• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 2 12 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 401

    جُستار: بی خدا بودن چه حسی دارد؟

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      از دید من شما دارید بیهوده زمانتان را دورمیریزید, خدا چه باشد چه نباشد روشنه کاری به کار من و شما ندارد; اگر خداباوری
      به شما حس خوبی میدهد, چرا که نه, خداباور بمانید. اگر به شما بیخدایی حس بهتری میدهد, باز هم چرا که نه, بیخدا شوید.
      باید اعتراف کنم که حق با شما بود ارباب مهربد!
      من در یک شب بارانی به این فروم آمدم و حالا هم با یک دل بارانی دارم از اینجا رفع زحمت می کنم. اینجا که آمدم تا خواستم کمی از دین و آیینم دفاع کنم انگهای گوناگون به بنده زدند و گفتند حق نداری از آیینت دفاع کنی و چه دشنامهایی که به پیامبر و اهل بیتش نثار نکردند. ولی باز خیره سری کردم و ماندم پیش خودم گفتم خب دیگر وارد بحث دینی نمی شوم که اینجور شاهد توهین به مقدسات نباشم. خواستم از مظلومیت مردمی بگویم که باز آن را به دین و آیین ربطش دادند. در آخر هم که شخصیتم بکل زیر سوال برده شد و بجرم شاعری، بی منطق و هپروتی و حقیر .... خوانده شدم و گفتند حق نداری دیگر شعر بگویی! شاعری که از شعر نگوید مثل ابر دلتنگی می ماند که نبارد!!
      بنده با حضور در اینجا قصد ِ جسارت و گستاخی را نداشتم. می دانم که حق با شماست و این فروم هم متعلق به شما و همفکران شماست و جای آدمهایی نظیر من در اینجا نیست بخدا می دانم و قصدم هم گسترش خداپرستی یا آزارِ شما نبود فقط می خواستم که در یک فروم فارسی زبان عضو باشم همین . واقعا هم بابت نوشتن بی رویه شعر در پستهایم عذر می خواهم بگذارید به حساب مدتها دوریم از زبان ِ پارسی و اینکه در طول روز مجبورم با زبان دیگری حرف بزنم و اینجا تنها جایی بود که می توانستم در آن به زبانِ رسمی دلم حرفم بزنم و خب دیگر حساب از دستم خارج شده بود و خیلی دیگر شعر اینجا نوشتم و چقدر هم شعر سرودم که این را مدیون شخص شما هستم ارباب! من در سرودن دوبیتی خیلی قوی نبودم ولی از وقتی با شما وارد بحث شدم از بس سازِ دلم به ارتعاش در آمد دوبیتی هایم دلی تر شدند و بهتر. واقعاً سپاسگزارم

      امیدوارم به همه ی آروزهایتان برسید هم شما و هم بقیه کاربران این فروم و از همه مهمتر فندآوری هم سر وسامانی بگیرد ;)
      باز به اینجا می آیم البته بیشتر بعنوان مخاطب تا کاربر، تا مطالبتان را بخوانم و استفاده کنم.







    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      باید اعتراف کنم که حق با شما بود ارباب مهربد!
      من در یک شب بارانی به این فروم آمدم و حالا هم با یک دل بارانی دارم از اینجا رفع زحمت می کنم. اینجا که آمدم تا خواستم کمی از دین و آیینم دفاع کنم انگهای گوناگون به بنده زدند و گفتند حق نداری از آیینت دفاع کنی و چه دشنامهایی که به پیامبر و اهل بیتش نثار نکردند. ولی باز خیره سری کردم و ماندم پیش خودم گفتم خب دیگر وارد بحث دینی نمی شوم که اینجور شاهد توهین به مقدسات نباشم. خواستم از مظلومیت مردمی بگویم که باز آن را به دین و آیین ربطش دادند. در آخر هم که شخصیتم بکل زیر سوال برده شد و بجرم شاعری، بی منطق و هپروتی و حقیر .... خوانده شدم و گفتند حق نداری دیگر شعر بگویی! شاعری که از شعر نگوید مثل ابر دلتنگی می ماند که نبارد!!
      بنده با حضور در اینجا قصد ِ جسارت و گستاخی را نداشتم. می دانم که حق با شماست و این فروم هم متعلق به شما و همفکران شماست و جای آدمهایی نظیر من در اینجا نیست بخدا می دانم و قصدم هم گسترش خداپرستی یا آزارِ شما نبود فقط می خواستم که در یک فروم فارسی زبان عضو باشم همین . واقعا هم بابت نوشتن بی رویه شعر در پستهایم عذر می خواهم بگذارید به حساب مدتها دوریم از زبان ِ پارسی و اینکه در طول روز مجبورم با زبان دیگری حرف بزنم و اینجا تنها جایی بود که می توانستم در آن به زبانِ رسمی دلم حرفم بزنم و خب دیگر حساب از دستم خارج شده بود و خیلی دیگر شعر اینجا نوشتم و چقدر هم شعر سرودم که این را مدیون شخص شما هستم ارباب! من در سرودن دوبیتی خیلی قوی نبودم ولی از وقتی با شما وارد بحث شدم از بس سازِ دلم به ارتعاش در آمد دوبیتی هایم دلی تر شدند و بهتر. واقعاً سپاسگزارم

      امیدوارم به همه ی آروزهایتان برسید هم شما و هم بقیه کاربران این فروم و از همه مهمتر فندآوری هم سر وسامانی بگیرد ;)
      باز به اینجا می آیم البته بیشتر بعنوان مخاطب تا کاربر، تا مطالبتان را بخوانم و استفاده کنم.

      اه، چه ننه من غریبم‌بازی نفرت‌انگیزی! چرا هر چه دختربچه‌ی نابالغ و تیپیک
      هست به این فروم می‌آید! اگر راست می‌گویید و از خوانندگان راستین این فروم
      در گذشته بوده‌اید، حتما خوب می‌دانستید که در اینجا چگونه جوی برقرار است؛
      جنگ و جدل‌هایی اینجا رخ داده‌اند در حد و اندازه‌های جنگ‌های جهانی، چنانکه
      هرگز نمی‌توانید دو کاربر خاص را پیدا بکنید که جایی با هر چه در توان داشتند
      بر سر موضوعی، شدیدا درگیر بحث نشده باشند. نمونه‌ی آن خود من هستم،
      درگیری‌های اعتقادی من که گاهی شخصی نیز می‌شد همگی در این فروم
      موجود هستند:

      میلاد
      مهربد
      کوروش بیخدا
      ریشنالیست
      راسل
      کسری
      امیر
      آنارشی
      آرش
      مزدک
      مهدی
      و ...


      اگر خواننده بودید و اینها را دیدید، پس چرا آمدید و اگر آمدید این
      مسخره‌بازی‌ها برای چیست، اگر هم که خواننده نبودید و اینها
      را ندید، پس دروغ نگویید.
      sonixax این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    3. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (09-24-2015),sonixax (09-11-2015)

    4. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اه، چه ننه من غریبم‌بازی نفرت‌انگیزی! چرا هر چه دختربچه‌ی نابالغ و تیپیک
      هست به این فروم می‌آید! اگر راست می‌گویید و از خوانندگان راستین این فروم در گذشته بوده‌اید
      من چیز بدی در نوشته‌هایِ او ندیدم, اینکه کسی پس از درون شدن به جمعی انتظار پذیرفتگی را داشته
      باشد چیز شگفت‌انگیزی نیست. من گمان نمیکنم کسی از هموندان اینجا به خودش این رنج را بدهد که برود
      در یک جمعی که باورهای ناهمسو با او دارند خودش را بکوشد بگنجاند; پس اگر کسی ناهمسو
      اینجا آمده و کوشیده هتّا ببیند این آدمهای ناهمسو "چه حسی" دارند و چرا او مانند آنها
      نیست (و چرا آنان مانند او نیستند), بایستی از همین برداشت نمود که کنجکاوی و هم دلیری بالایی دارد.

      دیگر اینکه ستیز با این و آن سر چنین چیزهایی چنانکه در جُستار دیگر پرداختیم, در دیدگاهی که آورده شد
      همان نارضایتی سر بیرون زده از نبود کنترل روی سرنوشت خویشتن و کوشش نومیدانه در دست یافتن به آن در
      ستیز اندیشوی است. امروزه پرشمار میبینید کسیکه زندگیش را جامعه‌یِ تکنولوژیک پیشاپیش رقم زده است و هیچ توان و نیرویی
      در تغییر آن ندارد, ولی ساعتها, چه بسا روزها و سالها اینجا و آنجا و فیسبوک خستگی‌ناپذیرانه با آدمهایی ناشناس! سر اینکه
      جمهوری‌خواهی بهتر است یا نمیدانم کمونیسم بهترین است جنگ و ستیز میکند, و در این فرایند میکوشد این "کنترل از دست رفته" را نومیدانه باز بیابد.

      ازینرو, من این باور پوچ که اینجا نبرد اندیشه‌ها است و ستیز اندیشوی چه خوب است و دیگرها ندارم, این ستیزها را امروز بمانند
      بازی‌هایِ رایانه‌ای میبینم که برای [نو]جوانها میسازند تا بنشینند با تیر اندازی مجازی خودشان را تخلیه کنند, و آنچه اینجا بوده
      در همان مایه تنها کمی ترازبالاتر بوده است. ترازبالاتر از این را هم فیلسوفان بشریت بازی کرده‌اند. ولی در پایان روز,
      همه‌یِ اینها یک بازیِ جانشین برای چیزی از دست رفته است; کسیکه از زندگی خود خوشنود است و
      آزاد و بر سرنوشت خود توانا, نه نیازی به گفتگو میبیند, نه نیازی به ستیز آنهم از گونه‌یِ اندیشیک.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 09-12-2015 در ساعت 01:38 AM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    5. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (09-12-2015)

    6. #4
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سرکار مزدک بامداد یک سخنی داشتند که گویا بود و آنهم اینکه زمانیکه مردم به زندگی‌نامه کسی می‌پندارند
      همواره منش او را یکسان و ایستا میبینند,
      از کرامات شیخ ما اینست
      شیره را خورد و گفت شیرینست
      یک کرامات دیگرم دارد
      ابر را دید و گفت می بارد!!
      یعنی واقعا برای گفتن همچین بدیهیاتی باید از جملات گوهرباراستادتان نقل قول کنید :)))) خوب است منم از استادم که هزاران برابر از استاد شما در ادبیات نام آورتر است و اصلا زبان پارسی بخاطر او هنوز می تپد نقل قول بیاورم برای اثبات بدیهیات!!!!!!!!! استادی که دانشگاه پرینستون خودش را کشت تا ایشان بروند آنجا تا دانشکده ی ادبیات پارسی را تاسیس کنند !!
      شما چون نا خدا باورید فکر کنم این مسئله خیلی برایتان تازه و شگفت انگیز باشد ولی برای خدا باورها نه ! چون می دانند آنکه تغیر نپذیرد خداست و اینکه اگر کسی را در شب دیدید که گناهی کرده است فردایش به چشم یک گناهکار به او نگاه نکن شاید همان شب توبه کرده باشد!! این یعنی هر آدمی حتی در آنی می تواند از اینرو به آنرو شود!
      همان شعری که در "فلسفه هنر" نپسندیدش
      نومید هم مباش که رندان باده نوش
      ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند
      خدایا شکرت که زمخت بینم و ریز بین نیستم چون اینجوری بدیهیات را می توان تشخیص دهم و در درک یک شعر هم عاجز نیستم!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها

      ازینرو شما هنوز چند سالی به گذشته‌یِ من دارید نگاه میکنید و درباره‌یِ کس دیگری سخن میگویید که من نیستم. دلبستگی
      من به این فروم بسیار کمتر از آن است که ارزش همسنجی با آن زمان را بدارد و هم‌اندیشان پیشین من هم‌اندیشان امروز من
      نیستند. اگر شما با مهربد چند سال پیش سخن میگفتید هرگز از او نمیشنفتید که بگوید "چه خداباور
      باشید چه نه, اهمیتی ندارد", برای او بسیار هم مهم بود که کسی خداباور است یا نه, جوریکه پیوسته
      با این و آن گفتگو میکرد و میکوشید همه را به "راه درست" خردگرایی و ناخداباوری رهنمود بسازد.
      من مگر چند سال است که شما را می شناسم؟!!
      بله الان دغدغه ی شما فقط تکنولوژی است و بس!! راستش مرا یاد حکایتی می اندازد مردی شکم پرست بود که بسیار می خورد و هرچه به او می گفتند کمتر بخور برای سلامتیت ضرر دارد می گفت تقصیر من نیست تقصیر همسرم هست که دست پخت خوبی دارد!!! حال انسان و تکنولوژی مثل همان مرد و همسرش هستند........


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پس اگر کسی ناهمسو
      اینجا آمده و کوشیده هتّا ببیند این آدمهای ناهمسو "چه حسی" دارند و چرا او مانند آنها
      نیست (و چرا آنان مانند او نیستند), بایستی از همین برداشت نمود که کنجکاوی و هم دلیری بالایی دارد.
      من می خواستم ببینم خدا ناباوران بی سواد چه حسی دارند :))) همین ! وگرنه دوستان اتیست زیاد دارم ولی خب همگیشان بسیار باسوادند !! یکیشان که استاد فلسفه هست و اگزیستنسیالیست هست .
      بالاخره بزدلم یا دلیر ؟ خودآگاهم یا زمخت بین؟براستی شما با خودتان چند چندید؟!!

      پ.ن
      تابحال در عمرم اینطوری پست نگذاشته بودم راست گفته اند احترام می خواهی حرمت نگه دار این فروم اگر به این روز افتاده است بخاطر بی ادبی است!! بقول مولانا
      بی ادب محروم ماند از لطف رب!
      فقط برای unsubscribe آمده بودم اینجا چون نمی خواهم این پست های ادیبانه و پر مغز را بخوانم !! شما هم تا می توانید بنشینید را جع به من با دیگران سخن بگویید انگار جدی جدی باورتان شده است که ارباب من هستید !!! علت رفتنم آن چیزی نیست که جنابعالی خیال می کنید چون من نگفتم که برای همیشه می روم به اینجا سر می زنم و هر وقت چیز به دردبخوری اینجا یافتم و کاربر باسواد و فهمیده ای برای بحث اینجا یافتم (مثل جناب ابن سینا) حتما پست می گذارم و فعالیت می کنم ولی در حال حاضر در محضر مثلا جنابعالی فقط یاد گرفته ام چگونه می توان یک نفر را تحقیر کرد و اشعارش را مزخرف خواند آنهم شعرهایی که برایش حکم فرزندانش را دارند... بگذریم بنده در زندگی فقط و فقط یک هدف را دنبال می کنم و آنهم یادگیری است و اینجا تاکنون اینگونه برایم نبوده است خب کسالت بار شده است! حتی در جستار "موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان" هم باز متهم به صوفی گری و نگاه عارفانه شدم در حالی که می خواستم از منابع غربی و حکمای یونانی منبع و ادله بیاورم اما حکمی که از پیش صادر شد مرا مایوس کرد!
      خوش باشید دیگر با بی منطق زمخت اندیش بی هوشی چون من سرو کار نخواهید داشت!! ولی من اینجا خواهم آمد شاید امثال ابن سیناها به اینجا بیایند خدا را چه دیدید:)






    7. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      از کرامات شیخ ما اینست
      شیره را خورد و گفت شیرینست
      یک کرامات دیگرم دارد
      ابر را دید و گفت می بارد!!
      یعنی واقعا برای گفتن همچین بدیهیاتی باید از جملات گوهرباراستادتان نقل قول کنید :)))) خوب است منم از استادم که هزاران برابر از استاد شما در ادبیات نام آورتر است و اصلا زبان پارسی بخاطر او هنوز می تپد نقل قول بیاورم برای اثبات بدیهیات!!!!!!!!! استادی که دانشگاه پرینستون خودش را کشت تا ایشان بروند آنجا تا دانشکده ی ادبیات پارسی را تاسیس کنند !!
      شما چون نا خدا باورید فکر کنم این مسئله خیلی برایتان تازه و شگفت انگیز باشد ولی برای خدا باورها نه ! چون می دانند آنکه تغیر نپذیرد خداست و اینکه اگر کسی را در شب دیدید که گناهی کرده است فردایش به چشم یک گناهکار به او نگاه نکن شاید همان شب توبه کرده باشد!! این یعنی هر آدمی حتی در آنی می تواند از اینرو به آنرو شود!
      همان شعری که در "فلسفه هنر" نپسندیدش
      نومید هم مباش که رندان باده نوش
      ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند
      خدایا شکرت که زمخت بینم و ریز بین نیستم چون اینجوری بدیهیات را می توان تشخیص دهم و در درک یک شعر هم عاجز نیستم!!
      من گمان بردم از روی نوشته‌هایِ پیشین میگویید "همفکر", اگرنه همفکری ما اینجا بسیار کمتر از آن
      است که برای خود من همفکر واژه‌یِ درخوری باشد و این همفکری در چیزهایی خودآشکاره
      (برای ما)
      همچون اینکه خدایی نیست و فرگشت هست و دیگرها, کوتاه میشود; به دیگر زبان, پیش پا افتاده.



      --
      میشود اینجور هم برداشت که شاید بیرون از این گروه اینجور به چشم [شما] میاید که همفکری درون گروه بسیار بالا باشد,
      مانند دو برادر که درون خانواده خودشان را بسیار متفاوت از هم میدانند, ولی بیرون از خانواده آن دو را بسیار نزدیک و همانند میبینند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. #6
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ...
      اینکه من یا شما چه اندازه به این بحث ها و گفتگوها ارج و ارزش می نهید
      محل سخن نبود در اینجا، بحث بر سر نگرش خود او بود. من با شما
      بر سر اینکه حتما برای کشف چیزی به اینجا آمده بودند، موافق نیستم
      الزاما چنین نیست، دلایل زیاد دیگری نیز میتواند داشته باشد.

      همانطور که شما در نوشته ایشان چیز بدی ندیدید، من هم در نوشته هایی
      که خطاب به ایشان بوده در این مدت هیچ چیز بدی ندیده ام... شما دیده اید؟
      اگر نه، پس این مسخره بازی ها و چشمان گریان و دلی شکسته و سینه ای
      غبارگرفته و پر ز درد برای چیست؟ خب آدم یاد این بچه دبستانی ها می افتد
      که هنگام بازی در کوچه و خیابان، تا کسی چیزی به آنها میگفت، چشمان خود
      را خیس و سرخ کرده، ونگ زنان میرفتند مامانی را می آوردند که بقیه را دعوا
      کند!



      راستش پس از این پست ِ آخرش خطاب به من، دل من هم برایش سوخت،
      او را بیش از ظرفیتش جدی گرفته و به او سخت گرفتم؛ با اینحال مهربد گرامی
      آیا این نشانه ها برای شما آشنا نیستند؟ اینکه میخواهد در بدو ورود همگی به
      او احترام بگذارند و بدتر اینکه به عقایدش نیز احترام بگذارند، فضا و رفتار کاربران
      در مورد او آنطور که او تمایل دارد باشد و با او همچون پرنسس ها برخورد کنند...
      تمام اینها همراه با ادعای مدتها خواننده بودنِ اینجا به نظر من کاملا وقیحانه است.
      sonixax این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (09-14-2015),sonixax (09-12-2015)

    10. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      همانطور که شما در نوشته ایشان چیز بدی ندیدید، من هم در نوشته هایی
      که خطاب به ایشان بوده در این مدت هیچ چیز بدی ندیده ام... شما دیده اید؟
      بستگی دارد اینجا بد چه باشد. آیا شما اینکه کسی پس از خواندن نوشته‌هاتان
      اندیشان و پریشان شود را بد میدانید؟ من این فرایند را به خودی خود بد نمیانگارم,
      ولی خب احساسی که به کس دست میدهد, این پریشانی را نمونه‌وار, "بد" میدانم.

      در اینجا به دید من سخن او, سارا نادرست نبود
      که احساس کوچک‌شدگی (تحقیر) کرده و این احساسی بجا بوده.

      یک نمونه‌یِ پندارین (فرضی) بزنیم, بپنداریم یک بیاید نشان بدهد — جوریکه
      کس نزد خودش بپذیرد که این یارو درست میگوید — همه‌یِ چیزهاییکه او در زندگی برایشان ارزش والا
      میپذیرفته, فلسفه‌, نیچه, etc. بی‌ارزش و به درد نخور‌ یا کم ارزش اند; آیا احساس کوچک‌شدگی پیدا نمیشود؟

      این خب تنها یک نمونه‌یِ پندارین (فرضی و خیالی) بود, ولی در نگاه
      کلان, چه پذیرفته شود دیگری درست میگوید یا نه, بیشتر مردم برای دانستگان (knowledge)
      خود ارزش میپذیرند بویژه اگر برای آنها زمان گذرانده باشند, و نمیشود به کسی
      گفت که همه‌یِ آنچه تو تاکنون میپنداشته‌ای باارزش است دروغ و هپروت
      است و چشمداشت اینکه خوش و خرم بایستد¹ و چیزی نگوید را, داشت.

      پس یکبار دیگر بپرسیم, آیا در این فرایند چیز بدی دیده میشود یا نه؟
      نگاه من این است که آری پیدا میشود. اگر پزشک هم باشید و اگر برای درمان
      سرباز تیرخورده پایش را ناچار از فروبریدن هم باشید, اگرچه آماج کار سراسر
      نیک, ولی در خود فرایند همچنان چیزهای بد بسیاری یافت میشود.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. #8
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها

      در اینجا به دید من سخن او, سارا نادرست نبود
      که احساس کوچک‌شدگی (تحقیر) کرده و این احساسی بجا بوده.

      یک نمونه‌یِ پندارین (فرضی) بزنیم, بپنداریم یک بیاید نشان بدهد — جوریکه
      کس نزد خودش بپذیرد که این یارو درست میگوید — همه‌یِ چیزهاییکه او در زندگی برایشان ارزش والا
      میپذیرفته, فلسفه‌, نیچه, etc. بی‌ارزش و به درد نخور‌ یا کم ارزش اند; آیا احساس کوچک‌شدگی پیدا نمیشود؟
      ای بابا ! کشتید این سارا را ! دست از سرش بردارید کس دیگری نیست اینجا بهش گیر بدبد؟
      در ضمن حضرت ارباب! من کی گفتم که احساس تحقیر شدگی کردم هان؟؟ کی کجا گفتم در اینجا تحقیر شدم؟؟ بنده تنها از "تحقیر کردن" استفاده کردم که دقیقا در فاز مخالف "تحقیر شدن" است! من همش گفته ام چرا مرا تحقیر میکنید ؟ آیا این جمله به معنای آن است که من تحقیر شده ام؟ شما با گفتن جملاتی چون خب تو در برابر من بنده ای بیش نیستی و یا خدا را قلدر محله نامیدن و......... قصد تحقیرم را داشتید و تحقیرم کردید ولی از آنجا که یک قطره ی کثیف نمی تواند دریا را آلوده کند بنده ام از حرفهای شما حس سرخوردگی بهم دست نداد هیچ بلکه در مسیری که می روم ثابت قدمتر هم شدم!!
      واقعا اینجاست که تفاوت استادها مشخص می شود !!! استاد بنده مفخر ادبیات و یگانه ی شعر و ادب ایران کجا و ......... بگذریم!
      کلام آخر را هم با شعری از استاد نازنینم به پایان می رسانم:
      دریایم و نیست باکم از طوفان
      دریا همه عمر خوابش آشفته است






    12. #9
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      ای بابا ! کشتید این سارا را ! دست از سرش بردارید کس دیگری نیست اینجا بهش گیر بدبد؟
      در ضمن حضرت ارباب! من کی گفتم که احساس تحقیر شدگی کردم هان؟؟ کی کجا گفتم در اینجا تحقیر شدم؟؟ بنده تنها از "تحقیر کردن" استفاده کردم که دقیقا در فاز مخالف "تحقیر شدن" است! من همش گفته ام چرا مرا تحقیر میکنید ؟ آیا این جمله به معنای آن است که من تحقیر شده ام؟
      =>

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا
      راستش کمی دلم گرفته بود ازرفتار تبعیض آمیزتان. از وقتی این فروم آمدم بجرم مسلمانی خودِ شما چقدر مرا تحقیر کردید
      اگر نوشته‌ها را تنها تحقیر‌آمیز دیده بودید (بی اینکه دچار هیچگونه احساسی بشوید), پس چرا دلتان گرفته بود؟

      اگر با احساس به این دریافت که تحقیر شده‌اید رسیده بودید, پس چرا میگویید همچون احساسی, احساس تحقیر شدگی, پیدا نکرده‌‌اید؟


      : به احساس دلگرفتگی در برابر "تحقیر کردن" دیگران میگویند احساس تحقیرشدگی, یا دست بالا
      به همان چیزی که من در نگر داشتم (کسی از بهمان رفتار دچار بهمان احساس ِ بد بشود).




      کلام آخر را هم با شعری از استاد نازنینم به پایان می رسانم:
      دریایم و نیست باکم از طوفان
      دریا همه عمر خوابش آشفته است

      بحر از باد مخالف میشود شوریده‌تر
      از نصیحت مست را هشیار کردن مشکل است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    13. #10
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      بستگی
      دارد اینجا بد چه باشد.
      این را نمی دانم؛ خیلی از کسان هستند مخصوصا در جهان امروز که از زیر
      سوال رفتن عقاید این اندازه ناراحت نمیشوند، هتا بیمارانی هستند که به
      دکتر اتاق عمل خودشان مهر میورزند. اما تقریبا همه توافق دارند که این کاری
      که این دختر کرده و رفته در آن سایت هم میهن هر چه فحش و توهین بوده به من
      و مدیران و کاربران نثار کرده و بعد دوباره بازگشته اینجا فعالیت میکند، کاملا وقیحانه،
      بیشرمانه و زشت است. حالا باز شما میخواهید او را توجیه بکنید، بفرمائید:

      من علاوه بر افشا کردن ماهیت پلید آن سایت ، میخواستم که کاربرانش به جلز و ولز بیفتند که خدا را شکر می بینم که بدجوری هم افتادند!
      من هیچوقت در همچین سایت ها ی مستهجنی که به پیامبر و ائمه بطرز شرم آوری توهین می کند عضو نمی شوم با اینکه که حتی دعوتنامه هم داشتم از طرف یکی از کاربرانش که در آنجا عضو شوم . ولی از مدتها از بازدیدکنندگان آن سایت کذایی بودم و مطالبش را دنبال می کردم! و البته هنوز هم دنبال می کنم تا با بدست آوردن مطالب جدیدتر ماهیت کثیفشان را افشا کنم و از آنجا که می دانم همه ی کاربرانش در هم میهن هم عضو هستند پس جواب تمامی توهین هایشان را به مقدسات اسلامی و خدا در همین فروم خواهم داد و اگر کاربرانش مرد هستند بیایند و جواب من را منطقی و درست دهند نه مثل یکی از کاربرانش که الان آمده در تاپیکی که من باز کرده ام فقط و فقط اسپم می کند و برای خودش استدلالهای آبکی و نادرست می کند!
      هتا این اندازه شعور ندارد که آن سایت، سایتی ست
      امنیتی و ممکن است برای این کاربران این سایت،
      مخصوصا کاربرانی که در هر دو سایت فعال هستند
      مشکل ایجاد شود واقعا.
      ویرایش از سوی Dariush : 09-15-2015 در ساعت 08:55 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Soheil (09-23-2015),sonixax (09-16-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •