• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      مشکل اینجا نه دین است, نه غیرت است, نه بیغرتی. نه ناموس پرستی شهدا است, نه بیناموسی
      غرب‌پرستان است. مشکل همان بی ارادگی و نداشتن کنترل روی شرایط زندگی خویشتن است.
      مهربد جان همه‌یِ این‌ها سرنخ‌هایی از یک مشکل هستند. کنترل کامل روی زندگی خود
      در یک اجتماع دونفره از بین میرود. البته یکنفر میتواند در جامعه‌ای چند میلیاردی هم بیشتر کنترل
      را داشته باشد ولی مشخص است که همه نمیتوانند کنترل همه چیزشان را داشته باشند و هرکس
      هر کار هوس کرد بکند، مگر اینکه هرکدام در جزیره‌ای جدا زندگی کند.

      بنظرت عجیب نیست که امروزه دولت شده نهادی افسارگسیخته برای سرکوب، سرمایه‌داری شده
      ابزاری افسارگسیخته برای افزایش سرمایه و تکنولوژی شده ابزاری افسارگسیخته برای گسترش تکنولوژی.
      آیا این نشان نمیدهد که قبلا افساری بوده که حالا از هم گسیخته؟ نام آنهم دین بوده، اینکه انسان‌ها
      وجدان داشته‌اند؟
      اینکه کودکان با افسانه‌هایِ پدران و مادرانشان بزرگ میشدند و میآموختند که متعلق به یک
      جامعه و فرهنگ هستند و اینکه فرهنگ چیزی بیشتر از یک دکور برای گذاشتن بر سر طاقچه‌یِ
      مالتی‌کالچرالیسم‌ست.

      مساله‌یِ زنامرد، نژاد، اقتصاد، هویت و... همه مساله هستند برای اینکه، جدای از زوال درونی، عده‌ای
      بطور هدفمند آن‌ها را سرکوب میکنند چرا که مزاحم منافع و ایده‌هایشان است.
      همین حالا هم خیلی مردم آماده هستند ارزش‌هایِ والاتر را زنده کنند ولی سرکوب میشوند
      و نتیجه‌اش این میشود که این نارضایتی تنها خودش را در اشکال دیگر اعتراضات نشان دهد.
      برای این است که تمام این مخفی کاری‌ها و افسارگسیختگی‌ها مهم هستند، زیرا همه از یک چشمه
      آب میخورند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (03-30-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      مهربد جان همه‌یِ این‌ها سرنخ‌هایی از یک مشکل هستند. کنترل کامل روی زندگی خود
      در یک اجتماع دونفره از بین میرود. البته یکنفر میتواند در جامعه‌ای چند میلیاردی هم بیشتر کنترل
      را داشته باشد ولی مشخص است که همه نمیتوانند کنترل همه چیزشان را داشته باشند و هرکس
      هر کار هوس کرد بکند، مگر اینکه هرکدام در جزیره‌ای جدا زندگی کند.
      چند چیز اینجا یکی انگاشته شده‌اند. درسته, در یک اجتماعی دونفره هم آزادی کس مرزمند میشود, ولی این اجتماع دوتنه
      و مرزمندی آزادی آن را نمیشود با یک اجتماع چند میلیون تنه و مقیاس از دست رفتگی آزادی در آن یکسان انگاشت.
      در یکمی, دسترسی یکراست و فیزیکی هست, در دومی دسترسی نایکراست و میانجی‌وار.

      در یکمی, ما یک گروه کوچک داریم, در دومی یک گروه بزرگ و کلان و در اینجا, اندازه‌یِ گروه تغییری کیفی و سرنوشت‌ساز در برآیند آن دارد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      بنظرت عجیب نیست که امروزه دولت شده نهادی افسارگسیخته برای سرکوب، سرمایه‌داری شده
      ابزاری افسارگسیخته برای افزایش سرمایه و تکنولوژی شده ابزاری افسارگسیخته برای گسترش تکنولوژی.
      آیا این نشان نمیدهد که قبلا افساری بوده که حالا از هم گسیخته؟ نام آنهم دین بوده، اینکه انسان‌ها
      وجدان داشته‌اند؟
      اینکه کودکان با افسانه‌هایِ پدران و مادرانشان بزرگ میشدند و میآموختند که متعلق به یک
      جامعه و فرهنگ هستند و اینکه فرهنگ چیزی بیشتر از یک دکور برای گذاشتن بر سر طاقچه‌یِ
      مالتی‌کالچرالیسم‌ست.

      مساله‌یِ زنامرد، نژاد، اقتصاد، هویت و... همه مساله هستند برای اینکه، جدای از زوال درونی، عده‌ای
      بطور هدفمند آن‌ها را سرکوب میکنند چرا که مزاحم منافع و ایده‌هایشان است.
      همین حالا هم خیلی مردم آماده هستند ارزش‌هایِ والاتر را زنده کنند ولی سرکوب میشوند
      و نتیجه‌اش این میشود که این نارضایتی تنها خودش را در اشکال دیگر اعتراضات نشان دهد.
      برای این است که تمام این مخفی کاری‌ها و افسارگسیختگی‌ها مهم هستند، زیرا همه از یک چشمه
      آب میخورند.
      و همه‌یِ اینها چه زمانی شدنی‌اند؟ زمانیکه ابزارهای مدرن و نوین و
      فندی آنجا پدید آمده باشند, بی این ابزارها هیچ دولت بزرگی نمیتواند در کار باشد.
      در کنار آن, کنترل توده و مردم خود نیازمند ابزارهای ویژه‌یِ خودش است, چراکه هیچ کنترلی
      بی ابزارهای دوربُرد صدا و تصویر شدنی نیست, پروپاگاندا بی رسانه‌هایِ مدرن کار نمیکنند.

      نکته‌یِ اصلی سخن اینجا این است: تکنولوژی همان چسبی‌ست که فرارویش ابرسازواره‌ها (دولت‌ها,
      شرکت‌ها و ابرشرکت‌هایِ چندملیتی و ...) را شدنی میسازد و توان کس در راستادهی به سرنوشت خویشتن رویارو با این
      ابرسازواره‌ها, بسیار ناچیز است, درست بوارونه‌یِ زمانیکه همین کس در یک گروه کوچک زندگی میکند.

      برای نمونه, خود دموکراسی یک ابرسازواره است و توان کس در راستای به سرنوشت اش در دموکرات‌ترین کشور (بی هیچ
      گونه تقلب و ...) نیز به یک رای ناچیز مرزمند میشود, یک رای در برابر ١٠٠ میلیون رای, که توانی برابر با یک در صد میلیون دارد.


      «کشتی کودنان» که در پیک پیشین نامبردیم همین است که هرکس که درون این کشتی‌ست, این مشکل اصلی (غرق شدگی) را نادیده
      گرفته و به مشکلی ملموس‌تر میپردازد, چراکه اینکار, پرداختن به مشکلی ملموس و نزدیک بجای پرداختن به مشکل اصلی و دور از دسترس, حس بهتر و سازنده‌تری دربر دارد.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 03-29-2015 در ساعت 06:51 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (03-29-2015),undead_knight (03-30-2015)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      چند چیز اینجا یکی انگاشته شده‌اند. درسته, در یک اجتماعی دونفره هم آزادی کس مرزمند میشود, ولی این اجتماع دوتنه
      و مرزمندی آزادی آن را نمیشود با یک اجتماع چند میلیون تنه و مقیاس از دست رفتگی آزادی در آن یکسان انگاشت.
      در یکمی, دسترسی یکراست و فیزیکی هست, در دومی دسترسی نایکراست و میانجی‌وار.

      در یکمی, ما یک گروه کوچک داریم, در دومی یک گروه بزرگ و کلان و در اینجا, اندازه‌یِ گروه تغییری کیفی و سرنوشت‌ساز در برآیند آن دارد.
      یک دلیلی وجود داشته که در چند هزار سال گذشته گروه‌هایِ شکارچی-گردآورنده توان
      مقاومت در برابر گرو‌ه‌های بزرگتر را نداشته‌اند. و امروز هم کمون‌ها همانقدر دربرابر
      داعش مقاوم هستند که آن‌ها بوده‌اند، یک نگاهی به این بیانداز.

      من هم موافقم که امروز نیازست که از ابتدا بنارا چید و بالا برد، ولی
      تمدن لازمه‌یِ زندگی‌ست.
      رادیو و تلویزیون مشخصا از ابتدا چشم سیاسیون را گرفت، ولی فراموش کنیم که
      زمان ناپلئون رادیویی وجود نداشت. این از بین رفتن باور مردم بود که زمینه را
      برای چنین حکومت‌هایی فراهم کرد.
      با بزرگ شدن بیش از ظرفیت سیستم این امکان فراهم شد که بالای هرم از
      عواقب کارهای خود مصون باشند و سقوط خود را با همان ابزارهای تکنولوژیک
      مخفی کنند. رادیو بد بود همانطور که کشف نفت در خاورمیانه بد بود.

      من گمان میکردم اورول خیلی خیلی باهوش بوده یا خوابنما شده که چنین
      با جزئیات رفتار دولت‌هایِ مدرن را پیش بینی کرده، ولی بنظر می‌رسد خیلی
      قبل از رسیدن ابزار دستور العمل مهیا شده بوده.

      این بخشی از مقاله‌یِ اورول درباره‌یِ کتاب «نبرد من» هیتلر است:


      he[Hitler] has grasped the falsity of the hedonistic
      attitude to life. Nearly all western thought since the
      last war, certainly all “progressive” thought, has assumed
      tacitly that human beings desire nothing beyond
      ease, security and avoidance of pain. In such aview of
      life there is no room, for instance, for patriotism and
      the military virtues. The Socialist who finds his children
      playing with soldiers is usually upset, but he is
      never able to think of a substitute for the tin soldiers;
      tin pacifists somehow won’t do. Hitler, because in his
      own joyless mind he feels it with exceptional strength,
      knows that human beings don’t only want comfort,
      safety, short working-hours, hygiene, birth-control
      and, in general, common sense; they also, at least
      intermittently, want struggle and self-sacrifice, not to
      mention drums, flags and loyalty-parades. However
      they may be as economic theories, Fascism and
      Nazism are psychologically far sounder than any
      hedonistic conception of life. The same is probably
      true of Stalin’s militarised version of Socialism. All
      three of the great dictators have enhanced their power
      by imposing intolerable burdens on their peoples.
      Whereas Socialism, and even capitalism in a more
      grudging way, have said to people “I offer you a good
      time,’’ Hitler has said to them “I offer you struggle,
      danger and death,” and as a result a whole nation
      flings itself at his feet. Perhaps later on they will get
      sick of it and change their minds, as at the end of the
      last war. After a few years of slaughter and starvation
      “Greatest happiness of the greatest number” is a good
      slogan, but at this moment “Better an end with horror
      than a horror without end” is a winner. Now that we
      are fighting against the man who coined it, we ought
      not to underrate its emotional appeal.

      ویرایش از سوی Russell : 03-30-2015 در ساعت 12:26 PM
      meaning این را پسندید.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      یک دلیلی وجود داشته که در چند هزار سال گذشته گروه‌هایِ شکارچی-گردآورنده توان
      مقاومت در برابر گرو‌ه‌های بزرگتر را نداشته‌اند. و امروز هم کمون‌ها همانقدر دربرابر
      داعش مقاوم هستند که آن‌ها بوده‌اند، یک نگاهی به این بیانداز.
      این یک لغزش فراگیر است که "زور" بیشتر نشانه‌یِ "درستی" راه به شمار میرود.
      در گفتمان تکنولوژی هرگز این دیدگاه که کشورهایی که تکنولوژی پیشرفته‌تر دارند
      در پیروزی و فروگیری کشور‌هایِ کمتر پیشرفته کامیاب‌اند, نادرست برشمرده نشده است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدک بامداد
      روند فرگشت فرهنگی و دانشیک[٢١]
      در همپیشی بودند و اروپا در این هم پیشی برنده شده و کشتی ها دورپیما ساخته
      و در آمریکا پیاده شد و به شهرمندی[٢٢] های بومیان آمریکایی، از آزتک و اینکا و مایا
      گرفته تا آپاچی های دشتها، پایان داد. >>>
      زور بیشتر بی‌پیوند به خوبی و بدی است.
      در این نمونه از سرکار مزدک هم داشتیم که اروپاییان چون فند و تکنولوژی برتر داشتند بآسانی به فرهنگ
      تکنولوژیک واپس‌مانده‌یِ آپاچی‌ها پیروز آمدند. بسیار خوب, هیچ گیر و لغزشی در این فکت نیست, ولی این چه پیوندی
      به خوبی یا بدی این دو در شیوه‌یِ زندگی دارد؟ آیا برتری تکنولوژیک و زور بیشتر اروپاییان از برتری شیوه‌یِ زندگی آنان میگوید؟


      --
      من یک نمونه‌یِ امروزین‌تر میآورم, شما که گرایش به فوتبال هم دارید اگر به بازی‌هایِ امروزین بنگرید, آن تیمی امروز همواره برنده
      است که بیشتر از همه سیستماتیک و گروهی بازی کند, و از همینرو نیز هیچ بی علت نیست که تیم آلمان با سیستماتیک‌ترین بازی هر
      دوره برنده‌یِ جام جهانی میشود.

      هر آینه, پرسشی که اینجا به این میاید این است: کدام بازی زیباتر و "انسانی"تر است؟

      این دیدگاه که بازی آلمان‌ها در فوتبال "خشک" و "ماشینی" است, یک دیدگاه بسیار فراگیر
      میباشد, هنگامیکه جاییکه سخن برای نمونه از زیباترین گل جهان در همه‌یِ تاریخ
      فوتبال به میان میاید, همگان یاد از یکه‌روی مارادونا و گل باشکوه و ابرزیبای او
      میکنند, شیوه‌ای که نه سیستماتیک است, نه در دیرزمان به پیروزی پایدار میانجامد.

      پس ما باید ببینیم درباره‌یِ چه سخن میگوییم و ارزش ما آنجا چیست. نمونه‌وار, در همین فوتبال
      آیا ارزش تنها "بـُرد" به هر بهایی است؟ اگر آری, پس روبات‌هایِ فردا میتوانند همانگونه که در چیزهای دیگر از ما
      برتر‌ اند, در همه‌یِ بازی‌ها هم برتر و پیروز باشند — چیزیکه در شترنگ همین امروز میبینیم — تا آن زمان, تیم‌هایی که
      هر چه ماشینی‌تر و سیستماتیک‌تر بازی کنند, بیگمان بیشترین بردها را از آن خود خواهند نمود و
      همه‌یِ اینها همچنان بی پیوند به زیبایی یا زشتی ِ یک بازی, از دیدگاه آدمی خواهند ماند.







      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من هم موافقم که امروز نیازست که از ابتدا بنارا چید و بالا برد، ولی
      تمدن لازمه‌یِ زندگی‌ست.
      تمدن لازمه‌یِ زندگی‌ست, چرا؟
      ویرایش از سوی Mehrbod : 03-30-2015 در ساعت 03:59 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    7. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015),sonixax (03-30-2015)

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      این یک لغزش فراگیر است که "زور" بیشتر نشانه‌یِ "درستی" راه به شمار میرود.
      در گفتمان تکنولوژی هرگز این دیدگاه که کشورهایی که تکنولوژی پیشرفته‌تر دارند
      در پیروزی و فروگیری کشور‌هایِ کمتر پیشرفته کامیاب‌اند, نادرست برشمرده نشده است.
      نه نه به هیچ‌وجه! من مخالف سر سخت «قدرت حق اقواست» هستم.
      در سیر تکامل هم انگل‌ها و ویروس‌ها رقبای بسیار قدرتمندی هستند.
      ولی، آنچه مسلم است این‌ست که بقا لازمه‌یِ حیات است. کسی که
      کُک میزند و هر روز دنبال سکس و پارتیست هم مثلا یاغی‌گری میکنند،
      تمدن هم دربرابر طبیعت یاغی‌گری میکند ولی اینکجا و آنکجا!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      من یک نمونه‌یِ امروزین‌تر میآورم, شما که گرایش به فوتبال هم دارید اگر به بازی‌هایِ امروزین بنگرید, آن تیمی امروز همواره برنده
      است که بیشتر از همه سیستماتیک و گروهی بازی کند, و از همینرو نیز هیچ بی علت نیست که تیم آلمان با سیستماتیک‌ترین بازی هر
      دوره برنده‌یِ جام جهانی میشود.

      هر آینه, پرسشی که اینجا به این میاید این است: کدام بازی زیباتر و "انسانی"تر است؟

      این دیدگاه که بازی آلمان‌ها در فوتبال "خشک" و "ماشینی" است, یک دیدگاه بسیار فراگیر
      میباشد, هنگامیکه جاییکه سخن برای نمونه از زیباترین گل جهان در همه‌یِ تاریخ
      فوتبال به میان میاید, همگان یاد از یکه‌روی مارادونا و گل باشکوه و ابرزیبای او
      میکنند, شیوه‌ای که نه سیستماتیک است, نه در دیرزمان به پیروزی پایدار میانجامد.

      پس ما باید ببینیم درباره‌یِ چه سخن میگوییم و ارزش ما آنجا چیست. نمونه‌وار, در همین فوتبال
      آیا ارزش تنها "بـُرد" به هر بهایی است؟ اگر آری, پس روبات‌هایِ فردا میتوانند همانگونه که در چیزهای دیگر از ما
      برتر‌ اند, در همه‌یِ بازی‌ها هم برتر و پیروز باشند — چیزیکه در شترنگ همین امروز میبینیم — تا آن زمان, تیم‌هایی که
      هر چه ماشینی‌تر و سیستماتیک‌تر بازی کنند, بیگمان بیشترین بردها را از آن خود خواهند نمود و
      همه‌یِ اینها همچنان بی پیوند به زیبایی یا زشتی ِ یک بازی, از دیدگاه آدمی خواهند ماند.
      اتفاقا مثال خوبی زدی مهربد جان، جایی میخواندم که یکی از اعضای گروه رامشتاین گفته بود
      که تنها جایی که آلمان‌ها می‌توانند آلمانی باشند هواداری فوتبال است (ژیژک بی‌جهت درباره‌یِ رامشتاین
      سخن نگفته، آن‌ها حقیقتا درباره‌یِ چیز مهمی سخن می‌گویند). حتی غرور ملی آلمان‌ها با اولین
      قهرمانی آن‌ها در 1954 گره خورده و برخی آنرا منشا معجزه‌یِ اقتصادی آلمان میبینند. من دراینباره
      شاید بیشتر نوشتم. ولی آری، ربات‌ها و ویروس‌ها خیلی خوب از پس کار برمی‌آیند و شاید تمدن
      بشری جرقه‌ای کوچک بوده در میان آشوب بقول نیچه Will to Power.

      درباره‌یِ آلمان هم اینرا اضافه کنم که رقیب بسیار قوی دارد بنام ایتالیا که
      تاریخ تقابل میان آندو با تاریخ شکست آلمان یکی‌ست. آلمان اتفاقا نه تنها
      هر سال قهرمان جام جهانی نبوده که 20 سال بود که هیچ جام مهمی بدست نیآورده
      بود. همین سال 2012 همین تیم آلمان که دیگر در اوجش بود و مدعی اصلی
      بود از یکی از ضعیفترین تیم‌های ایتالیا شکست خورد و حذف شد. سال 2014
      هم خوشحالی من در هنگام حذف ایتالیا دست کمی از برد آلمان نداشت. چون
      میدانستم اگر همان تیم ایتالیا از گروهش صعود کند آلمان را حذف خواهد کرد !!
      و البته گمان نکنم لازم باشد من درباره‌یِ تفاوت ایتالیا و آلمان مخصوصا در دوره معاصر
      یعنی بعد از جنگ دوم جهانی توضیح دهم. قدرت ذهنی و جنگندگی که ایتالیا دارد،
      هیچگاه این تیم چند ملیتی آلمان نداشته.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      تمدن لازمه‌یِ زندگی‌ست, چرا؟
      زیباترین تجربیات زندگی ما چیست مهربد جان؟
      مارکس درباره‌یِ اوتوپیا می‌گوید جایی‌ست که در آن در زمان روز به شکار و ماهی‌گیری
      میکنی و شب می‌فلسفی. ولی حقیقت امر این‌ست که تمام آنچه دوست داشتنی‌ست.
      عدالت، عشق و هرآنچه که ما در کنش با انسان‌ها حس میکنیم تا زبان،
      هنر در شکل اصیل (یا بقول بعضی فاشیستی) آن و هرچه فکرش را بکنیم دسترنج تمدن
      بشری‌ست که ما امروز مصرفش می‌کنیم، حالا اینکه به آن معترف هستیم یا نه بحث دیگری‌ست.
      دِین ما به گذشتگاه فرهنگی‌ست نه تکنولوژیک، و جالب این‌ست که تنها چیزی
      که امروز مورد توجه و تقدیر قرار می‌گیرد بخش تکنولوژیک آن‌ست. در حالی که ابزار آلات
      تکنولوژیک دربرابر فرهنگ و معنای زندگی که به ما رسیده به معنی واقعی کلمه مشتی
      آت‌آشغال هستند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    9. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-03-2015)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه نه به هیچ‌وجه! من مخالف سر سخت «قدرت حق اقواست» هستم.
      در سیر تکامل هم انگل‌ها و ویروس‌ها رقبای بسیار قدرتمندی هستند.
      ولی، آنچه مسلم است این‌ست که بقا لازمه‌یِ حیات است. کسی که
      کُک میزند و هر روز دنبال سکس و پارتیست هم مثلا یاغی‌گری میکنند،
      تمدن هم دربرابر طبیعت یاغی‌گری میکند ولی اینکجا و آنکجا!
      گسترش تکنولوژی در راستای بقاء نیست, هنگامیکه به نابودی خود آدمی یا دستکم, آدمیت میانجامد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها

      اتفاقا مثال خوبی زدی مهربد جان، جایی میخواندم که یکی از اعضای گروه رامشتاین گفته بود
      که تنها جایی که آلمان‌ها می‌توانند آلمانی باشند هواداری فوتبال است (ژیژک بی‌جهت درباره‌یِ رامشتاین
      سخن نگفته، آن‌ها حقیقتا درباره‌یِ چیز مهمی سخن می‌گویند). حتی غرور ملی آلمان‌ها با اولین
      قهرمانی آن‌ها در 1954 گره خورده و برخی آنرا منشا معجزه‌یِ اقتصادی آلمان میبینند. من دراینباره
      شاید بیشتر نوشتم. ولی آری، ربات‌ها و ویروس‌ها خیلی خوب از پس کار برمی‌آیند و شاید تمدن
      بشری جرقه‌ای کوچک بوده در میان آشوب بقول نیچه Will to Power.

      درباره‌یِ آلمان هم اینرا اضافه کنم که رقیب بسیار قوی دارد بنام ایتالیا که
      تاریخ تقابل میان آندو با تاریخ شکست آلمان یکی‌ست. آلمان اتفاقا نه تنها
      هر سال قهرمان جام جهانی نبوده که 20 سال بود که هیچ جام مهمی بدست نیآورده
      بود. همین سال 2012 همین تیم آلمان که دیگر در اوجش بود و مدعی اصلی
      بود از یکی از ضعیفترین تیم‌های ایتالیا شکست خورد و حذف شد. سال 2014
      هم خوشحالی من در هنگام حذف ایتالیا دست کمی از برد آلمان نداشت. چون
      میدانستم اگر همان تیم ایتالیا از گروهش صعود کند آلمان را حذف خواهد کرد !!
      و البته گمان نکنم لازم باشد من درباره‌یِ تفاوت ایتالیا و آلمان مخصوصا در دوره معاصر
      یعنی بعد از جنگ دوم جهانی توضیح دهم. قدرت ذهنی و جنگندگی که ایتالیا دارد،
      هیچگاه این تیم چند ملیتی آلمان نداشته.
      ولی نمیتوانید انکار کنید که بازی سیستمایک, گروهی, ماشینی و خشک همواره شانس بالاتری برای بُرد دارد, درست است؟

      بهمین شیوه, فرهنگ فندپرست نیز به فرهنگ فندگریز همیشه پیروز
      میاید, ولی این پیروزی پیوندی به برتری آن برای خود "آدمی" ندارد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      زیباترین تجربیات زندگی ما چیست مهربد جان؟
      مارکس درباره‌یِ اوتوپیا می‌گوید جایی‌ست که در آن در زمان روز به شکار و ماهی‌گیری
      میکنی و شب می‌فلسفی. ولی حقیقت امر این‌ست که تمام آنچه دوست داشتنی‌ست.
      عدالت، عشق و هرآنچه که ما در کنش با انسان‌ها حس میکنیم تا زبان،
      هنر در شکل اصیل (یا بقول بعضی فاشیستی) آن و هرچه فکرش را بکنیم دسترنج تمدن
      بشری‌ست که ما امروز مصرفش می‌کنیم، حالا اینکه به آن معترف هستیم یا نه بحث دیگری‌ست.
      دِین ما به گذشتگاه فرهنگی‌ست نه تکنولوژیک، و جالب این‌ست که تنها چیزی
      که امروز مورد توجه و تقدیر قرار می‌گیرد بخش تکنولوژیک آن‌ست. در حالی که ابزار آلات
      تکنولوژیک دربرابر فرهنگ و معنای زندگی که به ما رسیده به معنی واقعی کلمه مشتی
      آت‌آشغال هستند.

      درست, ولی اینها هیچکدام "لازمه" زندگی نیستند. اینجا سخن هرگز این نیست که "نیروی الکتریسته" اهرمن است
      یا اینترنت از بیخ و بن زیانآور است, یا تکنولوژی هیچ زیبایی و سودی و خوبی‌ای ندارد. نه, سخن این است که
      همه‌یِ اینها همراه با خود بخش‌هایِ بد و ناگسستنی‌ای دارند که به همه‌یِ خوبی‌هایِ گردآمده رویهم, میچربند.

      این فرهنگ یا سنتی که شما از آن دم میزنید نیز کوچکترین توانایی دفاعی از خود ندارد, زیرا
      پیروزی یا شکست اینجا پیوندی به خوبی یا بدی آن ندارد. بهترین و آسوده‌ترین فرهنگ و شیوه‌یِ
      زندگی در برابر بدترین ولی بهینه‌ترین شیوه‌یِ زندگی محکوم به شکست است.

      پس یکبار دیگر, ما دنبال چه هستیم, پیروزی ناب, یا اینکه کامیابی و خوشبختی؟


      شما اینجا باید از خودتان بپرسید این فرهنگ و سنتی که از آن میگویید آیا میتواند از ساخت
      ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرد؟ آیا میتواند از ساخت هومنواره‌هایِ باهوشتر از آدم پیش بگیرد؟ آیا
      میتواند از ساخت جنگ‌افزارهای مهیب‌تر و خطرناکتر پیش بگیرد؟ آیا میتواند از نابودی بی‌رویه‌یِ زیستبوم پیش بگیرد؟
      meaning این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. #7
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      گسترش تکنولوژی در راستای بقاء نیست, هنگامیکه به نابودی خود آدمی یا دستکم, آدمیت میانجامد.
      تکنولوژی شاید در راستای بقاء ما نباشد، ولی در راستای بقاست چرا: یا از انسان
      موجودی غیرانسانی خواهد ساخت یا خود ماشین بقا خواهد یافت و یا همه چیز را نابود میکند
      که البته طبیعت دوباره دستبکار خواهد شد و بیکار نخواهد نشست.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها

      ولی نمیتوانید انکار کنید که بازی سیستمایک, گروهی, ماشینی و خشک همواره شانس بالاتری برای بُرد دارد, درست است؟

      بهمین شیوه, فرهنگ فندپرست نیز به فرهنگ فندگریز همیشه پیروز
      میاید, ولی این پیروزی پیوندی به برتری آن برای خود "آدمی" ندارد.


      درست, ولی اینها هیچکدام "لازمه" زندگی نیستند. اینجا سخن هرگز این نیست که "نیروی الکتریسته" اهرمن است
      یا اینترنت از بیخ و بن زیانآور است, یا تکنولوژی هیچ زیبایی و سودی و خوبی‌ای ندارد. نه, سخن این است که
      همه‌یِ اینها همراه با خود بخش‌هایِ بد و ناگسستنی‌ای دارند که به همه‌یِ خوبی‌هایِ گردآمده رویهم, میچربند.

      این فرهنگ یا سنتی که شما از آن دم میزنید نیز کوچکترین توانایی دفاعی از خود ندارد, زیرا
      پیروزی یا شکست اینجا پیوندی به خوبی یا بدی آن ندارد. بهترین و آسوده‌ترین فرهنگ و شیوه‌یِ
      زندگی در برابر بدترین ولی بهینه‌ترین شیوه‌یِ زندگی محکوم به شکست است.

      پس یکبار دیگر, ما دنبال چه هستیم, پیروزی ناب, یا اینکه کامیابی و خوشبختی؟


      شما اینجا باید از خودتان بپرسید این فرهنگ و سنتی که از آن میگویید آیا میتواند از ساخت
      ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرد؟ آیا میتواند از ساخت هومنواره‌هایِ باهوشتر از آدم پیش بگیرد؟ آیا
      میتواند از ساخت جنگ‌افزارهای مهیب‌تر و خطرناکتر پیش بگیرد؟ آیا میتواند از نابودی بی‌رویه‌یِ زیستبوم پیش بگیرد؟
      من گمان میکنم شما در اینجا هم شیوه‌یِ نبرد را به ابزار فروکاسته‌اید و هم آنچه
      من از آن سخن میکنم را به سنت، چیزی که گویا در آفتابه و لگن خلاصه می‌شود.
      من اینرا هم بگویم که محور اصلی سخن به هیج‌وجه نژاد و بیولوژی نیست.
      طبیعت انسان بصورت کلی مطرح است ولی مرکزیت نژاد نیست. بنظر من تمام این «ایسم»‌ها
      واژگانی هستند منحط برای کوبیدن زندگی سالم و سیاسی کردن موضوعات عادی.
      من معتقدم رویکرد نسبت به دیگران و دیگر قومیت‌ها میتواند بیمارگونه باشد،
      چنانچه در بخورد نسبت به هر چیزی میتواند رویکردی مسموم داشت. و البته خود من
      هم هیچگاه نفرتی در این زمینه در خود ندیده‌ام که چه بسا نسبت به آن بسیار حساس
      بوده‌ام.
      ...
      بازی سیتماتیک نیاز به بازیکن دارد، سیستم نیاز به طراحی و بروز شدن دارد،
      نیاز به اقتصاد دارد و همه‌یِ این‌ها هنوز هم که هنوز از تا حد زیادی وابسته به انسان
      است. فردا روز، زمانی که صدای سازی که امروز میزدند بلند شود شاید حتا سیستم‌هایِ
      ابتدایی هم قابل تداوم نباشند. من آنچیزها را نگفتم که در مثل مناقشه کنم، بلکه میگویم
      در بقیه زمینه‌ها هم همین خبر است.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •