تا حدی با نوشتهات موافقم داریوش جان، مخصوصا آنجا که از احترام و ستایشت برای مرد خانواده گفتی. ولی من گمان میکنیم عناصر زیادی در «پدرسالاری» بوده که با هم کار میکردهاند و نتیجهاش آنچه میگویی بوده.بله، زن در هالهای از تقدس بوده، اما همچنین بودهاند بسیاری دیگر از ارزشها، برای نمونه یکی همان ارزش پدر که امروزه از آن اسطوره زدایی شده. این مجموعه به هم وابسته است و باید توسط یکدیگر در کنترل درآیند. من گمان میکنم اگر هم دنیا بگونهیِ افسارگسیختهای به سمت زنپرستی برود، در نبود عناصر دیگر چنین دنیایی بهتر از آنچه توصیفش کردی و ترست را از آن ابراز کردی نخواهد داشت. من گمان میکنم اگر برگشت به تعادلی هم باشد (که بسیار بعید میدانم) راهش از همان سقوط تقدس زن خواهد گذشت.