• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 69

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون خردگرایی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اکنون خردگرایی در حالِ به زیر کشیدن آخرین قلعه‌ی فتح‌نشده‌ی تمدن است : زن.
      زن تنها عنصری‌ست که انسان به سبب آن خود را به چالش می‌افکند، می‌گرید، می‌جنگد، شعر می‌گوید، فیلم می‌سازد، مجنون می‌شود و خلاصه آنکه تمامِ آنچه که می‌تواند از سوی ما «ارمغانِ کنش فرهنگی» خوانده شود و به تمدنِ بشری روح ببخشد جایی از یک عنصر زنانه تحریک شده است. انسانِ رها شده از «اسارتِ زن» آخرین دستاورد دهشتناکِ خردگرایی و مدرنیسم خواهد بود؛ نگاهی به مطالبِ همین فروم پیرامون «پدآفند از حقوق مردان» و امثالهم که جملگی نتیجه‌ی خردورزی‌های مضحک و ابلهانه‌ی امثالِ من بود نشان می‌دهد که انسانِ خردگرا علارغم تمامِ هارت و پورت‌هایش هنوز چقدر نابالغ می‌تواند باشد: ما به بهترین شکل ممکن توانستیم از زن اسطوره‌زدایی کرده و او را به جایگاهِ مرد تقلیل دهیم! ما دانایان آنقد در ابتذال خردگرایانه‌ی خویش گنگ و چت شده بودیم که از یاد برده بودیم که 99.99 درصد همه‌ی آنچه که ما به عنوانِ «گنجینه‌ی فرهنگی بشریت» داریم نتیجه‌ی مستقیم و غیرمستقیمِ حسرت‌ها، خیال‌پردازی‌ها، کینه‌جویی‌ها، شورها و اشتیاق‌ها، آرزوها و ... انسانها پیرامونِ جنس زن بوده. آنچه انسان را به تحرک واداشته و به او شوق زندگی می‌داده چیزی نبوده جز زن.

      انسانِ خردگرا اینجا نیز باز سر خواهد برآوردن که «بی‌انگیزش جنسی زن، همه‌ی دستاوردهایش را مدیون خرد خویش است»! وانمایی این مضحکه را به بیوشیمی و دیگر شاخه‌های بیولوژی خواهیم سپرد، اما اینجا او شاید به یاد نیاورد که چقدر تنهاست، اما ما خوب می‌دانیم که موجود خردگرا همیشه آنقدر در اقلیت است که به سادگی می‌توان او را از تمامِ آمارها حذف نمود. انسانِ پسامدرن به شکلی غریزی از خردگرایی و خردگرایان بیزار شده و از آنها فرار می‌کند! اما این موضوع تداخلی با بندِ نخستِ این پست ندارد، چرا که اگر چه انسانهای مدرن چندان تمایلی به خردگرایی ندارند، اما عمیقا تحتِ تاثیر آن هستند. در واقع از آنجا که خردگرایان توانسته‌اند به نوعی جدی‌تر و کارآتر از دیگران، هوش و درایت خویش را به کار گیرند، دستاوردهایی چون نفوذ منفی در جوامع کوچک و بزرگ داشته‌اند (کسانی که اگرچه اطرافیان به آنها کج‌کج می‌نگرند و هرگز از نفوذ آنان راضی نیستند، اما راه فراری هم نیست) و از این جهت توانسته‌اند جوامع را از جنبه‌های گوناگون سیاسی، تکنولوژیکی، اقتصادی و ... تحت تاثیر خویش نگاه دارند. بنابراین اهمیتی ندارد که آنها چرا و چطور خردگرا شده‌اند، مهم این است که سبک زندگی آنها آنقدر در نامحبوب و در اقلیت است که اصلا جایگاه شایسته‌ای برای تاثیرگزار قلمداد شدن ندارد. آنچنانکه خودِ من تحتِ عقلانیتِ خویش عشق را چون سم از خویش دور نگاه می‌دارم، اما هرگز عاشقی و یک عاشق را دیگر به سخره نخواهم گرفت و یا اگرچه خودم ازدواج را احمقانه می‌شمارم و از آن می‌پرهیزم، مردان زندگی و خانواده را می‌ستایم.

      باید عمیقا این هشدار را جدی گرفت: گرفتن آخرین علت شیفتگی و پرستش و ستایش انسانها، عواقب بسیار جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. زن باید در جایگاهِ والا و دست‌نیافتنی خویش باقی بماند تا نبض حیاتِ بشری قادر به ادامه باشد. مدرنیسم، خردگرایی و عقل‌گرایی نه تنها آنچه که برای زندگی ما حیاتی هستند را نمی‌توانند تولید بکنند، بلکه توانِ تولید ِ آن را از ما با بی‌رحمی خواهند ستاند. بر خلاف آنچه تحتِ تاثیر خردِ ساده‌باورانه تاکنون باور کرده‌ایم، آنچه ما حقیقتا برای زنده بودن به آن نیازمندیم این است:

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: beautiful-oil-painting-by-andrei-belichenko (2).jpg
دیدن: 73
حجم: 69.3 کیلو بایت

      و این :

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 9128f75ad8b697c3928e724188425f26.jpg
دیدن: 84
حجم: 16.4 کیلو بایت

      و نه هرگز اینها:
      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: cern_start6.jpg
دیدن: 53
حجم: 67.1 کیلو بایت

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: iphone6_screen-5.jpg
دیدن: 55
حجم: 84.5 کیلو بایت

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: tokyo-tower.jpg
دیدن: 57
حجم: 1.99 مگابایت

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: neuroscience.png
دیدن: 56
حجم: 428.4 کیلو بایت

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: heao1.gif
دیدن: 54
حجم: 46.9 کیلو بایت


      باید به خاطر داشت که ما هرگز زندگی خویش را مدیون تکنولوژی نبوده و نیستیم. او تنها توانسته شکل زندگی ما را تغییر دهد. در بهبود شرایط زندگی، تکنولوژی و مدرنیسم بی‌شک نقشی به غایت ضدتمدن داشته‌اند. هرچه بیشتر ما از طریق پیشرفت در تکنولوژی می‌کوشیم احتمالِ زنده ماندنِ خویش را تضمین بکنیم، از طرف دیگر احتمالِ نابودی خویش توسط تکنولوژی را نیز بالاتر خواهیم برد، تا آنکه که به قطعی بودن نزدیک می‌شود. پس به عنوانِ کسی که هنوز نوشته‌های زن‌ستیزانه‌اش در این سایت موجود است، معتقدم که انسان باید به هرآنچه که برایش باقی مانده دست یازد ادامه‌ی حیاتِ تمدنِ خویش و زن آخرین انتخابی‌ست که به نظرم همچنان برایش باقی مانده؛ از این جهت من خواستار بازگرداندنِ تقدس به سنگر زنان هستم. این بخشی از آن عقایدی هستند که پیشتر گفته بودم اخیرا عمیقا دستخوش تغییر شده‌اند. از این جهت من هم‌اکنون براستی معتقدم که یک کشیده درِ گوش یک زن باید مجازاتی به مراتب بیش از بریدن سر یک مرد داشته باشد. زن باید خدایگان عصر نو باشد و باقی بماند.
      ویرایش از سوی Dariush : 09-26-2014 در ساعت 03:48 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (09-26-2014),sonixax (09-26-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اکنون خردگرایی در حالِ به زیر کشیدن آخرین قلعه‌ی فتح‌نشده‌ی تمدن است : زن.
      ...
      تا حدی با نوشته‌ات موافقم داریوش جان، مخصوصا آنجا که از احترام و ستایشت برای مرد خانواده گفتی. ولی من گمان می‌کنیم عناصر زیادی در «پدرسالاری» بوده که با هم کار ‌می‌کرده‌اند و نتیجه‌اش آنچه می‌گویی بوده.بله، زن در هاله‌ای از تقدس بوده، اما همچنین بوده‌اند بسیاری دیگر از ارزش‌ها، برای نمونه یکی همان ارزش پدر که امروزه از آن اسطوره زدایی شده. این‌ مجموعه به هم وابسته است و باید توسط یکدیگر در کنترل درآیند. من گمان می‌کنم اگر هم دنیا بگونه‌یِ افسارگسیخته‌ای به سمت زنپرستی برود، در نبود عناصر دیگر چنین دنیایی بهتر از آنچه توصیفش کردی و ترست را از آن ابراز کردی نخواهد داشت. من گمان می‌کنم اگر برگشت به تعادلی هم باشد (که بسیار بعید می‌دانم) راهش از همان سقوط تقدس زن خواهد گذشت.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (09-26-2014),sonixax (09-26-2014)

    5. #3
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      زن تنها عنصری‌ست که انسان به سبب آن خود را به چالش می‌افکند، می‌گرید، می‌جنگد، شعر می‌گوید، فیلم می‌سازد، مجنون می‌شود و خلاصه آنکه تمامِ آنچه که می‌تواند از سوی ما «ارمغانِ کنش فرهنگی» خوانده شود و به تمدنِ بشری روح ببخشد جایی از یک عنصر زنانه تحریک شده است. انسانِ رها شده از «اسارتِ زن» آخرین دستاورد دهشتناکِ خردگرایی و مدرنیسم خواهد بود؛ نگاهی به مطالبِ همین فروم پیرامون «پدآفند از حقوق مردان» و امثالهم که جملگی نتیجه‌ی خردورزی‌های مضحک و ابلهانه‌ی امثالِ من بود نشان می‌دهد که انسانِ خردگرا علارغم تمامِ هارت و پورت‌هایش هنوز چقدر نابالغ می‌تواند باشد: ما به بهترین شکل ممکن توانستیم از زن اسطوره‌زدایی کرده و او را به جایگاهِ مرد تقلیل دهیم! ما دانایان آنقد در ابتذال خردگرایانه‌ی خویش گنگ و چت شده بودیم که از یاد برده بودیم که 99.99 درصد همه‌ی آنچه که ما به عنوانِ «گنجینه‌ی فرهنگی بشریت» داریم نتیجه‌ی مستقیم و غیرمستقیمِ حسرت‌ها، خیال‌پردازی‌ها، کینه‌جویی‌ها، شورها و اشتیاق‌ها، آرزوها و ... انسانها پیرامونِ جنس زن بوده. آنچه انسان را به تحرک واداشته و به او شوق زندگی می‌داده چیزی نبوده جز زن.
      ببخشید من همین پاراگراف را خواندم و ادامه ندادم.فکر میکنم داریوش انقدر تحت تاثیر خردورزیهای ابلهانه ی زن ستیزی و مردستیزی! قرار گرفته که همه چیز را به فورا به این مسئله تعمیم میدهد.مثل من که آنقدر تحت تاثیر مباحث سرمایه داری قرار گرفته بودم که برای خرید کوچکترین چیز ممکن کل سیستم و پروسه ی سرمایه داری جلوی چشمانم رژه میرفتند :)
      بابا این زنان را ول کنید و همان تکثیر ژنها و جاودانگیتان را به این خردورزی ها بچسبانید
      شراب اولی تر ...

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-26-2014)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      دوستان من درست فهمیدم که اینجا "کارکرد"(فرضی) دلیلی برا درست بودن داره تلقی میشه؟
      همین است، درستی و نادرستی در اینجا بی‌معناست، یکبار دیگر نوشته‌های مرا در این تاپیک بخوانید، یک محور پنهان در انتقادِ من به خردگرایی همین است. ریشنالیست مساله را به شکلی شخصی برای خودش حل کرده، اما ما که اینجا به طور عام به خردگرایی به عنوانِ سیستمی برای شناختِ سره از ناسره بر اساس واقعیتِ بیرونی و قرار دادنِ هر چیز در جایگاهِ شایسته خودش است، انتقاد می‌کنیم، موضوع درستی و نادرستی ابدا محلی از اعراب نخواهد داشت.
      در واقع باور من این است که باید جایی برای تببین ِ واقع‌گرایانه و البته نه الزاما خردگرایانه‌ی مفاهیم و ایده‌ها وجود داشته باشد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      بابا این زنان را ول کنید و همان تکثیر ژنها و جاودانگیتان را به این خردورزی ها بچسبانید
      اینجا مکانِ مناسبی برای ترول‌بازی نیست، اما باشد.
      ویرایش از سوی Dariush : 09-26-2014 در ساعت 11:42 PM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (09-26-2014),sonixax (09-26-2014)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      همین است، درستی و نادرستی در اینجا بی‌معناست، یکبار دیگر نوشته‌های مرا در این تاپیک بخوانید، یک محور پنهان در انتقادِ من به خردگرایی همین است. ریشنالیست مساله را به شکلی شخصی برای خودش حل کرده، اما ما که اینجا به طور عام به خردگرایی به عنوانِ سیستمی برای شناختِ سره از ناسره بر اساس واقعیتِ بیرونی و قرار دادنِ هر چیز در جایگاهِ شایسته خودش است، انتقاد می‌کنیم، موضوع درستی و نادرستی ابدا محلی از اعراب نخواهد داشت.
      در واقع باور من این است که باید جایی برای تببین ِ واقع‌گرایانه و البته نه الزاما خردگرایانه‌ی مفاهیم و ایده‌ها وجود داشته باشد.
      خب حالا بزار انتقاد اصلیم رو مطرح کنم که تا حدی نامرتبط با خردگراییه.
      زن تنها عنصری‌ست که انسان به سبب آن خود را به چالش می‌افکند، می‌گرید، می‌جنگد، شعر می‌گوید، فیلم می‌سازد، مجنون می‌شود و خلاصه آنکه تمامِ آنچه که می‌تواند از سوی ما «ارمغانِ کنش فرهنگی» خوانده شود و به تمدنِ بشری روح ببخشد جایی از یک عنصر زنانه تحریک شده است.
      این یک جور استدلال از راه سنگ نیست!؟آیا نباید در ابتدا این رو ثابت میکردی؟

      +بزرگترین اشتباه ایدولوژی ها این هست که یک چیز رو مهمتر از اون چیزی میبینند که در واقعیت هست،مارکسیم و اقتصاد،ناسسیونالیم و ملیت و در اینجا جنسیت یا درست تر بگم زن.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      یکموقعی خود من هم در همینجا با دیده‌یِ تعجب همین رو میگفتم. اما الان دارم میپرسم که اصلا میشود به سیستمی که کارکرد نصفه و نیمه‌ای هم دارد پیدا کرد و بهش چنگ زد یا نه !!
      بنظر من میرسه که ارزش‌ها و درست و غلط‌ها با کارکرد خیلی نزدیک هستند. بطوری که یکی تنظیم باشد دیگری هم بعنوان محصول جانبی‌اش میزان خواهد بود. البته منظور من اینجا از کارکرد، کارگرد اجتماع (از جمله برای نسل آینده‌یِ آن) به معنی اصیل خودش حرف میزنیم نه کارکرد برای سرمایه‌یِ فلان سرمایه‌دار یا کارکرد در یک سیستم استالینیستی و...
      راسل جان مشکل بزرگ و عمده ای که من با کارکردگرایی دارم (و قبلا هم گفتم)همین هست که جواب بدیم"چه اشکالی داره وقتی کار میکنه؟!" چون جدای از معنای شخصی و مبهم"کار کردن" هیچ تضمینی وجود نداره که دلیل موفقیت یک چیز شناخت درست ما باشه،مواردی هم که این شناخت نادرست باعث "زیان" شده به اندازه ای هست که از زاویه سودگرایانه هم مخالفت باهاش داشته باشم.
      مثلا در جامعه که راه شیوع ایدز در اون شناخته نشده با ممنوع کردن همجنس گرایی،بی بند و باری جنسی و... گسترشش محدود میشه و به راحتی افراد در اون جامعه به این باور ممکنه برسند که اینها "عامل" بودند و نه یک "ویروس".
      ایراد ماجرا هم که مشهوده،علامه بر شناخت نادرست و اقدامات زیان بار و "خرافی"، راه حل ساده تر و موثرتر و "درست تر"که استفاده از کاندوم بوده با تاخیر قابل توجهی مواجه میشه.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    10. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (10-04-2014),Russell (10-02-2014),sonixax (10-02-2014)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      راسل جان مشکل بزرگ و عمده ای که من با کارکردگرایی دارم (و قبلا هم گفتم)همین هست که جواب بدیم"چه اشکالی داره وقتی کار میکنه؟!" چون جدای از معنای شخصی و مبهم"کار کردن" هیچ تضمینی وجود نداره که دلیل موفقیت یک چیز شناخت درست ما باشه،مواردی هم که این شناخت نادرست باعث "زیان" شده به اندازه ای هست که از زاویه سودگرایانه هم مخالفت باهاش داشته باشم.
      این چیزی که من گفتم با آن کارکردگرایایی معرفتشانسانه تفاوت دارد، این بیشتر میشه اسمش رو گذاشت، محافظه‌کاری یا سنت‌گرایی یا حتی شکاکیت عملی هست و اتفاقا در مقابل مفاهیمی مثل حقیقت، برابری یا حتی پیشرفت کارکرد از همه ملموس‌تر هست. اینکه مردم بوتان از خوشبخت‌ترین مردم روی زمین هستند نشون دادنش کار سختی نیست.
      چیزی که من درباره‌یِ کارکرد می‌گویم این هست که کارکرد پیش شرط اولیه هر راهکاری هست، بنظر من وقتی یک سیستم تنها آلتارناتیو (کارا) هست بحثی باقی نمیمونه. استدلالی که اگر اشتباه نکنم خودت در دفاع از کاپیتالیسم مطرح می‌کردی.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      مثلا در جامعه که راه شیوع ایدز در اون شناخته نشده با ممنوع کردن همجنس گرایی،بی بند و باری جنسی و... گسترشش محدود میشه و به راحتی افراد در اون جامعه به این باور ممکنه برسند که اینها "عامل" بودند و نه یک "ویروس".
      ایراد ماجرا هم که مشهوده،علامه بر شناخت نادرست و اقدامات زیان بار و "خرافی"، راه حل ساده تر و موثرتر و "درست تر"که استفاده از کاندوم بوده با تاخیر قابل توجهی مواجه میشه.
      اول این مطلب رو بگم که اینکه عامل ایدز چی هست یک مساله‌یِ پزشکی هست و با اینکه پزشکی اتفاقا یک شاخصه بسیار عملی هست ولی با توجه با موضوع فعالیتش خیلی علمی‌تر هست از علومی مثل اقتصاد و علوم سیاسی و اجتماعی و...
      در مورد ایدز اتفاقا راهکار سیستم سنتی یعنی محدود کردن سکس در زناشویی و ممنوعیت همجنسگرایی اتفاقا راهکار خیلی موثری هست در مقابله با بیماری جدیدی که چند دهه ازش بیشتر نمی‌گذره. حالا ادعای اینکه گسترش ایدز تقصیر به عقب انداختن راهکار جدید هست خیلی راحت هست ولی همون سیستم سنتی تا قبل از «آزادسازی جنسی» اتفاقا کار می‌کرد و این اتفاقا فاصله گرفتن از سنت و کارکرد یا هرچی اسمش رو میخواهیم بگذاریم در دهه‌یِ 60 و 70 بود که شروع کننده این معضل بنظر میرسه.

      حالا بگذار یک مثال هم من بزنم، در همان پزشکی یک زمانی نظر بر این شد که شیر خشک به همان خوبی شیر مادر هست و فیبر در مواد غذایی کالری و خاصیت قابل مشاهده‌ای ندارد، در نتیجه از تصمیم بر این شد که میشه جایگزین بشوند، ولی بعدا مشخص شد که این‌ها کارکردهای مهمی داشتند که مشاهده نشده بودند و نبود شواهد با شواهد نبود برای اون‌ها یکی گرفته شده بود و براش راهکار مدرن (و اتفاقا بر خلاف ظاهرش شدیدا ایدئولوژیک) ارائه شده بود.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-02-2014),undead_knight (10-03-2014)

    13. #7
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      این چیزی که من گفتم با آن کارکردگرایایی معرفتشانسانه تفاوت دارد، این بیشتر میشه اسمش رو گذاشت، محافظه‌کاری یا سنت‌گرایی یا حتی شکاکیت عملی هست و اتفاقا در مقابل مفاهیمی مثل حقیقت، برابری یا حتی پیشرفت کارکرد از همه ملموس‌تر هست. اینکه مردم بوتان از خوشبخت‌ترین مردم روی زمین هستند نشون دادنش کار سختی نیست.
      چیزی که من درباره‌یِ کارکرد می‌گویم این هست که کارکرد پیش شرط اولیه هر راهکاری هست، بنظر من وقتی یک سیستم تنها آلتارناتیو (کارا) هست بحثی باقی نمیمونه. استدلالی که اگر اشتباه نکنم خودت در دفاع از کاپیتالیسم مطرح می‌کردی.
      چرا سخت هست،یعنی اساسا در این مورد من حرف دارم که در تاپیکش مطرح میکنم.
      راسل جان من میپذیرم و برام یجورایی قسمت بولد شده بدیهی هست ولی برخلاف اقتصاد من اصولا به نام چیزی به نام "راه کار" برای سبک زندگی(و بعضی چیزهای دیگه) باور ندارم و برام این سوال مثل "چطور غذای خوشمزه بخوریم" خنده دار هست چون دو راه حل بدیهی بیشتر وجود نداره یا از غذایی که داریم "راضی" باشیم و به خودمون بقبولونیم "خوشمزست"یا اینکه دنبال غذای خوشمزه بریم که ممکنه راه رسیدن بهش سخت باشه.

      اول این مطلب رو بگم که اینکه عامل ایدز چی هست یک مساله‌یِ پزشکی هست و با اینکه پزشکی اتفاقا یک شاخصه بسیار عملی هست ولی با توجه با موضوع فعالیتش خیلی علمی‌تر هست از علومی مثل اقتصاد و علوم سیاسی و اجتماعی و...
      احسنت،در موارد "علمی" کارکرد خیلی وقت ها مساوی "درست" هست ولی وقتی وقتی مسئله علمی نیست یا بدتر راه حل غیر علمی هست این "کارایی"خیلی مسئله سازه.
      البته مثال من در مورد عواقب ارجحیت دادن کارایی بود که در مورد خوشبختی بییشتر توضیحش میدم.

      در مورد ایدز اتفاقا راهکار سیستم سنتی یعنی محدود کردن سکس در زناشویی و ممنوعیت همجنسگرایی اتفاقا راهکار خیلی موثری هست در مقابله با بیماری جدیدی که چند دهه ازش بیشتر نمی‌گذره. حالا ادعای اینکه گسترش ایدز تقصیر به عقب انداختن راهکار جدید هست خیلی راحت هست ولی همون سیستم سنتی تا قبل از «آزادسازی جنسی» اتفاقا کار می‌کرد و این اتفاقا فاصله گرفتن از سنت و کارکرد یا هرچی اسمش رو میخواهیم بگذاریم در دهه‌یِ 60 و 70 بود که شروع کننده این معضل بنظر میرسه.
      this is the harm
      تئوری پذیرفته شده این هست که ویروس ایدز در قرن بیستم از نخستیان به انسان منتقل شد و مشاهده نشدن ایدز در گذشته هیچ ارتباطی به رفتار جنسی انسان ها نداشته و تازه تغییرات رفتاری و حتی استفاده از کاندوم به تنهایی نمیتونه شیوع ایدز رو متوقف کنه.
      من راه حل بهتری رو پیشنهاد میکنم،کشتن فوری کسی که ایدز داره و سوزاندن بقایاش!یا نه انسانی ترش میشه ایزوله کردن کاملش در مرکز نگه داری بیماران مشابهش...هوم فکر نمیکنم کسی در کارکرد اینها بتونه شک کنه ولی در "درست"بودنشون چرا.

      حالا بگذار یک مثال هم من بزنم، در همان پزشکی یک زمانی نظر بر این شد که شیر خشک به همان خوبی شیر مادر هست و فیبر در مواد غذایی کالری و خاصیت قابل مشاهده‌ای ندارد، در نتیجه از تصمیم بر این شد که میشه جایگزین بشوند، ولی بعدا مشخص شد که این‌ها کارکردهای مهمی داشتند که مشاهده نشده بودند و نبود شواهد با شواهد نبود برای اون‌ها یکی گرفته شده بود و براش راهکار مدرن (و اتفاقا بر خلاف ظاهرش شدیدا ایدئولوژیک) ارائه شده بود.
      عزیز دلم من که نمیخوام انکار بدیهیات کنم ولی اینکه از نمونه های موردی نتیجه بگیریم لابد بیشتر سنت ها (که لزوما ریشه بیولوژیک نداره) یه سری کارکردها "جایگزین" نشدنی دارند و تازه این کارکردها با استانداردهای اخلاقی ما "مطلوب" هستند مسئله متفاوتیه.
      در واقع مثل راه حلی که واسه جلوگیری از شیوع ایدز دادم راه کارهای بسیار کارایی برای بسیاری از "مشکلات" بشر وجود داره ولی در درجه اول باید دید ایا اصولا مشکلی وجود داره و در درجه دوم بهای این کارایی چی هست.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-04-2014)

    15. #8
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اکنون خردگرایی در حالِ به زیر کشیدن آخرین قلعه‌ی فتح‌نشده‌ی تمدن است : زن.
      زن تنها عنصری‌ست که انسان به سبب آن خود را به چالش می‌افکند، می‌گرید، می‌جنگد، شعر می‌گوید، فیلم می‌سازد، مجنون می‌شود و...
      زن؛ آره؟!
      ....
      ........
      اتفاقا یکی از اصلی ترین عواملِ طغیانِ دهشتناکِ خردگرایی همان موجودیست که آن را می ستایید! آنجا که صداقت و احساساتی پاک، سلاخی دروغ و تزویر آنها می شوند...آنجا که از احساس، زیبایی و لطافت به بی شرمانه ترین شکل سوء استفاده می شود؛ موجب زنجیر پاره کردنِ خرد عاصی و دردمند می گردد!
      و چه مضحک است دست آویز شدن به طبیعت های بشری یا به جنس زن(!) به عنوان نقدی(؟!!!) بر خردگرایی. خردگرایی که اساسا در رهایی از آنها معنای خود را یافته است.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    16. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (10-21-2014),Russell (10-04-2014),sonixax (10-04-2014)

    17. #9
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      ولی همچنان تاکید می ورزم که @Dariush به معنای واقعی کلمه، حرف های مرا از نقطه نظری که خردگرایی را درمی یابم؛ "نفهمیده" است!
      من براستی هرگز در گفتگو با کسی اینقدر دچار یاس و تاسف نشده‌ام؛ اینگونه که شما حرفهای مرا نه فقط اینکه نفهمیده‌اید، که آن را به بدترین و منحرف‌ترین شکل ِ ممکن فهمیده‌اید، چنانکه تصور میکنم پست‌های مرا یا اصلا نمی‌خوانید یا اینکه تنها یکی دو خط بیشتر نمی‌خوانید و بعد هم می‌کوشید آنها را نقد بکنید، اما لازم است که به شما گوشزد بکنم که اینهایی که شما در مورد نوشته‌های من به هم می‌بافید در هیچ شکلی از حالات ِ ممکن نمی‌توانند نقد به آنها محسوب شوند و هتا اصلا به آنها مربوط باشند. اکنون باید بگویم به حقیقت معنای بیزاری نیچه را وقتی که می‌گفت «بد فهمیده شدن بس بسیار دردناک‌تر از فهمیده نشدن است»، به عمیق‌ترین شکل‌اش درک کرده‌ام.

      برای نمونه اینجا را ببینید:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      اتفاقا یکی از اصلی ترین عواملِ طغیانِ دهشتناکِ خردگرایی همان موجودیست که آن را می ستایید! آنجا که صداقت و احساساتی پاک، سلاخی دروغ و تزویر آنها می شوند...آنجا که از احساس، زیبایی و لطافت به بی شرمانه ترین شکل سوء استفاده می شود؛ موجب زنجیر پاره کردنِ خرد عاصی و دردمند می گردد!
      و چه مضحک است دست آویز شدن به طبیعت های بشری یا به جنس زن(!) به عنوان نقدی(؟!!!) بر خردگرایی. خردگرایی که اساسا در رهایی از آنها معنای خود را یافته است.
      در آن پست ِ کذایی من کجا زنان را ستودم؟ کجا از آنها برای نقد به خردگرایی بهره گرفتم؟ کسی که اینها را در پاسخ به نوشته‌ی بنگاشته است، بی‌شک هیچ سعی‌ای برای فهمیدن و یا احتمالا هتا خواندن ِ آن نیز نکرده و گویی همچون ناموس‌پرستان به خشم و خروش آمده و کوشیده پاسخی دندان‌شکن به مخاطب‌اش بدهد.

      ما بارها به روشنی گفته‌ایم که خردگرایی در تعریف ِ شما اصلا مهم نیست؛ چرا که آن آنطور است که شما آنرا تعریف می‌کنید، آنچه مهم است خردگرایی در ذات ِ خویش است، آنطور که در رواج است، آنطور که آدمها خویش خردگرا می‌شمارند نه آنطور که شما خویش را خردگرا می‌شمارید، آنطور که شما خردگرایی را می‌فهمید همانطور است که شما آن را می‌خواهید بفهمید، اما آنچه در میان ِ خردگرایان مخرج ِ مشترک است، آن است که در اینجا سابجکت است و نقد می‌شود و نهایتا احتمالا تنها کسی که می‌تواند و رغبت می‌کند ایده‌ئولوژی شما را به نقد بکشاند تنها خودتان هستید، چرا که تنها خودتان به آن به فرزامی آشنا هستید.

      اگر اینطور نیست و اگر شما خردگرایی را آنطور که خودتان آن را می‌شناسید، در میانِ عموم ِ خردگرایان در رواج و همه‌گیری می‌بینید و سپس خردگرایی را دارای قابلیتِ درمانِ همه‌ی به زعم ِ شما ناهنجاری‌های ناشی از ناخردگرایی می‌دانید، باید از خودتان بپرسید که چرا هنوز ما در میان ِ همه‌ی این سوپرفرهنگ‌های جهانی، دچار ِ همان بیماری‌ها و ناهنجاری هستیم و هر روز نیز بدتر می‌شوند؟ پاسخ ِ شما کاملا قابل ِ پیش‌بینی‌ست: کمتر کسی‌ست که با عظمت و سترگی ِ خردگرایی آشنا باشد یا هتا بتواند با آن آشنا بشود یا پیرامون‌اش مطالعه بکند (گله‌های گوسفند!)؛ بله، این پاسخ کاملا درستی‌ست، اما ایراد به شکلی دیگر همچنان برقرار می‌ماند: خردگرایی زمانی که نتواند عمومیت کسب بکند عملا هیچ کاربردی نخواهد داشت و در سطح ِ جهانی، بود و نبودش یکسان خواهد داشت. دفعه‌ی بعدی که خواستید بروید بیرون، ببینید که کدامیک از انسانها یا چه تعداد از آنها از روی نسخه‌ی اخلاقی ایده‌آلیستی کانتی یا از سیستم اخلاقی لیبرالیستی پوپری عمل می‌کنند و چه تعداد از آنها اساسا علاقه دارند که پیرامون‌شان بدانند؟

      پس از آنکه شما مدرنیسم و تکنولوژی را به درستی و بی‌آنکه به من زحمت‌اش را بدهید از دایره‌ی محصولات ِ مستقیم ِ خردگرایی بیرون کشید، و پس از آنکه من در دو پاراگراف ِ بالا جایگاه ِ رفیع عمومی ادعایی خردگرایی را رد کردم، اکنون آنچه از خردگرایی به راستی باقی می‌ماند جایگاه، کاربرد و معنای آن در نزد ِ یک یک ِ آدمهای خردگرا است. این بود که من کوشیدم که نشان بدهم که شخص ِ خردگرا چطور پیرامونِ خویش را می‌بیند و آدمها، رفتارها و پدیده‌ها را از چه زاویه‌ای مورد بازشناسی خودآگاهانه قرار می‌دهد و این شناخت دارای چه خصیصه‌ها و آفت‌هایی‌ست. بی‌شک شخص خردگرا «یک یا چند چیز» را بطور جزمی مورد ِتمسک ِ فکری قرار می‌دهد و آنها را به عنوان ِ معیار سنجش و عملکرد می‌شناسد، ما کوشیدیم آنها را بشناسیم و مورد ِ نقد قرار دهیم، کاری که در عمل از سوی شما چیزی دریافت نکرد جز مشتی کنایه و «نفهمیدید نفهمدید» به بیان‌های گوناگون. من به شخصه از شما انتظار داشتم که به جای اینکارها و اینکه یکسره بکوشید از موضع خویش دفاع بکنید و ما را فلان و بهمان خطاب بکنید، به پیشبرد ِ بحث و بیان ِ ساختارمند ِ نظرات ِ خویش بپردازید؛ آنچه اما در عمل رخ داد مرا به راستی ناامید کرد.

      با این تفاسیر، من گمان می‌کنم بهتر است ما نوشته‌های یکدیگر در این مورد را تا پیشامدی خاص نادیده بگیریم چرا که به راستی نمی‌توانیم با یکدیگر در این مورد ارتباط ِ مسمر ثمر و جدی برقرار بکنیم.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    18. 5 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Crusader (10-22-2014),Rationalist (10-22-2014),Russell (10-22-2014),sonixax (10-22-2014),undead_knight (10-23-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    2. نوشتار‌های پیرامون شهوت‌گرایی (Eroticism)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 08-23-2013, 05:30 PM
    3. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    4. پیشبردگرایی - Pragmatism
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 13
      واپسین پیک: 03-27-2013, 09:53 AM
    5. پاسخ: 4
      واپسین پیک: 02-27-2013, 08:21 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •