• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 2 12 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 401

    جُستار: بی خدا بودن چه حسی دارد؟

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بنده خودم را عرض کردم. بنده که مسلمان هستم و از پشت کوه هنوز بیرون نیامده ام سوادم کجا بود ؟
      اون وقت شما چه طور وقتی زبان انگلیسی نمیدانید! ترجمه فیلم را (در صورت وجود) قبول میکنید ؟ واقعن یک لحظه هم فکر نکرده اید که خیلی راحت میشود ترجمه را برای آنهایی که انگلیسی نمیدانند منحرف کرد ؟! مثل انحرافی که از سخنرانی جورج بوش در ترجمه اش از تی وی ریش بیرون کشیده شد ؟

      اگر مسلمان بودنتان هم به همین اندازه قبول کردن این داستان بدون تحقیق و بررسی منابع مستند و معتبر هست، بهتره یک تجدید نظر اساسی در موردش بکنید!
      Moshref این را پسندید.
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Moshref (08-13-2015)

    3. #2
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      اون وقت شما چه طور وقتی زبان انگلیسی نمیدانید! ترجمه فیلم را (در صورت وجود) قبول میکنید ؟ واقعن یک لحظه هم فکر نکرده اید که خیلی راحت میشود ترجمه را برای آنهایی که انگلیسی نمیدانند منحرف کرد ؟! مثل انحرافی که از سخنرانی جورج بوش در ترجمه اش از تی وی ریش بیرون کشیده شد ؟ اگر مسلمان بودنتان هم به همین اندازه قبول کردن این داستان بدون تحقیق و بررسی منابع مستند و معتبر هست، بهتره یک تجدید نظر اساسی در موردش بکنید!
      باشد بنده حرفی ندارم. شما که دوست دارید تحقیر کنید چرا دنبال بهانه می گردید می شود بی بهانه هم تحقیر کرد هر چند مسلمانی جرم کمی نیست!
      بنده تنها از دید ِ شما خودم را معرفی کردم شما فکر می کنید فکر که نه، برایتان اظهر من الشمس است که بنده هنوز از پشت کوه بیرون نیامده ام و خواندن و نوشتن پارسی را هم به سختی می دانم! بارها و بارها در پست هایتان به این نکته اشاره کرده اید. وقتی با بنده بحث می کنید نگاهِ از بالا به پایین دارید! گویی با خرفترین فردِ شهر بحث می کنید! باشد من همانی هستم که شما تصور می کنید! بگذارید درجه ی درک و فهمم را برایتان روشن کنم ، اگر همه ی مردم شهر همصدا با زرتشت شوند و نوای "خدا مرده است" را سر دهند ، من بازهم خدا را خواهم پرستید.

      بنامِ نامی طوفان و دریا بال خواهم زد
      کلاغانی که می بندید راهِ آسمانها را

      ویرایش از سوی سارا : 08-11-2015 در ساعت 04:56 AM






    4. #3
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      اعتقاد داشتن در دنیای بنده گویا خیلی با آنچه شما در ذهن دارید ، تفاوت می کند. برای بنده اعتقاد داشتن در اینجا یعنی ایمان داشتن است. پزشک و علم و هر چه که مربوط به این دنیای مادی است همه از اسباب هستند ولی منشا نیستند. بنده اگر بیماری سختی هم بگیرم البته خودم که از پزشک و.... فراریم ولی حتما نزدیکانم مرا به پیش پزشک خواهند برد ولی ایمان ندارم که او تنها قادریست که می تواند مرا معالجه کند . او تنها یک وسیله است همین. بقول حکیم سنایی:
      پس معلوم شد که پیش دکتر میروید!
      یعنی مدانید که اگر پیش دکتر نروید دخیل که جای خود! اگر خودتان ره کعبه (که تازه مکعب هم نیست) ببندید هم چیزی نمیشود! یعنی اول و آخر وابسته به علم هستید!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      باشد بنده حرفی ندارم. شما که دوست دارید تحقیر کنید چرا دنبال بهانه می گردید می شود بی بهانه هم تحقیر کرد هر چند مسلمانی جرم کمی نیست!
      بنده تنها از دید ِ شما خودم را معرفی کردم شما فکر می کنید فکر که نه، برایتان اظهر من الشمس است که بنده هنوز از پشت کوه بیرون نیامده ام و خواندن و نوشتن پارسی را هم به سختی می دانم! بارها و بارها در پست هایتان به این نکته اشاره کرده اید. وقتی با بنده بحث می کنید نگاهِ از بالا به پایین دارید! گویی با خرفترین فردِ شهر بحث می کنید! باشد من همانی هستم که شما تصور می کنید! بگذارید درجه ی درک و فهمم را برایتان روشن کنم ، اگر همه ی مردم شهر همصدا با زرتشت شوند و نوای "خدا مرده است" را سر دهند ، من بازهم خدا را خواهم پرستید.
      تحقیر نکردم!
      شما گفتید فیلمش هم هست گفتم بذارید همه ببینیم که گویا فیلمی در کار نیست!!!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    5. #4
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      پس معلوم شد که پیش دکتر میروید!
      یعنی مدانید که اگر پیش دکتر نروید دخیل که جای خود! اگر خودتان ره کعبه (که تازه مکعب هم نیست) ببندید هم چیزی نمیشود! یعنی اول و آخر وابسته به علم هستید!
      قربان عرض کردم دکتر یک وسیله است. شعر حکیم سنایی را هم برایتان نوشتم که بسیار خوب در همان یک بیت همه چیز را توضیح داده است
      ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد

      که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی
      در این شعر حکیم سنایی می گوید همه چیز عالم را از خدا بدان نه از ارکان و اسباب چرا که نادانی است اگر تو نوشته ای را ببینی و فکر کنی کار انگشتان بوده است در حالیکه انگشت تنها یک وسیله برای نوشتن است و این خرد است که در حقیقت خالق هر نوشته ای می باشد. حالا در اینجا در درمان بیمار هم پزشک نقشش همان انگشت و قلم است در نوشتن ، و خدا در درمان بیمار نقش همان خرد و منطق را دارد در خلق یک نوشته. هرچند که خدا برای انجام کاری بی نیاز از اسباب است. ولی ما در این دنیا باید بطور طبیعی زندگی کنیم و طبیعی رفتار کنیم. پس باید بدنبال اسباب طبیعی برای حل مشکلات و انجام کارها برویم ولی در راستای اینها نیرویی است ماورایی که نباید از آن غافل بود.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      تحقیر نکردم!
      شما گفتید فیلمش هم هست گفتم بذارید همه ببینیم که گویا فیلمی در کار نیست!!!
      بخدا این چند روزه کار من شده سرچ کردن فیلم فلو. یک مستند ایرانی پیدا کردم نمی دانم قبول می کنید آن را بگذارم یا حتما باید زبان اصلی باشد!






    6. #5
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      قربان عرض کردم دکتر یک وسیله است
      و چه قدر عجیب که این وسیله از دل کفر و علمی در آمده که اساسن مخالف و دشمن اسلام هستند :))
      وسیله ای که مسلمان جماعت حتا توانایی تولیدش را هم بدون کفار نداشتند!!! و اگر این کفارِ بی پدر و مادر نبودند یحتمل اکنون امت مسلمان همگی از طاعون و وبا و ... منقرض شده بودند!!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بخدا این چند روزه کار من شده سرچ کردن فیلم فلو. یک مستند ایرانی پیدا کردم نمی دانم قبول می کنید آن را بگذارم یا حتما باید زبان اصلی باشد!
      برای من معنیش میشود فیلمی در کار نیست!!!!!
      میدونید چرا من فیلمهای ترجمه شده ایرانی رو قبول ندارم ؟! چون خیلی تابلو تحریف شدند - تا سخنرانی بوش در مورد ایران رو درست برعکس ترجمه کردند!!!!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    7. #6
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      و چه قدر عجیب که این وسیله از دل کفر و علمی در آمده که اساسن مخالف و دشمن اسلام هستند :))
      وسیله ای که مسلمان جماعت حتا توانایی تولیدش را هم بدون کفار نداشتند!!! و اگر این کفارِ بی پدر و مادر نبودند یحتمل اکنون امت مسلمان همگی از طاعون و وبا و ... منقرض شده بودند!!!
      خیلی بی انصافید خیلی . پزشکی غرب وامدار پزشکان ایرانی نظیر ابن سینا هست. همین کفار از روی دست پزشکان اسلامی خوانده اند و به اینجا رسیده اند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      برای من معنیش میشود فیلمی در کار نیست!!!!!
      میدونید چرا من فیلمهای ترجمه شده ایرانی رو قبول ندارم ؟! چون خیلی تابلو تحریف شدند - تا سخنرانی بوش در مورد ایران رو درست برعکس ترجمه کردند!!!!
      خب لینک کتاب there is a God را که اینجا گذاشته ام در جوابم به جناب آنارشی.
      بنده خودم هم می دانم که تحریف زیاد است مثلا چند سال پیش که فلو خدا باور شد گویا در تلویزیون ایران در بخش اخبار گفته شده بود که فلو نه تنها خدا باور شد بلکه خدای اسلام را بعنوان خدای خودش انتخاب کرد!!!!!!!!!!!
      ولی در آن فیلمی که چند سال پیش دیدم گفته شد دیدش به ادیان مثل اسلام بهتر شد البته بعد از خدا باوری.






    8. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      من تنها تا زمانیکه یک بچه‌یِ ٧ ٨ ساله بودم خداباور بودم و پس از آنکه کم کم بیخدا شدم, میتوانم این تفاوت
      احساسی را بگویم پیدا کردم و آنهم اینکه آزادترم, چون نیازی به پاسخگویی به کسی بزرگتر از خودم دیگر نمیدیدم;
      خدا جایگاهی پدرگونه داشت و درست مانند فیلم‌ها, در ذهن من همیشه یک پیرمرد موبلند و سپیدمو بود و همچنان است.

      از دید من شما دارید بیهوده زمانتان را دورمیریزید, خدا چه باشد چه نباشد روشنه کاری به کار من و شما ندارد; اگر خداباوری
      به شما حس خوبی میدهد, چرا که نه, خداباور بمانید. اگر به شما بیخدایی حس بهتری میدهد, باز هم چرا که نه, بیخدا شوید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      dr.mcclown (08-15-2015),sonixax (08-16-2015)

    10. #8
      شناس
      Points: 333, Level: 6
      Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
      Overall activity: 99.9%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      dr.mcclown آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2015
      نوشته ها
      41
      جُستارها
      2
      امتیازها
      333
      رنک
      6
      Post Thanks / Like
      سپاس
      33
      از ایشان 23 بار در 19 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سلام و روز بخیر (حداقل اون موقعی که اینو نوشتم روز بود:) )

      راستش وقتی پست قبلیمُ در پاسخ ارسال کردم (که البته چیزهایی در پاسخ به شما جا افتاده بود و عذر می‌خوام بابتش و علّت گستردگی موضوعات و کمی وقت بود) با خودم فکر کردم که آیا از اساس موضوع دور نیفتادم؟ فکر می‌کنم از احساس یک شخص خداناباور رسیدیم به دلایل وجود اون احساس و بعد هم تغییر جهت دادیم به سمت اینکه اصلاً وجود خدا لازمه یا خیر. ولی این واقعیتُ باید در نظر بگیریم که ذات سوال همچین چیزی رُ طلب می‌کرد. چون در توضیح سوال, سوالات دیگری پرسیده شده بود راجع به موقعیت‌هایی که یک شخص در طول زندگیش ممکنه با اون‌ها رو به رو بشه و لازم بحثی اتفاق بیوفته تا سوال اولیه واضح‌تر و قابل پاسخ داده شدن بشه.

      مثلاً اگر سوال "بی‌خدا بودن چه حسی داره؟" به صورت دقیق‌تری مثل "آیا یک خداناباور احساس آویزون بودن و رها شدگی نمی‌کنه؟" پرسیده بشه بهتر می‌شه بهش پاسخ داد. من اول سعی می‌کنم به مباحثی که گشوده شدن بپردازم بعد به این سوال دوم پاسخ خواهم داد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      مثل گفته های پیامبر و امام که این مطالب عرفانی هم در آن بوده. وقتی شما می گویید "در قرن‌های اولیه بعد از ظهور اسلام" صحبتی از مباحث عرفانی نبوده خب این در تناقض قرار می گیرد با وجود افرادی چون کمیل ، حسن بصری و ابراهیم ادهم و رابعه و.......... خودِ همین حسن بصری چقدر شاگر داشت که هر کدامشان سر حلقه ی صوفیان بوده اند.
      من عرض نکردم "صحبتی از مباحث عرفانی نبوده" گفته من این بود که: در قرون اولیه صفاتی مثل مهربانی و زیبایی خدا در اسلام چندان مورد توجه نبودن و بیشتر بر پرهیز از گناه و زهد تاکید می‌شده.
      این خیلی تفاوت می‌کنه با چیزی که شما برداشت کردید. ما عرفان مبتنی بر ترس از خدا رُ داشتیم و کسانی که شب و روز از "خوف" گریه می‌کردن و پس از اون بود که صفات دیگر خدا "بیشتر" مورد توجه واقع شد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      خب این بستگی دارد نقطه ای که شخص شما آن را ابتدای تاریخ در نظر گرفته اید در کجا قرار گرفته باشد و الزاما قرار هم نیست درست باشد چون شخصی انگارانه است.
      تاریخ منظور تسلسل وقایع و ثبت اونهاست. صحبت من در اینجا هم اینه که ما انسان قرن هفده میلادی رُ در همه وجوه نمی‌تونیم به جای انسان هزار سال قبل از میلاد تصور کنیم. به عنوان مثال شما نمی‌تونید خودتونُ با عرب بادیه نشین نوعی که پذیرای اسلام شد یا حتی یک کشاورز ایرانی که اسلام پذیرفت یکی تصور کنید. یا حتی اگر از این نوع مثال نزنیم, زن قرن بیست و یک نمی‌تونه تجربه بارداری و بچه دار شدنش رُ با یک زن نوعی قرن سیزده میلادی یکسان بدونه.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بشر اصولا دوست دارد چیزی را ببنید تا باور کند. باور نا دینی ها برایش سخت است. پرستش نا دیدنی ها برایش سخت است. بت در حقیقت تجسمی از خدا بوده نمادی از خدا بوده.
      این تئوری اگر نخوایم بگیم ساده‌انگارانه است باید گفت که ناقصه. صرف دیدن باعث پرستش نمی‌شه. چطور یک شیئ نماد خدا قرار می‌گرفته؟ چه چیزی باعث می‌شده بین یک شیئ و خدا ارتباط برقرار بشه؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      مثل گفته های پیامبر و امام که این مطالب عرفانی هم در آن بوده. وقتی شما می گویید "در قرن‌های اولیه بعد از ظهور اسلام" صحبتی از مباحث عرفانی نبوده خب این در تناقض قرار می گیرد با وجود افرادی چون کمیل ، حسن بصری و ابراهیم ادهم و رابعه و.......... خودِ همین حسن بصری چقدر شاگر داشت که هر کدامشان سر حلقه ی صوفیان بوده اند.
      من عرض نکردم "صحبتی از مباحث عرفانی نبوده" گفته من این بود که: در قرون اولیه صفاتی مثل مهربانی و زیبایی خدا در اسلام چندان مورد توجه نبودن و بیشتر بر پرهیز از گناه و زهد تاکید می‌شده.
      این خیلی تفاوت می‌کنه با چیزی که شما برداشت کردید. ما عرفان مبتنی بر ترس از خدا رُ داشتیم و عده‌ایی که شب و روز از "خوف" گریه می‌کردن و پس از اون بود که صفات دیگر خدا "بیشتر" مورد توجه واقع شد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      بشر اصولا دوست دارد چیزی را ببنید تا باور کند. باور نا دینی ها برایش سخت است. پرستش نا دیدنی ها برایش سخت است. بت در حقیقت تجسمی از خدا بوده نمادی از خدا بوده.
      این تئوری اگر نخوایم بگیم ساده‌انگارانه است باید گفت که ناقصه. صرف دیدن باعث پرستش نمی‌شه. چطور یک شیئ نماد خدا قرار می‌گرفته؟ چه چیزی باعث می‌شده بین یک شیئ و خدا ارتباط برقرار بشه؟

      جالب است که شما همچنان اصرار دارید که بگید قرن ها بعد از طهور اسلام تصوف بوجود آمده است!!!!
      تصوف هم تا به شکل مسلک در نیومده بود و آداب و رسومی براش نساخته بودن در شکل ابتدایی خودش به همون محدوده های مذهب محدود می‌شده. در غیر این صورت باید بپذیریم که مسلک‌های عرفانی مبتنی بر اسلام چیزی غیر از اسلام هستن. و اشخاصی که شما نام بردید به طور مشخص جدای از عابدان و زهّاد همدوره خودشون نمی‌ایستن. این‌ها تنها زمانی از لحاظ عرفانی برجسته می‌شن که در دوره‌های بعد مورد استناد تصوفِ داری ساختار قرار می‌گیرن.

      خی در مود این معبد حرف و حدیث زیاد است ولی بعضی از کاهنانش واقعا شهود می کردند و شهودهایشان هم درست بوده مثل اینکه در همان شهود سقراط را داناترین فرد دیده بودند...
      در مورد این موضوع تنها به این جنبه‌اش می‌پردازم که احتمالاً شما شهود رو به عنوان یک قضیه مذهبی فرض کردید در حالی که من توضیح دادم که تجربه معنوی بدون مذهب هم اتفاق می‌افته و مذهب تنها مفاهیم خودش رو به این تجربه ضمیمه می‌کنه. با فرض قبول این مسئله که همچین تجربه‌ایی قابل حصوله به چه صورت می‌شه گفت که علتش وجود خداست؟ تنها می‌تونیم به این موضوع اشاره کنیم که چیزی هست که فراتر از فهم ماست. اما اون چیز لزوماً خدا و قابل پرستش نیست.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      خود این عدالت بسیار مبحث عظیمی است و فلاسفه ی اسلامی نظیر ابن سینا و ملاصدرا به بحث در آن بطور مبسوط پرداخته اند... پس شما پذیرفته اید که در این دنیا عدالتی وجود ندارد؟ اگر چنین است پس تکلیف تلاشها چه می شود؟ در این دنیای ظالمانه چگونه می توان به همنوع خود بیاندیشیم؟ چگونه خودخواه نباشیم ؟ و..
      لا

      بله صحبت من هم همین بود. عدالت یکی از مفاهیم مورد بحث و ساخته انسانه. چیزی که از پیش وجود داشته باشه نیست یک چیز مصنوعی ولی تا حدی ضروری برای اداره یک جامعه است. می‌خوام در این مورد با همدلی بیشتری با شما صحبت کنم. حتماً این قول معروف رُ شنیدید از امام علی که "لا یدرک الحق الا بالجد" یا همون برگردان فارسی که "حق دادنی نیست, گرفتنیه"
      و این رو در ادامه این مطلب گفته که "افراد ناتوان و ضعیف قادر به درآمدن از زیر بار ستم نیستند"
      آیا این صحبت چیزی جز تصریح وجود ظلم همه‌گیریه که در دنیا وجود داره؟

      و در جای دیگری از پیامبر اسلام نقل شده که "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم". یعنی مملکت با کفر باقی و پاینده می‌مونه و با ظلم نه. که به طور تلویحی عدم نیاز به وجود خدا برای اداره حکومتُ تصریح کرده.

      اگر به این باور برسید که ما انسان‌ها نیازمند همدیگه هستیم و زندگی بدون دیگران بی‌معنی و خالیه اونوقت می‌تونیم به راحتی به همنوع خودمون بیاندیشیم. اگر دستاوردهای علم روانشناسی رُ بپذیریم که گفته تمرکز بیش از حد بر روی "من" باعث افسردگی می‌شه و اضطراب و کمک کردن به دیگران به ما احساس بهتری می‌ده و خودمونُ مفید و در ارتباط با بقیه احساس می‌کنیم, اونوقت برای حفظ تعادل روانی خودمون هم که شده به همنوع‌مون کمک می‌کنیم.
      ما هر کاری که بکنیم خودخواهانه است, حتی اگر پرستش خدا باشه. و اگر تا به حال به این نکته نرسیده باشید, باید بگم ثابت کردنش کار بسیار راحتیه. پس بهترین حالتش اینه که خودخواهی ما به بقیه آدما آسیب نرسونه و در صورت امکان بهشون کمک هم بکنه.
      اگر خدا نباشه, شما دست از تلاش می‌‌کشید و یک جا بی حرکت دراز می‌کشید تا بمیرید؟ یا خودکشی می‌کنید؟
      اینقدر از خودتون نترسید, از آدمهای دیگه هراسان نباشید.
      فکر نکنید اگر به این باور برسید که خدایی اونچنان وجود نداره قادرید دست به هر جنایتی بزنید یا مرتکب هر عملی بشید. در مورد دیگران هم اینطور فکر نکنید.
      اسلام یا هر مذهب دیگه‌ایی چیزی جز دست آوردهای دست بشر نیستن و وقتی به عنوان دست‌اورد ازشون یاد می‌کنم معنیش اینه که بهشون احترام می‌ذارم. شما هیچ چیزی در اسلام یا مذهب دیگه‌ایی نمی‌بینید مگر اینکه در قرن‌های قبل از اون وجود داشته.
      این حدیث که بین فرقه های عرفانی طرفدار زیاد داره و هم بین غیر اون رو حتماً شنیدید : "من عرف نفسه فقد عرف ربه" کسی که خودش را بشناسد خدای خود را شناخته است.
      و قرن‌ها پیش از اون بر ورودی معبد دلفی نوشته شده بود: خودت را بشناس!

      و در آخر پاسخ به این سوال که به عنوان جایگزین سوال اصلی انتخابش کردم: "آیا انسان خداناباور احساس رها شدگی نمی‌کنه؟"
      جواب منفیه.دنیای آدمای خداناباور هم مثل دنیای آدمای خداباوره. برای بعضیا کسل کننده و حوصله سر بر, برای بعضیا هیجان انگیز و پر از فرصت و برای عده قشنگ و خواستنی و برای تعدادی هم زشت و متعفن. در واقع دنیای همه آدم‌ها, یعنی اون احساس کلی که نسبت به دنیا دارن, بازتاب احساسات و باورهای درونی شده خودشونه.
      احساس پوچی هیچ ربطی به باور مذهبی نداره. کسی که این احساس رُ داره اونو به به همه جوانب زندگی مرتبط می‌کنه و اتفاقاً وجود چیزی به اسم خدا مثل مُسکّن جلوی شناسایی دردُ می‌گیره. احساس پوچی و رها شدگی, از ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگر انسان‌ها و مشکلات حل نشده زندگی میاد.
      انسان‌های خداباور هم این احساساتُ تجربه می‌کنن. تجربه پوچی به مقدار زیاد و در دفعات نشانه خشم فرو خورده است. یکی دیگه از نشونه‌های این خشم احساساتی شدن در دفعات زیاد, ذوق زدگی, اشک در چشم حلقه زدن و خنده‌های غیر قابل کنترله.

    11. #9
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      من تنها تا زمانیکه یک بچه‌یِ ٧ ٨ ساله بودم خداباور بودم و پس از آنکه کم کم بیخدا شدم, میتوانم این تفاوت
      احساسی را بگویم پیدا کردم و آنهم اینکه آزادترم, چون نیازی به پاسخگویی به کسی بزرگتر از خودم دیگر نمیدیدم;
      خدا جایگاهی پدرگونه داشت و درست مانند فیلم‌ها, در ذهن من همیشه یک پیرمرد موبلند و سپیدمو بود و همچنان است.

      از دید من شما دارید بیهوده زمانتان را دورمیریزید, خدا چه باشد چه نباشد روشنه کاری به کار من و شما ندارد; اگر خداباوری
      به شما حس خوبی میدهد, چرا که نه, خداباور بمانید. اگر به شما بیخدایی حس بهتری میدهد, باز هم چرا که نه, بیخدا شوید.
      سلام برشما و ممنون از پاسختان

      یعنی تنها در حدود هشت سال بطور کامل خدا باور بوده اید؟ آنهم در دورانی که هنوز از نظر ذهنی و روحی به بلوغ نرسیده بودید و دیدِ جامعی از دنیا نداشتید.
      خب شاید برای شما خدا پدرگونه باشد ولی برای عده ای در جایگاه محبوب و معشوق قرار می گیرد و عده ای دیگر پا را فراتر گذاشته و نقش عاشق را برای خدا متصور می شوند که بسبب عشق آدمی راخلق کرد.
      اگر خدا نباشد خب بله حرف شما درست است که فکر کردن در مورد موجودی که وجود ندارد بیهوده است و عبث. اما اگر بود چه؟ تمام معادلات بهم می ریزد چون اگر باشد ما بقول شما با یک بزرگتر طرف می شویم که باید پاسخگویش باشیم. اگر خدا باشد سوالاتی چون هدف از خلقت و.. مطرح می شود. چون در مورد وجود یا عدم وجود خدا نمی توان با قطعیت حرف زد پس همچنان این مسئله پابرجاست.
      راستش بنده این سوال را مطرح کردم تا حس دوستان را بیشتر دریابم و اینکه احوالاتشان چگونه است و چطور با این عقیده بی خدایی کنار آمده اند و....... چون خب اکثر دوستان اینجا پیشینه ی مسلمانی دارند و متعلق به جامعه ی مذهبی ایران هستند بی خداییشان بسیار جالبتر از اتیست های جوامع سکولار باشد.






    12. #10
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      سلام برشما و ممنون از پاسختان

      یعنی تنها در حدود هشت سال بطور کامل خدا باور بوده اید؟ آنهم در دورانی که هنوز از نظر ذهنی و روحی به بلوغ نرسیده بودید و دیدِ جامعی از دنیا نداشتید.

      خب شاید برای شما خدا پدرگونه باشد ولی برای عده ای در جایگاه محبوب و معشوق قرار می گیرد و عده ای دیگر پا را فراتر گذاشته و نقش عاشق را برای خدا متصور می شوند که بسبب عشق آدمی راخلق کرد.
      خب درسته من این "عشق" را زود از سر باز کردم و ازینرو نه هرگز دچار دلتنگی؟ شده ام نه چیز ویژه‌ای در فرایند میبینم.
      برای شما که ولی با این عشق به خدا بزرگ شده‌اید و سالها روی آن سرمایه‌گذاشته‌اید روشنه پس زدن ایده‌یِ اینکه
      خدایی نیست ناخوشایند و ناخواستنی باشد. نکته اینجا این است که در نگاه ریزبینانه اینجا خدا همان بخشی از
      یاخته‌هایِ مغزی شما هستند که سالها ورزیده شده‌اند تا برایتان همان خدا باشند. برای نمونه شما یک کاری میکند
      سپس از خودتان میپرسید ولی آیا از دید خدا؟ این کاری که من کردم درست بود؟ و اینجا یک اندیشه‌ای در ذهن
      شما پدید میاید و برای نمونه یاد یک آیه از قرآن میافتید, یا یک داستان و حکمت یادتان میاید و پاسخ خودتان را میگیرد.
      خب این پاسخ از ناکجاآباد که نمیاید, این را میلیون‌ها یاخته‌یِ مغزی شما که از کودکی خدا شده‌اند میدهند.

      این گروه پی‌یاخته (neurons) را ما درباره‌یِ هرکس و هر چیزی داریم و به آنها در پـِی‌دانش (neuroscience) پی‌یاخته‌هایِ آیینه‌ای هم
      میگویند. برای نمونه زمانیکه شما به دوستتان میخواهید یک چیزی را بگویید, پیش از گفتن سخن را سبک سنگین میکنید
      که او چجوری آنرا بهتر خواهد پذیرفت. این سبک سنگین کردن را دوباره میلیون‌ها یاخته‌هایِ مغزی شما می‌انجامند
      که بازتاب آن دوست شما میباشند.
      شما نزد خودتان میگویید:

      این دختره کاری که کرده ناجور احمقانه بوده, ولی اگه من همینجوری
      نه بزارم نه بردارم و بهش بگم خیلی احمق بودی آیا متوجه میشه؟


      سپس پی‌یاخته‌هایِ ویژه شده‌یِ منش او در مغز شما مینگرند میبینند در گذشته هربار که به او گفته‌اید احمق
      چه کرده و در زمینه‌هایِ همانند چه رفتاری داشته و میکوشند یک پاسخ روشنگرانه همراه با راهکار بدهند, مانند:

      نه اگر بگوییم احمق درست با شنیدن احمق دیگه چیزی را نمیشنویه, ولی یکبار در بهمان
      روز بجای اینکه مستقیم بگیم خیلی احمقی, براش یه داستانی از یه دوست دیگت تعریف کردی که
      اون دختره در اون داستان احمق بود و اینجوری این خودش بعدا متوجه شد که داره حماقت میکنه, پس این بهتره, ...

      --
      پس اینجا خدا را همین گـِرهْ و میلیون‌ها یاخته‌یِ مغزی بایستی ببینید و چون خدا مفهومی نیز بسیار جهانگستر است,
      این منش خودش را در گذر سالهای دراز در ریزترین چیزها هم درون نموده و در همه‌یِ اندیشه‌ها و پس‌اندیشه‌هایِ
      شما ریشه دوانده است, جوریکه هتّا آب خوردن هم در پیوند با خدا است (آیا ماه رمضان است و روزه‌ ام یا نه؟).

      پس یکبار دیگر, روشنه اینجا با نابودی باور به خدا, که در واقعیت همان از هم گسستگی میلیون‌ها
      یاخته‌یِ مغزی و از میان رفتن میلیارد‌ها اندیشه و ریزاندیشه‌ باشد, شما دچار درد و اندوه خواهید شد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      اگر خدا نباشد خب بله حرف شما درست است که فکر کردن در مورد موجودی که وجود ندارد بیهوده است و عبث.

      اما اگر بود چه؟ تمام معادلات بهم می ریزد چون اگر باشد ما بقول شما با یک بزرگتر طرف می شویم که باید پاسخگویش باشیم. اگر خدا باشد سوالاتی چون هدف از خلقت و.. مطرح می شود. چون در مورد وجود یا عدم وجود خدا نمی توان با قطعیت حرف زد پس همچنان این مسئله پابرجاست.
      این از آنهم بدتر. شاید برای شما که دختر‌ اید اینجا نیاز به نرمش و نمیدانم پرستش پدید بیاید,
      ولی برای من همین نکته خود یکی بزرگترین بازدارنده‌ها برای خداپرستی است; اینکه من
      باید آنجا کاری را بکنم چون اگر نکنم پیامد‌هایِ بهمان و بیسار برایم خواهد داشت, آنهم زمانیکه
      من از آغاز هیچکاره بوده‌ام — خدا خودش آفریده, خودش مغز و سرشت سرکش داده, خودش هم دادگاه درست
      میکند و خودش هم حکم صادر خواهد کرد ..!!؟ — خب در برابر اینها من میگویم به درک و باداباد: هر چه میخواهد بشود, بشود, خودسری بــِه از توسری.


      داشتن روانی آزاد و ناوابسته و نگرشی خِـرَدین و خونسردانه (rational)
      در اینجا برای یک مرد بسیار برتر است تا سازش و خایه‌مالی خدا (قلدر محله).

      به دیگر زبان, پاسخگویی بیجا همان بازنمود ناتوانی و توسری‌خوری است. برای دریافت بهتر در همین زمینه‌یِ پاسخگویی
      بیجا نمونه‌وار به فرهنگ ژاپنی‌ها بنگرید. یارو یک لغزش کوچکی میکند که هرکسی اگر ده سال در آن پیشه
      بوده باشد و همان کارها را روزانه بکند دیر یا زود دچار آن خواهد شد (احتمالات ناب), ولی از روی فشار اجتماعی
      ناچار از پاسخگویی میشود و نمیدانم از کار استعفاء میدهد (بهترین چهره) یا بدتر از آن, خودش را میکشد (یکی مانده به بدترین چهره).

      ژاپنی‌ها بویژه این اندازه در این زمینه بدبخت بوده‌اند که از دیرباز یک واژه هم برای کنش دارند که همان Hara-Kiri است
      و آنهم زمانی‌ست که کَسْ پس از انجام یک لغزش یا نادانیِ پُرگاه سرسری, ولی همراه با پیامد‌هایِ بزرگ و ناخواستنی خودش را ناچار
      از انجام هاراکیری میدیده و ازینرو بسیار کیری‌وارانه, شمشیر را در شکم خودش فرو میکرده که پاسخگو بوده باشد.

      پس نه, ترس از پادافره و رسیدن به پاداش, بیم از خشم و امید به حوری خوش پر وپا, اینها نبایستی در
      نگاه اندیشیک و خردین و خونسردانه‌یِ ما که آفریدگاری نیست, چراکه نشانه‌ای از بودن او نیست و بس, تفاوتی بدهد ( = روان آزاد).
      ویرایش از سوی Mehrbod : 08-16-2015 در ساعت 10:10 AM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    13. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      dr.mcclown (08-16-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •