meaning (03-29-2015),sonixax (03-29-2015),undead_knight (03-30-2015),yasy (03-30-2015)
اکثرت آنچه من گفتهام پیش فرض نهانش اعتقاد به لیبرال دموکراسیست که امروزه
جای حقایق مسلم جا زده میشود.
تنها بخش درست حرف من شاید انتقاد از فرستادن نوجوانان و کودکان توسط یک عده است.
فراموش نکنیم که با همهیِ اینها بطور قانونی محدودیت سنی برای سربازگیری وجود داشت
که میتوانست نداشته باشد. وقتی انسان یک موضع را میگیرد بعضی حقایق را نمیبیند.
مثلا نمیبیند که صدام از زمان شاه برای ایران دندانتیز کرده بود و ج.ا اگر میخواست با آمریکا
بسازد باید کل انقلابش را دور میانداخت. ننگی اگر هست بر قدرتهایِ غربی و مخصوصا آمریکاست
که صدام را شیر کردند که به ایران حمله کند.
حالا جنگ ایران و عراق که خوب است آنارشی جان، در ناموجهترین جنگها هم، مثلا جنگ ویتنام
هم شجاعت و فداکاری و ارزش هست و اینکه سیاستمداران در آن بالا چه میکنند در رفتار و فضیلت
سربازان خط مقدم تغییر چندانی ایجاد نمیکند. تغییر آنجا ایجاد میشود که از «خون شهدا» پاسداری
مناسبی نمیشود و زرق و برق دنیا ایمان نداشتهیِ عدهای را به باد میدهد، ولی این پشیمانی
برخی رزمندگان قدیمی بجای شادی جای گریه دارد. بخش ملموس آن، از آنجا که معنویات در نگاه
بسیاری در اینجا چرند هستند، هم اینجاست که اعتماد در جامعه از بین رفته و وقتی کس دیگری
پیدا شود برای ناموس ایرانیان دندانتیز کند، که احتمالش در منطقهیِ ما بسیار زیاد است، ممکن است
کسی نباشد که با پروپاگاندا یا بدون آن برای مردمش روی مین برود.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
meaning (03-30-2015)
درود بر حقجویان. خوشحالم که چنین بحثی را می بینم که افراد از دلایل تحولاتشان می گویند. من در خانواده ای نسبتاً غیرمذهبی به دنیا آمده ام و خویشاوندانی دارم که چندان پایبند به اسلام نیستند. در مورد شکاکیت پیرامون اسلام، راستش ذهن کنجکاو من، از سنین خردسالی شروع به طرح سؤالاتی می کرد، مثل اینکه خدا چگونه به وجود آمده است و مادرم که دانش دینی زیادی نداشت، جواب می داد که خودش، خودش را به وجود آورده است!!
در دوران نوجوانی، با نقصهای زیاد کتب درسی معارف اسلامی، همچنان شکهای بنیادین من سر جایشان بودند، و خیلی مواقع باعث می شدند که من گناهم را اینگونه توجیه کنم که من که مطمئن نیستم که خدایی هست! البته در همین دوره، یک بار متن عربی و یک بار ترجمه فارسی قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم. تجربه ی بسیار خوبی بود و به دیگران توصیه می کنم که چنین کنند.
با نزدیک شدن به سن جوانی، سطح شکهای من افزایش یافت: اساساً از کجا بدانیم که حضرت محمد و حضرت علی وجود داشته اند؟ و البته با سؤال پیچ کردن دبیرهای دینی و مطالعه کتب استاد مطهری، سعی در یافتن پاسخی بر پرسشها داشتم، ولی خب زیاد راه به جایی نمی بردم، و فقط به صرف اینکه بیخدایی اندیشه ارزشمندی نیست، حاضر به انکار خدا و اسلام نمی شدم. البته با وجود این شکها، سعی می کردم تا جایی که می توانم دینداری کنم. به نظر من مشکل اصلی مرتدین، شک و شبهه های دینی نیست، چرا که خیلیها چنین شکهایی دارند ولی سعی می کنند به این مسائل فکر نکنند و مسلمان بمانند.
یادم هست که در دوران سربازی در سه جای مختلف با سه هم خدمتی روبرو شدم که هیچ باور دینی نداشتن، دوتاشون دیپلمه بودن و یکی زیر دیپلم. من هم که معمولاً خیلی دوستانه با مخالف بحث می کنم، و آنها راحت با من از بی اعتقادی خودشان حرف می زدند ولی نه آنها قدرت قانع کردن من را داشتند و نه من قدرت قانع کردن آنها را.
من محتاج این بودم که حرف مخالفین اسلام را بخوانم تا بهتر بتوانم در مورد اسلام فکر کنم. این فرصت را ورود به جهان اینترنت در دوران بعد از سربازی، برایم ایجاد کرد، جایی که اوّلین مطالب ضداسلام را دیدم. اولین مقاله ضداسلامی که خواندم، داستان ارینب و اوّلین کتاب در این زمینه، کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله تألیف انصاری بودند. کتاب سخیف آئین اوستا، تألیف سیاوش اوستا نیز، کتاب بعدی بود. از بد روزگار، در همان ابتدای کار دو سه تا از ضایعترین تلاشها برای زدودن اسلام را ملاحظه کردم، آثاری که در آنها نویسندگان، سقف افسانه بافی در مورد تاریخ را شکسته بودند. به مرور آثار دیگری از اسلامستیزان به دستم رسید: 23 سال دشتی، شیعه گری کسروی، تولدی دیگر شفا و البته مقالات ضداسلام سایت افشا و بعدها زندیق، و سایت درفش و سکولاریسم برای ایران. نقطه ضعف کلیدی این نوشتارها این است که کافی است که یک کتاب سیره ابن هشام و یک کتاب المغازی واقدی را کنار دستت بگذاری، و با مطالب آنها مقایسه کنی! این کار را مصطفی طباطبایی در کتاب "خیانت در گزارش تاریخ" در برابر کتاب 23 سال دشتی انجام داده و جالب این است که در اکثر موارد دشتی نه تنها ادعاهایی کرده که در تاریخ نیامده، بلکه با متن تاریخ تناقض هم دارد. حقیقت امر این است که اکثر این مطالب، در مورد حیات پیامبر، برگرفته از شبهات کشیشان قرون وسطی است که مستشرقین از دست آنها و اسلامستیزان ایرانی از روی دست مستشرقین کپی نموده اند. مثلاً انصاری بیشتر مطالبش را از مستشرقین و نه از منابع اصلی تاریخی نقل می کند: جالب است که اسلامستیزی با استناد به ادعاهای اسلامستیزان دیگر، اسلام را بکوبد!! و یا آن مناظرۀ ادعایی سینا با منتظری، که شاید در بیش از نود درصد مطالب، سینا با توسل به دروغ و تحریف تاریخ، علیه زندگی پیامبر سخن گفته است. و به نظرتان وقتی من در مورد ادعاهای موجود در این کتب و مقالات، تحقیق می کردم و در اکثر موارد می فهمیدم که از بیخ دروغ است، چه حسی پیدا می کردم؟
آثار قویتر اسلامستیزانه، بعداً به دستم رسید: اول از همه کتاب یک اسلامستیز مسیحی بود، که به تنهایی نقدهایی قویتر از کلّ نقدهای واقعی سایت زندیق(با حذف مطالب خلاف حقیقت) در بر داشت و در مطالب کوتاه، در موضوعهای مشابه، نقدهایی قویتر از مقالات این سایت ارائه می کرد. ولی خب این کتاب هم نتوانست من را از اسلام خارج کند، زیرا من در عین مطالعه کردن آثار ضداسلام، با منابع غنی اسلامی و کارشناسان قدرتمند قرآن شناسی و فلسفه و کلام اسلامی هم ارتباط برقرار کردم. پس از آن مقالات حجت الله نیکویی به راستی راهگشای خوبی برای شناختن تشکیکات کلیدیتر در مورد اسلام شد و که البته نیکویی هم از روی دست شکاکان غربی مطالب را به اسم خودش نشر می داد، ولی خوب بود. من از بیست نمره، به نیکویی پنج می دهم، زیرا شکیات و سؤالاتی که در خلال تحقیقات در سالهای بعد برای خودم مطرح شد و بعضاً هفته ها و ماهها درگیر بحث با آخوندها می شدم، به مراتب قویتر شبهات نیکویی علیه اسلام بود.
البته در زمینه بیخدایی، مسیحیت، بهائیت و زرتشت هم تحقیقات زیادی داشتم. در مورد بیخدایی، گذشته از مطالب سایت زندیق و ویکی که روی دست زندیق بلند شده و کتاب پندار خدای داوکینز، دو مناظره کامل بین مسیحیان و بیخدایان را نیز مطالعه کرده ام. باری مسیحیت و بهائیت توانسته اند من را تا جایی به شک بیندازند که خود را شرایط گرایش به آنها ببینم، ولی بیخدایی، هرگز نتوانسته چیز دلچسبی به من ارائه بدهد و البته بیدینی را از بیخدایی غیرمنطقی تر می دانم. کیش زرتشت نیز، از دید من حتی با یهودیت نیز قابل قیاس نیست، چه برسد که با اسلام پنچه در پنجه بیندازد.
در میانه راه تحقیقاتم بودم که در گفتگوداتکام عضو شدم و عجب شقاوتی بود، فعالیت در آن سایت. مسلمانها را فقط برای این را می خواستند که آنها را برنجانند و خودشان را تخلیه کنند! یک بار توهین وحشی نامیدن مسلمانها را به یکی از مدیرها برگردوندم و فوراً اخطار دریافت کردم و بار دوم که جواب توهین آرش بیخدا را دادم، برای دو هفته اخراج شدم و فعالیت در آن سایت را قطع کردم، زیرا مسلمانها در آن سایت و مانند آن، فقط وسیله هایی هستند جهت عقده گشایی. در پال هم عضو شدم و در رومهای بیخداها بحث کردم، که خب تکنیکشان روشن بود، یک نفر با میکروفن بحث می کرد و بقیه توی تکست به مقدسات و نوامیسم فحاشی می کردن! مدیر سایت هم فقط اگر من واکنش نشان می دادم با من برخورد می کرد! خلاصه این هم آخر و عاقبت بحث با اسلامستیزهاست! حالا بماند که چقدر اطلاعاتی و جیره خور و ساندیسخور و از این تعابیر بستند به ما! یک خانم زرتشتی اسلامستیز که در گفتگو داتکام به من گفت: آیا سهمیه برنج و روغن باید باعث شود که حقیقت را انکار کنید؟ و البته وقتی به شدت از این تهمتش عصبانی شدم، رفت و با آیدی مدیر ارشدی، که البته با آن آیدی بیخدای مثبت بود[!]، آمد به من اخطار جدی داد!
باری امروز، در میانه راه تحقیق دینی، مدتهاست که از مرزهای اسلام و غیراسلام، فاصله گرفته ام. بیخدایی و بیدینی را فاقد ذره ای شانس برای صحت می دانم، و بر مسیحیت و زرتشتیت، نقدهای زیادی وارد می دانم و تازه دارم وارد بحث بهائیت می شوم.
بیش از نود درصد ایمانم را مدیون اسلامستیزان هستم! هی آنها حرف زدند و ما رفتیم در مورد ادعاهایشان تحقیق کردیم! شاید باور نکنید که من برای بار اول در نقدهای حجت الله نیکویی فهمیدم که یکی از ابعاد اعجاز قرآن، عدم اختلاف است، و یافتن جوابهای نقدهای نیکویی، به راستی به من کمک کرد. البته مقاله اش در مورد دلایل نبوت حضرت محمد هم خیلی کاربردی بود، و شاید باور نکنید که شبی که پاسخ آن شبهات را به طور کامل از یکی از علما گرفتم، به راستی احساس کردم که مسلمان بودنم مستدل شده و اساساً چیزی به نام تعصب در من نیست.
امّا از آنجایی که من هیچوقت تعصب نداشتم، هر شبهه را جدی گرفته ام، و لذا شانسی برای صحیح بودنش قائل شده ام و بعد به تحقیق پرداخته ام، و حسی که بعد از یافتن جواب یک شبهه به من دست می دهد، حسّ کسی است که تازه به حقانیت اسلام پی برده است. البته خب به دلیل تکراری بودن شبهات، مدتهاست از این حسها نکرده ام، ولی سؤالات و ابهامات خودم، هر از گاهی، کمک می کنند.
به هر حال تحولات من، در سیر مطالعات و تحقیقات باعث شد که از مسلمانی قشری که بیشتر از ترس جهنم مسلمان بود، به مسلمانی بدل شوم که نظرات مخالف کیشم را می شناسم و جوابهای منطقی برای تمام آن شبهات دارم. البته در دانشگاه هم اگر بحثی بشود، در نشاندن هم دانشگاهیهای ضداسلام بر سر جایشان، ید طولایی دارم. فقط یک موردش مدتی پیش بود که طرف شروع کرد علیه پیامبر حرف زدن، اول از عایشه شروع کرد، بعد رفت سراغ صفیه و بعد هم ماریه قبطی، و البته نظر به اینکه در هر زمینه سه چهارتا جواب مستقل دریافت می کرد، بعد از آخرین جواب، فقط زل زد به من و هیچی نگفت!
احتمال می دهم بعد از این پست از من دعوت شود که در بحثهایتان شرکت کنم، ولی اگر چنین درخواستی داشته باشید، بنده نمی توانم بپذیرم، زیرا: اولاً شالوده ی شما بیخدایی است و من بدون اینکه قصد جسارت داشته باشم، این شالوده را بی ارزشتر از آن می دانم که بخواهم مبنای بحث قرارش بدهم. ثانیاً فضای سایت شما هم با گفتگوداتکام مو نمی زند و مسلمان در اینجا به کیسه بوکس تبدیل می شود و مقدساتش محترم نیستند. ثالثاً اصلاً فرصت زیادی برای بحثهای دیالوگی ندارم، و بیشتر وقتم به طرح پرسش از علمای ادیان و تحقیقات می گذرد. رابعاً سابقه بحث با اسلامستیزان در گفتگوداتکام و پالتاک، نشان داده است که آنها اصلاً به دنبال جواب نمی گردند و فقط حرفی را منطقی می دانند که در تأیید خودشان باشد؛ چنانکه در صفحات پپیشین تحلیل یکی از کاربران در مورد کسانی که حاضر نیستند از اسلام دست بکشند را می خوانیم. البته این کار را به دلیل مهمتر دیگری درست نمی دانم که نمی توانم بازگو کنم.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْكُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾ "
"آیا نیست برای خداوند آیین رهاشده هم کسانی چند می گیرند از جدایش سرپرستانی چیست بندگی می کنیمشان جز برای نزدیک می کنندمان سوی خداوند پیشتری چون خداوند فرمان می راند میانشان در چه آنها درشان پشت درپشتند چون خداوند نباشد می نمایاند کسی اوست دروغگویی روپوشاننده ای 3"
خوب یک محک واست که به راستی فرمانبردار مسلمانی یا نه !
دنبلان گوسفند یا گاو یا شتر یا بز یا آزاد گوشتها را اگر جانور را با نام خداوند سرببریم بخوریم نارواست یا روا
دوست نداری پاسخ نده کمی بیاندیش!
خداوندا مرا تنها یگانه پرست بدار نه آدم پرست
ویرایش از سوی mbk : 03-30-2015 در ساعت 03:59 PM
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان
sonixax (03-30-2015)
همه پستت رو خوندم.
باید بگم همش ادعا و نظرات شخصی بود.
بعد هم که میگی:
جون تو یعنی فکر کردی هوش ما اونقدر کمه که مغلطه و فریب موجود در این سخنان گهربار را نفهمیم؟احتمال می دهم بعد از این پست از من دعوت شود که در بحثهایتان شرکت کنم، ولی اگر چنین درخواستی داشته باشید، بنده نمی توانم بپذیرم، زیرا: اولاً شالوده ی شما بیخدایی است و من بدون اینکه قصد جسارت داشته باشم، این شالوده را بی ارزشتر از آن می دانم که بخواهم مبنای بحث قرارش بدهم.
یا شایدم فکر کردی این متن رو بذاری واسه آدمهای خداباور و دین باور یا در مراحل ابتدایی شک که میان این تاپیک رو بخونن که دلشون خوش بشه و از راه بدر نشن
خداییش اینجا که اوج مغلطه و بی منطقی!این شالوده را بی ارزشتر از آن می دانم که بخواهم مبنای بحث قرارش بدهم.
یعنی در دنیا چیزی هم هست که پیشاپیش بتونیم اینطور دربارش قضاوت کنیم؟ اونم بدون بحث و استدلال و همفکری و سند و اثبات؟
برو بابا برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه.
من در طول سالها دیگه با همه این اراجیف بافی های مذهبیون و مدعیان ادیان کاملا آشنا هستم.
در کل طول تاریخ کار امثال شما همین بوده؛ مغلطه و دروغ و حقه بازی.
حالا یا از روی نادانی و احمق بودن و ندانسته یا از روی حقه بازی که البته بسیاری از به اصطلاح روحانیون ادیان درش کاملا حرفه ای هستن. اصولا این یکی از درسهای ضمنی هست که هر روحانی زرنگی خودش متوجه میشه و یاد میگیره. وگرنه که وقت کم آوردن چکار کنن اونوقت؟!
حالا تو میخوای هرچی بگو. همش هم اشاره کردی به توهین و اینطور چیزها از جانب مخالفان. و البته این حتی اگر واقعیت داشته باشه بازم مغلطه است. من شخصا با هرکس بحث میکنم چه توهین بکنه چه نکنه، چون توهین مانع از جدا کردن و برداشتن استدلال و سندهای بدردبخور از صحبتهای کسی نمیشه. انتظار هم نمیشه داشت که همه یا اکثریت دنیا آدمهای مودبی باشن یا هیچوقت عصبانی نشن و توهین نکنن. این انتظار غیرواقعگرایانه و محدودکننده است. آدمها بهرحال موجودات بی نقص و Perfect و مصون از عیب و خطا نیستن، ولی هرکس نقاط قوت و ضعف و دانسته ها و کاربرد و خاصیت های مفید خودش رو میتونه داشته باشه. در جریان یک بحث حداقلش برای خود من اینه که نسبت به قبل قوی تر میشم. بطور معمول البته!
ضمنا در این فروم هم کسی شما رو به این سادگی ها اخراج یا پستهاتون رو سانسور نمیکنه. از فرومهای مذهبی ها خیلی بیشتر توش آزادی بیان هست.
در پاسخت میشه گفت:
اولا قرار بر بیان دلایل رسیدن به باورهای امروزی هست و نه بر تحلیل اونها که اگر چنین باشد دلایل دوستان شما هم برای من در اکثر موارد ادعاهای شخصی و حقه بازی و سفسطه است.
ثانیا بحث کردن با متوهمینی که هر کس علیهشان حرف زد را محکوم به آخوند بودن و اجرای درسهای آخوندی میکنن چه سودی داره؟ بحث با کسانی که هر حرفی براشون از دو شق موافق و مجموعه دروغها و سفسطه های آخوندی تشکیل میشه چه سودی داره؟ بحث با کسانی که نگاه از بالا به پایینی مثل شما دارن و معتقدن که ما یا احمقیم و یا حیله گر، چه سودی دارد؟
ثالثا من برای بحث اینجا نیامدم بلکه تنها هدفم این بود که بدانید دیگران هم با تحقیق و بررسی به اسلام می رسند. و گرنه به میزان کافی با بیخداهای از شما با سوادتر و از شما متعصبتر بحث داشته ام و آنها به نیابت از شما هر جا که کم آورده اند به مقدسات و نوامیسم فحاشی کرده اند. گذشت دوره ای که ما هالو باشیم و با این حرفها جوگیر شویم و اجازه دهیم اسلامستیزان ما را کیسه بوکس کنند. اگر خواستید بحث کنید در همان فرومهای اسلامی که آزادی بیان هم ندارند ولی در عوض نه به من اجازه ی عقده گشایی می دهند و نه به شما، حاضر به بحثیم.
رابعا اگر شما بیکاری دلیل بر بیکار بودن دیگران نیست. یه زمانی من هم مثل شما بیکار بودم و توی گفتگوداتکام هزارتا پست ارسال کردم بعد چند وقت هم اومدم دیدم صد تاش حذف شده! الان دیگه بیکار نیستم و از اونجایی که برخلاف توهمات شما از جایی بهم جیره نمیرسه باید کار و تلاش داشته باشم و در زمان باقی مانده هم به جای اتلاف وقت با شما به کارهای تحقیقاتیم میرسم و در جای خودش جواب شماها در نت قرار میگیره. همینکه اینجا اینقدر سوت و کوره و توی گفتگوداتکام هر کدومشون چند تا آیدی داشتن نشون میده که به تبع همون مثل کافر همه را به کیش تود پندارد، دچار خودفریبی هستید.
خامسا نه تنها از اینکه مسلمانی را از راه به در کنید ممانعت را لازم نمی دانم بلکه امری مثبت است زیرا مسلمانی که با تحریف تاریخ و سوءتفسیر قرآن از راه به در بشه، همان بهتر که قاطی شماها باشه و نه ما.
این پست آخرمه و دیگه جوابتو نمیدم.
دوست گرامی من لازم دیدم به این پست شما پاسخ بدم . خب اینکه شما تنها به همین دلیل عضو این انجمن به قول شما شبیه گفتگو دات کام و البته سوت و کور شده باشید باور پذیر نیست !! مطلب دیگه اینکه شما تنها به بیان دلایل رسیدن به باورهای فعلیتون نپرداختین بلکه خواسته یا نا خواسته عقاید بعضی از اعضای این انجمن رو هم زیر سوال بردین ، پس قطعا منتظر واکنش هم بودین ... حالا مگه اخوند بودن بده ؟ خیلی از عقاید فعلی شما نتیجه علم همین آخوندهاست دیگه ... به نظر من همین هایی که شما به ما نسب دادین رو ما هم میتونیم به شما نسبت بدیم !! علی الخصوص اینکه جدای از دنیای مجازی ، این نگاه از بالا به پایین و همچنین انبوه سرمایه های میلیاردی و قدرت نظامی و انواع رسانه ها در دست همفکران شماست . به نظر من اصلا بحث رو شخصی نکنیم بهتره !! دوست عزیز خب صرف ادعا کردن که خیلی راحته !! در هر دو طرف افرادی رو داریم که بدون تحقیق به باورشون رسیدن همچنین افرادی که ادعا دارن با تحقیق به باورشون رسیدن ... اینکه شما از یک طرف میفرمایید برای بحث اینجا نیومدین اما یک پست بلند بالا تایپ کردین برای اثبات پوچ بودن باور گروهی و بعد هم طرف مقابل رو متهم میکنید به فحاشی در جایی که کم آوردن ... همه اینها یعنی حریف طلبیدن !! همون فورم هایی که میفرمایید به ما اجازه میدن مشابه تاپیک هایی که خود شما علیه کاربران گفتگو دات کام باز کردین رو ما اونجا علیه شما و همفکرانتون باز کنیم ؟ باز هم شما به کنایه از عدم آزادی گفتگو دات کام حرف میزنید ... خب 100 برابر اون چیزی که سر شما اومده ، سر پست های ما و همفکران ما تو فروم های اسلامی اومده !! معلومه که هیچ جا آزادی 100% برقرار نیست اما از 0 تا 100 میشه نمره داد به آزادی هر محیطی !! مشکل شما و همفکران شما تو محیط هایی مثل گفتگو دات کام این نبود که آزادی نداشتین ( که داشتین و از اسلام دفاع میکردین ) مشکل این بود که برای اولین بار محیطی شکل گرفته بود که "سفسطه احترام به عقاید" اونجا خریداری نداشت . اونجا هیچ پیش فرضی برای احترام به باور های شما و اشخاص تاریخی مورد نظر شما وجود نداشت . این چیزی هست که مسلمین هنوز هیچ جای دنیا یاد نگرفتن و فکر میکنن پیشاپیش همه باید به تمام عقاید اونها احترام بذارن ... و گرنه واکنش هایی مثل حمله به دفتر مجله شارلی ابدو در انتظار اونهاست !! بعد هم سوت و کور بودن یا شلوغ بودن اینجا یا هر جای دیگه ای ، دلایل متعددی داره و شما که ادعا دارید اهل بحث و استدلال هستید بعیده خلوت بودن اینجا رو همین طوری از روی عصبانیت به افکار ما مرتبط بدونید ... خب شمایی که در هر جمله میل به درست نشان دادن عقایدتون دارید و هی تکرارش میکنید چرا میاید میگید برای بحث اینجا نیومدین و اینجا دنبال تحلیل درستی باورهاتون نیستین ؟ به قول خودتون بسم الله ، اگر باورهای ما انقدر پوچه یا توان شما بعد از این همه سال بحث با همفکران ما انقدر زیاده ، خوشحال میشیم راه درست رو به ما نشون بدین ...
kourosh_iran(04-02-2015),sonixax (04-01-2015),yasy (03-31-2015)
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ14"
"پس آفریدیم تخمُ آویزانی باز آفریدیم آویزانُ لخته شده ای باز آفریدیم لخته شده استخوانی باز پوشاندیم استخوانُ گوشتی پس نمایاندیمش آفرینشی دیگری باز خجسته است خداوند نیکوترین آفرینندگان 14"
به دیدم همیشه رویگردانان پاپیش در بدکاری می گذارند
اگر تورات داران پوسخند زدن بلد نبودند خداوند اینکار را نمی کرد همانند تورات داران کنونی شارلی هبدو
که کارشان شده فرمانبرداران مسلمان بیچاره ء فرانسوی را پوسخند می زنند بهش می نازند همیشه ردپایشان هست
همانند هرزل که گفته تو آواتارش که بایستی با تمام توانشان اسلام را در فروگاه آفتاب به...
به دیدتان یکی زرنگتر از اون فرمانبردار مسلمان تو روزنامه شان نمای دراز گوش بگذارد که نوشتاری آسمانی بر پشتش گذاشته می رساند همانهایی که نوشتار آسمانیشان را انجام نمی دهند تنها می خوانندش ارزشی پیش خداوند ندارند
این را پخش بکند مردم ببینند خوب نبود؟
آیین فرمانبداری اسلام برای این است که آدمی راه درست را بپیماید هم بندهء خداوند باشد برای اندیشیدن که جز خداوند کسی سودرسان هم آسیب رسان آدمی نیست
همان پوسخند های سخن خداوند قرآن اگر آدمی اندیشه اش را کار بزند به سود پوسخند خور است که کارش به سامان درمی آید همان خداوندی که آدمی را از گل از تخم آفرید هم سزاوار نیست خداوند رودر رو هم همتا داشته باشد
خداوندا مرا جوری کن که پذیرای سود هم آسیبت است نه دیگری مرا مانند خل ها همباز گذار به خودت مکن
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین پناه می برم به خداوندازسرکش خیلی رانده به نام خداوندمهرگسترخیلی مهربان پسندیده گفتن براخداوندپرورنده جهانیان مهرگسترخیلی مهربان دارای روزی آییندار آره ای تورا بنده ایم هم آره ای تورایاوری می خواهیم نشان بده مان راستراه خیلی پابرجاشده راستراه کسانی سراسر بخشانيشان دیگری خشمهاشده برشان هم نه گمراهان
گفتههایِ شما رویهم میشود اینکه معنویات و سنت خوب است, چون در آنها نکتههایِ پنهان و ناملموسی است که خردگرایی خام
نمیتواند ببیند و از همینرو از بیخ و بن یا نادیده میگیرد, یا هستی آنها را انکار میکند (چیزیکه نسیم نیکلاس طالب naive rationalism مینامد).
در پایان روز ولی, هرکس تنها و تنها سود خود را در نگر میگیرد و
همان پاسداری و بها دادن به خانواده هم سود نایکراست خودش را دارد.
هتّا فداکاری برای خانواده هم سود نایکراست خودش را دارد: مرد سنتی که آمادهیِ
فداکاری برای خانواده است, تا زمانیکه نیاز به فداکاری پیش نیامده باشد جایگاه اجتماعی بسیار
بالاتری از همسر خود دارد, چرا که دارد هزینهیِ این را با آمادگی در فداکاری میپردازد.
امروز نگاه بر این است که کس بجای بها دادن به گروه کوچک خود, به گروهی
بزرگتر از خودش, همچون میهن و کم کم جهان (= سیستم تکنولوژیک) پایبند باشد.
از همینرو نیز نهاد خانواده امروز چیزی بیشتر از یک شوخی به شمار نمیرود, یا دوستیها چیزی بیشتر از سرگرمی نیستند
و بجز این هم نمیتواند باشد:
شایستهسالاری (meritocracy) با خویشاوندسالاری (nepotism) سازگار نیست.
کارفرمایی که در بهمان شرکت کارفرمایی میکند, اگر بخواهد به ارزشهایِ دوستی و گروه کوچک خود بیشتر پایبند باشد, بهترین و
پردرآمدترین کارها را نه به کارشناسترین و خبرهترینان, بساکه به دوستان و آشنایان و خویشاوندان نزدیک خودش خواهد سپرد.
هر آینه, همچو روشی از همان آغاز محکوم به شکست است و رویکردهای شایستهسالارانه بسیار بهتر و بهینهتر و
با بازدهی بالاتر کار خواهند کرد, اگر چه در ستیز با ارزشهایِ آدمی که همان بها دادن بیشتر به دوستان و نزدیکان باشد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
undead_knight (03-31-2015)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)