دستهای از کسانی که آدمکش هستند و مثلاً به دام میافتند، اینها مغز یا روانشان مشکل دارد. با این افراد آن رفتاری نمیشود که با یک قاتلی که در سلامت مغزی و روانی بوده، رفتار میشود. منظورم این است که حکمی که صادر میشود، در هر مورد، بایستی متفاوت باشد.
کسی هم که مغزش چنین مشکلی دارد، تا موقعی که آدم نکشته است، قاتل نیست؛ و نباید بهچشم یک قاتل به او نگریست.
نازی بودن فی-نفسها یک وضعیت مجرمانه است. این که کسی معتقد باشد افرادی را برپایه مذهب یا نژادشان باید کشت یا مورد تبعیض قرار داد، اگر این مرام را در حوزهی عمومی مطرح کند، مرتکب جرم شده و باید مجازات شود.
پس، مبارزه با چنین فرد/افرادی/احزاب/دولت/دولتهایی طبیعتاً اخلاقمدارانه است.
مخالفتی ندارم.