• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 69

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون خردگرایی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      داریوش عزیز یک مانع بزرگی که سر راه استدلالت وجود داره فرگشت هست،یعنی اکثر دستاوردهای تمدن مزیت فرگشتیک خاصی در برابر جایگزین بربرانه!ندارند که هیچ،بلکه گاهی ضعیف تر هم هستند.
      من فکر می‌کنم در مورد پستِ دچار کم‌فهمی شده‌ام و از این جهت سعی می‌کنم پس از شفاف‌سازی بیشترتان به آن پاسخ گویم، اکنون اما تنها آنجاها که مستقل از مفهوم کلی پست‌تان، پیرامون تعابیر و گزاره‌ها حرفی برای گفتن دارم، بیان خواهم نمود.
      دستاورد مفهومی‌ست بس شبهه‌برانگیز، چنانکه واژه‌ی دستاورد در ذهنِ خواننده می‌تواند نوعی «لازمه» را متبادر سازد. دستاورد از منظر من نوعی‌ غلبه است به جریانی مخالف در برابر اراده. اکنون که دیگر مثل گذشته نمی‌توان اندیشیدن پیرامون خودِ ماهیت اراده را موکول کرد به بعد از تحقق‌اش، همیشه و همه‌جا باید خود را در مورد اراده، در برابر پرسش‌هایی تجربه‌گرایانه و عمیقا ایده‌آل‌گرایانه قرار دهیم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      تا حدی با نوشته‌ات موافقم داریوش جان، مخصوصا آنجا که از احترام و ستایشت برای مرد خانواده گفتی. ولی من گمان می‌کنیم عناصر زیادی در «پدرسالاری» بوده که با هم کار ‌می‌کرده‌اند و نتیجه‌اش آنچه می‌گویی بوده.بله، زن در هاله‌ای از تقدس بوده، اما همچنین بوده‌اند بسیاری دیگر از ارزش‌ها، برای نمونه یکی همان ارزش پدر که امروزه از آن اسطوره زدایی شده. این‌ مجموعه به هم وابسته است و باید توسط یکدیگر در کنترل درآیند. من گمان می‌کنم اگر هم دنیا بگونه‌یِ افسارگسیخته‌ای به سمت زنپرستی برود، در نبود عناصر دیگر چنین دنیایی بهتر از آنچه توصیفش کردی و ترست را از آن ابراز کردی نخواهد داشت. من گمان می‌کنم اگر برگشت به تعادلی هم باشد (که بسیار بعید می‌دانم) راهش از همان سقوط تقدس زن خواهد گذشت.
      درود.
      نابودی تحکمِ خانواده‌ها و از هم پاشاندنِ بنیانِ آنها بیش از آنکه وابسته به خود زنان و دگردیسی فرهنگی آنها باشد، به نگر من به جریانِ فرهنگی-سیاسی-اجتماعی عصر نو مربوط است. سینما (به ویژه سینمای دهه‌ی 50 و 60 جهان)، ظهور جنبش‌هایی چون فمنیسم و ... که خود نتیجه‌ی مستقیم اندیشه‌های سیاسی-اجتماعی‌ای چون لیبرالیسم، چپِ مدرن (اعم از دولت‌محور و نادولت‌محور)، سرمایه‌داری و ... و از سویی فراوانی عظیم تکنولوژی‌های ارتباط جمعی و اقسامِ دیگر ِ تکنولوژی‌هایی که هرچه بیشتر زن را در جوامع دسترسی‌پذیر کرده، موجب شده که مردِ خانه از یاد ببرد که یک فنجان چای که زن برایش تدارک می‌بیند براستی ارزش یک روز جان‌کندن را دارد و پسر خانواده از یاد ببرد که مادرش باید همچون فرشته‌ها پرستیده شود. آن سیستم پدرسالارانه‌، زمانی توانِ بازتولید را خواهد داشت که زن براستی به جایگاهِ سنتی خویش بازگردد. از این منظر من بیش از پیش با فمنیسم در تضاد هستم.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (09-26-2014),sonixax (09-26-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      درود.
      نابودی تحکمِ خانواده‌ها و از هم پاشاندنِ بنیانِ آنها بیش از آنکه وابسته به خود زنان و دگردیسی فرهنگی آنها باشد، به نگر من به جریانِ فرهنگی-سیاسی-اجتماعی عصر نو مربوط است. سینما (به ویژه سینمای دهه‌ی 50 و 60 جهان)، ظهور جنبش‌هایی چون فمنیسم و ... که خود نتیجه‌ی مستقیم اندیشه‌های سیاسی-اجتماعی‌ای چون لیبرالیسم، چپِ مدرن (اعم از دولت‌محور و نادولت‌محور)، سرمایه‌داری و ... و از سویی فراوانی عظیم تکنولوژی‌های ارتباط جمعی و اقسامِ دیگر ِ تکنولوژی‌هایی که هرچه بیشتر زن را در جوامع دسترسی‌پذیر کرده، موجب شده که مردِ خانه از یاد ببرد که یک فنجان چای که زن برایش تدارک می‌بیند براستی ارزش یک روز جان‌کندن را دارد و پسر خانواده از یاد ببرد که مادرش باید همچون فرشته‌ها پرستیده شود. آن سیستم پدرسالارانه‌، زمانی توانِ بازتولید را خواهد داشت که زن براستی به جایگاهِ سنتی خویش بازگردد. از این منظر من بیش از پیش با فمنیسم در تضاد هستم.
      آری برای بازگشت به سنت لازم است زن و مرد به نقش سنتی خودشان برگردند. ولی چگونه؟
      بنظر من اگر ایئئولوژی مسبب بخض بزرگی از این فضاحت است، باز کننده‌یِ راه برون رفت از آن هم (اگر راه حل حتی چیزی متفاوت با سنت هم باشد) باز ایدئولوژیک خواهد بود یا حداقل ایدئولوژی به انسجام موج واکنش کمک زیادی خواهد کرد، اینست که بنظر من نقش آنرا نباید دستکم گرفت.
      یک بخش این ماجرا هم البته تکنولوژی‌ست، معضلی‌ که راه برونرفتی از آن متصور نیست.
      پ.ن: در مورد همین بازگشت به سنت من مستند بسیار جالبی میدیم در بی‌بی‌سی، خاخامی در انگلیس 7 زن گرفته بود و بشیوه‌یِ کاملا سنتی زندگی می‌کرد. هر چندهمسری در انگلیس رسم نبوده ولی واکنش مردم و مشکلات روزمره‌یِ خانواده تحت جو اجتماعی بخوبی نشان میداد که بازگشت تا چه اندازه سخت است. اساسا امروزه ازدواج سنتی در چنین جوامعی بسیار پرمخاطره است.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-27-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    2. نوشتار‌های پیرامون شهوت‌گرایی (Eroticism)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 08-23-2013, 05:30 PM
    3. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    4. پیشبردگرایی - Pragmatism
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 13
      واپسین پیک: 03-27-2013, 09:53 AM
    5. پاسخ: 4
      واپسین پیک: 02-27-2013, 08:21 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •