• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 401

    جُستار: بی خدا بودن چه حسی دارد؟

    Hybrid View

    1. #1
      شناس
      Points: 333, Level: 6
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
      Overall activity: 99.9%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      dr.mcclown آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2015
      نوشته ها
      41
      جُستارها
      2
      امتیازها
      333
      رنک
      6
      Post Thanks / Like
      سپاس
      33
      از ایشان 23 بار در 19 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سلام:)

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بنده ادعای عشق نکرده ام ولی حداقل هنوز خودپرستی ام اینقدر افزون نشده است که چشم عقل و منطقم را کور کند در مورد چیزهایی که درکش را ندارم و عقلم قد نمی دهد را انکار کنم و آن ها را سطحی و ظاهری بخوانم!
      سارا جان شما, مطالب بارزی رُ نادیده می‌گیرید و به همین دلیل من ناچاراً صفت عاشقُ به شما دادم. به عنوان مثال, شما عقلُ نفی می‌کنید. اول از همه عقل خودتونو. هیچ ایرادی نداره که یه مسیر منطقی رُ تا آخر برید بعد بگید از نتیجه‌اش خوشتون نمیاد. ولی شما این کارُ نمی‌کنید.
      وقتی ما در مورد خدا صحبت می‌کنیم و صحبت کردیم, واضحاً صحبت درباره خدای مذاهب بود. خدایی که یک مذهب معرفی می‌کنه. ما در این بررسی موردی, به فلسفه اون مذهب نگاه می‌کنیم. اون مذهب در درجه اول باید بتونه وجود خدایی رُ که ادعا می‌کنه ثابت کنه. وقتی از این امر ناتوانه و دلایلی که میاره به راحتی رد می‌شه و افسانه‌هایی که می‌سازه و در قالب روایات نقل می‌کنه با علیّت سازگاری نداره ما به عنوان انسان معقول نمی‌گیم دروغ می‌گه, می‌گیم نتونست اثبات کنه.
      خب در این حالت منِ معقول و "آزاده" در کنار یک متدیّن به آسودگی زندگی می‌کنم.

      ولی تضاد کی پیش میاد؟ وقتی تحت نام خدا اون مذهب یا پیروان اون مذهب سعی می‌کنن قدرت طلبی کنن. در این حالت یک منِ قانع نشده هم رادیکال می‌شه تا از تجاوز به حریم ذهنی و جسمیش جلوگیری کنه.

      شما در ابتدای صحبتتون گفتید اگر مملکت غیر مذهبی می‌شد شما هم خوشحالتر بودید چون مذهب برای شما مهم نیست و وجود خداست که مهمه. ولی در اثبات لزوم وجود خدا به ادیان متوسل می‌‌شید. راهی هم غیر از این ندارید وگرنه اثبات جهان پس از مرگ برای شما ناممکنه. اما این کار شما ندیده گرفتن رابطه علّتُ معلولیه.

      قاعدتاً کسانی که خیام رُ با یه رباعی توبه دادن, ابن سینا رُ هم می‌تونستن سر سجاده بنشونن.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      من هم قبول دارم که ابن سینا باطن را در نظر می گرفت دقیقا بر خلاف شما !!! و در مورد همین ابن سینا ، عرفایی چون ابوسعید ابالخیر گفته اند که همچون کوری است که آنچه ما (عرفا) می بینیم را می داند !!!!! یعنی ابن سینا در برابر عرفا کور و نا بینا محسوب می شود!!
      من آیا تا به الان ادعای باور نداشتن خدا رُ کردم؟
      خیر, تفاوت من با یه خدا باور مذهبی مثل شما, اینه که برای وجود خدایی که بهش معتقدم دنبال دلیل و برهان نیستم برای همین در دام استدلال‌ها و داستان‌ها نمی‌افتم. خدای من شاید حتی قدرت آفرینندگی هم نداشته باشه, شاید فقط این جهان رُ آفریده و شایدهای دیگری که من بهشون فکر نمی‌کنم.
      تا اونجایی که عقل من بهم نشون می‌ده, من نمی‌دونم و راهی ندارم که بفهمم نوع بشر در کجای جهان هستی قرار داره, عالم هستی کی بوجود اومده یا اصلاً مجاز هستیم لفظ کِی رُ به کار برد یا نه؟ چون زمان هم محصور در این عالمه, می‌دونم در چیزهایی که می‌فهمم یا می‌تونم بفهمم اختیاری زیادی ندارم چه بسا اصلاً اختیاری ندارم, یا اصلاً "من" یعنی چه؟

      حقیقتش اینه که حتی تصور زندگی پس از مرگی که توصیف اسلام یا حتی باور مصریان باستانه برای من رنج آوره. زندگی که بیشتر برای گوسفندی خوبه که خواب مراتع سبز و دشتهای پر از علف رُ می‌بینه. جایی که دیگه چیزی برای فهمیدن و ساختن نیست. جایی که یادتون می‌ره دیروز چه شکلی بود اصلاً اگر حافظه‌ایی داشته باشید. نه کسی رُ می‌شناسید نه کسی شما رُ می‌شناسه. تصور مرگ ممکنه سخت باشه ولی وقتی فکر می‌کنم که بعدش دیگه هیچی نیست, احساس آرامش می‌کنم.

      فکر کردم بد نیست نظر شخیصی خودمُ هم اعلام کنم علاوه بر چیزهایی که از این در و اون در گفتیم :)

    2. #2
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      سلام:)

      سارا جان شما, مطالب بارزی رُ نادیده می‌گیرید و به همین دلیل من ناچاراً صفت عاشقُ به شما دادم. به عنوان مثال, شما عقلُ نفی می‌کنید. اول از همه عقل خودتونو. هیچ ایرادی نداره که یه مسیر منطقی رُ تا آخر برید بعد بگید از نتیجه‌اش خوشتون نمیاد. ولی شما این کارُ نمی‌کنید.


      سلام دوست عزیز
      بنده عقل را نفی نکردم بلکه از عقل سرخ حرف زدم! عقلی که به کمال رسیده . اصلا ما چند نوع عقل داریم. این لینک زیر را ببینید . انواع عقل از دید فلاسفه ی نامی و همینطور عرفا مثل مولانا بیان شده است.
      عقل - WiKi

      بنده "عقل کاسب" را نفی می کنم نه عقل سرخ را!
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      وقتی ما در مورد خدا صحبت می‌کنیم و صحبت کردیم, واضحاً صحبت درباره خدای مذاهب بود. خدایی که یک مذهب معرفی می‌کنه. ما در این بررسی موردی, به فلسفه اون مذهب نگاه می‌کنیم. اون مذهب در درجه اول باید بتونه وجود خدایی رُ که ادعا می‌کنه ثابت کنه. وقتی از این امر ناتوانه و دلایلی که میاره به راحتی رد می‌شه و افسانه‌هایی که می‌سازه و در قالب روایات نقل می‌کنه با علیّت سازگاری نداره ما به عنوان انسان معقول نمی‌گیم دروغ می‌گه, می‌گیم نتونست اثبات کنه.
      خب در این حالت منِ معقول و "آزاده" در کنار یک متدیّن به آسودگی زندگی می‌کنم.
      خب بیشتر فلاسفه ی اسلامی مثل فارابی و شاگردش ابن سینا پیرو فلسفه ی ارسطو یا همان مشا بوده اند. ابن سینا که رسالاتی در باب اثبات مجردات دارد و وجود خدا را اثبات کرده است (برهان صدیقین) ولی در اثبات معاد مانده است و گفته چون ایمان بخدا و پیامبرش دارم می پذیرم . ببینید از دید مذهبی بخواهیم نگاه کنیم همه ی فلاسفه ی اسلامی مورد لعن و تکفیر فقها قرار گرفتند آخریش هم علامه طباطبایی بود و البته جواد آملی هم هست که مورد لعن حسن عباسی و ولایت فقیهیون قرار گرفته :))))))))))) چون ابتدای فلسفه با" چرا" شروع می شود نه با تسلیم. باید ابتدا موتور خرد را روشن کرد. بنده بارها به شما گفته ام بال عرفا خوف و رجا است یعنی با شک و تردید باید گام برداشت. من اگر ایمان محض و مطلق داشته باشم که دیگر برای چه مطالعه کنم که چه شود؟ برای چه باید بنشینم آرا ابن سینا و صدرا و شیخ اشراق را بخوانم که فهمش سخت است و مفاهیمش ثقیل است بجایش می نشینم داستان کرامات پیامبران را می خوانم و از جوان شدن زلیخا لذت می برم !!!! یا اینکه وقت بگذارم کتب یاسپرس و هایدگر و نیچه بخوانم می روم کتاب های دانیل استیل را می خوانم چرا ذهنم را خسته کنم ؟ خب برای اینکه هستی ، وجود و خودِ خدا برایم دغدغه است .تفکر بالاتر از عبادت است ! همانطور که تخیل بالاتر از علم است!
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      ولی تضاد کی پیش میاد؟ وقتی تحت نام
      خدا اون مذهب یا پیروان اون مذهب سعی می‌کنن قدرت طلبی کنن. در این حالت یک منِ قانع نشده هم رادیکال می‌شه تا از تجاوز به حریم ذهنی و جسمیش جلوگیری کنه.

      شما در ابتدای صحبتتون گفتید اگر مملکت غیر مذهبی می‌شد شما هم خوشحالتر بودید چون مذهب برای شما مهم نیست و وجود خداست که مهمه. ولی در اثبات لزوم وجود خدا به ادیان متوسل می‌‌شید. راهی هم غیر از این ندارید وگرنه اثبات جهان پس از مرگ برای شما ناممکنه. اما این کار شما ندیده گرفتن رابطه علّتُ معلولیه.
      من منظورم مذهبی بود که بخواهد قدرت طلبی و ریا و....... بوجود بیاورد آن نفرت انگیزترین چیز روی زمین است مثل چیزی که در ایران و در کشورهای اسلامی شاهدش هستیم ریای مطلق!!! بقول حافظ کردار اهل صومعه ام کرد می پرست!
      اما برای اثبات خدا من با مذهب اثباتش نمی کنم معرفترین برهان برای اثباتش برهان علیت است حتما شما هم در جواب خواهید گفت دیوید هیوم نقد کرده است این برهان را و..... و بنده در جواب خواهم گفت علامه طباطبایی و فلاسفه ی دیگر هم نقد هیوم را نقد کرده اند و همینطور دور تسلسل اثبات و رد خواهیم داشت در حقیقت هر اثباتی علت ردی خواهد بود و برعکس (رابطه ی علت و معلولی). البته پیشتر هم گفتم ابن سینا با برهان صدیقین وجود خدا را اثبات کرده است. اثبات و انکار خدا زیاد شده است و همچنان می شود شاید بهترین حرف این باشد که نه می توان خدا را اثبات کرد و نه انکارش کرد!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها

      قاعدتاً کسانی که خیام رُ با یه رباعی توبه دادن, ابن سینا رُ هم می‌تونستن سر سجاده بنشونن.
      از دید عرفا هم بخواهیم در مورد ابن سینا حرف بزنیم از او بعنوان کسی که اهل سیر و سلوک بوده است یاد شده است. از ابن عربی تا مولانا از شیخ الرییس بعنوان فردی پارسا یاد کرده اند. همین داستان نماز خواندنش هم که معروف است . و یا از روایاتی که از پسرخوانده و شاگردش بهمنیار نقل شده است فردی عابد و نمازخوان بوده است. در باب نوشیدن شراب هم ، من خودم کتاب قانونش را خوانده ام در آن گفته شده بود که هفته ای دو یا سه بار نوشیدن شراب آنهم به مقدار بسیار کم سبب تصفیه خون و.. می شود و کلی هم در مضرات شرابخواری زیاده از حد گفته بود که شراب بیش از حد، عقل را زایل می کند و... بقول دوستی می گفت ابن سینا که اینهمه تالیفات داشته و اینهمه اهل مطالعه بوده اصلا وقت داشته غذا بخورد که حال شرابخورای بکند!! خیام هم رباعیاتش مال خودش هست در این هیچ شکی نیست.
      در ضمن خود همین عرفا بیشترین لعن و تکفیر را از جانب مذهبیان ظاهر بین دیده اند. همین الان داشتم در سایت های شیعه چرخی می زدم چقدر توهین و دشنام را دیدم که حواله حضرت مولانا کرده بوده اند و.......... !!!!!!!!! پس عرفا یا کلن طریقتی ها خارج از شریعتی های صرف قرار می گیرند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      من آیا تا به الان ادعای باور نداشتن خدا رُ کردم؟
      همینکه وارد این جستار شدید و خواستید جواب سوالم را بدهید که "بی خدا بودن چه حسی دارد؟" آیا این دلیل بر این نیست که بعنوان یک ناخداباور وارد این جستار شدید؟؟پس تا الان داشتید نقش بازی می کردید؟ بعد هم نکنه مسلمان بشوید;)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      تا اونجایی که عقل من بهم نشون می‌ده, من نمی‌دونم و راهی ندارم که بفهمم نوع بشر در کجای جهان هستی قرار داره, عالم هستی کی بوجود اومده یا اصلاً مجاز هستیم لفظ کِی رُ به کار برد یا نه؟ چون زمان هم محصور در این عالمه, می‌دونم در چیزهایی که می‌فهمم یا می‌تونم بفهمم اختیاری زیادی ندارم چه بسا اصلاً اختیاری ندارم, یا اصلاً "من" یعنی چه؟

      حقیقتش اینه که حتی تصور زندگی پس از مرگی که توصیف اسلام یا حتی باور مصریان باستانه برای من رنج آوره. زندگی که بیشتر برای گوسفندی خوبه که خواب مراتع سبز و دشتهای پر از علف رُ می‌بینه. جایی که دیگه چیزی برای فهمیدن و ساختن نیست. جایی که یادتون می‌ره دیروز چه شکلی بود اصلاً اگر حافظه‌ایی داشته باشید. نه کسی رُ می‌شناسید نه کسی شما رُ می‌شناسه. تصور مرگ ممکنه سخت باشه ولی وقتی فکر می‌کنم که بعدش دیگه هیچی نیست, احساس آرامش می‌کنم.

      فکر کردم بد نیست نظر شخیصی خودمُ هم اعلام کنم علاوه بر چیزهایی که از این در و اون در گفتیم :)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      البته در قرآن آمده که همدیگر را می شناسیم و اینکه اگر در بهشت دو نفر باشند که در دنیا نسبت به هم کینه داشتند در بهشت کینه اشان تبدیل به محبت می شود و.......

      در مورد عقل هم آن لینکی که بالا معرفی کرده ام را ببینید . در ضمن کتاب عقل سرخ شیخ اشراق کتاب خوبی است هم در باب انواع عقل سخن گفته و هم اینکه بصورت یک داستان عارفانه و فلسفی هم می باشد و در حدود 10 صفحه هم بیشتر نیست. اگر بخواهید لینک دانلودش را برایتان بگذارم.
      پس شما خدا باور بودید و تا حالا رو نکرده بودید;)
      بزارید یک چیزی را رک بگویم خب منم با این نوشته های قرآن در مورد اینکه در بهشت شراب هست و حوری هست و .......... برایم دلچسب نیست. اولا چون دخترم حوری به چه دردم میخوره؟!!!!! دوما شراب نقد بقول خیام بهتر از نسیه است چرا به نسیه تکیه کنم این دنیا که نقدش هست!! و اینکه این بهشت به درد حاجی بازاریان و آنها که فقط بدنبال شکم و زن و.. هستند می خورد .
      ولی می گویند قرآن باطنی دارد و...... عرفا هم زیاد در این باب سروده اند و تفسیر کرده اند. اشو می گوید قرآن کتابی است که نباید آن را خواند بلکه باید آن را سرود. خب برای سرایش آن من قرآن را کنار گذاشته ام و با قدم های خودم به سمت حقیقت می روم و منتظرم تا آیه هایش برایم نازل شود.
      تازه من اگر خودم هم بخواهم که عادی زندگی کنم و اینقدر به خودم و خدا و هستی و این چیزها کار نداشته باشم گویا نمی شود و همیشه باید این چیزها برایم دغدغه باشند. اینکه بنده را به دین دیگری دعوت می کنند که در آن بجای یک خدا با سه خدا طرف هستید!!!!






    3. #3
      شناس
      Points: 333, Level: 6
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
      Overall activity: 99.9%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      dr.mcclown آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2015
      نوشته ها
      41
      جُستارها
      2
      امتیازها
      333
      رنک
      6
      Post Thanks / Like
      سپاس
      33
      از ایشان 23 بار در 19 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سلام:)
      نه مرسی, من رساله عقل سرخ رُ خیلی سال پیش خوندم. اون موقع از زبانش خوشم اومد ولی محتواش رُ دوست نداشتم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بنده عقل را نفی نکردم بلکه از عقل سرخ حرف زدم! عقلی که به کمال رسیده . اصلا ما چند نوع عقل داریم. این لینک زیر را ببینی
      با توجه به تقسیم بندی‌هایی که ارائه کردید, شما خودتونُ صاحب کدوم نوع عقل می‌دونید؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      همینکه وارد این جستار شدید و خواستید جواب سوالم را بدهید که "بی خدا بودن چه حسی دارد؟" آیا این دلیل بر این نیست که بعنوان یک ناخداباور وارد این جستار شدید؟؟
      در قیاس با شما من یک "بی‌خدا" هستم. :))
      نه, در واقع بیشتر به این موضوع اشاره کنم که شما مثل هر خداباوری دیگه‌ایی تنها نسبت به خدا ایمان دارید ولی معرفت نه. اما تصورتون اینه که معرفت هم دارید. و وجود یا عدم وجود خدا تفاوت چندانی برای دو نفری که باورمند هستند یا نه, نخواهد داشت. اگر شما ایمان نداشته باشید, همچنان غذا وقتی بخوریدش شما رُ سیر خواهد کرد, معاشرت با دوستان سطح اکسی توسین خونتون رُ افزایش خواهد داد و فعالیت کردن و پیشرفت در یک یا چند زمنیه بهتون اعتماد به نفس می‌ده. شما در نهایت این کارها رُ چه به صورت مکانیکی انجام بدید چه با تصور مثبت نسبت بهشون, نتیجه شون یکسان خواهد بود.

      اما در مورد ..
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      تازه من اگر خودم هم بخواهم که عادی زندگی کنم و اینقدر به خودم و خدا و هستی و این چیزها کار نداشته باشم گویا نمی شود
      اگر جهانی پس از مرگ وجود نداشته باشه, آیا همچنان باور و پرستش خدا رُ انتخاب می‌کنید؟


    4. #4
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      سلام:) نه مرسی, من رساله عقل سرخ رُ خیلی سال پیش خوندم. اون موقع از زبانش خوشم اومد ولی محتواش رُ دوست نداشتم.
      سلام و درود خب زبانش که رمزگونه و عارفانه است مثل تمام داستان های عارفانه مثل حی بن یقظان ابن سینا. اینکه می گویید مختوایش را دوست نداشتید خب بدیهی است چون درکش نکردید. ما معمولا چیزی را که درک نکنیم دوست نمی داریم. همین که می گویید "محتوا" خب یعنی اینکه رمزها و اشارات آن را در نیافتید. در مورد این رساله بعد از شهاب الدین ، مولوی و ابن عربی و ملاصدرا و..... تا الان همینجور دارند تفسیر می نویسند و هیچ کدام هم شبیه دیگری نیست یعنی هزاران برداشت و رمز از همین چند صفحه نوشته شده است. بقول دکتر شاه خلیلی که او هم تفسیری بر این رساله نگاشته ، این مطالب عارفانه حالت رمزگونه دارند و هر بار که شما آن را می خوانید چیز جدیدی بر شما مکشوف می گردد. مثل شعر حافظ و مولانا و یا منطق الطیر عطار هر بار از یک شعر معنای جدیدی انگاشته می گردد. در حقیت تجربه های جدیدتر ار عالم معنا شکل می گیرد. خب با این حساب شما بر خلاف اعتقاد خودتان ظاهربین هستید پس هیچ شباهتی به ابن سینا ندارید:)) آنکه می توان شبیه ابن سینا دانست همین شهاب الدین است که همین رساله اش ادامه دهنده حی بن یقظان ابن سینا است.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      با توجه به تقسیم بندی‌هایی که ارائه کردید, شما خودتونُ صاحب کدوم نوع عقل می‌دونید؟
      بنده بر خلاف شما اصلا اهل ادعا نیستم :))) فقط می توانم بگویم عقل کاسب را رد کرده ام و از آن گذشته ام .
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      در قیاس با شما من یک "بی‌خدا" هستم. :))
      هر کسی درکی از خدا دارد پس با این حساب یعنی خدای من پیش خدای شما،خیلی خداست!!!:))))
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      نه, در واقع بیشتر به این موضوع اشاره کنم که شما مثل هر خداباوری دیگه‌ایی تنها نسبت به خدا ایمان دارید ولی معرفت نه. اما تصورتون اینه که معرفت هم دارید.
      می دانید جمله اتان چه از لحاظ منطقی چه از لحاظ دلی از بیخ غلط است:)) شما می گویید ایمان به خدا داری ولی معرفت نه! درست مثل اینست که پرنده را در حال پرواز ببینیم و بگوییم این پرنده پرواز می کند ولی پر ندارد!!! نسبت معرفت به ایمان مثل نسبت پر است به پرواز! معرفت سطوحی دارد همانطور که ایمان درجاتی دارد خب هر چه معرفت بیشتر گردد ایمان بیشتر می گردد. یعنی یک رابطه ی مستقیم با هم دارند و ایمان بعد از معرفت حاصل می شود هر کسی که در این عالم به هر چیزی ایمانی پیدا کند قبلش به یک معرفتی رسیده است. از سطح معرفت شما که نا امید شدم:))
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      اگر جهانی پس از مرگ وجود نداشته باشه, آیا همچنان باور و پرستش خدا رُ انتخاب می‌کنید؟
      چه سوال خوبی ! جوابتان را با یک سوال جواب می دهم که جوابش در عقل سرخ آمده است! اگر کوه قاف نباشد آیا سیمرغ وجود نخواهد داشت؟






    5. #5
      شناس
      Points: 333, Level: 6
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
      Overall activity: 99.9%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      dr.mcclown آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2015
      نوشته ها
      41
      جُستارها
      2
      امتیازها
      333
      رنک
      6
      Post Thanks / Like
      سپاس
      33
      از ایشان 23 بار در 19 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سلام , روز بخیر
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      اینکه می گویید مختوایش را دوست نداشتید خب بدیهی است چون درکش نکردید.
      این جمله معنیش اینه که "هر کسی هر چیزی رُ درک کنه دوستش هم خواهد داشت."

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      ما معمولا چیزی را که درک نکنیم دوست نمی داریم.
      خب حالا که این عدم درک من رُ قطعی فرض نکردید, پس می‌شه کسی متن را درک کرده باشه و دوستش هم نداشته باشه..
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      همین که می گویید "محتوا" خب یعنی اینکه رمزها و اشارات آن را در نیافتید.
      پس بالاخره قطعاً درکش نکردم؟؟


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      مولوی و ابن عربی و ملاصدرا و..... تا الان همینجور دارند تفسیر می نویسند و هیچ کدام هم شبیه دیگری نیست یعنی هزاران برداشت و رمز از همین چند صفحه نوشته شده است.
      اون هم به دلیل اینکه اشخاصی بر اون تفسیر نوشتن؟
      خب با همین فرض اگه پیش بریم:
      1. پس شما هم قاعدتاً چیزی از این کتاب نباید فهمیده باشید.
      2. یا اینکه خودتون یکی از همین مفسرین هستید.

      در صورتی که یکی از این مفسرین باشید باید گفت: باید گفت قبل از شما هم تفسیر نوشته بودن و سارا خانم می‌گه چون اشخاص دیگری بر این کتاب تفسیر نوشتن شخص دیگری نمی‌تونه این کتابُ درک کنه! تا می‌رسه به اولین مفسر. پس عملاً شما تفسر از این کتاب رُ جز برای نفر اولی که قبلش کسی تفسیر نکرده بود ناممکن کردید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بنده بر خلاف شما اصلا اهل ادعا نیستم :))) فقط می توانم بگویم عقل کاسب را رد کرده ام و از آن گذشته ام
      بله شما تصور می‌کنید اهل ادعا نیستید و ادعای دیگران هم برای شما سنگین و دشوار میاد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      می دانید جمله اتان چه از لحاظ منطقی چه از لحاظ دلی از بیخ غلط است:)) شما می گویید ایمان به خدا داری ولی معرفت نه! درست مثل اینست که پرنده را در حال پرواز ببینیم و بگوییم این پرنده پرواز می کند ولی پر ندارد!!! نسبت معرفت به ایمان مثل نسبت پر است به پرواز!
      ابداً اینطور نیست, شما با مفاهیم پایه فلسفه هم آشنایی ندارید و نمی‌دونید که معرفت به اقامه دلیل نیازمنده ولی ایمان یعنی پذیرش بدون دلیل. بر طبق همین مثالی که گفتید, شما پرنده در حال پرواز رُ نمی‌بینید ولی ادعا می‌کنید پرنده‌ایی وجود داره که پرواز می‌کنه و پر هم داره. . ولی غیر از شما این کسی پرنده رُ نمی‌بینه شاید حتی خود شما هم نبینید ولی می‌گید مطمئنید که همچین چیزی هست, به این می‌گن ایمان.

      سنت اگوستین قدیس می‌گه: تا ایمان نیاوری نمی‌فهمی!


      نظر من اینه که شما در فاصله بین سه تا شش سالگی ضربه‌ایی رو متحمل شدید که نتیجه‌اش شکل نگرفتن صحیح رابطه علت و معلولی در ذهن شماست. حدس من اینه که شخصی رُ که از لحاظ عاطفی به شما نزدیک بوده از دست دادید. شما آرامش ندارید و هر زمان که خیال می‌کنید به جایی رسیدید چیزی شما رُ به حرکت درمیاره برای تلاش بیشتر برای آرام کردن ذهنتون. بسیارهم بهتون امر منفی شده.
      البته من شما رُ مقصر نمی‌دونم چون در بوجود اومدن این وضعیت, نقش چندانی نداشتید ولی توصیه می‌کنم با دوستاتون طوری برخورد کنید که دلگیر نشن.



    6. #6
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      سلام , روز بخیر


      این جمله معنیش اینه که "هر کسی هر چیزی رُ درک کنه دوستش هم خواهد داشت."



      خب حالا که این عدم درک من رُ قطعی فرض نکردید, پس می‌شه کسی متن را درک کرده باشه و دوستش هم نداشته باشه..


      پس بالاخره قطعاً درکش نکردم؟؟


      سلام دوست عزیز

      چرا از واژه ی "درک" استفاده کردم ؟ چون این نوشته یک تجربه ی عارفانه است و هرکسی با هر درکی که از عالم معنا بدست آورده به درکی از آن می رسد وا ینکه می گویید خوشم نیامد چون اصلا ندانستید داستان چیست!!!! چون این داستان "خوش آمدن " و " خوش نیامدن" در آن مطرح نمی شود!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      اون هم به دلیل اینکه اشخاصی بر اون تفسیر نوشتن؟
      خب با همین فرض اگه پیش بریم:
      1. پس شما هم قاعدتاً چیزی از این کتاب نباید فهمیده باشید.
      2. یا اینکه خودتون یکی از همین مفسرین هستید.

      در صورتی که یکی از این مفسرین باشید باید گفت: باید گفت قبل از شما هم تفسیر نوشته بودن و سارا خانم می‌گه چون اشخاص دیگری بر این کتاب تفسیر نوشتن شخص دیگری نمی‌تونه این کتابُ درک کنه! تا می‌رسه به اولین مفسر. پس عملاً شما تفسر از این کتاب رُ جز برای نفر اولی که قبلش کسی تفسیر نکرده بود ناممکن کردید.
      شما اصلا می دانید در اینجا "تفسیر" یعنی چه؟! پیشتر هم گفته ام هر کسی با توجه به تجربه ای که در عالم خیال داشته است از داستان معنایی می گیرد . و هر بار که این داستان را می خواند به معنایی جدید می رسد که رد کننده معنای پیشین نیست. البته با این سوالاتی که شما مطرح کرده اید معلوم است که از مفاهیم اولیه خیال و معنا هیچ ندانید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      بله شما تصور می‌کنید اهل ادعا نیستید و ادعای دیگران هم برای شما سنگین و دشوار میاد.

      :))))))))
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      ابداً اینطور نیست, شما با مفاهیم پایه فلسفه هم آشنایی ندارید و نمی‌دونید که معرفت به اقامه دلیل نیازمنده ولی ایمان یعنی پذیرش بدون دلیل. بر طبق همین مثالی که گفتید, شما پرنده در حال پرواز رُ نمی‌بینید ولی ادعا می‌کنید پرنده‌ایی وجود داره که پرواز می‌کنه و پر هم داره. . ولی غیر از شما این کسی پرنده رُ نمی‌بینه شاید حتی خود شما هم نبینید ولی می‌گید مطمئنید که همچین چیزی هست, به این می‌گن ایمان.

      سنت اگوستین قدیس می‌گه: تا ایمان نیاوری نمی‌فهمی!
      بنده بر خلاف شما که مدام در حال ادعا کردن هستید و چنان مدعی هستید که حتی پیشتر عنوان کردید که باید حرفهایم جرقه ای را در تو ایجاد می کرد!!!!!!!:)))))
      حرفهایی که حتی برای کودکان بین سه تا شش ساله هم پیش پا افتاده است!! البته با توجه به پستتان بنده متوجه شده ام که شما بین سه تا شش سالگیتان ضربه ی سختی را متحمل شده اید بخاطر همین است که در درک بدیهیات عاجز می باشید!! اصلا نمی دانید فلسفه چیست و بعد دیگری را متهم می کنید که مفاهیم پایه را نمی داند:))))
      در باب معرفت ،دیگر این را حتی کودکان هم می دانند ولی خب با توجه به ضربه ی هولناکی که در کودکی متحمل شدید و قوه ی خرد و اندیشه اتان را دچار مشکل کرده است باز توضیح می دهم!!!

      وقتی پیامبری در شرق ظهور کند و فردی در غرب باشد . چطور می تواند به آن پیامبر ایمان بیاورد؟! باید حداقل نامی از او را بشنود و سخنی از او را دریابد و به یک معرفتی ابتدایی برسد بعد بحث ایمان مطرح می شود!!! این مثل این می ماند که بشخصی بگویند ایمان بیاور ! طرف می گوید به چه به که؟؟ در جواب بشنود اول ایمان بیاور تا بفهمی!!! بعد لابد طرف هم ایمانی محکم و خدشه دار می آورد!!!!
      ضربه ای که شما در کودکیتان تجربه کرده اید گویا سبب شده است که در درک زبان نیز دچار مشکل شدیدی گردید بطوریکه حتی در معنای کلمات ساده ای چون "معرفت"، "زاهد ، "عارف" چنین درمانده گردید!!
      آن مثال پرنده هم اگر واقعا عقل سرخ را خوانده بودید دیگر چنین چیزی را مطرح نمی کردید!! چون در عالم مثال می توان آن پرنده را متصور شد!! این ادعای خواندن عقل سرخ هم از آن ادعا ها بود!!!!
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      نظر من اینه که شما در فاصله بین سه تا شش سالگی ضربه‌ایی رو متحمل شدید که نتیجه‌اش شکل نگرفتن صحیح رابطه علت و معلولی در ذهن شماست. حدس من اینه که شخصی رُ که از لحاظ عاطفی به شما نزدیک بوده از دست دادید. شما آرامش ندارید و هر زمان که خیال می‌کنید به جایی رسیدید چیزی شما رُ به حرکت درمیاره برای تلاش بیشتر برای آرام کردن ذهنتون. بسیارهم بهتون امر منفی شده.
      البته من شما رُ مقصر نمی‌دونم چون در بوجود اومدن این وضعیت, نقش چندانی نداشتید ولی توصیه می‌کنم با دوستاتون طوری برخورد کنید که دلگیر نشن.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی dr.mcclown نمایش پست ها
      دوست عزیز من نمی دانستم که شما چنین ضربه وحشتناکی را در کودکی تجربه کرده اید وگرنه هرگز با شما وارد بحث نمی شدم تا اینطور بیشتر سبب نا آرامی بیشترتان گردم. باشد بنده دیگر حتی اگر پستم را کوت کنید جوابی به آن نخواهم داد تا بیش از این موجب رنجش روحی شما نگردم.

      همیشه گفته اند کافر همه را به کیش خود پندارد. همیشه برایم سوال بود چرا نمی گویند مسیحی یا مسلمان همه را به کیش خود پندارد! که امروز جوابم را گرفتم :)))

      شما هم بهتر است بروید جستاری باز کنید و از این تجربه ی وحشتناکی که در کودکی دیده اید صحبت کرده و از دیگران کمک بگیرید اینجا دوستان روانشناس و روانپزشک هم هستند و می توانند شما را کمک کنند.اینطوری هم برای خودتان بهتر است و هم برای دوستان و اطرافیانتان .
      در ضمن بهتر است در جستارهایی که سواد و درکش را ندارید وارد نشوید که بیشتر سبب مغشوش شدن روح و روانتان می گردد و آنوقت چیزهایی را که دقیقا در مورد خودتان مصداق پیدا می کند به دیگران نسبت می دهید که این نه تنها اصلا خوب نیست بلکه خنده آور هم خواهد بود!!






    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •