• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 11 به 17 از 17

    جُستار: هنجارشکنی

    Threaded View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

      هنجارشکنی

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      ممنون، مهربد جان من یه سوالی دارم که کاملا بی ربطه ولی خیلی وقته میخواستم مطرح کنم. ما یه استادی داشتیم که خیلی پیرو هنجارهای اجتماعیه، یه بار سر کلاس چند نفر داشتن آدامس میخوردن، بعد گفت آدامس خوردن کار زشتیه، یک خانم نجیب دهنشو باز نمیکنه آدامس بخوره توی کلاس یا خیابون و محافل عمومی. مگر اینکه اون خانم خراب باشه... به نظر شما درست میگه؟ کاری به آدامس خوردن ندارم کلا هنجارشکنی اجتماعی (منظورم آداب و رسومه) کار اشتباهیه؟ مثلا توی یه جامعه ای که مدل موی آقایون عادی باشه یکی که مثلا سیخ سیخی بالا بزنه کار اشتباهیه؟ (یعنی هزار نفر پیرو هنجارهای اجتماع هستن و یک نفر اینکار رو نمیکنه، استاد ما میگفت اون یک نفر که ظاهرش عجیب و غریبه و برخلاف هنجار اجتماعیه کمبود شخصیت داره و برای جلب توجه دیگران اینکارو میکنه. واقعا چنین شخصی کمبود شخصیت داره و به دنبال جلب توجه دیگران ظاهری متفاوت با هنجار جامعه داره؟؟؟ آیا همیشه باید پیرو هنجار بود و هنجارشکنی فقط در مسائل "ظاهری" نشونه کمبود شخصیته؟؟؟ آدامس خوردن چی آیا آدامس خوردن جلوی دیگران مثلا توی مهمونی زشته؟؟؟ کلا چه معیاری برای سنجش زشتی و درستی رفتارهامون باید داشته باشیم؟)


      هنجارهای اجتماعی همان سیگنال‌هایی میباشند که ما "ناخودآگاه" به
      همدیگر و پیرامون میدهیم و خودمان را به گروه‌هایِ خودی و
      ناخودی پیوسته بخش میکنیم; همان کبوتر با کبوتر باز با باز.

      اینکه با هنجارها همراهی کنیم, یا نه از بیخ هنجارشکن باشیم هر
      دو راهکارهایی برخاسته از تنبلی و آسوده‌خواهی بیجا‌ اند.
      پاسخ درست ولی نه چندان دلپسند این است که بایستی دید با
      چه هنجارهایی باید همراهی نمود, با چه هنجارهایی ستیز.

      به دیگر زبان, پاسخ دلزننده این است که برخی هنجارها خوب
      اند, برخی‌ بد, و نیز کسیکه پیوسته هنجار میشکند براستی
      مشکل دارد, کسی هم که هرگز نمیشکند باز مشکل دارد.

      اینکه چگونه دربیاوریم یک هنجار خوب است یا بد ولی نیاز به جهانبینی, فلسفه,
      خرد و ژرف‌اندیشی دارد. یک نمونه‌یِ پیش پاافتاده, من در رد شدن از چراغ قرمز
      پیاده‌روها همیشه هنجارشکن ام, ولی نه بی‌پروا; نگاه میکنم اگر خودرویی
      در چشم‌انداز نبود رد میشوم و بیخود وانمیایستم, بسیاری ولی, بویژه اروپایی‌هایِ بیش از
      اندازه اجتماعی شده پیدا میشوند که همیشه بی هیچ چون و چرایی میایستند و هنجارهمراهی
      میکنند - و ته دلشان هم به خودشان می‌نازند که ما چه انسان‌هایِ با فرهنگ و باشعوری
      هستیم که به "خرد همگانی" بیشتر از "داوری درونی‌امان" اعتماد داریم و احترام میگذاریم.

      اینجا هنجارشکنی خوب است, یا بد؟


      --
      یا هنجار دیگر, این روزها اگر کافی‌شاپ‌ها بروید هنجار و نُرم بر این است که هرکس
      سرگرم به یک کاری باشد, یا با گوشی‌اش ور برود (بیشتر از همه), یا با کسی
      حرف بزند (بیشتر) و یا کتاب بخواند (کمترین) و رویهمرفته هر کاری میکند بکند, ولی بیکار نباشد.
      در اینجا باز من هنجارشکن‌ام و تنها کسیکه پُرگاه میبینید آسوده و بی هیچ دل‌نگرانی‌ای ژرف در اندیشه آنجا نشسته, من ام.

      یا باز نمونه دیگر در بیشتر کشورهای اروپایی — بوارونه‌یِ آمریکا یا کانادا — اینکه سر گفتگو را با کسی باز کنید
      هنجارشکنانه است و بیشتر مردم اروپا جوری رفتار میکنند که گویی نمیخواهند هیچ احدی به حریم
      شخصی آنان نزدیک بشود — و بشیوه‌یِ خنده‌آوری بیشترشان هم احساس تنهایی میکنند و
      همه‌یِ رفتار و نگاهشان این احساس را پیوسته پرامیکند که تشنه‌یِ توجه‌ یکی آن بیرون‌اند.



      هنجارشکنی‌هایِ لباس و پوشش از همه گویاترند و بیشتر مردم خودآگاه و ناخودآگاه به این یکی آگاه‌اند. در اینباره خود
      من آزمون‌هایِ گوناگونی زده‌ام و همیشه میزنم و نمونه‌وار دیده‌ام پوشش‌های بیش از اندازه هنجارشکنانه‌ام کسانیکه من
      میپسندم را دور کرده و ب.ن. دخترکان ١٦ ١٧ ساله‌ را به سویم میکشاند که از همه دلزننده‌ترند. و بوارونه,
      زمانهاییکه لباس‌هایِ ساده‌‌تر ولی شیک‌ و آراسته‌ میپوشم آدمهای سبک دیگر و بسیار گیراتری را نزدیک میکشاند.
      خوشپوشی فرااندازه آروینسته‌ام که دیگران را بسیار میترساند و‌ این درباره‌یِ دخترها ده برابر
      درست‌تر است, یعنی دخترهایی که بیش از اندازه خوشپوش و زیبا‌اند کمابیش هیچکس به آنها نزدیک هم
      نمیشود و تنها همه از دور نگاه میکنند و دریغ میخورند و در پایان روز اینها از همه تنها‌تر میشوند.



      پس رویهمرفته پاسخ سرراست و آسانی اینجا در کار نیست, ولی همینکه به این چیزها
      میاندیشید نشان میدهد که نمیخواهید پیروی گلـّه‌رانه بوده و در رفتارتان هوشمندی میپسندید.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 09-08-2015 در ساعت 05:32 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (09-08-2015),iranbanoo (09-08-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •