدتریـــن خصوصیات : کمی نگاهش از بالا به پایین است که باعث می شود پای ما را ببیند. که در واقع ما فقط پا نداریم. منظورم این است که ایشان خود را آنقدر دست بالا گرفته اند که بعضی حقایق را نمی بینند. که در واقع تا آن جا که ما دیدیم آن قدر دست بالا نیستند
راستش همه آنجا از دست تمسخرها و تحقیرهای شما شاکی بودند هرچند من به آنها غبطه می خورم :)) می دانید چرا ؟ چون باز آنها را آنقدر آدم حساب کرده اید که تحقیرشان کنید ولی مرا که از همان اول گفتید نیازی به تحقیرم نیست وقتی خودم با گفتن "بنده " و "این حقیر " خودم را کوچک می کنم!! در حقیقت منظورتان این بود که تو که حقیر و خوار هستی دیگر چگونه تحقیرت کنم، نه ؟ راستی یک سوال اینکه از "بنده " زیاد استفاده می کنم نکند برای شما این گمان بوجود آمده است که بنده ی شما هستم و شما خداوندگار من ؟؟
یک سوال ، چرا اصلا با بنده بحث می کنید؟ نکند دلتان برای بحث با مسلمانان تنگ شده است حالا که امکان حضور در هم میهن را ندارید و اینجا هم که مسلمانان بسیار بسیار اندکند و نادر! حال که یکی از گونه های نادر این فروم را دیده اید آمده اید تا هم انتقام از اسلام بگیرید و هم از هم میهن! اینطور نیست ؟ ولی یک سوال اینهمه مدت جناب mbk اینجا بودند چرا با ایشان بحث نمی کردید؟ یا مسلمانان دیگری هم بودند چرا با آنها چندان کاری نداشتید؟ حقیقتا چرا ؟ برای اینکه فکر می کنید من موجودی خوار و خفیف هستم و در مقابلِ شما بنده ای بیش نیستم ؟ واقعا همان قلدر محله هم شمایید !
در عالم معنا ، بین دونفر هرکس را که مهربانتر باشد مولا (خداوندگار) می نامند و آن دیگری را که مهربانیش کمتر است بنده (عبد) . بعبارت دیگر از بین دو نفر آنکس که دیگری را بیشتر از آنچه که خودِ شخص دوست می دارد دوست بدارد همانا او مولا و سرور خواهد بود .........
معنی آن شعر را هم اگر خواستید برایتان می نویسم البته اگر خواستید و تمایل داشتید:e032:
کسی همسرش را در تصادف از دست میدهد.
با مرغ اندیشه او میتواند دچار این فانتزیها باشد که نه همسرش هنوز نمرده, یا دیگران دارند به او دروغ میگویند, یا
همسرش یک جاسوس بوده که با یک تصادف نمایشی خودش را از سازمان بیرون کشیده و بزودی با او تماس خواهد گرفت.
همهیِ اینها برداشتهایِ گوناگونی از یک واقعیت میباشند, ولی تنها یکی از آنها درست.
بهمینسان, شما هم میتوانید با برداشتهایِ گوناگون از یک چامه واقعیت را به شیوههایِ
گوناگون تفسیر و معنی و دلپذیر بکنید, ولی هیچکدام در این واقعیت که واقعیت یکیست دگرگونیای نخواهند داد.
ببخشید قربان اینها چه ربطی به تعریف بنده از شعر داشت؟؟ خوب است که یک مثالی هم آوردم از دنیای علم (علم سیالات) که بهتر این تعریف را درک کنید!!
Mehrbod
09-09-2015, 07:13 PM
ببخشید قربان اینها چه ربطی به تعریف بنده از شعر داشت؟؟ خوب است که یک مثالی هم آوردم از دنیای علم (علم سیالات) که بهتر این تعریف را درک کنید!!
خب واقعیت که سیال نیست بدلخواه تفسیر و معنی کنید, خود سیال هم یک
فرم روشنی دارد و هر دم تنها میتواند یک فرم روشن دیگری داشته باش.
پس آوردن سیال گرهی از ناخردپذیری کار نمیگشاید.
خب واقعیت که سیال نیست بدلخواه تفسیر و معنی کنید, خود سیال هم یک
فرم روشنی دارد و هر دم تنها میتواند یک فرم روشن دیگری داشته باش.
پس آوردن سیال گرهی از ناخردپذیری کار نمیگشاید.
بنده اگر در هیچ چیزی هیچ دانشی نداشته باشم در علم سیالات خرده دانشی دارم! تعریفم از شعر را اگر می خواهید بطور مفصلتر بدانید به جستار "فلسفه هنر " سر بزنید چون می خواهیم در آن جستار به تعریف جامعی از شعر برسیم نه در پاتوق!!
بنده نمی دانم شما چرا در هر بحثی با بنده ، دوست دارید نظری مخالف را بیان دارید چرا ؟ چون مسلمانم؟ چون از "دوستان" نیستم و از "دشمنان" می باشم؟؟ من در رابطه ام با اطرافیان و دیگران فراموش می کنم دین و اعتقاداتشان چیست ولی شما گویا در هر بحثی که با یک مسلمان می کنید آن را به دینش هم ربط می دهید مانند همان قضیه ی دکارت و سخنش که به شما گفتم جوابتان را نمی دهم و شما سریع آن را به پیامبر ربط دادید!!!!
من در ایران دوستی داشتم که آیینش مسلمانی نبود و بر همان آیینی بود که شما در هم میهن تظاهر می کردید!!! یک روز که ما با هم بودیم و از کنار مسجدی عبور می کردیم موقع نماز شد من رفتم داخل تا نماز بخوانم و او منتظرم ماند وقتی برگشتم چشمانش خیس بودند و سرخ گفتم چی شده گفت تو خیلی خوبی !! من مات نگاهش می کردم و او ادامه داد چون تاکنون از من نخواسته ای که مسلمان بشوم در حالی که بقیه مسلمانان با اینکه اصلا اهل نماز و روزه نیستند ولی مرا به مسلمانی فرا می خوانند ولی تو نه!!
من خودم هم آن لحظه حیرت کرده بودم چون هیچوقت این دوستم را به چشم "غیر" ندیده بودم مثل خودم بود دو دست و دوپا داشت و شاخ و دمی هم نداشت!! منظورم از این داستان تعریف از خویش نیست فقط خواستم بگویم من به دین و آیین آدمها کاری ندارم حتی در اینجا هم خیلی اوقات فراموش می کنم که با ناخداباورها طرف هستم!! و این دقیقا بر عکس شما و همفکران شما است.........
Mehrbod
09-09-2015, 08:39 PM
بنده اگر در هیچ چیزی هیچ دانشی نداشته باشم در علم سیالات خرده دانشی دارم! تعریفم از شعر را اگر می خواهید بطور مفصلتر بدانید به جستار "فلسفه هنر " سر بزنید چون می خواهیم در آن جستار به تعریف جامعی از شعر برسیم نه در پاتوق!!
چشم.
بنده نمی دانم شما چرا در هر بحثی با بنده ، دوست دارید نظری مخالف را بیان دارید چرا ؟ چون مسلمانم؟ چون از "دوستان" نیستم و از "دشمنان" می باشم؟؟ من در رابطه ام با اطرافیان و دیگران فراموش می کنم دین و اعتقاداتشان چیست ولی شما گویا در هر بحثی که با یک مسلمان می کنید آن را به دینش هم ربط می دهید مانند همان قضیه ی دکارت و سخنش که به شما گفتم جوابتان را نمی دهم و شما سریع آن را به پیامبر ربط دادید!!!!
پیوندی به پیامبر داده نشد, نام سفسته نامبرده "محّمدین" بود که نامی بجاست!
من در ایران دوستی داشتم که آیینش مسلمانی نبود و بر همان آیینی بود که شما در هم میهن تظاهر می کردید!!! یک روز که ما با هم بودیم و از کنار مسجدی عبور می کردیم موقع نماز شد من رفتم داخل تا نماز بخوانم و او منتظرم ماند وقتی برگشتم چشمانش خیس بودند و سرخ گفتم چی شده گفت تو خیلی خوبی !! من مات نگاهش می کردم و او ادامه داد چون تاکنون از من نخواسته ای که مسلمان بشوم در حالی که بقیه مسلمانان با اینکه اصلا اهل نماز و روزه نیستند ولی مرا به مسلمانی فرا می خوانند ولی تو نه!!
من خودم هم آن لحظه حیرت کرده بودم چون هیچوقت این دوستم را به چشم "غیر" ندیده بودم مثل خودم بود دو دست و دوپا داشت و شاخ و دمی هم نداشت!! منظورم از این داستان تعریف از خویش نیست فقط خواستم بگویم من به دین و آیین آدمها کاری ندارم حتی در اینجا هم خیلی اوقات فراموش می کنم که با ناخداباورها طرف هستم!! و این دقیقا بر عکس شما و همفکران شما است.........
شما بروید در مسجد داد بزنید آی مردم خدا نیست, خب دور شما جمع میشوند و میکوشند به شما بگویند که نه, خدا هست.
اینجا هم آمدهاید و یکسره مینالید که چرا دیگران هی به شما یادآوری میکند خدا نیست; بیچارهها داستانی با شما دارند ها ..!
من خودم هم آن لحظه حیرت کرده بودم چون هیچوقت این دوستم را به چشم "غیر" ندیده بودم مثل خودم بود دو دست و دوپا داشت و شاخ و دمی هم نداشت!!
خب هر کس استانداردهایِ خودش را در دوستی دارد. تازه من
جای دوست شما بودم کم شاکی نمیشدم که مرا معطل کردهاید و رفتهاید
برای خودتان دولا خم شدهاید. برای دیدن من بیرون آمدهاید, یا برای دیدن خدا؟!
چه دوستان خوبی دارید به خدا..., بیگمان این همه نیکسرشتی دوستتان بی پیوند به ناخداپرستیاش نبوده ...
پیوندی به پیامبر داده نشد, نام سفسته نامبرده "محّمدین" بود که نامی بجاست!
پس آن لینک و خواستن معجزه از پیامبر و.. بگذریم شما که قبول نمی کنید:(
شما بروید در مسجد داد بزنید آی مردم خدا نیست, خب دور شما جمع میشوند و میکوشند به شما بگویند که نه, خدا هست.
اینجا هم آمدهاید و یکسره مینالید که چرا دیگران هی به شما یادآوری میکند خدا نیست; بیچارهها داستانی با شما دارند ها ..!
منکه اینجا نیامدم از وجود ِ خدایم بگویم من سر سرچی که در باب فلسفه ی اسلامی می کردم به این فروم رسیدم و بعد هم که عضوش شدم درباره اثبات وجود خدا و.. جستاری باز نکردم بخدااااااااا راست می گویم ولی سر بدگویی دوستان از اسلام خب وارد بحث شدم و از حق دفاع کردم همین. خب دیگر تعطیلات من به پایان رسیده و بدبختی هایم شروع شده اند و دیگر مزاحمتان نخواهم بود فرومتان برای خودتان با همتایانتان خوش باشید!
خب هر کس استانداردهایِ خودش را در دوستی دارد. تازه من
جای دوست شما بودم کم شاکی نمیشدم که مرا معطل کردهاید و رفتهاید
برای خودتان دولا خم شدهاید. برای دیدن من بیرون آمدهاید, یا برای دیدن خدا؟!
چقدر این استدلالتان مرا یاد جناب آنارشی انداخت که از آشنایان یهودی من تعریف کردند و گفتند بازم به معرفت اونا که تو را از خودشان می دانند:)) حالا هم شما از دوستم تعریف می کنید در ضمن این دوستم خداپرست هست ولی مسلمان نیست همان دینی را دارد که شما در هم میهن تظاهر می کردید بهش:)) دینِ ِ ایرانیان ِ باستان! در ضمن خودش بهم اجازه داد بروم نماز بخوانم از کنار مسجد رد می شدیم وقت ِ نماز بود و صدای اذان می آمد من کمی مکث کردم ولی خب رویم نشد بهش بگویم ولی او خودش فهمید و اجازه داد که بروم نمازم را بخوانم البته من به جماعت نخواندم که او معطل نشود بخاطر همین وقتی برگشتم به من گفت چقدر زود نمازت را خواندی در تی وی که بسیار طول می کشد :)) گفتم فرادی خواندم دعوایم کرد:))
چه دوستان خوبی دارید به خدا..., بیگمان این همه نیکسرشتی دوستتان بی پیوند به ناخداپرستیاش نبوده ...
عرض کردم که ایشان خداپرست بودند ولی از نوع زرتشتیش!!
در ضمن من دوستان ناخداباور زیاد دارم بخصوص اینجایی که الان هستم ولی خب دوستِ دوران کودکیم که اتفاقا الان یک موزیسین برجسته ای هم شده و ساکن آلمان هم هست بسیار نیک سرشتی اش مرا کشته است:)) بخاطر اینکه اسلام را قبول دارم و مسلمانم مرا به باد تحقیر و دشنام می گیرد و خیلی دوست دارد که مرا آدم کند:))) عجب دوست مهربان و نیک سرشتی دارم مگر نه؟
Mehrbod
09-09-2015, 10:22 PM
ولی یک سوال اینهمه مدت جناب mbk اینجا بودند چرا با ایشان بحث نمی کردید؟ یا مسلمانان دیگری هم بودند چرا با آنها چندان کاری نداشتید؟ حقیقتا چرا ؟ برای اینکه فکر می کنید من موجودی خوار و خفیف هستم و در مقابلِ شما بنده ای بیش نیستم ؟ واقعا همان قلدر محله هم شمایید !
راز بزرگی نیست من از آدمهای خودآگاه خوشم میاید و در شما این
خودآگاهی بالا دیده میشود, ولی گیراست ناخودآگاه بسیار نیرومندی هم دارید.
بوارونه و بنمونه, همان mbk که گفتید تراز خودآگاهیاش به صفر مینَمید (میل میکرد).
پس همینکه پیوسته از اینها میپرسید و در چند و چون انگیزههایِ
من و دیگران فرو میروید نشانههایِ خوبی از تراز بالای خودآگاهی اند.
اینهم تنها برای سرگرمی و دستگرمی; به دید من با ضریب خطای بسیار بالا, خودآگاهی هموندان اینجا کم و بیش این آمده:
89 مزدك بامداد
87 kourosh_iran
86 Dariush
85 Ouroboros
83 Fiona
82 Russell
81 undead_knight
80 سارا
80 Alice
80 Nilftrondheim
79 فیلیپ
78 m@hdi
75 Unknown
74 kourosh_bikhoda
74 iranbanoo
73 Anarchy
73 یه نفر
72 khayyam
71 homayoun
70 Rationalist
68 کوشا
65 sonixax
64 azarnoosh
63 yasy
63 Aria Farbud
62 viviyan
60 Soheil
55 Agnostic
55 کافر_مقدس
30 mbk
...
راز بزرگی نیست من از آدمهای خودآگاه خوشم میاید و در شما این
خودآگاهی بالا دیده میشود, ولی گیراست ناخودآگاه بسیار نیرومندی هم دارید.
بوارونه و بنمونه, همان mbk که گفتید تراز خودآگاهیاش به صفر مینَمید (میل میکرد).
پس همینکه پیوسته از اینها میپرسید و در چند و چون انگیزههایِ
من و دیگران فرو میروید نشانههایِ خوبی از تراز بالای خودآگاهی اند.
اینهم تنها برای سرگرمی و دستگرمی; به دید من با ضریب خطای بسیار بالا, خودآگاهی هموندان اینجا کم و بیش این آمده:
89 @مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?u=43)
87 @kourosh_iran (http://www.daftarche.com/member.php?u=1187)
86 @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299)
85 @Ouroboros (http://www.daftarche.com/member.php?u=66)
83 @Fiona (http://www.daftarche.com/member.php?u=338)
82 @Russell (http://www.daftarche.com/member.php?u=48)
81 @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307)
80 @سارا (http://www.daftarche.com/member.php?u=1283)
80 @Alice (http://www.daftarche.com/member.php?u=286)
80 @Nilftrondheim (http://www.daftarche.com/member.php?u=1277)
79 @فیلیپ (http://www.daftarche.com/member.php?u=123)
78 @m@hdi (http://www.daftarche.com/member.php?u=443)
75 @Unknown (http://www.daftarche.com/member.php?u=285)
74 @kourosh_bikhoda (http://www.daftarche.com/member.php?u=2)
74 @iranbanoo (http://www.daftarche.com/member.php?u=313)
73 @Anarchy (http://www.daftarche.com/member.php?u=31)
73 @یه نفر (http://www.daftarche.com/member.php?u=418)
72 @khayyam (http://www.daftarche.com/member.php?u=199)
71 @homayoun (http://www.daftarche.com/member.php?u=409)
70 @Rationalist (http://www.daftarche.com/member.php?u=273)
68 @کوشا (http://www.daftarche.com/member.php?u=453)
65 @sonixax (http://www.daftarche.com/member.php?u=6)
64 @azarnoosh (http://www.daftarche.com/member.php?u=1139)
63 @yasy (http://www.daftarche.com/member.php?u=323)
63 @Aria Farbud (http://www.daftarche.com/member.php?u=446)
62 @viviyan (http://www.daftarche.com/member.php?u=152)
60 @Soheil (http://www.daftarche.com/member.php?u=136)
55 @Agnostic (http://www.daftarche.com/member.php?u=161)
55 @کافر_مقدس (http://www.daftarche.com/member.php?u=200)
30 @mbk (http://www.daftarche.com/member.php?u=1180)
...
ولی شما اشتباه می کنید من و جناب mbk خیلی به هم شبیه هستیم!;)
در ضمن بر چه اساسی برای خودتان نمره بندی کرده اید؟
مگر نفرمودید من بی منطقم ؟ بی خردم و پسمانده ام ؟ دیگر خودآگاهی ای نخواهم داشت
تو که بی داغ ِ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
پس همینکه پیوسته از اینها میپرسید و در چند و چون انگیزههایِ
من و دیگران فرو میروید نشانههایِ خوبی از تراز بالای خودآگاهی اند.
ا
با این تعریف افراد فضول و بی مغز هم که مدام در پی تجسس در احوالات دیگران هستند هم دارای خودآگاهی بالایی هستند:))) آنکسی خودآگاهیش بالاست که مدام از احوالات خودش بپرسد مثل مولانا که می فرماید :
روزها فکر من اینست و هم شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم.........
پس با این حساب امتیاز بندی شما درست نمی باشد ;)
Mehrbod
09-09-2015, 10:54 PM
ولی شما اشتباه می کنید من و جناب mbk خیلی به هم شبیه هستیم!;)
در ضمن بر چه اساسی برای خودتان نمره بندی کرده اید؟
مگر نفرمودید من بی منطقم ؟ بی خردم و پسمانده ام ؟ دیگر خودآگاهی ای نخواهم داشت
نمرهبندی هوش که نیست. تازه داشتن خودآگاهی بالا به معنی داشتن
کنترل بالا روی خودآگاهی هم نیست (ایندو تنها همآمد {correlated} بالا دارند).
پ.ن.
منطق هم که خب کم کم ندارید, اگر داشتید این نکتههایِ ریز را
میگرفتید; اندیشهیِ احساسی چهرهیِ کلان را بخوبی میگیرد, ولی ریزگان را نه.
Mehrbod
09-09-2015, 10:56 PM
با این تعریف افراد فضول و بی مغز هم که مدام در پی تجسس در احوالات دیگران هستند هم دارای خودآگاهی بالایی هستند:)))
نشانهها ≠ تعریف
نشانهها ≠ تعریف
چشم قربان ولی من عاشقِ زبان عربی هستم چه کنم؟ دوست دارم از واژگان عربی زیاد استفاده کنم اشکالی دارد؟
بعدش هم logic لاجیک یک کلمه ی فرنگی را شما برداشته اید بهش ستان وصل کرده اید شده لاجیکستان که از بیخ غلط است چرا اول از همه بخودتان گیر نمی دهید؟ خودآگاهی شما راستی چند است ؟؟
منطق هم که خب کم کم ندارید, اگر داشتید این نکتههایِ ریز را
میگرفتید; اندیشهیِ احساسی چهرهیِ کلان را بخوبی میگیرد, ولی ریزگان را نه.
باشد اندیشه ام را مهندسی اش می کنم مثلا عکس آواتار شما به احتمال زیاد مربوط به یک انیمیشن ژاپنی می باشد چرا چون در انیمیشن های ژاپنی از این دست نقاشی ها بوفور یافت می شود . در نتیجه می توان گفت شما انیمیشن دوست دارید آنهم از نوع ژاپنی اش را :))
و دیگر اینکه چرا این عکس را انتخاب کردید دلیلش چشمان می باشند که نگاه نافذی دارند و حالتی که این شخص در عکس دارد یعنی دستی را که گویا زیر سرش گذاشته و دست دیگر را روی آن که نشاندهنده ی متفکر بودن و عوطه ور شدن در دنیای اندیشه می باشد!!!
ولی از دید احساسی بگویم در این تصویر دست از سر بزرگتر است و دستی که از سر بزرگتر باشد تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.....
Mehrbod
09-09-2015, 11:05 PM
چشم قربان ولی من عاشقِ زبان عربی هستم چه کنم؟ دوست دارم از واژگان عربی زیاد استفاده کنم اشکالی دارد؟
ای بابا,
نشانهها = دلیلها (دلالت) = signs (عربی بیشتر میخواهید, ادّله!)
≠
واکراندن = تعریف کردن = to define
بعدش هم logic لاجیک یک کلمه ی فرنگی را شما برداشته اید بهش ستان وصل کرده اید شده لاجیکستان که از بیخ غلط است چرا اول از همه بخودتان گیر نمی دهید؟
انگلستان هم با این شمار نادرست است ..! (anglostân)
خودآگاهی شما راستی چند است ؟؟
بالاست.
ای بابا,
نشانهها = دلیلها (دلالت) = signs (عربی بیشتر میخواهید, ادّله!)
≠
واکراندن = تعریف کردن = to define
منظور منم Definition بود پس خوب کردم از تعریف استفاده کردم !
انگلستان هم با این شمار نادرست است ..! (anglostân)
خب شما پارسیگر هستید توقع بیشتری از شما می رود!! اگر عمله ی جهل بودید این توقع نبود!
بالاست.
حتما 100 هست نه؟!:))
شما هوش مادی خیلی خوبی دارید ولی هوش معنویتان در حد صفر است! و اصل هم همین هوش است!
Mehrbod
09-09-2015, 11:17 PM
مثلا عکس آواتار شما به احتمال زیاد مربوط به یک انیمیشن ژاپنی می باشد چرا چون در انیمیشن های ژاپنی از این دست نقاشی ها بوفور یافت می شود . در نتیجه می توان گفت شما انیمیشن دوست دارید آنهم از نوع ژاپنی اش را :))
خودتان انیمهاش را ببینید دربیاورید.
و دیگر اینکه چرا این عکس را انتخاب کردید دلیلش چشمان می باشند که نگاه نافذی دارند و حالتی که این شخص در عکس دارد یعنی دستی را که گویا زیر سرش گذاشته و دست دیگر را روی آن که نشاندهنده ی متفکر بودن و عوطه ور شدن در دنیای اندیشه می باشد!!!
من به چند انگیزه این آواتار و چهرهیِ پشتش را دوست دارم, ولی این یکی فرم را از همه بیشتر
پسندیدم یکیش همین که دراز کشیده و با آسودگی و آرامی و همان غوتهور در اندیشه مینگرد.
پ.ن.
زبان عربی دوست دارید که همین شده دیگر. دلیل از دلالت میاید و به چم "علت" سراسر نادرست است:
علت (عربی) = انگیختار (چیزی که خاستگاه و انگیزندهیِ یک رویداد است) (cause)
دلیل (عربی) = آوَند، نشانگر (چیزی که رویداد را روشن میکند) (indication)
دلیل: اینکه امروز زمین خیس است، آوند باران دیشب است.
علت : انگیختار باریدن باران، خوردن هوای سرد به ابرهاست.
=>
چنین گفت با پهلوان زال زر
گر آوند خواهی به تیغم نگر.
Not Acceptable! (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-10.html#post19587)
خودتان انیمهاش را ببینید دربیاورید.
من انیمیشن های ژاپنی را دوست دارم ولی از این انیمیشن ندید بدم می آید!! چون حتما این فرد هم کاراکتر اصلی انمیشین می باشد نه ؟ آنوقت در طول کارتون همه اش بیاد شما خواهم بود:((((
زبان عربی دوست دارید که همین شده دیگر. دلیل از دلالت میاید و به چم "علت" سراسر نادرست است:
زبان دینم هست چرا دوستش نداشته باشم ؟ تازه من اعراب را هم خیلی دوست دارم مردمانی بس خونگرم و مهربانند!!
Mehrbod
09-09-2015, 11:24 PM
منظور منم Definition بود پس خوب کردم از تعریف استفاده کردم !
!!!
من از "نشانهها"ی یک چیز سخن گفته بودم, شما از "تعریف".
نشانهها ≠ تعریف.
نشانههایِ سرماخوردگی سرفه کردن است. ولی سرفه کردن تعریف سرماخوردگی نیست.
خب شما پارسیگر هستید توقع بیشتری از شما می رود!! اگر عمله ی جهل بودید این توقع نبود!
جدا از اینکه این سخن چه اندازه پرت و بیهوده است, بازی با لاجیکستان و تاجیکستان را مفراموشید.
انگلستان هم واژهیِ بسیار خوبیست, به من بود ژرمنستان و آمریکستان هم میافزودم.
برای "عالم معنا" هم "هپروتستان" بدک نبود ... (:
حتما 100 هست نه؟!:))
شما هوش مادی خیلی خوبی دارید ولی هوش معنویتان در حد صفر است! و اصل هم همین هوش است!
هوش معنوی چون اینجا همان خودفریبی باشد, درسته در من بسیار کم یافت میشود!
حتما 100 هست نه؟!:))
بیگمان صد نیست. خودآگاهی ترازبالاتر را تنها میشود با مینوبینی (meditation) ژرف بدست آورد و هم این, و هم اینکه
خودآگاهی به خودی چیز همیشه به درد بخوری نیست. برای نمونه کسی نمیخواهد از اینکه چند بار دلش در دقیقه میتپد خودآگاه باشد.
در کنار این, خودآگاهی گنجایش کوچکی دارد و همهیِ منش کسی در آن
جا نمیشود, برای همین بخش بزرگتری از ما در همان ناخودآگاه میزید.
!!!
من از "نشانهها"ی یک چیز سخن گفته بودم, شما از "تعریف".
نشانهها ≠ تعریف.
نشانههایِ سرماخوردگی سرفه کردن است. ولی سرفه کردن تعریف سرماخوردگی نیست.
چرا برای من تعریف سرماخوردگی همانا سرفه می باشد !! این چند صباح باقی مانده از عمرم در این فروم را دوست دارم دیگر مثل خودتان باشم مثل خودتان بحث کنم چون واقعا ......
جدا از اینکه این سخن چه اندازه پرت و بیهوده است, بازی با لاجیکستان و تاجیکستان را مفراموشید.
انگلستان هم واژهیِ بسیار خوبیست, به من بود ژرمنستان و آمریکستان هم میافزودم.
مغالطه + سفسطه
کار ِ همیشه ی شما!!
برای "عالم معنا" هم "هپروتستان" بدک نبود ... (:
بسیار هم عالی است :))) نیچه یا همون نیچه ی شماها راست گفته که هرچه که بیشتر اوج بگیری در نظر مردمی که پرواز را نمی فهمند حقیرتری!!!
Mehrbod
09-09-2015, 11:39 PM
چرا برای من تعریف سرماخوردگی همانا سرفه می باشد !! این چند صباح باقی مانده از عمرم در این فروم را دوست دارم دیگر مثل خودتان باشم مثل خودتان بحث کنم چون واقعا ......
پس کسیکه سرفه میکند و گلودرد گرفته, ولی سرما نخورده کیست؟!
یا کسیکه سرفه میکند چون فلفل توی گلوش پریده چیست, سرما خورده؟
مغالطه + سفسطه
کار ِ همیشه ی شما!!
دربارهیِ ژرمنستان و دیگرها بیشوخی گفتم, ولی اگر شما هم جدی گفتید که لاجکیستان نادرست
است چون یک واژهیِ بیگانه به -ستان چسبیده, خب فلسفهیِ زبان را از بیخ و بن نگرفتهاید و
تازه یکی باید همین را برگردد به خود شما بگوید که نمونهوار "تحلیلگر" را ساختهاید.
بسیار هم عالی است :))) نیچه یا همون نیچه ی شماها راست گفته که هرچه که بیشتر اوج بگیری در نظر مردمی که پرواز را نمی فهمند حقیرتری!!!
همین است دیگر, به یک سخنی دست میآوزید و از آن بالا میروید و احساس کنترل بیهوده میکنید.
کسیکه اکس زده هم اوج میگیرد و دیگران در چشم او خوار میشوند,
کسیکه روانگسیختگی (شیزوفرنی) دارد هم خودش را خدا میبیند!
اینجا سنجه برای اینکه ببینیم کسی براستی اوج گرفته یا نه در عالم هپروت
فرورفته چیست؟ اینکه خوش خوشانش میشود و درویش سرخوش است؟
پس کسیکه سرفه میکند و گلودرد گرفته, ولی سرما نخورده کیست؟!
یا کسیکه سرفه میکند چون فلفل توی گلوش پریده چیست, سرما خورده؟
آنهم نوعی سرماخوردگی است سرماخوردگی انواعی دارد که یک نوع آن ناشی از فلفل است!
(همانطور که مرا آزار دادید باید تقاص ببینید!!)
دربارهیِ ژرمنستان و دیگرها بیشوخی گفتم, ولی اگر شما هم جدی گفتید که لاجکیستان نادرست
است چون یک واژهیِ بیگانه به -ستان چسبیده, خب فلسفهیِ زبان را از بیخ و بن نگرفتهاید و
تازه یکی باید همین را برگردد به خود شما بگوید که نمونهوار "تحلیلگر" را ساختهاید.
یادتان می آید که بهتان گفته بودم روزهای اول حضورم در اینجا فکر کردم جناب mbk هم پارسیگریست ! و شما خیال کردید مسخره می کنم و فرمودید زبان پارسی و این چیزها آسیب گاه ِ من نیستند !! دارم می بینم که چقدر هم نیستند :))
همین است دیگر, به یک سخنی دست میآوزید و از آن بالا میروید و احساس کنترل بیهوده میکنید.
کسیکه اکس زده هم اوج میگیرد و دیگران در چشم او خوار میشوند,
کسیکه روانگسیختگی (شیزوفرنی) دارد هم خودش را خدا میبیند!
اینجا سنجه برای اینکه ببینیم کسی براستی اوج گرفته یا نه در عالم هپروت
فرورفته چیست؟ اینکه خوش خوشانش میشود و درویش سرخوش است؟
با این حرفا دلتان را خوش کنید :)) خیلی به جا هم بود و از سر منطق بود ارباب! دیگر می خواهم تا زمانی که اینجا هستم شما را ارباب بنامم شما که خودتان هم فرمودید که در مقابلتان بنده ای بیش نیستم !! پس باید حتما شما را ارباب صدا کنم که یک وقت این حقیقت را فراموش نکنم و یکوقت خدای ناکرده حس همترازی با شما بهم دست ندهد!
Mehrbod
راستی ارباب اگر کسی علاوه بر شعر و ادبیات از موسیقی هم خوشش بیاید دوزِ هپروتی بودنش چقدر می شود؟ چقدر بی منطق خواهد بود؟
Mehrbod
09-10-2015, 12:06 AM
آنهم نوعی سرماخوردگی است سرماخوردگی انواعی دارد که یک نوع آن ناشی از فلفل است!
(همانطور که مرا آزار دادید باید تقاص ببینید!!)
... (:
همینکه خواه ناخواه به درستی سخن من پی بردید بسنده است.
یادتان می آید که بهتان گفته بودم روزهای اول حضورم در اینجا فکر کردم جناب mbk هم پارسیگریست ! و شما خیال کردید مسخره می کنم و فرمودید زبان پارسی و این چیزها آسیب گاه ِ من نیستند !! دارم می بینم که چقدر هم نیستند :))
آسیبگاه که نه نیست, ولی خب چیکار کنم دارم بهتان کمی راه باریکاندیشی را هم نشان میدهم که نشانه را تعریف تفسیر نکنید.
تازه مگر برای ریاضی؟ هم اینجا نیامده بودید, رشتهیِ من همان ریاضیات بوده و
همین واکرانی (definition) و گردآیه (set) و زیرگردآیه (subset) برای آغاز بد نیستند.
با این حرفا دلتان را خوش کنید :)) خیلی به جا هم بود و از سر منطق بود ارباب! دیگر می خواهم تا زمانی که اینجا هستم شما را ارباب بنامم
این ارباب را تنها برخی از دوستدخترهای من, آنهم نه بیرون, میگویند ها؟
شما که خودتان هم فرمودید که در مقابلتان بنده ای بیش نیستم !! پس باید حتما شما را ارباب صدا کنم که یک وقت این حقیقت را فراموش نکنم و یکوقت خدای ناکرده حس همترازی با شما بهم دست ندهد!
بگوییم شما پزشکی خواندهاید.
آیا در برابر من, شما یک پزشکاید یا نه؟
پس اگر شما یک "بنده"یِ خداپرست باشید, در برابر من یا در برابر هر کس
دیگری یک "بنده" خواهید بود, ولی "برای / for" یا "بندهیِ من / mine" نخواهید بود.
پس میبینید که من سخن نادرست یا گستاخانهای؟ نزدم, تنها کمی با برداشت شما از "در برابر" بازی کردم.
Mehrbod
09-10-2015, 12:12 AM
من انیمیشن های ژاپنی را دوست دارم ولی از این انیمیشن ندید بدم می آید!! چون حتما این فرد هم کاراکتر اصلی انمیشین می باشد نه ؟ آنوقت در طول کارتون همه اش بیاد شما خواهم بود:((((
http://anidb.net/perl-bin/animedb.pl?show=anime&aid=4521
+
مسابقه نمایار برتر ماه-دوره پنجم(نام نویسی) (http://www.daftarche.com/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C-3/%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-1405/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post60109)
آسیبگاه که نه نیست, ولی خب چیکار کنم دارم بهتان کمی راه باریکاندیشی را هم نشان میدهم که نشانه را تعریف تفسیر نکنید.
من خنگم چیزی یاد نمی گیرم ارباب از یک مسلمان ِ پسمانده ی هپروتی چه انتظاراتی دارید شما!!
تازه مگر برای ریاضی؟ هم اینجا نیامده بودید, رشتهیِ من همان ریاضیات بوده و
همین واکرانی (definition) و گردآیه (set) و زیرگردآیه (subset) برای آغاز بد نیستند.
نه خیرم ! من برای فلسفه ی اسلامی آمده ام اینجا!! الان سر جستار "موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان" با جناب Rationalist به مفهوم ریاضی رسیدیم! نیازی ام به کمک ِ شما نیست!! دیدم آمده بودید در "فلسفه هنر" ترول کرده بودید!! اینقدر سواد دارم دیپلمم ریاضی بوده ارباب نه ادبیات!! متاسفانه مدرسمون فقط ریاضی داشت :( کمبود امکانات سبب شد نروم ادبیات:((
این ارباب را تنها برخی از دوستدخترهای من, آنهم نه بیرون, میگویند ها؟
من از اول حدس می زدم شما سادیستی هستید!!!Master آنها هم حتما بردگان ِ شما هستند نه؟
پس اگر شما یک "بنده"یِ خداپرست باشید, در برابر من یا در برابر هر کس
دیگری یک "بنده" خواهید بود, ولی "برای / for" یا "بندهیِ من / mine" نخواهید بود.
پس میبینید که من سخن نادرست یا گستاخانهای؟ نزدم, تنها کمی با برداشت شما از "در برابر" بازی کردم.
سفسطه همراه مغالطه خواهشا نکنید! اصلا اگر راست می گویید چرا جواب پستم را در جستار ِ "خویشتنداری" ندادید؟ هر وقت کم می آورید ایگنورش می کنید:))))
http://anidb.net/perl-bin/animedb.pl?show=anime&aid=4521
+
مسابقه نمایار برتر ماه-دوره پنجم(نام نویسی) (http://www.daftarche.com/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C-3/%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-1405/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post60109)
چرا زحمت کشیدید من خودم الان با google image پیدا کردم کارتونش را :)
این طرف شاهزاده است و.. دوست ندارم ببنمش بهمان دلیلی که بهتان گفتم چون مرا یادِ شما می اندازد:(((
Mehrbod
09-10-2015, 12:23 AM
Mehrbod
راستی ارباب اگر کسی علاوه بر شعر و ادبیات از موسیقی هم خوشش بیاید دوزِ هپروتی بودنش چقدر می شود؟ چقدر بی منطق خواهد بود؟
اینها هیچکدام پیوندی به هپروت ندارند. خوشی بردن ≠ هپروتی بودن.
چامه و ادبسار و موسیقی همه خوباند, آنچه خوب نیست جابجا گرفتن واقعیت با پندار (خیال) است.
هر چه بیشتر از واقعیتها دور بشویم, دوز هپروت بالاتر میرود و این بالا رفتن دوز پُرگاه به خوشی بیشتر هم میانجامد (correlated).
چرا از واقعیتها در وهلهیِ نخست دور میشوند؟ چون واقعیتها گاهی تلخ, ناخواستنی و دردسرآمیز اند. برای نمونه
این یک واقعیت بسیار تلخ است که همهیِ ما خواهیم مرد و این که پس از مرگ نیست و نابود میشویم نیز یک واقعیت تلختر دیگر است,
اکنون کسیکه نتواند این دومی را بپذیرد, بویژه در جهان مدرن که هرگز یک چرخهیِ زیست درست و طبیعی را نمیگذارند, نمیتواند هم
از زندگی دل بکند و برای همین نیاز به یک چیزی برای جایگزینی آن دارد, و گاهی این میشود دین (در گذشته بیشتر).
این روزها بیشتر از همه باور به تکنولوژیست و در ناخودآگاه بیشتر [نو]جوانها فروبروید
در انتظار ایناند که همین روزها مغزشان روی رایانهای چیزی آپلود شده و جاودان بشوند.
Mehrbod
09-10-2015, 12:31 AM
نه خیرم ! من برای فلسفه ی اسلامی آمده ام اینجا!! الان سر جستار "موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان" با جناب Rationalist به مفهوم ریاضی رسیدیم! نیازی ام به کمک ِ شما نیست!! دیدم آمده بودید در "فلسفه هنر" ترول کرده بودید!! اینقدر سواد دارم دیپلمم ریاضی بوده ارباب نه ادبیات!! متاسفانه مدرسمون فقط ریاضی داشت :( کمبود امکانات سبب شد نروم ادبیات:((
ترول کجا بود, زمان نشد بنویسیم که فَردید من این بود که سلیقه از زیباییشناسی جداناپذیر است و
برای برخی مانند من بیشتر زمانها سادگی و رسایی سخن زیباتر از پیچیدگی و لایهلایهبندی به چشم میاید.
من از اول حدس می زدم شما سادیستی هستید!!!Master آنها هم حتما بردگان ِ شما هستند نه؟
نه sadist میشود دگرآزار; این همه ادبسار به چه درد خوردهاند اگر در پایان روز dominant را با sadist یک کاسه میکنید ..!؟
در کنار آن, گرایش جنسی من نرمشپذیری بسیار بالا دارد و این یا آن, کار میکند.
--
همچنین آزاردن خودتان را با دگرآزارخواهی من یکی نگیرید, من شما را دارم برمیانگیزانم تا کمی از خشکاندیشی
در بیایید و افکران (افق) دیدتان گستردهتر شود (بساکه از آن عالم معنا به عالم واقعیت و خاکی ما هم نیمنگاهی بیاندازید).
سفسطه همراه مغالطه خواهشا نکنید! اصلا اگر راست می گویید چرا جواب پستم را در جستار ِ "خویشتنداری" ندادید؟ هر وقت کم می آورید ایگنورش می کنید:))))
این جستار را ببینید, من پاسخ Russell را پس از یک سال دادم: جستار آزاد تالار رایانگر،اینترنت،تلفن های همراه (http://www.daftarche.com/%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%D8%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-18/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%8C%D 8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%D8%8C%D8% AA%D9%84%D9%81%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-536/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-31.html#post82188)
پس خواهم داد, شکیبا باشید!
اینها هیچکدام پیوندی به هپروت ندارند. خوشی بردن ≠ هپروتی بودن.
چامه و ادبسار و موسیقی همه خوباند, آنچه خوب نیست جابجا گرفتن واقعیت با پندار (خیال) است.
هر چه بیشتر از واقعیتها دور بشویم, دوز هپروت بالاتر میرود و این بالا رفتن دوز پُرگاه به خوشی بیشتر هم میانجامد (correlated).
چرا از واقعیتها در وهلهیِ نخست دور میشوند؟ چون واقعیتها گاهی تلخ, ناخواستنی و دردسرآمیز اند. برای نمونه
این یک واقعیت بسیار تلخ است که همهیِ ما خواهیم مرد و این که پس از مرگ نیست و نابود میشویم نیز یک واقعیت تلختر دیگر است,
اکنون کسیکه نتواند این دومی را بپذیرد, بویژه در جهان مدرن که هرگز یک چرخهیِ زیست درست و طبیعی را نمیگذارند, نمیتواند هم
از زندگی دل بکند و برای همین نیاز به یک چیزی برای جایگزینی آن دارد, و گاهی این میشود دین (در گذشته بیشتر).
این روزها بیشتر از همه باور به تکنولوژیست و در ناخودآگاه بیشتر [نو]جوانها فروبروید
در انتظار ایناند که همین روزها مغزشان روی رایانهای چیزی آپلود شده و جاودان بشوند.
شما که از دنیای شهود و عالم معنا خبر ندارید حق دارید که آن را انکار کنید . افلاطون در مدین ی فاضله اش به این نکته اشاره کرده است که همه مردم در غاری ستند (ظلمت ، جهل) و به ان خو گرفته اند و تنها تعداد بسیار اندکی بدنبال روزنه و نور در غار به کنکاش می پردازند و بالاخره دهانه ی غار را می یابند ولی همنیکه می آیند به دیگران بگویند آنها حرفشان را باور نکرده و به این افراد اتهام جنون و بی منطقی و هپروتی بودن می دهند و تازه دست و پایشان را هم می بندند تا دیگر از جایشان تکان نخورند و نتوانند به دهانه ی غار بروند این افراد در حقیقت همان عرفا و کاشفان اسرار هستی هستند و بخاطر همی است که باید سکوت کرد و خموش بود . برای نمونه من در چستار بی حدایی چه حسی دارد آمدم کمی از احوالات عرفا و شهود بگویم مخاطبم قاطِ اساسی زد!!!! بیچاره در اوج ِ توهم بود و خود را شبیه به ابن سینا می دانست!!! آنوقت مرا بی منطق می نامید شما:))))
دیگر تمام شد از این فروم می روم :)
دعوتنامه از یک فروم خوب دارم;) فروم برای نوازندگان سارهای زهی!! آخ جون می روم آنجا و تا دلم می خواهد از تنبور و تار و سه تار می نویسم و از خواننده ی محبوبم همو که در وداعش گریست ، جام الست را سرکشید ،با مسیحا نفسی تازه کرد و این روزها با "بی من نرو " دلم را برده است !!
ترول کجا بود, زمان نشد بنویسیم که فَردید من این بود که سلیقه از زیباییشناسی جداناپذیر است و
برای برخی مانند من بیشتر زمانها سادگی و رسایی سخن زیباتر از پیچیدگی و لایهلایهبندی به چشم میاید.
پس حتما این شعر را هم خیلی دوست خواهید داشت تقدیم به شما:
زن نو را عروس می گویند
مرغ نر را خروس می گویند
آنچه بر جوی می رود آب است
آنچه بر چشم می رود خواب است
از کرامات شیخ ما چه عجب
پنجه را باز کرد و گفت وجب
از کرامات شیخ ما اینست
شیره را خورد و گفت شیرین است
یک کرامات دیگرم دارد
ابر را دید و گفت می بارد
گربه در سمرقند دم دارد
در بخارا الاغ سم دارد
دست دارای پنج انگشت است
متضاد جلو همان پشت است
نه sadist میشود دگرآزار; این همه ادبسار به چه درد خوردهاند اگر در پایان روز dominant را با sadist یک کاسه میکنید ..!؟
.
حالا dominant !دوست دارید که آنها برده ی شما باشند مگر نه؟ وقتی با من حرف می زنید دقیقا ارباب بودنتان را حس می کنم آن قلدر محله خودِ شمایید ارباب!!
--
همچنین آزاردن خودتان را با دگرآزارخواهی من یکی نگیرید, من شما را دارم برمیانگیزانم تا کمی از خشکاندیشی
در بیایید و افکران (افق) دیدتان گستردهتر شود (بساکه از آن عالم معنا به عالم واقعیت و خاکی ما هم نیمنگاهی بیاندازید).
من خیلی خنگم نمی گیرم حرفهای شما را پس بهتر است وقتتان را بیهوده هدر ندهید !
Mehrbod
09-10-2015, 12:45 AM
شما که از دنیای شهود و عالم معنا خبر ندارید حق دارید که آن را انکار کنید . افلاطون در مدین ی فاضله اش به این نکته اشاره کرده است که همه مردم در غاری ستند (ظلمت ، جهل) و به ان خو گرفته اند و تنها تعداد بسیار اندکی بدنبال روزنه و نور در غار به کنکاش می پردازند و بالاخره دهانه ی غار را می یابند ولی همنیکه می آیند به دیگران بگویند آنها حرفشان را باور نکرده و به این افراد اتهام جنون و بی منطقی و هپروتی بودن می دهند و تازه دست و پایشان را هم می بندند تا دیگر از جایشان تکان نخورند و نتوانند به دهانه ی غار بروند این افراد در حقیقت همان عرفا و کاشفان اسرار هستی هستند و بخاطر همی است که باید سکوت کرد و خموش بود . برای نمونه من در چستار بی حدایی چه حسی دارد آمدم کمی از احوالات عرفا و شهود بگویم مخاطبم قاطِ اساسی زد!!!! بیچاره در اوج ِ توهم بود و خود را شبیه به ابن سینا می دانست!!! آنوقت مرا بی منطق می نامید شما:))))
انکار کردن ≠ بیهوده شمردن
به اینکه "عالم معنایی" هست که بدست نیروی پندار پدید میاید هیچ
شکی ندارم, ولی در اینکه این عالم با واقعیت میانهای ندارد هم بهمچنین.
شما میتوانید در توهم همهکاره و همهچیز باشید و اگر این توهم به اندازهیِ بسنده پیشرفته باشد,
هرگز هم از آن در نیایید. برای اینکه آسانتر بگیرید, این "حقیقتی" که شما به آن دست یافتهاید دربارهیِ چیست؟
آیا یک احساس گرم و خوب دربارهیِ اینکه آفریدگار کیست و چیست و به راز پیدایش کهکشان و جهان هستی راه یافتهاید؟
اگر این, خب همین احساس را بسیاری با نوشیدن مسکالین هم پیدا میکنند.
پرسش همواره این است: سنجهیِ اینکه ببینیم یک چیزی درست است یا نه, چیست؟
سنجهیِ شهود همیشه به کار نمیاید, چون شهود لغزشمند است. سنجهیِ احساس همیشه به
کار نمیاید, چون احساس لغزشمند است. تنها سنجهیِ معتبر و ارزی که در دست هست, همان منطق است.
همهیِ شهود و احساس (عالم معنا) میگوید که A همرنگ B است, ولی منطق میگوید نه:
4862
Mehrbod
09-10-2015, 12:49 AM
پس حتما این شعر را هم خیلی دوست خواهید داشت تقدیم به شما:
پیش پاافتاده ≠ ساده ≠ رسا.
(:
انکار کردن ≠ بیهوده شمردن
به اینکه "عالم معنایی" هست که بدست نیروی پندار پدید میاید هیچ
شکی ندارم, ولی در اینکه این عالم با واقعیت میانهای ندارد هم بهمچنین.
شما میتوانید در توهم همهکاره و همهچیز باشید و اگر این توهم به اندازهیِ بسنده پیشرفته باشد,
هرگز هم از آن در نیایید. برای اینکه آسانتر بگیرید, این "حقیقتی" که شما به آن دست یافتهاید دربارهیِ چیست؟
آیا یک احساس گرم و خوب دربارهیِ اینکه آفریدگار کیست و چیست و به راز پیدایش کهکشان و جهان هستی راه یافتهاید؟
اگر این, خب همین احساس را بسیاری با نوشیدن مسکالین هم پیدا میکنند.
پرسش همواره این است: سنجهیِ اینکه ببینیم یک چیزی درست است یا نه, چیست؟
سنجهیِ شهود همیشه به کار نمیاید, چون شهود لغزشمند است. سنجهیِ احساس همیشه به
کار نمیاید, چون احساس لغزشمند است. تنها سنجهیِ معتبر و ارزی که در دست هست, همان منطق است.
همهیِ شهود و احساس (عالم معنا) میگوید که A همرنگ B است, ولی منطق میگوید نه:
http://www.daftarche.com/attachment.php?attachmentid=4862&stc=1
ای خدااااااااا اصلا ربطی به حس و احساس نیست ......... من نمی توانم چیزی بگویم اگر اجازه دهید کلن در این زمینه سکوت کنم :e40c:
پیش پاافتاده ≠ ساده ≠ رسا.
(:
رسا بود دیگه اینکه پیش پا افتاده باشه خب سلیقه ایه:))))
یک سوال چرا اینقدر از ما مسلمانان بدتان می آید؟ چرا فکر می کنید خشک اندیش و یاوه گو هستیم؟ پسمانده و بی منطقیم؟
undead_knight
09-10-2015, 05:07 AM
در واژهسار سربازی شما هنوز سرباز ردهیِ "آشخور" به شمار میروید.
سانسورهای سایبری دولت (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D B%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-538/)
:e00e::e412:
شما که از دنیای شهود و عالم معنا خبر ندارید حق دارید که آن را انکار کنید . افلاطون در مدین ی فاضله اش به این نکته اشاره کرده است که همه مردم در غاری ستند (ظلمت ، جهل) و به ان خو گرفته اند و تنها تعداد بسیار اندکی بدنبال روزنه و نور در غار به کنکاش می پردازند و بالاخره دهانه ی غار را می یابند ولی همنیکه می آیند به دیگران بگویند آنها حرفشان را باور نکرده و به این افراد اتهام جنون و بی منطقی و هپروتی بودن می دهند و تازه دست و پایشان را هم می بندند تا دیگر از جایشان تکان نخورند و نتوانند به دهانه ی غار بروند این افراد در حقیقت همان عرفا و کاشفان اسرار هستی هستند و بخاطر همی است که باید سکوت کرد و خموش بود . برای نمونه من در چستار بی حدایی چه حسی دارد آمدم کمی از احوالات عرفا و شهود بگویم مخاطبم قاطِ اساسی زد!!!! بیچاره در اوج ِ توهم بود و خود را شبیه به ابن سینا می دانست!!! آنوقت مرا بی منطق می نامید شما:))))
دیگر تمام شد از این فروم می روم :)
دعوتنامه از یک فروم خوب دارم;) فروم برای نوازندگان سارهای زهی!! آخ جون می روم آنجا و تا دلم می خواهد از تنبور و تار و سه تار می نویسم و از خواننده ی محبوبم همو که در وداعش گریست ، جام الست را سرکشید ،با مسیحا نفسی تازه کرد و این روزها با "بی من نرو " دلم را برده است !!
یه پرسش : چرا هر زمان از جایی زده میشی میگی دعوتنامه از یه فروم خوب دارم ؟؟ : دی :e105:
و اینکه آیا نوازنده هستی بانو سارا ؟ این رو می پرسم چون خودم نوازنده هستم ، شاید خدای شما
قسمت کرد و یه روزی با هم همکاری کردیم :e00e:
Soheil
09-10-2015, 02:55 PM
مرگ بر اسرائیل
درود بر فلسطین
iranbanoo
09-10-2015, 03:05 PM
مرگ بر اسرائیل
درود بر فلسطین
چی شده؟!!:e107:
Soheil
09-10-2015, 04:02 PM
چی شده؟!!:e107:
خانوم محترم لطفا از پستم نقل قول نگیرید... http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/10.gif
موقتا این شعار ضد صهیونیستی رو دادم و میخواستم بعد پاکش کنم تا مدیران نیان ببینن و منو بن کنن....
الان آنارشی اومد و منم نمیتونم آثار جرمو پاک کنم....
اگه بن بشم اکانتت رو باید بدی به من...
واقعا که..... http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/11.gif
یه پرسش : چرا هر زمان از جایی زده میشی میگی دعوتنامه از یه فروم خوب دارم ؟؟ : دی :e105:
درورد بانو سارای عزیز
مگه من چند بار این عمل "زده شدن" را انجام داده ام؟! ;)
و اینکه آیا نوازنده هستی بانو سارا ؟
با اجازه بزرگترها بله :e056:
این رو می پرسم چون خودم نوازنده هستم ، شاید خدای شما
قسمت کرد و یه روزی با هم همکاری کردیم :e00e:
چه خوب! ساز تخصصیتون چیه ؟ در ضمن خدای من و شما نداره :e105:
راستی شما که اهل هنرید و هنرمند و شاعرید پس چرا نمی آیید از شعر و موسیقی و هنر دفاع کنید در این فروم ِ بی هنر ؟ شعر و چامه در این فروم برابر با خودفریبی دانسته می شود (ارجاع می شود به جملات گهر بار ارباب مهربد در باب شعر و موسیقی!)
اینجا چه خبره ؟!!!!:cerealguyspitting:
"مرگ بر اسراییل " اونم تو این فروم!!!
نکنه واسه دلجویی از منه ؟!!:pftch:
Dariush
09-10-2015, 09:46 PM
آه؛ مهربد از کی لاس زدن با دختران این اندازه برایت لذتبخش شد؟:e108:
درورد بانو سارای عزیز
مگه من چند بار این عمل "زده شدن" را انجام داده ام؟! ;)
دیگه ..:e00e:
راستی شما که اهل هنرید و هنرمند و شاعرید پس چرا نمی آیید از شعر و موسیقی و هنر دفاع کنید در این فروم ِ بی هنر ؟ شعر و چامه در این فروم برابر با خودفریبی دانسته می شود (ارجاع می شود به جملات گهر بار ارباب مهربد در باب شعر و موسیقی!)
یادم نمیاد اینجا ادعای سرودن شعر کرده باشم ؟!
در مورد بحث دفاع از شعر هم باید بگم :
خب من فکر نمیکنم مهربد در مورد خود شعر و موسیقی چنین نگری داشته باشند ( البته من همه ی پست ها رو نخوندم )بلکه فکر میکنم نقد ایشان بر شیوه ی بهره گیری شما و مفهایم پنهان شده در لایه های شعرهایی ست که به کارمیگیرید و اینکه آن مفاهیم که به تمامی اثبات نشدنی هستند را ادعایی برای ثابت شدن مفاهیمی دیگر میدانید که به آن باور دارید .
هر کدام از انسان ها برای رهایی از بارسنگین هستی و گمگشتگی در انبوهی از پرسش های بی پاسخ به روشی و راهی
برای ارام گرفتن روان خود نیاز دارند . چه بسا عشق به خدا که در وجود شماست نیز بالاترین خوشی را در شما
ایجاد کرده است و برای دیگری درجه ی بالایی از عقلانیت . منتها باید به دنیای پیرامون خویش نگاهی بیندازیم
و در حسابی دو دو تا چهار تا ببنیم که این لذت ها تا چه اندازه با انچه که واقعی است هخوانی دارد ؟ که مبادا
این لذت گرایی ( در اینجا عشق به خدا ) به هپروت ختم نشود : دی
sonixax
09-11-2015, 03:10 AM
خانوم محترم لطفا از پستم نقل قول نگیرید...
موقتا این شعار ضد صهیونیستی رو دادم و میخواستم بعد پاکش کنم تا مدیران نیان ببینن و منو بن کنن....
الان آنارشی اومد و منم نمیتونم آثار جرمو پاک کنم....
اگه بن بشم اکانتت رو باید بدی به من...
واقعا که.....
خوب میشید :e032:
iranbanoo
09-11-2015, 10:30 AM
خانوم محترم لطفا از پستم نقل قول نگیرید...
موقتا این شعار ضد صهیونیستی رو دادم و میخواستم بعد پاکش کنم تا مدیران نیان ببینن و منو بن کنن....
الان آنارشی اومد و منم نمیتونم آثار جرمو پاک کنم....
اگه بن بشم اکانتت رو باید بدی به من...
واقعا که....آقای محترم از اولشم تو رو اکانت ایرانبانو نظر داشتی.
نه تنها حسرت داشتن اکانت این شخصیت محبوب را خواهی خورد بلکه انقدر ازت کوت میگیرم که بن بشی:e41f:
یادم نمیاد اینجا ادعای سرودن شعر کرده باشم ؟!
این به آن در;)
در مورد بحث دفاع از شعر هم باید بگم :
خب من فکر نمیکنم مهربد در مورد خود شعر و موسیقی چنین نگری داشته باشند ( البته من همه ی پست ها رو نخوندم )بلکه فکر میکنم نقد ایشان بر شیوه ی بهره گیری شما و مفهایم پنهان شده در لایه های شعرهایی ست که به کارمیگیرید و اینکه آن مفاهیم که به تمامی اثبات نشدنی هستند را ادعایی برای ثابت شدن مفاهیمی دیگر میدانید که به آن باور دارید .
هر کدام از انسان ها برای رهایی از بارسنگین هستی و گمگشتگی در انبوهی از پرسش های بی پاسخ به روشی و راهی
برای ارام گرفتن روان خود نیاز دارند . چه بسا عشق به خدا که در وجود شماست نیز بالاترین خوشی را در شما
ایجاد کرده است و برای دیگری درجه ی بالایی از عقلانیت . منتها باید به دنیای پیرامون خویش نگاهی بیندازیم
و در حسابی دو دو تا چهار تا ببنیم که این لذت ها تا چه اندازه با انچه که واقعی است هخوانی دارد ؟ که مبادا
این لذت گرایی ( در اینجا عشق به خدا ) به هپروت ختم نشود : دی
من بدنبال اثبات چیزی نبودم و نیستم چون ما در جهانی زندگی می کنیم که نمی توان بطور مطلق درباره چیزی صحبت کرد و قاطعانه نظر داد ولی نکته اینجاست که جناب مهربد قاطعانه در موردِ من صحبت می کنند و نظر می دهند اینکه چگونه فکر می کنم و خودآگاهیم در چه ترازی قرار دارد !!! خب من در موردِ خودم هم نمی توانم بطور قاطع و محکم صحبت کنم چه برسد به خدا!! ولی جناب مهربد بسیار قاطعانه راجع به بنده نظر می دهند !!
در ضمن من منکر عقل نیستم. نمی شود که در این دنیا فقط و فقط با "احساس" زندگی کرد همانطور که نمی توان فقط با استفاده از " عقل و خرد " مفاهیم هستی را ارزیابی کرد باید از قوه احساس و عواطف هم بهره برد اما جناب مهربد بکل احساس و هنر را بیهوده انگاشته و آن را نوعی خودفریبی می دانند ! دغدغه ی ایشان فقط و فقط فندآوری است و بس و هرچه غیر آن باشد بیهوده است !
Mehrbod
09-12-2015, 12:22 AM
آه؛ مهربد از کی لاس زدن با دختران این اندازه برایت لذتبخش شد؟:e108:
به اسپاگتی اینچنین نیست. پیشآمدانه همین چندی پیش از دوستی کمک میخواستم که کمی هنر لاسیدن
با دخترها را برای من بازیادآوراند, چون دیرگاهیست دستیافتهایِ گوناگون راه به راه دست میدهند و
دخترهای فراوانی پیدا میشوند که خودشان پا پیش میشوند و سر گفتگو را باز میکنند, ولی این
نبود گرایش به لاسیدن و گفتگوی بیهوده و هتا گوش دادن در من کار را به فرجامی نمیرساند.
من چنانکه بایستی حدس بزنید هیچ انگیزهای به چیزهای مجازی هم ندارم, هنگامیکه جوانتر که بودم یکسره روی
اینترنت با این و آن آنهم شبانهروز میلاسیدم و بسیاری از آن دوستیهای مجازی خود به خود به بیرون کشیده میشدند,
ولی این روزها انگیزهیِ این چیزها را ندارم و در هفته تنها چند پیغام رد و بدل میکنم که کی کجا همدیگر را ببینم و بس.
Mehrbod
09-12-2015, 12:29 AM
در مورد بحث دفاع از شعر هم باید بگم :
خب من فکر نمیکنم مهربد در مورد خود شعر و موسیقی چنین نگری داشته باشند ( البته من همه ی پست ها رو نخوندم )بلکه فکر میکنم نقد ایشان بر شیوه ی بهره گیری شما و مفهایم پنهان شده در لایه های شعرهایی ست که به کارمیگیرید و اینکه آن مفاهیم که به تمامی اثبات نشدنی هستند را ادعایی برای ثابت شدن مفاهیمی دیگر میدانید که به آن باور دارید .
هر کدام از انسان ها برای رهایی از بارسنگین هستی و گمگشتگی در انبوهی از پرسش های بی پاسخ به روشی و راهی
برای ارام گرفتن روان خود نیاز دارند . چه بسا عشق به خدا که در وجود شماست نیز بالاترین خوشی را در شما
ایجاد کرده است و برای دیگری درجه ی بالایی از عقلانیت . منتها باید به دنیای پیرامون خویش نگاهی بیندازیم
و در حسابی دو دو تا چهار تا ببنیم که این لذت ها تا چه اندازه با انچه که واقعی است هخوانی دارد ؟ که مبادا
این لذت گرایی ( در اینجا عشق به خدا ) به هپروت ختم نشود : دی
آفرین, من ولی پس شما به این باهوشی را چرا به یاد نمیآورم؟ شما همان *sara r نیستید؟
او, سارا خودش را به کوچهیِ علی چپ زده و ذهنش کمی از گفتگوهایِ چندلایهیِ ما آشفته, اگرنه همینهایی
که گفتید را بباریکی و کمابیش به یکسانی من در همین شبنشینی نوشته بودم, ولی چون کمی زمختاندیشانه میخواند و نمونهوار
از "نشانههایِ (sign) یک چیز" به "تعریف (definition) آن چیز" میرسد, ازینرو که در نگاه بسیار کلان و زمخت یکسان به دیده میایند, این میشود.
Mehrbod
09-12-2015, 12:44 AM
moral of story:make believe stories are absolute truth :e40a:
Why such defeatist attempt to provoke? After years of deep-seated writing and discussion, when all the questions have been answered and put aside, a parable suddenly becomes the "absolute truth"?
And I assume you probably don't know what a parable is, while as a matter of fact it's a simple moralistic story aimed at conveying a point:
Parable: a simple story used to illustrate a moral or spiritual lesson, as told by Jesus in the Gospels.
Ouroboros
09-12-2015, 11:20 AM
سلام دوستان. امیدوارم حالتان خوب باشد. چه خبرها؟ چه بحثهای جالبی شده و من از دست دادهام؟ چه کاربران تازهای آمدهاند و من نمیشناسم؟ .. برادر دینی من mbk را چرا اخراج کردهاید؟! حل معما از پستهای او به راستی زیبا و دلچسب بود.
میبینم که مهربد همچنان به نحوی خستگیناپذیر در حال اسپم کردن تاپیکهای مختلف با نوشتههای فناوریستیزانه است؟ اگر ماشینهای آدمخوار ترتیبمان را ندهند ملال این مباحث قطعا کارمان را خواهند ساخت. مهربد همچون نوحیست که هشدار طوفان میدهدمان، بیآنکه کشتیای برایمان بسازد، واجبالکفر است رسالت چنین پیغمبری.
sonixax
09-13-2015, 03:52 AM
دبیر اجرایی معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای خواستار تصویب آن از سوی ایران شد - BBC Persian (http://www.bbc.com/persian/iran/2015/09/150912_l12_iran_ctbt_nuclear_test_ban)
تاکنون بیش از ۱۶۰ کشور این معاهده را امضا و به تصویب مجالس خود رسانده اند اما برای اجرایی شدن آن لازم است که ۴۴ کشور مشخص آن را امضا و تصویب کنند که از این تعداد هنوز ۸ کشور این اقدام را عملی نکرده اند.
این هشت کشور شامل ایران، آمریکا، مصر، چین و اسرائیل است که معاهده امضا کرده اما به تصویب مجلس خود نرسانده اند و پاکستان، هند و کره شمالی که هنوز این پیمان را امضا هم نکرده اند.
دوستان کسی میدونه این 44 تا کشور مشخص بر چه اساسی انتخاب شدند که تصویب و امضاشون سرنوشت اجرای این معاهده رو مشخص میکنه ؟! من این طوری فهمیدم : یعنی باقی کشورها از بیخ کشک همین 44 تا مهم هستند که یکیش هم ایرانه!!!! چرا ؟!
Lord-Agnostic
09-13-2015, 08:58 AM
دوستان عزیز کسی از جناب مزدک خبر ندارد؟ چندیست تنها درفیسبوک فعالیت می کنند.
Lord-Agnostic
09-13-2015, 09:08 AM
دبیر اجرایی معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای خواستار تصویب آن از سوی ایران شد - BBC Persian (http://www.bbc.com/persian/iran/2015/09/150912_l12_iran_ctbt_nuclear_test_ban)
دوستان کسی میدونه این 44 تا کشور مشخص بر چه اساسی انتخاب شدند که تصویب و امضاشون سرنوشت اجرای این معاهده رو مشخص میکنه ؟! من این طوری فهمیدم : یعنی باقی کشورها از بیخ کشک همین 44 تا مهم هستند که یکیش هم ایرانه!!!! چرا ؟!
درود
به نگرم شاید بر اساس میزان توانایی و احتمال و امکان بالقوه ی کشورهای مذکور در رسیدن به سلاح هسته ای، مشخص شده اند..
Lord-Agnostic
09-13-2015, 09:18 AM
درود,
شما یک چهار پنج سالی دیر آمدهاید و شیوهیِ نگاه و نگرشتان همان
است که بیشتر هموندان کهنهکار اینجا در روزهای آغازین میداشتند.
شوربختانه بوارونه آنچه فکر میکنید, اینهایی که نامبُردید گرچه سختیها و گرفتاریهایی بزرگ و در شان نگرش,
ولی در چهرهیِ کلان بیهودهاند, زیرا گرفتاری اصلی نه در دینداری و بیسوادی مردم, بساکه در روندیست که سیستم
تکنولوژیک در جهان دارد میپیماید و آیندهای که برای همگان رقم میزند. ازینرو در چهرهیِ کلان, ایران یک مهرهیِ کوچک
بیشتر نیست و بود و نبود او تغییری در چیزی نمیدهد; یا ایران بمانند دیگر کشورهای غربی روی به
تکنولوژی پیشرفته میاورد و مانند آنها دینداری را کنار میگذارد — چون دینداری و دانش {+ تکنولوژی} سازگاری
پایینی دارند — یا خود به خود از روی ناکارآمدی کشورگردانی و اقتصاد ناشکوفا, از میدان رقابت بیرون میافتد.
درود
به فرض که بر اساس گفته ی شما، پیشرفت تکنولوژی ما را به ورطه ای خطرناک و خطرساز بکشاند، و ایضاً ما نیز توانایی کنترل این وضعیت را نداشته باشیم (که بنا به گفته شما نداریم)، راهکار چیست؟
آیا به علت عدم توانایی در جلوگیری از وقوع این امر، می توان عناصر و فاکتورهای قابل تغییرِ موجود را (هرچند که به زعم شما در مقابل میزان خطرِ پیشرفتِ تکنولوژی ناچیز باشد) به کل نادیده گرفت؟
آفرین, من ولی پس شما به این باهوشی را چرا به یاد نمیآورم؟ شما همان *sara r نیستید؟
او, سارا خودش را به کوچهیِ علی چپ زده و ذهنش کمی از گفتگوهایِ چندلایهیِ ما آشفته, اگرنه همینهایی
که گفتید را بباریکی و کمابیش به یکسانی من در همین شبنشینی نوشته بودم, ولی چون کمی زمختاندیشانه میخواند و نمونهوار
از "نشانههایِ (sign) یک چیز" به "تعریف (definition) آن چیز" میرسد, ازینرو که در نگاه بسیار کلان و زمخت یکسان به دیده میایند, این میشود.
خودشه همون sara :e032:
اری شما نیز در راستای همون چیزهایی که در پست بالایی گفتم ، به ایشان نگر خودتون رو گوشزد
کرده بودید در این زمینه ولی انگار شو ر و احساس پایگاه قوی تری از منطق در ایشان دارد . شور و احساس
به خودی خود بد نیست که اگر بد بود برای نمونه عنصر تخیل که مرزهای منطقی ادبیات را در هم می شکند نیز
میتوانست معیاری نا بهنجار برای قضاوت و بد بودن یک اثر ادبی باشد .ولی به نگرم پیش داوری در نتیجه گیری
زودهنگام در پاسخ ها برای پرسش های اساسی زندگی و باورها و ایمان بدون پایگاه منطقی به هر چیزی
بدترین گزینه ای ست که می توان پیش رو داشت .
Ouroboros
09-14-2015, 09:22 AM
در ضمن وقتی در این فروم یک شخص لمپن و فرومایه می آید و جستار چامه (!)باز می کند و می گویداز نیچه خیلی تاثیر گرفته ام ولی والا ما تابحال هرچه از پست های این فرد دیده ایم جز لمپنی و بی ادبی و وقاحت چیزی نبوده است و اینقدر این فرد در نظرم حقیر است که ارزش ِ نام بردن را ندارد هرچند بسیار شخصیت ترحم برانگیزی هم دارد!! حال به بنده حق دهید منی که چندین سال از محضر اساتیدی چون دکتر کدکنی و دینانی و.. بهره برده ام دوست نداشته باشم در این جا به بحث و مباحثه بپردازم. در صورت تمایل پیام خصوصی بدهید تا آدرس آن فروم را برایتان بگذارم .
منظورتان داریوش است؟
وای خدایا دلم :e412::e415:
شما گمان میکنید به فلان نهاد معتبر یا شخص خوشنام آویزان شدن باعث معتبرتر شدن افکارتان میشود؟ اینجا خود خدا را قبول ندارند! :e404:
جایی نروید ولی حرفهایتان دست کم در ظاهر نغز است، و اگر به دنبال گفتگو با مخالفان خود هستید جایی را روادارتر و مهربانتر از اینجا نخواهید یافت، بیخدایان خارج از این انجمن چنان به این قبیل مفاهیم حساس هستند که به محض شنیدن لفظ عرفان یا هر آنچه که به نحوی گواه آن باشد رمیده، زبانی کنایی و تمسخرآلود اتخاذ میکنند، باز اینجا حرفهای شما را میخوانند که خودش خیلی زیاد است.
ولی من در نوشتههای شما یک خودشیفتگی بسیار شگفتانگیزی و خارقالعادهای میبینم که خرقهی خشوع پوشیده! داریوش درست میگوید و برخلاف مهربد که فریب این نمایش را خورده، خوب مچتان را گرفته! فقط نمیدانم چرا اینرا تیپیک زنان تلقی میکند و از آن دوری میجوید؟ هرگونه تلاشی از سوی زنان برای پیچیدهسازی خودشیفتگی طبیعیشان شایستهی تحسین است. احتمالا ناراحت است که فلسفه و ریاضی را تا سرحد ماتیک سرخاب تقلیل درجه دادهاید. جالب است نه؟ کسانی که از تقدسزدایی برای خود حرفهای ساختهاند، اموری پیشپا افتاده را به مرتبهی قدسی برکشیدهاند.
به هر حال بیایید دست از این ننه-من-غریبم و ننه-من-قربانیم بازی بردارید و یکی دو پُست بزنید تا ببینیم از آن همه تلمذ نزد اساتید بزرگ چه آموختهاید. :e306:
Dariush
09-14-2015, 10:13 AM
درود امیر جان، کجا بودی اینهمه زمان برادر؟ فکر دل ما را نمیکنی؟
چه خبرها؟ اوضاع براه و حرم سرا گرم است همچنان؟:e405:
Ouroboros
09-14-2015, 11:15 AM
درود امیر جان، کجا بودی اینهمه زمان برادر؟ فکر دل ما را نمیکنی؟
چه خبرها؟ اوضاع براه و حرم سرا گرم است همچنان؟
درود، ممنون. :e402:
آمدم اینجا کمی دربارهی بازی بنویسم دیدم بحثهای هنری داغ است نشد. :e40f:
شما چطورید؟ امیدوارم زندگی به کامتان باشد.
Dariush
09-14-2015, 11:23 AM
درود، ممنون. :e402:
آمدم اینجا کمی دربارهی بازی بنویسم دیدم بحثهای هنری داغ است نشد. :e40f:
شما چطورید؟ امیدوارم زندگی به کامتان باشد.
بد نیستم، اوضاع هم خوب است «الحمدالله» :e415:
آن اوائل که اینجا عضو بودم، باور کن هرگز تصور اینکه
روزی مصافحه اسلامی با کاربران داشته باشم را نمیکردم؛
الله وکیلی انجمنی داریم به شکل جنون آمیزی غیرقابل قابل
پیش بینی...
نکند از نوشتن پیرامون بازی منصرف بشوید، مدتهاست خاموش
مانده، بنویسید تا ما هم انگیزه بیشتر پیدا بکنیم هم برای نوشتن
در آن مورد و هم برای بازی کردن. میبینید که مهربد هم دست به
دامان دوستان شده برای آموختن بازی؛ دریغ مدارید :e523:.
یه نفر
09-14-2015, 05:58 PM
بانو سارا سلام
بهتره شما و امثال شما (من) کمتر در فروم شرکت کنید و بیشتر نظاره گر باشید.
من که مدتیه سعی میکنم فقط پست ها رو بخونم و در بحث ها شرکت نکنم. معتقدم برخورد تیم مدیریت اینجا کاملا سلیقه ای ست.
آنارچی معتدل و مهربان با صبور
داریوش به شدت خشک و اسیر در گذشته فجیعش
میلاد همچون دلقکی که دارای کتابخانه ای از کتاب های فلسفه دارد..
هر کدام از این مدیران که هنوز اسم دو نفرشون رو نمیگم کاملا سلیقه ای با اعضای جدید برخورد میکنند.
راستی از این دو دستگی در انجمن متنفرم. قبلا همه شما در یک جناح و یک خط فکری بودید. الان بر علیه هم شده اید...
تا حالا ندیده بودم شیخ امیر به مهربد متلک بگه!
با تشکر از همتون. من تقریبا هر روز پست های اینجا رو دنبال میکنم
Dariush
09-14-2015, 06:59 PM
داریوش به شدت خشک و اسیر در گذشته فجیعش
:e412::e412:
واقعا ترولهای به حرفدرآوری هستید!
Dariush
09-14-2015, 07:02 PM
Russell
همچنان میخواهی با ما قهر باشی؟:e413:
Russell
09-14-2015, 07:05 PM
همچنان میخواهی با ما قهر باشی؟
نه بابا داریوش جان قهر کجا بود؟
واقعا ترولهای به حرفدرآوری هستید!
خدا یک عقلی به اینها (http://forum.hammihan.com/thread197744.html)بدهد و یک پولی هم به ما.
Dariush
09-14-2015, 07:13 PM
نه بابا داریوش جان قهر کجا بود؟
خواستم بدانی که ما دوستات داریم همیشه، اگر چه شاید جایی
هنگام جدلهای عقیدتی صدایم بالا برود، اما در ارادت من خدشهای
وارد نخواهد آمد... شرافت و صداقتِ شما همیشه برای من مورد
ستایش بوده راسل گرانقدر...
حالا بگو بدانیم حال و احوال چطور است این روزها؟ خیلی زمان است
شترنگ نزدهایم؛ اگر فردا شب بودی و مایل بودی یک دست میزنیم.
Russell
09-14-2015, 07:29 PM
خواستم بدانی که ما دوستات داریم همیشه، اگر چه شاید جایی
هنگام جدلهای عقیدتی صدایم بالا برود، اما در ارادت من خدشهای
وارد نخواهد آمد... شرافت و صداقتِ شما همیشه برای من مورد
ستایش بوده راسل گرانقدر...
حالا بگو بدانیم حال و احوال چطور است این روزها؟ خیلی زمان است
شترنگ نزدهایم؛ اگر فردا شب بودی و مایل بودی یک دست میزنیم.
شما لطف دارید، این علاقه و احترام دوطرفه است داریوش جان.
باشد حتما همین شب ها شترنگی میزنیم.
Dariush
09-14-2015, 07:54 PM
خدا یک عقلی به اینها بدهد و یک پولی هم به ما.
:e415:
عجب کسخلهایی پیدا میشوند واقعا! من همیشه گفتهام و میگویم که
اگر شبکههای مجازی و اینترنت پر از کیفیات نامطلوب باشد، یک خوبی غیرقابل
انکار دارد و آن اینکه آدم میفهمد در کنار چه کساخیلی در جهان واقعی دارد
زندگی میکند:e404:.
Russell
09-14-2015, 08:06 PM
عجب کسخلهایی پیدا میشوند واقعا! من همیشه گفتهام و میگویم که
اگر شبکههای مجازی و اینترنت پر از کیفیات نامطلوب باشد، یک خوبی غیرقابل
انکار دارد و آن اینکه آدم میفهمد در کنار چه کساخیلی در جهان واقعی دارد
زندگی میکند.
آری حقیقتا.
من تازه داشتم نگاهی به عرفان میانداختم، عرفانی که تا آنجایی که
یادم هست در نظرم چرند میآمده، حداقل دربارهیِ سخنان عرفانی که
به گوشم میخورده. ولی امیر درست میگوید و خودشیفتگی عجیب
غریبی در پس این سخن از بندگی و حقارت وجود دارد.
و البته این نکته را نباید فراموش کرد که قضاوت دربارهیِ نظرات از طریق
گفتههایِ هواداران اینترنتی آنها معمولا با ناامیدی همراه است.
Alice
09-14-2015, 08:16 PM
من وقتی فیلترشکن خودمو روشن میکنم تور هم باز میشه، ولی وقتی باز نمیکنم تورم باز نمیشه! یعنی فیلترشکنم با تور رابطه ای داره؟
Dariush
09-14-2015, 08:29 PM
آری حقیقتا.
من تازه داشتم نگاهی به عرفان میانداختم، عرفانی که تا آنجایی که
یادم هست در نظرم چرند میآمده، حداقل دربارهیِ سخنان عرفانی که
به گوشم میخورده. ولی امیر درست میگوید و خودشیفتگی عجیب
غریبی در پس این سخن از بندگی و حقارت وجود دارد.
و البته این نکته را نباید فراموش کرد که قضاوت دربارهیِ نظرات از طریق
گفتههایِ هواداران اینترنتی آنها معمولا با ناامیدی همراه است.
این سرنوشت هر معرفتیست که پایش توسط نردهای اینترنتی به صفحات
وب باز میشود...
اگر میخواهید در مورد عرفان مطالعه کنید، اولین و نه آخرین کار ِ اشتباه
این خواهد بود که با گوگل آغاز بکنید. من به شما کتاب عرفان و فلسفه
اثر والتر ت.استیس با ترجمه بسیار خوب خرمشاهی را پیشنهاد میکنم.
استیس کسیست که کتاب فلسفه هگل را نوشته که در نوع خود بسیار
اثر درخشانیست پیرامون هگل و شاید هنوز ارزندهترین.
Russell
09-14-2015, 08:52 PM
این سرنوشت هر معرفتیست که پایش توسط نردهای اینترنتی به صفحات
وب باز میشود...
اگر میخواهید در مورد عرفان مطالعه کنید، اولین و نه آخرین کار ِ اشتباه
این خواهد بود که با گوگل آغاز بکنید. من به شما کتاب عرفان و فلسفه
اثر والتر ت.استیس با ترجمه بسیار خوب خرمشاهی را پیشنهاد میکنم.
استیس کسیست که کتاب فلسفه هگل را نوشته که در نوع خود بسیار
اثر درخشانیست پیرامون هگل و شاید هنوز ارزندهترین.
سپاس از کتابی که معرفی کردی داریوش جان، سوال اصلی من
ولی همچنان ولی اساس عرفان است. تضادیست که با Empiricism
دارد. اینکه نوع استدلال کردن آن متفاوت است. برای چنین سوالی آیا،
برای مثال آشنایی بیشتر با هگل و هایدگر نیاز است؟
Russell
09-14-2015, 08:55 PM
من وقتی فیلترشکن خودمو روشن میکنم تور هم باز میشه، ولی وقتی باز نمیکنم تورم باز نمیشه! یعنی فیلترشکنم با تور رابطه ای داره؟
درود
آری، نتیجهیِ آزمایشتان که چنین میگوید.
میتوانید به خود تور هم پروکسی بدهید یا تنظیمات مخفی سازی
ارتباط را دستکاری کنید ببینید چه میشود.
Dariush
09-14-2015, 09:11 PM
سپاس از کتابی که معرفی کردی داریوش جان، سوال اصلی من
ولی همچنان ولی اساس عرفان است. تضادیست که با Empiricism
دارد. اینکه نوع استدلال کردن آن متفاوت است. برای چنین سوالی آیا،
برای مثال آشنایی بیشتر با هگل و هایدگر نیاز است؟
نه؛ به نظر من هگل (در مورد هایدگر نمیدانم) با نگرش تاریخی خویش
پیرامون عرفان که آن را دارای نوعی «منطق عالی» یا چیزی شبیه به آن
میدید، یکسره به خطا رفته است. من از همان روز نخست، بجای آنکه
بخواهم نوعی منطق از عرفان بیرون بکشم، سعی در درک نوعی شهود
درونی از آن داشتم. استیس هم بر این باور است که نباید تصور بکنیم که
عرفان منطقی خاص خود دارد، بلکه بهتر است آن را دریافت حسی و درونی
شناخت. برای نمونه یک گزارش تجربه عرفانی آفاقی را ببینید:
سیاه همچنان سیاه و سفید همچنان سفید باقی میماند. ولی سیاه
سفید است و سفید سیاه است. اضداد با هم جمع میشوند ، بیآنکه
از آنچه بودهاند ساقط شوند.
اگر چه به نظر میرسد که نوعی هماوردی با منطق طلبیده میشود، اما
در واقع منظور به گمان من این است که این پیام داده شود که منطق
را در این مسلک جایی نیست.
بنابراین به شما پیشنهاد میکنم از تاریخینگری هگلی خود را
تصفیه کنید و سپس سعی بکنید توجیه منطقی پیدا کردن را رها
بکنید و سپس شروع به مطالعه بکنید. در عمل بسیار دشوار است
که بدیهیات را کاملا وآژگونشده دیدن! اما به نظر من باید
صبور بود، و کمی همدلی به خرج داد؛ من این اندازه صبور نبودم که
خروارها صفحه شطحیات را زیر و رو کنم برای درک فضای ذهنی روانی
کسانی که چندان به سلامتشان اعتماد نداشتم!
Mehrbod
09-14-2015, 09:50 PM
دوستان عزیز کسی از جناب مزدک خبر ندارد؟ چندیست تنها درفیسبوک فعالیت می کنند.
در فیسبوک هم دسترسی ایشان چندیست بسته شده و از او
خواستهاند که برگه نشان بدهد که براستی آریا سرخورد یا دیگریست.
Alice
09-14-2015, 10:01 PM
چرا؟ مگه مزدک چکار کرده میگن سند بده؟
Mehrbod
09-14-2015, 10:06 PM
سلام دوستان. امیدوارم حالتان خوب باشد. چه خبرها؟ چه بحثهای جالبی شده و من از دست دادهام؟ چه کاربران تازهای آمدهاند و من نمیشناسم؟ .. برادر دینی من mbk را چرا اخراج کردهاید؟! حل معما از پستهای او به راستی زیبا و دلچسب بود.
میبینم که مهربد همچنان به نحوی خستگیناپذیر در حال اسپم کردن تاپیکهای مختلف با نوشتههای فناوریستیزانه است؟ اگر ماشینهای آدمخوار ترتیبمان را ندهند ملال این مباحث قطعا کارمان را خواهند ساخت. مهربد همچون نوحیست که هشدار طوفان میدهدمان، بیآنکه کشتیای برایمان بسازد، واجبالکفر است رسالت چنین پیغمبری.
خوش آمدید!
من هم از چیستانکهایِ mbk بدم نمیامد, ولی رویهمرفته noise و دستوپاگیر بود.
"ملال" که گفتید در پارسی همان "ستوه" است که گونهای خستگی میباشد و دریافت
شما درست است, یکی از ویژگیهایِ خوب من همین است که نستوه¹ ام, ولی نمیتوان
این چشمداشت را از هر کسی داشت.
هر آینه در دست دیگر, بایستی بپذیرید که اگر نه کودنانه, بسیار کودکانه است
که پس از دریافت اینکه آیندهیِ پیش روی تکنولوژی و شهرمندی (تمدن) راه
به ناکجاآباد میبرد ناگهان برگردیم و بگوییم: خب درسته آیندهای برای هیچکدام از ما در کار نیست ..
حالا ولی چطوره یه خُرده هم دربارهیِ سیاست و اینکه دموکراسی بهتره یا آنارشیسم حرف بزنیم؟
¹
نستوه . [ ن َ ] (ص ) لغةً، خستگی ناپذیر. ناافتاده . ضد ستوه و بستوه . و اسم معنی (حاصل مصدر) آن نستوهی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عاجزنشونده . (فرهنگ نظام ). آنکه به ستوه نیاید. که درمانده و عاجز نشود. مقاوم . (یادداشت مؤلف ). آنکه در کارها ستوه نگردد یعنی ملول و عاجز نشود :
که کشت آن سیه پیل نستوه را
که کند از زمین آهنین کوه را.
(https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%87)
Alice
09-14-2015, 10:07 PM
درود به راسل؛ خوبی راسل جان؟ سرت شلوغه کم سر میزنی دیگه آره؟ یا اینکه مسببش کسای دیگه این؟
Mehrbod
09-14-2015, 10:07 PM
چرا؟ مگه مزدک چکار کرده میگن سند بده؟
دشمنان مجازی! گویا گزارش رد کردهاند که او با نام راستین فعّالیت نمیکند, ازینرو.
بانو سارا سلام
بهتره شما و امثال شما (من) کمتر در فروم شرکت کنید و بیشتر نظاره گر باشید.
من که مدتیه سعی میکنم فقط پست ها رو بخونم و در بحث ها شرکت نکنم. معتقدم برخورد تیم مدیریت اینجا کاملا سلیقه ای ست.
آنارچی معتدل و مهربان با صبور
داریوش به شدت خشک و اسیر در گذشته فجیعش
میلاد همچون دلقکی که دارای کتابخانه ای از کتاب های فلسفه دارد..
هر کدام از این مدیران که هنوز اسم دو نفرشون رو نمیگم کاملا سلیقه ای با اعضای جدید برخورد میکنند.
راستی از این دو دستگی در انجمن متنفرم. قبلا همه شما در یک جناح و یک خط فکری بودید. الان بر علیه هم شده اید...
تا حالا ندیده بودم شیخ امیر به مهربد متلک بگه!
با تشکر از همتون. من تقریبا هر روز پست های اینجا رو دنبال میکنم
سلام بانو یه نفر عزیز
راستش من مانده ام که شما نظاره گر چه هستید در این فروم؟ نظاره گر هتاکی ها و لودگی ها و مسخره بازی ها و فرسایشی کردن بحث ها؟ براستی در این مدتی که اینجا عضو بوده اید چه آموخته اید از مباحث مطروحه در اینجا؟ من پست های شما را خوانده ام و دیده ام که چه رفتار ناشایستی با شما داشته اند آنهم بی هیچ دلیلی!! علت دلبستگی شما به اینجا برایم عجیب است. البته فکر می کنم شما به این فروم و خواندن مطالبش عادت کرده باشید و دلبستگی به آنصورت وجود ندارد.
:e032:
ای خدا یک نفر دیگرشان هم نیامده به ما گیر داد!!
منظورتان داریوش است؟
وای خدایا دلم :e412::e415:
تهرانی های قدیم یک ضرب المثل معروفی داشتند و آن این بود که "فحش را که بیاندازی زمین خودش صاحبش را پیدا می کند" :))
شما گمان میکنید به فلان نهاد معتبر یا شخص خوشنام آویزان شدن باعث معتبرتر شدن افکارتان میشود؟ اینجا خود خدا را قبول ندارند! :e404:
پس قبول دارید که دکتر کدکنی ها و دینانی ها و اعوانی ها و حسین نصرها آدمهای معتبری هستند نه؟ افکار و اندیشه ی بنده متاثر از آرا و اندیشه های این عزیزان بوده است !!
خدایا دیگر باید چطور بدیهیات را توضیح دهم !!!
جایی نروید
این دستور است ؟ یا درخواست است؟ شما ارباب جدید هستید؟ اینجا چه خبر است:e40b:
ولی حرفهایتان دست کم در ظاهر نغز است،
ممنون خودم هم می دانم که هرچه که راجع به دوستتان و این فروم گفته ام تمامی درست است و صحیح!
و اگر به دنبال گفتگو با مخالفان خود هستید جایی را روادارتر و مهربانتر از اینجا نخواهید یافت، بیخدایان خارج از این انجمن چنان به این قبیل مفاهیم حساس هستند که به محض شنیدن لفظ عرفان یا هر آنچه که به نحوی گواه آن باشد رمیده، زبانی کنایی و تمسخرآلود اتخاذ میکنند،
حضرت آقا بنده کی و کجا اذعان داشته ام که بدنبال گفتگو با مخالفان (آنهم البته از نوع بی سوادش!) هستم؟ بنده دوست دارم جایی باشم که برایم challenge ایجاد کند نه جک بازار نه هتاکستان!! قربان بنده در دنیای حقیقی خوشبختانه یا متاسفانه دارای نزدیکان و دوستان و آشنایان اتیست هستم پس بی خدا ندیده نیستم! بخدا اگر اینطوری باشند. درست است به دینم گیر می دهند و بابت مسلمانی ام سرزنشم می کنند ولی خب دیگر سر هر چیز ربط و بی ربطی به مسلمانی ام کار ندارند مثلا شده است با دوستان اتیستم قرار گذاشته باشم و دیر سر قرار بروم و آنها را یک چند ساعتی ! معطل کنم خب آنها سرزنشم کرده اند بابت تاخیرم ولی آن را به دین و آیینم ربط ندادند و نگفتند چون تو مسلمانی بخاطر همین تاخیر داشته ای!!
باز اینجا حرفهای شما را میخوانند که خودش خیلی زیاد است.
بخدا منم راضی هستم که فقط بخوانند و دیگر نظر ندهند که همه اش چرند است!!
ولی من در نوشتههای شما یک خودشیفتگی بسیار شگفتانگیزی و خارقالعادهای میبینم که خرقهی خشوع پوشیده!
انگی جدید به انگهایم اضافه شد! منکه دیگه نمی خواهم در این فروم فعالیت کنم دیگه چرا آمده اید برای انگ زنی؟ می دانید تاکنون چقدر دراین فروم به بنده انگ زده اند؟
خودشیفتگی انواعی دارد و البته این نوعی که مد نظر شماست بیشتر در افرادی نظیر خودتان یافت می شود!! نه بنده و امثال بنده! مثلا در "جستار بی خدایی چه حسی دارد" با یک خودشیفته ی تمام عیار راجع به همین مفاهیم عارفانه صحبت می کردم بنده خدا اصلا یک کلمه از حرفایم را نمی فهمید و قاط زده بود و هذیان و چرت و پرت جواب می داد و آنطور هم که فهمیدم در کودکی دچار ضربه مغزی شده بوده بیچاره حال روانیش اصلا خوب نبود البته اشتباه از من بود چون بقول حضرت حافظ
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در رنج خودپرستی
من نباید با این فرد پر مدعا و متوهم و بی سواد راجع به مفاهیم بسیار دشوار عرفانی سخن می گفتم بنده خدا به من می گفت که از من بیشتر شبیه ابن سینا است!!!!! من ماندم که کجا گفته ام که شبیه ابن سینا هستم که او خودش را بیشتر شبیه می داند!!:))))))))))) بعد فهمیدم منظورش از لحاظ شراب خواریست!!!!!! ابن سینا را شراب خوار می دانست چون خودش دائم الخمر بود کلا در توهم بسر می برد می گفت عقل سرخ شیخ اشراق را خوانده ام از نثرش خوشم آمد و لی از معنایش نه !!!!!:24::24: یعنی مثل اینکه بگویی چنین گفت زرتشت نیچه را خوانده ام از نثرش خوشم آمد ولی از معنایش نه!! البته بلانسبت عقل سرخ جناب شیخ اشراق! بعد نکته ی جالبتر اینجا بود که وقتی من یک مثال از یک پرنده زدم گفت اگر پرنده ای را ندیده باشیم چطور پروازش را قبول کنیم!!! یعنی بدبخت اصلا نمی دانست شیخ اشراق را چگونه می نویسند و آنوقت ادعاهای احمقانه می کرد!!
باور کنید این اراجیف را وقتی به دکتر دینانی بگویید از خنده می میرد!! ایشان همیشه در برابر همچین چرندیاتی می گویند درست است که من صدرایی هستم ولی خب دلیل نمی وشد از ابن سینا دفاع نکنم در برابر این چرندیات. آخر کسی که یک خط که نه یک کلمه هم نه یک نقطه از آثار شیخ الرییس را نخوانده است چطور بخود اجازه می دهد اینطور متوهمانه در باره ی ابن سینا حرف بزند؟
بله چون خداشیفته هستم !من مغرورم چرا مغرور نباشم ؟ وقتی که بنده ی او هستم؟ شما بزرگترین عرفا را هم نگاه کنید کسانی که از مرحله ی فنا هم گذشته اند در آنها هم غرور خواهید دید آنهم چه غروری! مولانا خلق را دیو و دد می نامد !! دیوژن هم همینطور! اابن عربی می گوید این اوست که به عصر خویش ارزش داده است!
در حقیقت کسی که حتی ذره ای از پرتوی نور یار بر آینه ی دلش بیفتد چرا نباید به خود شیفته شود؟ که همانا ریشه در خداشیفتگی است و خیلی با آن خودشیفتگی ِ شما و امثال شما فرق دارد!
داریوش درست میگوید و برخلاف مهربد که فریب این نمایش را خورده، خوب مچتان را گرفته! فقط نمیدانم چرا اینرا تیپیک زنان تلقی میکند و از آن دوری میجوید؟ هرگونه تلاشی از سوی زنان برای پیچیدهسازی خودشیفتگی طبیعیشان شایستهی تحسین است. احتمالا ناراحت است که فلسفه و ریاضی را تا سرحد ماتیک سرخاب تقلیل درجه دادهاید. جالب است نه؟ کسانی که از تقدسزدایی برای خود حرفهای ساختهاند، اموری پیشپا افتاده را به مرتبهی قدسی برکشیدهاند.
ببین من چقدر بدبخت شده ام که یک روان پریش باید مچم را بگیرد:e415:
می دانید اینجا ما به هرکسی برخورد کردیم شخصیت ما را توصیف کرد !! نمی دانم فقط می توانم بگویم
هر کسی از ظن ِ خود شد یارِ من
کس نجست از درون اسرار ِ من
به هر حال بیایید دست از این ننه-من-غریبم و ننه-من-قربانیم بازی بردارید و یکی دو پُست بزنید تا ببینیم از آن همه تلمذ نزد اساتید بزرگ چه آموختهاید. :e306:
بخدا من ننه من غریبم و قربانیم بازی در نیاورده ام! دارم قسم خدا را می خورم! راستش من در طول روز همش دارم به یک زبانی می حرفم که از چپ به راست نوشته می شود یعنی دقیقا در فاز مخالف زبان مادریم. خب وقتی می آیم فارسی بنویسم ناخودآگاه خیلی ادبی و احساسی می شود باورتان می شود من وسط پست هایم در اینجا شعر هم سروده ام!!
راستش من یک مدتی قبل از اینکه اینجا عضو بشوم می آمدم و مطالب اینجا را می خواندم البته بیشتر مطالب کاربر ابن سینا را! بعد دیم ایشان پست نمی گذارند عضو شدم که در جستارهای ایشان شرکت کنم. همین دوست داشتم با کسی از فلسفه و در مورد فلسفه آنهم از نوع مشایی اش صحبت کنم همین. من خودم عضو یک فروم فلسفی هستم الان ولی غیر فارسی هست دوست داشتم با زبان دلم در مورد فلسفه حرف بزنم خب آمدم اینجا. بخدااااااااا الان هم لوس بازی نمی کنم. راستش من قبلا عضو یک فروم موسیقی بودم بعدش دیگر آمدم بیرون بدلایلی و دیگر برنگشتم اما همین اخیرا برایم دعوتنامه ای آمد و دوستی که نقاط ضعفم را در موسیقی خوب می دانست با گذاشتن لینک آلبومی که بقول خودش تمامی در گوشه ی مهربانی (از گوشه های موسیقی سنتی) است دلم را لرزاند و با "بی من نرو" دلم را برد!!خب برگشتم به آن فروم و آنجا فعالیتم را شروع کرده ام. آنها حرفم را بخوبی می فهمند وقتی از گامها و هارمونی حرف می زنم و تناسبات زمانی در موسیقی را می گویم و به اعداد ربطش می دهم . خب آنجا آدم چیز یاد می گیرد دیگر ;)
من وقتی آمدم اینجا چه یادگرفتم؟ فقط دشنام و ناسزا!
این را هم باید بگویم که من دیگر دوست ندارم راجع به عرفان و اینجور مسائل چیزی بنویسم اینجور چیزها شهودی است و تجربی و هماره به سالکان توصیه می شود که در مقابل غیر خموش باشند چون دگران نمی فهمند احوالات آنها را و زبان به یاوه گویی و شماتت باز می کنند چنانچه در اینجا هم شاهدش بودم.
شما خودتان اگر در فرومی باشید وشما را بنده ی خود بدانند و به شما بگویند تو در برابر من یک بنده هستی و خیلی پایینتری و باید قبول کنی که ما از قله به تو نگاه کنیم؟ ایا باز هم در انجا فعالیت می کنید ؟ معلوم است که نه!
:e032:
sonixax
09-15-2015, 01:12 AM
خدا یک عقلی به اینها بدهد و یک پولی هم به ما.
یعنی با این لینکت روزم رو ساختی :e032::e306::e00e::e303:
Mehrbod
09-15-2015, 03:22 AM
در هر حال جناب مهربد خودتان هم باید قبول کنید که رفتاری که با من داشتید را با هیچ مسلمان دیگری نداشته اید تاکنون! و نمی دانم واقعا چرا اینقدر از مسلمانان بیزارید و از من بیزارتر ؟ منکه هیچوقت حداقل در فضای مجازی همچین تنفری را تجربه نکرده ام!
بیشتر چیزهایی که شما احساس میکنید من احساس میکنم, تنها در ذهن خودتان رخ میدهند.
در اینجا هم بوارونه, چنانکه گفتم در شما تراز خودآگاهی بالا میبینم
و این را من فروزهای (virtue) بسیار کمیاب و نیک برمیشمارم.
Ouroboros
09-15-2015, 08:13 AM
سیاه همچنان سیاه و سفید همچنان سفید باقی میماند. ولی سیاه
سفید است و سفید سیاه است. اضداد با هم جمع میشوند ، بیآنکه
از آنچه بودهاند ساقط شوند.
اگر چه به نظر میرسد که نوعی هماوردی با منطق طلبیده میشود، اما
در واقع منظور به گمان من این است که این پیام داده شود که منطق
را در این مسلک جایی نیست.
مهمترین نقص عرفان عقلانیتستیزی یا جمع اضداد یا گشودن راه به تناقضگویی و ... نیست، مهم همان تجلی اخلاق بردگان در آنست.
خوش آمدید!
من هم از چیستانکهایِ mbk بدم نمیامد, ولی رویهمرفته noise و دستوپاگیر بود.
"ملال" که گفتید در پارسی همان "ستوه" است که گونهای خستگی میباشد و دریافت
شما درست است, یکی از ویژگیهایِ خوب من همین است که نستوه¹ ام, ولی نمیتوان
این چشمداشت را از هر کسی داشت.
هر آینه در دست دیگر, بایستی بپذیرید که اگر نه کودنانه, بسیار کودکانه است
که پس از دریافت اینکه آیندهیِ پیش روی تکنولوژی و شهرمندی (تمدن) راه
به ناکجاآباد میبرد ناگهان برگردیم و بگوییم: خب درسته آیندهای برای هیچکدام از ما در کار نیست ..
حالا ولی چطوره یه خُرده هم دربارهیِ سیاست و اینکه دموکراسی بهتره یا آنارشیسم حرف بزنیم؟
درود و سپاس.
ملالانگیز بودن گفتمان شما بخشی از ایراد ذاتی آنست، همینطور کیفیت مشکلی مهم اما یکسان که باید از هر جهت و با وسواس آنرا برسی کرد نیست. ملال را من آموختهام که بسیار احترام بگذارم، و با آن همچون ندای روح متعالی برخورد میکنم که به من میگوید اینجا چیزی برای دانستن، آموختن و برگرفتن وجود ندارد.
مشکل اینست که شما به حفرهای در دیوار «روایت بزرگ» پی بردهاید و اکنون تنها از این حفره به جهان پُشت ِ آن نگاه میکنید. روایت بزرگ لیبرالدموکراسی متأخر، از علمگرایی آن تا داروینیسم مبتذل آن(این ایده که هرچه جلوتر میرویم چیزها پیشرفت میکنند)، از چپگرایی آن تا ناهنجاری ذاتی آن، از اخلاقیات بردگانی که بر آن حاکم شده تا تمام وجوه ذهنی و عینی و اجتماعی دیگری که دارد چنان زورمند و پیشفرض و پنهان از خودآگاه است که هیچیک از باورمندان به آن نمیدانند در حال پیروی و ایمان به یک ایدئولوژی هستند، بلکه گمان میکنند اینها فکتهای ابژکتیو از جهان پیرامون است، از جنس و به قطعیت نیروی جاذبه یا وجود مریخ. ما آدمهای تحت آن، هنگامی که ایرادی بنیادین و آشتیناپذیر در این روایت پیدا میکنیم، چنان اثری ژرف بر ما باقی میگذارد که نمیتوانیم از دریچهای دیگر به جهان نگاه بکنیم. «همه چیز» عوض میشود، چراکه همه چیز بخشی از آن دیوار دروغهاست و ربطی به حفرهای که ما یافتهایم و جهان راستین که آن حفره به ما نشان میدهد ندارد.
http://www.daftarche.com/attachment.php?attachmentid=4879&stc=1
من با وضع آشنا هستم زیرا خودم مدتی به آن دچار بودهام، برای تقریبا دو سال من از نگریستن به هر چیز با رهیافتی غیرجنسیتی عاجز بودم، زیرا حفرهای که بر دیوار روایت مدرنیته از این روابط دیده بودم آنقدر گشاد و مهم بود که نمیتوانستم دوباره به آنچه پُشت دیوار میگذرد بپردازم. واقعیت اما آنست که کل دیوار از دروغ و دغل ساخته شده و تنها حفرهای در آن یافتن بسنده نیست، همت و آگاهی و ارادهی شگرفی میطلبد این کندن نگاه نقاد از حفره و دوختن آن به باقی دیوار، به آنچه «جزئی از سیستم فریب» تلقی میشود، به آنچه پیشتر بیاهمیت و جزئی و کمارزش داوری شده. کل این دیوار باید فرو بریزد تا چشمانداز پس آن به تمامی مرئی بشود. جهانبینی شما که ریشه در کشف یک دروغ بزرگ دارد کسی را جذب نمیکند زیرا به جایی وصل نیست، در هوا معلق است و نمیتواند نقدی جامع و راهحلی مشخص برای همهی مشکلاتی که ادعای تبارشناسی آنها را میکند بیابد.
شما باید از خودتان بپرسید «اگر در اینباره چنین دروغی عظیم به ما خورانده بودند، و من اگر چنان صادقانه آنها را باور داشتم، چه دروغهای دیگری میتواند وجود داشته باشد که از آنها بیخبرم؟». اگر آرام آرام به این سوراخ ناخن بکشید و آن را بازتر بکنید، چیزهای جالب دیگری پشت دیوار میبینید که اکنون از آن حفرهی کوچک پیدا نیستند. آن وبلاگی که راسل به شما معرفی کرد جای خوبی برای آغاز کردن راه است. ولی شما خودتان باید این قدمها را بردارید، زیرا داد و فریاد و دعوت ما از سوی شما تعبیر به بازگشتن به پشت دیوار و خودفریبی و وانمود به وجود نداشتن سوراخ میشود، فقط شما هستید که میتوانید باقی دروغها را بجویید و بیابید و دیوار را از بیخ و بن برکنید.
بخدا منم راضی هستم که فقط بخوانند و دیگر نظر ندهند که همه اش چرند است!!
فقظ بخوانند؟ چه افتادهگیای، اینک خشوع! :e412:
فقط بخوان دیگر داریوش، تو آیا خود را همقد و قوارهی استاد کدکنی میدانی که در محضر طالبهی آقا چنین هتاکی میکنی؟
پ.ن:
می دانید اینجا ما به هرکسی برخورد کردیم شخصیت ما را توصیف کرد !! نمی دانم فقط می توانم بگویم
من شخصیتتان را نمیدانم اما راستش اکنون کمی که دقت کردم مشکوک شدم که به راستی زن باشید!
هیچ زنی را تا به حال ندیدهام که از نادیده گرفتن شدن و هزل افکارش چنین به خروش بیاید و احساس بیعدالتی بکند، البته این احتمال هم هست که حواسم آنقدر به جای دیگرشان بوده که درنیافتهام. :e411:
یکی شدن با افکار چنان که کوچکترین تلنگری به آنها چنین جان و روان را به خروش بیاندازد مرض مردان است، یا آنکه شما خودتان را خیلی زیادی جدی گرفتهاید.
به هر حال، ما همچنان دست از اذیت و آزار شما بر نخواهیم داشت زیرا واکنشهای غیرمتعادل و بامزهای نشان میدهید که ما را مشعوف میکند، هرچه باشد اصلا دلیل ما از ثبتنام در اینجا برآوردن تمایلات سادیسیتی روحمان بوده.
Dariush
09-15-2015, 08:27 AM
سارا
توخجالت نمی کشی؟
رفته ای در آن سایت هم میهن هر چه فحش و توهین
بود به کاربران و مدیران این سایت و من داده ای و
همچنان می آیی اینجا فعالیت میکنی؟! اگر کاربران
اینجا و خود اینجا این اندازه برایت بی اهمیت است
چرا این اندازه میکوشی خودت را این جا توجیه بکنی؟
هر سایت دیگری بود حتما اخراجت کرده بود با این کاری
که کرده ای، اینجا ولی ما به این سادگی «نقش قربانی»
را به تو هدیه نخواهیم کرد.
Dariush
09-15-2015, 09:13 AM
هرچه باشد اصلا دلیل ما از ثبتنام در اینجا برآوردن تمایلات سادیسیتی روحمان بوده.
سارا
بیا این را هم فید جدید برای آن سایت، ببرید در آن سایت
و بگویید «دیدید گفتم کاربران آنجا همه دیوانه و روانی اند»
:e412::e412:
یه نفر
09-15-2015, 10:14 AM
سلام بانو یه نفر عزیز
راستش من مانده ام که شما نظاره گر چه هستید در این فروم؟ نظاره گر هتاکی ها و لودگی ها و مسخره بازی ها و فرسایشی کردن بحث ها؟ براستی در این مدتی که اینجا عضو بوده اید چه آموخته اید از مباحث مطروحه در اینجا؟ من پست های شما را خوانده ام و دیده ام که چه رفتار ناشایستی با شما داشته اند آنهم بی هیچ دلیلی!! علت دلبستگی شما به اینجا برایم عجیب است. البته فکر می کنم شما به این فروم و خواندن مطالبش عادت کرده باشید و دلبستگی به آنصورت وجود ندارد.
من مشکلی با مطالب اینجا ندارم. با نحوه مدیریت اینجا مشکل دارم/ که به قول یکی از اونها به تخمم که مشکل داری :-))
من تحت تاثیر مطالب فروم پیشرفت فناوری قرار گرفتم و به طور جدی با نوشته های مهربد و امیر موافقم.
به نظرم این جمله ی امیر سالهای سال در ذهن و نوک زبانم بوده و من هیچگاه نتونستم به زبان بیارمش..
علم و تکنولوژی را چیزهایی بسیار خطرناک میدانم و معتقدم بشریت هزار سال زود به آنها رسیده. در جهانی که آدمها به پلیس نیاز دارند و اکثریتی از ساکنان آن مرد نامرئی در آسمان را میپرستند سریعترین وسیلهی نقلیه باید قاطر باشد و قویترین سلاح موجود تیرکمان.
وقتی میبینم یک مشت احمق روانی با انتشار عکس های خصوصی ادمها و دختران در تاپیک های سکسی و نامناسب به سواستفاده ها و بی آبرویی افراد منجر می شوند بهتر درک میکنم که انسانها هزاران سال زودتر به این پیشرفت رسیده اند... مخصوصا ایرانی ها.
من وقتی اکانت فیسبوکمو ساختم دوست داشتم هزاران دوست داشته باشم. ساده بودم.. تازه کلی رعایت میکردم و همه کس رو ادد نمی کردم و عکس بد نمیزاشتم. ولی امروز میبینم 4-5 تا اکانت با اسم خودم! یا اسم دیگر و عکسهای من وجود داره!!
وقتی میبینم نهایت شعور یک انسان از کاربردهای شبکه های اجتماعی تلفن همراه فقط شارژ و سکس و پول هست از ته دل ناراحت میشم..
وقتی میبینم ما ایرانی ها با اومدن این شبکه های اجتماعی که حاصل پیشرفت علم و تکنولوژی هست کون گشاد شده ایم، دلم میگیره..
امروز یکی رو بی گناه اعدام کردن. نهایتش زیر باد کولر مینشینیم و این خبر لایک میکنیم و کامنت میزاریم مرگ بر دولت!
هیچکس حتی از روی صندلیش بلند نمیشه...
ای کاش پیشرفت تکنولوژی با نیازهای من همگام بود. ولی متاسفانه تکنولوژی جلوتر از من حرکت میکنه و من (یک انسان) باید خودشو با اون هماهنگ کنه..
میترسم از آینده بشر که باید مطابق میل تکنولوژی و روبات و .. زندگی کنه.
در مورد بحث های دینی ، شما نبودی وقتی من برای خودم دین کافه تریایی درست کردم.. :-)
من نمیدونستم اصلا همچین چیزی وجود داره. من فوق لیسانس داشتم و نمیدونستم آنارشیست و پوپولیست و فاشیست و .. چیه. من فقط اسم دانشمند راسل رو شنیده بودم. من فقط میدونستم دکتر مموتی مخالف هلوکاست هست. هلوکاست چیه؟!
ولی الان به لطف همین نوشته های این سایت ذهنم باز شده و میفهمم دنیا و اعتقادات بشر در محیط به شعاع 10 کیلومتر اطراف من نیست. بلکه خیلی وسیع تره.
من تا میگفتم میخوام فلان کار کنم و به این معتقدم... یکی میگفت پس کمونیست هستی
تا میگفتم فلان... یکی میگفت پس سوسیالیست هستی!
میگفتم از این چیز خوشم میاد.... یکی میگفت مکتب هامبورگ!
اوایلش ناراحت میشد که اینها تفکرات و اندیشه ها را قالب بندی میکنند. اندیشه ای که به وسعت آسمان است چجور میتونه چهارچوب و قالب بندی بشه..
ولی الان فهمیدم قالبت بندی باعث میشه تفکر آدم شکل بگیره.. سفت و محکم بشه.
من خودشناسی از خودم نداشتم. الان به لطف بحث های این فروم ها به خودشناسی رسیدم.
بحث های دینی ضد اسلامی و ضد مسیحی و ضد یهودیت فقط و فقط منو مطمئن میکنه دین بازیچه دست بشر بوده. من مخالف اسلام و پیامبر نیستم. طرفدارش هم نیستم. اونجوری زندگی میکنم و خواهم کرد که خودم راضی باشم. وجدانم راضی باشه.. اطرافیانم راضی باشند..
بنظرم شما هم جوری زندگی کن که اول خودتو بشناسی و بعدش خودت از خودت راضی باشی..
مطالبت در فروم هم میهن واقعا از سر نفرت و حسودی بود..
هرچند من کلی خندیدم :-)
Alice
09-15-2015, 12:19 PM
من مشکلی با مطالب اینجا ندارم. با نحوه مدیریت اینجا مشکل دارم/ که به قول یکی از اونها به تخمم که مشکل داری :-))
:e415::e415:
خدا بگم چیکارت کنه مهسا :)
اینو با لحن آرش خوندم ترکیدم از خنده :e415:
من مشکلی با مطالب اینجا ندارم. با نحوه مدیریت اینجا مشکل دارم/ که به قول یکی از اونها به تخمم که مشکل داری :-))
من تحت تاثیر مطالب فروم پیشرفت فناوری قرار گرفتم و به طور جدی با نوشته های مهربد و امیر موافقم.
به نظرم این جمله ی امیر سالهای سال در ذهن و نوک زبانم بوده و من هیچگاه نتونستم به زبان بیارمش..
وقتی میبینم یک مشت احمق روانی با انتشار عکس های خصوصی ادمها و دختران در تاپیک های سکسی و نامناسب به سواستفاده ها و بی آبرویی افراد منجر می شوند بهتر درک میکنم که انسانها هزاران سال زودتر به این پیشرفت رسیده اند... مخصوصا ایرانی ها.
من وقتی اکانت فیسبوکمو ساختم دوست داشتم هزاران دوست داشته باشم. ساده بودم.. تازه کلی رعایت میکردم و همه کس رو ادد نمی کردم و عکس بد نمیزاشتم. ولی امروز میبینم 4-5 تا اکانت با اسم خودم! یا اسم دیگر و عکسهای من وجود داره!!
وقتی میبینم نهایت شعور یک انسان از کاربردهای شبکه های اجتماعی تلفن همراه فقط شارژ و سکس و پول هست از ته دل ناراحت میشم..
وقتی میبینم ما ایرانی ها با اومدن این شبکه های اجتماعی که حاصل پیشرفت علم و تکنولوژی هست کون گشاد شده ایم، دلم میگیره..
امروز یکی رو بی گناه اعدام کردن. نهایتش زیر باد کولر مینشینیم و این خبر لایک میکنیم و کامنت میزاریم مرگ بر دولت!
هیچکس حتی از روی صندلیش بلند نمیشه...
ای کاش پیشرفت تکنولوژی با نیازهای من همگام بود. ولی متاسفانه تکنولوژی جلوتر از من حرکت میکنه و من (یک انسان) باید خودشو با اون هماهنگ کنه..
میترسم از آینده بشر که باید مطابق میل تکنولوژی و روبات و .. زندگی کنه.
در مورد بحث های دینی ، شما نبودی وقتی من برای خودم دین کافه تریایی درست کردم.. :-)
من نمیدونستم اصلا همچین چیزی وجود داره. من فوق لیسانس داشتم و نمیدونستم آنارشیست و پوپولیست و فاشیست و .. چیه. من فقط اسم دانشمند راسل رو شنیده بودم. من فقط میدونستم دکتر مموتی مخالف هلوکاست هست. هلوکاست چیه؟!
ولی الان به لطف همین نوشته های این سایت ذهنم باز شده و میفهمم دنیا و اعتقادات بشر در محیط به شعاع 10 کیلومتر اطراف من نیست. بلکه خیلی وسیع تره.
من تا میگفتم میخوام فلان کار کنم و به این معتقدم... یکی میگفت پس کمونیست هستی
تا میگفتم فلان... یکی میگفت پس سوسیالیست هستی!
میگفتم از این چیز خوشم میاد.... یکی میگفت مکتب هامبورگ!
اوایلش ناراحت میشد که اینها تفکرات و اندیشه ها را قالب بندی میکنند. اندیشه ای که به وسعت آسمان است چجور میتونه چهارچوب و قالب بندی بشه..
ولی الان فهمیدم قالبت بندی باعث میشه تفکر آدم شکل بگیره.. سفت و محکم بشه.
من خودشناسی از خودم نداشتم. الان به لطف بحث های این فروم ها به خودشناسی رسیدم.
بحث های دینی ضد اسلامی و ضد مسیحی و ضد یهودیت فقط و فقط منو مطمئن میکنه دین بازیچه دست بشر بوده. من مخالف اسلام و پیامبر نیستم. طرفدارش هم نیستم. اونجوری زندگی میکنم و خواهم کرد که خودم راضی باشم. وجدانم راضی باشه.. اطرافیانم راضی باشند..
بنظرم شما هم جوری زندگی کن که اول خودتو بشناسی و بعدش خودت از خودت راضی باشی..
مطالبت در فروم هم میهن واقعا از سر نفرت و حسودی بود..
هرچند من کلی خندیدم :-)
خب با این اوصاف شما تنها به علم ورزی آنهم در یک فیلد خاص مشغول بودید و اهل مطالعه و کتاب نبودید البته این یک امر رایج در ایران زمین می باشد سرانه مطالعه در ایران زیر صفر است! دوست عزیز برای درک یک مکتب فکری باید کلی کتاب و مقاله خواند و هیچ کس با آمدن در یک فرومی (آنهم همچین فرومی!) نمی تواند به درک درستی از آن مکتب برسد . در این فروم یا هر فرومی هرکسی بسته به سطح سواد و درکش در مورد یک مکتب خاص ، یک تعریف یک خطی از آن را قرار می دهد تازه اگر این تعریف درست باشد!! یک سایت و یک وبلاگ تنها می تواند جرقه ای را برای یادگیری ایجاد کند ولی امر یادگیری در آن رخ نمی دهد. مثلا بگوییم اگزیستنسیالیسم چیست؟ چه مکتبی است ؟ جواب : مکتب فلسفی است که در باب وجود و اصالت آن حرف می زند. خب الان شما کامل با این مکتب فلسفی آشنا شدید؟ برای فهم هر کدام یک از کلمات باید کلی کتاب و مقاله خواند! البته این مشکل بیشتر ایرانیان است که دوست دارند همه چیز را خیلی مختصر و مفید و در کوتاهترین زمان ممکن انجام می دهند و یکی از این چیزها کسب معلومات است! نتیجه اش همین می شود که در شبکه های اجتماعی ایرانی فردی باد به غبغب انداخته و ژست روشنفکری بخود گرفته است و بطرز تهوع آوری از "تهوع" سارتر حرف می زند و و قتی که باهاش وارد بحث می شوید می بینید که می گوید سارتر مبدع اگزیستسیالیستم است !!!! یعنی اوج بی سوادی!!
اگر هم بدنبال یادگیری مکاتب فکری هستید بهترین سایت ها سایتهای انگلیسی زبان هست . با شما بحث می کنند و در طی بحث کلی کتاب و لینک برایتان می گذارند و اینقدر از بحث ها شما لذت می برید که همه ی کتاب هایی که به شما معرفی شده است نه یکبار بلکه 100 بار می خوانید چرا چون بحث اینقدر برایتان جذاب است که می خواهید بحث را تا آنجا که می توانید ادامه دهید! (دقیقا برعکس اینجا که فرسایشی و هزل گونه است)
من بیشتر عضو فروم های انگلیسی زبان بودم تا ایرانی البته یک دو سه تا فروم ایرانی هم عضو بودم که یکیشان مربوط به موسیقی بود و الان دوباره در آنجا مشغول به فعالیت شدم و دیگری انجمن گفتگوی شیعی بود که قبل از اینکه عضو اینجا شوم آنجا فعال بودم و در اوج فعالیتم آنجا آمدم و اینجا هم عضو شدم . راستش محیطش خیلی ساده است در آن انجمن شما باید فقط اعیاد را تبریک بگویید و سالگردها و شهادتها را تسلیت! هیچ چالشی رخ نمی گیرد هیچ! من یک جستار در آنجا باز کردم تحت عنوان "چرا شیعه را قبول دارید؟" باورتان نمی شود که چقدر پیام خصوصی به من دادند و مرا سنی متعصب و منافق و وهابی اینا خواندند و البته در پایان هم جستارم را قفل کردند!!!! البته من کینه ای ازشان ندارم و اتفقا به سادگیشان غبطه می خورم بیشترشان اهل حوزه و طلبه هستند . البته من این فروم را به آنها نیز معرفی کرده بودم و بهشان گفته بودم بجای اینکه اینقدر دور همی گل بگویید و گل بشنوید بیایید در این فروم هم فعالیت کنید و از دینی که اینقدر بر روی آن تعصب دارید دفاع کنید که یکیشان (همان mastoor هم میهن) قبول کرد و آمد ولی عضو اینجا نشد تنها بعنوان میهمان می آمد وبیشتر پستهای مرا (چون مرا یک سنی می بینند ایشان) رصد می کردند . و خب هرچه دعوتشان کردم برای عضویت در اینجا نپذریفتند چون شرایط اینجا را برای بحث عادلانه نمی دیدند! البته در همان فروم خودشان هم در مورد فروم شما و اینکه ماهیت صهیونیستی دارند مطلب گذاشته اند ولی خب حال که دیدند من دیگر تمایلی به حضور در این فروم را ندارم و البته از آنجایی که در فروم خودشان هم بعلت محیط بسیار بسته ای که دارد و جبهه گیری های عجیبشان نسبت به عرفان و طریقت آنجا فعالیت نمی کردم به من پیام دادن که بیا عضو هم میهن شویم و با هم راجع به دین و عرفان بحث کنیم بعد دیدم که همچین مطالبی را گذاشته است البته اولش خیلی دلم خنک شد ولی بعدش نه!! چون آمدم خودم هم یک جستار در مورد موسیقی سماعی و سید خلیل باز کنم اما تاییدش نکردند و هرچه به مدیر آن تالار پیام دادم که چرا؟ دلایل بی ربطی را آورد و گفت شاید تاپیکتان تکراری است و....از هم میهن هم زده شدم :(
البته خیلی شرایط هم میهن هم جالب نیست مثلا من دیدم کسی را که به آقای مستور اعتراض کرده بود و از کاربران دفترچه بود پستش را پاک کرده اند!! خب من نمی دانم آنجا چه بحثی قرار است صورت بگیرد وقتی پستهای مخالفان را پاک می کنند؟!
نفرت و حسودی؟؟
من اهل نفرت نیستم مگر آنکه طرفم خیلی ارزشش را داشته باشد:))
حسودی به چه؟؟ به سواد نداشته ی به فهم نداشته به خودشیفتگی های حیرت آور ، به هتاکی کردن به لودگی کردن ..... دقیقا کدامیک از این صفات که در این فروم شاهدش بودم ارزش حسادت را دارند؟ هرچند حکایتم شده آش نخورده و دهن سوخته!!!!
من نمی دانم چرا همه در این فروم یکجور گمانهای عجیب راجع به چندگانه بودن کاربر دارند!! اینجا که آمده ام گفتند فلانی هستی!!!!!!!! و حالا هم در یک فروم دیگر می گویند مستور هستی!!!! من هم آنجا عضوم و از آنجا که در نام گذاری کمی تنبلم همیشه با نام اصلیم (سارا) عضو هر فرومی می شوم و از اسم مستعار حداقل برای نامم استفاده نمی کنم.
Alice
09-15-2015, 12:36 PM
سلام امیر جان. توی تاپیک "تاملاتی درباره هنر والا" نقاشی هایی که میذارین آخر پستتون مجددا به صورت فایل پیوست ظاهر میشه که به نظرم نمای تاپیکتون رو خراب کردن. به نظرم آخرش فایلای پیوست رو نذارین نقاشی و مطالبتون قشنتگ تر و دلچسب تر میشه.
Mehrbod
09-15-2015, 12:41 PM
جهانبینی شما که ریشه در کشف یک دروغ بزرگ دارد کسی را جذب نمیکند
سه پاراگراف آنورتر:
من تحت تاثیر مطالب فروم پیشرفت فناوری قرار گرفتم ...
بیشتر چیزهایی که شما احساس میکنید من احساس میکنم, تنها در ذهن خودتان رخ میدهند.
در اینجا هم بوارونه, چنانکه گفتم در شما تراز خودآگاهی بالا میبینم
و این را من فروزهای (virtue) بسیار کمیاب و نیک برمیشمارم.
می دانید چقدر تاکنون ضد و نقیض سخن گفته اید!!! یکجا فرمودید که خودآگاه بالای دارم هر چند ناخوداگاه هم بسیار بالاست!! این حکایت لیوان و آب و هوا است!! در یک لیوان با یک حجم مشخص نمی توان هم حجم هوای بالایی را داشت و هم حجم آب بالایی (بیشتر از نصفه) داشت. به هرحال برای داشتن "بالایی" باید در یکی از این موارد "اندکی " را داشت. چطور یک شخثی هم خودآگاهش بالاست هم نا خودآگاهش!!! بنظرتا ن این شخص چجور موجودی خواهد بود؟؟ اصلا داریم همچین چیزی را:))
Mehrbod
09-15-2015, 01:01 PM
می دانید چقدر تاکنون ضد و نقیض سخن گفته اید!!! یکجا فرمودید که خودآگاه بالای دارم هر چند ناخوداگاه هم بسیار بالاست!!
شوربختانه حافظهیِ خوبی هم انگار ندارید, زیرا نوشتهیِ من این بود که در
شما تراز بالایی از خودآگاهی دیده میشود, ولی ناخودآگاه نیرومندی هم دارید.
شوربختانه حافظهیِ خوبی هم انگار ندارید, زیرا نوشتهیِ من این بود که در
شما تراز بالایی از خودآگاهی دیده میشود, ولی ناخودآگاه نیرومندی هم دارید.
ارباب خب نیرومند بودن مگر به معنای قوی تر بودن نیست؟؟ و آیا هرچه که تراز بالاتر باشد نیرومندی هم بیشتر نمی شود؟
در ضمن من اصلا خودآگاه بالایی ندارم بهیچوجه من الوجوهی!!
Alice
09-15-2015, 01:11 PM
مهربد جان برای یادگیری زبان آلمانی از نقطه صفر باید از کجا شرو کرد؟ مثلن میشه مثل زبان انگلیسی بدون کلاس و آموزش خودمون یاد بگیریم یا نه؟
Mehrbod
09-15-2015, 01:29 PM
ارباب خب نیرومند بودن مگر به معنای قوی تر بودن نیست؟؟ و آیا هرچه که تراز بالاتر باشد نیرومندی هم بیشتر نمی شود؟
نه, و نه.
جای دیگر پرسیدید چرا میاندیشم "دانش بسنده" ندارید, برای همین است که این باریکبینیهای زبانشناسانه
را هنوز ندارید و نمونهوار واژهیِ "قوی" که یک چترواژهیِ گنگ است را برای "نیرومند" بکار میبیند.
نیرومند ≠ زورمند ≠ پُرزور ≠ ...
نیرومند در زبان امروز از همان "نیرو+مند" میاید (گرچه گویا نیر+ومند
بوده باشد) و در انگلیسی به powerful, forceful نزدیکتر است و همان
است که در فیزیک مینامند force; برای نمونه, نیروی گرانش = the force of gravity
ازینرو نیرومند اینجا در خود بُردار و راستا دارد و همان کنترل شدگی از سوی چیزی دیگر را میرساند.
این با "زورمند" که از "توانایی و پتنسیال" برمیاید دگرسانی دارد.
پس سخن شما مانند این است که بگوییم تفاوت velocity و speed در فیزیک چیست. برای
کسیکه در فیزیک سررشته ندارد این دو یکیاند, هنگامیکه در خود فیزیک یکی تُندای
بُردارین (vector-based) میباشد, آنچه راستا دارد و دیگری تُندای گامدار یا سنجشیک (scalar).
--
در دست دیگر, نوشتهها را درست نمیخوانید. چنانکه بار پیش هم در همین
جُستار نوشته شود, «خودآگاهی» به باید پیوندی به «کنترل خودآگاهی» ندارد:
داشتن خودآگاهی بالا به معنی داشتن
کنترل بالا روی خودآگاهی هم نیست
پس کسی میتواند بسیار خودآگاه ولی همچنان کمنیرو
باشد و کنترل او در دست ناخودآگاه نیرومندتر اش (اندربارهیِ شما).
در ضمن من اصلا خودآگاه بالایی ندارم بهیچوجه من الوجوهی!!
خودخوارداشت (self-abasement) بیشتر, از سوی شما.
خودخوارداشت (self-abasement) بیشتر, از سوی شما.
بخداااااا ارباب راست می گویم دور از شوخی من خودآگاهیم کم است! مثلا وقتی با آقایان صحبت می کنم خواه استاد و همکلاسی و.. وقتی بحث گرم می شود یادم می رود که یک دخترم و او یک مرد جنسیتم را فراموش می کنم و بطور انسانی با طرف مقابلم حرف می زنم (یعنی حرکات عشوه گرانه و زنانه ندارم) هر چند گاهی از نگاه طرف مقابلم به خودم می آیم که من تنها یک زنم!
ببینید این نظر شخصی شما است و من نمی دانم چرا اینقدر قاطع هستیددر آن. مثلا در مورد مسائل ظاهری هم من دیده ام که اختلاف عقیده و آرا بسیاری وجود دارد مثلا رنگ چشم طبیعتا باید یک رنگ ثابت و مشخصی باشد مثلا چشمی که مشکی است باید برای همه مشکی بنظر بیاید اما در این مورد هم دیده ام که اختلاف عقیده وجود دارد. مثلا رنگ چشمانم از دید ِ خودم مشکی است ولی یک عده ای می گویند عسلی است و عده ی دیگری هم می گویند سبز است! حال بنظرتان کدام حرف را باید جدی گرفت؟ معلوم است نظر صاحب چشم را!
یه نفر
09-15-2015, 05:21 PM
خب با این اوصاف شما تنها به علم ورزی آنهم در یک فیلد خاص مشغول بودید و اهل مطالعه و کتاب نبودید البته این یک امر رایج در ایران زمین می باشد سرانه مطالعه در ایران زیر صفر است!
دقیقا همینطوره..
دوست عزیز برای درک یک مکتب فکری باید کلی کتاب و مقاله خواند و هیچ کس با آمدن در یک فرومی (آنهم همچین فرومی!) نمی تواند به درک درستی از آن مکتب برسد . در این فروم یا هر فرومی هرکسی بسته به سطح سواد و درکش در مورد یک مکتب خاص ، یک تعریف یک خطی از آن را قرار می دهد تازه اگر این تعریف درست باشد!!
قطعا وقتی کسی اینجا میگه اسپاگتی نگهدارت، خدای هیولای اسپاگتی مواظبت باشه و .. من توقعی ندارم از این جمله چیزی یاد بگیرم. فقط کنجکاو میشم و میرم دنبالش میگردم ببینم هیولای اسپاگتی چیه و از کجا اومده و چه نوع مکتب فکری و دینی ست..
اینجا وقتی بحث اگزیستانسیالیسم و .. میشه من کنجکاو میشم و میرم ببینم این چیه و بعدش حرفهای این دوستان رو میخونم..
اینجا جرقه ای برای یاد گیریست..
البته این مشکل بیشتر ایرانیان است که دوست دارند همه چیز را خیلی مختصر و مفید و در کوتاهترین زمان ممکن انجام می دهند و یکی از این چیزها کسب معلومات است!
بنظرم این یک امتیاز ویژه ست که خیلی از مردم کشورهای دیگه ندارند.
تیجه اش همین می شود که در شبکه های اجتماعی ایرانی فردی باد به غبغب انداخته و ژست روشنفکری بخود گرفته است
دقیقا مثل الان خودت :-)
یه نفر
09-15-2015, 05:23 PM
خدا بگم چیکارت کنه مهسا :)
اینو با لحن آرش خوندم ترکیدم از خنده
:e032::e414:
کم پیدایی بانو ...
حالت خوبه؟
درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟:e402:
Dariush
09-15-2015, 08:49 PM
درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟
درود یاسی جان:e032:.
تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
Dariush
09-16-2015, 12:03 AM
تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
یک چیز دیگر تا از خاطرم نرفته بگویم و آن اینکه یکی از
موثرترین اکتیویتیها برای کمک به فرونشاندن اضطراب
بیوجه بر اساس تجربیات و مطالعاتم، ورزش است. ورزش
علاوه بر آنکه موجب ترشح هورمونهای ضداضطراب در بدن
میشود، خود فعالیتیست کاملا بیطرفانه و فاقد محتوا که
عواطف خاصی را برنمیانگیزاند. همچنین در اینجور مواقع
همیشه توصیه من این بوده که از خواب زیاد و موسیقی
بپرهیزید.
لازم به ذکر است که اضطراب خودش میتواند از نشانههای
افسردگی باشد. بنابراین همچنان توصیهی من این است که
اگر مکررا دچار اضطرابهای بیجا میشوید، به پزشک مراجعه
کنید.
sonixax
09-16-2015, 01:35 AM
درود بر همگی
دوستان با اضطراب های بیمارگونه چه باید کرد؟
بهش اجازه خودنمایی بدید!
من خودم وسواس دارم و شاید روزی 50 بار دستم رو بشورم! عمرن توی یک لیوان دو بار چیزی ننوشم و از این مدل چیزها!
ولی سعی نمیکنم باهاش مبارزه کنم چون بیشتر باعث اعصاب خراب کنی میشه.
+
همانهایی که داریوش گفت! جواب میدهد :e00e:
Alice
09-16-2015, 07:04 AM
واععیی دوباره دانشگاه لعنتی شرو شد :(((
الان میبینم تنها چیزی که منو راغب میکنه به دانشگاه که زودتر برم یدونه از استادای قبلیمه. خیلی خوشم میاد ازش واقعا استد باسواد و تمام عیاریه...
دو ترمه باهاش واحد ندارم ولی این ترمم میرم بازم میبینمش و همیشه باهاش حرف میزنم انقدره دوسش دارم.
فقط تنها چیزی که برای من خیییلی خییییلی عجیبه اینه که آخه چیجوری چنین انسان فرهیخته و باسواد و تمام عیاری به خدا اعتقاد داره اونم افراطی، چن بار درباره خدا ازش سوال کردم همیشه به من میگفت همین که نفس میکشی خدا رو شکر کن... واقعا این هنوز معمای لاینحل زندگیمه آخه چیجوری یه مردی در سطح دانش و آگاهی این انسان بزرگ همیشه شاکر خداست و انقدر از ائمه تعریف میکنه... نمیدونم... شایدم اینهمه دانشمند و پروفسور خداباور داریم اینم یکیش... شایدم "سواد" با "درک و شعور" فرق کنه ولی آخه این استادمون درک و شعورشم خییلیییی بالاست ... (همونی که توی تاپیک هنجارشکنی تحت تاثیر حرفاش بودم و بحثشو راه انداختم...)
Ouroboros
09-16-2015, 09:58 AM
سه پاراگراف آنورتر:
که آنهم گویا از عواقب مطالعهی یک خط نوشتهی من بوده! :e057::e108:
حرف منهم همینست، چرا من کاربران اینجا را وسوسه میکنم به مسجد و مراسم سینهزنی بروند، اما شما نمیتوانید یک کیلو طلا را به قیمت ده گرم به ایشان بفروشید، آن از سرهنویسی، این از تکنولوژی! :e057:
شما نسبت به برخی رانههای انسانی بیاعتنا هستید و این فقط به کاریزمای شما آسیب نمیرساند، بلکه برخی وجوه مسائل مورد بررسی را هم از چشمتان پنهان میکند. من پیشتر در اینباره صحبت کردهام، اینها عوارض میزان مشخصی از درخودماندگی (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%D 8%AF%DA%AF%DB%8C)فکریست، مثلا درگیری ذهنی وسواسگونهای که با «خودفریبی» دارید، در کنار بیاعتنایی کامل نسبت به «دگرفریبی». ذهن درخودمانده اشتیاق عجیبی به دریافتن قوانین حاکم بر سیستمهای مختلف دارد زیرا گمان میکند که شناخت قوانین راه شناخت، تغییر یا کنترل نحوهی کارکرد است.
دربارهی آن بحث تکنولوژی، من یک نظری دربارهی این موضوع دارم اما نمیتوانم حواسم را به اندازهای جمع بکنم که آنرا روی مانیتور بیاورم. به خصوص که افکارم هم منسجم درگیر موضوعات متفاوتیست.
قبل از رفتن اما حتما تلاشی در این رابطه خواهم کرد.
سلام امیر جان. توی تاپیک "تاملاتی درباره هنر والا" نقاشی هایی که میذارین آخر پستتون مجددا به صورت فایل پیوست ظاهر میشه که به نظرم نمای تاپیکتون رو خراب کردن. به نظرم آخرش فایلای پیوست رو نذارین نقاشی و مطالبتون قشنتگ تر و دلچسب تر میشه.
سلام، کوچولوی سربههوا!
من نمیدانم چرا اینطور میشود. یکبار آنها را دستی حذف کردم که عکسهای داخل پست هم حذف شد. میلاد یک چارهای بیاندیشد!
+ Nice avatar :e402:
Alice
09-16-2015, 10:10 AM
منم احتمال دادم خودتون حواستون نیست اینجوری میشه برای همین گفتم. خب دستی حذفشون کنید جواب نمیده چون عکسا هم باهاش پاک میشه، باید برید از بخش "امکان های فایل های اضافی" توی قسمت "گردانندگی فایل های پیوست" کلیک کنید و اونجا تک تک فایل های پیوستی رو از قسمت "پرونده های پیوست" دستی پاک کنید. اینجوری خود عکسا میمونه ولی فایلای پیوست پاک میشه؛ (اگر دیدید عکسا هم پاک شد دوباره عکسا رو قرار بدید ولی اون عکسو نه حذف کنید نه دست بزنید چون اینجوری دوباره پیوست میشه)
--------------
دوستان کسی میتونه برای تقویت "اراده" راهکارهای مفید و علمی به من بده؟؟؟ من از بچگی چه تو درس خوندن و چه تو بیشتر کارایی که حتی علاقم بهشون داشتم اراده نسبتا ضعیفی داشتم و همیشه تو زندگیم از این مشکل رنج میبردم...
فقظ بخوانند؟ چه افتادهگیای، اینک خشوع! :e412:
فقط بخوان دیگر داریوش، تو آیا خود را همقد و قوارهی استاد کدکنی میدانی که در محضر طالبهی آقا چنین هتاکی میکنی؟
پ.ن:
من شخصیتتان را نمیدانم اما راستش اکنون کمی که دقت کردم مشکوک شدم که به راستی زن باشید!
هیچ زنی را تا به حال ندیدهام که از نادیده گرفتن شدن و هزل افکارش چنین به خروش بیاید و احساس بیعدالتی بکند، البته این احتمال هم هست که حواسم آنقدر به جای دیگرشان بوده که درنیافتهام. :e411:
یکی شدن با افکار چنان که کوچکترین تلنگری به آنها چنین جان و روان را به خروش بیاندازد مرض مردان است، یا آنکه شما خودتان را خیلی زیادی جدی گرفتهاید.
به هر حال، ما همچنان دست از اذیت و آزار شما بر نخواهیم داشت زیرا واکنشهای غیرمتعادل و بامزهای نشان میدهید که ما را مشعوف میکند، هرچه باشد اصلا دلیل ما از ثبتنام در اینجا برآوردن تمایلات سادیسیتی روحمان بوده.
واقعا ترک سیرک(فروم)بدون دیدن هنرمایی دلقک اعظم اصلا کار عاقلانه ای نیست!!! خوب شد آمدید وصف هنرنمایی ها یتان را از دیگر تماشاگران این سیرک بسیار شنیده بودم:)))
هنوز نیامده کلی سبب نشاط و شادیم ام شده اید بسیار سپاسگزارم و نمی دانم چطور می توانم این محبتتان را جبران کنم . Shlomo Shumbulowitz
هم قبلا خوب مچتان را گرفته بودند و دریافته بودند اینجا سیرکی بر پاست ولی یک سیرک سوت و کور!
اینکه سادیستی هستید را خودم هم قبلا فهمیده بودم و به این دوست خردمند و عقل کلتان ارباب هم قبلا گفته بودم که طبق معمول انکار کرد.
فعلا که خودِ جنابعالی مشغول مونولوگ گویی هستید و هیچ کسی هم جرات ندارد در آن جستاری که باز کرده اید پستی بگذارد و نظری دهد آقای خودشیفته:))))) واقعا خنده ام می گیرد طرف نمی داند چطور باید قلمو را دست بگیرد بعد می آید از امپرسیونیسم می گوید :))) حضرت والا ( !) ازبزرگترین مشخصه های تکنیکی نقاشی های سبک امپرسیونیسمی چیست؟؟ برای خودتان یک جستار باز کرده اید و همینطور کلی و general دارید مطلب می گویید !!!!! بی آنکه وارد جزییاتی بشوید. حداقل وقتی کپی پیست می کنید جزییات مطلب را هم یادتان نرود که کپی اش کنید و بعد در این فرومتان پیستش کنید:)))
پ.ن اگر می خواهید واقعا بدانید که هستم حاضرم باشما چت کنم و آنهم در همین زمینه ی فلسفه هنر!! هرچند می دانم که این پیشنهاد را رد می کنید چرا ؟ چون کسی که کارش کپی پیست کردن مطالب باشد نمی تواند بطور زنده و آنلاین در مورد موضوعی صحبت کند.
ولی دوست داشتم قبول می کردید چون با یک تیر دو نشان را می زدید هم می فهمیدید من کی هستم (دختر یا پسر) و هم می فهمیدید من کی هستم (از لحاظ دانش ).
Soheil
09-16-2015, 02:42 PM
خوب میشید :e032:
ایشالا با دعای خیر شما.... http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/10.gif
Soheil
09-16-2015, 03:57 PM
اینجا چه خبره ؟!!!!:cerealguyspitting:
"مرگ بر اسراییل " اونم تو این فروم!!!
نکنه واسه دلجویی از منه ؟!!:pftch:
ینی عجیبه چن نفر دیگه هم طرفدار فلسطین باشند و اسرائیل را محکوم کنند؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/13.gif
میشه در برابر طیف طرفداران صهیونیست ها با هم دوست و متحد باشیم؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/14.gif
Ouroboros
09-16-2015, 04:08 PM
منم احتمال دادم خودتون حواستون نیست اینجوری میشه برای همین گفتم. خب دستی حذفشون کنید جواب نمیده چون عکسا هم باهاش پاک میشه، باید برید از بخش "امکان های فایل های اضافی" توی قسمت "گردانندگی فایل های پیوست" کلیک کنید و اونجا تک تک فایل های پیوستی رو از قسمت "پرونده های پیوست" دستی پاک کنید. اینجوری خود عکسا میمونه ولی فایلای پیوست پاک میشه؛ (اگر دیدید عکسا هم پاک شد دوباره عکسا رو قرار بدید ولی اون عکسو نه حذف کنید نه دست بزنید چون اینجوری دوباره پیوست میشه)
همین کار را کردم و باز عکسهای خود پست هم پاک شد. کلا زیاد وسواس نشان ندهید که تلاش بیشتر به زحمتش نمیاززد.
هنوز نیامده کلی سبب نشاط و شادیم ام شده اید بسیار سپاسگزارم و نمی دانم چطور می توانم این محبتتان را جبران کنم .
این هم لابد نوع «عرفانی» شادی و نشاط است، که به شکل دندانقروچهی عصبی و مو از سر بر کندن متجلی میشود! :e415:
اینکه سادیستی هستید را خودم هم قبلا فهمیده بودم و به این دوست خردمند و عقل کلتان ارباب هم قبلا گفته بودم که طبق معمول انکار کرد.
وقتی شما آرزومند تازیانه خوردن از دستان من هستید و اینطور ملتمسانه داوطلب میشوید، منهم دست رد به سینهی شما نمیزنم. :e405:
بعدش ولی اینطور جیغ و فریاد نکنید که مرا به تازیانه زدند.
فعلا که خودِ جنابعالی مشغول مونولوگ گویی هستید و هیچ کسی هم جرات ندارد در آن جستاری که باز کرده اید پستی بگذارد و نظری دهد آقای خودشیفته:))))) واقعا خنده ام می گیرد طرف نمی داند چطور باید قلمو را دست بگیرد بعد می آید از امپرسیونیسم می گوید :))) حضرت والا ( !) ازبزرگترین مشخصه های تکنیکی نقاشی های سبک امپرسیونیسمی چیست؟؟ برای خودتان یک جستار باز کرده اید و همینطور کلی و general دارید مطلب می گویید !!!!! بی آنکه وارد جزییاتی بشوید. حداقل وقتی کپی پیست می کنید جزییات مطلب را هم یادتان نرود که کپی اش کنید و بعد در این فرومتان پیستش کنید:)))
دوستان حق داشتهاند شما را با فلانی اشتباه بگیرند، حداقل در این خشم ِ فروخوردهی برآمده از سرکوب بلندمدت میل جنسی که بسیار به هم شبیه هستید! :e404:
پ.ن اگر می خواهید واقعا بدانید که هستم حاضرم باشما چت کنم و آنهم در همین زمینه ی فلسفه هنر!! هرچند می دانم که این پیشنهاد را رد می کنید چرا ؟ چون کسی که کارش کپی پیست کردن مطالب باشد نمی تواند بطور زنده و آنلاین در مورد موضوعی صحبت کند.
Nice try
به این بهانه میخواهید از من شمارهای بگیرید و بلاسید؟ اول چند عکس نیمعریان از زوایای خوب بفرستید، اگر پسندیدم میروید ته صف عشاق دل خستهی دل شکستهی من مینشینید تا ببینم چه میشود. :e402:
ولی دوست داشتم قبول می کردید چون با یک تیر دو نشان را می زدید هم می فهمیدید من کی هستم (دختر یا پسر) و هم می فهمیدید من کی هستم (از لحاظ دانش ).
نه به آن یکی اهمیتی میدهم نه به این یکی! :e057:
Ouroboros
09-16-2015, 04:16 PM
دوستان کسی از آنارشی خبر ندارد؟
ایشالا با دعای خیر شما....
سلام، شما خوب هستید سهیل جان؟ چرا غمگین هستید؟
Where no man has gone before
> Do I even want to know where that is؟ :e414::e409:
Soheil
09-16-2015, 04:34 PM
دوستان کسی از آنارشی خبر ندارد؟
سلام، شما خوب هستید سهیل جان؟ چرا غمگین هستید؟
Where no man has gone before
> Do I even want to know where that is؟ :e414::e409:
سلام
ممنون که حالمو پرسیدی.http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/3.gif
شرایط سخت ِ بعد از سربازی رو تجربه میکنم. ایجاد محدودیت از طرف اطرافیان و عدم استقلال اقتصادی و خیلی چیزای دیگه.
البته امیدوارم به زودی شرایط بهتر شه.
Ouroboros
09-16-2015, 04:47 PM
سلام
ممنون که حالمو پرسیدی.
شرایط سخت ِ بعد از سربازی رو تجربه میکنم. ایجاد محدودیت از طرف اطرافیان و عدم استقلال اقتصادی و خیلی چیزای دیگه.
البته امیدوارم به زودی شرایط بهتر شه.
ببینم شما قصد مهاجرت مگر نداشتید؟ الان به گمان زمان خوبی برای غیرقانونی رفتن باشد، بین سوریها و عراقیها خودتان را گم بکنید.
اگر قانونی میخواهید بروید ولی کار سخت شده. به نظر من شما بتوانید به غرب برسید زندگیتان خیلی راحتتر میشود.
درود یاسی جان:e032:.
تجربهی من که اغلب موفق بوده، این است که
به اضطراب اجازه میدهم هر اندازه میخواهد پیشزفت
کند، یعنی به بدترین اتفاق ممکن با بیشترین جزئیات
ممکن فکر میکنم. استرس یه قالب ذهنی از پیشامدها
میسازد، بنابراین فریب او ممکن است؛ راهکار دم دستی
به گمان من همین است که او را رها کرده تا هر اندازه
که میخواهد رشد کند، در عین حال به زندگی روزمره
خود بپردازید.
مهم است که فرق استرس و اضطراب با نگرانیهای
طبیعی دانسته شود، اولی تقریبا همیشه در صورت
تداوم نوعی بیماری خوانده میشود و در صورت عدم
تداوم نیز نوعی مصمومیت ذهنی از افکار آلوده به
منفینگری. در صورت تداوم من اکیدا پیشنهاد میکنم
به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
ممنون داریوش جان
مشکل اینجاست که طبق عادت همیشگی در مواجهه با ترس های کودکیم که برای از بین رفتنشون انقدر تو محیط ترس آور میموندم تا عادی شه برام سعی کردم در مواجهه با این اضطراب های افراطی همین کار و کنم که متاسفانه این بار واکنش فیزیکی (ضربان قلب و فشار خون و درد شدید قفسه سینه وسرگیجه و ...)همراهش مشه و متاسفانه نمیشه در عین حال به زندگی روزمره پرداخت..و تا سر منشا اون اضطراب حل نشه زندگی روزمره کاملا مختل میشه..
ورزش پیشنهاد خوبی بود امیدوارم درمانش تا همین حد جواب بده:e402:
Soheil
09-16-2015, 05:06 PM
ببینم شما قصد مهاجرت مگر نداشتید؟ الان به گمان زمان خوبی برای غیرقانونی رفتن باشد، بین سوریها و عراقیها خودتان را گم بکنید.
اگر قانونی میخواهید بروید ولی کار سخت شده. به نظر من شما بتوانید به غرب برسید زندگیتان خیلی راحتتر میشود.
چرا. دارم بررسی میکنم. یکی از دوستام غیرقانونی رفته و به منم پیشنهاد کرده که برم. ولی این تصمیم بزرگیه و معنی بالقوه اش ترک خانواده برای همیشه اس.
Dariush
09-16-2015, 05:09 PM
Ouroboros
مهرنامه مجلهای دست راستی محسوب میشود.
Ouroboros
09-16-2015, 05:30 PM
چرا. دارم بررسی میکنم. یکی از دوستام غیرقانونی رفته و به منم پیشنهاد کرده که برم. ولی این تصمیم بزرگیه و معنی بالقوه اش ترک خانواده برای همیشه اس.
امیدوارم موفق باشید دوست عزیز. :e303:
@Ouroboros
مهرنامه مجلهای دست راستی محسوب میشود.
حقیقتا؟ به کدامیک از آقایان وصل است؟ :e409:
به نظر من هیچ چیز در سمت چپ پاپ پیوس هفتم «راست» نیست.
Dariush
09-16-2015, 05:38 PM
حقیقتا؟ به کدامیک از آقایان وصل است؟
آه، لازم نیست بدانیم که به چه کسی متصل است، آن نشریه
همیشه سر ستیز با چپها داشته.
http://www.daftarche.com/attachment.php?attachmentid=4907&stc=1
akhbare-rooz (iranian political Bulletin) (http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=58216)
Soheil
09-16-2015, 05:38 PM
@Ouroboros (http://www.daftarche.com/member.php?u=66)
مهرنامه مجلهای دست راستی محسوب میشود.
سلام عزیز :e303:
یه مدته حال و وضعتو نپرسیدم. خوبی؟ خوش مِگذ ِر ِه؟
ینی عجیبه چن نفر دیگه هم طرفدار فلسطین باشند و اسرائیل را محکوم کنند؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/13.gif
میشه در برابر طیف طرفداران صهیونیست ها با هم دوست و متحد باشیم؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/14.gif
:13::13::13:نمردیم و یک ضد اسراییلی هم در این فروم دیدیم!
اگر با من دوست و متحد شوید آنوقت همه ی دوستانتان را اینجا از دست خواهید داد ها!!
خوب باشه دوست بشیم :various_035:
Dariush
09-16-2015, 05:43 PM
سلام عزیز
یه مدته حال و وضعتو نپرسیدم. خوبی؟ خوش مِگذ ِر ِه؟
تو بیباک بودی؟ من در تردید بودم بیباک جان، فکر میکردم
سهیل کس دیگریست، حافظهام رو به زوال رفته است:e058:.
خوبم دوست عزیز، خوب شد اکنون که هستم شما را هم زیارت
کردم. شما خوبی؟
Soheil
09-16-2015, 05:59 PM
:13::13::13:نمردیم و یک ضد اسراییلی هم در این فروم دیدیم!
اگر با من دوست و متحد شوید آنوقت همه ی دوستانتان را اینجا از دست خواهید داد ها!!
خوب باشه دوست بشیم :various_035:
البته که ضد اسرائیلی هستم ولی در این سایت مجبورم نقش بازی کنم و ادا در بیاورم که چندان "ضداسرائیلی" نیستم.
اگر این کار را نکنم برام دردسر درست میشه. اینطور است که اینجا همه فکر میکنند من ضد اسرائیلی نیستم.
:e00e:
این هم لابد نوع «عرفانی» شادی و نشاط است، که به شکل دندانقروچهی عصبی و مو از سر بر کندن متجلی میشود! :e415:
شادی و نشاط شما اینجوریه ؟! :prampaa_29:پس وای بحال عصبیت و غمگین بودنتون:)))))))))) کلا در همه ی حالات خصلت سادیستی خود را حفظ می کنید پس شخصیت با ثباتی دارید آورین آورین :)))
وقتی شما آرزومند تازیانه خوردن از دستان من هستید و اینطور ملتمسانه داوطلب میشوید، منهم دست رد به سینهی شما نمیزنم. :e405:
بعدش ولی اینطور جیغ و فریاد نکنید که مرا به تازیانه زدند.
آخه عجب فانتزی های قشنگی در ذهنتان دارید نازی :24: :e411: حتما بعد از تازیانه هم باید در برابرتان سجده کرد و سپاسگزاری کرد نه؟؟
آخه سادیستی بودن هم برای خودش عوالمی دارد ها فانتزی هایی دارد ها:)))))))
دوستان حق داشتهاند شما را با فلانی اشتباه بگیرند، حداقل در این خشم ِ فروخوردهی برآمده از سرکوب بلندمدت میل جنسی که بسیار به هم شبیه هستید! :e404:
نابغه جان دوستان نبود و یک دوست بود:))) چشمهای همگیتان کلن مشکل دارد مال شما بدتر از همه :)) یک نفر همچین توهمی داشت :))) و توهم با اشتباه فرق می کند:))))))))
ولی در کل خوشم می آید وقتی حالتان را می گیرم و در برابرم کم می آورید در پاسخم شروع به تلاوت خزعبلات می کنید و انگ و برچسب می زنید و مرا کاربر دیگری می نامید :))))))))
الان می دانم که حسابی حالتان گرفته شده است اشکالی ندارد پسرجان ! بزرگ می شوید یادتان می رود هنوز برای شما زود است که راجع به امپرسیونیست ها مطلب کپی پیست کنید:))
خب جواب سوالم را ندادید که
ازبزرگترین مشخصه های تکنیکی نقاشی های سبک امپرسیونیسمی چیست؟؟
بجای تهمت و انگ و برچسب و تلاوت خزعبل جواب سوال را بدهید!! این شما بودید که از من می خواستید اینجا بمانم و برایتان از اشراق و عرفان و .. بگویم ؟! اگر جواب این سوالم را بدهید + معنای شعری که به جناب مهربد داده بودم آنگاه بی هیچ منتی ادامه ی مطلبم را در جستارهای موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان و فلسفه ی هنر خواهم گرفت و اصلا یک جستار باز می کنم بنام از هایدگر تا شیخ اشراق..... ولی اول جواب سوالاتم را بدهید که می دانم قادر نخواهید بود:))
Nice try
به این بهانه میخواهید از من شمارهای بگیرید و بلاسید؟ اول چند عکس نیمعریان از زوایای خوب بفرستید، اگر پسندیدم میروید ته صف عشاق دل خستهی دل شکستهی من مینشینید تا ببینم چه میشود. :e402:
نه به آن یکی اهمیتی میدهم نه به این یکی! :e057:
می دانستم که می ترسید و کم می آورید :))))
کپی پیست کردن یک چیز است و مطالعه و غور و فهمیدن چیز دیگر !
اینقدر ترسو نباشید بیایید یاهو آنهم چت ساده یعنی با تایپ نه حتی voice !
هر چند این ترسویی از بی سوادی ناشی می شود وگرنه در کل آدم ترسویی نیستید :)))
البته که ضد اسرائیلی هستم ولی در این سایت مجبورم نقش بازی کنم و ادا در بیاورم که چندان "ضداسرائیلی" نیستم.
اگر این کار را نکنم برام دردسر درست میشه. اینطور است که اینجا همه فکر میکنند من ضد اسرائیلی نیستم.
:e00e:
از کی بیشتر از همه اینجا می ترسید؟
من اولا از جناب آنارشی می ترسیدم ولی الان از ارباب!!
Soheil
09-16-2015, 06:04 PM
تو بیباک بودی؟ من در تردید بودم بیباک جان، فکر میکردم
سهیل کس دیگریست، حافظهام رو به زوال رفته است:e058:.
خوبم دوست عزیز، خوب شد اکنون که هستم شما را هم زیارت
کردم. شما خوبی؟
آره عزیزم. اصن حواسم نبود اینو بگم. http://www.daftarche.com/images/imported/2015/09/15.gif
خوشحالم که حالت خوبه.
من که نه. سربازیمو که در بدترین شرایط و منطقه گذروندم. الانم که افسردگی گریبانمو گرفته.
ولی خوب مطمئنا اوضاع بهتر میشه.
Alice
09-16-2015, 10:29 PM
دوستان یه سوال اگه کسی بلد بود جوابمو بده، آیا انرژی امواج وایرلس اینترنت ممکنه حتی درصد خیلی کوچیکی رو سلامت جسمانی و فیزیولوژی بدن آدم اثر بد بذاره؟
sonixax
09-17-2015, 01:10 AM
فقط تنها چیزی که برای من خیییلی خییییلی عجیبه اینه که آخه چیجوری چنین انسان فرهیخته و باسواد و تمام عیاری به خدا اعتقاد داره اونم افراطی، چن بار درباره خدا ازش سوال کردم همیشه به من میگفت همین که نفس میکشی خدا رو شکر کن... واقعا این هنوز معمای لاینحل زندگیمه آخه چیجوری یه مردی در سطح دانش و آگاهی این انسان بزرگ همیشه شاکر خداست و انقدر از ائمه تعریف میکنه... نمیدونم... شایدم اینهمه دانشمند و پروفسور خداباور داریم اینم یکیش... شایدم "سواد" با "درک و شعور" فرق کنه ولی آخه این استادمون درک و شعورشم خییلیییی بالاست ... (همونی که توی تاپیک هنجارشکنی تحت تاثیر حرفاش بودم و بحثشو راه انداختم...)
ما یک آشنایی داریم خر حزب اللهی و البته سپاهی اون هم از نوع کله گنده!
به قول یکی از دوستان ما که دکترای ریاضی محض داره : امکان نداره کسی که توی 5 سالگی من رو مات میکرد الان نفهمه داره چی کار میکنه!
نتیجه : در این اعتقاد افراطی حتمن سودی خوابیده!
میلاد یک چارهای بیاندیشد!
امیر جان من به فکر تعمیر این سیستم نیستم چون قدیمی و به درد نخور هستش از نظر من، همان موقع هم ماژول VB3 را برداشتیم به زور دستکاری کد و ... تپاندیم به VB4 (به قول برنامه نویس جماعت پورت کردیم) :))
داریم با ادمین و کسانی که از CIA و KGB و موساد ساپورت مالی میکنند چک و چانه میزنیم شاید سر کیسه را شُل کنند کلن آپگرید کنیم به آخرین ورژن. ولی یک مقداری هزینه دارد که فعلن زیر بارش نمیروند :e421:
دوستان کسی میتونه برای تقویت "اراده" راهکارهای مفید و علمی به من بده؟؟؟ من از بچگی چه تو درس خوندن و چه تو بیشتر کارایی که حتی علاقم بهشون داشتم اراده نسبتا ضعیفی داشتم و همیشه تو زندگیم از این مشکل رنج میبردم...
علاقه!
اگر به چیزی علاقه داشته باشید اراده اش همی می آید! اگر نداشته باشید خودتان را بکشید هم اراده بی اراده.
sonixax
09-17-2015, 01:16 AM
ببینم شما قصد مهاجرت مگر نداشتید؟ الان به گمان زمان خوبی برای غیرقانونی رفتن باشد، بین سوریها و عراقیها خودتان را گم بکنید.
اگر قانونی میخواهید بروید ولی کار سخت شده. به نظر من شما بتوانید به غرب برسید زندگیتان خیلی راحتتر میشود.
چرا. دارم بررسی میکنم. یکی از دوستام غیرقانونی رفته و به منم پیشنهاد کرده که برم. ولی این تصمیم بزرگیه و معنی بالقوه اش ترک خانواده برای همیشه اس.
متاسفانه آلمان موقتن از شنگن خارج شده! یعنی مرزها بسته شده!!
توی شهر هم شده پر پلیس!
آلمانی که خیلی روشن اعلام کرده درهاش به روی پناهجویان بازه!
دلیلش حضور تعداد زیادی داعشی در بین پناهجویانه!
اگر تصمیم دارید چنین کاری بکنید حسابی احتیاط کنید چرا که ریسک جانی بالایی داره.
به نظر من اگر توان مالی دارید (خیلی با قاچاقی اومدن فرقی نداره البته این راهی که میگم) به صورت پذیرش دانشجویی بیاید! بعد اینجا اجازه کار دارید + کارهای دیگه از پس هزینه ها بر میاید و پس از اتمام تحصیل به شما 18 ماه فرصت داده میشه که کار پیدا کنید، بعد از پیدا کردن کار اقامت دایم میگیرید. بی دردسر بدون خراب کردن پلهای پشت سر.
ولی اگر هیچ چاره ای به جز اقدام از طریق مهاجرت غیر قانونی ندارید خیلی حواستان جمع باشد که پولتان را نخورند، وسط دریا ولتون نکنند! توی یونان و بلوک شرق و ... گیر نیوفتید و از این داستانهای این طوری دیگه.
تا جایی که یادمه شما مقداری هم تمایلات همجسنگرایانه داشتید که اگر بتونید این مساله رو این طرف اثبات کنید خیلی سریع اقامت خواهید گرفت.
اگر با من دوست و متحد شوید آنوقت همه ی دوستانتان را اینجا از دست خواهید داد ها!!
زپلشک! آبجی شما هنوز گویا با جو اینجا آشنایی درست و درمانی پیدا نکرده اید!
sonixax
09-17-2015, 01:21 AM
دوستان یه سوال اگه کسی بلد بود جوابمو بده، آیا انرژی امواج وایرلس اینترنت ممکنه حتی درصد خیلی کوچیکی رو سلامت جسمانی و فیزیولوژی بدن آدم اثر بد بذاره؟
بله میتونه داشته باشه.
روی دستگاه های وایرلس صنعنی خیلی صریح و روشن نوشته تا شعاعی مشخص بسته به قدرت دستگاه کسی اقامت دایم نداشته باشه!!
توی قرارداد یکی از شرکتهای من نوشته شده که این مدل تجهیزات رو دست کم با فاصه 30 متری از محل زندگی افراد نصب خواهیم کرد و در غیر این صورت قرارداد لغوه. این بند رو ARD/ZDF که مسئول رسیدگی به فرکانسهای رادیویی و شبکه های تلویزیونی و ... هست مجبورمون کرده توی قرارداد بذاریم - ما هم گذاشتیم.
خلاصه اینکه بالای سرتون WIFI نصب نکنید میتونه مضر باشه.
Detection
09-17-2015, 04:18 AM
درود فراوان خدمت دوستان عزیز تارنمای دفترچه :e032:
حال و احوال چطوره؟ من بعد از گذشت چند سال کانکت شدم دو روزه نگاه میاندازم میبینم خلوته، فکر میکردم اینجا جای سوزن انداختن نداشته باشد. :e413: چه شده که دفترچه بعد این همه سال درجا زده؟
خوشبختانه بچههای قدیم هنوز هم فعالیت میکنند. :e022:
Ouroboros
09-17-2015, 07:44 AM
دلیلش حضور تعداد زیادی داعشی در بین پناهجویانه!
هه، من ماندهام اینها چرا به اروپا میروند؟ بشر اروپایی هرگز نمیتواند مسلمان بشود و اصلا آن گونه غرق شدن در ایمان که از یک مسلمان معمولی انتظار میرود هیچگاه در تاریخ اروپا سابقه نداشته. این کسانی هم که به دلایل ایدئولوژیک مسلمان میشوند مثل رنه گنون بیشتر به ورژنهایی از اسلام میگروند که تأویلپذیر و نرمخوست.
کپی پیست کردن
کپیپیستر ِ اشعار فله و نیمفهم که بییاری گرفتن از دیگران قادر به دو خط اندیشیدن نیست، همه را به کیش خود پندارد! :e415:
ولی در کل خوشم می آید وقتی حالتان را می گیرم ...
علاوه بر خودشیفتگی نابجا، سادیست هم که هستید؟ :e106:
خب جواب سوالم را ندادید که
Because I won't dignify your existence with a serious reply.
این شما بودید که از من می خواستید اینجا بمانم
من گمان کردم شما آدم جالبی هستید با حرفهایی برای گفتن که میتواند از دریچهای متفاوت در مباحث انجمن مشارکت بکند و به غنای گفتگوها یاری برساند. سوء تفاهمی بود که برطرف شد. :e404:
ازبزرگترین مشخصه های تکنیکی نقاشی های سبک امپرسیونیسمی چیست؟؟
سوال امتحان پایان ترم «استاد» بوده این؟ :e412:
اینقدر ترسو نباشید بیایید یاهو آنهم چت ساده یعنی با تایپ نه حتی voice !
قوهی تخیل من حسابی تحریک شده که بدانم چگونه میخواهید در چت نوشتاری ثابت بکنید دختری زیبا و جوان هستید که ارزش وقت مرا دارد!؟
ارباب مهربد
اگر بناست با هم دوست باشیم و بهمان خوش بگذرد، نمیتوانید همینطور دائم به مهربد بگویید «ارباب، ارباب». یک بنده و دو ارباب که نمیشود! :e405:
Dariush
09-17-2015, 12:34 PM
آره عزیزم. اصن حواسم نبود اینو بگم.
خوشحالم که حالت خوبه.
من که نه. سربازیمو که در بدترین شرایط و منطقه گذروندم. الانم که افسردگی گریبانمو گرفته.
ولی خوب مطمئنا اوضاع بهتر میشه.
سهیل جان، من از شرایط زندگی شما به کلی دورم
و هیچ پند یا نصیحتی ندارم که بتوانم به آن اعتماد
کنم و به شما عرضه کنم. تنها، آرزوی من این است
که هر جا که هستید موفق و خوش باشید، جرا که
شما را لایق چیزهای خوب و زندگی خوش میدانم.
emaad
09-17-2015, 04:31 PM
با درود به دوستان دفترچه. منم از خواننده های قدیمی این سایت و صفحه مردستیزی فیسبوک هستم و بلاخره تصمیم گرفتم عضو بشم.
Dariush
09-17-2015, 04:39 PM
مهمترین نقص عرفان عقلانیتستیزی یا جمع اضداد یا گشودن راه به تناقضگویی و ... نیست، مهم همان تجلی اخلاق بردگان در آنست.
بله، عارفیگری و صوفیمنشی نیز در زمان خود چپ محسوب میشده:e415:.
با درود به دوستان دفترچه. منم از خواننده های قدیمی این سایت و صفحه مردستیزی فیسبوک هستم و بلاخره تصمیم گرفتم عضو بشم.
درود گرامی، خوش آمدید. اگر برای زنستیزی و امثالهم آمدهاید
اندکی دیر رسیدهاید، اما اگر چیزهایی دگر دوست دارید بگویید
و بخوانید، دستِ خالی بازنخواهید گشت.
Alice
09-17-2015, 07:10 PM
ما یک آشنایی داریم خر حزب اللهی و البته سپاهی اون هم از نوع کله گنده!
به قول یکی از دوستان ما که دکترای ریاضی محض داره : امکان نداره کسی که توی 5 سالگی من رو مات میکرد الان نفهمه داره چی کار میکنه!
نتیجه : در این اعتقاد افراطی حتمن سودی خوابیده!
نه آخه این استاده اصن اینجوری نیست، خیلی خییلییی بعیده بخاطر سود شخصی معتقد باشه ادم واقعن خوبیه... با توجه به سواد و آگاهیشم خیلی عجیبه چجوری معتقده!!! خیلی واسم عجیبه... این استادم باعث شد من در اعتقاداتم شک کنم و در عدم وجود خدا کمی بازنگری بکنم... ولی آخه من هرچقدرم بازنگری کردم من تو کتم نمیره خدا وجود داشته باشه... نمیدونم شایدم واقعن سودی باشه چون آخه ادمی به فهم و عظمت ایشون امکان نداره بگه همینکه نفس میکشی خدا رو شکر کن...
بله میتونه داشته باشه.
روی دستگاه های وایرلس صنعنی خیلی صریح و روشن نوشته تا شعاعی مشخص بسته به قدرت دستگاه کسی اقامت دایم نداشته باشه!!
توی قرارداد یکی از شرکتهای من نوشته شده که این مدل تجهیزات رو دست کم با فاصه 30 متری از محل زندگی افراد نصب خواهیم کرد و در غیر این صورت قرارداد لغوه. این بند رو ARD/ZDF که مسئول رسیدگی به فرکانسهای رادیویی و شبکه های تلویزیونی و ... هست مجبورمون کرده توی قرارداد بذاریم - ما هم گذاشتیم.
خلاصه اینکه بالای سرتون WIFI نصب نکنید میتونه مضر باشه.
خیلی ممنونم :e303:
پس وایفایمو شبا خاموش کنم روزا روشن مشکلی نداره؟ باید ازش فاصله بگیرم؟
Dariush
09-17-2015, 07:18 PM
دوستان ضمن کار بر روی آن پستام در جستار موسیقی ایرانی
فهمیدم ساندکلود فیلترش رفع شده است! بسیار مسرور شدم.
این تنها شبکهی اجتماعیست که من با جان و دل دوستاش
میدارم:e414:.
Mehrbod
09-17-2015, 09:31 PM
مهربد جان برای یادگیری زبان آلمانی از نقطه صفر باید از کجا شرو کرد؟ مثلن میشه مثل زبان انگلیسی بدون کلاس و آموزش خودمون یاد بگیریم یا نه؟
گمان نمیکنم, بجز گرایش تک و تنها نیاز به انگیزه و نیاز بالایی هم دارد که همه کس ندارد. من هم از روی نیاز بود بیشتر که یاد گرفتم.
Mehrbod
09-17-2015, 10:21 PM
که آنهم گویا از عواقب مطالعهی یک خط نوشتهی من بوده! :e057::e108:
حرف منهم همینست، چرا من کاربران اینجا را وسوسه میکنم به مسجد و مراسم سینهزنی بروند، اما شما نمیتوانید یک کیلو طلا را به قیمت ده گرم به ایشان بفروشید، آن از سرهنویسی، این از تکنولوژی! :e057:
شما نسبت به برخی رانههای انسانی بیاعتنا هستید و این فقط به کاریزمای شما آسیب نمیرساند، بلکه برخی وجوه مسائل مورد بررسی را هم از چشمتان پنهان میکند. من پیشتر در اینباره صحبت کردهام، اینها عوارض میزان مشخصی از درخودماندگی (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%D 8%AF%DA%AF%DB%8C)فکریست، مثلا درگیری ذهنی وسواسگونهای که با «خودفریبی» دارید، در کنار بیاعتنایی کامل نسبت به «دگرفریبی». ذهن درخودمانده اشتیاق عجیبی به دریافتن قوانین حاکم بر سیستمهای مختلف دارد زیرا گمان میکند که شناخت قوانین راه شناخت، تغییر یا کنترل نحوهی کارکرد است.
شما نوشته های مرا خوانده و سپس با نگاه به اینکه "بی اعتنا به برخی رانه ها" میباشند بتندی
این نتیجه را گرفته اید که این گزینشی ناخودآگاهانه, از روی وسواس و تا اندازه ای بیمارگونه بوده است؟
در اینجا میتوانسته اید بسادگی از خودتان بپرسید: «چرا او, مهربد, از این شیوه ی نگارش بهره میگیرد» و با اندکی کندوکاو پاسخ را میافتید.
اگر این نتیجه گیری واپسین برداشت شما بوده باشد (گمان پایین) آنگاه بایستی یک بازنگری در نگاهتان بکنید.
اگر این نتیجه گیری واپسین شما نبوده باشد, باز هم تنبلی بسیار بالایی دیده میشود. من میتوانم ببینم که به گمان
بالا, شما با نگاه به شیوه برخورد و نگارش آمده نتوانسته اید از چند و چون و انگیزه های نویسنده بخوبی سردر
بیاورید و بیشتر از همه در راستای برآوردن کنجکاوی خود, بجای آنکه بسادگی بپرسید «مهربد, شما چرا
بی اعتنا به بهمان رانه های انسانی اینجور مینویسید؟» همانند «بازی», خواسته اید بی موضع هم نبوده باشید:
...
شما چون قصد طرح موضع میکنید همواره بدانید که جمله خبری>جمله سوالی. به جای اینکه از دختر بپرسید «چند سالته» بگویید «به نظر سی ساله میای»، به جای آنکه بپرسید «اهل کجایی» بگویید «به نظر رشتی میای» و ... خواهید دید که هیچ اهمیتی ندارد که حدستان درست بوده یا نه، اگر درست یا نزدیک به حقیقت باشد دختر میخواهد بداند «از کجا میدانستی»ِ، اگر دور از حقیقت و مضحک باشد، چه بهتر، خودش را میکشد تا بفهمد «چرا چنین فکری کردی»...
و ازینرو, در ذهن شما همچون گفتگویی پیش آمده که در بهترین حالت درست میگویم که
چه بهتر و در بدترین حالت و ته تهش هم مهربد خودش در لاک دفاعی فرورفته و توضیح خواهد داد.
ایندو, هر دو کژروی میباشند.
Mehrbod
09-17-2015, 10:27 PM
بخداااااا ارباب راست می گویم دور از شوخی من خودآگاهیم کم است! مثلا وقتی با آقایان صحبت می کنم خواه استاد و همکلاسی و.. وقتی بحث گرم می شود یادم می رود که یک دخترم و او یک مرد جنسیتم را فراموش می کنم و بطور انسانی با طرف مقابلم حرف می زنم (یعنی حرکات عشوه گرانه و زنانه ندارم) هر چند گاهی از نگاه طرف مقابلم به خودم می آیم که من تنها یک زنم!
خوب نیست, در انگلیسی هم بایستی بیشتر کار کنید: self-consciousness ≠ self-conscious
این چیزیکه شما میگویید را میتوان خودهشیاری یا خودپروایی ترزبانید و پیوندی به "خودآگاهی"
که در تراز نخست آگاهی از خویشتن و در تراز دوم "دسترسی" به دانسته های روان است, ندارد.
پ.ن.
دل استْوار نیستم «روان» ریشه شناسانه خود همان رَو+ان از رفتن نباشد, ولی به هر
روی اینجا بخوبی کار میکند. آنچه در ذهن "روان" است, بگونه ای همان روان = soul میباشد.
Dariush
09-17-2015, 11:08 PM
دوستان، من احتمالا تا پس از عید نوروز نخواهم بود.
گفتگوهای خوبی داشتیم در این مدت. امیر جان از
دیدنات در این مدتی که بودم خوشحال شدم.
امیدوارم به همهی دوستان خوش بگذرد.
به امید دیدار مجدد:e032:.
کپیپیستر ِ اشعار فله و نیمفهم که بییاری گرفتن از دیگران قادر به دو خط اندیشیدن نیست، همه را به کیش خود پندارد! :e415:
علاوه بر خودشیفتگی نابجا، سادیست هم که هستید؟ :e106:
Because I won't dignify your existence with a serious reply.
من گمان کردم شما آدم جالبی هستید با حرفهایی برای گفتن که میتواند از دریچهای متفاوت در مباحث انجمن مشارکت بکند و به غنای گفتگوها یاری برساند. سوء تفاهمی بود که برطرف شد. :e404:
سوال امتحان پایان ترم «استاد» بوده این؟ :e412:
قوهی تخیل من حسابی تحریک شده که بدانم چگونه میخواهید در چت نوشتاری ثابت بکنید دختری زیبا و جوان هستید که ارزش وقت مرا دارد!؟
اگر بناست با هم دوست باشیم و بهمان خوش بگذرد، نمیتوانید همینطور دائم به مهربد بگویید «ارباب، ارباب». یک بنده و دو ارباب که نمیشود! :e405:
خدایا اگر وقت کردی اینم شفا بده :why:
پ.ن . منم فکر می کردم شما عاقله ی این فروم هستید بعد دیدم نه :)) پس ماندنم اینجا برای بحث جدی فایده ای ندارد اینجا همه ی جستارهایش مثل همین پاتوق می ماند مانده ام چرا تالارها را جدا کرده اید همه را در همین پاتوق بگویید دیگر چه فرقی می کند:))
من بیشتر در فروم های غیر فارسی فعالیت داشتم و در چند تا فروم فلسفه هم عضو بودم و چه بحث هایی که نمی شد و از این لودگی ها در آنجا نبود همین الان دوباره برگشته ام به همان فروم ها و تاپیک هایی که باز کردم چقدر آدم با سواد آمده اند و چه پست هایی نگذاشته اند آنهم در مورد شیخ اشراق . دوست داشتم در یک فروم فارسی زبان عضو فعال باشم ولی انگار فقط در موسیقی اش می توان فعالیت مفیدی داشت و در فروم های اجتماعی اش نه!
باشد هر طور راحتید با هم خوش باشید که این فروم بدرد ِ بحث ِ جدی نمی خورد!
خوب نیست, در انگلیسی هم بایستی بیشتر کار کنید: self-consciousness ≠ self-conscious
این چیزیکه شما میگویید را میتوان خودهشیاری یا خودپروایی ترزبانید و پیوندی به "خودآگاهی"
که در تراز نخست آگاهی از خویشتن و در تراز دوم "دسترسی" به دانسته های روان است, ندارد.
پ.ن.
دل استْوار نیستم «روان» ریشه شناسانه خود همان رَو+ان از رفتن نباشد, ولی به هر
روی اینجا بخوبی کار میکند. آنچه در ذهن "روان" است, بگونه ای همان روان = soul میباشد.
من نمی دانم کی و کجا انگلیسی حرفیدم که باید الان برای آن هم به شما جواب پس بدهم ولی باشد رویش کار می کنم ولی شما هم بهتر است روی زبان فارسی بیشتر کار کنید و حداقل لینکی را می گذارید بخوانید تا مثل قضیه ی عمله و کارگزاران تعبیر کردنیش به فارسی نشود!!! خوب است که در لینکی که خودتان از فرهنگ معین گذاشته بودید اشاره شده بود که عمله به فارسی معنای مفرد می دهد یعنی کارگزار.
بگذریم.... خوش باشید:e032:
Ouroboros
09-18-2015, 11:38 AM
دوستان، من احتمالا تا پس از عید نوروز نخواهم بود.
گفتگوهای خوبی داشتیم در این مدت. امیر جان از
دیدنات در این مدتی که بودم خوشحال شدم.
امیدوارم به همهی دوستان خوش بگذرد.
به امید دیدار مجدد:e032:.
ای بابا داریوش جان کجا رفتی، تازه داشت بحثهایمان گرم میشد.
امیدوارم موفق و شاد باشید دوست عزیزم. :e303:
Alice
09-18-2015, 11:50 AM
نمیدونم چرا بعضی اعضای خوب فروم انقده شخصیت خودشونو پایین میارن که با هر احمقی دهن به دهن میشن...
Alice
09-18-2015, 01:37 PM
دوستان کسی هست بیاد شطرنج بازی کنیم؟ :)))
sonixax
09-19-2015, 01:34 AM
درود فراوان خدمت دوستان عزیز تارنمای دفترچه
حال و احوال چطوره؟ من بعد از گذشت چند سال کانکت شدم دو روزه نگاه میاندازم میبینم خلوته، فکر میکردم اینجا جای سوزن انداختن نداشته باشد. چه شده که دفترچه بعد این همه سال درجا زده؟
خوشبختانه بچههای قدیم هنوز هم فعالیت میکنند.
اتفاقن اینجا اصلن درجا نزده! کیفیت همیشه برتر از کمیت بوده.
بهتر است که شمار بحثها کم ولی پربار باشد تا اینکه زیاد ولی به جایش در مورد تراشیدن موی زیر بغل در سایت جستار باز شود!!!
sonixax
09-19-2015, 01:40 AM
هه، من ماندهام اینها چرا به اروپا میروند؟ بشر اروپایی هرگز نمیتواند مسلمان بشود و اصلا آن گونه غرق شدن در ایمان که از یک مسلمان معمولی انتظار میرود هیچگاه در تاریخ اروپا سابقه نداشته. این کسانی هم که به دلایل ایدئولوژیک مسلمان میشوند مثل رنه گنون بیشتر به ورژنهایی از اسلام میگروند که تأویلپذیر و نرمخوست.
داعشی ها بیشتر برای نفوذ در اروپا و انجام عملیات تروریستی به اینجا می آیند! این روزها در گوشه و کنار شهر حضور پلیس شاید ده برابر شده!
خیلی از آنها خوب از جنگ فراری هستند.
ولی به راستی آنهایی که تروریست نیستند و اهداف عملیاتی در اروپا ندارند و به جایش افکار اسلامی دارند و میگویند سگ نجس است و اون کافره و خوک نمیخورم و اینها!!! بسی شگفتی آفرین هستند که به جای رفتن به بهشت های اسلامی روی زمینشان به جهنم کفار پناهنده میشوند:)))
نه آخه این استاده اصن اینجوری نیست، خیلی خییلییی بعیده بخاطر سود شخصی معتقد باشه ادم واقعن خوبیه... با توجه به سواد و آگاهیشم خیلی عجیبه چجوری معتقده!!! خیلی واسم عجیبه... این استادم باعث شد من در اعتقاداتم شک کنم و در عدم وجود خدا کمی بازنگری بکنم... ولی آخه من هرچقدرم بازنگری کردم من تو کتم نمیره خدا وجود داشته باشه... نمیدونم شایدم واقعن سودی باشه چون آخه ادمی به فهم و عظمت ایشون امکان نداره بگه همینکه نفس میکشی خدا رو شکر کن...
شما که از زندگی شخصی طرف خبر ندارید!
اینجا توی آلمان یک آقای فوق حزب اللهی هست که طرز مصرف انواع مشروبات الکلی رو بلده ولی مشروب نمیخوره!!!!!! و تا خرخره مسلمونه :))) خوب معلومه طرف چه کاره بوده و الان برای چی تا خرخره مسلمونه!!! به خصوص که وضع مالی بدی هم نداره!
خیلی ممنونم
پس وایفایمو شبا خاموش کنم روزا روشن مشکلی نداره؟ باید ازش فاصله بگیرم؟
بالای سرتون نباشه کافیه! منظور از بالای سر یعنی درست بالای سر!!! مثلن 20 سانتی متری :دی
Russell
09-19-2015, 01:02 PM
امیر جان، Ouroboros ، آواتارت را معرفی نمیکنی؟
Ouroboros
09-19-2015, 04:59 PM
امیر جان، @Ouroboros ، آواتارت را معرفی نمیکنی؟
کم پیدایی راسل جان؟:e402:
این خوان دونوسو کورتز سیاستمدار و فیلسوف اسپانیاییست که ابتدا لیبرال و طرفدار انقلاب فرانسه بود اما بعدتر به یکی از بزرگترین منتقدان آن در تاریخ بدل شد. من از طریق کارل اشمیت، فیلسوف بزرگ آلمانی با او آشنا شدم که مقالهای دارد به نام «دونسو کورتز ناشناخته (http://docslide.us/documents/the-unknown-donoso-cortes-carl-schmitt.html)» دربارهی اشتباهات او! ژولیوس اوولا هم اینسو و آنسو اشارههایی به او میکند و جایی میگوید که اندیشهی ضرورت اصول و نظم والا را نخستین بار کورتز در قالبی منسجم ارائه کرد. اینها مرا ترغیب کرد که به گمانم تنها اثر ترجمه شده از او به انگلیسی (https://archive.org/details/cu31924029402439) را مطالعه بکنم. این کتاب اثر جالبی بر من گذاشت و برخی حقایقی که مدتی بود بر من آشکار شده بود را برایم «معنیدار» کرد. او در این کتاب برای مثال توضیح میدهد که مسیح نه به خاطر برنامههای خوب اجتماعی و اقتصادی، فلسفهی قویتر یا حتی معجزات الهی و آموزههای دینی، که به رغم اینها موفق شده و به سروری جهان رسیده است! من در جستار «درخودماندگی» توضیح خواهم داد که چرا این تئوری به نحوی تعیینکننده و خارقالعاده برای من مهم است و چگونه به نگاه کنونی من به جهان شکل داده، اما کورتز جدا از این نیز مهم است زیرا آن بخش عامدانه نادیده گرفته شده از تاریخ فلسفهی سیاسیست که مخاطب ایرانی به او معرفی نمیشود، اینست که اگر فرصتی کردید به او نگاهی بیاندازید.
Mehrbod
09-19-2015, 11:26 PM
قطعا وقتی کسی اینجا میگه اسپاگتی نگهدارت، خدای هیولای اسپاگتی مواظبت باشه و .. من توقعی ندارم از این جمله چیزی یاد بگیرم. فقط کنجکاو میشم و میرم دنبالش میگردم ببینم هیولای اسپاگتی چیه و از کجا اومده و چه نوع مکتب فکری و دینی ست..
اینجا وقتی بحث اگزیستانسیالیسم و .. میشه من کنجکاو میشم و میرم ببینم این چیه و بعدش حرفهای این دوستان رو میخونم..
اینجا جرقه ای برای یاد گیریست..
پس شاید بد نباشد کمی اینجا بنویسید: Not Acceptable! (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%9F-255/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-27.html#post78527)
Russell
09-20-2015, 03:07 PM
کم پیدایی راسل جان؟
این خوان دونوسو کورتز سیاستمدار و فیلسوف اسپانیاییست که ابتدا لیبرال و طرفدار انقلاب فرانسه بود اما بعدتر به یکی از بزرگترین منتقدان آن در تاریخ بدل شد. من از طریق کارل اشمیت، فیلسوف بزرگ آلمانی با او آشنا شدم که مقالهای دارد به نام «دونسو کورتز ناشناخته» دربارهی اشتباهات او! ژولیوس اوولا هم اینسو و آنسو اشارههایی به او میکند و جایی میگوید که اندیشهی ضرورت اصول و نظم والا را نخستین بار کورتز در قالبی منسجم ارائه کرد. اینها مرا ترغیب کرد که به گمانم تنها اثر ترجمه شده از او به انگلیسی را مطالعه بکنم. این کتاب اثر جالبی بر من گذاشت و برخی حقایقی که مدتی بود بر من آشکار شده بود را برایم «معنیدار» کرد. او در این کتاب برای مثال توضیح میدهد که مسیح نه به خاطر برنامههای خوب اجتماعی و اقتصادی، فلسفهی قویتر یا حتی معجزات الهی و آموزههای دینی، که به رغم اینها موفق شده و به سروری جهان رسیده است! من در جستار «درخودماندگی» توضیح خواهم داد که چرا این تئوری به نحوی تعیینکننده و خارقالعاده برای من مهم است و چگونه به نگاه کنونی من به جهان شکل داده، اما کورتز جدا از این نیز مهم است زیرا آن بخش عامدانه نادیده گرفته شده از تاریخ فلسفهی سیاسیست که مخاطب ایرانی به او معرفی نمیشود، اینست که اگر فرصتی کردید به او نگاهی بیاندازید.
جدی کم پیدا هستم؟ :e105:
بسیار جالب است، اگر شد پیرامون او و ارتباط نظم سنتی با آنچه
در تاپیک «درخودماندگی» مطرح کردی هم قدری توضیح بده لطفا.
Nilftrondheim
09-20-2015, 08:16 PM
امروز از سفر برگشتم دلم لک زده بود برای مشاعرت با انگشت شمار انسان صاحب مغز.:e405:
راسل و امیر هم که سری زده اند و کاش نرفته باشند.
Ouroboros
09-21-2015, 11:05 AM
جدی کم پیدا هستم؟
من هر قدر شما را ببینم کم است. :e404:
از آنارشی بیمرام هم که خبری نشد. امیدوارم خوش و سرحال باشد.
امروز از سفر برگشتم دلم لک زده بود برای مشاعرت با انگشت شمار انسان صاحب مغز.
راسل و امیر هم که سری زده اند و کاش نرفته باشند.
خوش برگشتید.
من که امروز فردا به غیبتی صدباره میروم، راسل ولی هست چون من پرچم یهودستیزی و نازیسم را باید دست یکی به امانت بسپرم و بعد بروم. :e404::e057:
یه نفر
09-21-2015, 07:33 PM
که آنهم گویا از عواقب مطالعهی یک خط نوشتهی من بوده!
خیر. کل بحثها تاثیر گذار بود.فقط جمله ی شما دقیقا حرف دل من بود که نمیتونستم به این واضحی بیان کنم..
Ouroboros
09-22-2015, 10:30 AM
خیر. کل بحثها تاثیر گذار بود.فقط جمله ی شما دقیقا حرف دل من بود که نمیتونستم به این واضحی بیان کنم..
:e306:
من ولی آن زمان در اشتباه بودم، هیچ میزانی از «آگاهی عمومی» نمیتواند سیستمی به پیچیدگی و بزرگی تکنولوژی را «کنترل» بکند و از عوارض زیانبار آن بکاهد. هم «پیشرفت» و هم «کنترل» هر دو توهماتی هستند که مردم عادی را فریب میدهند و به سیستم پایبند نگاه میدارند، هیچکس در کنترل نیست، پیشرفت غیرممکن است. من آن زمان هم به رهیافت داروینیستی «پیشرفت» باور داشتم، این که بشر در گذر زمان پیشرفت میکند و هزار سال دیگر حتما ما به مرحلهای از آگاهی رسیدهایم که درک بکنیم چرا نباید کُدهای ژنتیکی انسان را دستکاری کرد یا بمب اتم ساخت و ... هم آنکه - به طور تناقضآمیزی - منکر طبع انسان بودم و گمان میکردم اگر میل و غریزهی به آدمکشی هست حتما باید کار ایمان مذهبی و ... باشد و آگاهی میتواند این رانههایی که انسان بودن ما را معنی میکنند از میان ببرد. آنچه در واقعیت رخ میدهد بالا و پائین رفتن سورسوره وار است نه پیشرفت، یکجا بالا میرویم اما جای دیگری ناچار به فرو رفتن میشویم. آنچه در واقعیت رخ میدهد با توهم خدشهدار کردن و توجیه کردن رانههای به اصطلاح مخرب آدمی در جهتهایی حتی مخربتر است، نه «کنار گذاشتن آنها از طریق آگاهی».
درست اینست که ما تلاش بکنیم سیستمهای منظم را نا-آرام و بینظم بکنیم و سیستمهای پرآشوب را به نظم و آرامش در بیاوریم. چراکه نظم زیادی به انفجار سیستم میانجامد و نظم اندک به سقوط آن منجر میشود. من امروز گمان میکنم که یک رانهی بالذات درون سیستمها کشف کردهام (http://www.daftarche.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D8%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%8C-%D9%87%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%AF-13/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%D 8%AF%DA%AF%DB%8C-1865/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html) که به طور خودانگیخته بی نیاز از آگاهی این قاعده را به عینیت در میآورد. به هر حال ارادهی عمومی تا اندازهی بسیار زیادی (تقریبا تماما) بر سرنوشت سیستمها بیتاثیر هستند و سرنوشت آنها را شاخص نفوذ و جمعیت و قدرت ِ کسانی که به آن کمک میکنند، کسانی که از آن استفاده میکنند و کسانی که از آن سوء استفاده میکنند بستگی دارد.
Ouroboros
09-22-2015, 11:22 AM
خب دوستان من بروم به غیبت کبری. یکسری گفتگوها بود که من قصد زنده کردنشان را داشتم، همچون بحث پیرامون نژاد و همجنسگرایی، که فرصت نشد. یکسری گفتگوها بود که من آغاز کردم اما فرصتی برای به نتیجه رساندن آنها نماند، همچون بحث پیرامون هنر والا. یکسری دوستان را هم نشد که ببینم مثل آنارشی و شوالیه و کسری. بحث با داریوش هم الان نگاهی انداختم و دیدم بدجوری به بیراهه رفت و اساسا بهتر است هیچوقت آنرا پی نگیریم!
با اینهمه از حضورم در اینجا راضی هستم و امیدوارم دوباره به زودی همهی شما را ببینم.
پ.ن: راسل به نظرم راهاندازی یک وبسایت یا وبلاگ جدا از اینجا برای شرح و توضیح و ترجمهی شماری باورها و ایدهها ضروریست. سری بعد که از عیاشی و روزمرگی خلاص شدم شاید آنرا راهاندازی کردم، مگر آنکه تا آن زمان خودت همت کرده باشی و آستینها را بالا زده باشی. :e405:
Nikzad Mehrazmanesh
09-22-2015, 05:44 PM
سری بعد که از عیاشی و روزمرگی خلاص شدم شاید آنرا راهاندازی کردم، مگر آنکه تا آن زمان خودت همت کرده باشی و آستینها را بالا زده باشی.
به به چه خبر خوبی
Nikzad Mehrazmanesh
09-22-2015, 05:50 PM
عید قربان پیشاپیش مبارک :e415::various_049:
http://www.daftarche.com/attachment.php?attachmentid=4916&stc=1
Detection
09-23-2015, 04:43 AM
عید قربان پیشاپیش مبارک :e415::various_049:
این عید را باید عید کشتار و توحش نامید.
دین اسلام، دین سرتاسر توحش و ارضا کنند با خون
Soheil
09-23-2015, 08:52 AM
متاسفانه آلمان موقتن از شنگن خارج شده! یعنی مرزها بسته شده!!
توی شهر هم شده پر پلیس!
آلمانی که خیلی روشن اعلام کرده درهاش به روی پناهجویان بازه!
دلیلش حضور تعداد زیادی داعشی در بین پناهجویانه!
اگر تصمیم دارید چنین کاری بکنید حسابی احتیاط کنید چرا که ریسک جانی بالایی داره.
به نظر من اگر توان مالی دارید (خیلی با قاچاقی اومدن فرقی نداره البته این راهی که میگم) به صورت پذیرش دانشجویی بیاید! بعد اینجا اجازه کار دارید + کارهای دیگه از پس هزینه ها بر میاید و پس از اتمام تحصیل به شما 18 ماه فرصت داده میشه که کار پیدا کنید، بعد از پیدا کردن کار اقامت دایم میگیرید. بی دردسر بدون خراب کردن پلهای پشت سر.
ولی اگر هیچ چاره ای به جز اقدام از طریق مهاجرت غیر قانونی ندارید خیلی حواستان جمع باشد که پولتان را نخورند، وسط دریا ولتون نکنند! توی یونان و بلوک شرق و ... گیر نیوفتید و از این داستانهای این طوری دیگه.
خخخخخخخخخخ
نه بابا. برای پناهندگی لازم نیست غیرقانونی عمل کنی که. فک کنم بد گفتم و باعث سوءبرداشت شد.
مثلا قانونی میری ترکیه و اونجا درخواست پناهندگی میدی. اینکه قاچاقی بخوای بری مثل اینائی که با قایق میرن یونان یا استرالیا نه.
به نظر من اگر توان مالی دارید (خیلی با قاچاقی اومدن فرقی نداره البته این راهی که میگم) به صورت پذیرش دانشجویی بیاید!
از چه لحاظ فرقی نداره؟ هزینه اش؟
Soheil
09-23-2015, 08:59 AM
سهیل جان، من از شرایط زندگی شما به کلی دورم
و هیچ پند یا نصیحتی ندارم که بتوانم به آن اعتماد
کنم و به شما عرضه کنم.
:e057:
ممنون عزیز جان. درست میفرمائی. :e00e:
تنها، آرزوی من این است
که هر جا که هستید موفق و خوش باشید، جرا که
شما را لایق چیزهای خوب و زندگی خوش میدانم.
:e405:
البته من فقط یه زندگی معمولی میخوام و توقع زیادی از این دنیا ندارم.
Nikzad Mehrazmanesh
09-23-2015, 10:12 AM
این عید را باید عید کشتار و توحش نامید.
دین اسلام، دین سرتاسر توحش و ارضا کنند با خون
درباره دلسوزی برای جانوران بحث های جالبی شد در اینجا:
Not Acceptable! (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D8%B9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-1860/)
خوندی؟
Nikzad Mehrazmanesh
09-23-2015, 10:16 AM
این دیوث دیگه چی میگه ؟
Detection
09-23-2015, 11:41 AM
درباره دلسوزی برای جانوران بحث های جالبی شد در اینجا:
Not Acceptable! (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D8%B9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-1860/)
خوندی؟
نازنین من مشکلی با ذبح حیوان در کشتارگاه ندارم و معتقم فرگشت بدن انسان برای همه چیز خوار بودن است. من با توحش به شیوه اسلامی مخالفم که بنام الله در این عید قربانی میکنند و خون میریزند.
انگار این وحشیت هم پایانی ندارد،
عید قربان، عاشورا، عروسی، عزا
وقتی بچهای بدنیا میآید
وقتی کسی از سفر میآید
وقتی کسی گناه میکند
وقتی کسی میمیرد
وقتی یکی در آزمون ورودی قبول میشود یا میخواهد قبول شود
وقتی کسی فکر میکند طلسم و جادو شده! و ...
همیشه باید حیوانی با جان خود تاوان خوشی یا ناخوشی یا آرزوها یا کفاره گناهان انسانهای عقب مانده و خرافهگرا را بپردازد.
هر جا صدای اللهاکبر میاد خون و خونریزی است.
Nikzad Mehrazmanesh
09-23-2015, 11:59 AM
همیشه باید حیوانی با جان خود تاوان خوشی یا ناخوشی یا آرزوها یا کفاره گناهان انسانهای عقب مانده و خرافهگرا را بپردازد.
خب اینم که باز شد دلسوزی برای حیوانات.
ولی در کل قبول دارم گوسفند کشتن در خیابون کثافت کاری داره . نمی دونم این قربانی کردن در خیابون از شرع اومده (واجب شرعی) یا جزو فولکلوره
sonixax
09-24-2015, 02:14 AM
از چه لحاظ فرقی نداره؟ هزینه اش؟
بله از بابت هزینه! تازه دانشجویی بیاید کمک هزینه هم دارید!
sonixax
09-24-2015, 02:16 AM
خب اینم که باز شد دلسوزی برای حیوانات.
ولی در کل قبول دارم گوسفند کشتن در خیابون کثافت کاری داره . نمی دونم این قربانی کردن در خیابون از شرع اومده (واجب شرعی) یا جزو فولکلوره
اصل مساله مخالفت با قربانی کردن بر نمیگرده به دلسوزی برای حیوانات بلکه برمیگرده به دلسوزی برای فرزندان خودمان که باید وسط خیابان سری که بریده میشود و خونی در خیابان جاری میشود را ببینید و در سنی پایین صحنه هایی را ببیند که نباید ببیند.
Nikzad Mehrazmanesh
09-24-2015, 07:26 AM
خونی در خیابان جاری میشود را ببینید
چی میشه اونوقت؟ می ترسه بچه؟ رو روحیش تاثیر بد می ذاره؟
kourosh_bikhoda
09-24-2015, 12:20 PM
اینهم تنها برای سرگرمی و دستگرمی; به دید من با ضریب خطای بسیار بالا, خودآگاهی هموندان اینجا کم و بیش این آمده:
تعجب کردم شما من رو صدا کردید. گفتم لابد خبری شده باید دست به کار بشیم.
خب خیالم راحت شد :e414:
Soheil
09-24-2015, 04:21 PM
بله از بابت هزینه! تازه دانشجویی بیاید کمک هزینه هم دارید!
:e303:
راستش من چندان از چند و چونش با خبر نیستم. ولی اگه اینطوره پس چرا این همه مردم بصورت غیر قانونی به این کشورها پناهنده میشن یا بصورت قانونی به کشور ترکیه میرن و با کلی دنگ و فنگ کارای پناهندگیشون به یه کشور ثالث رو انجام میدن؟
خوب بخشیشون احتمالا به خاطر نداشتن کارت پایان خدمت و ایناس که قانونی نمیرن ولی بازم این همه آمار مهاجرت غیرقانونی منطقی به نظرم نمیاد.
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.