ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم



برگ ها : 1 2 3 [4] 5 6 7 8 9

Fiona
10-21-2013, 10:33 PM
چه خبرا؟ خوبی؟
شِرک چطوره؟ بچه ها خوبن؟

ببین چه پیش آمده که من کم سخن باید میاندار شوم...:e409:

Mehrbod
10-21-2013, 10:34 PM
دوستان به مهر این جنگ روانی را تمام کنید...:e032:
آدم از خواندنشان شرمسار میشود...:e403:
چند روزی سپری شود پشیمان میشوید از این گونه تاختی که به هم داشتید...

چشم, دیگر همزمان روی Ouroboros , Dariush و شما! را نمیتوان به زمین انداخت و من از این تیکه‌انداختن‌ها از سویِ خودم تا آینده‌یِ دور کناره‌میگیرم.

Anarchy
10-21-2013, 10:38 PM
از شب های تلخی بود که تو این 3 سال دفترچه تجربه کردم !! دوستان هر کاری میکنید فقط همه پل ها رو پشت سرتون خراب نکنید :e058: ...

Russell
10-21-2013, 10:51 PM
من با خونسردی به شما پروانه[1] میدهم که چهره‌یِ راستین اتان را چه بیشتر نشان دهید, تا هر
کس برای خود دریابد که چگونه با کسانی مانند شما بایستی رفتارید[2] تا در آینده‌یِ دور و فرداهای نیامده, این
دسته بجای رها نمودن سخنگاه و نبردگاه, مانده و به رفتارهای زشت و نکوهش‌هایِ نابجای شما و کسانی همچون شما بپردازند.

رویکرد نامبرده: خونسرد بمانید و بگذارید هر کس چهره‌یِ خودش را رو کند.
من آنها را نوشتم چون اتفاقا میدانستم پایان دهنده‌یِ داستان اسن
میدانستم گمان میکنی تو مرا وادار کرده‌ای اینها را بگویم و بسیار بامزه است فکر میکنی اینها روی من تاثیری دارد !!
همانطور که گفتم چیزی که تغییر کرده جدای این جوک‌هایی ست که در ذهن توست و بسیار خوشحالم از داستان‌های پیش آمده!


در پیکهای کاربر @آلیس که روشن شد حق با من بوده و هر کس که ساز مخالف میزد هم دربرابر اعتراض کاربران ناچار از پیروی شد. اگر
حق با من نبود که انجام نمیشد, پس اینجا هم رفتار فاشیستیک خود شما بود که چون از آلیس دلخور بودید, وی را شایسته‌یِ[3] رسیدگی ندیده بودید, نه من.

باید ببخشائید که من سوی ایشان را چون محق بودند گرفتم, نمیدانستم باید با رفتارهای فاشیستیک و از روی دلخوری سازش کرد (:
منکه نظرم از ابتدا مشخص بود و بعد هوچیگری‌های تو و برخلاف توهماتت اتفاقا خردمندی باقی دوستان و البته نبود تو بود که باعث شد کار سامان یابد.
من همان موقع هم گفتم که نظرم چه بوده ولی در دنیای رفقا گویا وقایع وارونه ثبت میشوند و داستان حذف پستهای کاربر آلیس هم میشود نقشه‌یِ تو برای من !!

Russell
10-21-2013, 11:00 PM
از شب های تلخی بود که تو این 3 سال دفترچه تجربه کردم !! دوستان هر کاری میکنید فقط همه پل ها رو پشت سرتون خراب نکنید ...
کدام پل‌ها را آنارشی جان؟
پلی اگر میبینی بجای مانده بگو تا خرابش کنیم !!

Dariush
10-21-2013, 11:03 PM
خیر, بیماری‌ای که شما فمینیسم میدانید را نیز از روز یکم من با همان پرداختن به فمینیسم (که ایدئولوژی‌ای پراکنده است) نکوهیدم, نه رفتار فمینیست‌ها!
این لغزش نخست شما که مرا بنادرستی در اردوی "ستیز با فمینیستها" گرفته بودید.
می‌شود به من توضیح دهید رفتار فمنیستیِ فمنیست‌ها در چه جایگاهِ قلیل‌تری نسبت به فمنیسم است که از تیغ انتقاد شما دور مانده؟!


من هم نگفتم کمونیسم خوب است
خب پس چه؟ یک بام و دو هوا که نمی‌شود مهربد جان؟ از یک طرف در دفاع از کمونیسم چندین صفحه بنویسید، از طرفی بگویید که کمونیسم را نمی‌گویم خوب است؟


نکته سوم, پرداختن به کمونیسم بود. کمونیسم آموزه‌ای[2] است (بر پادِ فمینیسم) نوشتارمند و سنجیده و آژگاهیک[3], پس گرچه شما در نکوهش فمینیسم (نه فمینیستها) کمی دشواری خواهید داشت, ولی
در کمونیسم هرگز چنین دشواری‌ای نخواهید داشت و اگر میبینیم بجای پرداختن به خود کمونیسم, به رفتار کمونیست‌ها پرداخته‌اند بمانند همیشه, تنها با کژفرنود[4] و فریب روبرو هستیم و هیچ ارزش فرنودین[5] ندارد = 0.


پس از روی اینها, این سخن که "نمود کمونیسم را دیدیم, خوب نبود, پس بد است" میتواند تا یک
اندازه‌یِ اندکی درست باشد (یافتیگ‌وار[11]), ولی به هیچ روی نه میتواند فرنود[12] بسنده و نه فرجامیابی فرنودین به شمار رود.
کمی اندیشه کنید و اینقدر ما را به آنچه توی کتاب نوشته شده ارجاع ندهید. ما به رفتارِ کمونیست‌ها گیر نداده‌ایم، به نمودِ بیرونیِ خودِ کمونیسم پرداخته‌ایم. من از شما پرسیدم که چرا باید چشم را به شکستِ اجرای چندباره‌ی ایده‌های کمونیستی با هزینه‌های بسیار گران‌اش بست و دوباره دچار دلباختگی واعتماد به آن شد اما شما به ازای آن مدام ما را به آنچه که خودمان از بر هستیم ارجاع می‌دهید. شر بودنِ سرمایه‌داری و بهره‌کشی چیزی نیست که برایش لازم باشد به کلاس درس بروم.

انتقاد من از چند وجه به کمونیسم وارد است که شما و دوستانتان پاسخی درخور برایشان نیافته‌اید. اگر شما خود را صاحب شکل دیگری از اندیشه‌ی کمونیسم می‌دانید، برشماست که آن را توضیح دهید وگرنه کسی در مورد ساختارِ سیستم کمونیستی که برپایه‌ی دولتی مرکزی و مقتدر است، اختلافِ نظر ندارد (جز اینکه در تعبیر رویایی کودکانه در موردِ نیک‌سرشتی حکومت برآمده از انقلابِ کارگری و ناتوانیِ ذاتیِ آن برای افتادن در دام اقتدارگرایی داستانسرایی کنند). مدلهای تاریخی برآمده از این اندیشه، چه در انواعِ لنینی، استالینی و تروتسکی‌اش ، چه در شکل‌های اروپای شرقی‌اش، چه از نوعِ آسیای دورش و چه در انواعِ آمریکای جنوبی‌اش، در ذات برپایه‌ی همین تئوری برآمده‌اند و در نهایت دیدیم که چه گندی از آنها درآمد، حال شما می‌فرمائید ما تمامِ آنها را نادیده بگیریم، چرا؟ این شما هستید که باید مشکلِ اقتدار و قدرتِ انحصاریِ غولی چون دولتِ کمونیستی را حل کنید. تضمین و قول و قسم هم کاری برنمی‌آورند، بلکه اینجا ما نیازمند سازوکاری قابلِ اتکا و معتبر برای پذیرشِ تبدیل نشدنِ دولتِ کمونیستی به دستگاهِ سرکوبِ همه‌جانبه هستیم، کاری که لیبرالیسم در عمل تا حدی از پس‌اش برآمده و اگرچه این هم هرگز آرمانِ نهایی من نیست چنانکه هنوز چه در محتوا و چه در شکل با آنچه من می‌خواهم همسنجی‌پذیر نیست، اما کیلومترها با همانِ کمونیستی فاصله دارد.


١. هیچکس نمیتواند بدرستی تاریخ را داوری کند: در هر زمانه‌ای بسته به بیشمار سامه[6] و پراسنج[7], یک رفتاری[8] میتواند درست‌ترین به چشم بیاید: داده‌هایی که من و شما نداریم و هرگز نخواهیم داشت.
این چگونه سخنی‌ست؟ ما نمی‌توانیم گنیجنه‌ای از تجربیاتِ تاریخِ جوامع انسانی را که بسیار هم گران بدست آمده‌اند، به سببِ اینکه تفسیرپذیر هستند، نادیده‌ بگیریم. برمبنای سخنِ شما ما هرگز نمی‌توانیم پیرامونِ هیچ پدیده‌ی تاریخی‌ی قضاوتی داشته یا عبرت بگیریم. همچنین خوشبختانه امروز میزانِ اسناد و مدارک پیرامونِ گندِ بالا آمده از کمونیسمِ عملی چنان است که انکارِ آنها شهامتِ احمدی‌نژادی می‌خواهد!


٢. نمیتوان ستیز و کارشکنی‌هایِ سرمایه‌داران (که سود ایشان در سرکوب و بدنامیِ کمونیسم باشد) را نادیده گرفت: همانجور که فمینیست‌ها میکوشند چهره‌یِ نادرستی از فربود[9] به شما بدهند, همانگونه هم
سرمایه‌داران با هزاران بار بنمایه‌ها[10] و توان بیشتر اینکار را میکنند. به دیگر سخن, شما نمیتوانید به سخن و برداشت و تفسیر سرمایه‌داران آنچنان بهایی بدهید, زیرا تاریخ را کسانیکه پیروز میشوند مینویسند و تاکنون هم نبرد را سرمایه‌داران برده‌اند.
این هم نادرست است چرا که انداختنِ توپ در زمینِ دیگرانی‌ست که نقشی در موردِ آنچه ما بدان نقد وارد می‌کنیم ندارند. بله، سرمایه‌داری در براندازی و جلوگیری از پیشروی کمونیسم نقشی غیرقابل انکار داشت، اما داستانِ سازمان‌های مخوفِ سرکوبِ دولتی که براستی در تاریخ نظیر نداشته‌اند هم از سرمایه‌داری ناشی می‌شوند؟
اینکه تاریخِ را پیروزمندان می‌نویسند، نیز دلیلی بر پاستوریزه کردنِ بازنده‌های شناخته شده نمی‌شود که! و هتا دلیلی برای انکار کاستی‌ها و نادرستی‌های ذاتی‌ خودشان!

Mehrbod
10-21-2013, 11:39 PM
می‌شود به من توضیح دهید رفتار فمنیستیِ فمنیست‌ها در چه جایگاهِ قلیل‌تری نسبت به فمنیسم است که از تیغ انتقاد شما دور مانده؟!


این از فرنودسار میاید,

یعنی شما میتوانید فرنودانه نشان دهید یک آموزه نادرست است, ولی نمیتوانید رفتار پیروان یک آموزه را ببایست برآمده‌یِ همان آموزه ببینید.

برای نمونه, اگر کسی ناخداباور بود ولی آدم میکشت, آیا میتوانیم ناخداباوری را انگیزاننده‌یِ آدمکشی بدانیم؟

اگر نه, پس بهمینسان نمیتوانیم رفتار فمینیست‌ها را به خودی خود برآمده از فمینیسم بدانیم, مگرآنکه پیوند میان ایندو بخوبی نشان داده شود.

در اسلام هم کاری جز این نمیکنیم, نشان میدهیم آیه‌یِ قران (سرچشمه) چه میگوید, سپس پیروان بر پایه‌یِ آن چگونه می‌رفتارند, آنگاه آنرا مینکوهیم.





خب پس چه؟ یک بام و دو هوا که نمی‌شود مهربد جان؟ از یک طرف در دفاع از کمونیسم چندین صفحه بنویسید، از طرفی بگویید که کمونیسم را نمی‌گویم خوب است؟


من کمونیست نیستم (تازه آغازیده ام به خواندن Das Kapital).

هر آینه, تا آن زمان چرا باید اینجا کسی سخن پادکمونیستی شما را بپذیرد, زمانیکه تنها خرد و فرنودِ آن این است که "آزمودیم نشد"؟

چگونه شما میتوانید:


١- زمان کوتاهی که کمونیسم آزموده شده.
٢- ستیز سرمایه‌دارانی که هزاران سال بهره‌کشیده‌اند.
٣- نبود پیوند علّی میان شکست کمونیسم و آموزه‌های آن.
٤- سوگیری گسترده‌یِ تاریخ‌نویسان و گزارشگران که از سرمایه‌داری میایند.
٥- نادیده گرفتن دستآورد‌هایِ شوروی کمونیسم (دم دست‌ترین آن, هواکیهن).
٦- بخت, شانس, ...
٧- ...


همه‌یِ اینها را نادیده بگیرید و تنها به شکست بسنده کنید؟








کمی اندیشه کنید و اینقدر ما را به آنچه توی کتاب نوشته شده ارجاع ندهید. ما به رفتارِ کمونیست‌ها گیر نداده‌ایم، به نمودِ بیرونیِ خودِ کمونیسم پرداخته‌ایم. من از شما پرسیدم که چرا باید چشم را به شکستِ اجرای چندباره‌ی ایده‌های کمونیستی با هزینه‌های بسیار گران‌اش بست و دوباره دچار دلباختگی واعتماد به آن شد اما شما به ازای آن مدام ما را به آنچه که خودمان از بر هستیم ارجاع می‌دهید. شر بودنِ سرمایه‌داری و بهره‌کشی چیزی نیست که برایش لازم باشد به کلاس درس بروم.


خب این نگرش شماست. ولی همینجا کسانی مانند کوروش بیخدا یا iranbanoo میگویند/میگفتند ایجور نبوده و سرمایه‌داری و بهره‌کشی به خودی خود بد نیست.

پس اینجور هم نیست که همگی دربست پذیرفته باشند بهره‌کشی از بیخ بد است.





این چگونه سخنی‌ست؟ ما نمی‌توانیم گنیجنه‌ای از تجربیاتِ تاریخِ جوامع انسانی را که بسیار هم گران بدست آمده‌اند، به سببِ اینکه تفسیرپذیر هستند، نادیده‌ بگیریم. برمبنای سخنِ شما ما هرگز نمی‌توانیم پیرامونِ هیچ پدیده‌ی تاریخی‌ی قضاوتی داشته یا عبرت بگیریم. همچنین خوشبختانه امروز میزانِ اسناد و مدارک پیرامونِ گندِ بالا آمده از کمونیسمِ عملی چنان است که انکارِ آنها شهامتِ احمدی‌نژادی می‌خواهد!


شما میتوانید هر جور دوست دارید تاریخ بخوانید و تفسیر کنید, ولی تا زمانیکه پیوند میان ایدئولوژی و رفتار را ننمایانیده‌اید, کارتان بی ارزش است.

چرا؟ زیرا بسادگی گفتیم میلیونها پراسنج و سامه‌یِ دیگر آنجا هستند که نه من میدانم, نه شما میدانید, نه در کتاب تاریخ آمده و نه تاریخ‌نویس بدان آگاه بوده و همینجور نه‌هایِ بسیار دیگر.

سپس اینکه گفتیم ما اینجا بی ستیز بیرونی که یک ایدئولوژی را نیازموده‌ایم, آنجا سرمایه‌داری همه‌یِ توان اش را گذاشته و میگذارد که کمونیسم پا نگیرد.

برده‌داری همراستای بهره‌کشی هم در همین ١٠٠٠٠ سال پیش بارها بار پا گرفته و هربار در پیِ جنگ و ستیزهای
خونین تا اندازه‌ای برچیده شده است, که واپسین آن همین چند سد سال پیش بود و میتوانیم دیگر آنرا ریشه‌کن شده ببینیم.

اکنون اگر شما پیش از این ریشه‌کنی زاده شده بودید چه میگفتید, میگفتید هربار با
برده‌داری ستیزیده‌اند فرجام نداده, پس نباید با آن ستیزید و کاری آرمانگراینه و بیهوده است؟

اگر شما هم با بهره‌کشی سر ناسازگاری دارید, خوب براستی شایسته‌یِ این نیست که نگاهی هم به آموزه‌هایِ مارکس بیاندازید؟




پارسیگر

Reactor
10-21-2013, 11:49 PM
دوستان صلوات ختم کنید:e05a:
خاطر امام راحلمان را مکدر نفرمایید:e140:
جواب بی بی دو عالم رو میخواهید چه بدهید؟:e00e:
گیریم جواب آنرا دادید. جواب دولوی گیشنیز را چه میدهید؟:e40b:
الهی به حق علی دست کن تو جیب بغلی:e105:

sonixax
10-22-2013, 12:05 AM
اینکه شما و دیگر بهره‌کشان از سر ناچاری به پست‌ترین تراز[2] سفسته‌گری (پرداختن به سخنگو) روی
میاورید و بجای پرداختن به فرنود[3], به آمار آوردن و تفسیر دلخواه تاریخ میپردازید نیز در جای خود یک یافتیگ
استوار است و به ما میگوید آماج[4] تان (agenda) از این سخنان چیز دیگری است, اگر نه به خود سخن میپرداختید نه سخنگوی آن!

آنارشیستها هم بهره کش شدند ؟

sonixax
10-22-2013, 12:27 AM
من حقیقتا امیدوارم دوستان ا گفتگوها و جدلهای اینجا آنقدر جدی نگیرند که بخواهند از هم دلخور شده یا کینه به دل بگیرند.

باور بفرمایید خارج از فاروم من و مهربد همان دوستان قدیمی هستیم ! اختلاف نظر در بحث ها چیز عجیبی نیست . بروید بگردید سر داستام بمب اتمی و بحث من و راسل ببینید چه خبر بوده ولی تمام شده رفته پی کارش هیچکدام هم از هم دلخور نیستیم . بحثی که مدام قربان صدقه هم برویم که بحث نیست !!!
ولی به راستی من نمیدانم چرا دوستان با هم اینطوری میکنند :(

folaani
10-22-2013, 08:13 AM
به احتمال زیاد، بحث بهتر یا بدتر بودن کمونیسم و سرمایه داری نه به نتیجهء تئوریک و نه عملی بقدر کافی روشن و مطمئنی میرسه.
دیگه هیچ کس جرات نمیکنه مثلا به کمونیسم میدان بده.
همینطور کمتر کسی هم سرمایه داری مطلق و بدون بیمه و حقوق کارگران و یکسری خدمات رایگان/دولتی رو درست میدونه.
بنابراین میرسیم به یک نظام بینابین.
یعنی بازار آزاد و مالکیت خصوصی باشه، ولی بیمه درمانی و مالی و یکسری خدمات اجتماعی رایگان و غیره هم باشن. خلاصه به افراد معمولی و ضعیف هم کمک بشه و سرنوشت و کیفیت زندگی اینها فقط به روابط سرمایه سپرده نشه.
اینکه نشد سرمایه دار منابع کرهء زمین و ملتها رو بکشه بیرون فرضا هرکاری هم روش بکنه بالاخره کلی سود واسه خودش بکشه بالا، بعد یکسری افراد دیگه که این کار رو نکردن از این جریان هیچی نصیبشون نشه.
بالاخره این منابع طبیعی مشترک بوده یا نه؟ مال همه بوده یا نه؟
آیا اصلا انسانها حق آزادی در انتخاب روش و مکان زندگی رو داشتن یا نه؟
تمام انسانها یکسری حقوق طبیعی داشتن و دارن و یکسری از اینها رو هم در هر جامعه و نظامی برای منفعت کلی جامعه (شامل خودشون)، نه منفعت یک قشر محدود، واگذار کردن.
بنابراین هر پیشرفت و بهره مندی که هست نباید مطلقا انحصاری باشه.
درحدی باشه که به افراد خلاق و باهمت که زحمت میکشن پاداش داده بشه، ولی بقیهء جامعه هم کاملا محروم نمونن.
مثل اینکه شما زمین داری میدی یکی برات آپارتمان بسازه، دست آخر چند واحد اون ور میداره و چند واحد هم به خودت میده، گرچه شما این وسط زحمتی نکشیدی. البته باید در نظر گرفت که این زمین بین سرمایه دار و تمام افراد جامعه مشترک بوده و مال یک نفر و دو نفر نیست. حتی مال نسلهای آینده هم هست.

من فکر میکنم بیشتر افراد بتونن نهایتا با این دیدگاه متعادل و محتاطانه موافق باشن.

folaani
10-22-2013, 08:15 AM
مگه چه اشکالی داشت که سرمایه داری از کمونیسم هم ایده گرفت و یکسری از ساختارهای اون رو در خودش وارد کرد؟
این نشون میده سرمایه داری بقدر کافی قابلیت انعطاف و تطبیق رو داشته و قادر به دیدن ضعف و نقص خودش بوده.
اما کمونیسم چی؟
کمونیسم براش ممکنه میذاره که بعضی از ایده ها و ساختارهای نظام سرمایه داری رو قبول و پیاده سازی کنه در درون خودش؟ نمونه هاش؟

Ouroboros
10-22-2013, 08:43 AM
مگه چه اشکالی داشت که سرمایه داری از کمونیسم هم ایده گرفت و یکسری از ساختارهای اون رو در خودش وارد کرد؟
این نشون میده سرمایه داری بقدر کافی قابلیت انعطاف و تطبیق رو داشته و قادر به دیدن ضعف و نقص خودش بوده.
اما کمونیسم چی؟
کمونیسم براش ممکنه میذاره که بعضی از ایده ها و ساختارهای نظام سرمایه داری رو قبول و پیاده سازی کنه در درون خودش؟ نمونه هاش؟
البته این حرف درستی نیست، سرمایه‌داری یکسری تضادهای درونی دارد که بطور مداوم آنرا به بحران‌های فصلی می‌اندازد. برای برون‌رفت از این شرایطی به نظر نمی‌رسد که این دستگاه قادر به انعطاف خود باشد، دست بالا می‌تواند دوره‌ی بحران را با دخالت وسیع دولتی و فقیر/نابود شدن میلیونها نفر پشت سر بگذارد تا شاخص سود دوباره مثبت بشود و رشد اقتصادی از نو بالا بگیرد، تا بحران بعدی. برای مثال به دخالت دولت آمریکا در نجات دادن ابرشرکتهای آمریکایی طی بحران اخیر بنگرید که دقیقا چنین مدلی را پیروی می‌کرد. اگر بنا به دخالت دستگاه چاپ اسکناس(دولت)نبود و منطق سرمایه‌داری، یعنی «بکش و کشته بشو» به حکومت ادامه می‌داد، یعنی دولت اجازه می‌داد این ابرشرکتهای چند ده میلیارد دلاری به دلیل اشتباهات محاسباتی خودشان سقوط بکنند، تردیدی نداشته باشید که کل سیستم اقتصادی نیز به همراه آنها به زیر کشیده می‌شد.

مشکل بر سر دشواری نیست، بر سر راه‌حل است.

مزدك بامداد
10-22-2013, 09:08 AM
من گمان نمی‌کنم ما دلیلی عینی برای این ادعا داشته باشیم. ما حتی پیش از «انقلاب» هم می‌توانیم مدلهای بسیار موفق کارخانه‌جات و کارگاه‌های خودفرما را که در کارگران صاحب ابزار تولید و شریک در سود هستند داشته باشیم که حتی قادر به رقابت درون سیستم سرمایه‌داری بوده‌اند و به موفقیت هم رسیده‌اند. این به خودی خود نیاز به هیچگونه مقدمات یا گذار از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر را ندارد و ما می‌توانیم از هم اکنون به سمت آن حرکت بکنیم. لطفا با ذکر دقیق جزئیات بفرمایید چه عناصری از موفقیت مدلی که من پیشنهاد می‌کنم جلوگیری می‌کنند، و علاوه بر آن بگویید که دولت چگونه از درافتادن به آن دشواریها جلوگیری می‌کند.
نادرست است،
همه ی اینها باهم در پیوند است و کارگران یک کارخانه نمیتوانند تنها برای خود تیماردار باشند،
بساکه همگان باید در درست کردن سرنوشت همگان درگیر باشند. همه ی روند ها و پدیده های
جهان مادی بگونه ای با هم در پیوند هستند، پیوند های سرایداشتی که جای خود دارند، برای
نمونه چین با همه کامیابی ها دارای این نگرانی هست که سرایداشت او دچار فروپاشی و بحران
بشود، چرا که با جهان "بیرون" از خود هم داد و ستد ها و پیوند های سرایداشتی دارد و اگر در
باختر زمین، بحرانی پدید بیاید و کالاهای چینی خریداری نشوند، سرایداشت چین در هم میپکد.
یک کارخانه ای هم که شما فرمودید خودش را میگرداند، یک آبخست نیست و تارزان هم نیست
که تنها زندگی کند، درست مانند یک آدم، با جهان بیرون از خود در همکنشی و بده بستان است،
کارهای دیگران هم روی سرنوشت شما کارگر میافتد. پس باید همانگونه که گفتیم، سامانه ای
باشد که شما بتوانید در سرنوشت همگان و هتّا همه ی جهان به اندازه ی خودتان همباز باشید
و نمایندگان خود را به رایزنگاه های بالا و بالاتر بفرستید تا خواست شما نیز بشمار اورده و اگر
دارای بیشینگی رایها بود، بجای نیز آورده شود.
---
پایندان آن هم کسی دیگر جز شما و تک تک کسانی که میخواهند در راه سرنوشت خود دستی
داشته باشند، نیستند که بایستی دلاوری شهرمندی و درخواست پاسخگویی از نمایندگان خود
و فروزه های فرامنشی داشته باشید، خودتان دزدی و مفت خوری و پشت هم اندازی و تنبلی نکنید
تا از مفت خوری دیگرانی که از شما "زرنگ" ترند، دیرتر گله‌مند نباشید. پس ازادی و بهزیستی و
رهایی از بندگی و بهره کشی برای کسانی است شایستگی انرا داشته باشند و برای همین
رسیدن به آن ایستار راستین آرمانی, سخت و سنگلاخ, و نیازمند پرورش فرامنشی است.

پارسیگر

folaani
10-22-2013, 09:31 AM
اگر بنا به دخالت دستگاه چاپ اسکناس(دولت)نبود و منطق سرمایه‌داری، یعنی «بکش و کشته بشو» به حکومت ادامه می‌داد، یعنی دولت اجازه می‌داد این ابرشرکتهای چند ده میلیارد دلاری به دلیل اشتباهات محاسباتی خودشان سقوط بکنند، تردیدی نداشته باشید که کل سیستم اقتصادی نیز به همراه آنها به زیر کشیده می‌شد.
خب همین که میگی نشون میده اون قانون بکش یا کشته شو نیست، یعنی مطلق و فقط همین نیست.
دولت اجازه نداد. عقل داشت، کارشناس اقتصاد داشت، متفکر داشت، قابلیت انعطاف و تغییر موقتی داشت، ...
بالاخره اون فروپاشی فاجعه بار جلوش گرفته شد و پیش نیامد. که اینم تصادفی نبود.
فکر نمیکنم هیچوقت هم چنین نظامهایی اجازه بدن به همین راحتی چنین اتفاقی بیفته.
حالا مشکل از دید شما در کجاست؟
چنین نظامی که بطور هوشمند شرایط بحرانی و استثنایی رو هم میتونه مدیریت کنه، نمیشه اون رو ناپایدار و تصادفی دونست (حداقل نه اونقدری که شما ادعا میکنید).

مزدك بامداد
10-22-2013, 09:39 AM
مسئله سرمایه‌دار شدن یا نشدن نیست که جامعه‌ی طبقاتی را پدید می‌آورد، مسئله تقسیم نابرابر منابع = ثروت است و بخشی از انگیزه‌ی ما برای مخالفت با آن نیز همین ناعادلانه بودن انباشت انحصاری ثروت است. معیار بهتر و بدتر را هم مصرف‌کننده مشخص می‌کند که باز می‌شود نابرابری.
بیجاست.
شما هنوز هوش نکردید که ما خواهان از میان بردن بهره کشی هستیم و نه یکسان سازی پاداش ها و آدمها!
آرمان ما این است که به ناتوان ترین آدمها هم دستکم تا جاییکه فراورش ما پروانه میدهد، نیاز مندی هایش
را فراهم کنیم، ولی نه اینکه به کسی که به هر انگیزه تنبل و از زیر کار در رو و .. است همان پاداش را بدهیم
که به کسی که درست و درمان کار میکند. پس این مهند نیست که گروهی از کارگران، مانند پزشکان، که از هوش
و کاآرایی بالاتری برخوردارند، پول بیشتری داشته باشند و در روزهای آزادشان در باهاما خوش بگذرانند و
گروهی دیگر که نخواسته و یا کشش هوشی برای کارآیی بهتر نداشته اند، بجای باهاما، در کوههای کشور
خودشان اسکی سواری بنمایند، مهند این است که کسی که خوب کار میکند، بدبختانه زندگی نکند که بجایش
ان سرمایه دار شکم گنده و بهمان آقازاده سراسر سال و شباروز به خور و خواب و ... سرگرم شود، بساکه
به وارونه، میوه ی بسزا و دادوند کار و کوشش خود را درو کند.
--
پس این سرمایه ( پول یا بنمایه ای که بهره و پول میاورد، بی اینکه شما کاری کرده باشید) است که همبود
رده ای می سازد، چرا که کران‌نمایی رده همین است که شما در کدام سوی سامانه ی بهره کشی هستید و این
با فرایافت "لایه" یکی نست که تنها تراز دارایی را میرساند. برای نمونه لایه ی کارگران گریبان آبی و گریبان سفید
که ولی هردو زیر رده ی کارگران هستند چون بهره میدهند.
--
در همبود کمونیستی هم گسارندگان کسانی نیستند جز همان کارگران . دیگر بهره کش و فئودال و آقازاده نداریم
که در پی پورشه ای باشد که دستگیره های درش از ان یکی اقازاده، بهتر و از پلاتین باشد. در آنجا دیگر دانشمندان
و کارگران دیگر باهم, ایده ها و پسند هارا گردآوری میکنند و با به شمار آوردن بنمایه ها و شدنی ها، آرزو ها و پسند-
های دادوند مردم را برآورده میسازند. پس همان کاری را که بازار بگونه ی "کور" و با "مرگ و میر" انجام میدهد، میتوان
با گردآوری رآی و پسند مردم با پرسشنامه ها و بازخورد ها ( feedback ) انجام داد

پارسیگر

undead_knight
10-22-2013, 10:07 AM
راستش نوشته‌های مزدکِ گرامی بدجوری مرا قلقلک می‌دهند (بویژه آنجا که در دیالکتیک [خیالی] فردیت و همبود، طرف همبود را می‌گیرند)اما دریغ که زمانِ نوشتن نمی‌یابم. یک چیز اما برایم شگفت‌آور است و آن گم شدنِ ایده‌ی جهان‌وطنیِ مارکسیستی پشتِ آرمان‌های ناسیونالیستیِ جناب مزدک است. به گمانم تنها ایشان توانسته‌اند همزمان هر دو را پیوند دهند وگرنه ما از دیگر کمونیست‌ها هرچه دیدیم غیر این بوده.
همونطور که دوستان گفتم ایشون چندان پیشرو نیستند ولی نتنها چین بلکه اکثر حکومت های کمونیستی مشهور مثل کره شمالی یا حتی تا حدی شوروی سابق هم این حالت رو دارند.
اصلا یکی از اختلافات ایدولوژیک استالین و و رفیق! تروتسکی همین تفاوت در مورد انقلاب(خیالی) جهانی بود،تروتسکی بیشتر به دنبال گسترش کمونیسم بود(انقلاب پرولتریا در همه کشورهای مهم) و استالین به دنبال تقویت شوروی.
حتی با گسترش شوروی عمل استالین نوعی امپریالیسم محسوب میشد تا گسترش انقلاب.در واقع شوروی دارای خاک بزرگتری میشد به جای اینکه کمونیسم گسترش پیدا بکنه:)

مزدك بامداد
10-22-2013, 10:07 AM
این تلاش جانکاه شما برای تقلیل دادن هر جنبه‌ای از پیشرفت و توسعه به «منابع، منابع» حقیقتاً ترحم‌برانگیز شده! ایالات متحده هم آسیبی ندید و منابع بسیار وسیع‌تری دارد و تولید ناخالص ملی آن بیشتر است و ثروتمندتر هم هست و … اما به میزان برابری و رفاه عمومی جوامع اسکاندیناوی نرسید که هیچ، در هر دو مورد بیشتر به چین کمونیستی شبیه است تا اسکاندیناوی سرمایه‌داری! میزان منابع که ربطی به بحث ما ندارد، بحث درباره‌ی نحوه‌ی تقسیم این منابع است و قابلیت تداوم بکار گیری آن‌ها برای توسعه‌ی اقتصادی‌ست، که موفق‌ترین نمونه‌ی تمام تاریخ بشر بوده.
اینهم که بحث می‌کنیم صدقه نیست بخشی از بهایی‌ست که برنده برای بردن موظف به پرداخت آن می‌شود زیرا مایل به تدام برد خود است. صدقه کمکی‌ست بلاعوض.
بیجاست، کسی که بنمایه های بیشتری دارد و از جاهای دیگر هم جهان هم میچاپد،
میتواند بخود این پروانه را بدهد که بی اینکه اینکه بهره کشی اش بسیار کاسته شود،
برای پیشگری از تنش و شورش و برای ساختن ویترین و پای‌استواری بیشتر و ... بخشی
از انهارا به خورد کارگران بومی خود و یا به جاهایی که ویترینش و جبهه جنگی اش هستند بدهد.
برای نمونه سرمایه هنگفتی که آمریکا در "پیرنگ مارشال" در آلمان ویران شده باختری و اروپای
پس از جنگ ریخت تا از کمونیستی شدن انها پیشگیری نماید. کشور های اسکاندیناوی هم نه
تنها همسایه ی دیوار به دیوار شوروی بودند، بساکه دارای نیروهای درونی چپی توانمندی
بودند که این سرمایه داران اسکاندیناوی را ناچار ازپذیرفن بهره کشی کمتر درونی، کنند.

پارسیگر

folaani
10-22-2013, 10:36 AM
شاید یکی از بدترین مشکلات سرمایه داری، نیاز به رواج مصرف گرایی باشه.
خب اینم که یعنی اسراف، تحلیل بردن منابع زمین، آلودگی و نابودی محیط زیست.
ولی خب همین چین که میگید کمونیسم موفقی بوده مگر غیر از اینه که داره همین کار رو میکنه؟ مگر غیر از اینه که با همین تجارت و صنعت و مصرف منابع زمین با سرعت زیاد و تبدیل اونا تازه به اجناسی که کیفیت و دوام و اهمیتشون اکثرا کمتر از اجناسی است که کشورهای غربی تولید میکنن، و رواج مصرف گرایی در کشورهایی که بهشون کالا صادر میکنه، تونسته خودش رو سرپا نگه داره؟
اگر همچین کشورهایی میامدن یه گلی بیشتر به سر بشریت میزدن، آدم بهشون امیدوار میشد.
مثلا سیستمی پیاده میکردن که بدون نیاز به این همه مصرف گرایی و اتلاف منابع کرهء زمین و محیط زیستش، کفاف زندگی مردم رو بده.
چه میدونم یه زندگی طبیعی تر مثلا! یا اتکای بیشتر روی کشاورزی و خودکفایی بجای صنعت و تولید اجناس درپیت مصرفی.

Mehrbod
10-22-2013, 12:23 PM
آنارشیستها هم بهره کش شدند ؟

نه, ولی هر کس که دربرابر منطق ساده‌یِ "بهره‌کشی هومن از هومن بد است"
ساز مخالف میزند, بیگمان در رده‌یِ بهره‌کشان یا دستکم هواداران بهره‌کشی جای میگیرد!

همچنین از زاب‌هایِ بایسته‌یِ آنارشیسم نبود بهره‌کشی نیست و بساکه بوارونه, با بهره‌کشی هیچ ستیز درونی‌ای ندارد.

پارسیگر

Ouroboros
10-22-2013, 12:28 PM
بیجاست، کسی که بنمایه[1] های بیشتری دارد و از جاهای دیگر هم جهان هم میچاپد،
میتواند بخود[2] این پروانه[3] را بدهد که بی اینکه اینکه بهره کشی اش بسیار کاسته شود،
برای پیشگری از تنش و شورش و برای ساختن ویترین و پای‌استواری بیشتر و ... بخشی
از انهارا به خورد کارگران بومی خود و یا به جاهایی که ویترینش و جبهه جنگی اش هستند بدهد.
برای نمونه سرمایه هنگفتی که آمریکا در "پیرنگ[4] مارشال" در آلمان ویران شده باختری و اروپای
پس از جنگ ریخت تا از کمونیستی شدن انها پیشگیری نماید. کشور های اسکاندیناوی هم نه
تنها همسایه ی دیوار به دیوار شوروی بودند، بساکه دارای نیروهای درونی چپی توانمندی
بودند که این سرمایه داران اسکاندیناوی را ناچار ازپذیرفن بهره کشی کمتر درونی، کنند.


نظریه‌پردازی شما با عدم رخ دادن «تنش» و «شورش» در کشورهای سرمایه‌داری که فاقد سطح برابری و رفاه اقتصادی کشورهای اسکاندیناوی بوده‌اند به چالش کشیده می‌شود. اساسا کُل این «وضع بد=شورش» با واقعیت امروز جهان، از جمله ایران خودمان هیچ تناسبی ندارد. وضع اقتصادی مردم شاید در صد سال اخیر کمتر این اندازه وخیم بوده، شاید در دوره‌هایی از پهلوی فقر عمومی بیشتر بوده، اما اختلاف طبقاتی هرگز چنین فاحش و گسترده نبوده که در خیابان یک جوان هجده ساله با ماشین ششصد میلیون تومانی دختربازی بکند و از کنار او یک بچه‌ی ده ساله با بسته‌ی آدامس بدود. اما خبری از شورش نیست و این «نارضایتی عمومی» هم چیزی فراتر از نق و نوز جانگداز برای تخلیه‌ی روانی نیست(و نه «آتش زیر خاکستر» و اینها).

تجربه‌ی تاریخی هم نشان داده که تمام انقلابات تاریخ بشر، بجز یکی دو مورد، درپی رشد اقتصادی و گسترش طبقه‌ی متوسط و آسودگی آنها از دلنگرانی مداوم برای نان شب رخ داده نه فقر و فلاکت همه‌ گیر. حتی سطح مطالبات نیز با ارتقاء سطح معیشتی مردم است که حالت تئوریک و عمیق پیدا می‌کند، اگرنه در شرایط نداری و فقر مطلق میزان آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم نیز چنان نازل و حقیر است که گویی رعیت قرن سوم پیش از میلاد، نه دکتر و مهندس و کارمند تحصیل‌کرده‌ی قرن بیست و یکم!

در نتیجه منطقی‌ست که بپذیریم هرچه فقیرتر نگاه داشتن کارگران و پائین‌تر ماندن سطح مطالبات ایشان برای سرمایه‌داری بسیار مطلوب‌تر است تا تقسیم سود و منابع از ترس شورش احتمالی. کُل نظریه‌ی مارکسیستی «وضع کارگران بدتر می‌شود، انقلاب اجتناب‌ناپذیرتر می‌شود» با عینیت زندگی روزمره‌ی ما در تضاد است، قبلا هم اینرا گفته‌ام که انقلاب برآمده از امیدواری و آرزومندی برای دست یافتن به چشم‌اندازی روشنتر است، نه نا-امیدی و دژم و فلاکت مطلق.

از دلیلی شما نیز اگر بگذریم و به چگونگی آن برسیم شما همچنان راهی برای توضیح آن ندارید. اگر قرار بود کشورهای اسکاندیناوی از طریق افزایش دستمزد به برابری بیشتر برسند که میسر نمی‌بود، زیرا چنانکه مارکس هوشمندانه در پاسخ به ما سندیکالیستها کشف کرد، هر افزایش دستمزدی در تورم کالا جبران می‌شود و مثل کارتن «Roadrunner» هرگز قادر نخواهیم بود ارابه‌ی تورم را به چنگ بیاوریم. بنابراین تنها راهی که باقی می‌ماند فقیرتر کردن سیستماتیک سرمایه‌داران است نه ثروتمندتر کردن مستقیم فقرا، و هزینه‌ای که از این پروسه بدست می‌آید را برای از موقعیت زاینده‌ی فقر بدر آوردن(برای مثال تحصیل را مجانی کردن، با بیمه‌ی سلامت رایگان دادن، یا حقوق بیکاری دادن، و چیزهای مشابه). این هیچ ربطی به «منابع» یک کشور ندارد و حتی کشوری فقیر و بیچاره مثل روسیه هم، که مردم آن اکنون هیچ آینده‌ای برای خود متصور نیستند، اگر از آن پنجاه ثروتمند اول جهان که نصفشان روسی‌ست مالیات هنگفتی بگیرد و برای بازسازی کشور هزینه بکند کشور، و سطح زندگی مردم آن پیشرفت می‌کند! این جزئی از بازی سیستم برای کنترل نیست، این یک پیشرفت عینی و قابل اندازه‌گیری در زندگی مردم عادی‌ست.

Ouroboros
10-22-2013, 12:29 PM
بیجاست.
شما هنوز هوش نکردید که ما خواهان از میان بردن بهره کشی هستیم و نه یکسان سازی پاداش ها و آدمها!
آرمان ما این است که به ناتوان ترین آدمها هم دستکم تا جاییکه فراورش ما پروانه میدهد، نیاز مندی هایش
را فراهم کنیم، ولی نه اینکه به کسی که به هر انگیزه تنبل و از زیر کار در رو و .. است همان پاداش را بدهیم
که به کسی که درست و درمان کار میکند. پس این مهند نیست که گروهی از کارگران، مانند پزشکان، که از هوش
و کاآرایی بالاتری برخوردارند، پول بیشتری داشته باشند و در روزهای آزادشان در باهاما خوش بگذرانند و
گروهی دیگر که نخواسته و یا کشش هوشی برای کارآیی بهتر نداشته اند، بجای باهاما، در کوههای کشور
خودشان اسکی سواری بنمایند، مهند این است که کسی که خوب کار میکند، بدبختانه زندگی نکند که بجایش
ان سرمایه دار شکم گنده و بهمان آقازاده سراسر سال و شباروز به خور و خواب و ... سرگرم شود، بساکه
به وارونه، میوه ی بسزا و دادوند کار و کوشش خود را درو کند.

پارسیگر

بی‌جا نیست چراکه شما شاخص پیشرفت جامعه را در نظر نمی‌گیرید و نمی‌توانید بفهمید این پیشرفت اگر مداوم و بلافصل باشد بالاخره یک جایی فرا می‌رسد که شما ناگزیر هستید میان ارتقاء سطح دستمزد و پیرو آن سطح زندگی و پدید آمدن طبقات اجتماعی-اقتصادی جدید، و یا سرکوب پیشرفت و برابر نگاه داشتن جامعه یکی را انتخاب بکنید. برای کار برابر باید دستمزد برابر داد، و تنها معیار عینی اندازه‌گیری کار هم ساعتی‌ست که برای انجام آن هزینه شده + تخصصی که برای انجام آن لازم بوده. داوری بر مبنی راندمان و اینکه چه کسی تنبل بوده و چه کسی نبوده باز نیازمند تعیین کردن یک خط افقی برمبنی معیاری‌ست که از بیرون کنش اقتصادی به آن تزریق شده، و از «هرکس به اندازه‌ی توانایی، به هرکس به اندازه‌ی نیاز» تضاد دارد.

بعد هم شما اینرا تنها یک تضاد میان‌گروهی تصور کرده‌اید درحالی که یک تضاد درون‌گروهی نیز هست، پیشتر هم مثال زدم. تصور بکنید کارخانه‌ای ده کارگر دارد که راندمان بالاتری از بقیه دارند و ده کارگر که راندمان پائین‌تری دارند(فرض هم بگیرید که آن خط افقی را برای اندازه‌گیری راندمان ما بر مبنی حد وسط کار باقی کارگران اندازه گرفته‌ایم، که هرچند از نظر اقتصادی غلط است و شاخص راندمان را با میزان کالای تولیدی می‌سنجند نه حد متوسط، همه‌ی کارگران یک کشور هم می‌توانند راندمان پائینی داشته باشند، ولی بگذریم)، هر دو هشت ساعت کار می‌کنند، هر دو یک میزان تخصص دارند، هر دو در یک جا مشغول به کار هستند، رنگ یخه‌ی هر دوی آنها یکی‌ست، اما یکی «برابرتر» از دیگری‌ست. در سرمایه‌داری این معضل را با ترفیع چک حقوقی یا «طبقه‌ی» کارگران پرکار و اخراج کارگران کم‌کار حل می‌کنند، در جامعه‌ای که ما برابری میان انسانها را به ارتقا شاخص سود ترجیح می‌دهیم چنین مشکلی در مقیاس کوچکتر(اخراج کارگر)حل نمی‌شود و در مقیاس بزرگتر خودش، خودش را حل می‌کند(ورشکسته شدن اقتصاد!).

یک چیز دیگر: مشکل تنها با بهره‌دهی نیست، من با اختلاف سطح زندگی هم مشکل دارم و برای مثال معتقد نیستم که حتی مفیدترین انسان تاریخ بشر نیز از انگل‌ترین آنها «میلیاردها بار» شایسته‌تر است.



پس این سرمایه ( پول یا بنمایه ای که بهره و پول میاورد، بی اینکه شما کاری کرده باشید) است که همبود
رده ای می سازد، چرا که کران‌نمایی رده همین است که شما در کدام سوی سامانه ی بهره کشی هستید و این
با فرایافت "لایه" یکی نست که تنها تراز دارایی را میرساند. برای نمونه لایه ی کارگران گریبان آبی و گریبان سفید
که ولی هردو زیر رده ی کارگران هستند چون بهره میدهند.

این چه نتیجه‌گیری‌ست؟! مثل کار برخی دوستان است که دشنام می‌دهند بعد می‌خواهند معنای آنرا تعبیر بکنند تا از بار توهین‌آمیز آن بکاهند. طبقه‌ی اقتصادی در جامعه‌ی سرمایه‌داری بدیهی‌ست که در جامعه‌ی سوسیالیستی نمی‌تواند وجود داشته باشد، اما چیزی که کار همان را می‌کند یا برخی ویژگی‌های نامطلوب همان را دارد مسلم است که می‌تواند وجود داشته باشد. دسترسی نابرابر به منابع نیز از جمله‌ی همان‌هاست، می‌خواهد غالب کاپیتال پیدا بکند یا «واقعا شایستگی آنرا داشته باشید»، در هر دو حال تبعیض‌آمیز است.

بعد هم اینرا بیافزاییم که ما در طبیعت برابر به دنیا نمی‌آییم و این خود زاینده‌ی نابرابری‌های اجتماعی می‌شود که یک سیستم برابری طلب باید قادر به حذف آنها باشد، نه همچون جامعه‌ی لیبرالی آنرا انکار بکند و نادیده بگیرد و یا همچون جامعه‌ی فاشیستی برمبنای آنها شکل گرفته باشد. من اگر از شما باهوش‌تر هستم، باید راهی بیابیم که بدون مجازات هوشمندی من، کم‌هوشی شما را جبران بکنیم.

--

در همبود کمونیستی هم گسارندگان کسانی نیستند جز همان کارگران . دیگر بهره کش و فئودال و آقازاده نداریم
که در پی پورشه ای باشد که دستگیره های درش از ان یکی اقازاده، بهتر و از پلاتین باشد. در آنجا دیگر دانشمندان
و کارگران دیگر باهم, ایده ها و پسند هارا گردآوری میکنند و با به شمار آوردن بنمایه ها و شدنی ها، آرزو ها و پسند-
های دادوند مردم را برآورده میسازند. پس همان کاری را که بازار بگونه ی "کور" و با "مرگ و میر" انجام میدهد، میتوان
با گردآوری رآی و پسند مردم با پرسشنامه ها و بازخورد ها ( feedback ) انجام داد

بهره‌کشی همانطورکه گفتم تنها یکی از عوامل زایش نابرابری در جامعه است، و با حذف آن شما نمی‌توانید امیدوار به احداث یک جامعه‌ی بی‌طبقه باشید، مگر آنکه منظورتان از بی‌طبقه نبود صاحب سرمایه باشد که نوعی همان‌گویی‌ست و ارزش چندانی ندارد، زیرا در آن جامعه همچنان افراد کم‌هوش، زشت، یا حتی متولد شده در خانواده‌ای با استعدادها یا ضعفهای مشخص محکوم هستند به تحمل شرایطی که در بوجود آمدن آن نقشی نداشته‌اند و آشکارا در تناسب با شرایط زندگی دیگر اعضای آن جامعه، از هر منظر که بنگرید، فروتر است.

Ouroboros
10-22-2013, 12:29 PM
خب همین که میگی نشون میده اون قانون بکش یا کشته شو نیست، یعنی مطلق و فقط همین نیست.


ببینید قوانین بازی چنین است:
سیستم کمونیستی >
انعطاف‌پذیری سیاسی : اندک
انعطاف‌پذیری اقتصادی: اندک
انعطاف پذیری فرهنگی: زیاد

سیستم کاپیتالیستی >
انعطاف‌پذیری سیاسی: زیاد
انعطاف‌پذیری اقتصادی: اندک
انعطاف‌پذیری فرهنگی: زیاد/اندک

راه‌حلی که در بحران اخیر برای جلوگیری از فروپاشی کامل نظام پیش گرفته شد درمان بیماری نیست، بلکه تزریق مورفین به بدن بیمار است برای جلوگیری از درد کشیدن بیشتر آن. به احتمال بسیار قوی، ما همه هنوز در حال مُردن هستیم، اما دیگر حسش نمی‌کنیم، یا کمتر آنرا حس می‌کنیم. از آن مهمتر، این راه‌حل یک چاره‌ی تماما سیاسی و در تضاد با تمام قواعد سرمایه‌داری بود، نه یک چاره‌‌اندیشی اقتصادی.

میزان جوابگویی آنهم یکسره وابسته است به میزان آسیبی که به سیستم وارد آمده، که دائم درحال افزایش و انبساط خواهد بود زیرا هرچه میزان ثروتی در گردش بیشتر بشود، سقوط شدیدتر خواهد شد(قانون جاذبه). پس از عبور از این بحران مقطعی، ما احتمالا دوباره شاهد یکی دو دهه رشد مداوم خواهیم بود که اینبار ثروت موجود در شریان‌های سیستم را حتی بسیار بیشتر خواهد کرد و در پیرو آن، ریسکهایی که برای افزایش حداکثری این ثروت برگرفته می‌شوند را دیوانه‌وار تر، و در پی همه‌ی اینها، سقوط را بسیار شدیدتر از آنچه دولت بتواند از طریق مازاد دسترنج قشر متوسط(مالیات)، اقتصاد، یا اقشار پائین جامعه را نجات بدهد و از رسیدن آسیب به جاهایی که می‌توانند کُل ماشین را به خاطر بیاندازند جلوگیری بکند.

اینرا هم فراموش نکنید که در این راه‌حل همچنان میلیونها انسان کار و خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند، همه‌ی آنچه داشتند بدلیل قمار بازی فلان مدیرعامل و بهمان بورس‌باز برباد رفت و یک نفر قادر بود زندگی و آینده‌ی میلیونها انسان را با یک تصمیم اشتباه به خطر بیاندازد. بگویید چنین وضعیتی چگونه می‌تواند اخلاقی باشد؟

Ouroboros
10-22-2013, 12:36 PM
همچنین از زاب‌هایِ[3] بایسته‌یِ[4] آنارشیسم نبود بهره‌کشی نیست و بساکه بوارونه, با بهره‌کشی هیچ ستیز درونی‌ای ندارد.

بهره‌کشی هم آنطرف‌ به مزدک گرامی گفتم که وجوه گوناگونی دارد و می‌تواند خانوادگی، جنسی، عاطفی، اقتصادی و ... باشد. ما گمان می‌کنیم «مهمترین» اینها، آن موردی که بیشتر میزان سرکوب آزادی و سرکوب برابری در جامعه منجر شده بهره‌کشی سیاسی، یا سرکوب مداوم سوژه‌ی سیاسی در جامعه‌ است و از همه بایسته‌تر برای برونرفت از آن. مدرک ما هم برای این، تجربه‌ی زندگی روزانه‌ی خودمان+شواهد تاریخی+نگرشمان به این شواهد است. من به انجمن می‌نگرم و می‌بینم همان میلادی که پیامشان را نقل قول کرده‌اید از وطن آواره شده نه به خاطر کاپیتالیسم، که بدلیل سرکوب دولتی دیکتاتوری و فاسد که حقوق او را به عنوان یک انسان دارای اختیار به رسمیت نمی‌شناسد، و پیرو این مشاهده نتیجه می‌گیرم که دگرگونی این شرایط به مراتب درجات حائز اهمییت بیشتر و حتی پیش‌ٔدرآمد منطقی به دیگر انواع آنست. اگر دولتی نبود برای باتوم کشیدن و گاز اشک‌آور زدن بهره‌کشی سرمایه‌داری یک هفته هم سرپا نمی‌ماند.

Mehrbod
10-22-2013, 12:44 PM
بهره‌کشی آنطرف‌ هم به مزدک گرامی گفتم که وجوه گوناگونی دارد و می‌تواند خانوادگی، جنسی، عاطفی، اقتصادی و ... باشد. ما گمان می‌کنیم «مهمترین» اینها، آن موردی که بیشتر میزان سرکوب آزادی و سرکوب برابری در جامعه منجر شده بهره‌کشی سیاسی، یا سرکوب مداوم سوژه‌ی سیاسی در جامعه‌ است و از همه بایسته‌تر برای برونرفت از آن. مدرک ما هم برای این، تجربه‌ی زندگی روزانه‌ی خودمان+شواهد تاریخی+نگرشمان به این شواهد است. من به انجمن می‌نگرم و می‌بینم همان میلادی که پیامشان را نقل قول کرده‌اید از وطن آواره شده نه به خاطر کاپیتالیسم، که بدلیل سرکوب دولتی دیکتاتوری و فاسد که حقوق او را به عنوان یک انسان دارای اختیار به رسمیت نمی‌شناسد، و پیرو این مشاهده نتیجه می‌گیرم که دگرگونی این شرایط به مراتب درجات حائز اهمییت بیشتر و حتی پیش‌ٔدرآمد منطقی به دیگر انواع آنست. اگر دولتی نبود برای باتوم کشیدن و گاز اشک‌آور زدن بهره‌کشی سرمایه‌داری یک هفته هم سرپا نمی‌ماند.

شما اینجا تنها دارید هومنان بسیار بسیار خوشبخت را میبینید (در همسنجی با چپیره‌یِ ٧ میلیاردی هومنی).

اگر کسی دسترسی به رایانه, اینترنت و همچنین «زمان آسودگی» دارد که بیاید اینجا گفتمان
کند خود به خود وی را شاید در رده‌یِ ٢٠% خوشبخت بالای همبود در جهان ببرد, پس این را نباید هرگز سنجه بگیرید امیر گرامی.

سپس اینکه این بدبینی بسیار شما به دولت هم برآمده‌یِ زندگی در دولت‌هایِ بد است. گرچه دولت چیزی بیشتر از یک ابرسازواره نیست که از تک تک مردم ساخته شده.
من هم بمانند شما و دوستمان Dariush کوچکترین دلخوشی‌ای به هیچ دولتی نداشته‌ام, ولی باید دید این ریشه در واقعیت دارد, یا اینکه نه, برآمده از آروین زندگی کوتاه ما است؟


پارسیگر

folaani
10-22-2013, 12:59 PM
راه‌حلی که در بحران اخیر برای جلوگیری از فروپاشی کامل نظام پیش گرفته شد درمان بیماری نیست، بلکه تزریق مورفین به بدن بیمار است برای جلوگیری از درد کشیدن بیشتر آن. به احتمال بسیار قوی، ما همه هنوز در حال مُردن هستیم، اما دیگر حسش نمی‌کنیم، یا کمتر آنرا حس می‌کنیم. از آن مهمتر، این راه‌حل یک چاره‌ی تماما سیاسی و در تضاد با تمام قواعد سرمایه‌داری بود، نه یک چاره‌‌اندیشی اقتصادی.

...

پس از عبور از این بحران مقطعی، ما احتمالا دوباره شاهد یکی دو دهه رشد مداوم خواهیم بود که اینبار ثروت موجود در شریان‌های سیستم را حتی بسیار بیشتر خواهد کرد و در پیرو آن، ریسکهایی که برای افزایش حداکثری این ثروت برگرفته می‌شوند را دیوانه‌وار تر، و در پی همه‌ی اینها، سقوط را بسیار شدیدتر از آنچه دولت بتواند از طریق مازاد دسترنج قشر متوسط(مالیات)، اقتصاد، یا اقشار پائین جامعه را نجات بدهد و از رسیدن آسیب به جاهایی که می‌توانند کُل ماشین را به خاطر بیاندازند جلوگیری بکند.

اینرا هم فراموش نکنید که در این راه‌حل همچنان میلیونها انسان کار و خانه و زندگی خود را از دست داده‌اند، همه‌ی آنچه داشتند بدلیل قمار بازی فلان مدیرعامل و بهمان بورس‌باز برباد رفت و یک نفر قادر بود زندگی و آینده‌ی میلیونها انسان را با یک تصمیم اشتباه به خطر بیاندازد. بگویید چنین وضعیتی چگونه می‌تواند اخلاقی باشد؟

اینا که گفتی ادعای شماست.
دلیل و سند و اثبات بقدر کافی روشن و محکمی که روش اجتماع باشه وجود داره؟
آیا همهء کارشناسان، همهء اندیشمندان، همهء اقتصاددانان و جامعه شناسان، ...، یا اکثریت، یا حداقل بخش عمده از اونها، با نظر شما موافق هستند؟
اگر این سیستم اینقدر مطمئنا ناپایداره و چنین سرنوشتی داره، پس باید همه بدونن و ازش صحبت کنن و براش فکری بکنن. بهرحال هم که بقول شما در نهایت فروپاشیده میشه، پس زیاد نیازی به کار خاصی نیست چون از همین طریق زودتر به پایان میرسه و ناگزیر از تغییری چیزی درش هستن.

Ouroboros
10-22-2013, 01:17 PM
شما اینجا تنها دارید هومنان[1] بسیار بسیار خوشبخت را میبینید (در همسنجی[2] با چپیره‌یِ[3] ٧ میلیاردی هومنی[4]).

اگر کسی دسترسی به رایانه, اینترنت و همچنین «زمان آسودگی» دارد که بیاید اینجا گفتمان
کند خود به خود وی را شاید در رده‌یِ[5] ٢٠% خوشبخت بالای همبود[6] در جهان ببرد, پس این را نباید هرگز سنجه[7] بگیرید امیر گرامی.

سپس اینکه این بدبینی بسیار شما به دولت هم برآمده‌یِ زندگی در دولت‌هایِ بد است. گرچه دولت چیزی بیشتر از یک ابرسازواره[8] نیست که از تک تک مردم ساخته شده.
من هم بمانند شما و دوستمان @Dariush کوچکترین دلخوشی‌ای به هیچ دولتی نداشته‌ام, ولی باید دید این ریشه در واقعیت دارد, یا اینکه نه, برآمده از آروین[9] زندگی کوتاه ما است؟

کل تلاش من از یادآوری جنایات کمونیسم در قرن بیستم آنست که نشان بدهم سرکوب دولتی امتداد و برآمده از سرکوب سرمایه‌داری نیست، چیزی‌ست تماما یا دستکم قسمتا مستقل که در نبود آن نیز امکان تداوم خواهد داشت. حتی در جامعه‌ای بی‌طبقه، هنوز قانون‌گزار (!) بر سوژه‌ی تحت قانون قدرتی دارد که ما می‌دانیم دارای ذاتی فسادآور است.

اینهم حرف درستی نیست که چون من مرفه‌تر از فقرای بورکینافاسو هستم الزاما لایه‌های پنهان بهره‌کشی را نادیده گرفته‌ام و تنها به وجوهی مطلعم که شخصا مرا تحت تاثیر قرار داده. ما قوه‌ی تخیل داریم و می‌توانیم بفهمیم رنج اعدام شدن بدست مزدوران جمهوری اسلامی کمتر از رنج از قحطی مردن نیست، اما شما به دلایلی دوست دارید مخالفت با دولت را به مخالفت با آزادی حشیش کشیدن ما تقلیل بدهید و سفسطه‌ی آدم پوشالین بکنید. منهم بهره‌کشی سرمایه‌داری را می‌بینم و از آن بیزارم، اما سوالی که می‌پرسم آنست که آیا با وجود دولت می‌توانیم بدون پرداخت بهایی گران‌تر از تحملش آنرا ساقط بکنیم یا نه، و در صورت پیروزی آیا نظام جدیدی که آفریده‌ایم قادر به حذف یا دستکم حداقلی کردن دیگر انواع سلطه‌ورزی نیز خواهد بود یا خود به نوعی سلطه‌ورز جدید مبدل می‌شود.

اگر ما را هم به لیبرال بودن و نازک‌دلی و ... متهم نمی‌کنید بد ندیدم یک اشاره‌ای هم بکنم به اینکه برای بسیاری زندگی تحت سلطه‌ی سرمایه‌داری و دولت هر دو، چشم‌انداز بسیار مطلوب‌تری‌ست تا انقلاب برای رسیدن به شرایطی که چیزی درآن قابل پیش‌بینی نیست. سوژه‌ی تحت سرمایه‌داری هزاران بار بیشتر ترجیح می‌دهد که شریک آن باشد تا نابودی کامل نظم اجتماعی که تمام زندگی برای پیدا کردن جایگاهی در آن زحمت کشیده. اینرا رفقا به سندروم توستر تعبیر کرده‌اند که کارگر غربی بورژوازی زده شده و خریدن توستر را به انقلاب پرولتری ترجیح می‌دهد و اینها فساد بازیچه‌های سرمایه‌داری‌ست و ... شما هم لابد با این عقاید پر شور تازه‌یافته آنرا می‌گذارید پای بهره‌کش شدن اینها و دلیل بیشتر برای تقبیح‌شان، ولی واقعیت قابل اندازه‌گیری آنست که این یک تعلق ایدئولوژیک بسیار عمیق است و دگرگونی آن مستلزم تغییر خود عینیتی که آنرا بوجود آورده.


گرچه دولت چیزی بیشتر از یک ابرسازواره[8] نیست که از تک تک مردم ساخته شده.

این تک‌تک مردمی که آنرا ساخته‌اند تحت تاثیر محیطی که بر افراد خارج از آن قدرتی دارند غیرقابل کنترل یا به نحوی محدود قابل کنترل دچار تغییر و دگرگونی شخصیتی می‌شوند. همان آزمایشی که در جستار دیگر لینک کرده بودم، نشان داد که چطور آدمهای محجوب و مهربان و آرام وقتی بر همتایان خود قدرت و برتری یافتند تبدیل به سادیست‌هایی دگرآزار شدند. نهاد دولت فسادآور است، پیوند چندانی به عناصر سازنده‌ی آن ندارد. مگر آنکه گمان بکنید پلیسها همگی ذاتا سادیستهای بیماری هستند که از تحقیر شما لذت می‌برند.

Mehrbod
10-22-2013, 01:20 PM
ببینید قوانین بازی چنین است:
سیستم کمونیستی >
انعطاف‌پذیری سیاسی : اندک
انعطاف‌پذیری اقتصادی: اندک
انعطاف پذیری فرهنگی: زیاد

سیستم کاپیتالیستی >
انعطاف‌پذیری سیاسی: زیاد
انعطاف‌پذیری اقتصادی: اندک
انعطاف‌پذیری فرهنگی: زیاد/اندک

تنها چیزیکه در کمونیسم در بخش ساستاریک (سیاسی) نداریم, دادن مالکیت خصوصی بر ابزار فرآورش است.
نبود این یک چیز نمیتواند آن اندازه بزرگ باشد که نرمش‌پذیری سیاسی را "اندک" بکند.

در سرایداشت هم نرمش‌پذیری کمونیسم را "اندک" کردید, هنگامیکه با ابزار گوناگون (همچون خورد
و بازخورد) میتوان یک سامانه‌یِ سترگ و آژگاهیک مانند کمونیسم را هم راستاداده و نرمش‌پذیری بالا
داشت. چنانکه در نمونه‌یِ فرگشت میبینیم یک هومن زنده هم مغزی آژگاهیک دارد, ولی بسیار هم پویا و چابک است.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-22-2013, 01:21 PM
بی‌جا نیست چراکه شما شاخص پیشرفت جامعه را در نظر نمی‌گیرید و نمی‌توانید بفهمید این پیشرفت اگر مداوم و بلافصل باشد بالاخره یک جایی فرا می‌رسد که شما ناگزیر هستید میان ارتقاء سطح دستمزد و پیرو آن سطح زندگی و پدید آمدن طبقات اجتماعی-اقتصادی جدید، و یا سرکوب پیشرفت و برابر نگاه داشتن جامعه یکی را انتخاب بکنید. برای کار برابر باید دستمزد برابر داد، و تنها معیار عینی اندازه‌گیری کار هم ساعتی‌ست که برای انجام آن هزینه شده + تخصصی که برای انجام آن لازم بوده. داوری بر مبنی راندمان و اینکه چه کسی تنبل بوده و چه کسی نبوده باز نیازمند تعیین کردن یک خط افقی برمبنی معیاری‌ست که از بیرون کنش اقتصادی به آن تزریق شده، و از «هرکس به اندازه‌ی توانایی، به هرکس به اندازه‌ی نیاز» تضاد دارد.
...

همان گونه که گفتم، "رده" از دید ما با سنجه ی بهره‌کشی سنجیده میشود.
پولدار هم به بایستگی، همان سرمایه دار نیست. من مانند شما با دگرسانی
تراز زندگی دشورای ندارم و تنها میگویم که کمترین ترازی هومنی باید برای هر
کسی هم که توان کار هم از بیخ ندارد، ، بسته به توان فراورش همبود، پدید بیاید.
ولی من نمیتوانم مانند شما ، قانون فرگشت را به زیر پرسش ببرم. من تنها
میگویم که فرگشت باید هومنی بوده و دروغ پرداز و دزد و برده دار و فئودال و ...
نباید به بهزیستی و فرازیست برسند، بساکه سنجه ی فرازیست و فرگشت باید
کارو فراورش و هوشمندی و خردورزی در ان باشد. این چیزی بود که فیلسوف
یونانی هم آرزو داشت. از بیخ، هیچ گروه جانوران و هیچ استخر ژنتیک نمیتواند
بی چالش ، پیشرفت و فرگشت نماید و دچار کژزادمانی (دژنراسیون ) و ایستایی
شده و از میان میرود. ما نیاز به بیماری آبله نداریم که مارا بکشد، یا زشترو نماید،
ولی نیاز به واکسن آبله داریم که پیکر ما راه جنگ و فرگشت را فراموش ننماید.
اگر این قانون جداگر فرگشت نبود ما همان بوزینه هنوز مانده بودیم.
از بیخ، همین ستیز میان بهره دها و بهره کشان هم چالشی است که میتواند
هومنی را به تراز بالاتری از هستی برساند و به یک جهش سودمند فرهنگی و
تراز بالای فرگشتی همبودین برساند. (خود همبود هم چو جانوری ست که درگیر
فرگشت فرهنگی است چنان که ما درگیر فرگشت ژنتیک هستیم)، درست مانند
"منشور حقوق بشر" که برای نخستین بار در ان نوشته شد که برده داری هومنی
نیست و نباید باشد. پس، پس از کمونیسم و سوسیالیم هم دگرسانی میان
بهرمندی ها باید باشد تا فرگشت بگونه ای هومنی براه خویش پی بگیرد. همچنان
که ما امروزه میتوانیم خود ژن هارا دستکاری کنیم و فرگشت هوشمند را پدید بیاوریم .
----
کارآمدی و توانایی های هر کس مانند هوش او سنجش و آزمون پذیر است و بایسته
نیست که از کنش سرایداشتی اندازه گیری شود. در اروپا اگر به اداره ی کار بروید،
میتوانید چنین آزمونی را بدهید و به شما بگویند به درد چه کارهایی و چه آموزش هایی
میخورید. هر سرکارگر و کارفرما هم در همین شش ماه نخست میتواند ببیند که چه
کسی کار میکند و چه کسی جیم میشود.
***
همانگونه که ما نمیتوانیم از نژاد های سرخ و زرد و سیاه و سپید، یک نژاد همگون
شکلاتی بسازیم، نمیتوانیم نیز برتری فرگشتیک گروهی بر گروه دیگر نیز پیشگیری
نماییم. ولی مهند این است که این روند فرگشت ، با درد و رنج، کار کودکان،بمب و
کشتار, گرسنگی، زادو زای ملخ گونه، سرکوب زن، برده داری، کاری سخت و ناهومنی ،
نبود بهداشت و زنهار، و ... نباشد.


پارسیگر

Ouroboros
10-22-2013, 01:33 PM
تنها چیزیکه در کمونیسم در بخش ساستاریک[1] (سیاسی) نداریم, دادن مالکیت خصوصی بر ابزار فرآورش[2] است.
نبود این یک چیز نمیتواند آن اندازه بزرگ باشد که نرمش‌پذیری سیاسی را "اندک" بکند.
دو سوم ایدئولوژی‌های اقتصادی، سیاسی، جامعه شناختی و احزاب سیاسی موجود را غیرقابل فعالیت عمومی می‌کند زیرا یک شبه می‌شوند طرفدار بهره‌کشی. در یک نظام کمونیستی «حزب کاپیتالیست ایران‌پرستان نوین» نمی‌توانیم داشته باشیم، یا در قدرت مشارکت بدهیم، در یک سیستم لیبرال دموکرات اما «حزب کمونیست» و سوسیالیست می‌توانیم داشته باشیم و گاهی حتی در قدرت هم مشارکت داشته‌اند.


در سرایداشت[3] هم نرمش‌پذیری کمونیسم را "اندک" کردید, هنگامیکه با ابزار گوناگون (همچون خورد
و بازخورد) میتوان یک سامانه‌یِ[4] سترگ[5] و آژگاهیک[6] مانند کمونیسم را هم راستاداده و نرمش‌پذیری بالا
داشت. چنانکه در نمونه‌یِ فرگشت[7] میبینیم یک هومن[8] زنده هم مغزی آژگاهیک دارد, ولی بسیار هم پویا و چابک است.

بله در آنهم بسیار اندک است و مثلا نمی‌تواند به وقت بروز بحرانی که پیشتر از آن صحبت کردیم(بحران توقف رشد اقتصادی)یک مدل «کمی سرمایه‌دارانه» را اتخاذ بکند و درپی هرگونه حرکتی به سمت مدل آلترناتیو توازن سیستم برهم می‌خورد. انعطاف‌پذیری توان چرخیدن تحت یک الگوی از پیش مشخص که نیست، توانایی فراتر رفتن از آن در صورت لزوم است.


آیا همهء کارشناسان، همهء اندیشمندان، همهء اقتصاددانان و جامعه شناسان، ...، یا اکثریت، یا حداقل بخش عمده از اونها، با نظر شما موافق هستند؟
اگر این سیستم اینقدر مطمئنا ناپایداره و چنین سرنوشتی داره، پس باید همه بدونن و ازش صحبت کنن و براش فکری بکنن. بهرحال هم که بقول شما در نهایت فروپاشیده میشه، پس زیاد نیازی به کار خاصی نیست چون از همین طریق زودتر به پایان میرسه و ناگزیر از تغییری چیزی درش هستن.

خیر خودبخود فرونمی‌پاشد، زیرا به فقیرتر و فقیرتر و فقیرتر شدن مردم می‌انجامد و در واقع برای سیستم مهم نیست که روزی ده‌ها هزار نفر نیز از گرسنگی بمیرند(در آفریقا رخ می‌دهد). اینست که شما تا سیستم را ساقط نکنید سرپا می‌ماند زیرا خط صفر مطلقی برای آن متصور نیست، به قول معروف : اوضاع از اینهم خیلی بدتر می‌توند بشود و بالاتر از سیاهی هزاران رنگ هست که هنوز خبر ندارید!

اقتصاددانان تا جایی که من می‌دانم پیرامون تضادهای سرمایه‌داری اتفاق نظر دارند اما راه‌کارهای گوناگونی برای مقابله با آن ارائه می‌دهند، مثلا طرفداران مکتب شیکاگو حداکثری کردن رقابت را راه چاره می‌دانند، به نحوی که باعث کاهش دائم قیمتها بشود و از این طریق قدرت خرید کارگر را افزایش بدهد. کینزی‌ها طرفدار دخالت دولت برای سیاست‌گذاری در مقیاس کلان هستند و معتقدند می‌توان با خط‌کشی‌های دقیق از بروز بحران‌های فصلی سرمایه‌داری که بدلیل تلاش سرمایه‌دار برای حداکثری کردن سود پدید می‌آید را گرفت. و ... ولی هیچکدام از این راه‌کارها درست بنظر نمی‌رسند، کینزی‌ها مسئول بحران‌های دهه‌ی شصت معرفی می‌شوند و بحران فراگیر آمریکا با وجود تاثیرپذیری وسیع دولت آن کشور از میلتون فریدمن و ایده‌های او پدید آمد.

Mehrbod
10-22-2013, 01:41 PM
کل تلاش من از یادآوری جنایات کمونیسم در قرن بیستم آنست که نشان بدهم سرکوب دولتی امتداد و برآمده از سرکوب سرمایه‌داری نیست، چیزی‌ست تماما یا دستکم قسمتا مستقل که در نبود آن نیز امکان تداوم خواهد داشت. حتی در جامعه‌ای بی‌طبقه، هنوز قانون‌گزار (!) بر سوژه‌ی تحت قانون قدرتی دارد که ما می‌دانیم دارای ذاتی فسادآور است.


گرفتاری همینجاست که تنها شما میدانید که دارای ذاتی فسادآور است.
خوب چرا قدرت فساد میاورد؟ دو زاب فساد و قدرت چرا و چگونه به هم وابسته‌اند؟

در فرایند فرگشت چگونه ایندو به هم وابسته شده‌اند و چرا نمیتوان از وابستگی اشان پیشگرفت؟







اینهم حرف درستی نیست که چون من مرفه‌تر از فقرای بورکینافاسو هستم الزاما لایه‌های پنهان بهره‌کشی را نادیده گرفته‌ام و تنها به وجوهی مطلعم که شخصا مرا تحت تاثیر قرار داده. ما قوه‌ی تخیل داریم و می‌توانیم بفهمیم رنج اعدام شدن بدست مزدوران جمهوری اسلامی کمتر از رنج از قحطی مردن نیست، اما شما به دلایلی دوست دارید مخالفت با دولت را به مخالفت با آزادی حشیش کشیدن ما تقلیل بدهید و سفسطه‌ی آدم پوشالین بکنید. منهم بهره‌کشی سرمایه‌داری را می‌بینم و از آن بیزارم، اما سوالی که می‌پرسم آنست که آیا با وجود دولت می‌توانیم بدون پرداخت بهایی گران‌تر از تحملش آنرا ساقط بکنیم یا نه، و در صورت پیروزی آیا نظام جدیدی که آفریده‌ایم قادر به حذف یا دستکم حداقلی کردن دیگر انواع سلطه‌ورزی نیز خواهد بود یا خود به نوعی سلطه‌ورز جدید مبدل می‌شود.


این همچنان از ترس و بیزاری‌یِ بدبینانه‌یِ شما از دولت میاید. ما دسترسی به همه‌یِ تاریخ که نداریم, اگر در تاریخ یک دولتی خوب بوده هم سوگیرانه چیزی درباره‌یِ آن نوشته نمیشود (availability bias),
چون چه نیازی است کسی بنویسد چه دولت خوبی داریم, به به؟
شما در روزنامه هم تنها از دژآمد‌ها میخوانید, زیرا دانش به چیزهای بد و کارهای نادرست دولت کاربرد دارد, ولی اینکه یک سامانه‌ای دارد سرخود کارش را درست دنبال میکند ارزشی ندارد و ما از این
دسته تنها میخوانیم که نمونه‌وار یک شهرمندی خوبی در بهمان سال بود و مردم به خوبی میزیستند و بس. دیگر نمیاید چرا خوب میزیستند, یا دولت چگونه کارش را خوب میانجامید. بجایش بسنده میکند دولتی بد میداشتیم
تا تک تک کارهای نادرست آن گزارش و آگاشته شود. آنچه درد و رنج دهد در مغز ما ارزش معنایی بسیار بالاتری از آنچه ندهد و درست باشد دارد.







اگر ما را هم به لیبرال بودن و نازک‌دلی و ... متهم نمی‌کنید بد ندیدم یک اشاره‌ای هم بکنم به اینکه برای بسیاری زندگی تحت سلطه‌ی سرمایه‌داری و دولت هر دو، چشم‌انداز بسیار مطلوب‌تری‌ست تا انقلاب برای رسیدن به شرایطی که چیزی درآن قابل پیش‌بینی نیست. سوژه‌ی تحت سرمایه‌داری هزاران بار بیشتر ترجیح می‌دهد که شریک آن باشد تا نابودی کامل نظم اجتماعی که تمام زندگی برای پیدا کردن جایگاهی در آن زحمت کشیده. اینرا رفقا به سندروم توستر تعبیر کرده‌اند که کارگر غربی بورژوازی زده شده و خریدن توستر را به انقلاب پرولتری ترجیح می‌دهد و اینها فساد بازیچه‌های سرمایه‌داری‌ست و ... شما هم لابد با این عقاید پر شور تازه‌یافته آنرا می‌گذارید پای بهره‌کش شدن اینها و دلیل بیشتر برای تقبیح‌شان، ولی واقعیت قابل اندازه‌گیری آنست که این یک تعلق ایدئولوژیک بسیار عمیق است و دگرگونی آن مستلزم تغییر خود عینیتی که آنرا بوجود آورده.


شاید, ولی اینجا ما تنها درباره‌یِ سرنوشت خودمان سخن نمیگوییم, درباره‌یِ سرنوشت تک تکِ مردمان زنده سخن میگوییم.
برای من هم سودی ندارد زندگی آسوده‌یِ خودم را برای واژگشتی که ١٠٠% پیشدیدنی نیست دور بریزم, ولی کارِ درست و اخلاقی کدام است؟

سپس اینکه براستی ستیز با بهره‌کشی کوچکترین عمقی ندارد, به همان اندازه که هر کس بآسانی میگیرید نباید دیگران
را به گاری بست (ولی یک زمانی میبستند), بهمان آسانی هم میتواند ببیند که نباید با گماشتن کسی پشت میز از وی بهره‌کشید.








این تک‌تک مردمی که آنرا ساخته‌اند تحت تاثیر محیطی که بر افراد خارج از آن قدرتی دارند غیرقابل کنترل یا به نحوی محدود قابل کنترل دچار تغییر و دگرگونی شخصیتی می‌شوند. همان آزمایشی که در جستار دیگر لینک کرده بودم، نشان داد که چطور آدمهای محجوب و مهربان و آرام وقتی بر همتایان خود قدرت و برتری یافتند تبدیل به سادیست‌هایی دگرآزار شدند. نهاد دولت فسادآور است، پیوند چندانی به عناصر سازنده‌ی آن ندارد. مگر آنکه گمان بکنید پلیسها همگی ذاتا سادیستهای بیماری هستند که از تحقیر شما لذت می‌برند.

سازوکار هر سامانه‌ای همینگونه است. یاخته‌هایِ پیکر ما ما را میسازند, خود ما هم همبودها را میسازیم.
همانجورکه یک یاخته بتنهایی توان بالایی در تن ندارد, یک هومن هم توان بالایی در یک همبود نخواهد داشت.

راهکار یا کارِ درست کدام است؟ ما در گفتمان پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - برگ 5 (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%81%D8%B2%D9%88%D9%86-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9 F-230/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-5.html) به این پرداختیم که میتوان با واژگشت به گذشته رفت و هر کس
سرور سرنوشت خود شود (تا یک مرزی), اکنون هم داریم درست از وارونه نگریسته و میگوییم هر کس میتواند با همبستگی با دیگران به ساخت ابرسازواره‌ای دست ورزد که
سود او را دربر داشته و تا جایِ شدنی آزادی‌هایِ کمتری از وی بگیرد.





. شما هم لابد با این عقاید پر شور تازه‌یافته ...


من اینجا از سوی سراسر وارونه (ستیز با فندآوری) نگریسته‌ام, از دیدگاه آنارشیستیک هم
نگریسته‌ام, اکنون هم دارم از دیدگاه کمونیسم و راهکار آن مینگرم (همراه با خواندن Das Kapital).

این شور و انگیزه از روی وابستگیِ ناب من نیست, از روی دانشاندوزی است و اینکه سرانجام
با ژرف نگریستن در تک تکِ این ایدئولوژی‌ها میتوان با آناکافتن و بررسی, بهترین/درست‌ترین شان را برگزید.



پارسیگر

Theodor Herzl
10-22-2013, 02:02 PM
به گفته توماس پین یکی‌ از بنیان گذاران انقلاب آمریکا و فرانسه ، دولت در بهترین حالت یک شر لازم و در بدترین حالت یک سیستم جنایت کار است. یکی‌ از ایراداتی که سوسیالیست‌های نسل جدید به مارکس و چپ سنتی‌ میگیرند این هست که همه چیز در رابطه کارگر و کارفرما خلاصه نمی‌شود ، دنیا بسیار پیچیده تر از این حرف‌ها هست ، سیستم سوسیالیسم دولتی و دیکتاتوری به اصطلاح کارگری در طول ۹۰ سال در ۳۰-۴۰ کشور امتحان شد و به غیر از خون و بدبختی هیچ سود دیگری نداشته است. خود لنین هم خواهان رسیدن به آنارشیسم بود ، ولی‌ دیکتاتوری کارگری و در واقع همان سرمایه داری دولتی راه آن نیست ، حداقل آن این هست که اکنون سوسیال دموکراسی داشته باشیم و به قول خروشچف بعد میشود سوسیالیسم را ذره ذره به جامعه تزریق کرد.

مزدك بامداد
10-22-2013, 02:13 PM
همان میلادی که پیامشان را نقل قول کرده‌اید از وطن آواره شده نه به خاطر کاپیتالیسم، که بدلیل سرکوب دولتی دیکتاتوری و فاسد که حقوق او را به عنوان یک انسان دارای اختیار به رسمیت نمی‌شناسد،
نادرست است!
او هم برای همان بهره کشی بهره کشان نفتی آواره شده است و گرنه چرا یک دولت سرکوبگر پدید میاید،
برای چه سرکوب میکند، چه کسی را سرکوب میکند؟ اگر بی حجابی سرکوب میشود که برای اسلام نیست،
حجاب تنها یک نماد فرمانبرداری است، درست مانند کلاه گسلر در نمایشنامه ی "ویلهلم تل" که آنرا در
میدان بر سر چوب زده بودند و مردم بایستی بر آن نماز برده سرخم میکردند ! همه ی این بدبختی ها،
دوست گرامی، از بهره کشی و جنگ بیدادوند بر سر بنمایه هاست! Verteilungskampf همین که
گفتید: " بازشناختن سزامندی ها ی هومنی" ; ، بایسته میسازد که مافیای سرمایه دار اسلامی نتواند
آنچنان که میخواهد بچاپد. زینرو، کمترین خواهش کارگران و بهره دهان ... ، برابر با محاربه با الله میباشد !

پارسیگر

مزدك بامداد
10-22-2013, 02:34 PM
راستش نوشته‌های مزدکِ گرامی بدجوری مرا قلقلک می‌دهند (بویژه آنجا که در دیالکتیک [خیالی] فردیت و همبود، طرف همبود را می‌گیرند)اما دریغ که زمانِ نوشتن نمی‌یابم. یک چیز اما برایم شگفت‌آور است و آن گم شدنِ ایده‌ی جهان‌وطنیِ مارکسیستی پشتِ آرمان‌های ناسیونالیستیِ جناب مزدک است. به گمانم تنها ایشان توانسته‌اند همزمان هر دو را پیوند دهند وگرنه ما از دیگر کمونیست‌ها هرچه دیدیم غیر این بوده.
خب من در کلیشه ها نمیگنجم و ستیزی هم در سخن من نیست،
نپذیرفتن بهره کشی هیچ پیوندی با دوست داشتن فرهنگ یک
سرزمین ندارد. من فرهنگ کشور های دیگر مانند ژاپن و
انگلستان و فرانسه را هم دوست دارم، ولی فرهنگ و زبان
ایرانی /پارسی را بیشتر دوست دارم، هیج جای کمونیسم
هم نیست که در آینده جهان کمونیستی تنها به زبان انگلیسی
یا چینی باید سخن بگوید. دگرسانی ها همواره بوده و خواهند
بود، و اینکه شما مادر خود را دوست دارید، فرنودی بر
زشت بودن بایسته ی مادر دیگران هم نیست. کمونیست ها
همواره برای این از فرهنگ بومی سخن نمیگوند که ناسیونالیسم،
از سوی نیروهای راست، برای ایدئولوژی سازی بهره کشانه
به نادرست به گاری بسته شده بود و چهره خوبی نزد روشنویران
نداشت. برای نمونه کاپیتالیست هی زمان شاهنشاه اریامهر، از
شاهنامه ی فردوسی، به نادرست ، پیروی از شاه و ! را بیرون
میآوردند که گویا اکنون هم ما باید به حزب رستاخیز بپیوندیم ( چیزی
که شاملو را واداشت که به فردوسی بتازد که در فربود، تاخت به
این گروه های ایدئولوژی ساز بهره کش بود). هتا همین خدا باوری
و دین مسیحی هم برای نمونه، با نبود بهره کشی در بنیاد خود
ناسازگاری ندارد و جایی در آموزه هایش، چنین نگفته ، ولی از
بس آنرا به گاری سرمایه داری و چپاول و فئودالیسم و .. بستند
که هیچ کمونیستی نمیتواند بگوید که مسیحی یا خدا باور هم هست!

پارسیگر

Ouroboros
10-22-2013, 02:38 PM
گرفتاری همینجاست که تنها شما میدانید که دارای ذاتی فسادآور است.
خوب چرا قدرت فساد میاورد؟ دو زاب[1] فساد و قدرت چرا و چگونه به هم وابسته‌اند؟

در فرایند فرگشت[2] چگونه ایندو به هم وابسته شده‌اند و چرا نمیتوان از وابستگی اشان پیشگرفت؟

Stanford prison experiment - WiKi (https://en.wikipedia.org/wiki/Stanford_prison_experiment)

شما اگر به روی دیگران قدرتی داشته باشید قطعا آنرا مورد سوء استفاده قرار خواهید داد، مگر آنکه عواقب آن سوء استفاده از لذتی که اعمال سلطه بر دیگران نسیب شما می‌کند بزرگتر باشد، تازه آن زمان هم تضمینی نیست و می‌بینید که چگونه پلیس آمریکا جلوی دوربینی که برای پیشگیری از همین خشونتهای افسارگسیخته نسب شده متهم سیاه‌پوستی که از دستشان فرار کرده را تا مرز مرگ کتک می‌زند.

تمام جانداران اجتماعی دارای هرم قدرت هستند و در آن اعضای زورمندتر اعضای کم‌زورتر را تحت سلطه قرار می‌دهند، در برخی جوامع مثل آن ِ بونوبوها و انسان‌ها این سلطه نرم و غیرمستقیم و کم‌قربانی‌ست، در برخی دیگر مثل همان گوریل‌ها یا شیرها همواره خونبار و علنی و مستقیم. این به معنای ناتوانی ما از فراتر رفتن از ارتباط برده-اربابی نیست، به این معناست که بسیار مستعد آن هستیم و اگر احتمال آنرا نادیده بگیریم باید منتظر عواقب فاجعه‌آمیز بعدی باشیم، و این فقط مشکل دولت سوسیالیستی نیست، مشکل جامعه‌ی آنارشیستی هم هست. ولی ما راه‌کارهایی برای آن داریم، مثل انتخابی کردن عضویت یا عدم عضویت در همبود، در حالی که شما به کلی منکر احتمال آن می‌شوید، زیرا «بهره‌کشان سرمایه‌دار که نباشند همه چیز درست می‌شود».


سپس اینکه براستی ستیز با بهره‌کشی کوچکترین عمقی ندارد, به همان اندازه که هر کس بآسانی میگیرید نباید دیگران
را به گاری بست (ولی یک زمانی میبستند), بهمان آسانی هم میتواند ببیند که نباید با گماشتن[11] کسی پشت میز از وی بهره‌کشید.

مسئله‌ی عمق و سطح نیست، مسئله اینست که چگونه سوژه‌ی تحت لیبرالیسم خود را آزاد می‌پندارد در حالی که اگر یک نخ سیگار گوشه‌ی پیاده‌رو بی‌افروزد جریمه می‌شود. چرا سوژه‌ی کاپیتالیسم تمام تمرکز ذهنی خود را به روی آنچه دارد هدر می‌دهد وحتی لحظه‌ای به آنچه ندارد نمی‌اندیشد. چرا فقیرترین اقشار جامعه به کاپیتالیستها رای می‌دهند و جوانان طبقه‌ی متوسط به بالا که معنای دیکشنری‌وار «خرده‌بورژوا» هستند انقلابی می‌شوند و می‌روند به تسخیر وال‌استریت. مارکسیستهایی که جرئت پرسیدن این سوالات را داشته‌اند(مثل لاکلائو یا بدیو)، پاسخشان اینست که اینها تعلقات نابجای ایدئولوژیک(در معنای مارکسیستی آن=آگاهی کاذب)است، من با این مخالفتی ندارم، اما به گمانم کار را نیمه‌تمام رها می‌کند و همه‌ی نتایج و جوانب منطقی پیشفرضهای خود را دنبال نمی‌کند.

به نظر من دلیل اصلی پیدایش و تداوم این آگاهی کاذب، برآمده از تاکید وسواس‌گونه‌ی مارکسیسم به تبعیض/سلطه‌ی اقتصادی و نادیده گرفتن کامل، یا دست بالا زیرمجموعه‌ی تکمیلی دیدن دیگر انواع آنست. مرد کارگر آمریکایی می‌بیند که دولت از او به زور المونی و نفقه‌ی بچه می‌گیرد، و گزینه‌ای را انتخاب می‌کند که این بازیگر نامشروع، قلدر و سلطه‌ورز را از زندگی شخصی او بیرون می‌اندازد. کمونیستها عادت دارند به آنارشیستها بگویند «صبر بکنید، سلطه‌ی دولت را هم از میان می‌بریم»، به فمینیستها بگویند «صبر بکنید، سلطه‌ی مردسالاری را هم از میان می‌بریم»، به ناقدان نژادپرستی بگویند «صبر بکنید، نژادپرستی هم از عوارض تقسیم ناعادلانه‌ی ثروت است» و ... بی‌آنکه خاستگاه‌های متعدد غیراقتصادی این نابرابری‌ها را مد نظر قرار بدهند.


من اینجا از سوی سراسر وارونه (ستیز با فندآوری) نگریسته‌ام, از دیدگاه آنارشیستیک هم
نگریسته‌ام, اکنون هم دارم از دیدگاه کمونیسم و راهکار آن مینگرم (همراه با خواندن Das Kapital).

این شور و انگیزه از روی وابستگیِ ناب من نیست, از روی دانشاندوزی است و اینکه سرانجام
با ژرف نگریستن در تک تکِ این ایدئولوژی‌ها میتوان با آناکافتن[17] و بررسی, بهترین/درست‌ترین شان را برگزید[18].

:e00e:

Ouroboros
10-22-2013, 02:39 PM
راهکار یا کارِ درست کدام است؟ ما در گفتمان پیشرفت روزافزون فندآوری[15]: به کجا می‌رویم؟ - برگ 5 به این پرداختیم که میتوان با واژگشت[9] به گذشته رفت و هر کس
سرور سرنوشت خود شود (تا یک مرزی), اکنون هم داریم درست از وارونه نگریسته و میگوییم هر کس میتواند با همبستگی با دیگران به ساخت ابرسازواره‌ای[16] دست ورزد که
سود او را دربر داشته و تا جایِ شدنی آزادی‌هایِ کمتری از وی بگیرد.

آزادی شما جایی شروع می‌شود که اختیارات دولت به پایان می‌رسد = دولت بزرگتر، آزادی کمتر. اختیارات دولت را هم توانایی آن مشخص می‌کند نه فلسفه‌ی وجودی آن و اخلاقیات و اینکه از کجا برآمده و به کجا قرار است برود و ... بنابراین دولتی که ابزار تولید را در اختیار دارد و شما برای نان شب محتاج انجام دادن «کار درست» بطور خودانگیخته از سوی آن هستید، توازن چانه‌زنی را به نحوی غیرقابل بازگشت به سود نهادی که پیشتر ارتش و پلیس و اهرم قانون و ... را برای سرکوب داشته برهم می‌زند.

شما هم مثل آنارشیستها و تروتسکی و ... در خیابان با موهای آشفته و پیراهن دریده فریاد می‌زنید : «پس چه شد، فقط بنا بود سرکوب به بهره‌کشان و نوکران ایشان محدود بشود؟ این دیگر چیست؟ من...»، و پیش از آنکه بتوانید جمله‌ی خود را تمام بکنید تبری که برای گردن زدن سرمایه‌داری تراشیده بودید می‌خورد به میان سرتان!

بنابراین راه‌حل هرچه باشد، سپردن اهرم جدیدی از قدرت و از میان برداشتن اهرم‌های کنترلی که برای تضعیف آن تهیه شده بودند نیست. راه‌حلی که به ذهن من می‌رسد آنست که بیاییم با تقویت سندیکاهای کارگری و استقلال هرچه بیشتر آنها، با اشتراکی کردن مالکیت کارخانه‌هایی که بر اثر تصمیمات نادرست سرمایه‌داری و برای حداکثری کردن سود ورشکست شده‌اند از طریق واگذاری آنها به کارگرانشان، و از طریق استقلال جوامع برمبنی ویژگی‌های عینی(همچون تعلقات فکری و عقیدتی)و کاستن از وابستگی انتزاعی آنها(همچون تعلقات قومی و ملی)به شرایطی برسیم که در آن از میزان قدرت و نفوذ سلطه بطور مداوم و خزنده کاسته می‌شود و الگوی جدیدی جایگزین می‌شود که امکان پیش رفتن بدون نیاز به «سرکوب» را دارد: سرمایه دار قبر خودش را می‌کند و موفق‌ترین شرکت جهان را نیز ورشکسته می‌کند، دولت میزان نفوذ خود بر فرد و جمع هر دو را آرام‌آرام از دست می‌دهد و کسانی که می‌خواهند برده‌ی جنسی یک زن باشند و یا یک برده‌ی جنسی زن داشته باشند هم قادر به همزیستی بدون نابودی دیگری خواهند بود. اینها پیشرفتهایی‌ست که ما تنها با گسترش آگاهی قادر به انجامشان هستیم، و اگر آگاهی در سطحی نباشد که قادر به برداشتن این قدمهای نخست نباشیم، قطعا در سطحی نیست که انقلاب بتواند کمکی به ما بکند.

و ...

Ouroboros
10-22-2013, 02:50 PM
نادرست است!
او هم برای همان بهره کشی بهره کشان نفتی آواره شده است و گرنه چرا یک دولت سرکوبگر پدید میاید،
برای چه سرکوب میکند، چه کسی را سرکوب میکند؟ اگر بی حجابی سرکوب میشود که برای اسلام نیست،
حجاب تنها یک نماد فرمانبرداری است، درست مانند کلاه گسلر در نمایشنامه ی "ویلهلم تل" که آنرا در
میدان بر سر چوب زده بودند و مردم بایستی بر آن نماز برده سرخم میکردند ! همه ی این بدبختی ها،
دوست گرامی، از بهره کشی و جنگ بیدادوند بر سر بنمایه هاست! Verteilungskampf همین که
گفتید: " بازشناختن سزامندی ها ی هومنی" ; ، بایسته میسازد که مافیای سرمایه دار اسلامی نتواند
آنچنان که میخواهد بچاپد. زینرو، کمترین خواهش کارگران و بهره دهان ... ، برابر با محاربه با الله میباشد !

پارسیگر

مزدک گرامی باور بفرمایید که اشتباه می‌کنید،سود حداکثری سرمایه‌داری در کارگر راضی‌ست، نه در کارگر مطیع. اینرا نسختین بار همان ژیژک نئو-استالینیست کشف کرد! به نفع دستگاه اقتصادی که در آن سود بیشتر نیازمند مشارکت حداکثری مردم در فستیوال مصرف است رضایت خاطر و خوشحالی و شادمانی سوژه است، این دستگاه اهمیتی نمی‌دهد که شما بدن خودتان را نقاشی بکنید یا لخت بگردید یا روی سقف ماشین‌ها در آغوش چند گربه‌ی سلاخی شده برقصید. سرمایه‌داری میل شما را شناسایی می‌کند و تا حداکثر ممکن، تمام تلاش خود را برای استفاده و سوء استفاده از آن به انجام می‌رساند، سرکوب میل یک بیزنس تماما متفاوت با هدفی تماما متفاوت است. برای این نظام مهم نیست که شما بکینی بپوشید یا چادر، هر دو را برایتان تولید می‌کند و سودش را می‌برد. مشتری راضی، مشتری همیشگی‌ست، و میل شما، سوخت تداوم کار این ماشین.

نهادی که وجود آن وابسته به محدود کردن زندگی فردی و اجتماعی سوژه‌ی انسانی‌ست دولت است نه سرمایه‌داری. دولت است که میزان اختیار و توانایی تاثیرگذاری آن در جامعه را توانایی شما برای محدود کردن این تاثیرگذاری مشخص می‌کند. خلاصه دولت است که خود کنترل فقط بخاطر کنترل را فیتیشیزه می‌کند و آنرا اعمال می‌کند، زیرا کنترل بیشتر به معنی قدرت بیشتر خواهد بود. در یک کلام، دولت کشیدن ماری‌جوآنا را محدود می‌کند، سرمایه‌داری یک جوینت برای به فروش رساندن آن باز می‌کند!

sonixax
10-22-2013, 03:39 PM
نه, ولی هر کس که دربرابر منطق ساده‌یِ "بهره‌کشی هومن[1] از هومن بد است"
ساز مخالف میزند, بیگمان در رده‌یِ[2] بهره‌کشان یا دستکم هواداران بهره‌کشی جای میگیرد!

همچنین از زاب‌هایِ[3] بایسته‌یِ[4] آنارشیسم نبود بهره‌کشی نیست و بساکه بوارونه, با بهره‌کشی هیچ ستیز درونی‌ای ندارد.

این که شد همان همگان یا با من هستند یا بر من !

مزدك بامداد
10-22-2013, 04:08 PM
مزدک گرامی باور بفرمایید که اشتباه می‌کنید،سود حداکثری سرمایه‌داری در کارگر راضی‌ست، نه در کارگر مطیع. اینرا نسختین بار همان ژیژک نئو-استالینیست کشف کرد! به نفع دستگاه اقتصادی که در آن سود بیشتر نیازمند مشارکت حداکثری مردم در فستیوال مصرف است رضایت خاطر و خوشحالی و شادمانی سوژه است، این دستگاه اهمیتی نمی‌دهد که شما بدن خودتان را نقاشی بکنید یا لخت بگردید یا روی سقف ماشین‌ها در آغوش چند گربه‌ی سلاخی شده برقصید. سرمایه‌داری میل شما را شناسایی می‌کند و تا حداکثر ممکن، تمام تلاش خود را برای استفاده و سوء استفاده از آن به انجام می‌رساند، سرکوب میل یک بیزنس تماما متفاوت با هدفی تماما متفاوت است. برای این نظام مهم نیست که شما بکینی بپوشید یا چادر، هر دو را برایتان تولید می‌کند و سودش را می‌برد. مشتری راضی، مشتری همیشگی‌ست، و میل شما، سوخت تداوم کار این ماشین.

نهادی که وجود آن وابسته به محدود کردن زندگی فردی و اجتماعی سوژه‌ی انسانی‌ست دولت است نه سرمایه‌داری. دولت است که میزان اختیار و توانایی تاثیرگذاری آن در جامعه را توانایی شما برای محدود کردن این تاثیرگذاری مشخص می‌کند. خلاصه دولت است که خود کنترل فقط بخاطر کنترل را فیتیشیزه می‌کند و آنرا اعمال می‌کند، زیرا کنترل بیشتر به معنی قدرت بیشتر خواهد بود. در یک کلام، دولت کشیدن ماری‌جوآنا را محدود می‌کند، سرمایه‌داری یک جوینت برای به فروش رساندن آن باز می‌کند!
دولت در سامانه ی بهره کشی، خودش ابزار رده ی سرمایه دار/فئودال/ برده دار/ .. است.
درست است که پیدایش دولت نخست در راستای سازماندهی پدافند ارتشتاری و زینهاری
و قانون بوده، ولی از زمانی که سامانه ی بهره کشی آغازیده، و "بزرگان" در همبود ها پیدا
شدند، نهاد دولت را نیز همچو نهاد دین، که برای نیاز دیگری پدید امده بود، ابزار کنترل نمودند.
اکنون اینها با این دو ابزار کنترل فیزیکی(دولت) و کنترل روانی (دین)، مردم را می چاپند و از هومن،
گوسپند ساخته اند. روشن است که همه ی این بهره کشان به یک اندازه باهوش نیستند که
نیاز زمان را بازشناسند، برخی از پستو های هزار ساله ی بازار بیرون آمده اند و ابزار کنترل روانی
شان هم دینی بیابانی و قراضه است و مانند سرمایه داران دور اندیش پروتستانِ انگلو ساکسون
باهوش نمیباشند که پند شمارا بکار بسته و "نان و بازی"- باربیکیو و شوی تلویزیونی به مردم خویش
روا دارند! برای همین هم سامانه های کارآمد تر و ناکارآمد تر بهره کشی و ترازهای گوناگون آن هست!
برای نمونه برده داری برای همین فئودالیسم شد، چون برده هم کم میزیست و هم کارشکنی میکرد
و هم هی شورش می نمود!

پارسیگر

Ouroboros
10-22-2013, 05:34 PM
دولت در سامانه[1] ی بهره کشی، خودش ابزار رده[2] ی سرمایه دار/فئودال/ برده دار/ .. است.
درست است که پیدایش دولت نخست در راستای سازماندهی پدافند[3] ارتشتاری[4] و زینهاری[5]
و قانون بوده، ولی از زمانی که سامانه ی بهره کشی آغازیده[6]، و "بزرگان" در همبود[7] ها پیدا
شدند، نهاد دولت را نیز همچو نهاد دین، که برای نیاز دیگری پدید امده بود، ابزار کنترل نمودند.
اکنون اینها با این دو ابزار کنترل فیزیکی(دولت) و کنترل روانی (دین)، مردم را می چاپند و از هومن[8]،
گوسپند ساخته اند. روشن است که همه ی این بهره کشان به یک اندازه باهوش نیستند که
نیاز زمان را بازشناسند، برخی از پستو های هزار ساله ی بازار بیرون آمده اند و ابزار کنترل روانی
شان هم دینی بیابانی و قراضه است و مانند سرمایه داران دور اندیش[9] پروتستانِ انگلو ساکسون
باهوش نمیباشند که پند شمارا بکار بسته و "نان و بازی"- باربیکیو و شوی تلویزیونی به مردم خویش
روا دارند! برای همین هم سامانه های کارآمد تر و ناکارآمد تر بهره کشی و ترازهای[10] گوناگون آن هست!
برای نمونه برده داری برای همین فئودالیسم شد، چون برده هم کم میزیست و هم کارشکنی میکرد
و هم هی شورش می نمود!

در کاپیتالیسم مهمترین رانه‌ی موجود در اقتصاد تلاش سرمایه‌دار برای حداکثری کردن سود است، یک توطئه‌ی عمومی برای کنترل توده‌ها وجود ندارد و اساساً نیازی به کنترل آن‌ها نیست تا وقتی می‌توانید به امید پژو کردن پراید به ایشان وام بدهید و همه‌ی دسترنج‌شان را تا سالها بالا بکشید و … کلاً کنترل در ضدیت با سرمایه است مگر آنکه میل چیزی باشد که بازار قادر به برآوردنش نیست(تقریبا هیچ چیز). کنترل مد نظر شما از طریق کنترل بازار صورت می‌گیرد و بسیار غیرمستقیم‌تر از اینهاست. اما فرض هم بگیریم که تحلیل شما درست باشد، باز جایی از کار می‌لنگد.

زیرا از آنجاکه سیستم سرمایه‌ متمایل به حداکثری کردن سود است، بهره‌برداری از میل الگوی رفتاری سیستم تولید کالا می‌شود نه محدود کردن آن. دولت در مقابل، متمایل به حفظ وضع موجود است، چنانکه اگر جایی تلاش سرمایه‌ی جهانی یا بومی برای حداکثری کردن سود در تعارض با بقای ….. قرار بگیرد آنرا سرکوب خواهد کرد(چنانکه فروش و تولید بکینی در ایران ممنوع است، مثلا)، اگر هم میل بازار به جایی رسید که نظام اقتصادی موجود(سرمایه‌داری)قادر به برآوردن آن نبود(برای مثال، برابری فراتر از برابری در تناسب با قانون)باز به این دلیل که ممکن است سوژه را به جستجوی آلترناتیوهایی برای نظم موجود ترغیب بکند، باز دولت به سرکوب آن می‌پردازد. اما اینجا Correlation doesn't mean causation و این تنها یک اتفاق بوده که منفعت دولت و سرمایه در یک راستا قرار گرفته، زیرا در مقابل هر موردی که دولت به سود گسترش سرمایه وارد میدان شده، هزاران مورد هست که دولت برپاد آن عمل کرده.

سرمایه اگر به حال خود رها بشود میل را تا سرحد نابودی مطلق مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد و تلاش می‌کند همه‌ی انواع آنرا به یک اندازه و با رواداری کامل مورد نوازش پدرانه‌ی خود قرار بدهد، و همچنانکه گفته شد چادر و بکینی را به یک اندازه بفروشد، و به حالش تفاوتی نمی‌کند که شما یک پاکت سیگار بخرید یا یک پاکت ماری‌جوآنا. قابلیت خارق‌العاده‌ای هم برای این بهره‌برداری دارد و توان به ابتذال کشیدن والاترین مفاهیم و والا نمایاندن مبتذل‌ترین اندیشه‌ها را در این مسیر دارد:

2733

طبق یک قانون کلی، سرمایه به فکر بیشتر سود بلادرنگ ممکن تحت نظام مستقر است و دولت در خیال سود بلند مدت و حفظ نظام مستقر. بر این مبنی اگر سرمایه در عرصه‌ی فرهنگ و جامعه چند استراتژی متضاد با دولت را اتخاذ می‌کند، بر مثال گسترش رواداری، که بر طبق آن هرچه رفتار/میل ابنرمال، نرمالیزه‌تر بشود توانایی بهره‌برداری اقتصادی از آن بالاتر می‌رود(Fat acceptance و...). در حالی‌که دولت دائم مشتاق به سرکوب رواداری بیشتر است تا شرایط موجود مبادا به خطر بی‌افتد و تنها زمانی در برابر آن نرمش نشان می‌دهد که از بی‌آزاری آن برای تسلط خود اطمینان کسب کرده باشد. برای مثال سرمایه‌داری اگر می‌توانست به نرمالیزه کردن Coprophilia می‌پرداخت و در سرتاسر جهان رستوران زنجیره‌ای مدفوع‌فروشی به راه می‌انداخت و از این طریق سود می‌برد، اما دولت در برابر این تصمیم مقاومت می‌ورزد چراکه ممکن است اکثر شهروندانش شاگس و دیگر امراض بگیرند بمیرند و ... مک دونالد کاری به مردن سریع مشتریانش درپی خوردن صدها هزار کالری در ماه ندارد، و گمان نمی‌کند که اگر اینها بمیرند من مشتری خود را از دست می‌دهم، دولت اما چنان اندیشه‌ای می‌کند و ممکن است به همین دلیل مک‌دونالد را محدود بکند و...

Ouroboros
10-22-2013, 06:08 PM
همان گونه که گفتم، "رده[1]" از دید ما با سنجه[2] ی بهره‌کشی سنجیده[3] میشود.
پولدار هم به بایستگی، همان سرمایه دار نیست. من مانند شما با دگرسانی[4]
تراز[5] زندگی دشورای ندارم و تنها میگویم که کمترین ترازی هومنی[6] باید برای هر
کسی هم که توان کار هم از بیخ ندارد، ، بسته به توان فراورش[7] همبود[8]، پدید بیاید.
ولی من نمیتوانم مانند شما ، قانون فرگشت[9] را به زیر پرسش ببرم. من تنها
میگویم که فرگشت باید هومنی بوده و دروغ پرداز و دزد و برده دار و فئودال و ...
نباید به بهزیستی[10] و فرازیست[11] برسند، بساکه سنجه ی فرازیست و فرگشت باید
کارو فراورش و هوشمندی و خردورزی در ان باشد. این چیزی بود که فیلسوف
یونانی هم آرزو داشت. از بیخ، هیچ گروه جانوران و هیچ استخر ژنتیک نمیتواند
بی چالش[12] ، پیشرفت و فرگشت نماید و دچار کژزادمانی (دژنراسیون ) و ایستایی
شده و از میان میرود. ما نیاز به بیماری آبله نداریم که مارا بکشد، یا زشترو نماید،
ولی نیاز به واکسن آبله داریم که پیکر ما راه جنگ و فرگشت را فراموش ننماید.
اگر این قانون جداگر فرگشت نبود ما همان بوزینه هنوز مانده بودیم.
از بیخ، همین ستیز میان بهره دها و بهره کشان هم چالشی است که میتواند
هومنی را به تراز بالاتری از هستی برساند و به یک جهش[13] سودمند فرهنگی و
تراز بالای فرگشتی همبودین[14] برساند. (خود همبود هم چو جانوری ست که درگیر
فرگشت فرهنگی است چنان که ما درگیر فرگشت ژنتیک هستیم)، درست مانند
"منشور حقوق بشر" که برای نخستین بار در ان نوشته شد که برده داری هومنی
نیست و نباید باشد. پس، پس از کمونیسم و سوسیالیم هم دگرسانی میان
بهرمندی ها باید باشد تا فرگشت بگونه ای هومنی براه خویش پی بگیرد. همچنان
که ما امروزه میتوانیم خود ژن هارا دستکاری کنیم و فرگشت هوشمند را پدید بیاوریم .





همه‌ی تفاوتهای ما بی‌تردید دارای ریشه‌های طبیعی هستند و فرگشت در نقش دادن به رفتار آدمی بسیار بیش از آنچه پیشتر تصور می‌کرده‌ایم نقش داشته. خاستگاه نابرابری هم تفاوت عینی برای قربانی آن ندارد و چه فرقی می‌کند اگر شما خنگ به دنیا آمده‌اید یا بی‌پول، در هر دو مورد، و در هر دو جامعه‌ی کنونی و ایده‌آلی که تصویر می‌کنید دسترسی کمتری به منابع، توانایی کمتری برای بهره‌برداری از آن‌ها و در پی این استاندارد و شرایط زندگی فروتری دارید. مصنوعی و طبیعی تفاوتی در ناعادلانه بودن آن ندارد و اینکه «فرگشت کرده پس اشکالی ندارد» یا «فرگشت کرده پس قادر به تغییر آن نیستیم» هر دو سفسطه هستند.

طبیعی نه چیزی را درست می‌کند و نه غیرقابل تغییر، من تصور می‌کنم همه‌ی ما چپگرایان در ستیز با سلطه و این ادعا که انسان مشتاق به نابودی سلطه و رهایی‌ از آنست سخت به خطا بوده‌ایم و اینطور که به نظر می‌رسد اکثریت آدمها هیچ مشکلی با تحت سلطه بودن مادامی که حداقل‌هایی از رفاه و امنیت و … برایشان فراهم باشد ندارند، و بدبینی امثال مکس اشتیرنر که به پیرامون خود می‌نگریست و می‌گفت «من انقلابی و آزادی‌خواه نمی‌بینم، هرچه می‌بینم دلال و لاشخور است» الیتیسم یک آدم ضدجامعه نبود، توصیف دقیقی از احوال اکثریت جامعه‌ی بشری بود. ولی با وجود این من همچنان خواستار سلطه‌گریزی و سلطه‌ستیزی هستم زیرا باور دارم حتی همین اکثریت مشتاق به تبادل امنیت با آزادی اگر طعم آزادی و آگاهی را بچشند آنرا ژرف‌تر، خواستنی‌تر و مطلوب‌تر از آغوش گرم اربابان خود می‌یابند و ما می‌توانیم اینرا دگرگون بکنیم و …

شما می‌توانید ادعا بکنید که نابرابری مصنوعی دارای مازاد سلطه‌آمیز اضافه نیز هست و انواع طبیعی آن فاقد چنان مازادی هستند بنابراین ناعادلانه‌تر است یا چیزهایی از این قبیل. اما مسأله این است که نابرابری خودش به طور مستقل می‌تواند یک رذالت اخلاقی باشد و برای تبدیل شدن به چنان چیزی نیازی به سلطه ندارد.

در تضاد میان فرد و جمع بالاخره نقطه‌ای فرا می‌رسد که ما در آن وادار و ناگزیر به انتخاب یکی به زیان دیگری می‌شویم، و تلاش برای آشتی دادن آن‌ها و طرح اینکه این تضاد کاذب است یا برآمده از اقتضائات جامعه‌ی سرمایه‌داری‌ست یا طبیعی‌ست و قادر به فراتر رفتن از آن نیستیم و … پاسخ بسنده نیست بلکه تلاش برای تغییر صورت مسئله‌ای بسیار دشوار است. اجازه بدهید در قالب یک مثال بحث را بیشتر بشکافیم:

یک مدرسه‌ی خیالی را تصور بکنید که ده کلاس درس دارد، و در هر کلاس درس بیست شاگرد هست که دو تا خیلی خنگ هستند و دو تا خیلی باهوش. ایده‌ی «از هرکس به اندازه‌ی توانایی، به هرکس به اندازه‌ی نیاز» حکم می‌کند که دو تای خنگ هر کلاس را جمع بکنیم در یک کلاس و دو تای باهوش هر کلاس را نیز به همچنین، تا در حق هیچ‌کس بی‌عدالتی نشود و شاگرد خنگ مجبور به رقابت با شاگرد زرنگ نشود، و شاگرد باهوش نیز بدلیل خنگی همکلاسی از پیشرفت عقب نماند و … اما این یک راه‌حل نیست، فقط به قول مهربد گرامی(به نقل از ژیژک)جارو کردن مشکل به زیر فرش است، زیرا افراد باهوش همچنان بیشتر و بهتر از افراد خنگ پیشرفت می‌کنند، تنها نمود به ظاهر تبعیض‌آمیز آن تبدیل به نمود به ظاهر غیرتعبیض‌آمیز شده، اگرنه تبعیض هنوز هست و تضاد همچنان پابرجاست، تنها بهتر پنهان شده، و نه فقط کمکی عینی به شاگردان خنگ نکرده‌ایم، بلکه شانس رقابت و پیروزی احتمالی ایشان به اندازه‌ی باهوش‌ها از طریق تقلب، پشت کار هزار برابر، شانس و … را هم از ایشان گرفته‌ایم.

پس این تلاش برای آشتی دادن فرد و جمع بر خطاست، بر سر یک نقطه‌ای یا باید تعالی مطلق فرد را برگزینم، یا همان جمع را. یا اجازه بدهیم این‌ها با یکدیگر رقابت بکنند و هرکه برنده شد هرچقدر که برنده شد را برای خودش نگاه بدارد و همه‌ی تضادها را بپذیریم، یا، فرد را تا اندازه‌ای فدای جمع بکنیم و دو شاگر باهوش را مامور نظارت درسی و کمک به پیشرفت دو شاگرد خنگ بنماییم، از توانا بگیریم و به ناتوان بدهیم تا شاخص دارایی پایانی همه یکسان باشد.

من شخصاً قادر به نجات خودم در هر دو سیستم خواهم بود زیرا به توانایی‌های شخصی خودم ایمان دارم، اما معیار اصلی ما در پایان روز باید آن باشد که کدام مدل قربانی کمتری می‌گیرد و شدت این قربانی بودن در کدامیک بیشتر است، بی‌عدالتی که در حق شاگرد باهوش با بستن پای او به پای شاگرد خنگ می‌کنیم بیشتر است یا رها کردن شاگرد خنگ به حال خودش یا ترحم شاگرد باهوش یا قضا و قدر و …من آنارشیست فردگرا مشکلی با سیستم اول ندارم، زیرا معتقدم پیشرفت هماهنگ جامعه و عدم وجود نابرابری باعث نفع بلندمدت فرد خواهد شد ولو فداکاری مختصری از تعالی حداکثری او لازم باشد، و به دکتر و پیتزازن یک مقدار دستمزد دادن ولو آنکه ارزش کارشان متفاوت باشد باعث می‌شود جامعه در قالب یک بدن پیشرفت سریع‌تر، مطمئن‌تر و از همه‌ مهمتر عادلانه‌تری داشته باشد، زیرا میزان بی‌عدالتی روا شده در حق دکتری که نیمی از اضافه‌ی حقوق او را با پیتزا زن تقسیم کرده‌اند کمتر از پیتزازنی‌ست که چشم‌اندازی برای پیشرفت ندارد، در موقعیت اجتماعی خود حبس شده و شما هم به او می‌گویید کاری از دست ما ساخته‌ نیست، این تضاد طبیعی‌ست، شما صرفاً خنگ‌تر یا کم‌زحمت‌تر یا … از آقای دکتر بوده‌اید.

مشکل انگیزش هم در هر دو سیستم وجود دارد، در سیستم مطلوب من البته بیشتر خواهد شد و احتمالاً کندترین مدل برای رشد اقتصادی در جهان است، اما اثرات این رشد در همه‌ی ارکان جامعه به یک اندازه و شکل احساس خواهد شد.

پ.ن : راهکار شما برای دستکاری ژنهای مردم برای باهوش شدن مناقشه در مثل است و ما فقط مشکل باهوش‌تر بودن که نداریم، عناصر غیراقتصادی پر شمار دیگری هم هستند که به نابرابری می‌انجامند، هوش تنها یک مثال بود. بعد هم ما باید بحث را در ظرفیتهای موجود پیش ببریم و نه خیال‌پردازی درباره‌ی ظرفیتهای احتمالی. اینکه نمی‌شود شما موقعیتی آرمانی را برای من تصویر بکنید و مشکل را از این طریق حل بکنید، منهم می‌توانم شرایطی را تصور بکنم که در آن آدمها را به ماشینهای رویاساز وصل می‌کنند که همه در آن خوشحال و راضی و آزاد و برابر و ... هستند و دیگر نیازی به تغییر سیستم نخواهد بود و ...

Mehrbod
10-22-2013, 06:33 PM
این که شد همان همگان یا با من هستند یا بر من !

همینجوره, یا شما در ستیز با بهره‌کشی هستید, یا همداستان با آن.

نمیشود که بگویید به من کاری ندارد, همچون اعدام که یا شما موافق اعدام
هستید, یا مخالف آن. اگر کنار بکشید و بگویید کاری ندارم هم میشود همان موافق!

Mehrbod
10-22-2013, 06:42 PM
Stanford prison experiment - WiKi (https://en.wikipedia.org/wiki/Stanford_prison_experiment)

شما اگر به روی دیگران قدرتی داشته باشید قطعا آنرا مورد سوء استفاده قرار خواهید داد، مگر آنکه عواقب آن سوء استفاده از لذتی که اعمال سلطه بر دیگران نسیب شما می‌کند بزرگتر باشد، تازه آن زمان هم تضمینی نیست و می‌بینید که چگونه پلیس آمریکا جلوی دوربینی که برای پیشگیری از همین خشونتهای افسارگسیخته نسب شده متهم سیاه‌پوستی که از دستشان فرار کرده را تا مرز مرگ کتک می‌زند.


دوست گرامی ما هم این را میدانیم و من هم فیلم Das Experiment (برگرفته از همین) را دیده‌ام.

این چیزیکه شما میگویید ولی همچنان پیوند علّی نیست, تنها آروین مرزمند است. در آزمایش نامبرده هم گروهی را تشویق میکنند که زورگویی کنند, گروهی را تشویق میکنند که سازوار شوند و بیشتر
روی این نکته‌یِ روانشناسی است که اگر شما کسی را بیازارید یا ببینید او را آشکارا زیر پا له میکنند, حس "همدردی" اتان را از دست میدهید و وارونه.





تمام جانداران اجتماعی دارای هرم قدرت هستند و در آن اعضای زورمندتر اعضای کم‌زورتر را تحت سلطه قرار می‌دهند، در برخی جوامع مثل آن ِ بونوبوها و انسان‌ها این سلطه نرم و غیرمستقیم و کم‌قربانی‌ست، در برخی دیگر مثل همان گوریل‌ها یا شیرها همواره خونبار و علنی و مستقیم. این به معنای ناتوانی ما از فراتر رفتن از ارتباط برده-اربابی نیست، به این معناست که بسیار مستعد آن هستیم و اگر احتمال آنرا نادیده بگیریم باید منتظر عواقب فاجعه‌آمیز بعدی باشیم، و این فقط مشکل دولت سوسیالیستی نیست، مشکل جامعه‌ی آنارشیستی هم هست. ولی ما راه‌کارهایی برای آن داریم، مثل انتخابی کردن عضویت یا عدم عضویت در همبود، در حالی که شما به کلی منکر احتمال آن می‌شوید، زیرا «بهره‌کشان سرمایه‌دار که نباشند همه چیز درست می‌شود».


باز هم درست است, ولی ما که نمیخواهیم رقابت را ریشه‌کن کنیم, یا همه را برابر کرده باشیم.
همانجور که امروز شما برای دختربازی با مردی گلاویز نمیشوید (مگر در کشورهای واپسمانده) و بجایش با خوشپوشی و خودروی بهمان و ادکلن بیسار پیش میروید,
بهمین سان نیازی هم نیست همآوردی هومنان در تراز یا کار کن بهره‌ده, یا گرسنه بمان و بمیر باشد. میشود همین را کمی هومنیزیده و به ترازی والاتر برد.







مسئله‌ی عمق و سطح نیست، مسئله اینست که چگونه سوژه‌ی تحت لیبرالیسم خود را آزاد می‌پندارد در حالی که اگر یک نخ سیگار گوشه‌ی پیاده‌رو بی‌افروزد جریمه می‌شود. چرا سوژه‌ی کاپیتالیسم تمام تمرکز ذهنی خود را به روی آنچه دارد هدر می‌دهد وحتی لحظه‌ای به آنچه ندارد نمی‌اندیشد. چرا فقیرترین اقشار جامعه به کاپیتالیستها رای می‌دهند و جوانان طبقه‌ی متوسط به بالا که معنای دیکشنری‌وار «خرده‌بورژوا» هستند انقلابی می‌شوند و می‌روند به تسخیر وال‌استریت. مارکسیستهایی که جرئت پرسیدن این سوالات را داشته‌اند(مثل لاکلائو یا بدیو)، پاسخشان اینست که اینها تعلقات نابجای ایدئولوژیک(در معنای مارکسیستی آن=آگاهی کاذب)است، من با این مخالفتی ندارم، اما به گمانم کار را نیمه‌تمام رها می‌کند و همه‌ی نتایج و جوانب منطقی پیشفرضهای خود را دنبال نمی‌کند.


باز هم درست است, ولی فرجامیابی‌های شما از داده‌ها نادرست. من در همان جُستار «همبود کاررها» آورده ام که خود من از روی نداشت نیاز به کار در نوجوانی و بالاتر زمان آسودگی برای
خواندن داشته‌ام, چنانکه هماکنون با اینکه کار میکنم ولی باز زمان برای آموختن دارم و نمونه‌وار میتوانم آرمان‌نامه‌یِ مارکس را بخوانم و بآناکاوم. پس آسودگی و بیکاری سامه‌هایِ بایسته برای
اندیشه و سِگالش میباشند. روشن است کسیکه در همبود سرمایه‌دار باید شباروز در اندیشه‌یِ نان و آب باشد (مانند ایران) زمان برای این چیزها ندارد و به نخستین چیزیکه دورنمایِ خوبی داشته باشد
(آمریکای هالیوودی) چنگ میاندازد و چشمداشت دیگری هم از وی نمیتوان داشت.
بر من و شما و کسیکه زمان آسوده دارد است که با اندیشه‌یِ ترازبالا بکوشد فرایافتها را نیک اندیشیده و در ترازی که برای دیگران آسان و دریافتنی باشد به زبان بیاورد.
من هم با این سخن سراسر همنگرم: هوش بالاتر برابر است با خویشکاری بالاتر.








به نظر من دلیل اصلی پیدایش و تداوم این آگاهی کاذب، برآمده از تاکید وسواس‌گونه‌ی مارکسیسم به تبعیض/سلطه‌ی اقتصادی و نادیده گرفتن کامل، یا دست بالا زیرمجموعه‌ی تکمیلی دیدن دیگر انواع آنست. مرد کارگر آمریکایی می‌بیند که دولت از او به زور المونی و نفقه‌ی بچه می‌گیرد، و گزینه‌ای را انتخاب می‌کند که این بازیگر نامشروع، قلدر و سلطه‌ورز را از زندگی شخصی او بیرون می‌اندازد. کمونیستها عادت دارند به آنارشیستها بگویند «صبر بکنید، سلطه‌ی دولت را هم از میان می‌بریم»، به فمینیستها بگویند «صبر بکنید، سلطه‌ی مردسالاری را هم از میان می‌بریم»، به ناقدان نژادپرستی بگویند «صبر بکنید، نژادپرستی هم از عوارض تقسیم ناعادلانه‌ی ثروت است» و ... بی‌آنکه خاستگاه‌های متعدد غیراقتصادی این نابرابری‌ها را مد نظر قرار بدهند.

:e00e:

برگزیدگی دادن کاری است بسزا و فرنودین. همانجور که هر کس میپذیرد دشواری ایران نخست اسلام است, سپس بهره‌کشی است, سرانجام همان بهره‌کشی میان زنامرد.
روشن است تا آن زمان میتوان هزینه‌هایِ اندکی روی ستیز با نابرابری زنامرد هم نمود, ولی خرد و فرنود حکم به برگزینش بر پایه‌یِ مهندی میدهند.


پارسیگر

Mehrbod
10-22-2013, 07:20 PM
آزادی شما جایی شروع می‌شود که اختیارات دولت به پایان می‌رسد = دولت بزرگتر، آزادی کمتر. اختیارات دولت را هم توانایی آن مشخص می‌کند نه فلسفه‌ی وجودی آن و اخلاقیات و اینکه از کجا برآمده و به کجا قرار است برود و ... بنابراین دولتی که ابزار تولید را در اختیار دارد و شما برای نان شب محتاج انجام دادن «کار درست» بطور خودانگیخته از سوی آن هستید، توازن چانه‌زنی را به نحوی غیرقابل بازگشت به سود نهادی که پیشتر ارتش و پلیس و اهرم قانون و ... را برای سرکوب داشته برهم می‌زند.

شما هم مثل آنارشیستها و تروتسکی و ... در خیابان با موهای آشفته و پیراهن دریده فریاد می‌زنید : «پس چه شد، فقط بنا بود سرکوب به بهره‌کشان و نوکران ایشان محدود بشود؟ این دیگر چیست؟ من...»، و پیش از آنکه بتوانید جمله‌ی خود را تمام بکنید تبری که برای گردن زدن سرمایه‌داری تراشیده بودید می‌خورد به میان سرتان!


اینها فانتزی‌هایِ worst-case scenario هستند.
من هم برایتان میتوانم همین فانتزی را بروم, جوریکه بجایش سرمایه‌داران آن اندازه توانمند هستند که میتوانند اگر کارتان ارزشمند نبود به شما نان نداده و بگذارند بمیرید ... که اوه ببخشائید, هماکنون همین را داریم! (:

دولت هم یک ابرسازواره است, ولی از بخشهای گوناگون برساخته شده. پس آری, درسته, گاهی همچون یاخته‌هایِ پیکر که زیر فرماندهی مغز میباشند و بناچار در پیروی از فرمان نادرست خویشکشی,
اینها هم کشته میشوند. ولی خوب گاهی و پُرگاه هم نمیشوند. نکته اینجاست شما تردستانه این "گرایندی" و این "توان راستادهی" را از مردم گرفته و برای ما همواره یک چهره از دولت میپنگارید: هر چه دولت بزرگتر باشد, بدتر میشود.







بنابراین راه‌حل هرچه باشد، سپردن اهرم جدیدی از قدرت و از میان برداشتن اهرم‌های کنترلی که برای تضعیف آن تهیه شده بودند نیست. راه‌حلی که به ذهن من می‌رسد آنست که بیاییم با تقویت سندیکاهای کارگری و استقلال هرچه بیشتر آنها، با اشتراکی کردن مالکیت کارخانه‌هایی که بر اثر تصمیمات نادرست سرمایه‌داری و برای حداکثری کردن سود ورشکست شده‌اند از طریق واگذاری آنها به کارگرانشان، و از طریق استقلال جوامع برمبنی ویژگی‌های عینی(همچون تعلقات فکری و عقیدتی)و کاستن از وابستگی انتزاعی آنها(همچون تعلقات قومی و ملی)به شرایطی برسیم که در آن از میزان قدرت و نفوذ سلطه بطور مداوم و خزنده کاسته می‌شود و الگوی جدیدی جایگزین می‌شود که امکان پیش رفتن بدون نیاز به «سرکوب» را دارد: سرمایه دار قبر خودش را می‌کند و موفق‌ترین شرکت جهان را نیز ورشکسته می‌کند، دولت میزان نفوذ خود بر فرد و جمع هر دو را آرام‌آرام از دست می‌دهد و کسانی که می‌خواهند برده‌ی جنسی یک زن باشند و یا یک برده‌ی جنسی زن داشته باشند هم قادر به همزیستی بدون نابودی دیگری خواهند بود. اینها پیشرفتهایی‌ست که ما تنها با گسترش آگاهی قادر به انجامشان هستیم، و اگر آگاهی در سطحی نباشد که قادر به برداشتن این قدمهای نخست نباشیم، قطعا در سطحی نیست که انقلاب بتواند کمکی به ما بکند.
و ...

نکته‌ای که جا انداخته شد: واداشتن یک دولت به درستکاری, میلیونها بار آسانتر از واداشتن میلیونها تن و سازمان و ... به درستکاری است.

در کنار آن, دیدگاه شما هیچ ریشه‌ای نه از فرگشت میگیرد (نیکخواهیِ و درستکاری بیشینه‌یِ مردم) و نه از فرنودسار (هیچ پیوند علّی‌ای میان خون‌تشنگی و قدرت ننمایاندید).

سرکوب هم یک ابزار است در دست "برخی" در یک دولت, که میکوشند با سرکوب آن باز برخی نیازهای "نامشروع" خود را برآورده سازند. این نیازها در یک سامانه‌یِ سرمایه‌داری
و بهره‌کشی "نامشروع" هستند, زیرا سودِ برخی همان زیانِ دیگران است; ولی در سامانه‌ای که سود دیگران زیانِ شما نباشد, پس نیاز شما سرکوب آنها نخواهد بود.

پارسیگر

Parastesh
10-22-2013, 11:07 PM
بیجاست، در اینکه مردم کشورهای کمونیستی هم باید سخت کار کنند و از خودگذشتگی بنمایند ، گمانی نیست. بیجاست شاید یکی بخواهد برای خودش کار کند چرا باید زیر پرچم کمونیست برای مفت خوران کار کند ؟
انهایی هم که از بیخ کار نمیکنند نیز باید کفش را با کمترین بها ( که هزینه ی زندگی ان کارگر و هزینه های روان آن کارخانه را بپوشاند) کمابیش رایگان دریافت کنند.

Parastesh
10-22-2013, 11:17 PM
هم بیجاست و هم ریشخند آمیز!

همین گردانندگی ( مدیریت) زمانی کارآمد است که هماهنگ باشد
و آنهم زمانی شذنی است که این برنامه ریزی و گردانندگی آژگاهی
باشد و نه اینکه هرکس برای خودش هردنبیلی کاری کند. چرا که
همه ی ساخه های سرایداشت به همدیگر وابسته است، شما
نمیتوانید برای ساختن پالتو در جایی برنامه ریزی کنید که کارخانه ی
چرمش و پشمش درست کار نمیکند.


این هم بیجاست !
امروزه بسیاری از کارخانه ها مواد اولیه را خودشان تهیه میکنند و مالکیت آن معادن را نیز در اختیار دارند .
اگر اینچنین هم نباشد کارخانه دار میتواند برود با یک کارخانه چرم ساز در آن سر دنیا معامله کند و
نیازی نیست دولت ساخته شود تا آن را با یک کارخانه که احتمالا سهمی در آن دارد هماهنگ سازد .
اگر کارخانه داری عرضه این چیز ها را هم ندارد باید دیر یا زود جمع کند نه اینکه انقلاب کند و دولت بسازد .

Parastesh
10-22-2013, 11:28 PM
:e105:
بیجاست، اگر هم چنین باشد و دولت آمریکارا نماینده ی سرمایه داران نپنداریم (!!) بازهم
از انجا که سرمایه ای در دست دولت نیست، هیچ برنامه ریزی سرایداشتی کلان و آژگاهی
در آنجا شدنی نیست و این "آزادی" در دست تک تک و گروه سرمایه داران است و نه در
دست دولت،

پارسیگر

این هم به پای توانایی و قوت سرمایه داری میزنیم که مانند ایران نشده تا با یک مصاحبه وزیر نفت و رئیس
دولتش در روزنامه قیمت مواد غذایی اش روی نمودار 100 متر پایین بالا بشود و هر روز مردمش با ترس و
استرس و نا امیدی از آینده کشورشان زندگی کنند !

Parastesh
10-22-2013, 11:34 PM
بیجاست، دگرسانی اش را گفتیم، اگر بهره این سختکوشی سرانجام به کوشندگان برسد،
دادگری همبودین بدست آمده است. نون مهند نیست که در این راه ناچار چند میلیونر هم
در چین پدید امده باشند، چرا که چین برای پیشرفت تندتر ، سرمایه های برونمرزی را هم
در کشور خود راه داده ولی کنترل را همچنان در دست دارد. اگر زمانی این بهره ها و این
کار ها از خودگذشتگی ها، برای چیز دیگری جز بهروزی و پیشرفت همبودین کشور و
بهزیستی مردم بکار رفت، میشود سرمایه داری ای که شما میپسندید!

پارسیگر

این هم بیجاست .
اکنون بسیاری از کمپانی های چند ملیتی غرب هر یک در چین شعبه دارند و از نیروی ِ کار چین بهره میکشند آن هم به صورت شبانه روزی !
چین را هم این کمپانی ها چین کردند وگرنه تا چند دهه پیش همان کشور تریاکی بود که نمیتوانستند آب دماغشان را بالا بکشند و
هر روز مردمشان در زندان ها به دست حزب کمونیست کباب میشدند !

Parastesh
10-22-2013, 11:44 PM
مهند این است که
بهره ی این سرمایه، برنامه ریزی برای این سرمایه، در
راستای بهزیستی رده ی کارگر باشد و نه به جیب سرمایه دار
و فئودال و رده ی بهره کش و مفتخوری که شما دوست دارید
برود.



جای خرسندی دارد بعد از 40 صفحه که ما گفتیم و دیگران گفتند دست آخر به این نتیجه رسیدند از
مخالفت پایه ای با نظام سرمایه داری دست بردارند و به دنبال نوعی از سرمایه داری یاشند که کمی سیمای انسانی تر داشته باشد !
همان چیزی که همه لیبرال ها و طرفداران نظام های سرمایه داری با تئوری های گوناگون در پی آن هستند .

Parastesh
10-23-2013, 12:00 AM
پرسش شما رتوریک هست: در پی دانستن چیزی نیست و خودش پاسخ خودش یا همان نگر شمارا در بر دارد
که از آن بیزاری سخت و شگرفی درباره ی کمونیسم سهیده میگردد. یک همبود هم مانند یک جاندار است که
در آن هر بخشی ، کاری را بدوش گرفته و این کار مغز هم همان کار دولت و فرمانروایی است. در سرمایه داری،
نمایندگان سرمایه داران یا با دیکتاور ارتشتاری و دینی و یا با سامانه پارلمانی سرمایه داری، دولت را پدید میاورند
که گرچه سرکوبگر است ولی همچنان رُل مغز و رهبری پیکر همبود را بازی میکند. ما هم خواهان کنار نهادن مغز
در همبود نیستیم بساکه مغز بهتر و خردمندانه تر و دادگرانه تری را برای آن آرزو داریم. این مغز نوین در کشور
کمونیستی/کارگری، میکوشد که بهروزی کارگران و نه سود سرمایه داران را آماج خود نماید. اینکه در آروین،
به دید شما، نومنکلاتور و هزاران بار! سرکوبگر شده هم نگر شماست، بسته به اینکه چه کسی سرکوب میشود!
از این گذشته، کنترل مردم برروی دولت بسته به تراز آگاهی و فرزامی هومنی و دلیری شهروندی انهاست و جز این
هم در هیچ سامانه ای، هیچ گارانتی برای کنترل سرنوشت خود در دست نیست. بماند که بسیاری از سختی ها
و گره هارا هم سرمایه داری با جنگ های جهانی و جنگ سرد و دیگر کارشکنی ها به سامانه جوان و کم-آروین
کمونیستی پدید آورد و روی همرفته میتوان این آروین نخستینی را نیکو و هایسته دانست.


پارسیگر

این هم بیجاست .
کارگران خود نیروی مقابل دولت هستند و جزء نیروی سرمایه به حساب می آیند !
در هر کشوری یک کشاکش باریکی بین دولت و سرمایه داران بازار برای تصاحب نیروی کار وجود دارد برای همین دولت سعی میکند
با اجری قانون های سخت تمرکز نیروی کار را همواره در بدنه خودش بیشتر کند و تبدیل به ماشین اقتصادی کشور شود .
برای همین در ایران کسی که در جستجوی کار است کار دولتی را میپسندند ولی وقتی میرود امریکا کار آزاد را ترجیح میدهد .
نکته دیگر اینکه در کشورهای کمونیستی هیچ کنترل اجتماعی بر روی دولت وجود ندارد زیرا تمرکز قدرت در بدنه دولت عملآ دولت را
به یک توتالیتاریسم میکشاند که دیگر هیچ کسی توانایی رویارویی با آن را ندارد .
اینکه بلوک شرق هم فرو ریخت مسلمآ به خاطر کشور های سرمایه داری غرب بوده است ! زیرا بهترین گزینه و تضمین کننده
دموکراسی تا کنون بودند و هستند .

sonixax
10-23-2013, 12:11 AM
همینجوره, یا شما در ستیز با بهره‌کشی هستید, یا همداستان با آن.

نمیشود که بگویید به من کاری ندارد, همچون اعدام که یا شما موافق اعدام
هستید, یا مخالف آن. اگر کنار بکشید و بگویید کاری ندارم هم میشود همان موافق!

و این طرز فکر که همه را یا با خود میبینیم یا بر خود مردود و خطرناک است .

Parastesh
10-23-2013, 12:12 AM
--
گذشته از این، هومن جانور همبودین است و همبود نیاز به قانون دارد. اگر این را بپذیریم،
میبینیم که برای پدید اوردن این قانون، نیاز به قانونگذار است. از انجایی که هیچ قانونی,
بی پایندان انجام پذیری ( ضمانت اجرایی) آن، ارزش ندارد، نیاز به دستگاهی هست که
قانون را بجای اورد و انجام دهد، دزد را بگیرد و .... و همچنین نیاز به داوری داریم که
ستیزه ها میان هومنان را داوری نماید. پس ما از نیاز قانون داشتن، به نیاز از سه نهاد میرسیم:
1-نهاد قانونگذار (گذاشتن= قرار دادن، ..) ،
2- نهاد قانونگزار (گزاردن = انجام دادن، اجرا کردن)،
3- و نهاد دادگزار.
در این میان دومی همان "دولت" است، همان که باید قانون را به انجام برساند، دزد را بگیرد و ...


این هم بیجاست !
هیچ کدام از لیبرال ها و سرمایه سالاران غرب نمیگویند دولت نباید باشد اتفاقآ
صحبت این لیبرال های عزیز این است دولت حق دخالت اقتصادی را ندارد و باید کار قانونی خود از جمله
گرفتن دزد و کسانیک ه میخواهند یک شبه انقلاب کنند و کشور به قهقرا ببرد را بگیرد .

:e415:

Mehrbod
10-23-2013, 01:00 AM
و این طرز فکر که همه را یا با خود میبینیم یا بر خود مردود و خطرناک است .

بدترین شیوه‌یِ فکری همان سانسور فکریه! (;

sonixax
10-23-2013, 02:09 AM
شاید غده ای، توموری، چیزی باشه...

غده ای که با یک عصر یخبندان 4 سه بعدی دیدن درمان شه به درد لای جرز دیوار میخوره :e414:


بدترین شیوه‌یِ فکری همان سانسور فکریه! (;

سانسور تفکرات خطرناک نه تنها بد نیست بلکه بایسته هم هست !

Ouroboros
10-23-2013, 08:33 AM
دوست گرامی ما هم این را میدانیم و من هم فیلم Das Experiment (برگرفته از همین) را دیده‌ام.

این چیزیکه شما میگویید ولی همچنان پیوند علّی نیست, تنها آروین[1] مرزمند است. در آزمایش نامبرده هم گروهی را تشویق میکنند که زورگویی کنند, گروهی را تشویق میکنند که سازوار[2] شوند و بیشتر
روی این نکته‌یِ روانشناسی است که اگر شما کسی را بیازارید یا ببینید او را آشکارا زیر پا له میکنند, حس "همدردی" اتان را از دست میدهید و وارونه.

دولت نیز دقیقا نهادی‌ست مشابه که در آن شما حقوق می‌گیرید تا از مرزهای قانون دفاع بکنید. ببینید، من در آن جستار گذر از حکومت هم گفتم که دولت زاییده‌ی بحران است، یعنی تنها زمانی معنای وجودی پیدا می‌کند که شما از قانون گذشته باشید، در محدوده‌ی قانون دولت معنا ندارد و یک نهاد کاغذبازی و بوروکراتیک بیشتر نیست(که وجود داشتن یا نداشتن آنهم اهمیتی ندارد)، زمانی دندان جانور را می‌بینید که از محدوده‌ی قانون عبور بکنید، و در آن شرایط دولت دقیقا نهادی‌ست که در آن گروهی از افراد استخدام شده‌اند تا شما را سرکوب بکنند. قدرتی که به پلیس داده می‌شود دقیقا از جنس همانی‌ست که در این آزمایش مورد برسی قرار گرفته.

اینجا یک شر متعدد هم در کارست که هرچند ما تحت سلطه‌ی قانون هستیم و نمی‌توانیم نباشیم، دولت در کشورهای دیکتاتوری(از جمله دیکتاتوری پرولتاریا=دیکتاتوری اکثریت)نیست، و در دولتهای دموکراتیک هم «می‌تواند» نباشد. یعنی این تصور که چهارچوب عملیاتی دولت را مشخص می‌کنیم و قدرت را به آن می‌سپریم و با خیال راحت زندگی‌مان را می‌کنیم، اغلب نادرست از اب در می‌آید و دولت می‌کوشد تا قدرت خود را از روشهای گوناگون افزایش بدهد و به نوعی در چالش مداوم با جامعه‌ی مدنی به سر می‌برد.


باز هم درست است, ولی ما که نمیخواهیم رقابت را ریشه‌کن کنیم, یا همه را برابر کرده باشیم.
همانجور که امروز شما برای دختربازی با مردی گلاویز نمیشوید (مگر در کشورهای واپسمانده) و بجایش با خوشپوشی و خودروی بهمان و ادکلن بیسار پیش میروید,
بهمین سان نیازی هم نیست همآوردی[3] هومنان[4] در تراز[5] یا کار کن بهره‌ده, یا گرسنه بمان و بمیر باشد. میشود همین را کمی هومنیزیده و به ترازی والاتر برد.

البته من می‌خواهم رقابت را یکسره ریشه‌کن بکنم، یا دستکم حالت «پیروزی-شکست» آنرا از میان ببرم، در جامعه‌ی کمونیستی در معنای مارکسی آن، یعنی مرحله‌ی نهایی گذار از سوسیالیسم به کمونیسم که دولت، طبقه، مالکیت خصوصی، ارتش، پلیس و ... از میان رفته نیز هدف نهایی همین است. این بحث را با مزدک در جستار دیگر پی خواهم گرفت.


برگزیدگی[15] دادن کاری است بسزا و فرنودین[16]. همانجور که هر کس میپذیرد دشواری ایران نخست اسلام است, سپس بهره‌کشی است, سرانجام همان بهره‌کشی میان زنامرد.
روشن است تا آن زمان میتوان هزینه‌هایِ اندکی روی ستیز با نابرابری زنامرد هم نمود, ولی خرد و فرنود[17] حکم به برگزینش بر پایه‌یِ مهندی[18] میدهند.

ترجیح در شرایطی درست است که نابودی یک عنصر نامطلوب به گسترش دیگری نیانجامد یا نابودی هردوی آنها با یک بها ممکن نباشد و ... استدلال ما آنست که مدل سوسیالیستی اقتصاد، یک عنصر نامطلوب(نابرابری و سرکوب اقتصادی)را تا اندازه‌ای برطرف می‌کند و یک عنصر نامطلوب دیگر(نابرابری و سرکوب سیاسی)را تشدید.


دولت هم یک ابرسازواره[1] است, ولی از بخشهای گوناگون برساخته[2] شده. پس آری, درسته, گاهی همچون یاخته‌هایِ[3] پیکر که زیر فرماندهی مغز میباشند و بناچار در پیروی از فرمان نادرست خویشکشی,
اینها هم کشته میشوند. ولی خوب گاهی و پُرگاه[4] هم نمیشوند. نکته اینجاست شما تردستانه این "گرایندی[5]" و این "توان راستادهی" را از مردم گرفته و برای ما همواره یک چهره از دولت میپنگارید[6]: هر چه دولت بزرگتر باشد, بدتر میشود.

اینکه تکرار همان حرفهای پیشین است و چیز جدیدی ندارد. متشکل بودن بدنه‌ی دولت از افراد ربطی به ساختار آن نمی‌تواند داشته باشد و قرار گیری این افراد و کارکردی که برای دستگاه دارند از پیش مشخص است. شما در دستگاه وظیفه‌ای دارید که اگر آنرا انجام ندهید مجازات می‌شوید، این وظیفه را هم خود دستگاه مشخص می‌کند و فرد قادر به عدم پیروی از آن نیست. اگرهم باشد برایش بهای سنگین خواهد داشت.

توان راستادهی مردم محدود است در میزان وابستگی که به دولت برای گذران زندگی روزمره‌ی خود دارند و قدرت اجرایی دولت، دولتی که می‌تواند همه‌ی مردم را در همه‌ی شرایط کنترل بکند هیچ تاثیرپذیری از مردم نخواهد داشت فارغ از اینکه دیل وجودی آن در آغاز چه بوده و ما چه برنامه‌ای برای آن داشته‌ایم. در همین لیبرال‌دموکراسی نیز اگر توانسته‌اند کمی از هار بودن دولت بکاهند بدلیل مکانیزمهای پیچیده‌ای برای تضعیف سیستماتیک آن، و گرفتن اهرمهای کنترل پرشمار از آنست(از تفکیک قوا گرفته تا فدرالی کردن و ...). تازه این «راستادهی» مداوم هم اثر نمی‌کند و در کشوری همچون ایالات متحده که دولت سالا صدها هزار شکایت دریافت می‌کند باز شاهد سوء استفاده‌ی مداوم از قدرت در ابعاد کوچک و بزرگ هستیم.

و علاوه بر تئوری، در تجربه‌ی تاریخی هم دولت هرچه بزرگتر، شریرتر.


نکته‌ای که جا انداخته شد: واداشتن[7] یک دولت به درستکاری, میلیونها بار آسانتر از واداشتن میلیونها تن و سازمان و ... به درستکاری است.

در کنار آن, دیدگاه شما هیچ ریشه‌ای نه از فرگشت[8] میگیرد (نیکخواهیِ و درستکاری بیشینه‌یِ[9] مردم) و نه از فرنودسار[10] (هیچ پیوند علّی‌ای میان خون‌تشنگی و قدرت ننمایاندید).

پیوند علی میان سلطه‌ورزی و قدرت آنست که شخص مشتاق به حفظ و گسترش قدرتی‌ست که در اختیار او قرار گرفته نه از دست دادن آن. و نیز گفتیم که شخص قانون‌گزار نسبت به شخص تحت قانون دارای اختیار و قدرت است که حتی در کنترل‌شده‌ترین انواع نیز مورد سوء استفاده‌ی روزمره قرار می‌گیرد.

پراکنش فیزیکی قدرت تاثیری در توانایی ما برای کنترل آن ندارد، اتفاقا شاید ارتباط مستقیمی وجود داشته باشد میان تمرکز قدرت و افزایش شدت و گستره‌ی نفوذ و توانایی سلطه‌ورزی آن. چنانکه این قدرت هرچه بیشتر در میان افراد جامعه پخش شده باشد، توانایی آن افراد برای سوء استفاده از آن کمتر و کمتر می‌شود.


سرکوب هم یک ابزار است در دست "برخی" در یک دولت, که میکوشند با سرکوب آن باز برخی نیازهای "نامشروع" خود را برآورده[11] سازند. این نیازها در یک سامانه‌یِ[12] سرمایه‌داری
و بهره‌کشی "نامشروع" هستند, زیرا سودِ برخی همان زیانِ دیگران است; ولی در سامانه‌ای که سود دیگران زیانِ شما نباشد, پس نیاز شما سرکوب آنها نخواهد بود.

مشروع و نامشروع را انتخاب شخصی افراد است که مشخص می‌کند نه خیال‌پردازی‌های من و شما از فراز برج عاجمان، اگر مردمی انتخاب کردند که دوست دارند در جامعه‌ی سراسر بهره‌دهی و نوکری زندگی بکنند حق بدیهی و طبیعی آنهاست و به زور نمی‌توان همچون پیامبر اسلام کسی را زنجیر زد و به بهشت برد. پیرو همین استدلال، اعمال قدرت دولت همواره نامشروع خواهد بود زیرا حق انتخاب از فرد برای عضویت در جامعه‌ای که آن قانون درش تحریر و اعمال می‌شود گرفته شده و کسی از او شخصا نپرسیده آیا می‌خواهید (مثلا) حداکثر سرعتی که با آن رانندگی می‌کنید ۱۲۰ کیلومتر در ساعت باشد یا نه. در دموکراسی چنین انتخابی وجود ندارد، در دولت شوراها نیز چنین انتخابی وجود نخواهد داشت زیرا در هر دو مدل مشروعیت را برآمده از نفع حداکثر ممکن مردم می‌دانند نه افراد انسانی.

مزدك بامداد
10-23-2013, 08:37 AM
بیجاست شاید یکی بخواهد برای خودش کار کند چرا باید زیر پرچم کمونیست برای مفت خوران کار کند ؟
جوک خوبی بود، به تارزان هم سلام برسانید!



مزدك بامداد
10-23-2013, 08:47 AM
این هم بیجاست !
امروزه بسیاری از کارخانه ها مواد اولیه را خودشان تهیه میکنند و مالکیت آن معادن را نیز در اختیار دارند .
اگر اینچنین هم نباشد کارخانه دار میتواند برود با یک کارخانه چرم ساز در آن سر دنیا معامله کند و
نیازی نیست دولت ساخته شود تا آن را با یک کارخانه که احتمالا سهمی در آن دارد هماهنگ سازد .
اگر کارخانه داری عرضه این چیز ها را هم ندارد باید دیر یا زود جمع کند نه اینکه انقلاب کند و دولت بسازد .
بیجاست، سفسته "آویزان شدن از نمونه" بجای پاسخ به خود نکوهش که :
کارخانه های و نهاد ها و .. همه باهم دارای پیوند هستند و یک یا چند نهاد باید
برای برنامه ریزی کلان و سراسری مانند کشیدن راه ها، ساختن اموزشگاه ها،
داوری در گاه ستیز میان نهاد ها و ... از سوی همه ی این دست اندرکاران برگزیده
شود که اگر از سوی رایزنگاه های (شورا ها) کارگری برگزیده شود، میشود دولت شوروی !
(از واژه ی شورا) ، اگر با "دمکراسی" پارلمانی باشد، میشود دولت سرمایه داری
با وزیراد راه و وزیراد آموزش و پرورش و ... و همچنین پارلمان و دادگستری و ...

پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 08:49 AM
این هم به پای توانایی و قوت سرمایه داری میزنیم که مانند ایران نشده تا با یک مصاحبه وزیر نفت و رئیس
دولتش در روزنامه قیمت مواد غذایی اش روی نمودار 100 متر پایین بالا بشود و هر روز مردمش با ترس و
استرس و نا امیدی از آینده کشورشان زندگی کنند !
بیجاست، در خود جمهوری اسلامی سرمایه داری هار فاشیستی فرمانرواست!
بحران های کشور ها بزرگ سرمایه داری را هم میتوانید در تاریخ بخوانید!!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 09:00 AM
این هم بیجاست .
اکنون بسیاری از کمپانی های چند ملیتی غرب هر یک در چین شعبه دارند و از نیروی ِ کار چین بهره میکشند آن هم به صورت شبانه روزی !
چین را هم این کمپانی ها چین کردند وگرنه تا چند دهه پیش همان کشور تریاکی بود که نمیتوانستند آب دماغشان را بالا بکشند و
هر روز مردمشان در زندان ها به دست حزب کمونیست کباب میشدند !
بیجاست! چین را کمونیست ها آباد کردند و چنان بازار آینده داری بود که نیکسون
برای گشودن و همکاری با ان، راهی چین گردید. کمپانی های یاد شده هم برای
خوشبختی مردم چین چنین کاری نکردند، برای سود بیشتر این کار را کردند و
از تراز ارزان دستمزد ها در چین بهر بردند وگرنه مزدی که به چینی ها میدهند
برای توان خرید در خود چین، کم نیست. بیشتر بهره کشی از کسانی میشود
که سرانجام فراورده های ساخت/مونتاژ چین را میخرند که بیشتر بیرون از چین
هستند، مانند خریداران آیفون. به این میگویند صدور بحران !

پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 09:19 AM
جای خرسندی دارد بعد از 40 صفحه که ما گفتیم و دیگران گفتند دست آخر به این نتیجه رسیدند از
مخالفت پایه ای با نظام سرمایه داری دست بردارند و به دنبال نوعی از سرمایه داری یاشند که کمی سیمای انسانی تر داشته باشد !
همان چیزی که همه لیبرال ها و طرفداران نظام های سرمایه داری با تئوری های گوناگون در پی آن هستند .
خنده دار تر از این برآورد شما، این است که هنوز هوش نکردید که
فند سرمایه داری و سامانه ی سرمایه داری خودینه دو چیز جدا هستند.
مانند یک کارد که هم میتوان با ان آدم کشت و هم میتوان جان کسی
را با کارد پزشکی با ان رهایی بخشید، فند سرمایه داری هم در دست
سرمایه دار خودینه، کشنده و در دست همگانی، مانند دولت کمونیستی
یک ابزار رهایی بخش است، چرا که بهره ی بدست آمده از این بهره کشی
با همنبازی خود کارگران، برای خود کارگران در بهبود زندگی کارگران بکار
میرود و اینگونه نیازی به صدقه سرمایه داران مفت خور ، که خود همین
را هم از کارگر چاپیده اند، نمی باشد! سخن شما همن است که حاجی بازاری
مفت خور در عاشورا یک خورشت قیمه هم به قمه زنان " خیرات" میدهد
تازه آنهم پس از بازی دادن خرس و به بها ی زنجیر زنی ( اعلام وفاداری)

پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 09:21 AM
این هم بیجاست .
کارگران خود نیروی مقابل دولت هستند و جزء نیروی سرمایه به حساب می آیند !
در هر کشوری یک کشاکش باریکی بین دولت و سرمایه داران بازار برای تصاحب نیروی کار وجود دارد برای همین دولت سعی میکند
با اجری قانون های سخت تمرکز نیروی کار را همواره در بدنه خودش بیشتر کند و تبدیل به ماشین اقتصادی کشور شود .
برای همین در ایران کسی که در جستجوی کار است کار دولتی را میپسندند ولی وقتی میرود امریکا کار آزاد را ترجیح میدهد .
نکته دیگر اینکه در کشورهای کمونیستی هیچ کنترل اجتماعی بر روی دولت وجود ندارد زیرا تمرکز قدرت در بدنه دولت عملآ دولت را
به یک توتالیتاریسم میکشاند که دیگر هیچ کسی توانایی رویارویی با آن را ندارد .
اینکه بلوک شرق هم فرو ریخت مسلمآ به خاطر کشور های سرمایه داری غرب بوده است ! زیرا بهترین گزینه و تضمین کننده
دموکراسی تا کنون بودند و هستند .
??:e057:
بهتر است کمی سواد خود را بهتر کنید تا دچار یاوه گویی نشوید!



مزدك بامداد
10-23-2013, 09:27 AM
این هم بیجاست !
هیچ کدام از لیبرال ها و سرمایه سالاران غرب نمیگویند دولت نباید باشد اتفاقآ
صحبت این لیبرال های عزیز این است دولت حق دخالت اقتصادی را ندارد و باید کار قانونی خود از جمله
گرفتن دزد و کسانیک ه میخواهند یک شبه انقلاب کنند و کشور به قهقرا ببرد را بگیرد .
:e057::e057::e415:
بیجا، سخن شماست که سوراخ دعا را گم کرده اید!
این نوشته ی من پاسخی به یک دوست آنارشیست
بود که نیازی به بودن دولت نمی دید. من میدانم چرا
شما پاسخ من به دیگران را گرفته و بدان پاسخ میدهید؟
شما نخست بروید بخوانید که دومن تنباکو برای چی
سوخته و سپس بیایید شله زرد آن خدابیامرز را بخورید!
---
دزد هم سرمایه داران و بهره کشان رنگارنگ و نوکران
آنها هستند. کمونیست هارا هم همین ستم ها پدید اوردند!


پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 10:09 AM
همه‌ی تفاوتهای ما بی‌تردید دارای ریشه‌های طبیعی هستند و فرگشت در نقش دادن به رفتار آدمی بسیار بیش از آنچه پیشتر تصور می‌کرده‌ایم نقش داشته. خاستگاه نابرابری هم تفاوت عینی برای قربانی آن ندارد و چه فرقی می‌کند اگر شما خنگ به دنیا آمده‌اید یا بی‌پول، در هر دو مورد، و در هر دو جامعه‌ی کنونی و ایده‌آلی که تصویر می‌کنید دسترسی کمتری به منابع، توانایی کمتری برای بهره‌برداری از آن‌ها و در پی این استاندارد و شرایط زندگی فروتری دارید. مصنوعی و طبیعی تفاوتی در ناعادلانه بودن آن ندارد و اینکه «فرگشت کرده پس اشکالی ندارد» یا «فرگشت کرده پس قادر به تغییر آن نیستیم» هر دو سفسطه هستند.

طبیعی نه چیزی را درست می‌کند و نه غیرقابل تغییر، من تصور می‌کنم همه‌ی ما چپگرایان در ستیز با سلطه و این ادعا که انسان مشتاق به نابودی سلطه و رهایی‌ از آنست سخت به خطا بوده‌ایم و اینطور که به نظر می‌رسد اکثریت آدمها هیچ مشکلی با تحت سلطه بودن مادامی که حداقل‌هایی از رفاه و امنیت و … برایشان فراهم باشد ندارند، و بدبینی امثال مکس اشتیرنر که به پیرامون خود می‌نگریست و می‌گفت «من انقلابی و آزادی‌خواه نمی‌بینم، هرچه می‌بینم دلال و لاشخور است» الیتیسم یک آدم ضدجامعه نبود، توصیف دقیقی از احوال اکثریت جامعه‌ی بشری بود. ولی با وجود این من همچنان خواستار سلطه‌گریزی و سلطه‌ستیزی هستم زیرا باور دارم حتی همین اکثریت مشتاق به تبادل امنیت با آزادی اگر طعم آزادی و آگاهی را بچشند آنرا ژرف‌تر، خواستنی‌تر و مطلوب‌تر از آغوش گرم اربابان خود می‌یابند و ما می‌توانیم اینرا دگرگون بکنیم و …

شما می‌توانید ادعا بکنید که نابرابری مصنوعی دارای مازاد سلطه‌آمیز اضافه نیز هست و انواع طبیعی آن فاقد چنان مازادی هستند بنابراین ناعادلانه‌تر است یا چیزهایی از این قبیل. اما مسأله این است که نابرابری خودش به طور مستقل می‌تواند یک رذالت اخلاقی باشد و برای تبدیل شدن به چنان چیزی نیازی به سلطه ندارد.

در تضاد میان فرد و جمع بالاخره نقطه‌ای فرا می‌رسد که ما در آن وادار و ناگزیر به انتخاب یکی به زیان دیگری می‌شویم، و تلاش برای آشتی دادن آن‌ها و طرح اینکه این تضاد کاذب است یا برآمده از اقتضائات جامعه‌ی سرمایه‌داری‌ست یا طبیعی‌ست و قادر به فراتر رفتن از آن نیستیم و … پاسخ بسنده نیست بلکه تلاش برای تغییر صورت مسئله‌ای بسیار دشوار است. اجازه بدهید در قالب یک مثال بحث را بیشتر بشکافیم:

یک مدرسه‌ی خیالی را تصور بکنید که ده کلاس درس دارد، و در هر کلاس درس بیست شاگرد هست که دو تا خیلی خنگ هستند و دو تا خیلی باهوش. ایده‌ی «از هرکس به اندازه‌ی توانایی، به هرکس به اندازه‌ی نیاز» حکم می‌کند که دو تای خنگ هر کلاس را جمع بکنیم در یک کلاس و دو تای باهوش هر کلاس را نیز به همچنین، تا در حق هیچ‌کس بی‌عدالتی نشود و شاگرد خنگ مجبور به رقابت با شاگرد زرنگ نشود، و شاگرد باهوش نیز بدلیل خنگی همکلاسی از پیشرفت عقب نماند و … اما این یک راه‌حل نیست، فقط به قول مهربد گرامی(به نقل از ژیژک)جارو کردن مشکل به زیر فرش است، زیرا افراد باهوش همچنان بیشتر و بهتر از افراد خنگ پیشرفت می‌کنند، تنها نمود به ظاهر تبعیض‌آمیز آن تبدیل به نمود به ظاهر غیرتعبیض‌آمیز شده، اگرنه تبعیض هنوز هست و تضاد همچنان پابرجاست، تنها بهتر پنهان شده، و نه فقط کمکی عینی به شاگردان خنگ نکرده‌ایم، بلکه شانس رقابت و پیروزی احتمالی ایشان به اندازه‌ی باهوش‌ها از طریق تقلب، پشت کار هزار برابر، شانس و … را هم از ایشان گرفته‌ایم.

پس این تلاش برای آشتی دادن فرد و جمع بر خطاست، بر سر یک نقطه‌ای یا باید تعالی مطلق فرد را برگزینم، یا همان جمع را. یا اجازه بدهیم این‌ها با یکدیگر رقابت بکنند و هرکه برنده شد هرچقدر که برنده شد را برای خودش نگاه بدارد و همه‌ی تضادها را بپذیریم، یا، فرد را تا اندازه‌ای فدای جمع بکنیم و دو شاگر باهوش را مامور نظارت درسی و کمک به پیشرفت دو شاگرد خنگ بنماییم، از توانا بگیریم و به ناتوان بدهیم تا شاخص دارایی پایانی همه یکسان باشد.

من شخصاً قادر به نجات خودم در هر دو سیستم خواهم بود زیرا به توانایی‌های شخصی خودم ایمان دارم، اما معیار اصلی ما در پایان روز باید آن باشد که کدام مدل قربانی کمتری می‌گیرد و شدت این قربانی بودن در کدامیک بیشتر است، بی‌عدالتی که در حق شاگرد باهوش با بستن پای او به پای شاگرد خنگ می‌کنیم بیشتر است یا رها کردن شاگرد خنگ به حال خودش یا ترحم شاگرد باهوش یا قضا و قدر و …من آنارشیست فردگرا مشکلی با سیستم اول ندارم، زیرا معتقدم پیشرفت هماهنگ جامعه و عدم وجود نابرابری باعث نفع بلندمدت فرد خواهد شد ولو فداکاری مختصری از تعالی حداکثری او لازم باشد، و به دکتر و پیتزازن یک مقدار دستمزد دادن ولو آنکه ارزش کارشان متفاوت باشد باعث می‌شود جامعه در قالب یک بدن پیشرفت سریع‌تر، مطمئن‌تر و از همه‌ مهمتر عادلانه‌تری داشته باشد، زیرا میزان بی‌عدالتی روا شده در حق دکتری که نیمی از اضافه‌ی حقوق او را با پیتزا زن تقسیم کرده‌اند کمتر از پیتزازنی‌ست که چشم‌اندازی برای پیشرفت ندارد، در موقعیت اجتماعی خود حبس شده و شما هم به او می‌گویید کاری از دست ما ساخته‌ نیست، این تضاد طبیعی‌ست، شما صرفاً خنگ‌تر یا کم‌زحمت‌تر یا … از آقای دکتر بوده‌اید.

مشکل انگیزش هم در هر دو سیستم وجود دارد، در سیستم مطلوب من البته بیشتر خواهد شد و احتمالاً کندترین مدل برای رشد اقتصادی در جهان است، اما اثرات این رشد در همه‌ی ارکان جامعه به یک اندازه و شکل احساس خواهد شد.

پ.ن : راهکار شما برای دستکاری ژنهای مردم برای باهوش شدن مناقشه در مثل است و ما فقط مشکل باهوش‌تر بودن که نداریم، عناصر غیراقتصادی پر شمار دیگری هم هستند که به نابرابری می‌انجامند، هوش تنها یک مثال بود. بعد هم ما باید بحث را در ظرفیتهای موجود پیش ببریم و نه خیال‌پردازی درباره‌ی ظرفیتهای احتمالی. اینکه نمی‌شود شما موقعیتی آرمانی را برای من تصویر بکنید و مشکل را از این طریق حل بکنید، منهم می‌توانم شرایطی را تصور بکنم که در آن آدمها را به ماشینهای رویاساز وصل می‌کنند که همه در آن خوشحال و راضی و آزاد و برابر و ... هستند و دیگر نیازی به تغییر سیستم نخواهد بود و ...
بیجاست. من جایی نگفتم که ما باید همه ی دگرسانی ها و برمانده های فرگشتیک را پبذیریم.
( سفسته ی پهوان پنبه) بوارونه، گفتم که ما خود در جایگاه بخشی از طبیعت، میتوانیم فرگشت
هوشمندانه را جایگزین فرگشت کورکورانه بنماییم، b.n.همپیشی کور بازار را که به آسیب و بحران
و مرگ و میر مینجامد، با سامانه ی بهتر سوسیالیستی و همه پرسی از نیاز های مردم و پسند و
خواست های انان جایگزین کنیم و سخنی هم که در باره ی هنداسگری ژنتیک زدم هم آرمانی
نیست چون این فندآوری را داریم و داریم در آن به پیش میرویم. گوهر سخن ما این بود که همپیشی
فرگشتیک میان هومنان نباید بیگمان با درد و رنج و گرسنگی و جنگ و بهره کشی همراه باشد،
چرا که این درست همان فرگشت "طبیعی"، یا همان طبعیتی که جدای از هوشمندی ها و توانایی های
ماست، میباشد. این همان قانون جنگلی است که هم اکنون هم در جهان فرمانرواست!
ما باید هم انگیزه ی پیشرفت و بهبود هومن را پدید بیاوریم و هم باید "راه" درست آنرا هوشمندانه
و خردمندانه چنان پدید بیاوریم که هرکسی که بتواند، در آن تا آنجایی که میکشد، برسد.
پس برابری یک فرایافت جدا از برابری شانس هاست. ما داریم از برابری شانس ها،
سخن میگوییم.
equality of opportunity <> equality
Chancengleichheit <> Gleichheit
و برابری های ساختگی، همچنان که گویا شما پیش مینهید، به کژزادمانی و ایستایی و سرنگونی
هومنی خواهند انجامید. ما نمیتوانیم قانون فرگشت را بشکنیم، میتوانیم انرا در کانال هوشمندانه
و کم درد بیاوریم. همانگونه که رود های خروشان را در کشور های پیشرفته با کانال بندی افسار زده ایم
و بسود خود بکار گرفته ایم. ما نمیتوانیم همه را به یکسان پاداش دهیم و انگیزه ی پیشرفت را از میان
ببریم ولی میتوانیم برای کسی که "نمیتواند" ، دستکم یک زندگی بهنجار بیدرد و در تراز کمینه ای,
از دستاورد آنانی که میتوانند، فراهم آوریم.
------
دیگر لغزش شما هم ندیدن پیوند میان همه ی بخش های جهان و طبیعت و هومن ها با همدیگر است.
اگر شاگرد باهوش به شاگرد کم هوش یاری میکند، ستمی به او روا نمیشود، به وارونه، او با اینکار از تراز
ریسک بدبختی خودش میکاهد، چرا؟ چون اگر این کم هوش را به روزگار خودش رها کنیم، میرود و سنگی
ته چاه می اندازد که نیاز به چهل باهوش برای بیرون اوردن ان دارد. مگر همه ی بدبختی ما از ناآگاهی ناآگاهان
و نادانی نادانان و بی خردی بیخردان نیست؟ چرا روشنویران میخواهند ناآگاهان را آگاه نمایند؟ بیکارند؟ مگر
نمیتوانند مانند اینکه خودتان گفتید، گلیم خودشان را هر جا هم از اب بیرون بکشند؟ پس اینکه انها چنین کاری
میکنند درست مانند یاری ان شاگرد باهوش به آن شاگرد کم هوش، دربر گیرنده ی سود دوراندیشانه ی خودشان
هم هست. رها کردن کم هوشان و نادادانان ویا برکشیدن انان همین میشود که گروهی طالبان جهان را به گند
بکشند! تا کی و تا کجا میخواهید از دست تبهکاری ها و ندانم کاری های نادانان و کودنان بگریزید؟ جهان مرزمند
است و آنها سرانجام به شمایی که در غار های یخی قطب شمال هم پناه گرفته باشید، میرسند!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 11:55 AM
در جای دیگر گفتیم که آزادی نیاز به تیمار همیشگی شهروندانی دارد که از دلاوری شهرمندی برخوردارند.
به زبان دیگر نمیشود که بسپاریم و برویم پی کارمان. همچنان که برای زندگی دم و بازدم پیوسته بایسته است.
در هر گونه سامانه ای، چه دولت آژگاهی سرمایه داری یا کمونیستی باشد، چه گروه های پراکنده و انجمن های
کارگری آنارشیستی باشند و .. سرانجام کارآمدی هرگونه کنترل، به یکسان که راه کنترل آسان یا سخت باشد،
بسته به همین آگاهی و بیداری همیشگی شهروندان است هیچ پایندان دیگر در هیچ سامانه ای نمیتوانید بیابید
که سرانجام به این ریشه وابسته نباشد. پس دشورای در بودن دولت نیست، تازه نبود آن بدبختی های بیشتری ،
همچنان که در جای خود نوشتیم، ببار میاورد، دشواری در همین ریشه و در خود هومن نهفته است.

پارسیگر

Ouroboros
10-24-2013, 08:35 AM
من می‌کوشم به جمع‌بندی کلی از موارد مورد اختلاف تا این لحظه از بحث برسم و دیدگاه‌های خودم پیرامون آنها را کمی منسجم‌تر بیان بکنم چراکه احتمالا بدلیل گرفتاریها مدتی به نت دسترسی نخواهم داشت و دوباره از عید به آن سو در خدمت دوستان خواهم بود.

نخستین و مهمترین بخش از اختلاف میان ما، مفهوم، کارکرد و جایگاه دولت است. من دولت را نهاد قدرتی مستقل از سرمایه‌داری می‌دانم که افراد شریک در آن، مایل به حفظ و گسترش قدرت خود بر افراد بیرون از آن هستند و از همین جهت همواره در تلاش برای حرکت به سوی دیکتاتوری مطلق، و از آن مهمتر بقای مداوم است. میخائیل باکنون در بیانی شیوا گفته بود که دولت تزار اگر لازم بشود و اطمینان کسب بکند که این عمل مایه‌ی بقای آن خواهد شد، تک‌تک زمین‌داران و سرمایه‌داران را اعدام می‌کند و دارایی آنها را میان کارگران و دهقانان تقسیم می‌کند. تجربه‌ی تاریخی و آنالیز عملکرد دولتها در صد سال اخیر نیز به ما نشان می‌دهد که این نهاد دقیقا برخلاف آنچه مارکس، انگلس و لنین تصور می‌کردند در نقش ترمزی بر ماشین سرمایه‌داری ظاهر شده که اگر نبود سیستم خود را در تلاش برای حداکثری کردن سود مدتها قبل متلاشی کرده بود. از جمله کشفیات برجسته‌ی مارکس پیروی کور و بی‌عاقبت‌ اندیشی سرمایه از مسیر سود بود، اینکه تنها قانون حاکم بر آن افزایش سود از هر روش متصور است و منافع بلند مدت عملا در بازاری که ذات آن غیرقابل پیش‌بینی و برنامه ریزی‌ست معنا ندارد و همه، در همه حال، با تمام توان در حال لفت و لیس بیشترین میزان ممکن هستند.

گذشته از ذات «تنها وفادار به خویش» دولت، به باور من تاریخ نه صحنه‌ی نبرد طبقاتی بلکه صحنه‌ی نبردی سیاسی بوده، که در آن شدیدترین انواع بی‌عدالتی، نابرابری و سرکوب آزادی از سوی دولت و با هدف گسترش کنترل بر شریانهای گوناگون حیات اجتماعی انجام شده. در نتیجه سرمایه و دولت در تضادی آشتی ناپذیر با یکدیگر قرار دارند که طی آن اولی درپی حداکثری سود بلادرنگ، و دومی درپی حداکثری کنترل بلندمدت خود بر جامعه است و در یک جامعه‌ی بورژوازی همان اندازه که به یکدیگر کمک می‌کنند، هم را محدود و سرکوب و خنثی نیز می‌کنند.

یکی دیگر از عوارض بسیار خطرناک بازشناسی دولت در مقام «نماینده‌ی طبقه‌ی غالب»، آنست که چنین نگرشی منجر به پدید آمدن این ایده می‌شود که دولت برآمده از «پرولتاریا» لابد دیگر مشکلی ندارد و سرکوب آنهم موجه است(استدلالی که همینجا از شما می‌شنویم)ولو آنکه طبق آمار اکثریت مطلق سرکوب‌شدگان آن نیز خود پرولتاریا، یا باقی انقلابیون و … باشد زیرا «طبقه‌ی غالب» در جامعه‌ی سوسیالیستی پرولتاریاست، و با آنکه شاید از منظر اقتصادی حقیقتا همینطور باشد، از منظر سیاسی قطعا طبقه‌ی زورگوی سرکوبگری برآمده که سرکوب سیاسی یکسره مستقل از کنش اقتصادی را در جنبه‌های پرشمار و گوناگون پی می‌گیرد.

پس به نظر من، دولت نه چنانکه انگلس می‌نوشت «برآمده از تضاد طبقاتی»، که برآمده مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ی تمامی تضادهای اجتماعی و فردی جاری در پهنه‌ی تاریخ بشری‌ست، که کارکرد آن جلوگیری از انباشت این تضادها به مرحله‌ای که دستگاه را دچار سنگینی بار و از کار افتادگی می‌شود است. انقلاب یک خطا در این سیستم است که به طرز غیرقابل پیش‌بینی و توسط گروهی که کمتر از همه انتظار آن می‌رود رخ می‌دهد، و راه دموکراسی لیبرالی برای جلوگیری از این خطا، تلاش برای مشارکت حداکثری و به صحنه کشاندن بیشترین شمار از گروه‌های مختلف اجتماعی در صحنه‌ی اقتصادی‌ست.

درباره‌ی دولت پس از انقلاب و اینکه چرا باید وجود داشته باشد و چگونه دولتی می‌تواند باشد، کمونیستها استدلال می‌کنند که بلادرنگ پس از انقلاب مردم هراسناک هستند، خطر ضد انقلاب و حمله‌ی خارجی هست، ممکن است برخی سودجویان یا مردم هنوز تحت دستگاه فکری سرمایه‌داری به انبار کردن کالاها برای تلاش جهت فروش آن‌ها در بازار سیاه روی بیاورند و … که تمام این‌ها اعتراضات بی‌موردی هستند، ما می‌توانیم به بسیج عمومی مردم برای پاسداری از انقلاب بپردازیم، «بازار سیاه و سفید» برآمده از همان منطق مرکزگرای سلطه‌ورز است و باقی نگرانی‌ها نیز، با تلاشی که من در همین جستار کردم، یعنی نشانه رفتن الگویی کمونیستی-سندیکایی از همان روز نخست انقلاب به جای الگوی سوسیالیستی-دولتی مورد نظر مارکسیسم کلاسیک است.

بنگرید به داستان‌سرایی‌ها و روده‌درازیهای انگلس در آنتی‌دورینگ پیرامون دولت اتفاقی که برای آن می‌افتد:


“The proletariat seizes from state power and turns the means of production into state property to begin with. But thereby it abolishes itself as the proletariat, abolishes all class distinctions and class antagonisms, and abolishes also the state as state. Society thus far, operating amid class antagonisms, needed the state, that is, an organization of the particular exploiting class, for the maintenance of its external conditions of production, and, therefore, especially, for the purpose of forcibly keeping the exploited class in the conditions of oppression determined by the given mode of production (slavery, serfdom or bondage, wage-labor). The state was the official representative of society as a whole, its concentration in a visible corporation. But it was this only insofar as it was the state of that class which itself represented, for its own time, society as a whole: in ancient times, the state of slave-owning citizens; in the Middle Ages, of the feudal nobility; in our own time, of the bourgeoisie. When at last it becomes the real representative of the whole of society, it renders itself unnecessary. As soon as there is no longer any social class to be held in subjection, as soon as class rule, and the individual struggle for existence based upon the present anarchy in production, with the collisions and excesses arising from this struggle, are removed, nothing more remains to be held in subjection — nothing necessitating a special coercive force, a state. The first act by which the state really comes forward as the representative of the whole of society — the taking possession of the means of production in the name of society — is also its last independent act as a state. State interference in social relations becomes, in one domain after another, superfluous, and then dies down of itself. The government of persons is replaced by the administration of things, and by the conduct of processes of production. The state is not 'abolished'. It withers away. This gives the measure of the value of the phrase 'a free people's state', both as to its justifiable use for a long time from an agitational point of view, and as to its ultimate scientific insufficiency; and also of the so-called anarchists' demand that the state be abolished overnight."

بله Withers away به گولاگ :e411:

مارکس هم وضع بهتری از این نداشت زمانی که پای «محو شدن دولت» در مرحله‌ی نهایی کمونیسم می‌رسید. پوپر در مصاحبه‌ای با شوخ طبعی از «فقر فلسفه»ی مارکس نقل می‌کند و جایی که مارکس می‌پرسد «آیا این به معنای آنست که دولت جدید و انقلابی خود تبدیل به طبقه‌ی سرکوبگر جدیدی خواهد شد؟ خیر». و همین! دیگر نه توضیحی، نه اشاره‌ای، نه تحلیلی. پوپر یادآوری می‌کند که مارکس، با آن توان آنالیز خارق‌العاده و نبوغ بی‌نظیرش در یافتن ارتباطات پنهان در مجموعه‌های باز و بسته، پای پرسشی به این مهمی که می‌رسد با بی‌مسئولیتی باورنکردنی به یک «نه‌»ی خشک و خالی بسنده می‌کند، «نه»ای که ما امروز می‌دانیم، اشتباه از آب درآمد.

برای نگاه داشتن سوی انصاف، لنین به راستی از پیروزی انقلاب تا اواخر ۱۹۱۸ تلاش کرد این مُدل مرکزگریز و شورامحور را الگو قرار بدهد، اما بدلیل عقب‌ماندگی صنعتی کشورهای شوروی کارگران نمی‌توانستند تصمیم درستی بگیرند و این روش را بسیار ناکارآمد یافت و ناگزیر، به مدل ونگاردیستی گروید که به قول آنتوان پانه‌کوک «آخرین ذره‌های نقش شوراها را از میان برد». من نه فقط معتقدم که همه‌ی این داستان برآمده از عقب‌ماندگی صنعتی شوروی بوده، بلکه اساساً پیروی از مدل دولت‌محور/حزب‌محور مارکسیست‌لنینیستی در اقتصادی پیشرفته و صنعدی اساساً ممکن نیست، زیرا هیچ حزب یا دولتی که دارای هرگونه بار معنایی کلاسیک این واژگان باشد قادر به در خود جای دادن همه‌ی فشارهای عینی جامعه‌ی مدنی یک کشور سرمایه‌داری برای رسیدن به برابری در تمام عرصه‌های گوناگون نخواهد بود و سرکوب اجتناب‌ناپذیر خواهد شد.


بر مبنی همه‌ی آنچه بالا آمد، و برطبق تجربه‌ی تاریخی ما امروز می‌دانیم که دولت هرگز Wither away نمی‌کند! بلکه از تمام روشهای موجود برای تضمین بقای خود، و به تعویق انداختن موعد Wither away شدنش استفاده می‌کند و می‌کوشد نیاز به وجود خود را از طریق بحران‌سازی یا بحرانی نمایاندن شرایط، دشمن‌یابی و دشمن‌سازی از کسانی که به راستی دشمن نیستند، هرچه بیشتر وابسته کردن شهروندان به خود و مجموعه‌ای بسیار گسترده و پیچیده از دیگر روشهای فریبکاری و پروپاگاند و ... بقای خود را برای بیشترین زمان ممکن، به بزرگترین شکل ممکن تضمین بکند. و شوربختانه سوسیالیستها این امکان را در اختیار آن قرار می‌دهند تا در قالب موجودی فاقد چالش و هماورد عینی در جامعه، این تلاش تاریخی برای سلطه را آسان‌سازی و تسهیل بکند.

Ouroboros
10-24-2013, 08:37 AM
« دولت نهادی‌ست که از جامعه برآمده اما خود را بر فراز آن قرار می‌دهد و از این طریق هرچه بیشتر از آن بیگانه می‌شود.
چه چیز بنمایه‌ی قدرت را تشکیل می‌دهد؟ بدنهای مسلح شده‌ی انسانی، با زندانها و … در اختیارشان.»
ولادیمیر ایلیچ اولیانف، ملقب به لنین، در«دولت و انقلاب».
به نوعی، «آیات مکی» او پیش از رسیدن به قدرت!

Ouroboros
10-24-2013, 08:45 AM
مورد دیگر اختلاف نظر، پیرامون مفهوم برابری و انگیزه‌ی ما از تلاش برای رسیدن به آنست. هیچ عاملی به تنهایی و مستقل از عواقب و پیش‌فرضهایی که همراه دارد خوب یا بد، و یا حتی پسندیده یا ناپسند نمی‌شود. دلیل آنکه ما درپی حداقلی کردن نابرابری هستیم تضاد بنیادینی‌ست که میان آن با امکان افراد برای پیشرفت متناسب با استعدادها و توانایی‌ها، و نیز استانداردها و امکانات موجود در زندگی ایشان وجود دارد. همانطورکه پیشتر نیز گفتم، تنها راه ما برای فایق آمدن بر این تضادها تغییر جهت حرکت بی‌عدالتی از «پائین به بالا» به از «بالا به پائین» است :

2743

خیز کمونیسم برای رسیدن به الگوی سمت چپی‌ست، خیز ما برای رسیدن به مدل سمت راست. اغلب در گفتگو با مارکسیستها می‌بینیم که تضاد را به بهره‌کشی تقلیل می‌دهند و انواعی که در آن بهره‌کش چندان آسان قابل شناسایی نیست، یا اساسا بهره‌کشی اتفاق نمی‌افتد اما شخص همچنان مقام اجتماعی، فردی و ... پست‌تری دارد، وقعی نمی‌گذارند. همانطورکه در پیکهای پیشین هم گفتم برای شخص کوتاه قامت تصویر سمت چپ هنوز تماشای بازی غیرممکن است، و این با روشی که شما مشتاق به پیاده کردن آن هستید قابل برطرف کردن نیست. یعنی «نسخه‌ی نهایی برابری» شما، به هرکس که به هر مُدلی از تبعیض یا تضاد یا نابرابری غیراقتصادی دچار است کمکی نمی‌کند، به انواعی از نابرابری، سلطه و بی‌عدالتی که اقتصادی هم هستند کاری ندارد چراکه آن‌ها «انگیزه» می‌دهند و چه می‌دانم «طبیعی» هستند و ... جامعه‌ی «بی‌طبقه‌ی» شما ارزش و اهمیتی از این منظر ندارد و حتی همان تضاد میان شاخص دسترسی را هم نمی‌تواند برطرف بکند، بگذریم از تضادهای غیراقتصادی همچون سوژه‌ی تحت سلطه‌ی دولت یا نابرابری‌های جنسیتی و … بودن را.


این ناتوانی از بازشناسی انواع اصیل و خودویژه‌ی سرکوب، و نداشتن راه‌حلی در نسخه‌ی پیچیده شده توسط ابرروایت مطلوب شما هم در تجربه‌ی تاریخی و هم در سلسله‌یابی منطقی، به انکار آن تجربیات اصیل انسانی کاملاً مستقل از کنش اقتصادی، در مقام «زیرمجموعه‌ی» تبعیض سرمایه‌داری یا عوارض اجتماعی آن منجر می‌شود. از همین روست که فعالان حقوق همجنسگرایان، این بزرگترین قربانیان تبعیض قانونی و اجتماعی در پهنه‌ی تاریخ، در حکومت شوراها، به مشتی منحرف ِ خرده‌بورژوا و نوکر آریستوکراسی متهم می‌شدند و به زندان می‌افتادند. چه بسی شرایط این گروه‌ها را آرمانشهر کمونیستی بدتر هم بکند زیرا چون نسخه‌ای برای درمان این بیماریها در این ابرروایت تمامیت‌خواه نیست، در نتیجه تلاش وی برای اثبات اینکه همچنان تحت سلطه‌ی نیروهایی خارج از توان خود است می‌تواند حمل بر کوشش جهت بازگرداندن نوعی از بهره‌کشی تلقی بشود، اگرنه چه کسی سیستم خوب و برابر ما را انکار می‌کند.

Ouroboros
10-24-2013, 08:53 AM
در جامعه‌ای که ما «تمام» وجوه نابرابری را بازشناسی کرده‌ایم و درپی برطرف کردن آن‌ها از روشی نتیجه‌محور و نه تنها مقدمه‌محور(یعنی برابری در نتیجه‌، نه برابری در مقدمه)کوشیده‌ایم می‌توان تضادها را به بیشترین میزان برطرف کرد و پیشرفت کند اما همه جانبه‌ای داشت که تک‌تک افراد جامعه در آن سهیم و دخیل و بهره‌ برنده هستند.


مشکل تحلیل مارکسیستی از جامعه آنجا شروع می‌شود که این دیگر وجوه تبعیض‌آمیز غیراقتصادی در جامعه را زیرمجموعه‌ها و «عوارض» سیستم اقتصادی معرفی می‌کنند که درپی انحلال آن نیز از میان خواهد رفت، و از این مسیر راه را برای ارائه‌ی تحلیلی درست مسدود می‌کنند. اینکه مثلاً نابرابری‌های جنسیتی زیرمجموعه‌ی نابرابری‌های سرمایه‌داری‌ست یک تحریف تقلیل‌گرایانه از واقعیت است. عجز مارکسیستها از پذیرش اینکه سیستم لیبرال دموکراسی پیشرفتهای چشم‌گیری و درخور توجهی در این مسائل داشته نیز از همین منوپولی که می‌خواهند بر مفهوم «برابری» داشته باشند منتج می‌شود، و وانمود می‌کنند که انتهای اتوبوس ننشستن سیاه‌پوستان فقط یک بازیچه‌ی دم‌دستی برای کنترل و تحمیق توده‌هاست و معنای عینی ندارد و به برابری قابل اندازه‌گیری بیرونی در جامعه منجر نشده و … این خود باز راه را برای بحث پیرامون چگونه نگاه داشتن این دستاوردها و احتمالاً افزودن به ایشان در دوران پس از انقلاب از میان می‌برد.


من نیز برخلاف آنچه جناب مزدک از گفته‌هایم برداشت کردند، معتقدم در مثال کلاس و شاگرد خنگ و باهوش، شاگرد باهوشی که وادار به کمک به شاگرد خنگ می‌شود در حال مجازات دیدن نیست، بلکه سود و نفع کار خود را جلوتر درو خواهد کرد. و همه‌ی تلاش ما نیز باید برای حرکت دادن نفع شخصی از نفع شخصی بلادرنگ، به نفع شخصی بلندمدتی که همه‌ی جامعه را شامل می‌شود باشد. این است بنیان فردگرایی که من به آن پایبندم و از آن دفاع می‌کنم.

موارد متعدد دیگری هم هست و من مشتاق بودم تا بتوانیم به آنها بپردازیم، همچون تقدم گسترش آگاهی بر اخذ قدرت سیاسی، اینکه اساسا برخلاف نگرش مارکسیستی قبضه‌ی قدرت سیاسی می‌تواند و می‌باید آخرین مرحله از انقلاب باشد نه اولین مرحله از آن، احتمال توانایی واداشتن سیستم دموکراتیک به سوی اقتصاد سوسیالیستی بدون انقلاب پرولتری و ... که شوربختانه بدلیل ناتوانی ما در عبور از مباحث مقدماتی‌تر، رسیدگی به آنها هرگز ممکن نشد. ضمن سپاس از مزدک و مهربد گرامی برای مشارکت در این بحث، امیدوار به ادامه‌ی آن با این دوستان فرهیخته و خردمند در آینده‌ی نزدیک هستم. :e303:

مزدك بامداد
10-24-2013, 09:14 AM
مشکل تحلیل مارکسیستی از جامعه آنجا شروع می‌شود که این دیگر وجوه تبعیض‌آمیز غیراقتصادی در جامعه را زیرمجموعه‌ها و «عوارض» سیستم اقتصادی معرفی می‌کنند که درپی انحلال آن نیز از میان خواهد رفت، و از این مسیر راه را برای ارائه‌ی تحلیلی درست مسدود می‌کنند. اینکه مثلاً نابرابری‌های جنسیتی زیرمجموعه‌ی نابرابری‌های سرمایه‌داری‌ست یک تحریف تقلیل‌گرایانه از واقعیت است. عجز مارکسیستها از پذیرش اینکه سیستم لیبرال دموکراسی پیشرفتهای چشم‌گیری و درخور توجهی در این مسائل داشته نیز از همین منوپولی که می‌خواهند بر مفهوم «برابری» داشته باشند منتج می‌شود، و وانمود می‌کنند که انتهای اتوبوس ننشستن سیاه‌پوستان فقط یک بازیچه‌ی دم‌دستی برای کنترل و تحمیق توده‌هاست و معنای عینی ندارد و به برابری قابل اندازه‌گیری بیرونی در جامعه منجر نشده و … این خود باز راه را برای بحث پیرامون چگونه نگاه داشتن این دستاوردها و احتمالاً افزودن به ایشان در دوران پس از انقلاب از میان می‌برد.
بیجاست، سخن نادرستی به مارکسیسم بستید. دشواری برای نمونه در کژتابی*
فرایافت " نابرابری جنسی" است. زن و مرد از دید ژنتیک و کارکرد پیکری و خویشکاری
نابرابرند، کاریش هم نمیشود کرد، ما تنها باید بکوشیم که برابری دادیک* و برابری همبودین
پدید بیاوریم و به چیز هایی که بنیادین تر از سرایداشت هستند و ژن و پیکر و سرشت جنسی
و برخاسته از ژن ها و هورمون ها و .. سروکار دارند، کاری نداریم،. آوانگارد سزامندی های
زنان و جنبش زیستبوم هم چپ ها و روشنویران چپ بوده اند که با نبرد های خود، سامانه
واپسگرای بهره کشی را وادار به "لیبرال" شدن ، دادن سزامندی رای دادن زنان و .. گردیدند.
کمونیست ها و سوسیالیست ها هم از نخستین جنبش هایی بودند که زنان در آنها کنشمندی
چشمگیر داشتند.
رزا لوکزامبورگ - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%B2%D8%A7% D9%85%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%AF)





*
کژتابی=ابهام
دادیک = حقوقی

پارسیگر

sonixax
10-24-2013, 03:07 PM
The Black Book of Communism - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Book_of_Communism)


In the introduction, editor Stéphane Courtois states that "...Communist regimes (http://en.wikipedia.org/wiki/Communist_regime)... turned mass crime into a full-blown system of government"[3] (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Book_of_Communism#cite_note-FOOTNOTEWerthPann.C3.A9PaczkowskiBartosekMargolin2-3). He claims that a death toll totals 94 million[4] (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Book_of_Communism#cite_note-FOOTNOTEWerthPann.C3.A9PaczkowskiBartosekMargolin4-4). The breakdown of the number of deaths given by Courtois is as follows:


65 million in the People's Republic of China (http://en.wikipedia.org/wiki/People%27s_Republic_of_China)
20 million in the Soviet Union (http://en.wikipedia.org/wiki/Soviet_Union)
2 million in Cambodia
2 million in North Korea (http://en.wikipedia.org/wiki/North_Korea)
1.7 million in Africa
1.5 million in Afghanistan (http://en.wikipedia.org/wiki/Afghanistan)
1 million in the Communist states of Eastern Europe (http://en.wikipedia.org/wiki/Eastern_Bloc)
1 million in Vietnam (http://en.wikipedia.org/wiki/Vietnam)
150,000 in Latin America (mainly Cuba (http://en.wikipedia.org/wiki/Cuba))
10,000 deaths "resulting from actions of the international Communist movement and Communist parties not in power."[4] (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Book_of_Communism#cite_note-FOOTNOTEWerthPann.C3.A9PaczkowskiBartosekMargolin4-4)



Mass killings under Communist regimes - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Mass_killings_under_Communist_regimes)

BBCPersian.com | جهان | گورباچف: موزه ای برای یادبود قربانیان کمونیسم بنا شود (http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2008/06/080604_s-gorbachev.shtml)

کشتار کاتین - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%A7%D8%AA% DB%8C%D9%86)

هولودومور - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%D8%AF%D9%88%D9%85%D9%88%D 8%B1)

ژوزف استالین - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D8%B2%D9%81_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7% D9%84%DB%8C%D9%86#.D8.AA.D8.B9.D8.AF.D8.A7.D8.AF_. D9.82.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D9.86.DB.8C.D8.A7.D9.86)

گولاگ یا اردوگاه‌های کار اجباری در کره شمالی
(http://www.radiofarda.com/content/f12_gulags_in_north_korea/24555489.html)

‭BBC ‮فارسی‬ - ‮جهان‬ - ‮افشاگری‌های جدید از اردوگاه‌های کار اجباری کره شمالی‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/04/120410_uo7_north_korea_gulag.shtml)

جنایات استالین و کمونیست ها 15+ (http://www.aparat.com/v/Jr4IM)

البته همه اینها توطئه های سرمایه دارن و دشمنان کمونیسم است و طرفداران کمونیسم هم اصلن و ابدن توهم توطئه ندارند !

کمونیسم به ذات خود ندارد عَیبی هر عَیب که هست از توطئه سرمایه دارن است :)))

چه قدر این سرمایه دارها و کاپیتالیستها و لیبرالها آدمهای بدی هستند که نمیگذارند اینها همین طوری راحت و آسوده آدم بکشند و شکنجه کنند و دنیا را به گَند و کثافت بکشند . واقعن باید این سرمایه داران و بهره کشان را کشت و اعدام کرد و دینامیت در ماتحتشان فرو کرد که بعدش ما (کمونیستها) بتوانیم به راحتی آدم بکشیم ، شکنجه کنیم ، مردم را زندانی کنیم ، به بردگی بگیریم ، دزدی کنیم ، مال مردم را بالا بکشیم ، کشور و جهان را بچاپیم .

دوستان طرفدار کمونیسم عَمامه های پنهان در کیفتان را بر سرتان بگذارید در بالاترین جای ممکن :e41f:

مزدك بامداد
10-24-2013, 03:26 PM
The Black Book of Communism - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Book_of_Communism)


Mass killings under Communist regimes - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Mass_killings_under_Communist_regimes)

BBCPersian.com | جهان | گورباچف: موزه ای برای یادبود قربانیان کمونیسم بنا شود (http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2008/06/080604_s-gorbachev.shtml)

کشتار کاتین - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%A7%D8%AA% DB%8C%D9%86)

هولودومور - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%D8%AF%D9%88%D9%85%D9%88%D 8%B1)

ژوزف استالین - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D8%B2%D9%81_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7% D9%84%DB%8C%D9%86#.D8.AA.D8.B9.D8.AF.D8.A7.D8.AF_. D9.82.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D9.86.DB.8C.D8.A7.D9.86)

گولاگ یا اردوگاه‌های کار اجباری در کره شمالی
(http://www.radiofarda.com/content/f12_gulags_in_north_korea/24555489.html)

‭BBC ‮فارسی‬ - ‮جهان‬ - ‮افشاگری‌های جدید از اردوگاه‌های کار اجباری کره شمالی‬ (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/04/120410_uo7_north_korea_gulag.shtml)

جنایات استالین و کمونیست ها 15+ (http://www.aparat.com/v/Jr4IM)

البته همه اینها توطئه های سرمایه دارن و دشمنان کمونیسم است و طرفداران کمونیسم هم اصلن و ابدن توهم توطئه ندارند !

کمونیسم به ذات خود ندارد عَیبی هر عَیب که هست از توطئه سرمایه دارن است :)))

چه قدر این سرمایه دارها و کاپیتالیستها و لیبرالها آدمهای بدی هستند که نمیگذارند اینها همین طوری راحت و آسوده آدم بکشند و شکنجه کنند و دنیا را به گَند و کثافت بکشند . واقعن باید این سرمایه داران و بهره کشان را کشت و اعدام کرد و دینامیت در ماتحتشان فرو کرد که بعدش ما (کمونیستها) بتوانیم به راحتی آدم بکشیم ، شکنجه کنیم ، مردم را زندانی کنیم ، به بردگی بگیریم ، دزدی کنیم ، مال مردم را بالا بکشیم ، کشور و جهان را بچاپیم .


دوستان طرفدار کمونیسم عَمامه های پنهان در کیفتان را بر سرتان بگذارید در بالاترین جای ممکن :e41f:

بیجاست، بسیاری از این آسیب ها، فراورده ی فشار و یورش سرمایه داران بوده
که به کژی و درشتی در ان سرزمین ها انجامیده است، برای نمونه آمریکا در
کشور کـُره چه غلطی میکرده و چرا دست اندازی او به پدید امدن دو بخش
در آن کشور و سخت شدن روزگار نیروهای واژگشتی انجامید را میتوان در
تاریخ خواند. هیچ کشور کمونستی نبوده که به او پروانه ی بالیدن در آسودگی
از سوی امپریالیست های جهانخوار داده شده باشد و روشن است که اگر درختی
را سیم پیچی کنید، کژ ی و کوژی درآن پدید می اید. به زبان دیگر همه ی این مرگ
و میر ها و نابسامانی هارا باید به شمارگاه سرامایه داران و بهره کشان نوشت
و از تبهکاری ها و گناهان آنان به شمار آورد. از بیخ، واژگشت و پدید امدن
کمونیست ها و واژگران در هر زمان، از واژگشت بزرگ فرانسه گرفته یا ...
از ستم و مفت خوری فراوان بهره کشان انگیخته و پدید امده و بدینگونه، آنان
مایه همه ی بدبختی های جهان میباشند. هتّا گولاگ و ...

پارسیگر

sonixax
10-24-2013, 03:53 PM
بیجاست، بسیاری از این آسیب ها، فراورده[1] ی فشار و یورش سرمایه داران بوده


البته همه اینها توطئه های سرمایه دارن و دشمنان کمونیسم است و طرفداران کمونیسم هم اصلن و ابدن توهم توطئه ندارند !

:e415:

اصولن هر ایرادی به کمونیسم بیجاست ! صاحت مقدسش نباید لکه دار شود !


برای نمونه آمریکا در
کشور کـُره چه غلطی میکرده و چرا دست اندازی او به پدید امدن دو بخش
در آن کشور و سخت شدن روزگار نیروهای واژگشتی[2] انجامید را میتوان در
تاریخ خواند.

برای اینکه نگذارد تمامش به مانند کره شمالی به گَند کشیده شود :))



هیچ کشور کمونستی نبوده که به او پروانه[3] ی بالیدن در آسودگی
از سوی امپریالیست های جهانخوار داده شده باشد و روشن است که اگر درختی
را سیم پیچی کنید، کژ ی و کوژی[4] درآن پدید می اید. به زبان دیگر همه ی این مرگ
و میر ها و نابسامانی هارا باید به شمارگاه[5] سرامایه داران و بهره کشان نوشت
و از تبهکاری ها و گناهان آنان به شمار آورد. از بیخ، واژگشت و پدید امدن
کمونیست ها و واژگران در هر زمان، از واژگشت بزرگ فرانسه گرفته یا ...
از ستم و مفت خوری فراوان بهره کشان انگیخته[6] و پدید امده و بدینگونه، آنان
مایه همه ی بدبختی های جهان میباشند. هتّا گولاگ و ...

مزدک جان مابقی هم که همگی ناله و آی کاپیتالیستها نذاشتند و توطئه کردند و ... است !
تضادها و ضعفهای کمونیسم خیلی بیشتر از این حرفهاست که بشود اینطوری لاپوشانیشان کرد .

خود آقا شیره (مرحوم آیت الکمون کارل هاینریش مارکس) آخر عمری به دامان سرمایه داران پناهنده شده بود ! و برای اینکه گندش در نیاید گفتند تبعید شده بود :)))

مزدك بامداد
10-24-2013, 09:09 PM
:e415:

اصولن هر ایرادی به کمونیسم بیجاست ! صاحت مقدسش نباید لکه دار شود !



برای اینکه نگذارد تمامش به مانند کره شمالی به گَند کشیده شود :))




مزدک جان مابقی هم که همگی ناله و آی کاپیتالیستها نذاشتند و توطئه کردند و ... است !
تضادها و ضعفهای کمونیسم خیلی بیشتر از این حرفهاست که بشود اینطوری لاپوشانیشان کرد .

خود آقا شیره (مرحوم آیت الکمون کارل هاینریش مارکس) آخر عمری به دامان سرمایه داران پناهنده شده بود ! و برای اینکه گندش در نیاید گفتند تبعید شده بود :)))
:e308:
ما که شیفته ی فرنود آوری و تاریخ شناسی شما دوستداران امپریالیسم هستیم !
پرسش با پاداش:یک کشور کمونیستی در زمان مارکس نام ببرید!





sonixax
10-24-2013, 11:57 PM
ما که شیفته ی فرنود آوری و تاریخ شناسی شما دوستداران امپریالیسم هستیم !
پرسش با پاداش:یک کشور کمونیستی در زمان مارکس نام ببرید!

ما یک پرسش بهتر داریم : یک کشور درست و حسابی کمونیستی نام ببرید :e415:

Theodor Herzl
10-25-2013, 12:11 AM
کسی‌ که مانیفست حزب کمونیست رو با مارکس نوشت یعنی‌ انگلس خودش یک سرمایه دار بود و اگر پول انگلس نبود مارکس اصلا وقت نمیکرد بشیند کتاب نویسی کند ، یعنی‌ سرمایه گذاری انگلس باعث شد مارکس کتاب‌هایش را بنویسد.

Mehrbod
10-25-2013, 12:47 AM
کسی‌ که مانیفست حزب کمونیست رو با مارکس نوشت یعنی‌ انگلس خودش یک سرمایه دار بود و اگر پول انگلس نبود مارکس اصلا وقت نمیکرد بشیند کتاب نویسی کند ، یعنی‌ سرمایه گذاری انگلس باعث شد مارکس کتاب‌هایش را بنویسد.

درسته, بهره‌کشان و سرمایه‌داران همواره زمان آسودن و پرداختن به چیزهای دیگر, چون اندیشه و راهکاریابیِ گرفتاری‌ها و
دشواریها را دارند, این بهره‌داهان و رنجبَران هستند که شباروز کار میکنند و زمان برای دانش‌اندوزی و اندیشه‌ورزی کم میاورند.

sonixax
10-25-2013, 12:48 AM
درسته, بهره‌کشان و سرمایه‌داران همواره زمان آسودن و پرداختن به چیزهای دیگر, چون اندیشه و راهکاریابیِ گرفتاری‌ها و
دشواریها را دارند, این بهره‌داهان و رنجبَران هستند که شباروز کار میکنند و زمان برای دانش‌اندوزی و اندیشه‌ورزی کم میاورند.

نتیجتن بدون وجود سرمایه داران عزیز کماکان در غار زندگی میکردیم :e421:

Mehrbod
10-25-2013, 12:56 AM
نتیجتن بدون وجود سرمایه داران عزیز کماکان در غار زندگی میکردیم :e421:

خوب میبینید که از دِلِ همین سرمایه‌داری هنبازگرایی بیرون آمده دیگر!

یک شماری آنجا کار و بیگاری کرده‌اند و یک شُماری آسودگی پیدا کرده و پیرامون راهِ برونرفت
از این گنداب اندیشیده‌اند, که این راهکارِ برونرفت خود را در چهره‌یِ هنبازگرایی/کمونیسم نمایانیده.

این روند بهره‌کشی تا ابد که نمیتواند دنبال شود, گرچه به بیشینه‌یِ بهره‌کشان مفتخوری و انگلواری مزّه داده باشد, از
همینرو بیشینه‌یِ آنها نمیخواهند از این وضعیت بیرون بروند و سود کوتاه-زمان خود را به سود بلند-زمان می‌برگزینند.

پارسیگر

sonixax
10-25-2013, 01:03 AM
خوب میبینید که از دِلِ همین سرمایه‌داری هنبازگرایی[1] بیرون آمده دیگر!

یک شماری آنجا کار و بیگاری کرده‌اند و یک شُماری آسودگی پیدا کرده و پیرامون[2] راهِ برونرفت
از این گنداب اندیشیده‌اند[3], که این راهکارِ برونرفت خود را در چهره‌یِ هنبازگرایی/کمونیسم نمایانیده.

این روند بهره‌کشی تا ابد که نمیتواند دنبال شود, گرچه به بیشینه‌یِ[4] بهره‌کشان مفتخوری و انگلواری مزّه داده باشد, از
همینرو بیشینه‌یِ آنها نمیخواهند از این وضعیت بیرون بروند و سود کوتاه-زمان[5] خود را به سود بلند-زمان[6] می‌برگزینند[7].

کمونیسم در حقیقت ماحصل تفکر و تلاش کسانیست که سعی دارند مایملک همگان را به نام همگان ولی به کام خودشان بالا بکشند . همین و بس .

SAMKING
10-25-2013, 01:21 AM
یک پرسش:
در تغییر دولت از سرمایه داری به کومونیستی چه چیزهایی دولتی میشن؟
یعنی اگر میگیم بهره کشی انسان از انسان قراره با گرفتن ابزار تولید از سرمایه دار و دادن اونها به کارگر از بین بره، همه کارخونه ها باید خصوصی باشن دیگه؟ درسته؟... یا اینکه دولت همه رو کنترل میکنه و سود همون کارخونه رو بین کارگراش تقسیم میکنه؟ کدوم شکلش رو مناسبتر میدونید؟
دیگه اینکه آیا دولت به همه کارگرا (مثلن همه پیچ سفت کن ها در کشور!) یک مقدار حقوق میده یا بسته به سود همون کارخونه ای که توش کار میکنه ممکنه حقوق (پیچ سفت کن ها) متفاوت باشه؟

Theodor Herzl
10-25-2013, 01:24 AM
2749

این دوستانی که انقدر از پول و سرمایه بدشان می‌‌آید اگر ۱ میلیون دلار به آنها بدهند ، آیا آن را به صورت مساوی میا‌‌ن فقرای محله خرج کرده یا با آن خانه و ماشین میخرند؟ وقتی‌ ما از ارزش کالا = کاری که برای آن رفته است صحبت می‌کنیم ، این شامل intellectual property نیز میشود ، مثلا من ۱۵ سال درس خواندم دکترای مهندسی‌ گرفتم و یک چیزی اختراع کردم و patent آن را ثبت کردم ، حالا من که دهانم سرویس شده این همه درس خوندم با یک کسی‌ که دیپلم است و می‌‌آید در کارخانه من کار می‌کند باید حقوق برابر بگیرم؟ اگر اینگونه است دیگر چه انگیزه‌ای برای پیشرفت می‌‌ماند؟ در یک کشور سوسیال دموکراسی که مورد علاقه من هست کارگران کارخانه حقوق خوب میگیرند ، بیمه‌ دارند ، در سود نیز شریک میشوند. همچنین کارخانه مالیات مناسب برای تامین هزینه‌های عمومی‌ میدهد ، تفاوت این سیستم با کاپیتالیسم آمریکایی این هست که اینها اختلاف بین موسس و کارگر عادلانه است ، یک چیزی مثلا ۸ به ۱ باشد ، مشکل این هست که در آمریکا ۱۰۰۰۰ به ۱ است و آن بهره کشی‌ است.

Theodor Herzl
10-25-2013, 01:30 AM
در تغییر دولت از سرمایه داری به کومونیستی چه چیزهایی دولتی میشن؟بستگی دارد ، کدام نوع کمونیسم یا سوسیالیسم مورد نظر شما باشد. در نوع سوسیالیسم مورد نظر من منابع طبیعی کشور از جمله ، نفت گاز و معادن و غیره متعلق به همه مردم است و باید سود آن خرج عموم شود ، کارخانه هیچ کس نیز به زور از دست او گرفته نمی‌شود ، ولی‌ با قانون گذاری در مورد درجه تفاوت میان کارگر و کارفرما ، کارگران حق خود را میگیرند ، بقیه چیز‌ها نیز خصوصی میماند . خدمات دولتی انتخاب اول من نیست مثل بیمه‌‌های سوسیالیستی ، ولی‌ با اوضاع اقتصادی اکنون انتخاب بهتری است ، اما زمانی‌ که مردم آن قدر پول در بیاورند که بتوانند خودشان بیمه‌ بخرند ، این بسیار از اینکه از دولت بیمه‌ بگیرید بهتر است.

sonixax
10-25-2013, 01:52 AM
یک پرسش:
در تغییر دولت از سرمایه داری به کومونیستی چه چیزهایی دولتی میشن؟
یعنی اگر میگیم بهره کشی انسان از انسان قراره با گرفتن ابزار تولید از سرمایه دار و دادن اونها به کارگر از بین بره، همه کارخونه ها باید خصوصی باشن دیگه؟ درسته؟... یا اینکه دولت همه رو کنترل میکنه و سود همون کارخونه رو بین کارگراش تقسیم میکنه؟ کدوم شکلش رو مناسبتر میدونید؟
دیگه اینکه آیا دولت به همه کارگرا (مثلن همه پیچ سفت کن ها در کشور!) یک مقدار حقوق میده یا بسته به سود همون کارخونه ای که توش کار میکنه ممکنه حقوق (پیچ سفت کن ها) متفاوت باشه؟

دولت در نظام کمونیستی تمام سود کارخانه و تولیدات و معادن و منابع کشور را به جیب میزند و در حد بخور و نمیر به کارگران و مردم میدهد ! یعنی صد رحمت به بهره کشی .
مابقی پول خرج ساخت چرنوبیل و ماهواره ای که فقط برای 22 روز تونست اطلاعات به زمین بفرسته و آدم هوا کردن جهت رقابت با سرمایه داری میشه که بگن ما هم بلدیم و میبینیم که در همون هم به معنای واقعی کلمه *ریدن :e05a:
وگرنه شما در نظام کمونیستی در بخشهایی که نیازی به رقابت با جهان سرمایه داری جهت جور کردن خوراک برای پروپاگاندا نیست همان پیشرفت چُسکی به درد نخور را هم نمیبینید !
تمام گند و کثافت و بی لیاقتی و ضعف و ترکمال سیستمشان را هم مینویسند به نام سرمایه داران ! درست مثل جمهوری اسلامی که تمام گه مالیهایش را میندازد گردن تحریم و غرب و امپرایلیسم و شرقی و غربی :e421:

SAMKING
10-25-2013, 01:54 AM
ولی‌ با قانون گذاری در مورد درجه تفاوت میان کارگر و کارفرما ، کارگران حق خود را میگیرند ،
پس چه چیزی سرمایه گذار رو ترغیب میکنه که سرمایش رو در یک کشور سوسیالیستی نگه داره تا کارخونه بسازه؟
چون میتونه بره تو کشورهایی با اقتصاد سرمایه داری و با پرداخت حقوق کمتر سود بیشتری ببره. و گرنه در چرخه رقابت با سرمایه دار های دیگه دیر یا زود حذف میشه.
پس درسته اگر بگیم یک همبود سوسیالیستی به تدریج همه چیزش دولتی میشه؟

Theodor Herzl
10-25-2013, 02:04 AM
پس چه چیزی سرمایه گذار رو ترغیب میکنه که سرمایش رو در یک کشور سوسیالیستی نگه داره تا کارخونه بسازه؟
چون میتونه بره تو کشورهایی با اقتصاد سرمایه داری و با پرداخت حقوق کمتر سود بیشتری ببره. و گرنه در چرخه رقابت با سرمایه دار های دیگه دیر یا زود حذف میشه.حمایت از تولید داخلی‌ ، پایین آوردن مالیات در صورتی‌ که کارگران حقوق مناسب بگیرند. یعنی‌ وقتی‌ یک شخصی‌ تصمیم می‌گیرد که بجای تولید در چین در فرانسه مثلا کارخانه بزند و تولید کند ، از مالیات او کسر میشود تا این پول به جیب کارگران و سرمایه گذاران برود. همچنین تصویب قانون‌های برای جلوگیری از انتقال سرمایه که در همه کشور‌ها با درجه بلا و پایین هست. در جهت حمایت از کارگر‌ها و امنیت شغلی‌ ، کارفرما نمی‌تواند همینطوری سرمایه را به جای دیگر منتقل کند. در ضمن خیلی‌ از کارخانه‌ها هم هستند که امکان انتقال ندارند و باید محلی تولید بشوند ، مثلا کارخانه جات تولید اتومبیل ، چون هزینه انتقال ماشین مثلا از چین به آمریکا انقدر سرسام آور است که سودی ندارد در چین ماشین تولید بشود.




پس درسته اگر بگیم یک همبود سوسیالیستی به تدریج همه چیزش دولتی میشه؟خیر ، در یک سیستم سوسیالیستی واقعی‌ دولت به تدریج از بین میرود و کمتر میشود ، این نقطه مشترک libertarianism و anarcho-syndicalism است.

sonixax
10-25-2013, 02:05 AM
پس درسته اگر بگیم یک همبود سوسیالیستی به تدریج همه چیزش دولتی میشه؟

و در این سیستم میل به رقابت و درست کار کردن از بین میرود و با حذف رقابتی شدن بازار پیشرفت هم از میان میرود و نتیجه میشود کره شمالی !
کما اینکه شما در همان شوروی که به قول مزک گرامی ابر کشور بود!! تنها در زمینه هایی چُس مثقال نوآوری و خلاقیت میبینید که نیاز به رقابت با جهان سرمایه داری وجود داشت ولی در بقیه موارد آفتابه هم تولید نمیشد و اگر هم میشد یا لوله نداشت یا تهش سوراخ بود یا دسته نداشت یا مواد به کار رفته درش سمی بود و کون مبارکِ امت کمونیست رو زخم میکرد یا وقتی توش آب میریختند به خاطر ترکیبات فلزی قلیایی زیاد منفجر میشد* :)))

*شوخی

Theodor Herzl
10-25-2013, 02:06 AM
چامسکی یکی‌ از سوسیالیست - آنارشیست‌های بزرگ دهه‌های اخیر و یکی‌ از منتقدین سرسخت شوروی:e00e:



http://www.youtube.com/watch?v=K4Tq4VE8eHQ

SAMKING
10-25-2013, 02:18 AM
همچنین تصویب قانون‌های برای جلوگیری از انتقال سرمایه که در همه کشور‌ها با درجه بلا و پایین هست.
اگر میشه دوستان در مورد این قانون ها توضیح بدن برای نمونه توی ایران چطور هست؟
در یک حکومت کومونیست چگونه بوده و هست، در یک کشور سرمایه داری چگونه هست...

حمایت از تولید داخلی‌ ، پایین آوردن مالیات در صورتی‌ که کارگران حقوق مناسب بگیرند. یعنی‌ وقتی‌ یک شخصی‌ تصمیم می‌گیرد که بجای تولید در چین در فرانسه مثلا کارخانه بزند و تولید کند ، از مالیات او کسر میشود تا این پول به جیب کارگران و سرمایه گذاران برود.
هتا اگر خودش هم سرمایه را بیرون نبرد سرمایه داران خارجی و کالاهای وارداتیشان کم کم سرمایه را از چنگ آنها بیرون میکشند.
مگر اینکه سود آنها از راه کم شدن مالیات برابر شود با ضرری که با دادن حقوق بیشتر می بینند.
که در این صورت هم باز آش همان و کاسه همان میشود...


خیر ، در یک سیستم سوسیالیستی واقعی‌ دولت به تدریج از بین میرود و کمتر میشود ، این نقطه مشترک libertarianism و anarcho-syndicalism است.
بدون سرمایه و سرمایه دار چگونه قرار است به این هدف برسیم؟
برای نمونه مردم پول هایشان را روی هم بگذارند و کارخانه بسازند؟
چه کسی قرار است این مردم و سرمایه های اندکشان را هدفمند و همسو کند؟
دولت؟

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:29 AM
ماهواره ای که فقط برای 22 روز تونست اطلاعات به زمین بفرسته
:e105:
یادتان نرود که بگویید که "اسپوتنیک" نخستین ماهواره ای بود که هومن به کیهان فرستاد
و کارش هم فرستادن "داده" ها نبوده! برای ازمون بوده و تنها خیزه های رادیویی به زمین
میفرستاده که دانسته شود کجاست! فراموش هم کردید که بگویید که برای فرستادن آن نیاز
به موشکی پیشرفته بود که نخستین بار شوروی ساخت و پس از ان ، آمریکا با همه ی پولهایش
به دست و پا افتاد که او هم بسازد! پس اینجا هم باز فرهود را به پای سرمایه داران ریختید!


2754
پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:32 AM
کمونیسم در حقیقت ماحصل تفکر و تلاش کسانیست که سعی دارند مایملک همگان را به نام همگان ولی به کام خودشان بالا بکشند . همین و بس .
بیجاست دیگر، همه درگیری و تنباکویی که اینجا میسوزد، برای این است که
پایور شده است که این دارایی هایی سرمایه داران، همان نیروی کار دزدیده
شده ی کارگران میباشند و نه دارایی دادوندی که از کار خود بدست آمده باشد!


2755

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:36 AM
این دوستانی که انقدر از پول و سرمایه بدشان می‌‌آید اگر ۱ میلیون دلار به آنها بدهند ، آیا آن را به صورت مساوی میا‌‌ن فقرای محله خرج کرده یا با آن خانه و ماشین میخرند؟
بیجاست، این انگار ساده اندیشانه و مردم فریب و یک پرسش
سفسته آمیز هست. کسی که در یک همبود سرمایه داری زندگی
میکند، ناچار است یا بهره کش باشد و یا بهره بدهد. اینکه یکی
پولهایش را به ندار ها صدقه بدهد، سازوکار سامانه را از میان
نمیبرد، تنها خودش هم ندار میگردد. این همان سفسته ی آخوندی
هم هست که زمانی که گفته میشود که در اسلام سامانه ی برده داری
بوده، میگویند فلان امام چند بار یک برده را آزاد فرموده اند!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:40 AM
بدون سرمایه و سرمایه دار چگونه قرار است به این هدف برسیم؟
برای نمونه مردم پول هایشان را روی هم بگذارند و کارخانه بسازند؟
چه کسی قرار است این مردم و سرمایه های اندکشان را هدفمند و همسو کند؟
برای داشتن سرمایه نیاز به داشتن چند تا سرمایه دار نیست.
کمونیست ها سرمایه های این سرمایه داران را که از مردم
بالا کشیده اند میگیرند و از راه رایزنگاه ها (شوارا ها)
پس از آن نمایندگان کارگران که چیزی همانند دولت را
میسازند، برنامه ریزی میکنند که این سرمایه ها وبنمایه
هارا در کجا بکار گیرند، در تراکتور سازی یا در ساختن
رولزرویس تلایی و پرورش قرقاول برای مفت خوران.


2753
پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:51 AM
دولت در نظام کمونیستی تمام سود کارخانه و تولیدات و معادن و منابع کشور را به جیب میزند و در حد بخور و نمیر به کارگران و مردم میدهد ! یعنی صد رحمت به بهره کشی
بیجاست، آن دولت نماینده ی مردم و کارگران است و جیب اش هم جیب مردم میباشد
و بجای انیکه گروهی سرمایه دار، جنگل وار فرمانروایی کنند و کارگران را به نداری
و بهره دهی وادار نموده و برای خود کشتی لوکس و روسپی خانه درست کنند، دولت
کارگری برای همه بیمه ی درمانی و نان و خانه درخور و ترابری ارزان و .. میسازد
هم اکنون میتوان دید که در پولدار ترین کشور جهان که پولهایش را از سراسر جهان
به آنجا پارو کرده و در فورت نوکس و فدرال بانک انبار میکند، بر سر یک بیمه ی
چوسکی درمانی چه بلبشویی راه افتاده، در جاییکه کوبای کوچک دهه ها پیش
به این دستاورد هومنی و کارگر دوستانه رسیده بود.

2752

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 11:33 AM
ما یک پرسش بهتر داریم : یک کشور درست و حسابی کمونیستی نام ببرید :e415:

بیجاست، لغزش و ناآگاهی خودتان را نمیتوانید با این پرسش بیجا بپوشانید
که نمیدانستید که در زمان مارکس، کشوری کمونیستی در جهان نبود و کمونیسم
هنوز سد ساله هم نشده است !! بهتر است کمی چیز یاد بگیرید که سنگ رو یخ نشید!
همه ی کشور های کمونیستی برای مردم خودشان، درست و حسابی تر از
زمان پیش از کمونیسم هستند که مفت خوران دسترنج مردم را بالا میکشیدند!

کوبا ، پیش و پس از انقلاب
کوبا : پنجاه سال بعد از انقلاب 1959 | رنجبر آنلاين (http://www.ranjbaran.org/01_ranjbaronline/?p=299)
پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 11:38 AM
کسی‌ که مانیفست حزب کمونیست رو با مارکس نوشت یعنی‌ انگلس خودش یک سرمایه دار بود و اگر پول انگلس نبود مارکس اصلا وقت نمیکرد بشیند کتاب نویسی کند ، یعنی‌ سرمایه گذاری انگلس باعث شد مارکس کتاب‌هایش را بنویسد.
:e105:

سخن بیجایی است، سامانه ی سرمایه داری برای بهره کشی یک چیز است و "سرمایه گذاری" ! یک چیز دیگر.
برای نمونه دولت کمونیستی هم روی برنامه های آبادانی "سرمایه گذاری" میکند! شما هنوز گویا هوش نکرده اید
که نکوهش ما به بهره کشی است و نه "سرمایه گذاری"! روی نیاز های مردم و روی دانشمندان و فیلسوفان و ...
به زبان دیگر سرمایه بخودی خود چیز بدی نیست ولی در دست همگانی باید باشد و نه در دست بهره کشان!


پارسیگر

sonixax
10-25-2013, 07:39 PM
یادتان نرود که بگویید که "اسپوتنیک" نخستین ماهواره ای بود که هومن[1] به کیهان فرستاد
و کارش هم فرستادن "داده" ها نبوده! برای ازمون بوده و تنها خیزه[2] های رادیویی به زمین
میفرستاده که دانسته شود کجاست! فراموش هم کردید که بگویید که برای فرستادن آن نیاز
به موشکی پیشرفته بود که نخستین بار شوروی ساخت و پس از ان ، آمریکا با همه ی پولهایش
به دست و پا افتاد که او هم بسازد! پس اینجا هم باز فرهود[3] را به پای سرمایه داران ریختید!

فکر میکنم همانجا گفتیم که زودتر از آمریکا فرستاد ولی تر زد با آن فرستادنش .
شما همش مانور میدید روی اینکه کی زودتر انجام داد ! در صورتی که مهم این است که چه کسی بهتر و درست تر انجام داد .
انسانهای هزاران سال پیش هم زودتر از کمپانی معظم بنز چرخ اختراع کردند :)))
وویجر 1 و 2 آمریکا که تنها 20 سال بعد از اسپوتینگ های زاغارت به فضا فرستاده شده اند نه تنها هنوز دارند اطلاعات به زمین مخابره میکنند بلکه نخستین سازه دست بشر هم هست که از منظومه شخصی خارج شده .
فرق کار درست با یک پروژه در پیتی که بعد از 22 ساعت باطریش تموم شده اینه :))))



بیجاست دیگر، همه درگیری و تنباکویی که اینجا میسوزد، برای این است که
پایور[1] شده است که این دارایی هایی سرمایه داران، همان نیروی کار دزدیده
شده ی کارگران میباشند و نه دارایی دادوندی[2] که از کار خود بدست آمده باشد!

و پیشتر بارها و بارها نشان داده شده که این ادعا ، ادعای مفت است .




بیجاست، آن دولت نماینده ی مردم و کارگران است و جیب اش هم جیب مردم میباشد
و بجای انیکه گروهی سرمایه دار، جنگل وار فرمانروایی کنند و کارگران را به نداری
و بهره دهی وادار نموده و برای خود کشتی لوکس و روسپی خانه درست کنند، دولت
کارگری برای همه بیمه ی درمانی و نان و خانه درخور و ترابری[1] ارزان و .. میسازد
هم اکنون میتوان دید که در پولدار ترین کشور جهان که پولهایش را از سراسر جهان
به آنجا پارو کرده و در فورت نوکس و فدرال بانک انبار میکند، بر سر یک بیمه ی
چوسکی درمانی چه بلبشویی راه افتاده، در جاییکه کوبای کوچک دهه ها پیش
به این دستاورد هومنی[2] و کارگر دوستانه رسیده بود.

خیر ! آن دولت دولت مفتی فاشیست و خودکامه نظیر استالین است که از پول مردم برای سرکوب مردم استفاده میکنند .
به همین جهت است که تمام حکومتهای کمونیستی یا دیکتاتوری بوده اند / هستند یا در پیتی و زاغارت .



بیجاست، لغزش و ناآگاهی[1] خودتان را نمیتوانید با این پرسش بیجا بپوشانید
که نمیدانستید که در زمان مارکس، کشوری کمونیستی در جهان نبود و کمونیسم
هنوز سد ساله هم نشده است !! بهتر است کمی چیز یاد بگیرید که سنگ رو یخ نشید!
همه ی کشور های کمونیستی برای مردم خودشان، درست و حسابی تر از
زمان پیش از کمونیسم هستند که مفت خوران دسترنج مردم را بالا میکشیدند!

مگر من گفتم زمان مارکس کشور کمونیستی وجود داشته اصلن !؟ سفسطه نکنید جناب مزدک .
من گفتم آغا شیره آخر عمری به انگلیس پناهنده شده بود . هیچ حرفی از کشور کمونیست یا جمعیت کمونیست نزده بودم :)))
قرار نیست که برای دفاع از عقاید خود حرف در دهان طرف مقابل بگذارید و نقل قول دروغ ازش بکنید !!!! یعنی کسی که اینجا سنگ روی یخ شده شمایید نه من :e405:
و همه کشورهای کمونیستی روی هم در مقایسه با کشورهای سرمایه داری پشمک هم نبوده اند !
اعراب هم بعد از اسلام وضعیتشان از قبل اسلام بهتر شده بود پس اسلام خوب است :)))))

Theodor Herzl
10-25-2013, 07:56 PM
سخن بیجایی است، سامانه[1] ی سرمایه داری برای بهره کشی یک چیز است و "سرمایه گذاری" ! یک چیز دیگر.
برای نمونه دولت کمونیستی هم روی برنامه های آبادانی "سرمایه گذاری" میکند! شما هنوز گویا هوش نکرده اید
که نکوهش ما به بهره کشی است و نه "سرمایه گذاری"! روی نیاز های مردم و روی دانشمندان و فیلسوفان و ...
به زبان دیگر سرمایه بخودی[2] خود چیز بدی نیست ولی در دست همگانی باید باشد و نه در دست بهره کشان!مساله سرمایه گذاری نیست ، منظور من این بود که خود انگلس یک شخص ثروتمند و سرمایه دار بود و اگر این روز زیست میکرد ، حتما یکی‌ از سرمایه داران خون خوار دیگر توسط چپ سنتی‌ لقب می‌گرفت. من مشکلی‌ با سرمایه داری انگلس ندارم ، مشکل hypocrisy چپ سنتی‌ است که نمی‌بیند خود ریشه ایدئولوژی آنها با پول یک شخص ثروتمند ساخته شده است و نه با خون کارگران و زحمت کشان! سرمایه انگلس هم که همگانی نبوده ، پول شخصی‌ خودش بوده که حتما از چندین کارگر بهره کشی‌ کرده!:e420:

sonixax
10-25-2013, 08:04 PM
سرمایه بخودی[2] خود چیز بدی نیست ولی در دست همگانی باید باشد و نه در دست بهره کشان!

همگان = استالین ، مستر ایل ، مائو و ... !

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:25 PM
همگان = استالین ، مستر ایل ، مائو و ... !

بیجاست، از استالین بجز یک پیپ چیزی برجای نماند.
فیدل کاستور هم پولی ندارد، اریش هونکر هم نداشت،
برژنف و گورباچوف هم نداشتند، چه گوارا هم نداشت،
مائو تسه دونگ نیز پولی گرد نیاورد، و همه ی سرزمین
کره شمالی به اندازه ی بیل گیتس دلار ندارد !
فهرست پولدارترین کسان جهان ( سران مفت خوران)
Top 100 Richest People In The World | Celebrity Net Worth (http://www.celebritynetworth.com/list/top-100-richest-people-in-the-world/)

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:31 PM
فکر میکنم همانجا گفتیم که زودتر از آمریکا فرستاد ولی تر زد با آن فرستادنش .
شما همش مانور میدید روی اینکه کی زودتر انجام داد ! در صورتی که مهم این است که چه کسی بهتر و درست تر انجام داد .
انسانهای هزاران سال پیش هم زودتر از کمپانی معظم بنز چرخ اختراع کردند :)))
وویجر 1 و 2 آمریکا که تنها 20 سال بعد از اسپوتینگ های زاغارت به فضا فرستاده شده اند نه تنها هنوز دارند اطلاعات به زمین مخابره میکنند بلکه نخستین سازه دست بشر هم هست که از منظومه شخصی خارج شده .
فرق کار درست با یک پروژه در پیتی که بعد از 22 ساعت باطریش تموم شده اینه :))))




و پیشتر بارها و بارها نشان داده شده که این ادعا ، ادعای مفت است .





خیر ! آن دولت دولت مفتی فاشیست و خودکامه نظیر استالین است که از پول مردم برای سرکوب مردم استفاده میکنند .
به همین جهت است که تمام حکومتهای کمونیستی یا دیکتاتوری بوده اند / هستند یا در پیتی و زاغارت .




مگر من گفتم زمان مارکس کشور کمونیستی وجود داشته اصلن !؟ سفسطه نکنید جناب مزدک .
من گفتم آغا شیره آخر عمری به انگلیس پناهنده شده بود . هیچ حرفی از کشور کمونیست یا جمعیت کمونیست نزده بودم :)))
قرار نیست که برای دفاع از عقاید خود حرف در دهان طرف مقابل بگذارید و نقل قول دروغ ازش بکنید !!!! یعنی کسی که اینجا سنگ روی یخ شده شمایید نه من :e405:
و همه کشورهای کمونیستی روی هم در مقایسه با کشورهای سرمایه داری پشمک هم نبوده اند !
اعراب هم بعد از اسلام وضعیتشان از قبل اسلام بهتر شده بود پس اسلام خوب است :)))))
ماست مالی که سودی ندارد، همه جهان یکزبان بودند که پرتاب نخستین ماهواره برتری فندی شوروی را در
آنزمان بر آمریکا میرسانید و آمریکا را بد جور نگران و ناامید کرده بود. شما برای خودتان خوش هستید!
دیگهر سخنان هم پاسخ داده شده، مانند اینکه گویا هندوراس! را کشور سرمایه داری نمیپندارید گویا !
و هم انیکه میخواستید مارکس پس به کجا پناهنده شود که گفتید به کشور کاپیتالیسیت پناهنده شده؟
پس آگاهی نداشتید و اکنون دارید ماست مالی میکنید! نکنید جانم، نکنید!

:e057::e415::e415:

پارسیگر

sonixax
10-25-2013, 08:35 PM
بیجاست، از استالین بجز یک پیپ چیزی برجای نماند.

به جز یک پیپ و 10 میلیون کشته در اوکراین و کلی جنایات دیگر !
از عَمام خمینی هم به جز یک خانه در پیتی با اون بالکن معروفش چیزی بر جای نماند :))



فیدل کاستور هم پولی ندارد، اریش هونکر هم نداشت،
برژنف و گورباچوف هم نداشتند، چه گوارا هم نداشت،
مائو تسه دونگ نیز پولی گرد نیاورد، و همه ی سرزمین
کره شمالی به اندازه ی بیل گیتس دلار ندارد !

همه کره شمالی به اندازه بیل گیتس پول ندارد چون کمونیستها برش حاکم هستند. ولی همان سرزمین فقیر را نیک که بنگرید میبینید که خرج هنسی رهبر عزیزش 700 هزار پوند در سال است ! یا در حالی که مردم کره شمالی دارند از گشنگی همدیگر را میخورند پزشکان فرانسوی بالای سر مستر ایل میرفتند :)))

بوی گند کار خیلی شدید تر از این حرفهاست که بشود با اشاره به پیپ به جا مانده از بزرگترین دیکتاتور تاریخ بعد از هیتلر رفع و رجویش کرد !!!!

sonixax
10-25-2013, 08:38 PM
ماست مالی که سودی ندارد، همه جهان یکزبان[1] بودند که پرتاب نخستین ماهواره برتری فندی شوروی را در
آنزمان بر آمریکا میرسانید و آمریکا را بد جور نگران و ناامید کرده بود.

پس اختراع چرخ هم به دست باستانیان برتری تکنولوژیک آنها را نسبت به آیندگان میرساند :)))
و همان طور که پیشتر هم گفتیم و به قول خودتان هوش نکردید ! مهم نیست چه کسی زودتر انجام داده بلکه مهم این است که چه کسی درست تر ، اصولی تر و بهتر انجام داده .



شما برای خودتان خوش هستید!
دیگهر سخنان هم پاسخ داده شده، مانند اینکه گویا هندوراس! را کشور سرمایه داری نمیپندارید گویا !
و هم انیکه میخواستید مارکس پس به کجا پناهنده شود که گفتید به کشور کاپیتالیسیت پناهنده شده؟
پس آگاهی نداشتید و اکنون دارید ماست مالی میکنید! نکنید جانم، نکنید!

البته در همان دوران مارکس کمون پاریس شکل گرفت و این جناب مارکس از آنجایی که میدانست تئوریش به درد لای جرز میخورد هرگز نرفت تا ازش پشتیبانی کند :))) همانجا پیش سرمایه داران عزیز ماند :)))
همچنین پناهنده شدن مارکس به دامان سرمایه داری عزیز ربطی به نبود کمونیسم در دورانش ندارد .
و جالبه که شما از میان تمام نمونه های موفق سرمایه داری گیر میدهید به درپیتی هایشان که آن را نکوهش کنید و این در شرایطیست که محض رضای اسپاغتی یک نمونه موفق کشور کمونیستی هم نداشتیم و نداریم که بخواهید از آن آویزان شوید بگویید چرا اینجا جواب داده پس میشود :))))

مزدك بامداد
10-25-2013, 08:44 PM
به جز یک پیپ و 10 میلیون کشته در اوکراین و کلی جنایات دیگر !
از عَمام خمینی هم به جز یک خانه در پیتی با اون بالکن معروفش چیزی بر جای نماند :))




همه کره شمالی به اندازه بیل گیتس پول ندارد چون کمونیستها برش حاکم هستند. ولی همان سرزمین فقیر را نیک که بنگرید میبینید که خرج هنسی رهبر عزیزش 700 هزار پوند در سال است ! یا در حالی که مردم کره شمالی دارند از گشنگی همدیگر را میخورند پزشکان فرانسوی بالای سر مستر ایل میرفتند :)))

بوی گند کار خیلی شدید تر از این حرفهاست که بشود با اشاره به پیپ به جا مانده از بزرگترین دیکتاتور تاریخ بعد از هیتلر رفع و رجویش کرد !!!!

بیجاست، چون دیدید که سخن شما بر پولدار بودن اینها نادرست است،
به سفسته یبیراهه دست یازیده و جستار دیگری را که پیشتر پاسخ دادیم
پیش آوردید. بهتر است به فهرست کشته های سرمایه داری در جنگهای
جهانی نخست و دوم و ... و مرگ میر کودکان گرسنه در جهان "آزاد"
بنگرید که از چه تبهکارانی پدافند مینمایید!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 09:01 PM
پس اختراع چرخ هم به دست باستانیان برتری تکنولوژیک آنها را نسبت به آیندگان میرساند :)))
و همان طور که پیشتر هم گفتیم و به قول خودتان هوش نکردید ! مهم نیست چه کسی زودتر انجام داده بلکه مهم این است که چه کسی درست تر ، اصولی تر و بهتر انجام داده .




البته در همان دوران مارکس کمون پاریس شکل گرفت و این جناب مارکس از آنجایی که میدانست تئوریش به درد لای جرز میخورد هرگز نرفت تا ازش پشتیبانی کند :))) همانجا پیش سرمایه داران عزیز ماند :)))
همچنین پناهنده شدن مارکس به دامان سرمایه داری عزیز ربطی به نبود کمونیسم در دورانش ندارد .
و جالبه که شما از میان تمام نمونه های موفق سرمایه داری گیر میدهید به درپیتی هایشان که آن را نکوهش کنید و این در شرایطیست که محض رضای اسپاغتی یک نمونه موفق کشور کمونیستی هم نداشتیم و نداریم که بخواهید از آن آویزان شوید بگویید چرا اینجا جواب داده پس میشود :))))
اینهم بیجاست، برتری را در همان زمان میرساند! روشن است
که ایران امروز از انگلیس ۵۰۰ سال پیش پیشرفته تر است!
دیگر نمیدانم نام این سفسته تان چی بود! خودتان پیدا کنید!:e057:
بار دیگر روشن شد که آگاهی تان از تاریخ صفر است!
کمون پارسی تنها دو ماه در سال ا۸۷١ در پاریس ریخت گرفت
و پی از آن از سوی بهره کشان، سرکوب خونین شد . (در آنزمان مارکس ۵۵ ساله بود )
همه کشور های کمونیستی هم نمونه های کامیاب بودند،
چرا که زندگی بهتری را از پیش از زمان خود، برای مردمشان
فراهم کردند، برای نمونه روسیه ی تزاری فئودالی را کردند اَبَرکشور!
:e00e:

پارسیگر

Theodor Herzl
10-25-2013, 09:06 PM
برای نمونه روسیه ی تزاری فئودالی را کردند اَبَرکشور[1]!بمب ، موشک و تانک ساختن و آدم به فضا فرستادن وقتی‌ مردم از قحطی در حال مرگ هستند جایی را ابر کشور نمیکند. مردم از یک گرسنگی و بدبختی به یک گرسنگی و بدبختی دیگری افتادند! اگر شوروی و بلوک شرق انقدر خوب بود چرا باید در برلین دیوار می‌کشیدند که کسی‌ نتواند فرار کند و هرکه قصد فرار داشت با تیر می‌زدند!

مزدك بامداد
10-25-2013, 09:14 PM
بمب ، موشک و تانک ساختن و آدم به فضا فرستادن وقتی‌ مردم از قحطی در حال مرگ هستند جایی را ابر کشور نمیکند. مردم از یک گرسنگی و بدبختی به یک گرسنگی و بدبختی دیگری افتادند! اگر شوروی و بلوک شرق انقدر خوب بود چرا باید در برلین دیوار می‌کشیدند که کسی‌ نتواند فرار کند و هرکه قصد فرار داشت با تیر می‌زدند!
بیجاست، پاسخ این در برگ های گذشه هست و آن این در فشار های کشور های امپریالیستی و بویژه آمریکا بود که
هیچ آسیبی در جنگ نخورده و با همه ی دارایی که از سراسر جهان چاپیده بود، با گام هایی مانند "پیرنگ مارشال*" و جنگ سرد،
در پی نا استوار ساختن شوروی و شکست دادن کمونیستها و و برپایی دوباره ی سامانه ی بهره کشی بود و در آلمان
باختری ویترین "بهشت سرمایه" ساخته و بر پا نموده بود. در جاییکه بیش از نیمی از شوروی بدست هیتلر نابود شده بود.
در زمانی هم که اسپوتنیک را ساختند، دیگر در شووری کسی گرسنه نبوده، بهتر است تاریخ را بهتر بخوانید!
اکنون هم آمریکا دیوار در مرز مکزیک ساخته و کسانی را که از سرمایه داری مکزیک، میخواهند به بهشت
سرمایه داری آمریکا بیاند، با تیر میزند، خوب، بگذارد همه بیان تو!
:e412:

2762

boarder wall USA-Mexico*
Marshall Plan - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Marshall_Plan)

پارسیگر

sonixax
10-25-2013, 09:55 PM
بیجاست، چون دیدید که سخن شما بر پولدار بودن اینها نادرست است،
به سفسته یبیراهه دست یازیده و جستار دیگری را که پیشتر پاسخ دادیم
پیش آوردید. بهتر است به فهرست کشته های سرمایه داری در جنگهای
جهانی نخست و دوم و ... و مرگ میر کودکان گرسنه در جهان "آزاد"
بنگرید که از چه تبهکارانی پدافند[1] مینمایید!

ما کماکان بر پولدار بودن آنها اصرار داریم ! با پبپ باقیمانده هم نمیشود از استالین عَمام ساخت !
استالین پولی که از مردم بدبخت چاپیده بود را خرج کشتار و تسلط کامل خودش بر مردم میکرد . هر چند که همین هم چیزی از حقیقت کم نمیکند . همان طور که گفتیم از عَمام خمینی هم چیزی باقی نمانده :))
جنگ جهانی دوم را هم که دوستان سوسیالیست به راه انداختند نه سرمایه داران ، اینجا شما بروید به سوسیالیستهایی که با کمونیسم مشکل دارند گیر بدهید نه جامعه سرمایه داری .



اینهم بیجاست، برتری را در همان زمان میرساند! روشن است
که ایران امروز از انگلیس ۵۰۰ سال پیش پیشرفته تر است!

برتری را در همان زمان هم نمیرساند چون تنها 1 سال بعدش آمریکا ماهواره اکسپلورر1 را میفرستد که هم پیشرفته تر بود ، هم بیشتر اطلاعت مخابره کرد و هم بیشتر در مدار باقی ماند و 3 سال بعدش نخستین ماهواره مخابراتی جهان به نام اکو را میفرستد که به جای 22 ساعت 8 سال اطلاعات به زمین مخابره میکرد (از 12 آگوست 1960 تا 24 مه 1968) و همه این ها در حالیست که دوستان کمونیست شما به بوق فضایی که ساخته بودند میبالیدند :)))


بار دیگر روشن شد که آگاهی تان از تاریخ صفر است!

به وارون با کمال احترامی که برای شما قایلم روشن شد که شما حاضرید برای دفاع از گندی به نام کمونیسم به هر چیزی چنگ بیندازید ! ولو بستن دروغ به طرف مقابل و جعل و تحریف .



کمون پارسی تنها دو ماه در سال ا۸۷١ در پاریس ریخت گرفت
و پی از آن از سوی بهره کشان، سرکوب خونین شد . (در آنزمان مارکس ۵۵ ساله بود )


و مارکس که خود میدانست نظریه اش گندابی بیش نیست به خودش زحمت نداد یک سر در همان دو ماه برود ببیند چه خبر ! طی مسافت 456 کیلومتری (از مسیرهای رایج) و یا 342 کیلومتری (خط مستقیم) با تکنولوژی های آن زمان چه قدر طول میکشیده ؟ پس یا این جناب مارکس خیلی بی جربزه تشریف داشتند یا زندگی در دنیای سرمایه داری به مزاجشان خوش آمده بوده حاضر نبوده تنها نظامی که بر اساس ایدئولوژیهایش ایجاد شده را از نزدیک تجربه کند چون خودش هم میدانسته که چه تحفه ی بد بویی تحویل بشریت داده .




همه کشور های کمونیستی هم نمونه های کامیاب بودند،
چرا که زندگی بهتری را از پیش از زمان خود، برای مردمشان
فراهم کردند، برای نمونه روسیه ی تزاری فئودالی را کردند اَبَرکشور[1]!

همه کامیاب بودند ؟ :))))
بفرمایید بروید کره شمالی زندگی کنید تا کامیاب شوید ! اتفاقن به کسانی که گند کمونیسم را با هر وسیله ممکن لاپوشانی کنند بدجوری نیاز دارند :))
این جوک ابر کشور بودن شوروی هم خیلی مایه خنده است ! ابر کشوری که به خاطر بیلیاقتی و عقب ماندگی بیش از حدش در برابر دنیای مدرن و سرمایه داری زرتش قمصور شد :)))

sonixax
10-25-2013, 10:02 PM
اکنون هم آمریکا دیوار در مرز مکزیک ساخته و کسانی را که از سرمایه داری مکزیک، میخواهند به بهشت
سرمایه داری آمریکا بیاند، با تیر میزند، خوب، بگذارد همه بیان تو!

باز که دست به تحریف و دروغ زدید جناب مزدک !

پیشتر پاسخ این مهمل شما داده شده !

آمریکا دیوار کشیده که کسی وارد خاکش نشود ! ولی کمونیستهای ورشکسته دیوار کشیدند که بیشتر از آن 5 میلیون و دویست هزار نفر نیروی متخصص و کارگر ماهری که از دستشان فرار کرده بودند دیگر فراری نشوند و بلاد کمونیسم زده خالی از سکنه نشود :)))

در همان زمان هم میبینیم که آلمان غربی ها اجازه داشتند بروند آلمان شرقی (چون پول داشتند و آنجا خرج میکردند) ولی آلمان شرقی ها را نه آلمان غربیها بلکه خود دوستان کمونیستِ شما از خروج از گنداب کمونیسم منع میکردند و با تیر میزدند و میکشتند ! درست همان چیزی که امروز در کره در جریان است ! کره شمالی ها نمیگذارند مردم از دست گند و کثافتی به نام کمونیسم فرار کنند و آنهایی که موفق به فرار میشوند با آغوش باز کره جنوبی مواجه میشوند اگر چین کمونیست فراری ها را به کره شمالی تحویل ندهد که به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شوند و همانجا کشته شوند!

به قول خودتان بروید تاریخ بخوانید

مزدك بامداد
10-25-2013, 11:26 PM
باز که دست به تحریف و دروغ زدید جناب مزدک !

پیشتر پاسخ این مهمل شما داده شده !

آمریکا دیوار کشیده که کسی وارد خاکش نشود ! ولی کمونیستهای ورشکسته دیوار کشیدند که بیشتر از آن 5 میلیون و دویست هزار نفر نیروی متخصص و کارگر ماهری که از دستشان فرار کرده بودند دیگر فراری نشوند و بلاد کمونیسم زده خالی از سکنه نشود :)))

در همان زمان هم میبینیم که آلمان غربی ها اجازه داشتند بروند آلمان شرقی (چون پول داشتند و آنجا خرج میکردند) ولی آلمان شرقی ها را نه آلمان غربیها بلکه خود دوستان کمونیستِ شما از خروج از گنداب کمونیسم منع میکردند و با تیر میزدند و میکشتند ! درست همان چیزی که امروز در کره در جریان است ! کره شمالی ها نمیگذارند مردم از دست گند و کثافتی به نام کمونیسم فرار کنند و آنهایی که موفق به فرار میشوند با آغوش باز کره جنوبی مواجه میشوند اگر چین کمونیست فراری ها را به کره شمالی تحویل ندهد که به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شوند و همانجا کشته شوند!

به قول خودتان بروید تاریخ بخوانید

بیجاست، هردو کار پدافندی است، کمونیستها از خود پدافند میکردند که سرمایه داران
با نشان دادن پول و ویترین، نیروهایشان را ندزدند. این یکی از ترفند های جنگ سرد بود.
آمریکا هم دیوار کشیده که از خودش پدافند نماید که گرسنه های سرمایه داری همسایه
نیایند تو! و گرنه آمریکایی های پولدار میتوانند بروند مکزیک !
چرا آمریکا به آن ندار های آلمان خاوری پروانه میداد که به باختر زمین بیایند
ولی به این ندار های مکزیک و هندوراس و گواتمالا و السالوادور و ... نمیدهد؟
:e057:

در کره هم آمریکا آمد و کره را نیم کرد و اگر چین به یاری کره ای ها نیامده و آمریکارا شکست
نداده بودند، همه ی کره و چین را خورده بود.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-25-2013, 11:27 PM
ما کماکان بر پولدار بودن آنها اصرار داریم
شما پافشاری تان را بکنید، فربود در تاریخ آمده و وابسته به نگر شما نیست!



sonixax
10-26-2013, 12:28 AM
بیجاست، هردو کار پدافندی[1] است، کمونیستها از خود پدافند میکردند که سرمایه داران
با نشان دادن پول و ویترین، نیروهایشان را ندزدند.

:e412:
و اصلن فلاکتی که کمونیسم به سر مردم خراب کرده بود که مقصر نیست :)))
شد همانی که ما گفتیم ! ملت کمونیست زده از چنگال کمونیسم دوست نداشتنی شما فراری بودند :)))))
قضاوتش با خوانندگان .



در کره هم آمریکا آمد و کره را نیم کرد و اگر چین به یاری کره ای ها نیامده و آمریکارا شکست
نداده بودند، همه ی کره و چین را خورده بود.

بعد آنجایی که چین به کمک کره آمد شده کره شمالی ! آنجایی که آمریکایی ها خوردند شد کره جنوبی ! چه طوری میتوانیم به آمریکا بگوییم که ما را بخورد ؟ :e00e:


شما پافشاری تان را بکنید، فربود در تاریخ آمده و وابسته به نگر شما نیست!

و تاریخ میگوید که استالین بعد از هیتلر بزرگترین دیکتاتور تاریخ است . آدم کشته است ، جنایت کرده است و با گفتن اینکه فقط پیپش باقی ماند تقدیس نمیشود .
همان طور که گفتیم از عَمام هم فقط یک خانه ریقو باقی مانده است !

sonixax
10-26-2013, 12:29 AM
شرمنده اولش سپاس زده بودم ! قول دادم که نزنم :(
اولش زدم بعد پاک کردم . ترک عادت موجب مرض است :((

Theodor Herzl
10-26-2013, 01:13 AM
در پی نا استوار ساختن شوروی و شکست دادن کمونیستها و و برپایی دوباره ی سامانه[2] ی بهره کشی بود و در آلمان
باختری ویترین "بهشت سرمایه" ساخته و بر پا نموده بود. در جاییکه بیش از نیمی از شوروی بدست هیتلر نابود شده بود.فرانسه ، انگلیس و آلمان غربی هم نابود شده بودند ، ژاپن هم ۲ تا بمب اتمی‌ و هزاران هزار بمب غیر اتمی‌ به یک جزیره‌ کوچکش افتاده بود. اینکه عقب ماندگی شوروی را به گردن جنگ بیندازیم درست نیست ، ببینید ژاپن بعد جنگ چه کرد ، شوروی چه کرد.

اکنون هم آمریکا دیوار در مرز مکزیک ساخته و کسانی را که از سرمایه داری مکزیک، میخواهند به بهشت
سرمایه داری آمریکا بیاند، با تیر میزند، خوب، بگذارد همه بیان تو!مرز آمریکا و مکزیک بزرگترین خط عبور کوکاین از آمریکای مرکزی به آمریکا هست ، در واقع آنجا میدان جنگ است ، دیوار‌ها برای این هست که کارتل‌ها نتوانند آزادانه مواد مخدر جای به جای کنند ، مردم عادی ولی‌ از مرز معمولی‌ بخواهند رد میشوند. ولی‌ دیوار برلین برای جلوگیری مردم از فرار از بهشت کمونیسم!!! بود ، مطمئناً یکی‌ از مخوف‌ترین نیروهای امنیتی جهان یعنی‌ اطلاعات آلمان شرقی‌ اصلا مساله‌ای نبود!

Theodor Herzl
10-26-2013, 01:17 AM
جناب مزدک طوری از حکومت خون خوار شوروی دفاع میکنند که من که خودم را در جبهه چپ می‌دانم را به سمت سرمایه داران هل میدهد:e058:. به نظر من سقوط بلوک شرق اصلا یکی‌ از بهترین خدماتی بود که به سوسیالیسم شد

sonixax
10-26-2013, 02:27 AM
ولی‌ دیوار برلین برای جلوگیری مردم از فرار از بهشت کمونیسم!!! بود

البته اینکه مردم از آلمان شرقی و کمونیسم فرار میکردند و در برلین دیوار کشیدند به خاطر این نبود که کمونیسم بد و زشت و اخی بود به خاطر این بود که دنیای کاپیتالیسم خیلی خوب و خوشگل بود ، توش پول زیاد بود ، آزاد تر و آباد بود !

بعد همه کشورهای کاپیتالیستی که در دوران جنگ داغون شدند به خاطر این آباد شدند که توش پول خرج کردند ولی کشورهای کمونیستی که داغون شدند پول توشون خرج نشد برای همین آباد نشدند !

جالبه که استدلال های دوستان همگی علیه خودشان است :))))

شما حالا پیدا کنید پرتغال فروش را :e415:

kourosh_bikhoda
10-26-2013, 07:51 AM
مرز آمریکا و مکزیک بزرگترین خط عبور کوکاین از آمریکای مرکزی به آمریکا هست
و البته کوبای عزیز.

مزدك بامداد
10-26-2013, 09:06 AM
فرانسه ، انگلیس و آلمان غربی هم نابود شده بودند ، ژاپن هم ۲ تا بمب اتمی‌ و هزاران هزار بمب غیر اتمی‌ به یک جزیره‌ کوچکش افتاده بود. اینکه عقب ماندگی شوروی را به گردن جنگ بیندازیم درست نیست ، ببینید ژاپن بعد جنگ چه کرد ، شوروی چه کرد.
مرز آمریکا و مکزیک بزرگترین خط عبور کوکاین از آمریکای مرکزی به آمریکا هست ، در واقع آنجا میدان جنگ است ، دیوار‌ها برای این هست که کارتل‌ها نتوانند آزادانه مواد مخدر جای به جای کنند ، مردم عادی ولی‌ از مرز معمولی‌ بخواهند رد میشوند. ولی‌ دیوار برلین برای جلوگیری مردم از فرار از بهشت کمونیسم!!! بود ، مطمئناً یکی‌ از مخوف‌ترین نیروهای امنیتی جهان یعنی‌ اطلاعات آلمان شرقی‌ اصلا مساله‌ای نبود!
بیجاست، گویا شما چیزی از پول هنگفتی که آمریکا برای بازسازی اروپا ریخت آگاهی ندارید؟
یا چیزی از Marshall Plan نشنیده اید گویا؟!
طرح مارشال - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D8%B1%D8%AD_%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7% D9%84)
ژاپن نیز هرگز به اندازه ی شوروی ویران نشده بود چون دشمن در خاکش پیاده نشده بوده
و تنها ویرانی کلانش همان دو بمب اتمی اتمی بودند که بیدرنگ پس از ان ، جنگ را واداد!
-----
سخن دومتان هم نادرست است، چرا که آن دیوار، بیشتر برای جلوگیری کوچ مکزیکی ها ساخته شده
و ماده های روانگردان، از پیش از کانال های دیگر ، بویژه از سوی مافیای استان فلوریدا و ..
به خاک آمریکا میرسید و میرسد و ساختن این دیوار هم از انیرو هیچ هنایش بر روی کاهش
این ماده ها نداشته. اگر این دیوار تنها برای ماده های مخدر بود، میتوانستند پست بازرسی
درست کنند و مکزیکی ها و .. را بدون ویزا پس از بازرسی به خاک کشور بهشت سرمایه داری راه دهند!
تازه این را هم باید از بهشت سرمایه پرسید که چرا اینهمه گسارش ماده های روانگردان بالاست؟
:e415:



Mexico–United States barrier - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Mexico%E2%80%93United_States_barrier#General_impac t_on_illegal_immigration)
پارسیگر

مزدك بامداد
10-26-2013, 09:22 AM
:e412:
و اصلن فلاکتی که کمونیسم به سر مردم خراب کرده بود که مقصر نیست :)))
شد همانی که ما گفتیم ! ملت کمونیست زده از چنگال کمونیسم دوست نداشتنی شما فراری بودند :)))))
قضاوتش با خوانندگان .




بعد آنجایی که چین به کمک کره آمد شده کره شمالی ! آنجایی که آمریکایی ها خوردند شد کره جنوبی ! چه طوری میتوانیم به آمریکا بگوییم که ما را بخورد ؟ :e00e:



و تاریخ میگوید که استالین بعد از هیتلر بزرگترین دیکتاتور تاریخ است . آدم کشته است ، جنایت کرده است و با گفتن اینکه فقط پیپش باقی ماند تقدیس نمیشود .
همان طور که گفتیم از عَمام هم فقط یک خانه ریقو باقی مانده است !

نه، جنگ و فروبند ها و فشار های نیروهای امپریالیستی، و سپس جنگ سرد و
جنگ های ویتنام و نیکاراگوئه و انگولا و کوبا و ... که شوروی و بلبک خاور ناچار بود به آنها
هم یاری کند، یاری به چین برای کمونیستی شدن و پایداری در برابر امپریالیسم و جنگ کره و ...
بی اینکه آنها مانند آمریکا سراسر جهان را چاپیده باشند، زندگی را برای مردم بلوک خاور
سخت میکرد ولی با اینهمه شوروی نه تنها اَبَکشور شد، و دهه ها در برابر این فشار پایداری
نود، بساکه هتّا در کشور کوچک و ناتوانی مانند کوبا که آمریکایی ها شیره اش را کشیده بودند،
بیسوادی و بی بهداستی و بیدادگری همبودین ریشه کن گردید و با همه ی سختی ها، تا به امروز
هم به کوری چشم امپریالست ها پاینده است. پس از فروپاشی بلوک خاور هم دیدیم که جهان سرمایه
جای بهتری برای آنها نشد و همچنان بخور بخور امپریالیستی و بانکا و بحران و .. پی دارد و برای
همین همه پرسی بی بی سی از مردم نشان میدهد که تنها ١١ درسد مردم به کارآیی این سامانه ی
بهره کشی باور دارند و دیگران، یا در جستجوی بهسازی و یا دگرگزین آن هستند.

Aufgrund dieser fünf kapitalistischen Moralprobleme und der wirtschaftlichen Schäden der Finanzkrise ist die Akzeptanz des Kapitalismus weltweit gesunken. Laut einer Untersuchung der BBC anlässlich des 20-Jahr-Jubiläums des Mauerfalls sind weltweit nur noch 11 Prozent aller Befragten davon überzeugt, dass der Kapitalismus gut funktioniert. 51 Prozent wollen die Märkte stärker regulieren, 23 Prozent gar eine gänzlich neue Wirtschaftsordnung
Ist Kapitalismus unmoralisch? - News Wirtschaft: Konjunktur - tagesanzeiger.ch (http://www.tagesanzeiger.ch/wirtschaft/konjunktur/Ist-Kapitalismus-unmoralisch/story/12185296)

پارسیگر

مزدك بامداد
10-26-2013, 09:37 AM
البته اینکه مردم از آلمان شرقی و کمونیسم فرار میکردند و در برلین دیوار کشیدند به خاطر این نبود که کمونیسم بد و زشت و اخی بود به خاطر این بود که دنیای کاپیتالیسم خیلی خوب و خوشگل بود ، توش پول زیاد بود ، آزاد تر و آباد بود !

بعد همه کشورهای کاپیتالیستی که در دوران جنگ داغون شدند به خاطر این آباد شدند که توش پول خرج کردند ولی کشورهای کمونیستی که داغون شدند پول توشون خرج نشد برای همین آباد نشدند !

جالبه که استدلال های دوستان همگی علیه خودشان است :))))

شما حالا پیدا کنید پرتغال فروش را :e415:
پرتغال فروش= آمریکا ژاندارم جهانی
آمریکا ژاندارم جهانی بود و هست و میخواهد در کار همه ی مردم جهان
انگشت فرو کند و اگر کمونیسم را به روزگار خودش رها میکرد، و آنگاه
کمونیسم فرو میپاشید، میتوانستید بگویید که کمونیسم بد و ناکارآمد است
نه اینکه خودتان بزنید ویران کنید و کارشکنی کنید و سپس بگویید که ببینید:
این کشور ها ویران و بدبخت هستند و بردگی برای من تنها دگرگزین مردم است!
ولی من از شما هواداران بهره کشی هومن از هومن و بردگی نوین، کسی
را ندیدم که سرمایه داران را نکوهش کند که شما در آن سوی جهان، در کـُره
و ویتنام و کوبا و شوروی و لهستان و آلمان خاوری و .. چرا انگشت فرو
میکنید، به شما چه ؟ چرا مردم آن کشور هارا نمیگذارید خودشان سرنوشت
خودشان را در دست بگیرند؟ مگر شوروی مانند ژاپن به شما اعلان جنگ داده
یا خاکتان را بمباران کرده بود؟ برای چه پس سرمایه داران آمریکا، ژاندارم
و قداره بند جهان شده اند؟ ما به آمریکا یاد داده و خواهیم داد که دست از
انگشت کردن در کار دیگران دست بردارند!


پارسیگر

undead_knight
10-26-2013, 01:24 PM
پرتغال فروش= آمریکا ژاندارم جهانی
آمریکا ژاندارم جهانی بود و هست و میخواهد در کار همه ی مردم جهان
انگشت فرو کند و اگر کمونیسم را به روزگار خودش رها میکرد، و آنگاه
کمونیسم فرو میپاشید، میتوانستید بگویید که کمونیسم بد و ناکارآمد است
نه اینکه خودتان بزنید ویران کنید و کارشکنی کنید و سپس بگویید که ببینید:
این کشور ها ویران و بدبخت هستند و بردگی برای من تنها دگرگزین مردم است!
ولی من از شما هواداران بهره کشی هومن از هومن و بردگی نوین، کسی
را ندیدم که سرمایه داران را نکوهش کند که شما در آن سوی جهان، در کـُره
و ویتنام و کوبا و شوروی و لهستان و آلمان خاوری و .. چرا انگشت فرو
میکنید، به شما چه ؟ چرا مردم آن کشور هارا نمیگذارید خودشان سرنوشت
خودشان را در دست بگیرند؟ مگر شوروی مانند ژاپن به شما اعلان جنگ داده
یا خاکتان را بمباران کرده بود؟ برای چه پس سرمایه داران آمریکا، ژاندارم
و قداره بند جهان شده اند؟ ما به آمریکا یاد داده و خواهیم داد که دست از
انگشت کردن در کار دیگران دست بردارند!


پارسیگر
بنابر همین استدلال ما نمیتونیم بگیم جمهوری اسلامی ناکارامده چون آمریکا رسما دهنش رو سرویس کرده!:))در ضمن تاثیر منفی آمریکا روی ج.ا به مراتب بیشتر از تاثیرش روی شوروی هست چون جمهوری اسلامی قدرت به مراتب کمتر و ایدولوژی ناپایدار تری داره:)

undead_knight
10-26-2013, 01:48 PM
من قسمتی از یک مصاحبه با آلبر کامو رو میزارم اینجا که چیزهای جالبی رو داره:)


III. The Marxists and their followers likewise think they are
humanists. But for them human nature will be formed in the
classless society of the future.
To begin with, this proves that they reject at the present
moment what we all are: those humanists are accusers of man.
How can we be surprised that such a claim should have developed
in the world of court trials? They reject the man of today in the
name of the man of the future. That claim is religious in nature.
Why should it be more justified than the one which announces the
kingdom of heaven to come? In reality the end of history cannot
have, within the limits of our condition, any definable significance.
It can only be the object of a faith and of a new mystification. A
mystification that today is no less great than the one that of old
based colonial oppression on the necessity of saving the souls of
infidels.
IV. Is not that what in reality separates you from the
intellectuals of the left?
You mean that is what separates those intellectuals from the
left? Traditionally the left has always been at war against injustice,
obscurantism, and oppression. It always thought that those
phenomena were interdependent. The idea that obscurantism can
lead to justice, the national interest to liberty, is quite recent. The
truth is that certain intellectuals of the left (not all, fortunately) are
today hypnotized by force and efficacy as our intellectuals of the
right were before and during the war. Their attitudes are different,
but the act of resignation is the same. The first wanted to be
realistic nationalists; the second want to be realistic socialists. In
the end they betray nationalism and socialism alike in the name of
a realism henceforth without content and adored as a pure, and
illusory, technique of efficacy.
This is a temptation that can, after all, be understood. But still,
however the question is looked at, the new position of the people
who call themselves, or think themselves, leftists consists in
saying: certain oppressions are justifiable because they follow the
direction, which cannot be justified, of history. Hence there are
presumably privileged executioners, and privileged by nothing.
This is about what was said in another context by Joseph de
Maistre, who has never been taken for an incendiary. But this is a
thesis which, personally, I shall always reject. Allow me to set up
against it the traditional point of view of what has been hitherto
called the left: all executioners are of the same family.
حوصله ترجمه نداشتم دیگه:))

Hezbollah_YaHasan
10-26-2013, 02:05 PM
کمونیست = کمو + نیست = خدا + نیست = خدا نیست.
این راز در دوره های عقیدتی بسیج برای هر بسیجی روشن شده بود ( اوایل انقلاب)

مزدك بامداد
10-26-2013, 03:32 PM
بنابر همین استدلال ما نمیتونیم بگیم جمهوری اسلامی ناکارامده چون آمریکا رسما دهنش رو سرویس کرده!:))در ضمن تاثیر منفی آمریکا روی ج.ا به مراتب بیشتر از تاثیرش روی شوروی هست چون جمهوری اسلامی قدرت به مراتب کمتر و ایدولوژی ناپایدار تری داره:)
اینهم فرجام یابی نادرستی است. کشور هایی مانند کوبا و شوری، با انیکه زیر فشار بودند
ولی بیسوادی را ریشه کن کردند، برابری زن و مرد را پدید آوردند، بهره کشی و فئودالیسم
را از میان بردند، بهداشت را رایگان کردند، ترابری را برای همه شدنی و ارزان نمودند،
خانه و کاشانه ارزان برای همه پدید آوردند و هتّا گاهی ماهواره هم به کیهان فرستادند!.
پس انها این دستاورد های هومنی و درونی و مردمی را داشته اند با اینهمه که زیر فشار
هم بودند. خب، بنز نتوانستند بسازند، بجایش لادا ساختند، اگر فشار سرمایه داران بود
برای همه بنز هم میتوانستند بسازند، ولی جمهوری اسلامی چی؟ با اینهمه میلیاردها
پول نفت که پیس از فروبند ها هم درآوردند و هنوز هم دارند قاچاقی میفرشند، به هیچ
دستاورد هومنی نرسیدند که دستکم دیکتاتوری شان را نیک‌نما و سودآور نشان دهد.
پس میبینید که فرنود شما از بیخ لنگ میزند و به این میگویند "کژفرنود سنجش نابرابر"

پارسیگر

مزدك بامداد
10-26-2013, 03:40 PM
من قسمتی از یک مصاحبه با آلبر کامو رو میزارم اینجا که چیزهای جالبی رو داره:)

III. The Marxists and their followers likewise think they are
humanists. But for them human nature will be formed in the
classless society of the future.
To begin with, this proves that they reject at the present
moment what we all are: those humanists are accusers of man. How can we be surprised that such a claim should have developed
in the world of court trials? They reject the man of today in the
name of the man of the future. That claim is religious in nature.
Why should it be more justified than the one which announces the
kingdom of heaven to come? In reality the end of history cannot
have, within the limits of our condition, any definable significance.
It can only be the object of a faith and of a new mystification. A
mystification that today is no less great than the one that of old
based colonial oppression on the necessity of saving the souls of
infidels.
IV. Is not that what in reality separates you from the
intellectuals of the left?
You mean that is what separates those intellectuals from the
left? Traditionally the left has always been at war against injustice,
obscurantism, and oppression. It always thought that those
phenomena were interdependent. The idea that obscurantism can
lead to justice, the national interest to liberty, is quite recent. The
truth is that certain intellectuals of the left (not all, fortunately) are
today hypnotized by force and efficacy as our intellectuals of the
right were before and during the war. Their attitudes are different,
but the act of resignation is the same. The first wanted to be
realistic nationalists; the second want to be realistic socialists. In
the end they betray nationalism and socialism alike in the name of
a realism henceforth without content and adored as a pure, and
illusory, technique of efficacy.
This is a temptation that can, after all, be understood. But still,
however the question is looked at, the new position of the people
who call themselves, or think themselves, leftists consists in
saying: certain oppressions are justifiable because they follow the
direction, which cannot be justified, of history. Hence there are
presumably privileged executioners, and privileged by nothing.
This is about what was said in another context by Joseph de
Maistre, who has never been taken for an incendiary. But this is a
thesis which, personally, I shall always reject. Allow me to set up
against it the traditional point of view of what has been hitherto
called the left: all executioners are of the same family.

حوصله ترجمه نداشتم دیگه:))
اینجارا هم بیجا گفته،
داشتن یک آرمان برای اینده بهتر و بجای نهادن یک گیتی بهتر و دادگرانه تر برای هومن اینده،
جای هیچ نگوهش ندارد. ما که نمیتوانیم بگوییم که چون هومن امروزین، پدرسوخته و دزد و
آزمند و نادان و کودن و .. است، پس ما هم دست روی دست بگذاریم و مانند خوک پیرون، به
خوردن خودمان سرگرم باشیم. نادانی و کودنی و بدی را باید به ستیز کشید و گرنه نیکی ها
و خوبی ها و زیبایی ها و هومنی ها و والایی ها هرگز زاده نخواهند شد. یا اینکه باید خودمان
از اندوه خریت مردم، و ناتوانی خودمان در بهبود آن، بکـُـشیم ، همان کاری که صادق هدایت
بیچاره انجام داد.


پارسیگر

مزدك بامداد
10-26-2013, 04:12 PM
جناب مزدک طوری از حکومت خون خوار شوروی دفاع میکنند که من که خودم را در جبهه چپ می‌دانم را به سمت سرمایه داران هل میدهد:e058:. به نظر من سقوط بلوک شرق اصلا یکی‌ از بهترین خدماتی بود که به سوسیالیسم شد
بیجاست، باید از هر کشور کمونیستی، هتّا اگر ایرنگی هم کرده باشد، در برابر بهره کشان پدافند نمود.
اگر گرهی و نکوهشی در کار شوروی بوده باید در درون خود چپها و کمونیست ها گشوده شود و
سرمایه داران بهره کش و تبهکار هیچگونه سزامندی برای بهره برداری از دگرسانی نگر های
درونی کموینست ها ندارند.
شوروی هم خونخوار نبوده و به وارونه، به همه ی مردم واگشتی و شورش گر و دادخواه جهان،
از کوبا و ویتنام گرفته تا .. یاری نمود، هتّا همین که ایران مستعمره ی انگلستان نشد، وامدار
لنین بزرگ است! اگر انها خونی را خورده باشند, خون تزار ها و تزارویچ ها و شاهزادگان
و بویار های مفت خور و کولاک ها (زمین داران بزرگ روستایی) و دیگر بهره کشان انگل
بوده که نوش جانشان و نوش جان ما باد!!
پس تنها این کمونیست ها و سوسیالست ها هستند که سزامندی نکوهش کژروی های گرایندی
در کشور های کمونیستی و بررسی انگیزه های انان را برای بهبود کار ها در واژگشت های
آینده کمونیستی را دارند و نه انگل های همبودین که دلشان برای هومنی نسوخته ، بساکه
در پی ماهی گیری از آب گل الود میباشند.
به زبان دیگر، بهره کشان و ستمگران و انگل های سرمایه، خود بزرگترین هومن ستیزان
هستند ( همین کمونیستها هم از ستم ایشان پدید امده اند) و اکنون میخواهند ژست هومنگرایی
بگیرند که ای وای چرا چند تن در شوری کشته شدند و از گرسنگی مردند ! ( در جاییکه
فشار های خودشان در سراسر جهان، از بجرگترین مایه های این کژی ها بود) خودشان در
ویتنام بر سر مردم میهن دوست و داخواه ویتنام بمب ناپالم بگونه ی "فرشی" میریختند و
خودشان اکنون زر میزنند که ای وای چرا ویتنام هتل هیلتون و لاس وگاس ندارد !!
شما هم اگر این سخنان ، شمارا بسوی سرمایه دار و انگل ها هول میدهد، گناه ما نیست،
گناه کم آگاهی و کم بینشی خودتان است و ما کم نداریم ناآگاهی که به سرمایه دار رای میدهند.

پارسیگر

روزبه
10-26-2013, 06:32 PM
باز که دست به تحریف و دروغ زدید جناب مزدک !

پیشتر پاسخ این مهمل شما داده شده !

آمریکا دیوار کشیده که کسی وارد خاکش نشود ! ولی کمونیستهای ورشکسته دیوار کشیدند که بیشتر از آن 5 میلیون و دویست هزار نفر نیروی متخصص و کارگر ماهری که از دستشان فرار کرده بودند دیگر فراری نشوند و بلاد کمونیسم زده خالی از سکنه نشود :)))

در همان زمان هم میبینیم که آلمان غربی ها اجازه داشتند بروند آلمان شرقی (چون پول داشتند و آنجا خرج میکردند) ولی آلمان شرقی ها را نه آلمان غربیها بلکه خود دوستان کمونیستِ شما از خروج از گنداب کمونیسم منع میکردند و با تیر میزدند و میکشتند ! درست همان چیزی که امروز در کره در جریان است ! کره شمالی ها نمیگذارند مردم از دست گند و کثافتی به نام کمونیسم فرار کنند و آنهایی که موفق به فرار میشوند با آغوش باز کره جنوبی مواجه میشوند اگر چین کمونیست فراری ها را به کره شمالی تحویل ندهد که به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شوند و همانجا کشته شوند!

به قول خودتان بروید تاریخ بخوانید
اینگونه سطح نگرانه و...که ناشی از ضعف تئوریک است ونیز سخنان پراکنده یقینا نمیتوان به نتیجه مشخصی درنقد ایده کمونیسم رسید ...
درطول تاریخ بشریت اولین بار آرزوی بشر دردست یازیدن به عدالت از روی کاغد به مرحله عمل رسید ونمیتوان منکر آن شد وقابل پیش بینی هم بود که این امر میتوان با ضعف وقوت های مواجهه شود اما همه اینها نمیتواند باعث عقب گرده حرکت جامعه باشد ...
دراین اثنا مهم نفس قضیه است وزمانیکه مارکس مدعی شد که توانسته است قوانین موجود درجامعه را کشف نموده وبه راه سعادت بشر دست یافته است یقینامنطبق برباور وی استوار بود ...
اینجا نگاه تمسخر آمیز شما به این ایده که دراین قرون اندیشمندان بسیاری را مجذوب خود ساخت ومحور تحولات زمانه بوده است را با چند سخن متلک آمیز نخواهید توانست تخطئه کنید ...زیرا پاسخ این نقد های از این شاخ به آن شاخ شما معلوم است ولی بستگی دارد که این مجادله را بخواهید ماراتنی تداوم دهید یا بصورت اقناعی عمل کنید ...
دراینجا موضع شما غبارآلود است ونمیدانم شما با محور اصلی مارکسیسم که پایان دادن به بهره کشی انسانها موافقید یا مخالف ... واینکه معتقدید که این فاصله طبقاتی وجایگاه هرکس براساس لیاقت و... متناسب است وبااین حساب نظام های بهره کشی کننده طول تاریخ رانیز تائید میکنید ...
اصرار دارم دوستان مخالف کمونیسم این مسائل را صریح وشفاف بیان نمایند تا گفتگو سمت وسوی بهتری بگیرد ..
اما شمادراغلب نوشته هایتان بر وضعیت فلاکت بار مردم کشورهائیکه درنظامهای سوسیالیستی زیسته اند را پیراهن عثمان کرده اید اکنون که اغلب کشورها تغییر ماهیت داده اند وبا نظام مطلوب شما اداره میشوند آیا وضعیت بهتری دارند ؟
مثلا مردم آلمان شرقی درمقایسه با وضعیت قبلی زندگی بهتری را تجربه میکنند وبه همین ترتیب مردم شوروی با جمهوری های مختلف اش ...
وصمنا یک نکته را نیز درنظر بگیرید که فروپاشی شوروی نه براثر فشار وقیام وشورشهای مردم آن کشور که براثر اصلاحات درون قدرت سیاسی شوروی وحزب کمونیست انجام شد واین نظامیکه اینقدر ذهن شما دردرگیر خود کرده است با کمترین خونریزی و... انجام شد وجالب اینجاست که اغلب گرداندگان فعلی نظام روسیه همان اعضای حزب کمونیست هستند که اکنون ردای کاپیتالیست پوشیده اند واین را نیر باید قبول کرده باشید که کمونیست هیچ سنخیتی با سرمایه داری ندارد ...
شما دراینجا هم به جای تحلیل منطقی فرار عده ای از آن کشورها را عمده کرده اید درحالیکه مهاجرت ویا فرار افراد کشورها به هم دیگر درهمه جا عادی است واز این اتفاقات درکشورهای کاپیتالیستی به وفور اتفاق می افتد آیا چشم بصیر شما اینهمه مرزهای مین گذاری شده وقلمرو ودیوار وسیم خاردار و مرزداران و... رادرسایر کشورها نمی بینید ؟
به نظرم این حرفها دیکر زیادی کهنه شده است وبرای تحلیل مارکسیسم به مبانی فکری بهتر وبیشتری نیاز است این سخنان شاید دردنیای مجازی وسایبری برای اقناع کردن چند کم سواد شاید خریدار داشته باشدکسانیکه هنوز مفهوم بهره کشی برایشان آشنا وقابل لمس نیست ...

روزبه
10-26-2013, 06:50 PM
با مطالعه اغلب نوشته های دوستان نکاتی هنور لاینحل مانده است عدم درک درست مکانیسم مقوله بهره کشی درنظام سرمایه داری است .وهمچنین کیفیت محصول کار واینکه تصور میشود بعلت عدم رقابت باعث رکود کیفیت ومحصول کار میشود درحالیکه اینگونه نیست ...
بطور ساده سودی که از فعل وانفعال سرمایه گذاری وتولید وکارخانه حاصل میشود نتیجه عدم پرداخت ارزش واقعی کار کارگر می باشد بطور ساده چنانچه ارزش واقعی کار کارگری برای یک روز کاری معادل 10 ریال باشد درعمل بدان کمتر مثالا 5 ریال پرداخت میشود وبدین ترتیب این مابقی وارد سیستم جامعه شده وهرکس درمسیر توزیع ویا... از این سبد سود بهره لازم را میبرد ...
بنابراین زمانیکه کمونیزم برپرداخت ارزش واقعی کارکارگر اصرار میکند نمیدانم چرا دوستان برنمیتابند وبراین فرآیند ناعادلانه اصرار دارند این که یک امر ساده فهم ومنطقی است ودراین میان باز نکته بسیار ساده فهم تراینکه اگر من کارگر بدانم ارزش واقعی کار خود را میگیرم آنگاه کار از حالت بیگاری ودایره خودبیگانگی خارج شده ومفرح تر خواهد بود ودرنتیجه خلاقیت وکیفیت کار نیز افزوده خواهد شد ...

Theodor Herzl
10-26-2013, 10:18 PM
بیجاست، باید از هر کشور کمونیستی، هتّا اگر ایرنگی[1] هم کرده باشد، در برابر بهره کشان پدافند[2] نمود.
اگر گرهی و نکوهشی در کار شوروی بوده باید در درون خود چپها و کمونیست ها گشوده شود و
سرمایه داران بهره کش و تبهکار هیچگونه سزامندی[3] برای بهره برداری از دگرسانی[4] نگر های
درونی کموینست ها ندارند.بحث اشتباه نیست آخه ، بحث جنایت ، کشتار و نیستی‌ کردن زندگی‌ انسان‌ها هست. گور پدر مارکس و لنین اگر عقیده‌های آنها به پیشرفت زندگی‌ مردم کمک نکند! ایدئولوژی راه رسیدن به هدف است ، نباید به هر قیمتی که از ایدئولوژی دفاع کرد ، شوروی هم اینگونه است ، نه تنها از نظر ایدئولوژیک به نظر من شوروی و کلا شاخه مارکسیسم - لنینیسم ؛ به سوسیالیسم خیانت کرد ، بلکه حمام خونی نیز به راه انداخت که توصیف کردنی نیست، مردم کجا در شوروی در کنترل ابزار تولید بودند؟ آنها برده‌های دولت و حزب کمونیست بودند ، هرچه دستور حزبی می‌‌آمد باید بی‌ چون و چرا اجرا میشد! سقوط شوروی و بلوک شرق بزرگترین هدیه به سوسیالیسم بود از نظر من




شوروی هم خونخوار نبوده و به وارونه، به همه ی مردم واگشتی و شورش گر و دادخواه جهان،
از کوبا و ویتنام گرفته تا .. یاری نمود، هتّا همین که ایران مستعمره ی انگلستان نشد، وامدار
لنین بزرگ است! اگر انها خونی را خورده باشند, خون تزار ها و تزارویچ ها و شاهزادگان
و بویار های مفت خور و کولاک[5] ها (زمین داران بزرگ روستایی) و دیگر بهره کشان انگل
بوده که نوش جانشان و نوش جان ما باد!!۲۰ میلیون نفر در زمان استالین به روش‌های مختلف کشته شدند ، KGB پدر مخالفان را در می‌‌آورد ، صد‌ها اردوگاه‌های کار اجباری بود ، اینها درندگی نیست ، پس چه هست؟




پس تنها این کمونیست ها و سوسیالست ها هستند که سزامندی نکوهش کژروی های گرایندی[6]
در کشور های کمونیستی و بررسی انگیزه های انان را برای بهبود کار ها در واژگشت[7] های
آینده کمونیستی را دارند و نه انگل های همبودین[8] که دلشان برای هومنی[9] نسوخته ، بساکه
در پی ماهی گیری از آب گل الود[10] میباشند.مشکل شما این هست که حتی فکر نمیکنی‌ بالای چشم شوروی ابرو هست! خود خرشچوف در آن سخنرانی‌ معروف در کنگره ۲۰ حزب کمونیست استالین را جنایت کار خواند ، حالا شما میگویی استالین آنچنان شخص بدی هم نبوده!

مزدك بامداد
10-26-2013, 10:58 PM
بحث اشتباه نیست آخه ، بحث جنایت ، کشتار و نیستی‌ کردن زندگی‌ انسان‌ها هست. گور پدر مارکس و لنین اگر عقیده‌های آنها به پیشرفت زندگی‌ مردم کمک نکند! ایدئولوژی راه رسیدن به هدف است ، نباید به هر قیمتی که از ایدئولوژی دفاع کرد ، شوروی هم اینگونه است ، نه تنها از نظر ایدئولوژیک به نظر من شوروی و کلا شاخه مارکسیسم - لنینیسم ؛ به سوسیالیسم خیانت کرد ، بلکه حمام خونی نیز به راه انداخت که توصیف کردنی نیست، مردم کجا در شوروی در کنترل ابزار تولید بودند؟ آنها برده‌های دولت و حزب کمونیست بودند ، هرچه دستور حزبی می‌‌آمد باید بی‌ چون و چرا اجرا میشد! سقوط شوروی و بلوک شرق بزرگترین هدیه به سوسیالیسم بود از نظر من



۲۰ میلیون نفر در زمان استالین به روش‌های مختلف کشته شدند ، KGB پدر مخالفان را در می‌‌آورد ، صد‌ها اردوگاه‌های کار اجباری بود ، اینها درندگی نیست ، پس چه هست؟



مشکل شما این هست که حتی فکر نمیکنی‌ بالای چشم شوروی ابرو هست! خود خرشچوف در آن سخنرانی‌ معروف در کنگره ۲۰ حزب کمونیست استالین را جنایت کار خواند ، حالا شما میگویی استالین آنچنان شخص بدی هم نبوده!
اینها همچنان که گفتیم، برای گفتمان درونی کمونیستها و سوسیالیست هاست
خرشچوف میتواند نگر خود را بگوید ولی انیکه یک هوادار بهره کشی
که خودش بزرگترین تبهکار سراسر تاریخ است بیاید و استالین را نکوهش
نماید، شکر خوردن بیجاست. به این میگویند سفسته ی تو هم بدی یا
به فارسی: رطب خورده منع رطب کی کند.
پس از خروشچوف هم، که یک خورده فزاده روی کرده ابود، نگاه میانی
تری به زمان استالین و اینکه چه کاری ناچار و چه کاری ایرنگ ییا گناه
بود، انجام شد و مانند هر کس تاریخی دیگر، میانگین کارنامه ی او برآورد
گردید. اینکه شوروی را در جنگ جهانی دوم به پیروزی رهبری نمود،
پایه های ساختاوری و فندی شوروی را ریخت، نیروهای بجای مانده ی
تزاری را سرکوب نمود و ... یکی از آماج های خروشچوف هم از تاختن
به استالین، امید او در پایان جنگ سرد و افتادن فشار از شوروی بود، که
گورباچوف هم همین شیوه را ازمود ولی هیچ دو رهگذر، سودی در این
زمینه نداشتند، چرا که آماج سرمایه داران از نکوهش استالین، دلسوزی
برای مردم شوروی و هیچ جای دیگر نبود، پروپاگاند برای نابودی شوروی
بود و این پوانی که خروشچوف داد، مفت بود و بدردش نخورد که هیچ،
امپریالیسم را هار تر کرد که بامبول هایی بر سر کوبا هم بیاورد!
----
شوروی هم در استالین چکیده نمیشود، همان خروشچوف هم شوروی هست.


پارسیگر

sonixax
10-27-2013, 12:55 AM
نه، جنگ و فروبند[1] ها و فشار های نیروهای امپریالیستی، و سپس جنگ سرد و
جنگ های ویتنام و نیکاراگوئه و انگولا و کوبا و ... که شوروی و بلبک خاور ناچار بود به آنها
هم یاری کند، یاری به چین برای کمونیستی شدن و پایداری در برابر امپریالیسم و جنگ کره و ...
بی اینکه آنها مانند آمریکا سراسر جهان را چاپیده باشند، زندگی را برای مردم بلوک خاور
سخت میکرد ولی با اینهمه شوروی نه تنها اَبَکشور شد، و دهه ها در برابر این فشار پایداری
نود[2]، بساکه هتّا در کشور کوچک و ناتوانی مانند کوبا که آمریکایی ها شیره اش را کشیده بودند،
بیسوادی و بی بهداستی و بیدادگری همبودین[3] ریشه کن گردید و با همه ی سختی ها، تا به امروز
هم به کوری چشم امپریالست ها پاینده است. پس از فروپاشی بلوک خاور هم دیدیم که جهان سرمایه
جای بهتری برای آنها نشد و همچنان بخور بخور امپریالیستی و بانکا و بحران و .. پی دارد و برای
همین همه پرسی بی بی سی از مردم نشان میدهد که تنها ١١ درسد مردم به کارآیی[4] این سامانه[5] ی
بهره کشی باور دارند و دیگران، یا در جستجوی بهسازی و یا دگرگزین[6] آن هستند.

همان چینش هم آخرش به غلط خوردن افتاد و دست به دامن کاپیتالیستها شد :)))
شوروی هم که خود به خودی از هم پاشید و باقیمانده اش شدند مشتی کشور درپیتی تر از شوروی !
طبق استدلالهای شما ایران هم الان ابرکشور است ! چون با تحریم و جنگ و ... نه تنها کلی سازندگی درش وجود داره بلکه یک میمون را هم در فضا عمل جراحی زیبایی کردند ! (برای اولین بار در دنیا :دی)

sonixax
10-27-2013, 01:00 AM
پرتغال فروش= آمریکا ژاندارم جهانی
آمریکا ژاندارم جهانی بود و هست و میخواهد در کار همه ی مردم جهان
انگشت فرو کند و اگر کمونیسم را به روزگار خودش رها میکرد، و آنگاه
کمونیسم فرو میپاشید، میتوانستید بگویید که کمونیسم بد و ناکارآمد است
نه اینکه خودتان بزنید ویران کنید و کارشکنی کنید و سپس بگویید که ببینید:
این کشور ها ویران و بدبخت هستند و بردگی برای من تنها دگرگزین[1] مردم است!
ولی من از شما هواداران بهره کشی هومن[2] از هومن و بردگی نوین، کسی
را ندیدم که سرمایه داران را نکوهش کند که شما در آن سوی جهان، در کـُره
و ویتنام و کوبا و شوروی و لهستان و آلمان خاوری و .. چرا انگشت فرو
میکنید، به شما چه ؟ چرا مردم آن کشور هارا نمیگذارید خودشان سرنوشت
خودشان را در دست بگیرند؟ مگر شوروی مانند ژاپن به شما اعلان جنگ داده
یا خاکتان را بمباران کرده بود؟ برای چه پس سرمایه داران آمریکا، ژاندارم
و قداره بند جهان شده اند؟ ما به آمریکا یاد داده و خواهیم داد که دست از
انگشت کردن در کار دیگران دست بردارند!

و همین حرف شما در جهت تائید سخنان ماست !
کمونیسم به جز بدبختی و فلاکت و عقب ماندگی نمیاورد . اگر پیشرفت میاورد و کارآمد بود که با انگشت کردن آمریکا جر نمیخورد !


اینگونه سطح نگرانه و...که ناشی از ضعف تئوریک است ونیز سخنان پراکنده یقینا نمیتوان به نتیجه مشخصی درنقد ایده کمونیسم رسید ...

به جای برچسب زدن و انگ زدن طبق عادات کمونیستی پاسخ درخور دهید !
شما بفرمایید اگر مردم آلمان شرقی نسبت به قبل وضع بهتری داشتند چرا از آن در وسعت 5 میلیونی فرار میکردند که دولت کمونیستی دیکتاتوری مجبور شود با کشتارشان مانع فرارشان از کشور شود ؟ بسکه گُل و بلبل بوده لابد :)))
مثل شاه الهی ها که میگن مردم از فرط خوشی انقلاب کردند :)))

مزدك بامداد
10-27-2013, 11:07 AM
همان چینش هم آخرش به غلط خوردن افتاد و دست به دامن کاپیتالیستها شد :)))
شوروی هم که خود به خودی از هم پاشید و باقیمانده اش شدند مشتی کشور درپیتی تر از شوروی !
طبق استدلالهای شما ایران هم الان ابرکشور است ! چون با تحریم و جنگ و ... نه تنها کلی سازندگی درش وجود داره بلکه یک میمون را هم در فضا عمل جراحی زیبایی کردند ! (برای اولین بار در دنیا :دی)
اینهم بیجا و نشانگر نادانی از تاریخ است. این نیکسون بود که به سراغ چین رفت
که با آنها بازرگانی و و... نماید. کمونیست ها هم با ایده ی سرمایه داری دشمن
هستند و نه با کشور ها و ملت ها. این خود سرمایه داران امریکایی بودند که
کشور های کمونیستی در لیست سیاه نهاده بودند و گرنه کشور های کمونیستی
دلبستگی به در گیری نداشته و همزیستی آشتی آمیز را پیشنهاد کرده بودند.
آنها با داد و ستد با کشور های ناکمونیستی هم ترسی نداشتند و همچنان که
میدانید، به ایران شاهنشاهی هم کارخانه های سترگ "ذوب آهن" را فروختند.
---
شوروی شهید راه برابری و دادگری شد، درست مانند واژگشتیان فرانسه،
مانند مزدک بامداد و بابک خرمدین و اسپارتاکوس و ...
این جای ننگ نیست، جای امیدواری است به آینده و کوشش بیشتر و یک
دگرگونی سترگ که امروزه بیش از پیش در جهان بردگی نوین، سهیده میشود.
--
سخن پایانی هم یاوه هایی بود که پیشتر پاسخ دادیم.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-27-2013, 11:13 AM
و همین حرف شما در جهت تائید سخنان ماست !
کمونیسم به جز بدبختی و فلاکت و عقب ماندگی نمیاورد . اگر پیشرفت میاورد و کارآمد بود که با انگشت کردن آمریکا جر نمیخورد !



به جای برچسب زدن و انگ زدن طبق عادات کمونیستی پاسخ درخور دهید !
شما بفرمایید اگر مردم آلمان شرقی نسبت به قبل وضع بهتری داشتند چرا از آن در وسعت 5 میلیونی فرار میکردند که دولت کمونیستی دیکتاتوری مجبور شود با کشتارشان مانع فرارشان از کشور شود ؟ بسکه گُل و بلبل بوده لابد :)))
مثل شاه الهی ها که میگن مردم از فرط خوشی انقلاب کردند :)))
بیجاست، زمانی که خود شما میزنید ویران میکنید، نمیتوانید به گردن ما بیندازید.
ساده تر بگوییم که هوش کنید.، اگر یک پروزن را به نبرد یک خروس وزن بفرستند
روشن است که آنکه بنمایه های کمتری دارد شکست میخورد، هرچند توانایی های
دیگر هم داشته باشد. مهند این است که در روند یکم شکست نخورده و دیرزمان
پاینده مانده و به پوان هایی هم دست یافته. برای نمونه بابک خرمدین نه مانند
خلیفه پول داشت و نه سپاهی و نه بنمایه های دیگر، ولی توانست سالها و سالها
در برابر دو خلیفه ایستادگی نماید . گرچه شکست هم خورد ولی در نگر هومنی
او پیروز است و راهش دنباله دارد.
---
دیگر سخنانتان هم یاوه هایی است که پیشتر پاسخ گفته ایم، به همان ها نگاه کنید!


پارسیگر

Theodor Herzl
10-27-2013, 01:37 PM
خوب جناب مزدک برای یک بحث درون سوسیالیستی بیایید از حکومت شوروی ، بلوک شرق و کلاً شاخه مارکسیسم - لنینیسم عیب یابی‌ کنیم ، شما ۵ تا ایرادی که فکر می‌کنید اینها داشتند چه بود؟:e420:

sonixax
10-27-2013, 11:57 PM
اینهم بیجا و نشانگر نادانی از تاریخ است. این نیکسون بود که به سراغ چین رفت
که با آنها بازرگانی و و... نماید.

و چین هم از خدا خواسته قبول کرد !
به قول خودتان هوش نمیکنید که چین قبل از سرمایه داری چه گندی بود و بعدش چه شد :دی



کمونیست ها هم با ایده ی سرمایه داری دشمن
هستند و نه با کشور ها و ملت ها.

بله پیداست !


این خود سرمایه داران امریکایی بودند که
کشور های کمونیستی در لیست سیاه نهاده بودند و گرنه کشور های کمونیستی
دلبستگی به در گیری نداشته و همزیستی آشتی آمیز[1] را پیشنهاد[2] کرده بودند.

جالبه که مدعی میشید کمونیستها در سرمایه داری در لیست سیاه هستند ! حال اینکه همین کمونیستها در کشورهای سرمایه داری دارند آزادانه تبلیغ کمونیسم میکنند . و جالبترش آنکه اصلن از بیخ در ایدئولوژی کمونیسم کسی حق ندارد سرمایه داری را تبلیغ و ترویج کند :))



شوروی شهید راه برابری و دادگری[4] شد، درست مانند واژگشتیان فرانسه،
مانند مزدک بامداد و بابک خرمدین و اسپارتاکوس و ...

باور بفرمایید وجه تشابهتان با اسلامیستها به قدری زیاد است که اگر بگویید مسلمانید همه قبول میکنند دربست !



بیجاست، زمانی که خود شما میزنید ویران میکنید، نمیتوانید به گردن ما بیندازید.

مثل اینکه یادتون رفته سوسیالیستها بودند که جنگ به راه انداختند ! تزاه آنهایی که آلمان شرقی را ویران کردند نه تنها سرمایه داران بلکه کمونیستها بودند .



ساده تر بگوییم که هوش کنید.، اگر یک پروزن را به نبرد یک خروس وزن بفرستند
روشن است که آنکه بنمایه[1] های کمتری دارد شکست میخورد، هرچند توانایی های
دیگر هم داشته باشد. مهند[2] این است که در روند یکم شکست نخورده و دیرزمان
پاینده مانده و به پوان هایی هم دست یافته. برای نمونه بابک خرمدین نه مانند
خلیفه پول داشت و نه سپاهی و نه بنمایه های دیگر، ولی توانست سالها و سالها
در برابر دو خلیفه ایستادگی نماید . گرچه شکست هم خورد ولی در نگر هومنی[3]
او پیروز است و راهش دنباله دارد.

در روند یکم شکست خورد و دیرتر به کل نابود شد !



دیگر سخنانتان هم یاوه هایی است که پیشتر پاسخ گفته ایم، به همان ها نگاه کنید!

پاسخ گفته اید ؟ فقط ناله کردید که آی آمریکا انگشتمان کرد جر خوردیم ! آی سرمایه داری دسیسه چید کمونیسم کله پا شد ! آی آغا استالین مظلوم واقع شده اند و فقط از ایشان پیپی بیشتر به جا نمانده ! البته فکر میکنم منظور شما از پیپی همان گُه کاری مودبانه باشد :))
صد رحمت به طرفداران نظریه توطئه . شما دست آنها را از پشت بسته اید جانم .

Reactor
10-29-2013, 08:47 PM
داشتن و ساختن یک دولت درستکار, در هر نگاهی آسانتر از داشتن و ساختن سدها هزار شرکت و کارخانه و فرآورنده‌[1] و ... درستکار است!

باز هم که زدید به صحرای کربلا؟

لطفا از فراز ابرها تشریف بیارید روی زمین.

دولت درستکار دیگر چیست؟
دولت فقط یک سیستم است.

دولت هم پیوسته به فکر منافع خود است و اگر شهروندان پیوسته بخاطر کاستی ها به دولت فشار نیاورند به چشم بر هم زدنی سعی میکند با اصلاح قوانین, منافعش را بیشتر کند و اگر کسی مانعش نشود مثل صدام حسین و رفقای کمونیستی تان در شوروی و کره شمالی آن قوانین را به مستراح افکنده و برای همیشه خود را از شر منتقد و انتظارات مردم راحت کند.

Reactor
10-29-2013, 09:03 PM
سوالی من از مهربد پرسیدم مبنی بر اینکه "این همه ایراد گرفتن همچون مادربزرگ ها هنر نیست. سیستم جایگزینی مثال بیاورید"(که الان هر چه میگردم پیدایش نمیکنم)
ایشان هم جواب آنرا "رباتیک کردن" کارها دانسته اند!
من منکر نیستم که رباتیک در آینده بسیاری از دشواری های پیش روی انسان را آسان میکند.
اما راه حل شما برای زمان فعلی چیست؟
فکر نمیکنید در سال 2013 زندگی میکنید و جوابتان یک مقدار فضایی و علمی تخیلی هست؟
تازه همان رباتیکتان هم که نان سرمایه داری را میخورد تا تکامل پیدا کند و کارا شود.
وگرنه کشورهای گدای کمونیستی تان نان برای سیر کردن شکمشان هم ندارند چه برسد به """سرمایه گذاری""" روی رباتیک!!!
بله درست شنیدید.

پیشرفت رباتیک نیاز به "سرمایه گذاری" دارد و صلواتی نیست!

هیچ مهندسی خر مغزش را گاز نگرفته که برود درس بخواند و تحقیق کند و پوستش کنده شود و روباتی را اختراع یا توسعه بدهد و آخر سر بجای پول, بیلاخ دریافت کند!!

سرمایه دار هم که از دید شما بهره کش است پس چه میگویید؟

sonixax
10-29-2013, 09:51 PM
2806
2807
2808

Mehrbod
10-30-2013, 01:15 PM
سوالی من از مهربد پرسیدم مبنی بر اینکه "این همه ایراد گرفتن همچون مادربزرگ ها هنر نیست. سیستم جایگزینی مثال بیاورید"(که الان هر چه میگردم پیدایش نمیکنم)
ایشان هم جواب آنرا "رباتیک کردن" کارها دانسته اند!
من منکر نیستم که رباتیک در آینده بسیاری از دشواری های پیش روی انسان را آسان میکند.
اما راه حل شما برای زمان فعلی چیست؟
فکر نمیکنید در سال 2013 زندگی میکنید و جوابتان یک مقدار فضایی و علمی تخیلی هست؟
تازه همان رباتیکتان هم که نان سرمایه داری را میخورد تا تکامل پیدا کند و کارا شود.
وگرنه کشورهای گدای کمونیستی تان نان برای سیر کردن شکمشان هم ندارند چه برسد به """سرمایه گذاری""" روی رباتیک!!!
بله درست شنیدید.

پیشرفت رباتیک نیاز به "سرمایه گذاری" دارد و صلواتی نیست!

هیچ مهندسی خر مغزش را گاز نگرفته که برود درس بخواند و تحقیق کند و پوستش کنده شود و روباتی را اختراع یا توسعه بدهد و آخر سر بجای پول, بیلاخ دریافت کند!!

سرمایه دار هم که از دید شما بهره کش است پس چه میگویید؟

سخن من دو بخش داشت, بخش یکم گرفتن باژ هر چه بیشتر از بهره‌کشان و بازگردانیِ آن میان مردم در راستای افزایش بهزیستی و بهزیوی بود, چیزیکه تا اندازه‌‌ای همین امروز در اروپا داریم.
بخش دوم سود بردن از همین پولهای بهره‌کشیده برای خودکارسازیِ (اتوماسیون) زیرساختارها و ابزارهایِ فرآورش و دادن مالکیتِ آن به همگان بود, که گفتیم اگر تنها ١٠%
زیرساختارها هم خودکارسازی شوند و بهره‌یِ کار آنها (که دسترنج ماشین است و نه بهره‌کشی هومن از هومن) میان مردم بیکسان بازگردد, ما توانسته‌ایم بهره‌کشی را تا اندازه‌یِ بسیار بالایی برچینیم:


کارگری که گرسنه نباشد و نیازهای نخستینی وی همچون خوراک, پوشاک, نوشاک, سرپناه برایگانی برآورده شوند, نیازی به خودفروشی و
بهره‌دهی به سرمایه‌دار بهره‌کشی ندارد و اگر هم خواست, توان چانه‌زنی بس بالایی در فروش نیروی کار خود یافته‌ است (= کارگرِ توانگرفته / empowered worked).



در گذر زمان میتوان همه‌یِ زیرساختارها را خودکارسازی/ماشینیزه کرد, پس نه اینکه از همین فردا همه‌یِ کارها را به روباتها/ماشینها بسپاریم.






پ.ن.
با همه‌یِ اینها, دیدن اینکه کم کم شما خودتان هم دارید میپذیرید سامانه‌یِ سرمایه‌داری/بهره‌کشی نااخلاقی میباشد و
تنها روی علمی-تخیلی خواندن سوسیالیسم! و نمیدانم خودکارسازی (automation)!! فرایندهایِ فرآورش چانه میزنید, نشانه‌یِ خوبی است (:

پارسیگر

Reactor
10-30-2013, 08:12 PM
سخن من دو بخش داشت, بخش یکم گرفتن باژ[1] هر چه بیشتر از بهره‌کشان و بازگردانیِ آن میان مردم در راستای افزایش بهزیستی[2] و بهزیوی بود, چیزیکه تا اندازه‌‌ای همین امروز در اروپا داریم.

1. لطفا بجای کلمه ی "باژ" از کلمه ی بهتری مانند "مالیات" که در پاورقی نوشته اید استفاده کنید.
مالیات یعنی بهره ی مالی که نه فقط ثروتمندان بلکه تمامی افراد در یک جامعه ی مشترک المنافع باید به نسبت درآمدشان به تعدادی کارمند به اسم دولت بپردازند تا خدمات زندگی از قبیل امنیت و خدمات تامین اجتماعی و تفریحی و غیره دریافت کنند.

این کلمه انسان را یاد "باج" و "باج سبیل" می اندازد مثل مالیاتی که امروز در ایران بعنوان پول زور و باج سبیل به دولت میدهیم چون زورش زیاد است.
اما پرداخت مالیات باید در قبال دریافت خدمات باشد که در بسیاری از کشورها اینگونه نیست.


بخش دوم سود بردن از همین پولهای بهره‌کشیده برای خودکارسازیِ (اتوماسیون) زیرساختارها و ابزارهایِ فرآورش[3] و دادن مالکیتِ آن به همگان بود, که گفتیم اگر تنها ١٠%
زیرساختارها هم خودکارسازی شوند و بهره‌یِ کار آنها (که دسترنج ماشین است و نه بهره‌کشی هومن[4] از هومن) میان مردم بیکسان بازگردد, ما توانسته‌ایم بهره‌کشی را تا اندازه‌یِ بسیار بالایی برچینیم[5]

این کار که همین الان هم کم کم در حال انجام است. نمیشود که به یکباره سیاره ی زمین را به سال 3000 برد!
کشورهایی مانند ژاپن و آمریکا در رباتیک پیشرو هستند و بقیه هم حتی ایران خودمان یک کارهایی میکنند.
انتظارات شما در حال حاضر زیاد است.



کارگری که گرسنه نباشد و نیازهای نخستینی[6] وی همچون خوراک, پوشاک, نوشاک, سرپناه برایگانی برآورده[7] شوند, نیازی به خودفروشی و بهره‌دهی به سرمایه‌دار بهره‌کشی ندارد و اگر هم خواست[8], توان چانه‌زنی بس بالایی در فروش نیروی کار خود یافته‌ است (= کارگرِ توانگرفته / empowered worked).

مشکل شما این است که فکر میکنید یک سرمایه دار وقتی یک فقیر میبیند دستش را به شکمش گرفته و هر هر به او میخندد!
اینطور نیست.
بازهم میگویم ایراد گرفتن دردی را دوا نمیکند.
سیستم لیبرال کاپیتالیسم تا کنون بیشترین بازدهی را برای هر کشوری که درش پیاده سازی شده داشته.
رباتیک کردن کارها هم یک سیستم مدیریتی کشوری نیست. فقط میتواند یک کمک حال باشد.

من فکر میکردم که شما میدانید سیستم چیست.


در گذر زمان میتوان همه‌یِ زیرساختارها را خودکارسازی/ماشینیزه کرد, پس نه اینکه از همین فردا همه‌یِ کارها را به روباتها/ماشینها بسپاریم.

این که شد همان حرف من!
در گذر زمان..........



پ.ن.
با همه‌یِ اینها, دیدن اینکه کم کم شما خودتان هم دارید میپذیرید سامانه‌یِ[9] سرمایه‌داری/بهره‌کشی نااخلاقی میباشد و
تنها روی علمی-تخیلی خواندن سوسیالیسم! و نمیدانم خودکارسازی (automation)!! فرایندهایِ فرآورش چانه میزنید, نشانه‌یِ خوبی است (:


حرف در دهان من نگذارید!
من قبلا هم گفته ام که هر سیستمی خوبی ها و بدی هایی دارد.
فواید این سیستم بسیار بیشتر از معایب آن است.
همین نشان میدهد که این سیستم کاراست! واقعیست! چون هم خوبی دارد و هم بدی دارد. اما خوبی هایش بسیار به بدی هایش میچربد و رازش در داینامیک بودن و امکان آپگرید شدن این سیستم است.

مثل کمونیسم "زباله" نیست که یک مدینه فاضله ی تخیلی بسازد و عده ای بدبخت گشنه را دنبال خودش راه بیندازد و کار که از کار گذشت تازه آن بدبخت ها بفهمند چه کلاهی سرشان رفته و دیگر راه بازگشتی نیست!

پ.ن:
شما که از کمونیسم و مارکس (سنگواره ی 200 ساله) دفاع میکردید! چه شده که برای رفع بدبختی مردم, "رباتیک" را پیشنهاد میدهید؟
نکند شما هم به این نتیجه رسیدید که تفکرات یک "فسیل 200 ساله" به درد همان 200 سال پیش میخورده؟:e420:

Mehrbod
10-30-2013, 09:17 PM
این کار که همین الان هم کم کم در حال انجام است. نمیشود که به یکباره سیاره ی زمین را به سال 3000 برد!
کشورهایی مانند ژاپن و آمریکا در رباتیک پیشرو هستند و بقیه هم حتی ایران خودمان یک کارهایی میکنند.
انتظارات شما در حال حاضر زیاد است.


پس درآمد از بیخ پست مرا نخوانده بودید:

همبود کاررَها - The work-free society - برگ 39 (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D9%87%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%B1%D9%8E%D9%87%D8%A7-work-free-society-1269/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-39.html#post51257)

روشن است کارهای یدی یا همان دستی تنها زمانی به ماشین دارند سپرده میشوند که کار برای سرمایه‌دار سودآوری بیشتری داشته باشد (پُرگاه
ولی میبینیم سپردن کار به نیروی ارزان چین سودآورتر است, تا خودکار نمودن آن) و همچنین بریخت پراکنده انجام میپذیرد: یک چرخ آنجا باید
بارها بار از نو ساخته شود, هنگامیکه در سامانه‌ای آژگاهیک میتوان یکبار با خودکارسازیِ یک ابزار آنرا بی patent و این بازیهایِ بسیار زمانبر, یکراست همگانی نمود.

نکته‌یِ دوم, در این فرایند‌هایِ خودکارسازی (اتوماسیون) از سودِ سرمایه‌داران نه تنها هیچ به کارگر آنجا نمیرسد, که وی از کار نیز بیکار شده و گرسنه هم میماند!






مشکل شما این است که فکر میکنید یک سرمایه دار وقتی یک فقیر میبیند دستش را به شکمش گرفته و هر هر به او میخندد!
اینطور نیست.


خیر, مشکل ما سیستمی است که از بیخ آدم ندار و بدبخت و گرسنه درست میکند, نه اینکه کسی پولدار باشد!





بازهم میگویم ایراد گرفتن دردی را دوا نمیکند.
سیستم لیبرال کاپیتالیسم تا کنون بیشترین بازدهی را برای هر کشوری که درش پیاده سازی شده داشته.
رباتیک کردن کارها هم یک سیستم مدیریتی کشوری نیست. فقط میتواند یک کمک حال باشد.


خودکارسازی فرایند‌هایِ فرآورش:


١- بدرستی شدنی است: نخست میگفتید علمی تخیلی است, سپس گفتید اکنون هم دارد میشود, نون میگویید این از بیخ کار نیست, کمک حاله! (((:
٢- هماکنون بسیار کند و آهسته پیاده‌سازی میشود, چرا که آنچنان برای "سرمایه‌داران" سود نمیآورد.







پ.ن:
شما که از کمونیسم و مارکس (سنگواره ی 200 ساله) دفاع میکردید! چه شده که برای رفع بدبختی مردم, "رباتیک" را پیشنهاد میدهید؟
نکند شما هم به این نتیجه رسیدید که تفکرات یک "فسیل 200 ساله" به درد همان 200 سال پیش میخورده؟:e420:

شما از بیخ نمیگیرید من چه میگویم, با اینکه هیچ سخت نیست:


١- دسترسی رایگان به خوراک, نوشاک, پوشاک, بیمه و .. برای تک تکِ مردم (جدا از اینکه کار کنند, یا بیکار باشند).
٢- خودکارسازی زیرساختارهایِ فرآورشِ همین خوراک, نوشاک, پوشاک و دیگر کالاهای نیازین تا زمانیکه‌یِ همه آنها خودکارساخته و به ماشین سپرده شوند.
٣- دادن مالکیت ابزار فرآورش خودکارساخته‌یِ بالا به همگان (نه سرمایه‌دار, نه patent)
٤- باژگیری هر چه بیشتر از سرمایه‌داران و بهره‌کشان و هزینه نمودن آن در راستای ١ و ٢




پارسیگر

Mehrbod
10-30-2013, 09:45 PM
عزیز دل برادر اینطوری که فرزند حتا مدرسه هم نمیرود همی!

آنهم به درد نمیخورد, اگر نیک بنگرید از آموزشگاه‌ها پدر و مادرها تنها بیشتر برای
از سر باز کردن فرزندانشان بهره‌میگیرند, نه اینکه براستی در اینجور جاها چیزی به کودک بیاموزانند.

من برای خودم میتوانم بگویم که در کُنش هیچ چیز از سامانه‌یِ آموزش و پرورش ایران
نیاموخته‌ام, هتا خواندن و نوشتن را هم پیش از رفتن به دبستان از پدرم یادگرفته
بودم, تازه تا جاییکه توانسته ام از زیر رفتن به آنها هم دررفته‌ام و گمان
نمیکنم هیچ بچه‌ای در سرتاسر تاریخ به اندازه‌یِ من "بیمار" شده باشد یا کلاس پیچانده باشد! ((:

اینکه شما بیشتر زندگی بهامند و ارزشمند یک فرزند از خُردسالی تا بزرگسالری را بگیرید و او را وادار به بیدار شدن زوری از خواب و رفتن به یک آموزشگاه بیخود کنید براستی نه اخلاقی است نه سودمند (برای کودک), ولی
خب چون ما در زمانه‌یِ سرمایه‌داری و سامانه‌یِ فندین زندگی میکنیم, کودکان (بویژه پسران) را باید مانند روبات بار بیاورند تا فردا از پس برآوردن نیازهای همبود اشان بربیایند: اگر از کودکی
مانند روبات بیدار نشوید, چگونه میخواهید برای ٦٠ سال همچون یک برده هر روز بیدار شده و بروید شرکت بهره‌دهید؟
اگر از کودکی به شما نگویند که زندگی اتان مال شما نیست و باید ٨ ساعت از ١٢ ساعت روزتان در آموزشگاه‌ها (دبستان, ..) برای آموختن چیزهایی بگسارید که برای مردم اتان سودآوری داشته باشد (چون میدانید که اگر
سودآور نباشید که به درد نمیخورید و انگل هستید), چگونه فردا ١١ ساعت از روز را میخواهید در آزمایشگاه‌ یا در بهمان شرکت بگذرانید و بیاندیشید که به به, چه زندگی آزاد و خوبی هم دارید!؟ ((:

پارسیگر

Reactor
10-30-2013, 10:35 PM
آنهم به درد نمیخورد, اگر نیک بنگرید از آموزشگاه‌ها پدر و مادرها تنها بیشتر برای
از سر باز کردن فرزندانشان بهره‌میگیرند, نه اینکه براستی در اینجور جاها چیزی به کودک بیاموزانند.

من برای خودم میتوانم بگویم که در کُنش هیچ چیز از سامانه‌یِ[1] آموزش و پرورش ایران
نیاموخته‌ام, هتا خواندن و نوشتن را هم پیش از رفتن به دبستان از پدرم یادگرفته
بودم, تازه تا جاییکه توانسته ام از زیر رفتن به آنها هم دررفته‌ام و گمان
نمیکنم هیچ بچه‌ای در سرتاسر تاریخ به اندازه‌یِ من "بیمار" شده باشد یا کلاس پیچانده باشد! ((:

اینکه شما بیشتر زندگی بهامند[2] و ارزشمند یک فرزند از خُردسالی تا بزرگسالری را بگیرید و او را وادار به بیدار شدن زوری از خواب و رفتن به یک آموزشگاه بیخود کنید براستی نه اخلاقی است نه سودمند (برای کودک), ولی
خب چون ما در زمانه‌یِ[3] سرمایه‌داری و سامانه‌یِ فندین زندگی میکنیم, کودکان (بویژه پسران) را باید مانند روبات بار بیاورند تا فردا از پس برآوردن[4] نیازهای همبود[5] اشان بربیایند: اگر از کودکی
مانند روبات بیدار نشوید, چگونه میخواهید برای ٦٠ سال همچون یک برده هر روز بیدار شده و بروید شرکت بهره‌دهید؟
اگر از کودکی به شما نگویند که زندگی اتان مال شما نیست و باید ٨ ساعت از ١٢ ساعت روزتان در آموزشگاه‌ها (دبستان, ..) برای آموختن چیزهایی بگسارید[6] که برای مردم اتان سودآوری داشته باشد (چون میدانید که اگر
سودآور نباشید که به درد نمیخورید و انگل هستید), چگونه فردا ١١ ساعت از روز را میخواهید در آزمایشگاه‌ یا در بهمان شرکت بگذرانید و بیاندیشید[7] که به به, چه زندگی آزاد و خوبی هم دارید!؟ ((:

مهربد جان شما انگار راستی راستی اسکیزوفرنی گرفتی دیگه تربیت بچه را هم با سرمایه و بهره ده و انگل و سودآوری معنا میکنی!
جان من کمی از این دوست های کمونیستت فاصله بگیر:e408:

Mehrbod
10-30-2013, 10:51 PM
مهربد جان شما انگار راستی راستی اسکیزوفرنی گرفتی دیگه تربیت بچه را هم با سرمایه و بهره ده و انگل و سودآوری معنا میکنی!
جان من کمی از این دوست های کمونیستت فاصله بگیر:e408:

روشنه که نه, ولی سرمایه‌داری یک سامانه‌یِ ددمنشانه‌ای است که شما یا باید هر جور و هر راهی که میتوانید دیگران
را بهره‌کشیده و سرمایه‌دار شوید,‌ یا برای اینکه گرسنه نمانید و از سرما در خیابان نمیرید, مانند برده برای یک سرمایه‌دار کار کنید.

خوب در چنین سامانه‌ای بیشتر پدر و مادرها میاندیشند دارند با آموزش ماشین‌وارِ فرزاندان اشان به هر چیزی که دستشان میرسد (موسیقی, شترنگ, نگارگری, رایانه, زبان, ...) آینده‌یِ آنها را گارانتی میکنند, که خب آری, اگر
فرزند شما همه‌یِ زندگی باارزش اش را هزینه‌یِ یادگیری چیزهایی بکند که فردا برای یک سرمایه‌دار سودمی‌آورند و مایه‌یِ استخدام وی میشوند, "زیست" چنین فرزندی گارانتی شده و فردا بگرایند از گرسنگی نخواهد مرد.

از آنجاییکه ولی شما تنها پدر و مادری نیستید که چنین چیزی در پندار و اندیشه دارید, پس یک همآوردی سنگین و سخت آنجا درست میشود که زادآوران میکوشند با فشار آوردن هر چه
بیشتر به فرزندان اشان, آنها را برده‌هایی استخدام شدنی بار بیاورند, که فردا از گرسنگی و بدبختی در تاریکی و تباهیِ نداری جان ندهند! نام این آموزش‌هایِ بیخود و جانفرسا هم میشود "نیکی در حقِ کودک"!

هنگامیکه ما باید به ارزش‌هایِ هومنیک هم بها بدهیم, همه چی این نیست که شما چه اندازه برای دیگران سودآوری دارید; چه بسیار کسانی بوده‌اند که در همه‌یِ زندگی آدمهایی
بیخود و به درد نخور به چشم میامده‌اند, ولی تنها پس مرگ اشان به بزرگی و دستآورد‌هایِ شگرف آنها توانسته‌اند پی ببرند. در جای دیگر شما نمیدانید یک همبود نیاز به
چه چیزهایی و چه کسانی دارد (پیشبینی آینده ناشدنی است و بس) و پس تنها راهِ درست برای بار آوردن کودکان دادن ابزارهای بسنده و آموزش آنها در به کارگیری آنهاست (—> بیاموزند که چگونه بیاموزند).

خود کودک زمانیکه به بُرنایی و بزرگسالی رسید میتواند با خرد و اندیشه‌یِ خود نیازهای همبود را درآورده و بکوشد خویشکاری
خویش را آنجا هم ایفا نموده و سود یکراست آنرا نیز برای خویشتن بردارد, بی آنکه نیاز به پاسخگویی برای چراییِ زنده بودن! خود داشته باشد.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-31-2013, 01:53 AM
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!

kourosh_bikhoda
10-31-2013, 07:39 AM
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!
شماها انگار روی مریخ زندگی میکنید واقعن.

Reactor
10-31-2013, 12:42 PM
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!


چوب کاری نفرمایید. راه های ساده تری هم هست.
مثلا میتواند بخورد و بخوابد و خودش را پرورش دهد بعد هم که بزرگ شد, آویزان یک پولداری میشود که تو حق من را خوردی و یالا باید پس بدهی!

اسپاگتی را چه دیدی؟
شاید چند تا رفیق! از خودش مفت خور تر هم پیدا کرد و رفقا! با هم انقلابی کردند و حکومتی را تغییر دادند و اموال پولدارها را به اسم مبارزه با بهره کشی مصادره کردند و به نام خودشان زدند!

مگر بنیاد مستضعفان و کمیته 100 امام چکار میکرد؟ حق مظلوم را از ظالم میگرفت!

وقتی راه به این سادگی برای پولدار شدن هست چرا زحمت بکشیم؟
زحمتش را میگذاریم یکی دیگر بکشد که جِر بخورد وقتش که رسید عیشش به کام خواهد شد!:e421:

Reactor
10-31-2013, 01:28 PM
پس درآمد از بیخ پست مرا نخوانده بودید:

همبود[1] کاررَها - The work-free society - برگ 39

روشن است کارهای یدی یا همان دستی تنها زمانی به ماشین دارند سپرده میشوند که کار برای سرمایه‌دار سودآوری بیشتری داشته باشد (پُرگاه[2]
ولی میبینیم سپردن کار به نیروی ارزان چین سودآورتر است, تا خودکار نمودن آن) و همچنین بریخت پراکنده انجام میپذیرد: یک چرخ آنجا باید
بارها بار از نو ساخته شود, هنگامیکه در سامانه‌ای[3] آژگاهیک[4] میتوان یکبار با خودکارسازیِ یک ابزار آنرا بی patent و این بازیهایِ بسیار زمانبر, یکراست[5] همگانی نمود.

نکته‌یِ دوم, در این فرایند‌هایِ خودکارسازی (اتوماسیون) از سودِ سرمایه‌داران نه تنها هیچ به کارگر آنجا نمیرسد, که وی از کار نیز بیکار شده و گرسنه هم میماند!



پس چینی ها از کجا بیاورند و بخورند؟ نکند شما ادعا میکنید خرج 1351 میلیون نفر چینی را باید پولدارهای آمریکا بدهند؟

سپردن نیروی کار جهانی به چین یک منفعت دوطرفه ست که هم برای سرمایه گذار سود دارد و هم برای کارگر.




خیر, مشکل ما سیستمی است که از بیخ آدم ندار و بدبخت و گرسنه درست میکند, نه اینکه کسی پولدار باشد!


از بیخ؟ باز هم که رفتید کربلا! پس این همه پولدار هویج هستند؟



خودکارسازی فرایند‌هایِ فرآورش[6]:

١- بدرستی شدنی است: نخست میگفتید علمی تخیلی است, سپس گفتید اکنون هم دارد میشود, نون[7] میگویید این از بیخ کار نیست, کمک حاله! (((:
٢- هماکنون بسیار کند و آهسته پیاده‌سازی میشود, چرا که آنچنان برای "سرمایه‌داران" سود نمیآورد.


بله دارد انجام میشود چون جزوی از تکنولوژی است و تکنولوژی کارها را ساده میکند و هر چیزی که کاری را ساده کند کم کم استفاده ازش زیاد میشود.
ولی نه به آن سرعت و کیفیتی که شما فکر و خیال برتان داشته و میخواهید دنیا را تنبل خانه ی شاه عباسی کنید.




شما از بیخ نمیگیرید من چه میگویم, با اینکه هیچ سخت نیست:

١- دسترسی رایگان به خوراک, نوشاک, پوشاک, بیمه و .. برای تک تکِ مردم (جدا از اینکه کار کنند, یا بیکار باشند).
٢- خودکارسازی زیرساختارهایِ فرآورشِ همین خوراک, نوشاک, پوشاک و دیگر کالاهای نیازین[8] تا زمانیکه‌یِ همه آنها خودکارساخته و به ماشین سپرده شوند.
٣- دادن مالکیت ابزار فرآورش[6] خودکارساخته‌یِ بالا به همگان (نه سرمایه‌دار, نه patent)
٤- باژگیری هر چه بیشتر از سرمایه‌داران و بهره‌کشان و هزینه نمودن آن در راستای ١ و ٢




1. در اروپای غربی این سیستم در حال اجراست
2. حالا که اینقدر اصرار میکنید بفرمایید خودکار سازی کنید. من که میگویم الان زمانش نرسیده باز هم مگویید مرغ یک پا دارد و باید بشود. خوب بفرمایید بکنید.
3. سازمان بورس در هر کشوری برای رسیدن به همین هدف بوجود آمده.
هر فردی از افراد جامعه میتواند حتی با خریدن یک سهم 100 تومانی در اقتصاد کشورش شریک باشد.
4. باج گیری نداریم. تمام افراد چه پولدار و چه بی پول باید به تناسب درآمدشان به دولت مالیات بدهند. به چه حقی پولدارها باید بیشتر مالیات بدهند؟

حتی در کشوری مانند سوئد, سرمایه داری که لقب کارآفرین بگیرد مالیاتش به شکل تصاعدی پایین می آید.
میدانید چرا؟ نخیر نمیدانید.
چون باعث ایجاد اشتغال و تولید سرمایه میشود.
کاری که هیچ کسی جز یک کارآفرین قادر به انجامش نیست و این را دولت های غربی و حتی سوئد هم بخوبی میداند و تلاش میکنند تا به هر وسیله ای کارآفرینان را در کشورشان نگه دارند تا پول و خلاقیتشان را در کشور دیگری سرمایه گذاری نکنند.

مزدك بامداد
10-31-2013, 01:28 PM
چوب کاری نفرمایید. راه های ساده تری هم هست.
مثلا میتواند بخورد و بخوابد و خودش را پرورش دهد بعد هم که بزرگ شد, آویزان یک پولداری میشود که تو حق من را خوردی و یالا باید پس بدهی!

اسپاگتی را چه دیدی؟
شاید چند تا رفیق! از خودش مفت خور تر هم پیدا کرد و رفقا! با هم انقلابی کردند و حکومتی را تغییر دادند و اموال پولدارها را به اسم مبارزه با بهره کشی مصادره کردند و به نام خودشان زدند!

مگر بنیاد مستضعفان و کمیته 100 امام چکار میکرد؟ حق مظلوم را از ظالم میگرفت!

وقتی راه به این سادگی برای پولدار شدن هست چرا زحمت بکشیم؟
زحمتش را میگذاریم یکی دیگر بکشد که جِر بخورد وقتش که رسید عیشش به کام خواهد شد!:e421:

:e105:
اگر چنین انقلابی ساده است، بفرمایید بکنید خب !

مزدك بامداد
10-31-2013, 01:34 PM
چون باعث ایجاد اشتغال و تولید سرمایه میشود.
کاری که هیچ کسی جز یک کارآفرین قادر به انجامش نیست

از سرمایه داران سپاسگزار باشیم، آنان کارآفرین هستند!

هرگونه سرمایه میتواند کارآفرین باشد، سرمایه در دست دولت همگانی کمونیستی هم کارآفرین است! ولی
آیا سرمایه دار، برای سود کردن سرمایه میگذارد و یا چون دلش برای مردم سوخته و میخواهد کار بیافریند؟
پاسخ این به روشنی این است که سرمایه دار دلش برای کارگر نسوخته و برای سود بردن هرچه بیشتر
سرمایه گداری میکند، هتّا اگر این کار او به افزایش بیکاری هم بینجامد. برای نمونه سرمایه گذاری
بر روی فند های روبوتیک و خودکار کردن کارخانه ها، تنها گروه کمی از کارگران فندآور را به کار گمارده
و گروه انبوه تری از کارگران ساده، یبکار میشوند. یا خرید و فروش سهام در بازار سهام، که سرمایه-
گذاری قمار گونه بر روی ستیز های درونی سرمایه است، به نابودی گروهی و بیکار شدن گروهی دیگر
و چاق شدن این گونه سرمایه داران اندکشمار، می انجامد. بویژه در بخش کشاورزی، زمینداران یا
همان سرمایه داران کشاورزی، کارگران بومی را که "گران تر" هستند، از کار بیرون کرده و از کارگران
کوچگری از بدبختی از آفریکا و آسیا و مکزیک و .. از دوزخ سرمایه داری خودشان به "بهشت" سرمایه
گریخته اند و آماده اند که برای یک مشت دلار به هر کار سختی تن در دهند، برای این کار ها سود میجویند.
پس اگر کارآفرینی، یک زاب ناخواسته ی دوّمینی سرمایه داری باشد، که میتواند گاه روی دهد و گاه روی
ندهد، در یک سامانه ی سوسیالیستی ، همواره کارآفرین است و در راستای بهزیستی همه ی مردم.


پارسیگر

Theodor Herzl
10-31-2013, 02:34 PM
ببینید من در این پست برای سینه چاکان کاپیتالیسم توضیح میدهم که چرا سیستم اقتصادی مورد علاقه آنها یک سیستم Exploitative است و با دزدی پول دیگران سرمایه ایجاد می‌کند.


۱- هدف اصلی‌ کاپیتالیسم ساختن پول بیشتر با سرمایه موجود است ، یعنی‌ یک شخص ثروتمند یک پولی‌ دارد و یک جا سرمایه گذاری می‌کند تا پول بیشتر بسازد.


۲- یک شخص کاپیتالیست باید همیشه آماده باشد که تولید را عوض کند یعنی‌ به محصولی برود که سود بیشتر تولید می‌کند یا به مکانی برود که پول بیشتر در می‌‌آورد بدون هیچ ملاحظها‌ای که به سر آن کارگران چه می‌‌آید ، چون تولید سود بیشتر در ارجحیت است.


۳ - افرادی که کار خود را میفروشند در اینجا تبدیل به یک کالا میشوند ، یعنی‌ مثلا در یک کارخانه یک کارگر با مواد اولیه تولید یک محصول هیچ فرقی‌ برای کارفرما ندارد و انسانیت او مهم نیست.


۴- اگر مبارزات کارگری نبود هیچ کدام از قوانین حمایت از کارگر مثل ۸ ساعت کار در روز ، ممنوعیت کار کودکان و قوانین safety سر کار نبود ، چون همه اینها برای کارفرما خرج اضافه است و او ترجیح میدهد که این پول‌ها را خرج نکند.


۵- یکی‌ از مسائلی‌ که کاپیتالیست‌ها همیشه می‌گویند این هست که سرمایه اولیه را اگر کارفرما ندهد ، اصلا شغلی‌ ایجاد نمی‌شود و ما به کاپیتالیست‌ها محتاج هستیم ، برای بررسی‌ این قضیه اول نگاه می‌کنیم که این سرمایه از کجا تولید میشود!


۶- یک کارگر برای این سر کار میرود که خرج خود و خانواده را در بیاورد و برای این کار نیروی کار خود را می‌فروشد چون در کنترل ابزار تولید نیست.


۷- پولی‌ که کارگر می‌گیرد بخشی از سود کارخانه نیست بلکه بخشی از هزینه تولید است و کارفرما آن سودی که به دست می‌‌آورد از فروش محصول را به جیب خود می‌ریزد و به آن در مارکسیسم می‌گویند ارزش اضافه یا surplus value.


۸- این ارزش اضافه نتیجه زحمت کارگران است ، کار آن کارگران بوده است که باعث تولید آن محصول شده ، یک انسان با مواد اولیه تولید محصول فرق دارد ، سوسیالیست‌ها انسان گرا هستند و به کارگران به چشم مواد اولیه تولید نگاه نمیکنند ، فکرش را بکنید من یک کتاب نوشتم و شما آن کتاب را از من می‌گیرید و با ۱۰ دلار سود میفروشید و ۱ دلار از آن ۱۰ دلار را به من می‌دهید ، اگر این دزدی نیست پس چه هست؟


۹- حالا این ارزش اضافه متراکم میشود و سرمایه را ایجاد می‌کند و کارفرما با این پول میرود جای دیگر چند تا کارگر دیگر را از آنها دزدی می‌کند و سرمایه بیشتر ایجاد میشود ، و این چرخه دزدی ادامه پیدا می‌کند. تازه بعد سر کارگران منت هم میگذارند که به ما احتیاج دارید که پول خود شما را در یک جای سرمایه گذاری کنیم!

2823

روزبه
10-31-2013, 05:47 PM
و:)))

کمونیسم به جز بدبختی و فلاکت و عقب ماندگی نمیاورد . اگر پیشرفت میاورد و کارآمد بود که با انگشت کردن آمریکا جر نمیخورد !

ظاهرا این واژگان بدبختی وفلاکت وعقب ماندگی وگاهی هم جنایت وکشتار بعد ازظهور کمونیسم درفرهنگ لغات پیدا شده و معنی پیدا کرده است ودرطول تاریخ بشریت همچین اتفاقاتی نمی افتاد وبعد ازتئوریزه کردن این ایده توسط مارکس خبیث ونیز هم عملی کردن آن ایده ها درروسیه توسط لنین هرچی بدبختی وفلاکت بود برسر بشریت باریدن گرفت...و اکنون هم بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیزم به نام شوروی همه جهان درزیر سایه یانکی های عزیز درنازنعمت زندگی میکنند وهم دنیا گلستان شده است ...
کمی از بازی دادن لغات صرف نظر کنید وبایک نگاه معمولی به تاریخ طبقاتی بشریت وحتی شرایط حاضر این واژگان را در پهنه نظام کاپیتالیستی میتوانید معنی کنید ...
ازقرون 17 به بعد وبعد ازظهور کاپیتالیسم ، جامعه بشری از برکت ظهور این طبقه انواع جنایات وجنگ های جهانی ونیز بدبختی وفلاکت را دراشکال مختلف دردفتر تاریخ خود ثبت نموده است وهنوز هم دراین پهنه گیتی تداوم دارد وشما تلاش دارید با چند تا شعار دادن وبستن آن به کمونیستها به این جنایات وفلاکت ها سرپوش بگذارید چند دهه نیست که سرمایه داران دربرخی کشورها وکمی هم امریکا از برکت چپاول وبهره کشی جهانی ونیز از ترس همین کمونیستها ی به قول شما جنایت کار،کمی مهربان نشان میدهند ورفاه نسبی را درجامع برای فریب دادن امثالهم ونیز سرپوش گذاشتن به جنایتهائی که چشمان شما ازرویت آن غافل است ، گسترش داده اند ...
فراموش نکنید کمونیستها با پرچم دیکتارتوی پرولتاریا وجنگ طبقاتی وارد گود این رقابت شده اند واز قبل میدانستند که با طبقه ای جنایتکاران مواجهه خواهند بود که برای تنازع بقا کل بشریت را نیز میتواند به نابودی بکشاند وشما نیز فراموش نکنید که دینامیت وبمب اتم وانواع سلاح های مرگبار که نتیجه قدرت طلبی همین اشخاصی که دست نوازش ومهربانی برسرشما میکشند برای گذاشتن درموزه ها نیست وبرای دفاع از کیان وقلمرو قدرت شان ونیز نابودی بشر نشانه رفته است ...
بنابراین کمونیستها برخلاف عده ای فریب خورده دقیقا میدانند که برای رویاروئی با این جمعیت قدار، مهربانی وتعارفی درکار نیست ودراین راه از کشتن وکشته شدن نیز نباید پروائی داشته باشند ونیز باز فراموش نکنید درجنگی که طبقاتی تلقی میشود کسی حلوا تقسیم نمیکند وهمانگونه که کشتن وسرکوب مردم توسط همان پدران سرمایه دار شما قابل توجیه است برای کمونیستها نیز توجیه منطقی دارد ...
اما از این مقوله جرم جنایت وفلاکت بگذریم شما که برای مقابله با این ایده به جای نقد منطقی با درج چند جمله احساسی وداد وفریاد از جنایت وفلاکت ونیز سخره گرفتن این تفکر را پیشه کرده اید آیا برای آینده بشریت ایده یا اتوپیای درذهن خود متجسم کرده اید ویا اینکه ساحل آرزوی شماهمان جای پای کریستف کلمب است ؟!
درآن صورت با شفافیت بهتری میتوانیم گفتگوی نتیجه بخشی را ادامه بدهیم

sonixax
11-01-2013, 12:09 AM
پسرم مثل خر خوب زحمت بکش ودرس بخوان که بزرگ که شدی مثل خر بتونی برای کارفرما کار بکنی!

مردم را بیسواد و احمق نگه دار تا بتوانی حکومت کنی !!!

Reactor
11-01-2013, 12:13 AM
از سرمایه داران سپاسگزار باشیم، آنان کارآفرین هستند!

هرگونه سرمایه میتواند کارآفرین باشد، سرمایه در دست دولت همگانی کمونیستی هم کارآفرین است! ولی
آیا سرمایه دار، برای سود کردن سرمایه میگذارد و یا چون دلش برای مردم سوخته و میخواهد کار بیافریند؟
پاسخ این به روشنی این است که سرمایه دار دلش برای کارگر نسوخته و برای سود بردن هرچه بیشتر
سرمایه گداری میکند، هتّا اگر این کار او به افزایش بیکاری هم بینجامد. برای نمونه سرمایه گذاری
بر روی فند های روبوتیک و خودکار کردن کارخانه ها، تنها گروه کمی از کارگران فندآور[1] را به کار گمارده
و گروه انبوه تری از کارگران ساده، یبکار میشوند. یا خرید و فروش سهام در بازار سهام، که سرمایه-
گذاری قمار گونه بر روی ستیز های درونی سرمایه است، به نابودی گروهی و بیکار شدن گروهی دیگر
و چاق شدن این گونه سرمایه داران اندکشمار، می انجامد. بویژه در بخش کشاورزی، زمینداران یا
همان سرمایه داران کشاورزی، کارگران بومی را که "گران تر" هستند، از کار بیرون کرده و از کارگران
کوچگری[2] از بدبختی از آفریکا و آسیا و مکزیک و .. از دوزخ سرمایه داری خودشان به "بهشت" سرمایه
گریخته اند و آماده اند که برای یک مشت دلار به هر کار سختی تن در دهند، برای این کار ها سود میجویند.
پس اگر کارآفرینی، یک زاب[3] ناخواسته ی دوّمینی سرمایه داری باشد، که میتواند گاه روی دهد و گاه روی
ندهد، در یک سامانه[4] ی سوسیالیستی ، همواره کارآفرین است و در راستای بهزیستی[5] همه ی مردم.

چطور همه میتوانند کارآفرین شوند؟
این همه و همه را شما از کجا در می آورید؟
کدام دولت مستراح کمونیستی کارآفرین بود؟ شوروی کارآفرین بود یا کره شمالی یا کوبا؟
مگر هرکسی میتواند هرکاری را انجام دهد؟
مگر همه, استعداد ها و توانایی ها و علایق یکسان دارند؟

سرمایه هم که برای بهره کشی بود. حالا مثل اینکه کارکرد های بیشتری هم پیدا کرده و بدرد اشتغال زایی هم میخورد!

پ.ن:
سرمایه گذاری در بورس به هیچ وجه قمار نیست و با قمار زمین تا آسمان فرق دارد.
هر سرمایه گذاری, علم و راه و روشی دارد که با یادگیری میتوان از آن سود برد.
خصوصا علم بورس!

=====================

ضمنا جناب فندآور

مدام من میگم شما کمونیست ها چیزی از اقتصاد سر در نمیاورید و میخواهید همه ی مردم دنیا را آدمخوار کنید, این هم سوتی n ام.
کارآفرینی زیر مجموعه ی بازار آزاد هست.
کارآفرینی بدون بازار آزاد اصلا معنایی ندارد.
در هیچ کشوری بدون بازار آزاد اصلا کارآفرینی معنایی ندارد.

مثال ملموسی میزنم:
در ایران خودمان اگر که خوب دقت کنید میبینید که بدلیل وجود سیستم متمرکز اقتصاد دولتی تقریبا هیچ کارآفرین اثرگذاری در اقتصاد نداریم.

سوتی دیگر
کارآفرینی, نقش یک فرد موثر در جامعه است نه یک دولت!
یک فرد!
وگرنه دولت که یکی از مهمترین کارهایش اشتغال زایی ست. کوهی از سرمایه و نیرو دارد هنر که نمیکند کار فراهم کند! وظیفه اش هست.

اما کارآفرین یک فرد است که با دید متفاوتی که نسبت به عوام دارد, فرصت هایی را که از دید بقیه پنهان است میبیند و با کار و صرف انرژی و سرمایه آن ها را از بالقوه به بالفعل تبدیل میکند و بارور میکند و اشتغال ایجاد میکند.

ویکی - کارآفرین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86)

کارآفرین کیست؟ (http://www.shirazu.ac.ir/index.php?page_id=1122)

sonixax
11-01-2013, 12:16 AM
ظاهرا این واژگان بدبختی وفلاکت وعقب ماندگی وگاهی هم جنایت وکشتار بعد ازظهور کمونیسم درفرهنگ لغات پیدا شده و معنی پیدا کرده است ودرطول تاریخ بشریت همچین اتفاقاتی نمی افتاد وبعد ازتئوریزه کردن این ایده توسط مارکس خبیث ونیز هم عملی کردن آن ایده ها درروسیه توسط لنین هرچی بدبختی وفلاکت بود برسر بشریت باریدن گرفت...و اکنون هم بعد از فروپاشی اردوگاه سوسیالیزم به نام شوروی همه جهان درزیر سایه یانکی های عزیز درنازنعمت زندگی میکنند وهم دنیا گلستان شده است ...
کمی از بازی دادن لغات صرف نظر کنید وبایک نگاه معمولی به تاریخ طبقاتی بشریت وحتی شرایط حاضر این واژگان را در پهنه نظام کاپیتالیستی میتوانید معنی کنید ...
ازقرون 17 به بعد وبعد ازظهور کاپیتالیسم ، جامعه بشری از برکت ظهور این طبقه انواع جنایات وجنگ های جهانی ونیز بدبختی وفلاکت را دراشکال مختلف دردفتر تاریخ خود ثبت نموده است وهنوز هم دراین پهنه گیتی تداوم دارد وشما تلاش دارید با چند تا شعار دادن وبستن آن به کمونیستها به این جنایات وفلاکت ها سرپوش بگذارید چند دهه نیست که سرمایه داران دربرخی کشورها وکمی هم امریکا از برکت چپاول وبهره کشی جهانی ونیز از ترس همین کمونیستها ی به قول شما جنایت کار،کمی مهربان نشان میدهند ورفاه نسبی را درجامع برای فریب دادن امثالهم ونیز سرپوش گذاشتن به جنایتهائی که چشمان شما ازرویت آن غافل است ، گسترش داده اند ...
فراموش نکنید کمونیستها با پرچم دیکتارتوی پرولتاریا وجنگ طبقاتی وارد گود این رقابت شده اند واز قبل میدانستند که با طبقه ای جنایتکاران مواجهه خواهند بود که برای تنازع بقا کل بشریت را نیز میتواند به نابودی بکشاند وشما نیز فراموش نکنید که دینامیت وبمب اتم وانواع سلاح های مرگبار که نتیجه قدرت طلبی همین اشخاصی که دست نوازش ومهربانی برسرشما میکشند برای گذاشتن درموزه ها نیست وبرای دفاع از کیان وقلمرو قدرت شان ونیز نابودی بشر نشانه رفته است ...
بنابراین کمونیستها برخلاف عده ای فریب خورده دقیقا میدانند که برای رویاروئی با این جمعیت قدار، مهربانی وتعارفی درکار نیست ودراین راه از کشتن وکشته شدن نیز نباید پروائی داشته باشند ونیز باز فراموش نکنید درجنگی که طبقاتی تلقی میشود کسی حلوا تقسیم نمیکند وهمانگونه که کشتن وسرکوب مردم توسط همان پدران سرمایه دار شما قابل توجیه است برای کمونیستها نیز توجیه منطقی دارد ...
اما از این مقوله جرم جنایت وفلاکت بگذریم شما که برای مقابله با این ایده به جای نقد منطقی با درج چند جمله احساسی وداد وفریاد از جنایت وفلاکت ونیز سخره گرفتن این تفکر را پیشه کرده اید آیا برای آینده بشریت ایده یا اتوپیای درذهن خود متجسم کرده اید ویا اینکه ساحل آرزوی شماهمان جای پای کریستف کلمب است ؟!
درآن صورت با شفافیت بهتری میتوانیم گفتگوی نتیجه بخشی را ادامه بدهیم

شما عادته هر از گاهی بیای یک جفنگی بپرانی بروی به جای بحث کردن و پاسخ درست دادن ؟
با این چُس ناله ها هم کمونیسم تطهیر نمیشود جانم ! خون میلیونها کشته ای که سوسیالیستها و کمونیستها به جای گذاشته اند به این راحتی ها با چهار تا جفنگ نظیر اینها پاک شدنی نیست .
رفاه نسبی هم که شما ازش دم میزنید دروغ و تحریف حقیقته ! البته در مورد شماها شاید توهم باشد ! این چه بهشتیست که همه ازش فراری هستند و فراریان کشته میشوند ؟ :))))
به جای احساسی سخن گفتن و بالای منبر رفتن استدلال کنید جانم .
اسلام هم همین ادعاهای مزخرف را دارد ولی در عمل میبینیم که ریده !

Reactor
11-01-2013, 12:29 AM
اگر چنین انقلابی ساده است، بفرمایید بکنید خب !

نمیکنم. چون از کودکی به من یاد دادند که دزدی کار بدیه!:various_108:

SAMKING
11-01-2013, 10:36 AM
من هم به نوبه خودم درود میفرستم به روح پرفتوح معمار کبیر انقلاب،
حضرت امام خمینی (ره):e303::e032::e306:
که مملکت را از چنگال کمونیسم نجات داد.


درسته که اسلام ما رو 50-60 سال عقب انداخت،
ولی گمونم اگه کومونیستا رو کار میومدن الان داشتم میرفتم شکار آهو...:e404:

sonixax
11-01-2013, 05:59 PM
از جمله محصولات بازاری که رقابت درش معنا نداره :


http://www.youtube.com/watch?v=rlGbqIXcgE4

مزدك بامداد
11-01-2013, 07:15 PM
از جمله محصولات بازاری که رقابت درش معنا نداره :


http://www.youtube.com/watch?v=rlGbqIXcgE4



اتفاقا ً آمده ارزان داده بیرون که خریدار به سراغش بیاید !
و گرنه کارخانه ی فراورش میل گرد کم نیست!
به این میگویند رقابت سرمایه داری ، اگر پول ندارید
میتوانید بروید جنس بنجل بخرید !


مزدك بامداد
11-01-2013, 07:19 PM
من هم به نوبه خودم درود میفرستم به روح پرفتوح معمار کبیر انقلاب،
حضرت امام خمینی (ره):e303::e032::e306:
که مملکت را از چنگال کمونیسم نجات داد.


درسته که اسلام ما رو 50-60 سال عقب انداخت،
ولی گمونم اگه کومونیستا رو کار میومدن الان داشتم میرفتم شکار آهو...:e404:
به وارونه، اگر سرمایه داری بماند، بگفته ی انشتین باید با سنگ بروید شکار آهو!
انشتین: من نمیدانم جنگ جهانی سوم را با چه جنگ افزاری خواهند جنگید ولی
میدانم که جنگ های پس از آن با سنگ و چوب خواهد بود!
پس سزای کسانی مانند شما همان اسلام و بدبختی و بهره دهی برای آخوند است!
نه بهداشت و آموزش و پرورش و ترابری و خانه و کاشانه ی رایگان و ارزان !

sonixax
11-01-2013, 09:50 PM
اتفاقا ً آمده ارزان داده بیرون که خریدار به سراغش بیاید !
و گرنه کارخانه ی فراورش میل گرد کم نیست!
به این میگویند رقابت سرمایه داری ، اگر پول ندارید
میتوانید بروید جنس بنجل بخرید !
نه خیر به این میگویند فراورش!!!! بازارِ یکجانبه که همه را مجبور میکند از یکجا بخرند چراکه عملن رقیب را از بازی حذف میکند !
مثل ایران خودرو و سایپا در ایران !! یا همین کارخانه یا خیلی کارخانه آقایانِ حکومتی که راه ورود آزادانه کالا به کشور را بسته اند و میگویند همینی که هست !
و کسی که میگوید این نتیجه نظام سرمایه داریست هر کسی که میخواهد باشد پیداست که دوزار از سرمایه داری و بازار آزاد اطلاع ندارد . حتا شما مزدک گرامی .

مزدك بامداد
11-02-2013, 01:45 AM
نه خیر به این میگویند فراورش!!!! بازارِ یکجانبه که همه را مجبور میکند از یکجا بخرند چراکه عملن رقیب را از بازی حذف میکند !
مثل ایران خودرو و سایپا در ایران !! یا همین کارخانه یا خیلی کارخانه آقایانِ حکومتی که راه ورود آزادانه کالا به کشور را بسته اند و میگویند همینی که هست !
و کسی که میگوید این نتیجه نظام سرمایه داریست هر کسی که میخواهد باشد پیداست که دوزار از سرمایه داری و بازار آزاد اطلاع ندارد . حتا شما مزدک گرامی .
بیجاست، سرایداشت جمهوری اسلامی هم بی چون و چرا، سرمایه داری است و
اگر بازرگانان وارد کننده ی کالا، با پر کردن بازار با فراورده های برون‌مرزی،
فروش کالاهای کارخانه های درون مرزی را میکاهند، درست خود سرمایه داری
هست و اگر سرمایه داران درون مرزی با زور دولت، جلوی آنرا بگیرند ، بازهم
همان هماوردی ( رقابت) است که شما هواداران سرمایه داری اینهمه دوست دارید !

پارسیگر

sonixax
11-02-2013, 02:49 AM
بیجاست، سرایداشت[1] جمهوری اسلامی هم بی چون و چرا، سرمایه داری است

با تکرار یک مدعا آن ادعا ثابت نمیشود ! پیشتر نشان داده ایم که جمهوری اسلامی بیشر یک نظام کمونیستی اسلامیست تا چیز دیگری و شباهتهایش با نظام گندیده و به فنا رفته شوروی خدابیامرز انکار ناپذیر است .


و
اگر بازرگانان وارد کننده ی کالا، با پر کردن بازار با فراورده[2] های برون‌مرزی،
فروش کالاهای کارخانه های درون مرزی را میکاهند، درست خود سرمایه داری
هست و اگر سرمایه داران درون مرزی با زور دولت، جلوی آنرا بگیرند ، بازهم
همان هماوردی[3] ( رقابت) است که شما هواداران سرمایه داری اینهمه دوست دارید !

پس برای همین بود که توی شوروی خدابیامرز همه لادا سوار میشدند :)))
من امیدوار بودم از مزدک بزرگ!!!!! دروغ و دغل و فریبکاری و استدلالهای آبکی نشنوم ! ولی یا مزدک آنقدرها که من فکر میکردم بزرگ نیست یا ایمان وی به کمونیسم چشمانش را بر روی حقیقت بسته و رفتارش در برابر ایده ای به نام کمونیسم درست مشابه رفتار یک مسلمان دو آتشه در رابطه با اسلام است !

homayoun
11-02-2013, 10:14 AM
پس برای همین بود که توی شوروی خدابیامرز همه لادا سوار میشدند :)))
من امیدوار بودم از مزدک بزرگ!!!!! دروغ و دغل و فریبکاری و استدلالهای آبکی نشنوم ! ولی یا مزدک آنقدرها که من فکر میکردم بزرگ نیست یا ایمان وی به کمونیسم چشمانش را بر روی حقیقت بسته و رفتارش در برابر ایده ای به نام کمونیسم درست مشابه رفتار یک مسلمان دو آتشه در رابطه با اسلام است !

کی سرمایه داری اینچنان مردم را بیپول و پولدار کرده چرا مردم کمنیست نشوند؟
ولی همان تئوری پول گرفتن زیاد از پولدارها و دادن آن به مردم دیگر هم تئوری بدی نیست .

پارسیگر

مزدك بامداد
11-02-2013, 12:30 PM
پیشتر نشان داده ایم که جمهوری اسلامی بیشر یک نظام کمونیستی اسلامیست تا چیز دیگری و شباهتهایش با نظام گندیده و به فنا رفته شوروی خدابیامرز انکار ناپذیر است:e415:
جوک خوبی است و نشان میدهد که کوچکترین آگاهی در باره ی کمونیسم و سرمایه داری و ... ندارید!



sonixax
11-02-2013, 01:26 PM
کی سرمایه داری اینچنان مردم را بیپول و پولدار کرده چرا مردم کمنیست نشوند؟
ولی همان تئوری پول گرفتن زیاد از پولدارها و دادن آن به مردم دیگر هم تئوری بدی نیست .

دزدی هم کار خوبیست اگر از کافر باشد !!!


جوک خوبی است و نشان میدهد که کوچکترین آگاهی در باره ی کمونیسم و سرمایه داری و ... ندارید!

:e415:
صرف نمیکرد همه اش را قرمز کنید ؟ :)) (نظام کمونیستی اسلامی)
این ما نبودیم که سینه چاک کردیم و از سرمایه همگان در دست دولت دفاع کردیم !!!!
با برچسب زدن و انگ هم نمیتوانید از نظام گندیده کمونیستی دفاع کنید . امروزه هر کسی که دوزار سواد در رابطه با بازار آزاد و نظام سرمایه داری داشته باشد به لاطائلات کمونیسم و حاج آقا مارکس فقط و فقط میخندد . البته بحث آنهایی که ایمان دارند فرق میکند :e105:
نتیجه را هم که دیده ایم ! البته بله شوروی اَبَر کشوری بود که با انگشت آمریکا پاره شد :))))

Theodor Herzl
11-02-2013, 01:38 PM
سرمایه داری هم مثل سوسیالیسم فقط ۱ نوع ندارد ، جمهوری اسلامی Crony Capitalism هست ، بازار رقابت آزاد نیست که بازار برنده و بازنده را انتخاب کند ، بلکه دولت به رفقیاش همه قرارداد‌ها را میدهد! یک کمی‌ هم پولدار بشوید باید به حکومت باج بدهید تا زندگی‌ کنید مثل شهرام جزایری

Crony capitalism - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Crony_capitalism)

sonixax
11-02-2013, 01:57 PM
سرمایه داری هم مثل سوسیالیسم فقط ۱ نوع ندارد ، جمهوری اسلامی Crony Capitalism هست ، بازار رقابت آزاد نیست که بازار برنده و بازنده را انتخاب کند ، بلکه دولت به رفقیاش همه قرارداد‌ها را میدهد! یک کمی‌ هم پولدار بشوید باید به حکومت باج بدهید تا زندگی‌ کنید مثل شهرام جزایری

هیچ ارگان و نظام اقتصادی مهم و اصلی در ایران شخصی نیست ! همگی دولتی هستند .
کمونیستها بعد از اینکه گَند شوروی در آمد برای تقدیس کمونیسم واژه سرمایه داری دولتی را اختراع کرده و بستند به شوروی !!! ولی مشخصن هر کمونیستی که شوروی را کمونیستی نداند دارد تقیه میکند ! و این هم یکی دیگر از وجه تشابهات کمونیستها و مسلمانان است .

تنها سرمایه دار حال حاضر جمهوری اسلامی بابک زنجانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9_%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7% D9%86%DB%8C) هستش که تازه همون هم فقط و فقط به خاطر دور زدن تحریمها و کمک به سیستم شد سرمایه دار بقیه را شاید به زور بشود خرده سرمایه دار نامید .

باقی پروژه های اقتصادی و سرمایه های کلان و ... همگی در دست دولت و سپاه است برای همین سیستم ایران بیشتر یک نظامی کمونیستی اسلامیست تا یک نظام سرمایه داری رفاقتی !!!

اگر دوستان با دیدن بقال سر کوچه و اصغر آقا بساز بنداز جمهوری اسلامی رو نظام سرمایه داری میبینند وضعشون خیلی خرابه ! اول از همه باید بساط منقل رو جمع کنند !

امثال جزایری هم همان طوری که خودتان میدانید جایشان در زندان است چون سعی کرده اند نظام کمونیستی اسلامی را دور بزنند . همین زنجانی هم به زودی جمالشان به زندان روشن خواهد شد .

شما در ایران هیچ اُرگان و سازمان و نظام اقتصادی اصلی را نمیبینید که شخصی باشد ! یک زمانی در دوران خاتمی بحث شخصی سازی بود که همان شخصی سازی هم منجر به انتقال سرمایه و شرکتها و سیستم به باقی ارگانهای دولتی شد مثل کمیته امام و بنیاد شهید و ...

این مدل بیشتر از اینکه به یک نظام سرمایه داری شبیه باشد به نظام شوروی خدابیامرز شباهت دارد با یک سری تفاوتهای جزئی که به حول و قوه الهی و صدقه سری دوستی با پوتین و مستر ایل همین تفاوتها هم به جز اسلامیزه بودن سیستم به زوری برطرف خواهند شد و تمام سرمایه کاملن در دست دولت و حکومت قرار خواهد گرفت انشاالله !

برای همین برازنده ترین واژه برایش واژه کمونیستی اسلامیست .

مزدك بامداد
11-02-2013, 02:13 PM
من امیدوار بودم از مزدک بزرگ!!!!! دروغ و دغل و فریبکاری و استدلالهای آبکی نشنوم ! ولی یا مزدک آنقدرها که من فکر میکردم بزرگ نیست یا ایمان وی به کمونیسم چشمانش را بر روی حقیقت بسته و رفتارش در برابر ایده ای به نام کمونیسم درست مشابه رفتار یک مسلمان دو آتشه در رابطه با اسلام است !
اینهم بیجاست، نخست اینکه من جایی نگفتم که "بزرگ" هستم. ا
ین برداشت خود شما بود که میتوانید دگرگون کنید. از سوی دیگر ،
سخن شما در باره ی کور بودن من آراسته به هیچ فرنودی نیست،
(= سخن مفت) من هم میتوانم بگویم که بیزاری و نادانی کورکورانه ی
شما، راه هرگونه همبستگی با رنجبران، دلسوزی بر بی‌بهرگان، دادگری
همبودین و فرامنشی هومنی را بر شما بسته و شما را همچون یک
زامبی نوکر سرمایه داری کرده است. پس بیایید از این گونه سخنان
بی ارزش و از این جنگ روانی و از این سخنان آبکی و دوزاری که تنها
در گفتگو های قهوه خانه ی قنبر یافت میشود، دست بردارید و درست
و بجا و با فرنود و آگاهی و ... سخن بگویید. همچنین از کژفرنود و
سفسته ی "همراهی با بدان" نیز دست برداید . اگر من هم مانند
یک مسلمان از آبگوشت خوشم بیاید، فرنودی بر این نیست که در
همه ی زاب ها بد یا خوب دیگر هم با او یکسان هستم. پس از انیگونه
ترفند ها و سفسته ها هم دست برداید تا دستکم تراز نوشته های شما،
چنان پایین نباشند که مردم چهره ی سرمایه داری راستین را درآن ببینند!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-02-2013, 02:19 PM
هیچ ارگان و نظام اقتصادی مهم و اصلی در ایران شخصی نیست ! همگی دولتی


برای همین برازنده ترین واژه برایش واژه کمونیستی اسلامیست
:e412:
اینهم بیجاست، دولتی بودن، به تنهایی بسنده نیست که بگوییم سامانه ای کمونیستی است.
بساکه این دولت باید نماینده ی کارگران و رنجبران باشد، برای آنها بهداشت و کار و خانه
و ترابری و آموزش و پرورش رایگان/ارزان پدید بیاورد، دانش و فند راستین را بیاموزاند
و از دین و تئوکراسی در فرمانروایی بدور باشد(سکولاریسم). هیچکدام از اینها در جمهوری
اسلامی نیست. به این جور سامانه ها ، در قاموس سیاسی میگویند سامانه ی فاشیستی .
پس: هر که گوش دراز دارد، خرگوش نیست! شما هم بهتر است به آگاهی سیاسی خود بیفزایید
تا سخن تان در اینجا ، همچون جوک و شوخی قهوه خانه ای نبوده و خوانندگان به ریشتان نخندند!

پارسیگر

Nevermore
11-02-2013, 02:29 PM
هیچ ارگان و نظام اقتصادی مهم و اصلی در ایران شخصی نیست ! همگی دولتی هستند .
کمونیستها بعد از اینکه گَند شوروی در آمد برای تقدیس کمونیسم واژه سرمایه داری دولتی را اختراع کرده و بستند به شوروی !!! ولی مشخصن هر کمونیستی که شوروی را کمونیستی نداند دارد تقیه میکند ! و این هم یکی دیگر از وجه تشابهات کمونیستها و مسلمانان است .

تنها سرمایه دار حال حاضر جمهوری اسلامی بابک زنجانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9_%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7% D9%86%DB%8C) هستش که تازه همون هم فقط و فقط به خاطر دور زدن تحریمها و کمک به سیستم شد سرمایه دار بقیه را شاید به زور بشود خرده سرمایه دار نامید .

باقی پروژه های اقتصادی و سرمایه های کلان و ... همگی در دست دولت و سپاه است برای همین سیستم ایران بیشتر یک نظامی کمونیستی اسلامیست تا یک نظام سرمایه داری رفاقتی !!!

اگر دوستان با دیدن بقال سر کوچه و اصغر آقا بساز بنداز جمهوری اسلامی رو نظام سرمایه داری میبینند وضعشون خیلی خرابه ! اول از همه باید بساط منقل رو جمع کنند !

امثال جزایری هم همان طوری که خودتان میدانید جایشان در زندان است چون سعی کرده اند نظام کمونیستی اسلامی را دور بزنند . همین زنجانی هم به زودی جمالشان به زندان روشن خواهد شد .

شما در ایران هیچ اُرگان و سازمان و نظام اقتصادی اصلی را نمیبینید که شخصی باشد ! یک زمانی در دوران خاتمی بحث شخصی سازی بود که همان شخصی سازی هم منجر به انتقال سرمایه و شرکتها و سیستم به باقی ارگانهای دولتی شد مثل کمیته امام و بنیاد شهید و ...

این مدل بیشتر از اینکه به یک نظام سرمایه داری شبیه باشد به نظام شوروی خدابیامرز شباهت دارد با یک سری تفاوتهای جزئی که به حول و قوه الهی و صدقه سری دوستی با پوتین و مستر ایل همین تفاوتها هم به جز اسلامیزه بودن سیستم به زوری برطرف خواهند شد و تمام سرمایه کاملن در دست دولت و حکومت قرار خواهد گرفت انشاالله !

برای همین برازنده ترین واژه برایش واژه کمونیستی اسلامیست .
:e412:این سختان دیگر بی اندازه خنده دار بود،من اینجا تنها چندتا از شرکت های غیر دولتی و اشخاصی را که تنها در صنعت گردشگری فعالیت می کنند را برای شما نام می برم:
شرکت پدیده،صاحب رستورانهای زنجیره ای ِ پدیده.مدیر عامل اش هم آقایی به نام پهلوان مقدم است که پروژه ای در شهر شاندیز دارند که دست کم 2000 میلیارد تومن میزان سرمایه گذاری اش هست.

حسین ثابت هتل دار معروف،صاحب هتل بزرگ داریوش:


ثابت در سال‌های قبل درجزایر قناری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B1_%D9%82%D9%86%D8%A7% D8%B1%DB%8C) ۹ هتل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%AA%D9%84) داشته و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%AA%D9%84_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF_%D8%AF %D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B4) را به سبک تخت جمشید (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AE%D8%AA_%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF) در کیش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D8%B4) ساخته‌است.[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA# cite_note-1) وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش داشت (هتل‌های هلیا، لاله، تماشا و پانیذ) که از سال ۱۳۸۸ طی دو سه مرحله فروخته شدند. شرکت تجارت بین‌المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین‌های کیش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DA%A9_%D8%AF%D9 %84%D9%81%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7_%D9%88_ %D8%A8%D8%A7%D8%BA_%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF% D8%A7%D9%86_%28%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87_%DA% A9%DB%8C%D8%B4%29&action=edit&redlink=1) (دلفیناریوم و باغ پرندگان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D9%84%D9%81%DB%8C%D9%86%D8% A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%85_%D9%88_%D8%A8%D8%A7%D8% BA_%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) با مساحت بیش از ۶۵ هکتار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%B1)) متعلق به اوست.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA# cite_note-safar-2) کلنگ سرمایه‌گذاری هتل ۷ ستاره کوروش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%87%D8%AA%D9%84_%DA%A9%D9%88%D8 %B1%D9%88%D8%B4&action=edit&redlink=1) که قرار بود با انرژی خورشیدی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D8%B1% D8%B4%DB%8C%D8%AF%DB%8C) کار کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) با ۵۰۰ اتاق نیز در جزیره کیش بر زمین زده شد[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA# cite_note-safar-2)؛ که ساخت آن در سال ۱۳۸۹ متوقف شد.
ایجاد کورس‌های اسب‌دوانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%A8%E2%80%8C%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%8 6%DB%8C) با تاسیس شرکت اسب ایران که ناتمام ماند از دیگر فعالیت‌های اوست. او همچنین ۲۵٪ سهام گروه هتل‌های لاله را در اختیار دارد. ثابت همچنین اقدام به خرید هتل‌های لاله تهران، یزد و سرعین از شرکت توسعه گردشگری ایران، متعلق به میراث فرهنگی و گردشگری نموده، ولی بعلت عدم پرداخت به موقع اولین مرحله تعهداتش، شرکت توسعه گردشگری ایران (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D8%AA%D9 %88%D8%B3%D8%B9%D9%87_%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DA% AF%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) ضمانت نامه پنج میلیاردی او را ضبط و مزایده خاتمه یافت. اما مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که ۷۵ ٪ سهام هتل‌های مذکور را دارا می‌باشند و مشتری دیگری ندارند، در تلاش هستند تا با ثابت مبایعه نامه فروش گروه هتل‌های لاله را به امضا رسانده و نهایی کنند.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA# cite_note-safar-2)


8 میلیاردر و غول ثروت در ایران (http://www.bartarinha.ir/fa/news/7944/8-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D8%BA%D9%88%D9%84-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86)
من نمی دانم شما کی از ایران مهاجرت کردید اما اکنون کافی است سری به محله های شمال شهر تهران بزنید تا سرمایه دار های غول ایران را بشناسید.در ثانی در همان تاپیک کمونیسم هم برای دوست شفیق اتان "پرستش" لیست شرکت ها و موسساتی را که شامل قانون خصوصی سازی می شود را آوردم.

تنی چند از سرمایه داران ایرانی (http://newrouz.mihanblog.com/post/23)
برای شناختن باقی سرمایه دار های ایران هم نیازی نیست راه دوری بروید.یک نگاهی به لیست طویل آلت الله ها و سرداران سپاه و نیروی انتظامی بیاندازید کافی است.

این آقای انصاری تنها خانه اش در تهران را 180 میلیارد تومن ارزش گذاری کرده اند.

مزدك بامداد
11-02-2013, 02:30 PM
صرف نمیکرد همه اش را قرمز کنید ؟ :)) (نظام کمونیستی اسلامی)
اینهم بیجاست، کمونیسم اسلامی مانند گیسوی کچل است و ایندو ایدئولوژی در
یکجا گرد نمیایند، چرا که در اسلام، داشتن ابزار فراورش و هتّا برده رواست.
گذسته از چیزهای دیگر، مانند دادگری همبودین و .. که در اسلام نیست. پس
این سخن شما یک کوشش بیهوده برای چسباندن ننگ اسلام به کمونیسم است
که راه به جایی هم نمیبرد!

نتیجه را هم که دیده ایم ! البته بله شوروی اَبَر کشوری بود که با انگشت آمریکا پاره شد :))))
ولی همین "انگشت"، دهه ها به درازا کشید و برای آمریکا و جهانیان به بهای
تریلیون ها دلار، هزاران بمب اتمی و ساختن ده ها هزار موشک و زیردریایی
اتمی ب ناو هواپیمابر و هواپیماهای بمب اتم افکن، دست اندازی CIA در جهان،
و زورچپان کردن دیکتاتور ها، هزاران کشته، نابودی ویتنام و کره و نیکاراگوئه و فشار
بر همه ی مردم جهان از کوبا گرفته تا خود همین ایران که دوستان آمریکایی تان
در آن کودتا کرده و مارا دچار دیکتاتوری پهلوی و کمربند سبز و طالبان و
هزاران بدبختی و ناروایی دیگر نمودن، انجام شد و پس از آنهم که بهشتی
را که دوستان شما به جهانیان مژده میدادند ، دیدیم ! هنوز هم سرمایه داران
نازنین آمریکایی شما، از پس یک بیمه ی چوسکی درمان و بهداشت برای
پولدارترین کشور جهان که جهان را از آمریکا گرفته تا آسیا میچاپد، برنیامده اند!


پارسیگر

sonixax
11-02-2013, 02:38 PM
اینهم بیجاست، نخست اینکه من جایی نگفتم که "بزرگ" هستم. ا
ین برداشت خود شما بود که میتوانید دگرگون کنید.

دگرگون شد گرامی :e032:



. از سوی دیگر ،
سخن شما در باره ی کور بودن من آراسته[1] به هیچ فرنودی[2] نیست،
(= سخن مفت) من هم میتوانم بگویم که بیزاری[3] و نادانی کورکورانه ی
شما، راه هرگونه همبستگی با رنجبران، دلسوزی بر بی‌بهرگان، دادگری[4]
همبودین[5] و فرامنشی[6] هومنی[7] را بر شما بسته و شما را همچون یک
زامبی نوکر سرمایه داری کرده است.

کور ؟! من گفتم شما به عمد چشمانتان را بسته اید ! این با کور بودن فرق دارد گرامی .
وقتی به شوروی میگویید اَبر کشور و بعد جایی دیگر میگویید شوروی پاره شد چون آمریکا انگشتش کرد و یک جای دیگر میگویید سرمایه داری چون پول به کارگران میداد آنها از کمونیسم فراری میشدند و این جزوی از جنگ سرد بوده و .... این همه تناقض در گفته هایتان تنها یک چیز را میرساند ! شما میخواهید به هر قیمتی از کمونیسم دفاع کنید و این رفتار تنها نشانه ایمان داشتن است و نه چیز دیگر .



پس بیایید از این گونه سخنان
بی ارزش و از این جنگ روانی و از این سخنان آبکی و دوزاری که تنها
در گفتگو های قهوه خانه ی قنبر یافت میشود، دست بردارید و درست
و بجا و با فرنود[2] و آگاهی و ... سخن بگویید. همچنین از کژفرنود[8] و
سفسته ی "همراهی با بدان" نیز دست برداید . اگر من هم مانند
یک مسلمان از آبگوشت خوشم بیاید، فرنودی بر این نیست که در
همه ی زاب[9] ها بد یا خوب دیگر هم با او یکسان هستم. پس از انیگونه
ترفند ها و سفسته ها هم دست برداید تا دستکم تراز[10] نوشته های شما،
چنان پایین نباشند که مردم چهره ی سرمایه داری راستین را درآن ببینند!

من سفسطه ای در سخنانم نمیبینم ! ولی به عکس در سخنان شما هم تناقض زیاد میبینم و هم سفسطه . فلان کشور کمونیستی واقعی نبود ! فلان کشور ابر بود ولی با یک انگشت جر خورد ! فلان کشور کمونیستی را میبینیم که بعد از آمد کمونیسم وضعش بهتر از قبلش بود بدون اینکه اشاره ای کنید به اینکه همان کشور که به دو نیم شده در نیمه دوم که سرمایه داری در جریان است چگونه است !!! و مانند اینها .



اینهم بیجاست، دولتی بودن، به تنهایی بسنده نیست که بگوییم سامانه[1] ای کمونیستی است.
بساکه این دولت باید نماینده ی کارگران و رنجبران باشد، برای آنها بهداشت و کار و خانه
و ترابری[2] و آموزش و پرورش رایگان/ارزان پدید بیاورد، دانش و فند راستین را بیاموزاند
و از دین و تئوکراسی در فرمانروایی بدور[3] باشد(سکولاریسم). هیچکدام از اینها در جمهوری
اسلامی نیست. به این جور سامانه ها ، در قاموس سیاسی میگویند سامانه ی فاشیستی .
پس: هر که گوش دراز دارد، خرگوش نیست! شما هم بهتر است به آگاهی سیاسی خود بیفزایید
تا سخن تان در اینجا ، همچون جوک و شوخی قهوه خانه ای نبوده و خوانندگان به ریشتان نخندند!

بفرما ! همین چند خط بالاتر داشتم در مورد اینکه فلان دولت کمونیست واقعی نبود (سفسطه مرد اسکاتلندی واقعی) حرف میزدم .
طبق فرموده شما حتا یک مورد کشور کمونیستی هم در تاریخ بشریت نداشته ایم و شوروی و کره شمالی و آلمان شرقی و کوبا و نزوئلا و ... همگی از بیخ سرمایه داری بودند/هستند :)))

-------------------------
کسرا جان متوجه شدی من از چه سخن میگفتم ؟ وقتی در جایی گندِ کمونیسم در بیاید آن سیستم کمونیستی نبوده یک چیز دیگری بوده !

در اسلام هم وقتی جایی گندی اسلام در بیاید آن سیستم اسلامی نبوده یک چیز دیگری بوده :)))

sonixax
11-02-2013, 02:51 PM
این سختان دیگر بی اندازه خنده دار بود،من اینجا تنها چندتا از شرکت های غیر دولتی و اشخاصی را که تنها در صنعت گردشگری فعالیت می کنند را برای شما نام می برم:
شرکت پدیده،صاحب رستورانهای زنجیره ای ِ پدیده.مدیر عامل اش هم آقایی به نام پهلوان مقدم است که پروژه ای در شهر شاندیز دارند که دست کم 2000 میلیارد تومن میزان سرمایه گذاری اش هست.

درباره ما
(http://www.padide.com/menu/92/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A7)


شرکت در تاریخ 18 بهمن 1383 تحت شماره 22829 نزد اداره ثبت شرکت های مشهد تحت نام شرکت سرمایه گذاری کاوشگران سهام ( سهامی عام ) به ثبت رسیده است . در تاریخ 28 آبان 1387 با تصمیم مجمع عمومی فوق العاده نام شرکت به شرکت توسعه بین المللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز ( سهامی عام ) تغییر یافته و اساسنامه جدید شرکت در قالب اساسنامه مورد تایید سازمان بورس و اوراق بهادار مورد تصویب قرار گرفت . مرکز اصلی شرکت در شهر شاندیز واقع است .

سهامی عام در جمهوری اسلامی میدانید یعنی چه ؟
یعنی ایران خودرو ، یعنی مخابرات ، یعنی سایپا ، یعنی صا ایران و ... که همگی دولتی هستند (البته برخیشان از نوع خصوصی شده در دوران خاتمی هستند !) ! یعنی سرمایه در دست دولت . یعنی همان کمونیسم اسلامی که گفتیم .

از آنجایی که از همین اول بسم السپاغتی از روی بی اطلاعی شروع کردید فکر نمیکنم پاسخ دادن به باقی سخنانتان لازم باشد . در ضمن آن لیستی که تهیه کرده اید را خودتان دست کم یک دور بخوانید ! شاید مثلن نمیدانید عسگر اولادی کیست !


اینهم بیجاست، کمونیسم اسلامی مانند گیسوی کچل است و ایندو ایدئولوژی در
یکجا گرد نمیایند، چرا که در اسلام، داشتن ابزار فراورش[1] و هتّا برده رواست.

:)))
مگر در کمونیسم شما برداه داری روا نیست ؟ فقط اسم برده را رویشان نمیگذارید ولی وقتی میخواهند آن گند را ترک کنند با تیر میزنید میکشید طرف را :))



گذسته از چیزهای دیگر، مانند دادگری[2] همبودین[3] و .. که در اسلام نیست. پس
این سخن شما یک کوشش بیهوده[4] برای چسباندن ننگ اسلام به کمونیسم است
که راه به جایی هم نمیبرد!

دادگری ، همبودین و ... همگی در اسلام برای فرد مسلمانی که با پیامبر و دین و سیستم همسوست هست . در کمونیسم هم تنها و تنها اینها برای طرفداران و سینه چاکان نظام هست و بقیه یا باید کشته شوند ، یا تبعید ، یا مثل برده در خانه های تیمی ی بو گندو زندگی کنند .


ولی همین "انگشت"، دهه ها به درازا[5] کشید و برای آمریکا و جهانیان به بهای
تریلیون ها دلار، هزاران بمب اتمی و ساختن ده ها هزار موشک و زیردریایی
اتمی ب ناو هواپیمابر و هواپیماهای بمب اتم افکن، دست اندازی CIA در جهان،
و زورچپان کردن دیکتاتور ها، هزاران کشته، نابودی ویتنام و کره و نیکاراگوئه و فشار
بر همه ی مردم جهان از کوبا گرفته تا خود همین ایران که دوستان آمریکایی تان
در آن کودتا کرده و مارا دچار دیکتاتوری پهلوی و کمربند سبز و طالبان و
هزاران بدبختی و ناروایی دیگر نمودن، انجام شد و پس از آنهم که بهشتی
را که دوستان شما به جهانیان مژده میدادند ، دیدیم ! هنوز هم سرمایه داران
نازنین آمریکایی شما، از پس یک بیمه ی چوسکی درمان و بهداشت برای
پولدارترین کشور جهان که جهان را از آمریکا گرفته تا آسیا میچاپد، برنیامده اند!

Blah Blah Blah
آمریکا مثل شوروی جر خورد ؟!

Nevermore
11-02-2013, 03:13 PM
درباره ما
(http://www.padide.com/menu/92/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A7)

سهامی عام در جمهوری اسلامی میدانید یعنی چه ؟
یعنی ایران خودرو ، یعنی مخابرات ، یعنی سایپا ، یعنی صا ایران و ... که همگی دولتی هستند (البته برخیشان از نوع خصوصی شده در دوران خاتمی هستند !) ! یعنی سرمایه در دست دولت . یعنی همان کمونیسم اسلامی که گفتیم .

از آنجایی که از همین اول بسم السپاغتی از روی بی اطلاعی شروع کردید فکر نمیکنم پاسخ دادن به باقی سخنانتان لازم باشد . در ضمن آن لیستی که تهیه کرده اید را خودتان دست کم یک دور بخوانید ! شاید مثلن نمیدانید عسگر اولادی کیست !




:e412:
خیر دوست عزیز،این شمایید که معنای سهامی عام را نمی دانید:


تعریف و تشکیل شرکتهای سهامی


ماده1: شرکت سهامی، شرکتی است که سرمایه آن به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست


ماده2: شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب میشود ولو اینکه موضوع عملیات آن امور بازرگانی نباشد

ماده3: در شرکت سهامی تعداد شرکاء نباید از سه نفر کمتر باشد.

ماده4: شرکت سهامی به دو نوع تقسیم میشود:

نوع اول- شرکتهایی که موسسین آنها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تامین می کنند.اینگونه شرکتها شرکت سهامی عام نامیده میشوند


نوع دوم: شرکتهائی که تمام سرمایه آن در موقع تاسیس منحصراً توسط موسسین تامین گردیده است. این گونه شرکتها شرکت سهامی خاص نامیده می شوند




1- شرکتی است که موسسین آن قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تامین می کنند. 2- حداقل سرمایه لازم برای شرکت سهامی عام پنج میلیون ریال است. 3- برای تاسیس شرکت های سهامی عام، موسسین باید حداقل 20% سرمایه شرکت را خود تعهد کرده و لااقل 35% مبلغ تعهد شده را در حسابی بنام « شرکت در شرف تاسیس» نزد یکی از بانکها واریز نمایند. 4- تعداد سهامداران در شرکت سهامی عام حداقل 5 نفر است. 5- حداکثر مبلغ اسمی سهام در شرکت های سهامی عام ده هزار ریال است. 6- افزایش سرمایه در شرکت های سهامی عام فقط بطور نقدی مجاز است. 7- تعداد اعضای هیات مدیره در شرکت های سهامی عام حداقل 5 نفر می باشد

این یعنی ربطی به دولتی بودن ندارد.شما می توانید بروید یک شرکتی با سرمایه ی خودتان تاسیس کنید و سپس بخشی از سهام آنرا در بورس به مردم واگذار کنید.

در مورد عسگر اولادی هم ما می دانیم که کیست.گویا شما به تعریف کسرا دقت نکردید.در سیستم های سرمایه داری ای چون ایران،ازآنجایی که همواره رابطه ی مستقیمی است میان سرمایه و قدرت و سیستم هم در ایران مافیایی است و مردم مانند آمریکا نمی توانند بر کار سیستم نظارت داشته باشند این است که دولتمردان و سرمایه داران یکی می شوند.در این سیستم قدرت سرمایه می آورد و سرمایه قدرت.این است که اگر شما مثلا سرمایه دار معروفی باشید و پول خوبی هم از اوضاع تخمی ایران به جیب زده باشید یا می روید در شورای شهر،یا می روید در فرمانداری و استانداری و یا اتاق بازرگانی.پس در اینجا هم سرمایه دار داریم اگر چه این سرمایه دار ها خود دولتمردان ویا فک و فامیل هایشان و یا دوست های گرمابه اشان باشند.

sonixax
11-02-2013, 03:30 PM
خیر دوست عزیز،این شمایید که معنای سهامی عام را نمی دانید:

گفتم سهامی عام در جمهوری اسلامی !
شما بفرمایید یک شرکت سهامی عام در جمهوری اسلامی که دست دولت و دولتی ها نباشد به ما نشان دهید !
آنچه که روی کاغذ نوشته شده هم مهم نیست ! اگر شما به آنچه روی کاغذ نوشته شده استناد میکنید حق ندارید در بسیاری موارد به جمهوری اسلامی خرده بگیرید !!!! چون روی کاغذ خیلی چیزهای دیگر هم نوشته شده که جمهوری اسلامی به آنها پایبند نیست . مانند آزادی ادیان و حق و حقوق برابر برای اقلیت های مذهبی و حق آزادی بیان و اصل 27 قانون اساسی و ...

یک بام و دو هوا که نمیشود عزیزم !


این یعنی ربطی به دولتی بودن ندارد.شما می توانید بروید یک شرکتی با سرمایه ی خودتان تاسیس کنید و سپس بخشی از سهام آنرا در بورس به مردم واگذار کنید.

در مورد عسگر اولادی هم ما می دانیم که کیست.گویا شما به تعریف کسرا دقت نکردید.در سیستم های سرمایه داری ای چون ایران،ازآنجایی که همواره رابطه ی مستقیمی است میان سرمایه و قدرت و سیستم هم در ایران مافیایی است و مردم مانند آمریکا نمی توانند بر کار سیستم نظارت داشته باشند این است که دولتمردان و سرمایه داران یکی می شوند.در این سیستم قدرت سرمایه می آورد و سرمایه قدرت.این است که اگر شما مثلا سرمایه دار معروفی باشید و پول خوبی هم از اوضاع تخمی ایران به جیب زده باشید یا می روید در شورای شهر،یا می روید در فرمانداری و استانداری و یا اتاق بازرگانی.پس در اینجا هم سرمایه دار داریم اگر چه این سرمایه دار ها خود دولتمردان ویا فک و فامیل هایشان و یا دوست های گرمابه اشان باشند.

و گویا شما هم به گفته من در مورد خصوصی سازی از نوع اصلاح طلبان در دروان خاتمی توجه نکردید !
همان مثالهایی هم که زدید همگی در دست حکومت یا وابسته به حکومت هستند (در غیر این صورت شما نمیتوانید ثروتمند شوید) و این میشود همان کمونیسم اسلامی که گفتیم .

این دست و پا زدنهای بیخودی که نظامهای کمونیستی و شبه کمونیستی که گندشان درآمده را هم ببندید به سرمایه داری به جایی نمیرسد .

کمونیسم یعنی سرمایه در دست دولت (که بعدها کمونیستها با وقاحت تمام پس از دیدن گندی که ازش بلند شد اسمش رو گذاشتند نظام سرمایه داری دولتی) با شعار برای همه . در عمل تمام ثروت در دست دولتی فاسد و دیکتاتور و اطرافیانش است .

نمونه هایش هم زیاد است : کره شمالی ، ونزوئلا ، شوروی خدابیامرز ، آلمان شرقی و ...

جمهوری اسلامی با قرض کردن همین المانهای اصلی و اسلامیزه کردنش یک سیستم درست کرده که بیشتر ثروت (مطلق) در دست حکومت و وابستگان به حکومت هستش و درست مثل کمونیستها شعار مردمی بودن و برای مردم و ... سر میدهد ولی به کام هواخواهان و طرفداران خودش خرج میکند .

شما اگر بگویید مکزیک سرمایه داریست من قبول میکنم ولی اگر بگویید جمهوری اسلامی سرمایه داریست نه به دست و پا زدنتان برای تطهیر کمونیسم میخندم (مثل بقیه کسانی که مغزشان به ویروس کمونیسم آلوده نیست) بلکه افسوس هم میخورم که کسانی که خود را مخالف و اوپوزوسیون جمهوری اسلامی میدانند ماهیت راستینش را هنوز به درستی نشناخته اند .

Nevermore
11-02-2013, 03:44 PM
گفتم سهامی عام در جمهوری اسلامی !
شما بفرمایید یک شرکت سهامی عام در جمهوری اسلامی که دست دولت و دولتی ها نباشد به ما نشان دهید !
آنچه که روی کاغذ نوشته شده هم مهم نیست ! اگر شما به آنچه روی کاغذ نوشته شده استناد میکنید حق ندارید در بسیاری موارد به جمهوری اسلامی خرده بگیرید !!!! چون روی کاغذ خیلی چیزهای دیگر هم نوشته شده که جمهوری اسلامی به آنها پایبند نیست . مانند آزادی ادیان و حق و حقوق برابر برای اقلیت های مذهبی و حق آزادی بیان و اصل 27 قانون اساسی و ...

یک بام و دو هوا که نمیشود عزیزم !



و گویا شما هم به گفته من در مورد خصوصی سازی از نوع اصلاح طلبان در دروان خاتمی توجه نکردید !
همان مثالهایی هم که زدید همگی در دست حکومت یا وابسته به حکومت هستند (در غیر این صورت شما نمیتوانید ثروتمند شوید) و این میشود همان کمونیسم اسلامی که گفتیم .

این دست و پا زدنهای بیخودی که نظامهای کمونیستی و شبه کمونیستی که گندشان درآمده را هم ببندید به سرمایه داری به جایی نمیرسد .

کمونیسم یعنی سرمایه در دست دولت (که بعدها کمونیستها با وقاحت تمام پس از دیدن گندی که ازش بلند شد اسمش رو گذاشتند نظام سرمایه داری دولتی) با شعار برای همه . در عمل تمام ثروت در دست دولتی فاسد و دیکتاتور و اطرافیانش است .

نمونه هایش هم زیاد است : کره شمالی ، ونزوئلا ، شوروی خدابیامرز ، آلمان شرقی و ...

جمهوری اسلامی با قرض کردن همین المانهای اصلی و اسلامیزه کردنش یک سیستم درست کرده که بیشتر ثروت (مطلق) در دست حکومت و وابستگان به حکومت هستش و درست مثل کمونیستها شعار مردمی بودن و برای مردم و ... سر میدهد ولی به کام هواخواهان و طرفداران خودش خرج میکند .

شما اگر بگویید مکزیک سرمایه داریست من قبول میکنم ولی اگر بگویید جمهوری اسلامی سرمایه داریست نه به دست و پا زدنتان برای تطهیر کمونیسم میخندم (مثل بقیه کسانی که مغزشان به ویروس کمونیسم آلوده نیست) بلکه افسوس هم میخورم که کسانی که خود را مخالف و اوپوزوسیون جمهوری اسلامی میدانند ماهیت راستینش را هنوز به درستی نشناخته اند .

نمونه ی شرکت سهامی عام را بالا برایتان توضیح دادم.
سرمایه به نام دولت یعنی اینکه اگر امروز یک گاوی مانند احمدی نژاد شد رییس جمهور،فردا که رفت نتواند فلان شرکت را به نام خود اش و اطرافیانش بزند که تا آخر عمر بخورد و بخوابد.این می شود سیستم مافیایی که در آن به جای اینکه مانند آمریکا مارک زوکربرگ 29 ساله بیاید بشود سرمایه دارد و سیستم باز باشد،سرمایه در دست عده ای محدود می گردد.در ایران این سیستم به شدت با ورود عضو جدید سرمایه دار به مخالفت می پردازد اما حتی در همین سیستم هم شما اگر شانس بیاورید و پدرتان هم پولدار باشد می توانید دست کم پس از چندین سال به یک خرده سرمایه دار تبدیل شوید.بی شک مانند محسن پهلوان و حسین ثابت نمی شوید ولی احتمال اینکه 30،چهل میلیاردی سرمایه داشته باشید هست.

پس در ماهیت تفاوتی ندارند،تنها تفاوت در محدود و یا باز بودن سیستم است.از طرفی ابزار تولید هم در دست سرمایه دار می تواند باشد و شما مثلا اگر 100 میلیارد پول داشته باشید در ایران و بروید یک کارخانه ای مانند چی توز بزنید(که البته چی توز خیلی غول تر از این حرفهاست) ویا یک هتل تاسیس کنید باز می شوید سرمایه دار و بهره کش و سیستم اقتصادی ایران هم جلوی شما را نمی گیرد.درباره ی سیستم های درمانی و خدمات همگانی هم که پیشتر گفته شد در ایران وضع به چه منوال است.پس هرجور که بنگرید این وصله ی ناجور(ایران) دست کم به کمونیسم نمی چسبد و ارزانی خود سرمایه داری است.

نکته ی دیگر اینکه هرکسی منتقد سرمایه داری بود،لزوما طرفدار کمونیسم نیست که شما هی برچسب طرفداری از کمونیسم را بر پیشانی ما می زنید.:e421:

sonixax
11-02-2013, 06:49 PM
نمونه ی شرکت سهامی عام را بالا برایتان توضیح دادم.

من هم گفتم بیربط است !
همانجا هم برایتان نوشتم آیا معنی سهامی عام در جمهوری اسلامی را میدانید یا خیر ؟!


سرمایه به نام دولت یعنی اینکه اگر امروز یک گاوی مانند احمدی نژاد شد رییس جمهور،فردا که رفت نتواند فلان شرکت را به نام خود اش و اطرافیانش بزند که تا آخر عمر بخورد و بخوابد.این می شود سیستم مافیایی که در آن به جای اینکه مانند آمریکا مارک زوکربرگ 29 ساله بیاید بشود سرمایه دارد و سیستم باز باشد،سرمایه در دست عده ای محدود می گردد.در ایران این سیستم به شدت با ورود عضو جدید سرمایه دار به مخالفت می پردازد اما حتی در همین سیستم هم شما اگر شانس بیاورید و پدرتان هم پولدار باشد می توانید دست کم پس از چندین سال به یک خرده سرمایه دار تبدیل شوید.بی شک مانند محسن پهلوان و حسین ثابت نمی شوید ولی احتمال اینکه 30،چهل میلیاردی سرمایه داشته باشید هست.

سیستم جمهوری اسلامی همان طور که گفتیم کمونیستی اسلامیست ! یعنی سرمایه در دست دولت و نزدیکان دولت است .
حالا باز بروید بالای ممبر !


پس در ماهیت تفاوتی ندارند،تنها تفاوت در محدود و یا باز بودن سیستم است.از طرفی ابزار تولید هم در دست سرمایه دار می تواند باشد و شما مثلا اگر 100 میلیارد پول داشته باشید در ایران و بروید یک کارخانه ای مانند چی توز بزنید(که البته چی توز خیلی غول تر از این حرفهاست) ویا یک هتل تاسیس کنید باز می شوید سرمایه دار و بهره کش و سیستم اقتصادی ایران هم جلوی شما را نمی گیرد.درباره ی سیستم های درمانی و خدمات همگانی هم که پیشتر گفته شد در ایران وضع به چه منوال است.پس هرجور که بنگرید این وصله ی ناجور(ایران) دست کم به کمونیسم نمی چسبد و ارزانی خود سرمایه داری است.

وصله هایی بس بدتر از ایران به کمونیسم چسبیده که ایران جلویش فرشته است !
کره شمالی ، شوروی ، آلمان شرقی :))
به عکس این گندی که از کمونیسم بلند شده به سرمایه داری نمیچسبد . کمونیسمی که حتا یک مورد موفق را نتوانسته به نام خود ثبت کند !
شما تنها و تنها یک نمونه کشور کمونیستی که به دیکتاتوری منجر نشده باشد ، امنیت اقتصادی و رفاه اجتماعی به ارمقان آورده باشد ، با انگشت کردن این و آن پاره نشده باشد (کارامد بوده باشد) و یا به یک نظام سرمایه داری برتر وابسته نباشد به ما نشان دهید ما تمام حرفهایمان را پس میگیریم :))



نکته ی دیگر اینکه هرکسی منتقد سرمایه داری بود،لزوما طرفدار کمونیسم نیست که شما هی برچسب طرفداری از کمونیسم را بر پیشانی ما می زنید.

من پیشتر موضع خودم رو در این باره اعلام کردم که از نظر من هر شکلی از سوسیالیسم همان کمونیسم است با رنگ و لعابی متفاوت . دزدی اموال دیگران به نام ابزار تولد و عمومی کردنش در هر حال دزدیست .
به عبارت ساده تر دزدی دزدیست چه هیتلرِ سوسیالیست دزد باشه ! چه استالین کمونیست ! هر دو نهایتن یک عَن هستند .

مزدك بامداد
11-02-2013, 07:14 PM
من پیشتر موضع خودم رو در این باره اعلام کردم که از نظر من هر شکلی از سوسیالیسم همان کمونیسم است با رنگ و لعابی متفاوت . دزدی اموال دیگران به نام ابزار تولد و عمومی کردنش در هر حال دزدیست
:e105::e415:
پس شما بهتر است برای خود یک واژه نامه ی سیاسی درست کنید، چون اینها که میگویید تنها بدرد خودتان میخورد!
درباره ی دزدی هم همینجور، برای خودتان در آن واژه نامه، دزدی را هرجور که دلتان میخواهد چم و کران‌نمایی کنید!


پارسیگر

sonixax
11-02-2013, 07:20 PM
پس شما بهتر است برای خود یک واژه نامه ی سیاسی درست کنید، چون اینها که میگویید تنها بدرد خودتان میخورد!
درباره ی دزدی هم همینجور، برای خودتان در آن واژه نامه، دزدی را هرجور که دلتان میخواهد چم[1] و کران‌نمایی[2] کنید!

صد البته به درد دزدانی که در پی بالا کشیدن مال مردم هستند نمیخورد :e405:

Nevermore
11-02-2013, 07:38 PM
من هم گفتم بیربط است !
همانجا هم برایتان نوشتم آیا معنی سهامی عام در جمهوری اسلامی را میدانید یا خیر ؟!

بله، گرامی.اما ما برای شما تعریف سهامی عام را آوردیم،چگونگی تاسیس چنین شرکت هایی را هم آوردیم،مصداق هم آوردیم.اما شما همچنان مرغ اتان یک پا دارد و انگار از دید شما تنها ادعای خودتان درست است نه سند و مدرک.
در مورد ایران خودرو هم که فرمودید، اگر به سایت ایران خودرو بروید می بینید حتی در همین شرکت غول هم بیش از 50 درسد سهام به بخش خصوصی واگذار شده.




سیستم جمهوری اسلامی همان طور که گفتیم کمونیستی اسلامیست ! یعنی سرمایه در دست دولت و نزدیکان دولت است .
حالا باز بروید بالای ممبر !

ما هم پاسخ خودتان را به خودتان می دهیم: تکرار یک ادعا آنرا ثابت نمی کند.




وصله هایی بس بدتر از ایران به کمونیسم چسبیده که ایران جلویش فرشته است !
کره شمالی ، شوروی ، آلمان شرقی :))
به عکس این گندی که از کمونیسم بلند شده به سرمایه داری نمیچسبد . کمونیسمی که حتا یک مورد موفق را نتوانسته به نام خود ثبت کند !
شما تنها و تنها یک نمونه کشور کمونیستی که به دیکتاتوری منجر نشده باشد ، امنیت اقتصادی و رفاه اجتماعی به ارمقان آورده باشد ، با انگشت کردن این و آن پاره نشده باشد (کارامد بوده باشد) و یا به یک نظام سرمایه داری برتر وابسته نباشد به ما نشان دهید ما تمام حرفهایمان را پس میگیریم :))
یک بار دیگر هم گفتم که من در اینجا در جایگاه مدافع کمونیسم نیستم،بلکه مخالف سرمایه داری ام.

sonixax
11-02-2013, 07:53 PM
بله، گرامی.اما ما برای شما تعریف سهامی عام را آوردیم،چگونگی تاسیس چنین شرکت هایی را هم آوردیم،مصداق هم آوردیم.اما شما همچنان مرغ اتان یک پا دارد و انگار از دید شما تنها ادعای خودتان درست است نه سند و مدرک.
در مورد ایران خودرو هم که فرمودید، اگر به سایت ایران خودرو بروید می بینید حتی در همین شرکت غول هم بیش از 50 درسد سهام به بخش خصوصی واگذار شده.

من هم کماکان دارم در مورد جمهوری اسلامی سخن میگویم نه بورکینافاسو !
بخش خصوصی هم در مورد ایران خودرو همان طور که گفتم میشود بنیاد شهید و کمیته امام و ... نه من و شما و مردم عادی .
شما نمیتوانید در ایران یک ساز و کار اقتصادی کلان به من نشان دهید که دولتی یا وابسته به دولت نباشد .


ما هم پاسخ خودتان را به خودتان می دهیم: تکرار یک ادعا آنرا ثابت نمی کند.

این شمایید که دارید تکرار میکنید ! آن هم تکرار یک ادعا که بر پایه سخن تحریف شده ای از من بنا شده !


یک بار دیگر هم گفتم که من در اینجا در جایگاه مدافع کمونیسم نیستم،بلکه مخالف سرمایه داری ام.

به قول مهربد اگر شما مخالف سرمایه داری نیستید پس حتمن بهره کش هستید !
از نظر من هم هر شکلی از سوسیالیسم نهایتن همان کمونیسم است با رنگ و چهره و لعاب جدید !
شاید بشود اشکال مختلف سوسیالیسم را به فرقه های مختلف یک دین تشبیه کرد که در کلیات همنظر ولی در جزئیات با هم اختلاف دارند .

بحث اخلاقی بودن یا نبودن سرمایه داری و مالکیت ابزار تولید را کوروش گرامی با جناب مزدک دارند پیش میبرند . بحث من بر کارآمدی سیستم است و همان طور که میدانید تا کنون هیچ کدام از انواع سیستمهای سوسیالی کارآمد نبوده اند .
آنهایی که کمونیستی بوده اند که به کل و به معنای واقعی کلمه چرت و پرت بوده اند و آنهایی هم که شده اند آلمان و سوئد و ... بنا به اعتراف خود دوستان کمونیست به خاطر پولهایی است که سرمایه داران به خصوص آمریکایی ها در آنها خرج کردند .

من هنوز هم سر حرفم هستم اگر شما بتوانید یک نظام کمونیستی که منجر به دیکتاتوری نشده باشد ، بازده اقتصادی داشته باشد ، رفاه اجتماعی را تضمین کرده باشد ، با انگشت کردن دیگران پاره نشده باشد و به یک نظام سرمایه داری برتر آویزان نباشد به من نشان دهید من تمام سخنانم در مورد کمونیسم را پس میگیرم .

Theodor Herzl
11-03-2013, 12:38 AM
ببینید سیستم کاپیتالیستی از نظر من یک سیستم دزدی است ، ولی‌ بدی آن به اندازه برده داری نیست و من مثل جناب مزدک فکر نمیکنم ، کاپیتالیسم را میشود انسانی‌ کرد.جامعه بی‌ طبقه یک چرت محض است و نمی‌شود همه انسان‌ها یک جور درامد داشته باشند ، چون دیگر چرا کسی‌ برود ۲۰ سال درس بخواند و دکتر بشود وقتی‌ سود بیشتری نمی‌تواند ببرد؟ ولی‌ فاصله خیلی‌ زیاد طبقاتی هم انسانی‌ نیست ، مثلا نباید مثل آمریکا ۴۰۰ نفر اکثریت ثروت جامعه را در دست داشته باشند ، من معتقد هستم در یک جامعه سالم باید امکان به مقام بالا رسیدن در کارخانه برای همه باشد ، کارگران هم اکثریت سود تولید را بگیرند و در مرحله بعدی کارخانه‌های اشتراکی نیز در کنار اینها ایجاد بشود و کارگران انتخاب داشته باشند که آیا در کارخانه اشتراکی‌ کار کنند یا نیروی کار خود ا به یک سرمایه دار بفروشند ، وقتی‌ همه کارگر‌ها ببینند که با کار در کارخانه‌های اشتراکی‌ سود بیشتری میبرند دیگر خود به خود سرمایه دار‌ها مجبور میشوند پول بیشتری به کارگر بدهند ، یک بازار آزاد واقعی‌ نیز همین است ، بازار تصمیم می‌گیرد که چه کسی‌ برنده و بازنده بشود ، اینجا هم با این سیستم کارگر‌ها برنده میشوند!:e420:

sonixax
11-03-2013, 03:33 AM
کاپیتالیسم را میشود انسانی‌ کرد.

:e41f: آفرین . و این تمام چیزیست که ما مدام میگوییم . کاپیتالیسم ایستا نیست بلکه پویاست و میشود اوضاعش را بهتر کرد . ولی کمونیسم ایستاست . از زمان مرحوم مارکس تا کنون تغییر خاصی در کمونیسم ایجاد نشده و حرفها و استدلالها همون حرفها و استدلالهای قدیمه . هنوز که هنوزه طرفداران کمونیسم به کتاب سرمایه و منیفست کمونیست استناد میکنند ! مارکس و انگلس حتا توانایی تصور دنیای امروزی را نداشتند .



جامعه بی‌ طبقه یک چرت محض است و نمی‌شود همه انسان‌ها یک جور درامد داشته باشند ، چون دیگر چرا کسی‌ برود ۲۰ سال درس بخواند و دکتر بشود وقتی‌ سود بیشتری نمی‌تواند ببرد؟

:e032:


من معتقد هستم در یک جامعه سالم باید امکان به مقام بالا رسیدن در کارخانه برای همه باشد

بسته به دانش و سوادشان . (البته جناب مزدک و مهربد کسب علم و سواد و دانش را از راه آکادمیک پیشتر اخی دانسته اند و گویا انتقال سینه به سینه مثل قرون وسطا بیشتر به مزاجشان خوش می آید)



کارگران هم اکثریت سود تولید را بگیرند و در مرحله بعدی کارخانه‌های اشتراکی نیز در کنار اینها ایجاد بشود و کارگران انتخاب داشته باشند که آیا در کارخانه اشتراکی‌ کار کنند یا نیروی کار خود ا به یک سرمایه دار بفروشند

همچنین نباید از وضع مالیاتهای سنگین مانند نظامهای سوسیالیستی امروز خبری باشد . کوچکترین دلیلی وجود ندارد که ما سعی کنیم با وضع مالیاتهای اضافی و بیخودی جلوی ثروتمند شدن افراد را بگیریم .



یک بازار آزاد واقعی‌ نیز همین است

دقیقن ، بازار آزاد بازاریست که هر کس در آن بتواند روش و محصول مورد نظر خود را آزادانه تولید و امتحان کند و نتیجه را ببیند . نه مثل سیستمهای کمونیستی که که خیلی واضح اعلام کرده اند با برپایی دیکتاتوری میخواهند جلوی سرمایه داران و طرفداران سرمایه داری و به معنای دیگر جلوی مخالفین سیستم را بگیرند .
وقاحت کمونیستها به قدری زیاد است که از فضای باز و آزادی که در نظامهای سرمایه داری نظیر آمریکا وجود دارد نهایت سوء استفاده را جهت تبلیغ افکار و عقاید خود میکنند ولی در نظامهای خودشان اصلن اجازه بیان و گفتگو و تبلیغ سرمایه داری را نمیدهند !!!! درست مثل اسلامیستها که از فضای آزاد غرب برای ترویج افکار خود استفاده میکنند ولی در جوامع خودشان اصلن اجازه حرف زدن به غیر مسلمان را نمیدهند .



بازار تصمیم می‌گیرد که چه کسی‌ برنده و بازنده بشود ، اینجا هم با این سیستم کارگر‌ها برنده میشوند!

دقیقن ، و این همان سیستم پاداش و مجازات بازار آزاد است که امیر گرامی پیشتر به آن اشاره کرده بودند . آن که فکر بهتری دارد پاداش میگیرد و آنکه دگم و عقب مانده است به خودی خود حذف میشود .
نهایتن اگر سیستمهای شراکتی کارگران یک کارخانه بر تمام سود آن مورد توجه قرار گیرد و بازده داشته باشد به خودی خود کارگری حاضر نمیشود برای فلان سرمایه دار کار کند .
به هر کارگر اندازه سهامی که دارد از سود + میزان کاری که میکند مزد داده میشود . خیلی هم خوب و انسانی مثل مغولها هم از کسی دزدی نکرده ایم ، مال و اموال کسی را هم بالا نکشیده ایم بلکه با تلاش و استعداد و سیستم خودمان یک راه و روش انسانی و اخلاقی را پیاده کرده ایم .

و بسی ناجوانمردانه است که بخواهیم نام سیستم سوسیالی را بر چنین ایده ای بگذاریم . سوسیالیسم در تمام طول تاریخ به جز گَند و جنگ و دیکتاتوری و وابستگی اقتصادی و بهره کشی راستین با وضع مالیاتهای سنگین و ... تولید نکرده و نمیتواند بکند .

البته طرفدران افراطی کمونیسم این مساله را قبول نخواهند کرد و می آیند زیر نوشته شما یک کامنت میگذارند که با کلمه "بیجاست" شروع میشود و در ادامه اش هم همان داستانهای 200 سال پیش را از روی نوشته ای که پیشتر از بر کرده اند کپی پیست مینمایند .

SAMKING
11-03-2013, 04:46 AM
بسته به دانش و سوادشان . (البته جناب مزدک و مهربد کسب علم و سواد و دانش را از راه آکادمیک پیشتر اخی دانسته اند و گویا انتقال سینه به سینه مثل قرون وسطا بیشتر به مزاجشان خوش می آید)
یا شاید هم مدل ملا و طلبه ها!
ملا میره رو منبر و مریدانش میشینن پای منبر و از احادیث قدسی فیض میبرن :e402:

Theodor Herzl
11-03-2013, 07:15 AM
آفرین . و این تمام چیزیست که ما مدام میگوییم . کاپیتالیسم ایستا نیست بلکه پویاست و میشود اوضاعش را بهتر کرد . ولی کمونیسم ایستاست . از زمان مرحوم مارکس تا کنون تغییر خاصی در کمونیسم ایجاد نشده و حرفها و استدلالها همون حرفها و استدلالهای قدیمه . هنوز که هنوزه طرفداران کمونیسم به کتاب سرمایه و منیفست کمونیست استناد میکنند ! مارکس و انگلس حتا توانایی تصور دنیای امروزی را نداشتند .مارکس زمانی‌ کتابش رو نوشت که یک عده خون خوار با شرایط تقریباً نزدیک به برده داری از کارگر‌ها کار می‌کشیدند ، شرایط از میانه‌های سال‌های ۱۸۰۰ تغییر کرده است که البته این تغییر شرایط نیز به علّت مبارزات کارگری بوده است وگرنه کاپیتالیسم به همان شکل سابق باقی‌ می‌بود.




همچنین نباید از وضع مالیاتهای سنگین مانند نظامهای سوسیالیستی امروز خبری باشد . کوچکترین دلیلی وجود ندارد که ما سعی کنیم با وضع مالیاتهای اضافی و بیخودی جلوی ثروتمند شدن افراد را بگیریم .

من اصلا می‌خواهم مالیات نزدیک به صفر باشد و پول مستقیماً از فروش محصول به جیب کارگر برود و دولت به عنوان یک middle man بیرون بیاید ، در همین آلمان مردم آلمان کونشان پاره میشود اینهمه مالیات میدهند که زندگی‌ راحت داشته باشند آن وقت دولت پول آنها را به کشور‌های ورشکسته مثل یونان میدهد! وقتی‌ هم که کارگران اکثریت سود کارخانه را بگیرند دیگر نیازی به بیمه‌ دولتی و اینها نیست چون انقدر همه پول دارند که بروند بیمه‌ خصوصی بخرند ، ولی‌ در حال حاضر که شرایط اینها مهیا نیست سیستم خوب همان سوسیال دموکراسی است تا کم کم دولت دست خود را کوتاه کند!

kourosh_bikhoda
11-03-2013, 08:02 AM
مارکس زمانی‌ کتابش رو نوشت که یک عده خون خوار با شرایط تقریباً نزدیک به برده داری از کارگر‌ها کار می‌کشیدند
دقیقن همینطوره. من به برادرم میگفتم مطمئنم اگر مارکس الان زنده بود دیگه مارکسیسم بوجود نمیومد.


من اصلا می‌خواهم مالیات نزدیک به صفر باشد و پول مستقیماً از فروش محصول به جیب کارگر برود و دولت به عنوان یک middle man بیرون بیاید ، در همین آلمان مردم آلمان کونشان پاره میشود اینهمه مالیات میدهند که زندگی‌ راحت داشته باشند آن وقت دولت پول آنها را به کشور‌های ورشکسته مثل یونان میدهد! وقتی‌ هم که کارگران اکثریت سود کارخانه را بگیرند دیگر نیازی به بیمه‌ دولتی و اینها نیست چون انقدر همه پول دارند که بروند بیمه‌ خصوصی بخرند ، ولی‌ در حال حاضر که شرایط اینها مهیا نیست سیستم خوب همان سوسیال دموکراسی است تا کم کم دولت دست خود را کوتاه کند!
این میشه همین سوسیالیسمی که در موردش دعواست. مالیات نمیتونه صفر باشه. مالیت که فقط خرجِ گدا گشنه ها و کون گشادها نمیشه. باهاش کشور اداره میشه. اینکه کارگران خودشون مستقیم به پول دسترسی داشته باشند و انقدر پولدار بشند تا برن بیمه کنند همون سوسیالیسم هست ولی به بیان و الفاظ دیگه ای. چنین چیزی محاله. ثروت رو نمیشه از بالا بطور مساوی تقسیم کرد. ثروت خودش راه خودشو پیدا میکنه. وظیفه دولت فقط تهیه شرایط هست.

Theodor Herzl
11-03-2013, 10:58 AM
این میشه همین سوسیالیسمی که در موردش دعواست. مالیات نمیتونه صفر باشه. مالیت که فقط خرجِ گدا گشنه ها و کون گشادها نمیشه. باهاش کشور اداره میشه. اینکه کارگران خودشون مستقیم به پول دسترسی داشته باشند و انقدر پولدار بشند تا برن بیمه کنند همون سوسیالیسم هست ولی به بیان و الفاظ دیگه ای. چنین چیزی محاله. ثروت رو نمیشه از بالا بطور مساوی تقسیم کرد. ثروت خودش راه خودشو پیدا میکنه. وظیفه دولت فقط تهیه شرایط هست.مالیات بر درامد منظورم هست ، دولت میتونه از راه‌های دیگه درامد کسب کنه مثل مالیات بر صادرات و واردات یا VAT. الان هرکی‌ از حقوقش یک پولی‌ به دولت میده که من می‌خواهم این به پایین‌ترین اندازه ممکن برسه. من هم نگفتم ثروت به صورت مساوی تقسیم بشه ، من میگم کارگر‌ها ارزش کارشون رو بگیرند ، این ارزش اضافه که به جیب کارگر نمی‌ره دزدی از مال اونها هست.

Theodor Herzl
11-03-2013, 11:17 AM
اینکه کارگران خودشون مستقیم به پول دسترسی داشته باشند و انقدر پولدار بشند تا برن بیمه کنند همون سوسیالیسم هست ولی به بیان و الفاظ دیگه ای.دولتی که سوسیالیسم است ، خصوصی هم سوسیالیسم است ، پس یک دفعه کارگر‌ها بروند بمیرند که بشود کاپیتالیسم؟ در خود آمریکا هم مردم پول میدهند از شرکت‌های خصوصی بیمه‌ میخرند ، ولی‌ مشکل این هست که در آمریکا قوانین درست و حسابی‌ نیست کا این شرکت‌ها خیلی‌ راه‌ها دارند که مردم را screw over کنند.

مزدك بامداد
11-03-2013, 11:45 AM
ببینید سیستم کاپیتالیستی از نظر من یک سیستم دزدی است ، ولی‌ بدی آن به اندازه برده داری نیست و من مثل جناب مزدک فکر نمیکنم ، کاپیتالیسم را میشود انسانی‌ کرد.جامعه بی‌ طبقه یک چرت محض است و نمی‌شود همه انسان‌ها یک جور درامد داشته باشند
این گفته میرساند که نه سازوکار سرمایه داری را میشناسید و نه میدانید که رده (طبقه)
در جهان بینی مارکسیستی به چه میگویند. در مارکسیسم رده ها از روی تراز بهره کشی/بهره دهی
بخش بندی و رده بندی میشوند و این پیوندی یکراست با "درآمد" ندارد.در سرمایه داری, چون
درآمد و بهره کشی و سود با هم همراستا هستند، هامه گمان میکنند که درآمد بالاتر، نشانگر
وابستگی به رده ی بالاتر بهره کشی است. در کمونیسم، از آنجاییکه بهره کشی دیگر نخواهد بود،
رده ها از میان خواهند رفت و اینجاست که میگویند بی رده خواهیم شد. درآمد ها هم تهی از
بهره کشی و سود ناروای بدست آمده از آن خواهد بود و نه اینکه یکدست و یکسان باشد.
+++
سازوکار سرمایه را هم درنیافته اید و آن ستیز درونی را میتوان با یک شمارگری سرانگشتی
نشان داد و آن اینکه:
ارزش همه مزد هایی که همه سرمایه داران به همه ی دیگران
میپردازند، کمتر از ارزش همه ی کالای فراورده شده است،

چرا که سرمایه دار سود خودش را هم از آن کاسته است. ولی سرمایه دار یک چیز را
فراموش کرده و آنهم اینکه خریداران کالا ها، سرانجام کسانی جز همین کارگران و کشاورزان
و کاریاران و .. نیستند. چگونه پس اینها میتوانند با سراسر مزدهایی که گرفته اند،
سراسر کالاهارا بخرند؟ اینجاست که همواره بخشی از کالا ها به فروش نرفته و یکی
باید قربانی شود ( سیستم برد و باخت گرگی ) . گرچه سرمایه داران میکوشند
با ترفند های گوناگون، این فرجام را پیشگیری کنند، برای نمونه با وام گرفتن از "آینده"
( به خریدار وام میدهند که امروز بخرید و در سالهای دیگر پس بدهید)، یا با جابجایی
فراورش به کشور هایی که هنوز نیروی کار ارزان دارند ( که آنها هم هی دیرتر گران تر
میشوند) ولی به تنها هوده ای که میرسند این است که این بادکنک بزرگتر شده و سیج
آن برای آیندگان بزرگتر میشود، درست مانند کرم دندانی که بجای درمان ، هی بخواهیم
با داروی آرامبخش دردش را آرام کنیم که سرانجام آن دندان بدتر و ناجور تر خواهد شکست!
بر این پایه سرمایه داری هرگز نمیتواند "خوب" بشود و اگر هم با فشار کمونیست ها و سوسیالیست
ها، بخشی از سود را به گونه بیمه های همبودین و بیمه های بیکاری و بهداشت و ... ناچار ویژگی
داده اند، و یا پروانه ی داشتن سندیکا و اصناف و ... همچون یک شمشیر دولبه، گرچه تنش را کاهش
میدهد ولی خودشان را هم میبرّد ، چرا که کارگران دیگر کشور ها هم همین را میخواهند که در سوئد و ..
هست و این دستاورد ها نهادینه شده و نه تنها بازپس گیری شان سخت میشود بساکه با آگاهی بیشتر
کارگران که از این کاریاری های همبودین بدست میاید، درخواست و نبرد کارگران بازهم بالا تر میگرد.
برای انیکه این شمشیر دولبه را بهتر دریابید، نمونه جمهوری اسلامی و "دمکراسی" را نگاه کنید:
اگر جمهوری اسلامی دمکراسی و آزادایی های ندهد، چون سوپاپ بسته است، گرفتاری دارند و اگر
یک خورده دمکراسی بدهند، با آزادی سخن بیشتر، مردم بیشتری آگاه تر شده و ترس شان میریزد
و خواهان آزادی ها و بهره وری های هرچه بیشتر و نهادینه تر خواهند شد.
سرمایه داری هم همین است، اگر ندهد باید با ریسک واژگشت و کاربرد ناپالم رودررو شود و اگر
یک بند انگشت بدهد، تا آرنجش را هم خواهند خورد. پس هرکاری بکند، دیر یا زود ناچار از
شکست است، شکستی که انها ازآن بخوبی آگاهند و میکوشند با همه ی ابزار ها و ترفند ها
آنرا به دیر بیندازند ، ناآگاه از اینکه هر چه دیرتر بشود، ویرانگر تر خواهد بود!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 11:50 AM
در همین آلمان مردم آلمان کونشان پاره میشود اینهمه مالیات میدهند که زندگی‌ راحت داشته باشند آن وقت دولت پول آنها را به کشور‌های ورشکسته مثل یونان میدهد!
این نوشته هم باز نشان میدهد که شما از آگاه از ناچاری ای که در سامانه ی سرمایه داری نهفته است
نمی باشید ، یک بادکنک داریم که اگر پروانه دهیم که جایی اش سوراخ شود، همه ی باد بیرون میرود
و میترکد، پس باید با چسب و سریش ، این سوارخ را ایدون گرفت و زمان بدست آورد تا ترکیدن
بادکنک در باری دیگر یا زودتر ترکیدن بادکنک دیگران و آسوده شدن اینها برای یک زمان بیشتر.
این یک سامانه ی برد و باخت است و مرز یورو یکی از بازیکنان این قمار گرگان است و یونان
و ... هم جاهایی سست این بادکنک هستند که از سوی جاهای سفت تر پشتیبانی میشوند. به زبان
دیگر برای سرمایه داری مهند نیست که کون مردم آلمان پاره شده یا نه، برای انها پاره نشدن
کون خودشان مهند است!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 12:26 PM
مالیت که فقط خرجِ گدا گشنه ها و کون گشادها نمیشه
گدا گشنه ها را هم سامانه ی سرمایه داری پدید آورده است و گرنه آیا کسی دواخواهانه گدا گشنه میشود؟
کون گشاد ها هم همان سرمایه داران هستند و نه کارگران و کشاورزانی که سخت ترین کارهای همبود را
انجام میدهند که گروهی مفت خور ، لم داده و کونشان را گشاد بنمایند !

پارسیگر

Theodor Herzl
11-03-2013, 01:55 PM
این گفته میرساند که نه سازوکار[1] سرمایه داری را میشناسید و نه میدانید که رده[2] (طبقه)
در جهان بینی مارکسیستی به چه میگویند. در مارکسیسم رده ها از روی تراز[3] بهره کشی/بهره دهی
بخش بندی و رده بندی میشوند و این پیوندی یکراست[4] با "درآمد" ندارد.در سرمایه داری, چون
درآمد و بهره کشی و سود با هم همراستا[5] هستند، هامه[6] گمان میکنند که درآمد بالاتر، نشانگر
وابستگی به رده ی بالاتر بهره کشی است. در کمونیسم، از آنجاییکه بهره کشی دیگر نخواهد بود،
رده ها از میان خواهند رفت و اینجاست که میگویند بی رده خواهیم شد. درآمد ها هم تهی از
بهره کشی و سود ناروای بدست آمده از آن خواهد بود و نه اینکه یکدست و یکسان باشد.


در یک جامعه کمونیستی همه چیز دولتی شده است و دزدی پول کارگران از طریق دولت ادامه پیدا می‌کند! شما درامد همزمان ۲ کارگر مثلا صنعت نفت را همزمان در آمریکا و شوروی مقایسه بکنید ، کدام بیشتر درامد داشته؟ مشخصا کارگر آمریکایی ، حالا کی‌ بیشتر بهره کشی‌ می‌کرده؟ دولت شوروی! از بین بردن بهره کشی‌ تنها با فراهم کردن opportunity داشتن ابزار تولید برای کارگران امکان دارد ، یعنی‌ به کارگران یاد بدهیم که کارخانه‌های اشتراکی ایجاد بکنند ، حالا یکی‌ این وسط نمی‌خواهد به زور که نمی‌شود به او گفت چه کار کن میرود نیروی کار خود را می‌فروشد . مسلما سرمایه داری دولتی مثل شوروی ۱۰۰ برابر بهره کش تر از سرمایه داری خصوصی است! در همین شوروی یک چیزی بود به نام کار کمونیستی! یعنی‌ کارگر‌ها مجبور بودند یک روز مجانی‌ کار کنند ، خوب این اگر برده داری نیست پس چه هست؟

sonixax
11-03-2013, 02:06 PM
مارکس زمانی‌ کتابش رو نوشت که یک عده خون خوار با شرایط تقریباً نزدیک به برده داری از کارگر‌ها کار می‌کشیدند ، شرایط از میانه‌های سال‌های ۱۸۰۰ تغییر کرده است که البته این تغییر شرایط نیز به علّت مبارزات کارگری بوده است وگرنه کاپیتالیسم به همان شکل سابق باقی‌ می‌بود.

مبارزات کارگری به نظر من کوچکترین نقش رو داشته . مهم بوجود آمدن بازار آزاد و ظهور اقتصاد های نوظهور و ایجاد رقابت شدید بوده . طبیعتن کسی که میخواسته برنده باشه و محو نشه به کارگر حال میداده ، قیمتهاش رو پایین نگه میداشته و ...
هنوز هم شما توی بازار محصولات مطلقن انحصاری که رقابتی وجود نداره بی کیفیتی محصولات و ظلم به کارگر و ... رو میبینید ولی در دنیای محصولاتی که انحصاری نیستند از این خبرها نیست یا کمتر هست .



من اصلا می‌خواهم مالیات نزدیک به صفر باشد و پول مستقیماً از فروش محصول به جیب کارگر برود و دولت به عنوان یک middle man بیرون بیاید ، در همین آلمان مردم آلمان کونشان پاره میشود اینهمه مالیات میدهند که زندگی‌ راحت داشته باشند آن وقت دولت پول آنها را به کشور‌های ورشکسته مثل یونان میدهد! وقتی‌ هم که کارگران اکثریت سود کارخانه را بگیرند دیگر نیازی به بیمه‌ دولتی و اینها نیست چون انقدر همه پول دارند که بروند بیمه‌ خصوصی بخرند ، ولی‌ در حال حاضر که شرایط اینها مهیا نیست سیستم خوب همان سوسیال دموکراسی است تا کم کم دولت دست خود را کوتاه کند!

مالیات باید باشد ! حقوق کسانی که برای دولت کار میکنند یا خدمات شهری مانند ساخت ساز و آبادانی کشور و ... پس باید از کجا بیاید ؟
ولی مالیات سنگین و بیش از حد که هدفش همسطح نگه داشتن و جلوگیری از ثروتمند شدن افراد هستش نباید باشد . در آلمان نظام مالیاتی طوری تنظیم شده که جلوی ثروتمند شدن شما رو بگیره . برای همین وقتی بیشتر پول درمیارید تساعدی نرخ مالیاتتون هم بالا میره .

اگر شما کار کنید و مثلن 20% مالیات بر درآمد بدید وقتی که همسرتون هم مشغول به کار بشه دیگه نباید 20% مالیات بر درآمد بدید بلکه باید 40% بدید ! چرا ؟ چون یکی دیگه هم داره کار میکنه و منطق بر این اصله که دوتایی بیشتر پول در میارید . یعنی از کلاس C یهو میپرید روی کلاس D !

اگر مجرد باشید و کار کنید باز یک کلاس مالیاتی دیگه هست و بیشتر از یک فرد خانواده دار باید مالیات بدید ! چرا چون درسته که درآمدتون با اون شخص یکی هست ولی مخارجتون کمتره برای همین باید بیشتر مالیت بدید که پولدار نشید .

اسم این کار که در تمام نظامهای سوسیالی دیده میشود دزدی هستش و بهره کشی واقعی داره اینجا صورت میگیره نه در جایی که در قبال کاری مشخص مزدی عادلانه و مشخص داده میشه .

sonixax
11-03-2013, 02:11 PM
خوب این اگر برده داری نیست پس چه هست؟

فراموش نکنید که همین آلمان چون تنش به کمونیستها خورده بود آدم حسابی شده ولی اینجاها که کثافت کاری میشه یهو میشه کون سرمایه دار و ...
جناب مزدک یک وقتهایی خودشون یادشون میره قبلن چی گفتند :))

Theodor Herzl
11-03-2013, 02:25 PM
منظور من مالیات بر درامد هست ، من نمی‌خواهم پولی‌ که برای آن کار کردم را به دولت بدهم! حالا صفر یک کمی‌ غیر واقعی‌ هست ولی‌ مالیات بر درامد باید تا بیشترین اندازه ممکن پایین بیاید!

مزدك بامداد
11-03-2013, 05:46 PM
در یک جامعه کمونیستی همه چیز دولتی شده است و دزدی پول کارگران از طریق دولت ادامه پیدا می‌کند! شما درامد همزمان ۲ کارگر مثلا صنعت نفت را همزمان در آمریکا و شوروی مقایسه بکنید
اینهم سخن بیجاست، چرا که زمانی که دولت، نماینده انجمن های رایزنی کارگران و نماینده ی مردم رنجبر باشد،
این یک دزدی به شما نمیرود، بساکه این پولهای بدست آمده در راه ریشه کن کردن بیسوادی، دانشگاه ها،
بیمارستان ها و راه ها و ساختن کارخانه های نوین و ... بکار میرود و نه برای ساختن رولزرویس تلایی
برای بهمان مفت خور و ... اینکه میگویید درآمد کارگر در کفدام کشور ها بیشتر است، بسته به این است
که آبنرا با کدام کشور سرمایه داری بسنجیم؟ اگر با مصر و بویلیوی و ... بسنجیم ، که درآمد کارگر در شوروی
بسیار بیشتر و بالاتر بود ولی گویا برای شما " کشور سرمایه داری" همان آمریکاست که متروپول سرمایه
است و پولها از سراسر جهان به آن از راه روش های امپریالیستی سرازیر میشوند که روشن است که
در اینجا شاید درآمد گروهی از کارگران در آمیرکا بیشتر باشد که از چاپیدن سرزمین های دیگر بدست آمده.
پس اگر از درآمد کارگران در کشور های سرمایه داری میانگین بگیریم و مزد کارگران هندوستان را هم به شمار
بیاوریم، جهان سرمایه داری بیلان خوبی نخواهد داشت! پس ترفند هوادار سرمایه داری این است که از جهان
سرمایه داری، تنها متروپول آنرا که آمریکا و المان و .. هستند به میان میاورند و فراموش میکنند که بورکینافاسو
و هند و پاکستان ! هم سامانه سرمایه داری دارند!


پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 05:49 PM
فراموش نکنید که همین آلمان چون تنش به کمونیستها خورده بود آدم حسابی شده ولی اینجاها که کثافت کاری میشه یهو میشه کون سرمایه دار و ...
جناب مزدک یک وقتهایی خودشون یادشون میره قبلن چی گفتند :))
این روشن است، نمیدانم چرا هوش نمیکنید؟!
چیزهایی مانند بیمه ی بیکاری و بازنشتگی و ساعت کار و .. از نبرد های کارگری و
از خوردن تن اینها به تن کمونیست هاست و چیزهایی مانند راه انداختن zeitarbeit
و کوشش در کاستن کاریاری درمانی و دندان پزشک و ... از کارهای سرمایه داران پلید!

پارسیگر

kourosh_bikhoda
11-03-2013, 08:31 PM
دولتی که سوسیالیسم است ، خصوصی هم سوسیالیسم است ، پس یک دفعه کارگر‌ها بروند بمیرند که بشود کاپیتالیسم؟
نه منظور من اون سخنتون بود که گفتید سود مستقیم از فروش به جیب کارگر بره.

kourosh_bikhoda
11-03-2013, 08:33 PM
از بین بردن بهره کشی‌ تنها با فراهم کردن opportunity داشتن ابزار تولید برای کارگران امکان دارد ، یعنی‌ به کارگران یاد بدهیم که کارخانه‌های اشتراکی ایجاد بکنند
اون بخش بولد شدش رو میفهمم و همین الان در کاپیتالیسم هزاران مثال ازش وجود داره. ولی ربطش به بخش دوم رو نمیفهمم. یعنی دقیقن چه برنامه ای دارید؟ کارخانه های اشتراکی چی هستند؟ روش ایجادشون چیه؟

sonixax
11-03-2013, 10:41 PM
این روشن است، نمیدانم چرا هوش نمیکنید؟!
چیزهایی مانند بیمه ی بیکاری و بازنشتگی و ساعت کار و .. از نبرد های کارگری و
از خوردن تن اینها به تن کمونیست هاست و چیزهایی مانند راه انداختن zeitarbeit
و کوشش در کاستن کاریاری[1] درمانی و دندان پزشک و ... از کارهای سرمایه داران پلید!

من هم نمیدانم چرا هوش نمیکنید که مالیات سنگین که پیشتر بهش نالیده بودید و البته غیر انسانی هم هست از خوردن تن کمونیستها به اینها بوجود آمده !!!
دست کم صادق باشید جانم .

sonixax
11-03-2013, 10:42 PM
کارخانه های اشتراکی چی هستند؟ روش ایجادشون چیه؟

پیشتر در این باره کسرا یک پستی گذاشته !
یعنی کارگران نه تنها کارگر کارخانه هستند بلکه مالک و سهام دارش هم هستند . و هر کسی به میزان سهامش از سود و میزان کارش مزد دریافت میکنه .

مزدك بامداد
11-03-2013, 11:03 PM
من هم نمیدانم چرا هوش نمیکنید که مالیات سنگین که پیشتر بهش نالیده بودید و البته غیر انسانی هم هست از خوردن تن کمونیستها به اینها بوجود آمده !!!
دست کم صادق باشید جانم .
??
:e105:

مالیات سنگین را در آلمان از سرمایه داران و کسانی که درآمد بالایی دارند تا نزدیک 40% میگیرند و
از کسانی که درآمد کم دارند، مالیات بسیار اندک تری گرفته میشود. من اینجا نمیدانم در باره ی چی دارید
سخن میگویید و من کجا از مالیات سنگین ( مالیات از چه کسی!) نالیده بودم؟ گمان میکنم هوشتان سرجایش نباشد!

2857
پارسیگر

Theodor Herzl
11-03-2013, 11:28 PM
کارخانه های اشتراکی چی هستند؟ روش ایجادشون چیه؟

به طور ساده همینی که میلاد گفت ، اگر علاقه داشتید با جزییات می‌گویم که طرح این روش کارخانه‌ها چیست ، به آنها co-operative می‌گویند ، برای این کار یک جامعه آزاد و دموکراتیک فقط لازم است حالا می‌خواهد سوسیال دمکرات باشد مثل اروپا یا لیبرال دمکرات مثل آمریکا. در خود آمریکا هم بسیاری از این نوع کارخانه‌ها هست.


مثلا در این کارخانه تولید نان هر کارگر در سال تقریبا بین ۶۰ تا ۷۰ هزار دلار درامد دارد ، در یک کارخانه مشابه که به روش سنتی‌ کاپیتالیستی اداره میشود ، کارگر برای کار مشابه ۲۰ تا ۲۵ هزار دلار دریافت می‌کند.

Alvarado Street Bakery - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Alvarado_Street_Bakery)

در مورد روش co-operative‌ها هم اینجا میتوانید بیشتر بخوانید

Cooperative - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Cooperative)

اگر این کارخانه‌ها زیاد بشوند ، کارخانه‌های معمولی‌ نیز مجبور میشوند بیشتر حقوق بدهند وگرنه تمامی‌ نیروی کار خود را از دست میدهند

sonixax
11-04-2013, 01:52 AM
مالیات سنگین را در آلمان از سرمایه داران و کسانی که درآمد بالایی دارند تا نزدیک 40% میگیرند و
از کسانی که درآمد کم دارند، مالیات بسیار اندک تری گرفته میشود. من اینجا نمیدانم در باره ی چی دارید
سخن میگویید و من کجا از مالیات سنگین ( مالیات از چه کسی!) نالیده بودم؟ گمان میکنم هوشتان سرجایش نباشد!

در آلمان شما باید 19% مالیات در هنگام خرید پرداخت کنید ! سوای آن بسته به نوع وضعیت زندگی باید یکی از کلاسهای مالیاتی را بپردازید که این میزان میتواند حداکثر تا 45% باشد (تا کنون کسی این مقدار مالیات بر درآمد نداده یا دست کم من نشنیده ام که داده باشد) .

اطلاعات بیشت : Steuerklassen.com - Hintergründe, Ratgeber und Aktuelles (http://www.steuerklassen.com/)

اگر شما متاهل باشید پس احتمالن میروید در کلاس مالیاتی 3 پس باید در صورتی که کمتر و مساوی از 1500 یورو درآمد دارید 20% و در صورتی که بیشتر درآمد دارید تا 25% مالیات بر درآمد پرداخت کنید .
ما فرض را میگیریم بر کمتر از 1500 یورو ! خوب از میزان پول نتویی که برای شما باقی میماند که رویش 20% هم مالیات داده اید میروید برای خود خرید میکنید و آن 19% مالیات بالا را هم اضافه بفرمایید ! تا اینجا شد 39% .

مجردها باید بیشتر مالیات بدهند چون استدلال بر این است که کمتر خرج میکنند !!!! (یعنی دزدی به این تابلویی نوبره)

یک کوفت دیگه ای هم هست اینجا به اسم مالیات رسانه . یعنی اگر شما در خانه تلویزیون ، رادیو ، گوشی موبایل ، کامپیوتر داشته باشید باید برای آنها هم مالیان بپردازید . از آنجایی که مقدارش فقط 17 یورو در ماه است پس میشود حدود 1% . پس تیا اینجا شد 40% درآمد .

سوای اینها شما باید برای Sozialabgabe هم یک درصدی پرداخت کنید . که از 7.5% دارد تا 15% . به طور متوسط باید 10% هم برای آن پرداخت کنید .

پس تا اینجا شما 50% درآمدتان را مفت مفت و بیخود و بیجهت داده اید به دولت تحت مالیات و زوتسیال آبگابه که خودش یک نوع مالیاته .

9.45% هم باید برای Renteversicherung بدهید که حالا میگیم بعدن بر میگرده ! ولی طبق قانون جدید همین هم احتمالن در آینده به کسانی که امروز کار میکنند تعلق نمیگیره و باید برای خودشون یک جای دیگه پس انداز کنند . من این رو محاسبه نمیکنم .

همون 50% ای که برای مالیات و زوتسیال ابگابه کم میشه رو حساب کنید میبینید که نصف درآمدتون رو دارید بیخود و بیجهت به حکومت تحویل میدید ! بر خلاف گفته های شما و ادعاهای بی پایه و برپایه مدل 200 سال پیش آقا شیره این بهره کشی واقعی هستش که شخصی بیاد و 50% درآمدش رو بده به دولت !!!! نه اینکه در قبال کار مزد عادلانه دریافت کنه .

نموداری هم که گذاشتید درست نیست و این نشون میده که دانش شما در این باره از اندک هم اندک تره چون در آلمان 6 کلاس مالیاتی مختلف وجود داره و تعرفه مالیاتی برای هر کسی با وضعیت های شغلی یا خانوادگی مختلف فرق میکنه و همون کلاسها بعدش تازه به میزان درآمد شخص درصد کم میکنند که میتونید در لینکی که دادم ببینید .

امیدوارم الان فهمیده باشید که من از چی سخن میگم !
در سیستمهای سوسیالی اگر فرد مثل خَر هم کار کند نمیتواند پس انداز کند و پول جمع کند و ثروتمند شود ! در آلمان آنهایی که ثروتمند هستند صدقه سری کاپیتالیستها و صادراته که درآمدشون خیلی خیلی خیلی بالاست و یا براشون به خاطر صادرات کالا و وارد کردن ارز مالیات زیادی در نظر نمیگیرند یا میزان پولی که به دست میارند به قدری زیاده که حتا اگر 70% اش رو هم مالیات بدهند باز هم اون 30% نتوی باقی مونده به قدری هست برند فراری و لامبورگینی باهاش سوار بشند .


من کجا از مالیات سنگین ( مالیات از چه کسی!) نالیده بودم؟ گمان میکنم هوشتان سرجایش نباشد!


در همین آلمان مردم آلمان کونشان پاره میشود اینهمه مالیات میدهند که زندگی‌ راحت داشته باشند آن وقت دولت پول آنها را به کشور‌های ورشکسته مثل یونان میدهد!


این نوشته هم باز نشان میدهد که شما از آگاه از ناچاری ای که در سامانه[1] ی سرمایه داری نهفته[2] است
نمی باشید ، یک بادکنک داریم که اگر پروانه[3] دهیم که جایی اش سوراخ شود، همه ی باد بیرون میرود
و میترکد، پس باید با چسب و سریش ، این سوارخ را ایدون[4] گرفت و زمان بدست آورد تا ترکیدن
بادکنک در باری دیگر یا زودتر ترکیدن بادکنک دیگران و آسوده شدن اینها برای یک زمان بیشتر.
این یک سامانه ی برد و باخت است و مرز یورو یکی از بازیکنان این قمار گرگان است و یونان
و ... هم جاهایی سست این بادکنک هستند که از سوی جاهای سفت تر پشتیبانی میشوند. به زبان
دیگر برای سرمایه داری مهند[5] نیست که کون مردم آلمان پاره شده یا نه، برای انها پاره نشدن
کون خودشان مهند است!

این را عمه من به کسرا پاسخ نداده !! مالیات سنگین رو سیستم کمونیستی و سوسیالیستی مطلوب شما از مردم میگیرد (بهره کشی راستین و صد البته دزدی ی تابلو) و انقدر زیاد میگیرد که از آن و مازادش را میبخشد به یونانی ها ! نه شرکت سهامی بیلی و دوستان .

sonixax
11-04-2013, 01:57 AM
در راستای پست بالا !

دلیل اصلی اینکه اکثریت مطلق مردم در آلمان سیاه-سفید کار میکنند همان وضع مالیتهای سنگین و الکیست .
یعنی شخص خودش رو به صورت Aushilfe یا Teilzeit ملد میکنه و بعدش تا سقف 450 یورو (که اگر Aushilfe باشه بهش مالیات و کوفت و درد و زهر مار نمیخوره) رو به شکل قانونی و سفید رد میکنه و بقیه رو به شکل سیاه اضافه وای میسه . این طوری هم کارفرما و هم کارگر نه مالیات اضافی میدند و نه بیمه اضافی و ...
شاید فقط اونهایی که در سیستمهای زنجیره ای کار میکنند یا Beamter هستند اینطوری زیر آبی نمیرند که البته همونها هم احتمالن در کنار کار اصلی یک nebenjob سیاه دارند .

kourosh_bikhoda
11-04-2013, 07:45 AM
در مورد روش co-operative‌ها هم اینجا میتوانید بیشتر بخوانید
متوجه شدم الان چیو میگید. فکر نمیکنم این قضیه زیاد ارتباطی به بحث سوسیالیسم و کاپیتالیسم داشته باشه. این یه تصمیم شخصی هست نه حکومتی. فقط کافیه در زیرساخت اقتصاد شرایطش مهیا باشه.

در مورد مالیات در اسرائیل میتونید یه مقدار توضیح بدید؟

مزدك بامداد
11-04-2013, 09:42 AM
در آلمان شما باید 19% مالیات در هنگام خرید پرداخت کنید ! سوای آن بسته به نوع وضعیت زندگی باید یکی از کلاسهای مالیاتی را بپردازید که این میزان میتواند حداکثر تا 45% باشد (تا کنون کسی این مقدار مالیات بر درآمد نداده یا دست کم من نشنیده ام که داده باشد) .

اطلاعات بیشت : Steuerklassen.com - Hintergründe, Ratgeber und Aktuelles (http://www.steuerklassen.com/)

اگر شما متاهل باشید پس احتمالن میروید در کلاس مالیاتی 3 پس باید در صورتی که کمتر و مساوی از 1500 یورو درآمد دارید 20% و در صورتی که بیشتر درآمد دارید تا 25% مالیات بر درآمد پرداخت کنید .
ما فرض را میگیریم بر کمتر از 1500 یورو ! خوب از میزان پول نتویی که برای شما باقی میماند که رویش 20% هم مالیات داده اید میروید برای خود خرید میکنید و آن 19% مالیات بالا را هم اضافه بفرمایید ! تا اینجا شد 39% .

مجردها باید بیشتر مالیات بدهند چون استدلال بر این است که کمتر خرج میکنند !!!! (یعنی دزدی به این تابلویی نوبره)

یک کوفت دیگه ای هم هست اینجا به اسم مالیات رسانه . یعنی اگر شما در خانه تلویزیون ، رادیو ، گوشی موبایل ، کامپیوتر داشته باشید باید برای آنها هم مالیان بپردازید . از آنجایی که مقدارش فقط 17 یورو در ماه است پس میشود حدود 1% . پس تیا اینجا شد 40% درآمد .

سوای اینها شما باید برای Sozialabgabe هم یک درصدی پرداخت کنید . که از 7.5% دارد تا 15% . به طور متوسط باید 10% هم برای آن پرداخت کنید .

پس تا اینجا شما 50% درآمدتان را مفت مفت و بیخود و بیجهت داده اید به دولت تحت مالیات و زوتسیال آبگابه که خودش یک نوع مالیاته .

9.45% هم باید برای Renteversicherung بدهید که حالا میگیم بعدن بر میگرده ! ولی طبق قانون جدید همین هم احتمالن در آینده به کسانی که امروز کار میکنند تعلق نمیگیره و باید برای خودشون یک جای دیگه پس انداز کنند . من این رو محاسبه نمیکنم .

همون 50% ای که برای مالیات و زوتسیال ابگابه کم میشه رو حساب کنید میبینید که نصف درآمدتون رو دارید بیخود و بیجهت به حکومت تحویل میدید ! بر خلاف گفته های شما و ادعاهای بی پایه و برپایه مدل 200 سال پیش آقا شیره این بهره کشی واقعی هستش که شخصی بیاد و 50% درآمدش رو بده به دولت !!!! نه اینکه در قبال کار مزد عادلانه دریافت کنه .

نموداری هم که گذاشتید درست نیست و این نشون میده که دانش شما در این باره از اندک هم اندک تره چون در آلمان 6 کلاس مالیاتی مختلف وجود داره و تعرفه مالیاتی برای هر کسی با وضعیت های شغلی یا خانوادگی مختلف فرق میکنه و همون کلاسها بعدش تازه به میزان درآمد شخص درصد کم میکنند که میتونید در لینکی که دادم ببینید .

امیدوارم الان فهمیده باشید که من از چی سخن میگم !
در سیستمهای سوسیالی اگر فرد مثل خَر هم کار کند نمیتواند پس انداز کند و پول جمع کند و ثروتمند شود ! در آلمان آنهایی که ثروتمند هستند صدقه سری کاپیتالیستها و صادراته که درآمدشون خیلی خیلی خیلی بالاست و یا براشون به خاطر صادرات کالا و وارد کردن ارز مالیات زیادی در نظر نمیگیرند یا میزان پولی که به دست میارند به قدری زیاده که حتا اگر 70% اش رو هم مالیات بدهند باز هم اون 30% نتوی باقی مونده به قدری هست برند فراری و لامبورگینی باهاش سوار بشند .







این را عمه من به کسرا پاسخ نداده !! مالیات سنگین رو سیستم کمونیستی و سوسیالیستی مطلوب شما از مردم میگیرد (بهره کشی راستین و صد البته دزدی ی تابلو) و انقدر زیاد میگیرد که از آن و مازادش را میبخشد به یونانی ها ! نه شرکت سهامی بیلی و دوستان .
اینهم بیجاست، این سرکار تئودور بود که میگفت مردم آلمان از باژ دادن جر میخورند (و سپس به یونان میدهند) که
من هم درباره ی انیکه چرا به یونان میدهند پاسخ گفتم و نگفتم که باژ گرفتن از "مردم" آلمان کار بد یا خوبی است و
همچنان که نشان دادیم، از کسانی که درآمد بالایی دارند، باج سنگین تری میگیرند که کار خوبی است.
آن کلاسهای باژی که گفتید، ( همسردار و بی همسر و ..) ، تنها اندک دگرگونی در هر رده ی مالیاتی میدهد و برای این
است که آلمانی ها را به همسرگزینی و زناشویی بکشاند، که اینهم کار خوبی است. باژ دیگر که باژ نایکراست است،
همان باژ ارزش بیشین ( Mehrwertsteuer) است(7% - 19%, .. ) که پیوندی به نوشته ما که باره ی باژ یکراست بود،
ندارد. در این جا هر چه بیشتر کالا بخرید و هر چه کالایتان لوکس تر باشد، پاژ بیشتری میدهید و هاین مان باژ بردرآمد
که داشتیم درآن باره سخن میگفتیم نیست. از این گذشته بارها هم گفتیم که اگر این باژ برای بهزیستی بیشتر مردم،
کاهش بیکاری یا دادن پول بیکاری و بیماری و آموزش و پرورش باشد ( در آلمان آموزش و پرورش و دانشگاه
رایگان است که اینرا از آلمان خاوری و از کمونیست ها یاد گرفتند و سرمایه داران هی میخواستند و میخواهند
که اینها بویژه دانشگاه هم پولی بشود ، ولی در آمریکا میبینیم که بچه پولدار ها میتوانند تنها به دانشگاه های
خوب بروند، در جاییکه در آلمان، هرکس که هوش داشته باشد و رده بالا در دیپلم داشته باشد میتواند در بهترین
دانشگاه به رایگان ، ب.ن. پزشکی بخواند و اگر همواره هم نمره ی بالا بگیرد هم هتّا هزینه ی خورد و خوراک و
جا و خانه اش را هم میدهند که نامش Stipendium است.) پس میبینید که سیب را با گلابی به هم آمیخته اید !
یادتان باشد که این دولت و این مردم هستند که به شما این دستیافت را میدهند که چنان درآمدی داشته باشید،
که با ۵۰% اش هم بخوبی زندگی کنید ( اگر ۵۰% مالیات و بیمه و .. میدهید باید درآمد بسیار خوبی از بر سامانه ی
آلمان داشته باشید!) از زینهار و شاهراه و بزرگراه و دیگر کاریاری های رایگان و یا ارزان، مانند درمان و دکتر و .. برخوردار بشوید و ...


پارسیگر

مزدك بامداد
11-04-2013, 09:55 AM
در راستای پست بالا !

دلیل اصلی اینکه اکثریت مطلق مردم در آلمان سیاه-سفید کار میکنند همان وضع مالیتهای سنگین و الکیست .
یعنی شخص خودش رو به صورت Aushilfe یا Teilzeit ملد میکنه و بعدش تا سقف 450 یورو (که اگر Aushilfe باشه بهش مالیات و کوفت و درد و زهر مار نمیخوره) رو به شکل قانونی و سفید رد میکنه و بقیه رو به شکل سیاه اضافه وای میسه . این طوری هم کارفرما و هم کارگر نه مالیات اضافی میدند و نه بیمه اضافی و ...
شاید فقط اونهایی که در سیستمهای زنجیره ای کار میکنند یا Beamter هستند اینطوری زیر آبی نمیرند که البته همونها هم احتمالن در کنار کار اصلی یک nebenjob سیاه دارند .
زمای که گروهی انیجوری بگونه ناقانونی کار "دزدی" کنند و از روی آزمندی و فزون خواهی
بخواهند از جیب مردم دیگر که کار قانونی و شرافتمندانه مییکنند، بدزدند، بیم ان میرود
که این سامانه ی نازک به هم خورده و آلمان بار دیگر، یک سرمایه دارای ددمنش به مـُـدل
آمریکا بشود و شما آنگاه دیگر شب ها در خیابان نمیتوانید راه بروید. این دزدان، در فربود
به همه مردم ستم و ناسزا روا میدارند و برای همین هم قانون باید با اینگونه دزدان سرایداشتی
با سخت ترین روی، برخورد نماید. گمان هم میکنم که بیشتر این دزدان، کسانی باشند که از
کشور هایی کوچ کرده اند که درآنها، دزدی و کلک ، روش بهنجار همگانی است، مانند جمهوری
اسلامی و ترکیه و ...
بزرگترین دشمن سوسیالیسم همین زاب های فرومنشانه ی هومن، مانند آز و فزاده خواهی و کلک
زدن است، درست مانند اینکه در یک خانه ای همباز باشید و شما در نوبت خودتان خانه را جارو
نکنید و کم کم دیگران هم میگویند ما چرا جارو کنیم و در پایان آن خانه را گند میگیرد. پس باید
آن ادم گندیده و ناپاسخگو و خویشکاری‌نشناس را زیر پیگرد برده و به سختی گوشمالی داد.

پارسیگر

sonixax
11-04-2013, 06:32 PM
همچنان که نشان دادیم، از کسانی که درآمد بالایی دارند، باج[2] سنگین تری میگیرند که کار خوبی است.

شما چیزی را نشان ندادید ! به عکس این ما بودیم که نشان دادیم که بسته به موقعیت زندگی شخص ازش مالیات میگیرند ! یعنی از فرد مجرد بیشتر مالیات میگیرند و درآمد زیاد تنها فاکتور نیست .
در عین حال شما که به دزدی علنی میگویید کار اصلن حق ندارید به نظام سرمایه داری خُرده بگیرید ! مگر اینکه خودتان هم بخواهید جزو دار و دسته دزدها باشید که در آن صورت سرمایه داران عزیز جلویتان را همان طور که همواره در تاریخ گرفته اند میگیرند .



آن کلاسهای باژی[1] که گفتید، ( همسردار و بی همسر و ..) ، تنها اندک دگرگونی در هر رده[3] ی مالیاتی میدهد و برای این
است که آلمانی ها را به همسرگزینی و زناشویی بکشاند، که اینهم کار خوبی است. باژ دیگر که باژ نایکراست[4] است،

باز هم سخن گفن از روی نادانی و بی اطلاعای ! معلوم است مزدک چندان هم باسواد نیست!
تنهای کلاس مالیاتی 1 برای افراد مجرد است ! مابقی همه برای افراد خانواده دار است و اگر در یک خانه هم مرد و هم زن کار کند نرخ مالیاتشان بالا میرود . اگر Nebenjob داشته باشند بالاتر هم میرود .
ما اسم این را میگذاریم دزدی ! بقیه مردمان آزاده دنیا هم همین اسم را برایش میگذارند ! تنها مشتی دزدِ کمونیست ازش تعریف و تمجید میکنند .



در این جا هر چه بیشتر کالا بخرید و هر چه کالایتان لوکس تر باشد، پاژ[7] بیشتری میدهید و هاین[8] مان باژ بردرآمد
که داشتیم درآن باره سخن میگفتیم نیست.

باز هم سخن گفتن از سر نادانی ! در اینجا شما هر چه بخرید باید 19% مالیات بدهید !!!! تنها چیزی که یک زمانی مالیاتش کمتر بود خوراک بود که آن را هم کرده اند 19% .



از این گذشته بارها هم گفتیم که اگر این باژ برای بهزیستی[9] بیشتر مردم،
کاهش بیکاری یا دادن پول بیکاری و بیماری و آموزش و پرورش باشد

پول بیکاری همان نظام مفت خوریست که پیشتر هم در باره اش گفته ایم و فقط کونِ گشاد تحویل جامعه میدهد .



در آلمان آموزش و پرورش و دانشگاه
رایگان است که اینرا از آلمان خاوری و از کمونیست ها یاد گرفتند و سرمایه داران هی میخواستند و میخواهند
که اینها بویژه دانشگاه هم پولی بشود ، ولی در آمریکا میبینیم که بچه پولدار ها میتوانند تنها به دانشگاه های
خوب بروند، در جاییکه در آلمان، هرکس که هوش داشته باشد و رده بالا در دیپلم داشته باشد میتواند در بهترین
دانشگاه به رایگان ، ب.ن.[10] پزشکی بخواند و اگر همواره هم نمره ی بالا بگیرد هم هتّا هزینه ی خورد و خوراک و
جا و خانه اش را هم میدهند که نامش Stipendium است.

جناب مزدک چیزی را نمیدانید مجبور نیستید در باره اش جار بزنید !
در آلمان دانشگاه مجانی نیست . ترمی 300 یورو شهریه دریافت میشود و اگر دانشجو زیر 30 سال سن داشته باشد کمکهای Bafög دریافت میکند که پس از پایان تحصیلاتش باید آن را پس بدهد . دانشگاه های خوب هم در آلمان با بهترین نمره آبیتور هم به راحتی راهتان نمیدهند و کلی نُنُر بازی و فیلم و سریال سرتان پیاده میکنند و این در صورتیست که رنکینگ دانشگاه های آلمان (به جز دانشگاه مونیخ) اغلب دور و بر 500 میچرخد . باز فرانسه را میگفتید یک چیزی !!!
اگر فرد 30 سال بیشتر داشته باشد نه تنها کمکهای نهادهایی نظیر Bafög یا Otto Bnecke Stiftung شاملش نمیشود ! بلکه کمک دولتی هم از AG نمیگیرد ! چرا که به قول اینها مردم آلمان وظیفه ندارند که مالیات بدهند که تو بروی درس بخوانی . البته گویا وظیفه دارند مالیات بدهند که ریخته شود در خیک یک مشت تن پرور و پنر و کشورهای همسایه !!! ولی شامل حال خودشان نمیشود .



پس میبینید که سیب را با گلابی به هم آمیخته[11] اید !

نه خیر این شمایید که سوراخ دعا را گم کرده اید جانم .


یادتان باشد که این دولت و این مردم هستند که به شما این دستیافت[12] را میدهند که چنان درآمدی داشته باشید،
که با ۵۰% اش هم بخوبی زندگی کنید ( اگر ۵۰% مالیات و بیمه و .. میدهید باید درآمد بسیار خوبی از بر سامانه[13] ی
آلمان داشته باشید!) از زینهار[14] و شاهراه و بزرگراه و دیگر کاریاری[15] های رایگان و یا ارزان، مانند درمان و دکتر و .. برخوردار بشوید و ...

اینطور که من متوجه شدم اگر شما در آلمان زندگی میکنید :

1 - از این سوسیال بگیرهایی هستید که به کل از نظام اقتصادی اینجا بیخبر است چون باهاش سر و کار نداره .
2 - یا دست به تقیه اسلامی - کمونیستی میزنید و هر چه میتوانید میگویید که از چندشی به نام کمونیسم دفاع کرده باشید .

و اگر در آلمان زندگی نمیکنید که معلوم است چرا اطلاعاتتان در این باره اندک است و بهتر است بروید اندکی مطالعه کنید .
درمان رایگان در آلمان وجود ندارد ! اگر شما کار بکنید که خودتان باید پول بیمه خودتان را بدهید . اگر کار نکنید پول بیمه را AG میدهد که بعدن وقتی شما را فرستاد سر کار انقدر ازتون مالیات Sozialabgabe میگیره که ده برابر هزینه هایی که براتون پرداخت کرده رو پس میگیره . تا همین پارسال هم سوای هزینه ماهیانه بیمه در هر بار رجوع به پزشک جدید میبایستی 10 یورو پول پرداخت میکردید که این میزان اندازه سه ماه اعتبار داشت ! ولی نه به این صورت که از زمان پرداخت شما سه ماه محاسبه شود بلکه به صورت فصلی بود که اگر شما به طور مثال 5 روز مانده بود به آخر دوره 10 یورو را میدادید روز 6 ام اگر میرفتید دکتر باید باز 10 یورو میدادید . همچنین بسیاری از داروها در فهرست داروهایی که بیمه هزینه شان را میدهد قرار ندارند مانند انواع به خصوصی از داروی اعصاب (که مادر من هم مصرف میکنه و در صورت عدم مصرفشون تشنج میکنه) و قیمت هر بسته وحشتناک است ! رقمهایی مانند 250 یورو در قبال یک بسته 30 تایی .

بزرگراه و شاهراه رایگان :)))))) شما گویا نمیدانید مالیاتی که برای خودرو و استفاده از خیابانها اینجا میگیرند چه قدر است ؟ وسایل حمل و نقل عمومی هم که هزینه اش سرسام آور است! تازه مالیت محیط زیست هم داریم ولی نمیدانم چرا وقتی بحثِ حفاظت راستین از محیط زیست میشود مانند برچیدن نیروگاه های هسته ای دولت با آن مخالفت میکند !!!! ما هم که به کل نفهمیدیم آن مالیاتی که بابت محیط زیست میگیرند خرج چه میشود !!!! چون عملن هیچ غلطی نمیکنند .
سایر موارد مثل آب و فاضلاب و برق که دیگر نوبر است ! هم مالیاتش را میگرند هم پولش را آن هم به قیمتهای فضایی !!! جالبه که فاضلاب از خود آب گرون تره :)))


زمای که گروهی انیجوری بگونه ناقانونی کار "دزدی" کنند و از روی آزمندی[1] و فزون خواهی
بخواهند از جیب مردم دیگر که کار قانونی و شرافتمندانه مییکنند[2]، بدزدند، بیم ان میرود
که این سامانه[3] ی نازک به هم خورده و آلمان بار دیگر، یک سرمایه دارای ددمنش به مـُـدل
آمریکا بشود و شما آنگاه دیگر شب ها در خیابان نمیتوانید راه بروید. این دزدان، در فربود[4]
به همه مردم ستم و ناسزا روا میدارند و برای همین هم قانون باید با اینگونه دزدان سرایداشتی[5]
با سخت ترین روی، برخورد نماید. گمان هم میکنم که بیشتر این دزدان، کسانی باشند که از
کشور هایی کوچ[6] کرده اند که درآنها، دزدی و کلک ، روش بهنجار[7] همگانی است، مانند جمهوری
اسلامی و ترکیه و ...

زمانی که دزدهای گنده تر که همانا کمونیستها و سوسیالیستها باشند اینچنین ماحصل دسترنج افراد را به نام مالیات و وظیفه اجتماعی و باج و ... میگریند و میبخشند به یک مشت تن پرور همان بهتر که همین کارها هم صورت بگیرد .
ما ترجیح میدهیم نتوانیم شبها در خیابان راه برویم تا اینکه بیش از نیمی از درآمدمان را دو دستی تقدیم سیستمی بکنیم که در قبالش سرویس خاصی هم ارایه نمیدهد و آنهایی که میدهد را در صورت نیاز میشود با هزینه های کمتر خریداری کرد ! نه 50% درآمد آن هم به شکل ماهیانه و همیشگی .



بزرگترین دشمن سوسیالیسم همین زاب[8] های فرومنشانه[9] ی هومن[10]، مانند آز[11] و فزاده[12] خواهی و کلک
زدن است، درست مانند اینکه در یک خانه ای همباز[13] باشید و شما در نوبت خودتان خانه را جارو
نکنید و کم کم دیگران هم میگویند ما چرا جارو کنیم و در پایان آن خانه را گند میگیرد. پس باید
آن ادم گندیده و ناپاسخگو و خویشکاری‌نشناس را زیر پیگرد برده و به سختی گوشمالی داد.

بزرگترین دشمن سوسیالیسم همانا ناسازگاریش با جوامع بشری و ذات انسان برای پیشرفت و مالکیت خصوصی و ... است و برای همین است که همواره عقب مانده و شکست خورده و میخورد و خواهد خورد .

مزدك بامداد
11-04-2013, 10:05 PM
بیجاست بازهم !
دانشگاه ها در آلمان تا چندی پیش رایگان بود و پس از اینکه سرمایه داران به آن هزینه بستند، مردم
آلمان پرخاشیدند و در بیشتر استانهای آلمان دوباره رایگان شد. ( استانهایی که در ان چپ ها/سبز ها
فرمان میرانند). اکنون دیگر کمابیش در همه ی آلمان رایگان است مگر اینکه بیش از ۷ سال دانش
آموختن را به درازا بکشانید! این است که این شما هستید که آگاهی بسنده ندارید!*

زمانی هم که میگوییم که درمان رایگان است، همین است دیگر! اگر کار کنید که بیمه ی بایسته هستید
و اگر نکنید هم از سوی دیوان کار پول درمان شما داده میشود. نیمی از بیمه ناچیز درمانی شمارا هم
سوسیالیست های گرامی به گردن کارفرما نهاده اند! پس نمیدانم چرا گله و زاری میکنید!
درآلمان هم به وارونه ی آمریکا، آمار تبهکاری و کشتار و "اموک" اندک است و شما نیمه شب
هم به خیابان و پارک و ... هم بروید، در زینهار هستید ولی در آمریکا اگر گذارتان به یکی از getto
ها بخورد، سر از سردخانه ی بیمارستان در میاورید!
شما دوست ندارید در آرام و زینهار زندگی کنید بروید به آمریکا ببینید جنگل به چی میگویند!
هیچ کشوری هم بازده کاری المان را ندارد، پس سخن شما از تنبل پروری هم کشک است!
من جایی نگفتم که جز باژ کلاس یک، دیگر باژ ها هم برای بی همسران است، گویا هوشتان
سر جایش نیست! گفتم که از بیهمسران، اندکی بیشتر باژ میگیرند که بروند زناشویی کنند و
بچه دار هم بشوند، باز باژشان کمتر میشود، که این کار خوبی است و خانواده ساختن را پیش میبرد.
این گناه ما نیست که شما آگاهی ندارید که پاژ افزوده ی همه چیز ١۹% نیست، برای نمونه پول
دکتر یا اجاره ی خانه ، از بیخ باژ ندارد. برخی کالا ها هم باژ ۷% دارند . به پایین نگاه کنید و
ببینید که آگاهی ندارید!!
Für bestimmte Lieferungen und Leistungen ermäßigt sich dieser allgemeine
Steuersatz gemäß § 12 Abs.2 UStG auf derzeit 7%. Lieferungen und Leistungen, die
dem ermäßigten Steuersatz unterliegen sind zum Beispiel:

-
Lebensmittel
- Bücher und Zeitungen
- Kunstgegenstände
-Hotelübernachtungen (neu seit 01012010).

اینهمه سال در آلمان هستید هنوز این چیزهای نخستینی را فرا نگرفته اید؟ :e415:


*



Land

Erststudium

Zweitstudium

Semesterbeitrag

Langzeitstudenten

EFQM (http://www.daftarche.com/wiki/European_Foundation_for_Quality_Management)-Audit

Regierung



Baden-Württemberg

keine[72] (http://www.daftarche.com/#cite_note-72)
(SoSe 07–WS 11/12: bis 500 €)

für nicht-konsekutive Master-Studiengänge (Weiterbildungsstudiengänge) durch Hochschulen festlegbar

40!ca. 40–120 €
(ohne Semesterticket)

0!keine
(waren zuvor mit Einführung allgem. Studiengebühren entfallen)

1

Grüne/SPD



Bayern

0!ab Wintersemester 2013/2014 entfallen Studiengebühren [73] (http://www.daftarche.com/#cite_note-73)

0!mit Einführung allgemeiner Gebühren entfallen

0!Studentenwerksbeitrag + Semesterticket an manchen Standorten

0!mit Einführung allgemeiner Gebühren entfallen

2

CSU



Berlin

0!keine

0!keine

278,10!287,13 €
HU Berlin[74] (http://www.daftarche.com/#cite_note-74)
285,83 €
FU Berlin[75] (http://www.daftarche.com/#cite_note-75)
284,33 €
TU Berlin[76] (http://www.daftarche.com/#cite_note-76)
278,10 €
UdK Berlin[77] (http://www.daftarche.com/#cite_note-77)
Alle inkl. Semesterticket (Berlin ABC)[78] (http://www.daftarche.com/#cite_note-78)
Stand: WS 13/14

0!keine

3

SPD/CDU



Brandenburg

0!keine

0!keine

51 € + Studentenwerk + Studentenschaft + Semesterticket + Sozialfonds = 217,45 € BTU Cottbus WS 10/11

0!keine

1

SPD/Die Linke



Bremen

0!keine [79] (http://www.daftarche.com/#cite_note-79) ab WS 2010/11

0!keine

242,12!Hochschule 242,12 €/ Uni 242,62 € inkl. Semesterticket

500!500 €
(nach 14. Semester)

0!keine

SPD/Grüne



Hamburg

0!keine
seit WS 12/13 (zuvor ab WS 08/09 375 €, vorher 500 €)

0!keine
(vor WS 12/13 375 €)

50!50 € + Semesterticket + Studierendenwerk + ASTA
298,90 €
HAW Hamburg (WS 11/12)

0!keine

1

SPD



Hessen

0!keine
(WS 07/08–SS 08: 500 €)

0!keine
seit WS 08/09 (vorher: 500–900 €, auch für Masterstudiengänge sowie Studenten aus einem Nicht-EU-Land)

50!50 € + Semesterticket + Studentenwerk + ASTA

0!keine
seit WS 08/09 (vorher: 500–900 € gestaffelt, nach Überschreitung ab 4. Semester über Regelstudienzeit)

0!keine

CDU/FDP



Mecklenburg-Vorpommern

0!keine

0!keine

66!66 €
Greifswald[80] (http://www.daftarche.com/#cite_note-80)
131 €
Rostock (inkl. Semesterticket)[81] (http://www.daftarche.com/#cite_note-81)

0!keine

1

SPD/CDU



Niedersachsen

500!500 €

0!mit Einführung allgemeiner Gebühren entfallen

75!75 € + Semesterticket + Studentenwerk + ASTA

600!600–800 €
(ab 5. Semester über Regelstudienzeit)

2

SPD/Grüne



Nordrhein-Westfalen

0!keine [82] (http://www.daftarche.com/#cite_note-82)
(WS 06/07–SS 2011: bis 500 €)

0!keine
(WS 06/07–SS 2011: bis 500 €)

99!verschieden
99–240 € (inkl. Semesterticket)

0!keine
(SS 2004–SS 2007: 650 € nach 1,5-facher Regelstudienzeit)

1

SPD/Grüne



Rheinland-Pfalz

0!keine[83] (http://www.daftarche.com/#cite_note-83)

650!650 €[84] (http://www.daftarche.com/#cite_note-84)

100! zwischen ca. 100 € (Landau i. d. Pfalz)[85] (http://www.daftarche.com/#cite_note-85) - 260 € (Mainz)[86] (http://www.daftarche.com/#cite_note-86)

650!650 €
(ab 1,75-facher Regelstudienzeit)

2

SPD/Grüne



Saarland

0!keine
(WS 07/08–SS 10: 500 €)

0!keine

182!182 € inkl. Semesterticket[87] (http://www.daftarche.com/#cite_note-87)

0!mit Einführung allgemeiner Gebühren entfallen

1

CDU/SPD



Sachsen-Anhalt

0!keine

500!500 €

78,50!85,50 €
MLU Halle (inkl. Semesterticket Freizeit + StuRa)[88] (http://www.daftarche.com/#cite_note-88)
78,50 €
OvGU Magdeburg (inkl. Semesterticket + StuRa)[89] (http://www.daftarche.com/#cite_note-89)
Stand: WS 13/14

500!500 €
(nach 4. Semester über Regelstudienzeit)

1

CDU/SPD



Sachsen

0!keine

300!300–450 €
verschieden

84!84 €
TU Bergakademie Freiberg[90] (http://www.daftarche.com/#cite_note-90)
114,50 €
Uni Leipzig[91] (http://www.daftarche.com/#cite_note-91)
221,30 €
TU Dresden (inkl. Semesterticket)[92] (http://www.daftarche.com/#cite_note-92)
232,75 €
TU Chemnitz (inkl. Semesterticket)[93] (http://www.daftarche.com/#cite_note-93)
Stand: WS 13/14

500!500 €
(nach 4. Semester über Regelstudienzeit)[94] (http://www.daftarche.com/#cite_note-94)

0!keine

CDU/FDP



Schleswig-Holstein

0!keine

0!keine

110,30!117,00 €
Uni Kiel (inkl. Semesterticket)[95] (http://www.daftarche.com/#cite_note-95)
110,30 €
Uni Lübeck (inkl. Semesterticket)[96] (http://www.daftarche.com/#cite_note-96)

0!keine

1

SPD/Grüne/SSW



Thüringen

0!keine

0!keine

160,40!160,40 €
FSU Jena (inkl. Semesterticket)[97] (http://www.daftarche.com/#cite_note-97)

500!500 €
(nach 4. Semester über Regelstudienzeit)

1

CDU/SPD



EFQM-Audit = Anzahl der Fakultäten im Land, die sich nach dem EFQM-Modell (http://www.daftarche.com/wiki/EFQM-Modell) auditieren und ihre Qualität durch Auditpunkte nachweisen bzw. steigern.[98] (http://www.daftarche.com/#cite_note-98)[99] (http://www.daftarche.com/#cite_note-99)

Studiengebühren in Deutschland – Wikipedia (http://de.wikipedia.org/wiki/Studiengeb%C3%BChren_in_Deutschland)
پارسیگر

Parastesh
11-04-2013, 10:21 PM
بیجاست، در خود جمهوری اسلامی سرمایه داری هار فاشیستی فرمانرواست!
بحران های کشور ها بزرگ سرمایه داری را هم میتوانید در تاریخ بخوانید!!

پارسیگر

این هم بیجاست !
بحران های سرمایه داری اتفاقا یک پوان و نازش برای سرمایه داران است که بعد از این همه بحران و انقلاب نهایت آنها
سربلند بیرون آمدند نه آنها که بوق و کرنا میکردند کرامت انسانی شکسته است .
فاشیسم هم یکبار دیگر مطالعه کنید تا متوجه شوید به عقاید شما بیشتر میخورند تا لیبرال دموکرات ها .

:e057:

Parastesh
11-04-2013, 10:22 PM
بیجاست، سفسته "آویزان شدن از نمونه" بجای پاسخ به خود نکوهش که :
کارخانه های و نهاد ها و .. همه باهم دارای پیوند هستند و یک یا چند نهاد باید
برای برنامه ریزی کلان و سراسری مانند کشیدن راه ها، ساختن اموزشگاه ها،
داوری در گاه ستیز میان نهاد ها و ... از سوی همه ی این دست اندرکاران برگزیده
شود که اگر از سوی رایزنگاه های (شورا ها) کارگری برگزیده شود، میشود دولت شوروی !
(از واژه ی شورا) ، اگر با "دمکراسی" پارلمانی باشد، میشود دولت سرمایه داری
با وزیراد راه و وزیراد آموزش و پرورش و ... و همچنین پارلمان و دادگستری و ...

پارسیگر

این هم بیجاست !
آن "نمونه" نبود بلکه "مقایسه" بود .
در مقایسه نشان دادیم که نیازی نیست حتمآ دست دولت در کار باشد
و یک شرکت میتواند بدون پشتیبانی دولت خودش را اداره کند .
همان اتفاقی که در 2008 در جنوب امریکا افتاد و شرکت های خودرور سازی به سرعت پیشرفت میکردند
در حالی که دولت با کمک های گوناگون جنرال موتور و فورد و کرایسلر رو "Bail out" میکرد .

:e404:

Parastesh
11-04-2013, 10:22 PM
جوک خوبی بود، به تارزان هم سلام برسانید!





تهی از فرنود ====> ارزش پاسخ گویی = صفر

Parastesh
11-04-2013, 10:28 PM
:e057::e057::e415:
بیجا، سخن شماست که سوراخ دعا را گم کرده اید!
این نوشته ی من پاسخی به یک دوست آنارشیست
بود که نیازی به بودن دولت نمی دید. من میدانم چرا
شما پاسخ من به دیگران را گرفته و بدان پاسخ میدهید؟
شما نخست بروید بخوانید که دومن تنباکو برای چی
سوخته و سپس بیایید شله زرد آن خدابیامرز را بخورید!
---
دزد هم سرمایه داران و بهره کشان رنگارنگ و نوکران
آنها هستند. کمونیست هارا هم همین ستم ها پدید اوردند!


پارسیگر

این هم بیجاست !
گویا شما سوراخ تفکر آزاد را گم کرده اید .
شما از کدام دولت در جامع کمونیستی صحبت میکنید ؟
نکند 4 تا ارازل اوباش که برای خودشان در شوروی شوراهای کارگری درست کرده بودند شده اند نماینده مردم و دولت منتخب ؟
آیا لازم هست مفاهیم پایه ای کمونیسم و دولت و سرمایه داری را با هم مرور کنیم ؟:e40c:

Parastesh
11-04-2013, 10:28 PM
??:e057:
بهتر است کمی سواد خود را بهتر کنید تا دچار یاوه گویی نشوید!





باز هم نازش و افتخاری دیگر برای لیبرال ها .

:e404:

sonixax
11-04-2013, 11:33 PM
دانشگاه ها در آلمان تا چندی پیش رایگان بود و پس از اینکه سرمایه داران به آن هزینه بستند، مردم
آلمان پرخاشیدند و در بیشتر استانهای آلمان دوباره رایگان شد. ( استانهایی که در ان چپ ها/سبز ها
فرمان میرانند). اکنون دیگر کمابیش در همه ی آلمان رایگان است مگر اینکه بیش از ۷ سال دانش
آموختن را به درازا[1] بکشانید! این است که این شما هستید که آگاهی بسنده ندارید!*

در آلمان هیچ دانشگاهی رایگان نیست و تنها در برخی شهرها Allgemeine Studiengebühr وجود نداره اون هم فقط حرفه ولی هزینه های دیگه رو از دانشجو میگیرند حتا اگر سال اولی باشد !
به طور مثال این گبورهای HAW هستش : HAW Hamburg: Semesterbeitrag (http://www.haw-hamburg.de/?id=14054)
در صورتی که شهر هامبورگ طبق جدول شما نباید شهریه داشته باشد !


زمانی هم که میگوییم که درمان رایگان است، همین است دیگر! اگر کار کنید که بیمه ی بایسته هستید
و اگر نکنید هم از سوی دیوان کار پول درمان شما داده میشود.


نیمی از بیمه ناچیز درمانی شمارا هم
سوسیالیست های گرامی به گردن کارفرما نهاده اند! پس نمیدانم چرا گله و زاری میکنید!

بیمه شما زمانی که کار میکنید تنها و تنها در محل کار هستش و بیماری ها و سایر مشکلات خارج از محل کار را باید از بیمه ای که خودتان جدا گرفته اید بپردازید ! البته من کوچکترین گرفتاری با بیمه ندارم و اتفاقن اون رو خیلی هم خوب و مفید میدونم . فقط شما فرموده بودید که درمان اینجا رایگانه و من نشون دادم که نه خیر نیست و شما باید هزینه بیمه رو پرداخت کنید و چه بهتر که من خودم خودم را بیمه کنم تا اینکه دولت به بهانه یک چیزهایی مثل بیمه نصف درآمدم را از من بگیرد !

AG هم تنها در شرایطی که بیکار باشید و این بیکاری رو به رسمیت بشناسه هزینه هاتون رو میده ! در مورد بسیاری از افراد بیکاری به رسمیت شناخته نمیشه و حتا پول هم بهشون داده نمیشه برای همین میان توی شهر گدایی !!



درآلمان هم به وارونه ی آمریکا، آمار تبهکاری و کشتار و "اموک" اندک است و شما نیمه شب
هم به خیابان و پارک و ... هم بروید، در زینهار[3] هستید ولی در آمریکا اگر گذارتان به یکی از getto
ها بخورد، سر از سردخانه ی بیمارستان در میاورید!

اینکه در آلمان میزان بزه کمتر از آمریکاست کوچکترین ربطی به کمونیسم ندارد ! در کره شمالی که در کمونیسم فرو رفته شما شب بروید بیرون به جای سردخانه به عنوان خوراک سر از سفره بقیه در میاورید ! در همین آلمان هم ما میبینیم که با افزایش میزان مهاجرت میزان جرم هم بیشتر میشود . آمریکا که تمام جمعیتش به جز سرخپوستها مهاجر یا از نسل مهاجران هستند جای خود .


شما دوست ندارید در آرام و زینهار زندگی کنید بروید به آمریکا ببینید جنگل به چی میگویند!

رفته ایم و سگ آن جنگل شرف دارد به اینجا و اتفاقن در تدارک مهاجرتی دیگر هستیم! برویم جای شما را هم خالی میکنیم :e032:


هیچ کشوری هم بازده کاری المان را ندارد، پس سخن شما از تنبل پروری هم کشک است!

آها پس به خاطر همین بازده اش هستش که به گرد پای آمریکا هم از نظر درآمد نمیرسه و تا یک تقی به توقی در آمریکا میخوره اینجا زیر و رو میشه ؟
صف AG ای هایی که میروند پول بگیرند را گویا تا کنون ندیده اید ! آنهایی هم که کار میکنند همان طور که گفتیم به خاطر مالیات های سنگین و دزدی عملی دولت از مردم سیاه سفید کار میکنند تا یک چیزی برایشان بماند نه اینکه همه را دو دستی تقدیم سیستم بکنند . این مالیات گرفتن اینها درست به مانند مالیات گرفتن داروغه در کارتون رابین هود است ! البته نه به اون شوری شور .


من جایی نگفتم که جز باژ[4] کلاس یک، دیگر باژ ها هم برای بی همسران است، گویا هوشتان
سر جایش نیست! گفتم که از بیهمسران، اندکی بیشتر باژ میگیرند که بروند زناشویی کنند و
بچه دار هم بشوند، باز باژشان کمتر میشود، که این کار خوبی است و خانواده ساختن را پیش میبرد.

و از با همسران در صورتی که زوجشان هم کار کند هم بیشتر پول میگیرند لابد برای اینکه طلاق بگیرند یا فقط یکی کار کنه اون یکی بشینه تو خونه !
اینجا از افراد مجرد بیشتر مالیات میگیرند چون خرج زندگیشان کمتر است و در نتیجه میتوانند پس انداز کنند .اگر مالیات سنگین نباشد سیستمی که سعی میکند همه را در یک سطح و وابسته به خود نگاه دارد از هم میپاشد .


این گناه ما نیست که شما آگاهی ندارید که پاژ[5] افزوده ی همه چیز ١۹% نیست، برای نمونه پول
دکتر یا اجاره ی خانه ، از بیخ باژ ندارد. برخی کالا ها هم باژ ۷% دارند . به پایین نگاه کنید و
ببینید که آگاهی ندارید!!

من نوشته بودم هر چیزی که بخرید ! یعنی کالا و نه سرویس ! و این مشکل من نیست که شما سرویس را هم کالا میدانید . البته از کسی که همه رو یا سرمایه دار میبینید یا کارگر بعید نیست همه چیز رو یا کالا ببینه یا پول ! بله اینجا من باید شیوه دید شما را در نظر میگرفتم و جمله ام رو واضح تر مینوشتم .
خانه هم مالیات دارد جانم ! Kaltmiete هستش که مالیات ندارد ولی Warm مالیات دارد و هیچ خانه ای را هم بدون نبن کوستن اجاره نمیدهند !!!!
مالیات غذا که خدا بیامرزد !!!! امروزه تنها مواد خام اولیه مالیات 7% دارند آن هم به شرطی که از فروشگاه های زنجیره ای بخرید ! بروید فروشگاه های شخصی مانند فروشگاه های ایرانی ، عرب ، افغانی ، هندی ، کیوسک و ... همان 19% پرداخت میکنید . در رستورانها و جاهایی که میشود خوراک آماده تهیه کرد هم باید 19% پرداخت کنید .

در مورد کتاب و آثار هنری ولی بله حق با شماست و لغزش از من بود چرا که من نه کتاب از آلمان میخرم (به جز کتابهای آموزش زبان که رایگان دادند همون روزهای اول من باقی کتابهایم را از انگلیس یا آمریکا میخرم) نه با آثار هنری سر و کار دارم (نه سینما میروم {از سرویس LoveFilm استفاده میکنم که مالیات اون هم 19% هستش} ، نه علاقمند به تابلو و نقاشی و مجسمه و اینها هستم، موسیقی را هم از آمریکای عزیز میخرم برای همین 3% VAT میدم براش تازه به دلار) .

sonixax
11-04-2013, 11:58 PM
آنهایی هم که کار میکنند همان طور که گفتیم به خاطر مالیات های سنگین و دزدی عملی دولت از مردم سیاه سفید کار میکنند تا یک چیزی برایشان بماند نه اینکه همه را دو دستی تقدیم سیستم بکنند

در آلمان یک مثالی بین شاغلین رایجه که میگه :

"کسی که تمام مالیات هاش رو میده احمقه"

برای همین انواع و اقسام ترفند هارو به کار میگیرند که از زیر بار مالیات فرار کنند ! کار سیاه و سفید ، کار ملد شده با نام Aushilfe ولی تمام وقت ، همین طور کار ملد شده پاره وقت ولی تمام وقت ، در مورد صاحبین مشاغل روی آوردن به صادرات و یا نوشتن هر خریدی به پای خرید برای بیزینسشان ! که بعدش بتوانند مالیاتی که برایش پرداخت کرده اند را پس بگیرند . فکر کنید طرف شغلش کیوسک داری هست رفته شورت خریده نوشته پای مغازه :))
در مورد کارفرما هم باز خیلی ترفندها هست مثل اینکه برخی از اونها هیچ بنی بشری رو تمام وقت استخدام نمیکنند تا مالیات و بیمه کمتری بدهند .
یا مثلن صاحبین مشاغل میرند از Metro و Fegro و Handelshoff خرید میکنند چرا که این فروشگاه ها مخصوص صاحبین مشاغل هست و فقط اعضا رو راه میدهند و به روی عموم باز نیست و جنس خریداری شده از آنها چون به نام کسب و کار خریده میشه مالیات روش محاسبه نمیشه یا اگر مثل Metro محاسبه بشه به خودی خود بعد ازچند روز از طرف Finanzamt برگردانده میشه .

تمام این فرار از مالیاتهای سنگین بیخودی از طرف اکثریت مطلق جامعه خود گواه از اشکال و غیر انسانی* بودن سوسیالیسم داره . بدون شک اگر سرمایه داری در دل اروپا در جریان نبود امروزه آلمان و فرانسه و سوئد و ... هم در کنار کوبا و ونزوئلا و کره شمالی و شوروی خدا بیامرز و ... قرار داشتند .

همین قوانین مسخره را هم دارند بر میچینند . یکی از آنها حذف تدریجی پولهای سوسیالی هستش . امروزه AG شما را فرا میخواند که در باره وضعیت کاری با شما صحبت کنه . بعد از صحبت و در اون جلسه برای شما یک زمانی مشخص میشه تا توی اون زمان کار پیدا کنید وگرنه پولتون قطع میشه و بعد همون طور که بالاتر هم توضیح شده از شما به عنوان یک برده استفاده میشه و تمام درآمدتون ازتون گرفته میشه تا همواره وابسته و محتاج دولت باشید.
بهره کشی راستین هم همین مالیاتهای سنگینه ! شاید من دلم نخواد از این خدمات به درد نخور بهره مند بشم و چون نمیخوام خدماتی بگیرم دوست ندارم در قبالش چیزی هم پرداخت کنم کیو باید ببینم ؟
نتیجه این میشه که شما مهاجرت نیروهای متخصص و سرمایه دارن و افراد نخبه از آلمان به بهشت سرمایه داری هر سال بیشتر میشود و در قبالش مهاجرینی وارد میشوند که اکثرن گدا گشنه و برای پول سوسیالی به اینجا مهاجرت میکنند .

همان طور که فروپاشی شوروی کمونیستی را دیدیم ! برچیده شدن همین نیمچه سوسیالیسمِ وامانده را هم خواهیم دید .

*منظور از غیر انسانی مغایرت داشتن با ذات بشریست .

مزدك بامداد
11-05-2013, 11:41 AM
آیا لازم هست مفاهیم پایه ای کمونیسم و دولت و سرمایه داری را با هم مرور کنیم

مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-1294/)
http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-1294/#post52439

مزدك بامداد
11-05-2013, 11:59 AM
در آلمان هیچ دانشگاهی رایگان نیست و تنها در برخی شهرها Allgemeine Studiengebühr وجود نداره اون هم فقط حرفه ولی هزینه های دیگه رو از دانشجو میگیرند حتا اگر سال اولی باشد !
به طور مثال این گبورهای HAW هستش : HAW Hamburg: Semesterbeitrag (http://www.haw-hamburg.de/?id=14054)
در صورتی که شهر هامبورگ طبق جدول شما نباید شهریه داشته باشد !





بیمه شما زمانی که کار میکنید تنها و تنها در محل کار هستش و بیماری ها و سایر مشکلات خارج از محل کار را باید از بیمه ای که خودتان جدا گرفته اید بپردازید ! البته من کوچکترین گرفتاری با بیمه ندارم و اتفاقن اون رو خیلی هم خوب و مفید میدونم . فقط شما فرموده بودید که درمان اینجا رایگانه و من نشون دادم که نه خیر نیست و شما باید هزینه بیمه رو پرداخت کنید و چه بهتر که من خودم خودم را بیمه کنم تا اینکه دولت به بهانه یک چیزهایی مثل بیمه نصف درآمدم را از من بگیرد !

AG هم تنها در شرایطی که بیکار باشید و این بیکاری رو به رسمیت بشناسه هزینه هاتون رو میده ! در مورد بسیاری از افراد بیکاری به رسمیت شناخته نمیشه و حتا پول هم بهشون داده نمیشه برای همین میان توی شهر گدایی !!




اینکه در آلمان میزان بزه کمتر از آمریکاست کوچکترین ربطی به کمونیسم ندارد ! در کره شمالی که در کمونیسم فرو رفته شما شب بروید بیرون به جای سردخانه به عنوان خوراک سر از سفره بقیه در میاورید ! در همین آلمان هم ما میبینیم که با افزایش میزان مهاجرت میزان جرم هم بیشتر میشود . آمریکا که تمام جمعیتش به جز سرخپوستها مهاجر یا از نسل مهاجران هستند جای خود .



رفته ایم و سگ آن جنگل شرف دارد به اینجا و اتفاقن در تدارک مهاجرتی دیگر هستیم! برویم جای شما را هم خالی میکنیم :e032:



آها پس به خاطر همین بازده اش هستش که به گرد پای آمریکا هم از نظر درآمد نمیرسه و تا یک تقی به توقی در آمریکا میخوره اینجا زیر و رو میشه ؟
صف AG ای هایی که میروند پول بگیرند را گویا تا کنون ندیده اید ! آنهایی هم که کار میکنند همان طور که گفتیم به خاطر مالیات های سنگین و دزدی عملی دولت از مردم سیاه سفید کار میکنند تا یک چیزی برایشان بماند نه اینکه همه را دو دستی تقدیم سیستم بکنند . این مالیات گرفتن اینها درست به مانند مالیات گرفتن داروغه در کارتون رابین هود است ! البته نه به اون شوری شور .



و از با همسران در صورتی که زوجشان هم کار کند هم بیشتر پول میگیرند لابد برای اینکه طلاق بگیرند یا فقط یکی کار کنه اون یکی بشینه تو خونه !
اینجا از افراد مجرد بیشتر مالیات میگیرند چون خرج زندگیشان کمتر است و در نتیجه میتوانند پس انداز کنند .اگر مالیات سنگین نباشد سیستمی که سعی میکند همه را در یک سطح و وابسته به خود نگاه دارد از هم میپاشد .



من نوشته بودم هر چیزی که بخرید ! یعنی کالا و نه سرویس ! و این مشکل من نیست که شما سرویس را هم کالا میدانید . البته از کسی که همه رو یا سرمایه دار میبینید یا کارگر بعید نیست همه چیز رو یا کالا ببینه یا پول ! بله اینجا من باید شیوه دید شما را در نظر میگرفتم و جمله ام رو واضح تر مینوشتم .
خانه هم مالیات دارد جانم ! Kaltmiete هستش که مالیات ندارد ولی Warm مالیات دارد و هیچ خانه ای را هم بدون نبن کوستن اجاره نمیدهند !!!!
مالیات غذا که خدا بیامرزد !!!! امروزه تنها مواد خام اولیه مالیات 7% دارند آن هم به شرطی که از فروشگاه های زنجیره ای بخرید ! بروید فروشگاه های شخصی مانند فروشگاه های ایرانی ، عرب ، افغانی ، هندی ، کیوسک و ... همان 19% پرداخت میکنید . در رستورانها و جاهایی که میشود خوراک آماده تهیه کرد هم باید 19% پرداخت کنید .

در مورد کتاب و آثار هنری ولی بله حق با شماست و لغزش از من بود چرا که من نه کتاب از آلمان میخرم (به جز کتابهای آموزش زبان که رایگان دادند همون روزهای اول من باقی کتابهایم را از انگلیس یا آمریکا میخرم) نه با آثار هنری سر و کار دارم (نه سینما میروم {از سرویس LoveFilm استفاده میکنم که مالیات اون هم 19% هستش} ، نه علاقمند به تابلو و نقاشی و مجسمه و اینها هستم، موسیقی را هم از آمریکای عزیز میخرم برای همین 3% VAT میدم براش تازه به دلار) .

بیجاست، اینجا هم اگاهی تان اندک است، من از دوستان پژوهیدم و گفتند که دیوان کار AG
پول ماهانه ی کسی را که سرکار نرفته یا کار پیدا نکرده را نمیبرد بساکه درسدی از ان برای
گوشمالی میکاهد. که گویا نزدیک ١۰% است. از این گذشته، زنهار و آرامش در همبود، به وارون
گفته ی شما، با برآورده شدن نیاز های پایه ای مردم و از همین پول بیکاری و ... بدست میاید
و برای همین هم آمار بزه در آلمان بسیار پایین هست.

لغزش دیگرتان این است که هزینه ای کناری اجاره ( Nebenkosten) چیزی جدای
پول انرژی و گرما و کهرباست ( Warm) و پاژ انرژی درست مانند بنزین میباشد.
ما هم تنها گفتیم که اجاره، باج ندارد و نه شوفاژ و ...

درباره ی هزینه ی دانشگاه هم از ویکیپدیا آوردیم که در کمابیش همه ی استان های آلمان،
دانشگاه دیگر پول نمیگیرد. همان پول وام دانشآموزی (بافوگ) هم که نوشتید، با درسد
بهره ی ناچیز و پس از سالها که دانشجو کار پیدا کرد، پس داده میشود و در جاهایی هم
بخشی از انرا دیگر نیاز نیست پس بدهد.
پس میبیند که این سامانه ی سوسیالیستی آلمان، راه را برای دانش آموزی برین و دانشگاهی
برای همه ، چه ندار و چه دارا، بسته هوش و توش آنها باز نهاده و مانند امریکا نیست
که فرزند شما تنها اگر شما پول فراوان داشته باشید، میتواند به دانشگاه برود و گرنه هوش
و توش او کور خواهد شد و باید تاکسی براند.

از سوی دیگر خستو هستید که آلمان کارشناسان خوبی درست میکند که بر پایه ی سامانه ی
ناجور سرمایه داری، از سوی کشور های پولدار تر مانند آمریکا ربوده میشوند. روشن است
که این یک روند فرومنشانه است، چون آن کارشناس، با هزینه و کار مردم آلمان یا فرانسه یا ایکس
به آن جایگاه رسیده و اکنون بجا اینکه به همان همبود کاریاری برساند و وام خود را پس دهد،
آنرا برای امریکا بکار میگیرد. اینستکه سخن از "متروپول" سرمایه داری و همان جنگل میزنیم
و شما هم که به انجا بروید، تا زمانیکه پول داشته باشید و گذارتان به کوی و برزن بی‌بهرگان
و سیاه پوستان نیفتد و بحران نباشد و ... به گمان خود زندگی خوبی دارید و نه خوشبختی راستین.

پارسیگر

sonixax
11-05-2013, 05:56 PM
بیجاست، اینجا هم اگاهی[1] تان اندک است، من از دوستان پژوهیدم و گفتند که دیوان کار AG
پول ماهانه ی کسی را که سرکار نرفته یا کار پیدا نکرده را نمیبرد بساکه درسدی از ان برای
گوشمالی میکاهد. که گویا نزدیک ١۰% است. از این گذشته، زنهار[2] و آرامش در همبود[3]، به وارون
گفته ی شما، با برآورده[4] شدن نیاز های پایه ای مردم و از همین پول بیکاری و ... بدست میاید
و برای همین هم آمار بزه[5] در آلمان بسیار پایین هست.

خوب مزک گرامی دوستانتان اشتباه به عرضتان رسانده اند !
آن 10% مال زمانیست که AG از شما دعوت میکند تا در باره وضعیت کاری شما با شما صحبت کند . اگر بدون دلیل موجه به آن جلسه نروید 10% از حقوقتان را برای گوشمالی کم میکنند .
اگر به جلسه بروید در آنجا مامور AG به شما فرصت میدهد که طی زمانی مشخص کار پیدا کنید ! اگر پیدا نکردید دو راه دارید :

1 - یا از 10 کارفرما نامه رسمی میگیرید که حاضر به استخدام شما نشده اند . (که 99% کارفرماها این نامه را نمیدهند به خاطر مشکلاتی که براشون بوجود میاد)
2 - یا طبق قراردادی که با شما بستند و شما رو در اون جلسه مجبور به امضا کردند میفرستند سر کار ساعتی 1 یورو (بیگاری) .

البته در همان جلسه در صورتی که موافقت شود میتوانید درخواست Ausbildung یا کلاس زبان برای سطوح بالاتر (در صورتی که خارجی باشید) بدهید . در صورتی که شرایط بالا وجود نداشته باشد یا به دلیل بیماری خاص یا شرایط جسمانی خاص توانایی کارکردن نداشته باشید (به طور مثال Behindert های بیش از 50%) AG بیکاری شما را به رسمیت نمیشناسد و به کل حقوقتان قطع میشود .

همچنین ما به شما نشان دادیم که در کشوری مثل کره جنوبی که نه تنها سوسیالیستی بلکه کمونیستی هم هست خبری از امنیت نیست . در همین آلمان هم با زیاد شدن جمعیت مهاجرین میزان جرم و جنایت زیاد تر میشود و ما میبینیم که ارتکاب به جرایمِ سنگین مانند گروگان گیری ، تجاوز ، قتل و ... بیشتر در بین جامعه مهاجرین است تا خود آلمانیها و اروپاییها . پس مساله اصلی فرهنگ است نه وضعیت مالی . بهبود شرایط مالی تنها در جرایم خُرد مانند دزدی و کلاه برداری و ... تاثیر گذار است.



لغزش دیگرتان این است که هزینه ای کناری اجاره ( Nebenkosten) چیزی جدای[6]
پول انرژی و گرما و کهرباست ( Warm) و پاژ[7] انرژی درست مانند بنزین میباشد.
ما هم تنها گفتیم که اجاره، باج[8] ندارد و نه شوفاژ و ...

در اینجا کسی Nettokaltmiete را اجاره خانه حساب نمیکند ! بلکه Warmmiete را اجاره خانه حساب میکنند که سرش مالیات میگیرند . همچنین هزینه برق و آب و فاضلاب و انرژی و شوفاژ (گرما) سوای Warmmiete باید پرداخت شود که 19% هم مالیات دارد ، برای همین اینجا روی هر شوفاژ یک دستگاه کوچک وصل است که میزان استفاده آن دستگاه را مثل کنتور محاسبه میکند و سر سال پولش را از شما میگیرند . این پول ربطی به Nebenkosten ندارد .

2866





درباره ی هزینه ی دانشگاه هم از ویکیپدیا آوردیم که در کمابیش همه ی استان های آلمان،
دانشگاه دیگر پول نمیگیرد. همان پول وام دانشآموزی (بافوگ) هم که نوشتید، با درسد
بهره ی ناچیز و پس از سالها که دانشجو کار پیدا کرد، پس داده میشود و در جاهایی هم
بخشی از انرا دیگر نیاز نیست پس بدهد.

در مورد هزینه دانشگاه هم من نه از ویکی پدیا که پر است از اشتباه بلکه از سایت خود HAW برای شما آوردم که هزینه اش چه قدر است و در همان فهرست ویکی پدیای شما هامبورگ را بدون هزینه زده بود !
در باقی شهرها هم داستان به همین صورت است .
بافوگ هم به هر حال پول را پس میگیرد مگر شرایطِ خیلی خاص که شامل حال 90% مردم نمیشود . تازه همان بافوگش تا 30 سال بر روی کاغذ و 27 سال به شکل عملیست و اگر سنتان بیشتر از این مقدار باشد شامل حالتان نمیشود . otto benecke stiftung هم همین طور است با این تفاوت که هزینه را از شما پس نمیگیرند ولی به جایش شامل هزینه های دانشگاه نمیشود (فقط شامل هزینه کلاس زبان و گزامت شوله تا ابیتور میشود) و در صورتی که با والدین زندگی کنید هم باز شامل حالتان نمیشود .



پس میبیند که این سامانه[9] ی سوسیالیستی آلمان، راه را برای دانش آموزی برین[10] و دانشگاهی
برای همه ، چه ندار و چه دارا، بسته هوش و توش[11] آنها باز نهاده و مانند امریکا نیست
که فرزند شما تنها اگر شما پول فراوان داشته باشید، میتواند به دانشگاه برود و گرنه هوش
و توش او کور خواهد شد و باید تاکسی براند[12].

اتفاقن برعکس این سامانه سوسیالیستی آلمان عملن راه را بر روی بسیاری از مردم برای کسب دانش و تحصیل بسته ! از سختگیری در ثبت نام در دانشگاه های با رنکینگ پایین بگیرید تا شرایط عجیب و غریب برای دانشجویان خارجی و مهاجرین و عدم کمکهای مالی در صورتی که سنتان بیشتر از 30 سال باشد و ...
در صورتی که در کشوری مانند انگلیس با اینکه هزینه های تحصیل بالاست ولی به جایش هَر کسی میتواند با داشتن آگاهی خوب و لازم به زبان انگلیسی وارد کالج شود و آماده ورود به برترین دانشگاه های جهان شود .
نه اینکه بگویند اگر میخواهی بروی کالج باید این شرایط را داشته باشی !
اگر مستقیم بخواهی وارد دانشگاه با رشته ی خوب شوی باید ابیتور با نمره خوب داشته باشی ! یا برای رشته های درپیتی فاخ ابی هم کافیست .
یا بیایند و مدارک تحصیلی مهاجرین که در سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی مورد قبول است را معادل رئال ابشلوس قرار بدهند و طرف را مجبور کنند ابیتور اینجا را بگیرد و اگر سنش از آنچه بالاتر اعلام کردم رد شد باید برای دانشگاه های سطح پایین اینجا (در مقایسه با دانشگاه های فرانسه و انگلیس و آمریکا و حتا مجارستان) باید خودت هزینه تحصیل خودت را بدهی !!
پس میبینیم که راه کسب دانش بر خلاف گفته شما برای همه باز نیست . در مورد مهاجرین خوش به حال آنهاییست که پیش از 18 سالگی به آلمان مهاجرت کرده اند و در مورد خود آلمانی هم که داستان فرق دارد به کل . شخصن آلمانی چندانی نمیشناسم که آویزون کمکهای دولتی باشد برای تحصیل و بیشترشان هم بعد از ابیتور یک Ausbildung میکنند میروند سر کار . آنهایی که در دانشگاه ها میمانند یا دابل بر میدارند (مانند برادر من) یا میگذارند از آلمان میروند یک جای دیگر درس میخوانند (مانند خود من) .



از سوی دیگر خستو[13] هستید که آلمان کارشناسان خوبی درست میکند که بر پایه ی سامانه ی
ناجور سرمایه داری، از سوی کشور های پولدار تر مانند آمریکا ربوده میشوند.روشن است
که این یک روند فرومنشانه[14] است، چون آن کارشناس، با هزینه و کار مردم آلمان یا فرانسه یا ایکس
به آن جایگاه رسیده و اکنون بجا اینکه به همان همبود کاریاری[15] برساند و وام خود را پس دهد،
آنرا برای امریکا بکار میگیرد.

ربوده نمیشوند ! بلکه از نظام سوسیالیستی که ماحصل رنج و زحماتشان را به زور میگیرد فراری میشوند .
اگر به راستی این نظام سوسیالیستی آن بهشتی بود که شما ازش سخن میگفتید افراد ازش فراری نمیشدند و همینجا میماندند یا به قول شما آمریکا نمیتوانست آنها را از یک جای بهتر!!! به یک جای بدتر برباید !!!
نتیجه این است که حقیقتن آمریکا جای بهتریست برای یک متخصص درس خوانده تا آلمان چون درآمد بیشتری دارد ، میتواند پس انداز کند ، مالیات کمتری میدهد (بهره کمتری میدهد) و راه پیشرفت برایش باز است .
پس اگر آلمانیها از مهاجرت نیروی متخصصشان به آمریکا نالان هستند نخست باید خود را اصلاح کنند نه اینکه به آمریکا بتوپند که چرا بیشتر پول و حقوق و مزایا میدهی که متخصصین ما از اینجا فراری شوند !
این گیر و ایراد شما کاملن بیجاست و بیشتر شبیه برخورد جمهوری اسلامی با ماهواره است ! به جای اینکه کیفیت و سطح برنامه های خودشان را بالا ببرند که کسی خود به خودی ماهواره نبیند با نیروی ضد شورشی از هلیکوپتر آویزان میشوند که دیشهای مردم را جمع کنند !!!
هر انسان عاقلی به دنبال شرایط بهتر برای زندگیست و وقتی کشوری مانند آلمان که سوسیالیسمش با بهبود قوانین اقتصادی و مالیاتی در تضاد است (مانند جمهوری اسلامی که ایدئولوژیش با بهبود برنامه های تلویزیونیش در تضاد است) خواه نا خواه نمیتواند با روند مهاجرت نیری کار متخصص اش مبارزه کند . این همان اتفاقیست که در آلمان شرقی هم میوفتاد و سیستم کمونیستی به جای اینکه شرایط داخلی را بهبود ببخشید و دیکتاتور مابانه با مردم برخورد نکند و آزادیهای فردی و اقتصادی را تامین کند دیوار کشید و پایش مین گذاشت و هر کسی به دیوار نزدیک میشد را با تیر میزد میکشت !
آلمان فدرال فعلی البته به آن شوری شور نیست و بسیار معتدل تر و ملایم تر است ولی نهایتن همان است و میبینیم که سالانه حدود 80 هزار نیروی متخصص از آلمان مهاجرت میکنند که مقصد بیشترشان آمریکاست ، آمریکای عزیز هم با آغوش باز پذیرای این افراد است .
روند این مهاجرت از آلمان به کشور های بهتر درست شبیه روند مهاجرت از ایران و افغانستان و هندوستان و ... به آلمان است . یعنی افراد در جستجوی شرایط اقتصادی بهتر و آزادی های فردی بیشتر به دنبال مهاجرت به مکانی بهتر با قوانین برتر هستند .



اینستکه سخن از "متروپول" سرمایه داری و همان جنگل میزنیم
و شما هم که به انجا بروید، تا زمانیکه پول داشته باشید و گذارتان به کوی و برزن[16] بی‌بهرگان
و سیاه پوستان نیفتد و بحران نباشد و ... به گمان خود زندگی خوبی دارید و نه خوشبختی راستین.

در آمریکا اگر شخصی بیکار شود دولت تا 6 ماه بهش کمکهای مالی میکند تا دوباره کار پیدا کند !
کسی هم که نتواند طی شش ماه در بزرگترین اقتصاد دنیا و تشنه ترین بازار کار جهان کار پیدا کند قطعن مشکل از خودش است و همان بهتر که برود زیر پُل بخوابد!
همچنین راه برای تجارت در کشوری مانند آمریکا بسیار هموارتر از کشوری مانند آلمان است چرا که قوانین درست تر و بهتر تدوین شده اند و حکومت با تمام قدرت جلوی شما قد علم نکرده که جلوی پیشرفتتان را بگیرد به عکس در صورتی که استعداد کافی داشته باشید و بتوانید از آن به درستی استفاده کنید کمک حالتان هم هست .
شخصن دوست دارم در یک رستوران گارسونی کنم ولی در کشوری باشم که میدانم موقعیت برای پیشرفت همواره در دسترس است و سختکوشی بلاخره نتیجه خواهد داد ! تا در کشوری باشم که با روزی 14 ساعت کار کردن مثل تراکتور آن همه نه گارسونی بلکه برنامه ریزی کامپیوتر و تولید نرم افزارهای اختصاصی برای مشاغل و سیستم های امنیتی به خاطر مالیتهای سنگین باز هم هشتم گرو نهم باشد و به خاطر اینکه برای دولت یا فلان GmbH کار نمیکنم و selbstständig هستم یک وام زپرتی نتوانم بگیرم !!!

شاید این کشور برای شما بهشت باشد ! ولی برای من و امثال من جهنم است و از آن دیر یا زود خارج میشویم ! فقط امیدواریم که سوسیالیستها و کمونیستها عزیز مثل دوران آلمان شرقی و کره شمالی باز تک تیر انداز نذارند لب مرز که بخواند به زور ماها رو در این جهنم زندانی کنند !!!

Theodor Herzl
11-06-2013, 12:39 AM
متوجه شدم الان چیو میگید. فکر نمیکنم این قضیه زیاد ارتباطی به بحث سوسیالیسم و کاپیتالیسم داشته باشه. این یه تصمیم شخصی هست نه حکومتی. فقط کافیه در زیرساخت اقتصاد شرایطش مهیا باشه.من دیدگاه سنتی‌ سوسیالیستی ندارم که حکومت حتما باید ۱۰۰% سوسیالیستی باشد ، حکومت میتواند آزاد و لیبرال باشد ولی‌ سوسیالیستی نباشد ، فقط دموکراسی‌ کافی‌ است تا co-operative‌ها رشد کنند




در مورد مالیات در اسرائیل میتونید یه مقدار توضیح بدید؟
Taxation in Israel - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Taxation_in_Israel)

مزدك بامداد
11-06-2013, 10:28 AM
خوب مزک گرامی دوستانتان اشتباه به عرضتان رسانده اند !
آن 10% مال زمانیست که AG از شما دعوت میکند تا در باره وضعیت کاری شما با شما صحبت کند . اگر بدون دلیل موجه به آن جلسه نروید 10% از حقوقتان را برای گوشمالی کم میکنند .
اگر به جلسه بروید در آنجا مامور AG به شما فرصت میدهد که طی زمانی مشخص کار پیدا کنید ! اگر پیدا نکردید دو راه دارید :

1 - یا از 10 کارفرما نامه رسمی میگیرید که حاضر به استخدام شما نشده اند . (که 99% کارفرماها این نامه را نمیدهند به خاطر مشکلاتی که براشون بوجود میاد)
2 - یا طبق قراردادی که با شما بستند و شما رو در اون جلسه مجبور به امضا کردند میفرستند سر کار ساعتی 1 یورو (بیگاری) .

البته در همان جلسه در صورتی که موافقت شود میتوانید درخواست Ausbildung یا کلاس زبان برای سطوح بالاتر (در صورتی که خارجی باشید) بدهید . در صورتی که شرایط بالا وجود نداشته باشد یا به دلیل بیماری خاص یا شرایط جسمانی خاص توانایی کارکردن نداشته باشید (به طور مثال Behindert های بیش از 50%) AG بیکاری شما را به رسمیت نمیشناسد و به کل حقوقتان قطع میشود .

همچنین ما به شما نشان دادیم که در کشوری مثل کره جنوبی که نه تنها سوسیالیستی بلکه کمونیستی هم هست خبری از امنیت نیست . در همین آلمان هم با زیاد شدن جمعیت مهاجرین میزان جرم و جنایت زیاد تر میشود و ما میبینیم که ارتکاب به جرایمِ سنگین مانند گروگان گیری ، تجاوز ، قتل و ... بیشتر در بین جامعه مهاجرین است تا خود آلمانیها و اروپاییها . پس مساله اصلی فرهنگ است نه وضعیت مالی . بهبود شرایط مالی تنها در جرایم خُرد مانند دزدی و کلاه برداری و ... تاثیر گذار است.




در اینجا کسی Nettokaltmiete را اجاره خانه حساب نمیکند ! بلکه Warmmiete را اجاره خانه حساب میکنند که سرش مالیات میگیرند . همچنین هزینه برق و آب و فاضلاب و انرژی و شوفاژ (گرما) سوای Warmmiete باید پرداخت شود که 19% هم مالیات دارد ، برای همین اینجا روی هر شوفاژ یک دستگاه کوچک وصل است که میزان استفاده آن دستگاه را مثل کنتور محاسبه میکند و سر سال پولش را از شما میگیرند . این پول ربطی به Nebenkosten ندارد .

2866






در مورد هزینه دانشگاه هم من نه از ویکی پدیا که پر است از اشتباه بلکه از سایت خود HAW برای شما آوردم که هزینه اش چه قدر است و در همان فهرست ویکی پدیای شما هامبورگ را بدون هزینه زده بود !
در باقی شهرها هم داستان به همین صورت است .
بافوگ هم به هر حال پول را پس میگیرد مگر شرایطِ خیلی خاص که شامل حال 90% مردم نمیشود . تازه همان بافوگش تا 30 سال بر روی کاغذ و 27 سال به شکل عملیست و اگر سنتان بیشتر از این مقدار باشد شامل حالتان نمیشود . otto benecke stiftung هم همین طور است با این تفاوت که هزینه را از شما پس نمیگیرند ولی به جایش شامل هزینه های دانشگاه نمیشود (فقط شامل هزینه کلاس زبان و گزامت شوله تا ابیتور میشود) و در صورتی که با والدین زندگی کنید هم باز شامل حالتان نمیشود .




اتفاقن برعکس این سامانه سوسیالیستی آلمان عملن راه را بر روی بسیاری از مردم برای کسب دانش و تحصیل بسته ! از سختگیری در ثبت نام در دانشگاه های با رنکینگ پایین بگیرید تا شرایط عجیب و غریب برای دانشجویان خارجی و مهاجرین و عدم کمکهای مالی در صورتی که سنتان بیشتر از 30 سال باشد و ...
در صورتی که در کشوری مانند انگلیس با اینکه هزینه های تحصیل بالاست ولی به جایش هَر کسی میتواند با داشتن آگاهی خوب و لازم به زبان انگلیسی وارد کالج شود و آماده ورود به برترین دانشگاه های جهان شود .
نه اینکه بگویند اگر میخواهی بروی کالج باید این شرایط را داشته باشی !
اگر مستقیم بخواهی وارد دانشگاه با رشته ی خوب شوی باید ابیتور با نمره خوب داشته باشی ! یا برای رشته های درپیتی فاخ ابی هم کافیست .
یا بیایند و مدارک تحصیلی مهاجرین که در سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی مورد قبول است را معادل رئال ابشلوس قرار بدهند و طرف را مجبور کنند ابیتور اینجا را بگیرد و اگر سنش از آنچه بالاتر اعلام کردم رد شد باید برای دانشگاه های سطح پایین اینجا (در مقایسه با دانشگاه های فرانسه و انگلیس و آمریکا و حتا مجارستان) باید خودت هزینه تحصیل خودت را بدهی !!
پس میبینیم که راه کسب دانش بر خلاف گفته شما برای همه باز نیست . در مورد مهاجرین خوش به حال آنهاییست که پیش از 18 سالگی به آلمان مهاجرت کرده اند و در مورد خود آلمانی هم که داستان فرق دارد به کل . شخصن آلمانی چندانی نمیشناسم که آویزون کمکهای دولتی باشد برای تحصیل و بیشترشان هم بعد از ابیتور یک Ausbildung میکنند میروند سر کار . آنهایی که در دانشگاه ها میمانند یا دابل بر میدارند (مانند برادر من) یا میگذارند از آلمان میروند یک جای دیگر درس میخوانند (مانند خود من) .




ربوده نمیشوند ! بلکه از نظام سوسیالیستی که ماحصل رنج و زحماتشان را به زور میگیرد فراری میشوند .
اگر به راستی این نظام سوسیالیستی آن بهشتی بود که شما ازش سخن میگفتید افراد ازش فراری نمیشدند و همینجا میماندند یا به قول شما آمریکا نمیتوانست آنها را از یک جای بهتر!!! به یک جای بدتر برباید !!!
نتیجه این است که حقیقتن آمریکا جای بهتریست برای یک متخصص درس خوانده تا آلمان چون درآمد بیشتری دارد ، میتواند پس انداز کند ، مالیات کمتری میدهد (بهره کمتری میدهد) و راه پیشرفت برایش باز است .
پس اگر آلمانیها از مهاجرت نیروی متخصصشان به آمریکا نالان هستند نخست باید خود را اصلاح کنند نه اینکه به آمریکا بتوپند که چرا بیشتر پول و حقوق و مزایا میدهی که متخصصین ما از اینجا فراری شوند !
این گیر و ایراد شما کاملن بیجاست و بیشتر شبیه برخورد جمهوری اسلامی با ماهواره است ! به جای اینکه کیفیت و سطح برنامه های خودشان را بالا ببرند که کسی خود به خودی ماهواره نبیند با نیروی ضد شورشی از هلیکوپتر آویزان میشوند که دیشهای مردم را جمع کنند !!!
هر انسان عاقلی به دنبال شرایط بهتر برای زندگیست و وقتی کشوری مانند آلمان که سوسیالیسمش با بهبود قوانین اقتصادی و مالیاتی در تضاد است (مانند جمهوری اسلامی که ایدئولوژیش با بهبود برنامه های تلویزیونیش در تضاد است) خواه نا خواه نمیتواند با روند مهاجرت نیری کار متخصص اش مبارزه کند . این همان اتفاقیست که در آلمان شرقی هم میوفتاد و سیستم کمونیستی به جای اینکه شرایط داخلی را بهبود ببخشید و دیکتاتور مابانه با مردم برخورد نکند و آزادیهای فردی و اقتصادی را تامین کند دیوار کشید و پایش مین گذاشت و هر کسی به دیوار نزدیک میشد را با تیر میزد میکشت !
آلمان فدرال فعلی البته به آن شوری شور نیست و بسیار معتدل تر و ملایم تر است ولی نهایتن همان است و میبینیم که سالانه حدود 80 هزار نیروی متخصص از آلمان مهاجرت میکنند که مقصد بیشترشان آمریکاست ، آمریکای عزیز هم با آغوش باز پذیرای این افراد است .
روند این مهاجرت از آلمان به کشور های بهتر درست شبیه روند مهاجرت از ایران و افغانستان و هندوستان و ... به آلمان است . یعنی افراد در جستجوی شرایط اقتصادی بهتر و آزادی های فردی بیشتر به دنبال مهاجرت به مکانی بهتر با قوانین برتر هستند .




در آمریکا اگر شخصی بیکار شود دولت تا 6 ماه بهش کمکهای مالی میکند تا دوباره کار پیدا کند !
کسی هم که نتواند طی شش ماه در بزرگترین اقتصاد دنیا و تشنه ترین بازار کار جهان کار پیدا کند قطعن مشکل از خودش است و همان بهتر که برود زیر پُل بخوابد!
همچنین راه برای تجارت در کشوری مانند آمریکا بسیار هموارتر از کشوری مانند آلمان است چرا که قوانین درست تر و بهتر تدوین شده اند و حکومت با تمام قدرت جلوی شما قد علم نکرده که جلوی پیشرفتتان را بگیرد به عکس در صورتی که استعداد کافی داشته باشید و بتوانید از آن به درستی استفاده کنید کمک حالتان هم هست .
شخصن دوست دارم در یک رستوران گارسونی کنم ولی در کشوری باشم که میدانم موقعیت برای پیشرفت همواره در دسترس است و سختکوشی بلاخره نتیجه خواهد داد ! تا در کشوری باشم که با روزی 14 ساعت کار کردن مثل تراکتور آن همه نه گارسونی بلکه برنامه ریزی کامپیوتر و تولید نرم افزارهای اختصاصی برای مشاغل و سیستم های امنیتی به خاطر مالیتهای سنگین باز هم هشتم گرو نهم باشد و به خاطر اینکه برای دولت یا فلان GmbH کار نمیکنم و selbstständig هستم یک وام زپرتی نتوانم بگیرم !!!

شاید این کشور برای شما بهشت باشد ! ولی برای من و امثال من جهنم است و از آن دیر یا زود خارج میشویم ! فقط امیدواریم که سوسیالیستها و کمونیستها عزیز مثل دوران آلمان شرقی و کره شمالی باز تک تیر انداز نذارند لب مرز که بخواند به زور ماها رو در این جهنم زندانی کنند !!!
اینها که گفتید یا نادرست و یا در راستای همان سخنی هست که من گفته بودم:
-----------------------------------------------------
نخست اینکه پس به وارون گفته ی شما، ماهانه ی کسی که سرکار نرفته یا نمیتواند برود، از
میان نمیرود و گاهی برای گوشمالی (در راستای همان جلوگیری از تنبل پروری) ١۰% از ماهانه
شان برای یک زمان ویژه کاسته میشود. آن کار یک یورویی هم که فرمودید، با پژوهشی که نمودم،
فزون بر ماهانه ای است که میگیرید. برای نمونه اگر ماهانه ۴۰۰ یورو پول (جز اجاره خانه و ..) میگیرید
برای هرروز کار هم اگر هشت تسو باشد، هشت یوروی بیشتر میگیرید. پس اگر در ماه بیست روز هشت
تسو کار کنید، ماهانه تان از ۴۰۰ یورو، به ۵۶۰ یورو میرسد و بیکار هم نمانده اید. پس اینهم بد نیست.
همچنان که خودتان هم خستو شدید ، بزه کاری میان کوچگران بیشتر است چون همان فرهنگ و منداوری
کشور خودشان را به همراه میا ورند و در پی ان هستند که چگونه با کمترین کار و آموزش، به بیشترین
پول و بنز و دوست دختر و .. برسند.
------------------------------------------------
کره ی جنوبی هم کمونیستی نیست و کره ی شمالی هست و در کره ی شمالی هم فشار های امپریالیستی و
جنگ های کشتارگر آمریکاییها و کره ای ها( که هتّا ژنرال مک‌آرتور به پرزیدنت آمریکا پیشنهاد کرد که
به کره بمب اتم بزنند) ، دچار نداری و کژی ها شده است ولی باز از انجا که همه جا پلیس و ارتش باشنده
است، زینهار بالایی در آن کشور فرمانرواست. ( از هر بیست تن، یک تن در ان کسور در ارتش است،
چرا که تاخت و تاز ژاپن و سپس تاخت و تاز آمریکا و یارانش، آنها را بسوی ارتشتاری فراینده و بدگمانی
و گسارش مرزافزونی از درآمد ها برای پدافند و ارتش کشانده است. با اینهمه فشار و فرونبد های هم باز
سر در برابر امپریالیسم خم نمیکند. پس باید به آنها آفرین گفت که با نداری میسازند ولی کشورشان را نمیفروشند.
----------------------
پس دیدید که همخنان که گفتیم، Nebenkosten همان شوفاژ و هزینه ی گرما و الکتریسیته نمی باشد و
مانند اجاره، پاژ ندارد. شوفاژ و کهربا، درست مانند نفت و بنزین، باژ دارد و این پیوندی به اجاره خانه ندارد.
درباره ی دانشگاه ها هم سرانجام خستو شدید که در بیشتر استان ها ( چون قانون های آنها در باره ی اموزش
و پروش ، استانی است و نه سراسری= فدرال) رایگان است! اینکه تا ٢۷ سالگی و یاسی سالگی .. پیوندی به
رایگان بودن یا نبودن ندارد و برای این است که دانشجو تنبلی نکند و بجای آموختن، دنبال سرگرمی نرود!
از سوی دیگر هم روشن است که همه نمیتوانند بروند پزشکی بخوانند و در سوسیالیسم هم همین است و تنها
آنهایی که هوش و نمره های بالا دارند، میتوانند بروند دانشگاه پزشکی. که انیهم انگیزه ی روشنی دارد و ان
ایکه هزینه ای که دولت و استان برا دانشگاه میدهد به هرز نرود و یارو پس از سه سال کنگر خوردن، نیاید بگوید
که این رشته را نمیکشد و یا هی رفوزه شده و از دانشگاه بیرون انداخته شود. پس اینجا هم کار خوبی میکنند.
------------------------
چرا ربوده میشوند. ربودن که تنها به زور فیزیکی نیست، با زور روانی هم هست. شما میتوانید موش را یا
گربه بگیرید یا با نهادن پنیر در تله. اینگونه، امریکا و کشور های متروپول سرمایه داری، از کشور های
ندار تر دیگر سرمایه داری هم نیروی های کار برجسته شان را میدزدند و میبینیم که سرمایه دار ها به همدیگر
هم آمرزشی روا نمیدارند و مانند گرگ همدیگر را هم میدرند. هومن های این کشورها هم جوری بار میایند که تنها
به سود کوتاه زمان خودشان میاندیشند و نمیگویند که اکنون که برای نمونه ، کشور آلمان مرا پرورده، بگذار به
آلمان و همین مردم که وامدار آنها هستیم یاری برسانم. میگوید " به تخمم" که مردم من بی کارشناس بمانند،
من میروم جایی که بوی کبابش بیشتر است! پس میبینیم که در سرمایه داری هیچگونه رفتار فرامنشانه (اخلاقی)
هم یافت نمیشود و خیانت به دستی که تو را پرورده، در دستور روز است.
در آمریکا هم به وارون گفته ی شما، همواره درسدی بیکاری هست. باید دستیافت و جای کار باشد که کسی
برود آنرا پیدا کند. اینگونه نیست که شما بفرمایید که همواره کار هست ولی یارو زرنگ نیست که برود پیدا
کند! یکی از خویشکاری های دولت برای همین باید کارآفرینی باشد و اینرا بدست گروهی دزد و گرگ سرمایه دار
نسپارد. چرا که انها همواره میخواهند گروهی بیکار باشند که کارگران نتوانند مزد بیشتری درخواست نمایند!
در کشور امریکا هم در سالهای پس از جنگ، میشد که از گارسونی به میلیونری رسید، آنهم نه همه ی گارسونها!
ولی اکنون دیگر بازارآنجا هم سیراب شده و شما به سختی میتوانید از پس کمپانی های غول آسا که همه کمپانی
های کوچک دیگر را دست نشانده ی خود کرده اند برآیید. شاید پیتزا فروشی تان بگیرد ولی یادتان نرود باج
مافیا را هم بدهید !
2869


آمار بیکاری در آمریکا در ٢۰١۳. میانگین آنهم ۸ درسد است و در استان های پیشرفته ترساختاوری هم
بیشتر است ، برای نمونه کالیفرنیا دیگر جایی برای شما ندارد ولی تکزاس هنوز نیاز به گاوچران دارد!!
-------------------------------------
ایدون (فعلا ً) آلمان این کوچ و خونریزی را برمیتابد چون از کشور های ندار تر همین خون تازه به سوی آلمان روان
است ولی اگر روزی برسد که این خورنریزی افزایش بیابد، این کشور هم ناچار خواهد شد برای جلوگیری از مرگ
و نابودی خود، مرزهای کوچ را ببندد، چرا که این سرتشت سرمایه داری است که برود از دسترنج و کار و
کارشناسان دیگران بدزدد و هر ملتی هم سزامندی پدافند از هستی خود را با همه ی ابزار های شاینده، دارد.


پارسیگر

Reactor
11-06-2013, 12:12 PM
در کره ی شمالی هم فشار های امپریالیستی و
جنگ های کشتارگر آمریکاییها و کره ای ها( که هتّا ژنرال مک‌آرتور به پرزیدنت آمریکا پیشنهاد[7] کرد که
به کره بمب اتم بزنند) ، دچار نداری و کژی ها شده است ولی باز از انجا که همه جا پلیس و ارتش باشنده[8]
است، زینهار[9] بالایی در آن کشور فرمانرواست. ( از هر بیست تن، یک تن در ان کسور در ارتش است،
چرا که تاخت و تاز ژاپن و سپس تاخت و تاز آمریکا و یارانش، آنها را بسوی ارتشتاری[10] فراینده و بدگمانی
و گسارش[11] مرزافزونی از درآمد ها برای پدافند[12] و ارتش کشانده است.

خوب تمام این ها "توجیه کردن" معنی میشود.

اگر من و هر کس دیگر و مخصوصا شما در پاکستان و در خانواده ای بنیادگرا به دنیا می آمدیم هم امروزه تروریست و انتحاری میشدیم.
در مورد شما که مطمئنم.

با این توجیه, اعمال تمام دیکتاتورها و قاتلان و متجاوزان و انگل ها و به گند کشیدگان دنیا توجیه میشود.

ایران از کره ی شمالی بیشتر قدمت داشته است و در نتیجه بیشتر دشمن داشته و تاریخ پر فراز و نشیب بیشتری هم داشته.

چه در زمان شاه و شاهان قبل از آن و چه در زمان ج.ا, بدلیل وجود دشمن های زیاد, بر قدرتمندی نظامی ایران تاکید زیادی میشد.

حتی از مهمترین توجیه کسانی که موافق دسترسی ایران به سلاح هسته ای هستند هم وجود دشمن ها و درگیری های زیاد ایران هست.

اما این ها رژه رفتن بر روی احساسات مردم است و دلیل نمیشود که با هسته ای کردن ایران, اینجا را کره س شمالی دومی کنیم و خودمان را به خاک سیاه بنشانیم.

وضعیت حال حاضر کره ی شمالی هم مسببش خود کره شمالی و مردم کره شمالی و بعد هم عبدالقدیرخان و چین هستند.
این آمریکای بدبخت که خودش را سپوخت تا گور کمونیسم را بِکَنَد و این خاک برسر ها فکر کردند کمونیسم چه جواهری هست که آمریکا باهاش اینقدر دشمن هست و زرتی کمونیست شدند. آمریکا دیگر باید چکار میکرد؟

آمریکای بدبخت هم شده گوشت قربانی که سر عروسی و عزا هرجایی که بطلبد شماها سرش رو میبرید.



با اینهمه فشار و فرونبد های هم باز
سر در برابر امپریالیسم خم نمیکند. پس باید به آنها آفرین گفت که با نداری میسازند ولی کشورشان را نمیفروشند.

سفسطه پُشت سفسطه کم بود... وقاحت را هم در بحث خورده اید و یک آب هم روش.

اگر کرسی شعر گویی جایزه ی اُسکار داشت من قطعا آنرا دو دستی به شما تقدیم میکردم!

مزدك بامداد
11-06-2013, 01:09 PM
خوب تمام این ها "توجیه کردن" معنی میشود.

اگر من و هر کس دیگر و مخصوصا شما در پاکستان و در خانواده ای بنیادگرا به دنیا می آمدیم هم امروزه تروریست و انتحاری میشدیم.
در مورد شما که مطمئنم.

با این توجیه, اعمال تمام دیکتاتورها و قاتلان و متجاوزان و انگل ها و به گند کشیدگان دنیا توجیه میشود.

ایران از کره ی شمالی بیشتر قدمت داشته است و در نتیجه بیشتر دشمن داشته و تاریخ پر فراز و نشیب بیشتری هم داشته.

چه در زمان شاه و شاهان قبل از آن و چه در زمان ج.ا, بدلیل وجود دشمن های زیاد, بر قدرتمندی نظامی ایران تاکید زیادی میشد.

حتی از مهمترین توجیه کسانی که موافق دسترسی ایران به سلاح هسته ای هستند هم وجود دشمن ها و درگیری های زیاد ایران هست.

اما این ها رژه رفتن بر روی احساسات مردم است و دلیل نمیشود که با هسته ای کردن ایران, اینجا را کره س شمالی دومی کنیم و خودمان را به خاک سیاه بنشانیم.

وضعیت حال حاضر کره ی شمالی هم مسببش خود کره شمالی و مردم کره شمالی و بعد هم عبدالقدیرخان و چین هستند.
این آمریکای بدبخت که خودش را سپوخت تا گور کمونیسم را بِکَنَد و این خاک برسر ها فکر کردند کمونیسم چه جواهری هست که آمریکا باهاش اینقدر دشمن هست و زرتی کمونیست شدند. آمریکا دیگر باید چکار میکرد؟

آمریکای بدبخت هم شده گوشت قربانی که سر عروسی و عزا هرجایی که بطلبد شماها سرش رو میبرید.




سفسطه پُشت سفسطه کم بود... وقاحت را هم در بحث خورده اید و یک آب هم روش.

اگر کرسی شعر گویی جایزه ی اُسکار داشت من قطعا آنرا دو دستی به شما تقدیم میکردم!
بیجاست، "توجیه" میتواند درست انجام بشود یا یا نادرست.
ما هم عذر موجه داریم و هم عذر ناموجه. پس توجیه به
خودی خود کار نادرستی نیست و بسته به درستی فرنود میباشد.
ولی در زبان پارسی این واژه همواره بار نایی و نادرست دارد.
برای نمونه کشتن بد است ولی اگر کسی را برای پدافند از
خود کشته باشید، این کار " موجه" است. پس اگر من نشان
بدهم که کسی را براستی برای پدافند از خود کشته ام، این
کار خود را به درستی "توجیه" کرده ام. ولی اگر بگویم که
او کشتم چون به من چپ نگاه میکرد، آنگاه توجیه نادرست
کرده ام. در باره ی کره شمالی هم ما از تاریخ گواه آوردیم
که پی در پی، نخست ژاپن به آنجا تاخت، سپس آمریکا
به آنجا تاخت و سپس زیر فروبند ها (تحریم) رفت. شما هم
اگر یک بچه را که تازه به جهان پای نهاده، پی در پی کتک
بزنید و سپس دست و پایش را ببندید، روانی و بدگمان میشود.
دولت جوان کره هم همین بدبختی را سرش اوردند. ژاپنی ها
چند سال اینها را میکشتند و به زنانشان تجاوز گروهی میکردند
و سپس برای سربازانشان میفرستادند. آمریکا هم که کمابیش
همه ی کره را گرفت و اگر گروه های داوخواه چینی به یاری
کره ای ها نمی آمدند، همه ی چپ هارا کشتار گروهی کرده
و کره را ازآن خود و چپاول خود نموده بودند. شما هم بد
نیست بروید تاریخ بخوانید و ببینید که آمریکا چه غلطی در
ویتنام میکرد و برای چه در سرنوشت درونمرزی یک کشور
انگشت فرو مینمود؟ در کوبا و نیکاراگوئه و گرنادا و شیلی
و .. چه غلطی میکرد؟ پس آراستن سپاه در برابر این ژاندام
قلچماق جهانی یک کار پذیرفته ( مبقول ) و دادپذیر (موجه) است!
ولی آراستن سپاه و روی اوردن به ارتشتاری برای سرکوب مردم
و نگه داشتن جیب ها پرپول مفت خوران سرمایه دار، دادناپذیر
( نا موجه) است، همان کاری اکه امریکا یا جمهوری اسلامی
انجام میدهند.
پس میبینید که نمیتوان کارهای هرگونه انگل و دزدان و دیکتاتوران
را به هرگونه ، پذیرفته دانست .


آمریکای بدبخت
:e412:
:e41f:

اگر کرسی شعر گویی جایزه ی اُسکار داشت من قطعا آنرا دو دستی به شما تقدیم میکردم

از سخن هرکس پیداست که چه در مغزداشته و چه ترازی از دانش و فرهنگ داراست.



پارسیگر

sonixax
11-06-2013, 11:00 PM
نخست اینکه پس به وارون گفته ی شما، ماهانه ی کسی که سرکار نرفته یا نمیتواند برود، از
میان نمیرود و گاهی برای گوشمالی (در راستای همان جلوگیری از تنبل پروری) ١۰% از ماهانه
شان برای یک زمان ویژه کاسته میشود. آن کار یک یورویی هم که فرمودید، با پژوهشی که نمودم،
فزون بر ماهانه ای است که میگیرید. برای نمونه اگر ماهانه ۴۰۰ یورو پول (جز اجاره خانه و ..) میگیرید
برای هرروز کار هم اگر هشت[1] تسو[2] باشد، هشت یوروی بیشتر میگیرید. پس اگر در ماه بیست روز هشت
تسو کار کنید، ماهانه تان از ۴۰۰ یورو، به ۵۶۰ یورو میرسد و بیکار هم نمانده اید. پس اینهم بد نیست.
همچنان که خودتان هم خستو[3] شدید ، بزه[4] کاری میان کوچگران[5] بیشتر است چون همان فرهنگ و منداوری
کشور خودشان را به همراه میا ورند[6] و در پی ان هستند که چگونه با کمترین کار و آموزش، به بیشترین
پول و بنز و دوست دختر و .. برسند.

شما دراید سخن من را تحریف میکنید !
من گفتم AG به کسی که بیکاریش را به رسمیت نمیشناسد حقوق نمیدهد .
میزان کار 1 یورویی هم که شخص میکند از پولی که از دولت میگیرد کم میشود ! به طور مثال اگر دولت 600 یورو پول به شخصی بدهد و وی 300 یورو درآمد از جایی دیگر داشته باشد فقط 300 یورو بهش پول تعلق میگیره .
همین مساله در مورد Kindergeld هم هست . یعنی اگر فردی بیکار باشه Kindergeld اش از حقوقش کم میشه ولی اگر شاغل باشد تمام آن مال خودش است .
چیزی که شما در مورد میزان حقوق ماهیانه نوشته اید درست نیست چرا که AG مابه تفاوتش را از حقوقتان کم میکند . و نهایتن شما همان مقدار پولی را خواهید داشت که قبلن داشته اید نه بیشتر .
آن میزان 10% هم همان طور که گفتم تنها در صورتیست که بدون دلیل موجه به سر جلسه نروید ! اگر هم بروید که آنجا مجبورتان میکنند که زیر قراردادی که شرایطش را بالاتر گفتم را امضا کنید .
حالا نظام تن پروریش چگونه است ؟
تا دلتان بخواهد راه هست برای موجه جلوه دادن این بیکاری . به طور مثال کافیست که پزشک یک نامه بدهد و وضعیت Behinderti شما را تائید کند به خصوص در رابطه با بیماریهای غیر فیزیکی مانند اعصاب .
یا همان طور که گفتم افراد خود را سیاه سفید ملد میکنند و قرارداد کار Aushilfe یک ساله میبندند با حقوق 200 یورو . این طوری دیگه AG نمیتونه ازشون درخواست کار کردن بکنه و تفاوت حقوق رو از دولت میگیرند + 200 یورو سفید باقی را هم یا میروند سر کار سیاه یا اصلن نمیروند . اینطوری میشه که ما میبینیم شمار Pener ها در آلمان روز به روز در حال افزایش هستش .
در مورد بنز و ... هم شما یک مقداری گویا داستان را خوب متوجه نشده اید ! اینجا کشوریست که بنز را میشد با هزار یورو خرید ! آنهایی که ماشین مدل بالا سوار میشوند یا سر آن ماشین کذایی به صد تا بانک بدهکار هستند و دارند قسط میدهند یا مثل خَر کار میکنند و بنز مدل بالا سوار شدن شامل حال اکثر مردم نمیشود . برای همین بازار ماشینهای ژاپنی ، دست دو ، فرانسوی و ایتالیایی درآلمان داغ تر از خودروی نو هست و شرکتهای خودروسازی دارند خودشون رو پاره میکنند و با اقساطی مثل ماهی 100 یورو بدون سینز ماشین میفروشند !
برای آگاهی از قیمت خودروهای کار کرده :
mobile.de – Gebrauchtwagen und neue Autos – Deutschlands größter Fahrzeugmarkt. (http://www.mobile.de/)



کره ی جنوبی هم کمونیستی نیست و کره ی شمالی هست و در کره ی شمالی هم فشار های امپریالیستی و
جنگ های کشتارگر آمریکاییها و کره ای ها( که هتّا ژنرال مک‌آرتور به پرزیدنت آمریکا پیشنهاد[7] کرد که
به کره بمب اتم بزنند) ، دچار نداری و کژی ها شده است ولی باز از انجا که همه جا پلیس و ارتش باشنده[8]
است، زینهار[9] بالایی در آن کشور فرمانرواست. ( از هر بیست تن، یک تن در ان کسور در ارتش است،
چرا که تاخت و تاز ژاپن و سپس تاخت و تاز آمریکا و یارانش، آنها را بسوی ارتشتاری[10] فراینده و بدگمانی
و گسارش[11] مرزافزونی از درآمد ها برای پدافند[12] و ارتش کشانده است. با اینهمه فشار و فرونبد های هم باز
سر در برابر امپریالیسم خم نمیکند. پس باید به آنها آفرین گفت که با نداری میسازند ولی کشورشان را نمیفروشند.

دیکتاتوری و گندی که در کره شمالی در جریان است کوچکترین ربطی به دنیای سرمایه داری ندارد ! سرمایه دارها جناب ایل را مجبور نمیکنند که هر کسی که مخالفش بود را بکشد !!!!
شما بروید به کره شمالی ها آفرین بگویید ! خواستید همانجا هم زندگی کنید و بهشت کمونیستی را از نزدیک تجربه کنید . ما همین دنیای سرمایه داری را که همه ی مردمان کمونیست در آرزوی یک روز زدگی کردن درش هستند رو میچسبیم ول نمیکنیم .



پس دیدید که همخنان که گفتیم، Nebenkosten همان شوفاژ و هزینه ی گرما و الکتریسیته نمی باشد و
مانند اجاره، پاژ[13] ندارد. شوفاژ و کهربا[14]، درست مانند نفت و بنزین، باژ[15] دارد و این پیوندی به اجاره خانه ندارد.
درباره ی دانشگاه ها هم سرانجام خستو شدید که در بیشتر استان ها ( چون قانون های آنها در باره ی اموزش
و پروش ، استانی است و نه سراسری= فدرال) رایگان است! اینکه تا ٢۷ سالگی و یاسی سالگی .. پیوندی به
رایگان بودن یا نبودن ندارد و برای این است که دانشجو تنبلی نکند و بجای آموختن، دنبال سرگرمی نرود!
از سوی دیگر هم روشن است که همه نمیتوانند بروند پزشکی بخوانند و در سوسیالیسم هم همین است و تنها
آنهایی که هوش و نمره های بالا دارند، میتوانند بروند دانشگاه پزشکی. که انیهم انگیزه ی روشنی دارد و ان
ایکه هزینه ای که دولت و استان برا دانشگاه میدهد به هرز نرود و یارو پس از سه سال کنگر خوردن، نیاید بگوید
که این رشته را نمیکشد و یا هی رفوزه شده و از دانشگاه بیرون انداخته شود. پس اینجا هم کار خوبی میکنند.

شما که پیشتر گفته بودید Nebenkosten به خاطر گرماست !!!! و ما به شما نشان دادیم که نه خیر نیست .
در مورد دانشگاه هم به شما نشان دادیم که هر ترم چیزی حدود 300 یورو هزینه دارد و آن جدولی که شما گذاشته بودید اشتباه است ! حالا هی روی اشتباهی که کرده اید پافشاری کنید اشکال ندارد .
آن چیزی که در سوسیالیسم مشخص است این است که کسانی که توانایی پزشکی خواندن دارند به راستی از تحصیل در پزشکی منع میشوند ! به خاطر مسایلی مانند سن ، ظرفیت دانشگاه ، عدم صلاحیت به خاطر اینکه طرف یک روزی یک جایی سابقه کیفری داره و مسایلی از این دست .
پس همانا بهتر که هزینه دانشگاه را شخص خودش از جیب خودش پرداخت کند و نه تنها در برترین داشنگاه های جهان درس بخواند و نه در دانشگاه های با رنک پایین آلمان بلکه به خاطر اینکه خودش دارد هزینه اش را میدهد آن را جدی بگیرد و بکوب بخواند .



چرا ربوده میشوند. ربودن که تنها به زور فیزیکی نیست، با زور روانی هم هست. شما میتوانید موش را یا
گربه بگیرید یا با نهادن پنیر در تله. اینگونه، امریکا و کشور های متروپول سرمایه داری، از کشور های
ندار تر دیگر سرمایه داری هم نیروی های کار برجسته شان را میدزدند و میبینیم که سرمایه دار ها به همدیگر
هم آمرزشی روا نمیدارند و مانند گرگ همدیگر را هم میدرند. هومن[16] های این کشورها هم جوری بار میایند که تنها
به سود کوتاه زمان خودشان میاندیشند[17] و نمیگویند که اکنون که برای نمونه ، کشور آلمان مرا پرورده، بگذار به
آلمان و همین مردم که وامدار آنها هستیم یاری برسانم. میگوید " به تخمم" که مردم من بی کارشناس بمانند،
من میروم جایی که بوی کبابش بیشتر است! پس میبینیم که در سرمایه داری هیچگونه رفتار فرامنشانه[18] (اخلاقی)
هم یافت نمیشود و خیانت به دستی که تو را پرورده، در دستور روز است.
در آمریکا هم به وارون گفته ی شما، همواره درسدی بیکاری هست. باید دستیافت[19] و جای کار باشد که کسی
برود آنرا پیدا کند. اینگونه نیست که شما بفرمایید که همواره کار هست ولی یارو زرنگ نیست که برود پیدا
کند! یکی از خویشکاری[20] های دولت برای همین باید کارآفرینی باشد و اینرا بدست گروهی دزد و گرگ سرمایه دار
نسپارد. چرا که انها همواره میخواهند گروهی بیکار باشند که کارگران نتوانند مزد بیشتری درخواست نمایند!
در کشور امریکا هم در سالهای پس از جنگ، میشد که از گارسونی به میلیونری رسید، آنهم نه همه ی گارسونها!
ولی اکنون دیگر بازارآنجا هم سیراب شده و شما به سختی میتوانید از پس کمپانی های غول آسا که همه کمپانی
های کوچک دیگر را دست نشانده ی خود کرده اند برآیید. شاید پیتزا فروشی تان بگیرد ولی یادتان نرود باج[21]
مافیا را هم بدهید !
آمریکا دارست چونکه از اول به افراد متخصص و تحصیل کرده بها میدهد . هر انسان عاقلی هم که خودش را پاره کرده و درس خوانده دوست دارد جایی کار کند که حقوق بیشتری بهش میدهند پس اسم این ربوده شدن نیست و قیاسش با گربه و تله موش مع الفارق است .
و به عکس این سوسیالیسم است که رفتار انسانی درش وجود نداره چون شخص رو به خاطر خودش فدا میکنه و اصلن بهش بها نمیده و انسان عاقل از اون جامعه خارج میشه .
اسم اینکه شخصی پول و حقوق بیشتر میدهد دزدی و آدم ربایی نیست ! شما اسمش را میگذارید دزدی چون باید یک دستاویزی برای توجیه جنایاتی نظیر آنچه در کره شمالی در جریان است یا نظیر آنچه در آلمان شرقی بود داشته باشید و خودتان بهتر از هر کسی میدانید که طرف کمونیست جنایتکار تر و ظالم تر و بهره کش تر است .
اگر نظام سوسیالیسم به فکر همه مردم است و واقعن آن مدعی درست کردن دنیای بهتر برای مردم است باید این را در عمل نشان دهد نه در شعار و حرف مفت !
مزد درخور و قابل توجه برای افراد متخصص هم از همان اعمال است .
اینکه بیایید به طرف مزد کم بدهید ، مالیات سنگین بگیرید و بعد که طرف از آنجا فراری میشود بگویید آی کاپیتالیستها متخصص مارا که این همه هزینه اش کرده ایم که متخصص شود را از ما دزدیند فقط نشان دهنده این است که شماها از همه طلبکار هستید و خود را به حق میدانید و اگر کسی از دنیایی که درست کرده اید فراری شده پس یا خائن و خیانت کار است یا توسط از شما بهترون ربوده شده !!!! وقتی تفکری حاضر به قبول نقایص و اشتباهاتش نباشد محکوم به فنا و نابودیست . مثل کمونیسم خدابیامرز و در آینده ی زود هم اسلام سیاسی بستری در ICU .

و اما در مورد آمریکا !
همواره برای هر شخص و فردی کارگری و گارسونی و کف رستوران طی کشیدن هست و اسم همون هم کار هستش .
پس وقتی کسی همون کارها رو هم نکنه و خودش رو بذاره قاطی بیکارها یا تن پروره یا گاگول .
اگر فرد متخصصی طوری بیکار شده باشد که چاره ای جز کارگری و عَملگی نداشته باشد یا تخصصش به درد نخور و قدیمیست و خودش باعث و بانی این مشکل بوده که تخصصش را به روز نگاه نداشته .
یا به قدری سر کار گند زده که اخراجش کرده اند و کسی حاضر به استخدامش نیست ، یا در قبال نیروی کار جوان و تازه نفس راندمان پایینی دارد .
پس در هر سه شکل مشکل از خودش است نه از سیستم . نهایتن اگر در جایی مثل بازار کار آمریکا کار پیدا نکنید مقصر اول و آخر خودتان هستید به خصوص که در آن کشور حتا تامین سرمایه اولیه برای برپایی کسب و کار به سختی و پیچیدگی اینجا نیست . اینچنین است که دایی من 100 هزار دلار کردیت دارد در آمریکا و از آن طرف همسرش که اتفاقن آلمانی هم هست هرگز رنگ نصف آن را هم به شکل کردیت در آلمان ندیده و هردو متخصص هوا فضا هستند و به یک میزان هم سابقه کار دارند . یکی در آلمان و دیگری در آمریکا .

مزدك بامداد
11-07-2013, 03:54 PM
شما که پیشتر گفته بودید Nebenkosten به خاطر گرماست !!!! و ما به شما نشان دادیم که نه خیر نیست
-->

لغزش دیگرتان این است که هزینه ای کناری اجاره ( Nebenkosten) چیزی جدای[6]
پول انرژی و گرما و کهرباست ( Warm) و پاژ[7] انرژی درست مانند بنزین میباشد.
ما هم تنها گفتیم که اجاره، باج[8] ندارد و نه شوفاژ و ...

مزدك بامداد
11-07-2013, 04:01 PM
آن چیزی که در سوسیالیسم مشخص است این است که کسانی که توانایی پزشکی خواندن دارند به راستی از تحصیل در پزشکی منع میشوند ! به خاطر مسایلی مانند سن ، ظرفیت دانشگاه ، عدم صلاحیت به خاطر اینکه طرف یک روزی یک جایی سابقه کیفری داره و مسایلی از این دست .
بازهم بیجاست. دانسته است که کشور به چند پزشک نیاز دارد و آن کسانی که
نمره ی بالا دارند و تنبلی نکرده اند و زندگانی شان را به هرز نگسارده اند
و دزدی هم نکرده اند سندلی های دانشگاه را میگیرند که هزینه ای که مردم
برای پرورش انها میپردازد، بازدهی هم برای مردم داشته باشد. همه که نمیشود
پزشکی بخوانند. در کشور سرمایه داری هم که از بیخ همه نمیتوانند پزشکی و ..
بخوانند مگر اینکه پاپای سرمایه دار و دزد داشته باشند. آنجا سرزمین پرورش
دزدان و فرزندان دزدان است، گرچه بسیار شیک و ناز و مامانی و .. هم بنگر بیایند.


پارسیگر

مزدك بامداد
11-07-2013, 04:05 PM
شما دراید سخن من را تحریف میکنید !
من گفتم ....
میزان کار 1 یورویی هم که شخص میکند از پولی که از دولت میگیرد کم میشود !
بازهم بیجاست، کم نمیشود!

Ein Euro Job (http://www.sozialhilfe24.de/hartz-iv-4-alg-ii-2/1-ein-euro-job.html)
Einkommen, die aus einem "Ein Euro Job" erzielt werden, werden auf den Arbeitslosengeld-2-Anspruch (http://www.sozialhilfe24.de/hartz-iv-4-alg-ii-2/hartz-iv-anspruch.html), das ALG II oder auch Hartz IV, nicht angerechnet.

مزدك بامداد
11-07-2013, 04:31 PM
در مورد بنز و ... هم شما یک مقداری گویا داستان را خوب متوجه نشده اید ! اینجا کشوریست که بنز را میشد با هزار یورو خرید ! آنهایی که ماشین مدل بالا سوار میشوند یا سر آن ماشین کذایی به صد تا بانک بدهکار هستند و دارند قسط میدهند یا مثل خَر کار میکنند و بنز مدل بالا سوار شدن شامل حال اکثر مردم نمیشود . برای همین بازار ماشینهای ژاپنی ، دست دو ، فرانسوی و ایتالیایی درآلمان داغ تر از خودروی نو هست و شرکتهای خودروسازی دارند خودشون رو پاره میکنند
منهم نگفتم که ان کوچگران ، میخواهند به بنز دست چهارم و مدل بوق دست یابند،
آنها بی اینکه بخواهند هیچ کار سودمندی انجام دهند، میخواهند به زندگی لوکس
دست پیدا کنند و نمونه "بنز" که آوردیم هم در این راستا بود، چرا که یکی از لوکس
ترین مارک های خودرو هست. روشن است که در پی مدل های نوین و گران هستند.
این در راستای فرومنشانه بودن سرمایه داری است که به مردم این فرهنگ نادرست
را سوزن میزند که با زرنگی و بی کار کردن، با کلاهبرداری و بهره کشی میشود به
برتری و زندگی لوکس و ... دست یافت. یکی دیگر باید ناچار این را بپردازد و انهم
کارگر و کشاورز بدبخت است.

سخن من در برابر گفته ی شما این بود که بزه کاری ها بیشتر به کوچگرانی بر میگردد
که از کشور هایی با فرهنگ پایین تر و فرهنگ خودپرستی و همبود گریزی ، مانند
ترکیه و البانی و کشور های عربی و خاور میانه و افغانستان و پاکستان و ... به آلمان
و اروپا میگریزند تا در انجا به نوایی برسند!




Ausländerkriminalität – Wikipedia (http://de.wikipedia.org/wiki/Ausl%C3%A4nderkriminalit%C3%A4t)
Der Anteil der Ausländer an den rechtskräftig Verurteilten betrug 2006 bundesweit 23 Prozent[17] (http://www.daftarche.com/#cite_note-17). Auch unter den Strafgefangenen sind Ausländer deutlich überrepräsentiert: Der Anteil der Gefangenen ausländischer Staatsangehörigkeit an der Gesamtbelegung der Justizvollzugsanstalten (http://www.daftarche.com/wiki/Justizvollzugsanstalt) des Landes Nordrhein-Westfalen (http://www.daftarche.com/wiki/Nordrhein-Westfalen) beträgt rund 28 Prozent[18] (http://www.daftarche.com/#cite_note-18)....

Prozentualer Anteil ausländischer Straftaten an allen rechtskräftig verurteilten Delikten in der Bundesrepublik Deutschland 1976-2002 [22] (http://www.daftarche.com/#cite_note-22)



Verurteilte Straftaten

Straftaten ohne Verkehrsdelikte

Vergewaltigung

Mord/Totschlag

Gefährliche/schwere Körperverletzung

Raub/Erpressung

Drogen



1976

10,48

11,79

14,33

27,00

12,07

9,20

13,18



1977

10,01

11,22

17,31

25,04

12,14

9,28

12,04



1978

9,89

11,15

18,24

24,27

12,24

9,70

13,30



1979

10,37

11,95

17,75

22,01

12,17

9,48

13,80



1980

11,41

13,38

19,97

23,17

12,81

10,99

13,95



1981

12,25

14,34

21,53

25,73

14,12

12,75

15,91



1982

12,06

13,81

21,80

27,53

14,13

13,10

14,60



1983

11,34

13,04

20,18

25,55

14,01

13,77

16,78



1984

11,14

12,90

20,29

24,64

12,52

13,55

17,11



1985

11,58

13,60

19,75

20,17

13,01

15,52

17,45



1986

12,58

14,99

19,64

22,84

14,34

16,83

18,43



1987

13,68

16,46

22,91

21,40

16,25

18,97

18,57



1988

14,71

17,73

22,79

22,83

17,92

20,36

18,88



1989

16,20

19,56

21,14

23,75

18,35

23,01

19,98



1990

17,77

21,59

24,05

26,02

20,58

28,00

21,47



1991

19,78

24,34

27,20

28,55

22,68

32,30

22,75



1992

23,58

28,45

28,80

25,96

27,28

34,28

24,77



1993

29,07

34,41

35,52

33,75

29,52

35,90

28,64



1994

28,95

33,71

36,03

36,85

31,47

37,63

30,54



1995

27,35

31,40

32,71

34,45

32,21

39,27

30,57



1996

27,15

31,26

33,17

35,53

32,99

39,10

28,66



1997

26,88

31,13

37,17

36,07

33,65

38,65

28,47



1998

26,08

29,81


36,25

32,41

37,20

27,62



1999

25,54

28,96


37,29

29,58

34,73

26,07



2000

24,82

27,91


34,14

28,88

33,85

24,52



2001

23,73

26,45

29,64

37,87

26,57

32,61

22,59



2002

24,25

26,72

32,04

32,14

26,87

33,55

23,39




پارسیگر

sonixax
11-07-2013, 06:18 PM
-->

ما هم گفته بودیم گه Nebenkosten سر اجاره است و اینجا به آن (Kaltmiete + Nebenkosten) میگویند Warmmiete ! و این Warmmiete ربطی به پول شوفاژ و ... ندارد .
پس اینجا لغزش از شما بوده نه من .
Kaltmiete (auch Nettomiete oder Grundmiete) bezieht sich im Sprachgebrauch in Deutschland auf den Teil der Miete (http://de.wikipedia.org/wiki/Immobiliarmiete), der allein die Raumnutzung abdeckt. Ein Teil der weiteren Kosten wird in der Nebenkostenabrechnung (http://de.wikipedia.org/wiki/Nebenkosten) gesondert ausgewiesen. Dies können zum Beispiel sein: Müllabfuhr (http://de.wikipedia.org/wiki/M%C3%BCllabfuhr), Wasser (warm und kalt), Erdgas (http://de.wikipedia.org/wiki/Erdgas), Abwasser (http://de.wikipedia.org/wiki/Abwasser), Heizung (http://de.wikipedia.org/wiki/Geb%C3%A4udeheizung), Flurbeleuchtung, Feuerversicherung (http://de.wikipedia.org/wiki/Feuerversicherung), Kabelanschluss (http://de.wikipedia.org/wiki/Kabelanschluss). Weitere regelmäßige Kosten (zum Beispiel für Strom (http://de.wikipedia.org/wiki/Elektrischer_Strom) oder Telefon (http://de.wikipedia.org/wiki/Telefon)) werden direkt an den Strom/Telefon-Anbieter gezahlt.

Das Gegenstück, die Warmmiete, entspricht dem gesamten Mietbetrag, den der Mieter an den Vermieter zahlen muss.



- WiKi (http://de.wikipedia.org/wiki/Kaltmiete)

نام Warm از آنجایی می آید که سابق بر این هزینه شوفاژ و آب گرم سر خانه محاسبه میشد ولی سالیان سال است که این هزینه ها به خاطر اینکه از منابع دیگری خریداری میشوند (مرکزی هستند) هزینه جداگانه دارند و باید جداگانه پرداخت شوند ولی همین نام را برای خود حفظ کرده .

پس اجاره کامل اینجا مالیات دارد بر خلاف گفته شما .
بله قیمت Netto تلویزیون سه بعدی هم بدون مالیات است ! پس تلویزیون را شما بدون مالیات میخرید ؟


بازهم بیجاست. دانسته است که کشور به چند پزشک نیاز دارد و آن کسانی که
نمره ی بالا دارند و تنبلی نکرده اند و زندگانی شان را به هرز نگسارده[1] اند
و دزدی هم نکرده اند سندلی های دانشگاه را میگیرند که هزینه ای که مردم
برای پرورش انها میپردازد، بازدهی هم برای مردم داشته باشد. همه که نمیشود
پزشکی بخوانند. در کشور سرمایه داری هم که از بیخ همه نمیتوانند پزشکی و ..
بخوانند مگر اینکه پاپای سرمایه دار و دزد داشته باشند. آنجا سرزمین پرورش
دزدان و فرزندان دزدان است، گرچه بسیار شیک و ناز و مامانی و .. هم بنگر بیایند.

کسی که میتواند در جای دیگری مزد بیشتری بگیرد باید نادان به معنای واقعی کلمه باشد که بماند و مزد کمتری بگیرد .
این پیش فرض شما که همه باید دزد باشند تا بتوانند درس بخوانند به راستی پیش فرضی از سر تعصب است و ما میبینیم که در واقعیت از این خبرها نیست .
در همان نظام سرمایه داری کسانی که استعداد بالا و هوش بیشتر از بقیه دارند بورسیه تحصیلی دریافت میکنند ! مابقی ولی میتوانند بدون بورسه تحصیل کنند . در صورتی که در کشورهای سوسیالی یا باید هوش بالایی داشته باشید یا بروید عملگی و حتا اگر ثروتمند هم باشید در بهترین حالت در دانشگاه های خصوصی که مدرکشان را هیچ جایی قبول ندارد تنها به روی شما باز است !!!


بازهم بیجاست، کم نمیشود!

کم میشود !
تنها تا مبلغ 110 یورو کم نمیشود ! در بیشتر موارد هم شخص به شکل رسمی 8 ساعت در روز و به شکل غیر رسمی و اضافه کاری و ... 10 ساعت در روز کار میکند . یعنی هزینه 11 روز نسخت ازش کم نمیشود و مابقی پایش محاسبه میشود . در همان سایتی که لینک داده اید یک Rechner برای محسابه این موارد وجود دارد .
درآمد از سایر منابع حتا قرض و کمک و فروش وسایل و ... همان مقدار کم میشود .


منهم نگفتم که ان کوچگران[1] ، میخواهند به بنز دست چهارم و مدل بوق دست یابند،
آنها بی اینکه بخواهند هیچ کار سودمندی انجام دهند، میخواهند به زندگی لوکس
دست پیدا کنند و نمونه "بنز" که آوردیم هم در این راستا بود، چرا که یکی از لوکس
ترین مارک های خودرو هست. روشن است که در پی مدل های نوین و گران هستند.
این در راستای فرومنشانه[2] بودن سرمایه داری است که به مردم این فرهنگ نادرست
را سوزن میزند که با زرنگی و بی کار کردن، با کلاهبرداری و بهره کشی میشود به
برتری و زندگی لوکس و ... دست یافت. یکی دیگر باید ناچار این را بپردازد و انهم
کارگر و کشاورز بدبخت است.

به عکس این درست سوسیالیسم است که مردم را تشویق به دور زدن سیستم میکند با وضع قوانین ضد انسانی و مالیات سنگین و بهره کشی راستین و بیگاری و محرومیت از امکانات و ...


سخن من در برابر گفته ی شما این بود که بزه[3] کاری ها بیشتر به کوچگرانی[1] بر میگردد
که از کشور هایی با فرهنگ پایین تر و فرهنگ خودپرستی و همبود[4] گریزی ، مانند
ترکیه و البانی و کشور های عربی و خاور میانه و افغانستان و پاکستان و ... به آلمان
و اروپا میگریزند تا در انجا به نوایی برسند!

و اینها در اینجا روی میاورند به بزه و جرم ! پیشتر در یکی بحثی با دوستان (در رابطه با مهاجرین افغان) آمار رسمی جرم و جنایت میان اقوام مهاجر به خصوص خاورمیانه ای ها را از اداره بوندس آمت آورده ام .

افغانستان - برگ 3 (http://www.daftarche.com/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-8/%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D 9%86-1047/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-3.html#post46459)

طبیعتن مهاجرین آلمانی شده در فهرست بزهکاران مهاجر قرار نمیگیرند و آلمانی محسوب میشوند .

Dariush
11-07-2013, 06:52 PM
از سوی دیگر خستو[13] هستید که آلمان کارشناسان خوبی درست میکند که بر پایه ی سامانه ی
ناجور سرمایه داری، از سوی کشور های پولدار تر مانند آمریکا ربوده میشوند. روشن است
که این یک روند فرومنشانه[14] است، چون آن کارشناس، با هزینه و کار مردم آلمان یا فرانسه یا ایکس
به آن جایگاه رسیده و اکنون بجا اینکه به همان همبود کاریاری[15] برساند و وام خود را پس دهد،
آنرا برای امریکا بکار میگیرد. اینستکه سخن از "متروپول" سرمایه داری و همان جنگل میزنیم
و شما هم که به انجا بروید، تا زمانیکه پول داشته باشید و گذارتان به کوی و برزن[16] بی‌بهرگان
و سیاه پوستان نیفتد و بحران نباشد و ... به گمان خود زندگی خوبی دارید و نه خوشبختی راستین.

:e057:
۱-مسلم است که در حالت عادی همه دوست دارند در سرزمین خودشان باشند و برای هموطنان خودشان کار کنند.کارشناسی که از یک کشور به کشور دیگری میرود هزینه های بسیاری را متحمل میشود و چند سالی طول میکشد تا به سیستم اقتصادی اجتماعی سیاسی دانشگاهی-عملی آنجا عادت کند(آموختن زبان و...) ممکن است هتا بخشی از آنچه تاکنون آموخته را فراموش کند و از نو بیاموزد(از تجربه های دوستان پرشماری که به خارج رفته اند)
۲-حق هر کسی است که در هر سرزمینی که خواست زندگی کند و کسی این حق را ندارد که دور کارشناسان خود دیوار بکشید به این بهانه که برایش هزینه شده تا متخصص شود. شما اگر براستی به سرزمین خود اهمیت میدهید شرایطی را فراهم کنید تا کارشناسان کشورهای دیگر رغبت کنند و به کشور شما بیایند و اینگونه قدری تعادل برقرار شود.
۳- اینکه در آمریکا شرایطی بس مطلوب برای متخصصان و کارشناسان فراهم و اینان وسوسه میشوند که به آنجا سفر کنند به معنی دزد بودن آمریکا نیست. گویا پایه های استدلال شما در مواجهه با تعصبات واپس مانده ی کمونیستی ته میکشند و شما را ناتوان از تحلیل درست امور واقعی میکنند چنانکه اینطور به تیوری توطیه گرفتار آمده اید. همین امروز اگر یک وضعیت حداقلی از شرایط زندگی مطلوب در ایران برقرار شود بسیاری از کارشناسان و متخصصانی که از ایران رفته اند حاضرند بازگردند و در سرزمین خودشان کار کنند.

شما به جای آنکه همه چیز را از چشم دیگران ببینید و هر اشکالی که یافت میشود گردن دیگران بیاندازید قدری به درون خودتان و سیستم پیشنهادی تان بیاندازید. چه شد که کاپیتالیسم توانست متروپولهایی چون آمریکا و انگلیس و... خلق کند اما کمونیسم و سوسیالیسم شما هرگز نتوانست حتا مترسکی چون اینها بسازد و آخرین رقیبی که برای سرمایه داری ساخت؛ شوروی بود که به هزینه میلیونها کشته و میلیونها دیگر گرسنه ساخته شد؟ چه شد که همین که شوروی از هم پاشید تمام اقمارش غرق در شادی شدند؟ چرا اگر امریالیسم آمریکایی قدرتمند است که میتواند ابرقدرتی چون شوروی را از هم بپاشد کشور فینگیلی کوبا را که در چند کیلومتری اش است را از هم بپاشد؟ شما نمیتوانید کاستی های موجود در کمونیسم را ببینید و ما را همش به چیزی ارجاع میدهید که قابل ردگیری نباشد. گویی از خارج از کره زمین با ما سخن میگویید و انتظار دارید باور نکنیم آنچه را که میبینیم و لمس میکنیم.

مزدك بامداد
11-07-2013, 07:34 PM
:e057:
۱-مسلم است که در حالت عادی همه دوست دارند در سرزمین خودشان باشند و برای هموطنان خودشان کار کنند.کارشناسی که از یک کشور به کشور دیگری میرود هزینه های بسیاری را متحمل میشود و چند سالی طول میکشد تا به سیستم اقتصادی اجتماعی سیاسی دانشگاهی-عملی آنجا عادت کند(آموختن زبان و...) ممکن است هتا بخشی از آنچه تاکنون آموخته را فراموش کند و از نو بیاموزد(از تجربه های دوستان پرشماری که به خارج رفته اند)
۲-حق هر کسی است که در هر سرزمینی که خواست زندگی کند و کسی این حق را ندارد که دور کارشناسان خود دیوار بکشید به این بهانه که برایش هزینه شده تا متخصص شود. شما اگر براستی به سرزمین خود اهمیت میدهید شرایطی را فراهم کنید تا کارشناسان کشورهای دیگر رغبت کنند و به کشور شما بیایند و اینگونه قدری تعادل برقرار شود.
۳- اینکه در آمریکا شرایطی بس مطلوب برای متخصصان و کارشناسان فراهم و اینان وسوسه میشوند که به آنجا سفر کنند به معنی دزد بودن آمریکا نیست. گویا پایه های استدلال شما در مواجهه با تعصبات واپس مانده ی کمونیستی ته میکشند و شما را ناتوان از تحلیل درست امور واقعی میکنند چنانکه اینطور به تیوری توطیه گرفتار آمده اید. همین امروز اگر یک وضعیت حداقلی از شرایط زندگی مطلوب در ایران برقرار شود بسیاری از کارشناسان و متخصصانی که از ایران رفته اند حاضرند بازگردند و در سرزمین خودشان کار کنند.

شما به جای آنکه همه چیز را از چشم دیگران ببینید و هر اشکالی که یافت میشود گردن دیگران بیاندازید قدری به درون خودتان و سیستم پیشنهادی تان بیاندازید. چه شد که کاپیتالیسم توانست متروپولهایی چون آمریکا و انگلیس و... خلق کند اما کمونیسم و سوسیالیسم شما هرگز نتوانست حتا مترسکی چون اینها بسازد و آخرین رقیبی که برای سرمایه داری ساخت؛ شوروی بود که به هزینه میلیونها کشته و میلیونها دیگر گرسنه ساخته شد؟ چه شد که همین که شوروی از هم پاشید تمام اقمارش غرق در شادی شدند؟ چرا اگر امریالیسم آمریکایی قدرتمند است که میتواند ابرقدرتی چون شوروی را از هم بپاشد کشور فینگیلی کوبا را که در چند کیلومتری اش است را از هم بپاشد؟ شما نمیتوانید کاستی های موجود در کمونیسم را ببینید و ما را همش به چیزی ارجاع میدهید که قابل ردگیری نباشد. گویی از خارج از کره زمین با ما سخن میگویید و انتظار دارید باور نکنیم آنچه را که میبینیم و لمس میکنیم.

سخن بیجایی فرمودید. برای داوری در باره ی این جستار، باید آگاهی های همه سویه را گردآوری
کرده باشید و تنها "لمس" کردن، به شما فربود و راستی را نمایان نمیکند. چه بسا که تنها خرطوم
فیل را بساویده باشید. برای نمونه، نمیدانید که شوروی و آمریکا، پس از واژگشت روسیه و یا
پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه برابر نبودند که بتوان دستاورد های آنهارا بگونه ی برابر
سنجید. شوروی جو جنگ جهانی و یک جنگ دیرنده درونمرزی ( بر پاد گارد سفید تزاری و ..)
پشت سر داشت و نیمی از کشورش ویران. در خاک آمریکا هتّا یک بمب هم نیافتاده بوده. بنمایه های
آمریکا بارها بیش تر روس و ساختاوری اش پیشرفته تر بود، در جاییکه کموینست ها یک کشور
واپس مانده ی تزاری و سرفاژ را بدست آورده بودند. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بی‌بهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند ها و همپیشی جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد، آغازید. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه دادگری
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار سترگ بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی اَبَرکشور جهان دست یافتند. ملت های دیگری هم همچون چین، که
در دست امراتوران تریاکی ، به تباهی و نابودی کشیده شده بودند، بدست کمونیست ها آباد
شدند. هتّا کشور ندار و بی چیز کوبا که جز کشتزار نیشکر هیچ چیز ندارد، توانست آموزش
و پرورش و بهداشت و خانه و .. را رایگان و یا ارزان نماید، در جاییکه هنوز در متروپول
سرمایه داری شما، یک بیمه چوسکی درمان با از کار افتادن دولت روبرو میشود. پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن به سهشها(احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
-----
سرشت سرمایه داری متروپول درست کردن است چون سرمایه داری است که به جدایی هرچه
بیشتر قیچی دارا و ندار می انجامد و یک جا که متروپول میشود، به بهایی خونریزی و واپسماندگی
در ده جای دیگر است. روشن است که هر کشوری میخواهد کارشناسان خود را نگه دارد و بیمار
نیست که آنها را با دستمزد اندک از کشور براند، چاره ای ندارد چون سامانه ی متروپل ساز، راه
و بنمایه و پولی برایش نمیگذارد که چنین کاری انجام دهد.
-----
باید یادآوری کنیم که همین که شما بیمه ی بیکاری و بازنشستگی و این چیزهایی را که اکنون
ساده و پیش پا افتاده می نمایند، دارید، از سر همین کمونیست ها و سوسیالست ها و خون هایی
است که آنرا در نبرد خود با بهره کشان گوناگون داده اند، میباشد و گرنه سرمایه دار به شما
چیزی نمیدهد که خود شما برای بدست آوردنش نرزمیده باشید!
-----
گفتنی ها در این باره فراوان است و بهتر است پیش از نوشتن سخنان نسنجیده و ناپیراسته، اندکی
به آگاهی های خود بیفزایید که دچار داوری از روی نادانی نشده و بلندگوی دزدان نباشید!


پارسیگر

Theodor Herzl
11-07-2013, 07:56 PM
یکی‌ از مسائلی‌ که در دوران جنبش سبز من رو عصبانی‌ میکرد استفاده از این آهنگ تاریخی‌ جنبش چپ ایران برای یک قاتل چپ‌ها میرحسین موسوی بود. این ترانه زیبای سر اومد زمستون رو تقدیم می‌کنم به تمامی‌ آفتاب کارانی که در راه رهایی طبقه کارگر در ایران کشته شدند ؛ از حمید اشرف گرفته تا کشته شدگان دههٔ ۶۰ و بعد از آن




http://www.youtube.com/watch?v=uGbV5x43YwA

Theodor Herzl
11-07-2013, 07:59 PM
در مورد کسانی‌ هم که می‌گویند قبل از انقلاب این چپ‌ها در اومدن رژیم دست داشتند باید این رو بفهمند که اگر این چپ و کمونیست هراسی شاه نبود و یک حکومت سوسیالیستی در ایران به سر کار می‌‌آمد ( حتی به سبک شوروی که من آن را قبول ندارم) باز از اسلامی شدن کشور که بهتر بود و حداقل حجاب اجباری ، شلاق خوردن برای مشروب ، اعدام همجنس گرایان و اینها نبود!

kourosh_bikhoda
11-07-2013, 08:54 PM
در مورد کسانی‌ هم که می‌گویند قبل از انقلاب این چپ‌ها در اومدن رژیم دست داشتند باید این رو بفهمند که اگر این چپ و کمونیست هراسی شاه نبود و یک حکومت سوسیالیستی در ایران به سر کار می‌‌آمد ( حتی به سبک شوروی که من آن را قبول ندارم) باز از اسلامی شدن کشور که بهتر بود و حداقل حجاب اجباری ، شلاق خوردن برای مشروب ، اعدام همجنس گرایان و اینها نبود!
این حرفها همش دیدگاه شخصیه. به نظر من این حکومت که اسلام رو به صورت عینی ضایع کرده خیلی بهتر از حکومتی سوسیالیست بود که ضایع بودنش قبلن عینی شده بوده و نیازی به تکرار این تجربه بد نیست. دستکم شلاق و روسری اجباری و ریدن به مملکت توسط اسلام تونیست پوچ بودن اسلام رو ثابت کنه ولی تمام اینها در یک حکومت سوسیالیست قبلن اثبات شده بوده و نیازی به تکرارش نیست. شمام جو میدیدها.

Theodor Herzl
11-07-2013, 09:06 PM
به نظر من این حکومت که اسلام رو به صورت عینی ضایع کرده خیلی بهتر از حکومتی سوسیالیست بود که ضایع بودنش قبلن عینی شده بوده و نیازی به تکرار این تجربه بد نیست. دستکم شلاق و روسری اجباری و ریدن به مملکت توسط اسلام تونیست پوچ بودن اسلام رو ثابت کنه ولی تمام اینها در یک حکومت سوسیالیست قبلن اثبات شده بوده و نیازی به تکرارش نیست. شمام جو میدیدها.اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی‌ رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عرب‌ها بوده است . قبل از انقلاب خیلی‌‌ها مشروب میخوردند ، کاباره می‌رفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم می‌گرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانی‌‌ها دختر و پسر‌های جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل می‌نوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، می‌‌خواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادی‌های اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق می‌‌افتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی‌ مثل حکومت‌های سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد

sonixax
11-07-2013, 09:17 PM
اینکه جمهوری اسلامی ، اسلام واقعی‌ رو نشون داده یک حرف بیجا است ، اسلام مردم ایران از همان ابتدا بسیار لیبرال تر از عرب‌ها بوده است . قبل از انقلاب خیلی‌‌ها مشروب میخوردند ، کاباره می‌رفتند ، نماز هم میخوانند و روزه هم می‌گرفتند. همین الان هم اینگونه است ، به این جامعه ضدّ اسلام اینترنتی نگاه نکنید ، همین ایرانی‌‌ها دختر و پسر‌های جوان که آزادانه سکس میکنند و الکل می‌نوشند به آنها بگویی بالای چشم محمد ابرو است ، می‌‌خواهند شما را خفه کنند! در یک حکومت مارکسیستی حداقل اینکه مردم آزادی‌های اجتماعی را داشتند اگر سال ۵۷ این اتفاق می‌‌افتاد!و ۱۰-۱۵ سال بعد هم با سقوط بلوک شرق ایران به یکی‌ مثل حکومت‌های سوسیال دموکراسی اروپا تبدیل میشد

در یک حکومت مارکسیستی هم شما بگویید بالای چشم مارکس ابروست میریزند جرتان میدهند خوب !
کسرا جان شما از کدام آزادیهای اجتماعی حرف میزنید ؟
زندانی کردن مردم درون کشور و کشتار بیسابقه مخالفین اسمش شده آزادی ؟
شخصن در یک رفراندوم هرگز به هیچ شکلی از سوسیالیسم رای نمیدهم . منتها سوسیالیستها و کمونیستها نظر اکثریت رو قبول ندارند و معتقدند که باید با برپایی دیکتاتوری هر کسی که مخالف کمونیسم است را تحت عنوان بازماندگان نظام سرمایه داری خفه کرد ! خیلی صریح و روشن در انواع و اقسام مرامنامه های کمونیستی این مساله عنوان شده تحت نام دیکتاتوری پرولتاریا .

دیکتاتوری پرولتاریا - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%D B%8C_%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB %8C%D8%A7)



دیکتاتوری پرولتاریا، اصطلاحی مارکسیستی است که برای اولین بار به سال ۱۸۷۵ توسط کارل مارکس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9% D8%B3) و در کتاب "نقد برنامه گوتا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85% D9%87_%DA%AF%D9%88%D8%AA%D8%A7)" ظاهر شد. مارکس این عبارت را در برابر «دیکتاتوری بورژوازی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8% AA%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%98%D9%8 8%D8%A7%D8%B2%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)» به کار می‌برد و می‌گوید که جوامع دموکراتیک حال حاضر، چیزی نیستند جز دیکتاتوری ِ طبقه متوسط، قانون گذار و مالک.
دیکتاتوری پرولتاریا حکومت دورهٔ انتقالی بین جامعهٔ سرمایه داری و جامعهٔ کمونیستی است. دوره‌ای که به روایت مارکس «در آن دولت نمی‌تواند چیزی جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا باشد.»

منظور از این اصطلاح تمرکز قدرت در دست پرولتاریا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D 8%A7) و حمایت بی چون و چرا از طبقات پایین، کارگران و کشاورزان است. در عین حال که از خرده زمین‌دارانی که روی زمین خود کار می‌کنند (و استثمار کننده و یا اجاره دهنده نیستند) نیز حمایت شود.
این معنا، جز معنای غالبی است که از کلمه «دیکتاتوری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%D B%8C)» برداشت می‌شود.
مارکس و همچنین لنین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%86%DB%8C%D9%86)، دولت کمون پاریس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86_%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C% D8%B3) را اولین دیکتاتوری پرولتاریای جهان می‌دانند.



از آنجایی که یک نظام کمونیستی درست به مانند جمهوری اسلامی برای بقای خود نیاز به دشمن و تئوری توطئه دارد پس این دوره گذار هرگز پایان نخواهد داشت و همواره مخالفین از هر دسته و گروه تحت نام بازمانده نظام سرمایه داری سرکوب و کشتار خواهند شد .

اگر یک حکومت کمونیستی اعلام کند که دوره گذار تمام شده و دیگر خبری از سرمایه داری نیست آن وقت کم و کاستی ها و گند و کثافتی که به راه میندازد را نمیتواند گردن کاپیتالیسم بیندازد .

همین الان بنگرید به جناب مزدک ! از نظر ایشون هر مشکل و ایرادی که در نظامهای سوسیالی و کمونیستی هست به خاطر سرمایه داران است و هر خوبی که در نظامهای سرمایه داری هست به خاطر سوسیالیسم و کمونیسم :)))

حالا ایشون یا واقعن متوجه نیستند که لطیفه ای رو دارند بازگو میکنند یا متوجه این داستان هستند و برای دفاع از کمونیسم به هر قیمت اینچنین خنده را بر لبان مخاطب مینشانند .

Mehrbod
11-07-2013, 09:33 PM
کور ؟! من گفتم شما به عمد چشمانتان را بسته اید ! این با کور بودن فرق دارد گرامی .
وقتی به شوروی میگویید اَبر کشور و بعد جایی دیگر میگویید شوروی پاره شد چون آمریکا انگشتش کرد و یک جای دیگر میگویید سرمایه داری چون پول به کارگران میداد آنها از کمونیسم فراری میشدند و این جزوی از جنگ سرد بوده و .... این همه تناقض در گفته هایتان تنها یک چیز را میرساند ! شما میخواهید به هر قیمتی از کمونیسم دفاع کنید و این رفتار تنها نشانه ایمان داشتن است و نه چیز دیگر .

بوارونه, تنها تناقض‌هایی که من اینجا تاکنون برخورده‌ام از سوی شما و هوادارانِ سرمایه‌داری
بوده و گاه آن اندازه رویه‌ای به چیزها مینگرید که مایه‌یِ شگفتی شده و آدم هاج و واج میماند!

همچنین من اینجا از مزدک گرامی سپاسگزاری میکنم که آگاهی‌هایِ تاریخی خودشان درباره‌یِ شوروی و کمونیسم را می‌هنبازند, من تاکنون در اینها نیاندیشیده
بودم و بر پایه‌یِ پروپاگاند‌اهای جاافتاده هر چه درباره‌یِ آنها و کشورهای کمونیستی شباروز میگویند (میکوبند) را نیم‌بست پذیرفته بودم که اکنون مایه‌یِ بازاندیشی شد.

پارسیگر

Mehrbod
11-07-2013, 09:46 PM
بار بیستم:



فزون بر این، کسی نگفته است که درآمد انها هم ١۰۰% یکسان است
بساکه مرز درآمد پایین و بالا هست که از هم بسیار دور نیست.



بار بیست و یکم:


در صورتی که حقوق مساوی بین همه تقسیم شود، واقعن چه انگیزه ای برای افراد می ماند که با حقوق مساوی دست به کارهای سخت و با پرستیژ پایین کنند؟




(((:

sonixax
11-07-2013, 09:52 PM
بوارونه, تنها تناقض‌هایی که من اینجا تاکنون برخورده‌ام از سوی شما و هوادارانِ سرمایه‌داری
بوده و گاه آن اندازه رویه‌ای به چیزها مینگرید که مایه‌یِ شگفتی شده و آدم هاج[1] و واج میماند!

همچنین من اینجا از مزدک گرامی سپاسگزاری میکنم که آگاهی‌هایِ تاریخی خودشان درباره‌یِ شوروی و کمونیسم را می‌هنبازند[2], من تاکنون در اینها نیاندیشیده[3]
بودم و بر پایه‌یِ پروپاگاند‌اهای جاافتاده هر چه درباره‌یِ آنها و کشورهای کمونیستی شباروز میگویند (میکوبند) را نیم‌بست پذیرفته بودم که اکنون مایه‌یِ بازاندیشی شد.

البته جناب مزدک در این بحث دست به هر تحریف و سفسطه ای که توانستند و میشد زد زدند !
در این میان هنوز به نخستین پرسش ما پاسخی در خور داده نشده و تنها به گفتن اینکه ما گند زدیم چون سرمایه دارها نذاشتند بسنده شده !!!

Mehrbod
11-07-2013, 10:01 PM
البته جناب مزدک در این بحث دست به هر تحریف و سفسطه ای که توانستند و میشد زد زدند !
در این میان هنوز به نخستین پرسش ما پاسخی در خور داده نشده و تنها به گفتن اینکه ما گند زدیم چون سرمایه دارها نذاشتند بسنده شده !!!

ده باری همین را من در همین شبنشینی خواندم و دیگر تا پایان زندگی نمیگمانم از بس تکرار شدند — ولی شوربختانه دریافت؟ نشدند — از یاد ببرم:


١- نابرابری ایستار آغازین: شوروی کشوری جنگ‌زده بود, آمریکا کوچکترین آسیبی از جنگ ندیده بود.
٢- بنمایه‌هایِ فراوانی که آمریکا برای سالها چاپیده بود و همچنان میچاپد, هنگامیکه شوروی اینها را نداشت.
٣- پیرنگ مارشال — Marshall Plan - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Marshall_Plan) : یاری‌هایِ میلیارد! دلاری آمریکا برای سرنگونیِ کمونیسم که تا به امروز هم در چهره‌یِ ها گوناگون پروپاگاندا و ... دنبال میشود.
٤- نادیده گرفتن دستآورد‌هایِ شگرف شوروی, فرستادن نخستین کیهان‌نورد نمونه‌یِ دمِ دست آن; که بیگمان پس از خواندن این, شما برای بار سدم با همسنجی با فندآوری امروز میکوشید خُرد و ناچیز بنمایانید.
...


تازه بماند همینکه شما بجای پرداختن به نکوهش‌های بجا به سرمایه‌داری, به سفسته‌یِ "تو هم بدی", اینجا
روی آورده‌اید و پیوسته از این کشور و آن کشور کمونیسی "بدتر" میگویید تا سرمایه‌داری را گزینه‌یِ "خوب" نمایانده باشید!

پارسیگر

Dariush
11-07-2013, 11:13 PM
سخن بیجایی فرمودید. برای داوری در باره ی این جستار، باید آگاهی های همه سویه را گردآوری
کرده باشید و تنها "لمس" کردن، به شما فربود و راستی را نمایان نمیکند. چه بسا که تنها خرطوم
فیل را بساویده باشید. برای نمونه، نمیدانید که شوروی و آمریکا، پس از واژگشت روسیه و یا
پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه برابر نبودند که بتوان دستاورد های آنهارا بگونه ی برابر
سنجید. شوروی جو جنگ جهانی و یک جنگ دیرنده درونمرزی ( بر پاد گارد سفید تزاری و ..)
پشت سر داشت و نیمی از کشورش ویران. در خاک آمریکا هتّا یک بمب هم نیافتاده بوده. بنمایه های
آمریکا بارها بیش تر روس و ساختاوری اش پیشرفته تر بود، در جاییکه کموینست ها یک کشور
واپس مانده ی تزاری و سرفاژ را بدست آورده بودند. آمریکا همه ی آمریکای لاتین و کوبا و ...
را میچاپید ولی شوروی به دیگر مردم بی‌بهره جهان یاری میرسانید. پس از جنگ جهانی دوم هم
که آمریکا به کشورهای اروپایی، برای کمونیست نشدنشان پول ریخت ( Marshall Plan )
ولی شوروی باید به تنهایی از پس ویرانی ها بر میآمد. سپس هم که جنگ سرد و کارشکنی و
فروبند ها و همپیشی جنگ افزاری از سوی امپریالیسم که جهانی را میخورد، آغازید. آنها
از ویتنام و کره و کوبا و .. گرفته تا شیلی و ایران.. تاخته و یا با نوکران خود کودتا کردند و هتّا
از تاختن به یک کشور نخودی مانند گرانادا که مفت خورانش را بیرون کرده بود، نشرمیدند.
همه یاینها هزینه های فراوان روی دوش شوروی نهاد و شوروی سرانجام شهید راه دادگری
و دادخواهی گردید. با اینهمه دستاورد های انها بسیار سترگ بود و از یک کشور واپسمانده ی
تزاری، به جایگاه دومی اَبَرکشور جهان دست یافتند. ملت های دیگری هم همچون چین، که
در دست امراتوران تریاکی ، به تباهی و نابودی کشیده شده بودند، بدست کمونیست ها آباد
شدند. هتّا کشور ندار و بی چیز کوبا که جز کشتزار نیشکر هیچ چیز ندارد، توانست آموزش
و پرورش و بهداشت و خانه و .. را رایگان و یا ارزان نماید، در جاییکه هنوز در متروپول
سرمایه داری شما، یک بیمه چوسکی درمان با از کار افتادن دولت روبرو میشود. پس میبینیم
که سخن شما سراسر یاوه و هامیانه و تهی از بار دانشیک و پژوهشیک بوده و تنها بدرد گفتگوی
قهوه خانه ها خورده و از دست یازیدن به سهشها(احساست) و نادانی ها ، نان میخورد.
-----
سرشت سرمایه داری متروپول درست کردن است چون سرمایه داری است که به جدایی هرچه
بیشتر قیچی دارا و ندار می انجامد و یک جا که متروپول میشود، به بهایی خونریزی و واپسماندگی
در ده جای دیگر است. روشن است که هر کشوری میخواهد کارشناسان خود را نگه دارد و بیمار
نیست که آنها را با دستمزد اندک از کشور براند، چاره ای ندارد چون سامانه ی متروپل ساز، راه
و بنمایه و پولی برایش نمیگذارد که چنین کاری انجام دهد.
-----
باید یادآوری کنیم که همین که شما بیمه ی بیکاری و بازنشستگی و این چیزهایی را که اکنون
ساده و پیش پا افتاده می نمایند، دارید، از سر همین کمونیست ها و سوسیالست ها و خون هایی
است که آنرا در نبرد خود با بهره کشان گوناگون داده اند، میباشد و گرنه سرمایه دار به شما
چیزی نمیدهد که خود شما برای بدست آوردنش نرزمیده باشید!
-----
گفتنی ها در این باره فراوان است و بهتر است پیش از نوشتن سخنان نسنجیده و ناپیراسته، اندکی
به آگاهی های خود بیفزایید که دچار داوری از روی نادانی نشده و بلندگوی دزدان نباشید!


پارسیگر
چه میگویی عزیزم؟!
مشخص است که سخن من با توجه به کانتکست بحث شما با میلاد معنا میابد و به ناله های شما پیرامون دزدیدن متخصصان آلمانی توسط آمریکایی ها میپردازد. شما چنان سخن پرداخته بودید که هرکس از حقایق خبر نداشت باور میکرد که گویی براستی آمریکا ارتشی کماندویی براه انداخته برای دزدیدن متخصصان از اقصی نقاط جهان. ما هم نشان دادیم که سخن شما از بیخ بی پایه است چرا که فراهم کردن شرایط ایده آل برای متخصصین و دانشمندان به معنای دزدیدن نیست. اکنون هم که زده اید به صحرای کربلا.

مشخصا شما تلاش میکنید کاستی های خود را پشت سیلی از توجیهات و فرافکنی ها پنهان کنید. و من اگرچه دارم سخنان خمینی گون شما پیرامون خوشمزگی خون سرمایه داران و کسانی که در برابر سیستم استالینی مقاومت میکردند را میخوانم همزمان با خود می اندیشم که چگونه کسی چون شما میتواند پیرامون سعادت اجباری برایمان داستان سرایی کند؟ شما هنوز نتوانسته اید درک کنید که تمام مشروعیت یک سیستم حکومتی از مردم آن کشور بدست می آید و همین که سازوکاری برای تغییر دموکراتیک یک سیستم وجود نداشته خودش به تنهایی باعث عدم مشروعیت و غیراخلاقی شدن آن میشود. یا آنکه خود را به آن راه زده اید. حداقل به دوستانی که در اینجا برای شما اعتبار بالایی قایلند و به دهان شما مینگرند همچون مهربد و آلیس رحم کنید!

پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.

ناتوانی شما از درک کارکردهای داخلی و تغذیه سیستم پروپاگاندای دستاوردهای نظامی و خارق العاده کشورهایی چون شوروی برای ما قدری عجیب مینماید(چنانکه باز همین دستاوردها در واقع بر مبنای فایده برای توده ها نبوده بلکه صرفا در نتیجه ی یک جنگ ایده یولوژیک بود) و تمام اینها را به عنوان دستاوردهای کمونیسم جا زدن در جایی که همه میدانیم پایه های صنعتی کشور مولد این دستاوردها اسیران اردوگاههای کار اجباری بودند و به دست گرفتن تمام سرمایه های کشور توسط دولت و همچنین سیستم مافیایی بوده مایه طنز پردازی ها میتواند باشد.

و اما در مورد آمریکا و شوروی. باز هم این پنهان کردن بخشی از حقیقت است و فرافکنی. این تنها شوروی نبود که نیمی از کشورش ویران شد. آلمان و ژاپن که به کلی با خاک یکسان شدند و چیزی هم برای خوردن نداشتند. انگلیس و ایتالیا و فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی هم بسیار بیشتر از شوروی تخریب شدند. چه شد که تمام آنها توانستند در عرض یکی دو دهه تمام کشور را بازسازی کنند و هر کدام تبدیل به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی شوند شوروی و یارانش اما مردم را همچنان در گرسنگی و فقر نگه میداشتند؟ حتما طرح مارشال آمریکا باعث شد؟ نخست آنکه بی شک آمریکا هرچقدر هم متومل بود بازهم توان تامین هزینه بازسازی تمام این کشورها را نداشت. دوم آنکه فرض کنیم که چنین بوده؛ چرا شوروی یا بهتر بگوییم کمونیسم نتوانست همین کار را با یاران خودش بکند زمانیکه تقریبا نیمی از جهان زیر پرچم کمونیسم بودند و نیمی از جهان یعنی نیمی از منابع خام و منابع انسانی جهان؟ نکند فشار سرمایه داری بوده؟ :e056:

چگونه است سعی برای کمونیستی کشورهای جهان توسط شوروی میشود کمک به مستمندان و فقرا و عدالت و هومنی و طرح مارشال آمریکا میشود توطیه برای نابود کردن کشورهای کمونیستی و «شهید» کردن شوروی عزیز؟

طرفداران سرمایه داری یا پادشاهی از کرات دیگر نیامده اند و آنها نیز انسان بوده و هستند و حداقل کاری که میتوان کرد این است که انسانی با آنان برخورد شود تا حقوق انسانی شان حداقل پایمال نشود نه همچون استالین با اردوگاههای کار اجباری و زندان های بیشمار و کشتارگاه ها و گورهای دست جمعی و دستگاههای مخوف اطلاعاتی و سرکوب که کافی بود پرشان به کسی بخورد و برود آنجایی که عرب نیانداخت.

من پیش از این نیز همینجا گفته ام که اساسا در مورد نادرستی های سیستم سرمایه داری لازم ندارم از کسی چیزی بیاموزم و انتقادهای من به سیستم سرمایه داری اگرچه در شکل با همان شما قابل همسجنی نیست اما در محتوا کمتر از انتقادها و اشکالهای شما نیست. تمام تلاش من این است که شما را قدری از دید تک بعدی تان دور سازم و هشدار دهم که به قول یکی از دوستان هیچ سطحی از آرمانهای انسانی دلیل مشروعی برای دربند کشیدن و نابود کردن گروههای عظیمی از آدمها را ندارد. بنابراین پیش از اینکه باز بخواهید برای ما از این داستانها با آن ادبیات کمونیستی تعریف کنید قدری خودتان به آنچه من میگویم بیاندیشید. متاسفانه من فرصت چندانی برای بودن در اینجا ندارم بنابراین معلوم نیست کی دوباره بتوانم پاسخ بعدی احتمالی شما پاسخ دهم.



در مورد ایرانیان البته داریوش گرامی . در مورد یک آلمانی مهاجرات به آمریکا یا انگلیس چندان سخت و پر هزینه نیست .
بله میلاد گرامی. اما آیا شما منکر این میشوید که آلمانی های متخصص بیش از همه تمایل دارند که در کشور خودشان کار کنند؟ هتا اگر هیچ هزینه ای نباشد باز هم باید امتیاز ویژه ای آنسو باشد تا تعداد قابل توجهی از متخصصان آلمانی را به آنجا بکشاند. آمریکا شرایط بسیار مساعدی برای متخصصان و دانشمندان فراهم ساخته که این اگر درستی یا نادرستی را نشان نمیدهد اما حداقل کارآیی را که نشان میدهد و این همان چیزیست که دوستان در اینجا ناتوان از درکش هستند.

sonixax
11-08-2013, 12:05 AM
١- نابرابری ایستار[1] آغازین: شوروی کشوری جنگ‌زده بود, آمریکا کوچکترین آسیبی از جنگ ندیده بود.

ما هم گفتیم فقط آمریکا که نبوده ! ژاپن بمب اتمی هم بر سرش خورد !



٢- بنمایه‌هایِ[2] فراوانی که آمریکا برای سالها چاپیده بود و همچنان میچاپد, هنگامیکه شوروی اینها را نداشت.

هه هه ! شوروی تمام آنچه روسیه تزاری داشت را نه تنها یکجا چاپیده بود ! بلکه منابع تمام کشورهای بلوک شرق را هم خورده بود ! پس این هم تنها یک بهانه الکیست .


٣- پیرنگ[3] مارشال — Marshall Plan - WiKi : یاری‌هایِ میلیارد! دلاری آمریکا برای سرنگونیِ کمونیسم که تا به امروز هم در چهره‌یِ ها گوناگون پروپاگاندا و ... دنبال میشود.

باز هم شد همان که! ما گند میزنیم چون آمریکا پول خرج میکند !!!! این چه ایدئولوژی است که هدفش به زیر کشیدن سرمایه داریست و در مقابل سرمایه داری ناتوان و پیزوری هم هست ؟


٤- نادیده گرفتن دستآورد‌هایِ شگرف شوروی, فرستادن نخستین کیهان‌نورد نمونه‌یِ دمِ دست آن; که بیگمان پس از خواندن این, شما برای بار سدم با همسنجی[4] با فندآوری[5] امروز میکوشید خُرد و ناچیز بنمایانید.

همانجا نشان دادیم که این دستاوردها !!!!!!!! در قیاس با آنچه جهان سرمایه داری انجام داد پشمک هم نبود و تکرار کردن یک مدعا آن را ثابت نمیکند .
جناب مزدک که یک ادعای خنده دار کرده بودند که با هزینه یک F-22 میشود ده ها میگ ساخت :))) با هزینه یک موشک هم میشود میلیونها تیر و کمان و شمشیر ساخت :)))

پس همچنان سوال به قوت خود باقیست و نا توانی شماهم در پاسخ دادنش همچنین !

چرا محض رضای اسپاغتی یک کشور کمونیستی درست و حسابی که منجر به دیکتاتوری ، فلاکت و بدبختی یا وابستگی اقتصادی نباشد نداریم ؟

Mehrbod
11-08-2013, 12:25 AM
چه میگویی عزیزم؟!
مشخص است که سخن من با توجه به کانتکست بحث شما با میلاد معنا میابد و به ناله های شما پیرامون دزدیدن متخصصان آلمانی توسط آمریکایی ها میپردازد. شما چنان سخن پرداخته بودید که هرکس از حقایق خبر نداشت باور میکرد که گویی براستی آمریکا ارتشی کماندویی براه انداخته برای دزدیدن متخصصان از اقصی نقاط جهان. ما هم نشان دادیم که سخن شما از بیخ بی پایه است چرا که فراهم کردن شرایط ایده آل برای متخصصین و دانشمندان به معنای دزدیدن نیست. اکنون هم که زده اید به صحرای کربلا.


نه, هواداران سرمایه‌داری هستند که زده‌اند به صحرای کربلا و در پدافند از بهره‌کشی چه‌ ها که این چند گاهه نخواندیم و نمیخوانیم!

واپسین نمونه که ساعتها مایه‌یِ خنده‌یِ من شد:



و اما در مورد آمریکا !
همواره برای هر شخص و فردی کارگری و گارسونی و کف رستوران طی کشیدن هست و اسم همون هم کار هستش .
پس وقتی کسی همون کارها رو هم نکنه و خودش رو بذاره قاطی بیکارها یا تن پروره یا گاگول .
اگر فرد متخصصی طوری بیکار شده باشد که چاره ای جز کارگری و عَملگی نداشته باشد یا تخصصش به درد نخور و قدیمیست و خودش باعث و بانی این مشکل بوده که تخصصش را به روز نگاه نداشته .
یا به قدری سر کار گند زده که اخراجش کرده اند و کسی حاضر به استخدامش نیست ، یا در قبال نیروی کار جوان و تازه نفس راندمان پایینی دارد .
پس در هر سه شکل مشکل از خودش است نه از سیستم .

بیچاره مزدک گرامی که از فرامنشی و نمیدانم آرتائیک دارند اینجا سخن میرانند!


اینهم برای شما که گویا دستی در ترزبان کژفرنودها؟ هم داشتید:



مشخصا شما تلاش میکنید کاستی های خود را پشت سیلی از توجیهات و فرافکنی ها پنهان کنید. و من اگرچه دارم سخنان خمینی گون شما پیرامون خوشمزگی خون سرمایه داران و کسانی که در برابر سیستم استالینی مقاومت میکردند را میخوانم همزمان با خود می اندیشم که چگونه کسی چون شما میتواند پیرامون سعادت اجباری برایمان داستان سرایی کند؟ شما هنوز نتوانسته اید درک کنید که تمام مشروعیت یک سیستم حکومتی از مردم آن کشور بدست می آید و همین که سازوکاری برای تغییر دموکراتیک یک سیستم وجود نداشته خودش به تنهایی باعث عدم مشروعیت و غیراخلاقی شدن آن میشود. یا آنکه خود را به آن راه زده اید. حداقل به دوستانی که در اینجا برای شما اعتبار بالایی قایلند و به دهان شما مینگرند همچون مهربد و آلیس رحم کنید!


١. سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو (شما مانند خمینی هستید)
٢. سفسته‌یِ انگ زدن (سفسته‌یِ اینکه شما دارید سفسته میکنید)
٣. سفسته‌یِ توسل به بیشینگان: اگر ٩٠% مردم موافق برده‌داری باشند, پس برده‌داری اشکالی ندارد و مشروع است.






پیش از آنکه برای ما بدیهیات را شرح دهید و با دانایی ما شوخی کنید لطف بفرمایید توضیح دهید که به چه حسابی مشروع است که یک حکومت برای برپایی یک سیستم سیاسی اقتصادی که قرار است موجب رهایی انسانها شود میلیونها انسان را از حق زندگی کردن که اساسی ترین حق انسانی هر انسانی است محروم کند؟ اگر نمیخواهید باور کنید که استالین میلیونها انسان را برای اهداف ایده یولوژیک کشت و گورهای دست جمعی و اردوگاههای کار اجباری و .... تماما برای اهداف سازمانی و فردی استالین بوقوع پیوستند و نه در جهت اهداف و منافع توده ها مشکل ما نیست ضعف دریافتهای تاریخی خودتان است و یا اینکه باز خودتان را به آن راه زده اید.


١. سفسته‌یِ سفرنگ تاریخ:


a. شوروی میلیونها آدم را از حق زندگی محروم کرده بود, شوروی نمونه‌یِ ناب کمونیسم بود (و نباید هیچ عیبی هم میداشت), پس کمونیسم بد است
b. استالین هر چه کرد برای اهداف ایدئولوژیک بود و بس (چرا هم ندارد!).






ناتوانی شما از درک کارکردهای داخلی و تغذیه سیستم پروپاگاندای دستاوردهای نظامی و خارق العاده کشورهایی چون شوروی برای ما قدری عجیب مینماید(چنانکه باز همین دستاوردها در واقع بر مبنای فایده برای توده ها نبوده بلکه صرفا در نتیجه ی یک جنگ ایده یولوژیک بود) و تمام اینها را به عنوان دستاوردهای کمونیسم جا زدن در جایی که همه میدانیم پایه های صنعتی کشور مولد این دستاوردها اسیران اردوگاههای کار اجباری بودند و به دست گرفتن تمام سرمایه های کشور توسط دولت و همچنین سیستم مافیایی بوده مایه طنز پردازی ها میتواند باشد.


١. سفسته‌یِ نادان خواندن دیگر: اینکه شما چیز به این آشکاری که شوروی در پیت بود نمیگیرید برای ما شگفت‌انگیز است!
٢. سفسته‌یِ زهرآگینیدن سرچشمه: اگر شوروی دستآوردی هم داشت براستی دستآورد نبوده, چون (—>سفسته‌یِ سفرنگ تاریخ) آنرا با اردوگاه کار اجباری بدست آورده.
٣. سفسته‌یِ سفرنگ تاریخ: اگر دولت بنمایندگی از مردم کارها را پخش کند مافیا راه انداخته, ولی اگر سرمایه‌داران از مردم بهره‌بکشند مافیا نیست.





و اما در مورد آمریکا و شوروی. باز هم این پنهان کردن بخشی از حقیقت است و فرافکنی. این تنها شوروی نبود که نیمی از کشورش ویران شد. آلمان و ژاپن که به کلی با خاک یکسان شدند و چیزی هم برای خوردن نداشتند. انگلیس و ایتالیا و فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی هم بسیار بیشتر از شوروی تخریب شدند. چه شد که تمام آنها توانستند در عرض یکی دو دهه تمام کشور را بازسازی کنند و هر کدام تبدیل به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی شوند شوروی و یارانش اما مردم را همچنان در گرسنگی و فقر نگه میداشتند؟ حتما طرح مارشال آمریکا باعث شد؟ نخست آنکه بی شک آمریکا هرچقدر هم متومل بود بازهم توان تامین هزینه بازسازی تمام این کشورها را نداشت. دوم آنکه فرض کنیم که چنین بوده؛ چرا شوروی یا بهتر بگوییم کمونیسم نتوانست همین کار را با یاران خودش بکند زمانیکه تقریبا نیمی از جهان زیر پرچم کمونیسم بودند و نیمی از جهان یعنی نیمی از منابع خام و منابع انسانی جهان؟ نکند فشار سرمایه داری بوده؟ :e056:


١- لغزش در تاریخ: ژاپن بجز دو خوردن تا بمب اتم و دو شهر چیزی از دست نداد, آلمان غربی هم که روشن شد چگونه میلیارد‌ها دلار زیر نام "پیرنگ مارشال" از پولهای چاپیده و بهره‌کشیده در آن سرازیر شدند و خود آمریکا هم که هیچ خراشی از جنگهای جهانی برنداشت.
٢. سفسته‌یِ سنجش نابرابر: اگر آمریکا با چپاولگری نیمی از جهان توانست اینچنین از آلمان غربی ویترین سرمایه‌داری بسازد و این کارها را بکند, چرا شوروی براه سامانه‌یِ دادگرانه‌تر خود اگر این همه خوب بود نتوانست!؟





چگونه است سعی برای کمونیستی کشورهای جهان توسط شوروی میشود کمک به مستمندان و فقرا و عدالت و هومنی و طرح مارشال آمریکا میشود توطیه برای نابود کردن کشورهای کمونیستی و «شهید» کردن شوروی عزیز؟


١. سفسته‌یِ نادیده گفرتن خاستگاه کنشها: همانجور که کشتن همیشه بد نیست, زیرا میتواند از روی پدافند شخصی باشد (خوب), یا میتواند از روی دست‌درازی و دزدی باشد (بد), بهمینسان, اینکه دو کشور چگونه یاری رسانیده‌اند و پول هزینه کرده‌ایند نیز بایستی در بافتار انگیزه و خاستگاه کنش بررسی شود.






من پیش از این نیز همینجا گفته ام که اساسا در مورد نادرستی های سیستم سرمایه داری لازم ندارم از کسی چیزی بیاموزم و انتقادهای من به سیستم سرمایه داری اگرچه در شکل با همان شما قابل همسجنی نیست اما در محتوا کمتر از انتقادها و اشکالهای شما نیست. تمام تلاش من این است که شما را قدری از دید تک بعدی تان دور سازم و هشدار دهم که به قول یکی از دوستان هیچ سطحی از آرمانهای انسانی دلیل مشروعی برای دربند کشیدن و نابود کردن گروههای عظیمی از آدمها را ندارد. بنابراین پیش از اینکه باز بخواهید برای ما از این داستانها با آن ادبیات کمونیستی تعریف کنید قدری خودتان به آنچه من میگویم بیاندیشید. متاسفانه من فرصت چندانی برای بودن در اینجا ندارم بنابراین معلوم نیست کی دوباره بتوانم پاسخ بعدی احتمالی شما پاسخ دهم.


دیدگاه چندبعدی و تک‌بعدی هم بیگمان شوخی بیشتر نیست. دیدگاه چندبعدی‌ای که هومنی باید در برابر
برده‌داران در پیش‌میگرفت بگویید ببینیم چگونه میبایستی میبوده که تک‌بعدیِ آن, ستیز با برده‌داران ناپسند به شمار میرود؟






بله میلاد گرامی. اما آیا شما منکر این میشوید که آلمانی های متخصص بیش از همه تمایل دارند که در کشور خودشان کار کنند؟ هتا اگر هیچ هزینه ای نباشد باز هم باید امتیاز ویژه ای آنسو باشد تا تعداد قابل توجهی از متخصصان آلمانی را به آنجا بکشاند. آمریکا شرایط بسیار مساعدی برای متخصصان و دانشمندان فراهم ساخته که این اگر درستی یا نادرستی را نشان نمیدهد اما حداقل کارآیی را که نشان میدهد و این همان چیزیست که دوستان در اینجا ناتوان از درکش هستند.

خیر, روشنه سیستم سوسیالیستیک آلمان که از پاژ همه‌یِ مردم گرفته و هزینه‌یِ آموزش و پرورش رایگان خود مردم میکند یک سرمایه‌گذاری روی جوانان
و نیروی کار آن کشور است و کسیکه از اینها بهره گرفته و پس از آنکه به جایگاه کارشناسی برین و دانش‌آموختگی رسید به آمریکا میکوچد, بدرستی نمک‌نشناسی کرده است و بدرستی نیروی کار وی را دزدیده‌اند.

چرا؟ ازیرا در آمریکا شما هرگز نمیتوانید این هزینه‌هایِ رایگان و بایسته برای گذران زندگی و آموزش و پرورش را بگیرید (مگر آنکه پولدار زاده شده باشید),
سپس اینکه آمریکا به آدم‌هایِ گدا و کم پول راه
نمیدهد (هنگامیکه آلمان میدهد و از آنها کارشناس هم برمیسازد) و بجایش دروازه‌هایِ کوچ را تنها برایِ پولداران و سرمایه‌داران و کارشناسان بدردبخور باز گذاشته --> دزدی نیروی کار از دیگر کشورها.


پارسیگر

sonixax
11-08-2013, 12:36 AM
بله میلاد گرامی. اما آیا شما منکر این میشوید که آلمانی های متخصص بیش از همه تمایل دارند که در کشور خودشان کار کنند؟ هتا اگر هیچ هزینه ای نباشد باز هم باید امتیاز ویژه ای آنسو باشد تا تعداد قابل توجهی از متخصصان آلمانی را به آنجا بکشاند. آمریکا شرایط بسیار مساعدی برای متخصصان و دانشمندان فراهم ساخته که این اگر درستی یا نادرستی را نشان نمیدهد اما حداقل کارآیی را که نشان میدهد و این همان چیزیست که دوستان در اینجا ناتوان از درکش هستند.

خیر منکرش نمیشوم ، قطعن آلمانی ها دوست دارند برای کشور خودشان کار کنند ولی وقتی یک متخصصی که خودش را تحت شرایط بسیار دشوار اینجا برای تحصیل پاره کرده میبیند که از مزدِ بیشتر در کشور خودش خبری نیست و نهایتن باید تا آخر عمرش بدهی پرداخت کند اینجا را ترک خواهد کرد .
آلمان و سیستم سوسیالیش اش هم هیچ حقی بر گردن افرادی که اینجا تحصیل کرده اند ندارد چه خودی ها و چه نخودی ها ! چرا که خودی ها با پولِ مالیاتی که والدینشان داده اند تحصیل کرده اند و نخودی ها هم که اینجا پول خرج کرده اند . بر خلاف ادعای مفت دوستان اینجا تحصیلات رایگان نیست ! مالیاتهای بسیار سنگین اینجاست که هزینه تحصیلشان را تامین میکند + اینکه نشان دادیم ادعای جناب مزدک مبنی بر رایگان بودن مطلق دانشگاه ها اینجا بی اساس است و HAW را هم برای مثال آوردیم .

اما جالبترین بخش کار آنجاست که اگر شما بروید یک خانه اجاره کنید ، برای تحصیل شهریه پرداخت کنید ، بیمه بخرید ، کار کنید و مزد در قبالش مزد بگیرید و مانند اینها میشود بهره دهی و بهره کشی !!!!
ولی اگر نیمی از کارمزدتان را همین طوری دو دستی تقدیم دولت کنید اسمش نمیشود بهره دهی ! و میشود سیستم خوب و تحصیل رایگان و کوفت و ....
سن بازنشستگی در آلمان 63 سال است . اغلب افراد از 20 سالگی شروع به کار میکنند . یعنی 43 سال کار میکنند و حدود 50% درآمدشان را مالیات و Sozialabgabe و ... میدهند (پیشتر اینها را نشان داده ایم) . حال اگر فردی ماهیانه 2000 هزار یورو Brutto پول در بیاورد و 1000 یورو اش را بدهد به دولت در طول دوران مدت این 516 ماه 516000 یورو پول به دولت پرداخت کرده ! آیا میزان خدماتی که دریافت میکند مثلن همان تحصیل رایگان به فرض وجود هزینه اش نیمی از آنچه به عنوان مالیات پرداخت کرده هم میشود ؟ پس ما میبینیم که نه تنها بهره کشی راستین بلکه دزدی آن هم به تابلو ترین شکلش در نظامهای سوسیالی و کمونیستی در جریان است نه در نظام سرمایه داری که میگوید پول در بیاور و آنچه لازم داری را برای خودت بخر . نه اینکه من (دولت) برای همه نیازهای ممکن از تو (شهروند) پول بگیرم و بعد تشخیص دهم که چه لازم داری و تشخیص من (دولت) مهم است و تازه همان را هم با صدقه و منت بهت بدهم .

هرچه دوز سوسیالیسم/کمونیسم بیشتر شود مالیاتها و هزینه هایی که باید به دولت پرداخت کنید هم بیشتر میشود ! به طور مثال در سوئد افراد باید به 25% و 12% و 6% مالیات بر خرید و از 30% بر درآمد پرداخت کنند . که در مقایسه با آلمان نیمچه سرمایه داری که این میزان (مالیات بر درآمد) حداقل 0% و حداکثر 45% است سوئدی که بیشتر سوسیالیست است میشود حداقل 30% و حداکثر 57% !!!

List of countries by tax rates - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_tax_rates)

من از آنجایی که زهرِ سوسیالیسم را چشیده ام و میدانم چه گَندیست قصد ماندن درش را ندارم . افرادی که دوست دارند در سوسیالیسم و بدتر از آن کمونیسم دست و پا بزنند خوب بروند کره شمالی و ونزوئلا و کوبا و ... زندگی کنند !

به قول معروف مرگ خوبه ولی برای همسایه !
کمونیسم خوبه ولی برای کره ای ها و آمریکای جنوبی ها و چینی ها و ... ما همینجا در جهان سرمایه داری مینشینیم حال و حول میکنیم و از اینجا مردم کره شمالی را تشویق میکنیم و برایشان سوت و کف میزنیم :))

sonixax
11-08-2013, 12:42 AM
نه, هواداران سرمایه‌داری هستند که زده‌اند به صحرای کربلا و در پدافند[1] از بهره‌کشی چه‌ ها که این چند گاهه نخواندیم و نمیخوانیم!

واپسین نمونه که ساعتها مایه‌یِ خنده‌یِ من شد:

خنده شما احتمالن از نوع خنده اهالی کاخِ همایونی در سریال قهوه تلخ بوده که مستشار چیزی گفته و بقیه که درک نکرده اند هر هر خندیده اند جانم !



٣. سفسته‌یِ توسل به بیشینگان[6]: اگر ٩٠% مردم موافق برده‌داری باشند, پس برده‌داری اشکالی ندارد و مشروع است.

سوای اینکه هزار بار به شما گفته ایم این قیاسهای شما از بیخ مع الفارق است !
اگر 90% مردم نظام برده داری بخواهند آن 10% ای که نمیخواهند کاسه کوزه را جمع میکنند میروند جایی که مردمانش برده داری نمیخواهند و این ربطی به اخلاقی بودن یا نبودن برده داری ندارد .
غیر اخلاقی آن است که ما بخواهیم به زور و دیکتاتور مابانه تفکر خود را پاچه باقی مردم دنیا بکنیم .

این مدل استدلال شما هم درست مانند استدلال اسلامگرایان است در بسط و ترویج اسلام که میگویند همه دینها کرسی شعر هستند و مال ما درسته و چون مال ما درسته پس حق داریم آن را پاچه مردم جهان کنیم ولو با تروریسم و آدم کشی و جمهوری اسلامی و ...

در اینجا شما کوچکترین فرقی با اسلامگرایان ندارید فقط به جای اسلام اسلام ، کمونیسم کمونیسم میکنید !

به فرض هم که ایده ی شما خوب و زیبا و انسانی و شدنی:)) باشد . این حق را ندارید وقتی اکثریت جامعه آن را نمیخواهد به زور آن را به همه اماله کنید .

مزدك بامداد
11-08-2013, 12:52 AM
چه میگویی عزیزم؟!
مشخص است که سخن من با توجه به کانتکست بحث شما با میلاد معنا میابد و به ناله های شما پیرامون دزدیدن متخصصان آلمانی توسط آمریکایی ها میپردازد. شما چنان سخن پرداخته بودید که هرکس از حقایق خبر نداشت باور میکرد که گویی براستی آمریکا ارتشی کماندویی براه انداخته برای دزدیدن متخصصان از اقصی نقاط جهان. ما هم نشان دادیم که سخن شما از بیخ بی پایه است چرا که فراهم کردن شرایط ایده آل برای متخصصین و دانشمندان به معنای دزدیدن نیست. اکنون هم که زده اید به صحرای کربلا.
...
این سخنان هم بیجاست، چرا که هر کس که کوچکترین آگاهی دارد میداند که آمریکا کماندو برای دزدیدن
کارشناسان کشور های دیگر نمیفرستد. از این گفتن چنین سخنی از سوی شما همانا سفسته ی
فزاده نمایی دراماتیک و ماهی گرفتن آن است. ما سازو کار این دزدیدن را بخوبی روشن کردیم که با
نشان دادن در باغ سبز و درآمد بیشتر است، و آمریکا چون هزینه ی پرورش و اموزش اینها را
نپرداخته و تنها میوه چینی (absahnen/skimming) میکند، میتواند از این میوه چینی ها،
پول بیشتری هم به جیب زده و این چرخه ی اهریمنی را همچنان برپا نگه دارد.

آمریکا هم برای این در اینکار پیش بوده که از جنگها برکنار بوده و توانسته دهه ها بی دردسر
و با کار کشیدن از میلیونها برده ( ١۵ میلیون؟) که از آفریکا برایشان میآوردند به این برتری
دست یابد و یکبار که یکی جلو افتاد و توانست نیروهای کارشناس دیگران را بسوی خود بکشد،
با همان میوه چینی که گفتیم، همچنان نیز به برتری و پیش افتادگی خود هی بیشتر و بیشتر میافزاید.
همچنان که میبیند هم به کشورهای دوست خود در اروپا هم آمرزشی ندارد و از آنها هم خون
سرایداشتی شان را می مکد. گمان نکنم دریافتن این سازوکار چندان سخت باشد!



پارسیگر

Mehrbod
11-08-2013, 12:56 AM
خنده شما احتمالن از نوع خنده اهالی کاخِ همایونی در سریال قهوه تلخ بوده که مستشار چیزی گفته و بقیه که درک نکرده اند هر هر خندیده اند جانم !




سوای اینکه هزار بار به شما گفته ایم این قیاسهای شما از بیخ مع الفارق است !
اگر 90% مردم نظام برده داری بخواهند آن 10% ای که نمیخواهند کاسه کوزه را جمع میکنند میروند جایی که مردمانش برده داری نمیخواهند و این ربطی به اخلاقی بودن یا نبودن برده داری ندارد .
غیر اخلاقی آن است که ما بخواهیم به زور و دیکتاتور مابانه تفکر خود را پاچه باقی مردم دنیا بکنیم .

این مدل استدلال شما هم درست مانند استدلال اسلامگرایان است در بسط و ترویج اسلام که میگویند همه دینها کرسی شعر هستند و مال ما درسته و چون مال ما درسته پس حق داریم آن را پاچه مردم جهان کنیم ولو با تروریسم و آدم کشی و جمهوری اسلامی و ...

در اینجا شما کوچکترین فرقی با اسلامگرایان ندارید فقط به جای اسلام اسلام ، کمونیسم کمونیسم میکنید !

به فرض هم که ایده ی شما خوب و زیبا و انسانی و شدنی:)) باشد . این حق را ندارید وقتی اکثریت جامعه آن را نمیخواهد به زور آن را به همه اماله کنید .

خیر, خود همینی که گفتید هم سفسته‌یِ همراهی با بدان است: اگر در قران آمده بود ماست سپید است مایه‌یِ اینکه ما بگوییم سیاه است نمیشود.

درباره‌یِ سخن اینکه اگر ٩٠% مردم دوست داشتند بهره‌کشی بکنند, پس هیچ عیبی ندارد هم نادرست است. همانجور که بیشینگان یک زمانی برده‌داری میخواستند و امروز نمیخواهند
پس این راه گذر از بهره‌کشی به همبازگرایی هم میتواند خونین و واژگشتیک و جنگ‌افروزانه باشد (یا نباشد), ولی هر چه هست, روشنه که اگر به شما بود امروز برده‌داری هم همچنان دنباله داشت!

کمونیست‌ها هم گفته شد مانند هر کس بخرد دیگری دنبال واژگشت و دردسر بیخود نیستند,
ولی با نگرش به تاریخ و سرنوشت فئودالیسم و برده‌داری, دیده‌ایم و میبینیم که بهره‌کش باین
آسانی‌‌ها از جایگاه مفتخوری خود دست نمیکشد و اگر تنها چاره واژگشت است, so be it.

تازه همه‌یِ اینها به کنار, اینکه کسی از منِ مهربد پیوسته بهره‌کشد و سپس گلایه هم بکند که چرا دربرابر بهره‌کشی
من راه نمیایی و هی گرفتاری درست میکنی و دنبال دردسر هستی و مینالی و ... هم بروشنی سخن ژاژه‌ای است!


پارسیگر

sonixax
11-08-2013, 01:04 AM
خیر, خود همینی که گفتید هم سفسته‌یِ همراهی با بدان است: اگر در قران آمده بود ماست سپید است مایه‌یِ اینکه ما بگوییم سیاه است نمیشود.

درباره‌یِ سخن اینکه اگر ٩٠% مردم دوست داشتند بهره‌کشی بکنند, پس هیچ عیبی ندارد هم نادرست است. همانجور که بیشینگان[1] یک زمانی برده‌داری میخواستند و امروز نمیخواهند
پس این راه گذر از بهره‌کشی به همبازگرایی[2] هم میتواند خونین و واژگشتیک و جنگ‌افروزانه باشد (یا نباشد), ولی هر چه هست, روشنه که اگر به شما بود امروز برده‌داری هم بیگمان رواگ داشت!!

کمونیست‌ها هم گفته شد مانند هر کس بخرد دیگری دنبال واژگشت[3] و دردسر بیخود نیستند,
ولی با نگرش به تاریخ و سرنوشت فئودالیسم و برده‌داری, دیده‌ایم و میبینیم که بهره‌کش باین
آسانی‌‌ها از جایگاه مفتخوری خود دست نمیکشد و اگر تنها چاره واژگشت است, so be it.

تازه همه‌یِ اینها به کنار, اینکه کسی از منِ[4] مهربد پیوسته بهره‌کشد و سپس گلایه هم بکند که چرا
دربرابر بهره‌کشی من راه نمیایی و هی گرفتاری درست میکنی و دنبال دردسر هستی و مینالی و ... هم بروشنی سخن ژاژه‌ای[5] است.

نمیدانم شما خود را به کوچه علی چپ زده اید یا به راستی در باغ نیستید !
ما داریم در مورد شیوه زندگی افراد و آنطور که میخواهند باشد سخن میگوییم نه اینکه اگر فلان نفر باور دارند فلان چیز درست است تغییری در حقیقت نمیکند !
وقتی اکثریت یک جامعه بخواهد بهره بدهد شما که هستید که بخواهید جلوی آن را بگیرید ؟
وقتی اکثریت جامعه ای کمونیسم بخواهد من که هستم که بخواهم جلویش را بگیرم ؟

نه من ، نه شما ، نه مزدک ، نه استالین و نه هیچ پدر سوخته ی دیگری حق ندارد آنچه که خودش خوب میداند و در پی رسیدن بهش هست را به دیگری اماله کند . این مساله خیلی واضح و روشنه .

همچنان که دیده ایم اگر اکثریت جامعه آمریکایی با جنوبی ها بود شمالی های مخالف برده داری هرگز برنده نمیشدند !!!

آبی : شمالی ها
قرمز : جنوبی ها

2886

خیلی روشن و واضح است که نادیده گرفتن خواست اکثریت نه تنها غیر اخلاقی است بلکه محکوم به شکست هم هست . همان طور که شوروی خدا بیامرز از هم پاشید و دیوار برلین فرو ریخت .


ولی هر چه هست, روشنه که اگر به شما بود امروز برده‌داری هم همچنان دنباله داشت!

و اگر به شما بود امروز بیش از نیمی از مردم دنیا را کشته بودید !!!


دیده‌ایم و میبینیم که بهره‌کش باین
آسانی‌‌ها از جایگاه مفتخوری خود دست نمیکشد و اگر تنها چاره واژگشت است, so be it.

همان انقلابش هم همراهی اکثریت را میخواهد و حکومت اقلیت بر اکثریت اول و آخر محکوم به فناست :e405:



تازه همه‌یِ اینها به کنار, اینکه کسی از منِ[4] مهربد پیوسته بهره‌کشد و سپس گلایه هم بکند که چرا دربرابر بهره‌کشی
من راه نمیایی و هی گرفتاری درست میکنی و دنبال دردسر هستی و مینالی و ... هم بروشنی سخن ژاژه‌ای[5] است!

شمای مهربد نمیخواهی بهره بدهی پا میشوی میروی در سیستمی که فکر میکنی در آن بهره نمیدهی زندگی میکنی !
نه اینکه به خاطر خودت یک نفر بقیه ای را که میخواهند در نظام سرمایه داری زندگی کنند را آواره و بدبخت و بیچاره کنی و به بلایی به نام کمونیسم گرفتار ! دست آخر هم یک دیوار دورشان بکشی هر کسی خواست از جهنمی که برایش ساخته ای فرار کند با تیر بزنی بکشیش !
اگر شما فکر میکنید در نظام کمونیستی بهره کمتری میدهید و بهره دهی را هم دوست ندارید چرا در جهان سرمایه داری مانده اید ؟ خوش میگذرد ؟ هنوز چند تایی کشور کمونیستی سرپا هستند .