PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم



برگ ها : 1 2 3 4 [5] 6 7 8 9

مزدك بامداد
11-08-2013, 01:05 AM
بیچاره مزدک گرامی که از فرامنشی[2] و نمیدانم آرتائیک[3] دارند اینجا سخن میرانند!
:e032:سپاس از یاری فرامنشی شما که رنج پاسخ را از دوش من برداشتید!


مزدك بامداد
11-08-2013, 01:22 AM
نمیدانم شما خود را به کوچه علی چپ زده اید یا به راستی در باغ نیستید !
ما داریم در مورد شیوه زندگی افراد و آنطور که میخواهند باشد سخن میگوییم نه اینکه اگر فلان نفر باور دارند فلان چیز درست است تغییری در حقیقت نمیکند !
وقتی اکثریت یک جامعه بخواهد بهره بدهد شما که هستید که بخواهید جلوی آن را بگیرید ؟
وقتی اکثریت جامعه ای کمونیسم بخواهد من که هستم که بخواهم جلویش را بگیرم ؟

نه من ، نه شما ، نه مزدک ، نه استالین و نه هیچ پدر سوخته ی دیگری حق ندارد آنچه که خودش خوب میداند و در پی رسیدن بهش هست را به دیگری اماله کند . این مساله خیلی واضح و روشنه .

همچنان که دیده ایم اگر اکثریت جامعه آمریکایی با جنوبی ها بود شمالی های مخالف برده داری هرگز برنده نمیشدند !!!
بیجاست، نبرد رده ای برای همین افروخته میشود که بیدادگری هست. جایی
که تنش و ولتاژ نباشد، آذرخش هم نیست. ارزش های هومنی هم وابسته به
رآی بیشینگان نیست، و برای همین منشور حقوق بشر میگوید که مردم
این پروانه را دارند که بر پاد آنچه که ستم میپندارند، بشورند. کمونیست ها
هم از روی بیکاری و یا چون تنشان میخارید به این راه نیامدند، از بس
که کارگران و کشاورزان سده ها ستم دیدند و چپاول شدند، به جان آمده
و شوریدند، با این دگرسانی که اینبار رهبری دانشیک مارکسیستی داشتند
که راه کامیابی را برایشان نشان داد و اکنون این رهبری در تونل آتشی
که سرمایه دارای برافروخته پخته تر شده و در باری دیگر، با جهانی
شدن سرایداشت و دهکده شدن جهان، واژگشتی جهانی را بسود رنجبران
سامان خواهد داد که متروپول های سرمایه داری را خواهد فروگرفت
و دیگر آنگاه، سرمایه دارای نیروی رزور ندارد که بتواند این دستاورد
هارا پس بگیرد. مارکس هم گفته بود که واژگشت تنها در متروپول های
سرمایه مانند آلمان و یا نگلیس (متروپول های انزمان) شانس پیروزی دارد
و نه در کشور های کناره ای و "پرووانس" Provinzstaaten


++++
پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟

:e105:
++++
شمالی ها نه از روی فرامنش با برده داری در ستیز بودند، بساکه برای
کارخانه های خود به نیروی کار ارزان نیاز داشند و برای همین خواستار
درهم شکتن سامانه ای بودند که نیروی کار ارزان را به زمین ها و پلانتاژهای
پنبه و .. بسته بود. در فربود، آنها بردگان را "آزاد" کردند که در کارخانه هایسان
به بردگی و بهره دهی خود پی بگیرند. زمانی برده آزاد راستین میشد که خودش
بخشی از زمین هارا دریافت میکرد ولی شما اگر برده را از خانه و کشتزار
برده دار بیرون بیندازید، او را به گرسنگی و تن دادن به هرکار بیدادگرانه ی
دیگر وادار ساخته اید. پس گرچه این کار سودی هومنی داشت ولی این
سود، فراورده ی کناره ای این تازش سرمایه داری بود.



پارسیگر

sonixax
11-08-2013, 01:45 AM
بیجاست، نبرد رده[1] ای برای همین افروخته میشود که بیدادگری هست. جایی
که تنش و ولتاژ نباشد، آذرخش هم نیست.

به عبارت ساده تر جایی که خواست اکثریت نباشد کمونیسمِ گندیده هم نیست .
البته طبیعیست که مردم از چیزی که بوی گند بدهد دوری کنند .



ارزش های هومنی[2] هم وابسته به
رآی بیشینگان[3] نیست، و برای همین منشور حقوق بشر میگوید که مردم
این پروانه[4] را دارند که بر پاد آنچه که ستم میپندارند، بشورند.

خوب بشورند ! مگر ما غیر از این گفتیم ؟
گفتیم ما که باشیم وقتی اکثریت جامعه ای چیزی را نخواهد بگوییم نه خیر غلط میکنید همینی که هست !
من آن را نمیپسندم نقل مکان میکنم به جای دیگر ! البته به شرطی که تک تیر اندازهای کمونیست با تیر ما را نزنند :))


کمونیست ها
هم از روی بیکاری و یا چون تنشان میخارید به این راه نیامدند، از بس
که کارگران و کشاورزان سده ها ستم دیدند و چپاول شدند، به جان آمده
و شوریدند،

آها ! پس شماها دایه ی مهربان تر از مادر هستید :)))



با این دگرسانی[5] که اینبار رهبری دانشیک[6] مارکسیستی داشتند
که راه کامیابی را برایشان نشان داد و اکنون این رهبری در تونل آتشی
که سرمایه دارای برافروخته پخته تر شده و در باری دیگر، با جهانی
شن سرایداشت[7] و دهکده شدن جهان، واژگشتی[8] جهانی را بسود رنجبران
سامان خواهد داد که متروپول های سرمایه داری را خواهد فروگرفت[9]
و دیگر آنگاه، سرمایه دارای نیروی رزور ندارد که بتواند این دستاورد
هارا پس بگیرد. مارکس هم گفته بود که واژگشت[8] تنها در متروپول های
سرمایه مانند آلمان و یا نگلیس (متروپول های انزمان) شانس پیروزی دارد
و نه در کشور های کناره ای و "پرووانس" Provinzstaaten

واقعن حیف شد که شما 100 سال پیش به دنیا نیامده بودید ! وگرنه میتوانستید جای استالین یا موسیلینی یا هیتلر را بگیرید دست کم شاید جنگ نمیشد. خیلی خوب سخنرانی میکنید :e00e:

مارکس هم بیخود کرده بود که خواسته بود زندگی میلیونها نفر را به گند بکشد + هر کسی دیگری که میخواهد همین کار را بکند .
هر وقت اکثریت خواستند فلان کشور کمونیستی شود چه سرمایه داران بخواهند چه نخواهند این اتفاق میوفتد . خوشبختانه هنوز اکثریت آنچنان خردشان را نباخته اند که چنان چیزی را در کشورهایی نظیر آمریکا یا انگلیس بخواهند .



پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان[10] بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟

از آنجایی که در وجود ما هنوز دوزی از انسانیت هست وقتی ببینیم در اقلیت هستیم و اکثریت جامعه (نه دولت و حکومت) با ما همخوانی ندارند و ما را نمیپذیرند Einfach آن جامعه را ترک میکنیم ، نه اینکه بیوفتیم با قبضه کردن قدرت و اسلحه و ... همه را بگیریم و ببندیم و بزنیم و دورشان دیوار بکشیم و ازشان بکشیم چرا که مارا نمیخواهند ! :e409:



شمالی ها نه از روی فرامنش[11] با برده داری در ستیز بودند، بساکه برای
کارخانه های خود به نیروی کار ارزان نیاز داشند و برای همین خواستار
درهم شکتن سامانه[12] ای بودند که نیروی کار ارزان را به زمین ها و پلانتاژهای
پنبه و .. بسته بود. در فربود[13]، آنها بردگان را "آزاد" کردند که در کارخانه هایسان
به بردگی و بهره دهی خود پی بگیرند. زمانی برده آزاد راستین میشد که خودش
بخشی از زمین هارا دریافت میکرد ولی شما اگر برده را از خانه و کشتزار
برده دار بیرون بیندازید، او را به گرسنگی و تن دادن به هرکار بیدادگرانه ی
دیگر وادار ساخته اید. پس گرچه این کار سودی هومنی[2] داشت ولی این
سود، فراورده[14] ی کناره ای این تازش سرمایه داری بود.

شمالی ها خواستار هر چه که بودند چون در اقلیت نبودند پیروز شدند . من پیشتر هم گفته ام اینکه بحثی اخلاقی و درست هست یا نیست دخلی به اینکه اکثریت آن را میخواهد یا نمیخواهد ندارد .
در باقی دنیا هم برده داری همین طور و بر پایه خواست اکثریت برچیده شد نه بر پایه خواست اقلیت ! به طور کلی اقلیت در برابر اکثریت نه ثروت ، نه قدرت و نه توانایی کافی برای پیروزی داشته .
شاید امروزه با پیشرفت تکنولوژی اندکی روند کار سخت تر شده باشد ولی باز هم نهایتن اکثریت میتواند اقلیت را به زیر بکشد .

پس اگر اکثریت کمونیسم بخواهد چه سرمایه داران خود را پاره کنند ! چه نکنند همین اتفاق میوفتد ! اگر هم اکثریت کمونیسم نخواهند - تمام کمونیستهای عالم مانند امروز خود را روزی هزار بار هم پاره کنند دو باره بدوزند و از نو پاره کنند خبری نمیشود .

Dariush
11-08-2013, 02:08 AM
اینهم برای شما که گویا دستی در ترزبان[4] کژفرنودها[5]؟ هم داشتید:
:e402:
فکر کنم شما نوشته های مرا با نوشته های کس دیگری اشتباه گرفته اید و چیزهایی را نشان و توضیح میدهید که در نوشته من نیست!

١. سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو (شما مانند خمینی هستید)
------------->

! اگر انها خونی را خورده باشند, خون تزار ها و تزارویچ ها و شاهزادگان
و بویار های مفت خور و کولاک ها (زمین داران بزرگ روستایی) و دیگر بهره کشان انگل
بوده که نوش جانشان و نوش جان ما باد!!
این سخنان برای ما بسیار آشنا هستند و چنانکه میبینیم این دوتن به خود این حق را میدهند کسانی که سیستم زندگی ای غیرآنچه اینان تجویز میکنند را میپسندند سرکوب کنند. آن یکی آدم هم خیلی خون دوست داشت و همش میگفت بریزید خونها و بکشید دشمنان اسلام را. پس مقایسه من بیجا نبود و ربطی به پرداختن به سخنگو نداشت.

٢. سفسته‌یِ انگ زدن (سفسته‌یِ اینکه شما دارید سفسته میکنید)
؟!
من در آن پاراگراف کجا بیجهت به ایشان گفتم که دارید سفسطه میکنید؟ گفتم که ایشان فرافکنی میکنند چرا که علت تمام کاستی های و ایراداتی که ما به شوروی میگیرم را به کسانی یا چیزهایی بیرون و نامربوط به آنچه که ما میگوییم ربط میدهند. این میشود فرافکنی.



٣. سفسته‌یِ توسل به بیشینگان[6]: اگر ٩٠% مردم موافق برده‌داری باشند, پس برده‌داری اشکالی ندارد و مشروع است.
انگار ما باید اینجا درس سیاست و دموکراسی هم بدهیم. عزیزم مشروعیت هر سیستمی برپایه ارده ی همان مردم. اینکه آنان بخواهند کمونیستی زندگی کنند یا سرمایه داری و یا اسلامی به خودشان مربوط است و نمیتوان آنان را از برپاسازی حکومت دلخواهشان منع کرد و منع کردن در این مورد غیراخلاقی است. پس چه شد؟ بستن تمام راههای دموکراتیک برای تغییر یک سیستم حکومتی توسط آن سیستم در واقع خودش غیراخلاقی است و مایه نامشروع شدن آن میشود.


a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونه‌یِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است
شما اصلا ربط نوشته های من را به نوشته های جناب مزدک درک کردید یا همینطوری برای خودتان اسم سفسطه ها را فهرست کردید؟ ایشان از شوروی به عنوان یک کشور کمونیستی دفاع کرده و او را شهید راه عدالت دانستند. حالا شما پریده اید وسط و به انتقادهای ما به شوروی گیر داده اید! اساسا من در آن پست کجا گفتم که شوروی نمونه ناب یک حکومت کمونیستی است؟ و مگر غیر از این بود که نوشته ای که کوت کردید در انتقاد به دفاع از عملکرد شوروی به عنوان یک کشور کمونیستی بود؟

b. استالین هر چه کرد برای اهداف ایدئولوژیک بود و بس (چرا هم ندارد!).
Mass grave found containing Stalin victims (http://lubbockonline.com/news/071497/mass.htm)
همین یکی را برای ما توجیه بفرمایید که چگونه در راه خدمت اسلام و مسلمین میشود ۱۱۰۰ نفر را تیرباران کرد و یکجا در گور دست جمعی دفن کرد .مشتاقم بشنوم که چگونه این کار به نفع هومنی بوده و در راه اهداف سازمانی نبوده (یعنی ایجاد رعب و وحشت در دل مردم که جرات نکنند چیزی بگویند وگرنه اینطور وحشیانه یکجا کشته میشوند.)

١. سفسته‌یِ نادان خواندن دیگر: اینکه شما چیز به این آشکاری[8] که شوروی در پیت بود نمیگیرید برای ما شگفت‌انگیز است!
پوه...
اگر شما هم نمیتوانید دریابید که کشورهای دیکتاتوری و استبدادی برای به رخ کشیدن خود گنده گوزی میکنند تا مثلا خود را بزرگ جلوه داده باشند و تمام اینها در واقع برای تغذیه سیستم پروپاگاندای خودشان است و مصرف داخلی دارد پس شما هم با ایشان در یک دسته قرار میگیرد. هم اکنون عربستان هم بزرگترین برج جهان را با یک کیلومتر ارتفاع دارد میسازد . پس حتما این هم از دستاوردهای خارق العاده سیستم حکومتی اسلامی عربستان است!

٢. سفسته‌یِ زهرآگینیدن سرچشمه: اگر شوروی دستآوردی هم داشت براستی دستآورد نبوده, چون (—>سفسته‌یِ سفرنگ[7] تاریخ) آنرا با اردوگاه کار اجباری بدست آورده.
؟!
من این را نگفتم جوان. گفتم دستاوردهای فضایی و نظامی و هتا علمی یک کشور زمانی که در آن مردم را به زور به اردوگاههای کار اجباری میبرند و از آنها کار میکشند زمانیکه دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب هست زمانی که در آنجا زندانهای عظیم هست زمانیکه تمام سرمایه های کشور را دولت قبضه کرده و یک سیستم اقتدار مرکزی عظیم ساخته و زمانیکه مردمش در فقر و گرسنگی دست و پا میزنند از بیخ این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند و همانطور که گفتم نمیشود نامش را دستاورد گذاشت. هر حکومتی که یک انگیزه برای رخ نمایی داشته باشد و همچنین تمام منابع خام و انسانی کشوری به عظمت شوروی را در اختیار داشته باشد و تمام سرمایه های مردم را قبضه کند و در راستای اهداف ایده یولوژیک خود بکار برد میتواند به چنین چیزهایی دست یابد.

٣. سفسته‌یِ سفرنگ تاریخ: اگر دولت بنمایندگی از مردم کارها را پخش[9] کند مافیا راه انداخته, ولی اگر سرمایه‌داران از مردم بهره‌بکشند مافیا نیست.
در مورد سیستم مافیاپرور شوروی و روسیه من دیگر حرفی نمیزنم و قضاوت را مینهم به عهده ی خوانندگان که چگونه در شوروی یکی از بزرگترین و مخوفترین باندهای مافیایی تشکیل شد و هنوز هم در روسیه امروزی فعال است:
Russian Bratva Structure - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Russian_Bratva_Structure)
Russian mafia - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Russian_mafia)
2887

مغلطه ی تو هم بدی را هم مرور کنید بد نیست.

١- لغزش در تاریخ: ژاپن بجز دو خوردن تا بمب اتم و دو شهر چیزی از دست نداد, آلمان غربی هم که روشن شد چگونه میلیارد‌ها دلار زیر نام "پیرنگ[10] مارشال" از پولهای چاپیده و بهره‌کشیده در آن سرازیر شدند و خود آمریکا هم که هیچ خراشی از جنگهای جهانی برنداشت.
خیر. مردم ژاپن پس از جنگ جهانی چیزی برای خوردن نداشتند و کشور تماما ورشکسته و درب و داغان شده بود و مردم چیزی برای حمل و نقل هم نداشتند. در ثانی در روزهای پایانی جنگ آمریکا مدتها بود که ژاپن را بمباران میکرد. و دو بمب اتم در یک کشور کوچکی چون ژاپن اصلا چیز کمی نیست. کشورهایی چون آلمان انگلستان ایتالیا مجارستان هلند فرانسه و.... هم در جنگ صدمات بسیار زیادی دیدند. تمام اینها را آمریکا درست کرد؟


٢. سفسته‌یِ سنجش[11] نابرابر: اگر آمریکا با چپاولگری نیمی از جهان توانست اینچنین از آلمان غربی ویترین سرمایه‌داری بسازد و این کارها را بکند, چرا شوروی براه سامانه‌یِ[12] دادگرانه‌تر خود اگر این همه خوب بود نتوانست!؟
تحریف سخن من. گفتم که ایشان ممکن است بفرمایند تمام کشورهای اروپایی جنگ زده و ژاپن و دیگران را آمریکا با پول سرمایه داری خود ساخته است و اگر این ادعا را بکنند آنگاه ما هم خواهیم گفت که چرا شوروی با آنکه تقریبا نیمی از جهان را با منابع خام و انسانی اش در اختیار داشت نتوانست چنین کند و رفاه و آسایش و امنیت را برای کشورهای تحت حمایت خود به بار آورد؟

١. سفسته‌یِ نادیده گفرتن خاستگاه[13] کنشها: همانجور که کشتن همیشه بد نیست, زیرا میتواند از روی پدافند[1] شخصی باشد (خوب), یا میتواند از روی دست‌درازی و دزدی باشد (بد), بهمینسان, اینکه دو کشور چگونه یاری رسانیده‌اند و پول هزینه کرده‌ایند نیز بایستی در بافتار[14] انگیزه و خاستگاه کنش بررسی شود.
خیر. مسلم است که هر دوی اینها در پی گسترش هژمونی خود بودند و خواستگاه مردمی اندیشه شان در درجه ای پایینتر از این هدف بود. بنابراین دست اندازی های هر دو نامشورع بوده. این جناب مزدک بودند که میگفتند شوروی برای همیشه در پی حمایت از مستمندان و عدالت بوده و آمریکا در پی به بردگی بردن ملل.



دیدگاه چندبعدی و تک‌بعدی هم بیگمان شوخی بیشتر نیست. دیدگاه چندبعدی‌ای که هومنی[15] باید در برابر
برده‌داران در پیش‌میگرفت بگویید ببینیم چگونه میبایستی میبوده که تک‌بعدیِ آن, ستیز با برده‌داران ناپسند به شمار میرود؟
دیدگاه تک بعدی شما از این نشات میگیرد که شما با داس و تبر در دست و کینه و خشم در دل میخواهید همچون مولا علی همه کس را به راهی که می اندیشید ببرید و مشروعیت سیاسی برایتان محلی از اعراب ندارد.

خیر, روشنه سیستم سوسیالیستیک آلمان که از پاژ[16] همه‌یِ مردم گرفته و هزینه‌یِ آموزش و پرورش رایگان خود مردم میکند یک سرمایه‌گذاری روی جوانان
و نیروی کار آن کشور است و کسیکه از اینها بهره گرفته و پس از آنکه به جایگاه کارشناسی برین[17] و دانش‌آموختگی رسید به آمریکا میکوچد, بدرستی نمک‌نشناسی کرده است و بدرستی نیروی کار وی را دزدیده‌اند.

چرا؟ ازیرا[18] در آمریکا شما هرگز نمیتوانید این هزینه‌هایِ رایگان و بایسته[19] برای گذران زندگی و آموزش و پرورش را بگیرید (مگر آنکه پولدار زاده شده باشید),
سپس اینکه آمریکا به آدم‌هایِ گدا و کم پول راه
نمیدهد (هنگامیکه آلمان میدهد و از آنها کارشناس هم برمیسازد[20]) و بجایش دروازه‌هایِ کوچ[21] را تنها برایِ پولداران و سرمایه‌داران و کارشناسان بدردبخور باز گذاشته --> دزدی نیروی کار از دیگر کشورها.
باز هم نادرست است. نخست آنکه بسیاری از دوستان من در آمریکا تحصیل میکنند و بورسیه شده اند(هزینه تحصیلشان را خود آن دانشگاه میپردازد). دوم آنکه از حقوق اولیه هر کسی است که هر جا که خواست زندگی و کار کند. شما اگر کشوری داشتید در ترازی نسبی از رفاه و امنیت و آسایش در جهان آنگاه همانقدر که متخصص از کشورتان میرود همانقدر هم از کشورهای دیگر وارد میشود چرا که پس از شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر فاکتورها سلیقه ای میشوند و سلیقه ها نیز آنقدر پراکندگی دارند که کسی این تعادل تا حد قابل قبولی برقرار باشد.
سپس آنکه در آلمان هم اگرچه هزینه تحصیل کم است اما زندگی بسیار زیاد است و کسی چون من اگر در آنجا کار نکنم یا اینکه پولدارزاده نباشم هرگز نمیتوانم از عهده تامین مخارج زندگی در آنجا برآیم .یعنی در واقع هزینه تحصیل را از طریق هزینه زندگی از من میگیرند. پس میبینیم که این هم کمابیش ترفندی است برای کشاندن توریست و کارگر از کشورهایی چون ایران و هند و پاکستان به بهانه تحصیل و ساختن متخصص. دیگر اینکه کشوری چون آلمان بسیار به سختی به دانشجویانی که از کشورهای دیگر آمده اند اجازه ماندن و زندگی کردن در آنجا را میدهد پس حتما خودش نمیخواهد متخصصان را نگهدارد.
-------------------------------------------------
بنابراین پیش از آنکه بخواهید از من سفسطه یابی کنید دست به کیبرد ببرید برای دفاع از پیر مراد خود «مزدک بیچاره» قدری با دقت بیشتر نوشته هایم را بخوانید و بدانید که موضوعش چیست به چه چیز میپردازد در پاسخ به چیست چه چیزهایی را نمیگوید و.... .
:71:

Dariush
11-08-2013, 02:37 AM
پس به دید شما، اگر شمالی ها کمینگان[10] بودند، نباید برای آزادی بردگان جنگ میکردند؟
اگر یک سیستم دموکراتیک در آنجا برقرار میبود که همه ی مردم در آنجا میتوانستند در آن شرکت کرده و سیستم حکومتی خود را تعیین میکردند نه شمالی ها و نه هیچ کشوری در هیچ کجای جهان حق دخالت در آن را نداشت. به فرض اگر نسبت درصد رای ۸۰ به ۲۰ بود آنگاه شاید میشد استبداد اکثریت به اقلیت. اما فعلا تنها روشی که ما در اختیار داریم برای تعیین یک حکومت توسط مردم همین است و گزینه دیگری نداریم. سعادت اجباری از نوعی که شما میفرمایید هم میشود امثال شوروی و کره شمالی و ایران و اینها که خب مصایب و گرفتاری هایش بسیار بیشتر از همان استبداد اکثریت به اقلیت است. چرا که مثلا فرض کنید آن ۲۰ درصد در شرایطی نامطلوب زندگی میکنند اما به هرحال یکجوری زندگی میکنند و برای بهتر کردن اوضاع تلاش میکنند. در جایی که مشروعیت از طریق روشهای دموکراتیک تامین میشود برای آن ۲۰ درصدی که ناراضثی هستند میتوان راه حلهایی چون مهاجرت را ساده کرد. اما در نهایت اگر نخواستند در شرایطی نامطلوب زندگی میکنند. این خیلی بهتر از این است که دورشان دیوار کشیده شود یا کشته شوند یا در زندان و اردوگاههای کار اجباری در سیبری بپوسند.
پس چه شد؟ حکومت تنها زمانی مشروعیت دارد که از طریق نهادهای دموکراتیک برقرار شده باشد و همچنین بتوان از راههای دموکراتیک آن را دگرگون کرد. شما میتوانید آگاهی بدهید فعالیت کنید و یارگیری کنید برای ایجاد شرایط بهتر و دلخواهتان. تنها کاری که حق ندارید بکنید این است که به زور همه کس را به راهی که خودتان باور دارید ببرید.
. واقعا برایم باورپذیر نیست که مشروعیت سیاسی را هم باید در اینجا توضیح دهم.

sonixax
11-08-2013, 03:03 AM
. واقعا برایم باورپذیر نیست که مشروعیت سیاسی را هم باید در اینجا توضیح دهم.

داریوش جان کجایش را دیده ای ؟ دوستان تحصیلات اجباری و آکادمیک برای کودکان را هم اخی میدانند چون به هر قیمتی ولو احمق و ابله و بیسواد نگاه داشتن مردم میخواهند سیستم کمونیستی بر پا کنند :e421:

Theodor Herzl
11-08-2013, 03:04 AM
از هر ۶ آمریکایی ۱ نفر در فقر زندگی‌ می‌کند!

The real measure of poverty: 1 out of 6 Americans - In Plain Sight (http://inplainsight.nbcnews.com/_news/2013/11/06/21334423-the-real-measure-of-poverty-1-out-of-6-americans?lite)

Theodor Herzl
11-08-2013, 03:08 AM
کسرا جان شما از کدام آزادیهای اجتماعی حرف میزنید ؟منظور من این هست حتی اگر سیستم حکومتی مثل شوروی میشد که سیستم مورد علاقه من نیست و این را بار‌ها نیز گفته‌ام حداقلش این هست که برای سکس مردم را سنگسار نمی‌کردند یا حجاب اجباری نبود یا خوردن مشروب آزاد بود یا همه جا پر از دیسکو و بار بود ، حالا ولی‌ آزادی‌های سیاسی وجود ندارد ، اینها و آزادی‌های اجتماعی نیز نیست ، یعنی‌ اینکه بهر حال دیکتاتوری سکولار از دیکتاتوری آخوندی بهتر است

Theodor Herzl
11-08-2013, 03:11 AM
دوستان تحصیلات اجباری و آکادمیک برای کودکان را هم اخی میداننددولت‌های چپ از هر نوع آن که طرفدار سیستم آموزش عمومی‌ و رایگان همگانی هستند! :e523:

این دست راستی‌‌ها هستند که بچه خود را در خانه نگاه می‌‌دارند تا با دنیای آزاد ارتباط نداشته باشد و او را home schooling میکنند! در آمریکا هم مسیحی‌‌های تندرو اکثرا این کار را میکنند

sonixax
11-08-2013, 03:16 AM
منظور من این هست حتی اگر سیستم حکومتی مثل شوروی میشد که سیستم مورد علاقه من نیست و این را بار‌ها نیز گفته‌ام حداقلش این هست که برای سکس مردم را سنگسار نمی‌کردند یا حجاب اجباری نبود یا خوردن مشروب آزاد بود یا همه جا پر از دیسکو و بار بود ، حالا ولی‌ آزادی‌های سیاسی وجود ندارد ، اینها و آزادی‌های اجتماعی نیز نیست ، یعنی‌ اینکه بهر حال دیکتاتوری سکولار از دیکتاتوری آخوندی بهتر است

بله شوروی به شورت مردم کار نداشت چون سرگرم کل کل با آمریکا بود .

همان شوروی هم اگر سرگرم جنگ سرد نبود به همه چیز مردم از خورد و خوراکشان تا آنچه گوش میدهند و میپوشند گیر میداد ! مثل کره شمالی که به همه چیز مردم کار دارد .

حکومت توتالیتر مذهبی و سکولار ندارد به هر حال به همه چیز کار دارد و برای این یک دستاویزی پیدا میکند ! جمهوری اسلامی دستاویزش میشود اسلام . کره شمالی دستاویزش میشود ترویج نمادهای غربی و مسیحی و ...

نمونه : ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮جهان‬ - ‮ درخت کریسمس عامل تنش دو کره‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111211_l31_northkorea_south_christmas.shtml)

به مرز و خاک یک کشور دیگه هم کار دارند چه برسه به مردم خودشون !!!

sonixax
11-08-2013, 03:23 AM
دولت‌های چپ از هر نوع آن که طرفدار سیستم آموزش عمومی‌ و رایگان همگانی هستند!

اینها را ما نگفته ایم :


اینکه شما بیشتر زندگی بهامند[2] و ارزشمند یک فرزند از خُردسالی تا بزرگسالری را بگیرید و او را وادار به بیدار شدن زوری از خواب و رفتن به یک آموزشگاه بیخود کنید براستی نه اخلاقی است نه سودمند (برای کودک), ولی
خب چون ما در زمانه‌یِ[3] سرمایه‌داری و سامانه‌یِ فندین زندگی میکنیم, کودکان (بویژه پسران) را باید مانند روبات بار بیاورند تا فردا از پس برآوردن[4] نیازهای همبود[5] اشان بربیایند: اگر از کودکی
مانند روبات بیدار نشوید, چگونه میخواهید برای ٦٠ سال همچون یک برده هر روز بیدار شده و بروید شرکت بهره‌دهید؟


پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!

kourosh_bikhoda
11-08-2013, 06:46 AM
(((:
این ایکس و شعرها ارزش عملی ندارند. در ناجای ایران یک طرحی هست که اسمش رو نمیدونم ولی مفهومش اینه که حقوق سرهنگ و گروهبان زیاد با هم تفاوتی نمیکنه. در واقع کمابیش همه به یک میزان حقوق ثابت و پایه بگیرند. همین مر باعث میشه درجه های ارشد ناراضی باشند و به روش های غیرمعمول کسب درآمد کنند.

kourosh_bikhoda
11-08-2013, 06:54 AM
اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی‌ رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عرب‌ها بوده است . قبل از انقلاب خیلی‌‌ها مشروب میخوردند ، کاباره می‌رفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم می‌گرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانی‌‌ها دختر و پسر‌های جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل می‌نوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، می‌‌خواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادی‌های اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق می‌‌افتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی‌ مثل حکومت‌های سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد
از کجا معلوم؟ شاید هم تبدیل به کره شمالی میشدیم.
احمد کسروی در جایی گفته بود که ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم تا اینها رو هم خوب بشناسیم. شاید بعد از سوسیالیسم تازه باید راه انقلاب 57 رو میرفتیم و روز از نو روزی از نو. تازه به قول شما جمهوری اسلامی خیلی اسلام دموکرات تری داره! تصور کنید اگر اسلام اصلی رو برامون می آورد دیگه الان من پای آخوندارم میبوسیدم.

مزدك بامداد
11-08-2013, 12:55 PM
از کجا معلوم؟ شاید هم تبدیل به کره شمالی میشدیم.
احمد کسروی در جایی گفته بود که ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم تا اینها رو هم خوب بشناسیم. شاید بعد از سوسیالیسم تازه باید راه انقلاب 57 رو میرفتیم و روز از نو روزی از نو. تازه به قول شما جمهوری اسلامی خیلی اسلام دموکرات تری داره! تصور کنید اگر اسلام اصلی رو برامون می آورد دیگه الان من پای آخوندارم میبوسیدم.

آری اگر امریکا به ما میتاخت و بمب و ناپالم میانداخت، میشدیم ،
ولی بازهم دستکم در برابری و برادری و آموزش و پرورش رایگان و
بهداشت و ... بسر برده و روزگار بازهم بهتری از کره داشتیم، چون
آن بیچاره ها هتّا نفت هم ندارند، زمین کشاورزی بزرگی هم ندارند
و یکی از کشورهای کم بنمایه بودند که سالها از سوی امپراتوری
ژاپن چاپیده شده بود و آمریکایی ها هم که به مانند کره ی جنوبی
میلیارد ها پول در آن نریخته بودند !

28892890


2891پارسیگر

مزدك بامداد
11-08-2013, 01:02 PM
اگر یک سیستم دموکراتیک در آنجا برقرار میبود
:e415::e415::e415:
داستان بر سر همین "اگر" است دیگر، اگر خاله من چیز داشت میشد دایی من!
واژگشت و شورش هم که از روی بیکاری و سرگرمی که روی نمیدهد، چون همه ی
درها بسته است که دادخواه به سزایش برسد و چون این اگر ها نیست و چون
دمکراسی ها نیم بند و نمایشی است و بدست رسانه های زورداران کنترل میشود
و ...، این است که راه دیگری برای بی بهرگان تا کنون جز شورش و نبرد و واژگشت
نبوده است وگرنه کسی بیمار نیست که خود را جلوی تفنگ های دولت سرگوبگر
و نوکر سرمایه بیندازد!یا اینکه بهتر است به دید شما، ما دندان روی جگر نهاده و
شکیبا باشیم که دوستان سرمایه دار شما کی یک دمکراسی راستین را درست
خواهند کرد و سود های خود را دو دستی پس خواهند داد؟
:e105:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-08-2013, 02:02 PM
شمالی ها خواستار هر چه که بودند چون در اقلیت نبودند پیروز شدند . من پیشتر هم گفته ام اینکه بحثی اخلاقی و درست هست یا نیست دخلی به اینکه اکثریت آن را میخواهد یا نمیخواهد ندارد .
در باقی دنیا هم برده داری همین طور و بر پایه خواست اکثریت برچیده شد نه بر پایه خواست اقلیت ! به طور کلی اقلیت در برابر اکثریت نه ثروت ، نه قدرت و نه توانایی کافی برای پیروزی داشته .
شاید امروزه با پیشرفت تکنولوژی اندکی روند کار سخت تر شده باشد ولی باز هم نهایتن اکثریت میتواند اقلیت را به زیر بکشد .

:e415:

اینهم باز یکی دیگر از آموزه های تازه ای هست که شما از شکم برساخته اید!
روشن است که کمینگان هم میتوانند بر بیشینگان پیروز شوند و چه بسا
در تاریخ دیده شده که سپاهی اندک، سپاهی بارها بیشتر را شکست داده
است ( مانند جنگ اسکندر بزرگ و داریوش سوم، جنگ بهرام چوبینه
که ١٢۰۰۰ سوار داشت با سپاه سیسد هزار تنی چین و شکست دادن
آنها، ). بر این پایه کمینگان میتوانند با در دست داشتن ابزار توانمندی, مانند
پول/بنمایه و فند و تاکتیک و راهبرد و سازماندهی بهتر ( مانند ۳۰۰ تن
یونانی در برابر سپاه میلیونی خشایارشا) به بیشینگان نیز پیروز شوند و پیروزی
شمال بر جنوب هم پیوندی چندان به بیشنگی انان نداشت ، بساکه اگر اندک
آگاهی از تاریخ داشتید، برای این بوده که ساختاوری و فراورش در شمال
پیشرفته بود و در جنوب واپسمانده و بیشتر به کشاورزی پلانتاژی /برده داری،
پرداخته بودند. شمال میتوانست بارها و بهتر از جنوب، جنگ افزار و تفنگ های
نوین و پر هوداد بسازد . پس بردن جنگ نه تنها برای بیش بودن و سیاهی
لشگر بود و نه تنها برای اینکه سزامندی فرامنشانه داشتند، بسادگی برای
داشتن بنمایه های بیشتر و ساختاوری پیشرفته تر بود. با انیهمه جنوبی ها
برای پدافند از خانه و کاشانه و دارایی های خود ( چون شمالی ها تنها برای
آزاد کردن بردگان که به سوی جنوب سرازیر نشده بودند، در پی دارایی های
انباشته ی زادمان های فئودال های جنوبی نیز بودند!) چنان با دلیری فراوان
جنگیدند که کشتگان و زخمی های شمالی ها دو برابر جنوبی ها و نزدیک
یک میلیون کشته و زخمی شمالی بود. اینهم باز آموزش رایگان تاریخ و فرنودسار
و فلسفه و ... برای شما گرامی!





Belligerents



http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/4.png United States (http://www.daftarche.com/wiki/United_States)

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/5.png Confederate States (http://www.daftarche.com/wiki/Confederate_States_of_America)



Commanders and leaders



Abraham Lincoln (http://www.daftarche.com/wiki/Abraham_Lincoln)
Edwin M. Stanton (http://www.daftarche.com/wiki/Edwin_M._Stanton)
Ulysses S. Grant (http://www.daftarche.com/wiki/Ulysses_S._Grant)
William T. Sherman (http://www.daftarche.com/wiki/William_T._Sherman)
David Farragut (http://www.daftarche.com/wiki/David_Farragut)
David D. Porter (http://www.daftarche.com/wiki/David_D._Porter)

and others (http://www.daftarche.com/wiki/Military_leadership_in_the_American_Civil_War#The_ Union)

Jefferson Davis (http://www.daftarche.com/wiki/Jefferson_Davis)
Judah P. Benjamin (http://www.daftarche.com/wiki/Judah_P._Benjamin)
Robert E. Lee (http://www.daftarche.com/wiki/Robert_E._Lee)
Joseph E. Johnston (http://www.daftarche.com/wiki/Joseph_E._Johnston)
Raphael Semmes (http://www.daftarche.com/wiki/Raphael_Semmes)
Josiah Tattnall (http://www.daftarche.com/wiki/Josiah_Tattnall)
and others (http://www.daftarche.com/wiki/Military_leadership_in_the_American_Civil_War#The_ Confederacy)



Strength



2,100,000

1,064,000



Casualties and losses



140,414 killed in action (http://www.daftarche.com/wiki/Killed_in_action)[2] (http://www.daftarche.com/#cite_note-Oxford-2)
~ 365,000 total dead[2] (http://www.daftarche.com/#cite_note-Oxford-2)
275,200 wounded

72,524 killed in action[2] (http://www.daftarche.com/#cite_note-Oxford-2)
~ 260,000 total dead
137,000+ wounded




پارسیگر

مزدك بامداد
11-08-2013, 02:07 PM
اینها را ما نگفته ایم :
بیجاست. بازهم دست به سفسته زدید!
ما اینرا برای همبود سرمایه داری گفتیم که کار کردن
تنها به چاقتر شدن انگل ها می انجامد ( برای کارفرما)


نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد http://www.daftarche.com/images/buttons/viewpost-left.png (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D9%BE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%82-%D8%B4%D8%A8-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C-672-پیک-52102/#post52102)
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!

Mehrbod
11-08-2013, 06:33 PM
:e402:
این سخنان برای ما بسیار آشنا هستند و چنانکه میبینیم این دوتن به خود این حق را میدهند کسانی که سیستم زندگی ای غیرآنچه اینان تجویز میکنند را میپسندند سرکوب کنند. آن یکی آدم هم خیلی خون دوست داشت و همش میگفت بریزید خونها و بکشید دشمنان اسلام را. پس مقایسه من بیجا نبود و ربطی به پرداختن به سخنگو نداشت.


من به شما میگویم سفسته‌یِ همراهی با بَدان (مزدک مانند خمینی سخن میگوید) کرده‌اید, شما بازمیگویید که نه سفسته نبود, چون ایشان براستی مانند خمینی سخن میگویند!؟ ((:






؟!
من در آن پاراگراف کجا بیجهت به ایشان گفتم که دارید سفسطه میکنید؟ گفتم که ایشان فرافکنی میکنند چرا که علت تمام کاستی های و ایراداتی که ما به شوروی میگیرم را به کسانی یا چیزهایی بیرون و نامربوط به آنچه که ما میگوییم ربط میدهند. این میشود فرافکنی.


ما گفتیم «سفسته‌یِ انگ», «سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو», برابر همینی که شما پیوسته بجای پرداختن به سخن ایشان
دارید از اینکه مانند این و آن سخن میگویند و نمیدانم تک‌بعدی هستند, دوبعدی نیستند, پیر هستند (من بجایش جوان خام هستم) و ... میکنید.






انگار ما باید اینجا درس سیاست و دموکراسی هم بدهیم. عزیزم مشروعیت هر سیستمی برپایه ارده ی همان مردم. اینکه آنان بخواهند کمونیستی زندگی کنند یا سرمایه داری و یا اسلامی به خودشان مربوط است و نمیتوان آنان را از برپاسازی حکومت دلخواهشان منع کرد و منع کردن در این مورد غیراخلاقی است. پس چه شد؟ بستن تمام راههای دموکراتیک برای تغییر یک سیستم حکومتی توسط آن سیستم در واقع خودش غیراخلاقی است و مایه نامشروع شدن آن میشود.


درسته, شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفته‌اید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگ‌افروز بوده‌اند!

دادمندی و دادوندی هم دو چیز جداگانه هستند, اگر ٩٠% مردم به اینکه باید زنان را کتک زد می‌باوریدند و همداستان بودند,
کتک زدن زنان دادمند خواهد بود, ولی دادوند نخواهد بود. دادمندی از خواست بیشینگان میاید, دادوندی از خرد و فرنودسار.

برای اینکه باز آسانتر دریافت کنید, یک زمانی در جهان برده‌داران بیشینگان بودند و برده‌داری دادمند بود, ولی اندک گروهی از مردم خِردگَر و فرهیخته برخاسته و گفتند که برده‌داری کاریست
نکوهیده و نادادوند, و در راستای آزادسازی بردگان ناچار از واژگشت و جنگ و خونریزی‌ها هم شدند ولی کار آنها امروز نه تنها نکوهیدنی به شمار نمیرود, که ستودنی هم میباشد مگر آنکه هر آینه مغزشستشو رفته‌یِ نئولیبرالیسم یا همچو چیزی باشیم.






Mass grave found containing Stalin victims (http://lubbockonline.com/news/071497/mass.htm)
همین یکی را برای ما توجیه بفرمایید که چگونه در راه خدمت اسلام و مسلمین میشود ۱۱۰۰ نفر را تیرباران کرد و یکجا در گور دست جمعی دفن کرد .مشتاقم بشنوم که چگونه این کار به نفع هومنی بوده و در راه اهداف سازمانی نبوده (یعنی ایجاد رعب و وحشت در دل مردم که جرات نکنند چیزی بگویند وگرنه اینطور وحشیانه یکجا کشته میشوند.)


سفسته‌یِ سفرنگ تاریخ + سفسته‌یِ زهرآگینش سرچشمه:


١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی زشت به کمونیست‌ها (آدم‌کش‌های تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار نمیگیرید.

٢- سفرنگ تاریخ: ما اینجا به همه‌یِ داده‌ها و شرایط و ایستارهای آن زمان دسترسی نداریم و هیچ پیوند علّی هم میان کمونیسم و تیرباران ندیدیم, جدای اینها در جنگ هم حلوا پخش نمیکنند و
کسیکه میخواهد بهره‌کشد, مانند کسیکه میخواهد برده‌داری کند, باید سرکوب شده و به گوشه رانده
شود; گاه این برخورد بسته به شرایط و زمانه ناجور است, ولی در یک سامانه‌یِ درست به همان زندانِ تنها بسنده میشود و جز این نیست (چنانکه همه‌یِ مکتب‌هایِ کمونیسم هم با اعدام و مرگ میستیزند).









پوه...
اگر شما هم نمیتوانید دریابید که کشورهای دیکتاتوری و استبدادی برای به رخ کشیدن خود گنده گوزی میکنند تا مثلا خود را بزرگ جلوه داده باشند و تمام اینها در واقع برای تغذیه سیستم پروپاگاندای خودشان است و مصرف داخلی دارد پس شما هم با ایشان در یک دسته قرار میگیرد. هم اکنون عربستان هم بزرگترین برج جهان را با یک کیلومتر ارتفاع دارد میسازد . پس حتما این هم از دستاوردهای خارق العاده سیستم حکومتی اسلامی عربستان است!


سفسته‌یِ نادان خواندن دیگران: نخست سفسته کنید که شوروی در پیت بود و هرکس اینرا نپذیرفت
نادان است, سپس زمانیکه به شما نمایاندند سفسته کرده‌اید یک "پوه ..." نوشته و از نو سفسته را تکرار کنید.






؟!
من این را نگفتم جوان. گفتم دستاوردهای فضایی و نظامی و هتا علمی یک کشور زمانی که در آن مردم را به زور به اردوگاههای کار اجباری میبرند و از آنها کار میکشند زمانیکه دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب هست زمانی که در آنجا زندانهای عظیم هست زمانیکه تمام سرمایه های کشور را دولت قبضه کرده و یک سیستم اقتدار مرکزی عظیم ساخته و زمانیکه مردمش در فقر و گرسنگی دست و پا میزنند از بیخ این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند و همانطور که گفتم نمیشود نامش را دستاورد گذاشت. هر حکومتی که یک انگیزه برای رخ نمایی داشته باشد و همچنین تمام منابع خام و انسانی کشوری به عظمت شوروی را در اختیار داشته باشد و تمام سرمایه های مردم را قبضه کند و در راستای اهداف ایده یولوژیک خود بکار برد میتواند به چنین چیزهایی دست یابد.


پس روشن شد سفسته‌یِ شما (زهرآگینش سرچشمه) را درست آورده بودم. گویا نمیدانید که بستن یک زاب زشت به چیزی, معنی و کارکرد آنرا نمیدگراند.
دستآورد همیشه دستآورد است, نون اینکه این دستآورد چگونه بدست آمده میتواند براه ناجوری بوده
باشد (با فشار و زندانی کردن و ..) یا براه خوبی بدست آمده باشد (با ساخت آموزشگاه و دانشگاه و ...); اینکه شما دستآورد
را نادستآورد بخوانید زیرا از راه ناجوری بدست آمده, مانند این است که پولی که براه دزدی بدست آمده را پول نخوانید و بگویید از بیخ پول نیست!

نکته‌یِ دوم, شما اینجا تنها داویده‌اید که این دستآورد‌ها براه ناجور فشار و زندان و ... بدست
آمده‌اند, هنگامیکه ما خُب هر روز میبینیم در بیشمار کشور جهان, از جمله همین ایران خودمان,
این همه زور و فشار میآورند و از این دستآورد‌ها هم دیده نشده و نمیشود, پس اینجا هم سخن شما پوچ میشود.





مغلطه ی تو هم بدی را هم مرور کنید بد نیست.


نادرست گرفته‌اید. ما اینجا نخست مارکس را داریم و نکوهش سازوکار سرمایه‌داری را, اکنون شما و هواداران سرمایه‌داری راه افتاده‌اید
بجای پاسخگویی دربرابر نکوش‌هایِ بجا, به سفسته‌یِ "تو هم بدی, تو هم بدی" دست‌ یاخته‌اید و تازه بامزه است, همان را به خودمان هم بازمیگردانید!






دیدگاه تک بعدی شما از این نشات میگیرد که شما با داس و تبر در دست و کینه و خشم در دل میخواهید همچون مولا علی همه کس را به راهی که می اندیشید ببرید و مشروعیت سیاسی برایتان محلی از اعراب ندارد.


سفسته‌یِ همراهی با بَدان: اگر علی با داس و تبر اسلام را گستراند, پس شما نباید برای گرفتن حق خودتان دست به داس و تبر
ببرید (گور بابای کاوه‌یِ آهنگر و گورِ بابای حق شما), بنشینید تا ما برایتان دموکراستی (= دموکراسی راستین) راه بیاندازیم و کم کم خودمان به شما حق اتان را میدهیم! :4:






باز هم نادرست است. نخست آنکه بسیاری از دوستان من در آمریکا تحصیل میکنند و بورسیه شده اند(هزینه تحصیلشان را خود آن دانشگاه میپردازد). دوم آنکه از حقوق اولیه هر کسی است که هر جا که خواست زندگی و کار کند. شما اگر کشوری داشتید در ترازی نسبی از رفاه و امنیت و آسایش در جهان آنگاه همانقدر که متخصص از کشورتان میرود همانقدر هم از کشورهای دیگر وارد میشود چرا که پس از شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر فاکتورها سلیقه ای میشوند و سلیقه ها نیز آنقدر پراکندگی دارند که کسی این تعادل تا حد قابل قبولی برقرار باشد.


سخن ما هم جز این نبود, روشنه آمریکا به ابرهوشمندها بورسیه میدهد و کشورهای
دیگر را از آنها هم تُهی میکند, ولی به بدبخت‌ها, کم‌هوشها و ... نان هم نمیدهد.





سپس آنکه در آلمان هم اگرچه هزینه تحصیل کم است اما زندگی بسیار زیاد است و کسی چون من اگر در آنجا کار نکنم یا اینکه پولدارزاده نباشم هرگز نمیتوانم از عهده تامین مخارج زندگی در آنجا برآیم .یعنی در واقع هزینه تحصیل را از طریق هزینه زندگی از من میگیرند. پس میبینیم که این هم کمابیش ترفندی است برای کشاندن توریست و کارگر از کشورهایی چون ایران و هند و پاکستان به بهانه تحصیل و ساختن متخصص. دیگر اینکه کشوری چون آلمان بسیار به سختی به دانشجویانی که از کشورهای دیگر آمده اند اجازه ماندن و زندگی کردن در آنجا را میدهد پس حتما خودش نمیخواهد متخصصان را نگهدارد.


نادرست است, برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئد چنین کاری میکنند, ولی
آلمان و هلند و .. (که من اینجاها زیسته‌ام) چنین* نیستند = سفسته‌یِ تعمیم نادرست.





-------------------------------------------------
بنابراین پیش از آنکه بخواهید از من سفسطه یابی کنید دست به کیبرد ببرید برای دفاع از پیر مراد خود «مزدک بیچاره» قدری با دقت بیشتر نوشته هایم را بخوانید و بدانید که موضوعش چیست به چه چیز میپردازد در پاسخ به چیست چه چیزهایی را نمیگوید و.... .
:71:

آری, ایشان لابد پیر خرفت هستند, من هم جوان خام و شما که دست هر سفسته‌گری را از پشت بسته‌اید خردگرا! (:





*
تازه چنین هم باشند, ما میدانیم آلمان هم سرمایه‌داری است, تنها سرمایه‌داریِ بهتری از سرمایه‌داریِ پلید آمریکاست که آنرا وامدار همین همبازگرایی است.


پارسیگر

sonixax
11-08-2013, 07:58 PM
آری اگر امریکا به ما میتاخت و بمب و ناپالم میانداخت،

حالا کی این همه گریه و زاری تمام میشود و عملن یک کاری میکنید ما هم ببینیم ؟

sonixax
11-08-2013, 08:12 PM
اینهم باز یکی دیگر از آموزه[1] های تازه ای هست که شما از شکم برساخته[2] اید!
روشن است که کمینگان[3] هم میتوانند بر بیشینگان[4] پیروز شوند و چه بسا
در تاریخ دیده شده که سپاهی اندک، سپاهی بارها بیشتر را شکست داده
است ( مانند جنگ اسکندر بزرگ و داریوش سوم، جنگ بهرام چوبینه
که ١٢۰۰۰ سوار داشت با سپاه سیسد هزار تنی چین و شکست دادن
آنها، ). بر این پایه کمینگان میتوانند با در دست داشتن ابزار توانمندی, مانند
پول/بنمایه[5] و فند و تاکتیک و راهبرد[6] و سازماندهی بهتر ( مانند ۳۰۰ تن
یونانی در برابر سپاه میلیونی خشایارشا) به بیشینگان نیز پیروز شوند و پیروزی
شمال بر جنوب هم پیوندی چندان به بیشنگی انان نداشت ، بساکه اگر اندک
آگاهی از تاریخ داشتید،

شما همیشه عادت دارید فقط نوک دماغتان را ببینید ؟ یا الان چون صرف نمیکنه این طوری هستید ؟



برای این بوده که ساختاوری[7] و فراورش[8] در شمال
پیشرفته بود و در جنوب واپسمانده و بیشتر به کشاورزی پلانتاژی /برده داری،
پرداخته بودند. شمال میتوانست بارها و بهتر از جنوب، جنگ افزار و تفنگ های
نوین و پر هوداد[9] بسازد . پس بردن جنگ نه تنها برای بیش بودن و سیاهی
لشگر بود و نه تنها برای اینکه سزامندی[10] فرامنشانه[11] داشتند، بسادگی برای
داشتن بنمایه های بیشتر و ساختاوری پیشرفته تر بود. با انیهمه جنوبی ها
برای پدافند[12] از خانه و کاشانه و دارایی های خود ( چون شمالی ها تنها برای
آزاد کردن بردگان که به سوی جنوب سرازیر نشده بودند، در پی دارایی های
انباشته ی زادمان[13] های فئودال های جنوبی نیز بودند!) چنان با دلیری فراوان
جنگیدند که کشتگان و زخمی های شمالی ها دو برابر جنوبی ها و نزدیک
یک میلیون کشته و زخمی شمالی بود. اینهم باز آموزش رایگان تاریخ و فرنودسار[14]
و فلسفه و ... برای شما گرامی!

بر خلاف ادعای مُفتِ شما اگر شمالی ها دنبال کارگر مفت و مجانی میبودند ! یک برده خیلی مفت تر و کم هزینه تر از کارگریست که بعدن اعتصاب کند و پول بیشتر بخواهد و دنبال مرحوم مارکس راه بیوفتد و در صدد دزدیدن مایملک دیگران بر بیاید و ...



بیجاست. بازهم دست به سفسته زدید!
ما اینرا برای همبود سرمایه داری گفتیم که کار کردن
تنها به چاقتر شدن انگل ها می انجامد ( برای کارفرما)

آها ! پس درس خواندن در نظام سرمایه داری بد است ! در نظامِ کمونیستی خوب است :))))
به قول معروف دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه :))))

Dariush
11-08-2013, 08:52 PM
:e415::e415::e415:
داستان بر سر همین "اگر" است دیگر، اگر خاله من چیز داشت میشد دایی من!
واژگشت و شورش هم که از روی بیکاری و سرگرمی که روی نمیدهد، چون همه ی
درها بسته است که دادخواه به سزایش برسد و چون این اگر ها نیست و چون
دمکراسی ها نیم بند و نمایشی است و بدست رسانه های زورداران کنترل میشود
و ...، این است که راه دیگری برای بی بهرگان تا کنون جز شورش و نبرد و واژگشت
نبوده است وگرنه کسی بیمار نیست که خود را جلوی تفنگ های دولت سرگوبگر
و نوکر سرمایه بیندازد!یا اینکه بهتر است به دید شما، ما دندان روی جگر نهاده و
شکیبا باشیم که دوستان سرمایه دار شما کی یک دمکراسی راستین را درست
خواهند کرد و سود های خود را دو دستی پس خواهند داد؟
:e105:

پارسیگر
آری دیگر اصولا انسانها به دو دسته تقسیم میشوند : یا کمونیست هستند و یا اینکه خرفت هایی هستند که تحت تاثیر رسانه های سرمایه داری قرار گرفته اند و ما باید نجاتشان دهیم و به روش عمو استالینی آنها را سعادتمند کنیم. خب باور کنید خمینی هم همین را میگفت بعد دوستان خرده میگیرند چرا شما را با خمینی در این مورد مقایسه میکنیم. سپس آنکه شما یا سخن مرا به راستی متوجه نمیشوید و یا اینکه خودتان را به آن راه زده اید. گفتم هر حکومتی که از فرآیندهای دموکراتیک برآمده باشد بشود آنرا به صورت دموکراتیک تغییر داد آنگاه آن سیستم مشروع خواهد بود. بستن راههای دموکراتیک فعالیت سیاسی چه در کمونیسم و چه سرمایه داری نادرست و نااخلاقی است. امشب قبل از خوابیدن این کمی فکر کنید و بیاندیشید که چرا قرنها پیش از کمونیسم و مارکسیسم نخستین چیزی که انسانها به پایش خون ریختند و شهید دادند و سالها برایش مجاهدت کردند تا این گوهر والا را بدست آورند کسب حق تعیین سرنوشت خود بود. هیچ هدف انقلابی و انسانی ای وجود ندارد که بخواهیم پایمال شدن این حق اساسی هر ملتی را با آن توجیه کنیم. پس «فرامنشی» کذایی شما خودش مسبب نادرستی های پرشمار دیگر میشوند.


من به شما میگویم سفسته‌یِ همراهی با بَدان (مزدک مانند خمینی سخن میگوید) کرده‌اید, شما بازمیگویید که نه سفسته نبود, چون ایشان براستی مانند خمینی سخن میگویند!؟ ((:
بازهم که برایمان سفسطه لیست کردید؟ شما را به اسپاگتی قبل از این بازی های کودکانه و مضحک درآورید قدری به آنچه میگویم بیاندیشید و سپس تلاش کنید سخن بگویید. جای دوری نمیرود. من نگفتم که ایشان چون همچون خمینی سخن میگویند بد هستند چرا که اگر شما آن بند را پیش از اینکه خون جلوی چشمتان را بگیرد (احتمالا به خاطر اینکه با استادتان قشنگ سخن نگفتم) بخوانید درمیابید که من تنها یک تشابه را ذکر کردم و سپس به تفضیل به سخنان ایشان پرداختم. یک چیزی یاد گرفته اید و همینطور برایمان تکرارش میکنید. ذکر تشابه هم بی دلیل نبود به این خاطر که اندیشه یا با ما یا بر ما را همه ی ما قبلا از خمینی چشیده ایم و اکنون همین اندیشه را سخنان جناب مزدک به روشنی میبینیم.





ما گفتیم «سفسته‌یِ انگ», «سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو», برابر همینی که شما پیوسته بجای پرداختن به سخن ایشان
دارید از اینکه مانند این و آن سخن میگویند و نمیدانم تک‌بعدی هستند, دوبعدی نیستند, پیر[1] هستند (من بجایش جوان خام هستم) و ... میکنید.
اینها چیزهای بیربط انصافا چیست که میگوید؟ دوستان اینجا شاهدند که در نوشته های من چقدر پرداختن به سخنگو بوده است و چقدر تحلیل سخن. من هرگز سخن را رها نکردم که به سخنگو بپردازم و زمانیکه جناب مزدک با من اینطور سخن گفتند :

پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک[14] و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن[15] به سهشها[16](احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
من هرگز بدان اعترض نکردم که به سخنگو پرداخته نه سخن . چرا که پرداختن به سخنگو جایی میتواند مایه اعتراض شود که به خود سخن پرداخته نشود در حالیکه هم ایشان به سخنان من پرداختند و هم من به سخنان ایشان. مواردی چون نادان و احساسی خواندن من را هم حداقل من جزیی از گفتگو به حساب میاورم و چندان اهمیتی برایشان قایل نیستم. من هم به ایشان نگفتم خمینی هستند گفتم سخنشان شبیه به سخن خمینی است.

درسته, شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفته‌اید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگ‌افروز بوده‌اند!

دادمندی[2] و دادوندی[3] هم دو چیز جداگانه هستند, اگر ٩٠% مردم به اینکه باید زنان را کتک زد می‌باوریدند و همداستان بودند,
کتک زدن زنان دادمند[2] خواهد بود, ولی دادوند[3] نخواهد بود. دادمندی از خواست[4] بیشینگان[5] میاید, دادوندی از خرد و فرنودسار[6].

برای اینکه باز آسانتر دریافت کنید, یک زمانی در جهان برده‌داران بیشینگان بودند و برده‌داری دادمند بود, ولی اندک گروهی از مردم خِردگَر و فرهیخته برخاسته و گفتند که برده‌داری کاریست
نکوهیده و نادادوند[3], و در راستای آزادسازی بردگان ناچار از واژگشت[7] و جنگ و خونریزی‌ها هم شدند ولی کار آنها امروز نه تنها نکوهیدنی به شمار نمیرود, که ستودنی هم میباشد مگر آنکه هر آینه مغزشستشو رفته‌یِ نئولیبرالیسم یا همچو چیزی باشیم.
سخن بیربطی گفتید. اگر ۹۰ درصد مردم (شامل زنان و مردان) بخواهند که مردان زنان را کتک بزنند اینکار هم مشروع و هم اخلاقی است چرا که به خودشان ربط دارد. یک پدیده میتواند مشروع باشد اگرچه نادرست باشد و میتواند درست باشد اما هیچ مشروعیتی نداشته باشد. بنابراین اینجا مشروعیت درست بودن را دربر میگیرد. کسی هم اینجا نگفته در برابر آنچه شما نادرستی تشخصی میدهید سکوت کنید بلکه گفتیم که کسی این حق را ندارد به زور ملتی را وادار به کاری کند که خودش میپندارد درست است
حال که دارید جلوی استاد خود سیرک برپا میکنید اگر میتوانید نام سفسطه هایی که در همین یک خط کرده اید را بگویید(راهنمایی: سه سفسطه کرده اید):

شما هم ازسوی نئولیبرالیسم شستشوی مغزی رفته‌اید, آنهم جاییکه سردمداران خود "لیبرالیسم" از بیخ واژگشتیگ (انقلابی) و جنگ‌افروز بوده‌اند!.

من سخنم را روشن و شفاف میگویم چرا که به درستی آن شک ندارم این جناب مزدک و اینک شما هستید که شهامت گفتن را ندارید و پی در پی از پرسشهای من طفره میروید و چیزهای پرت و پلا میگویید. برای من بروشنی مشخص است که استبداد از هر نوع و هر جنس نادرست است و شر مطلق. پیش از آنکه دریابم کمونیستی است یا اینکه کاپیتالیستی است نخست این را میجویم و اگر دریافتم که استبدادی است نامشروع بودنش برایم مسجل میشود. این جناب مزدک هستند که اکنون دارند برای ما از کمونیسم در غل و زنجیر استالینی دفاع میکنند و چهره اش را با اعلام دستاورد فرستادن سفینه به ماه بزک میکنند.


١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی[9] زشت به کمونیست‌ها (آدم‌کش‌های تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار[10] نمیگیرید.
بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!

٢- سفرنگ تاریخ: ما اینجا به همه‌یِ داده‌ها و شرایط و ایستارهای[11] آن زمان دسترسی نداریم و هیچ پیوند علّی هم میان کمونیسم و تیرباران ندیدیم
آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده. رابطه ی علی میان کمونیسم و تیرباران را هم نشان دادیم پرت و پلایی است که در مورد چیزی ست که سخنان من نیست.

جدای[12] اینها در جنگ هم حلوا پخش[13] نمیکنند و
اصلا باز کردید صفحه را که یک نگاهی به آن بکنید یا اینکه فقط میخواستید پاسخ داده باشید؟ جنگ کدام است ؟:

In a pine forest north of St. Petersburg, investigators have discovered a mass grave of victims of Joseph Stalin's 1937-38 purges. More than 1,100 people, many of them among the elite who disappeared during the Great Terror, were shot and buried at the site.



کسیکه میخواهد بهره‌کشد, مانند کسیکه میخواهد برده‌داری کند, باید سرکوب شده و به گوشه رانده
شود; گاه این برخورد بسته به شرایط و زمانه[14] ناجور است, ولی در یک سامانه‌یِ[15] درست به همان زندانِ تنها بسنده میشود و جز این نیست (چنانکه همه‌یِ مکتب‌هایِ کمونیسم هم با اعدام و مرگ میستیزند).
همانطور که گفتم در برابر کسی که سیستم سرمایه داری را درست میداند حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که با او همچون یک انسان برخورد کنیم نه اینکه آنها را اینگونه در گورهای دسته جمعی بعد از تیرباران دفن کنیم. در سیستم های پدر مادر دار هم اگر قرار باشد کسی را اعدام کنند کاملا شفاف است و همه کس از زمان و مکان آن اطلاع دارد و دلیل و جرمش هم مشخص است و در قانون هم به شفافیت جزای چنین جرمی ذکر شده است و دادگاه عادل برایش برپا میشود و وکیل دارد و رسانه ها در این مورد اطلاع رسانی میکنند و... . آنکس که مخفیانه و بطور غیر رسمی و خارج از آمار و بی قانون و دست جمعی و فله ای آدمها را میکشد بی شک در پی ایجاد رعب و حشت است و این مسلما یک هدف سازمانی است و بی هیچ شک و تردیدی او یک جنایتکار بیشرف و رذل است که اکنون قدرت به چنگ آورده و به جان مردم مسلط شده است.

سفسته‌یِ نادان خواندن دیگران: نخست سفسته کنید که شوروی در پیت بود و هرکس اینرا نپذیرفت
نادان است, سپس زمانیکه به شما نمایاندند سفسته کرده‌اید یک "پوه ..." نوشته و از نو سفسته را تکرار کنید.

پس روشن شد سفسته‌یِ شما (زهرآگینش سرچشمه) را درست آورده بودم. گویا نمیدانید که بستن یک زاب[9] زشت به چیزی, معنی و کارکرد آنرا نمیدگراند[16].
دستآورد همیشه دستآورد است, نون[17] اینکه این دستآورد چگونه بدست آمده میتواند براه ناجوری بوده
باشد (با فشار و زندانی کردن و ..) یا براه خوبی بدست آمده باشد (با ساخت آموزشگاه و دانشگاه و ...); اینکه شما دستآورد
را نادستآورد بخوانید زیرا از راه ناجوری بدست آمده, مانند این است که پولی که براه دزدی بدست آمده را پول نخوانید و بگویید از بیخ پول نیست!
بازهم پرت و پلای بیرط گفتید. نخست آنکه من نگفتم شوروی درپیت بوده گفتم که سیستم استبدادی بوده. دوم آنکه اگرچه من گفتم دستاوردهای شوروی را دستاورد نمیدانم اما منظورم این نبود که واقعا دستاورد نبودند بلکه آنها را بی ارزش خواندم(به این میگویند کنایه :)) چرا که دستاوردهای یک کشوری که در آن اردوگاههای کار اجباری است و بر اساس سیستم استبدادی گردانده میشود و زندانهای عظیم است و ترور و خفقان هست و اقتدار مرکزی عظیم است و سرمایه های مملکت در دست یک نفر است و مردم گرسنه و فقیرند آنگاه این دستاوردها به درد لای جرز هم نمیخورند. باید دید یک دستاورد به چه هزینه ای به دست آمده.شخصی دو ماه درس میخواند و در کنکور رتبه نخست میاورد در حالیکه کسی دیگر ۵ سال درس میخواند تا به این رتبه دست یابد مسلم است که کار شخص دوم را نمیتوان دستاورد خواند چراکه هزینه ای بسیار بیشتر از آنچه که لازم بوده صرف شده. پس سخن شما بازهم تماما بیربط است.


نکته‌یِ دوم, شما اینجا تنها داویده‌اید[18] که این دستآورد‌ها براه ناجور فشار و زندان و ... بدست
آمده‌اند, هنگامیکه ما خُب هر روز میبینیم در بیشمار کشور جهان, از جمله همین ایران خودمان,
این همه زور و فشار میآورند و از این دستآورد‌ها هم دیده نشده و نمیشود, پس اینجا هم سخن شما پوچ میشود.
این هم بیربط است. شما دارید اینجا با ما بازی کلامی خنده دار میکنید در حالیکه سخن من مشخص است. بنابراین برای منی که فایده گرا نیستم موضع روشن است : هدف وسیله را توجیه نمیکند. دیگر داستانهایی هم که میگویید بیربط به حرف من است.


نادرست گرفته‌اید. ما اینجا نخست مارکس را داریم و نکوهش سازوکار[19] سرمایه‌داری را, اکنون شما و هواداران سرمایه‌داری راه افتاده‌اید
بجای پاسخگویی دربرابر نکوش‌هایِ بجا, به سفسته‌یِ "تو هم بدی, تو هم بدی" دست‌ یاخته‌اید[20] و تازه بامزه است, همان را به خودمان هم بازمیگردانید!
؟؟!:e056:
من حرفم را بارها گفته و باز میگویم: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟



سفسته‌یِ همراهی با بَدان: اگر علی با داس و تبر اسلام را گستراند[21], پس شما نباید برای گرفتن حق خودتان دست به داس و تبر
ببرید (گور بابای کاوه‌یِ آهنگر و گورِ بابای حق شما), بنشینید تا ما برایتان دموکراستی (= دموکراسی راستین) راه بیاندازیم و کم کم خودمان به شما حق اتان را میدهیم!
این هم چرند محض است و ربطی به سخن من ندارد. من پیرامون اینکه چرا یک سیستم حکومتی حق ندارد راههای دموکراتیک تغییر حکومت را ببندد تا انحصار ایجاد نشود سخن گفتم و شما دارید از آرمانهای انقلابی خود سخن میگویید.



سخن ما هم جز این نبود, روشنه آمریکا به ابرهوشمندها[22] بورسیه میدهد و کشورهای
دیگر را از آنها هم تُهی میکند, ولی به بدبخت‌ها, کم‌هوشها و ... نان هم نمیدهد.
بازهم چرند گفتید: آمریکا که نمیتواند به تمام انسانهای کره ی زمین بگوید بیایید در کشور من تحصیل کنید. بالاخره باید یک معیاری داشته باشد. معیار دانشگاههای آمریکایی برای پذیرش دانشجو : ۱- معدل خوب ۲- نمره GRE خوب. اگر یکی دو مقاله هم داشتید شانستان بیشتر میشود. دوستان من با همینها اکنون در بهترین دانشگاههای آمریکا هستند و هزینه تحصیل خود را هم میگیرند. در هر جای جهان هم که بروید برای ورود به دانشگاه باید یک کنکوری بگذرانید و یا حداقل یک شرایطی داشته باشید.

نادرست است, برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئد چنین کاری میکنند, ولی
آلمان و هلند و .. (که من اینجاها زیسته‌ام) چنین* نیستند = سفسته‌یِ تعمیم نادرست.
خیر. شما برای آنکه ویزای تحصیل برای آلمان را بگیرید باید نخست یک تعهد بدهید که حتما حتما پس از تحصیل به کشور خودتان بازمیگردید. پس مشکل ناآگاهی شماست.

آری, ایشان لابد پیر[1] خرفت هستند, من هم جوان خام و شما که دست هر سفسته‌گری را از پشت بسته‌اید خردگرا! (:
بازهم سخنم را تحریف کردید. پیر مراد یک عبارت ادبی معروف است و ربطی به پیر یا جوان بودن شخص مورد اشاره ندارد. من هم براستی از این گونه مسخره بازی های کودکانه بیزارم چرا که هدف من بی کم و کاست گفتگوی سالم و درست و دریافت نتیجه ای از بحث است. این را به روشنی میگویم که اینکه صرفا به من پاسخ داده باشید هرگز به این معنا نیست که پاسختان الزاما درست و معتبر است و من به این بیهوده گویی هایی که ناشی از عدم تفکر در متن کلام من باشد و تنها قصدش یک بازی کلامی بیخود به جهت براه انداختن گرد و خاک و این چیزها باشد خود به خود کمترین اهمیتی نداده و وقت گران خود را بیجهت برای پاسخگویی بدانها تلف نخواهم کرد.

Mehrbod
11-09-2013, 02:28 AM
من هرگز بدان اعترض نکردم که به سخنگو پرداخته نه سخن . چرا که پرداختن به سخنگو جایی میتواند مایه اعتراض شود که به خود سخن پرداخته نشود در حالیکه هم ایشان به سخنان من پرداختند و هم من به سخنان ایشان. مواردی چون نادان و احساسی خواندن من را هم حداقل من جزیی از گفتگو به حساب میاورم و چندان اهمیتی برایشان قایل نیستم. من هم به ایشان نگفتم خمینی هستند گفتم سخنشان شبیه به سخن خمینی است.


درسته, شما همینجوری از سر بامزگی این نکته را آوردید که ایشان همچون خمینی هم سخن میگویند! (:






سخن بیربطی گفتید. اگر ۹۰ درصد مردم (شامل زنان و مردان) بخواهند که مردان زنان را کتک بزنند اینکار هم مشروع و هم اخلاقی است چرا که به خودشان ربط دارد. یک پدیده میتواند مشروع باشد اگرچه نادرست باشد و میتواند درست باشد اما هیچ مشروعیتی نداشته باشد. بنابراین اینجا مشروعیت درست بودن را دربر میگیرد. کسی هم اینجا نگفته در برابر آنچه شما نادرستی تشخصی میدهید سکوت کنید بلکه گفتیم که کسی این حق را ندارد به زور ملتی را وادار به کاری کند که خودش میپندارد درست است


بیخود است. برای اینکه هوش کنید, در ایران هم کشتن دگراندیش پذیرفته و دادمند (= قانونی) است, ولی آیا درست و دادوند (مشروع) هم هست؟





حال که دارید جلوی استاد خود سیرک برپا میکنید اگر میتوانید نام سفسطه هایی که در همین یک خط کرده اید را بگویید(راهنمایی: سه سفسطه کرده اید):


سفسته‌یِ چسباندن انگ سفسته‌‌یِ شما می‌بسندد!







من سخنم را روشن و شفاف میگویم چرا که به درستی آن شک ندارم این جناب مزدک و اینک شما هستید که شهامت گفتن را ندارید و پی در پی از پرسشهای من طفره میروید و چیزهای پرت و پلا میگویید. برای من بروشنی مشخص است که استبداد از هر نوع و هر جنس نادرست است و شر مطلق. پیش از آنکه دریابم کمونیستی است یا اینکه کاپیتالیستی است نخست این را میجویم و اگر دریافتم که استبدادی است نامشروع بودنش برایم مسجل میشود. این جناب مزدک هستند که اکنون دارند برای ما از کمونیسم در غل و زنجیر استالینی دفاع میکنند و چهره اش را با اعلام دستاورد فرستادن سفینه به ماه بزک میکنند.


این هم بیخود و بازی با واژگان و احساسات خوانندگان است; این استبداد سترگ که میگویید در سامانه‌یِ کمونیستی چیزی بجز برچیدگی "بهره‌کشی" نیست, همانجور که امروز هم
شما نمیتوانید در هیچ کشوری باهماد برای گسترش بچه‌بازی یا برده داری راه بیاندازید (= استبداد), فردا هم نمیتوانید در راستای گسترس بهره‌کشی باهماد درست کنید و بکوشید.

پرداختن به کمونیسم در جامه‌یِ شوروی بد بود هم آشکار است, بویژه اینکه شما نمیتوانید نخست در کار یک کشور تا میتوانید سنگ بیاندازید و چوب لای چرخش بکنید,
سپس که به بیراهه رفت و کژکاری‌هایی هم اینجا و آنجا یافت آنها را فهرست‌وار در کوس و کرنا کرده و با سفسته‌یِ "تو هم بدی, تو هم بدی" سرمایه‌داری را گزینه‌یِ بهتر جابزنید.







بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!


آری, از نوشته‌های شما بدرستی روشنه که تنها و تنها پیرامون شوروی سخن میگویید:



سیستم مشروع خواهد بود. بستن راههای دموکراتیک فعالیت سیاسی چه در کمونیسم و چه سرمایه داری نادرست و نااخلاقی است. امشب قبل از خوابیدن این کمی فکر کنید و بیاندیشید که چرا قرنها پیش از کمونیسم و مارکسیسم نخستین چیزی که انسانها به پایش خون ریختند و شهید دادند و سالها برایش مجاهدت کردند تا این گوهر والا را بدست آورند کسب حق تعیین سرنوشت خود بود. هیچ هدف انقلابی و انسانی ای وجود ندارد که بخواهیم پایمال شدن این حق اساسی هر ملتی را با آن توجیه کنیم. پس «فرامنشی» کذایی شما خودش مسبب نادرستی های پرشمار دیگر میشوند.








آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده. رابطه ی علی میان کمونیسم و تیرباران را هم نشان دادیم پرت و پلایی است که در مورد چیزی ست که سخنان من نیست.


این پرت و پلا که میگویید باز شدن مشت شما در سفسته‌یِ "همراهی با بَدان بود", که چون علی
با داس و تبر اسلام گسترانده بود, پس هر کس که با داس و تبر کاری بکند هم آدم بدی است.

بجای ترزبانِ چند خط در سال کژفرنود‌ها, بهتر نیست زمان کنار گذاشته و یکبار از نو؟ آنها را بخوانید؟








من حرفم را بارها گفته و باز میگویم: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
...
این هم چرند محض است و ربطی به سخن من ندارد. من پیرامون اینکه چرا یک سیستم حکومتی حق ندارد راههای دموکراتیک تغییر حکومت را ببندد تا انحصار ایجاد نشود سخن گفتم و شما دارید از آرمانهای انقلابی خود سخن میگویید.


پس با این نگاه شما ستیز با برده‌داران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبداد‌هایِ امروزین (نبود آزادی برای برده‌داران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!

شستشوی مغزی نئولیبرالیست‌ها: درسته که ما خودمان با جنگ‌افروزی و واژگشت به اینجا رسیده‌ایم, ولی دیگران باید
براه واژگشت‌هایِ مخملین! و راه‌هایِ دموکراتیک خواسته‌هایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".

(((:







بازهم چرند گفتید: آمریکا که نمیتواند به تمام انسانهای کره ی زمین بگوید بیایید در کشور من تحصیل کنید. بالاخره باید یک معیاری داشته باشد. معیار دانشگاههای آمریکایی برای پذیرش دانشجو : ۱- معدل خوب ۲- نمره GRE خوب. اگر یکی دو مقاله هم داشتید شانستان بیشتر میشود. دوستان من با همینها اکنون در بهترین دانشگاههای آمریکا هستند و هزینه تحصیل خود را هم میگیرند. در هر جای جهان هم که بروید برای ورود به دانشگاه باید یک کنکوری بگذرانید و یا حداقل یک شرایطی داشته باشید.


سخن ما هم جز این نبود, سرمایه‌داری چون آمریکا که دنبال یاری رساندن به دیگران نیست و هتّا از بود کشورهای
بدبخت و ندار سود هم میکند, زیرا نیروی کار و هوش آنها را میتواند بآسانی و ارزانی, آنهم با منت بدزدد.

این شما هستید که زیرکانه جهانبینی هنبازگرایان که همه‌یِ هومنان را از یک تن و پیکر میبینند و درد هر
اندام را درد همه‌یِ هومنی, با جهانبینی سرمایه‌داران و رویکردهای پلید و بهره‌کشانه‌یِ ایشان, یکسان جامیزنید.






خیر. شما برای آنکه ویزای تحصیل برای آلمان را بگیرید باید نخست یک تعهد بدهید که حتما حتما پس از تحصیل به کشور خودتان بازمیگردید. پس مشکل ناآگاهی شماست.


به صحرای کربلا زدید؟ ما از اینکه در آلمان شما هزینه‌یِ رایگان برای گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمه‌یِ درمانی (چیزهاییکه در آمریکا
خوابشان را باید ببینید و سر همین بیمه دیدیم دولت چگونه shut down‌کرد!) و ... میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید, گفتیم و کسیکه از اینها بهره‌یِ
رایگان میبرد و زمان بازدهی و کار که رسید, در برابر پیشآوردهای فریبنده و آزاننده به آمریکا میکوچد, بدرستی همان دزدی نیروی کار است و بس.

پیوند اینها به ویزای آموزشیک چه بود را هم دیگر اسپاگتی دانا داناد!






بازهم سخنم را تحریف کردید. پیر مراد یک عبارت ادبی معروف است و ربطی به پیر یا جوان بودن شخص مورد اشاره ندارد. من هم براستی از این گونه مسخره بازی های کودکانه بیزارم

درسته, گیرنده‌هایِ من انگار درست کار نمیکنند و همانندی‌هایِ شما به خمینی و خامنه‌ای و اینها تنها از سر بامزگی و نکته‌سنجی هستند و پیر و جوان خواندن و این و آنهم همینجوری, برای خوش‌مزگی! (:






(احتمالا به خاطر اینکه با استادتان قشنگ سخن نگفتم)


سرور مزدک را من ١٠ سالی هست میشناسم و میدانم ایشان کوچکترین نیازی به یاریِ من ندارند, ولی خب اگر شما هواداران یکراست و نایکراست سرمایه‌داری را با این سفسته‌هایِ
رنگارنگ اتان تنها بگذاریم فردا بیگمان به خود من هم همینگونه خواهید پرداخت, پس میتوانید انگیزه‌یِ من از رونمایی کژفرنود هایتان را پیشگیرانه و از سر همان خودخواهی ببینید!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 09:07 AM
حالا کی این همه گریه و زاری تمام میشود و عملن یک کاری میکنید ما هم ببینیم ؟
همین گریه و زاری بیش از آنچه میپندارید، کارساز است!!
:e413:

folaani
11-09-2013, 09:35 AM
من زیاد روی مخالفت با کمونیسم یا موافقت با سرمایه داری مصر نیستم.
اصلا از اولش گفتم که بنظر من مطلق هیچکدام خوب نیست و بهتره تاحد ممکن ترکیبی از ایده های هردو باشه.
ولی حالا با این مقدمه چینی میخواستم یه چیزی بگم.
اینکه واقعا پدیده های پیشرو و خلاقیتی که در نظام سرمایه داری، یعنی عمدتا کشورهای قوی ای مثل آمریکا، دیده میشه، من فکر نمیکنم عمرا در نظامهای کمونیستی امکان موجودیت پیدا میکردن.
از همین اینترنت بگیر بطور مثال.
بنظر من شوروی با اینکه بقول مزدک پیشرفته بود، با این حال هیچوقت پدیده ای مثل اینترنت رو بوجود نمیاورد، نهایتا یه شبکه ای میشد خیلی کنترل شده تر و برای کارهای اجتماعی و دولتی و نظامی و اینها، نه اینکه مردم آزادانه برن توش و اینقدر توش آزاد باشن و هرچی میخوان خلق کنن.
آدم واقعا مظاهر آزادی اندیشه ها و انفجار ایده ها رو توی حکومتهای باز و آزاد و نظامهای سرمایه داری میبینه که به نتایج شگفت آوری منجر میشه، که بعضا میتونن واقعا دنیا رو تغییر بدن (اینترنت یه نمونش).
یه نمونهء دیگس فیلمهای هالی وودی که بعضی ها واقعا شاهکار هستن، نه فقط از نظر جلوه های ویژه، بلکه حتی از نظر ایده ها و خلاقیت که حتی میتونه پیامهای کاملا اخلاقی و مفیدی داشته باشه.
مثلا دیشب اینها داشتم فیلم آواتار رو توی ماهواره میدیدم. واقعا جالب بود. اینقدر تاثیرگذار بود که شبش افسردگی گرفته بودم!!
تازه همین ماهواره ها که گفتم بازم به این شکلی که هست، بخاطر همین نظامهاست، و کمونیسم هیچوقت منجر به چنین چیزهایی به این شکل نمیشه بنظر بنده.
واقعا در نظامهای سرمایه داری هست که ذهن افراد آزاد میشه و ایده های اینقدر فراتر از زمان به ذهنشون میاد و فرصت نمود پیدا کردن و رسیدن به بقیهء مردم دنیا رو پیدا میکنن.
و این میتونه موجب پیشرفت و جهش هایی برای بشر بشه.
نمیدونم چطوری دقیقا، اما بنظرم بی تاثیر نیست.
اصلا پیشرفت کمونیست ها در فناوری هم شاید بخش اعظمی از اون بخاطر رقابت و کم نیاوردن درمقابل نظام سرمایه داری بوده.
غیر از اینه بنظر شما؟

folaani
11-09-2013, 09:42 AM
من فکر نمیکنم کمونیسم حتی میامد مثلا تلفن موبایل رو درست میکرد.
شاید درست میکردها، ولی اینطوری که یه وسیلهء عمومی باشه به این گستردگی و آزادی احتمالا نه.
مثلا درست میکردن برای ارتباطات افراد دولتی و نظامی و اینها.
و یه وسیله ای مختص کار.

مزدك بامداد
11-09-2013, 10:40 AM
من زیاد روی مخالفت با کمونیسم یا موافقت با سرمایه داری مصر نیستم.
اصلا از اولش گفتم که بنظر من مطلق هیچکدام خوب نیست و بهتره تاحد ممکن ترکیبی از ایده های هردو باشه.
ولی حالا با این مقدمه چینی میخواستم یه چیزی بگم.
اینکه واقعا پدیده های پیشرو و خلاقیتی که در نظام سرمایه داری، یعنی عمدتا کشورهای قوی ای مثل آمریکا، دیده میشه، من فکر نمیکنم عمرا در نظامهای کمونیستی امکان موجودیت پیدا میکردن.
از همین اینترنت بگیر بطور مثال.
بنظر من شوروی با اینکه بقول مزدک پیشرفته بود، با این حال هیچوقت پدیده ای مثل اینترنت رو بوجود نمیاورد، نهایتا یه شبکه ای میشد خیلی کنترل شده تر و برای کارهای اجتماعی و دولتی و نظامی و اینها، نه اینکه مردم آزادانه برن توش و اینقدر توش آزاد باشن و هرچی میخوان خلق کنن.
آدم واقعا مظاهر آزادی اندیشه ها و انفجار ایده ها رو توی حکومتهای باز و آزاد و نظامهای سرمایه داری میبینه که به نتایج شگفت آوری منجر میشه، که بعضا میتونن واقعا دنیا رو تغییر بدن (اینترنت یه نمونش).
یه نمونهء دیگس فیلمهای هالی وودی که بعضی ها واقعا شاهکار هستن، نه فقط از نظر جلوه های ویژه، بلکه حتی از نظر ایده ها و خلاقیت که حتی میتونه پیامهای کاملا اخلاقی و مفیدی داشته باشه.
مثلا دیشب اینها داشتم فیلم آواتار رو توی ماهواره میدیدم. واقعا جالب بود. اینقدر تاثیرگذار بود که شبش افسردگی گرفته بودم!!
تازه همین ماهواره ها که گفتم بازم به این شکلی که هست، بخاطر همین نظامهاست، و کمونیسم هیچوقت منجر به چنین چیزهایی به این شکل نمیشه بنظر بنده.
واقعا در نظامهای سرمایه داری هست که ذهن افراد آزاد میشه و ایده های اینقدر فراتر از زمان به ذهنشون میاد و فرصت نمود پیدا کردن و رسیدن به بقیهء مردم دنیا رو پیدا میکنن.
و این میتونه موجب پیشرفت و جهش هایی برای بشر بشه.
نمیدونم چطوری دقیقا، اما بنظرم بی تاثیر نیست.
اصلا پیشرفت کمونیست ها در فناوری هم شاید بخش اعظمی از اون بخاطر رقابت و کم نیاوردن درمقابل نظام سرمایه داری بوده.
غیر از اینه بنظر شما؟


نه اینجور نیست، دیدیم که نختسین ماهواره را هم شوروی ساخت.
این پرسمان تنها به داشتن پول از یکسو و نیاز از سوی دیگر
برمیگردد. اندیشه هم در جهان رها شده از سرمایه داری آزاد تر
است و تاریخ نشان داده که بهره کشان همواره به سرکوب آزادی
سخن و اندیشه پرداخته اند، هم اکنون هم دست از سر داروین
برنداشته اند و اسلام هم که میبینید ابزار دست سرمایه دار است
و اگر در آمریکا و جهان باختر آزادی هایی پدید امده، از نبرد
آزادی خواهان و چپها ، برای نمونه در واژگشت فرانسه بوده
که آنها به خود امریکایی ها در رها شدن از دست انگلیس یاری
رسانده و آرمان های هومنی را در آمریکا گستردند، هتّا رنگ
پرچم آنریکا هم از رنگهای پرچم واژگشتی فرانسه گرفته شد.
2899
---

پس این سرمایه گذاری و پول و بنمایه هاست که میتواند همه
چیز را پدید بیاورد و آمریکا از انجا که جهانی را چاپیده و هرگز
هم بمبی در خاکش نیفتاده ، فراوان بنمایه/ سرمایه دارد که
هتا اگر از سد هزار تن همه خل مسیحی باشند و یکی
هوشمند باشد، بازهم میتوانند با پول ایده ی او را بسازند.
ولی در کشور هایی که پول و بنمایه کم است، و یا رهبرانش
دین زده و کودن هستند، ایده ها در پرونده های بایگانی خاک میخورند.

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 10:48 AM
ن فکر نمیکنم کمونیسم حتی میامد مثلا تلفن موبایل رو درست میکرد.
شاید درست میکردها، ولی اینطوری که یه وسیلهء عمومی باشه به این گستردگی و آزادی احتمالا نه.
مثلا درست میکردن برای ارتباطات افراد دولتی و نظامی و اینها.
بسیاری از فند ها ، برای آماج ارتشتاری پدید میایند و سپس کاربرد سیویل شان پیدا میشود
از همین رادار و رادیو و .. گرفته تا انرژی هسته ای , رایانه ها و سامانه های داده پردازی و موتور ها و ...
رسانه ی بیسیم هم نخست برای ارتش درست شده بود و سپس این بیسیم های ارتشی شدند موبایل!
اینهم برای این است که ارتش مهند ترین ستون هر کشور است و بیشتر سرمایه گذاری های پژوهشیک
و دانشیک که به فند ها پیوند دارند، بدست ارتش و یا برای ارتش انجام میشود. چون هیچ سودی
ندارد که شما موبایل داشته باشید ولی دشمن بیاید خاک شمارا بگیرد!


پارسیگر

Dariush
11-09-2013, 03:45 PM
بیخود است. برای اینکه هوش کنید, در ایران هم کشتن دگراندیش پذیرفته و دادمند[1] (= قانونی) است, ولی آیا درست و دادوند[2] (مشروع) هم هست؟
نخیر کشتن دگراندیش در هیچکجای قانون ایران نیامده و اگر هم آمده بود بیربط بود چرا که قانونی بودن به معنای مشروع بودن نیست.


این هم بیخود و بازی با واژگان و احساسات خوانندگان است; این استبداد سترگ[4] که میگویید در سامانه‌یِ[5] کمونیستی چیزی بجز برچیدگی "بهره‌کشی" نیست, همانجور که امروز هم شما نمیتوانید در هیچ کشوری باهماد[6] برای گسترش بچه‌بازی یا برده داری راه بیاندازید (= استبداد), فردا هم نمیتوانید در راستای گسترس بهره‌کشی باهماد درست کنید و بکوشید.
ما هم گفتیم برچیدگی بهره کشی اگر قرار است به روش استالینی با اردوگاههای کار اجباری و گورهای دست جمعی و کا گ ب و دولت اقتدارگرای خفقان زا و .... ایجاد شود هزار بار بهتر است که اجرا نشود. باهماد برای بچه بازی و مقایسه آن با سیستمهای سیاسی هم خنده دار بود از اساس. کمونیسم یک روش حکومت داری است که به واسطه آن قرار است دولتی بر سرکار باشد که عدم تمرکز سرمایه دار را تضمین کند. روشهای بسیار دیگری هم هستند (از قبیل آنارشیسم که سرمایه داری در آن به شکلی دیگر از بیخ برچیده میشود). در ثانی ممکن است مردم کشوری تمایل داشته باشند به شکل سرمایه داری زندگی کنند. حق تعیین سرنوشت هم که گفتیم و انگار کسی در اینجا چیز به این سادگی را در نمیابد این است که مردم خودشان حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند. این هم نیازمند وجود نهادهای دموکراتیک است. پس پیش از آنکه اساسا درستی یا نادرستی سرمایه داری و کمونیسم مطرح شود نخست و مهمتر این است که به حق اساسی مردم یک کشور برای تعییین سرنوشت خود احترام گزارده شود.
سرمایه داری و کمونیسم هم از بحث های پرمناقشه هستند و همچون حساب دو دوتا چهارتا نیست که بگوییم همین است و هرکس غیر از این میگوید اشتباه میکند. طبیعت یک بحث پرمناقشه همچون این بحث این است که بپذیریم طرف مقابل ما حق آزادی گفتار و فعالیت سیاسی داشته باشد و به همین دلیل است که لیبرالیسم از کمونیسم سیاسی بس جلوتر است چرا که هتا به فرض آنکه در اولی زایش سرمایه داری رخ میدهد و همچنین به فرض آنکه سرمایه داری نادرست است اما در آن امکان دگرداندن حکومت همیشه برای مردمش فراهم است چرا که اجاز میدهد تمام اندیشه های سیاسی در آن فرصت برای فعالیت داشته باشند. در کمونیسم همانطور که گفتیم به لحاظ ماهیت دولت کمونیستی که ایجاب میکند دولت نهادی مقتدر و انحصارگرا باشد اساسا اجازه فعالیت سیاسی دیگر احزاب به آن داده نمیشود. و به همین خاطر است که در تمام کشورهای کمونیستی یک حزب حاکم وجود دارد. اینکه چرا یک دولت کمونیستی خودبه خود یک بستر برای ایجاد اقتدار و انحصار میشود را در پست پیشین گفتیم.

پرداختن به کمونیسم در جامه‌یِ شوروی بد بود هم آشکار[7] است, بویژه اینکه شما نمیتوانید نخست در کار یک کشور تا میتوانید سنگ بیاندازید و چوب لای چرخش بکنید,
سپس که به بیراهه رفت و کژکاری‌هایی هم اینجا و آنجا یافت آنها را فهرست‌وار در کوس و کرنا کرده و با سفسته‌یِ "تو هم بدی, تو هم بدی" سرمایه‌داری را گزینه‌یِ[8] بهتر جابزنید.
سفسطه ی فرافکنی است. سرکوب داخلی شوروی ربطی به فشارهای بیرونی نداشت و همانطور که در پستهای پیشین آوردیم ترور و ایجاد رعب و وحشت از ابتکارهای خود دولت استالین و دار و دسته بود. وگرنه ممکن ایران هم در فشار از سوی کشورهای غربی است پس میتوان جنایات و فسادش را با توجه به استدلال شما موجه دانست.



آری, از نوشته‌های شما بدرستی روشنه که تنها و تنها پیرامون[9] شوروی سخن میگویید:
از اثرات نخواندن و توجه نکردن به نوشته ها و تلاش برای پاسخ دادن به هر قیمتی. جناب مزدک به روشنی در دفاع از شوروی گفتند :


. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بی‌بهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند
[8]
ها و
همپیشی
[9]
جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد،
آغازید
[10]
. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه
دادگری
[11]

و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار
سترگ
[12]
بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی
اَبَرکشور
[13]
جهان دست یافتند



سخن من را هم هر دانش آموز دبستانی میخاند متوجه میشد که در همین مورد بوده با آن اشارات مستقیمی که به شوروی و استالین داشتم :


پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.

سپس شما ناگهان سربرآوردید که :


١. سفسته‌یِ
سفرنگ
[7]
تاریخ:

a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونه‌یِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است

در حالیکه این سفسطه شما بود که سخن مرا تحریف کردید و هرچه که من میگویم داشتم در مورد شوروی سخن میگفتم شما به کتتان نمیرود و همینطور باری کل کل و کم نیاوردن پاسخ میدهید:

١- در کجای کمونیسم آمده تیرباران کنید (هنگامیکه در اسلام آمده دگراندیش را سرببرید)؟ اگر نیامده, پس شما دارید با بستن زابی[9] زشت به کمونیست‌ها (آدم‌کش‌های تیرباران کُن) کمونیسم را میکوبید; همان چیزی که کوشیدم دریابانم در "فمینیسم" هم کار نمیکند, گرچه انگار[10] نمیگیرید.

بازهم که همینطور بی توجه به متن سخنان من و مزدک گرامی برای خودتان یک چیزی پراندید. انتقاد من به دفاع ایشان از شوروی بود و اینکه ایشان میگفتند شوروی همه جا به دنبال عدالت و کمک به دیگران بوده و ما نشان دادیم که استالین بیش از آنکه در پی کمک و عدالت بوده باشد به دنبال اهداف سازمانی و فردی خود بوده. اصلا سخن در مورد کمونیسم نبود که عزیزم ما در مورد شوروی سخن میگفتیم! شوروی ؛ نه کمونیسم. عجبا!

و باز آمدید یک بخش دیگر از نوشته های مرا که مربوط به این بحث نبود را گرفتید و گفتید که بله مشخص است که شما در مورد شوروی سخن میگفتید اینها از روشهای نااخلاقی و کودکانه گفتگو است که برای من به شخصه چیزی جز ذهن نابالغ شخص مقابل نمیرساند.


این پرت و پلا که میگویید باز شدن مشت شما در سفسته‌یِ "همراهی با بَدان بود", که چون علی
با داس و تبر اسلام گسترانده[10] بود, پس هر کس که با داس و تبر کاری بکند هم آدم بدی است.
بازهم سخنی بیربط به آنچه من گفتم فرمودید. سخن من در ایراد به سخن شما بود که میگفتید چون ما از شرایط آن زمان خبر نداریم پس نمیتوانیم پیرامون کشتن مخفیانه و دست جمعی و فله ای هزار و صد نفر چیزی بگوییم. من هم گفتم :

آری دیگر مثلا ما از همه ی ایستارها و شرایط و داده های زمان محمد اطلاع نداریم پس نمیدانیم سربریدن ۹۰۰ نفر در یک روز توسط او خوب بوده یا بد بوده
بنابراین سخن من در مورد روش انجام یک کار نبود بلکه مربوط به ایراد نا بجایی بود که شما از م گرفتید در مورد قتل عام دست جمعی انسانها در زمان استالین.



بجای ترزبانِ[11] چند خط در سال کژفرنود‌ها[12], بهتر نیست زمان کنار گذاشته و یکبار از نو؟ آنها را بخوانید؟
این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.


پس با این نگاه شما ستیز با برده‌داران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبداد‌هایِ امروزین (نبود آزادی برای برده‌داران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!

شستشوی مغزی نئولیبرالیست‌ها: درسته که ما خودمان با جنگ‌افروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیده‌ایم, ولی دیگران باید
براه واژگشت‌هایِ[13] مخملین! و راه‌هایِ دموکراتیک خواسته‌هایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".
من این را به شعور و قضاوت خوانندگان وا میگذارم که شما چگونه از پاسخ دادن به پرسشهای من طفره میروید و هزار و یک جور سفسطه و سخن نامربوط بیان میکنید. من پرسشم را خیلی شفاف و روشن پرسیدم:



هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
پاسخ شما به این پرسشها این بود:



پس با این نگاه شما ستیز با برده‌داران هم کار نادرستی بوده و هتا خود دموکراسی که با جنگ و خونریزی و
استبداد‌هایِ امروزین (نبود آزادی برای برده‌داران = استبداد, نبود آزادی برای کشتن دیگران = استبداد) همراه بوده هم نادرست است!

شستشوی مغزی نئولیبرالیست‌ها: درسته که ما خودمان با جنگ‌افروزی و واژگشت[13] به اینجا رسیده‌ایم, ولی دیگران باید
براه واژگشت‌هایِ[13] مخملین! و راه‌هایِ دموکراتیک خواسته‌هایشان را دنبال کنند, اگرنه کارشان مشروع نیست و "هدف وسیله را توجیه نمیکند".

(((:
ربط اینها با هم چیست و اینکه من کی خود را لیبرالیست نامیدم را خوانندگان قضاوت خواهند کرد.



درسته, گیرنده‌هایِ من انگار[20] درست کار نمیکنند و همانندی‌هایِ شما به خمینی و خامنه‌ای و اینها تنها از سر بامزگی و نکته‌سنجی هستند و پیر[21] و جوان خواندن و این و آنهم همینجوری, برای خوش‌مزگی! (:
من خوشمزگی نکردم.بلکه یک شباهت معنادار میان سخنان دو کس را بیان نمودم. پیر بودن هم هرگز معنای بدی ندارد و ایشان خودشان بارها خود را پیر و مسن خوانده اند. همچنین گفتم که منظور من از پیر مراد معنای تحت الفظی آن به معنای کسی که عمر زیادی کرده است نبود. این یک عبارت ادبی است.

سخن ما هم جز این نبود, سرمایه‌داری چون آمریکا که دنبال یاری رساندن به دیگران نیست و هتّا از بود کشورهای
بدبخت و ندار سود هم میکند, زیرا نیروی کار و هوش آنها را میتواند بآسانی و ارزانی, آنهم با منت بدزدد.

این شما هستید که زیرکانه جهانبینی هنبازگرایان[14] که همه‌یِ هومنان[15] را از یک تن و پیکر میبینند و درد هر
اندام را درد همه‌یِ هومنی[16], با جهانبینی سرمایه‌داران و رویکردهای پلید و بهره‌کشانه‌یِ ایشان, یکسان جامیزنید.
اینها هم سفسطه هستند. اینکه امریکا هرگز به دنبال کمک دیگران نبوده و نیست خود یک سفسطه مصادره به مطلوب است و جای بحث دارد. دیگر آنکه همین الان بسیاری از اساتید و دانشمندانی که در ایران هستند (و تعدادی از اساتید دانشگاههایی که من در آن درس میخواندم و میخوانم) در بهترین دانشگاههای آمریکایی درس خوانده اند و اکنون بازگشته اند و در کشور خود کار میکنند. زمانی دزدی متخصصان میبود که به کسانی که از کشورهای دیگر میایند اجازه درس خواندن بدهد اما پس از فارغ التحصیلی به زور آنها را همانجا نگه دارد. در حالیکه آنها براحتی و به میل خود میتوانند به کشور خود بازگردند و اگر بازنمیگردند یا یک ایرادی در سیستم کشورداری وطن شان وجود دارد و یا اینکه دوست ندارند که بازگردند (سلیقه) و ما هم نشان دادیم که اگر شما یک کشور درست و حسابی برپا کنید همانقدر نخبه و متخصص که میروند همانقدر هم از کشورهای دیگر به کشور شما می آیند. پس این کلمه دزدی دزدی که هی میگویید بیمعناست.



به صحرای کربلا زدید؟ ما از اینکه در آلمان شما هزینه‌یِ رایگان برای گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمه‌یِ درمانی (چیزهاییکه در آمریکا
خوابشان را باید ببینید و سر همین بیمه دیدیم دولت چگونه shut down‌کرد!) و ... میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید, گفتیم و کسیکه از اینها بهره‌یِ
رایگان میبرد و زمان بازدهی و کار که رسید, در برابر پیشآوردهای[17] فریبنده و آزاننده[18] به آمریکا میکوچد, بدرستی همان دزدی نیروی کار است و بس.

پیوند اینها به ویزای[19] آموزشیک چه بود را هم دیگر اسپاگتی دانا داناد!
بازهم بیربط بود. من گفتم که آلمان خودش به سختی به دانشجویان و متخصصان اجازه ی اقامت میدهد و این به این معناست که حتما نمیخواهد که آنها را نگه دارد و نشان هم دادیم که برای درس خواندن در آلمان از شما تعهد میگیرند که حتما پس از تحصیل به کشورتان بازگردید.

sonixax
11-09-2013, 04:15 PM
همین گریه و زاری بیش از آنچه میپندارید، کارساز است!!

آها پس برای همین شوروی به رحمت ایزدی رفت ؟ :))

folaani
11-09-2013, 04:31 PM
نه اینجور نیست، دیدیم که نختسین ماهواره را هم شوروی ساخت.

بقول بروبچ خودتون، وقتی آستانهء علم و فناوری های پایهء لازم برای چیزی به حد لازم برسن، اون چیز بهرحال کمی دیرتر یا زودتر توسط کسی محقق میشه.
اولین بودن در این زمینه فکر نمیکنم اثبات کنندهء چیزی باشه. مگر اینکه چیزی باشه فراتر از تصور و زمان خودش.
شاید آدم به ماه فرستادن آمریکا بیشتر این ویژگی رو داشته بوده باشه.
بعدم اینا ماهواره میفرستن، ولی من که چشمم آب نمیخوره جز کاربرد نظامی و جاسوسی یا صنعتی و تجاری به بهره برداری دیگری برسه. یعنی یه رسانهء عمومی نمیشه. نمیاد مثلا کانال فیلم و مستند و محیط زیست و رسانه های آزاد درست کنه.
اگرم بکنه بازم الگوبرداری از کشورهای لیبرال دموکراسیه.

اصلا فکرش رو بکن مثلا استالین، یک دیکتاتور خشن و زمخت، کجا و این حرفها کجا.
اینطور آدما به این چیزا فکر نمیکنن.
اصلا نمیخوان مردم آگاهی و قدرت زیادی پیدا کنن.

Mehrbod
11-09-2013, 04:41 PM
نخیر کشتن دگراندیش در هیچکجای قانون ایران نیامده و اگر هم آمده بود بیربط بود چرا که قانونی بودن به معنای مشروع بودن نیست.


ببخشایید؟ مگر نگفتید خواسته‌یِ بیشینگان مشروعیت میدهد؟ خوب انقلاب اسلامی و رای ٩٩% مردم به
همین کشتن دگراندیش (که بخوبی هردویمان میدانیم هم در اسلام هست, هم در جمهوری اسلامی) چگونه ناگهان مشروعیت نداشت؟

یک بام و دو هوا؟ :4:

پس بپذیرید که دادمندی (قانونیت) و دادوندی (مشروعیت) دو چیز جداگانه هستند!






ما هم گفتیم برچیدگی بهره کشی اگر قرار است به روش استالینی با اردوگاههای کار اجباری و گورهای دست جمعی و کا گ ب و دولت اقتدارگرای خفقان زا و .... ایجاد شود هزار بار بهتر است که اجرا نشود. باهماد برای بچه بازی و مقایسه آن با سیستمهای سیاسی هم خنده دار بود از اساس. کمونیسم یک روش حکومت داری است که به واسطه آن قرار است دولتی بر سرکار باشد که عدم تمرکز سرمایه دار را تضمین کند. روشهای بسیار دیگری هم هستند (از قبیل آنارشیسم که سرمایه داری در آن به شکلی دیگر از بیخ برچیده میشود). در ثانی ممکن است مردم کشوری تمایل داشته باشند به شکل سرمایه داری زندگی کنند. حق تعیین سرنوشت هم که گفتیم و انگار کسی در اینجا چیز به این سادگی را در نمیابد این است که مردم خودشان حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند. این هم نیازمند وجود نهادهای دموکراتیک است. پس پیش از آنکه اساسا درستی یا نادرستی سرمایه داری و کمونیسم مطرح شود نخست و مهمتر این است که به حق اساسی مردم یک کشور برای تعییین سرنوشت خود احترام گزارده شود.


من نمیدانم, مگر کسی پیدا میشود که بخواهد واژگشت کرده و اردوگاه کار اجباری و گور دسته جمعی درست کند!؟ خُب
روشنه اینها کژروی‌ها و کژکاری‌هایی بوده‌اند که نمیبایستی پیش میامده‌اند, نکته اینجاست که خاستگاه آنها چه بوده, کمونیسم یا سرمایه‌داری؟

آنچه شما نمیگیرید این است که خود همینها واکنش‌هایی دربرابر فشار همه‌سویه‌ و گسترده‌یِ زورداران و سرمایه‌داران بوده‌اند + پروپاگانداها‌یِ گسترده که آنها را در کوس و کرنا کرده‌اند.

پس شما نمیتوانید با کژروی‌هایِ کشورهای کمونیستی (که انگیزه‌ها و خاستگاه کژرویِ آنها بیش از
همه از همین سرمایه‌داران بوده است) را از بدیِ خود کمونیسم ببینید, مگر آنکه پیوندِ فرنودین آنرا نشان بدهید.






سرمایه داری و کمونیسم هم از بحث های پرمناقشه هستند و همچون حساب دو دوتا چهارتا نیست که بگوییم همین است و هرکس غیر از این میگوید اشتباه میکند.


بر پادِ باور شما, بدرستی همان دو دو تا چارتا هست. سازکار بهره‌کشی + بازنگشتن همه‌یِ بهره‌یِ افزوده —> ناکارآمدی و هومنستیزی سرمایه‌داری:


http://www.daftarche.com/attachments/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/2888d1383907923-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-teufelskreis.png






طبیعت یک بحث پرمناقشه همچون این بحث این است که بپذیریم طرف مقابل ما حق آزادی گفتار و فعالیت سیاسی داشته باشد و به همین دلیل است که لیبرالیسم از کمونیسم سیاسی بس جلوتر است چرا که هتا به فرض آنکه در اولی زایش سرمایه داری رخ میدهد و همچنین به فرض آنکه سرمایه داری نادرست است اما در آن امکان دگرداندن حکومت همیشه برای مردمش فراهم است چرا که اجاز میدهد تمام اندیشه های سیاسی در آن فرصت برای فعالیت داشته باشند. در کمونیسم همانطور که گفتیم به لحاظ ماهیت دولت کمونیستی که ایجاب میکند دولت نهادی مقتدر و انحصارگرا باشد اساسا اجازه فعالیت سیاسی دیگر احزاب به آن داده نمیشود. و به همین خاطر است که در تمام کشورهای کمونیستی یک حزب حاکم وجود دارد. اینکه چرا یک دولت کمونیستی خودبه خود یک بستر برای ایجاد اقتدار و انحصار میشود را در پست پیشین گفتیم.


و اینجا بسختی به بیراهه میروید, زیرا سازوکار ساده بهره‌کشی را نمیگیرید و آنرا با "آزادی" — که لیبرال‌ها عاشق این
واژه هستند و از همینرو خودشان را "لیبرال" مینامند و به سرمایه‌داری هوواژه‌یِ دهن پُرکنِ Free Enterprise میدهند و ... — نادرست میگیرید.





این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.


نمیشود که تنها شما ما را خمینی و خامنه‌ای و پیر و جوان ببینید, پس آنچه میکارید میدروید :e402:






من این را به شعور و قضاوت خوانندگان وا میگذارم که شما چگونه از پاسخ دادن به پرسشهای من طفره میروید و هزار و یک جور سفسطه و سخن نامربوط بیان میکنید. من پرسشم را خیلی شفاف و روشن پرسیدم:



هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟


پاسخ شما به این پرسشها این بود: ...


پاسخ آنچنانی ندارد, دگرسانی دولت در سامانه‌یِ کمونیستی تنها در این است که بهره‌کشی هومن از هومن در آن با دادن مالکیت
ابزار فرآورش به دولت (= نماینده‌یِ مردم) برچیده شده تا بهره‌یِ آنها به همگان بازگردد, نه ٥% سرمایه‌دار که ٩٥% بنمایه‌ها را از آن خود کنند.

این تنها دگرسانی مهادین میان دولت کمونیستی و دولت لیبرال است. پس شما از همین یک دگرسانی میتوانید بکوشید بفرجامید که اگر بجای ٥% مفتخور سرمایه‌دار,
دولت همه‌یِ سرمایه‌ها را در دست داشته و مالکیت آنها همگانی باشد چرا و چگونه به گنداب فاشیسم و ... فرو‌میرویم,
که تا اینجا تنها فرنودی که شما و دیگر هواداران سرمایه‌داری توتی‌وار کرده‌اید از این بیرون نرفته:


هیچ دولت خوبی تاکنون دیده نشده, پس نباید قدرت بیشتر به دولت داد = سفسته‌یِ تعمیم ناروا, اگر هیچ قوی سیاهی دیده نشد, فرنود بر اینکه قوی سیاه هستومند نبوده و نمیتواند باشد نیست + سفسته‌یِ مصادره به مطلوب (پنداشت پرسش): برای ما روشن کنید که چرا دولت همیشه بد است؟


پس با هزار بار تکرار رنگوارنگ همین گزاره تنها دارید چند کژفرنود را می‌همارید, مگر آنکه بپیاورید:


دولت همیشه, همواره و در همه‌یِ زمانها بد بوده, بد هست و بد خواهد بود (سازوکار درونی دولت را آناکافته و پیوند فرنودین و سرشتین میان بدی و دولت را بنمایانید).


سپس باید بفرمایید که چه دگرسانی‌ای هست میان این دولت آژگاهیک, و این ٥% سرمایه‌داری که هماکنون همه‌یِ جهان را
در دست دارند؟ این ٥% که میتوانند با میلیارد‌ها دلار پول خودشان همه چیز را همانجور که دوست دارند و میپسندند دیسانده و ریخت بدهند؟
چگونه است هیچ عیبی ندارد کمتر از ٥% مردم این اندازه قدرت داشته باشند, ولی بجای آنها دولت که سر کار بیاید ناگهان زمین و زمان بهم دوخته میشوند!؟







من خوشمزگی نکردم.بلکه یک شباهت معنادار میان سخنان دو کس را بیان نمودم.

آفرین, به همین میگویند سفسته‌یِ همراهی با بدان, زیرا اگر کسی مانند خامنه‌ای دشمن دشمن کند, به این معنی نیست که براستی دشمنی
آنجا نیست, مگر آنکه شما بخواهید با همانندی سخن وی به خامنه‌ای منفور, چیره‌دستانه و سفسته‌گرانه یک "شباهت معنادار" جازده باشید.







اینها هم سفسطه هستند. اینکه امریکا هرگز به دنبال کمک دیگران نبوده و نیست خود یک سفسطه مصادره به مطلوب است و جای بحث دارد.


خیر, ما اینجا "پیوند فرنودین" میان سودِ آمریکا و بدبختی دیگران را نشان داده‌ایم. اگر نگاره‌یِ بالا را یکبار خوب بنگرید و به سازوکار بهره‌کشی نگرش کنید,
درمیابید که با دُزدی از بهره‌یِ افزوده‌ای که پیوسته فرآورده (= بهره‌کشی) میشود, مایه‌یِ این میگردد که سرمایه‌داران نتوانند این روند بازی را تا ابد دنبال کنند و یکی از
راه‌هایِ نیازین و بایسته برای پایسته نمودن بیشترِ خودشان — تا یک آستانه‌ای — در این است که نیروی کار ارزان و بدبختی را درون نموده و در فرجام به زیانِ این سرمایه‌دار, آن سرمایه‌‌دار سود کند.

پس زمانیکه سود شما در گروی زیان دیگری است, خودبه‌خود سخن ما که آمریکا بدنبال
یاری‌رسانی به دیگران نیست پایور میشود, زیرا یاری‌رسانی به دیگر کشورها مایه‌یِ زیان وی است.

در هنبازگرایی بوارونه, از آنجاییکه ما سامانه‌یِ سود-سود (یا بُرد-بُرد = win-win) داریم, به زیان شماست که دیگران بدبخت و ندار باشند و از همینرو به آنها یاری‌میرسانید.

از دانش‌هایِ پُرشمار مزدائیک و رایانه و کژفرنودهای اتان یک بهره‌یِ پیشبردین بُرده و اینها را یکبار بآناکاوید.






دیگر آنکه همین الان بسیاری از اساتید و دانشمندانی که در ایران هستند (و تعدادی از اساتید دانشگاههایی که من در آن درس میخواندم و میخوانم) در بهترین دانشگاههای آمریکایی درس خوانده اند و اکنون بازگشته اند و در کشور خود کار میکنند.
u زمانی دزدی متخصصان میبود که به کسانی که از کشورهای دیگر میایند اجازه درس خواندن بدهد اما پس از فارغ التحصیلی به زور آنها را همانجا نگه دارد. در حالیکه آنها براحتی و به میل خود میتوانند به کشور خود بازگردند و اگر بازنمیگردند یا یک ایرادی در سیستم کشورداری وطن شان وجود دارد و یا اینکه دوست ندارند که بازگردند (سلیقه) و ما هم نشان دادیم که اگر شما یک کشور درست و حسابی برپا کنید همانقدر نخبه و متخصص که میروند همانقدر هم از کشورهای دیگر به کشور شما می آیند. پس این کلمه دزدی دزدی که هی میگویید بیمعناست.


به زبان هر چه ساده‌تر:


آلمان = هزینه‌یِ رایگان برای زندگی و آموزش و پرورش و بیمه —> برساختن نیروی کار
آمریکا = هزینه‌یِ زندگی و آموزش و پرورش و بیمه ... با خودتان —> دزدی نیروی کار + برسازش نیروی کار (با پول خودتان)


دریابید که اگر کسی هم آمریکا میرود با پول خودش میرود و چیزی را به او نداده‌اند که وامدار باشد, هنگامیکه کسیکه در آلمان میزیود و از این بستر رایگان
بهره‌میجوید و به زمان بهره‌رسانی رسید چیزی بازنمیگرداند (زیرا آمریکا همینکه دید این آدم به درد میخورد, او را با پول و پیشاورد بهتر میفریبد) نمک‌نشناسی کرده و دزدی نیروی کار رخداده است.






بازهم بیربط بود. من گفتم که آلمان خودش به سختی به دانشجویان و متخصصان اجازه ی اقامت میدهد و این به این معناست که حتما نمیخواهد که آنها را نگه دارد و نشان هم دادیم که برای درس خواندن در آلمان از شما تعهد میگیرند که حتما پس از تحصیل به کشورتان بازگردید.

ما به شما از زندگی در آلمان میگوییم و اینکه هزینه‌یِ گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و خانه و بیمه و ... برای آلمانی‌ها و پناهنده‌ها و بیکاران و نداران از بیخ رایگان است, پس کسیکه از اینها برای سالها بهره میبرد و به زمان بازدهی و سودرسانی خودش رسید بدست آمریکا با پیشنهاد
و پیشآورد‌هایِ فریبنده قاپیده میشود
همانا دزدی نیروی کار بیشتر رُخ‌نداده است, آنگاه شما برمیدارید میگویید اینها مهند نیست, مهند اینه آلمان ویزای آموزشیک که میدهد, همراه با ویزای اقامت دائم نیست؟ (:


پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 04:42 PM
جناب مزدک به روشنی در دفاع از شوروی گفتند :
کژفرنود: پدافند از کارهای خوب و برشمردن فروزه ها، به چم پذیرفتن دربست
همه سویه ی یک چیز یا یک کس و .. نیست. من در جایی دیگر هم از دستاورد ها
و کارهای نیک رضا شاه بزرگ هم برشمرده ام و کارنامه ی او را سنجیده ام و
در اینجا هم سخن از این است که من نمیتوانم مانند دوستان شیفته ی سرمایه
که هتّا یک موی درست را نمیخواهند در تن شوروی و کمونیست ها بگذارند،
سخن بگویم و همه چیز را در بستر تاریخی و سامه هایی که آن هومن ها در
آن گرفتار و ناچار بودند بررسی میکنم و زمانی انها را ایراخته ( محکوم) به بدی
میکنم که دگرگزینی بهتر داشته ولی ولی از روی بدجنسی و نابکاری و ... آنرا
انجام نداده باشند. من هتّا از اینکه آمریکا بر ژاپون بمب اتمی انداخت، پدافند کردم،
چون به فرنود گفتم که آنها در آنزمان و با ان آگاهی که داشتند و با ان سامه ها، بهترین
گزینه را که کمترین مرگ و میر را برای هومن ها در بر داشت، گزیدند و کار پسندیده ای
کردند، گرچه هامه، با نگاه به چهره هراس انگیز ان بمب، بی اینکه بستر تاریخ و
گزینه ها و ... را بررسیده باشند، این کار امریکا را بد و "جنایت" میشمارند. پس شما
دل استوار باشید که من اینجا هم پیرو هامه، یا پیرو سهشها ( احساسات) و
کلیشه ها و پروپاگاند سرمایه داران ، نخواهم شد. این هم که نوکران و رسانه ها
و شیفتگان و گول خوردگان سرمایه ، دارند از "جنایت" های کمونیسم می نالند،
برای این نیست که دلشان به روزگار ان مردم و ان ستمدیدگان گرایندی میسوزد،
آنها در پی انند که هرگونه کنش در راستای بستن دست بهره کشان، در تخم خفه
شود کسی جلوی راه بهره کشی ها و چپاول های انان را نگیرد. ما نمیتوانیم
از ترس شانتاژ خاموش بمانیم، زمانی که گفته میشود که استالین ، مانند خودشان
مفت خور و در پی پول و پله بوده، و هتّا اگر به ما استالینیست هم بگویند، از
فرهود پدافند کرده و از فروزه های نیک استالین هم سخن خواهم گفت. اینکه
هیچ دارایی گرد نیاورد، همواره در نبرد با نیروهای تزاری و واپسگرا بود،
جوانی اش را در زندان سیبری و گریز از پلیس و یاری به باهماد کمونیست
و کارگران گذراند و با سازماندهی بزرگ، برای نمونه شهر استالینگراد را
در جوانی اش از دست نیروهای واپسگرا درآورد ( و از اینرو این شهر بنام
وی شد). با المان نازی پیمان نامه بست تا آن دیوانه را از مرزهای خود
بدور نگه دارد تا بتواند بنمایه پدافندی کشور را نیرومند سازد، (و خودش
گمان میکرد که تا سال ١۹۴٢ زمان دارد) او ساختاوری کشور را با جهشی
بزرگ و نوسازماندهی سرایداشت، که با ناسازگاری گروهی روبرو شد، به
پیش برد و سنگ پایه ی اَبَرکشور شدن شوروی را نهاد. در این میان ناچار
گروهی ناخرسند و کارشکن هم که از ارزشهای گذشته آویزان بودند، از
میان رفته یا گوشمالی شدند. دگرگزین آنهم این بود که این کارها نمیکرد و
شوروی از هیتلر شکست میخورد که آنگاه میگفتند چه آدم خوبی ولی خوب،
هیتلر برنده شده بود و همه ی دستاورد های همبود گرایانه که امروزه از
سر انها داریم را نداشتیم. همواره از بالای سر او شمشیر بیمداد نیروهای
دشمن بیگانه و نیروهای درونی بجای مانده از تزاریسم آویزان بود و این
نه تنها او بساکه همه کمونیست هارا به بدگمانی و درشتی دچار کرده بود.
میرگ و میر همه جا همراه کمونیست ها بود و هنوز هم هست. هتّا لنین هم
ترور شدو از زخم ان گلوله اندکی دیرتر جان سپرد. استالین نه تنها دارایی ای
گرد نیاورد، بساکه همواره جان خود و خانواده اش را سپر کشور شوروی
نمود، زمانی که ورماخت هیلتر به دروازه های مسکو رسید، بیشتر کشوریان
را به اورال فرستاد ولی خود دلیرانه در مسکو ماند تا مردم دلگرم و امیدوار
باشند. پسر خودش هم در جنگ با آلمان ها بود ( بسنجید با اخوند ها که نه
خود و نه فرزندشان را به جبهه نفرستادند مگر برای روضه خوانی آهنگرانی)
و این پسر بدست المان ها گرفتار شد و آلمان ها پیشنهاد دادند که پسر او
را برابر فیلدمارشال فون پاولوس باز پس دهند ولی او گفت که نمیتواند یک
"سرباز ساده" را با یک فیلدمارشال تاخت بزند و اندکی دیرتر، پسرش در
اردوگاه گرفتاران جنگی به تیر المان ها کشته گردید. بیهوده نیست که
هم اکنون هم او در نگرسنجی ها میان مردم روس ، در جایگاه یکی از
پسندیده ترین رهبران تاریخی روسیه جای دارد. پس میبینید که سخن
گفتن از دور و داوری از ایستار اینده به ایستار گذشته، در زمانی که به پر قو خو
گرفته, و بزرگترین نبرد زندگی مان زدن تخته کلید و چس ناله در اینترنت است,
نارواست، بویژه اینکه کار پروپاگاندیست های سرمایه و پیروزمندانی باشد
که تاریخ را بسود خود از نو مینویسند !

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 04:55 PM
اولین بودن در این زمینه فکر نمیکنم اثبات کنندهء چیزی باشه. مگر اینکه چیزی باشه فراتر از تصور و زمان خودش.
ما هم نخستین بودن را تنها برای این اوردیم که بگوییم در کمونیسم هم میشود

این چیزهایی را که گفتید ساخت.

مزدك بامداد
11-09-2013, 04:57 PM
آها پس برای همین شوروی به رحمت ایزدی رفت ؟ :))
تلخک بازی که فرنود نمیشود!
فرنود های فروپاشی شوروی در جای دیگر گفته شد!

folaani
11-09-2013, 05:07 PM
ما هم نخستین بودن را تنها برای این اوردیم که بگوییم در کمونیسم هم میشود

این چیزهایی را که گفتید ساخت.



نه دیگه اونطور نمیشه.
مثلا اینترنت جهانی آزاد رو هیچوقت کمونیست بوجود نمیاورد.
اگر هم بوجود میاورد بخاطر رقابت و تبلیغات در برابر کاپیتالیسم این کار رو میکرد.
همینطور ماهواره و موبایل، به شکل امروزی که دست مردم عادی هم باشه و باهاش کارهای روزمره و شخصی بکنن، بوجود نمیامد بنظر بنده، و شکل و محدودهء دیگری میداشت (در جهت نیازهای حکومت و نهایت صنعت و کار صرفا).

sonixax
11-09-2013, 05:10 PM
میگیرید هتا اگر پناهنده و بیکار و ... باشید

پناهندگان بالای 18 سال در آلمان حق تحصیل ندارند .
تنها آن دسته از پناهندگانِ بالای 18 سالی که اجازه اقامت کسب کرده باشند اجازه تحصیل دارند .
زیر 18 سالها هم تنها تا Abitur حق تحصیل دارند و اگر پس از گرفتن Abitur اجازه اقامت دریافت نکنند میروند در هایم مینشینند سماق میمکند .

فرد بیکار هم همان طور که پیشتر در باره اش بحث شده و نشان داده شده نمیتواند ول ول بگردد و بیکار بماند و اول و آخر به زور هم که شده میفرستنش سر کار و تمام پولی که بهش داده اند را از حلقومش میکشند بیرون . این بیرون کشیدن هم از طریق مالیاتهای بسیار سنگین اینجاست و هم در صورتی که AG تشخیص دهد پولی که به فرد داده عادلانه نبوده به صورت پس گرفتن در اقساط است .

از همین رو افراد در آلمان برای اینکه بیکاریشان از طرف AG به رسمیت شناخته شود هر کلک و حقه بازی و ترفندی که به ذهنشان میرسد را پیاده میکنند از گرفتن گواهی Behindert ای از پزشک با رشوه و فیلم بازی کردن (در مورد بیماری های اعصاب و روان که با دستگاه رادیولوژی و آزمایش خون و ... قابل تشخیص نیست) بگیر تا درخواست Ausbildung و کلاس زبان و کار سیاه سفید و ...

یعنی یک پناهنده که اجازه اقامت دریافت نکرده باید خواب اینهایی که گفتید را ببینید و بتمرگد در هایم و اگر در برلین و هامبورگ و کلن و ... باشد حد اکثر ماهی 300 یورو پول بگیرد ! اگر هم در آلمان شرقی و آیزن هوتن و کمینیتز و اینها باشد جیره غذایی و بُنِ خرید آن هم اقلام مشخص از فروشگاه های مشخص دریافت کند و سماق بمیکد .

برای اینکه بدانید هایم چه جور جاییست :


2910 29112912291329142915


چه قدر انسانی و خوب و زیبا !!!!

مزدك بامداد
11-09-2013, 05:10 PM
نه دیگه اونطور نمیشه.
مثلا اینترنت جهانی آزاد رو هیچوقت کمونیست بوجود نمیاورد.
ما فرنود آوردم، شما یا پیغمبرید که آینده را میدیدید و
یا اینکه باید فرنود بیاورید که چرا کمونیست ها در جایی
که پیروزمند جهانی میشدند، اینترنت جهانی نمیساختند؟
از ترس چه کسی وچه چیزی ؟ یا از نداشتن مغز های فندی؟
و اگر چنین است چرا مغز های فندی در کمونیسم پدید نمی امده اند؟

پارسیگر

folaani
11-09-2013, 05:15 PM
ما فرنود آوردم، شما یا پیغمبرید که آینده را میدیدید و
یا اینکه باید فرنود بیاورید که چرا کمونیست ها در جایی
که پیروزمند جهانی میشدند، اینترنت جهانی نمیساختند؟
از ترس چه کسی وچه چیزی ؟ یا از نداشتن مغز های فندی؟
و اگر چنین است چرا مغز های فندی در کمونیسم پدید نمی امده اند؟

پارسیگر
بابا تو هم گیر میدی.
خب معلومه تفاوت داره بالاخره.
احتمال اینکه در کمونیسم این چیزها به این صورت فعلی تحقق پیدا کنن، کمتره طبیعتا.
در نظام سرمایه داری چون سرمایه و آزادی و امکانات بیشتری دست افراد مستقل هست، هرکس ایده ای نظری ایدئولوژی و هدف خودش رو داره، طبیعتا آمار خلاقیت و تغییر و تنوع هم بیشتر میشه.
یه جامعه ای که تمام یا بخش عمده کنترل مرکزی دست حکومت و یک حزب و تفکر و ایدئولوژی خاصی هست، طبیعتا خیلی کمتر این تنوع و آزمون و خطا و ریسک پذیری و غیره رو داره.
بعدم خب سرمایه داری که بدون اینکه پیروزمند جهانی بشه اینها رو بوجود آورد.
حالا کمونیسم باید حتما تمام دنیا رو بگیره تا بعد ببینم و دعا کنیم بالاخره این کارها رو بکنه؟
بنظرم خام خیالی خطرناکی باشه!

folaani
11-09-2013, 05:17 PM
در همون سرمایه داری هم حکومت از خیلی تغییرات و ریسک ها و چیزهای غیرعادی و پیشرو ممکنه خوشش نیاد به دلایل واضحی که همهء انسانها و حکومتها و منافعتشون دارن، ولی خوشبختانه در ساختارشون قدرت تحمیل این گرایش وجود نداره در اون حدی که در یک نظام مثلا کمونیسم هست.

sonixax
11-09-2013, 05:25 PM
تلخک بازی که فرنود نمیشود!
فرنود های فروپاشی شوروی در جای دیگر گفته شد!

چُس ناله و افسانه پردازی و اینکه آمریکا انگشتمان کرد پاره شدیم فرنود میشود ؟
شوروی به باد فنا رفت چونکه دیکتاتوری ، فاسد ، آدم کش ، جنایتکار و کمونیستی بود .

مزدك بامداد
11-09-2013, 07:23 PM
چُس ناله و افسانه پردازی و اینکه آمریکا انگشتمان کرد پاره شدیم فرنود میشود ؟
شوروی به باد فنا رفت چونکه دیکتاتوری ، فاسد ، آدم کش ، جنایتکار و کمونیستی بود .
:e057:

به گفت شما که نیست به فرنود و گواه و برگه است که ما آوردیم ولی
شما همچنان مارا با یاوه هایی که از شکم در میاورید سرگرم میکنید.


پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 07:36 PM
بابا تو هم گیر میدی.
خب معلومه تفاوت داره بالاخره.
احتمال اینکه در کمونیسم این چیزها به این صورت فعلی تحقق پیدا کنن، کمتره طبیعتا.
در نظام سرمایه داری چون سرمایه و آزادی و امکانات بیشتری دست افراد مستقل هست، هرکس ایده ای نظری ایدئولوژی و هدف خودش رو داره، طبیعتا آمار خلاقیت و تغییر و تنوع هم بیشتر میشه.
یه جامعه ای که تمام یا بخش عمده کنترل مرکزی دست حکومت و یک حزب و تفکر و ایدئولوژی خاصی هست، طبیعتا خیلی کمتر این تنوع و آزمون و خطا و ریسک پذیری و غیره رو داره.
بعدم خب سرمایه داری که بدون اینکه پیروزمند جهانی بشه اینها رو بوجود آورد.
حالا کمونیسم باید حتما تمام دنیا رو بگیره تا بعد ببینم و دعا کنیم بالاخره این کارها رو بکنه؟
بنظرم خام خیالی خطرناکی باشه!
اینهم بیجاست، هر جا که آدمها هستند، گوناگونی و رنگارنگی و پسند های گوناگون و
ایده های نو هست. در جهان سرمایه هم کسی نمیتواند ایده های خود را برآورده کند،
اگر پول /سرمایه نداشته باشد و باید پس از اینکه یک سرمایه داری را پیدا کرد و به او
پذیراند که این ایده بدرد خور است،آن سرمایه دار آماده میشود که ریسک کند و تازه به
بهره ی کلان تر هم به جیب سرمایه دار میرود. در کمونیسم هم کسی که ایده یخوبی دارد
باید نخست انجمن رایزنی خود و سپس بالاتر را به خوب بودن ایده ی خود خرسند کند
تا سرمایه ی نیازین برای درست کردن ایده اش، روادید بگیرد. پس میبینید که هیچ
دگرسانی میان ایندو نیست و باید نخست سرمایه ی نیازین روادید بگیرد. اگر هم سرمایه
دست خودش باشد و نیاز نباشد که خوبی ایده ی خود را به دیگران نشان دهد، بیم
این میرود که ایده اش چنان که گمان میکرده خوب نیست. اینگونه هر سال سدها
کمپانی در باختر زمین ورشکسته میشوند و ما تنها از ان چند تایی که کارشان گرفته
آگاه میشویم . بودن و نبودن سرمایه برای سرمایه گذاری هم پیوندی به اینکه سامانه ای
سرمایه داری و یا کمو نیستی است ندارد. اینکه نام یک سامانه "سرمایه داری" است،
نمیگویند که آنها برای هر کاری سرمایه نیازین را دارند!
---
پس اینکه میگوییم که در گاه پیروز شدن، برای این است که ان سرمایه ای که دولت
کمونیستی برای رودررویی با امپریالیست ها به هرز میدهد، در راه همین کارها که
فرمودید بکار میرود. وگرنه باید به ویتنام یاری کنیم که از دست بمب های دوستان
شما رها شوند و دیگر پولی برای ساختن رولزرویس تلایی بجای نمی ماند!

پارسیگر

homayoun
11-09-2013, 07:40 PM
مزدک گرامی شما همیشه از شوروی و اینگونه میشد و میبود سخن میگویید میشود از آماج خود بهتر بگویید که دوست دارید چه چیزی در اروپا یا هر جای جهان دگرگون شود؟ اگر کمنیست سر کار بیاید چه چیزی بهتر میشود و چه چیزی بدتر؟ کمنیسم با دین هم سرکار دارد؟ کمنیست مردم را برای کشتن دیگری میکشد یا به زندان میفرستد؟ کمنیست به چم کار نرمال برای همه و پول برای همه است یا اینکه کارگران کار کنند و به جای پول به آنها خانه ی سازمانی بدهند و خوراک؟
آیا چین که کشوری کمنیستی هست را دوستدارید؟ به نگر شما اکنون کدام کشور بهتر از دیگران کار میکند و به آرمان های شما نزدیکتر است؟
شاید اگر از سود کمنیسم و اینکه شوروی چه کرد که به سود مردم بود بگویید دیگران نیز آرمان های شما را ارج نهند!
سپاس

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 07:57 PM
پناهندگان بالای 18 سال در آلمان حق تحصیل ندارند .
تنها آن دسته از پناهندگانِ بالای 18 سالی که اجازه اقامت کسب کرده باشند اجازه تحصیل دارند .
زیر 18 سالها هم تنها تا Abitur حق تحصیل دارند و اگر پس از گرفتن Abitur اجازه اقامت دریافت نکنند میروند در هایم مینشینند سماق میمکند .

فرد بیکار هم همان طور که پیشتر در باره اش بحث شده و نشان داده شده نمیتواند ول ول بگردد و بیکار بماند و اول و آخر به زور هم که شده میفرستنش سر کار و تمام پولی که بهش داده اند را از حلقومش میکشند بیرون . این بیرون کشیدن هم از طریق مالیاتهای بسیار سنگین اینجاست و هم در صورتی که AG تشخیص دهد پولی که به فرد داده عادلانه نبوده به صورت پس گرفتن در اقساط است .

از همین رو افراد در آلمان برای اینکه بیکاریشان از طرف AG به رسمیت شناخته شود هر کلک و حقه بازی و ترفندی که به ذهنشان میرسد را پیاده میکنند از گرفتن گواهی Behindert ای از پزشک با رشوه و فیلم بازی کردن (در مورد بیماری های اعصاب و روان که با دستگاه رادیولوژی و آزمایش خون و ... قابل تشخیص نیست) بگیر تا درخواست Ausbildung و کلاس زبان و کار سیاه سفید و ...

یعنی یک پناهنده که اجازه اقامت دریافت نکرده باید خواب اینهایی که گفتید را ببینید و بتمرگد در هایم و اگر در برلین و هامبورگ و کلن و ... باشد حد اکثر ماهی 300 یورو پول بگیرد ! اگر هم در آلمان شرقی و آیزن هوتن و کمینیتز و اینها باشد جیره غذایی و بُنِ خرید آن هم اقلام مشخص از فروشگاه های مشخص دریافت کند و سماق بمیکد .

برای اینکه بدانید هایم چه جور جاییست :


2910 29112912291329142915


چه قدر انسانی و خوب و زیبا !!!!
پایه این نبوده که آلمان به همه ی بدبخت هایی که از کشور های سرمایه داری
جهان سومی ( که در دید شما هیچ پیوندی با سرمایه داری ندارند) از نداری و
بدبختی گریخته اند، بنز و دوست دختر هم بدهد! بزبان دیگر باید پایور کنید که
براستی پناهنده سیاسی هستید و نه انیکه از کشور گل و بلبل سرمایه داری
خودتان از نداری گریخته اید ! اگر بی هیچ سختگیری همه چیز به هر "پناهنده"
بدهند که همه ی جهان سوم قراضه ی سرمایه داری می ایند به آلمان !!
شما گویا سامانه ی همبودین را با نوانخانه ی همه ی جهان حیاط خلوت
امپریالیسم غاتی کرده ا ید!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 08:23 PM
مزدک گرامی شما همیشه از شوروی و اینگونه میشد و میبود سخن میگویید میشود از آماج خود بهتر بگویید که دوست دارید چه چیزی در اروپا یا هر جای جهان دگرگون شود؟ اگر کمنیست سر کار بیاید چه چیزی بهتر میشود و چه چیزی بدتر؟ کمنیسم با دین هم سرکار دارد؟ کمنیست مردم را برای کشتن دیگری میکشد یا به زندان میفرستد؟ کمنیست به چم کار نرمال برای همه و پول برای همه است یا اینکه کارگران کار کنند و به جای پول به آنها خانه ی سازمانی بدهند و خوراک؟
آیا چین که کشوری کمنیستی هست را دوستدارید؟ به نگر شما اکنون کدام کشور بهتر از دیگران کار میکند و به آرمان های شما نزدیکتر است؟
شاید اگر از سود کمنیسم و اینکه شوروی چه کرد که به سود مردم بود بگویید دیگران نیز آرمان های شما را ارج نهند!
سپاس

پارسیگر
:e00e:

آرمان کمونیسم ، پایان بهره کشی هومن از هومن است. به زبان دیگر شما این سزامندی را ندارید
که به هر بهانه و بنام هر آزادی، از یکی دیگر بسود خودتان کار بکشید. همچنان که برده داری
و رعیت داری امروزه دیگر ناروا شده، این سامانه نوین بهره کشی از کارگران و چاق شدن
سرمایه داران، از کراواتی گرفته تا آخوند و اقازاده ها، باید به پایان برسد و راه آن هم
جز کمونیسم چیزی دیگر نیست و راه دیگری پیدا نشده است. کمونیسم هم همین است که به
زبان ساده، همه کارخانه ها وابزار فراورش باید در دست همگان باشند. اینکه چه کسی
این "همگان " را نمایندگی میکند، میان گروه های چپ گوناگون و آنارشیست های سوسیالیست
و جز انها ، در ستیز است، یکی میگوید از راه تعاونی ها، و یکی مانند کمونیست ها میگویند
از راه رایزنگاه (شورا) های کارگری و کشاورزی و .. که سرانجام یک رایزنگاه آژگاهی و
بزرگ را هم کمی همانند پارلمان است را پدید میاورند و دولتی که این انجمن آژگاهی رایزنی
برای انجام کار ها بر میگزیند، گردانندگی کشور را، که در ان، سرمایه گذاری برنامه ریزی
شده برای هر چیز و چیزهای گوناگون است، انجام میشود. این که دادیک و پادافره بزهکاران
مانند آدمکشان چیست ، بسته به سامه های آن کشور و کم و بیشی بزه و درخواست مردم است.
همچنان که قانون دادیک پادافرهی در کشور های سرمایه داری هم گوناگون است و هتّا در
استان های خود امریکا هم یکسان نیست. دین در کشور کمونیستی دیگر یک ابزار سیاسی برای
جا زدن خود بنام نماینده ی خدا و امام زمان ویا عیسی ... نمیتواند باشد و یک باور خودینه است
و اگر کسی بخواهد از ان برای بدست اوردن بهره مندی های بیشتر سیاسی کژسود ببرد و بگوید
که نماینده ی امام زمان است، پدرش را در میاورند. یا اگر گفت خدا گفته که سرمایه دار باید آزاد
باشد، آنگاه باز پدرش را در میاورند ولی اگر خواست در خانه اش پـِهـِن گاو را بپرستد کسی
کاری به کارش نخواهد داشت و در این کار آزاد است!
اکنون در پی جنگ سرد و فشار های ارتشتاری و سرایداشتی امپریالیسم و جنگ افروزی های
فرسایشی مانند جنگ کره و ویتنام و نیکاراگوئه و کوبا و ... دیگر اردوگاه کمونیستی هستی
ندارد و چند تای دیگر که مانده اند باید ات ترس، دست به عصا راه بروند ولی همان ها ، مانند
کوبا ، نشان دادند که میتوان کشور نداری هم بود ولی آموزش و پروش و بهداشت و خانه و ..
را رایگان و ارزان نمود و به کسی هم سواری نداد. برای همین کوبا نمونه سرمشق بیشتر
کشور های امریکای لاتین هست و مردم بی بهره ی آنجا ها هم میخواهند مانند کوبا از دست
امپریالیسم و زالو های سرمایه دار در بیایند و برا نمونه در ونزوئلا مردم توانستند تا یک
اندازه ای به این آماج ها برسند و در دیگر کشور ها هم سرانجام چنین خواهد شد و سرمایه داری
در واپسین نگاه هیچ شانسی ندارد به یک فرنود ساده: سرمایه داران هر اندازه هم بارها و بارها
کارگران را شکست دهند، چون باز نیاز به انها و کار انها دارند، نمیتوانند انها را سراسر از
میان ببرند ولی کارگران چون نیازی به سرمایه داران ندارند، یکبار که بتوانند برآنها چیره
شوند، سرمایه هایشان را از دستشان گرفته و به دولت کمونیستی (= خودشان) خواهند داد
و سرمایه داران را نابود خواهند کرد. خوشبختانه از انجا که جهان دارد کم کم یکی میشود و
"دهکده" شده و کم کم جنگها هم جهانی میشوند و بحران ها هم جهانی میشوند و سیاستها
هم جهانی میشوند، واژگشت سرمایه نیز ، امیدوارانه در ترازی جهانی انجام خواهد شد،
که دیگر همه ی سرمایه داران باهم از میان رفته و اینگونه نباشد که مانند داستان سده ی
پیشین، تنها در بخشی از جهان، مانند روسیه چنین بشود و در بخش دیگر جهان اینها .
بتوانند باز خود را بسیج کنند و واژگشت را به ناکامی بکشانند. برای دریافت بهتر،
باید چنگار(سرطان) را تا واپسین یاخته زدود و گرنه بیمار پس از بهبودی کوتاهی دوباره
بدست چنگار میافتد!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 08:23 PM
مزدک گرامی شما همیشه از شوروی و اینگونه میشد و میبود سخن میگویید میشود از آماج خود بهتر بگویید که دوست دارید چه چیزی در اروپا یا هر جای جهان دگرگون شود؟ اگر کمنیست سر کار بیاید چه چیزی بهتر میشود و چه چیزی بدتر؟ کمنیسم با دین هم سرکار دارد؟ کمنیست مردم را برای کشتن دیگری میکشد یا به زندان میفرستد؟ کمنیست به چم کار نرمال برای همه و پول برای همه است یا اینکه کارگران کار کنند و به جای پول به آنها خانه ی سازمانی بدهند و خوراک؟
آیا چین که کشوری کمنیستی هست را دوستدارید؟ به نگر شما اکنون کدام کشور بهتر از دیگران کار میکند و به آرمان های شما نزدیکتر است؟
شاید اگر از سود کمنیسم و اینکه شوروی چه کرد که به سود مردم بود بگویید دیگران نیز آرمان های شما را ارج نهند!
سپاس

پارسیگر
:e00e:

آرمان کمونیسم ، پایان بهر کشی هومن از هومن است. به زبان دیگر شما این سزامندی را ندارید
که به هر بهانه و بنام هر آزادی، از یکی دیگر بسود خودتان کار بکشید. همچنان که برده داری
و رعیت داری امروزه دیگر ناروا شده، این سامانه نوین بهره کشی از کارگران و چاق شدن
سرمایه داران، از کراواتی گرفته تا آخوند و اقازاده ها، باید به پایان برسد و راه آن هم
جز کمونیسم چیزی دیگر نیست و راه دیگری پیدا نشده است. کمونیسم هم همین است که به
زبان ساده، همه کارخانه ها وابزار فراورش باید در دست همگان باشند. اینکه چه کسی
این "همگان " را نمایندگی میکند، میان گروه های چپ گوناگون و آنارشیست های سوسیالیست
و جز انها ، در ستیز است، یکی میگوید از راه تعاونی ها، و یکی مانند کمونیست ها میگویند
از راه رایجنگاه (شورا) های کارگری و کشاورزی و .. که سرانجام یک رایزنگاه آژگاهی و
بزرگ را هم کمی همانند پارلمان است را پدید میاورند و دولتی که این انجمن آژگاهی رایزنی
برای انجام کار ها بر میگزیند، گردانندگی کشور را، که در ان، سرمایه گذاری برنامه ریزی
شده برای هر چیز و چیزهای گوناگون است، انجام میشود. این که دادیک و پادافره بزهکاران
مانند آدمکشان چیست ، بسته به سامه های آن کشور و کم و بیشی بزه و درخواست مردم است.
همچنان که قانون دادیک پادافرهی در کشور های سرمایه داری هم گوناگون است و هتّا در
استان های خود امریکا هم یکسان ینست. دین در کسور کمونیستی دیگر یک ابزار سیاسی برای
جا زدن خود بنام نماینده ی خدا و امام زمان وی ا عیسی نمیتواند باشد و یک باور خودینه است
و اگر کسی بخواهد از ان برای بدست اوردن بهره مندی های بیشتر سیاسی کژسود ببرد و بگوید
که نماینده ی امام زمان است، پدرش را در میاورند. یا اگر گفت خدا گفته که سرمایه دار باید آزاد
باشد، آنگاه باز پدرش را در میاورند ولی اگر خواست در خانه اس پـِهـِن گاو را بپرستد کسی
کاری به کارش نخواهد داشت و در این کار آزاد است!
اکنون در پی جنگ سرد و فشار های ارتشتاری و سرایداشتی امپریالیسم و جنگ افروزی های
فرسایشی مانند جنگ کره و ویتنام و نیکاراگوئه و کوبا و ... دیگر اردوگاه کمونیستی هستی
ندارد و چند تای دیگر که مانده اند باید ات ترس، دست به عصا راه بروند ولی همان ها ، مانند
کوبا ، نشان دادند که میتوان کشور نداری هم بود ولی آموزش و پروش و بهداشت و خانه و ..
را رایگان و ارزان نمود و به کسی هم سواری نداد. برای همین کوبا نمونه سرمشق بیشتر
کشور های امریکای لاتین هست و مردم بی بهره ی آنجا ها هم میخواهند مانند کوبا از دست
امپریالیسم و زالو های سرمایه دار در بیایند و برا نمونه در ونزوئلا مردم توانستند تا یک
اندازه ای به این آماج ها برسند و در دیگر کشور ها هم سرانجام چنین خواهد شد و سرمایه داری
در واپسین نگاه هیچ شانسی ندارد به یک فرنود ساده: سرمایه داران هر اندازه هم بارها و بارها
کارگران را سکست دهند، چون باز نیاز به انها و کار انها دارند، نمیتوانند انهارا سراسر از
میان ببرند ولی کارگران چون نیازی به سرمایه داران ندارند، یکبار که بتوانند برآنها چیره
شوند، سرمایه هایسان را از دستشان گرفته و به دولت کمونیستی (= خودشان) خواهند داد
و سرمایه داران را نابود خواهند کرد. خوشبختانه از انجا که جهان دارد کم کم یکی میشود و
"دهکده" شده و کم کم جنگها هم جهانی میشوند و بحران ها هم جهانی میشوند و سیاستها
هم جهانی میشوند، واژگشت سرمایه نیز ، امیدوارانه در ترازی جهانی انجام خواهد شد،
که دیگر همه ی سرمایه داران باهم از میان رفته و اینگونه نباشد که مانند داستان سده ی
پیشین، تنها در بخشی از جهان، مانند روسیه چنین بشود و در بخش دیگر جهان اینها .
بتوانند باز خود را بسیج کنند و واژگشت را به ناکامی بکشانند. برای دریافت بهتر،
باید چنگار(سرطان) را تا واپسین یاخته زدود و گرنه بیمار پس از بهبودی کوتاهی دوباره
بدست چنگار میافتد!

پارسیگر

homayoun
11-09-2013, 08:52 PM
پس در کمنیسم کسی نمیتوانند کارخانه داشته باشد و کارگر بکار گیرد و پول هنگفتی از فروشش به جیب بزند؟
یا کسی که با ایده های مانند همبرگر و رستوران های دیگر ولدار نخواهد شد؟ کسانی مانند جاستین بیبر یا سدای درپیت خود پولدار نمیشوند؟
یا اگر میتواند باید پاژ(مالیات) گزافی بپردازد؟ نزدیک به کاری که آمریکا اکنون میکند؟
پیکار میان سازندگان برای داشتن فراورده بهتر بیشتر میشود یا کمتر؟
به گونه ای میتوان گفت کشور ترکیه
از ایران کمنیستی تر است. چون ارمان هایش به ارمان های که شما گفتید نزدیکتر است. کسی به نام دین پول به جیب نمیزند یا کشور ترکمنستان که آپ و الکتریسیته و تلفن یا برخی کلاس های زبان و آموزشگاه و سوخت رایگان یا خیلی ارزان دارند؟ چون ترکمنستان خیلی اینگونه است. به تازگی پیشرفت زیادی هم کرده.
چون کمنیسم از دید واژه چیز خوبی است ولی باورکردن چنین کشوری سخت است. چون در شوروی هم خیلی از مردم از این غمگین بودند.
در پایان به نگر من گرفتن پاژ (مالیات) زیاد از سرمایه داران و دادن آن به مردم کار خوبی است .
سپاس

پارسیگر

sonixax
11-09-2013, 11:07 PM
پایه این نبوده که آلمان به همه ی بدبخت هایی که از کشور های سرمایه داری
جهان سومی ( که در دید شما هیچ پیوندی با سرمایه داری ندارند) از نداری و
بدبختی گریخته اند، بنز و دوست دختر هم بدهد!

نه نبوده ! ما تنها پاسخ رویا پردازی مهربد را دادیم .



بزبان دیگر باید پایور[1] کنید که
براستی پناهنده سیاسی هستید و نه انیکه از کشور گل و بلبل سرمایه داری
خودتان از نداری گریخته اید !

البته بسیاری از همین پناهندگان از کمونیسم گریخته اند :))


اگر بی هیچ سختگیری همه چیز به هر "پناهنده"
بدهند که همه ی جهان سوم قراضه ی سرمایه داری می ایند به آلمان !!
شما گویا سامانه[2] ی همبودین[3] را با نوانخانه ی همه ی جهان حیاط خلوت
امپریالیسم غاتی کرده ا ید!

حداقل شرایط زندگی حق مسلم هر انسانیست ! نگه داشتن مردم در سگدونی های نظیر آنچه بالاتر هست به بهانه آنکه ببینیم راستی راستی پناهنده سیاسی هستی یا نه تنها و تنها نشان از ذات راستین سوسیالیسم دارد .

sonixax
11-09-2013, 11:18 PM
به گفت شما که نیست به فرنود[1] و گواه و برگه[2] است که ما آوردیم ولی
شما همچنان مارا با یاوه هایی که از شکم در میاورید سرگرم میکنید.

فرنود و برگه آوردید ؟ :e330::e105:
فقط نق زدید که آمریکا پول داشت ما نداشتیم (دروغ یکم) ، سرمایه دارها آسیب ندیده بودند ما اصلن نیست شده بودیم (دروغ دوم) ، آمریکا همه دنیایی که متحدش شدند را ساخت (دروغ سوم - که تازه همانجا هم گفتیم یک هیچ به نفع آمریکا) ، ما آدم کشتیم و جنایت کردیم به خاطر سه دروغ پیشین (دروغ چهارم) .
اینجا نه تنها این شما بودید که یاوه سر هم کردید بلکه دست هرچه آخوند است را از پشت بستید :))

Mehrbod
11-09-2013, 11:28 PM
نه نبوده ! ما تنها پاسخ رویا پردازی مهربد را دادیم .



خوب است که من هم هلند هم هتّا آلمان زیسته‌ام! :e402:

سخن شما در اینکه آلمان بهشت نیست هم درسته دوستِ من, ولی در همسنجی با آمریکا از پردیس هم آنورتر میرود.

اگرنه ب.ن. زمانیکه من هلند بودم از خودکشی پسر پناهنده‌یِ ایرانی هم خواندم (از روی فشارهایی که به وی آورده بودند) و همینجور با شیوه‌یِ پاژ فراوانی که
میگرفتند و فشارهایی که به برخی میاورد آشنا بودم و دزدی‌هایِ رواگ‌دار میان کوچگران (از دولت پول بیکاری گرفته, جای دیگر سیاه کار میکنند و ...) هم دست یکم آشنایی یافته
بودم, و اینها بدرستی کاستی‌ها و کژی‌هایی میباشند که هنوز نیاز به کار فراوان میدارند و در فرهود هم جز این بود باید شگفتزده میشدیم, زیرا نمونه‌وار خود آلمان یک چیزی است
میان هنبازگرایی و سرمایه‌داری و برای همین تنها از سرمایه‌داری پلید و اَبَر هومن‌ستیزانه‌یِ آمریکا که اگر نان نداشته باشید از گرسنگی میمیرید و اگر بیمار شوید و بیمه نداشته
باشید شما را کنار جوی ول میکنند (someone else's problem (http://en.wikipedia.org/wiki/Somebody_Else%27s_Problem)!) تا جان دهید (در آلمان بی بروبرگرد, هر که میخواهید باشید, بیمه داشته باشید یا نداشته باشید, شما زیر پوشش درمانی خواهید رفت ), بسیار بسیار بهتر
و هومن‌دوستانه‌تر است و همه‌یِ اینها را وامدار همین فشارهایی که به بهره‌کشان و سرمایه‌داران میآورند, میباشند.

درباره‌یِ کمپ‌هایِ پناهندگان هم دست یکم آنها را از نزدیک دیده ام (براه یک دوست افغان) و آن اندازه که سیاه‌نمایی کردید نیستند و شهر به
شهر دگرسان از هم هستند; روشنه برای من که از دوزخ ابدژرف سرمایه‌داریِ ناب ایران آمده ام, جاییکه پول نداشته باشید باید در سیاه‌ترین و ژرفترین تباهی شایند, در
اوج بدبختی و نداری جان بدهی و هیچکس هم چیزی درباره‌یِ شما هرگز ندانسته و نخواهد دانست, کمپ پناهندگان هلند بدرستی یک پناهگاه (haven) پذیرفتنی به شمار میرفت
و تازه ابدی هم نبود, زمانیکه پرونده‌یِ پناهندگی شما پذیرفته میشد به شما خانه و کاشانه‌یِ رایگان هم میدادند و سزامندیِ کمابیش برابر با دیگر شهروندان پیدا میکردید.


پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 11:36 PM
فرنود و برگه آوردید ؟ :e330::e105:
فقط نق زدید که آمریکا پول داشت ما نداشتیم (دروغ یکم) ، سرمایه دارها آسیب ندیده بودند ما اصلن نیست شده بودیم (دروغ دوم) ، آمریکا همه دنیایی که متحدش شدند را ساخت (دروغ سوم - که تازه همانجا هم گفتیم یک هیچ به نفع آمریکا) ، ما آدم کشتیم و جنایت کردیم به خاطر سه دروغ پیشین (دروغ چهارم) .
اینجا نه تنها این شما بودید که یاوه سر هم کردید بلکه دست هرچه آخوند است را از پشت بستید :))

نه پس روسیه پس از جنگ جهانی پولدار بود و آمریکا که از ١۵ میلیون برده کار میکشیده ندار و بی چیز بود؟
سرمایه دار ها در انسوی آبها در نیویورک آسیب دیده بودند و ما که هیتلر تا مسکو آمده بود آسیب ندیده بودیم !؟
آمریکا پیرنگ مارشال نداشت و شوروی میلیارد ها دلار پول ریخت تو آلمان خاوری ؟
...
پس بگذارید کمی هم بخندیم !!
:e412:
:e057:
:e057:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 11:41 PM
البته بسیاری از همین پناهندگان از کمونیسم گریخته اند :))
شما که هی گفتید کمونیسم از هم پاشیده، آنهم بیست سال پیش،
اکنون این پناهنده ها از کمونیسم امده اند؟ از چین بوده یا کوبا؟

:e105::e105:

حداقل شرایط زندگی حق مسلم هر انسانیست ! نگه داشتن مردم در سگدونی های نظیر آنچه بالاتر هست به بهانه آنکه ببینیم راستی راستی پناهنده سیاسی هستی یا نه تنها و تنها نشان از ذات راستین سوسیالیسم دارد .

خوب همان کشور های سرمایه داری آشغال ، این سزامندی را
از این ها گرفته اند، اکنون چرا باید آلمان به همه هتل و خانم بدهد؟

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 12:03 AM
نه پس روسیه پس از جنگ جهانی پولدار بود و آمریکا که از ١۵ میلیون برده کار میکشیده ندار و بی چیز بود؟

شوروی خیلی بیتشر از آمریکا منابع و نیروی کار و ... در اختیار داشت ! مگر اینکه شما مدعی باشید یک مشت بیابان بی آب و علف و بدون نفت و گاز و ... رو در اختیار داشته که در اون شرایط صبح به خیر :))


سرمایه دار ها در انسوی آبها در نیویورک آسیب دیده بودند و ما که هیتلر تا مسکو آمده بود آسیب ندیده بودیم !؟

مگه سرمایه دارها فقط توی آمریکا بودند ؟ :))))
تازه مگر همان آمریکایی هایشان نشسته بودند خودشان را باد بزنند بقیه این ور بجنگند !


آمریکا پیرنگ[1] مارشال نداشت و شوروی میلیارد ها دلار پول ریخت تو آلمان خاوری ؟

همان طور که گفتیم این یک هیچ به نفع آمریکا و سرمایه داریست ! نه به ضررش و برتری نظام سرمایه داری را میرساند .
به عکس شوروی گندیده ی مورد علاقه شما با اینکه انقدر بود :

2918

و منابع تمامی این سرزمینها را در اختیار داشت به معنای واقعی کلمه زیرش زایید !

مزدك بامداد
11-10-2013, 12:10 AM
شوروی خیلی بیتشر از آمریکا منابع و نیروی کار و ... در اختیار داشت
:e057::e057::e057:
داستان شب ...

Dariush
11-10-2013, 12:11 AM
ببخشایید[1]؟مگر نگفتید خواسته‌یِ بیشینگان[2]مشروعیتمیدهد؟ خوب انقلاب اسلامی و رای ٩٩%مردمبه
همینکشتن دگراندیش (کهبخوبی هردویمان میدانیم هم در اسلام هست,همدر جمهوری اسلامی)چگونهناگهان مشروعیت نداشت؟

یکبام و دو هوا؟

پسبپذیرید که دادمندی[3](قانونیت)ودادوندی[4](مشروعیت)دوچیز جداگانه هستند!
دروغ میگویید:شما گفتید که در ایران کشتن دگراندیشان قانونی است.قانونی است یعنی اینکه در قانون آمده است که مثلا یهودی را بکشید.اکنون به من نشان دهید که کجای قانون اساسی چنین ماده ای هست.دوم آنکه گفتم قانونی بودن الزاما سبب مشروع بودن نمیشود.۹۹درصد از مردم در سال ۵۷ اگر هم رای داده باشند امروز ۳۴ سال از آن گذشته است.درثانی اگر من براستی مطمین شوم ۹۹ درصد ازمردم به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و آنرا به عنوان حکومت خود میپذیرند آنگاه این دولت مشروع خواهد بود و من یا باید به قانون اساسی آن گردن نهم(اگرچهبا آن همسو نباشم)ویا از کشور خارج شوم.تنها کاری که من میکنم و میتوانم بکنم آگاهی بخشی در مورد چیزی است که میدانم نادرست است.مثلا من هم اکنون میدانم سیستم حکومت داری درعربستان نادرست است.اما کمابیش میدانم که در آنجا مردم به همین سیستم راضی هستند و آن را دوست میدارند(این یک گمان است و یکی از دلایلش هم این است که سالهاست در آنجا اعتراضی به حکومت نشده است).به همین خاطر دلیلی ندارد که آن را شایسته براندازی بدانم.درایران اما وضعیت دگرگون است و نه تنها سیستم حکومتی نادرست است بلکه نامشروع هم هست.


مننمیدانم,مگرکسی پیدا میشود که بخواهد واژگشت[5]کردهو اردوگاه کار اجباری و گور دسته جمعیدرست کند!؟خُب
روشنهاینها کژروی‌ها و کژکاری‌هایی بوده‌اندکه نمیبایستی پیش میامده‌اند,نکتهاینجاست که خاستگاه[6]آنهاچه بوده,کمونیسمیا سرمایه‌داری؟
آنچهشما نمیگیرید این است که خود همینهاواکنش‌هایی دربرابر فشار همه‌سویه‌ وگسترده‌یِ زورداران و سرمایه‌دارانبوده‌اند +پروپاگانداها‌یِگسترده که آنها را در کوس و کرناکرده‌اند.

اینکه نباید پیش میامدند اما آمدند را برای من روشن است که چرا و قبلا هم توضیح داده ام.انحصار قدرت لازمه اش سرکوب است و سرکوب هم به این چیزها میانجامد.
بازهمکه فرافکنی کردید.خواستگاهگور دسته جمعی و کشتار فله ای و غیرانسانیچه ربطی به سیستم سرمایه داریدارد؟!



پسشما نمیتوانید با کژروی‌هایِ کشورهایکمونیستی (کهانگیزه‌ها و خاستگاه کژرویِ آنها بیشاز
همهاز همین سرمایه‌داران بوده است)رااز بدیِ خود کمونیسم ببینید,مگرآنکه پیوندِ فرنودین[7]آنرانشان بدهید.
پیوند فرنودین را پنج باری هست که نشان دادیم:سیستم کمونیستی برای آن که بتواند سرمایه داری و سرمایه را کنترل کند به اقتدار و کنترل و انحصار نیاز دارد و انحصار قدرت را هم همانطور که گفتیم مایه فساد و تباهی وتبانی و خفقان و گور دسته جمعی و نقض حقوق بشر و...میشوند.سرمایه در کشور کمونیستی در دست دولت است و او تمام منابع خام و منابع انسانی کشور رادر انحصار خود دارد.ازسویی همانطور که گفتیم نیاز به انحصارقدرت سیاسی نیز دارد.تمام اینها برای برپایی یک سیستم فاسد دولتی بستر مناسبی را فراهم میکنند و بر ماست که از تجربه های تاریخی خود درس بگیریم و نگذاریم اینها یکجا جمع شوند تا بعد ناچار شویم دست به دعا برداریم که خدا کند دل دیکتاتور مابسوزد و بر ما رحم کند و کمتر ما را بکشدو بگذارد آزادی بیان باشد و دزدی نکند وفساد کلان براه نیاندازد و خفقان ایجادنکند و کشور را پر از زندان و گور دسته‌جمعی نکند و ....اینکه تمام تجربه های تاریخی پیش از این چنین بوده اند که دولتهایی که اقتدار و انحصارداشته اند همگی فاسد شده و جنایتکار ازکار درآمده اند سبب می‌شود که شانس بالایی برای فساد دولتهای بعدی وجود داشته باشد و این جمله را نمیتوان مغلطه استقرا نامید.بنابراین شرط هوشیاری ایجاب میکند که با انشاالله و ماشاالله پیش نرویم تا بعدا به غلط کردن افتاده و با میلیونها کشته و نابود شده بخواهیم آن را سرنگون کنیم.مادر جهان استدلال و منطق زندگی نمیکنیم و نیاز است که عقل سلیم خود را بکار گرفته و هوشیاری به خرج دهیم.برما بایسته است که پیش از آنکه همچون ایران سال ۵۷ به پاکنهادی دولت و رهبران خوداعتماد کرده و سپس به غلط کردن افتیم تاآنجا که میتوانیم از شرایط کافی و لازمبرای فراهم آمدن انحصار سیاسی جلوگیریکنیم.
شمارا نمیدانم ولی من وقتی از خانه بیرون می‌روم به اینکه انشاالله دزد به خانه‌ام نخواهد زد تکیه نکرده و در خانه‌ام راقفل میکنم.پس من جلوی امکان دزدی خانه‌ام را میگیرم ونمیگویم که حالا از کجا معلوم که دزد بیاید و خانه‌ام را بزند پس بیخیال قفل کردن درخانه.درمورد دولت همینطور .استعقل سلیم به من میگوید که پیشگیری بهتراز درمان است.


برپادِ باور شما,بدرستیهمان دو دو تا چارتا هست.سازکاربهره‌کشی +بازنگشتنهمه‌یِ بهره‌یِ افزوده —>ناکارآمدی[8]وهومنستیزی[9]سرمایه‌داری:
خیر.دودو تا چهار تا نیست و با یک اینفوگراف نمیتوان تمام بحث هایی که در این مورد دردرازنای این سالها پیرامون این موضوع بوده را نتیجه گیری کرد.من خود به نادرستی و ضدبشری بودن سرمایه داری باور دارم اما هرگز هم باور نمیکنم که برای آن یک راه رستگاری یگانه هست و بساکه ممکن است در مواجهه با دیگر سیستم ها(پلورالیسم)کاستیها و نادرستی های باور من نمایانده شود. شاید راههای بهتری نسبت به آنچه من می‌اندیشم برای این مساله وجود داشته باشد.شاید اساساً یک نادرستی لازم باشد.خلاصه آنکه جزمیت هرگز به خرج نخواهم داد.

و اینجا بسختی به بیراهه میروید, زیرا سازوکار[10] ساده بهره‌کشی را نمیگیرید و آنرا با "آزادی" — که لیبرال‌ها عاشق این
واژه هستند و از همینرو خودشان را "لیبرال" مینامند و به سرمایه‌داری هوواژه‌یِ[11] دهن پُرکنِ Free Enterprise میدهند و ... — نادرست میگیرید.
این هم بیربط است به سخن من و درنیافتم که مظنورتان چیست و به چه چیزی اشاره میکنید؟!

نمیشود که تنها شما ما را خمینی و خامنه‌ای و پیر[12] و جوان ببینید, پس آنچه میکارید میدروید
پس شما برای رخنمایی از رذالت خود نیاز به توهمی چون زشت یا نادرست دیدن واژه هایی چون جوان یا پیر دارید در حالیکه همگان میدانند که جوان اساسا تنها برای خطاب کردن بوده و اگر در آن اراده ای برای دوستانه خطاب کردن نبوده باشد آنگاه هرگز منظور بدی در آن نبوده در مورد پیر هم که دوبار گفتیم که معنای تحت الفظی آن مدنظر نبوده است و این شما هستید که همینطور بیشرمانه انگ میچسبانید به من که منظورم فلان بوده و بیسار بوده. خامنه ای که نگفتم اما در مورد خمینی نخست آنکه آنرا به شما نگفتم به جناب مزدک گفتم دوم اینکه برای بار سوم میگویم که من ایشان را به خمینی نبستم و تنها ارتباط سخنانی که از یک نوع طرز تفکر خاص نشات میگیرند را نشان دادم چرا که ما به خوبی میدانیم اندیشه های جزمی چون خمینی و اینک جناب مزدک چه در پی دارد. همه ی اینها هرگز در همسنجی با عمل زشت و شنیع ترور شخصیت شما نیست.


پاسخ آنچنانی ندارد, دگرسانی[13] دولت در سامانه‌یِ[14] کمونیستی تنها در این است که بهره‌کشی هومن[15] از هومن در آن با دادن مالکیت
ابزار فرآورش[16] به دولت (= نماینده‌یِ مردم) برچیده[17] شده تا بهره‌یِ آنها به همگان بازگردد, نه ٥% سرمایه‌دار که ٩٥% بنمایه‌ها[18] را از آن خود کنند.

این تنها دگرسانی مهادین[19] میان دولت کمونیستی و دولت لیبرال است. پس شما از همین یک دگرسانی میتوانید بکوشید بفرجامید[20] که اگر بجای ٥% مفتخور سرمایه‌دار,
دولت همه‌یِ سرمایه‌ها را در دست داشته و مالکیت آنها همگانی باشد چرا و چگونه به گنداب فاشیسم و ... فرو‌میرویم,
که تا اینجا تنها فرنودی[21] که شما و دیگر هواداران سرمایه‌داری توتی‌وار کرده‌اید از این بیرون نرفته:

هیچ دولت خوبی تاکنون دیده نشده, پس نباید قدرت بیشتر به دولت داد = سفسته‌یِ تعمیم ناروا, اگر هیچ قوی سیاهی دیده نشد, فرنود[21] بر اینکه قوی سیاه هستومند[22] نبوده و نمیتواند باشد نیست + سفسته‌یِ مصادره به مطلوب (پنداشت پرسش): برای ما روشن کنید که چرا دولت همیشه بد است؟
این شما هستید که طوطی وار در مورد نادرستی بهره کشی و سرمایه داری برای ما سخنرانی میکنید و خودتان هم کیف میکنید در حالیکه من بارها به نادرستی آن تاکید کرده ام. آنارشیسم باور دارد که دولت نهادی غیرضروری است که پتانسیلی بالا برای فساد دارد اما اینجا سخن از آنارشیسم و یا در مورد هر نوع دولتی نیست. بلکه اینجا بحث در مورد دولت کمونیستی است. این را هم توضیح دادیم که چرا دولت در این شکل امکان بسیار بالایی برای فساد و دیکتاتوری و استبداد و اقتدار و خفقان و انحصار دارد. اینکه چرا حتما دولت کمونیستی به این ورطه می افتد را من نباید توضیح دهم این شما هستید که باید توضیح دهید چرا چنین نمیشود. همانطور که وقتی من و شما داریم از خانه خارج میشویم و شما از من میخواهید که در را بدون قفل رها کنیم باید به من اطمینان دهید که دزد به خانه نخواهد زد. بنابراین این جنگولک بازی ها را برای ما درنیاورده و توضیح دهید که دولتی که ثروت و منابع کشور را در اختیار دارد و انحصار قدرت دارد چرا با اینکه شرایطی بسیار ایده آل برای تبدیل شدن به یک دولت فاسد استبدادی را دارد اما اینطور نمیشود. نه اینکه من توضیح دهم چرا حتما اینطور میشود.

سپس باید بفرمایید که چه دگرسانی‌ای[13] هست میان این دولت آژگاهیک[27], و این ٥% سرمایه‌داری که هماکنون همه‌یِ جهان را
در دست دارند؟ این ٥% که میتوانند با میلیارد‌ها دلار پول خودشان همه چیز را همانجور که دوست دارند و میپسندند دیسانده و ریخت بدهند؟
چگونه است هیچ عیبی ندارد کمتر از ٥% مردم این اندازه قدرت داشته باشند, ولی بجای آنها دولت که سر کار بیاید ناگهان زمین و زمان بهم دوخته میشوند!؟\
این را هم پیش از این توضیح دادیم که چرا این از آن خیلی بدتر است. گفتیم که دولتی که خفقان ایجاد میکند و استبدادی است و انحصار قدرت دارد و فرآیندهای دموکراتیک تغییر حکومت در آن نیست و هرگونه دگرگون خواهی در آن سرکوب میشود خیلی بدتر است چرا که اینجا مخالفان سیستم حکومتی امنیت جانی ندارند چون شفافیت وجود ندارد و ممکن است همینطور ناگهانی شبانه شما را ببرند یک جایی مخفیانه بکشند و کسی هم خبری از شما نداشته باشد و استبداد زاده میشود و فساد شانس بالایی برای وجود دارد و انحصار سیاسی شرایط بسیار سیاه و تیره ای بوجود میاورند و ... . کسانی هم که در سرمایه داری زندگی میکنند در جهنم و آتش که نیستند. اگرچه سرمایه های هنگفت در دست تعدادی اندک هست اما رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی الزاما پایین نیست و همچنین انحصار سیاسی وجود ندارد و مردم هر زمان که خواستند میتوانند نوع حکومت را تغییر دهند بدون آنکه میلیونها کشته بدهند. شفافیت هست و اینطور نیست که ۱۱۰۰ نفر را یک شب مخفیانه تیرباران کنند و ۸۰ سال بعد صدایش درآید و خفقان و سانسور دولتی نیست و رسانه های آزاد هست که در صورت وقوع چنین پدیده ای خشتک دولت را تبدیل به بادبان میکنند و کشور را یک حزب نمیگرداند و . ... .پس مخالفان و تحت ستمان در کشور سرمایه داری شاید تعدادشان بیشتر از کشور کمونیستی باشد اما بالاخره زندگی میکنند و کشته نمیشوند و به زندان فرستاده نمیشوند یا سرکوب نمیشوند و یا افراد به اجبار به نفع جمع نابود نمیشوند و میتوانند فعالیت سیاسی و مدنی برای تغییر حکومت و بهتر کردن شرایط خود داشته باشند.


آفرین, به همین میگویند سفسته‌یِ همراهی با بدان, زیرا اگر کسی مانند خامنه‌ای دشمن دشمن کند, به این معنی نیست که براستی دشمنی
آنجا نیست, مگر آنکه شما بخواهید با همانندی[28] سخن وی به خامنه‌ای منفور, چیره‌دستانه و سفسته‌گرانه یک "شباهت معنادار" جازده باشید.
این هم دروغ است چرا که توضیح دادم که من شباهت دو نوع اندیشه (جزمیت اندیشی) را نشان دادم. و کمتر کسی است که از سخنان مزدک گرامی منزجر نشده باشد که از خوردن خون انسانهایی که حالا به فرض بسیار هم شر و بد بودند لذت میبردند. در بدترین حالت هم که بخواهیم کسی را بکشیم همچون بربرها و وحشی ها لذت نبرده و شادی برپا نمیریم. پس این سخنان شما نادرست است.


خیر, ما اینجا "پیوند فرنودین[7]" میان سودِ آمریکا و بدبختی دیگران را نشان داده‌ایم. اگر نگاره‌یِ[29] بالا را یکبار خوب بنگرید و به سازوکار[10] بهره‌کشی نگرش کنید,
درمیابید که با دُزدی از بهره‌یِ افزوده‌ای که پیوسته فرآورده[30] (= بهره‌کشی) میشود, مایه‌یِ این میگردد که سرمایه‌داران نتوانند این روند بازی را تا ابد دنبال کنند و یکی از
راه‌هایِ نیازین[31] و بایسته[32] برای پایسته نمودن بیشترِ خودشان — تا یک آستانه‌ای — در این است که نیروی کار ارزان و بدبختی را درون نموده و در فرجام[33] به زیانِ این سرمایه‌دار, آن سرمایه‌‌دار سود کند.

پس زمانیکه سود شما در گروی زیان دیگری است, خودبه‌خود سخن ما که آمریکا بدنبال
یاری‌رسانی به دیگران نیست پایور[34] میشود, زیرا یاری‌رسانی به دیگر کشورها مایه‌یِ زیان وی است.

در هنبازگرایی[35] بوارونه, از آنجاییکه ما سامانه‌یِ[14] سود-سود (یا بُرد-بُرد = win-win) داریم, به زیان شماست که دیگران بدبخت و ندار باشند و از همینرو به آنها یاری‌میرسانید.
اینها هم چرند است چرا که تفسیر از انتها به ابتدا و تعمیم ناروا و بیخود است. آمریکا هم خیلی جاها به دیگران کمک مالی بلاعوض کرده است و شما جز تیوری توطیه یا سفسطه بن انگاره ی موردی چیز دیگری برای توضیح آنها ندارید. یعنی اینکه دلایل اقتصادی و سیاسی تنها دلایل کمکهای مالی آمریکا به کشورهای دیگر و سازمانهای حقوق بشر و نهادهای بین المللی نیست. پس سخن شما بازهم نادرست است.

از دانش‌هایِ پُرشمار مزدائیک[36] و رایانه و کژفرنودهای[23] اتان یک بهره‌یِ پیشبردین[37] بُرده و اینها را یکبار بآناکاوید[25].
همینکه شما از اخلاق والای خود بهره میبرید برای تمام ماها کافی است.

به زبان هر چه ساده‌تر:

آلمان = هزینه‌یِ رایگان برای زندگی و آموزش و پرورش و بیمه —> برساختن[38] نیروی کار
آمریکا = هزینه‌یِ زندگی و آموزش و پرورش و بیمه ... با خودتان —> دزدی نیروی کار + برسازش نیروی کار (با پول خودتان)
بازهم که حرف بیجا زدید. گفتیم که آمریکا به بسیاری از دانشجویان خارجی هزینه تحصیل را میدهد و انتظار اینکه هزینه زندگی را هم بخواهد بپردازد دیگر یک بی عدالتی بزرگ نسبت شهروندان خودش است. هزینه زندگی هم در آلمان نسبت به دیگر کشورهای اروپایی اصلا ارزان نیست و نسبت به ایران که فاجعه است و کسی چون جز اینکه پولدار باشد نمیتواند به آنجا برود برای درس خواندن. پس اگر آلمان بهتر از آمریکا نباشد بدتر از آن هم نیست. پس این سخنان بازهم بیخود است.


دریابید که اگر کسی هم آمریکا میرود با پول خودش میرود و چیزی را به او نداده‌اند که وامدار باشد, هنگامیکه کسیکه در آلمان میزیود[39] و از این بستر رایگان
بهره‌میجوید و به زمان بهره‌رسانی رسید چیزی بازنمیگرداند (زیرا آمریکا همینکه دید این آدم به درد میخورد, او را با پول و پیشاورد[40] بهتر میفریبد) نمک‌نشناسی کرده و دزدی نیروی کار رخداده است.
اینهم بیخود است. هیچ کجای جهان به شما رایگان چیز نمی آموزند و مسلم است که باید هزینه هایی کنید تا علم بیاموزید. آلمان هم همانطور که من گفتم و دیگر دوستان گفتند اصلا زندگی رایگان برایتان فراهم نمیکند. آمریکا هم سیستم دانشگاهی بسیار پیشرفته ای دارد و دانشگاههایش همیشه جزو برترین دانشگاهها هستند و مشخص است که دیگرانی که تمایل به علم آموزی دارند ترجیح میدهند که در جایی باشند که بهترین باشد. اکثریت مطلق فارغ التحصیلان دانشگاههای آمریکایی هم آمریکایی هستند .پس این سیستم پیش از آنکه برای دزدیدن نخبه های دیگر کشورها باشد برای خود آن سرزمین است. دزدی هم زمانی معنا دارد که دیگران را بفریبند تا به آنجا بیایند و سپس از رفتن آنها جلوگیری کنند. در حالیکه میبینیم کسان میروند آنجا با پول بورسیه درس میخوانند و علم و دانش فرا میگیرند و سپس هرگاه خواستند میتوانند به سرزمین خود بازگردند. اگر متخصصان بازنمیگردند به هر کسی ربط دارد جز آمریکا: میتوان گفت که کشور شما شرایط سیاسی اقتصادی و علمی دانشگاهی خوبی نداشته باشد, ممکن است بگوییم که آن متخصص نمکنشانس بوده اند , ممکن است بگوییم که دلش نخواسته و هر دلیل دیگر. همه ی اینها ربطی به خود آمریکا ندارد که برای مردمش سیستم دانشگاهی بسیار قوی ای فراهم کرده و حالا که مردم از اقصی نقاط جهان متمایل میشوند به آنجا بروند برای درس خواندن بگوییم آمریکا دزد است! مانند این است که دو نقاش در یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی خود را به نمایش گذاشته باشند و یکی بسیار تماشاگر داشته باشد و دیگری هیچ. آنگاه بگوییم آنکه تماشاگر بسیار دارد "دزد تماشاگر" است و باید تابلویش را برداریم یا خراب کنیم تا این یکی هم تماشاچی داشته باشد.



ما به شما از زندگی در آلمان میگوییم و اینکه هزینه‌یِ گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و خانه و بیمه و ... برای آلمانی‌ها و پناهنده‌ها و بیکاران و نداران از بیخ رایگان است, پس کسیکه از اینها برای سالها بهره میبرد و به زمان بازدهی و سودرسانی خودش رسید بدست آمریکا با پیشنهاد[41]
و پیشآورد‌هایِ[42] فریبنده قاپیده میشود
همانا دزدی نیروی کار بیشتر رُخ‌نداده است, آنگاه شما برمیدارید میگویید اینها مهند[43] نیست, مهند اینه آلمان ویزای[44] آموزشیک که میدهد, همراه با ویزای اقامت دائم نیست؟ (:
اینها را هم توضیح دادیم که بیخود است.
:e414::e414::e405:

مزدك بامداد
11-10-2013, 12:19 AM
به عکس شوروی گندیده ی مورد علاقه شما با اینکه انقدر بود :
و منابع تمامی این سرزمینها را در اختیار داشت به معنای واقعی کلمه زیرش زایید !
:e057::e057:
بیجاست، همه این کشور های اروپای خاوری ویرانه هایی بودند
که هیتلر بجای نهاده بود! تاه کشوری مانند لهستان در زمان
پیش از جنگ هم پخی نبود که بنمایه هایی هم برای کاری در
دست داشته باشد یا مجار و چک که یک مینی کشور ! بود و ..
آوردن بومنگار ( نقشه ی ) روس هم فرنود شمارا استوار
نمیسازد چون آن نیمی که در اروپا بود را هیتلر داغون کرده
بود و نیم دیگر که در آسیا بود، همه سیبری و تایگا و توندرا
و بودند. گویا از سیبری و پهناوری ان چیزی نشنیده اید؟
پس بگذراید ما هم یک بومنگار اینجا بگذاریم که یاد بگیرید!





2919
Damit Sie sehen, was Siberien ist!

2920
Vorstoß der Wehrmacht in Soviet Union

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 12:21 AM
خوب است که من هم هلند هم هتّا آلمان زیسته‌ام!

من هم یک بار برای مدتی یونان رفته ام پس تمام قوانینش را بلدم ؟



اگرنه ب.ن.[2] زمانیکه من هلند بودم از خودکشی پسر پناهنده‌یِ ایرانی هم خواندم (از روی فشارهایی که به وی آورده بودند) و همینجور با شیوه‌یِ پاژ[3] فراوانی که
میگرفتند و فشارهایی که به برخی میاورد آشنا بودم و دزدی‌هایِ رواگ‌دار میان کوچگران[4] (از دولت پول بیکاری گرفته, جای دیگر سیاه کار میکنند و ...) هم دست یکم آشنایی یافته
بودم, و اینها بدرستی کاستی‌ها و کژی‌هایی میباشند که هنوز نیاز به کار فراوان میدارند و در فرهود[5] هم جز این بود باید شگفتزده میشدیم, زیرا نمونه‌وار خود آلمان یک چیزی است
میان هنبازگرایی[6] و سرمایه‌داری و برای همین تنها از سرمایه‌داری پلید و اَبَر هومن‌ستیزانه‌یِ آمریکا که اگر نان نداشته باشید از گرسنگی میمیرید و اگر بیمار شوید و بیمه نداشته
باشید شما را کنار جوی ول میکنند (someone else's problem!) تا جان دهید (در آلمان بی بروبرگرد, هر که میخواهید باشید, بیمه داشته باشید یا نداشته باشید, شما زیر پوشش درمانی خواهید رفت ), بسیار بسیار بهتر
و هومن‌دوستانه‌تر است و همه‌یِ اینها را وامدار همین فشارهایی که به بهره‌کشان و سرمایه‌داران میآورند, میباشند.

در آمریکا در صورتی که بیکار شوید تا 6 ماه کمک هزینه دریافت میکنید که از گشنگی نمیرید ! پس این سخن بیجاست .
آنچه در آلمان در جریان است (گرفتن 50% درآمد به بهانه ارایه خدماتی که اغلب شامل حالت نمیشود) نه تنها انسانی نیست دزدی هم هست !
تازه هر چه دوز سوسیالیسم بالاتر میرود وضعیت بدتر هم میشود ! مانند سوئد که حداقل مالیاتش 30% است !!! باز دم آلمانی که درش سرمایه دری در جریانه گرم که حداقل مالیاتش 0 هست !

List of countries by tax rates - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_tax_rates)


درباره‌یِ کمپ‌هایِ پناهندگان هم دست یکم آنها را از نزدیک دیده ام (براه یک دوست افغان) و آن اندازه که سیاه‌نمایی کردید نیستند و شهر به
شهر دگرسان[7] از هم هستند;

اگر شما دیده اید من 2 سال درشان زندگی کرده ام ! این سخنان را دست کم به من نزنید !



روشنه برای من که از دوزخ ابدژرف[8] سرمایه‌داریِ ناب ایران آمده ام, جاییکه پول نداشته باشید باید در سیاه‌ترین و ژرفترین تباهی شایند[9], در
اوج بدبختی و نداری جان بدهی و هیچکس هم چیزی درباره‌یِ شما هرگز ندانسته و نخواهد دانست, کمپ پناهندگان هلند بدرستی یک پناهگاه (haven) پذیرفتنی به شمار میرفت
و تازه ابدی هم نبود, زمانیکه پرونده‌یِ پناهندگی شما پذیرفته[10] میشد به شما خانه و کاشانه‌یِ رایگان هم میدادند و سزامندیِ[11] کمابیش برابر با دیگر شهروندان پیدا میکردید.

سرمایه داری ناب میشود آمریکا نه ایران ! همانطور که پیشتر هم گفته ایم به فرضِ اینکه ایران سرمایه داری هم باشد اصلن ! قبل از سرمایه داری بودنش اسلامیست . و ما بیش از یک نمونه موفق نظام سرمایه داری در اختیار داریم و این در حالیست که محض رضای اسپاگتی حتا یک نمونه نظام موفق کمونیستی وجود نداشته و ندارد !
همین کشورهای سوسیالی فعلی را هم سرمایه داری را ازشان بگیرید ببینید چه گندابی میشود .


شما که هی گفتید کمونیسم از هم پاشیده، آنهم بیست سال پیش،
اکنون این پناهنده ها از کمونیسم امده اند؟ از چین بوده یا کوبا؟

یعنی شما فکر میکنید هنوز کره شمالی و ونزوئلا و یک سری کشور درپیتی کمونیستی دیگر یا کشورهایی که پیشتر کمونیسم تمام شیره جانشان را مکیده وجود ندارند ؟ :)))
تشریف بیارید داخل باغ !!!



خوب همان کشور های سرمایه داری آشغال ، این سزامندی[1] را
از این ها گرفته اند، اکنون چرا باید آلمان به همه هتل و خانم بدهد؟

تا آنجایی که ما میدانیم هیچ انسان عاقلی از آمریکای سرمایه داری به آلمان پناهنده نمیشود مگر اینکه مغز خَر خورده باشد یا ادوارد اسنودنی چیزی باشد :))
تمام پناهندگان یا از دست اسلام فراری هستند ! یا کمونیسم یا بدبخت بیچاره هایی هستند که پیشتر کمونیسم کشورشان را به گَند کشیده و توی 22 سال برای بازسازیشان توسط سرمایه داران عزیز زمان کمیست با توجه به خسارتهای وحشتناکی که وحوشی به نام کمونیستها به بار آورده اند .
اسلام هم که به جای اینکه بیشتر به سمت سرمایه داران غش کند به سمت کمونیستها غَش کرده :))

مزدك بامداد
11-10-2013, 12:46 AM
و انحصار قدرت را هم همانطور که گفتیم مایه فساد و تباهی وتبانی و خفقان و گور دسته جمعی و نقض حقوق بشر و...میشوند.سرمایه در کشور کمونیستی در دست دولت است و او تمام منابع خام و منابع انسانی کشور رادر انحصار خود دارد
گفته شد که چه سفسته ای در اینجاست، گویا هوش نکردید!
میخواهید دوباره در باره ی قوی سیاه و ۵% سرمایه دار
کلان که جهان در دستشان است سخن بگوییم دوباره؟



پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 12:56 AM
یعنی شما فکر میکنید هنوز کره شمالی و ونزوئلا و یک سری کشور درپیتی کمونیستی دیگر یا کشورهایی که پیشتر کمونیسم تمام شیره جانشان را مکیده وجود ندارند ؟ :)))
تشریف بیارید داخل باغ !!!
بیجاست،
شما در باغ نیستید. ستیز بر سر این بود که کسی از
ونزوئلا و کره شمالی و کوبا و .. به آلمان پناهنده نمیشود
همه اش یا آلمانی تبار های خود روسیه هستند، یا از
سویره و ایران و عراق و آفریقا و پاکستان و این کشور
های درب و داغون سرمایه داری که هیچ گونه پینه ی
کمونیستی هم به آنها نمیچسبد. هتّا با سریش پررویی !
به گفته ی شما، بیست و چند سال سال هم از فروپاشی
اردوگاه کمونیسم گذشته است و اینها اکنون سرمایه داری
بان هستند. مگر لهستان و چک و اسلواکی و مجار و بیلوروس
و اینها کمونیستی نبودند، ولی کسی از آنها به المان پناهنده
نمیشود. تازه استالین در بیست سال شوروی را اَبَرکشور
کرد، چرا سرمایه داری نتوانست در بیست سال این
کشور هارا گفتید پخی بکند!


پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:03 AM
سرمایه داری ناب میشود آمریکا نه ایران ! همانطور که پیشتر هم گفته ایم به فرضِ اینکه ایران سرمایه داری هم باشد اصلن ! قبل از سرمایه داری بودنش اسلامیست
:e415::e415::e415:
این سخن هم نشان از ناآگاهی و فریبکاری شما دارد، چرا که سرمایه داری یک سامانه سرایداشتی
است که هم در ایران هم در هندوستان و هم پاکستان و هم در آمریکا هست. با این دگرسانی که
سرمایه داری آمریکا پیشرفته تر و جهانخوار تر است و ایرا هنوز نتوانسته بحرین را هم بخورد!
اسلام هم یک دین (= ایدئولوژی روساختی ) است و نه یک سامانه ی سرایداشتی و شیوه فراورش.
برای اگاهی شما باید گفت که سیب را نمیتوان به گلابی افزود! برای اینکه بهتر هوش کنید، آمریکا
سامانه ی سرمایه داری دارد ولی دینش مسیحی است، هندوستان هم سرمایه داری است و دینش هندوست
ایران هم سرمایه داری است و دینش اسلام گندوگوز است ! اینها "قبل و بعد" ندارند، دو رج همگریز
( متنافر) هستند که یکی در باره ی روساخت ویکی در باره ی زیرساخت همبودین سخن میگوید !
اینهم درس رایگان سیب و گلابی برای شما دوست گرامی !
:e057:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:06 AM
شوید تا 6 ماه کمک هزینه دریافت میکنید که از گشنگی نمیرید ! پس این سخن بیجاست
Und danach selber schuld?
و پس از آنهم اگر کار پیدا نشد و از گرسنگی مرد، گناه خودش است و نه بحران بیکاری و سرمایه داری!
:e415:

sonixax
11-10-2013, 01:11 AM
بیجاست، همه این کشور های اروپای خاوری ویرانه هایی بودند
که هیتلر بجای نهاده بود!

و هیتلر سوسیالیست بوده :e415:


تاه کشوری مانند لهستان در زمان
پیش از جنگ هم پخی نبود که بنمایه[1] هایی هم برای کاری در
دست داشته باشد یا مجار و چک که یک مینی کشور ! بود و ..

اگر پُخی نبودند چرا اشغالشان کردید دو دستی چسبیده بودید ول نمیکردید ؟ لابد پُخ خیلی دوست دارید :))



آوردن بومنگار ( نقشه ی ) روس هم فرنود[2] شمارا استوار
نمیسازد چون آن نیمی که در اروپا بود را هیتلر داغون کرده
بود و نیم دیگر که در آسیا بود، همه سیبری و تایگا و توندرا
و بودند. گویا از سیبری و پهناوری ان چیزی نشنیده اید؟
پس بگذراید ما هم یک بومنگار اینجا بگذاریم که یاد بگیرید!

یا شوروی انقدر الاغ بوده که نتوانسته به درستی از منابع سیبری استفاده کند که مشکل سرمایه داران نیست :))
یا شاید هم استفاده میکرده برای شما بازگو کردنشان صرف نمیکند ؟ :)) کدامش است ؟
دست کم یک جا دروغ نگویید و صادق باشید ما یک صداقتی هم از مزدک در رابطه با تابوی ذهنی اش کمونیسم ببینیم .

Siberian natural resources - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Siberian_natural_resources)

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:35 AM
و هیتلر سوسیالیست بوده
جوک هفته!!
همه جهان میدانند که هیتلر فاشیست بود!

:e057:

Dariush
11-10-2013, 01:38 AM
این هم که نوکران و رسانه ها
و شیفتگان و گول خوردگان سرمایه ، دارند از "جنایت" های کمونیسم می نالند،
برای این نیست که دلشان به روزگار ان مردم و ان ستمدیدگان گرایندی میسوزد،
آنها در پی انند که هرگونه کنش در راستای بستن دست بهره کشان، در تخم خفه
شود کسی جلوی راه بهره کشی ها و چپاول های انان را نگیرد. ما نمیتوانیم
از ترس شانتاژ خاموش بمانیم، زمانی که گفته میشود که استالین ، مانند خودشان
مفت خور و در پی پول و پله بوده، و هتّا اگر به ما استالینیست هم بگویند، از
فرهود پدافند کرده و از فروزه های نیک استالین هم سخن خواهم گفت. اینکه
هیچ دارایی گرد نیاورد، همواره در نبرد با نیروهای تزاری و واپسگرا بود،
جوانی اش را در زندان سیبری و گریز از پلیس و یاری به باهماد کمونیست
و کارگران گذراند و با سازماندهی بزرگ، برای نمونه شهر استالینگراد را
در جوانی اش از دست نیروهای واپسگرا درآورد ( و از اینرو این شهر بنام
وی شد). با المان نازی پیمان نامه بست تا آن دیوانه را از مرزهای خود
بدور نگه دارد تا بتواند بنمایه پدافندی کشور را نیرومند سازد، (و خودش
گمان میکرد که تا سال ١۹۴٢ زمان دارد) او ساختاوری کشور را با جهشی
بزرگ و نوسازماندهی سرایداشت، که با ناسازگاری گروهی روبرو شد، به
پیش برد و سنگ پایه ی اَبَرکشور شدن شوروی را نهاد. در این میان ناچار
گروهی ناخرسند و کارشکن هم که از ارزشهای گذشته آویزان بودند، از
میان رفته یا گوشمالی شدند. دگرگزین آنهم این بود که این کارها نمیکرد و
شوروی از هیتلر شکست میخورد که آنگاه میگفتند چه آدم خوبی ولی خوب،
هیتلر برنده شده بود و همه ی دستاورد های همبود گرایانه که امروزه از
سر انها داریم را نداشتیم. همواره از بالای سر او شمشیر بیمداد نیروهای
دشمن بیگانه و نیروهای درونی بجای مانده از تزاریسم آویزان بود و این
نه تنها او بساکه همه کمونیست هارا به بدگمانی و درشتی دچار کرده بود.
میرگ و میر همه جا همراه کمونیست ها بود و هنوز هم هست. هتّا لنین هم
ترور شدو از زخم ان گلوله اندکی دیرتر جان سپرد. استالین نه تنها دارایی ای
گرد نیاورد، بساکه همواره جان خود و خانواده اش را سپر کشور شوروی
نمود، زمانی که ورماخت هیلتر به دروازه های مسکو رسید، بیشتر کشوریان
را به اورال فرستاد ولی خود دلیرانه در مسکو ماند تا مردم دلگرم و امیدوار
باشند. پسر خودش هم در جنگ با آلمان ها بود ( بسنجید با اخوند ها که نه
خود و نه فرزندشان را به جبهه نفرستادند مگر برای روضه خوانی آهنگرانی)
و این پسر بدست المان ها گرفتار شد و آلمان ها پیشنهاد دادند که پسر او
را برابر فیلدمارشال فون پاولوس باز پس دهند ولی او گفت که نمیتواند یک
"سرباز ساده" را با یک فیلدمارشال تاخت بزند و اندکی دیرتر، پسرش در
اردوگاه گرفتاران جنگی به تیر المان ها کشته گردید.

مزدک گرامی به قول خودتان هوش کنید هیچکدام این نوحه ها هرگز توجیحی برای جنایات استالین و آن رذالتها نمیشوند. در آن لینکی قبلا گذاشتم گوری یافته شده که ۱۱۰۰ نفر در آن تیرباران شده و دست جمعی دفن شده بودند و تمام اینها سال ۱۹۳۷-۱۹۳۸ رخ داده است. زمانیکه جنگی در میان نبوده. اینکار مشخصا یکی از جنایتهای پرشما دیگر استالین است که صرفا در جهت ارعاب و وحشت انجام شده است وگرنه مخفیانه و به آن شکلی غیرانسانی و رذیلانه شهروندانش را نمیکشت. تصویر زیر میدانید مربوط به چیست :
2924



در اینجا نخست وزیر تبعیدی لهستان به استالین لیستی از آفیسرهایی که در زمان اشغال لهستان توسط شوروی اعدام شده بودند و ناپدید بودند را میدهد و از او میخواهد که در مورد سرنوشت اینها توضیح دهد. استالین همه اینها را بیشرمانه و با دروغگویی تکذیب میکند. اما در سال ۱۹۹۲ یلتسین حکم اعدام آن آفیسرها را با امضای خود استالین رو میکند :
2925

پس از آنکه لهستان را میان خود و هیتلر تقسیم کرد مرتکب چنین جنایتهای جنگی کثیفی نیز شد. در مورد این چیزها سخن بسیار است اما این شما بودید که از روز نخست خود را مدافع سیستم استالینی-کمونیستی معرفی کردید و گفتید ایرادها و اشکالات عمو استالین را ما باید خودمان کمونیستها در میان خود حل کنیم و اجازه ندهیم که دیگران پررو شوند:)))

پیرامون پیمان او با هیتلر هم سخن زیاد است و گمانه دیگر و قوی تر این است که او میخواست که نخست آلمان اروپا را بگیرد سپس او با شکست دادن آلمان کل اروپا را تصرف کند. پس ما نمیتوانیم اینجا با قطعیت بگوییم هدف او از این پیمان با هیتلر چه بوده. دیگر آنکه نگهداشت کشور از تازش بیگانگان تنها هنر او نبوده و همین حکومت تزاری که پیاپی آن را میکوبید سالها پیش از استالین, روسیه را از دست ناپلیون با آن همه قدرت و لشکر نجات داد.
بنابراین به جای این نوحه هایی که شبیه به داستانهای رشادتها و دلاوری ها و عدالت خواهی های آخوندها از علی و حسن و حسین است اینها را برایمان توجیه کنید.

بیهوده نیست که
هم اکنون هم او در نگرسنجی ها میان مردم روس ، در جایگاه یکی از
پسندیده ترین رهبران تاریخی روسیه جای دارد.
این سفسطه را هم که دوستتان اسمش را خوب میداند.


پس میبینید که سخن
گفتن از دور و داوری از ایستار اینده به ایستار گذشته، در زمانی که به پر قو خو
گرفته, و بزرگترین نبرد زندگی مان زدن تخته کلید و چس ناله در اینترنت است,
نارواست، بویژه اینکه کار پروپاگاندیست های سرمایه و پیروزمندانی باشد
که تاریخ را بسود خود از نو مینویسند !
این هم سفسطه ای دیگر (اگر گفتید اسمش چیست؟) البته ما به ادبیات کمونیستی آشنا هستیم و به خوبی میدانیم که در این ادبیات تنها چریکها و وفداییان و آنها که در جنگ و نبرد بوده اند حق سخن گفتن و اظهار نظر دارند و شاید سخنشان پذیرفته شود و آنانکه در خانه خود نشسته اند بهتر است خفه خون بگیرند. :e057::e105::e405:

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:39 AM
اگر پُخی نبودند چرا اشغالشان کردید دو دستی چسبیده بودید ول نمیکردید ؟ لابد پُخ خیلی دوست دارید :))
بیجاست، باید برای رفتن به مستراح از حیاط گذشت
و برای گرفتن برلین باید ارتش سرخ از این کشورها
میگذشت و پس از جنگ هم پیمان نامه این بود که
هر ارتشی در خاکی که گرفته بماند. برای همین آمریکا
زود چترباز به برلین فرستاد که ما هم انجا را گرفته ایم !!
پس میبینید که اینجا هم سوادتان نرسید !

:e415::e415:

پارسیگر

Dariush
11-10-2013, 01:42 AM
گفته شد که چه سفسته ای در اینجاست، گویا هوش نکردید!
میخواهید دوباره در باره ی قوی سیاه و ۵% سرمایه دار
کلان که جهان در دستشان است سخن بگوییم دوباره؟

خیر این شما هستید که گویا نوشته ها را نمیتوانید بخوانید :



اما اینجا سخن از آنارشیسم و یا در مورد هر نوع دولتی نیست. بلکه اینجا بحث در مورد دولت کمونیستی است. این را هم توضیح دادیم که چرا دولت در این شکل امکان بسیار بالایی برای فساد و دیکتاتوری و استبداد و اقتدار و خفقان و انحصار دارد. اینکه چرا حتما دولت کمونیستی به این ورطه می افتد را من نباید توضیح دهم این شما هستید که باید توضیح دهید چرا چنین نمیشود. همانطور که وقتی من و شما داریم از خانه خارج میشویم و شما از من میخواهید که در را بدون قفل رها کنیم باید به من اطمینان دهید که دزد به خانه نخواهد زد. بنابراین این جنگولک بازی ها را برای ما درنیاورده و توضیح دهید که دولتی که ثروت و منابع کشور را در اختیار دارد و انحصار قدرت دارد چرا با اینکه شرایطی بسیار ایده آل برای تبدیل شدن به یک دولت فاسد استبدادی را دارد اما اینطور نمیشود. نه اینکه من توضیح دهم چرا حتما اینطور میشود.



بر ماست که از تجربه های تاریخی خود درس بگیریم و نگذاریم اینها یکجا جمع شوند تا بعد ناچار شویم دست به دعا برداریم که خدا کند دل دیکتاتور مابسوزد و بر ما رحم کند و کمتر ما را بکشدو بگذارد آزادی بیان باشد و دزدی نکند وفساد کلان براه نیاندازد و خفقان ایجادنکند و کشور را پر از زندان و گور دسته‌جمعی نکند و ....اینکه تمام تجربه های تاریخی پیش از این چنین بوده اند که دولتهایی که اقتدار و انحصارداشته اند همگی فاسد شده و جنایتکار ازکار درآمده اند سبب می‌شود که شانس بالایی برای فساد دولتهای بعدی وجود داشته باشد و این جمله را نمیتوان مغلطه استقرا نامید.بنابراین شرط هوشیاری ایجاب میکند که با انشاالله و ماشاالله پیش نرویم تا بعدا به غلط کردن افتاده و با میلیونها کشته و نابود شده بخواهیم آن را سرنگون کنیم.مادر جهان استدلال و منطق زندگی نمیکنیم و نیاز است که عقل سلیم خود را بکار گرفته و هوشیاری به خرج دهیم.برما بایسته است که پیش از آنکه همچون ایران سال ۵۷ به پاکنهادی دولت و رهبران خوداعتماد کرده و سپس به غلط کردن افتیم تاآنجا که میتوانیم از شرایط کافی و لازمبرای فراهم آمدن انحصار سیاسی جلوگیریکنیم.
شمارا نمیدانم ولی من وقتی از خانه بیرون می‌روم به اینکه انشاالله دزد به خانه‌ام نخواهد زد تکیه نکرده و در خانه‌ام راقفل میکنم.پس من جلوی امکان دزدی خانه‌ام را میگیرم ونمیگویم که حالا از کجا معلوم که دزد بیاید و خانه‌ام را بزند پس بیخیال قفل کردن درخانه.درمورد دولت همینطور .استعقل سلیم به من میگوید که پیشگیری بهتراز درمان است.

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:43 AM
یا شوروی انقدر الاغ بوده که نتوانسته به درستی از منابع سیبری استفاده کند که مشکل سرمایه داران نیست :))
مگر ما گفتیم دشواری سرمایه داران است، ما از دشواری های شوروی سخن گفتیم:
برای سود بردن از آنها نیاز به زیرسازه ها مانند راه وراه آهن و ماشین های کانی و
کوره های گدازش و .. اینها بوده انهم در سرمای جانفرسای سیبری . پس از جنگ
هم که شوروی داغون بود، آمریکا هم هنوز از اینرو در آلاسکا الاغ بازی میکند! !
:e415:

مزدك بامداد
11-10-2013, 01:49 AM
دیگر آنکه نگهداشت کشور از تازش بیگانگان تنها هنر او نبوده و همین حکومت تزاری که پیاپی آن را میکوبید سالها پیش از استالین, روسیه را از دست ناپلیون با آن همه قدرت و لشکر نجات داد.
چه سفسته ای!
چون تزار آنزمان از دست ارتش ناپلئون، رهای بخشیده، پس اینکه
استالین شوروی و جهان از دست ورماخت المان رهایی بخشیده، هنری نیست
که هیچ، گرفتن برلین هم هنری نبود و از بیخ هنر نزد یانکی ها هست و پس .
:e057:

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 01:51 AM
شما در باغ نیستید. ستیز بر سر این بود که کسی از
ونزوئلا و کره شمالی و کوبا و .. به آلمان پناهنده نمیشود
همه اش یا آلمانی تبار های خود روسیه هستند، یا از
سویره و ایران و عراق و آفریقا و پاکستان و این کشور
های درب و داغون سرمایه داری که هیچ گونه پینه ی
کمونیستی هم به آنها نمیچسبد.

سوریه و ایران که آویزون کمونیستها هستند که :)))
میماند عراق که آن هم بیشتر کردهایش آواره اروپا هستند به خاطر اسلامِ ننگین .
این هم آمار پناهندگانِ آلمان در سال 2009 :

2923

کوزوو !!! ویتنام !!! روسیه !!! :))
کره شمالی هم پناهنده دارد جانم ! زیاد ندارد چونکه حکومت کمونیستی کره شمالی هر کسی که کمونیسم نمیخواهد و میخواهد از آن جهنم رده فرار کند را میزند میکشد ، حکومت کمونیستی چین فراریانی که موفق به فرار شده اند را اگر بگیرد به کره شمالی جهت کار در اردوگاه های کار اجباری یا اعدام باز میگرداند!

این هم رفتاری که با فراریان میکنند :


http://www.youtube.com/watch?v=AREOsNnL7ag

دقیقه 00:58 تا 1:45


هتّا با سریش پررویی !
به گفته ی شما، بیست و چند سال سال هم از فروپاشی
اردوگاه کمونیسم گذشته است و اینها اکنون سرمایه داری
بان[1] هستند. مگر لهستان و چک و اسلواکی و مجار و بیلوروس
و اینها کمونیستی نبودند، ولی کسی از آنها به المان پناهنده
نمیشود. تازه استالین در بیست سال شوروی را اَبَرکشور[2]
کرد، چرا سرمایه داری نتوانست در بیست سال این
کشور هارا گفتید پخی بکند!

:))) لهستان و مجارستان و چک و اسلواکی شنگن هستند ! کسانی که از آن فرار میکنند اینجا اصلن نمیتوانند پناهنده شوند به جایش می آیند اینجا سیگونه و گدا میشوند :))
یه لیوان میگیرند دستشون میگند bitte bitte alles gutte bitte :e415:



این سخن هم نشان از ناآگاهی[1] و فریبکاری شما دارد، چرا که سرمایه داری یک سامانه[2] سرایداشتی[3]
است که هم در ایران هم در هندوستان و هم پاکستان و هم در آمریکا هست. با این دگرسانی[4] که
سرمایه داری آمریکا پیشرفته تر و جهانخوار تر است و ایرا هنوز نتوانسته بحرین را هم بخورد!

و همان طور که گفتیم در سیستم سرمایه داری دست کم یک نمونه موفق هست (که شمارش بسیار بیشتر از یکیست) ، کمونیسم گندیده شما که یک نمونه موفق هم نداشته که :))
و جالبه که کشوری چون ایران رو که آویزون کمونیستهاست و رفتارشان بیشتر شبیه کمونیستهاست تا سرمایه داران میبندید به لیبرال ها :))
یک عمامه در اولین فرصت برای خودتان بخرید .



برای اگاهی شما باید گفت که سیب را نمیتوان به گلابی افزود!

سیب - گلابی هم به بازار آمد
(http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100886616386)
:e415::e415:



برای اینکه بهتر هوش کنید، آمریکا
سامانه ی سرمایه داری دارد ولی دینش مسیحی است، هندوستان هم سرمایه داری است و دینش هندوست
ایران هم سرمایه داری است و دینش اسلام گندوگوز است ! اینها "قبل و بعد" ندارند، دو رج[6] همگریز
( متنافر) هستند که یکی در باره ی روساخت ویکی در باره ی زیرساخت همبودین[7] سخن میگوید !
اینهم درس رایگان سیب و گلابی برای شما دوست گرامی !

خوب گویا باید درس سیاست هم به جناب مزدک بدهیم !
آمریکا سیستم سرمایه داری دارد و نوع جمهوری فدرال است ! دین مردمش ربطی به سیستم حکومتیش ندارد و دین نقشی در تصمیمات سیاسی کشور ندارد یعنی سیستم سکولار است ! همچنین از آنجایی که فدرال است دولت هر ایالت مجموعه قوانینی هم برای خودش دارد!
هند نیز به همچنین .
ایران حکومت جمهوری اسلامی دارد که یک چیز من درآوردی است و همزمان با کمونیسم و کاپیتالیسم و سوسیالیسم و ... سر جنگ دارد (نه شرقی نه غربی) ولی شیوه پیاده سازی سیستم بیشتر از آنکه به سرمایه داری بخورد به همان سرمایه در دست دولت (کمونیسم) شبیه است که البته درش مقداری پارتی بازی هم میشود و سرمایه میرود در دست دولت و وابستگان دولت که پیشتر بحثش شده نیازی نمیبینم دوباره همه را توضیح دهم ! هوش درست و حسابی + صداقت داشته باشید فهم میکنید چه گفته ام . نداشته باشید هم که باز اراجیف سر هم میکنید و عکس عسگر اولادی خدا بیامرز را میگذارید میگویید این سرمایه دار است پس ایران سرمایه داریست :))

در ضمن پرم پی 109 گیرتان آمد خوردید مزه اش را برای ما تعریف کنید :e415:


و پس از آنهم اگر کار پیدا نشد و از گرسنگی مرد، گناه خودش است و نه بحران بیکاری و سرمایه داری!

همان طور که پیشتر گفته ایم کسی که طی مدت شش ماه در بزرگترین اقتصاد دنیا و تشنه ترین بازار کار دنیا کار پیدا نکند گاگولی بیش نیست و همان بهتر که برود ور دست آغا استالین :))

Dariush
11-10-2013, 01:56 AM
چه سفسته ای!
چون تزار آنزمان از دست ارتش ناپلئون، رهای بخشیده، پس اینکه
استالین شوروی و جهان از دست ورماخت المان رهایی بخشیده، هنری نیست
که هیچ، گرفتن برلین هم هنری نبود و از بیخ هنر نزد یانکی ها هست و پس .
:36:
عه؟ چه کسی بود که همش پز میداد که استالین هنر کرده شوروی ای که از دست تزارها درب و داغان شده بود در مقابل هیتلر محافظت کند و من هم نگفتم هنر نکرده بلکه گفتم این تنها هنر او نبود بلکه پیش از او همان تزارهای به قول شما پیزوری نیز ناپلیون را شکست داده بودند و روسیه از اشغال او در امان داشته بودند.
:e330::e11b:

sonixax
11-10-2013, 02:17 AM
جوک هفته!!
همه جهان میدانند که هیتلر فاشیست بود!

نه عزیزم موسولینی فاشیست بود :e415:
هیتلر ناسیونالیست سوسیالیست بود ! یعنی معتدل تر از چیزی که شما هستید (ناسیونالیست کمونیست) :e105:




بیجاست، باید برای رفتن به مستراح از حیاط گذشت
و برای گرفتن برلین باید ارتش سرخ از این کشورها
میگذشت و پس از جنگ هم پیمان نامه این بود که
هر ارتشی در خاکی که گرفته بماند. برای همین آمریکا
زود چترباز به برلین فرستاد که ما هم انجا را گرفته ایم !!
پس میبینید که اینجا هم سوادتان نرسید !

لابد بعدش هم پیمان نامه این بود که دو دستی بچسبد و برای مردمی که کمونیسم نمیخواهند تانک به خیابان بیاورد :))
پس باز هم میبینیم که مزدک زد به صحرای کربلا .

sonixax
11-10-2013, 02:19 AM
مگر ما گفتیم دشواری سرمایه داران است، ما از دشواری های شوروی سخن گفتیم:
برای سود بردن از آنها نیاز به زیرسازه ها مانند راه وراه آهن و ماشین های کانی و
کوره های گدازش و .. اینها بوده انهم در سرمای جانفرسای سیبری . پس از جنگ
هم که شوروی داغون بود، آمریکا هم هنوز از اینرو در آلاسکا الاغ بازی میکند! !

بله شما گفتید شوروی جر خورد چون سرمایه دارها انگشتش کردند !
چه انگشت کلفتی دارند این سرمایه دارها :))

folaani
11-10-2013, 06:57 AM
در جهان سرمایه هم کسی نمیتواند ایده های خود را برآورده کند،
اگر پول /سرمایه نداشته باشد و باید پس از اینکه یک سرمایه داری را پیدا کرد
اینطوری نیست که تحقق هر ایده ای نیاز به سرمایهء هنگفت داشته باشه.
در خیلی موارد میشه از کوچک و محدودش هم شروع کرد. بعد که کار گرفت و پول یا کمکی هم رسید، کار گسترش پیدا میکنه. در تاریخ شرکتها و بیزینس ها و ابتکارات و اختراعات، از این سرگذشت ها زیاده.
بعضی ها هم ایدشون رو نگه میدارن تا مدتی که شده از کار دیگری هم پول و سرمایهء اولیهء کافی جمع کنن.
خیلی ها بعد از اینکه از راه دیگه ای پولدار شدن میان و ایده هایی رو که روزی داشتن عملی میکنن.
بعد بعضی کارها اصلا از راه کمک های داوطلبانه افراد علاقمند و گروهها و عموم انجام میشه. مثلا چند میلیون دلار بودجهء ویکیپدیا هر ساله داره اینطوری تامین میشه. البته بدیهی هست که این وسط ممکنه افراد ثروتمند و سرمایه دارها هم براش پول خرج کنن. ولی شما نمیتونید بگید که سرمایه دار و افراد ثروتمند فقط برای سود و تجارت خودشون پول خرج میکنن. نه اونا هم آدمن و علاقمندی و تفریح و انسانیت رو بالاخره کم یا بیش میشناسن و میخوان.
شما خیلی قضایا رو سعی میکنید مطلق و ساده کنید.
اما در عمل اینطور نیست.



در کمونیسم هم کسی که ایده یخوبی دارد باید نخست انجمن رایزنی خود و سپس بالاتر را به خوب بودن ایده ی خود خرسند کند تا سرمایه ی نیازین برای درست کردن ایده اش، روادید بگیرد. پس میبینید که هیچ
دگرسانی میان ایندو نیست و باید نخست سرمایه ی نیازین روادید بگیرد.
همونطور که گفتم این امکان در کمونیسم خیلی محدودتره.
چون یک گروه خیلی معدودتری مجوز هزینه ها و تغییرات در اجتماع رو صادر میکنن. و برای هرچیزی هم این کار رو نمیکنن. اصولا تفکر و سیستم بسته تریه. سیستمی که فقط به کار و تعادل و ثبات فکر میکنه.
کمونیسم شاید از نظر ثابت موندن و تعادل و عدالت اجتماعی در کل خوب باشه، ولی درش تنوع و خلاقیت و تغییر و پیشرو بودن به شدت کاهش پیدا میکنه نسبت به نظام سرمایه داری.


اگر هم سرمایه دست خودش باشد و نیاز نباشد که خوبی ایده ی خود را به دیگران نشان دهد، بیم
این میرود که ایده اش چنان که گمان میکرده خوب نیست. اینگونه هر سال سدها کمپانی در باختر زمین ورشکسته میشوند و ما تنها از ان چند تایی که کارشان گرفته آگاه میشویم.
بله همینطوریه. ولی اونایی که اهل تلاش باشن باز میرن از راه دیگه ای تلاش میکنن و خیلی هاشون به موفقیت در زمینه های دیگری ممکنه برسن.
این نظام یک چیزی هست که تاحد زیادی بر اتفاقات و تصادفات و تعادل های طبیعی استواره.
و نمیاد بخواد این مسائل رو به زور ساده و مطلق و محدود بکنه.
بخاطر همین این یک نظامی هست که به طبیعت نزدیکتره و در خیلی موارد شبیه سیستمهای بیولوژیک عمل میکنه.
خلاقیت و تنوع و تغییر اونم بخاطر همین شباهت به طبیعت داره.
چیزی که ما شاهد هستیم در طبیعت بر اثر همین تصادفات طبیعی اولیه و فرگشت، در نهایت حیات و ما و این همه تنوع ایجاد شده.
یک فیدبک طبیعی هم در این سیستمها وجود داره.
و آزمون و خطا جزیی از ذات اونهاست.
و خیلی پیشرفت ها فقط به این شکل احتمال کافی برای تحقق دارن.
خیلی کشفیات علمی هم در تاریخ از یک تصادف آغاز شدن.
یا یکی صرفا برای تفریح میخواسته کاری بکنه و در نهایت ازش چیزهای ارزشمند و بدردبخوری درآمدن.
بهرحال اینها هست.
هیچ چیزی نمیتونه جای این تنوع و آزمون و خطا و تصادفات رو بگیره.
ولی خب با این وجود نمیشه گفت این سیستم بی نقص و بی خطره و لزوما سیستم بهتری هست. اما چیزی که من بنظرم میاد و تا اینجا خواستم بگم اینه که این تنوع و تصادف بهرحال منجر به رخدادهای جالبی میشه که بعضا به دستاوردهای شگفت آوری منجر میشن در نهایت. اما اینکه سرانجام این سیستم با هرج و مرج طبیعی اون چی باشه، نمیدونم. شاید هم سرانجام به نابودی خودش منجر بشه.

folaani
11-10-2013, 07:06 AM
فکر کن مثلا ما چند نفر دوستیم.
من یه ایده ای دارم.
بعد میام با شما درمیان میذارم میگم بچه ها ایدهء خوبیه بیایید با هم روش کار کنیم پولامون رو جمع کنیم سرمایه گذاری کنیم یه بیزینس راه بندازیم.
خب میدونید از این موارد کم نبوده که سرانجام هم این افراد موفق شدن. هرچند بقول شما شکست هم درش زیاد بوده که مردم بطور معمول ازش خبردار نمیشن. اما همون موارد موفقیت و نتیجهء این هرج و مرج تصادفات طبیعی هست که در نهایت منجر به جهش های موفقیت آمیز و بعضا واقعا مهم و انقلابی هم شده.
بله در این سیستم طبیعی هست که تعداد زیادی تصادف نافرجام، و شکست، وجود داره، و هزینه هایی که برای اینها شده، اما اون موارد موفقیتی که بوجود میان، در هیچ سیستم دیگری شاید بوجود نیان و اینقدر شانس برای وقوعشون نباشه. چون یک فرایندی هستن که با احتمالات طبیعی رخ میدن. مثل تاسی که باید به تعداد کافی بندازی تا یک ترکیب خاصی بالاخره رخ بده.
در یک نظام کمونیستی فکر نمیکنم این مثالها صادق باشه.
یعنی اینطور نیست که من بیام با چندتا دوستم بگم بچه ها من یه ایده ای دارم و بیایید بیزینس راه بندازیم (یا صرفا یک کار از روی علاقمندی شخصی و به موفقیت مالی اون اولویت اول رو ندیم)، و بقیهء ماجرا.
کمونیسم تاجاییکه میدونم چنین سیستمی نیست.
اون کجا که آدم با دوستاش هم بتونه به این راحتی و صمیمیت این کار رو بکنه، اون کجا که باید توجیه بیاری برای یکسری مقامات و سلسله مراتب بروکراتیک، که آیا نیازی ببینن سود کافی درش ببینن بالاخره سرمایه ای بدن مجوزی صادر کنن یا نه. حتی اگر سرمایه رو خودت بدی بازم شاید مجوز ندن هرکس هرکاری بکنه هر بیزینس و فعالیتی میخواد راه بندازه.
غیر از اینه؟

باید توجه داشت که خیلی چیزها از قبل قابل تشخیص و پیشبینی نیستن.
خیلی پدیده ها، تغییرات، تصادفات، چیزهایی که در آینده پیش میان، اینا رو نمیشه از قبل تشخیص داد و پیشبینی کرد. بخاطر همین شانس آزمون اینها و سرمایه گذاری و کار روشون، در یک نظام کمونیستی که هرچیزی باید از پیش ارزیابی و ثابت بشه و بهش مجوز داده بشه، تقریبا وجود نداره.
اما در نظام سرمایه داری اینقدر محدودیت نیست. حتی یک دیوانهء پولدار هم ممکنه پولاش رو روی کار بظاهر مسخره و اشتباهی صرف بکنه، که در نهایت چیز دیگری ازش بیرون بیاد که هیچکس پیشبینی نمیکرده.

البته درست که در این سیستم میتونیم بگیم همینطوری هزینه ها و وقت و انرژی هم ممکنه به میزان زیاد هدر بره، اما من بحث تنوع و خلاقیت رو دارم و فعلا با کلیت و برآیند و مجموع سود و ضرر این سیستم در کل و در نهایت کاری ندارم.
واقعیت اینه که این تنوع و خلاقیت، یک فرایندی هست که تاحد زیادی با همین آزمون و خطاهای حتی کورکورانه و تصادفات طبیعی و آمار و احتمالات رابطه داره.

kourosh_bikhoda
11-10-2013, 08:42 AM
سرمایه داری یک سامانه[2] سرایداشتی[3]
است که هم در ایران هم در هندوستان و هم پاکستان و هم در آمریکا هست.
متاسفانه این طنابی که بهش آویزونید پوسیدست:
همین سخن شما نشون میده که وجه مشترک این کشورها سیستم اقتصادیشون هست. بنابر این چیزی که باعث پیشرفت یا پسرفتشون میشه این وجه مشترک نیست بلکه وجه افتارقشون هست. پس تخم مرغی رو که برداشتید بذارید سرجاش که صاحابش رسید.

مزدك بامداد
11-10-2013, 10:49 AM
متاسفانه این طنابی که بهش آویزونید پوسیدست:
همین سخن شما نشون میده که وجه مشترک این کشورها سیستم اقتصادیشون هست. بنابر این چیزی که باعث پیشرفت یا پسرفتشون میشه این وجه مشترک نیست بلکه وجه افتارقشون هست. پس تخم مرغی رو که برداشتید بذارید سرجاش که صاحابش رسید
بیجاست.

زیر فرش جارو کردید که پیشرفت یکی از کامیابی در چپاول بوده،
برای نمونه ان میلیونها برده ای که از آفریکا آوردند و به گاری بستند ...

مزدك بامداد
11-10-2013, 10:57 AM
:36:
عه؟ چه کسی بود که همش پز میداد که استالین هنر کرده شوروی ای که از دست تزارها درب و داغان شده بود در مقابل هیتلر محافظت کند و من هم نگفتم هنر نکرده بلکه گفتم این تنها هنر او نبود بلکه پیش از او همان تزارهای به قول شما پیزوری نیز ناپلیون را شکست داده بودند و روسیه از اشغال او در امان داشته بودند.
:e330::e11b::e057:

بیجاست،
نشان میدهد که آگاهی ندارید. ما از سال ١۹١۷ سخن میگوییم که کشور روس
از واپس مانده ترین ها بود و در جاییکه دیگران سامانه ی بهتری داشتند،
این ها هنوز سامانه سرفاژ تزاری کهنه داستند. اینکه تزار ها در گذشته
زمانی نیرومند هم بوده اند( مانند ایوان مخوف) ، به بازه ی زمانی خودشان
بر میگردد که دیگر کشور ها هم با آنها در یک تراز بودند. برای نمونه داستان
ناپلئون به سالهای ١۸١۰ بر میگردد و به سد سال پیش ازسخن ما . در آنزمان
روس هنوز اینهمه واپس نمانده بود، پس سخن شما مانند این است که احمدی نژاد
را با کوروش بسنجید، خب ایران آن زمان کجا و ایران این زمان کجا. پس این هم یک
سفسته بیش نبود که "تزار" را برابر تزار گرفته و از روی ناآگاهی یا کم هوشی انجام دادید.

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 11:17 AM
پیرامون پیمان او با هیتلر هم سخن زیاد است و گمانه دیگر و قوی تر این است که او میخواست که نخست آلمان اروپا را بگیرد سپس او با شکست دادن آلمان کل اروپا را تصرف کند.
:e415::e415::e415::e415:
این هم یکی از جوک های بامزه شیفتگان سرمایه است!
استالین میخواست آلمان را بگیرد!؟ ها ها ....
شما اگر تاریخ میخواندید میدید که امپراتوری انگلیس هم هتّا از آلمان میترسید
و نخست وزیر انگلیس، چمبرلن، به آلمان رفت و به گرفتن کشور چک از سوی
آلمان روادید داد، از ترس اینکه جنگ نشود، خود انگلیس هم زیر جنگ با آلمان
زاییده بود و با اینکه آلمان درچندین جبهه جنگ میکرد، نمیتوانست به تنها از
پس او برآید. اکنون شما میایید یاوه بافی میکنید که استالین میخواست آلمان
و اروپا را بگیرد؟ ناآگاهی و نادانی ، یا بی شرمی و پررویی میخواهد که
بتوان چنین افسانه هایی را سرهم بندی کرد. به وارونه ولی در تاریخ هست
که استالین گفته است که او گمان میکرده تا سال ١۹۴٢ زمان دارد* و آنگاه
چشم براه تازش هیتلری بوده. پس پیمان نامه ی لهستان را هم برای خریدن
زمان و داشتن Buffer و یا همان کوبش گیر زینهارین انجام داده ، گرچه
لهستانی ها در این میان لگدکوب شده باشند، که انیهم باز گناه او نبوده و
جنگ افروز مهادین و انگیزه ی پایه ای جنگ جهانی ، همان هیتلر بوده
که در تاریخ این بی هیچ گمانی پایور شده است. اکنون شما هی زورکی
در پی این هستید که بخشی از گناهان این جنگ را هم به گردن استالین
بیندازید که برای سرمایه داری آفتابه گرفته باشید !

Josef Stalin – Wikipedia (http://de.wikipedia.org/wiki/Josef_Stalin#Zweiter_Weltkrieg)
Stalin war überzeugt gewesen, den Konflikt mit Deutschland bis 1942 verschieben zu können und hatte dem alles andere untergeordnet*
↑ Ian Kershaw: Wendepunkte. Schlüsselentscheidungen im Zweiten Weltkrieg. DVA, München 2008, S. 373.

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 11:25 AM
این هم سفسطه ای دیگر (اگر گفتید اسمش چیست؟) البته ما به ادبیات کمونیستی آشنا هستیم و به خوبی میدانیم که در این ادبیات تنها چریکها و وفداییان و آنها که در جنگ و نبرد بوده اند حق سخن گفتن و اظهار نظر دارند و شاید سخنشان پذیرفته شود و آنانکه در خانه خود نشسته اند بهتر است خفه خون بگیرند
بیجاست، به گفتن نگر کسی کاری ندارد، به این کار داریم که شما
لغزش داوری در زمان دیگر را میکنید و باید همواره ، آدم خودش
را در آن زمانی که دارد در باره اس سخن میگوید بگذارد و یا
خودش را جای همان کس که میخواهد در باره او "داوری" کند
بنهد و ببیند که با آن سامه ها و با ان پراسنج ها، خود او چه کار
بهتری میتوانست انجام دهد و چگونه؟ سپس بیاید چس ناله سردهد!
ولی خوب، کسی که تا کنون انگشتی برای نبرد با سرمایه داری و
بهره کشی برنداشته، سخت است بتواند خود را جای یک رزمنده ی
آزادیخواه و کمونیست زمان تزاری بگذارد، بویژه اینکه هیچ آگاهی
بسنده هم در آن باره نداشته، و یا آگاهی اش را از بوق سرمایه گرفته باشد.

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 11:42 AM
نه عزیزم موسولینی فاشیست بود
هیتلر ناسیونالیست سوسیالیست بود ! یعنی معتدل تر از چیزی که شما هستید (ناسیونالیست کمونیست)
:e412:
این نشانگر بیسوادی سیاسی شماست. هیتلر هم فاشیست بود چرا که نام فاشیسم
اکنون به یک راستای کلان سیاسی گفته میشود که برای نمونه جمهوری اسلامی را هم در
بر میگیرد گرچه در آن دین جای نژاد را گرفته باشد و نازی ها ، هرچند در نامشان "سوسیالسم"
هم داشته باشند، از فاشیست ها به شمار میروند. فزون بر اینکه ناسیونالیسم خودش گویای
راست بودن هیتلری ها بوده و همچنان که حقوق بشر "اسلامی" ، برابر حقوق بشر نبوده و
تازه وارونه ی ان است، سوسیالیسم "ناسیونال" هیتلر هم برابر سوسیالیسم نیست!
پس اینجا هم شما از بیچارگی و پیدا نکردن چیزی دیگر برای تاختن به ما، رفتید چسبیدید
به نیمی از یک واژه که به پندار بیهوده ی خود مارا لکه دار نمایید که این تیر تان هم از
ندانم کاری تان به پس شلیک شد!!
Fascism - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Fascism)
:e057:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 11:44 AM
بله شما گفتید شوروی جر خورد چون سرمایه دارها انگشتش کردند !
چه انگشت کلفتی دارند این سرمایه دارها :))
درست است، همان انگشتی که خود
شمارا هم اواره ی جهان نموده است
ولی شما دارید انرا میلیسید!

undead_knight
11-10-2013, 12:51 PM
یک چیزی در مورد جنگ جهانی دوم:
بردن جنگ با تلفات بسیار بالا هنر نیست،اون هم آلمانی که فقط با شوروی درگیر نبود و حتی گروهی وارد شدن آمریکا به جنگ رو عامل اصلی شکست هیتلر میدونند.

روش شوروی در جنگ رو شاید با استراتژی "زمین سوخته" که به بارها توسط استالین استفاده شد هم توجیه کرد، یعنی تلفات و صدمات(چه انسانی و چه غیر انسانی)چندان اهمیت نداره، پیروزی مهمه.
پیروزی شوروی هم به بهای بسیار بالایی بدست اومد که واقعا نمیشه بهش ارزش بالای استراتژیک داد:)

Theodor Herzl
11-10-2013, 02:49 PM
نوام چامسکی یکی‌ از آنارشیست -سوسیالیست‌های بزرگ جهان در مورد اینکه چرا سقوط شوروی بهترین هدیه به سوسیالیسم بود!:e00e:


http://www.youtube.com/watch?v=K4Tq4VE8eHQ

Theodor Herzl
11-10-2013, 02:51 PM
من می‌خواهم بدونم آیا جناب مزدک فکر میکنند آیا نظام شوروی در طول زندگی‌ خود اصلا اشتباهی‌ کرده و اگر آری این اشتباه چه بوده؟:e40e:

sonixax
11-10-2013, 03:01 PM
این نشانگر بیسوادی سیاسی شماست. هیتلر هم فاشیست بود چرا که نام فاشیسم
اکنون به یک راستای کلان سیاسی گفته میشود که برای نمونه جمهوری اسلامی را هم در
بر میگیرد گرچه در آن دین جای نژاد را گرفته باشد و نازی ها ، هرچند در نامشان "سوسیالسم"
هم داشته باشند، از فاشیست ها به شمار میروند. فزون بر اینکه ناسیونالیسم خودش گویای
راست بودن هیتلری ها بوده و همچنان که حقوق بشر "اسلامی" ، برابر حقوق بشر نبوده و
تازه وارونه ی ان است، سوسیالیسم "ناسیونال" هیتلر هم برابر سوسیالیسم نیست!
پس اینجا هم شما از بیچارگی و پیدا نکردن چیزی دیگر برای تاختن به ما، رفتید چسبیدید
به نیمی از یک واژه که به پندار[1] بیهوده[2] ی خود مارا لکه[3] دار نمایید که این تیر تان هم از
ندانم کاری تان به پس شلیک شد!!

بیسوادی سیاسی ما یا هرچه که میخواهید نامش را بگذارید ! این گفتمان از سوی شما به مانند داستان بمب در آمریکا نشان میدهد که شما حاضرید به هر دروغ و تحریفی تن بدهید تا از گندی به نام کمونیسم دفاع کرده باشید .
ما بقی سخنانتان هم که ماست مالی و پرت و پلاهایی هست که پیشتر پاسخ همه شان داده شده و نیازی به تکرار دوباره شان نیست .


درست است، همان انگشتی که خود
شمارا هم اواره ی جهان نموده است
ولی شما دارید انرا میلیسید!

ما از انگشت آمریکا آواره جهان نشده ایم جانم !
تازه ما ی زپرتی بدون قدرت کجا شوروی اَبر کشور شما کجا :))
همان انگشتی که ما را روانه بلاد کفر کرده اگر شوروی را پاره کرده که ....

kourosh_bikhoda
11-10-2013, 04:40 PM
زیر فرش جارو کردید که پیشرفت یکی از کامیابی در چپاول بوده،
برای نمونه ان میلیونها برده ای که از آفریکا آوردند و به گاری بستند ...
بابا دست بردارید ازین قصه های کلثوم ننه.
پیشرفت های هوافضای امریکا مربوط به 200 سال پیش است؟
200 سال پیش عثمانی هم برده دار و بهره کش بود.
نظرتون درباره امپراتوری روم چیه؟

ضمنن اگر علت پیشرفت امریکا برده درای سابقش هست، چرا هی به کاپیتالیسمش اشاره میکنید؟ چرا به اونی که علت اصلی هست (برده داری) اشاره نمیکنید؟ چنته خالیه؟

Mehrbod
11-10-2013, 05:24 PM
دروغ میگویید:شما گفتید که در ایران کشتن دگراندیشان قانونی است.قانونی است یعنی اینکه در قانون آمده است که مثلا یهودی را بکشید.اکنون به من نشان دهید که کجای قانون اساسی چنین ماده ای هست.دوم آنکه گفتم قانونی بودن الزاما سبب مشروع بودن نمیشود.۹۹درصد از مردم در سال ۵۷ اگر هم رای داده باشند امروز ۳۴ سال از آن گذشته است.درثانی اگر من براستی مطمین شوم ۹۹ درصد ازمردم به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و آنرا به عنوان حکومت خود میپذیرند آنگاه این دولت مشروع خواهد بود و من یا باید به قانون اساسی آن گردن نهم(اگرچهبا آن همسو نباشم)ویا از کشور خارج شوم.تنها کاری که من میکنم و میتوانم بکنم آگاهی بخشی در مورد چیزی است که میدانم نادرست است.مثلا من هم اکنون میدانم سیستم حکومت داری درعربستان نادرست است.اما کمابیش میدانم که در آنجا مردم به همین سیستم راضی هستند و آن را دوست میدارند(این یک گمان است و یکی از دلایلش هم این است که سالهاست در آنجا اعتراضی به حکومت نشده است).به همین خاطر دلیلی ندارد که آن را شایسته براندازی بدانم.درایران اما وضعیت دگرگون است و نه تنها سیستم حکومتی نادرست است بلکه نامشروع هم هست.


یاوه‌گویی هم اندازه دارد, ندارد؟

نامردا خواهرم بود....... - هم اندیشی - هم میهن (http://forum.hammihan.com/post3540686-336.html)



ماده 3-225: مرتد بر دو نوع است: فطری و ملی‎.

ماده 4-225 : مرتد فطری كسی است كه حداقل یكی از والدین او در حال انعقاد نطفه‎ ‎مسلمان بوده و بعد از ‏بلوغش اظهار اسلام كرده و سپس از اسلام خارج شود‎.

ماده 5-225: مرتد ملی كسی است كه والدین وی در حال انعقاد نطفه غیر مسلمان بوده و‎ ‎بعد از بلوغش به اسلام ‏گرویده و سپس از اسلام خارج و به دین دیگری برگردد‎.

ماده 6-225: هر گاه کسی که حداقل یکی از والدین او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده‎ ‎بعد از بلوغ بدون آن ‌که ‏تظاهر به اسلام نماید، اختیار کفر کند درحکم مرتد ملی است‎.

ماده 7-225 : حد مرتد فطری قتل است‎.

ماده 8-225 : حد مرتد ملی قتل است؛ اما بعد از قطعیت حکم تا سه روز ارشاد وتوصیه به‎ ‎توبه می شود و چنان‌که ‏توبه ننماید، كشته می‌شود‎ .



این هم قانون‌هایی که کشتن دگراندیش را مهر قانونی میزنند.

اکنون — که امیدوارانه یاوه‌گویی اتان ته کشید — یکبار مهر نموده بفرمایید تکلیف خودتان را روشن کنید,
سرانجام چون یک چیزی را بیشینگان رای داده‌اند (٩٩% ایرانیان به نظام جمهوری اسلامی) و اگر
دربرگیرنده‌یِ "کشتن دگراندیش" هم میشود, نون کشتن دگراندیشان دادوند (= مشروع) است یا خیر؟

خواسته‌یِ بیشینگان دادوند:


اگر نیست, پس اگر ایران هرگز از راه دموکراتیک تغییر نکرد, مردم ایران باید تا ابد این قانونها را پذیرفته و هرگز, هرگز, هرگز دست به واژگشت نزنند؟

اگر هست, پس باید بپذیریم که ایران حق دارد همه‌یِ دگراندیشان را, از جمله خود شما را بکشد؟








اینکه نباید پیش میامدند اما آمدند را برای من روشن است که چرا و قبلا هم توضیح داده ام.انحصار قدرت لازمه اش سرکوب است و سرکوب هم به این چیزها میانجامد.
بازهمکه فرافکنی کردید.خواستگاهگور دسته جمعی و کشتار فله ای و غیرانسانیچه ربطی به سیستم سرمایه داریدارد؟!
...
پیوند فرنودین را پنج باری هست که نشان دادیم:سیستم کمونیستی برای آن که بتواند سرمایه داری و سرمایه را کنترل کند به اقتدار و کنترل و انحصار نیاز دارد و انحصار قدرت را هم همانطور که گفتیم مایه فساد و تباهی وتبانی و خفقان و گور دسته جمعی و نقض حقوق بشر و...میشوند.سرمایه در کشور کمونیستی در دست دولت است و او تمام منابع خام و منابع انسانی کشور رادر انحصار خود دارد.ازسویی همانطور که گفتیم نیاز به انحصارقدرت سیاسی نیز دارد.تمام اینها برای برپایی یک سیستم فاسد دولتی بستر مناسبی را فراهم میکنند و بر ماست که از تجربه های تاریخی خود درس بگیریم و نگذاریم اینها یکجا جمع شوند تا بعد ناچار شویم دست به دعا برداریم که خدا کند دل دیکتاتور مابسوزد و بر ما رحم کند و کمتر ما را بکشدو بگذارد آزادی بیان باشد و دزدی نکند وفساد کلان براه نیاندازد و خفقان ایجادنکند و کشور را پر از زندان و گور دسته‌جمعی نکند و ....اینکه تمام تجربه های تاریخی پیش از این چنین بوده اند که دولتهایی که اقتدار و انحصارداشته اند همگی فاسد شده و جنایتکار ازکار درآمده اند سبب می‌شود که شانس بالایی برای فساد دولتهای بعدی وجود داشته باشد و این جمله را نمیتوان مغلطه استقرا نامید.بنابراین شرط هوشیاری ایجاب میکند که با انشاالله و ماشاالله پیش نرویم تا بعدا به غلط کردن افتاده و با میلیونها کشته و نابود شده بخواهیم آن را سرنگون کنیم.مادر جهان استدلال و منطق زندگی نمیکنیم و نیاز است که عقل سلیم خود را بکار گرفته و هوشیاری به خرج دهیم.


اینها مشتی سخن بی سر و ته نبودند و درونمایه‌یِ سخن اتان رویهم از این فراتر نمیرود:


١- قدرت بد است.
٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است.
٣- کمونیسم انحصار قدرت است.
٤- سرکوب هم به کشت و کشتار میرسد.


اکنون برای اینکه به سفسته‌هایِ گوناگونی که باز گویا ندانسته — یا شاید هم دانسته, چون انگار سفسته برایتان شیرینی بیشتر نبوده و در یک گفتمان "راستین" کاربرد اشان اشکال ندارند — به کار بُردید, پی ببرید:


١- قدرت بد است: سفسته‌یِ پنداشت پرسش (مصادره به مطلوب), برای ما بفرمایید چرا قدرت بد است؟ برای نمونه یک مرد زور بیشتری (= قدرت) از یک زن دارد, آیا این قدرت بیشتر مرد را بَد میکند؟

٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است: برای ما بفرمایید, هماکنون که در جهان ٥% مردم بیشتر از ٩٠% بنمایه‌ها را در دست دارند و پس قدرتی "انحصاری و متمرکز" و بس فراتر از دیگران دارند, چگونه این قدرت را بی سرکوب نکردن بدست آورده‌اند؟ اگر سرکوب کرده‌اند, پس چرا این سرکوب از سوی دولت — که برساخته از مردم است — باشد زمین و زمان به هم دوخته میشود و واولیا, اگر از سوی ٥% مردم باشد, هیچ اشکالی ندارد؟ اگر هم سرکوب نکرده‌اند, پس چگونه لازمه‌یِ قدرت سرکوب است؟

٣- کمونیسم انحصار قدرت است: فرجامیابی نادرست (unsound + invalid), در کمونیسم مالکیت بر ابزار فرآورش از مردم گرفته میشود
و قدرت (= پول) به همگونیِ بیشتری میان مردم پخش میشود و در فرهود تنها چیزیکه ندارد, همان انحصار و تمرکز قدرت (= پول)! است که هماکنون ٥% در جهان, بروشنی دارند.





مادر جهان استدلال و منطق زندگی نمیکنیم و نیاز است که عقل سلیم خود را بکار گرفته و هوشیاری به خرج دهیم.


سفسته‌یِ دستآویز به عقل سلیم: appeal to common sense (http://www.don-lindsay-archive.org/skeptic/arguments.html#commonsense)

گفتم دیگر, از دیدگاه شما سفسته انگار یک چیزی تجملی است و کاربرد آنْ گهگاه, دشواری ندارد! (;





خیر.دودو تا چهار تا نیست و با یک اینفوگراف نمیتوان تمام بحث هایی که در این مورد دردرازنای این سالها پیرامون این موضوع بوده را نتیجه گیری کرد.من خود به نادرستی و ضدبشری بودن سرمایه داری باور دارم اما هرگز هم باور نمیکنم که برای آن یک راه رستگاری یگانه هست و بساکه ممکن است در مواجهه با دیگر سیستم ها(پلورالیسم)کاستیها و نادرستی های باور من نمایانده شود. شاید راههای بهتری نسبت به آنچه من می‌اندیشم برای این مساله وجود داشته باشد.شاید اساساً یک نادرستی لازم باشد.خلاصه آنکه جزمیت هرگز به خرج نخواهم داد.


سفسته‌یِ دستآویز به همگان: برای اسلام و مسیحیت و بیشمار چرندهایِ دیگر هم بیشمار
آدم آن بیرون دارند برای سالها گفتمان میکنند, ولی فرنودی در اینکه دریافت درستی/نادرستی این چرندها و پرسمانها دشوار هستند, نمیشود = Argumentum ad populum - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Argumentum_ad_populum)

سازوکار دو دو تا چارتای سرمایه‌داری هم بسنده روشن است:


١- همه‌یِ فرآورندگان همه‌یِ خریداران هستند.
٢- سرمایه‌داران میانگاریم تنها ١٠% سود از بهره‌یِ افزوده را بالا میکشند.
٣- همه‌یِ سودی که همه‌یِ فرآورندگان فرامیآورند, با کاهش ١٠%, به خودشان که همچنین همه‌یِ خریداران هم هستند, بازمیگردد.


این ١٠%‌ای که پیوسته از چرخه بیرون میرود به چاقتر شدن انگل‌هایِ سرمایه‌داری که همان ٥% بالا باشند, میانجامد.

در سامانه‌یِ کمونیستی تنها دگرسانی مِهادین در این است که این ١٠% دوباره به مردم بازمیگردد.







پس شما برای رخنمایی از رذالت خود نیاز به توهمی چون زشت یا نادرست دیدن واژه هایی چون جوان یا پیر دارید در حالیکه همگان میدانند که جوان اساسا تنها برای خطاب کردن بوده و اگر در آن اراده ای برای دوستانه خطاب کردن نبوده باشد آنگاه هرگز منظور بدی در آن نبوده در مورد پیر هم که دوبار گفتیم که معنای تحت الفظی آن مدنظر نبوده است و این شما هستید که همینطور بیشرمانه انگ میچسبانید به من که منظورم فلان بوده و بیسار بوده. خامنه ای که نگفتم اما در مورد خمینی نخست آنکه آنرا به شما نگفتم به جناب مزدک گفتم دوم اینکه برای بار سوم میگویم که من ایشان را به خمینی نبستم و تنها ارتباط سخنانی که از یک نوع طرز تفکر خاص نشات میگیرند را نشان دادم چرا که ما به خوبی میدانیم اندیشه های جزمی چون خمینی و اینک جناب مزدک چه در پی دارد. همه ی اینها هرگز در همسنجی با عمل زشت و شنیع ترور شخصیت شما نیست.


اشاره‌یِ من به روش ناکارآمد و درگیری خود شما در سامانه‌یِ "سرمایه‌داریِ" ایران, که زمان آسودگی ندارید و تنها میتوانید چند خط در سال ترجمه‌یِ
چند تا سفسته بکنید — آنهم جاییکه ببامزگی میبینیم بجای ترجمه باید یکبار بخوانید ایشان — همان اوج رذالت و عمل شنیع و زشت و ترور شخصیت و
واویلای!! دیگر من است, ولی اینکه شما مرا ده باری رذل نامیده و تهدید به برملا کردن "جنبه‌هایِ بد شخصیتی من" کرده هیچگونه رذالت و ترور شخصیتی در خود ندارد؟ :e402:







این شما هستید که طوطی وار در مورد نادرستی بهره کشی و سرمایه داری برای ما سخنرانی میکنید و خودتان هم کیف میکنید در حالیکه من بارها به نادرستی آن تاکید کرده ام. آنارشیسم باور دارد که دولت نهادی غیرضروری است که پتانسیلی بالا برای فساد دارد اما اینجا سخن از آنارشیسم و یا در مورد هر نوع دولتی نیست. بلکه اینجا بحث در مورد دولت کمونیستی است. این را هم توضیح دادیم که چرا دولت در این شکل امکان بسیار بالایی برای فساد و دیکتاتوری و استبداد و اقتدار و خفقان و انحصار دارد.


خیر, سخن اینجا از آغاز پرداختن به هومن‌ستیزی بهره‌کشی و آمریکا بوده است, اینکه اکنون شما برداشته‌اید
سفسته‌وار "تو هم بدی, تو هم بدی" میکنید تا نایکراست, سرمایه‌داری را دگرگزین بهتر جابزنید هم آشکار است, چنانکه میبینیم:



... کسانی هم که در سرمایه داری زندگی میکنند در جهنم و آتش که نیستند. اگرچه سرمایه های هنگفت در دست تعدادی اندک هست اما رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی الزاما پایین نیست ...


تازه اینجا هم بیسوادی خودتان را نمایانده‌اید, چون گویا نمیدانید خودِ ایران هم سرمایه‌داری است و کیفیت زندگی الزاما و ببایست, بسیار هم پایین میباشد؟






اینکه چرا حتما دولت کمونیستی به این ورطه می افتد را من نباید توضیح دهم این شما هستید که باید توضیح دهید چرا چنین نمیشود. همانطور که وقتی من و شما داریم از خانه خارج میشویم و شما از من میخواهید که در را بدون قفل رها کنیم باید به من اطمینان دهید که دزد به خانه نخواهد زد.


بار ادعا بر دوش مدعی را هم نمیدانید؟ شما دارید ادعا میکنید دولت‌هایِ کمونیستی همواره و در همه‌یِ زمانها "فاشیست" خواهند شد, مدعی اینجا کیست؟

سرمایه‌داران و هواداران سرمایه‌داران نایکراستی مانند شما — دسته‌ای که میگویند "آری ما هم میدانیم سرمایه‌داری بده, ولی ..." — هم با پرداختن به شوروی در
برابر ادعایِ ما — سازوکار بهره‌کشی چیست و چراییِ هومن‌ستیزی آن, که در بالا هم آوردیم — باز خود یک سفسته‌یِ دیگر دارند میکنند, سفسته‌یِ تو هم بدی: "شوروی کمونیست بود, شوروی بد بود, پس کمونیسم بد است, پس سرمایه‌داری دگرگزین بهتر است" !!

با این همه, پاسخ این گیرهای شما را هم چندبار دادند:


١- نمیتوانید نخست چوب لای چرخ کار کسی بکنید, سپس که به کژروی و کاستی دچار شد برای خودتان دست زده و بگویید "دیدی؟, من که میگفتم کار نمیکند!"
٢- نمیتوانید تنها با نگاه به یک نمود (aspect)‌ از چیزی, همه‌یِ آنرا داوری کنید (مگر آنکه سفسته‌وار بکوشید نمونه‌وار دستآورد‌هایِ شگرف شوروی در دانش و فندآوری را "نادستآورد" بخوانید), اگرنه ما هم نگفته‌ایم شوروی بهشت بود و این هم سفسته‌یِ انگ دیگر شماست که به ما چسبانده‌اید.


پس زمانیکه خود آمریکا, بزرگترین سرمایه‌دار چپاولگر با همه‌یِ ابزارهای در دست اش همه‌یِ کشورهای کمونیستی را تا توانسته به کژروی کشانیده, و امروز
هم با پروپاگانداهای گسترده‌یِ و رسانه‌هایِ بیشمار خود آن چندتای بجای مانده را پیوسته میکوبد, در میان همه‌یِ اینها ما باید بنشینیم برای شما
با سند و مدرک نشان دهیم که بازگرداندن ١٠% بهره‌یِ افزوده از چند تا مفتخور بهره‌کش به مردم, در همه‌یِ زمانها و در همه‌یِ مکانها هرگز مایه‌یِ پیدایش گندیدگی و فاشیسم نخواهد شد؟






پ.ن.
خوشنودم که سرانجام نقاب از چهره انداخته و روشن شد از همان آغاز هم درباره‌یِ کمونیسم سخن میگفتید, در جامه‌یِ تازش به شوروی, آنهم در راستای بهتر جا زدن سرمایه‌داری.



پارسیگر

Mehrbod
11-10-2013, 05:30 PM
ضمنن اگر علت پیشرفت امریکا برده درای سابقش هست، چرا هی به کاپیتالیسمش اشاره میکنید؟ چرا به اونی که علت اصلی هست (برده داری) اشاره نمیکنید؟ چنته خالیه؟

چون برده‌داری خودش زیرگردآیه‌یِ بهره‌کشی میرود؟

بهره‌کشی و برده‌داری آمریکا هم درست بمانند آدم کلاه‌بردار و دزدی است که میبینیم روز به روز پولدارتر و توانگرتر میشود,
ولی تاکنون ندیده بودیم کسی این روش و کلاه‌برداری و دزدی و بهره‌کشی و ... را خوب بداند, که نوکران سرمایه این را هم به ما نشان دادند! (:

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 05:47 PM
این هم قانون‌هایی که کشتن دگراندیش را مهر قانونی میزنند.

این قانونها مربوط به مسلمانیست که اسلام را ترک گفته نه کسی که از ابتدا مسلمان نبوده و نیست !
همچنین کسی که مرتد ملی باشد (یعنی قبلن مسلمان نبوده حالا شده و دوباره از اسلام بیرون رفته) در صورت توبه بخشیده میشود .
همین قوانین هم تا کنون درست و حسابی اجرا نشده اند و هنوز سرشان در مجلس بحث است و به جز یک یا دو مورد در مورد کشیشان مسیحی سابقن مسلمان منجر به مرگ و اعدام و ... نشده .
طبیعیست کسانی که از ابتدا مسلمان/مسلمان زاده نبوده و نیستند در دایره ی همه ی دگر اندیشان قرار نمیگیرند !
آنهایی که در دایره دگر اندیشانی که میشود کشتشان قرار میگیرند مرتدهای فطری (مسلمان زاده های مسلمانی که ترک اسلام گفته اند) هستند و بس ! حتا پیروان مذاهبی که جمهوری اسلامی به رسمیت نمیشناسدشان در صورتی که مرتد فطری یا ملی نباشند در حال حاضر محکوم به مرگ نمیشوند و زندانی و تبعید و محروم از تحصیل و ... میشوند .
البته در بی اخلاقی و بربر منشانه بودن این قوانین کوچکترین جای شک و تردیدی نیست منتها آش به آن شوری هم که شما میگویید نیست .

Mehrbod
11-10-2013, 05:52 PM
این قانونها مربوط به مسلمانیست که اسلام را ترک گفته نه کسی که از ابتدا مسلمان نبوده و نیست !
...


در پدافند از سرمایه‌داری, میبینیم که در ایران کشتن دگراندیش را هم میخواهند "ناقانونی" جابزنند! :e402:

سخن من هم از آغاز دگراندیش بود و کسیکه مسلمان است, مانند خود شما و داریوش و هر کدام
اینها که دارد هماکنون در این انجمن بر پاد اسلام مینویسد, با قانون‌هایِ نامبرده باید کشته شوند و بس.

ولی خُب ... اشکال چندانی ندارد, باید براه‌های دموکراتیک و واژگشت‌هایِ مخملین!
مردم ایران درگیر درست کردن اینها باشند و اگر نشد, هرگز, هرگز, هرگز! دست به واژگشت
نزنند, چون میدانیم نئولیبرال مغزشستشو رفته چه دیدگاهی درباره‌یِ واژگشت دارد! (:

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 06:00 PM
سخن من هم از آغاز دگراندیش بود و کسیکه مسلمان است, مانند خود شما و داریوش و هر کدام
اینها که دارد هماکنون در این انجمن بر پاد اسلام مینویسد, با قانون‌هایِ نامبرده باید کشته شوند و بس.

یعنی تعریف شما از دگر اندیش تنها کسانی هستند که قبلن مسلمان بوده و اکنون نیستند ؟
در ضمن من از ابتدا هم مسلمان نبودم و هرگز هم اعلام یا تظاهر به مسلمانی و اسلام آوردن نکرده ام .


ولی خُب ... اشکال چندانی ندارد, باید براه‌های دموکراتیک و واژگشت‌هایِ[2] مخملین!
مردم ایران درگیر درست کردن اینها باشند و اگر نشد, هرگز, هرگز, هرگز! دست به واژگشت[2]
نزنند, چون میدانیم نئولیبرال مغزشستشو رفته چه دیدگاهی درباره‌یِ واژگشت دارد! (:

دوران انقلابی گری و بزن و ببند و اعدامهای انقلابی و ... خیلی وقت است به سر آمده ! بر گردید به سال 2013 ای که درش هستید نه دهه 60 و 70 .
در ثانی برای انقلاب کردن باید همراهی بخش بزرگی از جامعه را داشت وگرنه خیلی راحت سرکوب میشوید و مادامی که جامعه چنین چیزی نخواهد انقلابی هم رخ نمیدهد .
همچنین تاریخ به ما نشان داده که برای به زیر کشیدن حکومتهای فاسدی نظیر شوروی نیاز به انقلاب و کشت و کشتار و ... نیست .
در مورد حکومتی چون جمهوری اسلامی هم انقلاب کردن از هر نوعش (مخملی و چدنی و ...) کارساز نیست چرا که این حکومت خودش یک حکومت اسلامی انقلابیست و بهتر از انقلابی دیگری راه و روشها و کثافت کاریهای انقلابیون را برای پیروزی (مانند آتش زدن سینما رکس و انداختنش به گرد حکومت پیشین) را بلد است .
در مورد جمهوری اسلامی فروپاشی تنها و تنها با دخالت مستقیم خارجی میسر است مانند صدام حسین .

kourosh_bikhoda
11-10-2013, 06:28 PM
بهره‌کشی و برده‌داری آمریکا هم درست بمانند آدم کلاه‌بردار و دزدی است که میبینیم روز به روز پولدارتر و توانگرتر میشود,
سخن=:e330:

Mehrbod
11-10-2013, 10:17 PM
یعنی تعریف شما از دگر اندیش تنها کسانی هستند که قبلن مسلمان بوده و اکنون نیستند ؟
در ضمن من از ابتدا هم مسلمان نبودم و هرگز هم اعلام یا تظاهر به مسلمانی و اسلام آوردن نکرده ام .


یاوه‌گویی بس نیست؟ نشان دادیم در قانون ایران دگراندیشان باید کشته شوند;
نون اگر براه دموکراتیک نتوانستیم این را بدگرانیم چه باید کرد, پذیرفت و دادوند شمرد؟ ‌



—> کشتن همه‌یِ هموندان این انجمن = دادوند‌ (چون "بیشینگان" گفته‌اند)!!!





دوران انقلابی گری و بزن و ببند و اعدامهای انقلابی و ... خیلی وقت است به سر آمده ! بر گردید به سال 2013 ای که درش هستید نه دهه 60 و 70 .
در ثانی برای انقلاب کردن باید همراهی بخش بزرگی از جامعه را داشت وگرنه خیلی راحت سرکوب میشوید و مادامی که جامعه چنین چیزی نخواهد انقلابی هم رخ نمیدهد .
همچنین تاریخ به ما نشان داده که برای به زیر کشیدن حکومتهای فاسدی نظیر شوروی نیاز به انقلاب و کشت و کشتار و ... نیست .
در مورد حکومتی چون جمهوری اسلامی هم انقلاب کردن از هر نوعش (مخملی و چدنی و ...) کارساز نیست چرا که این حکومت خودش یک حکومت اسلامی انقلابیست و بهتر از انقلابی دیگری راه و روشها و کثافت کاریهای انقلابیون را برای پیروزی (مانند آتش زدن سینما رکس و انداختنش به گرد حکومت پیشین) را بلد است .
در مورد جمهوری اسلامی فروپاشی تنها و تنها با دخالت مستقیم خارجی میسر است مانند صدام حسین .

درسته, هیچکس خواهان واژگشت نیست, ولی زمانیکه حق شما را نمیدهند — مانند ایران که دگراندیش را میخواهند
بکشند و راه دموکراتیک باز نیست — واژگشت همچنان یک واپسین گزینه میماند, مگر اینکه نولیبرال کودن باشیم و بگوییم:


— "آری, درسته که ما خودمان با واژگشت به اینجا رسیده‌ایم, ولی شما نباید هرگز هرگز هرگز, بیرون از دامنه‌یِ دموکراسی خواسته‌های اتان را دنبال کنید"!!! (:


سخن دیگرتان درباره‌ واژگشت هم بیخود بود. روشنه واژگشت از بیخ زمانی شدنی است که مردم نتوانسته باشند حقوق اشان را براه نرم‌تر و هومن‌دوستانه‌تری
بگیرند و و ناگزیر به واژگشت, این واپسین گزینه روی آورند; اگر نه ما هم بسیار خوشنود میشویم بهره‌کشان و مفتخوران خودْ دست از بهره‌کشی برداشته و نیازی به راهِ سخت‌تر نرود.



پارسیگر

Mehrbod
11-10-2013, 10:35 PM
بیسوادی سیاسی ما یا هرچه که میخواهید نامش را بگذارید ! این گفتمان از سوی شما به مانند داستان بمب در آمریکا نشان میدهد که شما حاضرید به هر دروغ و تحریفی تن بدهید تا از گندی به نام کمونیسم دفاع کرده باشید .
ما بقی سخنانتان هم که ماست مالی و پرت و پلاهایی هست که پیشتر پاسخ همه شان داده شده و نیازی به تکرار دوباره شان نیست .

[/quote]

سخن ساده و دریافتنی بود, در دو جنگ جهانی, روسیه با خاک یکسان شد, آمریکا به اندازه‌یِ یک بمب هم آسیب ندید, که دیدیم جز این هم نبود.

اگر ما بگوییم تابستان امسال هیچ باران نیامد, سخن این نیست که در کل ٣ ماه یک چکه آب هم به زمین نیافتاده,
مگر آنکه بخواهیم سفسته‌وار با نمایش و پرده‌برداری از "یک چکه آب", بگوییم نه امسال باران هم آمد و خشکسالی نبود!

پس کار شما خودش گونه‌ای سفسته است (literal interpretation) و چون چیز دیگری ندارید, به این کارهای خنده‌دار و بامزه دست‌آویخته‌اید.

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 10:39 PM
یاوه‌گویی بس نیست؟ نشان دادیم در قانون ایران دگراندیشان باید کشته شوند;
نون[1] اگر براه دموکراتیک نتوانستیم این را بدگرانیم[2] چه باید کرد, پذیرفت و دادوند[3] شمرد؟ ‌


—> کشتن همه‌یِ هموندان[4] این انجمن = دادوند‌ (چون "بیشینگان[5]" گفته‌اند)!!!

یکی باید به خودتان بگوید انقدر مهمل بلقور نکنید !
دست کم قبل از کپی کیلویی یک دور آنچه کپی میکنید را بخوانید !!! فارسی هم هست جانم !!! شاید پارسی گویی بیش از حد باعث شده مفهوم آنچه کپی کردید را به قول خودتان هوش نکنید ؟



درسته, هیچکس خواهان واژگشت[6] نیست, ولی زمانیکه حق شما را نمیدهند — مانند ایران که دگراندیش را میخواهند
بکشند و راه دموکراتیک باز نبود — واژگشت همچنان یک واپسین گزینه[7] میماند, مگر اینکه نئولیبرال کودن باشیم و بگوییم:

"آری, درسته که ما خودمان با واژگشت به اینجا رسیده‌ایم, ولی شما نباید هرگز هرگز هرگز, بیرون از دامنه‌یِ دموکراسی خواسته‌هایِ اتان را دنبال کنید"!! (((:

سخن دیگرتان درباره‌ واژگشت هم بیخود بود. روشنه واژگشت از بیخ زمانی شدن است که مردم نتوانسته باشند حقوق اشان را براه
نرم‌تر و هومن‌دوستانه‌تری بگیرند, اگر نه ما هم بسیار خوشنود میشویم بهره‌کشان و مفتخوران خود دست از بهره‌کشی برداشته و نیازی به راهِ سخت نرود.

ما هم گفتیم انقلاب همراهی اکثریت را میخواهد وگرنه در دوران فعلی محکوم به شکست است . در مورد جمهوری اسلامی هم انقلابی گری از هر نوعش ! (نرم ، سفت ، بزن بکش ، اصلاحات و هر جفنگ دیگری) پاسخگو نیست و سرنگونی حکومت بدون دخالت مستقیم خارجی امکان پذیر نیست .

Mehrbod
11-10-2013, 10:43 PM
یکی باید به خودتان بگوید انقدر مهمل بلقور نکنید !
دست کم قبل از کپی کیلویی یک دور آنچه کپی میکنید را بخوانید !!! فارسی هم هست جانم !!! شاید پارسی گویی بیش از حد باعث شده مفهوم آنچه کپی کردید را به قول خودتان هوش نکنید ؟


مهمل را شما دارید میگویید که نمیتوانید یاوه‌ای که داریوش گفت را درست کنید:

اگر ج.ا. میخواهد قانونا شما را بکشد و اگر بیشینگان میگفتند کشتن من و شما درست است
(چنانکه با ٩٩% رای به ج.ا. گفته‌اند), آیا کشتن من و شما سرانجام بجز دادمندی, دادوند هم هست یا نه؟

اگر نیست, آیا پروانه‌یِ واژگشت داریم, یا نه؟






ما هم گفتیم انقلاب همراهی اکثریت را میخواهد وگرنه در دوران فعلی محکوم به شکست است .

:e00e:

درسته, ما هم جز این نگفتیم. تنها از کودنی نولیبرال‌ها پرده‌برداشتیم که میگویند "واژگشت همیشه نادرست است", که روشن شد همیشه نادرست نیست
و اگر مردم ب.ن. خواهان براندازی بهره‌کشی و سرمایه‌داری باشند و براه دموکراتیک هم نتوانستند, هر هوده و سزامندی‌ای در رویآوردن واژگشت و سرنگوندن بهره‌کشان دارند.

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 11:03 PM
مهمل را شما دارید میگویید که نمیتوانید یاوه‌ای که داریوش گفت را درست کنید:
اگر ج.ا. میخواهد قانونا شما را بکشد و اگر بیشینگان[1] میگفتند کشتن من و شما درست است
(چنانکه با ٩٩% رای به ج.ا. گفته‌اند), آیا کشتن من و شما سرانجام بجز دادمندی[2], دادوند[3] هم هست یا نه؟

اگر نیست, آیا پروانه‌یِ[4] واژگشت[5] داریم, یا نه؟

من نمیدانم چرا همیشه باید ابتدایی ترین مسایل را برای شما توضیح داد !
آن چیز که قانونیست لزومن مشروع و مقبول نیست ! و آن چیز که مشروع و مقبول است لزومن اخلاقی و درست نیست . ولی هیچ بنی بشری حق ندارد خواست خود را به جامعه دیکته کند .

وقتی هم 99% جامعه رای به کشتن شما بدهند خودتان را پاره پوره هم بکنید میزنند میکشنتان! پس بهتر است قبل از اینکه بفرستنتاند ور دست رفیق استالین آن جامعه را ترک کنید .
هر چه قدر هم که ایدئولوژی شما درست و قشنگ و خوب و ... باشد وقتی اکثریت آن را نخواهد نه با انقلاب ، نه با زور ، نه با نرمش ، نه با چیز دیگر حق ندارید آن را به مردم اماله کنید . تنها حق دارید در مورد ایدئولوژی خود سخن بگویید و آن را تبلیغ کنید اگر جامعه قبولش کرد که به سمتش می آید اگر هم نکرد مثل کمونیسم به زباله دانی فرستاده میشود .

درک این واقعن انقدر برای شما سخت است ؟


درسته, ما هم جز این نگفتیم. تنها از کودنی نولیبرال‌ها پرده‌برداشتیم که میگویند "واژگشت همیشه نادرست است", که روشن شد همیشه نادرست نیست
و اگر مردم ب.ن.[6] خواهان براندازی بهره‌کشی و سرمایه‌داری باشند و براه دموکراتیک هم نتوانستند, هر هوده[7] و سزامندی‌ای[8] در رویآوردن واژگشت و سرنگوندن بهره‌کشان دارند.

انقلابی گری کار مشتی فرصت طلب است که میخواهند با سوار شدن بر احساسات مردم شوروی و فرانسه ی انقلابی و جمهوری اسلامی و مصر و ... راه بیندازند .
در حال حاضر هم به جز مشتی فسیلِ خرفت که هنوز در دوران شوروی کمونیستی گیر کرده اند کسی دنبال انقلابی گری و پایین کشیدن نظامهای سرمایه داری برتر نظیر نظام آمریکا و ژاپن و ... نیست .

sonixax
11-10-2013, 11:04 PM
سخن ساده و دریافتنی بود, در دو جنگ جهانی, روسیه با خاک یکسان شد, آمریکا به اندازه‌یِ یک بمب هم آسیب ندید, که دیدیم جز این هم نبود.

اگر ما بگوییم تابستان امسال هیچ باران نیامد, سخن این نیست که در کل ٣ ماه یک چکه آب هم به زمین نیافتاده,
مگر آنکه بخواهیم سفسته‌وار با نمایش و پرده‌برداری از "یک چکه آب", بگوییم نه امسال باران هم آمد و خشکسالی نبود!

پس کار شما خودش گونه‌ای سفسته است (literal interpretation) و چون چیز دیگری ندارید, به این کارهای خنده‌دار و بامزه دست‌آویخته‌اید.

این پرت و پلا را جای دیگر هم عنوان کرده اید که پاسخش داده شده .
من میخواهم طرف سخنم یک انسان با هوش طبیعی و توانایی استدلال باشد ! نه یک نوار ظبت شده که از نو گذاشته میشود .

Dariush
11-11-2013, 12:36 AM
بیجاست،
نشان میدهد که آگاهی ندارید. ما از سال ١۹١۷ سخن میگوییم که کشور روس
از واپس مانده ترین ها بود و در جاییکه دیگران سامانه[1] ی بهتری داشتند،
این ها هنوز سامانه سرفاژ تزاری کهنه داستند. اینکه تزار ها در گذشته
زمانی نیرومند هم بوده اند( مانند ایوان مخوف) ، به بازه[2] ی زمانی خودشان
بر میگردد که دیگر کشور ها هم با آنها در یک تراز[3] بودند. برای نمونه داستان
ناپلئون به سالهای ١۸١۰ بر میگردد و به سد سال پیش ازسخن ما . در آنزمان
روس هنوز اینهمه واپس نمانده بود، پس سخن شما مانند این است که احمدی نژاد
را با کوروش بسنجید[4]، خب ایران آن زمان کجا و ایران این زمان کجا. پس این هم یک
سفسته بیش نبود که "تزار" را برابر تزار گرفته و از روی ناآگاهی[5] یا کم هوشی انجام دادید.
این هم از بامزگی‌های جدید شماست!
نخست آنکه حکومت تزاری آن زمان هم در مقابل قدرتهایی چون انگلیس و هتا عثمانی کشور قدرتمندی به حساب نمی آمد و در مقابل ناپلئون که اساسا به حساب نمی‌آمد و همگان انتظار شکستی عظیم از سوی روسیه را داشتند. استالین هم کمابیش همان راهکاری را پیش گرفت که تزار آن زمان پیش گرفته بود و آن همانا استراتژی زمین سوخته بود. بنابراین ایران این موقع و ایران آن موقع را میتوان سنجید به شرط آنکه شرایط و جایگاهش را با توجه به وابستگی‌اش نسبت به جهان بسنجیم. پس مقایسه من نادرست نبود چرا که اگر آلمان زمان استالین یک ابرقدرت نظامی بود، ناپلئون هم در زمان تزار روسی چنین بود و اگر وضع شوری در زمان استالین در جنگ جهانی نسبت به دیگر جهانیان عقب افتاده بود در مورد تزار هم کمابیش همینطور بود. بنابراینهمانطور که گفتیم این تنها هنر استالین نبود که کشور را از هجوم یک ابرقدرت حفاظت کند.
:e10c:

Mehrbod
11-11-2013, 12:45 AM
من نمیدانم چرا همیشه باید ابتدایی ترین مسایل را برای شما توضیح داد !
آن چیز که قانونیست لزومن مشروع و مقبول نیست ! و آن چیز که مشروع و مقبول است لزومن اخلاقی و درست نیست . ولی هیچ بنی بشری حق ندارد خواست خود را به جامعه دیکته کند .

وقتی هم 99% جامعه رای به کشتن شما بدهند خودتان را پاره پوره هم بکنید میزنند میکشنتان! پس بهتر است قبل از اینکه بفرستنتاند ور دست رفیق استالین آن جامعه را ترک کنید .
هر چه قدر هم که ایدئولوژی شما درست و قشنگ و خوب و ... باشد وقتی اکثریت آن را نخواهد نه با انقلاب ، نه با زور ، نه با نرمش ، نه با چیز دیگر حق ندارید آن را به مردم اماله کنید . تنها حق دارید در مورد ایدئولوژی خود سخن بگویید و آن را تبلیغ کنید اگر جامعه قبولش کرد که به سمتش می آید اگر هم نکرد مثل کمونیسم به زباله دانی فرستاده میشود .

درک این واقعن انقدر برای شما سخت است ؟


یعنی خواست شما اگر این باشد که به جرم دگراندیشی در ایران (قانونا) کشته نشوید, حق ندارید آنرا به دیگران زور کنید؟ (:


خواست ما هم اگر این باشد که از ما بهره‌کشی نشود, نباید زور کنیم و باید بگذاریم از ما بهره‌کشی شود؟

برده‌داری چه, اگر بیشینگان میخواستند مرا گرفته برده کنند, باید پذیرای آن باشم؟ (:





انقلابی گری کار مشتی فرصت طلب است که میخواهند با سوار شدن بر احساسات مردم شوروی و فرانسه ی انقلابی و جمهوری اسلامی و مصر و ... راه بیندازند .
در حال حاضر هم به جز مشتی فسیلِ خرفت که هنوز در دوران شوروی کمونیستی گیر کرده اند کسی دنبال انقلابی گری و پایین کشیدن نظامهای سرمایه داری برتر نظیر نظام آمریکا و ژاپن و ... نیست .

پس واژگشت‌هایی که به دموکراسی انجامید هم از سوی مشتی آدم فرصت طلب بود؟
کسانیکه با برده‌داری ستیزیدند و ناچار از خونریزی و واژگشت شدند هم کارشان نادرست بود؟ (:

پارسیگر

Mehrbod
11-11-2013, 12:49 AM
این پرت و پلا را جای دیگر هم عنوان کرده اید که پاسخش داده شده .


این پاسخ به پرت پلای خودتان بود که در دو جا آمده بود, ما هم پاسخ را همان دو جا دادیم.




من میخواهم طرف سخنم یک انسان با هوش طبیعی و توانایی استدلال باشد ! نه یک نوار ظبت شده که از نو گذاشته میشود .

:e00e:

چرا از خودتان نمیآغازید؟ به جای copy paste در دو جستار, بکوشید چیز تازه و نویی بگویید!

Dariush
11-11-2013, 01:11 AM
این هم یکی از جوک های بامزه شیفتگان سرمایه است!
استالین میخواست آلمان را بگیرد!؟ ها ها ....
شما اگر تاریخ میخواندید میدید که امپراتوری انگلیس هم هتّا از آلمان میترسید
و نخست وزیر انگلیس، چمبرلن، به آلمان رفت و به گرفتن کشور چک از سوی
آلمان روادید داد، از ترس اینکه جنگ نشود، خود انگلیس هم زیر جنگ با آلمان
زاییده بود و با اینکه آلمان درچندین جبهه جنگ میکرد، نمیتوانست به تنها از
پس او برآید. اکنون شما میایید یاوه بافی میکنید که استالین میخواست آلمان
و اروپا را بگیرد؟ ناآگاهی[1] و نادانی ، یا بی شرمی و پررویی میخواهد که
بتوان چنین افسانه هایی را سرهم بندی کرد. به وارونه ولی در تاریخ هست
که استالین گفته است که او گمان میکرده تا سال ١۹۴٢ زمان دارد* و آنگاه
چشم براه تازش هیتلری بوده. پس پیمان نامه ی لهستان را هم برای خریدن
زمان و داشتن Buffer و یا همان کوبش[2] گیر زینهارین انجام داده ، گرچه
لهستانی ها در این میان لگدکوب شده باشند، که انیهم باز گناه او نبوده و
جنگ افروز مهادین[3] و انگیزه ی پایه ای جنگ جهانی ، همان هیتلر بوده
که در تاریخ این بی هیچ گمانی پایور[4] شده است. اکنون شما هی زورکی
در پی این هستید که بخشی از گناهان این جنگ را هم به گردن استالین
بیندازید که برای سرمایه داری آفتابه گرفته باشید !
احساسات خود را کنترل کنید جانم!
نخست آنکه من همچون شما نگفتم که حتما اینطور است و اگر پیش از آنکه رگ غیرت به سبب بی‌ادبی به ساحت مقدس عمو استالین بالا بزند نوشته‌ام را میخواندید می‌دید که نوشته بودم "گمانه" و گفتگوها در این مورد زیاد است و همانطور که گفتم در سطح گمانه است. . اما این گمانه هم چندان بی‌پشتوانه نیست و البته برخلاف شما این سرمایه‌داران نیستند که چنین گمانه‌ای را پشتیبانی میکنند بلکه تقریبا اولین بار یکی از جاسوسان شوروی کتابی در این مورد نوشت :

In same time as Hoffman a Soviet ex-spy Viktor Suvorov (Rezun)also worked on this thesis. He deserted the Soviet intelligence service and fled to Great Britain because he was disillusioned about the Soviet regime. Because of that Soviet Union gave him three death sentences. He has begun his work in 1968 and in 1989 published his work Icebreaker Who started the world war?
و علاوه بر تاریخ نگاران کشورهای گوناگون، تاریخ نگاران روسی هم از این گمانه پشتیبانی میکردند :

Russian historian Mark Solonin believes the attack should happen on June 23, meaning Hitler outmatched Stalin just by one day. But the main concept that attack should happen in the summer of 1941, when Red army was in the last stages of deployment and heating up for action. Further delays will make the situation worse for the Soviets, for there could not hide their army from the Germans forever. Yet no one cannot fully discover the exact date of the attack, but judging by documents describing the Soviet military movements before June 22 it should happen anywhere at that time.

منبع (http://latvianhistory.wordpress.com/2011/04/18/stalins-attack-plans-on-germany-1939-1941/)
البته احتمالا تمام اینها فریب خورده‌ی رسانه‌های سرمایه‌داری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی!:qq_12:
و شواهد هم کم نیست :
“Stalin planned to invade Germany” — RT News (http://rt.com/news/stalin-letter-sothebys-auction/)


A letter written by Stalin was sold for $12,500 at Sotheby's on Friday. The document appears to be evidence of Russia’s plans to attack Germany in World War Two.
The letter signed by Joseph Stalin and Foreign Minister Vyacheslav Molotov – dated January 8, 1940 – asks Mongolian leader Choi Balsan for almost 40,000 tons of wool for troop clothing. For his part, Stalin promised to take all the efforts necessary to satisfy assistance requests from Mongolia.
In a startling conclusion, the auction house brochure describes the letter as proof that the Soviet Union planned to invade Germany in harsh winter conditions – something which has been undiscovered by historians before.
Ahead of the auction, the letter was estimated as being worth between $15,000 and $25,000.
Also for sale in New York are Leon Trotsky's memoirs dated 1930 – and a copy of Nikolay Gogol's book “Dead Souls” illustrated by famed Russian-French painter Marc Chagall.

سایت هم وطنی استا، راشاتودی ، میشناسید دیگر؟:e105:


2931
What, no chair for me?

sonixax
11-11-2013, 01:17 AM
یعنی خواست[1] شما اگر این باشد که به جرم دگراندیشی در ایران (قانونا) کشته نشوید, حق ندارید آنرا به دیگران زور کنید؟ (:

زمانی که 99% یک جامعه خواستار کشتن من به عنوان یک دگر اندیش باشند ! من تنها کاری که میتوانم بکنم و تنها حقی که دارم ترک (فرار از) آن جامعه است .
همچنین اخلاقی نیست که به خاطر یک نفر 99% جامعه را زد تار و مار کرد !!!
اما کماکان به خاطر داشتن آزادی بیان میتوان عقاید خود را از هر طریقی که میشود به گوش آن جامعه برسانم - کاری که همین الان هم دارم میکنم .


خواست ما هم اگر این باشد که از ما بهره‌کشی نشود, نباید زور کنیم و باید بگذاریم از ما بهره‌کشی شود؟

اگر شما نمیخواهید بهره دهید ! و در جامعه ای هستید که اکثریت همان نظام را میخواهد و میخواهد بهره بدهد شما حق ندارید این حق خود را به زور به خورد دیگران دهید .
خیلی ساده آن جامعه را ترک میکنید . دیکتاتور مابانه هم بخواهید کاری بکنید اول و آخر خودتانید که محکوم به شکست هستید .
پس ، اگر شما نمیخواهید بهره بدهید میروید جایی که از شما بهره کشی نشود ، نه اینکه بقیه ای را که میخواهند بهره بدهند به خاطر خودتان به راهی که میخواهید هدایت کنید آن هم به زور !


برده‌داری چه, اگر بیشینگان[2] میخواستند مرا گرفته برده کنند, باید پذیرای آن باشم؟ (:

همان پاسخ بالاتر ! جای بهره ده را با برده عوض کنید .


پس واژگشت‌هایی[3] که به دموکراسی انجامید هم از سوی مشتی آدم فرصت طلب بود؟

شخصن چنین انقلابهایی سراغ ندارم ! اگر سراغ دارید به من هم بگویید تا در این زمینه اطلاعاتم کامل شود :e032:


کسانیکه با برده‌داری ستیزیدند و ناچار از خونریزی و واژگشت[3] شدند هم کارشان نادرست بود؟ (:

پیشتر هم گفته ام بین خواست اکثریت و درست بودن یا نبودن یک مساله ارتباطی وجود ندارد .


توی تلوزیون نگین یک گزارش دیدم از برج‌های نیاوران ، من توی 5th Avenue نیویورک هم همچین چیزی ندیده بودم ، عجب چیز‌هایی‌ توی ایران ساختن بعدش متری ۴۰ میلیون! یعنی‌ ۱۰۰ متر آپارتمان ۴ میلیارد تومن پولش می‌شه ، آخه کی‌ تو ایران حمصهین پولی‌ داره۱ کسی‌ که انقدر پول داشته باشه دیگه اصلا چرا ایران بمونه

این مدل برجها و ... همیشه برای کسانیست که یا دولتی هستند یا با دولت همکاری نزدیک دارند به خصوص آنهایی که در دور زدن تحریمها یا سرکوب مردم و ... کمک حال دولت هستند (برای همین تقریبن خروجشان غیر ممکن و خطرناک است برایشان) . مردم عادی توانایی خریدشان را ندارند اگر هم داشته باشند بهشان فروخته نمیشود !
من یادمه که در خیابان گیشا یک آپارتمان 100 متری فروخته شد 900 میلیون ! زمانی که دلار 970-80 تومان بود . با اون پول در آن زمان میشد یک جزیره خصوصی در استکهلم سوئد خرید !
این هم فروشنده جزیره که ایرانی هم هست :e00e:

Private Islands, Islands for Sale, Islands for Rent, Privatinseln - Vladi Private Islands (http://www.vladi-private-islands.de/en/home/)

Dariush
11-11-2013, 01:19 AM
بیجاست، به گفتن نگر کسی کاری ندارد، به این کار داریم که شما
لغزش داوری در زمان دیگر را میکنید و باید همواره ، آدم خودش
را در آن زمانی که دارد در باره اس سخن میگوید بگذارد و یا
خودش را جای همان کس که میخواهد در باره او "داوری" کند
بنهد و ببیند که با آن سامه[1] ها و با ان پراسنج[2] ها، خود او چه کار
بهتری میتوانست انجام دهد و چگونه؟ سپس بیاید چس ناله سردهد!
ولی خوب، کسی که تا کنون انگشتی برای نبرد با سرمایه داری و
بهره کشی برنداشته، سخت است بتواند خود را جای یک رزمنده ی
آزادیخواه و کمونیست زمان تزاری بگذارد، بویژه اینکه هیچ آگاهی
بسنده هم در آن باره نداشته، و یا آگاهی اش را از بوق سرمایه گرفته باشد.
آری دیگر من تنها باید در زمان عمو جوزف میبودم و کنارش دوش به دوش نبرد میکردم تا بتوانم بفهمم که با توجه به شرایط «جنایت جنگی» هم میتواند خوب باشد!:e056:
دیگر آنکه شما کی و کجا زندگینامه‌ی مرا خوانده‌اید که دانسته‌اید من هرگز علیه سرمایه‌داری نجنگیده‌ام؟

sonixax
11-11-2013, 01:20 AM
این پاسخ به پرت پلای خودتان بود که در دو جا آمده بود, ما هم پاسخ را همان دو جا دادیم.

Eow :e412:



چرا از خودتان نمیآغازید؟ به جای copy paste در دو جستار, بکوشید چیز تازه و نویی بگویید!

نه عزیزم ما کپی پیست نمیکنیم ! قطعن شنیدن حرفهای تکراری پاسخ تکراری هم خواهد داشت و مخاطب هم حتمن شما نیستید . پاسخها برای این است که خواننده ای که تازه دارد بحث را میخواند فکر نکند اینجا به تسخیر ارتش سرخ درآمده .
وگرنه من به راستی از شنیدن سخنان تکراری که پاسخ همه شان پیشتر بارها و بارها داده شده خسته شده ام و این بحث به نظر من فرسایشی و مسخره شده .

Dariush
11-11-2013, 04:12 AM
یاوه‌گویی هم اندازه دارد, ندارد؟
:e402:
شما گفتید کشتن دگراندیشان در ایران قانونی است. دگراندیشان یک کل است که شامل یهودی، زرتشتی، مسیحی، کافر، مرتد، منافق، محارب و... میشود. مرتد تنها جزئی از این دگراندیشان است. زمانیکه ما در مورد یک جز از یک کل سخن میگوییم نمیتوانیم بگوییم که گزاره‌ی x در مورد مجموعه‌ی y صادق است و بعد که اعتراض کردند بگوییم منظورمان بخشی از آن مجموعه بوده.
اما من قصدم از این ایراد اصلا این نبود که به شما اشتباه‌تان را نشان دهم چرا که به خوبی منظور شما را دریافته بودم و میدانستم که چه میگویید و اصلا برایم محل ایراد نبود. قصدم این بود که یک بازی کلامی را به شما نشان دهم تا دریابید که چگونه چنین گیرهای بیخود میتواند بحث را تخریب کند، کاری که شما پی در پی میکنید و با این بازی‌های زبانی خُنَک حوصله‌ی همگان را سر می‌برید.


اکنون — که امیدوارانه یاوه‌گویی اتان ته کشید — یکبار مهر نموده بفرمایید تکلیف خودتان را روشن کنید,
سرانجام چون یک چیزی را بیشینگان[2] رای داده‌اند (٩٩% ایرانیان به نظام جمهوری اسلامی) و اگر
دربرگیرنده‌یِ "کشتن دگراندیش" هم میشود, نون[3] کشتن دگراندیشان دادوند[4] (= مشروع) است یا خیر؟

خواسته‌یِ بیشینگان دادوند:

اگر نیست, پس اگر ایران هرگز از راه دموکراتیک تغییر نکرد, مردم ایران باید تا ابد این قانونها را پذیرفته[5] و هرگز, هرگز, هرگز دست به واژگشت[6] نزنند؟

اگر هست, پس باید بپذیریم که ایران حق دارد همه‌یِ دگراندیشان را, از جمله خود شما را بکشد؟
مشروعیت سیاسی یک حکومت از رای اکثریت شهروندان آن سرزمین می‌آید و همانطور که گفتیم این اگرچه ممکن است موجب استبداد اکثریت به اقلیت شود، اما به صلاح است چرا که استبداد اقلیت به اکثریت بسیار شومتر از آن است. اما، مشروعیت چیزهایی را دربرنمیگرد و اساسا سیستم حکومتی حق تصمیمگیری در این مورد را ندارد. مثلا اگر همه‌ی مردم جهان هم بی‌دلیل رای دهند که من کشته شوم، چنین کاری هرگز موجه نخواهد بود چرا که چنین چیزی را اساسا نمی‌باید در معرض رای گذاشت و اگر به رای گذاشته شود و نتیجه‌ای از آن حاصل شود، آن نتیجه در هیچ دادگاه عادلی پذیرفته نخواهد شد.
اما در اینجا باید گفت که فرض کنیم مردمی هستند که اکثریت‌شان(99 درصدشان) راضی به این هستند که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم بگیرد (اگرچه گفتیم که چنین کاری درست نیست). در اینجا 99 درصد از کسانی که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری میکند در میان همان رای دهندگان هستند و این یعنی اینکه خودشان هم راضی هستند. اکنون در برابر این جامعه چه میتوان کرد؟ آیا آن یک درصد باقیمانده این حق را دارند که با انقلاب حکومت را در اختیار بگیرند و کاری غیر از تصمیم جمع را بکنند و سیستمی برخلاف رای آنان برقرار کنند؟ خیر! چرا که 99 درصد از مردم آن سرزمین دوست دارند حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری کند! شما به چه حقی میخواهید این خواسته‌ی آنان را زیرپا بگذارید؟ یا آن 99درصد باید از آن کشور بروند و یا این یک درصد. بهترین کار این است که این 1 درصد هرچه سریعتر از آنجا فرار کنند و یا اینکه شهامت به خرج دهند و در آنجا مانده و آگاهی‌بخشی کنند و سعی کنند نظر مردم را برگردانند و قانون را عوض کنند.

دیگر آنکه این اتفاق بسیار نادر است چرا که با رانه‌های انسانی ناسازگار است. افراد جامعه بخشی از سرمایه‌های آن هستند و خیلی شگفت‌آور خواهد بود اگر تمام مردم یک کشور مثلا 70 میلیونی مستقیما به این رای دهند که دگراندیشان باید کشته شوند. ایرانیان هم هرگز چنین رایی نداده‌اند و بسیاری از آنها تنها به جمهوری اسلامی رای دادند و هرگز نمیدانستند که قرار است چنین چیزی از آن زاده شود و آن کلیت قانون اساسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B 3_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C _%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) که مردم نخستین بار بدان رای دادند از این ماده‌های ضدبشری در آن نبود و یا مستقیم و صریح نبود و این سالها بعد بود که این قانون اساسی شوم را به مردم تحمیل کردند.

انقلاب در جایی درست است که دولتی بر سر کار باشد که هیچ راه دموکراتیکی برای مشروعیت‌سنجی آن وجود نداشته باشد و گروهی هستند ( نسبت به کل جامعه تعدادشان نامشخص است) که باور دارند این حکومت نامشروع است و مردم آن را نمیخواهند. این گروه پس از آنکه تمام راهها را رفته و به نتیجه نرسیده‌اند اکنون ناچارا راه انقلاب را در پیش میگیرند اما برای آنکه درستی انقلاب برقرار شود بلافاصله پس از انقلاب باید از مردم در این مورد نگرسنجی شود و از آنان در مورد حکومت دلخواهشان رای گرفته شود و در صورتی که گمان گروه انقلابگر درست درآمد سیستم جدید را برقرار سازند.

پس چه شد؟ انقلاب به عنوان آخرین راه ممکن و در جایی که تمام راههای دموکراتیک بسته شده‌اند گریزناپذیر و موجه است.



اینها مشتی سخن بی سر و ته نبودند و درونمایه‌یِ سخن اتان رویهم از این فراتر نمیرود:

١- قدرت بد است.
٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است.
٣- کمونیسم انحصار قدرت است.
٤- سرکوب هم به کشت و کشتار میرسد.

اکنون برای اینکه به سفسته‌هایِ گوناگونی که باز گویا ندانسته — یا شاید هم دانسته, چون انگار[7] سفسته برایتان شیرینی بیشتر نبوده و در یک گفتمان "راستین" کاربرد اشان اشکال ندارند — به کار بُردید, پی ببرید:

١- قدرت بد است: سفسته‌یِ پنداشت پرسش (مصادره به مطلوب), برای ما بفرمایید چرا قدرت بد است؟ برای نمونه یک مرد زور بیشتری (= قدرت) از یک زن دارد, آیا این قدرت بیشتر مرد را بَد میکند؟

٢- لازمه‌یِ قدرت سرکوب است: برای ما بفرمایید, هماکنون که در جهان ٥% مردم بیشتر از ٩٠% بنمایه‌ها[8] را در دست دارند و پس قدرتی "انحصاری و متمرکز" و بس فراتر از دیگران دارند, چگونه این قدرت را بی سرکوب نکردن بدست آورده‌اند؟ اگر سرکوب کرده‌اند, پس چرا این سرکوب از سوی دولت — که برساخته[9] از مردم است — باشد زمین و زمان به هم دوخته میشود و واولیا, اگر از سوی ٥% مردم باشد, هیچ اشکالی ندارد؟ اگر هم سرکوب نکرده‌اند, پس چگونه لازمه‌یِ قدرت سرکوب است؟

٣- کمونیسم انحصار قدرت است: فرجامیابی نادرست (unsound + invalid), در کمونیسم مالکیت بر ابزار فرآورش[10] از مردم گرفته میشود
و قدرت (= پول) به همگونیِ بیشتری میان مردم پخش[11] میشود و در فرهود[12] تنها چیزیکه ندارد, همان انحصار و تمرکز قدرت (= پول)! است که هماکنون ٥% در جهان, بروشنی دارند.
:prampaa_27:
at least , you tried!
1-من نگفتم قدرت بد است. گفتم اقتدار دولتی موجب میشود که بستری مناسب برای فساد و سرکوب دولتی بوجود آید و هرچه این اقتدار بیشتر باشد، آن بستر هم بهتر میشود. کسی که دستش خالی است، من به راحتی و بی‌نگرانی از کنارش میگذرم، کسی که چماق در دستش دارد، سعی میکنم حداقل با پنج متر فاصله از کنارش بگذرم، کسی که با اسلحه گرم در دست در پیاده‌رو قدم می‌زند، باید از من حداقل 100 متر فاصله داشته باشد تا خیالم راحت باشد و... . من میتوانم از کنار همه‌ی اینها بگذرم و هیچ اتفاقی نیافتد(چرا که داشتن اسلحه الزاما به معنای استفاده کردن از آن نیست) اما عقلم به من می‌گوید که اگر چنین اتفاقی افتاد چه؟ اگر آنکس که چماق دارد، بخواهد ازش استفاده کند ممکن است بزند چک و چانه‌ام را خورد کند و یا دستم را بشکند و یکی دو ماهی مرا روانه‌ی بیمارستان کند. آنکس که اسلحه دارد اگر از آن استفاده کند میتواند مرا بکشد. بنابراین به حرف عقلم گوش میدهم و نمیگویم حالا احتمالش هست که اصلا از آن اسلحه‌ها استفاده نشود. هزینه‌ی چنین ریسکی بسیار زیاد است و نمی‌ارزد که من این احتمال را جدی بگیرم که آن شخص از اسلحه‌ی خود استفاده نمیکند.
در این مثال بهترین حالت زمانی است که هر دوی ما دست خالی هستیم چرا که در این حالت من توان دفاع از خود را دارم و او نمتواند جراحت جدی به من وارد کند و به همین دلیل ریسک پایین است و میتوان آن را پذیرفت. در مورد دولت هم همین شرایط برقرار است. دولتی که کمی بالاتر از سطح شهروندان خود است، به همان تراز می‌تواند بدانها آسیب وارد کند. ، چنانکه میبینیم در گذشته‌های دور برای مثال 300 سال پیش سرنگونی یک حکومت بسیار کم‌هزینه‌تر از امروز بود چرا که حکومت به ابزارهای سرکوب چندان مجهز نبود و کافی بود که به اندازه‌ای بسنده مردم متحد شوند تا حکومت با هزینه‌ای اندک سرنگون شود(این حکومت همان مرد چماقدار است). امروز اما زمانی که دولت میتواند انواع سلاح‌های مخوف و کشتار جمعی و خطرناک چون تانک و موشک و اف 16 و زیردریایی و انواع ابزارهای شنود و جاسوسی و انواع سیستم‌های مخوف اطلاعاتی را با پیشرفت تکنولوژی در اختیار داشته باشد و یک حکومت میتواند به سادگی کشوری به قرنها پسرفت بکشاند، هزینه‌ی سرنگونی چنین حکومتی بسیار بسیار سنگین خواهد بود(اگر فاسد و جنایتکار شود)، همانطور که امروز میبینیم در سوریه بیش از 100 هزار نفر کشته شده‌اند و میلیونها نفر آواره شده‌اند و کشور به کلی ویران و خاکستر شده است. در حالیکه صد سال پیش چند هزار نفر مجاهد علیه حکومت قاجاریه اسلحه برداشتند و دیدیم که چندی طول نکشید که نوع حکومت‌داری را تغییر دادند. پس آیا شایسته نیست که پیش از آنکه سرمایه‌ها و منابع کشور خود را در اختیار حکومت قرار دهیم به این ریسک بسیار پرهزینه بیاندیشیم و فکر عاقبت خود را بکنیم و به شانس و احتمال تکیه نکنیم؟ پیش از آنکه دوباره پرسش مرا با پرسش پاسخ دهید که «حالا قبلا سرمایه در دست 5 درصد سرمایه دار بود ولی حالا در دست دولتی که نماینده مردم است پس چه اشکالی دارد؟» پاسخ دهید به خود سوال فکر کنید.

مرا به یاد گفته‌های خودتان در جستار پیشرفت تکنولوژی انداختید و می‌اندیشم که چگونه این همه دگرگونی در باورهای یک شخص ممکن است زمانیکه تا همین چندی پیش شما کلا نسبت به پیشرفت تکنولوژی بدگمان بودید و سپس به ابزارهای تکنولوژیک خطرناک و راهبری پیشرفت آنها به دست دولت بسیار با نگرانی می‌نگرستید و وقتی ما میگفتیم که «در دست داشتن اسلحه و تکنولوژی‌های خطرناک به معنای استفاده‌شان نیست» شما همش می‌گفتید که «این یک خوش‌خیالی کودکانه است» و بعد میگفتید دولتها باید برچیده شوند و ما همچون کازینسکی باید برویم در غار و جنگل زندگی کنیم و اکنون اما میگویید دولتی که انحصار سیاسی و سرمایه را در اختیار داشته باشد بد نیست!

کمونیسم هم انحصار قدرت را نیاز دارد و گرنه چگونه مثلا ممکن است در یک سیستم کمونیستی حزب لیبرالیستی یا چپ (چپ با چپ کمونیستی) به حکومت برسد؟ چنین چیزی ممکن نیست، از استادتان مزدک گرامی بپرسید تا برایتان توضیح دهد که چرا چنین اتفاقی هرگز در حکومت کمونیستی رخ نخواهد داد. پس انحصار قدرت را داریم. سرمایه‌ها و منابع کشور هم در دست حکومت است! خب دیگر از این بهتر نمی‌شود! اکنون کسی را داریم که هیچکس را از خود قوی‌تر نمیبیند و تا دندان هم مسلح است! شما اگر حاضرید که با چنین کسی همخانه شوید با این نظر که احتمال دارد که کاری به کار من نداشته باشد، من هرگز چنین نخواهم کرد.:e523:

فکر کنم همین یک نکته برایتان کافی باشد و دفعه‌ی بعد که خواستید به نوشته‌های من بپردازید قدری به آنها بیاندیشید و اینقدر برایمان سفسطه لیست نکنید در حالیکه سخنان خودتان سرشار از سفسطه‌های مرد پوشالین و تحریف سخن و دشواری دروغین است.


سفسته‌یِ دستآویز[13] به عقل سلیم: appeal to common sense

گفتم دیگر, از دیدگاه شما سفسته انگار[7] یک چیزی تجملی است و کاربرد آنْ[14] گهگاه, دشواری ندارد! (;

بازی کلامی که گفتم همین است. هر بچه دبستانی نوشته‌ی مرا میخواند درمیافت که منظورم این است که در شرایطی که هم ریسک بالاست و هم هزینه‌اش بالا است نباید خامی به خرج دهیم و بگوییم "اگرچه تا کنون تمام سیستم های انحصاری به فساد گرویده‌اند، اینبار اما ایشالا که اینطور نخواهد شد؛ بیاییم سفسطه‌ی استقرا نکنیم که بگوییم اگرچه تاکنون تمام قوهایی که دیده‌ایم سیاه بوده‌اند، اما بعدی ممکن است سفید باشد" و بعد شما رفته‌اید برای ما عقل سلیم را به انگلیسی ترجمه کرده‌اید و از سخن من مغلطه ساخته‌اید که از Common Sense بهره جسته‌ام!؟ بابا دست مریزاد انصافا:e415::e415::e415:


سفسته‌یِ دستآویز به همگان: برای اسلام و مسیحیت و بیشمار چرندهایِ دیگر هم بیشمار
آدم آن بیرون دارند برای سالها گفتمان میکنند, ولی فرنودی[15] در اینکه دریافت درستی/نادرستی این چرندها و پرسمانها[16] دشوار هستند, نمیشود = Argumentum ad populum - WiKi
عزیزم Controversial Issues (http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:List_of_controversial_issues) آیا میدانید چیست؟ بحث‌های مناقشه‌انگیز در دو حالت درستی و نادرستی و یا رویکرد بر سرشان تفاهم نیست و جزمیت در موردشان برای شخص جزم‌گرا مایه‌ی آبروریزی خواهد شد. بنابراین سرمایه‌داری هتا اگر هم نادرست باشد، راهکار مواجهه با آن مناقشه‌برانگیز است و مارکس تنها یکی از راه حل‌ها را پیشنهاده است و هم اکنون تعداد زیادی راهکار دیگر برای آن هست. پس پیش از آنکه برایمان طوطی‌وار سفسطه لیست کنید، قدری اندیشه کنید.


اشاره‌یِ من به روش ناکارآمد[22] و درگیری خود شما در سامانه‌یِ "سرمایه‌داریِ" ایران, که زمان آسودگی ندارید و تنها میتوانید چند خط در سال ترجمه‌یِ
چند تا سفسته بکنید — آنهم جاییکه ببامزگی میبینیم بجای ترجمه باید یکبار بخوانید ایشان — همان اوج رذالت و عمل شنیع و زشت و ترور شخصیت و
واویلای!! دیگر من است, ولی اینکه شما مرا ده باری رذل نامیده و تهدید به برملا کردن "جنبه‌هایِ بد شخصیتی من" کرده هیچگونه رذالت و ترور شخصیتی در خود ندارد؟
:e40c:
ای بابا! بدهکار هم شدیم که! خوب است که من سخن شما را پیش از آنکه بخواهید ویرایش‌اش کنید کوت گرفتم. شما مشخصا مرا به تمسخر گرفتید که تویی که سالی دو سه خط سفسطه ترجمه میکنی، بهتر نیست کمی آنها را مرور کنی؟ سپس من گفتم :

این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.
و شما هم اینگونه بر اینکه آنچه من گفتم درست بوده مهر تائید زدید:

نمیشود که تنها شما ما را خمینی و خامنه‌ای و پیر[12] و جوان ببینید, پس آنچه میکارید میدروید
حالا اما حرف خود را در انظار هموندان دفترچه دگرگون کرده‌اید؟:pidgin_089:
همان بار اول که من رذیلانه بودنِ این کار اشاره کردم اگر دوباره ازش به آن شکل دفاع نمیکردید من هم هرگز چیزی نمیگفتم و انتظار نباید داشته باشید که چنین سخنانی را بی‌پاسخ بگذارند.



تازه اینجا هم بیسوادی خودتان را نمایانده‌اید, چون گویا نمیدانید خودِ ایران هم سرمایه‌داری است و کیفیت زندگی الزاما و ببایست, بسیار هم پایین میباشد؟
:e057::e057::e415:
بیسواد جان، هنوز نمیدانی سرمایه‌داری نه شرط کافی و نه شرط لازم برای کیفیت پائین زندگی است؟ شرط لازم نیست چرا که هم‌اکنون کره‌ی شمالی غیرسرمایه‌داری است و کیفیت زندگی در آن نیز بسیار پایین است. شرط کافی هم نیست چرا که هم‌اکنون آمریکا و کانادا سرمایه‌داری هستند و کیفیت زندگی هم بالاست.




بار ادعا بر دوش مدعی را هم نمیدانید؟ شما دارید ادعا میکنید دولت‌هایِ کمونیستی همواره و در همه‌یِ زمانها "فاشیست" خواهند شد, مدعی اینجا کیست؟
برای بار هفتم: وقتی شانس بالایی وجود دارد که اتفاقی ناگوار بیافتد و هزینه‌‌ی آن هم در صورت رخ دادن بسیار زیاد خواهد بود، شمایی که به من (که با رجوع به خرد و عقل خود میگویم چنین کاری خطرناک است و ریسکش بالا است و وقتی راه‌حلهای دیگری هم هستند و یا بهتر است دنبالشان باشم) میگویید با تمام این مقدمات این ریسک را بکن باید توضیح دهید که چرا چنین میگویید؟
اکنون بار ادعا بر دوش من است یا شما؟:e405:

حالا قدری خوب است که سفسطه‌های راستین را بیاموزید :

هواداران سرمایه‌داران نایکراستی[24] مانند شما
سفسطه‌ی انگ زدن!


دسته‌ای که میگویند "آری ما هم میدانیم سرمایه‌داری بده, ولی ..."
سفسطه‌ی تحریف سخن و مرد پوشالین! من بارها و بارها در همینجا گفته‌ام که به نادرستی سرمایه‌داری اعتقاد دارم و هیچ اما و اگری هم نیاورده‌ام. راهکار کمونیستی را نمیپسندم. این یکی را دیگر برای کودک 5 ساله هم آنقدر که من تکرار کرده‌ام و در اینجا مکتوب است شفاهی میخواندند الان دریافته بود، اما شما گویا هنوز نمیتوانید این را دریابید.



باز خود یک سفسته‌یِ دیگر دارند میکنند, سفسته‌یِ تو هم بدی: "شوروی کمونیست بود, شوروی بد بود, پس کمونیسم بد است, پس سرمایه‌داری دگرگزین[25] بهتر است" !!
این یکی را دیگر فکر کنم روی مغزتان ضبط کرده‌اند و گذاشته‌اند روی Repeat :24:
یکجا را نشان دهید که من گفته باشم "کمونیسم بد است چون شوروی فلان بوده" و دیگر واقعا ما را کرکر خنده می‌اندازد وقتی که چند بار ما گفتیم که آنجا که به شوروی تاختیم مقصودمان شوروی بوده نه کمونیسم شما بازهم این سخن را تکرار میکنید.
اسم این سفسطه‌ها چیست؟ 1-تحریف سخن 2- اثبات درستی از طریق تکرار.



١- نمیتوانید نخست چوب لای چرخ کار کسی بکنید, سپس که به کژروی و کاستی دچار شد برای خودتان دست زده و بگویید "دیدی؟, من که میگفتم کار نمیکند!"
این سفسطه هم نامش فرافکنی است. ما گفتیم کسی که شبانه انسانها را میبرده و بدون دادگاه و اطلاع‌رسانی و مخفیانه انسانها را بطور فله‌ای میکشته و در گورهای دسته جمعی دفن میکرده، یک جنایتکار است و شما میگویید که تقصیر سرمایه‌داری است!



٢- نمیتوانید تنها با نگاه به یک نمود (aspect)‌ از چیزی, همه‌یِ آنرا داوری کنید (مگر آنکه سفسته‌وار بکوشید نمونه‌وار دستآورد‌هایِ شگرف شوروی در دانش و فندآوری[27] را "نادستآورد" بخوانید), اگرنه ما هم نگفته‌ایم شوروی بهشت بود و این هم سفسته‌یِ انگ دیگر شماست که به ما چسبانده‌اید.
خب خب... اینها هم که سفسطه‌های تکراری هستند. یک کم خلاقیت به خرج دهید. 1- حمله به مرد پوشالین: من هرگز کمونیسم را با شوروی داوری نکردم و انتقادات مستقیم من خود کمونیسم همینجا مکتوب هستند. 2-تحریف سخن و نقل قول ناقص: همانطور که توضیح دادم من دستاوردهای شوروی را نادستاورد نخواندم و گفتم که هزینه به فایده نمیخورده.3- سفسطه‌ی انگ زدن: به من انگ میزنید که به شما انگ زده‌ام، این جناب مزدک بودند خود را مدافع شوروی و استالین نامیدند و گفتند ما باید اشتباهات خود را با خود در میان بگذاریم و به سرمایه‌دارها نگذاریم پررو شوند. پس من انگی نزده‌ام.

پس زمانیکه خود آمریکا, بزرگترین سرمایه‌دار چپاولگر با همه‌یِ ابزارهای در دست اش همه‌یِ کشورهای کمونیستی را تا توانسته به کژروی کشانیده, و امروز
هم با پروپاگانداهای گسترده‌یِ و رسانه‌هایِ[28] بیشمار خود آن چندتای بجای مانده را پیوسته میکوبد, در میان همه‌یِ اینها ما باید بنشینیم برای شما
با سند و مدرک نشان دهیم که بازگرداندن ١٠% بهره‌یِ افزوده از چند تا مفتخور بهره‌کش به مردم, در همه‌یِ زمانها و در همه‌یِ مکانها هرگز مایه‌یِ پیدایش گندیدگی و فاشیسم نخواهد شد؟
بازهم سفسطه‌ی تحریف سخن.



خوشنودم که سرانجام نقاب از چهره انداخته و روشن شد از همان آغاز هم درباره‌یِ کمونیسم سخن میگفتید, در جامه‌یِ تازش به شوروی, آنهم در راستای بهتر جا زدن سرمایه‌داری.
:88:

خیلی باحالید انصافا! دقیقا کجا نقاب از چهره برداشتم و کی شما موفق شدید نقاب را از چهره‌ی من بردارید؟ ولی اسپاگتی‌وکیلی شما خودتان خوب نقاب‌داری میکردید و یک پا زورو بودید برای خودتان؛ کسی که تا دیروز به مدیران سایت به خاطر زدودن چند پست از یک کاربر میگفت فاشیست امروز زیر پرچم استالینی که با یک امضا انسانها را فله‌ای میکشت دارد سینه میزند باید مدال نقابداری بگیرد:e41f::e318:
:troll:

من هم برای ریدن به دم و دستگاه‌ جنایتکار کثیفی چون استالین همیشه انگیزه‌ی بالایی دارم و برای اینکه هرگز با کسی تعارف و رودربایستی و مماشات ندارم. همه‌ی اینها در حالی است که حدود یکسال پیش در صندلی داغ خودم چنین نوشتم :


مارکسیسم:به نظرم اکنون زمانی ست که میتوان نگاهی دوباره به آن داشت. در اولین گام لازم است بی سرو پا هایی چون لنین و استالین را از نمایندگی مارکسیسم خلع کنیم.در واقع هر چه بیشتر به آبشخور اصلی دیدگاه های مارکس(هگل ) که نزدیک میشویم و حشو و زوائدش را میچینیم، این تفکر پذیرفتنی تر میشود.در این فرم، مارکسیسم برای ایجاد یک برابری نسبی در شرایط و موقعیت های اقتصادی جامعه به نظرم خیلی عالی است.من برای مارکس احترام زیادی قائلم اما ای کاش نسخه نمی پیچید.
بنابراین من تکلیفم با خودم روشن است و میدانم چه میگویم و در چه جایگاهی هستم و نیازی ندارم زیر پوشش تازش به شوروی و استالین به مارکسیسم بتازم.

kourosh_bikhoda
11-11-2013, 08:18 AM
رئیس جمهور ونزوئلا رو ببینید که چطور برای بهتر کردن وضعیت خراب اقتصاد سوسیالیستی به صورت آشکار اقدام به دزدی میکنه. ایشون دستور داده یک فروشگاه زنجیره ای اموالش ملی بشه و مردم برن به قیمت پایین تر ازش خرید کنند. جالبش اینجاست که اتهام دزدی رو به صاحبان اون فروشگاه میچسبونه. چقدر ادبیاتش شبیه جناب مزدک خودمون هست. وقتی من میگم اقتصاد از نظر سوسیالیست ها "مالِ خر" است به همین خاطره.

‮جهان‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮حراج اجناس مغازه‌های زنجیره‌ای به دستور رئیس جمهوری ونزئلا‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/11/131110_l42_vid_venezuela.shtml)

Mehrbod
11-11-2013, 07:20 PM
:e402:
شما گفتید کشتن دگراندیشان در ایران قانونی است. دگراندیشان یک کل است که شامل یهودی، زرتشتی، مسیحی، کافر، مرتد، منافق، محارب و... میشود. مرتد تنها جزئی از این دگراندیشان است. زمانیکه ما در مورد یک جز از یک کل سخن میگوییم نمیتوانیم بگوییم که گزاره‌ی x در مورد مجموعه‌ی y صادق است و بعد که اعتراض کردند بگوییم منظورمان بخشی از آن مجموعه بوده.
اما من قصدم از این ایراد اصلا این نبود که به شما اشتباه‌تان را نشان دهم چرا که به خوبی منظور شما را دریافته بودم و میدانستم که چه میگویید و اصلا برایم محل ایراد نبود. قصدم این بود که یک بازی کلامی را به شما نشان دهم تا دریابید که چگونه چنین گیرهای بیخود میتواند بحث را تخریب کند، کاری که شما پی در پی میکنید و با این بازی‌های زبانی خُنَک حوصله‌ی همگان را سر می‌برید.

مشروعیت سیاسی یک حکومت از رای اکثریت شهروندان آن سرزمین می‌آید و همانطور که گفتیم این اگرچه ممکن است موجب استبداد اکثریت به اقلیت شود، اما به صلاح است چرا که استبداد اقلیت به اکثریت بسیار شومتر از آن است. اما، مشروعیت چیزهایی را دربرنمیگرد و اساسا سیستم حکومتی حق تصمیمگیری در این مورد را ندارد. مثلا اگر همه‌ی مردم جهان هم بی‌دلیل رای دهند که من کشته شوم، چنین کاری هرگز موجه نخواهد بود چرا که چنین چیزی را اساسا نمی‌باید در معرض رای گذاشت و اگر به رای گذاشته شود و نتیجه‌ای از آن حاصل شود، آن نتیجه در هیچ دادگاه عادلی پذیرفته نخواهد شد.
اما در اینجا باید گفت که فرض کنیم مردمی هستند که اکثریت‌شان(99 درصدشان) راضی به این هستند که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم بگیرد (اگرچه گفتیم که چنین کاری درست نیست). در اینجا 99 درصد از کسانی که حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری میکند در میان همان رای دهندگان هستند و این یعنی اینکه خودشان هم راضی هستند. اکنون در برابر این جامعه چه میتوان کرد؟ آیا آن یک درصد باقیمانده این حق را دارند که با انقلاب حکومت را در اختیار بگیرند و کاری غیر از تصمیم جمع را بکنند و سیستمی برخلاف رای آنان برقرار کنند؟ خیر! چرا که 99 درصد از مردم آن سرزمین دوست دارند حکومت در مورد مرگ و زندگی‌شان تصمیم‌گیری کند! شما به چه حقی میخواهید این خواسته‌ی آنان را زیرپا بگذارید؟ یا آن 99درصد باید از آن کشور بروند و یا این یک درصد. بهترین کار این است که این 1 درصد هرچه سریعتر از آنجا فرار کنند و یا اینکه شهامت به خرج دهند و در آنجا مانده و آگاهی‌بخشی کنند و سعی کنند نظر مردم را برگردانند و قانون را عوض کنند.


اینکه پاسخ ما نبود؟

دگراندیش در اسلام هم روشنه چه کسی است, پس پاسخ ندادید, اکنون که بیشینگان در ایران میخواهند
شما را از روی دگراندیشی بکشند و هم قانونهای آنها را آوردیم و هم در قرآن آمده, پس ایشان حق دارند شما را بکشند یا نه؟

کشتنِ دادمند, دادوند هم هست یا خیر؟

سپس پاسخ دهید, اگر ٦٠% مردم میگفتند برده‌داری خوب است و میخواستند شما را برده کنند, حق دارند شما را گرفته و برده کنند یا خیر؟

سرانجام بپاسخید, اگر ٥١% مردم خواهان بهره‌کشی از شما بودند, بایستی آزاد باشند هر اندازه میخواهند از شما بهره‌کشند, یا خیر؟







دیگر آنکه این اتفاق بسیار نادر است چرا که با رانه‌های انسانی ناسازگار است. افراد جامعه بخشی از سرمایه‌های آن هستند و خیلی شگفت‌آور خواهد بود اگر تمام مردم یک کشور مثلا 70 میلیونی مستقیما به این رای دهند که دگراندیشان باید کشته شوند. ایرانیان هم هرگز چنین رایی نداده‌اند و بسیاری از آنها تنها به جمهوری اسلامی رای دادند و هرگز نمیدانستند که قرار است چنین چیزی از آن زاده شود و آن کلیت قانون اساسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B 3_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C _%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) که مردم نخستین بار بدان رای دادند از این ماده‌های ضدبشری در آن نبود و یا مستقیم و صریح نبود و این سالها بعد بود که این قانون اساسی شوم را به مردم تحمیل کردند.


اینها را باید دربست از شما بپذیریم؟ خوب اگر اینگونه هست, ما هم میگوییم ٩٠% مردم ایران خواهان کمونیسم هستند, ولی در واژگشت ٥٧ سر آنها را کلاه گذاشتند.

اگر اینگونه نیست, پس هر دوی ما باید بپذیریم مردم ایران با اکثریت قاطع به کشتن دگراندیشان رای داده‌اند, زیرا در قانون‌هایِ
کشور این را داریم, اگرنه هر جا خواسته‌یِ شما بود سر مردم کلاه گذاشته‌اند و اینجور‌ها نیست, خواسته ما بود چیزی بجز کمینگان نیستیم و بیخود میگوییم؟

باز هم یک بام و دو هوا؟ :4:





انقلاب در جایی درست است که دولتی بر سر کار باشد که هیچ راه دموکراتیکی برای مشروعیت‌سنجی آن وجود نداشته باشد و گروهی هستند ( نسبت به کل جامعه تعدادشان نامشخص است) که باور دارند این حکومت نامشروع است و مردم آن را نمیخواهند. این گروه پس از آنکه تمام راهها را رفته و به نتیجه نرسیده‌اند اکنون ناچارا راه انقلاب را در پیش میگیرند اما برای آنکه درستی انقلاب برقرار شود بلافاصله پس از انقلاب باید از مردم در این مورد نگرسنجی شود و از آنان در مورد حکومت دلخواهشان رای گرفته شود و در صورتی که گمان گروه انقلابگر درست درآمد سیستم جدید را برقرار سازند.

پس چه شد؟ انقلاب به عنوان آخرین راه ممکن و در جایی که تمام راههای دموکراتیک بسته شده‌اند گریزناپذیر و موجه است.


:e00e:





:prampaa_27:
at least , you tried!
1-من نگفتم قدرت بد است. گفتم اقتدار دولتی موجب میشود که بستری مناسب برای فساد و سرکوب دولتی بوجود آید و هرچه این اقتدار بیشتر باشد، آن بستر هم بهتر میشود. کسی که دستش خالی است، من به راحتی و بی‌نگرانی از کنارش میگذرم، کسی که چماق در دستش دارد، سعی میکنم حداقل با پنج متر فاصله از کنارش بگذرم، کسی که با اسلحه گرم در دست در پیاده‌رو قدم می‌زند، باید از من حداقل 100 متر فاصله داشته باشد تا خیالم راحت باشد و... . من میتوانم از کنار همه‌ی اینها بگذرم و هیچ اتفاقی نیافتد(چرا که داشتن اسلحه الزاما به معنای استفاده کردن از آن نیست) اما عقلم به من می‌گوید که اگر چنین اتفاقی افتاد چه؟ اگر آنکس که چماق دارد، بخواهد ازش استفاده کند ممکن است بزند چک و چانه‌ام را خورد کند و یا دستم را بشکند و یکی دو ماهی مرا روانه‌ی بیمارستان کند. آنکس که اسلحه دارد اگر از آن استفاده کند میتواند مرا بکشد. بنابراین به حرف عقلم گوش میدهم و نمیگویم حالا احتمالش هست که اصلا از آن اسلحه‌ها استفاده نشود. هزینه‌ی چنین ریسکی بسیار زیاد است و نمی‌ارزد که من این احتمال را جدی بگیرم که آن شخص از اسلحه‌ی خود استفاده نمیکند.
در این مثال بهترین حالت زمانی است که هر دوی ما دست خالی هستیم چرا که در این حالت من توان دفاع از خود را دارم و او نمتواند جراحت جدی به من وارد کند و به همین دلیل ریسک پایین است و میتوان آن را پذیرفت. در مورد دولت هم همین شرایط برقرار است. دولتی که کمی بالاتر از سطح شهروندان خود است، به همان تراز می‌تواند بدانها آسیب وارد کند. ، چنانکه میبینیم در گذشته‌های دور برای مثال 300 سال پیش سرنگونی یک حکومت بسیار کم‌هزینه‌تر از امروز بود چرا که حکومت به ابزارهای سرکوب چندان مجهز نبود و کافی بود که به اندازه‌ای بسنده مردم متحد شوند تا حکومت با هزینه‌ای اندک سرنگون شود(این حکومت همان مرد چماقدار است). امروز اما زمانی که دولت میتواند انواع سلاح‌های مخوف و کشتار جمعی و خطرناک چون تانک و موشک و اف 16 و زیردریایی و انواع ابزارهای شنود و جاسوسی و انواع سیستم‌های مخوف اطلاعاتی را با پیشرفت تکنولوژی در اختیار داشته باشد و یک حکومت میتواند به سادگی کشوری به قرنها پسرفت بکشاند، هزینه‌ی سرنگونی چنین حکومتی بسیار بسیار سنگین خواهد بود(اگر فاسد و جنایتکار شود)، همانطور که امروز میبینیم در سوریه بیش از 100 هزار نفر کشته شده‌اند و میلیونها نفر آواره شده‌اند و کشور به کلی ویران و خاکستر شده است. در حالیکه صد سال پیش چند هزار نفر مجاهد علیه حکومت قاجاریه اسلحه برداشتند و دیدیم که چندی طول نکشید که نوع حکومت‌داری را تغییر دادند. پس آیا شایسته نیست که پیش از آنکه سرمایه‌ها و منابع کشور خود را در اختیار حکومت قرار دهیم به این ریسک بسیار پرهزینه بیاندیشیم و فکر عاقبت خود را بکنیم و به شانس و احتمال تکیه نکنیم؟ پیش از آنکه دوباره پرسش مرا با پرسش پاسخ دهید که «حالا قبلا سرمایه در دست 5 درصد سرمایه دار بود ولی حالا در دست دولتی که نماینده مردم است پس چه اشکالی دارد؟» پاسخ دهید به خود سوال فکر کنید.


پس اینها پیوند فرنودین نیستند و شما هتّا نتوانستید نشان بدهید که قدرت بسرشت بد است. تنها درونمایه‌یِ سخن شما این شد که
قدرت میتواند بد باشد و کژ هم به کار رود, که سخن درستی است, ولی پیوند فرنودین و سامه‌یِ بسنده نیست که دولت آژگاهیک را بکوبیم.

در فرهود سخن شما در سامانه‌یِ سرمایه‌داری سراسر هم بجاست, زیرا "رانه‌یِ" سرمایه‌داری چنانکه
بزیبایی نمایاندیم و هتّا خود سرمایه‌‌داران این انجمن مهر تایید زدند, در رویکرد بُرد-باخت نهفته است: سود شما در گرویِ زیان دیگری است.

در سامانه‌یِ همبازگرایی بوارونه, از آنجاییکه ما رویکرد بُرد-بُرد داریم, پس رانه‌یِ سامانه نیز در همین راستا پیش خواهد
رفت و هیچ انگیزه و سودی برایِ کسیکه قدرت دارد نمیماند که بخواهد کسی را سرکوب کند. سرکوبد که چه شود!؟
در همبودی که زیرساختارها دارند یک به یک خودکار و نیمه‌خودکار میشوند و روبات‌ها کارها را می‌انجامند, در جاییکه بهره‌یِ کار اینها
دادگرانه به من و شما بازمیگردد, چه انگیزه‌ای برای منی که در مصدر قدرت هستم میماند که بخواهم شما را سرکوب کنم؟ چه سودی به من میرسد؟





:e057::e057::e415:
بیسواد جان، هنوز نمیدانی سرمایه‌داری نه شرط کافی و نه شرط لازم برای کیفیت پائین زندگی است؟ شرط لازم نیست چرا که هم‌اکنون کره‌ی شمالی غیرسرمایه‌داری است و کیفیت زندگی در آن نیز بسیار پایین است. شرط کافی هم نیست چرا که هم‌اکنون آمریکا و کانادا سرمایه‌داری هستند و کیفیت زندگی هم بالاست.


زمانیکه میگوییم در سرمایه‌داری کیفیت زندگی پایین "شرط لازم" است و زمانیکه بروشنی داریم میگوییم هم آمریکای سرمایه‌دار (کیفیت زندگی کم و بیش بالا) و هم ایران سرمایه‌دار (کیفیت زندگی بسیار پایین)
آنجا هستند, بیگمان نیازی به هوش سرشار ندارد که دریابیم با بودن هر دوی اینها, "شرط لازم" تنها در یک چهره شدنی است و آن چیزی نیست جز اینکه در میان ١٠ کشور سرمایه‌داری, هر ١٠ کشور نتوانند ببایست
کیفیت زندگی بالایی فراهم آورند, زیرا در سرمایه‌داری نمایاندیم, سود برخی در گرویِ زیان برخی است, پس برای اینکه یک کشوری با کیفیت زندگی بالا مانند آمریکا
یافت شود, بایستی ده‌ها کشور دیگر چاپیده و بهره‌کشی شوند و جز این شدنی نخواهد بود —> کیفیت پایین زندگی (بیشینگان) + کیفیت بالای زندگی (کمینگان) —> بدبختی و نداری, شرط لازم در سرمایه‌داری

اگر هنوز هوش نکرده بودید, بیانگارید ١٠٠ تا پرتقال داریم و ١٠ تا خانوار, هر خانوار میتواند ١٠ تا پرتقال بگیرد و همه خوشبخت باشند, یا ١ خانوار میتواند ٩١ پرتقال بگیرد و دیگر خانوارها
تنها یکی ١ پرتقال, در این چهره یک خانوار (آمریکا) کیفیت زندگی بسیار بالایی خواهد داشت و دیگری‌ها (ایران, ...) کیفیت زندگی بسیار بسیار پایینتری; آمار هم میبینید چیزی جز سخن ما نمیگوید, بجز اینکه شمار این بهره‌کشان "خوشبخت" از ١٠% هم هتّا زمانیکه از نزدیکتر (تراز درون-کشوری) مینگریم, کمتر است:


http://www.daftarche.com/attachments/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/2767d1382689924-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-new091211a-1.gif

پس درسته, اگر این ١٠٠ پرتقال بنمایه بشیوه‌یِ دادگرانه‌تری بخش شوند همه‌یِ ما به اندازه‌یِ آمریکا بویژه در آغاز شاید کیفیت زندگی همانند و بالایی
نداشته باشیم, ولی نکته در این است که هر چه بیشتر پرتقال (میکوشم برایتان ساده نگه دارم) فرآورده شوند, به خوشبخی همه‌یِ مردم (و نه ٥% بهره‌کش) بیشتر افزوده میشود.






این سفسطه هم نامش فرافکنی است. ما گفتیم کسی که شبانه انسانها را میبرده و بدون دادگاه و اطلاع‌رسانی و مخفیانه انسانها را بطور فله‌ای میکشته و در گورهای دسته جمعی دفن میکرده، یک جنایتکار است و شما میگویید که تقصیر سرمایه‌داری است!


اگر شما توی سر کودکی بزنید و بزرگ شود و از روی کینه و عقده, آدمکش شود, پس بگونه‌ای تقصیر خود شما هم بوده, نبوده؟
از همینرو ما بزه‌کاران هر همبودی را از بیخ گناهکار زاده شده نمیدانیم و خود همبودی که چنین بستری برای آنها فراهمیده را هم گناهکار میدانیم.

بروشنی, در هر دو باره‌یِ بزهکار آدمکش و در گفتگوی ما, بزهکار جنگی, هیچکدام پاک و بیگناهِ بیگناه نیستند, ولی ریشه و خاستگاه کنش
نه به همبازگرایی, که به سامانه‌یِ هومن‌ستیز و بهره‌کشِ برد-باخت سرمایه‌داری بازمیگردد که سودش در زیان و بدبختی دیگران نهفته است و اگر
شما این را میپذیرید که دیگر سخنی نمیماند, اگر نه که ما هیچ‌جا هیچ مهر تاییدی در کشتن و سرکوب نزده‌ایم که "پهلوان‌پنبه"وار به ما انگ هواداری و تایید میچسبانید.






من هم برای ریدن به دم و دستگاه‌ جنایتکار کثیفی چون استالین همیشه انگیزه‌ی بالایی دارم و برای اینکه هرگز با کسی تعارف و رودربایستی و مماشات ندارم. همه‌ی اینها در حالی است که حدود یکسال پیش در صندلی داغ خودم چنین نوشتم :

بنابراین من تکلیفم با خودم روشن است و میدانم چه میگویم و در چه جایگاهی هستم و نیازی ندارم زیر پوشش تازش به شوروی و استالین به مارکسیسم بتازم.

اینها دشواری ما نیست و روشنه شما نگاهی سوگیرانه دارید و با نگرش به یک نمودِ یک چیز, همه‌یِ چیزهای دیگر را نادیده میگیرید.
همانجور که برای نمونه شاهنشاهی را از بیخ نادرست شمرده بودید, هنگامیکه در همان شاهنشاهی هم فرنودانه شاه کارهای درست و کارهای نادرست
انجام داده و نمیشود با برشمردن یک زاب زشت, همه‌یِ کارهای کسی یا سامانه‌ای را به یک چوب نادرست راند, مگر آنکه هر آینه خواسته باشیم سفسته بکنیم.


پارسیگر

azadah
11-11-2013, 07:54 PM
درود

هرمكتبی كه بر قانون و قاعده ثابتی بنیاد شود . و مكانیزم تغییر و تحول و پویائی در آن نباشد . محكوم به فنا است . و امروزه تنها نظام دموكراسی این قابلیت را دارد كه اشتباهات خود را بیابد و اصلاح كند .

مزدك بامداد
11-11-2013, 11:11 PM
درود

هرمكتبی كه بر قانون و قاعده ثابتی بنیاد شود . و مكانیزم تغییر و تحول و پویائی در آن نباشد . محكوم به فنا است . و امروزه تنها نظام دموكراسی این قابلیت را دارد كه اشتباهات خود را بیابد و اصلاح كند .
دمکراسی یک سامانه ی سرایداشتی نیست، شما میتوانید تنها سامانه های سرایداشتی
را مانند سرمایه داری یا هنبازگرایی را با هم بسنجید و دمکراسی را با خودکامگی .
دمکراسی راستین هم تنها زمانی شدنی است که دمکراسی سرایداشتی باشد، به زبان
دیگر همه در روند فراورش و گسارش دارای سزامندی یکسان باشند نه اینکه ۵%
سرمایه دار به سادگی به انگیزه توان سرمایه اش. سرنوشت ۹۵% دیگر را هم
راستادهی نماید، آنهم در نمایشی بنام دمکراسی که برخی جاها نمایشی تر از جاهای
دیگر است، مانند دمکراسی جمهوری اسلامی !
از سوی دیگر چون کمونیست ها پیرو هیچ دینی نبوده و پیرو ماتریالیسم و دانش
هستند، هیچگونه دگماتیسمی در کار آنها نیست. از این گذشتهم دگرگونی در
چینش ها میباشد و قانون های مادی همگی یکسان و باینده میباشند. مانند
اینکه هر پیکره ای دارای نیروی گرانش است، یا الکترون ها همدیگر را
میرانند و دیگر قانون های مادی. قانون های دگرگون ناپذیر همبودین هم هستند،
مانند اینکه هیچ هومن ینباید برده ی هومن دیگر باشد و ....

پارسیگر

Mehrbod
11-11-2013, 11:19 PM
زمانی که 99% یک جامعه خواستار کشتن من به عنوان یک دگر اندیش باشند ! من تنها کاری که میتوانم بکنم و تنها حقی که دارم ترک (فرار از) آن جامعه است .
همچنین اخلاقی نیست که به خاطر یک نفر 99% جامعه را زد تار و مار کرد !!!
اما کماکان به خاطر داشتن آزادی بیان میتوان عقاید خود را از هر طریقی که میشود به گوش آن جامعه برسانم - کاری که همین الان هم دارم میکنم .

شما در همبودی زندگی میکنید که ٦٠% مردم همسوی برده‌داری هستند.

یک دختری را پیش روی چشم شما گرفته و میخواهند او را برده‌یِ جنسی کنند. چه کنیم, به خواست بیشینگان همراهی کنیم؟ (:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-11-2013, 11:35 PM
احساسات خود را کنترل کنید جانم!
نخست آنکه من همچون شما نگفتم که حتما اینطور است و اگر پیش از آنکه رگ غیرت به سبب بی‌ادبی به ساحت مقدس عمو استالین بالا بزند نوشته‌ام را میخواندید می‌دید که نوشته بودم "گمانه" و گفتگوها در این مورد زیاد است و همانطور که گفتم در سطح گمانه است. . اما این گمانه هم چندان بی‌پشتوانه نیست و البته برخلاف شما این سرمایه‌داران نیستند که چنین گمانه‌ای را پشتیبانی میکنند بلکه تقریبا اولین بار یکی از جاسوسان شوروی کتابی در این مورد نوشت :
و علاوه بر تاریخ نگاران کشورهای گوناگون، تاریخ نگاران روسی هم از این گمانه پشتیبانی میکردند :

منبع (http://latvianhistory.wordpress.com/2011/04/18/stalins-attack-plans-on-germany-1939-1941/)
البته احتمالا تمام اینها فریب خورده‌ی رسانه‌های سرمایه‌داری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی!:qq_12:
و شواهد هم کم نیست :
“Stalin planned to invade Germany” — RT News (http://rt.com/news/stalin-letter-sothebys-auction/)


سایت هم وطنی استا، راشاتودی ، میشناسید دیگر؟:e105:


2931
What, no chair for me?


بیجاست، خودتان میگویید که گمانه زنی است ولی بازهم سخنان یاوه ای را که هیچگونه
پشتوانه ی فربودینم ندارد، بازگو میکنید. فربود ساده هم این بود که هیتلر و آلمان از
دید ارتشتاری و ساختاوری بالاتر آن بود که شوری هرگز بتواند به تنهایی بر آن چیره شود.
پس یا استالین کودن بوده و یا ان گمانه زن ها و "تاریخ نویس" ها. و چیزی که میدانیم
این است که استالین کودن نبوده!



البته احتمالا تمام اینها فریب خورده‌ی رسانه‌های سرمایه‌داری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی
:e057:بنمایه ی شما:
یک گویا جاسوس "پیشین" روس که چون از سیاست شوری ناامید و سرخورده شده بود،
یکراست به انگلستان گریخت و از بخت خوب، با هوفمن آلمانی یک ابگوشت خوردند!!
:e105:
Soviet ex-spy Viktor Suvorov (Rezun) also worked on this thesis. He deserted the Soviet
intelligence service and fled to Great Britain because he was disillusioned about the Soviet regime
:qq_12:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-11-2013, 11:54 PM
همچنین اخلاقی نیست که به خاطر یک نفر 99% جامعه را زد تار و مار کرد !!!

بگذراید یک داستانی برایتان بگویم: در زمان شاه یک دوستی داشتم که از شهرک "کیوی"
در نزدیکی شهری بنام خلخال بود که پیشتر در استان آذربایجان خاوری بود، اکنون نمیدانم
شاید خودش استان شده باشد! او یک بار از سرنوشت دردناک یک پسر ۸-۹ ساله ای برای
من گفت که پدر و مادرش مردند، و مردم این شهرک به این بدبخت برای یک لقمه نان ،
هی تجاوز میکردند و تا اینکه در ١۰- یازده سالگی در یک بامداد زمستانی پیکر یخزده اش
را هم که شلوار هم نداشت کنار کوچه یافتند. من چنان از این داستان به درد آمدم که گفتم
که سزای این چنین ملتی که یک ناتوان ترین و نیازمندترین به پشتیبانی را اینگونه رفتار
میکنند، سزاوار این هستند که همگی دچار بدبختی شده و میلیونها از ایشان کشته و آواره
و بی‌بهره شده، به رنج دیرنده دچار شوند! شگفت اینکه همینجور هم شد. پس همبودی
که ستمگر باشد، باید نابود شود، باید بمب اتم بخورد، باید همگی از دم تیغ بگذرند تا
دیگر هومن، از راه بیداد و ستم برگردند.


پارسیگر

sonixax
11-12-2013, 12:14 AM
شما در همبودی[1] زندگی میکنید که ٦٠% مردم همسوی برده‌داری هستند.

یک دختری را پیش روی چشم شما گرفته و میخواهند او را برده‌یِ جنسی کنند. چه کنیم, به خواست[2] بیشینگان[3] همراهی کنیم؟ (:

چاره دیگری هم مگر دارید ؟
میخواهید اسلحه بردارید 60% جامعه را بکشید خلاص ؟! چه طور است ؟



بگذراید یک داستانی برایتان بگویم: در زمان شاه یک دوستی داشتم که از شهرک "کیوی"
در نزدیکی شهری بنام خلخال بود که پیشتر در استان آذربایجان خاوری بود، اکنون نمیدانم
شاید خودش استان شده باشد! او یک بار از سرنوشت دردناک یک پسر ۸-۹ ساله ای برای
من گفت که پدر و مادرش مردند، و مردم این شهرک به این بدبخت برای یک لقمه نان ،
هی تجاوز میکردند و تا اینکه در ١۰- یازده سالگی در یک بامداد زمستانی پیکر یخزده اش
را هم که شلوار هم نداشت کنار کوچه یافتند. من چنان از این داستان به درد آمدم که گفتم
که سزای این چنین ملتی که یک ناتوان ترین و نیازمندترین به پشتیبانی را اینگونه رفتار
میکنند، سزاوار این هستند که همگی دچار بدبختی شده و میلیونها از ایشان کشته و آواره
و بی‌بهره شده، به رنج دیرنده[1] دچار شوند! شگفت اینکه همینجور هم شد. پس همبودی[2]
که ستمگر باشد، باید نابود شود، باید بمب اتم بخورد، باید همگی از دم تیغ بگذرند تا
دیگر هومن[3]، از راه بیداد و ستم برگردند.

خوب شما اینچنین فکر میکنید ! کشتن 99 نفر از 100 نفر به خاطر یک نفر اخلاقی نیست .
حالا این شهر واقعن اسمش کیوی بوده ؟!!!! Kiwi !!! یا طور دیگری خوانده میشود ؟

Mehrbod
11-12-2013, 12:16 AM
چاره دیگری هم مگر دارید ؟
میخواهید اسلحه بردارید 60% جامعه را بکشید خلاص ؟! چه طور است ؟




٥١% مردم مسلمان هستند و میباورند همه‌یِ دگراندیشان را باید از بیخ کشت (بشیوه‌یِ اسلامی: بُریدن دست راست, پای چپ).

شما, خواهر شما و دوست نزدیک شما را به بزه دگراندیشی میخواهند بکشند, چه کنیم, به خواست بیشینگان ارج نهیم؟ (:

پارسیگر

sonixax
11-12-2013, 12:26 AM
٥١% مردم مسلمان هستند و میباورند همه‌یِ دگراندیشان را باید از بیخ کشت (بشیوه‌یِ اسلامی: بُریدن دست راست, پای چپ).

شما, خواهر شما و دوست نزدیک شما را به بزه[1] دگراندیشی میخواهند بکشند, چه کنیم, به خواست[2] بیشینگان[3] ارج نهیم؟ (:

میخواهید 50 - 50 اش کنیم خلاص ؟
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
به طور مثال در لیبرالیسم شما آزادید مشروط بر آنکه به زندگی ، مال ، سلامت و آزادی دیگران آسیب وارد نکنید .
راه حل کشته نشدن دگر اندیشان در جامعه ای که بیش از نیمی از آن موافق کشته شدن دگر اندیش هستند کشتن و سرکوب آن 51% نیست و چنین راهکاری فقط و فقط شرایط را بدتر میکند و باعث و بانی کشته شدن شمار بیشتری میشود (جنگ داخلی) .

Mehrbod
11-12-2013, 12:37 AM
میخواهید 50 - 50 اش کنیم خلاص ؟
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
...


٩٠% مردم آلمان خواهان کشتن همه‌یِ یهود‌یان هستند.
چه کنیم, خواسته‌یِ بیشینگان آلمان را ارج نِهیم؟ (:

پارسیگر

مزدك بامداد
11-12-2013, 12:44 AM
...

خوب شما اینچنین فکر میکنید ! کشتن 99 نفر از 100 نفر به خاطر یک نفر اخلاقی نیست .
؟

چرا هست،یک مهاد فرامنشی ارزشی بالاتر از جان یک گروه در یک زمان ویژه دارد.
برای نمونه، شکنجه کردن کار فرومنشانه است. هتا اگر جایی بشود با شکنجه کردن یک
تروریست، جای بمبی را که پنهان کرده، یافت و هزار تن را رهانید، نباید دست به اینکار
زد، چرا که این کار، شکنجه کردن را دادوند و روا میسازد و میلیونها تن را بدان دچار
میکند، ولی اگر یکبار این مرگ و میر هم روی دهد و این بمب هم بترکد، ولی شکنجه از
میان برداشته شود، آینده ی کمتر دردناک تری را میتوان چشم امید داشت.
همچنین ، فرامنشی از رفتاری که با ناتوان ترین کس همبود میکنید نمایان است.



...
.
حالا این شهر واقعن اسمش کیوی بوده ؟!!!! Kiwi !!! یا طور دیگری خوانده میشود ؟
گیوی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C)
پارسیگر

Philo
11-12-2013, 01:51 AM
بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.
اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند. در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.

Philo
11-12-2013, 02:08 AM
رئیس جمهور ونزوئلا رو ببینید که چطور برای بهتر کردن وضعیت خراب اقتصاد سوسیالیستی به صورت آشکار اقدام به دزدی میکنه. ایشون دستور داده یک فروشگاه زنجیره ای اموالش ملی بشه و مردم برن به قیمت پایین تر ازش خرید کنند. جالبش اینجاست که اتهام دزدی رو به صاحبان اون فروشگاه میچسبونه. چقدر ادبیاتش شبیه جناب مزدک خودمون هست. وقتی من میگم اقتصاد از نظر سوسیالیست ها "مالِ خر" است به همین خاطره. ‮جهان‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮حراج اجناس مغازه‌های زنجیره‌ای به دستور رئیس جمهوری ونزئلا‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/11/131110_l42_vid_venezuela.shtml) نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.

sonixax
11-12-2013, 02:14 AM
٩٠% مردم آلمان خواهان کشتن همه‌یِ یهود‌یان هستند.
چه کنیم, خواسته‌یِ بیشینگان[1] آلمان را ارج نِهیم؟ (:

یهودیان داخل آلمان ؟ خوب یا باید ارج نهید یا بروید اسرائیل درست کنید !
زمانی که از آن جامعه خارج شدید دیگر خواست آن جامعه در مورد شما صدق نمیکند .


چرا هست،یک مهاد[1] فرامنشی[2] ارزشی بالاتر از جان یک گروه در یک زمان ویژه دارد.
برای نمونه، شکنجه کردن کار فرومنشانه[3] است. هتا اگر جایی بشود با شکنجه کردن یک
تروریست، جای بمبی را که پنهان کرده، یافت و هزار تن را رهانید، نباید دست به اینکار
زد، چرا که این کار، شکنجه کردن را دادوند[4] و روا میسازد و میلیونها تن را بدان دچار
میکند، ولی اگر یکبار این مرگ و میر هم روی دهد و این بمب هم بترکد، ولی شکنجه از
میان برداشته شود، آینده ی کمتر دردناک تری را میتوان چشم امید داشت.
همچنین ، فرامنشی از رفتاری[5] که با ناتوان ترین کس همبود[6] میکنید نمایان است.

شما در مثال خودتان هم حفظ جان هزاران نفر را در برابر یک نفر قرار دادید ! نه حفظ جان یک نفر را در قبال هزاران نفر ! یعنی اگر برویم آن هزاران نفر را به خاطر آن تروریست شکنجه کنیم و بکشیم غیر اخلاقیست .
من هم در همین مورد سخن گفتم . قربانی کردن اکثریت برای اقلیت اخلاقی نیست .

sonixax
11-12-2013, 02:52 AM
بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.

حکومت اکثریت مشروع است ، مقبول هم هست ولی لزومن اخلاقی و درست نیست .
مردم یک جامعه میتوانند به حقوق بشر التزام نداشته باشند و حکومتی که حقوق بشر را به رسمیت نمیشناسد هم سر کار بیاورند، چنین حکومتی هم مشروع است و هم مقبول .
بگذارید یک مثال دیگر بزنم ، من مخالف سرسخت کمونیسم هستم و هرگز هم در هیچ رفراندوم یا رای گیری به نظام کمونیستی رای نمیدهم .
ولی اگر فردا مردم ایران بیایند و 99% بگوند ما یک نظام کمونیستی میخواهیم باید آن نظام در ایران پیاده شود و مادامی که این توازن (توافق اکثریت) وجود داشته باشد باید سیستم کمونیستی بماند .
سه دهه پیش مردم ایران با اکثریت مطلق (با فرض سالم بودن رفراندوم) به جمهوری اسلامی رای دادند، آن زمان جمعیت ایران 35 میلیون بود . یکی دو میلیون از این جمعیت در جنگ کشته شدند و بسیاری هم به خاطر اعدام انقلابی و بیماری و کهولت سن مردند . اکنون جمعیت ایران 77 میلیون است ! یعنی بیش از دو برابر جمعیت ایران در زمان رفراندوم . پس برای اینکه ببینیم آیا جمهوری اسلامی هنوز مشروع است و اکثریت خواهانش هستند باید یک همه پرسی دوباره انجام بگیرد .
مساله خواست اکثریت روشن است ! حال برای اینکه حق و حقوق اقلیت پایمال نشود ما یک سری قوانین هم تنظیم میکنیم که تنظیم این قوانین درست و خوب و اخلاقی ولی بایسته و اجباری بر خلاف نظر اکثریت نیست .
برای همین سوای شکل حکومت قانون اساسی هم مورد همه پرسی قرار میگیرد .


اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند.

خوراندن خواست اقلیت به اکثریت نتایج فاجعه بار تری در پی دارد نتایجی نظیر آنچه امروز در سوریه در جریان است .
دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت همواره شکل بهتری بوده نسبت به دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
فراموش نکنید که تمام مثالهای مهربد اشاره دارد به این مساله که اگر 90% بخواهند 10 را سلاخی کنند و اکثریت بروند اقلیت را از ماتحت دار بزنند و ...
در دنیای واقعی شانس اتفاق افتادن چنین چیزی نزدیک به صفر است و اگر اتفاق بیوفتد ما بقی دنیا (اکثریت بشریت) در برابرش قد علم میکند . اگر بحث یک مساله غیر اخلاقی خواست اکثریت مطلق مردمان زمین باشد (که شانس اتفاق افتادنش را خودتان حساب کنید) خواه نا خواه آن اقلیت یا از بین میروند ! یا اگر قدرت و تکنولوژی و ... داشته باشند شمار بسیار بیشتری نسبت به آن اقلیت از هر دو طرف کشته میشوند که بسی فاجعه بار تر است .
در یک نظام دموکراتِ لیبرال هم بحث تنها محدود به خواست اکثریت نمیشود بلکه امنیت جان و مال و زندگی و آزادی افراد چه اقلیت چه اکثریت تضمین شده ، که البته همین نظام هم با رای و خواست اکثریت سر کار آمده .


در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.

کره شمالی خواسته اکثریت مردمانش نیست! این را میشود از وحشت حاکمینش مبنی بر برگزاری یک رفراندوم بهش پی برد .
شوروی را هم دیدیم که اکثریت جامعه اش خواستارش نبوند و برای همین تکه پاره شد و به آن همه کشور نوپا تقسیم شد و مردم هم در آن کشورها پس از استقلال جشن و پایکوبی کردند .
بنگرید به روسیه امروز که بزرگترین سرزمین واحد بازمانده از شوریست ! 143 میلیون جمعیت دارد .
برخی کشورهای استقلال یافته :

اوکراین 44 میلیون
بلاروس 10 میلیون
ارمنستان 3.2 میلیون
گرجستان 4.5 میلیون
استونی 1.2 میلیون
لیتوانی 3.9 میلیون
مولدوا 3.5 میلیون
آبخاز 200 هزار نفر !
آذربایجان 10 میلیون
قزاقستان 16 میلیون
قرقیزستان 5.5 میلیون
تاجیکستان 8 میلیون
ترکمنستان 5 میلیون
ازبکستان 30 میلیون

این فهرست شامل لهستان و چک و رومانی و اینها نمیشود خواستید جمعیت آنها را هم اضافه کنید .
میبینید که جمعیت این کشورها شامل اکثریت میشود (البته جمعیتشان به روز محاسبه شده و من گمان میکنم که در سال 91 که شوروی از هم پاشید هم نسبت تقریبن همین بوده)

در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند . البته اگر همان اکثریت با تک تیر انداز لب مرز منتظرشان نباشند !

sonixax
11-12-2013, 02:56 AM
نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.

تایتانیک دختره بود یا پسره ؟

Philo
11-12-2013, 03:36 AM
حکومت اکثریت مشروع است ، مقبول هم هست ولی لزومن اخلاقی و درست نیست .
مردم یک جامعه میتوانند به حقوق بشر التزام نداشته باشند و حکومتی که حقوق بشر را به رسمیت نمیشناسد هم سر کار بیاورند، چنین حکومتی هم مشروع است و هم مقبول .
بگذارید یک مثال دیگر بزنم ، من مخالف سرسخت کمونیسم هستم و هرگز هم در هیچ رفراندوم یا رای گیری به نظام کمونیستی رای نمیدهم .
ولی اگر فردا مردم ایران بیایند و 99% بگوند ما یک نظام کمونیستی میخواهیم باید آن نظام در ایران پیاده شود و مادامی که این توازن (توافق اکثریت) وجود داشته باشد باید سیستم کمونیستی بماند .
سه دهه پیش مردم ایران با اکثریت مطلق (با فرض سالم بودن رفراندوم) به جمهوری اسلامی رای دادند، آن زمان جمعیت ایران 35 میلیون بود . یکی دو میلیون از این جمعیت در جنگ کشته شدند و بسیاری هم به خاطر اعدام انقلابی و بیماری و کهولت سن مردند . اکنون جمعیت ایران 77 میلیون است ! یعنی بیش از دو برابر جمعیت ایران در زمان رفراندوم . پس برای اینکه ببینیم آیا جمهوری اسلامی هنوز مشروع است و اکثریت خواهانش هستند باید یک همه پرسی دوباره انجام بگیرد .
مساله خواست اکثریت روشن است ! حال برای اینکه حق و حقوق اقلیت پایمال نشود ما یک سری قوانین هم تنظیم میکنیم که تنظیم این قوانین درست و خوب و اخلاقی ولی بایسته و اجباری بر خلاف نظر اکثریت نیست .
برای همین سوای شکل حکومت قانون اساسی هم مورد همه پرسی قرار میگیرد .



خوراندن خواست اقلیت به اکثریت نتایج فاجعه بار تری در پی دارد نتایجی نظیر آنچه امروز در سوریه در جریان است .
دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت همواره شکل بهتری بوده نسبت به دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
فراموش نکنید که تمام مثالهای مهربد اشاره دارد به این مساله که اگر 90% بخواهند 10 را سلاخی کنند و اکثریت بروند اقلیت را از ماتحت دار بزنند و ...
در دنیای واقعی شانس اتفاق افتادن چنین چیزی نزدیک به صفر است و اگر اتفاق بیوفتد ما بقی دنیا (اکثریت بشریت) در برابرش قد علم میکند . اگر بحث یک مساله غیر اخلاقی خواست اکثریت مطلق مردمان زمین باشد (که شانس اتفاق افتادنش را خودتان حساب کنید) خواه نا خواه آن اقلیت یا از بین میروند ! یا اگر قدرت و تکنولوژی و ... داشته باشند شمار بسیار بیشتری نسبت به آن اقلیت از هر دو طرف کشته میشوند که بسی فاجعه بار تر است .
در یک نظام دموکراتِ لیبرال هم بحث تنها محدود به خواست اکثریت نمیشود بلکه امنیت جان و مال و زندگی و آزادی افراد چه اقلیت چه اکثریت تضمین شده ، که البته همین نظام هم با رای و خواست اکثریت سر کار آمده .



کره شمالی خواسته اکثریت مردمانش نیست! این را میشود از وحشت حاکمینش مبنی بر برگزاری یک رفراندوم بهش پی برد .
شوروی را هم دیدیم که اکثریت جامعه اش خواستارش نبوند و برای همین تکه پاره شد و به آن همه کشور نوپا تقسیم شد و مردم هم در آن کشورها پس از استقلال جشن و پایکوبی کردند .
بنگرید به روسیه امروز که بزرگترین سرزمین واحد بازمانده از شوریست ! 143 میلیون جمعیت دارد .
برخی کشورهای استقلال یافته :

اوکراین 44 میلیون
بلاروس 10 میلیون
ارمنستان 3.2 میلیون
گرجستان 4.5 میلیون
استونی 1.2 میلیون
لیتوانی 3.9 میلیون
مولدوا 3.5 میلیون
آبخاز 200 هزار نفر !
آذربایجان 10 میلیون
قزاقستان 16 میلیون
قرقیزستان 5.5 میلیون
تاجیکستان 8 میلیون
ترکمنستان 5 میلیون
ازبکستان 30 میلیون

این فهرست شامل لهستان و چک و رومانی و اینها نمیشود خواستید جمعیت آنها را هم اضافه کنید .
میبینید که جمعیت این کشورها شامل اکثریت میشود (البته جمعیتشان به روز محاسبه شده و من گمان میکنم که در سال 91 که شوروی از هم پاشید هم نسبت تقریبن همین بوده)

در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند . البته اگر همان اکثریت با تک تیر انداز لب مرز منتظرشان نباشند !
گرامی اخلاقی بودن همان مشروع بودن است دیگر، مگر "مشروعیت" بار ارزشی خودش را از جایی جز اخلاق گرفته است؟
تمام تئوریسین های سیستم های حکومتی هم مشروعیت حکومت مورد نظر خود را با اخلاق توجیه می کنند، و تفاوت تئوری ها از تفاوت نگاه به اخلاق (یا دانشی که از آن چنین اخلاقی توسط تئوریسین ها نتیجه گیری می شود) نشات می گیرد.
"حقوق طبیعی انسان ها"، مندرج در اعلامیه حقوق بشر هم سیستم اخلاقی خردمندانه ای (اما از نظر من ناقصی) را پیشنهاد می کند که فکر می کنم ما همه آن را قبول داریم (البته انگار شما قبولش ندارید و فکر می کنید می شود حقوق بشر را به بهانه موافق نبودن/مخالف بودن اکثریت تعطیل کرد).
در نهایت نتیجه ای که من می گیرم این است که حکومت مشروع نباید ناقض حقوق بشر باشد و در عین حال از نقض آن در حد توان جلوگیری کند.

سخنان شما درباره فاجعه بارتر بودن حکومت اقلیت بر اکثریت در این بحث من باشما موضوعیتی ندارد گرامی و نمی دانم چرا به آن می پردازید، ولی می توانم اینگونه در مدعای شما تشکیک ایجاد کنم: در حکومت غیر ملتزم به حقوق بشر اکثریت بر اقلیت، قدرت حکومت بسیار زیاد است و آن را نمی توان با انقلاب ساقط کرد، و حکومت می تواند به کمک سلاح پوپولیسم نسل اقلیت را بدون شنیدن هیچ صدای مخالفی برکند (چنانچه در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و... اتفاق افتاد)، ولی یک اقلیت حاکم خیلی مشکل تر می توانند به چنین کارهای هولناکی علیه اکثریت دست بزنند، و من حداقل نمونه خاصی در تاریخ برایش سراغ ندارم.
مثالهای مهربد هم لازم نیست حتما اتفاق بیفتند (هر چند که چیزی شبیه آنها در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و چین و ... اتفاق افتاده)، برای نشان دادن نقص تئوری نمی ایستند تا فاجعه خودش رخ بدهد، همین مثال ها و آزمایش های ذهنی را باید قبل از دست زدن به هر اقدامی درباره حکومت (و اقدام به عملی کردن هر طرح دیگری) انجام داد.

در مورد مثال ها هم باید بگویم که در مثل مناقشه نمی کنند، در مورد ونزوئلا که انتخاباتش ناظر بین المللی داشت و همه آن را قبول داشتند که دیگر جای مناقشه نیست؟
در مورد شوروی، شما همان شوروی زمان لنین dh استالین را در نظر بگیرید، در مورد کره شمالی که تصاویر مردم موقع مرگ رهبرشان نشان از اندوه فراوانشان داشت و در کشوری که به مغز مردمش چیزی جز خوبی رهبرشان و حکومتشان در وارد نمی شود، خروجی مغزشان معلوم است که چیست!
کوبا را هم که در انتخاباتش کاستروها پیروز می شده اند و می شوند ولی از وضعیت نظارت بین المللی در آنها خبر ندارم. دلیلی ندارد که فکر کنیم با این سطح از رفاه اجتماعی و برابری در کوبا در انتخابات ها تقلب مهمی صورت گرفته باشد.

kourosh_bikhoda
11-12-2013, 07:51 AM
دمکراسی راستین هم تنها زمانی شدنی است که دمکراسی سرایداشتی باشد، به زبان
دیگر همه در روند فراورش[5] و گسارش[6] دارای سزامندی[7] یکسان باشند نه اینکه ۵%
سرمایه دار به سادگی به انگیزه توان سرمایه اش. سرنوشت ۹۵% دیگر را هم
راستادهی نماید
بیجاست. دموکراسی اقتصادی جاییست که هرکسی سرنوشت داده و ستانده ی خودش رو در دست خودش بگیره و خودش مسئول اعمال خودش باشه. به تعبیری اون 5درصد همان اندازه آزادی عمل و حق مالکیت دارند که 95درصد دارند.

Mehrbod
11-12-2013, 02:16 PM
بیجاست. دموکراسی اقتصادی جاییست که هرکسی سرنوشت داده و ستانده ی خودش رو در دست خودش بگیره و خودش مسئول اعمال خودش باشه. به تعبیری اون 5درصد همان اندازه آزادی عمل و حق مالکیت دارند که 95درصد دارند.

میدانیم که پول همان توان/قدرت نهفته است, مانند توانمایه در فیزیک که میتواند به کارمایه بدگرد.

پس در همبودی مانند آمریکا که ٥% از مردم ٩٠% بنمایه‌ها را در دست دارند, این گروه کوچک (elite) میتوانند بروشنی با به کار انداختن این پول در راستادهیِ رِسانه‌هایِ
بزرگ و کلان, با فراهمآوری راهپیمایی‌هایِ اسپانسر شده و گسترده, با بکارگماری بهترین‌ها و برگزیده‌ترین‌هایِ نویسندگان و بازاریابان و کارشناسان و ... بآسانی و بسادگی راه خود اشان در گُزیدمان و گزیده شدن را هموار سازند.

هر خواننده‌یِ دادگری که اینجا این را میخواند میداند با کسی که میلیارد‌ها دلار پول دارد هرگز نمیتواند در
آمریکا همآوردی کند, مگر آنکه خودش هم میلیارد‌ها دلار پول داشته باشد, یا کسیکه دارد بیاید "پشتیبان" وی شود.

از همینرو نیز بروشنی میتوانیم ببینیم مردمسالاریِ آمریکا و فرایند گزیدمان آن چیزی بیشتر از یک نمایش بزرگ برای فریب توده‌ها نیست و یک بازی‌ای است میان همان ٥% بهره‌کشان بالای هرم
که هر بار از میان خود اشان یکی نقش گُرگ را بازی نموده و به نمایندگی از آنها, مردم را بهتر و جوریکه کمتر درد بکشند (و پس وال‌استریت را فروگیریم راه نیاندازند و سر و سدا و شورش نکنند و ...), بدّرد.


پس میبینید از بایستگی‌هایِ مردمسالاری راستین هم همین است که هیچکس از یک اندازه‌ و مرزی توانگرتر و پولدارتر, نباشد.


پارسیگر

sonixax
11-12-2013, 03:45 PM
گرامی اخلاقی بودن همان مشروع بودن است دیگر، مگر "مشروعیت" بار ارزشی خودش را از جایی جز اخلاق گرفته است؟
تمام تئوریسین های سیستم های حکومتی هم مشروعیت حکومت مورد نظر خود را با اخلاق توجیه می کنند، و تفاوت تئوری ها از تفاوت نگاه به اخلاق (یا دانشی که از آن چنین اخلاقی توسط تئوریسین ها نتیجه گیری می شود) نشات می گیرد.

اصولن مشروعیت بار دینی دارد نه اخلاقی ! با این حال چیزی که مورد توافق جمع است مشروع و مقبول است ولی لزومن درست و اخلاقی نیست .


"حقوق طبیعی انسان ها"، مندرج در اعلامیه حقوق بشر هم سیستم اخلاقی خردمندانه ای (اما از نظر من ناقصی) را پیشنهاد می کند که فکر می کنم ما همه آن را قبول داریم (البته انگار شما قبولش ندارید و فکر می کنید می شود حقوق بشر را به بهانه موافق نبودن/مخالف بودن اکثریت تعطیل کرد).

بیخود حرف در دهان من نگذارید !
من گفتم اجرایی شدن چیزی که مورد قبول اکثریت است بایسته است . شما میفرمایید نه خیر ! اگر 99% جامعه بخواهند 1% را سرکوب کنند آن 1% حق دارند بزنند 99% را سلاخی کنند که مبادا فاجعه رُخ ندهد !!!!
ما هم پوچ بودن چنین استدلالی را نشان داده ایم و نیازی نیست دوباره هر چه نوشتم را از اول بنویسم . سرکوب اکثریت به خاطر اقلیت اخلاقی نیست .


در نهایت نتیجه ای که من می گیرم این است که حکومت مشروع نباید ناقض حقوق بشر باشد و در عین حال از نقض آن در حد توان جلوگیری کند.

حکومتی که مورد قبول اکثریت نباشد خواه نا خواه مشروع نیست .


سخنان شما درباره فاجعه بارتر بودن حکومت اقلیت بر اکثریت در این بحث من باشما موضوعیتی ندارد گرامی و نمی دانم چرا به آن می پردازید، ولی می توانم اینگونه در مدعای شما تشکیک ایجاد کنم: در حکومت غیر ملتزم به حقوق بشر اکثریت بر اقلیت، قدرت حکومت بسیار زیاد است و آن را نمی توان با انقلاب ساقط کرد، و حکومت می تواند به کمک سلاح پوپولیسم نسل اقلیت را بدون شنیدن هیچ صدای مخالفی برکند (چنانچه در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و... اتفاق افتاد)، ولی یک اقلیت حاکم خیلی مشکل تر می توانند به چنین کارهای هولناکی علیه اکثریت دست بزنند، و من حداقل نمونه خاصی در تاریخ برایش سراغ ندارم.

همان آلمان نازی که مثال زدید حکومت اکثریت بر اقلیت نبوده ! درسته که در یک فرایند دموکرات به قدرت رسیدند ولی بعدها طرفداران سیستم دچار ریزش شدند و دیگر حکومت اکثریت بر اقلیت نبود . کما اینکه بسیاری از مردم اصلن خبر نداشتند که حکومت به راستی دارد چه میکند.
اینکه حکومت میتواند نسل اقلیت را برکند باز هم کوچکترین ایرادی به گفته من وارد نمیکند که دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت بارها و بارها فاجعه بار تر از دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت است .


مثالهای مهربد هم لازم نیست حتما اتفاق بیفتند (هر چند که چیزی شبیه آنها در آلمان نازی و بوسنی و ترکیه و چین و ... اتفاق افتاده)، برای نشان دادن نقص تئوری نمی ایستند تا فاجعه خودش رخ بدهد، همین مثال ها و آزمایش های ذهنی را باید قبل از دست زدن به هر اقدامی درباره حکومت (و اقدام به عملی کردن هر طرح دیگری) انجام داد.

شبیه آنها هم اتفاق نیوفتاده جانم ! به فرض هم که افتاده باشد برعکسش هزاران بار بدتر و فاجعه بار تر خواهد بود ! تنها یک لحظه فکر کنید تفکر نازیسم اکثریت جامعه آلمان و اروپا را به عنوان پشتیبان پشت سر خودش داشت .
پس کماکان گفته ما به قدرت سر جایش باقیست .


در مورد مثال ها هم باید بگویم که در مثل مناقشه نمی کنند، در مورد ونزوئلا که انتخاباتش ناظر بین المللی داشت و همه آن را قبول داشتند که دیگر جای مناقشه نیست؟
انتخاب روحانی در جمهوری اسلامی را هم همه قبول داشتند ! پس جمهوری اسلامی مورد تائید و خواست مردم ایران است ؟


در مورد شوروی، شما همان شوروی زمان لنین dh استالین را در نظر بگیرید، در مورد کره شمالی که تصاویر مردم موقع مرگ رهبرشان نشان از اندوه فراوانشان داشت و در کشوری که به مغز مردمش چیزی جز خوبی رهبرشان و حکومتشان در وارد نمی شود، خروجی مغزشان معلوم است که چیست!
در کره شمالی کسی برای رهبرش اندوهگین نشده بود ! شما گویا اصلن در مورد سیستمهای تبلیغاتی و پروپاگاندای حکومتهای دیکتاتوری چیزی نمیدانید !
در ایران هم موقع سخنرانی احمدی نژاد امت همیشه در صحنه را میدیدیم که میلیونی پای سخنرانیش ایستاده بودند !!! این که نشد استدلال .
میزان محبوبیت و مقبولیت یک حکومت را میشود از برخورد آن حکومت با مردم و جامعه اش دید . به طور مثال اگر مردم در آلمان شرقی به راستی به سیستم کمونیستی باور داشتند و خواهان آن بودند کسی دور برلین که گذرگاه فرار از آلمان شرقی بود دیوار نمیکشید !
اگر در کره شمالی اکثریت خواهان سیستم فعلی هستند این همه سخت گیری و بگیر و ببند و کشت و کشتار و ایجاد جو رعب و وحشت برای جلوگیری از خروج مردم از کشور ایجاد نمیشد .
در همان زمان شوروی اگر به راستی اکثریت خواهان سیستم بودند (که نشان دادیم چنین خبری نبوده) کشور هزار تکه نمیشد - بله شاید یک جمعیت 40% ای بزرگ خواستارش میبودند و در کنارش جوامع کوچکتر خواهانش نبودند ولی این مساله فرقی در اینکه اکثریت خواهانش نبودند ایجاد نمیکند ، این مساله از جمعیت کشورهایی که از فروپاشی شوروی ایجاد شدند به راحتی قابل تشخیص است .



کوبا را هم که در انتخاباتش کاستروها پیروز می شده اند و می شوند ولی از وضعیت نظارت بین المللی در آنها خبر ندارم. دلیلی ندارد که فکر کنیم با این سطح از رفاه اجتماعی و برابری در کوبا در انتخابات ها تقلب مهمی صورت گرفته باشد.

نمیفهمم چه اصراری بر تحریف سخن من دارید ؟ مگر من در مورد کوبا چنین سخنانی گفتم یا حرف از تقلب و ... زدم ؟


در مورد کوبا من اطلاع درستی ندارم ولی اگر خواست اکثریت کوبای فعلی باشد به بنی بشری مربوط نیست و آنهایی که نمیخواهند خوب آن را ترک میکنند .

Mehrbod
11-12-2013, 05:22 PM
یهودیان داخل آلمان ؟ خوب یا باید ارج نهید یا بروید اسرائیل درست کنید !
زمانی که از آن جامعه خارج شدید دیگر خواست آن جامعه در مورد شما صدق نمیکند .


پس کار نازیها در کشتن یهودیان مشروع بود؟ (:

sonixax
11-12-2013, 05:25 PM
پس کار نازیها در کشتن یهودیان مشروع بود؟ (:
شما اول ثابت کنید کار نازیها با یهودیان داخل آلمان خواست اکثر مردم آلمان بوده ! بعدش سر مشروع بودن یا نبودنش صحبت میکنیم .

Mehrbod
11-12-2013, 05:30 PM
شما اول ثابت کنید کار نازیها با یهودیان داخل آلمان خواست اکثر مردم آلمان بوده ! بعدش سر مشروع بودن یا نبودنش صحبت میکنیم .

ما باید ثابت کنیم آلمان‌هایی که به نازی‌ها رای دادند — آنهم براهی سراسر دموکراتیک و مردمسالاریک — و هیلتر را سر کار آورند, بیشینگان نبودند!؟ (:

تازه اینکه چیزی نیست, هماکنون هم آمارگیری در سرتاسر جهان بکنیم, چون یهودیان بیشتر اشان آدمهایی کامیاب و پولداری
در زندگی هستند همواره به آنها رشک میورزند و من میگمانم بیش از ٥١% مردم جهان هماکنون از ایشان تا اندازه‌یِ مرگ بیزار باشند.

پس هم فرنود و هم آمار و تاریخ به ما میگویند که بیشینگان آلمان با کشتن یهودیان همنگر بودند,
اگرنه چرا یهودستیز خودمعترفی همچون هیلتر که هرگز یهودستیزی اش را نمیپنهانید را سر کار آوردند؟


پس اکنون بجای بیراهه‌روی و فزاده‌گویی برای ما بفرمایید:


آیا کشتن یهودیان بدست نازیها کاری مشروع بود؟



(:


پارسیگر

sonixax
11-12-2013, 05:37 PM
ما باید ثابت کنیم آلمان‌هایی که به نازی‌ها رای دادند — آنهم براهی سراسر دموکراتیک و مردمسالاریک — و هیلتر را سر کار آورند, بیشینگان نبودند!؟ (:

بله شما باید ثابت کنید که آلمانی هایی که به نازی ها رای دادند همان رفتار را هم از نازیها میخواستند نه ما !


تازه اینکه چیزی نیست, هماکنون هم آمارگیری در سرتاسر جهان بکنیم, چون یهودیان بیشتر اشان آدمهایی پیروز
و پولداری در زندگی هستند همواره به آنها رشک میورزند و من میگمانم بیش از ٥١% مردم جهان هماکنون از ایشان بیزار باشند.

خوب این گمانتان را اثبات هم بکنید دیگر !


پس هم فرنود و هم آمار و تاریخ به ما میگویند که بیشینگان آلمان با کشتن یهودیان همنگر بودند,
اگرنه چرا یهودستیز خود خستویی همچون که هرگز یهودستیزی اش را نمیپنهانید را سر کار آوردند؟

به قول دوستتان مزدک تاریخ بخوانید !
بخوانید که زمانی که پس از جنگ آلمانها را به زور بردند در کمپهایی که یهودیان را درشان میکشتند و آنجا را دیدند چه حالی شدند !
بخوانید که بیشینگان آلمانیها فکر میکردند که یهودیان تنها اموالشان مصادره و از آلمان و سرزمینهای تحت کنترل آلمان اخراج میشدند !
بخوانید که خود هیملر خواستار این بوده که کشتار یهودیان نباید جایی در تاریخ درج شود !



پس اکنون بجای بیراهه‌روی و فزاده‌گویی برای ما بفرمایید:

آیا کشتن یهودیان بدست نازیها کاری مشروع بود؟


(:

پس شما بفرمایید به ما نشان دهید ! رفتاری که در آلمان با یهودیان میشده خواست اکثریت بوده یا خیر ؟
اگر بوده که مشروع بوده و یهودیان میبایستی آلمان را ترک میکردند . اگر نبوده هم که نه خیر مشروع نبوده .

پس دست از سر این پهلوان پنبه ای که ساخته اید بردارید و یک کمی درست و حسابی استدلال کنید .

Mehrbod
11-12-2013, 05:38 PM
بله شما باید ثابت کنید که آلمانی هایی که به نازی ها رای دادند همان رفتار را هم از نازیها میخواستند نه ما !


آهان,

در واژگشت ٥٧, ٩٩% مردم ایران به جمهوری اسلامی رای دادند.

کشتار دهه‌یِ ٦٠ مشروع بود؟ (:



پارسیگر

sonixax
11-12-2013, 05:42 PM
آهان,

در واژگشت[1] ٥٧, ٩٩% مردم ایران به جمهوری اسلامی رای دادند.

کشتار دهه‌یِ ٦٠ مشروع بود؟ (:

باز هم این شمایید که باید نشان دهید 97% مردم ایران خواستار کشتار دهه 60 بوده اند نه ما ! همین الان یقه بسیاری از انقلابیون را بگیرید میگویند ما اصلا چنین چیزی نمیخواستیم !!!
و اگر بوده اند بله بوده . حالا باز مثالهای صد من یک غاز بزنید!

Mehrbod
11-12-2013, 05:45 PM
باز هم این شمایید که باید نشان دهید 97% مردم ایران خواستار کشتار دهه 60 بوده اند نه ما ! همین الان یقه بسیاری از انقلابیون را بگیرید میگویند ما اصلا چنین چیزی نمیخواستیم !!!


آهان,

پس رای دادن مردم هیچکاری به خواسته‌‌یِ دلِ بیشینگان ندارد؟ (:

اگر اینگونه است, پس از شما کجا میدانید هماکنون ٩٠% مردم جهان نمیخواهند بهره‌کشی برچیده شود؟ ما هم میگوییم ٥١% مردم جهان
میخواهند بهره‌کشی برچیده شود, ولی مانند انقلاب ٥٧ که رای مردم را دُزدیدند, رای اینها را هم دزدیده‌اند و هر سال دارند مانند ج.ا. نمایش‌وار میدزدند! :e00e:

اگر رایگیری نشانگر خواسته‌یِ بیشینگان است, که آنگاه پس کشتار یهودیان بدست نازیها ١٠٠% هم مشروع بوده, کشتار دهه‌یِ ٦٠ هم ١٠٠%
مشروع بوده, اینکه دیگر دیرتر مردم پشیمان شدند هم پیوندی به مشروعیت آنها ندارد, بماند که نازی‌ها هم تازه پشیمان نشدند, در جنگ شکست خوردند!


پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-12-2013, 08:51 PM
در واژگشت[1] ٥٧, ٩٩% مردم ایران به جمهوری اسلامی رای دادند.

کشتار دهه‌یِ ٦٠ مشروع بود؟ (:
مشروعیت یک حزب یا جریان، در یک سیستم دموکرات مرتب عوض میشه و مردمی که به فلان حزب رای دادند در دور بعدی ممکنه رای ندند. اگر از قوه ی فاهمه ی خودتون استفاده بکنید متوجه میشید که این تغییر ناشی از دو مورد میتونه باشه: 1. تغییر سلیقه مردم 2. تغییر رفتار حزب

ممکنه مردم زمانی به بنیادگرایی اسلامی گرایش داشته باشند ولی هیچ دلیل منطقی پیدا نمیشه که این گرایش همیشگی باشه.

ممکنه رفتاری از حزبی دیده بشه که خلاف خواست و اراده ی رای دهندگان بوده. بنابر این رای شون کاهش پیدا میکنه.

شما همه چیزو ثابت فرض میکنید. بنابر این هرگز تغییری در گرایش و علاقه مردم دیده نخواهد شد و مثلن یک جریان یا حزب برای مدت نامحدود باید سر کار باشه!

sonixax
11-13-2013, 12:04 AM
آهان,

پس رای دادن مردم هیچکاری به خواسته‌‌یِ دلِ بیشینگان[1] ندارد؟ (:

نخست اینکه اکثریت مردم ایران به پیشنویس قانون اساسی (http://fa.wikisource.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B 3_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C _%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) و عدم حجاب اجباری (http://www.dw.de/image/0,,4003425_4,00.jpg) و ... رای دادند ! که در اینها خبری از کشتار 60 و یا روسری یا توسری و ... نبود .
این لغزش نخست شما !



اگر اینگونه است, پس از شما کجا میدانید هماکنون ٩٠% مردم جهان نمیخواهند بهره‌کشی برچیده[2] شود؟ ما هم میگوییم ٥١% مردم جهان
میخواهند بهره‌کشی برچیده شود, ولی مانند انقلاب ٥٧ که رای مردم را دُزدیدند, رای اینها را هم دزدیده‌اند و هر سال دارند مانند ج.ا. نمایش‌وار میدزدند!

ما از سر باد معده حرف نمیزنیم ! نه میگوییم میدانیم ! نه میگوییم نمیدانیم . در حال حاضر هم دست کم در همین حکومتهای دموکرات هم که شماها چشم دیدنش را ندارید ساز و کار پرسیدن نظر مردم و پایین کشیدن حکومت بدون وحشی بازی و ترور و جنگ و انقلاب و ... وجود دارد !
پیداست که جمهوری اسلامی با دادن وعده های دروغین مردم را فریب داده و پس از به قدرت رسیدن کار خودش را کرده نه خواست مردم که میشود همان دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
این هم لغزشهای دوم و سوم شما !



اگر رایگیری نشانگر خواسته‌یِ بیشینگان است, که آنگاه پس کشتار یهودیان بدست نازیها ١٠٠% هم مشروع بوده, کشتار دهه‌یِ ٦٠ هم ١٠٠%
مشروع بوده, اینکه دیگر دیرتر مردم پشیمان شدند هم پیوندی به مشروعیت آنها ندارد, بماند که نازی‌ها هم تازه پشیمان نشدند, در جنگ شکست خوردند!

اگر هم شما ابزاری بهتر از نظر سنجی و رای گیری برای کسب نظر جامعه و اکثریت سراغ دارید خوشحال میشویم که راه حل شما را بشنویم !
در ضمن مردم آلمان همان نازیها نیستند ! همان طور که همه مردن ایران به خصوص اکثریتشان بسیجی و سپاهی نیستند این لغزش چهارم شما .
مابقی را هم که کوروش گرامی به خوبی پاسخ داده اند .

Mehrbod
11-13-2013, 02:28 AM
مشروعیت یک حزب یا جریان، در یک سیستم دموکرات مرتب عوض میشه و مردمی که به فلان حزب رای دادند در دور بعدی ممکنه رای ندند. اگر از قوه ی فاهمه ی خودتون استفاده بکنید متوجه میشید که این تغییر ناشی از دو مورد میتونه باشه: 1. تغییر سلیقه مردم 2. تغییر رفتار حزب

ممکنه مردم زمانی به بنیادگرایی اسلامی گرایش داشته باشند ولی هیچ دلیل منطقی پیدا نمیشه که این گرایش همیشگی باشه.

ممکنه رفتاری از حزبی دیده بشه که خلاف خواست و اراده ی رای دهندگان بوده. بنابر این رای شون کاهش پیدا میکنه.

شما همه چیزو ثابت فرض میکنید. بنابر این هرگز تغییری در گرایش و علاقه مردم دیده نخواهد شد و مثلن یک جریان یا حزب برای مدت نامحدود باید سر کار باشه!


:e00e:

درست بوارونه, سخن ما هم از آغاز این بود که امروزه بسیاری بهره‌کشی را نمیخواهند (زیرا
بیش از ٩٠% مردم بهره‌ده هستند) و هیچ راهی برای آنها باز نیست که به این خواسته برسند,
همچون مردمسالاریِ ایران که مردم نمیتوانند براه‌هایِ مردمسالاریک (دموکراتیک) به خواسته‌هایشان که در
همراهی با سخن شما, از آغاز واژگشت ٥٧ تا به امروز بس دگرسته‌اند, برسند, خواسته‌هایی همچون آزادی سخن, آزادی باور,
آزادی پوشش و ...; درست بهمین شیوه بسیاری در کشورهای اروپایی و مردمسالار غربی نمیتوانند به خواسته‌هایشان
برسند, چیزهایی مانند همگانی بودن سود (اشتراک ابزار فرآورش) و نه همگانی بودن زیان! (bail-out زیان بانکها از جیب مردم), از میان
رفتن دورای رده‌ای, اینکه ٥% از مردم به اندازه‌یِ ٩٥% پولدار نباشند و بسیاری چیزهای دیگر ولی در هر دو, میبینیم مردم نمیتوانند براه‌هایِ کنونی
به خواسته‌هایشان برسند, در یکی کسانی گزیده میشوند که از شورای تشخیص مصلحت نظام سرمایه‌داریِ ایران رد شوند,
در دیگری کسانی گزیده میشوند که میلیارد‌ها دلار پول در جیب داشته و بتوانند campaign راه بیاندازند, یا به دیگر سخن, از همان ٥%.

پارسیگر

Mehrbod
11-13-2013, 02:45 AM
نخست اینکه اکثریت مردم ایران به پیشنویس قانون اساسی (http://fa.wikisource.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B 3_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C _%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C) و عدم حجاب اجباری (http://www.dw.de/image/0,,4003425_4,00.jpg) و ... رای دادند ! که در اینها خبری از کشتار 60 و یا روسری یا توسری و ... نبود .
این لغزش نخست شما !

ما از سر باد معده حرف نمیزنیم ! نه میگوییم میدانیم ! نه میگوییم نمیدانیم . در حال حاضر هم دست کم در همین حکومتهای دموکرات هم که شماها چشم دیدنش را ندارید ساز و کار پرسیدن نظر مردم و پایین کشیدن حکومت بدون وحشی بازی و ترور و جنگ و انقلاب و ... وجود دارد !
پیداست که جمهوری اسلامی با دادن وعده های دروغین مردم را فریب داده و پس از به قدرت رسیدن کار خودش را کرده نه خواست مردم که میشود همان دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت .
این هم لغزشهای دوم و سوم شما !


نه اینجور نیست, شما تاکنون میگفتید ما بدرستی میدانیم بیشینگان چه میخواهند و آنها بهره‌کشی را هم میخواهند, اکنون میگویید نمیدانید و چندان دلپُر نیستید!

درباره‌یِ دموکراسی و اینکه چرا در آمریکا کار نمیکند هم واپسین پست من با جابه‌جایی پست‌هایِ تازه از دیده رفت, که دوباره می‌آورم:


***

گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 113 (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-113.html#post53161)



بیجاست. دموکراسی اقتصادی جاییست که هرکسی سرنوشت داده و ستانده ی خودش رو در دست خودش بگیره و خودش مسئول اعمال خودش باشه. به تعبیری اون 5درصد همان اندازه آزادی عمل و حق مالکیت دارند که 95درصد دارند.

میدانیم که پول همان توان/قدرت نهفته است, مانند توانمایه در فیزیک که میتواند به کارمایه بدگرد.

پس در همبودی مانند آمریکا که ٥% از مردم ٩٠% بنمایه‌ها را در دست دارند, این گروه کوچک (elite) میتوانند بروشنی با به کار انداختن این پول در راستادهیِ رِسانه‌هایِ
بزرگ و کلان, با فراهمآوری راهپیمایی‌هایِ اسپانسر شده و گسترده, با بکارگماری بهترین‌ها و برگزیده‌ترین‌هایِ نویسندگان و بازاریابان و کارشناسان و ... بآسانی و بسادگی راه خود اشان در گُزیدمان و گزیده شدن را هموار سازند.

هر خواننده‌یِ دادگری که اینجا این را میخواند میداند با کسی که میلیارد‌ها دلار پول دارد هرگز نمیتواند در
آمریکا همآوردی کند, مگر آنکه خودش هم میلیارد‌ها دلار پول داشته باشد, یا کسیکه دارد بیاید "پشتیبان" وی شود.

از همینرو نیز بروشنی میتوانیم ببینیم مردمسالاریِ آمریکا و فرایند گزیدمان آن چیزی بیشتر از یک نمایش بزرگ برای فریب توده‌ها نیست و یک بازی‌ای است میان همان ٥% بهره‌کشان بالای هرم
که هر بار از میان خود اشان یکی نقش گُرگ را بازی نموده و به نمایندگی از آنها, مردم را بهتر و جوریکه کمتر درد بکشند (و پس وال‌استریت را فروگیریم راه نیاندازند و سر و سدا و شورش نکنند و ...), بدّرد.


پس میبینید از بایستگی‌هایِ مردمسالاری راستین هم همین است که هیچکس از یک اندازه‌ و مرزی توانگرتر و پولدارتر, نباشد.



***

در برابر همه‌یِ اینها, سخن شما هم برای خوانندگان روشن شد, اگر بپذیریم بیشینگان با رای خود هیتلر نازی و نژادپرست و
کسیکه خود بروشنی از همان آغاز با یهودیان سر دشمنی داشت را بر کار آوردند, پس از دیدگاه شما کار آنها سراسر مشروع بوده است!

هنگامیکه در کراننمایی ما, مشروعیت یا دادوندی, از آرتائیک ریشه‌میگیرد و مهادی‌هایِ آرتائیک یکبار که بدست آمدند دیگر در همه جا درست هستند, نه اینکه بیشینگان این کشور یا آن کشور چه میخواهند.
برای دریافت بهتر, ما (هومنان) دریافته‌ایم که برده‌داری کاری است نادرست و این را در دادنامه‌یِ هومنیک (منشور حقوق بشر) نیز برده‌ایم, اکنون اگر کشوری از فردا یافت شود که ٥١% مردم آن بخواهند
برده‌داری راه بیاندازند, این کشور دادوندی نخواهد داشت و گرچه کارشان دادمند باشد, ولی آن ٤٩% بر پایه‌یِ دادنامه‌یِ هومنیک سزاواری اینکه شورش نموده و در پدافند از حقوق اشان بجنگند را دارند, در فرهود خود این سزاواری هم در دادنامه‌یِ آمده, اینکه شما میتوانید به گاهِ نیاز و بایسته, شورش هم بکنید.

در فرهود, هتّا خودتان هم این را تا اندازه‌ای پذیرفته بودید:



...
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
به طور مثال در لیبرالیسم شما آزادید مشروط بر آنکه به زندگی ، مال ، سلامت و آزادی دیگران آسیب وارد نکنید .


پس آنچه میگوییم نیز فراتر از همین سخن شما نمیرود, تنها یکی از چیزهایِ دیگری که برای زیر پا نرفتن "حق و حقوق دیگران" باید به
این قانون‌ها افزوده شود برچیدگی «بهره‌کشی» میباشد, همراستای برچیدگی «برده‌داری», «نژادکُشی», «اعدام» و بسیاری دیگر که هماکنون هستند.






پارسیگر

sonixax
11-13-2013, 03:19 AM
نه اینجور نیست, شما تاکنون میگفتید ما بدرستی میدانیم بیشینگان[1] چه میخواهند و آنها بهره‌کشی را هم میخواهند, اکنون میگویید نمیدانید و چندان دلپُر[2] نیستید!

کجا گفتیم که ما قطعن میدانیم اکثریت سرمایه داری میخواهد ؟ نشان دهید ؟
تازه این شمایید که باید ثابت کنید اکثریت سرمایه داری عزیز را نمیخواهند نه ما ، چرا که در نظامهای سرمایه داری ی دموکراتِ غربی ساز و کار پایین کشیدن دولت هر زمان که اکثریت اراده کند هست .
اینکه فلان حزب پول دارد و مردم را خر میکند پس میروند به سرمایه دار رای میدهند هم فقط یک اسم دارد : حرف آخوندی .
شیطان از تمام قدرتش استفاده میکند که مردم را فریب دهد و ما برای جلوگیری از این فریب چوب نیم سوز توی کون ملت میکنیم که فریبِ شیطان را نخورند !!!
به عبارت ساده تر شما همه را احمق فرض کرده اید و خودتان را منجی بشریت :))
حاج آقا بهشت زورکی نمیشود .


درباره‌یِ دموکراسی و اینکه چرا در آمریکا کار نمیکند هم واپسین پست من با جابه‌جایی پست‌هایِ تازه از دیده رفت, که دوباره می‌آورم:

که در آمریکا کار نمیکند ؟ :e415:
لابد در کره شمالی و شوروی کار میکند :))



در برابر همه‌یِ اینها, سخن شما هم برای خوانندگان روشن شد, اگر بپذیریم بیشینگان[1] با رای به هیلتر نازی و نژادپرست و
کسیکه خود بروشنی از همان آغاز با یهودیان دشمنی داشت را سر کار آوردند, پس به کار آنها که کشتن یهودیان باشد مشروعیت داده‌اید.

هر وقت یاد گرفتید سخن دیگران را تحریف نکنید و حرف مفت و دروغ در دهانشان نگذارید بیایید با یکدیگر همسخن شویم !


هنگامیکه در کراننمایی[15] ما, مشروعیت یا دادوندی[16] از آرتائیک[17] ریشه‌میگیرد و مهادی‌هایِ آرتائیک یکبار که بدست آمدند دیگر در همه جا درست هستند, نه اینکه بیشینگان این کشور یا آن کشور چه میخواهند.

این هم یک ادعای مفت و دروغ و یاوه است ! به محض اینکه شما خواست اکثریت را به خاطر اقلیت زیر پا بگذارید و برای اقلیت اکثریت را سرکوب کنید ریده اید به هر چه اخلاقیات است !
تامین حق و حقوق اقلیت با سرکوب اکثریت نه تنها اخلاقی نیست بلکه محکوم به شکست و فنا هم هست ، اخلاقیات هم برداشت شما و آنچه مدام دارید اینجا بازگو میکنید نیست .
از نظر دین اسلام کشتن و سرکوب کسی که به آن ایمان ندارد و مخالفش هست (کافر) خیلی هم اخلاقیست ! از نظر شما هم کشتن و سرکوب اکثریتی که ایدئولوژی شما را نمیپسندند و مخالفش هستند (کافرین به کمونیسم) اخلاقیست .
همان طور که پیشتر هم گفتیم بین تفکر شماها و اسلام تشابهات انکار ناپذیر بسیاری وجود دارد .

البته من باید همینجا بگویم که یک تار موی گندیده شما و جناب مزدک و امثالهم را به صدهزار کمونیست با اسمایلی خنده نمیدهم . چرا که شماها دست کم چهره راستین خود را به نمایش گذاشته اید و پشت مشتی دروغ و فریب و شعار عوام خَر کن قایم نشده اید و از این جنس (http://www.wpiran.org/asnsad-mosavab-wpi/barname-osul%20sazmani/program-wpi.htm) نیستید .


برای دریافت بهتر, ما (هومنان[18]) دریافته‌ایم که برده‌داری کاری است نادرست و این را در دادنامه‌یِ هومنیک[19] (منشور حقوق بشر) برده‌ایم, اکنون اگر کشوری از فردا یافت شود که ٥١% مردم آن بخواهند
برده‌داری راه بیاندازند, این کشور دادوندی نخواهد داشت و گرچه کار اشان دادمند[20] باشد, ولی آن ٤٩% بر پایه‌یِ دادنامه‌یِ هومنیک سزاواری اینکه شورش نموده و در پدافند[21] از حقوق اشان بجنگند را دارند

در فرهود[22], خودتان هم این را پذیرفته[23] بودید:

و اینچنین است که کمونیستها دنیا را به گند میکشند و شوروی و کره شمالی و ... درست میکنند ! چرا که حق تعیین سرنوشت اکثریت بر خودشان را به رسمیت نمیشناسند و با مثالهای صد من یک غاز میخواهند از بار نااخلاقی ایدئولوژیشان کم کنند .
مردم و اکثریت را مشتی گوسفند و احمق و ظالم و ... بنام و بعد با همین برچسبی که برشان زدی همه را سرکوب کن و کشتار کن و قدرت را تصاحب کن .


آنچه ما میگوییم نیز فراتر از همین سخن شما نمیرود, یکی از چیزهای دیگری که برای زیر پا نرفتن "حق و حقوق دیگران" باید
به این قانون‌ها افزوده شود, برچیدگی «بهره‌کشی» میباشد, همراستای[24] برچیدگی «برده‌داری», «نژادکُشی», «اعدام» و دیگری‌ها.

آن چیزی که شما دارید جارش میزنید نامش بهره کشی نیست !
شما صراحتن هر گونه رابطه کاری را بهره کشی اعلام کرده اید که این سخن یاوه و حرف مفت است .
کارگر در قبال کار مزد دریافت میکند نه ماچ ! زمانی که این مزد به اندازه کارِ انجام شده باشد هیچ اتفاق بد و غیر انسانی رخ نداده ! دست بر روزگار مزدی که کارگر در نظام سرمایه داری دریافت میکند از مزدی که در نظام کمونیستی مانند شوروی دریافت میکند/میکرد بیشتر است و شاهدش هم فرار جماعت کمونیست از لجنزارِ کمونیستی برای دریافت مزدِ بیشتر است ، پس اینجا اگر هم بهره کشی صورت گرفته در یک نظام کمونیستی بوده نه یک نظام سرمایه داری . نهایتن هم که دور ملت دیوار کشیده شد و هر کس که میخواست از دیوار رد شود کشته میشد و در اینجا هم جنایت و به اسیری گرفتن رخ داده . (هر دو گُه در یک سیستم :)) چه عَن تو عَنی شُد)
همچنین تمام اینهایی که میگویید باید به تائید اکثریت برسد اگر نرسد چپاندنشان به اکثریت اخلاقی نیست . امروز شما نمیخواهید بهره دهید ! میتوانید از جوامع سرمایه داری کوچ کرده بروید کره شمالی زندگی کنید !!!
منتنها از آنجایی که مزه سرمایه داری زیر دندانتان شیرینی کرده حاضر نیستید به چنین چیزی تن دهید . یا وقتی میگوییم شما که انقدر از سرمایه داری و سرمایه داران بیزارید خوب از نتیجه دانش و علمی که تولید کرده اند هم بهره نبرید میگویید مگر کودنیم :))

kourosh_bikhoda
11-13-2013, 07:27 AM
امروزه بسیاری بهره‌کشی را نمیخواهند (زیرا
بیش از ٩٠% مردم بهره‌ده هستند)

هیچ راهی برای آنها باز نیست که به این خواسته برسند

بسیاری در کشورهای اروپایی و مردمسالار[4] غربی نمیتوانند به خواسته‌هایشان
برسند
تناقض کاری نفرمایید. چطور 90 درصد مردم خواسته ای دارند که نمیتونند به 10درصد بقبولانند؟ مگر انقلاب پرولتاریا و آگاهی این دسته دیگه کار نمیکنه؟

چرا میبینید که چنین اتفاقی نمیفته؟ چون نیازی نیست.
چرا نیازی نیست؟ چون بهره دهی و بهره کشی ای وجود نداره. یعنی فرض اولیه تون که تمام بنیان فکریتون رو متاسفانه روش ساختید باطله.
حالا هی بشینید واسه هم بشکن بزنید با مزدک.

Mehrbod
11-14-2013, 10:15 AM
کجا گفتیم که ما قطعن میدانیم اکثریت سرمایه داری میخواهد ؟ نشان دهید ؟
تازه این شمایید که باید ثابت کنید اکثریت سرمایه داری عزیز را نمیخواهند نه ما ، چرا که در نظامهای سرمایه داری ی دموکراتِ غربی ساز و کار پایین کشیدن دولت هر زمان که اکثریت اراده کند هست .
اینکه فلان حزب پول دارد و مردم را خر میکند پس میروند به سرمایه دار رای میدهند هم فقط یک اسم دارد : حرف آخوندی .
شیطان از تمام قدرتش استفاده میکند که مردم را فریب دهد و ما برای جلوگیری از این فریب چوب نیم سوز توی کون ملت میکنیم که فریبِ شیطان را نخورند !!!
به عبارت ساده تر شما همه را احمق فرض کرده اید و خودتان را منجی بشریت :))
حاج آقا بهشت زورکی نمیشود .


خوب پس از آنجاییکه شما هم نمیدانید بیشینگان چه میخواهند (گرچه تا اینجا میگفتید میدانید), پس ما سزامندی اینکه
اگر براه مردمسالاری نتوانستیم به حق و حقوقِ پایمال شده امان دستیابیم, به شورش و واژگشت روی بیاوریم را داریم.

سرانجام هم این تاریخ است که درباره‌یِ همه‌یِ اینها داوری میکند, نه من و شما, چنانکه ستیزگرانِ برده‌داری هم نخست
با برده‌داران جنگیدند و ستیزیدند و بارها هم شکست خوردند, ولی در پایان کار پیروز بودند و امروز همه‌ از آنها بنیکی یاد میکنند.








درباره‌یِ دموکراسی و اینکه چرا در آمریکا کار نمیکند هم واپسین پست من با جابه‌جایی پست‌هایِ تازه از دیده رفت, که دوباره می‌آورم:

که در آمریکا کار نمیکند ؟
لابد در کره شمالی و شوروی کار میکند :))


این هم میشود سفسته‌یِ تو هم بدی: اگر دموکراسی در آمریکا کار نکند, مایه‌یِ اینکه چون در کره‌یِ شمالی یا شوروی هم کار نمیکند پس اشکالی ندارد, نیست.

روشن هم کردیم در آمریکا تنها کسانی میتوانند سیاست‌ها را راستادهند که میلیارد‌ها دلار پول داشته باشند, که شمار اینها
به ٥% مردم هم نمیرسد. به دیگر سخن, این چه "مردمسالاری"‌ای است که تنها ٥% نخبه و elite میتوانند کارها را ساماندهند؟




آن چیزی که شما دارید جارش میزنید نامش بهره کشی نیست !
شما صراحتن هر گونه رابطه کاری را بهره کشی اعلام کرده اید که این سخن یاوه و حرف مفت است .


اینجور نیست. اگر شما یک نسک بنویسید و من آن نسک را از شما بخرم, بهره‌کشی‌ای رخ‌نداده, هنگامیکه بدرستی یک تراکنش پولی/کاری میان ما بوده است.

ولی اگر شما خودتان تنها سرمایه داشته باشید و یک نویسنده را بجای خودتان بکارگمارید, اینجا پس بهره‌کشی رخداده, زیرا شما بجز سرمایه‌گذاری هیچ کاری
آنجا نکرده‌اید و نویسنده همه‌یِ کار اندیشه و نویسندگی و نگارش و ... را انجامیده, ولی جوریکه پس از پایان نسک, شما ٢٠% از دسترنج نویسنده را در هر فروش بالا
خواهید کشید, زیرا "سرمایه‌گذار" بوده‌اید: با گذاشتن سرمایه — که خود بهمین شیوه‌یِ دزدی ٢٠% ای پیشترْ گردآمده — بی اینکه کاری انجام دهید, از کار دیگران بهره‌کشیده‌اید.





کمی هم خنده:



شیطان از تمام قدرتش استفاده میکند که مردم را فریب دهد و ما برای جلوگیری از این فریب چوب نیم سوز توی کون ملت میکنیم که فریبِ شیطان را نخورند !!!
به عبارت ساده تر شما همه را احمق فرض کرده اید و خودتان را منجی بشریت :))
حاج آقا بهشت زورکی نمیشود .



هنگامیکه:



اینکه جامعه ایرانی نخبه کش است که یک Fact است ، البته منظور از نخبه کشی این نیست که میگیرند طرف رو نابود میکنند - بلکه مقدمات حذفشان از جامعه توسط خود جامعه فراهم میشود و یا منزوی میشوند و یا آن جامعه را ترک میکنند (یک نگاهی به آمار نخبگان فراری از ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن موید این سخن من است) و هر جامعه ای که این چنین بوده از چرخه ی روزگار عقب مانده .

خریت هم با احساسی برخورد کردن که من گفتم زمین تا آسمون فرق داره ، ایرانیان به شدت احساسی هستند و همین احساسی بودنشان باعث میشه در بسیاری از موارد در عقل رو تخته کنند .

همچنین جامعه ی ایرانی جامعه ای است که به سادگی فریب میخورد ، ..]





...در کل ایرانی ها رو باید فرهنگ چپان کرد یعنی باید به زور یک سری چیز ها رو بهشون تزریق کرد و این هیچ راهی نداره مگر بمباران اطلاعاتی که یک مدتی اوج میگیره بعد همه خسته میشند میرن خونه هاشون باز بر میگردند و هی موج متناوب داره .



کمی هم از مردم‌سالاری بخوانیم:



نه مردم سالاری مطلق و نه دیکتاتوری ارزشی ندارند و هر دو مفتشان گران است ، بهترین حکومتی که میشود بنا کرد نمونه برداری از حکومت ها و جوامع موفق و بومی سازی آن بنا به فرهنگ و موقعیت کشور است ، یعنی از هر سیستمی آنچه که به درد جامعه میخورد را گرفت و پیاده سازی کرد به طوری که این بخش ها در تضاد با یکدیگر نباشند و کار یکدیگر را مختل نکنند .


و آزادی در راستادهی به سیاست‌های کشور:





باید حداقل هایی را برای رای دادن گذاشت که هرکسی نتواند رای بدهد


با اجازه ی شما این قسمت رو هم من اضافه میکنم : و هر کسی نتواند خود را کاندید کند .



:e405: :4:


پارسیگر

Mehrbod
11-14-2013, 11:08 AM
تناقض کاری نفرمایید. چطور 90 درصد مردم خواسته ای دارند که نمیتونند به 10درصد بقبولانند؟ مگر انقلاب پرولتاریا و آگاهی این دسته دیگه کار نمیکنه؟

چرا میبینید که چنین اتفاقی نمیفته؟ چون نیازی نیست.
چرا نیازی نیست؟


اینهم سفسته است, روشنه در ایران هم بسیاری و بگرایند بس بالا, بیشینگان از آنجاییکه نان شب هم ندارند به جمهوری اسلامی دلبستگی نداشته و با آن در ستیز باشند, ولی این ١٠
% (که در فربود ٥% هم نیستند) بسادگی از یکسو با ابزار ارتش سپاه و بسیچ و از سوی دیگر با ابزار روانی انتخابات نمایشیک و بازی‌هایِ "بگم؟ بگم؟" آنها را زیر بند دارند:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/35.jpg


درست همین سازوکار را ولی بشیوه‌ای بهینه‌تر و هوشمندانه‌تر در آمریکا داریم, آنجا هم پلیس و ارتش سرکوبگر هست تا در جاییکه سر و سدا بالا گرفت مردم را سرکوبد (ب.ن. وال‌استریت را فروگیریم) و
از سوی دیگر آنجا هم ٥% elite با در دست داشتن ٩٠% و بیشتر بنمایه‌ها, همه‌یِ رِسانه‌ها‌یِ بزرگ را زیر کنترل خود دارند و همینجور مانند ایران, گُزیدمان‌هایِ نمایشیک هم راه میاندازند و در همه‌یِ اینها
با پروپاگانداهای بزرگ و با بکارگماری نوکرانِ سرمایه و کارگزارانی چون بازاریابها, کارشناس‌ها, مردم‌شناس‌ها, روانشناس‌ها, همبودشناسها, نویسنده‌ها و بسیاری دیگر, همه‌یِ رشته‌هایِ کنترل روانی/فیزیکی بیشینگان را در دست خود دارند:



http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/1.jpeg

فروگیریِ وال‌استریت
Occupy Wall Street Police Brutality: What Makes A Police Officer In 2011? #ows on PostDesk (http://www.postdesk.com/occupy-wall-street-police-brutality-2011-ows)


در یکی, از ابزار سانسور و پیرایش بهره میگیرند, در دیگری از ابزار نوفه (noise) و آرایش. در ایران, داده‌ها و آگاهی‌ها را میکوشند با ابزارهایِ گوناگون از چشم و گوش مردم دور
نگه دارند, در دیگری آن اندازه پروپاگاندا و دُژآگاهی (= misinformation) به مردم میدهند که راه بازشناسی درست از نادرست, فرهود از دروغ و بسادگی سپید از سیاه, باین آسانی‌ها شدنی نباشد.






چون بهره دهی و بهره کشی ای وجود نداره. یعنی فرض اولیه تون که تمام بنیان فکریتون رو متاسفانه روش ساختید باطله.
حالا هی بشینید واسه هم بشکن بزنید با مزدک.

بهره‌کشی یک فرایند فربودین و رخکردین است و "انگاشت/فرض" نیست که دنبال پوچ کردن آن بگردیم:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/10.png


پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-14-2013, 11:19 AM
بهره‌کشی یک فرایند فربودین[13] و رخکردین[14] است و "انگاشت/فرض" نیست که دنبال پوچ کردن آن بگردیم:
تمام این آیاتی که تلاوت کردید و این شاه بیت آخری رو من اینجوری نتیجه میگیرم:
یا پیش بینی مارکس درباره انقلاب توده ها قطعی ست یا خیر.
اگر هست این اراجیفِ پلیس و مدیا و روزنامه ها و غیره باد معدتون هستند.
اگر نیست که اصولن مارکسیسم کس شر هست احتمالن.

Mehrbod
11-14-2013, 11:30 AM
تمام این آیاتی که تلاوت کردید و این شاه بیت آخری رو من اینجوری نتیجه میگیرم:
یا پیش بینی مارکس درباره انقلاب توده ها قطعی ست یا خیر.
اگر هست این اراجیفِ پلیس و مدیا و روزنامه ها و غیره باد معدتون هستند.
اگر نیست که اصولن مارکسیسم کس شر هست احتمالن.

پیشبینی که "قطعیت" ندارد, اگر داشت میشد پیشگویی.

با نگرش به تاریخ و پیشینه‌یِ هومنی و اینکه برده‌داران هم چون بهره‌کشان سرسختی میکردند و چندباری هم واژگران و ستیزگرانِ
برده‌داری زمانه‌یِ خود را شکست دادند, ولی در سرانجام کار وادادند, میتوانیم بدرستی پیشبینیم که بهره‌کشی هم سرانجام برچیده خواهد شد.

اینکه ولی دیگر پیشبینی چه پیوندی به فرنودسار داشت و سازوکار بهره‌کشی را چگونه با «پیشبینی مارکس قطعیت
ندارد — انگار که باید میداشت! —, پس بهره‌کشی (= exploitation) نداریم»!! لاپوشاندیم را هم داسپاگتی دانا, بهتر بداناد! (:

پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-14-2013, 11:38 AM
پیشبینی[1] که "قطعیت" ندارد, اگر داشت میشد پیشگویی.
بیجاست. یک پیش بینی علمی هم واقعیت نداره ولی همچنان علمی ست. مارکسیسم هم که بنا به ادعای طرفدارانش علمیه. پس میبینید که پیش بینی فیزیکی هم ممکنه از نظر شما پیشگویی نباشه ولی یقینی باشه.


لاپوشاندیم را هم داسپاگتی دانا, بهتر بداناد!
نخیر انگار رد کردید!

Mehrbod
11-14-2013, 12:05 PM
بیجاست. یک پیش بینی علمی هم واقعیت نداره ولی همچنان علمی ست. مارکسیسم هم که بنا به ادعای طرفدارانش علمیه. پس میبینید که پیش بینی فیزیکی هم ممکنه از نظر شما پیشگویی نباشه ولی یقینی باشه.


نخیر انگار رد کردید!


پیوند اینها به اینکه گفتید چیزی به نام "بهره‌کشی" نداریم و بیراهه به فیزیک و نیوتون چه بود؟

این سازوکار بهره‌کشی است:

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/10.png


و این هم کاستی سرشتین سرمایه‌داری:


http://www.daftarche.com/attachments/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/2888d1383907923-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-teufelskreis.png


چرا سرمایه‌داری کار نمیکند:


١- کارگر با کار خود پیوسته ارزش افزوده (Surplus value - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Surplus_value)) می‌آفریند, این بهره را میتوان در چهره‌یِ هم‌ارزِ "پول" در یاد داشت.

٢- سرمایه‌دار از ارزش افزوده‌یِ کارگر بخشی — بگوییم ١٠% — را بالا کشیده و ٩٠% آن را به خود کارگر برمیگرداند = بهره‌کشی (به نگاره‌یِ بالا بنگرید)

٣- همه‌یِ خریداران, همه‌یِ فرآورندگان هستند: کسانیکه کارمیکنند و ب.ن. کالا فرامیآورند, برای بهره بردن از همان فرآورده‌یِ خودشان تنها به اندازه‌یِ ٩٠% توان خرید دارند.

٤- در هر چرخه‌یِ فرآورش ١٠% ارزش که به فرنام "سود" بدست سرمایه‌دار بالا کشیده شده, از چرخش بیرون میرود: برابرْ با کالایی که روی دست سرمایه‌دار باد میکند, زیرا توان خرید خریداران=فرآورندگان ٩٠% بیشتر نیست و پس نمیتوانند همه‌یِ آنچه خود فرآورده‌اند را نیز خود بخرند; چرخه‌ی فرآورش و خرید دوجور بیشتر نیست,

چرخه ی یکراست:


سرمایه دار —> مزد به کارگر —> کارگر کفش میخرد —> پول به سرمایه دار بر میگردد!


چرخه ی نایکراست:


سرمایه دار —> مزد به کارگر —> کارگر نزد پزشک میرود و پول میدهد —> پزشک کفش میخرد —> پول به سرمایه دار برمیگردد.
سرمایه دار —> مزد به کارگر —> کارگر نزد پزشک میرود و پول میدهد —> پزشک سوار هواپیما میشود و به خلبان مزد میدهد —> خلبان کفش میخرد —> پول به سرمایه دار برمیگردد .


همه‌ی چرخه های پیچیده‌تر هم سرانجام همین هستند.


٥- پس هر سرمایه‌دار برای اینکه بتواند سود خود را داشته باشد, می‌نیازد که این کالاهای بادکرده را از سر باز نماید
و تنها کسیکه توان خرید آنها را دارد, یک سرمایه‌دار دیگر است: سودِ این سرمایه‌دار در گرویِ زیانِ آن سرمایه‌دار خواهد بود = سامانه‌یِ بُرد-باخت.







پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-14-2013, 01:06 PM
پیوند اینها به اینکه گفتید چیزی به نام "بهره‌کشی" نداریم و بیراهه به فیزیک و نیوتون چه بود؟
عجیب نیست که درک نکنید. دلیلش اینه که به جز حرافی چیزی بلد نیستید و پشت سر هم طوطی وار تکرار میکنید. برای روشن شدنتون باید بگم که تئوری مارکس از نظر طرفدارانش یک تئوری علمی ست و با روش های علمی تولید شده. یپش بینی های یک تئوری علمی هم همچنان همون ویژگی رو که قبلن گفتم دارند.


و این هم کاستی سرشتین[2] سرمایه‌داری:
جز تکرار و باد معده چیزی توش نیست. من بر خلاف شماها علاقه ندارم چیزی رو که بهش پاسخ داده شده قبلن، پاسخ بدم. با تکرار چیزی اثبات نمیشه.

sonixax
11-14-2013, 04:24 PM
خوب پس از آنجاییکه شما هم نمیدانید بیشینگان[1] چه میخواهند (گرچه تا اینجا میگفتید میدانید), پس ما سزامندی[2] اینکه
اگر براه مردمسالاری[3] نتوانستیم به حق و حقوقِ پایمال شده امان دستیابیم, به شورش و واژگشت[4] روی بیاوریم را داریم.
نخست اینکه ابتدا نشان دهید سخن مارا ! بعد این طوری حرف در دهان ما بگذارید .
دوم اینکه شما اول باید از توهم در اکثریت بودن بیرون بیایید ! همان طور که ما در توهمش گرفتار نیستیم .


سرانجام هم این تاریخ است که درباره‌یِ همه‌یِ اینها داوری میکند, نه من و شما, چنانکه ستیزگرانِ برده‌داری هم نخست
با برده‌داران جنگیدند و ستیزیدند و بارها هم شکست خوردند, ولی در پایان کار پیروز بودند و امروز همه‌ از آنها بنیکی[5] یاد میکنند.

باز هم یک چیز بیربط را با یک چیز بیربط تر مقایسه کردید :))
عزیزم دسته بیل چلوخورشت نمیخورد !


این هم میشود سفسته‌یِ تو هم بدی: اگر دموکراسی در آمریکا کار نکند, مایه‌یِ اینکه چون در کره‌یِ شمالی یا شوروی هم کار نمیکند پس اشکالی ندارد, نیست.

این که ادعای شما بود! (چون دموکراسی در آمریکا کار نمیکند پس کشک است! که تازه همین را هم نتوانستید نشان دهید) شما مدعی بودید دموکراسی کار نمیکند و باید انقلاب و شورش و دزدی و آدم کشی کرد نه من .


روشن هم کردیم در آمریکا تنها کسانی میتوانند سیاست‌ها را راستادهند که میلیارد‌ها دلار پول داشته باشند, که شمار اینها
به ٥% مردم هم نمیرسد. به دیگر سخن, این چه "مردمسالاری[3]"‌ای است که تنها ٥% نخبه و elite میتوانند کارها را ساماندهند؟

و ما هم گفتیم شما 95% را مشتی احمق و ابله فرض کرده اید که 5% آنها را فریب میدهند (حرف آخوندی) و خودتان را منجی بشریت !


اینجور نیست. اگر شما یک نسک[6] بنویسید و من آن نسک را از شما بخرم, بهره‌کشی‌ای رخ‌نداده, هنگامیکه بدرستی یک تراکنش[7] پولی/کاری میان ما بوده است.

ولی اگر شما خودتان تنها سرمایه داشته باشید و یک نویسنده را بجای خودتان بکارگمارید[8], اینجا پس بهره‌کشی رخداده, زیرا شما بجز سرمایه‌گذاری هیچ کاری
آنجا نکرده‌اید و نویسنده همه‌یِ کار اندیشه و نویسندگی و نگارش و ... را انجامیده, ولی جوریکه پس از پایان نسک, شما ٢٠% از دسترنج نویسنده را در هر فروش بالا
خواهید کشید, زیرا "سرمایه‌گذار" بوده‌اید: با گذاشتن سرمایه — که خود بهمین شیوه‌یِ دزدی ٢٠% ای پیشترْ گردآمده — بی اینکه کاری انجام دهید, از کار دیگران بهره‌کشیده‌اید.

و باز هم استدلال پوچ و بی پایه و اساس ! پیشتر نشان داده ایم که فرد سرمایه دار باهوشتر / زحمت کش تر بوده که سرمایه دار شده .
از آسمان برای کسی سرمایه نمیریزد ! در ضمن ارث رسیدن از پدر مادر هم نشان از هوش و تدبیر والدین داشته و الا آخر .
پس به جای اینکه سعی در دزدی و مال مردم خوری بکنید بروید کار کنید نگویید چیست کار :e402:


کمی هم خنده:

هنگامیکه:

کمی هم از مردم‌سالاری[3] بخوانیم:

و آزادی در راستادهی به سیاست‌های کشور:

ما مثل شما یک موجود ایستا نیستیم نظرمان ممکن است در طول زمان تغییر کند . هرچند اینهایی که کوت گرفتید تناقضی با آنچه ما اینجا گفته ایم ندارد :

1 - اگر جامعه نخواهد نخبگان را نگاه دارد ، آنها آن را ترک میکنند .
2 - در نوشته دوممان سخن از بمباران اطلاعاتی زده ایم نه انقلاب و آدم کشی و کثافت کاری ! (حق آزادی بیان که همواره هم منکرش نبودیم)
3 - این هم باز بستگی به نظر جمع و اکثریت دارد و من تنها نظر خود را گفته ام . روشن است یک خری مثل احمدی نژاد یا آغا استالین کاندید شود خوار و مادر جامعه به گند کشیده میشود چون خواست اکثریت برایشان بی ارزش است .

پس باز به صحرای کربلا زدید و دست به سفسطه و تحریف و دروغ برای گفتن سخن خودتان !
کمال دوست گویا در شما اثر کرده :))

kourosh_bikhoda
11-15-2013, 06:00 PM
هنوز بیشتر مردم روسیه از هواداران کمنیسم هستد.
عه؟ پس چرا دست روی دست گذاشتند تا بورژوازی کارشو بکنه؟

homayoun
11-15-2013, 09:53 PM
عه؟ پس چرا دست روی دست گذاشتند تا بورژوازی کارشو بکنه؟

هماکنون با یکی از دوستام که در سنت پیترزبورگ زندگی میکنه گفت و گو میکردم. گفتش که کمنیسم را نمیدوسد!

کسانی که در روسیه کمنیسم را میدوسند سن بالای 50 دارند و چون در آن زمان پیران خیلی گرامی بودند آن ها کمنیسم را میدوسند.
میگفت زمان کمنیسم آزادی نبود و نمیشد از کشور رفت یا با بیگانه آمیخت. مردم آزاد نبودند. آن زمان مردم هم بیشتر کار میکردند.
ولی بیپولی نبود. گفت که اکنون میتواند هرکاری بخواهد بکند به آلمان برود و آنجا برای یادگیری زبان آلمانی پول بدهد.
ولی زمان کمنیسم نمیشد. ولی میگفت امروزه در روسیه برخی هم هرکاری بخواهند میکنند و این هم بد است.
در پایان از این چیز کمنیسم بیزار بود که آزادی نداشته ... ولی اینهم مگفت که چون زمان کمنیسم نبوده نمیتواند
نگرش را پیرامون آن درست بگوید. ولی از آزادی نداشتن کمنیسم غمگین بود و میگفت که بیشتر پیران برای کمنیسم دلتنگی میکنند :e00e:

نگر یک جوان 25 26 ساله ی روسی


پارسیگر

sonixax
11-15-2013, 10:46 PM
همایون جان ما که نفهمیدیم چه گفتید !!!

مزدك بامداد
11-15-2013, 11:43 PM
تئوری مارکس از نظر طرفدارانش یک تئوری علمی ست و با روش های علمی تولید شده. یپش بینی های یک تئوری علمی هم همچنان همون ویژگی رو که قبلن گفتم دارند.
پیش بینی هایش درست هستند، مگر تازه دچار بحران نشدی و پولهای مردم را بالا نکشدیدند برای رهانیدن بانکداران؟
:e105:

برای پیش بینی دانشیک به دو گروه از آگاهی ها نیاز است:
١- قانون فرمانروا بر پدیده
٢- پراسنج های کارگر در آن پدیده
نمونه:
برای اینکه بدانید که یک پرتابه چه راهی را میپیماید و در کجا فرود میاید
نیاز به دو چیز دارید:
١- فرمول جنبش پرتابه
٢- گرای پرتاب و تندای آغازین و تندا و راستای باد و پایداری هوا و ریخت پرتابه و ...
از آنجا که گروه دوم ( پراسنج ها) فراوان و گاه بیشمار هستند، با اینکه قانون درست است،
پیش بینی و شمارگری میتواند دارای ایرنگ از درسد کم تا درسد بالا باشد. ولی به چم نادرستی
قانون نیست، چرا که قانون در سامه های ایده ال خودنمایی کرده و از آن بدست میاید.
مارکس هم قانون های فرمانروا بر ساز و کار سرمایه داری و پیامد های آنرا یافته است و
اینکه آیا در کدام کشور و کی واژگشت میشود، بگونه ی درشت و ناباریک پیش بینی شده است،
درست مانند پیش بینی هوا که قانون کلان آن، مانند بالا رفتن هوای گرم و پایین آمدن هوای سرد
و .. همگی شناخته شده اند و بگونه ی کلان میدانیم که زمستان سرد و تابستان گرم است، ولی اینکه
بتوان به باریکی گفت که در روز سوم سپتامبر سال ٢١١٢ هوا در بهمان روستای نپال چه دمایی
خواهد داشت، ازآنجا که بسته به میلیارد ها پراسنج ریز و درشت است، نشدنی است . ولی این
برابر با نادرستی شناخت ما از قانون های پدیده آب و هوا نیست!
اینهم آموزه رایگان برای شما در باره پیشبینی و پیشگویی و قانون و ...

پارسیگر

homayoun
11-16-2013, 10:26 AM
همایون جان ما که نفهمیدیم چه گفتید !!!

خب خودم هم خوب درنیافتم..
تنها چکیده سخنانش این بود که هواخواهان کمنیسم در روسیه پیر مردا هستند
و خودش کمنیسم را نمیدوسید چون میاندیشید آزادی را از مردم میگیرد.
ولی با پوزیسیون کنونی روسیه هم خیلی نمیپسندید.
ولی به این بیاندیشید که بیشتر کسانی که زمان کمنیسم بوده اند اکنون دوباره آنرا میخواهند!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-16-2013, 11:53 AM
ولی به این بیاندیشید که بیشتر کسانی که زمان کمنیسم بوده اند اکنون دوباره آنرا میخواهند!
درست است، چون آنها هردو را دیده اند، میتوانند با هم بسنجند.
جوانان زمانی گمان میکردند اگر کمونیسم برود، به بنز و کاخ و
راک اند رول و موز دست خواهند یافت ولی دیدند که تنها "خر داغ میکنند"

پارسیگر

Mehrbod
11-16-2013, 01:58 PM
خب خودم هم خوب درنیافتم..
تنها چکیده سخنانش این بود که هواخواهان کمنیسم در روسیه پیر مردا هستند
و خودش کمنیسم را نمیدوسید چون میاندیشید آزادی را از مردم میگیرد.
ولی با پوزیسیون کنونی روسیه هم خیلی نمیپسندید.
ولی به این بیاندیشید که بیشتر کسانی که زمان کمنیسم بوده اند اکنون دوباره آنرا میخواهند!

پارسیگر

من هم دوستی از کوبا داشتم و دیرتر با چند تن دیگر از کوبا هم آشنا و جویان شده بودم, همگی میگفتند
که هوداد زندگی در کوبا خوب و پذیرفتنی است, جوریکه کسی گرسنه و ندار نیست و پیشرفت آهسته
و پیوسته‌ای در تراز آسودگی و بهزیستی سُهیده میشود, ولی نمیشود هم مانند آمریکا "پولدار" شد.

دانسته‌هایِ من از کوبا از اینها فراتر نمیرود و اگر بخواهم زمختانه همانندم, میشود مانند دو جور خانواده که یکی درستکارانه "میکوشد"
براه‌های دادوند پول و روزی اش را دربیاورد, دیگری با هر راه و ابزاری که میتوانست, از دزدی و چپاول و بهره‌کشیِ این و آن سکه روی سکه
میانبارد; در چنین جایی خانواده‌یِ دوم یک الگوی نادرست آسیبرسان هم خواهد بود و هر کس میخواهد مانند آنها راه چندساله را یکشبه برود و دیگر نمیبینند که این روش
زندگی چه آسیبهایی هم دربر دارد و دربرابر آن اندک‌شمار کسانیکه "پولدار" میشوند, چه بیشمار کسانیکه همه‌یِ دار و نداراشان را هم از دست میدهند و سرانجام کار زیر پُل از سرما جان میدهند.

پارسیگر

Reactor
11-16-2013, 11:23 PM
من هم دوستی از کوبا داشتم و دیرتر با چند تن دیگر از کوبا هم آشنا و جویان شده بودم, همگی میگفتند
که هوداد[١] زندگی در کوبا خوب و پذیرفتنی است, جوریکه کسی گرسنه و ندار نیست و پیشرفت آهسته
و پیوسته‌ای در تراز[٢] آسودگی و بهزیستی[٣] سُهیده[٤] میشود

من هم افرادی در ایران دیده ام که میگوید اینجا همه پولدارند و فیلم بازی میکنند و ما فقیر و گرسنه نداریم و همه چیز خوب است و ایران مثل بنز دارد پیشرفت میکند.
گوسفند و خایه مال همه جا پیدا میشود
در این شرایط باید به مدعی شک کرد!
عقل هم چیز خوبی است.
کشوری که با قایق و یاک و کشتی, دسته دسته جنده و مهاجر و فراری از کشور به آمریکا صادر میکند گرسنه نیست؟

Reactor
11-16-2013, 11:44 PM
پیش بینی هایش درست هستند، مگر تازه دچار بحران نشدی و پولهای مردم را بالا نکشدیدند برای رهانیدن بانکداران؟

بحران مالی بوجود آمده در آمریکا و بعد جهان دلیل بر بد عیب سیستم سرمایه داری نیست.
اشتباه نیکسون بود که برای رها شدن از فشار هزینه ی جنگ ویتنام, استاندارد واحد پولی آمریکا یعنی دلار را از طلا به اقتصاد تغییر داد.
نیکسون با این کارش توانست مرهم موقتی را برای دولت جمهوری خواهش فراهم کند و از زیر بار فشار شانه خالی کند.
سیستم سرمایه داری آمریکا تا قبل از این به مردم آمریکا همه چیز را میداد و به مردم سایر کشورها پدرانه تا حد وسعش کمک میکرد.
اما این اشتباه نیکسون یعنی چاپ پول بدون پشتوانه باعث بالا رفتن تورم در حد صفر ایالات متحده و سپس جهان و حتی ایران شد.

برای جبران این اشتباه, اشتباه های دیگری رخ داد که مهم ترینش چاپ پول بیشتر بود.
چاپ اسکناس در نهایت باعث شد که آمریکا از یک کشور وام دهنده به یک کشور وام گیرنده تبدیل شود.
این کار باعث مقروض شدن دولت آمریکا شد.

یک عده از سناتورهای جمهوری خواه مبلغ چند میلیارد دلار از مالیات مردم را به شرکت های داروسازی کمک کردند که بلافاصله با رسانه ای شدن این خبر جلوی این کار گرفته شد و سناتورها که از سهامداران عمده ی شرکت ها بودند رسوا شدند.

بقیه ی وام ها از طریق چاپ اسکناس دلار بوسیله ی بانک مرکزی آمریکا به سازمان بورس و اوراق بهادار نیویورک تزریق میشود.

این کار نیکسون یک حرکت اشتباه شخصی-حزبی بوده و از سیستم سرمایه داری جداست و اسمش دلالیست نه سرمایه داری!!
هم اکنون در آمریکا بسیاری از مردم خواستار بازگشت استاندارد دلار به طلا هستند.

=========================================
این را من قبلا هم برای شما توضیح داده بودم
دوباره شما همین سوال را بعنوان دست آورد اکتشافی جدیدتان در صفحه ی بعد مطرح کنید

sonixax
11-17-2013, 01:02 AM
ولی به این بیاندیشید که بیشتر کسانی که زمان کمنیسم بوده اند اکنون دوباره آنرا میخواهند!
انقلابیون ایران هم هنوز انقلاب یا خمینی را میخواهند ! و میبینیم که فردی مثل موسوی به راحتی با شعارهایی مانند دوران طلایی خمینی خامشان میکند یا هنوز معتقدند انقلاب کردن کار درستی بود و باید انقلاب میشد و شاه اصلاح پذیر نبود و از این مدل حرفها ! در صورتی که نیمی از انرژی که گذاشته اند جمهوری اسلامی را اصلاح کنند میگذاشتند حکومت پادشاهی را اصلاح کنند و یک نظام مردمسالار مانند این همه کشور پادشاهی دموکرات از تویش در بیاورند احتمالن نتیجه بهتری میگیرفتند .
برای این افراد سخته که قبول کنند که راهی که رفته اند و به خاطرش کشته داده اند و کشته اند و ... راه کج است و به محض قبول کردن چنین چیزی تمام دنیایی که در ذهن خود ساخته اند فرو میریزد و اکثر افراد توان تحملش را ندارند . ولی در مورد جوانان یا افرادی که نقشی در اون نداشته اند داستان به کل وارونه هستش .

فارق از بحث کمونیسم و ... این امروز کره شمالیست :

اعدام 80 نفر در کره شمالی - روزنامه همشهری | خبر فارسی (http://khabarfarsi.com/n/7145648)

به خاطر اینکه فیلم داشته اند گرفتند 80 نفر را اعدام کرده اند! حالا فردا روزی اگر حکومت کره شمالی ساقط شود و 20 سال بعدش یک عده باشند که خواهان بازگشت به دوران فعلی کره شمالی باشند این معنی رو میده که حکومت کره شمالی حکومت خوب و درستی بوده ؟

و سوای درست بودن یا نبودنش ! اگر اکثریت جامعه خواستار کمونیسم باشد کسی حق ندارد جلویشان را بگیرد . اگر هم نباشند کسی حق ندارد کمونیسم را به آنها زور چپان کند .
تنها و تنها باید حق آزادی بیان در هر جامعه ای چه سرمایه داری چه کمونیستی وجود داشته باشد تا شانس ابراز نظرات مختلف وجود داشته باشد. ما بیاییم در جامعه سرمایه داری بگوییم هیچ بنی بشری حق ندارد از کمونیسم حتا حرف بزند ! کار غیر اخلاقی کرده ایم . بگوییم در جامعه کمونیستی هم کسی حق ندارد از سرمایه داری حرف بزند هم کار غیر اخلاقی کرده ایم. هر دو صورتش زورچپان کردن است و مردود ، نتیجه اش هم حتمن گند و گُه میشود .

من هم وسیله ای بهتر از رای گیری و نظرسنجی برای دریافت مستقیم نظر جامعه سراغ ندارم ! شما اگر دارید خوشحال میشوم بشنوم .

مزدك بامداد
11-17-2013, 12:47 PM
بحران مالی بوجود آمده در آمریکا و بعد جهان دلیل بر بد عیب سیستم سرمایه داری نیست.
آها، پس برای همین است که هر از چند سالکی یکبار دچار بحران میشوید!
خود کارشناسان سرمایه میگویند که چنین هست، شما گویا کاسه ی داغتر ازآشید!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-17-2013, 12:48 PM
انقلابیون ایران هم هنوز انقلاب یا خمینی را میخواهند
هر جانوری که تخم میکند، گنجشک نیست!



مزدك بامداد
11-17-2013, 12:50 PM
کشوری که با قایق و یاک و کشتی, دسته دسته جنده و مهاجر و فراری از کشور به آمریکا صادر میکند گرسنه نیست؟
کشوری که دسته دسته جنده نیاز دارد کشور خوبی است!
روشن است که کوبا ندار است ولی نداری اش از فشار ها
و فروبند های آمریکا در درازای چندین دهه میباشد.
از مکزیک هم که سرمایه داری است ، به انگیزه ی نداری،
دسته دسته به آمریکا برای کارگری و روسپیگری میروند !
پس این سرمایه داری، بویژه امپریالیسم آمریکایی است
که در سراسر جهان جنده سازی میکند وگرنه کسی که
داوخواهانه جنده نمیشود، مگر اینکه پاریس هیلتون باشد!



پارسیگر

Reactor
11-17-2013, 02:28 PM
آها، پس برای همین است که هر از چند سالکی یکبار دچار بحران میشوید!
خود کارشناسان سرمایه میگویند که چنین هست، شما گویا کاسه ی داغتر ازآشید!

کدام کارشناس سرمایه؟
از طرف چه سیستم مالی حرف میزند؟
چه میگوید؟
میگوید سرمایه داری بد است و دار و ندارمان را آتش بزنیم و برویم کمونیستی شویم و همدیگر را بخوریم؟

برندگان نوبل اقتصاد امسال 3 نفر بودند که تاکید میکردند که بحران کنونی اقتصاد, راه حل اقتصادی دارد و قابل حل است.

قبلا هم گفته بودم.
دوباره گویی میکنم.
ذات رشد منحنی اقتصادی با نوسان و بحران همراه است.
اقتصادی که نوسان نداشته باشد, اقتصاد نیست.

اقتصاد در ذات خود داینامیک است.
اقتصاد استاتیک هیچوقت بوجود نخواهد آمد.
اقتصاد یعنی نوسان و فراز و فرود.
از این توهم های کمونیستی بیایید بیرون.

Mehrbod
11-17-2013, 03:36 PM
من هم افرادی در ایران دیده ام که میگوید اینجا همه پولدارند و فیلم بازی میکنند و ما فقیر و گرسنه نداریم و همه چیز خوب است و ایران مثل بنز دارد پیشرفت میکند.
گوسفند و خایه مال همه جا پیدا میشود
در این شرایط باید به مدعی شک کرد!
عقل هم چیز خوبی است.
کشوری که با قایق و یاک و کشتی, دسته دسته جنده و مهاجر و فراری از کشور به آمریکا صادر میکند گرسنه نیست؟

کسیکه که خودش برای "پولدار شدن" از کشور زده بیرون چرا باید بدروغ بگوید نه, کشورم جای گل و بلبله؟

نکته در همین بخش "پولدار شدن" است; اگر پریستار کشوری بچاپ بچاپ باشد, میبینم ارزش‌هایِ دیگری سربرآورده و جایگزین ارزش‌هایِ فرامنشیک میشوند,
مانند همین بهره‌کشی و چاپیدن و به گاری بستن مردم که ناگهان نشانگر زرنگی و باهوشی میشود و از سویی از زیر کار در رفتن و پیچاندن و واژه‌هایِ کارگر و عمله را ناسزا یافتن فراگیر.

از آنجاییکه پایوراندیم همه‌یِ جهان نمیتوانند مانند آمریکا باشند (زیرا سرمایه‌داری سامانه‌یِ بُرد-باخت است: سود این = زیان آن), پس میبینید که کوشش‌ها و
سخن‌هایِ شما هم سرانجام چیزی جز این نیست که اکنون که همه جا سرگرم بچاپ بچاپ هستند, بیایید ما هم دیگران را بچاپیم و یک آمریکای 'دوم' باشیم.



پارسیگر

Mehrbod
11-17-2013, 03:50 PM
این که ادعای شما بود! (چون دموکراسی در آمریکا کار نمیکند پس کشک است! که تازه همین را هم نتوانستید نشان دهید) شما مدعی بودید دموکراسی کار نمیکند و باید انقلاب و شورش و دزدی و آدم کشی کرد نه من .


چرا نتوانستیم نشان دهیم؟ نمایاندیم در آمریکا تنها کسانی میتوانند سیاستهای کشور را تعیین کنند و راستادهند که میلیارد‌ها دلار پول در جیب داشته باشند, به دیگر سخن, کمتر از ٥% مردم.

اگر این فرمانروایی کمینگان بر بیشینگان نیست, پس چیست؟





و باز هم استدلال پوچ و بی پایه و اساس ! پیشتر نشان داده ایم که فرد سرمایه دار باهوشتر / زحمت کش تر بوده که سرمایه دار شده .
از آسمان برای کسی سرمایه نمیریزد ! در ضمن ارث رسیدن از پدر مادر هم نشان از هوش و تدبیر والدین داشته و الا آخر .
پس به جای اینکه سعی در دزدی و مال مردم خوری بکنید بروید کار کنید نگویید چیست کار :e402:


:e405:
سرانجام سرمایه به ارث برده میشود یا نمیشود؟ برای نمونه "پاریس هیلتون" چه هوش و کوششی
در زندگی کشیده که باید میلیارد‌ها دلار داشته باشد, هنگامیکه بسیاری از مردم نان شب هم ندارند؟

در دست دیگر, اگر کسی باهوشتر بود یعنی سزامندی اینکه بیشتر از ٩٠%
همه‌یِ مردم جهان رویهم پول و پس توان/قدرت داشته باشد را دارد!؟

با همه‌یِ اینها یک چیز را درست گفتید, سرمایه‌ از آسمان برای کسی نمیریزید,
سرمایه براهِ فرایند بهره‌کشی از بهره‌یِ کارِ کارگر بالا کشیده و انباشته گشته و میشود سرمایه‌.




http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/50.jpg






جز تکرار و باد معده چیزی توش نیست. من بر خلاف شماها علاقه ندارم چیزی رو که بهش پاسخ داده شده قبلن، پاسخ بدم. با تکرار چیزی اثبات نمیشه.


این را دیگر خوانندگان داوری میکنند, اگر نه برای ما روشن است که شما دیگر چیزی در چنته ندارید (;


پارسیگر

sonixax
11-17-2013, 04:21 PM
هر جانوری که تخم میکند، گنجشک نیست!

ولی تخمگذار هست !

sonixax
11-17-2013, 04:23 PM
اقتصادی که نوسان نداشته باشد, اقتصاد نیست.

به قول معروف خط صاف نشان دهنده مرگ است .

kourosh_bikhoda
11-17-2013, 04:34 PM
پیش بینی هایش درست هستند، مگر تازه دچار بحران نشدی و پولهای مردم را بالا نکشدیدند برای رهانیدن بانکداران؟
من یه سخن سنجیده تر دارم: بحران اقتصادی در پسِ نمودار سینوسیِ free market ناگزیر است. یعنی هم پیشرفت و هم بعد از مدتی بحران و سکوت.

حالا شما حداقل بگویید چطور به قول مهربد پلیس و مدیا و ایکس و ایگرگ رو پیرهن اثمان میکنید برای عدم جنبش توده ها در حالیکه این به معنی ابطال تئوری مارکس هست؟

ضمنن شما جواب ندادی در مناظره که آیا تئوری مارکس علمی ست؟ اگر هست ابطال پذیره؟ اگر بله در چه شرایطی؟ :e404:

kourosh_bikhoda
11-17-2013, 04:35 PM
این را دیگر خوانندگان داوری میکنند, اگر نه برای ما روشن است که شما دیگر چیزی در چنته ندارید (;
خیالم راحت شد روشن است. میخواستم براتون کبریت بزنم.

sonixax
11-17-2013, 04:39 PM
چرا نتوانستیم نشان دهیم؟ نمایاندیم در آمریکا تنها کسانی میتوانند سیاستهای کشور را تعیین کنند و راستادهند که میلیارد‌ها دلار پول در جیب داشته باشند, به دیگر سخن, کمتر از ٥% مردم.

اگر این فرمانروایی کمینگان[١] بر بیشینگان[٢] نیست, پس چیست؟

پیشتر پاسخ این ادعا داده شده!
دسترسی به پول و تبلیغات و .... ربطی به هوش و شعور و قدرت انتخاب مردم ندارد . همه هم از دم الدنگ و خرفت احمق و نادان و کودن و ابله نیستند ! پس بیجاست .



سرانجام سرمایه به ارث برده میشود یا نمیشود؟ برای نمونه "پاریس هیلتون" چه هوش و کوششی
در زندگی کشیده که باید میلیارد‌ها دلار داشته باشد, هنگامیکه بسیاری از مردم نان شب هم ندارند؟

پدر و مادرش ، پدربزرگش زحمتش را کشیده اند خواسته اند بدهند به فرزندشان ! به من و شما چه ؟ حسادت ندارد که . شما هم بروید ثروتمند شوید بدهید به فرزندتان نه کار غیر اخلاقی کرده اید نه کسی یقه شما را میگیرد .



در دست دیگر, اگر کسی باهوشتر بود یعنی سزامندی[٣] اینکه بیشتر از ٩٠%
همه‌یِ مردم جهان رویهم پول و پس توان/قدرت داشته باشد را دارد!؟

اگر فقط به هوش باشد نه ! در دنیا هم ما باهوشی را نمیشناسیم که رفته باشند مال و اموال دیگران را گرفته باشند داده باشند بهش که چون باهوش است !
ولی اگر آن باهوش خلاق تر از بقیه باهوشها و 90% جامعه باشد و کارهایی بکند که بقیه نکرده اند و به واسطه آن کارها ثروتمند شود قطعن لیاقتش را داشته .
همان داستان بیل گیتس که داس IBM را گرفت و کاری کرد که همه ی مهندسان و مدیران و ... IBM روی هم نتوانسته بودند بکنند !
معلوم است چنین افرادی لیاقت ثروتی که بدست میاورند را دارند . بلاخره باید یک فرقی بین انسان تیزهوش و کوشا و آدم کودن تن پرور باشد یا خیر ؟



با همه‌یِ اینها یک چیز را درست گفتید, سرمایه‌ از آسمان برای کسی نمیریزید,
سرمایه براهِ فرایند بهره‌کشی از بهره‌یِ کارِ کارگر بالا کشیده و انباشته گشته و میشود سرمایه‌.

این را هم پیشتر توضیح داده ایم ، کارگر در قبال کاری که میکند مُزد میگیرد . اگر میزان این مزد با میزان کاری که کارگر کرده برابر باشد هیچ اتفاق بد و بهره کشی و ظلمی نشده . هوش کردن این چرا انقدر برای شما سخت است ؟
به عکس در سیستمی که یک روز مردم را وادار میکند کار رایگان بکنند یا اردوگاه کار اجباری دارد ، یا ملت را به خاطر دیدن فیلم اعدام میکند یا مزدی بسیار کم به کارگر میدهد دارد بهره کشی و برده داری اتفاق میوفتد .
همچنین من به فلان نقاش میگویم فلان تابلو را برای من چند میگیری نقاشی کنی ؟ وی میگوید X دلار ! من X دلار را پرداخت میکنم و تابلو را تحویل میگیرم ! آیا بهره کشی رخ داده ؟ خیر .
حالا من میروم همان تابلو را که دیگر مالکش هستم به یکی دیگر 2x میفروشم . آیا بهره کشی یا کلاه برداری یا ... رخ داده ؟ خیر .
ولی :
من میروم توی سر فلان نقاش میزنم که باید فلان نقاشی را برای من بکشی و به خاطر وظیفه اجتماعی و ... یک روز از میزان روزهایی که رویش کار میکنی را هم رایگان کار کنی ، قیمت را هم من مشخص میکنم نه تو تازه از همان مزدی که میگیری بیش از 50% اش را باید به من(دولت) مالیات بدهی! اگر هم اعتراض کنی و گوش نکنی و بخواهی فرار کنی اعدامت میکنم یا میفرستم اردوگاه کار اجباری ! اینجا نه تنها بهره کشی بلکه برده داری هم رخ داده .
این همان اتفاقیست که در کره شمالی ، آلمان شرقی ، چین کمونیستی ، شوروی خدابیامرز و ... افتاده ، میوفتد و مادامی که هستند/بودند ادامه خواهد داشت .

در مورد تصویری که گذاشته اید هم بیشتر از این مقدار کمونیستها آدم کشته اند جانم !
نکند فقیر بودن تازه آن هم در قیاس با همان جامعه ای که درش هستند و به نسبت درآمدهای همان جامعه بد تر از مردن و آدم کشیست ؟
وگرنه فقیر ترین آمریکایی از فقیر ترین چینی/روس/ساکن آلمان شرقی و ... خیلی خیلی ثروتمند تر است :دی

مزدك بامداد
11-17-2013, 04:45 PM
به قول معروف خط صاف نشان دهنده مرگ است .
سفسته ی سنجیدن پیشرفت سرایداشتی با پمپ خون !



sonixax
11-17-2013, 04:48 PM
سفسته ی سنجیدن پیشرفت سرایداشتی با پمپ خون !

قطعن سیستمی که نوسان نداشته باشد و فقط یک خط صاف را دنبال کند یک سیستم مرده است ، میخواهد قلب باشد ! میخواهد اقتصاد باشد ، میخواهد هر چیز دیگری باشد .
باز هم گویا خورد پهلوش !

مزدك بامداد
11-17-2013, 04:53 PM
ایکس و ایگرگ رو پیرهن اثمان میکنید برای عدم جنبش توده ها در حالیکه این به معنی ابطال تئوری مارکس هست؟
کی گفته که جنبش توده ها نیست؟
انباشتگی این جنبش ها هر از چندی سر باز میکند و واژگشت میشود دیگر!
برای نمونه همین جنبش "وال استریت را فروبگیریم" از کجا آمد؟
هر جنبشی که از آغاز آتشفشانی نیست:
نخست, تپیدن های دلها, ناله میشود و سپس ناله ها فریاد!*
شما هنوز بسیار بسیار مانده تا بتوانید مارکس را پوچ کنید !




تپیدن های دلها ناله شد آهسته آهسته
رساتر گر شود این ناله ها فریاد می گردد

دلم از این خرابیها بود خوش، زانکه می دانم
خرابی چون که از حد بگذرد «آباد» می گردد

ز بیداد فزون، آهنگری گمنام و زحمتکش
علمدار علم، چون «کاوه» ی حداد می گردد

علم شد در جهان فرهاد در جانبازی شیرین
نه هرکس کوهکن شد در جهان «فرهاد» می گردد

به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن زآن رو
که بنیاد جفا و جور «بی بنیاد» می گردد

فرخی یزدی


پارسیگر

مزدك بامداد
11-17-2013, 05:05 PM
قطعن سیستمی که نوسان نداشته باشد و فقط یک خط صاف را دنبال کند یک سیستم مرده است ، میخواهد قلب باشد ! میخواهد اقتصاد باشد ، میخواهد هر چیز دیگری باشد .
باز هم گویا خورد پهلوش !

بیجاست. یک رج راست که دارای شیب به بالاست،
نشانگر رویش بسامان است، درست مانند رویش
یک درخت در کشاورزی آبیاری شده. و به وارونه ،
درختی که دیمی بزرگ شود، گاه خشکی و نشیب
و گاه باران آبشار آسا را میبینید و کج و کوژ میگردد.

سامانه هایی که دارای یکان کنترل آژگاهی و چرخه ی بازخورد
هستند, دچار ناوسانی* نمیشوند و به وارونه، دگرگونی های
ناگهانی بیرونی را، آسانتر کوبشگیری ( buffer) میکنند.


*ناوسانی = نوسان
پارسیگر

Mehrbod
11-17-2013, 05:05 PM
خیالم راحت شد روشن است. میخواستم براتون کبریت بزنم.

فرنود که ته کشید, لودگی میآغازد! :e00e:





پدر و مادرش ، پدربزرگش زحمتش را کشیده اند خواسته اند بدهند به فرزندشان ! به من و شما چه ؟ حسادت ندارد که . شما هم بروید ثروتمند شوید بدهید به فرزندتان نه کار غیر اخلاقی کرده اید نه کسی یقه شما را میگیرد .


ما که چیزی نگفتیم, شما گفتید سرمایه از آسمان نمیبارد, که دیدیم براه "ارث" میبارد!

تازه شاید پدر و مادر کسی هم دزد بودند و براه دزدی سرمایه‌ گردآورده بودند, این همه آقازاده‌یِ سرمایه‌دار در ایران چه هستند پس؟




...
معلوم است چنین افرادی لیاقت ثروتی که بدست میاورند را دارند . بلاخره باید یک فرقی بین انسان تیزهوش و کوشا و آدم کودن تن پرور باشد یا خیر ؟


یعنی میگویید بیل گیتس حق اینکه بیش از ٨٠% مردم رویهم پول و درآمد داشته باشد (آنهم هنگامیکه بسیاری از گشنگی و نداری جان میدهند) را دارد؟





این را هم پیشتر توضیح داده ایم ، کارگر در قبال کاری که میکند مُزد میگیرد . اگر میزان این مزد با میزان کاری که کارگر کرده برابر باشد هیچ اتفاق بد و بهره کشی و ظلمی نشده . هوش کردن این چرا انقدر برای شما سخت است ؟


نکته اینجاست که کارگر دربرابر کاری که میکند مزد نمیگیرد, از بهره‌یِ همان کاری که میکند دارد مزد میگیرید!


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/10.png


پس اینجا بدرستی این سرمایه‌دار است که کاری نمیکند و از کار کارگر مزدی هم میگیرد = بهره‌کشی و مفتخوری





به عکس در سیستمی که یک روز مردم را وادار میکند کار رایگان بکنند یا اردوگاه کار اجباری دارد ، یا ملت را به خاطر دیدن فیلم اعدام میکند یا مزدی بسیار کم به کارگر میدهد دارد بهره کشی و برده داری اتفاق میوفتد .
همچنین من به فلان نقاش میگویم فلان تابلو را برای من چند میگیری نقاشی کنی ؟ وی میگوید X دلار ! من X دلار را پرداخت میکنم و تابلو را تحویل میگیرم ! آیا بهره کشی رخ داده ؟ خیر .
حالا من میروم همان تابلو را که دیگر مالکش هستم به یکی دیگر 2x میفروشم . آیا بهره کشی یا کلاه برداری یا ... رخ داده ؟ خیر .
ولی :
....


کسی مگر اینجا از بیگاری سخن گفت؟
تازه سخن شما ناجور است, در همان اردوگاه کار هم که گفتید بهره‌یِ کار مردم به همان مردم بازمیگشته دیگر, چه کسی آنجا از کار ایشان بهره‌میکشیده!؟

از همه‌یِ اینها گذشته, در همین سرمایه‌داری هم مردم باید بزور کار کنند, برای نمونه شما
نخواهید برایِ یک سرمایه‌دار کار کنید و بهره‌دهید, چه میتوانید بکنید, از گرسنگی بمیرید؟ :e405:

تازه سخن ما هم در جُستار دیگر این بود که بیاییم این سرمایه‌های بیجا را از دست مفتخورها
و سرمایه‌دارها بگیریم و کارخانه‌هایِ خودکار و نیمه‌خودکار راه بیاندازیم که کسی دیگر برای این چیزها کار نکند: همبود کاررَها - The work-free society (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%87%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%B1%D9%8E%D9%87%D8%A7-work-free-society-1269/)




همچنین من به فلان نقاش میگویم فلان تابلو را برای من چند میگیری نقاشی کنی ؟ وی میگوید X دلار ! من X دلار را پرداخت میکنم و تابلو را تحویل میگیرم ! آیا بهره کشی رخ داده ؟ خیر .
حالا من میروم همان تابلو را که دیگر مالکش هستم به یکی دیگر 2x میفروشم . آیا بهره کشی یا کلاه برداری یا ... رخ داده ؟ خیر .


درسته, انجام همین دادوستد در چهره‌یِ کلان میشود بهره‌کشی: همانجوریکه شما میتوانید پول
هم بدهید و کسی را به گاری/تابلو ببندید تا برایتان بار/نقاشی بکشد, آنجا هم بهره‌کشی رخداده.






پارسیگر

sonixax
11-17-2013, 05:38 PM
بیجاست. یک رج[١] راست که دارای شیب[٢] به بالاست،
نشانگر رویش بسامان است، درست مانند رویش
یک درخت در کشاورزی آبیاری شده. و به وارونه ،
درختی که دیمی بزرگ شود، گاه خشکی و نشیب[٣]
و گاه باران آبشار آسا را میبینید و کج و کوژ[٤] میگردد.

سامانه[٥] هایی که دارای یکان کنترل آژگاهی[٦] و چرخه ی بازخورد[٧]
هستند, دچار ناوسانی* نمیشوند و به وارونه، دگرگونی های
ناگهانی بیرونی را، آسانتر کوبشگیری ( buffer) میکنند.
رجی که همواره رو به بالا باشد نداریم ! داشته باشیم نهایتن هم یک جایی از سعود رو به بالا دست بر میدارد و میشود همان خط صاف ! (تولید بیشتر از منابع که نمیشود جانم! مگر اینکه شما قوانین فیزیک را از نو تعریف کرده باشید)
همچنین محصول درختی که دیمی برای خودش در جنگل و بیابان رشد کرده نه تنها خومزه تر بلکه ارزشمندتر و گران تر هم هست چون خبری از کود شیمایی و دستکاری ژنتیکی و ... نیست :e405:

sonixax
11-17-2013, 05:53 PM
ما که چیزی نگفتیم, شما گفتید سرمایه از آسمان نمیبارد, که دیدیم براه "ارث" میبارد!

ای کاش که همه اش رو درست میخواندید و سخن را تحریف نمیکردید :


از آسمان برای کسی سرمایه نمیریزد ! در ضمن ارث رسیدن از پدر مادر هم نشان از هوش و تدبیر والدین داشته و الا آخر .


تازه شاید پدر و مادر کسی هم دزد بودند و براه دزدی سرمایه‌ گردآورده بودند, این همه آقازاده‌یِ سرمایه‌دار در ایران چه هستند پس؟

پس همانها هم میان بقیه دزدها باهوش تر بوده اند :e405:


یعنی میگویید بیل گیتس حق اینکه بیش از ٨٠% مردم رویهم پول و درآمد داشته باشد (آنهم هنگامیکه بسیاری از گشنگی و نداری جان میدهند) را دارد؟

قطعن چنین حقی دارد ! چون بقیه آن 80% روی هم رفته اندازه بیل گیتس خلاقیت و لیاقت و هوش نداشته اند .


نکته اینجاست که کارگر دربرابر کاری که میکند مزد نمیگیرد, از بهره‌یِ همان کاری که میکند دارد مزد میگیرید!

مثال نقاشی !



کسی مگر اینجا از بیگاری سخن گفت؟
تازه سخن شما ناجور است, در همان اردوگاه کار هم که گفتید بهره‌یِ کار مردم به همان مردم بازمیگشته دیگر, چه کسی آنجا از کار ایشان بهره‌میکشیده!؟

پس کار اردوگاه کار اجباری خوب هم هست !
این شمایید که باید نشان دهید بهره کارشان به خودشان بر میگردد نه من! و همچنین باید نشان دهید این بهره از میزان مزدی که در قبال همان کار در یک جامعه سرمایه داری میگیرند بیشتر است .
البته این را هم میدانیم که اردوگاه کار اجباری و بیگاری کشیدن مال مخالفین و فراریان از نظامهای کمونیستیست نه موافقین !!!!!


از همه‌یِ اینها گذشته, در همین سرمایه‌داری هم مردم باید بزور کار کنند, برای نمونه شما
نخواهید برایِ یک سرمایه‌دار کار کنید و بهره‌دهید, چه میتوانید بکنید, از گرسنگی بمیرید؟

بیجاست ! من میروم با میل خودم برای یک سرمایه دار کار میکنم ! نخواهم بساط را جمع میکنم میروم یک جای دیگر . نه اینکه اگر نخواهم من را بگیرند ببرند اردوگاه کار احباری !!!!
در نظام کمونیستی هم یا شما باید برای سرمایه دار اعظم (دولت) کار کنید ! یا بروید زندان و اردوگاه کار اجباری یا از گشنگی بمیرید یا اصلن خودشان میزنند میکشنتان ! . بدتر شد که :دی



تازه سخن ما هم در جُستار دیگر این بود که بیاییم این سرمایه‌های بیجا را از دست مفتخورها
و سرمایه‌دارها بگیریم و کارخانه‌هایِ خودکار و نیمه‌خودکار راه بیاندازیم که کسی دیگر برای این چیزها کار نکند: همبود[٣] کاررَها - The work-free society

راه انداختن خطوط تولید خودکار نه تنها ایده بدی نیست بلکه هم خیلی خوب و مفید است ولی این راه اندازی نباید به قیمت نابود کردن افراد تمام شود .
همچنین درآوردن سرمایه آن هم زورکی !!! از دست سرمایه دار اسمش دزدیست (قابل توجه که سرمایه نخود لوبیا نمیخورد !!!) .
ولی بله شما بروید یک نظام جدید معرفی کنید که کارگرها به خودی خود دیگر نروند برای سرمایه دار کار کنند و بیایند در آن سیست مشغول شوند! به خودی خود و بدون اینکه برویم بزنیم در سر سرمایه دار و ازش دزدی کنیم سرمایه اش از دستش خارج میشود . مانند فراگیر کردن هما سیستمهای تولیدی مشترکی که کسرا پیشتر درباره اش توضیح داده . خیلی هم درست و اخلاقی و خوب و رقابتی .
سرمایه دار هم غلط میکند توی سر کارگر بزند و به زور ببرتش سر کار و در اردوگاه کار اجباری و ...



درسته, انجام همین دادوستد در چهره‌یِ کلان میشود بهره‌کشی: همانجوریکه شما میتوانید پول
هم بدهید و کسی را به گاری/تابلو ببندید تا برایتان بار/نقاشی بکشد, آنجا هم بهره‌کشی رخداده.

البته امروزه دیگر نه جانوار نه انسان را برای بار کشی به گاری نمیبندند ! فکر میکنم 200 سالی باشد که اینچنین است !
ولی من می آیم کامیون را میخرم ، تابلوها هم که مال من است ! ، پول سوخت را هم که من میدهم ، فقط از آقای X میخواهم که با کامیون من! با هزینه ی سوخت و بیمه و ... من مالِ من را ببرد تا فلانجا (فقط رانندگی کند) و در قبال این رانندگی کردن مزد هم دریافت کند . نه تنها بهره کشی رخ نداده بلکه هیچ اتفاق بد و غیر انسانی و ... هم نیوفتاده .
2x2=4

kourosh_bikhoda
11-17-2013, 09:06 PM
فرنود[١] که ته کشید, لودگی میآغازد[٢]!
فرنود گویا از طرف شما ته میکشه که مدام اراجیف مزدک رو بلغور میکنید.
یکبار هم گویا گفته بودید دارید از مزدک در زمینه سوسیالیسم چیز یاد میگیرد.
مرتب هم که همونها رو تکرار میکنید با یه لحن دیگه. صحبت جدیدی ندارید بزنید؟

مزدك بامداد
11-17-2013, 09:10 PM
رجی که همواره رو به بالا باشد نداریم ! داشته باشیم نهایتن هم یک جایی از سعود رو به بالا دست بر میدارد و میشود همان خط صاف ! (تولید بیشتر از منابع که نمیشود جانم! مگر اینکه شما قوانین فیزیک را از نو تعریف کرده باشید)
همچنین محصول درختی که دیمی برای خودش در جنگل و بیابان رشد کرده نه تنها خومزه تر بلکه ارزشمندتر و گران تر هم هست چون خبری از کود شیمایی و دستکاری ژنتیکی و ... نیست :e405:
بیجاست، اکنون جهان ۶ میلیارد تن را خوراک میدهد، پیشتر یک میلیارد را هم
نمیتوانست، چرا، چون دانشمندان کود شیمیایی و تراکتور و اینها ساختند و
اکنون هم هومن راه گیتی های دیگر را می یوزد ( که پیشگامانش هم همان کمونیست ها بودند!)

فراورده های پرورشی هم اگر سرمایه داران در آن تقلب نکرده باشند، بارها از از دیمی ها که کرمو و .. هستند، بهترند.




پارسیگر

sonixax
11-18-2013, 12:16 AM
بیجاست، اکنون جهان ۶ میلیارد تن را خوراک میدهد، پیشتر یک میلیارد را هم
نمیتوانست، چرا، چون دانشمندان کود شیمیایی و تراکتور و اینها ساختند و
اکنون هم هومن[١] راه گیتی های دیگر را می یوزد[٢] ( که پیشگامانش هم همان کمونیست ها بودند!)

فراورده[٣] های پرورشی هم اگر سرمایه داران در آن تقلب نکرده باشند، بارها از از دیمی ها که کرمو و .. هستند، بهترند.

محصولات شیمایی و پرورش یافته با کود شیمیایی هرگز به گرد پای محصولات طبیعی هم نمیرسند چه از نظر کیفیت چه از نظر مواد غذایی و ...
این جهانی هم که امروز 6 میلیارد را غذا میدهد همه را دارد با محصولات مصنوعی و بیمزه و کود شیمیایی و غذاهای دستکاری شده ژنتیکی که پیشتر سخن از سمی بودنشان بود و ... این کار را میکند .

2978

که سر همین هم یک مدتی اینها را از فروشگاه ها جمع کرده بودند در آلمان که دوباره برگشته اند .
پس باز هم گویا خورد پهلوش !

مزدك بامداد
11-18-2013, 01:04 AM
محصولات شیمایی و پرورش یافته با کود شیمیایی هرگز به گرد پای محصولات طبیعی هم نمیرسند چه از نظر کیفیت چه از نظر مواد غذایی و ...
این جهانی هم که امروز 6 میلیارد را غذا میدهد همه را دارد با محصولات مصنوعی و بیمزه و کود شیمیایی و غذاهای دستکاری شده ژنتیکی که پیشتر سخن از سمی بودنشان بود و ... این کار را میکند .

2978

که سر همین هم یک مدتی اینها را از فروشگاه ها جمع کرده بودند در آلمان که دوباره برگشته اند .
پس باز هم گویا خورد پهلوش !
بیجاست، همه ی زیستشناسی همان شیمی است و ژنتیک و ... دانش هومنی ، توانسته پتیاره های گیاهی و مور و ملخ
را از با دانش شیمی و زیست-شیمی و ژنتیک میان برده و خوراک میلیارد هارا فراهم کند. اگر به جنگل برگردید باید از
هفت میلیارد تن کنونی، ۶ میلیارد و نهسد میلیون تن بمیرند تا آن چند میلیون بجای مانده با سیب جنگلی ! و شکار موش
زنده بمانند ! اینکه ما ژن ها را دگرگون میکنیم کار بدی نیست ولی باید با هوشمندی انجام شود. تا کنون طبیعت کورکورانه
ژن هارا دگرگون میکرده و اکنون ما میتوانیم برای نخستین بار با هوشمندی این کار را انجام بدهیم. بزبان دیگر, بازهم
خودتان را از کمی اندیشه و آگاهی در گوشه ای گیر انداختید که باید برگردید به زمان جنگل نشینی و شکار دایناسور !
آنهایی که از بد بودن فراورده های دستکاری شده! ژنتیک و خوشمزه بودن سیب های کرمو سخن میرانند، خودشان
یک روز هم در جنگل گرسنگی نکشیده اند و بیشتر این " سوسول" های شهری نازپرورد می باشند که گمان میکنند
گوشت و میوه در گنجه های فروشگاه سبز میشود !




پارسیگر

sonixax
11-18-2013, 03:04 AM
بیجاست، همه ی زیستشناسی همان شیمی است و ژنتیک و ... دانش هومنی[١] ، توانسته پتیاره[٢] های گیاهی و مور و ملخ
را از با دانش شیمی و زیست-شیمی و ژنتیک میان برده و خوراک میلیارد هارا فراهم کند. اگر به جنگل برگردید باید از
هفت میلیارد تن کنونی، ۶ میلیارد و نهسد میلیون تن بمیرند تا آن چند میلیون بجای مانده با سیب جنگلی ! و شکار موش
زنده بمانند !

و این چه ربطی به سخن من که محصولات طبیعی بهتر از محصولات مصنوعی هستند دارد ؟
چون شکم 6 میلیارد را سیر میکنند پس سالم هم هستند ؟


اینکه ما ژن ها را دگرگون میکنیم کار بدی نیست ولی باید با هوشمندی انجام شود. تا کنون طبیعت کورکورانه
ژن هارا دگرگون میکرده و اکنون ما میتوانیم برای نخستین بار با هوشمندی این کار را انجام بدهیم.

بله خیلی هم خوب است مگر من گفتم بد است ؟


بزبان دیگر, بازهم
خودتان را از کمی اندیشه و آگاهی در گوشه ای گیر انداختید که باید برگردید به زمان جنگل نشینی و شکار دایناسور !

ما که یادمان نمی آید جایی چنین چیزی گفته باشیم ! شما را نمیدانم از کجا چنین چیزی خواندید ولی احتمالن اشتباهی گرفته اید مزدک جان .


آنهایی که از بد بودن فراورده[٣] های دستکاری شده! ژنتیک و خوشمزه بودن سیب های کرمو سخن میرانند، خودشان
یک روز هم در جنگل گرسنگی نکشیده اند و بیشتر این " سوسول" های شهری نازپرورد می باشند که گمان میکنند
گوشت و میوه در گنجه های فروشگاه سبز میشود !

بد بودن و مضر بودن محصولات فراوری شده و پرورشی ربطی به اینکه برویم در جنگل زندگی کنیم ندارد !!!
البته اگر این سخن را یکی دو ماه پیش میزدید تعجب میکردم ولی الان دیگه خیر !
آنهایی هم که میگویند مونواکسید کربن بد است و هوا را آلوده میکند خودشان یک بار هم سوار الاغ نشده اند :))

بله سعی کردن در جهت بهبود و بالابردن کیفیت این محصولات خیلی هم خوبه ولی این چیزی که الان هست اون چیزی که باید باشد نیست .
البته سیخکی رو به بالا هم نمودار بهبود و توسعه فناوریشان نیست و افت و خیز دارد :e405:

مزدك بامداد
11-18-2013, 10:06 AM
و این چه ربطی به سخن من که محصولات طبیعی بهتر از محصولات مصنوعی هستند دارد ؟
چون شکم 6 میلیارد را سیر میکنند پس سالم هم هستند ؟
ساختگی به خوراکی میگویند که در آزمایشگاه ساخته شده باشد،
مانند پروتئین های برساخته . بلالی که در کشتزار میروید ولی ژنش
را دستکاری کرده اند که پایداری بیشتری داشته باشد، ساختگی نیست،
همان اندازه طبیعی است که بلالی که در فرگشت کور پدید آمده، می باشد.
این چند میلیارد هم نه تنها با آن سیر میشوند، بساکه به یاری همین دانش
شیمی و زیست شناسی و ژنتیک. میانگین زندگانی بالاتری از یکسو، و
هوداد زندگی بیشتری نیز از سوی دیگر بدست آورده اند. اینکه شما خیار
و گوجه فرنگی های هلند را به درستی بی مزه میدانید، پیوندی به این ندارد
که "ساختگی" هستند، برای اینکه انها بسیار هم دست نخورده هستند
ولی چیزهایی که برای روییدن انها میدهند، ارزان و نابسنده است و بجای
آفتاب هم زیر لامپ هستند. etc.
پس نمیتوان بی مزگی را با دستکاری ژن در پیوند ناگزیر دانست.

اینجا هم سخن بر سر این بود که یک سرایداشت کنترل شده و
هموار فرازنده و بالنده ، بهتر از یک سرایداشت کور و بر از چاله
و چوله و افت و خیز و کرم و ملخ است!


پارسیگر

sonixax
11-18-2013, 03:29 PM
ساختگی به خوراکی میگویند که در آزمایشگاه ساخته شده باشد،
مانند پروتئین های برساخته[١] . بلالی که در کشتزار میروید ولی ژنش
را دستکاری کرده اند که پایداری بیشتری داشته باشد، ساختگی نیست،
همان اندازه طبیعی است که بلالی که در فرگشت[٢] کور پدید آمده، می باشد.

و البته احتمالن سالم هم نیستند .


ین چند میلیارد هم نه تنها با آن سیر میشوند، بساکه به یاری همین دانش
شیمی و زیست شناسی و ژنتیک. میانگین زندگانی بالاتری از یکسو، و
هوداد[٣] زندگی بیشتری نیز از سوی دیگر بدست آورده اند.

سرطان هم میگیرند !


اینکه شما خیار
و گوجه فرنگی های هلند را به درستی بی مزه میدانید، پیوندی به این ندارد
که "ساختگی" هستند، برای اینکه انها بسیار هم دست نخورده هستند
ولی چیزهایی که برای روییدن انها میدهند، ارزان و نابسنده است و بجای
آفتاب هم زیر لامپ هستند. etc.
پس نمیتوان بی مزگی[٤] را با دستکاری ژن در پیوند ناگزیر[٥] دانست.

من نگفتم بی مزگی به خاطر دستکاری ژنتیکیست ! گفتم به خاطر کود شیمایی و ... است که خودتان هم گفتید .
من گفتم صحبتش بوده که خوراکیهای دستکاری شده ژنتیکی (GenFood) احتمالن سمی هستند .

The Very Real Danger of Genetically Modified Foods - Ari LeVaux - The Atlantic (http://www.theatlantic.com/health/archive/2012/01/the-very-real-danger-of-genetically-modified-foods/251051/)



اینجا هم سخن بر سر این بود که یک سرایداشت[٦] کنترل شده و
هموار فرازنده و بالنده ، بهتر از یک سرایداشت کور و بر از چاله
و چوله و افت و خیز و کرم و ملخ است!

و ما هم گفتیم روندی که همواره سعودی باشد نداریم ! اگر هم داشته باشیم بلاخره یک جایی افت و خیز خواهد داشت .

Reactor
11-19-2013, 09:16 PM
کسیکه که خودش برای "پولدار شدن" از کشور زده بیرون چرا باید بدروغ[١] بگوید نه, کشورم جای گل و بلبله؟

حرف کسشعر که کنتور نمی اندازد.
اگر جای خوبی بود که همانجا میماند.
جواب سوالتان در خود سوالتان نهفته ولی گویاست.

Reactor
11-19-2013, 09:24 PM
کشوری که دسته دسته جنده نیاز دارد کشور خوبی است!

همه ی کشورها به جنده نیاز دارند. ولی کشورهای صادر کننده ی جنده همیشه فقیر هستند. مثلا آمریکا که جنده صادر نمیکند و وارد میکند و این نشادهنده ی جذاب بودن آمریکا برای جنده ها و مهاجران لاتین است.


روشن است که کوبا ندار است ولی نداری اش از فشار ها
و فروبند[١] های آمریکا در درازای[٢] چندین دهه میباشد.
از مکزیک هم که سرمایه داری است ، به انگیزه ی نداری،
دسته دسته به آمریکا برای کارگری و روسپیگری میروند !

مکزیک که مرکز تجارت مواد مخدر قاره ی آمریکاست. کجایش شبیه آمریکاست که شما آنرا با آمریکا و لیبرال سرمایه داری مقایسه میکنید؟


پس این سرمایه داری، بویژه امپریالیسم آمریکایی است
که در سراسر جهان جنده سازی میکند وگرنه کسی که
داوخواهانه جنده نمیشود، مگر اینکه پاریس هیلتون باشد!

آدم جنده هم بشود ولی با شکم سیر و جیب پر پول و از زیادی خوشی جنده بازی در بیاورد, نه از روی گرسنگی و جیب خالی!

Mehrbod
11-19-2013, 09:41 PM
پس همانها هم میان بقیه دزدها باهوش تر بوده اند :e405:


پس روشن شد, اگر پدر و مادر شما دزد بوده باشند, سرمایه هم چون "ارث" میتواند از آسمان ببارد.







قطعن چنین حقی دارد ! چون بقیه آن 80% روی هم رفته اندازه بیل گیتس خلاقیت و لیاقت و هوش نداشته اند .


این را دیگر خوانندگان, که کسی همچون بیل گیتس سزامندی اینکه بیش از ٨٠% همه‌یِ مردم جهان رویهم درآمد داشته باشد
, آنهم زمانیکه میلیون‌ها تـن در همین جهان در رنج و گرسنگی و بدبختی و تباهی به سر میبرند را آیا براستی دارد یا نه, داوری خواهند نمود.





پس کار اردوگاه کار اجباری خوب هم هست !



نه بساکه بوارونه, نخست نشان دادیم که در جهان سرمایه‌داری — مانند ایران یا آمریکا — امروز
کار اجباری هست, زیرا اگر نیروی کار اتان را به یک سرمایه‌دار نفروشید, خب ناچار از گرسنگی و
مرگ هستید (= اجبار نایکراست), سپس اینکه چندباره گفتم, سخن ما از بیخ این بوده که با گرفتن سرمایه از
سرمایه‌دارِ بهره‌کش دزد, بیاییم ابزار فرآورش را همگانی و خودکار ساخته تا کسی از همان بیخ نیاز به کار نداشته باشد.

پس میبینیم که شما دارید "کار" خوبه, "اردوگاه کار (= کارخانه, کارگاه, ...)" خوبه, بهره‌کشی خوبه و ... که سخنان خودتان هستند را بیخود به ما میبندید!





بیجاست ! من میروم با میل خودم برای یک سرمایه دار کار میکنم ! نخواهم بساط را جمع میکنم میروم یک جای دیگر . نه اینکه اگر نخواهم من را بگیرند ببرند اردوگاه کار احباری !!!!
در نظام کمونیستی هم یا شما باید برای سرمایه دار اعظم (دولت) کار کنید ! یا بروید زندان و اردوگاه کار اجباری یا از گشنگی بمیرید یا اصلن خودشان میزنند میکشنتان ! . بدتر شد که :دی


برای همان رفتن هم شما نیاز به سرمایه‌‌یِ هنگفت دارید, تازه به کجا بروید, با نگرش شما که همه‌یِ جهان
باید سرمایه‌داری باشد و هر جا بروید باید سرانجام نیروی کارتان را به یکی بفروشید, اگرنه گرسنه میمانید؟







راه انداختن خطوط تولید خودکار نه تنها ایده بدی نیست بلکه هم خیلی خوب و مفید است ولی این راه اندازی نباید به قیمت نابود کردن افراد تمام شود .


بازی با واژگان است:


نابود کردن افراد ≠ گرفتن سرمایه از بهره‌کشان/مفت‌خوران






همچنین درآوردن سرمایه آن هم زورکی !!! از دست سرمایه دار اسمش دزدیست (قابل توجه که سرمایه نخود لوبیا نمیخورد !!!) .


این سرمایه خودش براه دزدی بدست آمده, همانجور که پولیکه رابین هود هم "میدزدید" گرچه نام دزدی داشت, ولی بسیار خوب و فرامنشانه بود.
پس از دیدگاه فرامنشیک و آرتائیک هم کسانیکه پول را از کیسه‌یِ بهره‌کشان "میدزدند" و میان مردم می‌هنبازند, هومنانی نیک و درست‌کار هستند.







البته امروزه دیگر نه جانوار نه انسان را برای بار کشی به گاری نمیبندند ! فکر میکنم 200 سالی باشد که اینچنین است !


بیخود است, امروز هم شما سرمایه میگذارید و عمله و بنّا به همان فُرقون میبندید, پس تنها چهره‌یِ کار دگرسته, نِهاد کار یکی مانده.





ولی من می آیم کامیون را میخرم ، تابلوها هم که مال من است ! ، پول سوخت را هم که من میدهم ، فقط از آقای X میخواهم که با کامیون من! با هزینه ی سوخت و بیمه و ... من مالِ من را ببرد تا فلانجا (فقط رانندگی کند) و در قبال این رانندگی کردن مزد هم دریافت کند . نه تنها بهره کشی رخ نداده بلکه هیچ اتفاق بد و غیر انسانی و ... هم نیوفتاده .
2x2=4

اینها هم بازی با واژگان بیشتر نیست, میبینید که بستن هومن به گاری برای گاری‌کشی, یا به ساختمان برای فرقون‌کشی, یا به تابلو برای نقاشی‌کشی, یا
هتّا به میز برای دفترداری, همگی بهره‌کشی هستند و تنها چهره‌های نرم‌تر و سخت‌ترِ یک پدیده‌یِ یکسان بهره‌کشی هومن از هومن, بیشتر نمیباشند و باید همگی از بیخ برچیده شوند.


پارسیگر

Mehrbod
11-19-2013, 09:50 PM
فرنود گویا از طرف شما ته میکشه که مدام اراجیف مزدک رو بلغور میکنید.
یکبار هم گویا گفته بودید دارید از مزدک در زمینه سوسیالیسم چیز یاد میگیرد.
مرتب هم که همونها رو تکرار میکنید با یه لحن دیگه. صحبت جدیدی ندارید بزنید؟

دریافت اینکه چرا سرمایه‌داری هرگز کار نمیکند بسیار ساده بود و بازه‌یِ این آموزش ما هم دیرگاهی‌ست پایان یافته, چنانکه چکیده‌یِ آموزش را
جوریکه شما هم بتوانید دریابید آوردیم, ولی میبینیم از روی نداشتن پاسخ, ناچار به ابزار لودگی و سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو و ... روی آورده‌اید: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 115 (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-115.html#post53298)




پ.ن.
فرایافت‌هایِ دیگری که من دارم میآموزم (برخی از خود سرچشمه‌یِ Das Kapital) هم به کار
این انجمن و شما که هنوز اندر خم "بهره‌کشی" چیست گیر کرده‌اید, شوربختانه نمیخورند.


پارسیگر

sonixax
11-19-2013, 10:22 PM
پس روشن شد, اگر پدر و مادر شما دزد بوده باشند, سرمایه هم چون "ارث" میتواند از آسمان ببارد.

نه چیزی روشن نشد ! بیخود برای خود نبرید و ندوزید سایزش جور در نمی آید !
در ضمن شما نمیتوانید با آوردن یک مثال که سرمایه از آسمان باریده باشد مال و اموال همه را بالا بکشید !!!
یک پزشکی هم میزند هنگام جراحی یکی را میکشد پس کلن باید در جراحی را تخته کرد !



این را دیگر خوانندگان, که کسی همچون بیل گیتس سزامندی[١] اینکه بیش از ٨٠% همه‌یِ مردم جهان رویهم درآمد داشته باشد
, آنهم زمانیکه میلیون‌ها تـن در همین جهان در رنج و گرسنگی و بدبختی و تباهی به سر میبرند را آیا براستی دارد یا نه, داوری خواهند نمود.

قبول :e00e:



نه بساکه بوارونه, نخست نشان دادیم که در جهان سرمایه‌داری — مانند ایران یا آمریکا — امروز
کار اجباری هست, زیرا اگر نیروی کار اتان را به یک سرمایه‌دار نفروشید, خب ناچار از گرسنگی و
مرگ هستید (= اجبار نایکراست[٢]), سپس اینکه چندباره گفتم, سخن ما از بیخ این بوده که با گرفتن سرمایه از
سرمایه‌دارِ بهره‌کش دزد, بیاییم ابزار فرآورش[٣] را همگانی و خودکار ساخته تا کسی از همان بیخ نیاز به کار نداشته باشد.

پس میبینیم که شما دارید "کار" خوبه, "اردوگاه کار (= کارخانه, کارگاه, ...)" خوبه, بهره‌کشی خوبه و ... که سخنان خودتان هستند را بیخود به ما میبندید!

پیشتر به شما نشان داده ایم که ایران سرمایه داری نیست و بیشتر شبیه شوروی خدابیامرز (سرمایه در دست دولت) هست . پس انقدر این مهمل را تکرار نکنید که با تکرار کردنش چیزی روشن نمیشود .
دوم اینکه در جهان سرمایه داری کسی کسی را مجبور به کار اجباری و یک روز کار مفتی و ... نمیکند ! در همان نظامهای کمونیستیش هم یا باید کار کنید یا میزنند میکشنتان ! پس در همین زمینه هم باز سرمایه داری اخلاقی تر است .
با فحش دادن به سرمایه دار هم نمیتوانید درست بودن سخن خود را نشان دهید . خودکار سازی تمام مسایل هم فعلن شدنی نیست و بار باقی مسایل (مانند پزشکی ، آرایش گری ، نویسندگی و ...) میوفتد روی دوش کسانی که باید انجامش دهند و فشار روی این قشر بسیار شدید میشود و از آنجایی که در چنان جامعه ای همه میتوانند مفت مفت بخورند و بخوابند خواه نا خواه کسی سراغ این مشاغل نمیرود که مشکلاتی که بوجود می آید جای بحث و گفتگو دارد .
در نهایت من هم پیشتر گفته ام سر این ایده با شما کاملن موافقم منتها تنها و تنها در بخش اتوماسیونش نه دزدی مال و اموال مردم با برچسبها و اتهاماتی نظیر سرمایه دار است پس حتمن دزد است !!!



برای همان رفتن هم شما نیاز به سرمایه‌‌یِ هنگفت دارید, تازه به کجا بروید, با نگرش شما که همه‌یِ جهان
باید سرمایه‌داری باشد و هر جا بروید باید سرانجام نیروی کارتان را به یکی بفروشید, اگرنه گرسنه میمانید؟
در دنیای امروز برای اینکه کسی کار و شغل خودش را داشته باشد نیازی به سرمایه هنگفت نیست ! شاید در کشوری مثل ایران که کمونیستی اسلامیست نیاز باشد ولی در کشورهای درست و حسابی نیازی نیست .
شخص اگر اندکی هوش و استعداد داشته باشد میتواند یک شبه سرمایه لازم برای شروع کردن کارش را جمع آوری کند .



بازی با واژگان است:

نابود کردن افراد ≠ گرفتن سرمایه از بهره‌کشان/مفت‌خوران

گرفتن اموال مردم به زور = نابود کردن افراد



این سرمایه خودش براه دزدی بدست آمده, همانجور که پولیکه رابین هود هم "میدزدید" گرچه نام دزدی داشت, ولی بسیار خوب و فرامنشانه[٤] بود.
پس از دیدگاه فرامنشیک[٥] و آرتائیک[٦] هم کسانیکه پول را از کیسه‌یِ بهره‌کشان "میدزدند" و میان مردم می‌هنبازند[٧], هومنانی[٨] نیک و درست‌کار هستند.

شما باید نشان دهید که این سرمایه از راه دزدی به دست آمده ! کسی که نیروی کار دیگری را خریده دزدی نکرده!! تعامل انجام داده . هوش کردنش نباید زیاد سخت باشد به خصوص برای شما که فرد باهوشی هستید .


بیخود است, امروز هم شما سرمایه میگذارید و عمله و بنّا به همان فُرقون[٩] میبندید, پس تنها چهره‌یِ کار دگرسته[١٠], نِهاد کار یکی مانده.
مهربد جان شما مطمئنی در غرب زندگی میکنید ؟ یا شاید در جایی که شما هستید هنوز عمله بنا به فُرقون میبندند !!!!
در جایی که ما هستیم عمله بنا برای ساختمان سازی به فُرقون نمیبندند!!!
در ثانی ، من پول داده ام آجر و سیمان و ... خریده ام ، زمین هم که مال من است ! پول میدهم در قبال خرید نیروی کار همان عمله بنا!!! اسم این بهره کشی نیست .
شما دارید روی قبری گریه و زاری میکنید که توش مرده نیست .



اینها هم بازی با واژگان بیشتر نیست, میبینید که بستن هومن[٨] به گاری برای گاری‌کشی, یا به ساختمان برای فرقون‌کشی, یا به تابلو برای نقاشی‌کشی, یا
هتّا به میز برای دفترداری, همگی بهره‌کشی هستند و تنها چهره‌های نرم‌تر و سخت‌ترِ یک پدیده‌یِ یکسان بهره‌کشی هومن از هومن, بیشتر نمیباشند و باید همگی از بیخ برچیده[١١] شوند.

بالاتر توضیح داده شده
2x2=4 :e405:

Mehrbod
11-20-2013, 12:01 AM
نه چیزی روشن نشد ! بیخود برای خود نبرید و ندوزید سایزش جور در نمی آید !
در ضمن شما نمیتوانید با آوردن یک مثال که سرمایه از آسمان باریده باشد مال و اموال همه را بالا بکشید !!!
یک پزشکی هم میزند هنگام جراحی یکی را میکشد پس کلن باید در جراحی را تخته کرد !


شما گفتید سرمایه از آسمان نمیباره, هنگامیکه دیدیم سرمایه "به ارث" برده میشود و پس بدرستی, میبارد,
چه بسیاری مانند همین آقازاده‌ها که در زندگی دست به سیاه و سپید نزده‌اند, ولی سرمایه‌دار زاده شده‌اند, این از یک.

دو اینکه خود سرمایه در اینجا پایوراندیم براه دزدی از کارِ کارگر (= بهره‌کشی) بدست
آمده و سرمایه‌ای که بی دزدی بدست آمده باشد هم دیده نشده.

برای اینکه دریافت کنید, بیل گیتس از امروز تا یک هزارسال دیگر هم بی کار کشیدن از دیگران برای
خود کار کند, نمیتواند هتا ٥% سرمایه‌ای که امروز گردآورده را هم گردآورد —> بهره‌کشی یا همان دزدی





پیشتر به شما نشان داده ایم که ایران سرمایه داری نیست و بیشتر شبیه شوروی خدابیامرز (سرمایه در دست دولت) هست . پس انقدر این مهمل را تکرار نکنید که با تکرار کردنش چیزی روشن نمیشود .


ایران با هر استانداردی سرمایه‌داری است, مگر اینکه بگویید اگر شما پول
داشته باشید نمیتوانید در ایران کارخانه راه انداخته و کارگر بکارگمارید و بهره‌کشید!؟

اگر نه, پس بروشنی سرمایه‌داری‌‌ست و اینکه دیگر در چندجایی گویا راه سرمایه‌گذاری
بسته است هم پاسخ نیست, در آمریکا هم چندجایی بسته است و هر جایی نمیشود سرمایه‌گذاشت.





دوم اینکه در جهان سرمایه داری کسی کسی را مجبور به کار اجباری و یک روز کار مفتی و ... نمیکند ! در همان نظامهای کمونیستیش هم یا باید کار کنید یا میزنند میکشنتان ! پس در همین زمینه هم باز سرمایه داری اخلاقی تر است .


بیخود است. گفتیم براه نایکراست, در همه‌یِ کشورهایِ سرمایه‌داریک شما وادار به بهره‌دهی و کار برای دیگران هستید, اگرنه گرسنه میمانید!

اگرنه در ایران هم آزادی بیان داریم, ولی آزادیِ پس از بیان نه! :e405:






با فحش دادن به سرمایه دار هم نمیتوانید درست بودن سخن خود را نشان دهید . خودکار سازی تمام مسایل هم فعلن شدنی نیست و بار باقی مسایل (مانند پزشکی ، آرایش گری ، نویسندگی و ...) میوفتد روی دوش کسانی که باید انجامش دهند و فشار روی این قشر بسیار شدید میشود و از آنجایی که در چنان جامعه ای همه میتوانند مفت مفت بخورند و بخوابند خواه نا خواه کسی سراغ این مشاغل نمیرود که مشکلاتی که بوجود می آید جای بحث و گفتگو دارد .

باز هم بیخود است, درباره‌یِ خودکارسازی هم یاوه بافتید و میدانیم که امروز شدنی است, ولی گفتیم شیوه‌یِ کنونی که ابزار فرآورش همگانی میشوند هیچ سودی ندارد, زیرا:


١- بسیار گسسته و کُند هستند: برای سرمایه‌دار پُرگاه آسانتر و به صرفه‌تر است برود از کارگر چینی بدبخت بهره‌کشد, تا اینکه پول بگسارد کارخانه خودکار شود (کاریکه دولت بجایش بآسانی میتواند بکند).

٢- با خودکارسازی همه‌یِ بهره به جیب سرمایه‌دار میرود و به کارگر نه تنها هیچ سودی نمیرسد که هیچ, از کار هم بیکار شده و گرسنه میماند!


پس میبینید با راهِ شما بجایی نمیرسیم!





در نهایت من هم پیشتر گفته ام سر این ایده با شما کاملن موافقم منتها تنها و تنها در بخش اتوماسیونش نه دزدی مال و اموال مردم با برچسبها و اتهاماتی نظیر سرمایه دار است پس حتمن دزد است !!!


این موافقت هم بدرد نمیخورد, اینکه شما هواداریِ کسانیکه خودشان با دزدی و بهره‌کشی پول انباشته‌اند را میکنید و
نمیخواهید این سرمایه‌یِ از اینها گرفته شده و در راستای بهزیستی همگان هزینه شود نیز بروشنی جایگاه فرامنشیک شما را می‌نمایاند!





در دنیای امروز برای اینکه کسی کار و شغل خودش را داشته باشد نیازی به سرمایه هنگفت نیست ! شاید در کشوری مثل ایران که کمونیستی اسلامیست نیاز باشد ولی در کشورهای درست و حسابی نیازی نیست .
شخص اگر اندکی هوش و استعداد داشته باشد میتواند یک شبه سرمایه لازم برای شروع کردن کارش را جمع آوری کند .


اینهم سخنی بی اندازه خنده‌دار بود, زیرا بسادگی:


همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند.


پس میبینید که هر چه پشتک وارو بزنید, در سامانه‌یِ سرمایه‌داری یک شماری سرانجام
باید به گاری و فرقون بسته شده و بهره‌دهند, یک شماری بجایش مفت‌بخورند و بهره‌کشند!

جدای همه‌یِ اینها هم اینکه این پیوندی به سخن ما نداشت: شما گفتید در سرمایه‌داری کسی وادار به کار نیست,
هنگامیکه من نوشتم اگر کسی نخواهد کار کند و بهره‌دهد و بکوچد هم هتّا نیاز به سرمایه‌ دارد, تازه کجا برود,
همه جا که سرمایه‌داری است و در پایان روز باید نیروی کار اش را به یکی بفروشد و بهره‌دهد!؟





گرفتن اموال مردم به زور = نابود کردن افراد

رابین هود هم اموال بهره‌کشان را میگرفت, ولی کسی نابود نشد.





مهربد جان شما مطمئنی در غرب زندگی میکنید ؟ یا شاید در جایی که شما هستید هنوز عمله بنا به فُرقون میبندند !!!!
در جایی که ما هستیم عمله بنا برای ساختمان سازی به فُرقون نمیبندند!!!
در ثانی ، من پول داده ام آجر و سیمان و ... خریده ام ، زمین هم که مال من است ! پول میدهم در قبال خرید نیروی کار همان عمله بنا!!! اسم این بهره کشی نیست .
شما دارید روی قبری گریه و زاری میکنید که توش مرده نیست .


اینکه از کارگر امروزه نرم‌تر کار میکشند نمیگوید که از وی بهره‌کشی نمیشود, چیزیکه تا اینجا
هی میگفتید نه نمیشود, اکنون سر اینکه "نه میشود, ولی نه آنجور که شما میگویید" دارید با ما چانه میزنید! (;

سپس اینکه در ایرانِ سرمایه‌داری هم هنوز به فرقون میبندند و همه‌یِ کشورهای
سرمایه‌داری به آلمان و آمریکا کوتاه نمیشوند, پس میبینید دارید سفسته‌ میکنید, آنهم چندتا چندتا!

بماند همینکه امروزه از کارگر نرم‌تر و کمتر و مرزمندتر کار میکشند هم بدرستی از دستآورد‌هایِ همان کمونیسم و چپها است و باید سپاسگوی آنها باشید!


پارسیگر

sonixax
11-20-2013, 02:40 AM
شما گفتید سرمایه از آسمان نمیباره, هنگامیکه دیدیم سرمایه "به ارث" برده میشود و پس بدرستی, میبارد,
چه بسیاری مانند همین آقازاده‌ها که در زندگی دست به سیاه و سپید نزده‌اند, ولی سرمایه‌دار زاده شده‌اند, این از یک.

ما هنوز هم میگوییم سرمایه از آسمان به زمین نمیبارد !
مورد ارث را هم پیشتر گفته ایم ! پدر و مادری سرمایه دارند دوست دارند بدهند به فرزندشان ! شما چرا حسودیت میشه ؟



دو اینکه خود سرمایه در اینجا پایوراندیم[١] براه دزدی از کارِ کارگر (= بهره‌کشی) بدست
آمده و سرمایه‌ای که بی دزدی بدست آمده باشد هم دیده نشده.

این هم فقط اتهام و باد هواست و پیشتر بارها و بارها و بارها پوچ بودن این استدلال توسط من و ریکتور و کورش نشان داده شده .
تکرار چیزی رو ثابت نمیکنه .



برای اینکه دریافت کنید, بیل گیتس از امروز تا یک هزارسال دیگر هم بی کار کشیدن از دیگران برای
خود کار کند, نمیتواند هتا ٥% سرمایه‌ای که امروز گردآورده را هم گردآورد —> بهره‌کشی یا همان دزدی

این هم پاسخ داده شده ! تمام ملت آمریکا را هم که بریزید روی هم یک دهم بیل گیست خلاقیت و توانایی ایجاد یک بیزینس قوی را ندارند . پس باز هم حسادت موقوف .



ایران با هر استانداردی سرمایه‌داری است, مگر اینکه بگویید اگر شما پول
داشته باشید نمیتوانید در ایران کارخانه راه انداخته و کارگر بکارگمارید[٢] و بهره‌کشید!؟

اگر نه, پس بروشنی سرمایه‌داری‌‌ست و اینکه دیگر در چندجایی گویا راه سرمایه‌گذاری
بسته است هم پاسخ نیست, در آمریکا هم چندجایی بسته است و هر جایی نمیشود سرمایه‌گذاشت.

شما یک تعریف من درآوردی و اشتباه برای خودتون از سرمایه داری دارید و تمام استدلال هاتون هم بر اساس همون تعریف هستش .
پیشتر نشان داده ایم که مدل ایران بسیار بسیار بیشتر به شوروی کمونیستی شباهت دارد تا آمریکای لیبرالِ سرمایه داری .
تنها تفاوت ایران با شوروی این است که خُرده سرمایه داران یا به قول دوستان کمونیست شما خرده بورژوا آزادی عمل دارد (سوپاپ اطمینان با توجه به تجربه شوروی) که این مساله از ایران کشور سرمایه داری درست نمیکنه . برای همین اسمش میشه نظام کمونیستی اسلامی .



بیخود است. گفتیم براه نایکراست[٣], در همه‌یِ کشورهایِ سرمایه‌داریک شما وادار به بهره‌دهی و کار برای دیگران هستید, اگرنه گرسنه میمانید!

اگرنه در ایران هم آزادی بیان داریم, ولی آزادیِ پس از بیان نه!

خوب دارید مهمل میگویید ! ما هم نشان دادیم که در دنیای سرمایه داری با اندکی شعور میشود ثروتمند شد و برای سرمایه دار کار نکرد !
زمانی که من به آلمان آمدم تنها 7 یورو پول داشتم که 5 یورو اش را دادم برای یک ایرانی دیگر سیگار خریدم !!!!! ولی امروز تنها یکی از کامپیوترهایی که در منزل دارم و باهاش دارم این پست رو مینویسم 6 هزار یورو قیمت دارد .
این سخنان را باید به کسی بزنید که در جهل و خفقان ناشی از سانسور در کشورهایی مثل ایران و گندابهای کمونیستی مثل کره شمالی گیر کرده نه من !



باز هم بیخود است, درباره‌یِ خودکارسازی هم یاوه بافتید و میدانیم که امروز شدنی است, ولی گفتیم شیوه‌یِ کنونی که ابزار فرآورش[٤] همگانی میشوند هیچ سودی ندارد, زیرا:

١- بسیار گسسته و کُند هستند: برای سرمایه‌دار پُرگاه[٥] آسانتر و به صرفه‌تر است برود از کارگر چینی بدبخت بهره‌کشد, تا اینکه پول بگسارد[٦] کارخانه خودکار شود (کاریکه دولت بجایش بآسانی میتواند بکند).

٢- با خودکارسازی همه‌یِ بهره به جیب سرمایه‌دار میرود و به کارگر نه تنها هیچ سودی نمیرسد که هیچ, از کار هم بیکار شده و گرسنه میماند!

پس میبینید با راهِ شما بجایی نمیرسیم!

بفرمایید نشان دهید که شدنیست ! شما مدعی هستید نه ما .
با حلوا حلوا کردن هم که دهان شیرین نمیشود ! میشود ؟
شما بفرمایید توضیح دهید چگونه علم پزشکی را میخواهید خودکار کنید ! چگونه میخواهید صنعت سینما را خودکار کنید ؟
اصلن یک نظام خودکار به ما نشان دهید که بهش بگوییم چه میخواهیم خودکار برایمان نرم افزارش را تولید کند !!!!
با چهار تا روباتِ فزرتی که درست هم کار نمیکنند و به مراقبت دایمی نیاز دارند که نمیشود خودکار سازی کرد جانم . ما هنوز حتا 1% از آنچه در تخیل شما و فیلم IRobot میگذراد را هم طی نکشیده ایم !!!
شما میفرمایید میشود ؟! خوب بفرمایید نشان دهید که میشود .



این موافقت هم بدرد نمیخورد, اینکه شما هواداریِ کسانیکه خودشان با دزدی و بهره‌کشی پول انباشته‌اند را میکنید و
نمیخواهید این سرمایه‌یِ از اینها گرفته شده و در راستای بهزیستی[٧] همگان هزینه شود نیز بروشنی جایگاه فرامنشیک[٨] شما را می‌نمایاند!

پیشتر هم گفتیم دزدی کار کمونیست جماعت است که میخواهد مال دیگران را به زور بگیرد ! دزد تر از کمونیست جماعت هم در جهان وجود ندارد (شاه دزدان هستند) .
برای اینکه بدانید دزد کیست :


دزد. [ دُ ] (ص ،اِ) ۞ (http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-8272b56f4a9b402a9125195e9fa6c5c7-fa.html#) ترجمه ٔ سارق است . (آنندراج ). سارق و کسی که می دزدد و دزدی می کند و راهزن و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء). رباینده ٔ مال دیگران .که مال دیگران نهانی برگیرد و برد. آنکه به نهانی ، و در سفرها آشکار، مال دیگران برد. آنکه مالی بسرقت برد. آنکه پیوسته سرقت کند. (یادداشت مرحوم دهخدا). ابن الطریق . ابن اللیل . (مرصع). أصوس . أطلس . أقطع. اءُمرط. خِمعِ. دانِق . دائص . دِعبِل دَعبَلَة. (منتهی الارب ). سالوک . (ناظم الاطباء). شابرالمیزان . (منتهی الارب ). شَص ّ. (دهار). صافِر. صُعلوک . صِلت . طُمسُل . طمل . عادی . عمُروط. فَتّان . قُراضِب . قِرضاب . قِرضابة. قُرضوب . قُطرُب . قُطروب . لص [ ل ِ / ل َ / ل ُص ص ] . لَصت . هِطل . هَیْرُدان . (منتهی الارب ) :
به مژه دل ز من بدزدیدی
ای به لب قاضی و به مژگان دزد

دزد | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-8272b56f4a9b402a9125195e9fa6c5c7-fa.html)

پس دزد میشود آنکه مال دیگران میبرد ! یعنی همین روش و مهملاتی که شما میگویید !!!!



اینهم سخنی بی اندازه خنده‌دار بود, زیرا بسادگی:

همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند.

پس میبینید که هر چه پشتک وارو بزنید, در سامانه‌یِ[٩] سرمایه‌داری یک شماری سرانجام
باید به گاری و فرقون[١٠] بسته شده و بهره‌دهند, یک شماری بجایش مفت‌بخورند و بهره‌کشند!

جدای[١١] همه‌یِ اینها هم اینکه این پیوندی به سخن ما نداشت: شما گفتید در سرمایه‌داری کسی وادار به کار نیست,
هنگامیکه من نوشتم اگر کسی نخواهد کار کند و بهره‌دهد و بکوچد[١٢] هم هتّا نیاز به سرمایه‌ دارد, تازه کجا برود,
همه جا که سرمایه‌داری است و در پایان روز باید نیروی کار اش را به یکی بفروشد و بهره‌دهد!؟

من هم نگفتم همه ! گفتم هر کسی که ضریب هوشیش از هویج بیشتر باشد !!! تن پرور و کون گشاد نباشد .
شما میفرمایید که نه خیر یک مشت دُزدِ مفت خور حق دارند اموال دیگران را بالا بکشند و بعد بیایند روبات درست کنند که همه چی خودکار شود (فریب دادن به این تابلویی!)
پیداست که هر کسی دو زار شعور و خرد و استعداد داشته باشد و کون مبارک را هم بیاورد به راحتی میتواند در حدی که از گشنگی نمیرد برای خود کسب و کار درست کند . آنهایی هم که نمیخواهند یا نمیتوانند میروند برای باهوش تره کار میکنند .
دزدی مال مردم که نشد راه حل !!!


رابین هود هم اموال بهره‌کشان را میگرفت, ولی کسی نابود نشد.

استالین هم اموال مردم را با برچسب بهره کشی میگرفت و تازه بعد مال باختگان را سلاخی میکرد !!!
اوایل انقلابِ کمونیستی اسلامی ایران هم اموال مردم دزدیده شده !!!
و نه تنها مال باختگان نابود شدند بلکه کل جامعه و کشور به گا رفت !
پس به جای اینکه در افسانه ها و داستان های تخیلی و رمان سیر کنید قدری در واقعیت قدم بزنید خیلی خیلی بهتر است .
فکر میکردم با کسی دارم بحث میکنم که دست کم به داستان و افسانه آویزون نمیشه !!!! از سفید برفی و هفت کوتوله نمیخواهید منبع و استدلال بیاورید ؟ از شاهنامه چه که وطنی هم هست ؟ کلیله و دمنه هم هست ها !



اینکه از کارگر امروزه نرم‌تر کار میکشند نمیگوید که از وی بهره‌کشی نمیشود, چیزیکه تا اینجا
هی میگفتید نه نمیشود, اکنون سر اینکه "نه میشود, ولی نه آنجور که شما میگویید" دارید با ما چانه میزنید! (;

ما با شما چانه ای نداریم که بزنیم !
تنها دلیل پاسخ دادن به سخنان شما هم جلوگیری از سمپاشی فضا توسط مغلطه تکرار است و بس !!!
تا صد سال دیگر هم تکرار کنید ادعای تکراریتان را پوچ میکنیم .


سپس اینکه در ایرانِ سرمایه‌داری هم هنوز به فرقون[١٠] میبندند و همه‌یِ کشورهای
سرمایه‌داری به آلمان و آمریکا کوتاه نمیشوند, پس میبینید دارید سفسته‌ میکنید, آنهم چندتا چندتا!

در ایران کمونیستی اسلامی بله به فرقون میبندند ! ولی در آمریکای لیبرالِ سرمایه داری یا اصلن همین آلمان نه خیر ! یک جویستیک میدهند دستشان میگویند بازی بازی کنید با اینها !!! آخر سر هم 3 هزار یورو آخر ماه برایشان واریز میکنند که مردم کشورهای کمونیسم زده اصلن نمیدانند یورو و دلار یعنی چه که بخواهند بفهمند سه هزار تایش یعنی چه :))



بماند همینکه امروزه از کارگر نرم‌تر و کمتر و مرزمندتر کار میکشند هم بدرستی از دستآورد‌هایِ همان کمونیسم و چپها است و باید سپاسگوی آنها باشید!

تنها دستاورد کمونیسم کشتار بیش از 110 میلیون انسان بوده !
تمام دنیای امروزی که شما درش لم داده اید حاضر نیستید بکنید بروید یک جای چپ و چوپ ماحصل دسترنج سرمایه داران و نظامهای لیبرالِ سرمایه داریست نه کمونیستهای دوزاری !
آزادی بیانی که در این کشورها به مردم داده شده تمام دنیای انسانی غرب را به وجود آورده نه خفقان و کشتار و آدم کشی و جنایاتی نظیر هولدومور !!!

مزدك بامداد
11-20-2013, 03:57 PM
مکزیک که مرکز تجارت مواد مخدر قاره ی آمریکاست. کجایش شبیه آمریکاست که شما آنرا با آمریکا و لیبرال سرمایه داری مقایسه میکنید؟
:e415:
شما گویا سامانه ی سرایداشتی مکزیک را سرمایه داری نمیدانید؟
همان ترفندی که در مناظره هم گفتیم که هواداران سرمایه داری
تنها آمریکا را نمونه ی سرمایه داری جا میزنند و به مکزیک
و .. نمیگویند سرمایه داری !!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-20-2013, 04:05 PM
تنها دستاورد کمونیسم کشتار بیش از 110 میلیون انسان بوده !
بیجاست، همه ی کشته های سراسر تاریخ از آز و زورگویی بهره کشان بوده و اینکه کمونیست ها پدید آمده و شوریده اند هم از پیامد ستم های همان ها بوده است. دزد، همان برده دار و شاه و شیخ و اکنون سرمایه داران و امپریالیستهای جهانخوار هستند . اینکه ۹۰% دارایی جهان در دست ۵% است، بجز دزدی و زورگیری از راه سازوکار سرمایه داری، شدنی نیست. هتّا اگر شما سرتان را به دیوار هم بکوبید، نمیتوانید بهره کشی را دروغ بدانید!


*
پارسیگر

Mehrbod
11-20-2013, 05:50 PM
ما هنوز هم میگوییم سرمایه از آسمان به زمین نمیبارد !
مورد ارث را هم پیشتر گفته ایم ! پدر و مادری سرمایه دارند دوست دارند بدهند به فرزندشان ! شما چرا حسودیت میشه ؟


ما با پدیده‌یِ ارث بردن دشواری نداریم که از حسادت و رشک‌ورزی امان میگویید, بساکه شما
گفتید سرمایه از آسمان هرگز نمیبارد و همه برای بدست آوردن آن میکوشند, که نشان دادیم و پذیرفته هم شد, که براه ارث, میبارد, بسیار هم میبارد!

سپس اینکه اینجا نمایانده‌ایم سرمایه (و نه پول {= ارث}) براه دزدی از بهره‌یِ افزوده‌یِ کارگر انباشته میشود: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 115 (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-115.html#post53298)


پس میبینید که دوباره با سفسته‌یِ و دستآویز به سُهش‌هایِ خوانندگان, دارید کژکاری اتان را دُرست‌می‌نُمایانید.








این هم پاسخ داده شده ! تمام ملت آمریکا را هم که بریزید روی هم یک دهم بیل گیست خلاقیت و توانایی ایجاد یک بیزینس قوی را ندارند . پس باز هم حسادت موقوف .


پس کسانیکه در پی یافتن درمان ایدز هستند از بیل گیتس کمتر شایسته هستند؟
کسانیکه درمانِ چنگار را میپژوهند به پول کمتری برای پژوهش نیاز دارند؟
کسانیکه گرسنه و بدبخت هستند و جان میدهند باید همچنان جان بدهند, چون بیل گیتس سزامندیِ بیشتری از آنها دارد, چون برنامه‌نویس بوده؟
خودکارسازی کارخانه‌ها و ابزار فرآورش و آسایش همگان از اینکه بیل گیتس میلیارد‌ها دلار داشته باشد که نمیتواند هتّا جایی هزینه کند, کم‌ارزش‌تر است؟







شما یک تعریف من درآوردی و اشتباه برای خودتون از سرمایه داری دارید و تمام استدلال هاتون هم بر اساس همون تعریف هستش .
پیشتر نشان داده ایم که مدل ایران بسیار بسیار بیشتر به شوروی کمونیستی شباهت دارد تا آمریکای لیبرالِ سرمایه داری .
تنها تفاوت ایران با شوروی این است که خُرده سرمایه داران یا به قول دوستان کمونیست شما خرده بورژوا آزادی عمل دارد (سوپاپ اطمینان با توجه به تجربه شوروی) که این مساله از ایران کشور سرمایه داری درست نمیکنه . برای همین اسمش میشه نظام کمونیستی اسلامی .


شما میگویید جاییکه سرمایه در دست دولت باشد سرمایه‌داری نیست؟
خوب خود آمریکا هم سرمایه در دست ٥% بیشتر نیست, که دست بر قضا ٥٠% نمایندگان دولت در این دسته جای مگیرند!

پس به سخن خود شما, از آنجاییکه در آمریکا هم سرمایه آژگاهیک و در دست کمینگانی بیشتر نیست, پس خود آمریکا هم سرمایه‌داری نیست!! ((:

از این همه ژاژخایی خسته نمیشوید؟ :4:







خوب دارید مهمل میگویید ! ما هم نشان دادیم که در دنیای سرمایه داری با اندکی شعور میشود ثروتمند شد و برای سرمایه دار کار نکرد !
زمانی که من به آلمان آمدم تنها 7 یورو پول داشتم که 5 یورو اش را دادم برای یک ایرانی دیگر سیگار خریدم !!!!! ولی امروز تنها یکی از کامپیوترهایی که در منزل دارم و باهاش دارم این پست رو مینویسم 6 هزار یورو قیمت دارد .
این سخنان را باید به کسی بزنید که در جهل و خفقان ناشی از سانسور در کشورهایی مثل ایران و گندابهای کمونیستی مثل کره شمالی گیر کرده نه من !


نادرست است. ما گفتیم مزدائیک‌وار (i.e. mathematically) همه نمیتوانند
سرمایه‌دار باشند, پس برخی ناچار بهره‌ده و رنجبَر خواهند بود و برخی مفت‌خور و تن‌پرور.

اینکه شما هم توانسته‌اید در سامانه‌یِ نیمه‌سرمایه‌داری ِ آلمان سرمایه‌دار شوید هم
نمی‌پایوراند که همه میتوانند سرمایه‌دار شوند, به دیگر سخن, همان دو دو تا چهارتا!








بفرمایید نشان دهید که شدنیست ! شما مدعی هستید نه ما .
با حلوا حلوا کردن هم که دهان شیرین نمیشود ! میشود ؟
شما بفرمایید توضیح دهید چگونه علم پزشکی را میخواهید خودکار کنید ! چگونه میخواهید صنعت سینما را خودکار کنید ؟
اصلن یک نظام خودکار به ما نشان دهید که بهش بگوییم چه میخواهیم خودکار برایمان نرم افزارش را تولید کند !!!!
با چهار تا روباتِ فزرتی که درست هم کار نمیکنند و به مراقبت دایمی نیاز دارند که نمیشود خودکار سازی کرد جانم . ما هنوز حتا 1% از آنچه در تخیل شما و فیلم IRobot میگذراد را هم طی نکشیده ایم !!!
شما میفرمایید میشود ؟! خوب بفرمایید نشان دهید که میشود .


باز هم بیخود است و پاسخ این را هم چند بار داده‌ایم, ولی چون کاری بجز سفسته ندارید پیوسته نیاز به تکرار پیش میاید.
ما در جُستار نامبرده گفتیم که نیازی نیست از همین فردا ١٠٠% کارها خودکار شوند, ولی هر چه بیشتر شود, بهتر است. ٦٠%
خودکارسازیِ ابزار فرآورشِ بهتر از ٥٩% است, تا زمانیکه‌یِ بهره اینها به همگان باز گردد: ابزار فرآورش نه از آنِ سرمایه‌دار, که از آنِ همگان باشند.


پارسیگر

Mehrbod
11-20-2013, 05:59 PM
من هم نگفتم همه ! گفتم هر کسی که ضریب هوشیش از هویج بیشتر باشد !!! تن پرور و کون گشاد نباشد .
شما میفرمایید که نه خیر یک مشت دُزدِ مفت خور حق دارند اموال دیگران را بالا بکشند و بعد بیایند روبات درست کنند که همه چی خودکار شود (فریب دادن به این تابلویی!)
پیداست که هر کسی دو زار شعور و خرد و استعداد داشته باشد و کون مبارک را هم بیاورد به راحتی میتواند در حدی که از گشنگی نمیرد برای خود کسب و کار درست کند . آنهایی هم که نمیخواهند یا نمیتوانند میروند برای باهوش تره کار میکنند .
دزدی مال مردم که نشد راه حل !!!


نشان دادیم, خود سرمایه‌ای که براه سازوکار بهره‌کشی بدست آمده «دزدی از کارگر» است, پس دزدی از دزد
و بازگرداندن آن به کارگر (= بهره‌کشیده) که دزدی نیست, اگرنه رابین هود هم با نگرش شما میشود 'دُزد'!






استالین هم اموال مردم را با برچسب بهره کشی میگرفت و تازه بعد مال باختگان را سلاخی میکرد !!!
اوایل انقلابِ کمونیستی اسلامی ایران هم اموال مردم دزدیده شده !!!
و نه تنها مال باختگان نابود شدند بلکه کل جامعه و کشور به گا رفت !
پس به جای اینکه در افسانه ها و داستان های تخیلی و رمان سیر کنید قدری در واقعیت قدم بزنید خیلی خیلی بهتر است .
فکر میکردم با کسی دارم بحث میکنم که دست کم به داستان و افسانه آویزون نمیشه !!!! از سفید برفی و هفت کوتوله نمیخواهید منبع و استدلال بیاورید ؟ از شاهنامه چه که وطنی هم هست ؟ کلیله و دمنه هم هست ها !


رابین هود یک آرتامان است, برای اینکه شما بتوانید فرایافت اینکه از دُزد بهره‌کش دُزدیدن, "دزدی" نیست را دریافت نمایید,
همانجوریکه هر کشتنی "کشتن" نیست: یکی میتواند در پدافند از خود و دادوند باشد, یکی میتواند دست‌درازی و قتل نفس باشد.






در ایران کمونیستی اسلامی بله به فرقون میبندند ! ولی در آمریکای لیبرالِ سرمایه داری یا اصلن همین آلمان نه خیر ! یک جویستیک میدهند دستشان میگویند بازی بازی کنید با اینها !!! آخر سر هم 3 هزار یورو آخر ماه برایشان واریز میکنند که مردم کشورهای کمونیسم زده اصلن نمیدانند یورو و دلار یعنی چه که بخواهند بفهمند سه هزار تایش یعنی چه :))


بهره‌دهِ فرقون کش در آلمان:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/57.jpg

http://www.colourbox.de/preview/1627803-832494-sandro-di-carlo-darsa-altopress-maxppp-bauarbeiter-bewegen-schubkarre-durch-baustelle.jpg




پارسیگر

sonixax
11-20-2013, 11:56 PM
بیجاست، همه ی کشته های سراسر تاریخ از آز[١] و زورگویی بهره کشان بوده و اینکه کمونیست ها پدید آمده و شوریده اند هم از پیامد ستم های همان ها بوده است. دزد، همان برده دار و شاه و شیخ و اکنون سرمایه داران و امپریالیستهای جهانخوار هستند . اینکه ۹۰% دارایی جهان در دست ۵% است، بجز دزدی و زورگیری از راه سازوکار[٢] سرمایه داری، شدنی نیست. هتّا اگر شما سرتان را به دیوار هم بکوبید، نمیتوانید بهره کشی را دروغ بدانید!

همان حرفها و ادعاهای مفت پوچ شده پیشتر !!!
شما هم بروید سرتان را به دیوار بکوبید از الدنگی مثل استالین قدیس بسازید !!!


ما با پدیده‌یِ ارث بردن دشواری نداریم که از حسادت و رشک‌ورزی امان میگویید, بساکه شما
گفتید سرمایه از آسمان هرگز نمیبارد و همه برای بدست آوردن آن میکوشند, که نشان دادیم و پذیرفته[١] هم شد, که براه ارث, میبارد, بسیار هم میبارد!

باز که زدید اول نوار !



سپس اینکه اینجا نمایانده‌ایم سرمایه (و نه پول {= ارث}) براه دزدی از بهره‌یِ افزوده‌یِ کارگر انباشته میشود

:e330::e105:


پس میبینید که دوباره با سفسته‌یِ و دستآویز[٣] به سُهش‌هایِ[٤] خوانندگان, دارید کژکاری[٥] اتان را دُرست‌می‌نُمایانید.

:)))) نه عزیزم شما آویزون احساسات خوانندگان میشید و سعی دارید با دزد نشان دادن افراد نخبه و باهوش و خود ساخته بساط دزدی علم کنید ! ممد هم همین طوری اسلام به پا کرد ولی اکنون 1400 سال پیش نیست جانم جواب نمیدهد این راه ها !



پس کسانیکه در پی یافتن درمان ایدز هستند از بیل گیتس کمتر شایسته[٦] هستند؟

هر وقت موفق شدند همان اندازه و شاید بیشتر هم پول در میاورند !!! شما نگران آنها نباشید .


کسانیکه درمانِ چنگار[٧] را میپژوهند به پول کمتری برای پژوهش نیاز دارند؟
شما وکیلشونید ؟ خودشون که این طوری نق نمیزنند :))



کسانیکه گرسنه و بدبخت هستند و جان میدهند باید همچنان جان بدهند, چون بیل گیتس سزامندیِ[٨] بیشتری از آنها دارد, چون برنامه‌نویس بوده؟

این مهمل را پیشتر هم پاسخ داده ایم ! آدم گاگول امروزه از گشنگی میمیرد !!!!



خودکارسازی کارخانه‌ها و ابزار فرآورش[٩] و آسایش همگان از اینکه بیل گیتس میلیارد‌ها دلار داشته باشد که نمیتواند هتّا جایی هزینه کند, کم‌ارزش‌تر است؟

بعد ما آویزون احساسات خوانندگان میشویم :))) حد اقل یک خط به چیزی که نوشتید پایبند باشید !!!


شما میگویید جاییکه سرمایه در دست دولت باشد سرمایه‌داری نیست؟
خوب خود آمریکا هم سرمایه در دست ٥% بیشتر نیست, که دست بر قضا ٥٠% نمایندگان دولت در این دسته جای مگیرند!

در شوروی تمام سرمایه دست دولت بود ! سیستم سرمایه داری بود ؟ آری یا خیر ؟


پس به سخن خود شما, از آنجاییکه در آمریکا هم سرمایه آژگاهیک[١٠] و در دست کمینگانی[١١] بیشتر نیست, پس خود آمریکا هم سرمایه‌داری نیست!! ((:

بلاخره بیل گیست از 90% کل ملت آمریکا بیشتر پول و سرمایه داره یا همش دست دولته ؟ :)))



نادرست است. ما گفتیم مزدائیک‌وار[١٢] (i.e. mathematically) همه نمیتوانند
سرمایه‌دار باشند, پس برخی ناچار بهره‌ده و رنجبَر خواهند بود و برخی مفت‌خور و تن‌پرور.

ما هم گفتیم چرند است و نمونه هم تا دلتان بخواهد هست !!!


اینکه شما هم توانسته‌اید در سامانه‌یِ[١٣] نیمه‌سرمایه‌داری ِ آلمان سرمایه‌دار شوید هم
نمی‌پایوراند[١٤] که همه میتوانند سرمایه‌دار شوند, به دیگر سخن, همان دو دو تا چهارتا!

انسانهای تن پرور و گاگول نمیتوانند پول لازم برای شروع یک کار و تجارت را آغاز کنند . اگر شما مدافع حقوق تن پرورین و گاگولهایید رسمن اعلام بفرمایید مسیر بحث عوض میشود کلن :دی


باز هم بیخود است و پاسخ این را هم چند بار داده‌ایم, ولی چون کاری بجز سفسته ندارید پیوسته نیاز به تکرار پیش میاید.
ما در جُستار نامبرده گفتیم که نیازی نیست از همین فردا ١٠٠% کارها خودکار شوند, ولی هر چه بیشتر شود, بهتر است. ٦٠%
خودکارسازیِ ابزار فرآورشِ[٩] بهتر از ٥٩% است, تا زمانیکه‌یِ بهره اینها به همگان باز گردد: ابزار فرآورش نه از آنِ سرمایه‌دار, که از آنِ همگان باشند.

بیخود انگ سفسطه نزنید !!! شما یک ادعایی دارید که زیرش هم مانده اید !!!!!
بفرمایید راه حل عملی و شدنی نشان دهید !! شعار دادن را که هر ننه من قمری بلد است .



نشان دادیم, خود سرمایه‌ای که براه سازوکار[١] بهره‌کشی بدست آمده «دزدی از کارگر» است, پس دزدی از دزد
و بازگرداندن آن به کارگر (= بهره‌کشیده) که دزدی نیست, اگرنه رابین هود هم با نگرش شما میشود 'دُزد'!

در افسانه و داستان و توهم سیر نکنید جانم ! برگردید به واقعیت .



رابین هود یک آرتامان[٢] است, برای اینکه شما بتوانید فرایافت[٣] اینکه از دُزد بهره‌کش دُزدیدن, "دزدی" نیست را دریافت نمایید,
همانجوریکه هر کشتنی "کشتن" نیست: یکی میتواند در پدافند[٤] از خود و دادوند[٥] باشد, یکی میتواند دست‌درازی و قتل نفس باشد.

شما پیشتر مدعی شده بودید رابین هود از سرمایه داران گرفت !!!! و کسی هم نابود نشد . یعنی طبق گفته شما رابین هود وجود داشته و این کار را کرده و کسی هم نابود نشده !!!
ما هم نشان دادیم رابین هود اصلن وجود نداشته که بخواهد کسی را نابود بکند یا نکند ! حالا یک دفعه ای گند کار درآمد شد آرتامان :)))
دست کم از یک نمونه راستین تاریخی مثال بزنید نه داستان و افسانه !!! رابین هود شما در اینجا = اژدها = دیو و جن و پری = هری پاتر !!!!

sonixax
11-21-2013, 12:00 AM
بهره‌دهِ فرقون[٦] کش در آلمان:

برده (مخالف نظام که زندانی شده) زنجیر شده به فرقون شوروی خدابیامرز !

2982

Doomed to Wheelbarrow | English Russia (http://englishrussia.com/2006/11/03/doomed-to-wheelbarrow/)

:e409:

مزدك بامداد
11-21-2013, 03:59 PM
ما هم نشان دادیم رابین هود اصلن وجود نداشته که بخواهد کسی را نابود بکند یا نکند !
بیجاست، سخن بر سر این نیست که کاراکتر تاریخی رابین هود بوده یا نه،
بر سر این است که خودِ کاری که رابین هود در داستان انجام داده، در نگر
مردم دزدی نیست، چون در آن دادگری دیده میشود. سفسته ی شما این
است که چون نمیتوانید گوهر سخن ما را بشکنید، به اینکه رابین هودی
بوده یا نه پرداخته اید، یا خود را به همان کوچه ی علی راست! زده اید!

Mehrbod
11-21-2013, 05:36 PM
در شوروی تمام سرمایه دست دولت بود ! سیستم سرمایه داری بود ؟ آری یا خیر ؟


اینکه سخن خودتان هست؟ خوب ما هم داریم میگوییم در آمریکا سرمایه در دست
کسانی است که دست بر قضا؟ همگی در همان دولت هستند, پس چه, سرمایه‌داری نیست؟

روشنه زمانیکه همه‌یِ سرمایه (سرمایه ≠ پول) در دست نماینده‌یِ مردم (دولت)
باشد و بهره‌یِ آن هم به مردم بازگردد, ما سامانه‌یِ کمونیستی خواهیم داشت.




بلاخره بیل گیست از 90% کل ملت آمریکا بیشتر پول و سرمایه داره یا همش دست دولته ؟ :)))


افمارش پایه‌ای هم باید به شما بیاموزانیم!؟ بیل گیتس در همان دسته‌یِ ٥% بهره‌کشان جای میگیرد که روی
هم بیش از ٩٠% بنمایه‌ها و سرمایه‌ها را در دست دارند — و ٥٠% نمایندگان دولت آمریکا هم در همین
گروه میباشند — و روشنه, در میان خود این ٥% هم باز یکی مانند بیل گیتس در نوک هرم جای میگیرد.

پس میبینید به سخن خنده‌دار خود اتان, از آنجاییکه در آمریکا هم چون مانند ایران
بیشتر سرمایه در دست دولت‌مردان هست, پس سرمایه‌داری نیست!!






همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, پس [b]برخی ناچار بهره‌ده و رنجبَر خواهند بود و برخی مفت‌خور و تن‌پرور.


ما هم گفتیم چرند است و نمونه هم تا دلتان بخواهد هست !!!


خب بیخود گفتید, روشنه همه‌ نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, اگر همه سرمایه‌دار باشند پس چه کسی کارها را بکند؟ :e057:





بیخود انگ سفسطه نزنید !!! شما یک ادعایی دارید که زیرش هم مانده اید !!!!!
بفرمایید راه حل عملی و شدنی نشان دهید !! شعار دادن را که هر ننه من قمری بلد است .


هم کاستی را نشان دادیم, هم راه و روش را و هتّا خودتان هم پذیرفتید که راهکار
ما شدنی (در جُستار «همبود کاررَها») است, ولی بجایش به هواداری مشتی مفتخور بهره‌کش روی
آوردید و به بودن ایدز و چنگار رای دادید تا باشد که بیل گیتس و همچو او "آسوده‌تر" در این جهان بزیوند و بهره‌کشند!










در ایران کمونیستی اسلامی بله به فرقون میبندند ! ولی در آمریکای لیبرالِ سرمایه داری یا اصلن همین آلمان نه خیر !

برده (مخالف نظام که زندانی شده) زنجیر شده به فرقون شوروی خدابیامرز !

بهره‌دهِ فرقون[٦] کش در آلمان ...


برده (مخالف نظام که زندانی شده) زنجیر شده به فرقون شوروی خدابیامرز !


انگار ناچار و کم کم خود اتان هم دارید میگیرید که همین امروز هم سرمایه‌دار با گذاشتن سرمایه‌ کارگر را دارد به فرقون
میبندد, همانجوریکه کارفرما با گذاشتن سرمایه کارمند را به میز میبندد و اینکه همه‌یِ اینها چرا بهره‌کشی میباشند.

در همه‌یِ اینها هم نشان دادیم کسیکه نخواهد بهره‌دهد ناچار از گرسنگی و مرگ است,
که شما این دسته‌یِ آزادی‌خواه و وارسته را هم گاگول و شایسته‌یِ مرگ خواندید:



آدم گاگول امروزه از گشنگی میمیرد !!!!





پارسیگر

sonixax
11-21-2013, 10:55 PM
بیجاست، سخن بر سر این نیست که کاراکتر تاریخی رابین هود بوده یا نه،
بر سر این است که خودِ کاری که رابین هود در داستان انجام داده، در نگر
مردم دزدی نیست، چون در آن دادگری دیده میشود. سفسته ی شما این
است که چون نمیتوانید گوهر سخن ما را بشکنید، به اینکه رابین هودی
بوده یا نه پرداخته اید، یا خود را به همان کوچه ی علی راست! زده اید!

ماستمالی هم حدی دارد جانم !
شماها مدعی شده بودید که رابین هود از بهره کشان میگرفت میداد به بقیه کسی هم نابود نشد !!!!
واقعن چرندی سخن خودتون رو متوجه نیستید یا باز مثل قضیه نیوفتادن حتا یک بمب در آمریکا روی آورده اید به دروغگویی و فریبکاری ؟
این طور باشد ما هم میرویم از اژدها سخن میگوییم بعد هم با وقاحت تمام مدعی میشویم که سخن بر سر بودن یا نبود اژدها نیست بر سر این است که فلان و بهمان و پشمدان !!!!



اینکه سخن خودتان هست؟ خوب ما هم داریم میگوییم در آمریکا سرمایه در دست
کسانی است که دست بر قضا؟ همگی در همان دولت هستند, پس چه, سرمایه‌داری نیست؟

این ادعای شماست و باید نشان دهید !!!
بیل گیست طبق گفته شما بیشتر از 80% کل جامعه آمریکا ثروت دارد ! آیا بیل گیتس دولتیست ؟



روشنه زمانیکه همه‌یِ سرمایه (سرمایه ≠ پول) در دست نماینده‌یِ مردم (دولت)
باشد و بهره‌یِ آن هم به مردم بازگردد, ما سامانه‌یِ[١] کمونیستی خواهیم داشت.

روشن است که زمانی که همه سرمایه در دست دولت باشد ما نظام کمونیستی داریم که همیشه به فساد و تجاوز و کشتار و سرکوب منجر شده و حتا یک نمونه ی درست هم نه در طول تاریخ و نه در عرضش وجود ندارد و شما و باقی مدافعین گندابی به نام کمونیسم در نشان دادن یک نظام آدم حسابی کمونیستی وا مانده اید .



افمارش[٢] پایه‌ای هم باید به شما بیاموزانیم!؟ بیل گیتس در همان دسته‌یِ ٥% بهره‌کشان جای میگیرد که روی
هم بیش از ٩٠% بنمایه‌ها[٣] و سرمایه‌ها را در دست دارند — و ٥٠% نمایندگان دولت آمریکا هم در همین
گروه میباشند — و روشنه, در میان خود این ٥% هم باز یکی مانند بیل گیتس در نوک هرم جای میگیرد.

پس میبینید به سخن خنده‌دار خود اتان, از آنجاییکه در آمریکا هم چون مانند ایران
بیشتر سرمایه در دست دولت‌مردان هست, پس سرمایه‌داری نیست!!

پس ادعای اینکه سرمایه در آمریکا در دست دولت است چرند است !!!! خلاص .
نیازی نیست برای برنده شدن در بحث هر مهملی را بازگو کنید که بعدش سر ماست مالی کردنش این چنین به تته پته بیوفتید !!!!



خب بیخود گفتید, روشنه همه‌ نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, اگر همه سرمایه‌دار باشند پس چه کسی کارها را بکند؟

روشنه که هر کسی که بیشتر از نخود فرنگی هوش داشته باشد میتواند در حدی که از گشنگی نمیرد سرمایه درست کند و سرمایه دار شود !!!! دلیل اینکه درکش برای شما ثقیله اینه که همه رو یا عمله میبینید یا کارفرما !!! و از کسانی که از فسیل تاریخ مصرف گذشته ای چون مارکس آویزان شده اند چنین بینشی عجیب و بعید نیست .
بقال سر کوچه که جنس میفروشد هم به نوعی سرمایه دار است (خرده سرمایه دار) . همچنین پیشتر کسرا مثالی آورده از تولیدی های دسته جمعی که سهامداران و کارگران یکی هستند و میبینیم که باز ادعای شما پوچ میشود میرود رد کارش .



هم کاستی را نشان دادیم, هم راه و روش را و هتّا خودتان هم پذیرفتید که راهکار
ما شدنی (در جُستار «همبود[٤] کاررَها») است, ولی بجایش به هواداری مشتی مفتخور بهره‌کش روی
آوردید و به بودن ایدز و چنگار[٥] رای دادید تا باشد که بیل گیتس و همچو او "آسوده‌تر" در این جهان بزیوند[٦] و بهره‌کشند!

من خاطر ندارم جایی گفته باشم شدنیست !!!! گفتم که بله ایده ی زیباییست ولی اکنون شدنی نیست .
در ضمن ما بسیار درست تر و اخلاقی تر میدانیم که طرف سرمایه دار را بگیریم تا مشتی دزد و مغول که به جز دزدیدن مال و اموال دیگران چیزی در سر نمیپرورانند !!!
شمایی که ادعا میکنید سرمایه را باید از دست سرمایه دار درآورد خودتان باید در اول صف بایستید و سرمایه تان را با بقیه سهیم شوید - در اینجه سرمایه شما چیست ؟ احتمالن دانشی که دارید . پس مهر ورزیده بروید در صلیب سرخی جایی داوطلب شوید و آن را با دیگران سهیم شوید و آمازوش رایگانش را برای آنهایی که علاقمند هستند فراهم کنید !!!
منتها از نظر شما مرگ خوبه ولی برای همسایه :))



انگار[٨] ناچار و کم کم خود اتان هم دارید میگیرید که همین امروز هم سرمایه‌دار با گذاشتن سرمایه‌ کارگر را دارد به فرقون
میبندد, همانجوریکه کارفرما با گذاشتن سرمایه کارمند را به میز میبندد و اینکه همه‌یِ اینها چرا بهره‌کشی میباشند.

در همه‌یِ اینها هم نشان دادیم کسیکه نخواهد بهره‌دهد ناچار از گرسنگی و مرگ است,
که شما این دسته‌یِ آزادی‌خواه و وارسته را هم گاگول و شایسته‌یِ[٩] مرگ خواندید:

آدمِ گاگولِ کون گشاد که تنها هدفش خوردن از ماحصل دسترنج دیگران است همان بهتر که بمیرد !
همچنین ما نشان دادیم که در کشوری کمونیستی بود که به راستی کارگر را به فرقون بسته بودند نه سرمایه داری .
2x2=4 :e405:

kourosh_bikhoda
11-23-2013, 04:08 PM
یکی از سفسطه های رایج برخی سوسیالیست/کمونیست ها اینه که کمونیسم روسیه تزاری رو از یک کشور واپسمانده به یک کشور پیشرفته در حوزه هوافضا تبدیل کرد. جالبه که چطور یک کشور واپسمانده در طول مدت حکومت تزارها یکی از بزرگترین استعمارهای دنیا بوده و به خصوص ایران عزیز ازش ضربه های سختی خورده.

در Imperial Russian Air Service - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Imperial_Russian_Air_Service) میتونید بخونید که صنایع هوافضای سلطنتی روسیه تزاری از دهه های 1880 کم کم متولد شد و در سال 1904 نخستین انستیتوی آیرودینامیک دنیا در نزدیکی مسکو بوجود آمد. برخی از پیشرفت های روسیه تزاری رو در زیر لیست میکنم:

روس ها در سال های 1913 و 1914 نخستین هواپیماهای موتوری خودشون رو تولید کردند.

در اوایل جنگ جهانی اول، روسیه دومین نیروی هوایی بعد از فرانسه رو داشت.

نیروی دریایی سلطنتی روسیه نیز از قرن 17 فعال بوده. یکی از معروف ترین کشت های جنگی این نیرو در دهه 1880 ساخته شد.

2998

یا کشتی جنگی ناوارین که تنها یک دستگاه ازش ساخته شد.

2999

یا این کشتی بادبانی ساخته 1835 که دارای 44 مسلسل بود.

3000

نارنجک های دستی که در سالهای 1900 تا 1910 در روسیه تولید شدند

30013002


تلفنگ دورزن روسی مدل 1891.

3003


تانک تزار یک ایده ی اولیه بود که به دلیل مشکلاتش به تولید نرسید. تزار یک تانک سنگین و غول پیگر سه چرخه بود.

3004

شاید اسم کیریپانوزها رو شنیده باشید (به خصوص اگر در مهندسی مکانیک تحصیل کرده باشید). این پدر و پسر مخترع لوکوموتیو بخار در روسیه بودند و نخستین نمونه این رو در دهه 1830 ساختند. تا سال 1905 روسیه دارای 31600 مایل خط راه آهن بود.

مزدك بامداد
11-25-2013, 10:11 AM
یکی از سفسطه های رایج برخی سوسیالیست/کمونیست ها اینه که کمونیسم روسیه تزاری رو از یک کشور واپسمانده به یک کشور پیشرفته در حوزه هوافضا تبدیل کرد. جالبه که چطور یک کشور واپسمانده در طول مدت حکومت تزارها یکی از بزرگترین استعمارهای دنیا بوده و به خصوص ایران عزیز ازش ضربه های سختی خورده.

در Imperial Russian Air Service - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Imperial_Russian_Air_Service) میتونید بخونید که صنایع هوافضای سلطنتی روسیه تزاری از دهه های 1880 کم کم متولد شد و در سال 1904 نخستین انستیتوی آیرودینامیک دنیا در نزدیکی مسکو بوجود آمد. برخی از پیشرفت های روسیه تزاری رو در زیر لیست میکنم:

روس ها در سال های 1913 و 1914 نخستین هواپیماهای موتوری خودشون رو تولید کردند.

در اوایل جنگ جهانی اول، روسیه دومین نیروی هوایی بعد از فرانسه رو داشت.

نیروی دریایی سلطنتی روسیه نیز از قرن 17 فعال بوده. یکی از معروف ترین کشت های جنگی این نیرو در دهه 1880 ساخته شد.

....


تانک تزار یک ایده ی اولیه بود که به دلیل مشکلاتش به تولید نرسید. تزار یک تانک سنگین و غول پیگر سه چرخه بود.

3004

شاید اسم کیریپانوزها رو شنیده باشید (به خصوص اگر در مهندسی مکانیک تحصیل کرده باشید). این پدر و پسر مخترع لوکوموتیو بخار در روسیه بودند و نخستین نمونه این رو در دهه 1830 ساختند. تا سال 1905 روسیه دارای 31600 مایل خط راه آهن بود.

بیجاست، کشور روس در سنجش با دیگر کشور های مهند اروپا، ناتوان بوده
ولی روشن است که از پس ایران قاجاری بر می امده. شکست روس از ژاپن
نشان داد که روس ها چه اندازه (در سنجش با همپایه های خود) واپس مانده
میباشند. برای دریافت بهتر: ما میگوییم کشور جمهوری اسلامی واپس مانده
است و هیچکس هم به ما خورده نمیگیرد که نه، جمهوری اسلامی که از افغانستان
و بورکینا فاسو پیشرفته تر است ! موشک شهاب ساخته ! بوزینه فرستاده به کیهان ...
در جایی میگویید که روس چند هزار مایل راه آهن داشت ولی نمیگویید که "در سنجش"
با فراخی روس، این مایلاژ بالایی نبوده و برای نمونه در همان زمان، آلمان نزدیک
۶۰۰۰۰ کیلومتر راه آهن داشته*، با اینکه فراخی اش تنها برخ کوچکی از امپراتوری
پهناور روسیه تزاری بوده است.
پس این سفسته تان هم کارگر نشد !


*
3008
پارسیگر

Theodor Herzl
11-25-2013, 02:52 PM
3011

undead_knight
11-26-2013, 06:02 AM
3011
خب ادیسون رو هم پیشش میزاشتی در حقش جفا نشه:))
اصولا عدم علاقه بعضی چپ ها به هنرمندان،فوتبالیست ها و کلا افرادی که شهرتشون پولدارشون میکنه خیلی جالبه(البته بعضیاشون با نوابغ علمی پولدار! هم باز مشکل دارند).یعنی عملا هم استعداد اونها رو به رسمیت نمیشناسند و هم علاقه طرفدارانشون به اونها رو(که دلیل اصلی شهرت و سرمایشونه)رو تحقیر میکنند:))

kourosh_bikhoda
11-26-2013, 07:35 AM
کشور روس در سنجش[١] با دیگر کشور های مهند[٢] اروپا، ناتوان بوده
عجب. خب بعد از کمونیسم هم همچنان همینطور بوده تا الان. کشور روسیه همونطور که قبلن هم بارها گفتم "همیشه" در سنجش با کشورهای مهند ناتوان بوده :e404:
پس بهتره این بحث رو اصلن وارد موضوع نکنیم که یه وقتی سفسطه نشه از سوی شما.


پس این سفسته تان هم کارگر نشد !

مزدك بامداد
11-26-2013, 02:19 PM
عجب. خب بعد از کمونیسم هم همچنان همینطور بوده تا الان. کشور روسیه همونطور که قبلن هم بارها گفتم "همیشه" در سنجش با کشورهای مهند ناتوان بوده :e404:
پس بهتره این بحث رو اصلن وارد موضوع نکنیم که یه وقتی سفسطه نشه از سوی شما.
اینهم بیجاست. شوروی پس از واژگشت، دومین اَبَرکشور جهان بود و تنها
از آمریکا، که میلیونها برده را چلانده بود و هرگز هم جنگی با کشور دیگر در خاکش
انجام نشده بود و ... اندکی پس تر بود. پیش از آن واژگشت و در زمان تزار،
دورای واپسماندگی روسیه بارها بیشتر از کشور های مهند اروپا و آمریکا بود.
پس انیجا باز سفسته تان " یکسانی در نایش" بود:
ملا نصرالدین میگفت که زور من به اندازه ی جوانی ام هست!
گفتند چگونه؟
گفت در جوانی یک سنگ بزرگی جلوی خانه مان بود که نمی توانستم
بلند ش کنم، امروز هم نمی توانم، پس زور من همان است که جوانی بوده !

پارسیگر

Mehrbod
11-26-2013, 03:41 PM
ماستمالی هم حدی دارد جانم !
شماها مدعی شده بودید که رابین هود از بهره کشان میگرفت میداد به بقیه کسی هم نابود نشد !!!!
واقعن چرندی سخن خودتون رو متوجه نیستید یا باز مثل قضیه نیوفتادن حتا یک بمب در آمریکا روی آورده اید به دروغگویی و فریبکاری ؟
این طور باشد ما هم میرویم از اژدها سخن میگوییم بعد هم با وقاحت تمام مدعی میشویم که سخن بر سر بودن یا نبود اژدها نیست بر سر این است که فلان و بهمان و پشمدان !!!!


بکوشید خواننده را کودن نگیرید, در همان آرتامان هم گفتیم رابین‌هودی (نه رابین‌هوده {the Robin Hood})
از پولدار بهره‌کش میدزدد به بهره‌دِهِ ناتوان میدهد, "دزد" به چم سرشتین آن نیست: Robin Hood - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Robin_Hood)

دگرسانی میان استوره, آرتامان و تاریخ را فرابگیرید.





این ادعای شماست و باید نشان دهید !!!
بیل گیست طبق گفته شما بیشتر از 80% کل جامعه آمریکا ثروت دارد ! آیا بیل گیتس دولتیست ؟


شما که این اندازه 2x2=4 میکنید, براستی از پس افمارش هم برمیایید یا نه؟

برای آنکه کمی از این خشک‌اندیشی دربیایید, بیانگارید ١٠٠ تن زیر با درآمد‌هایِ نامبرده را داریم:


١- ١٠٠٠ میلیون
٢- ٧٠٠ میلیون
٣- ٥٠ میلیون
٤- ٥٠ میلیون
٥- ٥٠ میلیون
٦- ١ میلیون
٧- ١ میلیون
...
١٠٠- ١ میلیون


اکنون,


٩٥% مردم رویهم چه درآمدی دارند؟ ٩٥ میلیون.
پولدارترین چه درآمدی دارد؟ ١٠٠٠ میلیون.
بیشتر سرمایه در دست چند درسد مردم است؟ ٥% مردم.
...



بدبختانه این لغزش‌هایِ کودکانه را تنها شما نمیکنید, با این همه باز بکوشید دریابید که پراکندگیِ سرمایه gaussian (http://en.wikipedia.org/wiki/Normal_distribution) نیست.

The Bell Curve, That Great Intellectual Fraud: 3012







روشن است که زمانی که همه سرمایه در دست دولت باشد ما نظام کمونیستی داریم که همیشه به فساد و تجاوز و کشتار و سرکوب منجر شده و حتا یک نمونه ی درست هم نه در طول تاریخ و نه در عرضش وجود ندارد و شما و باقی مدافعین گندابی به نام کمونیسم در نشان دادن یک نظام آدم حسابی کمونیستی وا مانده اید .
...
پس ادعای اینکه سرمایه در آمریکا در دست دولت است چرند است !!!! خلاص .
نیازی نیست برای برنده شدن در بحث هر مهملی را بازگو کنید که بعدش سر ماست مالی کردنش این چنین به تته پته بیوفتید !!!!


نه تنها چیزیکه بروشنی چرند است, دانش شما از افمارش است! (:

ولی از هوده نگذریم, بامزه‌ترین سخنتی که در این جُستار تاکنون شنیده بودیم از شما بود:


بیشتر سرمایه اگر در دست دولت‌مردان باشد, پس سامانه سرمایه‌داری نیست —> آمریکا هم سرمایه‌داری نیست!








خب بیخود گفتید, روشنه همه‌ نمیتوانند سرمایه‌دار باشند,...


روشنه که هر کسی که بیشتر از نخود فرنگی هوش داشته باشد میتواند در حدی که از گشنگی نمیرد سرمایه درست کند و سرمایه دار شود !!!! دلیل اینکه درکش برای شما ثقیله اینه که همه رو یا عمله میبینید یا کارفرما !!! و از کسانی که از فسیل تاریخ مصرف گذشته ای چون مارکس آویزان شده اند چنین بینشی عجیب و بعید نیست .


بکوشید دریابید, همه‌کس ≠ هرکس





در اینجه سرمایه شما چیست ؟ احتمالن دانشی که دارید . پس مهر ورزیده بروید در صلیب سرخی جایی داوطلب شوید و آن را با دیگران سهیم شوید و آمازوش رایگانش را برای آنهایی که علاقمند هستند فراهم کنید !!!
منتها از نظر شما مرگ خوبه ولی برای همسایه :))


پاسخ این را بارها دادیم,
روشنه زمانیکه سامانه کمونیستی شد من هم سرمایه‌ (و نه پول ام) را میدهم, چرا نباید بدهم, زمانیکه بهره‌یِ آن به خود ام برمیگردد!؟
تا آن زمان ولی من سرمایه‌ام را بدهم نه تنها چیزی نمی‌دگرد, بساکه باید از فردا بروم
پیش یک سرمایه‌دار بهره‌کش شباروز بهره‌دهم و زمان برای ستیز با سرمایه‌داری و سرخاراندن هم نداشته باشم!

هر چند ما که میدانیم چه اندازه بهره‌کشان دوست دارند بیشینگان درگیر و گرفتار همین نان و
آب روز اشان بوده و به این چیزها و نمیدانم کمونیسم و بهره‌‌یِ افزوده و بهره‌کشی هیچ نیاندیشند! :e402:



پارسیگر

sonixax
11-26-2013, 10:12 PM
بکوشید خواننده را کودن نگیرید, در همان آرتامان[١] هم گفتیم رابین‌هودی (نه رابین‌هوده {the Robin Hood})
از پولدار بهره‌کش میدزدد به بهره‌دِهِ ناتوان میدهد, "دزد" به چم[٢] سرشتین[٣] آن نیست: Robin Hood - WiKi

دگرسانی[٤] میان استوره, آرتامان و تاریخ را فرابگیرید.

گویا این مرض دروغگویی به شما هم سرایت کرده !!


همانجور که پولیکه رابین هود هم "میدزدید" گرچه نام دزدی داشت, ولی بسیار خوب و فرامنشانه[٤] بود.

رابین هود هم اموال بهره‌کشان را میگرفت, ولی کسی نابود نشد.

میشه بپرسم کجای اینها شما گفته اید رابین هود وار ؟!
ولی کسی نابود نشد بله ؟ :))



بیشتر سرمایه در دست چند درسد مردم است؟ ٥% مردم.

شما یک ادعای مفتی کرده اید مبنی بر اینکه در آمریکا اکثریت مطلق سرمایه دست دولت است ! باید اثباتش هم بکنید . با این ننه من غریبم بازیها چیزی را ثابت نمیکنید .
باید نشان دهید که : مایکروسافت ، گوگل ، کوکا کولا ، پپسی ، اینتل ، بوئینگ ، اپل ، GMC ، فورد ،AT&T و باقی نظامهای کلان اقتصادی آمریکا دولتی هستند .




نه تنها چیزیکه بروشنی چرند است, دانش شما از افمارش[٥] است! (:

ولی از هوده[٦] نگذریم, بامزه‌ترین سخنتی که در این جُستار تاکنون شنیده بودیم از شما بود:

بیشتر سرمایه اگر در دست دولت‌مردان باشد, پس سامانه[٧] سرمایه‌داری نیست —> آمریکا هم سرمایه‌داری نیست!

باز هم اثبات این مزخرفات به دوش شماست و با حرف در دهان ما گذاشتن هم سخن شما ثابت نمیشود .



بکوشید دریابید, همه‌کس ≠ هرکس

بکوشید در دریابید که منظور از هَر کس هم همه کس نبوده بلکه افرادی بوده که دست کم میزان هوششان به اندازه ی مناسب و سوراخ ماتحتشان انقدری تنگ هست که از گشنگی نمیرند !!!
همچنین هَر کس که قدر نخود فرنگی هوش داشته باشد و کالیبر ماتحت مبارکش بالا نباشد در دنیای امروز از گشنگی نمیمیرد . شما میگویید میمیرد ؟! پس باز بار اثباتش به دوش شماست .



روشنه زمانیکه سامانه[٧] کمونیستی شد من هم سرمایه‌ (و نه پول ام) را میدهم, چرا نباید بدهم, زمانیکه بهره‌یِ آن به خود ام برمیگردد!؟

وعده سر خرمن :))



تا آن زمان ولی من سرمایه‌ام را بدهم نه تنها چیزی نمی‌دگرد[٨], بساکه باید از فردا بروم
پیش یک سرمایه‌دار بهره‌کش شباروز بهره‌دهم و زمان برای ستیز با سرمایه‌داری و سرخاراندن هم نداشته باشم!

پیشتر هم گفته ایم شما که نمیخواهید به سرمایه دار کولی بدهید جمع کنید بروید در یک کشور کمونیستی زندگی کنید ! چرا نمیروید ؟ مزه ی نظام سرمایه داری به مزاج مبارک خوش آمده ؟!



هر چند ما که میدانیم چه اندازه بهره‌کشان دوست دارند بیشینگان[٩] درگیر و گرفتار همین نان و
آب روز اشان بوده و به این چیزها و نمیدانم کمونیسم و بهره‌‌یِ افزوده و بهره‌کشی هیچ نیاندیشند[١٠]!

باز هم که به افسانه و داستان روی آوردید :)))

kourosh_bikhoda
11-27-2013, 01:16 PM
اینهم بیجاست. شوروی پس از واژگشت[١]، دومین اَبَرکشور[٢] جهان بود و تنها
از آمریکا، که میلیونها برده را چلانده بود و هرگز هم جنگی با کشور دیگر در خاکش
انجام نشده بود و ... اندکی پس تر بود.
خیر شوروی در زمان ابرقدرتیش هم یک کشورِ به قول شما "در سنجش با کشورهای مهند، ناتوان" بوده. شوروی از نظر تکنولوژیکی و فناوری همیشه همین وضعیت رو داشته جانم. جنگ دوم جهانی فقط باعث شد در صنایع هوافضا و اتمی پیشرفته تر بشه اونهم به لطف جاسوسی و به خدمت گیری دانشمندان اروپایی و آلمانی.


پس انیجا باز سفسته تان " یکسانی در نایش[٥]" بود:
ملا نصرالدین میگفت که زور من به اندازه ی جوانی ام هست!
گفتند چگونه؟
گفت در جوانی یک سنگ بزرگی جلوی خانه مان بود که نمی توانستم
بلند ش کنم، امروز هم نمی توانم، پس زور من همان است که جوانی بوده !
شما واقعن خسته نمیشید؟

kourosh_bikhoda
11-27-2013, 01:22 PM
https://www.youtube.com/watch?v=4nusV24fFSg

مزدك بامداد
11-27-2013, 06:52 PM
خیر شوروی در زمان ابرقدرتیش هم یک کشورِ به قول شما "در سنجش با کشورهای مهند، ناتوان" بوده. شوروی از نظر تکنولوژیکی و فناوری همیشه همین وضعیت رو داشته جانم. جنگ دوم جهانی فقط باعث شد در صنایع هوافضا و اتمی پیشرفته تر بشه اونهم به لطف جاسوسی و به خدمت گیری دانشمندان اروپایی و آلمانی.
بیجاست، پیشرفت فندی و دانشیک سرانجام در همان زمینه ی ارتشتاری به دید میرسد.
اگر پایه ی ساختاوریک نباشد، با دزدی آگاهی و جاسوی هم نمیتوان چیزی ساخت.
برای آگاهی شما نیت باید گفت که پیش از اینکه جنگ جهانی دوم به پایان برسد، شوروی
راکت های جنگی بنام "کاتیوشا" ساخته بود و فناوری و ساختاوری سنگین آن هم به
تراز بالایی از پیشرفت رسیده. دستاورد ها آنها در زمینه های دیگر دانش، از زیستشناسی
گرفته تا دانش هسته ای نیز هتّا پیش از اینکه جاسوسی بتواند به آنها یاری کند، برجسته بود.
زمان که شوروی ماهواره پرتاب کرد هنوز هیچ کشور باخترزمینی چنین کاری نکرده بود که
شوروی بخواهد از آنها چیزی را جاسوسی نماید و آگاهی ای از انها بدزدد.

پارسیگر

Mehrbod
11-27-2013, 06:58 PM
بکوشید در دریابید که منظور از هَر کس هم همه کس نبوده بلکه افرادی بوده که دست کم میزان هوششان به اندازه ی مناسب و سوراخ ماتحتشان انقدری تنگ هست که از گشنگی نمیرند !!!
همچنین هَر کس که قدر نخود فرنگی هوش داشته باشد و کالیبر ماتحت مبارکش بالا نباشد در دنیای امروز از گشنگی نمیمیرد . شما میگویید میمیرد ؟! پس باز بار اثباتش به دوش شماست .


اینها چه پیوندی به سخن ما که در همبودِ سرمایه‌داری, همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, دارد؟

اگر خودتان هم میپذیرد که همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, تنها هرکسی که باهوش‌تر, خوش‌شانس‌تر (= پاریس هیلتون) و ... باشد میتواند
سرمایه‌دار بوده و دیگران (= بیشینگان) باید برای همین اندک درسد ناچیز کار کنند و بهره‌دهند (فرقون بکشند, آجر بالا بیاندازند, ...), که خوب دیگر سخنی نمیماند!



در دنباله, نخست مینالید:


گویا این مرض دروغگویی به شما هم سرایت کرده !!


هنگامیکه میگویید:


شما یک ادعای مفتی کرده اید مبنی بر اینکه در آمریکا اکثریت مطلق سرمایه دست دولت است ! باید اثباتش هم بکنید . با این ننه من غریبم بازیها چیزی را ثابت نمیکنید .
باید نشان دهید که : مایکروسافت ، گوگل ، کوکا کولا ، پپسی ، اینتل ، بوئینگ ، اپل ، GMC ، فورد ،AT&T و باقی نظامهای کلان اقتصادی آمریکا دولتی هستند .



آنهم جاییکه ما گفته‌ایم:


پس میبینید به سخن خنده‌دار خود اتان, از آنجاییکه در آمریکا هم چون مانند
ایران بیشتر سرمایه در دست دولت‌مردان هست, پس سرمایه‌داری نیست!!


پس یک,


بیشتر سرمایه ≠ اکثریت مطلق سرمایه


دو اینکه در آمریکا میدانیم از روی آمار داده شده, نزدیک ٨٠% همه‌یِ سرمایه‌ها در دست
کمینگانِ ٢٠% بیشتر نیست (که همین را اگر از نزدیک‌تر بنگریم, به ٥% ابر‌سرمایه‌دار میرسیم):


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/71.jpg

بنمایه: Who Rules America: Wealth, Income, and Power (http://www2.ucsc.edu/whorulesamerica/power/wealth.html)

شایان بازگویی است که این انباشتگی سرمایه در چند دهه‌یِ گذشته روندی رو به افزایش هم داشته است.



سرانجام چنانکه پیشتر هم آوردیم, نزدیک ٥٠% نمایندگان دولت (کنگره) در همین رده‌یِ ٥% ابرپولدار جای دارند:

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/72.jpg

در اینجا درسته که کسان پولداری هم آنجا هستند که در دولت نیستند, ولی خوب همین کسان را ما در
ایران هم داریم (شهرام جزایری, بیشمار حاجی بازاری بهره‌کش, ...), نکته این است که اگر همه‌یِ سرمایه را در
دست یک اندک شماری بگیریم (٥% مردم), بیشتر از نیمی از نمایندگان دولت آمریکا در همین دسته‌یِ اندک شمار جای دارند.

در فرجام, یا ایران هم سرمایه‌داری است, یا آمریکا سرمایه‌داری نیست!





میشه بپرسم کجای اینها شما گفته اید رابین هود وار ؟!
ولی کسی نابود نشد بله ؟ :))


اینکه دیگر شما برداشته‌اید سخن ساده‌یِ ما که اگر کسی همچون رابین هود از دزد بدزدد به مردم دزدخورده بدهد "دزد" نیست را به اینکه "شما
اعدا میکنید کسی به نام رابین براستی در انگلستان می‌زیسته؟ ثابت کنید!" دگرگون کرده‌اید هم برای خواننده‌یِ آگاه روشن است چه سفسته‌ای است! :e402:


پارسیگر

sonixax
11-28-2013, 01:06 AM
اینها چه پیوندی به سخن ما که در همبودِ[١] سرمایه‌داری, همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, دارد؟

و سخن پیشین شما چه پیوندی به سخن ما که در جامعه سرمایه داری هَر کسی که قدر نخود فرنگی شعور داشته باشد میتواند در حد و توان شعور و تلاشش سرمایه دست و پا کند دارد ؟!


اگر خودتان هم میپذیرد که همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, تنها هرکسی که باهوش‌تر, خوش‌شانس‌تر (= پاریس هیلتون) و ... باشد میتواند
سرمایه‌دار بوده و دیگران (= بیشینگان[٢]) باید برای همین اندک درسد ناچیز کار کنند و بهره‌دهند (فرقون[٣] بکشند, آجر بالا بیاندازند, ...), که خوب دیگر سخنی نمیماند!

ما گفتیم هَر کسی که قدر نخود فرنگی شعور و هوش داشته باشد و به اندازه ی کافی تلاش کند میتواند سرمایه دار شود !
منتها از دید شما سرمایه دار یعنی بیل گیتس در صورتی که صاحب فلان سوپر مارکت یا کیوسک که شاید کل سرمایه اش از 10 هزار دلار فراتر نرود هم نوعی سرمایه دار است .
به عبارت ساده تر صاحبین مشاغل همان سرمایه داران هستند و دوزاری شما نیوفتاد وفتی من گفتم در غرب میشود با اندکی تلاش و جمع آوری مقداری پول به راحتی سرمایه دار شد و ایجاد شغل کرد و برای کسی هم کار نکرد .
طبیعی است که همه در دنیای سرمایه داری توانایی جمع آوری 10 هزار یورو پول را دارند و این میزان برای راه اندازی یک شغل کافیست . هر چه میزان تلاش و هوش بالاتر باشد میشود سرمایه بیشتری تهیه کرد .
الان افتاد ؟!



دو اینکه در آمریکا میدانیم از روی آمار داده شده, نزدیک ٨٠% همه‌یِ سرمایه‌ها در دست ...

و تمام این زیاده گویی ها چه ربطی داشت به اینکه بیشتر سرمایه در دست دولت است ؟!
در ایران (کمونیستی اسلامی) شما اگر از بدنه حکومت نباشید و در جهت منفعت مستقیم حکومت کار نکنید اصلن نمیتوانید صاحب سرمایه های هنگفت باشید ! در آمریکا هم آیا چنین است !؟
پس به جای تحریف سخن ما و حرف دروغ به ما بستن قدری استدلال کنید جانم .



اینکه دیگر شما برداشته‌اید سخن ساده‌یِ ما که اگر کسی همچون رابین هود از دزد بدزدد به مردم دزدخورده بدهد "دزد" نیست را به اینکه "شما
اعدا میکنید کسی به نام رابین براستی در انگلستان می‌زیسته؟ ثابت کنید!" دگرگون کرده‌اید هم برای خواننده‌یِ آگاه روشن است چه سفسته‌ای است!

شما به روشنی گفته اید که رابین هود از ثروتمند دزدید ! کسی هم بیچاره نشد !!!!
یعنی دارید در مورد یک واقعه صحبت میکنید . کوت نوشته تان هم هست . پس یک کلام قبول کنید که اشتباه کرده اید و سوتی داده اید و انقدر دست و پا نزنید که آخرش میشود همان داستان بمب و آمریکا که از یک بمب رسید به اندازه یک بمب :))

Mehrbod
11-28-2013, 02:04 AM
و سخن پیشین شما چه پیوندی به سخن ما که در جامعه سرمایه داری هَر کسی که قدر نخود فرنگی شعور داشته باشد میتواند در حد و توان شعور و تلاشش سرمایه دست و پا کند دارد ؟!




هرکس ≠ همه‌کس


در جنگل هم هر جانوری که اندازه‌یِ نخود زور داشته باشد میتواند یک جانور کم‌زورتر از خودرا بخورد.
آرمان کمونیسم این است جهان را از این جنگلی هر کس بیشتر زور دارد یا بیشتر باهوش است و .. پس دیگران
را بتواند بهره‌کشیده و بخورد برهاند, اگرنه در گذشته هم برخی بیشتر (سپیدپوستان) بیشتر زور داشتند و سیاه‌پوستان
را به بردگی می‌گرفتند, ولی این هم در گذر چند هزار سال سخت و سیاه کم کم دریافتند شایسته‌یِ هومنی نیست و برچیده شد.

پس داشتن یا نداشتن زور, یا بختِ زورگویی داشتن و نداشتن اینجا موضوع گفتگوی ما
نبوده, بساکه همین جنگل هرکس برای خود بجای همه‌کس برای همگان (= همبازی‌گرایی {اشتراکگذاری}) بود.







ما گفتیم هَر کسی که قدر نخود فرنگی شعور و هوش داشته باشد و به اندازه ی کافی تلاش کند میتواند سرمایه دار شود !
منتها از دید شما سرمایه دار یعنی بیل گیتس در صورتی که صاحب فلان سوپر مارکت یا کیوسک که شاید کل سرمایه اش از 10 هزار دلار فراتر نرود هم نوعی سرمایه دار است .
به عبارت ساده تر صاحبین مشاغل همان سرمایه داران هستند و دوزاری شما نیوفتاد وفتی من گفتم در غرب میشود با اندکی تلاش و جمع آوری مقداری پول به راحتی سرمایه دار شد و ایجاد شغل کرد و برای کسی هم کار نکرد .
طبیعی است که همه در دنیای سرمایه داری توانایی جمع آوری 10 هزار یورو پول را دارند و این میزان برای راه اندازی یک شغل کافیست . هر چه میزان تلاش و هوش بالاتر باشد میشود سرمایه بیشتری تهیه کرد .
الان افتاد ؟!


این هم در دنباله‌یِ سخن بالا میرود. نکته اینجاست شما نمیگیرید که تنها راهِ در دست
در جهان این نیست که زورمند/هوشمند/... از کم‌زور/کم‌هوش بدزدد.
کارکرد سرمایه از ریشه چیست؟ سرمایه چیزی جز یک تَوَند نهانی که
مایه‌یِ کارآفرینی میشود, نیست. این سرمایه هر کجا گذاشته شود, انرژی و کارمایه را به خود میکشد.

در سرمایه‌داری این سرمایه در دست 'مردم' است, ولی در فربود در دست کمینگانی از
مردم (٥ تا ٢٠%) بیشتر نیست که اینها از روی هوش (بیل گیتس) / زور (خامنه‌ای) /
بخت (پاریس هیلتون) / ... آنرا بدست میاورند و پس از بدست آوردن, میتوانند دیگران
را بکارگمارده و از آنها بهره‌کشند, نمونه‌وار روی ساختمانسازی سرمایه‌گذاشته و مردم را به کارگری و فرقون‌کشی و ... ببندند.

در هیچ چهره‌ای از سرمایه‌داری هم شدنی نیست که همه سرمایه‌دار باشند, زیرا سرمایه گفتیم کارآفرینی میکند, ولی
کار آفریده شده بی کارگر که به درد نمیخورد, پس یکی هم باید کار را بیانجامد که این همان بهره‌ده و کارگر خواهد بود.

در کمونیسم از آنجاییکه سرمایه در دست هیچ‌کسی نیست (نه دولت‌مرد, نه مردم) بساکه در دست یک سامانه‌ای به
نام دولت است, این دولت بنمایندگی‌ از مردم (ب.ن. براه رایزن‌گاه‌ها) سرمایه‌گذاشته و کارمی‌آفریند و بهره‌یِ این کارها نیز باز به خود مردم بازمیگردد.

پیشنهاد در اینجا این بود که این کارآفرینی‌ها هر چه بیشتر بر روی خودکارسازی کارخانه باشند, بدین شیوه هر چه کارها آسانتر
و ماشینی‌تر میشوند, کار کارگران (= مردم) کمتر میشود و بجایش زمان آسودگی بیشتری میابند. چنین چیزی را هم در سرمایه‌داری نداریم: در بهمان
کارخانه کارگران ٨ ساعت کار میکنند, اگر با خودکارسازی بخشی از کار نیاز به کار نیم شود, کارگران با دستمزد پیشین همچنان ٨ ساعت کار خواهند نمود.






و تمام این زیاده گویی ها چه ربطی داشت به اینکه بیشتر سرمایه در دست دولت است ؟!
در ایران (کمونیستی اسلامی) شما اگر از بدنه حکومت نباشید و در جهت منفعت مستقیم حکومت کار نکنید اصلن نمیتوانید صاحب سرمایه های هنگفت باشید ! در آمریکا هم آیا چنین است !؟
پس به جای تحریف سخن ما و حرف دروغ به ما بستن قدری استدلال کنید جانم .


در ایران پس این همه حاجی‌ بازاری‌ها و بسازبفروش‌ها و کارخانه‌دار‌ها و ... که میلیارد‌ها سرمایه
دارند پس چه هستند؟ یا شاید برای شما میلیارد‌ها پولی نیست و اینها را پول توجیبی میدانید!؟ :4:

سخن من هم میپذیرم کمی گنگ بود, ولی یکبار دیگر بکوشید بهوشید
, ما یک کشور ١٠٠ تنه با درآمد‌هایِ زیر برای هر کس را داریم:


١- ١٠٠٠ میلیون
٢- ٧٠٠ میلیون
٣- ٥٠٠ میلیون
٤- ٥٠٠ میلیون
٥- ٥٠٠ میلیون
٦- ١٠ میلیون
٧- ١٠ میلیون
...
١٠٠- ١ میلیون


بیانگارید ٣ و ٤ و ٥ از دولت‌مردان هستند, ١ و ٢ بیرون از دولت و بازرگان هستند, پس درسته:


بزرگترین سرمایه‌دارها (بیل گیتس, ...) بازرگان‌هایِ آزاد هستند.


ولی همچنان درسته:


٥% مردم بیشتر از ٩٥% مردم سرمایه دارند.


و نیز:


دولت‌مردان بیشتر از همه‌یِ "مردم" سرمایه‌دارند.


که این واپسین گزاره لغزش من بود, زیرا بیل گیتس و ٢ تن بالای لیست را هم میشود "مردم" انگاشت,
ولی نگرش من از "مردم" اینجا همان «توده‌یِ کارگر» و بیشینگان بود و باید درست‌تر, همان توده (masses (http://en.wikipedia.org/wiki/Commoner)) میگفتم.

دگرسانی در ایران و آمریکا تنها در این است که آمریکا کشور بسیار پهناورتر و چپاولگرتری است, از همینرو شمار این بهره‌کشان
بسیار بسیار بیشتر است و بفراخور, شمار پولدارهای بیرون از دولت (outliers (http://en.wikipedia.org/wiki/Outlier)) هم بسیار بیشتر, ولی این در این فرهود که بیشتر
سرمایه‌ها همچنان در دست کمینگان ٥%‌ای است که دست بر قضا؟ بسیاری اشان (و شاید نه بیشتر اشان) در دولت (سنا + کنگره) هم میباشند, نمیدهد.









شما به روشنی گفته اید که رابین هود از ثروتمند دزدید ! کسی هم بیچاره نشد !!!!
یعنی دارید در مورد یک واقعه صحبت میکنید . کوت نوشته تان هم هست . پس یک کلام قبول کنید که اشتباه کرده اید و سوتی داده اید و انقدر دست و پا نزنید که آخرش میشود همان داستان بمب و آمریکا که از یک بمب رسید به اندازه یک بمب :))

شما را باید بخشود, به این چیزهای خنده‌دار گیر ندهید به چه باید دهید ... :e402:

گزاره‌یِ «رابین هود از دزدان دزدید و کسی هم بیچاره نشد, مگر همان دزدان» هم دارد همانی را میگوید که باید بگوید:


با دزدیدن از دزدان و بخشیدن به مردم دزدخورده, کسی بیچاره نمیشود مگر همان دزدان.


مگر آنکه شما بگویید, کسی بجز همان دزدان بیچاره میشود؟

پارسیگر

sonixax
11-28-2013, 03:59 AM
هرکس ≠ همه‌کس

این سخنان کودکانه را پیشتر هم زده اید ! قدری بزرگ شوید .



آرمان کمونیسم این است جهان را از این جنگلی هر کس بیشتر زور دارد یا بیشتر باهوش است و .. پس دیگران
را بتواند بهره‌کشیده و بخورد برهاند,

کمونیسمی که با کشتار و برپایی قانون جنگل زیست میکند ؟ :)))



اگرنه در گذشته هم برخی بیشتر (سپیدپوستان) بیشتر زور داشتند و سیاه‌پوستان
را به بردگی می‌گرفتند, ولی این هم در گذر چند هزار سال سخت و سیاه کم کم دریافتند شایسته‌یِ[١] هومنی[٢] نیست و برچیده[٣] شد.

نقطه سر خط !
باز رفتید اول نوار !



پس داشتن یا نداشتن زور, یا بختِ زورگویی داشتن و نداشتن اینجا موضوع گفتگوی ما
نبوده, بساکه همین جنگل هرکس برای خود بجای همه‌کس برای همگان (= همبازی‌گرایی {اشتراکگذاری}) بود.

زور ≠ هوش و تلاش :e405:



این هم در دنباله‌یِ سخن بالا میرود. نکته اینجاست شما نمیگیرید که تنها راهِ در دست
در جهان این نیست که زورمند/هوشمند/... از کم‌زور/کم‌هوش بدزدد.

نه خیر اصل داستان این است که شما هر کسی که از شما باهوشتر است را دزد میدانید ! که این نه تنها حس حسادت شما را نشان میدهد و این حس به طور روشن در این بحث دخیل شده بلکه رفته رفته به تنفر هم رسیده که منجر به دروغهایی شده که پیشتر نشانشان دادیم .


کارکرد سرمایه از ریشه چیست؟ سرمایه چیزی جز یک تَوَند[٤] نهانی که
مایه‌یِ کارآفرینی میشود, نیست. این سرمایه هر کجا گذاشته شود, انرژی و کارمایه[٥] را به خود میکشد.

خوب که چه ؟



در سرمایه‌داری این سرمایه در دست 'مردم' است, ولی در فربود[٦] در دست کمینگانی[٧] از
مردم (٥ تا ٢٠%) بیشتر نیست که اینها از روی هوش (بیل گیتس) / زور (خامنه‌ای) /
بخت (پاریس هیلتون) / ... آنرا بدست میاورند و پس از بدست آوردن, میتوانند دیگران
را بکارگمارده و از آنها بهره‌کشند, نمونه‌وار روی ساختمانسازی سرمایه‌گذاشته و مردم را به کارگری و فرقون‌کشی و ... ببندند.

فروش نیروی کار در قبال مزد بهره کشی نیست ! هر وقت این را یاد گرفتید تازه میشود گفت یک چیزی فهمیده اید !
کمونیست ترین کمونیست دنیا هم فروش نیروی کار در قبال مزد را بهره کشی نمیداند مگر آنی که در حال تقیه اسلامی باشد !
این وسط بحث برابری ارزش نیروی کار فروخته شده با مزد گرفته شده پیش می آید که در نظام سرمایه داری نیروی کار به مراتب ارزش و قیمت بیشتری نسبت به هر نظام کمونیستی که وجود داشته و دارد دارد.



در هیچ چهره‌ای از سرمایه‌داری هم شدنی نیست که همه سرمایه‌دار باشند, زیرا سرمایه گفتیم کارآفرینی میکند, ولی
کار آفریده شده بی کارگر که به درد نمیخورد, پس یکی هم باید کار را بیانجامد که این همان بهره‌ده و کارگر خواهد بود.

و ما هم مثالهایی به شما نشان دادیم که سرمایه دار و کارگر هر دو یک نفر هستند ! پس این ادعای شما برای بار چندم کشک میشود میرود رد کارش ! البته این را هم میدانیم که شما هی میزنید اول نوار و باز هم این مهملات را تکرار خواهید کرد :))


در کمونیسم از آنجاییکه سرمایه در دست هیچ‌کسی نیست (نه دولت‌مرد, نه مردم) بساکه در دست یک سامانه‌ای[٨] به
نام دولت است, این دولت بنمایندگی‌ از مردم (ب.ن.[٩] براه رایزن‌گاه‌ها[١٠]) سرمایه‌گذاشته و کارمی‌آفریند و بهره‌یِ این کارها نیز باز به خود مردم بازمیگردد.

و نتیجه این میشود که در سامانه کمونیستی مزدم از گشنگی به همنوع خواری روی میاورند :))
قرار داشتن تمام سرمایه در دست دولت نتیجه میدهد تمرکز قدرت در دست دولت و تمرکز تمام قدرت + تمام سرمایه نتیجه میدهد فساد و دیکتاتوری و شوروی و کره شمالی و آلمان شرقی و ...



پیشنهاد[١١] در اینجا این بود که این کارآفرینی‌ها هر چه بیشتر بر روی خودکارسازی کارخانه باشند, بدین شیوه هر چه کارها آسانتر
و ماشینی‌تر میشوند, کار کارگران (= مردم) کمتر میشود و بجایش زمان آسودگی بیشتری میابند. چنین چیزی را هم در سرمایه‌داری نداریم: در بهمان
کارخانه کارگران ٨ ساعت کار میکنند, اگر با خودکارسازی بخشی از کار نیاز به کار نیم شود, کارگران با دستمزد پیشین همچنان ٨ ساعت کار خواهند نمود.

در جُستاری دیگر پیشنهاد این بود ! نه اینجا . اینجا بحث در باره کمونیسم است - ایدئولوژی که ناکارآمد بودنش سالهای سال است که اثبات شده .
خودکار سازی هم در شرایط فعلی تنها منجر به بیکاری ، فقر ، پایین آمدن قدرت خرید ، ورشکستگی و نهایتن از هم پاشیدن اقتصاد سیستم میشود .
شما برای چیزی که در سر دارید باید یک مدل هم ارایه دهید که :

1 - این خودکار سازی منجر به فقر جامعه نشود .
2 - سیستم خودکار نیاز به نگهداری از طرف انسانها نداشته باشد .
3 - نظام اقتصادی از هم نپاشد و همچنان بالا بودن سطح کیفی محصولات + نو آوری و پیشرفت تکنولوژیک وجود داشته باشد و تضمین شود . (سیستمی که قرار باشد از امروز تا 50 سال آینده یک چیز تولید کند به درد جرز لای دیوار هم نمیخورد)
4 - هوشمندی این سیستم خودکار خودش نشود بلای جان بشریت .
5 - مخارج و هزینه های کارگران بیکار شده از کجا تامین میشود ؟ سود نظامهای هوشمند در صورتی که قدرت خرید نباشد از کجا می آید ؟ مواد اولیه چگونه تهیه میشوند ؟ و ....

اینکه بگوییم راه بیوفتیم برویم خودکار سازی کنیم فقط حرف و ادعای مفت است . شما باید عملی بودن همه اینها را نشان دهید . نه اینکه فقط شعار بدهید .جمهوری اسلامی 30 سال است که شعار میدهد و هیچ پُخی هم نشده .



در ایران پس این همه حاجی‌ بازاری‌ها و بسازبفروش‌ها و کارخانه‌دار‌ها و ... که میلیارد‌ها سرمایه
دارند پس چه هستند؟ یا شاید برای شما میلیارد‌ها پولی نیست و اینها را پول توجیبی میدانید!؟ ...

به اینها میگویند خرده سرمایه دار جانم ! دست کم یک دور همان کتابهای کمونیستی که در دسترس هستند را بخوانید .
پیشتر هم من گفته ام جمهوری اسلامی یک نظام کمونیستی اسلامیست و فرقش با یک نظام کمونیستی محض این است که به خرده سرمایه داران اجازه فعالیت میدهد .
امثال بابک زنجانی هم چون در دور زدن تحریمها کمک حال حکومت هستند اجازه داشتن چنان ثروتی را دارند وگرنه نه خیر اجازه داده نمیشود چون ثروت زیاد قدرت میاورد و جمهوری اسلامی از قدرتمند شدن افراد میترسد .
نهایتن در جمهوری اسلامی شما اگر صدها میلیارد پول هم داشته باشید مجوز PAP برای شما صادر نخواهد شد که بروید ISP یا Datacenter خودتان را داشته باشید و هر کسی که چنین مجوزی برایش صادر شده از هزار تا فیلتر عبور کرده و به شدت وابسته به حکومت است .
در صورتی که در کشور آمریکا ، آلمان ، فرانسه ، سوئد و ... همین فردا هر کسی که پول داشته باشد میتواند برود یک Datacenter یا ISP یا شرکت مخابراتی یا هر تجارت دیگری که دوست دارد را راه بیندازد ، شما آزادید بروید سهام هر جایی که دوست دارید را بخرید و حکومت در روند خرید شما دخالت نمیکند مگر مسایل نظامی آن هم فقط در رابطه با سابقه دارها و مظنونین ، زیرساختهای کشور 100% دولتی نیستند و تمام مسایلی که در ایران غیر ممکن است در جهان سرمایه داری ممکن است - در ایران شما نمیتوانید شرکت مخابرات خصوصی داشته باشید و سپاهی و بچه خامنه ای و ... نباشید ، در ایران شما نمیتوانید بروید سهامدار شرکت نفت شوید ، در ایران شما نمیتوانید خطوط هواپی مهربد باز کنید و سپاهی و بچه خامنه ای و ... نباشید ، در ایران شرکت آب و فاضلاب خصوصی نداریم ! در ایران شرکت اتوبوس رانی (خطوط عمومی) خصوصی نداریم ، در ایران متروی خصوصی نداریم ، در ایران صنایع الکترونیکی نظیر صاایران به شکل خصوصی نداریم ،در ایران شرکت برق خصوصی نداریم ، در ایران شرکت گاز خصوصی نداریم ، در ایران اتوبان و جاده خصوصی نداریم ، ولی همه اینها را در همین آلمان خصوصی اش را داریم . فرقش را فهمیدید ؟! یا باز میخواهید داستان تعریف کنید ؟


گزاره‌یِ «رابین هود از دزدان دزدید و کسی هم بیچاره نشد, مگر همان دزدان» هم دارد همانی را میگوید که باید بگوید:

مگر همان دزدانش از کجا آمد ؟ :))


رابین هود هم اموال بهره‌کشان را میگرفت, ولی کسی نابود نشد.

فکر نمیکنم لازم باشد توضیح دهم که فرد مال باخته هم زیر مجموعه ی "کسی" در جمله شما قرار میگیرد :))

در ضمن شما که انقدر ادعای زبان شناسی و زبان دانیتان میشود باید بدانید که وقتی چنین جمله ای میگویید دارید به یک فعل انجام شده در گذشته توسط شخصی خاص (رابین هود) اشاره میکنید! یعنی واقعه ای که اتفاق افتاده (ادبیات فارسی کلاس اول راهنمایی) .
وقتی واقعه ای در گذشته توسط شخصی صورت گرفته یعنی شخص وجود خارجی داشته ، یعنی شما میگویید رابین هود رفته فلان کار را کرده/نکرده فلان اتفاق هم افتاده/نیوفتاده ، یعنی شما در اینجا بد جوری سوتی داده اید جانم !
و در این بحث تا قبل از اینکه من اشاره کنم شخصیت رابین هود اصلن وجود خارجی نداشته و داستان است یحتمل شما فکر میکردید که رابین هود یک شخصیت تاریخی بوده که امروزه هم ازش یاد میشود! و نوشته شما چیزی غیر از این را نمیرساند .
البته باز جای شکرش باقیست که از هری پاتر یا پرسی جکسون یاد نکردید :))

Reactor
11-28-2013, 10:49 PM
شوروی پس از واژگشت[١]، دومین اَبَرکشور[٢] جهان بود و تنها
از آمریکا، که میلیونها برده را چلانده بود و هرگز هم جنگی با کشور دیگر در خاکش
انجام نشده بود و ... اندکی پس تر بود.

این اَبَر کشور یعنی چه که شما دائم تکرارش میکنید؟

شوروی از ابتدا زور و قدرتش کمتر از قدرت های اروپایی بود. بعد از ظهور آمریکا که هر روز یک پله پایین تر رفت.

شوروی کمونیستی هم فقط یک گُنده ی بی خاصیت بود.

امروزه هم که از نظر اقتصادی در مقایسه با کشورهای سرمایه داری در آفساید است.

باز هم شوروی زمان تزار در کنار قدرت نظامی, یک قدرت اقتصادی هم داشت.

شوروی کمونیستی که به غیر از داشتن بمب اتم, در مقابل غرب عددی نبود.

امروزه هم شوروی فقط و فقط بخاطر داشتن بمب هسته ای است که از سازمان ملل و شورای امنیت شوتش نکرده اند بیرون.

وگرنه بزرگترین منبع قدرت اقتصادی روسیه که نفت و گاز باشد را ایران بیشترش را دارد.

=============

آمریکا هم میلیون ها برده را نچلانیده بود. سنت برده داری از زمان کریستوف کلمب شروع شد.

تا زمان حضور انگلیسی ها و قبل از استقلال آمریکا, سفید پوستان آمریکا هم حقی بیشتر از یک برده نداشتند.

پروسه ی آزادی خواهی در آمریکا, یک فرآیند بوده است.

Reactor
11-28-2013, 11:35 PM
اینها چه پیوندی به سخن ما که در همبودِ[١] سرمایه‌داری, همه نمیتوانند سرمایه‌دار باشند, دارد؟
شما که هنوز گیر این هستید که در سیستم سرمایه داری همه نمیتوانند سرمایه دار شوند؟

وقتی من برای شما یک صفحه توضیح مستدل و مستند نوشتم که میشود, داشتم بادمجان واکس میزدم؟

به گمانم من دارم با دیوار صحبت میکنم, بفرمایید که وقتم رو بیش از این هَدَر ندهم.

باز هم دوباره می آیید و همان حرف های قدیم را تند تند تکرار میکنید؟

شما هم اگر کمتر بخوابید و بجای افتخار کردن به تنبلی و خوابیدن شبانه روزی, هدف مالی داشته باشید و در راستای هدفتان بیشتر فکر و کار مفید کنید, شما هم پولدار میشوید.

وگرنه که بروید همان رباتتان را بسازید تا برایتان بهره کشی! و حمالی کند.

اگر هم فکر کرده اید که با این شعار های کمونیستی کسی ثروتش را دودستی تقدیم شما میکند یا میتوانید دار و دسته ای را دور خودتان جمع کنید که مال و ثروت مردم را بالا بکشید, که بدجوری تَوَهم زده اید.

کسی برای این حرف ها تَره خورد نمیکند.

کمونیست را آمریکا گورش را کند.

در ایران هم اصلا کسی کمونیست نمیداند چیست و اگر هم بداند خوشبختانه دید بسیار بدی به آن دارد.



در ایران هم دیگر مردم اقتصادی شده اند. از آن حماقت ایدئولوژیکی زمان انقلاب و جان و مال فدا کردن و خر حمالی برای هدف ایدئولوژیکی دارند بیرون می آیند.

سرعقل آمده اند و کسی تَره برای کمونیسم و کسشر های از مُد افتاده ی اینچنینی خورد نمیکند.

انتخابات 88 نشان داد که دیگر مردم حتی شعارهای پوپولیستی احمدی نژاد را که بمباران تبلیغاتی و رسانه های یک حکومت پشتش بود و ریشه در انقلاب 57 و اعتقادات دینی مردم داشت را هم قبول نکردند چه برسد به کمونیسم که همیشه در ایران منفور بوده و خواهد ماند.

دوستان را نمیدانم. اما فعالیت من این اواخر به قصد آگاه کردن شما و مزدک بود که گویا دوست دارید همچون کبک سرتان را زیر برف کنید.

شما هم بروید دنبال کار و زندگیتان. این قبری که سرش گریه میکنید جنازه توش نیست.



آن کس که بداند و بداند که بداند***********اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند**********بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند***********لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند***********در جهل مرکب ابدالدهر بماند

Mehrbod
11-29-2013, 12:31 AM
شما که هنوز گیر این هستید که در سیستم سرمایه داری همه نمیتوانند سرمایه دار شوند؟

وقتی من برای شما یک صفحه توضیح مستدل و مستند نوشتم که میشود, داشتم بادمجان واکس میزدم؟

به گمانم من دارم با دیوار صحبت میکنم, بفرمایید که وقتم رو بیش از این هَدَر ندهم.

باز هم دوباره می آیید و همان حرف های قدیم را تند تند تکرار میکنید؟
...


گناه من نیست شما سخن ساده را نمیگیرید و نیاز به تکرار پیش میاید, برای بار چهارم:


همه‌کس ≠ هر‌کس


بکوشید دریابید, اگر ما یک کیکی داشته باشیم و بخواهیم آنرا میان ١٠ تن به بخت‌آزمایی
نهیم, یکی از ‌این ده تن سرانجام این کیک را خواهد خورد, ولی همه آنرا بیگمان نخواهند خورد.
به زبان دیگر, هرکسی میتواند از روی بخت این کیک را بگیرد, ولی همه نمیتوانند بگیرند.

کیک سرمایه‌داری:

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/71.jpg

٢٠ درسد مردم خوشبخت, ≈٨٥ درسد کیک را میگیرند.
...
٢٠ درسد مردم بدبخت, ١ هزارم کیک را میگیرند.



در سرمایه‌داری نیز هرکسی که یک شماری پراسنج و پیش‌نیاز را داشت, میتواند سرمایه‌دار شود و دیگران, این کسانیکه کمتر خوش‌بخت بوده‌اند که مانند پاریس
هیلتون در خانواده‌یِ پولدار زاده شده باشند, یا کمتر باهوش بوده‌اند, یا زور کمتری داشته‌اند و رویهمرفته بیشینگان مردم (٨٠ تا ٩٠%) را گرفته و به گاری و فرقون ببندد و بهره‌بکشد.

سخن ما هم از آغاز جُستار بر این بوده که شما چون هوش (بیل گیتس) / زور (خامنه‌ای) / بخت (پاریس
هیلتون) بیشتری در زندگی داشته‌اید, به شما این سزامندی را نمیدهد که دیگران را به گاری ببندید.

پس با این هوچی‌گری‌ها و شلوغ‌بازی‌ها بجایی نمیرسید :e402:

پارسیگر

Mehrbod
11-29-2013, 05:32 AM
فروش نیروی کار در قبال مزد بهره کشی نیست ! هر وقت این را یاد گرفتید تازه میشود گفت یک چیزی فهمیده اید !

فروش نیروی کار به چه کسی؟ طبیعت که نیروی کار شما را نمیخرد, پس میماند,


سرمایه‌داری که نیروی کار شما را میخرد.


سرمایه‌دار چگونه نیروی کار شما را میخرد؟


به شما پول میدهد.


این پول را سرمایه‌دار از کجا آورده؟


خودتان و دیگران کار میکنید, بخشی از بهره‌یِ کار اتان را سرمایه‌دار به جیب زده و بخشی را بچهره‌یِ دستمزد به شما برمیگرداند!




نمونه‌یِ ساده:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/10.png

چرخه‌یِ بهره‌کشی:
١- سرمایه‌گذار سرمایه اش را در کارخانه میگذارد.
٢- کارگران با کار خود در این کارخانه پیوسته بهره‌یِ افزوده‌ای می‌فرآورند.
٣- سرمایه‌گذار از همان بهره‌یِ افزوده به کارگران دستمزد میدهد.
...


این کار کشیدن از دیگران و بهره‌بردن از دسترنج آنها همان «بهره‌کشی» است.
روشن هم نمودیم و پذیرفتید که همین امروز هم سرمایه‌دار دارد با گذاشتن سرمایه در یک ساختمان‌سازی,
مردم را به ابزار کار میبندد تا برای نمونه برای سودآوریِ وی فرقون بکشند و آجر بالا بیاندازند (هتّا در
آلمان), یا جای دیگر کارفرما با گذاشتن سرمایه, کارمندان را به میز میبندد تا برای وی کار
کنند و همه‌یِ اینها تنها چهره‌هایِ نرم و سختی از فرایندی یکسان به نام «بهره‌کشی» میباشند.

اگرنه اینکه بهره‌ده دربرابر کار خود چیزی هم دریافت میکند پاسخی
نیست, چه که برده هم دربرابر کار خود خوراک و سرپناه دریافت مینموده.





و ما هم مثالهایی به شما نشان دادیم که سرمایه دار و کارگر هر دو یک نفر هستند ! پس این ادعای شما برای بار چندم کشک میشود میرود رد کارش ! البته این را هم میدانیم که شما هی میزنید اول نوار و باز هم این مهملات را تکرار خواهید کرد :))


اینکه کسی یکزمان بهره‌ده و بهره‌کش باشد هم چیز ویژه یا فراهنجاری
نیست که نمونه آورده ‌بوده‌اید و دگرسانی‌ای در گفته‌های ما نمیدهد.



پارسیگر

مزدك بامداد
11-29-2013, 09:10 AM
در ایران هم اصلا کسی کمونیست نمیداند چیست و اگر هم بداند خوشبختانه دید بسیار بدی به آن دارد.
:e105:
در ایران دید بسیار خوبی به "حضرت علی" دارند. که چه بشود؟ علی خوب است و کمونیسم بد است؟
این "فرنود" های خنده دار تان، در کنار ناآُگاهی هامیانه تان ، برای ما مایه ی سرگرمی شده است!

پارسیگر

Reactor
11-29-2013, 12:37 PM
گناه من نیست شما سخن ساده را نمیگیرید و نیاز به تکرار پیش میاید

فقط همین رو میگم که خسته کننده ست بحث با شما:e421:

Reactor
11-29-2013, 12:53 PM
در ایران دید بسیار خوبی به "حضرت علی" دارند. که چه بشود؟ علی خوب است و کمونیسم بد است؟
این "فرنود[١]" های خنده دار تان، در کنار ناآُگاهی هامیانه تان ، برای ما مایه ی سرگرمی شده است!

حالا یکی باید بیاد برای این آقا از اول توضیح بدهد که تایتانیک دختره بوده یا پسره.
باشد من مایه ی سرگرمی شما.
ولی عوض اش بروید قبل از اینکه جایی اظهار فضل اقتصادی کنید و آبروریزی کنید و سوژه شوید, قبلش چهار تا کتاب اقتصادی بخوانید تا آگاهی تان نسبت به چیزی که دائم اصرار دارید درباره اش بالای منبر بروید و سخنرانی کنید کمی زیاد شود.

بنده هم همینجا هستم هر وقت که دلتان گرفت بیایید به من بخندید.

فقط کمی درباره ی چیزی که ازش حرف میزنید سواد داشته باشید.

kourosh_bikhoda
11-29-2013, 09:37 PM
بیجاست، پیشرفت فندی و دانشیک[١] سرانجام در همان زمینه ی ارتشتاری[٢] به دید میرسد.
چیزی که شما ازش اطلاع ندارید اینه که پیشرفت شوروی در هوافضا به دلیل تمرکز دولتی و سیاست های دولت بود که میخواست جلوی غرب خودی نشون بده. و به همین دلیل هم منجر به پیشرفته و فناور بودن و صنعتی بودن کشور نشد. صنایع نظامی و خصوصن هوافضا از صنایع دست بالایی هستند. فناوری از صنایع دست پایینی به راحتی به بالایی ها رسوخ میکنه ولی از بالایی ها به پایینی ها به سختی. به همین خاطره که مثلن آلیاژ تقریبن تمام شاتل ها یا بسیاری از هواپیماهای جنگی سری هست. ولی در عوض در اگر رولزرویس به یک آلیاژ سری در بدنه ی موتور جت یا خودرو برسه، دولت به راحتی با بستن یک قرارداد تولید میتونه از این فناوری بهره مند بشه.

به همین خاطر شوروی با بهره گیری از جاسوسی و اینها تونست بسیاری از دانش ها رو در زمینه اتمی و غیره به دست بیاره. لازمم نیست کشوری مثلن تا الان انسان به مریخ فرستاده باشه تا ایران بخواد اولین کشور فرستنده باشه یا دومین. کافیه ایران به روش هایی، فناوری تولید و پرتاب موشک و اینها رو بدست بیاره. دیگه روی مریخ نشستن لازم نیست قبلن انجام شده باشه. خودِ تئوریش چیزی بوده که دست اینها نبوده.

Reactor
11-29-2013, 10:22 PM
نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد http://www.daftarche.com/images/buttons/viewpost-left.png (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-31.html#post54149)
ملا نصرالدین میگفت که زور من به اندازه ی جوانی ام هست!
گفتند چگونه؟
گفت در جوانی یک سنگ بزرگی جلوی خانه مان بود که نمی توانستم
بلند ش کنم، امروز هم نمی توانم، پس زور من همان است که جوانی بوده !



شما واقعن خسته نمیشید؟

همین الان دیدم =))

sonixax
11-30-2013, 03:15 AM
فروش نیروی کار به چه کسی؟ طبیعت که نیروی کار شما را نمیخرد, پس میماند,

سرمایه‌داری که نیروی کار شما را میخرد.

سرمایه‌دار چگونه نیروی کار شما را میخرد؟

به شما پول میدهد.

این پول را سرمایه‌دار از کجا آورده؟

خودتان و دیگران کار میکنید, بخشی از بهره‌یِ کار اتان را سرمایه‌دار به جیب زده و بخشی را بچهره‌یِ دستمزد به شما برمیگرداند!

باز هم که رفتید سر خط !
سرمایه داری مثل بیل گیتس به تنهایی کاری کرده که میلیونها مهندس و کارگر و ... نتوانسته اند بکنند پس به درستی شایستگی ثروتی که دارد را دارد .
هم چنین شما کاری بکنید به ارزش X تومان بفروشید به من ، من بروم یکی دیگه رو پیدا کنم 2x بهش بفروشم بهره کشی از شما نشده . این مساله ساده رو نمیدونم چرا شما نمیتونید درک کنید .



این کار کشیدن از دیگران و بهره‌بردن از دسترنج آنها همان «بهره‌کشی» است.
روشن هم نمودیم و پذیرفتید که همین امروز هم سرمایه‌دار دارد با گذاشتن سرمایه در یک ساختمان‌سازی,
مردم را به ابزار کار میبندد تا برای نمونه برای سودآوریِ وی فرقون[٢] بکشند و آجر بالا بیاندازند (هتّا در
آلمان), یا جای دیگر کارفرما با گذاشتن سرمایه, کارمندان را به میز میبندد تا برای وی کار
کنند و همه‌یِ اینها تنها چهره‌هایِ نرم و سختی از فرایندی یکسان به نام «بهره‌کشی» میباشند.

اگرنه اینکه بهره‌ده دربرابر کار خود چیزی هم دریافت میکند پاسخی
نیست, چه که برده هم دربرابر کار خود خوراک و سرپناه دریافت مینموده.

در نظامهای کمونیستی همواره میزان مزدی که پرداخت میشود از هر نظام سرمایه داری کمتر است ! پس طبق استدلال خودتان بهره کشی در نظام کمونیستی بیشتر است !!! این نظام که دیگر دفاع ندارد !!!



اینکه کسی یکزمان[٣] بهره‌ده و بهره‌کش باشد هم چیز ویژه یا فراهنجاری
نیست که نمونه آورده ‌بوده‌اید و دگرسانی‌ای[٤] در گفته‌های ما نمیدهد.

نگرفتید ! ما گفتیم صاحب سرمایه و کارگر هر دو یکی باشند (در یک زمان) نه در دو زمان مختلف .
همانی که کسرا گفته . پس سخن شما پوچ است .

مزدك بامداد
11-30-2013, 09:15 AM
در نظامهای کمونیستی همواره میزان مزدی که پرداخت میشود از هر نظام سرمایه داری کمتر است ! پس طبق استدلال خودتان بهره کشی در نظام کمونیستی بیشتر است !!! این نظام که دیگر دفاع ندارد !!!
بیجاست، هنوز درنیافتید که زمانی که دولت کارگری باشد،
این پولهای گردآمده در راه بهزیستی کارگران و پدافند از
آنان بکار بسته میشود. بهره کشی به این میگویند که کسی
کار کند و کس دیگر از کار او چاق و بهروز شود.
بزبان دیگر، خود کارگران بخشی از مزدهایشان را کنار
میگذارند که با ان، راه و دبستان و کارخانه و ماهواره
و ... برای زندگی بهتر خودشان بسازند!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-30-2013, 09:18 AM
چیزی که شما ازش اطلاع ندارید اینه که پیشرفت شوروی در هوافضا به دلیل تمرکز دولتی و سیاست های دولت بود که میخواست جلوی غرب خودی نشون بده. و به همین دلیل هم منجر به پیشرفته و فناور بودن و صنعتی بودن کشور نشد
به هر انگیزه بوده، این پیشرفت را کرد که نشانگر کارآمدی اش بود.
همه ی جهانیان هم میدانند که شوروی یکی از از دو اَبَرکشور جهان بود
و شما هم هرچه خودتان را به دیوار بکوبید، در این فربود چیزی نمیدگرد.

پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-30-2013, 09:09 PM
به هر انگیزه بوده، این پیشرفت را کرد که نشانگر کارآمدی[١] اش بود.
همه ی جهانیان هم میدانند که شوروی یکی از از دو اَبَرکشور[٢] جهان بود
و شما هم هرچه خودتان را به دیوار بکوبید، در این فربود[٣] چیزی نمیدگرد[٤].
اوه اوه. جهانیانو به زحمت نندازید مزدک خان. الان نصفشون خوابن اذیت میشن. من خودم اینجا قبول کرده بودم شوروی یکی از دو ابرقدرت بود. فکر کنم دعوا از اینجا شروع شد:
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 120 (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-120.html#post53930)

شوروی همچنان هم به قول شما در فربود اگرچه ابرقدرت بوده ولی هرگز فناور و پیشرفته نبوده.

مزدك بامداد
11-30-2013, 09:35 PM
شوروی همچنان هم به قول شما در فربود اگرچه ابرقدرت بوده ولی هرگز فناور و پیشرفته نبوده.
اَبَرکشور بودن با فناور نبودن و ماهواره پرتاب کردن و .. نمیخواند!



Theodor Herzl
11-30-2013, 10:54 PM
موشک ، بمب و آدم فضا فرستادن نشانه‌ پیشرفت و ابر قدرتی‌ نیست وقتی‌ مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند. یکی‌ از فامیل‌های نزدیک من از سازمان فداییان اکثریت بود که در دههٔ ۸۰ به شوروی رفته بود ، حتی دستمال توالت هم سهمیه بندی بود به اندازه کافی‌ نداشتند توی خونه‌های سازمانی که روی بتن باید میخوابیدند توی مسکو! عین برده روزی ۱۲ ساعت کار می‌کشیدند ازشون برای همون زمان کاری یک کارگر توی آمریکا ۲۰ برابر حقوق می‌گرفت ، حالا کی‌ اینجا بیشتر بهره کش است؟

Theodor Herzl
11-30-2013, 10:56 PM
این رو چندین بار گفتم سرمایه داری دولتی ۱۰۰۰ برابر از سرمایه داری خصوصی بدتر است ، در آمریکا حداقل شانس این را دارید که شما هم سرمایه دار بشید و حقوق کارگر‌ها نیز ۱۰۰ برابر بهتر از کشور‌های کمونیستی است ، ولی‌ در یک سرمایه داری دولتی فقط کله گنده‌های حزب سود میبرند و بقیه برده هستند! البته هر ۲ سیستم ایده‌آل من نیست ولی‌ پشم آمریکا به شوروی ارزش دارد!

مزدك بامداد
12-01-2013, 02:02 AM
موشک ، بمب و آدم فضا فرستادن نشانه‌ پیشرفت و ابر قدرتی‌ نیست وقتی‌ مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند. یکی‌ از فامیل‌های نزدیک من از سازمان فداییان اکثریت بود که در دههٔ ۸۰ به شوروی رفته بود ، حتی دستمال توالت هم سهمیه بندی بود به اندازه کافی‌ نداشتند توی خونه‌های سازمانی که روی بتن باید میخوابیدند توی مسکو! عین برده روزی ۱۲ ساعت کار می‌کشیدند ازشون برای همون زمان کاری یک کارگر توی آمریکا ۲۰ برابر حقوق می‌گرفت ، حالا کی‌ اینجا بیشتر بهره کش است؟

این رو چندین بار گفتم سرمایه داری دولتی ۱۰۰۰ برابر از سرمایه داری خصوصی بدتر است ، در آمریکا حداقل شانس این را دارید که شما هم سرمایه دار بشید و حقوق کارگر‌ها نیز ۱۰۰ برابر بهتر از کشور‌های کمونیستی است ، ولی‌ در یک سرمایه داری دولتی فقط کله گنده‌های حزب سود میبرند و بقیه برده هستند! البته هر ۲ سیستم ایده‌آل من نیست ولی‌ پشم آمریکا به شوروی ارزش دارد!
بیجاست،گرسنگی در زمان جنگ بوده و نه پس از آن. آمار نشان میدهد که
درآمد سرانه و ایستار زندگی همواره رو به افزایش بوده (تا شوروی بوده)

3022
آمریکا تنها یک کشور سرمایه داری متروپول است و شیره ی همه
جهان را می مکد و میتواند به کارگرش بیشتر پول بدهد (مکزیک هم سرمایه داری است!)
ولی شوروی از کار خود مردمش زنده بود و تازه به مردم گرفتار کشورهای دیگر، مانند
ویتنام، یاری میکرد. کسی هم که کمونیست هست باید از کار کردن رویگردان نباشد.
نمیشود که از سازمان "فداییان" بود وگلایه ی مبله نبودن آپارتمان داشت!!
تازه ، چم بهره کشی را هم نمیدانید: بهره کشی برابر این است که یکی کار کند و
یکی دیگر از دسترنج او بخورد. در کشور کمونستی، چون دولت نماینده ی کارگران
بوده و از شورش کارگران پدید امده، میوه ی کار کارگران برای بهروزی خود
آنان بکار بسته میشود. اگر کشور در سامه ی جنگی ( برای نمونه با همپیشی
جنگ افزاری با امپیالیسم گردن کلفت آمریکا) باشد، باید هم در گسارش دور اندیشی
و مرزمندی باشد ، هتّا اگر کاغذ توالت باشد، چون جنگ با کسی که میخواهد شمارا
به گاری ببندد، هزینه دارد و برای ادمهای تنبل و آسایش جو نیست.


پارسیگر

Theodor Herzl
12-01-2013, 02:12 AM
بیجاست، آمریکا تنها یک کشور سرمایه داری متروپول است و شیره ی همه
جهان را می مکد و میتواند به کارگرش بیشتر پول بدهد (مکزیک هم سرمایه داری است!)مکزیک جنگ مواد مخدر نبود کشور پیشرفته‌ای میشد مثل کانادا و آمریکا ، مسائل دیگر هم همیشه درگیر هست

ولی شوروی از کار خود مردمش زنده بود و تازه به مردم گرفتار کشورهای دیگر، مانند
ویتنام، یاری میکرد. کسی هم که کمونیست هست باید از کار کردن رویگردان نباشد.
نمیشود که از سازمان "فداییان" بود وگلایه ی مبله نبودن آپارتمان داشت!!ببینید گدا بودن و در فقر زندگی‌ کردن افتخار نیستش‌ ، من دوست دارم کارگران در اکثریت ثروت ممکن زندگی‌ کنند ، نه اینکه همگی‌ شریک بدبختی مشترک باشند و درد به صورت مساوی تقسیم بشود!



تازه ، چم[١] بهره کشی را هم نمیدانید: بهره کشی برابر این است که یکی کار کند و
یکی دیگر از دسترنج او بخورد. در کشور کمونستی، چون دولت نماینده ی کارگران
بوده و از شورش کارگران پدید امده، میوه ی کار کارگران برای بهروزی[٢] خود
آنان بکار بسته میشود.دولت به خودی خود به لفظ آخوندی امّ الفساد است! دولت در بهترین حالت یک شر لازم و در بدترین حالت یک دیکتاتوری خون خوار است ، دولتی نمی‌تواند نماینده طبقه کارگر باشد ، کارگر باید خود صاحب کارخانه باشد نه سرمایه دار و دولت که هر ۲ یک پخ هستند!




اگر کشور در سامه[٣] ی جنگی ( برای نمونه با همپیشی[٤]
جنگ افزاری با امپیالیسم گردن کلفت آمریکا) باشد، باید هم در گسارش[٥] دور اندیشی[٦]
و مرزمندی باشد ، هتّا اگر کاغذ توالت باشد، چون جنگ با کسی که میخواهد شمارا
به گاری ببندد، هزینه دارد و برای ادمهای تنبل و آسایش جو نیست.نه اینکه در شوروی مردم به گاری بسته نشده بودند ،یک کمی‌ در دنیای واقعی‌ زندگی‌ کنید مزدک گرامی‌ ، من درک می‌کنم که حس نستالژیک دارید نسبت به شوروی مثل کسانی‌ که حس نستالژیک دارند به زمان شاه ، ولی‌ دنیای واقعی‌ چیز دیگری است ، شما یک مثل واقعی‌ میتوانید بیاورید که شرایط زندگی‌ مردم در شوروی بهتر از آمریکا بوده است؟ یا یک کارخانه که بهره کشی‌ از کارگر در شوروی نمی‌کرده؟

Theodor Herzl
12-01-2013, 03:21 AM
همینطور هم نگویید که نمی‌شود عضو سازمان اکثریت بود و خواستار مبل بود! مثل مسلمان‌ها نباشید که به مسلمان بودن یا در این مورد به سوسیالیست بودن بقیه شک کنید! من هم گریه می‌کنم وقتی‌ اوضاع آمریکا را میبینم ولی‌ بیشتر گریه می‌کنم وقتی‌ میبینم افرادی که در جبهه من و چپ هستند اینگونه در توهم زندگی‌ میکنند و دلشان برای یک سیستم خونخوار مثل شوروی تنگ میشود ، سرمایه داری فاشیسم نوین است ولی‌ منجلابی مثل شوروی جواب آن نیست! باید ما دشمنان سرمایه داری عیب‌های خود را ببینیم و متوجه بشویم که کجا اشتباه کردیم که شوروی شکست خورد و آمریکا زنده ماند!

Mehrbod
12-01-2013, 03:25 AM
دولت به خودی خود به لفظ آخوندی امّ الفساد است! دولت در بهترین حالت یک شر لازم و در بدترین حالت یک دیکتاتوری خون خوار است ، دولتی نمی‌تواند نماینده طبقه کارگر باشد ، کارگر باید خود صاحب کارخانه باشد نه سرمایه دار و دولت که هر ۲ یک پخ هستند!


این هتّا دیگر بوی استدلال هم نمیدهد, تنها شده دستآویزی که هر چه میشود زودی بشنویم "دولت بده, دولت بده".





...شما یک مثل واقعی‌ میتوانید بیاورید که شرایط زندگی‌ مردم در شوروی بهتر از آمریکا بوده است؟ یا یک کارخانه که بهره کشی‌ از کارگر در شوروی نمی‌کرده؟


آمریکا تنها کشور سرمایه‌داری در جهان نیست.
کیفیت زندگی در آمریکا نیز پتانسیل گشوده شده‌یِ سرمایه‌داری نیست, بساکه سامه‌یِ بایسته و نیازین برای فراهم بودگیِ آن, چپاولگری آمریکا از دیگر کشورهاست.

تا زمانیکه شما اینها را نادیده بگیرید و رخکرد‌ها را نیمچه نیمه بپذیرید بی اینکه چهره‌یِ کلی
فرایند را دریافته باشید, درکُنش بجایی نمیرسید بجز تکرار همین ٣ استدلالِ بارها بار پوچ شده‌یِ بالا.


پارسیگر

Mehrbod
12-01-2013, 03:29 AM
متوجه بشویم که کجا اشتباه کردیم که شوروی شکست خورد و آمریکا زنده ماند!

شکست همواره از روی لغزش نیست, به هومن زنده و تندرست هم سنگ بزنید میمیرد, بی اینکه "لغزشی" کرده باشد.

پارسیگر

Theodor Herzl
12-01-2013, 03:54 AM
این هتّا دیگر بوی استدلال هم نمیدهد, تنها شده دستآویزی[١] که هر چه میشود زودی بشنویم "دولت بده, دولت بده".من می‌گویم دولت نمی‌تواند نمیانده طبقه کارگر باشد و وجود دولت خود مایه فساد است ، چه برسد به سرمایه داری دولتی که شما طرفدار آن هستید؟ چگونه سیستمی‌ که هیچ انتخابات آزادی ندارد و با کشتار مخالفین به قدرت رسیده ادعای نمایندگی‌ مردم را بکند؟ بحث من اینجا در مورد فلسفه وجود دولت نیست که خود یک بحث جدی " خانواد‌گی" بین جبهه چپ است ، بحث من این هست که هرچه ما انتقاد به سرمایه داری خصوصی می‌کنیم ، باید ۲۰ برابر آنرا به سرمایه داری دولتی مثل شوروی انجام بدهیم! سرمایه داری و کنترل کردن ابزار تولید به دست سرمایه دار خصوصی بد است ، به دست دولت نیز ۱۰۰ برابر بد تر است!

کیفیت زندگی در آمریکا نیز پتانسیل گشوده شده‌یِ سرمایه‌داری نیست, بساکه سامه‌یِ[٢] بایسته[٣] و نیازین[٤] برای فراهم بودگیِ آن, چپاولگری آمریکا از دیگر کشورهاست.خیر! اگر تولیدات کشور‌های شرق آسیا نیز به داخل خود آمریکا منتقل بشود چیزی در کًل سیستم ایجاد نمیکند فقط تغییر کمی‌ ایجاد می‌کند ، مثلا یک کارگر در چین ۱۶ دلار در روز می‌گیرد یک کارگر در آمریکا ۱۰۰ دلار در روز ، سود کًل ۴۰۰ دلار است ، پس آن تغییر انقلابی نیز ایجاد نمی‌شود که سرمایه داری بهم بریزد اگر همه کارخانه‌های آمریکا در چین به داخل خود آمریکا منتقل شود!

مزدك بامداد
12-01-2013, 11:12 AM
مکزیک جنگ مواد مخدر نبود کشور پیشرفته‌ای میشد
نه، هندوراس و السالوادور و گواتمالا و لیبی و پاکستان و بولیوی و ... هم
سرمایه داری هستند و همه ی اینها سر پی سرمایه داری دچار بدبختی . خود
همین داستان دارو های روانگردان، از همین بهره کشی ها و بالاتر دانستن
سود از هومنی ، پدید امده است


پارسیگر

مزدك بامداد
12-01-2013, 11:22 AM
همینطور هم نگویید که نمی‌شود عضو سازمان اکثریت بود و خواستار مبل بود! مثل مسلمان‌ها نباشید که به مسلمان بودن یا در این مورد به سوسیالیست بودن بقیه شک کنید!
بیجاست، کسی که پای در راه نبرد با سرمایه داری مینهد و خود را "فدایی" هم مینامد، باید
اماده ی هرگونه از جان گذشتگی باشد، چرا که بهره کش هرگز بخشایشی در سزای کمونیستها
نکرده و نخواهد داشت و سرسخت ترین دشمنان سرمایه داران، همانا کمونیست ها میباشند.
من خودم در جاهایی به ناچار به سر برده ام که آپارتمان بتونی ! در برابرش کاخ است.
این یارو باید یک هفته دستکم در غار و کوهستان میخوابید و چیزی جز نان سخت تر از
سنگ بدستش نمیرسید و از چاله های اب باراب آب میخورد تا میدانست که از یک آپارتمان
بتونی که در دسترس ایشان ، که پناهنده ی شوروی بوده، نهاده اند، گله و زاری ننماید.
بیشتر این فداییان( پس از ١۳۵۷) جوانان خانواده های خورده بروژوا بودند که پوشیدن
کت جر خورده و گذاشتن سبیل کمونیستی برایشان گیرا بود و دختر ها هم میپسندیدند و
طبیعطا ً به خورشت بادنجام مامان هم خو گرفته بودند. زمین که روزگار سخت پیش آمد،
بجای اینکه سپاسگزار باشند در شوروی جانشان از مرگ و به دار آویختن گروهی مانند
١۳۶۷ ، رها شده است، از نبود مبلمان و کاغد توالت گله میکنند! نمیدانم چرا آفتابه شان
را به همراه نبرده بودند! گویا اکنون، پناهنده شدن، برابر این شمرده میشود که برویم به
ما خانه ی خوب و ماهیانه ی خوب و خوراک خوب و بهداشت و ،، بدهند، کار هم نکنیم !


پارسیگر

مزدك بامداد
12-01-2013, 11:30 AM
ن می‌گویم دولت نمی‌تواند نمیانده طبقه کارگر باشد و وجود دولت خود مایه فساد است
بیجاست، چه انگیزه ی سرشتین هست که دولتی نتواند کارگری باشد؟
هر دولتی که بهزیستی کارگران را برنامه ی خود نماید، کارگری است.
برای نمونه هتّا دولت کنونی آلمان ، که میخواهد کمترینه ی دستمزد برای
کارگران را (هشت و نیم یورو) قانونی نماید، یک گام در راستای بهزیستی
کارگران برداشته و درسد کارگری بودن آن بالا تر رفته است. در آمریکا،
دولت در نوکری سرمایه داران است و هموند هایش هم بیشتر بانکدار و
سرمایه دارند و چون تا کنون در تاریخ، بیشتر دولت ها، نماینده ی بهره کشان
و سازماندهی ابزار سرکوب آنان بوده اند، چنین انگاری در مغز مردم پدید
آمده است که دولت کارگزار زورگویی و سرکوب است. زمانی که مردم بتوانند
از راه رایزنگاه ها و .. کارهای دولت را بررسی کنند و بیلان آنرا کنترل نمایند،
کشوریان نیز نمیتوانند به راه تباهی و دزدی بروند. برای نمونه باید کشوریانی
را چیزی میدزددند، دادگاهی و پادافره کرد ( مانند چین که هر از چند گاهی،
کسانی را که دزدی کرده بودند و خود را کمونیست هم نامیده بودند، تیرباران
میکرد و اکنون هم زندانی میکند) ...


پارسیگر

مزدك بامداد
12-01-2013, 11:38 AM
خیر! اگر تولیدات کشور‌های شرق آسیا نیز به داخل خود آمریکا منتقل بشود چیزی در کًل سیستم ایجاد نمیکند فقط تغییر کمی‌ ایجاد می‌کند ، مثلا یک کارگر در چین ۱۶ دلار در روز می‌گیرد یک کارگر در آمریکا ۱۰۰ دلار در روز ، سود کًل ۴۰۰ دلار است ، پس آن تغییر انقلابی نیز ایجاد نمی‌شود که سرمایه داری بهم بریزد اگر همه کارخانه‌های آمریکا در چین به داخل خود آمریکا منتقل شود!
:e105:
بیجاست، همین است که میگوییم که سر از سازوکار سرمایه داری و "صدور سرمایه"
که یک ابزار امپریالیستی است، در نمیآورید. این سرمایه ها درست از همین رو به
چین سرازیر شده است که نیروی کار انجا ارزان است ! ارزان برای آمریکایی ها
و دلارشان، چرا که با همان مزد "اندک" در سجنش جهانی، کارگر چینی در خود چین،
دارای توان خرید چند برابر همان اندازه دلار در آمریکاست، چون همه ی کالاهای
دیگر هم با همان مزد "ارزان" ( در سنجش با آمریکا) بدست می ایند. پس اگر همه ی
این کارخانه ها به آمریکا بروند، باید چند ده میلیون چینی را هم به آمریکا برد،
فراورده های کشاورزی چین را هم با کشتی به امریکا برد تا نان این چند ده میلیون
را بدهند و در گزیدمان پسین، پرزیدنت آمریکا هم چینی خواهد شد و بالاتر از همه،
ارزش دلار به همان تراز ارزش پول چین کاهش خواهد یافت ، چرا که برای اینکه مزد
این چند ده میلیون کارگر چینی را با تراز مزد آمریکا بدهند، اسکناس را مانند ریگ
چاپ خواهند کرد که جوری که ١۰۰ دلار برابر همان ١۶ دلاری که گفتید بشود!


پارسیگر

Theodor Herzl
12-01-2013, 01:58 PM
بیجاست، کسی که پای در راه نبرد با سرمایه داری مینهد و خود را "فدایی" هم مینامد، باید
اماده ی هرگونه از جان گذشتگی باشد، چرا که بهره کش هرگز بخشایشی[١] در سزای کمونیستها
نکرده و نخواهد داشت و سرسخت ترین دشمنان سرمایه داران، همانا کمونیست ها میباشند.
من خودم در جاهایی به ناچار به سر برده ام که آپارتمان بتونی ! در برابرش کاخ است.
این یارو باید یک هفته دستکم در غار و کوهستان میخوابید و چیزی جز نان سخت تر از
سنگ بدستش نمیرسید و از چاله های اب باراب آب میخورد تا میدانست که از یک آپارتمان
بتونی که در دسترس ایشان ، که پناهنده ی شوروی بوده، نهاده اند، گله و زاری ننماید.
بیشتر این فداییان( پس از ١۳۵۷) جوانان خانواده های خورده بروژوا بودند که پوشیدن
کت جر خورده و گذاشتن سبیل کمونیستی برایشان گیرا بود و دختر ها هم میپسندیدند و
طبیعطا ً به خورشت بادنجام مامان هم خو گرفته بودند. زمین که روزگار سخت پیش آمد،
بجای اینکه سپاسگزار باشند در شوروی جانشان از مرگ و به دار آویختن گروهی مانند
١۳۶۷ ، رها شده است، از نبود مبلمان و کاغد توالت گله میکنند! نمیدانم چرا آفتابه شان
را به همراه نبرده بودند! گویا اکنون، پناهنده شدن، برابر این شمرده میشود که برویم به
ما خانه ی خوب و ماهیانه ی خوب و خوراک خوب و بهداشت و ،، بدهند، کار هم نکنیم !پس هرکه بگوید بالای چشم دایی یوسف ابرو است برای کس کردن رفته کمونیست شده است و سوسیالیست واقعی‌ نیست؟درجه سوسیالیست بودن یک نفر با تعداد بخیه‌های پارگی ماتحت در راه طبقه کارگر باید سنجیده بشود؟ همان زمان که این جوانان فدایی که به سراب شوروی فرار کرده بودند دوستان خود را می‌دیدند که به هلند ، فرانسه و انگلیس رفته بودند و آنها را با خود مقایسه میکردند ، تازه اوضاع کسانی‌ که به مسکو رفته بودند ۱۰۰ برابر از کسانی‌ که K.G.B به آزربایجان ، تاجیکستان و دیگر جمهوری‌ها میفرستاد بهتر بود!

Theodor Herzl
12-01-2013, 02:02 PM
بیجاست، چه انگیزه ی سرشتین[١] هست که دولتی نتواند کارگری باشد؟
هر دولتی که بهزیستی[٢] کارگران را برنامه ی خود نماید، کارگری است.وجود خود دولت بندی بر آزادی‌های انسان است ، هر چیزی که دولت به شما بدهد را هر زمانی‌ که خواست میتواند پس بگیرد ، دولت به شما بیمه‌ رایگان میدهد ، پس فردا مرگ و زندگی‌ شما دست دولت است! کارگر باید بدون واسطهٔ در کنترل زندگی‌ خود باشد ؛ نه دولت و نه سرمایه دار

sonixax
12-01-2013, 02:18 PM
بیجاست، هنوز درنیافتید که زمانی که دولت کارگری باشد،
این پولهای گردآمده در راه بهزیستی[١] کارگران و پدافند[٢] از
آنان بکار بسته میشود.بهره کشی به این میگویند که کسی
کار کند و کس دیگر از کار او چاق و بهروز شود.
بزبان دیگر، خود کارگران بخشی از مزدهایشان را کنار
میگذارند که با ان، راه و دبستان و کارخانه و ماهواره
و ... برای زندگی بهتر خودشان بسازند!

زرشک !
تایتانیک دختره بود یا پسره ؟
ما داریم میگوییم در نظامهای کمونیستی کارگر به کار وادار میشود و سپس از پولی که از کارش به دست می آید برای سرکوب خودش استفاده میشود و حکومت روز به روز چاق تر و قوی تر میشود و جامعه روز به روز ضعیف تر و در پیتی تر (بر خلاف یک نظام سرمایه داری درست و حسابی که نمونه هایش همین امروز هم وجود دارند و در افسانه ها نباید دنبالشان گشت).
تمام نمونه های کمونیستی تا کنون غیر از این نبوده اند (و باز بر خلاف یک نظام سرمایه داری درست و حسابی که نمونه هایش همین امروز هم وجود دارند و در افسانه ها نباید دنبالشان گشت).

sonixax
12-01-2013, 02:23 PM
نه، هندوراس و السالوادور و گواتمالا و لیبی و پاکستان و بولیوی و ... هم
سرمایه داری هستند و همه ی اینها سر پی سرمایه داری دچار بدبختی . خود
همین داستان دارو های روانگردان، از همین بهره کشی ها و بالاتر دانستن
سود از هومنی[١] ، پدید امده است

باز دست کم یک نمونه (و بسیار بیش از یک نمونه) کشور سرمایه داری درست و حسابی و موفق داریم !
کمونیسم خدا بیامرز که یه دونه هم تحویل نداد :))
البته میدونم الان میخواید باز جُک ابر کشور بودن شوروی رو تکرار کنید و موجبات خنده ما را فراهم :e00e:

Mehrbod
12-01-2013, 05:51 PM
من می‌گویم دولت نمی‌تواند نمیانده طبقه کارگر باشد و وجود دولت خود مایه فساد است ، چه برسد به سرمایه داری دولتی که شما طرفدار آن هستید؟ چگونه سیستمی‌ که هیچ انتخابات آزادی ندارد و با کشتار مخالفین به قدرت رسیده ادعای نمایندگی‌ مردم را بکند؟


انتخابات آزاد در چه چیزی ندارد؟ در مردم‌سالارترینِ سامانه هم کسی نمیتواند و نباید بتواند به بچه‌بازی یا برده‌داری رای دهد,
در سامانه‌یِ کمونیسی هم کسی نمیتواند به باهماد‌هایِ هوادارِ سرمایه‌داری رای بدهد, زیرا اگر این آزادی را بدهیم که
خب بهره‌کش‌ها براهِ آن آزادی مردم در فرقون‌کش نبودن و بهره‌دهِ بهره‌کشان نبودن را میگیرند؟

مرزبندی آزادی در این می‌کوتاهد:


هر کس آزاد است به آنچه میخواهد, تا زمانیکه خواسته و کنش وی آسیب یکراست یا نایکراست فیزیکیِ بزرگی بر دیگران دربرنداشته باشد.


از همینرو چیزی به نام "آزادی در بهره‌کشی از مردم" خود در ستیز با آزادیِ راستین
میباشد, همانجورکه آزادی مردم در کشتن همدیگر, در ستیز با آزادی مردم در زیستن پیش‌میرود.






بحث من اینجا در مورد فلسفه وجود دولت نیست که خود یک بحث جدی " خانواد‌گی" بین جبهه چپ است ، بحث من این هست که هرچه ما انتقاد به سرمایه داری خصوصی می‌کنیم ، باید ۲۰ برابر آنرا به سرمایه داری دولتی مثل شوروی انجام بدهیم! سرمایه داری و کنترل کردن ابزار تولید به دست سرمایه دار خصوصی بد است ، به دست دولت نیز ۱۰۰ برابر بد تر است!


خب این تنها نگرش شماست, از دیدگاه فرنودین روشنه باید کاستی‌ها و درستی‌هایِ هر دو سامانه را با همدیگر دید و
سنجید, ولی اینکه بگوییم شوروی بد است, پس آمریکا خوبْ چیزی بیشتر از سفسته‌یِ "تو هم بدی" نیست, که شما بروشنی دارید میکنید.






خیر! اگر تولیدات کشور‌های شرق آسیا نیز به داخل خود آمریکا منتقل بشود چیزی در کًل سیستم ایجاد نمیکند فقط تغییر کمی‌ ایجاد می‌کند ، مثلا یک کارگر در چین ۱۶ دلار در روز می‌گیرد یک کارگر در آمریکا ۱۰۰ دلار در روز ، سود کًل ۴۰۰ دلار است ، پس آن تغییر انقلابی نیز ایجاد نمی‌شود که سرمایه داری بهم بریزد اگر همه کارخانه‌های آمریکا در چین به داخل خود آمریکا منتقل شود!

سازوکار بهره‌کشی را نگرفته‌اید و همچنان میاندیشید آمریکا نمونه‌یِ یک کشور کامیاب سرمایه‌داری است, جوریکه
اگر دیگر کشورها هم رویکرد را همین امروز در پیش بگیرند, میتوانند پتانسیل نهان و نه چندان بدِ سرمایه‌داری را بگشایند.

این لغزش را سرکار Dariush هم کرده بود و در همین جُستار چندباری پاسخ و اینجا هم چکیده‌یِ آن در پنج بند آمد: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 115 (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-28/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-115.html#post53298)

در نوشته‌یِ بالا پایورانده‌ایم که سامانه‌یِ سرمایه‌داری, سامانه‌‌یِ برد و باخت است, که نیازی براستی برا پایور نمودن هم نمیرفت, چه که بیشترِ سرمایه‌داران خود آنرا مهر تایید میزنند.
یک سامانه‌یِ برد-باخت سامانه‌یِ Zero-sum game - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Zero-sum_game) هم نامیده میشود و جایی است که سود برخی, در گرویِ زیان برخی دیگر است.

در گذشته سرمایه‌داری مرزمند به درون کشورها بود, از همینرو دامنه‌یِ آسیبِ آن نیز به همان کشور مرزمند میشد, امروزه با دهکده‌ شدن جهان و وابستگی و همبستگی بیشتر میان
کشورها, سرمایه‌داری و بهره‌کشی هم جهانی شده و این سودی که در گذشته اندک‌شمار بهره‌کشان آمریکا به زیان پُرشمار بهره‌دهان درون آمریکا میبرند, امروز به زیان بهره‌دهان
بیرون از آمریکا هم میبرند و همین تراز اندک از بهزیستی که برای توده‌یِ آمریکا میبینید, به بهایِ تباهی و پایمال شدن بیشمار هومن زنده‌یِ دیگر بدست میاید و راهی برای پایستن آن هم نیست.

تا زمانیکه شما نگیرید سامانه‌یِ بُرد-باخت چیست, این لغزش که آمریکا یک نمونه‌ از پتانسیلِ باز شده‌یِ نه چندان بدِ سامانه‌یِ سرمایه‌داری هست را, خواهید نمود.


پارسیگر

kourosh_bikhoda
12-01-2013, 07:00 PM
تازه ، چم[٢] بهره کشی را هم نمیدانید: بهره کشی برابر این است که یکی کار کند و
یکی دیگر از دسترنج او بخورد
من یه تعریف بهتر دارم براتون: بهره کشی یعنی به مراتب مزد کمتر از اون چیزی که باید رو به فرد بپردازند.:71:


نه، هندوراس و السالوادور و گواتمالا و لیبی و پاکستان و بولیوی و ... هم
سرمایه داری هستند و همه ی اینها سر پی سرمایه داری دچار بدبختی
تلاش خوبی بود. ولی قبلن هم تذکر دادم که وجه مشترکشون سرمایه داری هست. پس چیزی که باعث فرقشون شده این وجه مشترک نیست. وجوه غیر مشترک هست. باز یه صفحه دیگه که بگذره همینو طوطی وار تکرار کنید. نه؟:35:

کسی که پای در راه نبرد با سرمایه داری مینهد و خود را "فدایی" هم مینامد، باید
اماده ی هرگونه از جان گذشتگی باشد
عرض نکردم شبیه اسلامیون هستید شما.
انقلاب تخمی ترین چیزیه که هم شما هم اسلامیون بهش اعتقاد دارید. انقلاب هم یعنی ترکمال و کشته دادن. در حالیکه شاید مهمترین اصل در مبارزات سیاسی "بقاء فرد" باشه.

مزدك بامداد
12-01-2013, 07:22 PM
من یه تعریف بهتر دارم براتون: بهره کشی یعنی به مراتب مزد کمتر از اون چیزی که باید رو به فرد بپردازند.:71:


تلاش خوبی بود. ولی قبلن هم تذکر دادم که وجه مشترکشون سرمایه داری هست. پس چیزی که باعث فرقشون شده این وجه مشترک نیست. وجوه غیر مشترک هست. باز یه صفحه دیگه که بگذره همینو طوطی وار تکرار کنید. نه؟:35:

عرض نکردم شبیه اسلامیون هستید شما.
انقلاب تخمی ترین چیزیه که هم شما هم اسلامیون بهش اعتقاد دارید. انقلاب هم یعنی ترکمال و کشته دادن. در حالیکه شاید مهمترین اصل در مبارزات سیاسی "بقاء فرد" باشه.
این بدرد خودتان میخورد. زمانی که بخشی از مزد در یک سندوغ همگانی میرود تا
از آن، کارهای همگانی انجام شود ( و نه اینکه پاریس هیلتون با آن بگردد)، نمیتوان
این را بهره کشی نامید و دیگر فرنود های شما هم بر روی این انگاره ی ناروا ساخته شده.
----
کمونیست ها هم از هیچ که پدید نیامده اند، پدید آمدن هر چیزی در این جهان دارای یک
انگیزه است، همچنان که آتش ، گرما و دود پدید میاورد، بهره کشی هم شورش و واژگشت
در پی دارد. آیا هنوز هوش نکرده اید که همه ی گرفتاری های هومنی ، از همین آز و
فزاده خواهی و برتر دانستن سود خودینه، بر بهروزی هومنی و همگانی پدید آمده است؟
بر این پایه هزار بار هم سرمایه داران و بهره کشان و مفت خوران، در سرکوب کارگران
و کمونیست ها و .. کامیاب شوند، بازهم از آنجاییکه سامانه شان خودش پدید آورنده ی
شورش و شورشگران است، سرانجامی جز نابودی بدست ما نخواهند داشت. این را
هتّا کلیسا هم امروزه هوش کرده و پاپ نوین که اکنون فرمانده این دستگاه فریب کهنه کار
است، میگوید که کلیسا باید بهسازی شده و از برج پیلدند* خود پایین آمده در اندیشه ی مردم
ندار و رنجبر بوده و بکوشد که دادگری همبودین بیشتر در میان هومنی روان گردد!
شما که گویا از واپسگرا ترین انجمن های سرمایه داری هم واپسگرا ترید، تا کنون یکبار
هم نفرموده اید که این بیداد گری همبودین هستی دارد و باید از میان برداشته شود، به وارونه،
بارها گفته اید که سختی زندگانی کارگران برای این است که تنبل و کون گشاد و کودن هستند!



پیلدند[piildand]= ivory
پارسیگر

kourosh_bikhoda
12-01-2013, 08:32 PM
بارها گفته اید که سختی زندگانی کارگران برای این است که تنبل و کون گشاد و کودن هستند!
خیر من اینو نگفتم. شما یه ایرادی که دارید اینه که پیشفرض های خودتونو وحی منزل میدونید. ولی من گفتم که کسانیکه به دنبال کمونیسم هستند خواه ناخواه تنبلی و کون گشادی رو بسط میدند. یعنی شما. کاری ندارم انگیزتون به راستی چیه. چه اینکه واقعن هم نمیشه دریافت چی هست.

نکته دیگه اینکه لزومی نداره یک پدیده که در پاسخ به یک نیاز بوجود آمده، حتمن درخور و مناسب باشه. سوسیالیسم کارکردی نداره و منجر به بدبختی و فلاکت میشه. راه حل مناسبی نیست. اینو سوسیال دموکرات ها فهمیدند ولی شما اندر خم کوچه های استالین گرادید. شوربختانه (برای شما) دوران کمونیسم به سر رسیده و دنیا این پدیده رو دیگه جدی نمیدونه. چون چپی ها هم میدونند لازمه پیشرفت و ارزش آفرینی آزادی هست. برای همین در کنار آزاد دانستن حقوق افراد در مالکیت، به دنبال راهکارهایی مثل ایجاد سندیکاها، بنگاه های اقتصادیِ اشتراکی و در کل آموزش کارگران برای درآمد بیشتر هستند.

مزدك بامداد
12-02-2013, 12:03 AM
چون چپی ها هم میدونند لازمه پیشرفت و ارزش آفرینی آزادی هست
بیجاست.
"آزادی" بستن یک هومن به گاری; که پاریس هیلتون خوشگذرانی نماید
هیچ پیوندی با پیشرفت و ارزش آفرینی ! ندارد. شوروی هم بی اینگونه
"آزادی" اَبَرکشور شد، آنهم از یک کشور واپسمانده ی سرفاژ تزاری .

پارسیگر

undead_knight
12-02-2013, 04:45 AM
من نمیدونم مزدک گرامی چرا اینقدر روی این پافشاری میکنند که "دولت کارگری" لزوما به سود کارگران کار میکنه؟!
نام گذاری هیچ ارتباطی با ماهیت واقعی یک چیز نداره،این از دید من بدیهیه.
مسئله بعدی هم که بارها تکرار شده این هست که هرجا جامعه به افرادی به هر دلیلی قدرت یا ثروت بیشتری بده طبقات اجتماعی بوجود میاد،کارگزاران دولتی در همه دولت ها به خاطر قدرتی که نهاد دولت بهشون میده با سایرین تفاوت دارند و امتیازات خاصی دارند،در دولت های دموکراتیک کاپیتالیستی هم با وجود ضعیف بودن نسبی دولت(به خاطر متمرکز نبودن قوا و اینکه بخشی از قدرت هم در دست سرمایه داران غیر دولتیه) و وجود آزادی بیان زیاد و رسانه هایی که حداقل گه گاه بر دولت نظارت دارند و مردمی که به دولت رای میدند و روی اون داوری دارند و اینکه سعی میشه قدرت حداقل به شکل ظاهری جا به جا بشه...باز هم سواستفاده های سیاسی، امنیتی، اقتصادی زیادی رخ میده که نتیجه قدرتی هست که دولت به این افراد داده.

بنابراین نمیشه انتظار داشت یک حکومت به اصطلاح کارگری بسیار قوی(به خاطر تجمع نهادها و یکدست شدن نسبی حاکمیت) به سود کارگرها عمل بکنه،کارگزاران دولت که یک سری روبات یا فرشته نیستند!انسان هایی هستند که قدرت زیاد این دولت قطعا زمینه سواستفاده زیادی براشون به همراه میاره.