Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
دفاع مقدس
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 2 12 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 73

    جُستار: دفاع مقدس

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور سوم
      Points: 6,715, Level: 53
      Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
      Overall activity: 20.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      Sapientiam Discenti
       
      خالی
       
      Kaveh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2012
      نوشته ها
      446
      جُستارها
      20
      امتیازها
      6,715
      رنک
      53
      Post Thanks / Like
      سپاس
      339
      از ایشان 1,475 بار در 409 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بنده قصدم از تاپیک این بحثها نبود. 3 خرداد آمد و رسانه های ایرانی (؟) خارج گویا در خواب بودند. اینجا کمی آدم به فکر می افتد که آیا ایران بعد از 1979 فریز شده است!؟ مسلما نشده و خیلی اتفاقها افتاده. جنگ به هر دلیلی پیش آمد می توانست نتیجه دیگری می داشت. تصور کنید همین خرمشهر و آبادان فقط اگر در دست صدام می ماند. برخی از ما به خوبی از نبرد استالینگراد آگاهیم و برخی روز به روز جنگ جهانی دوم را حفظیم ولی چیز زیادی در مورد محاصره آبادان و خرمشهر نمی دانند. اینها چیزهایی نیست که باید فراموش شود. بحثهای اینجا مرا نگران می کند که گویا بعد جمهوری اسلامی صحبت در مورد جنگ هم به فراموشی سپرده خواهد شد.

      دوستان انصافا به قضیه نگاه کنند. در مورد وجود سربازان زیر 16-18 سال در جنگ شکی نیست. اما نه آن ابعادی را دارد که ادعا می شود و نه روندی سیستمیک بوده. تبلیغات و پروپوگاندای هم برای همه بوده که در این میان نوجوانان هم متاثر می شدند. در این مورد شنیده ها و شایعه ها نمی شود دلیل. هیچ سیستم منظمی برای به کار گیری کودکان در جنگ نبود. تخریب چی به این معنا نیست که بچه جمع کنند و بریزند روی مین. آن اسلحه و آن چند ماه آموزش نمی ارزد که طرف را دود کنند به هوا. کار اینها جمع آوری مینها بوده. در شرایط خاصی افرادی (دلیلی نیست حتما کودک باشند!) خودشان برای پیشبرد عملیات غیر ممکن دست به پریدن روی مین می زدند. هیچ کس را به زور جلوی مین نینداختند. به این کار می گویند فداکاری. اگر اینطور بود و زوری کلی فراری از جبهه داشتیم. ما حق نداریم در کنج آرام خانه خودمان بیاییم شجاعتها و قهرمانیهای آنها را که برای حفظ خاک بوده و حداقل منجر به آن شده را اینطور قضاوت کنیم. آن هم با تبلیغات دو دشمن اصلی ایران در جنگ: صدام و مجاهدین!

      در مورد ویدیوی جمهوری اسلامی من نوجوانی را می بینم که با اراده خود و با اختیار خود اسلحه دستش گرفته و آمده جنگ. همانطور که گفتم اینها همه داوطلبی بوده است. اگر زمان حمله عرب هم چنین هیجانی برای دفاع وجود می داشت الان وضع همگی ما خیلی بهتر بود. فراموش نکنیم صدام برای خلق کردن قادسیه دوم به ایران حمله کرده بود. گفته بود چند شب بعد در تهران با خبرنگاران مصاحبه می کنم. غیر ممکن هم نبود. چون ارتش ایران که دچار آشوب بود بنابر این تنها چیزی که جلوی این پیشروی را گرفت مقاومت داوطلبانه ملت و مردم ایران بود. چه آنها که از تهران و شهرهای دیگر بسیج می شدند چه محلیها و یا سربازان کم پستهای ژاندارمری و مرزبانی. در سالهای بعد جنگ بود که جنگ از طرف ایران سر و سامان گرفت و سربازگیری منظم شد و ارتش وارد عمل شد و غیره که باز هم با نبود تجهیزات نظامی همان اسلحه بود و سرباز!


      Sticky حمید شمس‌اللهی، آزاده دفاع مقدس که هشت سال از عمر خود را در اسارتگاه‌های تنگ و تاریک بعثی‌ها روزگار را با آموزش زبان فرانسوی به اسرا گذراند و امروز با گذشت 30 سال خاطرات شیرین خود را از آن روزها بازگو می‌کند.

      وی خاطره‌ای به یادماندنی از کم سن و سال‌ترین آزاده دفاع مقدس روایت می‌کند: «علیرضا احمدی» نوجوان 10 ساله‌ای بود که در عملیات «رمضان» به همراه پدرش از مشهد برای درست کردن شربت به منطقه آمده بود. در پنجمین روز این عملیات که تعداد زیادی از رزمندگان به اسارت بعثی‌ها درآمدند، این پدر و پسر نیز اسیر می‌شوند.

      نیروهای بعثی عراق می‌خواستنداز این نوجوان به عنوان سوژه تبلیغاتی بهره‌برداری کنند؛ بنابراین این او را در اسارتگاه از پدرش جدا کردند و به کاخ صدام بردند. از سویی دیگر تمام لحظاتی که علیرضا و پدرش از هم دور بود، پدر چنان در اسارتگاه اشک می‌ریخت، با سوز دل دعای توسل می‌خواند و بهانه علیرضا را می‌گرفت، که هنوز هم آن لحظات از یادم نرفته است.

      بعثی‌ها، علیرضا را به بغداد و پادگان‌های مختلف بردند؛ آنها می‌خواستند با این کار بگویند که امام خمینی(ره) بچه‌ها را به جبهه می‌فرستد!

      علیرضا در مقابل دوربین‌های داخلی و خارجی عراق قرار گرفت؛ افسران عراقی با زبان کودکانه از علیرضا ‌پرسیدند «آیا پشیمان نیستی که به مناطق جنگی آمدی؟ الان تو باید پیش مادرت بودی‌، بگو چه می‌خواهی؟ اسباب‌بازی می‌خواهی، برایت بیاوریم؟» آنها می‌خواستند علیرضا را تحت‌ تأثیر قرار داده و با احساسات او بازی کنند اما علیرضا این نوجوان 10 ساله در مقابل این هجمه‌ها تنها سخنی که گفت این بود «آیا می‌توانید یک قرآن برایم بیاورید؟» با همین چند کلمه نگاه بلند و روح بزرگ این نوجوان عیان شد و بعثی‌ها نتوانستند به اهداف خودشان دست پیدا کنند لذا بیش از یک ماه بعد علیرضا را پیش پدرش بازگرداندند. لحظات وصال این پدر و پسر صحنه تماشایی بود که جای دوربین‌ها برای ثبت این لحظات خالی بود.

      در اسارتگاه «موصل دو» باز شد؛ علیرضای کوچک که مرد بزرگ این امتحان بود، با قد کوتاهش از بین سربازان عراقی عبور کرد و وارد اسارتگاه شد و درآغوش پدرش آرام شد؛ اسرای دیگر که از پشت سیم‌ خاردارها و نرده‌ها شاهد این صحنه بودند با صدای بلند این بیت را زمزمه کردند که «یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور/کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور». روز وصال این پدر و پسر حال و هوای خاصی داشت به طوری که حتی برخی سربازان و فرماندهان عراقی با دیدن این صحنه گریه کردند؛ علیرضا در بدو وارد به اسارتگاه اذان زیبایی سر داد که یکی از دلنشین‌ترین اذان‌هایی بود که در طول عمرم شنیدم.


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Kaveh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),Mehrbod (05-31-2012),sonixax (05-31-2012)

    3. #2
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      االبته وقتی که جنگی خانمان سوز با هدف استعمار و تجاوز از سوی دشمن شروع شود معمولا تمام نیروها اعم از پیر و جوان و خردسال بسیج میشوند. من تا جایی که اطلاع دارم در اواخر جنگ جهانی دوم و حمله ی متفقین به آلمان جوانان کم سن و سال آلمانی زیادی از کشورشون در برابر تهاجم متفقین دفاع کردند و کشته شدند. در مورد دفاع ژاپنی ها در برابر ارتش آمریکا هم همین طور بود.
      البته همین اتفاق هم وقتی آلمان ها و سایر ارتش متحدین به کشورهای دیگر یورش میبردند اتفاق می افتاد.
      حتی خود آمریکا هم زمان جنگ جهانی دوم در بندر پرل هاربر نوجوانان زیر سن 18 سال که اکثرا15-16 ساله بودند رو آموزش نظامی میداد چون اگر بمب اتم اختراع نمیشد شدیدا احتمال میرفت که به این نوجوانان برای شرکت در جبهه های جنگ نیاز پیدا بشه!
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Reactor گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),Kaveh (06-02-2012),sonixax (05-31-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor نمایش پست ها
      االبته وقتی که جنگی خانمان سوز با هدف استعمار و تجاوز از سوی دشمن شروع شود معمولا تمام نیروها اعم از پیر و جوان و خردسال بسیج میشوند. من تا جایی که اطلاع دارم در اواخر جنگ جهانی دوم و حمله ی متفقین به آلمان جوانان کم سن و سال آلمانی زیادی از کشورشون در برابر تهاجم متفقین دفاع کردند و کشته شدند. در مورد دفاع ژاپنی ها در برابر ارتش آمریکا هم همین طور بود.
      البته همین اتفاق هم وقتی آلمان ها و سایر ارتش متحدین به کشورهای دیگر یورش میبردند اتفاق می افتاد.
      حتی خود آمریکا هم زمان جنگ جهانی دوم در بندر پرل هاربر نوجوانان زیر سن 18 سال که اکثرا15-16 ساله بودند رو آموزش نظامی میداد چون اگر بمب اتم اختراع نمیشد شدیدا احتمال میرفت که به این نوجوانان برای شرکت در جبهه های جنگ نیاز پیدا بشه!
      راکنور جان نخست اینکه کودک سرباز یعنی زیر 15 سال،یعنی همون بچه های 10-11 یا 13 -14 ساله.دوم اینکه فقط نازیها در اواخر جنگ اونهم که برلین داشت تسخیر میشد در بعد وسیع از این حیون بازیها کردند که البته بنظر میرسه ج.ا در این توحش دست نازیها رو هم از پشت بسته.

      من هم مخلص کسایی که رفتن از مردم کشور و من دفاع کردن در برابر صدام هستم،ولی شجاعت و افتخار برای بچه 11 ساله معنی نداره و تا اسم شجاعت میاد نباید فیوز مغزمون بپره.بچه 10-11 ساله تو جبهه یعنی حماقت خالص و توحش بزرگسالان مسئولش.اونهم تو جنگی که نصف بیشتر اون پیشنهاد صلح روی میز بوده.و اکثر این کشته ها هم برای همین مدت هست.
      ویرایش از سوی Russell : 05-31-2012 در ساعت 07:24 PM

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),Reactor (05-31-2012),sonixax (05-31-2012)

    7. #4
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      راکنور جان نخست اینکه کودک سرباز یعنی زیر 15 سال،یعنی همون بچه های 10-11 یا 13 -14 ساله.دوم اینکه فقط نازیها در اواخر جنگ اونهم که برلین داشت تسخیر میشد در بعد وسیع از این حیون بازیها کردند که البته بنظر میرسه ج.ا در این توحش دست نازیها رو هم از پشت بسته.

      من هم مخلص کسایی که رفتن از مردم کشور و من دفاع کردن در برابر صدام هستم،ولی شجاعت و افتخار برای بچه 11 ساله معنی نداره و تا اسم شجاعت میاد نباید فیوز مغزمون بپره.بچه 10-11 ساله تو جبهه یعنی حماقت خالص و توحش بزرگسالان مسئولش.اونهم تو جنگی که نصف بیشتر اون پیشنهاد صلح روی میز بوده.و اکثر این کشته ها هم برای همین مدت هست.

      راسل گرامی من فکر میکنم سوء تفاهمی شده. بنده ی حقیر کجای نوشتارم استفاده از کودکان در جنگ رو کار خوب و پسندیده ای توصیف کردم؟ بنده هم مانند شما معتقدم باید از ورود این افراد به جبهه ولو به میل شخصی شون 100% جلوگیری به عمل میومد!
      نظر من در این ارتباط که شما میفرمائید اینه که یک کودک با اون سن کم کاملا احساسی فکر میکنه. ممکنه با چهارتا روضه و زیارت عاشورا و ذکر مصیبت و شنیدن ندای هل من ناصر... امام حسین خیال شهادت به سرش بزنه. اون بچه اصلا توانایی تشخیص اینکه چه چیزی براش خوبه و چی بده رو نداره.
      شاید اون کودک بعدها که به سن بلوغ رسید و کم کم قدرت تشخیص پیدا کرد راهی با 180 درجه اختلاف رو با اونچه که بچه بوده بخواد طی کنه.
      افرادی مثل شاهین نجفی یا حتی خود من و خیلی های دیگه اگر اون دوران در اون سنین زندگی میکردیم با توجه به سابقه ی تخمی تخیلی خانوادگی مون احتمالا الان مثل اون بچه ها زنده نبودیم!!!

      پس من هیچوقت نمیتونم موافق فرستادن کودکان به جنگ باشم.
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    8. 4 کاربر برای این پست سودمند از Reactor گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),Mehrbod (05-31-2012),Russell (05-31-2012),sonixax (05-31-2012)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor نمایش پست ها
      راسل گرامی من فکر میکنم سوء تفاهمی شده. بنده ی حقیر کجای نوشتارم استفاده از کودکان در جنگ رو کار خوب و پسندیده ای توصیف کردم؟ بنده هم مانند شما معتقدم باید از ورود این افراد به جبهه ولو به میل شخصی شون 100% جلوگیری به عمل میومد!
      نظر من در این ارتباط که شما میفرمائید اینه که یک کودک با اون سن کم کاملا احساسی فکر میکنه. ممکنه با چهارتا روضه و زیارت عاشورا و ذکر مصیبت و شنیدن ندای هل من ناصر... امام حسین خیال شهادت به سرش بزنه. اون بچه اصلا توانایی تشخیص اینکه چه چیزی براش خوبه و چی بده رو نداره.
      شاید اون کودک بعدها که به سن بلوغ رسید و کم کم قدرت تشخیص پیدا کرد راهی با 180 درجه اختلاف رو با اونچه که بچه بوده بخواد طی کنه.
      افرادی مثل شاهین نجفی یا حتی خود من و خیلی های دیگه اگر اون دوران در اون سنین زندگی میکردیم با توجه به سابقه ی تخمی تخیلی خانوادگی مون احتمالا الان مثل اون بچه ها زنده نبودیم!!!

      پس من هیچوقت نمیتونم موافق فرستادن کودکان به جنگ باشم.

      من هم منظورم خودت یا کاوه گرامی نبود که مثل ما اصلن سنمون به جنگ قد نمیده چه برسه به اینکه مسئولش باشیم یا نباشیم.ولی این بچه ها رو که آدم میبینه تو جبهه نمیشه آروم بمونه.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),sonixax (05-31-2012)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      دوستان انصافا به قضیه نگاه کنند. در مورد وجود سربازان زیر 16-18 سال در جنگ شکی نیست. اما نه آن ابعادی را دارد که ادعا می شود و نه روندی سیستمیک بوده. تبلیغات و پروپوگاندای هم برای همه بوده که در این میان نوجوانان هم متاثر می شدند. در این مورد شنیده ها و شایعه ها نمی شود دلیل
      گرامی ما نمیگوییم که چندتا نفر هم حالا فرد زیر 18 سال رفته اند و در حمله اول عدهای در مقاومت خودجوش کشته شدند.ما میگوییم به طور سیستماتیک کودکان را (بنا به تعریف کودک سرباز به کودکان زیر 15 سال گفته میشوند) برای پاکسازی مینها و خط مقدم و بعنوان موج انسانی جلوی تیربار فرستاده اند.مجاهدین در جنگ ایران و عراق با صدام همدستی کردند و هزار ایراد دیگر و که من از آنها خوشم نمیاد،ولی دلیل نمیشود که هر چه که اینها هم مدعی آن باشد دروغ باشد.منبعی که من برای حداقل حداقل 95000 کودک سرباز کشته شده در جنگ است از سازمان بین المللی حمایت از کودکان است نه مجاهدین.منابع دیگر هم که من و میلاد از آنها نقل کردیم شاهدان هستند نه شایعه.در مقابل مدارک و شاهدان مدعای شما فقط اینست که مجاهدین این هم این را میگویند پس حقیقت ندارد و بزرگنمایی شده.
      من منظور شما را از زیبا و افتخار و انتخاب کودک (و نه نوجوان) 10 ساله نمیفهمم.همینطور تعریف شما را از پروپاگاندا.پروپاگاندا یعنی همین مغز شویی گسترده تا طرف خودش با پای خودش برود به مقصود پروپاگاندا عمل کند،وگرنه اسمش پاراپاگاندا نیست.اینکه پدر و مادر هم اجازه چنین کاری را داده باشند از توحش و فهم کم آنهاست و اجازه همچین حماقتهایی فقط در جوامع بدوی مثل ایران خودمان داده میشود.تنها توجیه جنگ که من هم اگر بودم خودم را موضف میدانستم در آن شرکت کنم نه نجات خاک بلکه نجات مردم و آینده و تاریخ یک کشور است.یعنی در همه جنگها کودکان را سرمایه و هدف نهایی برای حفظ و نگهداری میدانند نه اینکه کودک 10 ساله را ببرند خط مقدم جبهه.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      ما حق نداریم در کنج آرام خانه خودمان بیاییم شجاعتها و قهرمانیهای آنها را که برای حفظ خاک بوده و حداقل منجر به آن شده را اینطور قضاوت کنیم. آن هم با تبلیغات دو دشمن اصلی ایران در جنگ: صدام و مجاهدین!
      عزیز من نه من نه فکر میکنم هیچ یک از کاربران دیگر سنمان قد نمیداده که در کنج خانه باشیم یا در خط مقدم.این همان بای پس شدن خرد و اخلاق با بالا زدن ناسیونالیسم است.ما نمیگوییم که نباید در برابر صدام مقاومت میشد (انها که مقاومت کردند بسیار قابل ستایش هستند و قهرمان ملی)،میگوییم آن یاد و خاطره که ازش سخن میگویید فیلم هندیست.چند صد هزار کودک کشته شده در خط مقدم رمانتیک نیست.در دنیا هم اینگونه بکشتن دادن کودکان معمول نیست و یکی از بیخردانه ترین و وحشیانه ترین اعمال ممکن است.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    12. 3 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-31-2012),Mehrbod (05-31-2012),sonixax (05-31-2012)

    13. #7
      سخنور سوم
      Points: 6,715, Level: 53
      Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
      Overall activity: 20.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      Sapientiam Discenti
       
      خالی
       
      Kaveh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2012
      نوشته ها
      446
      جُستارها
      20
      امتیازها
      6,715
      رنک
      53
      Post Thanks / Like
      سپاس
      339
      از ایشان 1,475 بار در 409 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      گرامی ما نمیگوییم که چندتا نفر هم حالا فرد زیر 18 سال رفته اند و در حمله اول عدهای در مقاومت خودجوش کشته شدند.ما میگوییم به طور سیستماتیک کودکان را (بنا به تعریف کودک سرباز به کودکان زیر 15 سال گفته میشوند) برای پاکسازی مینها و خط مقدم و بعنوان موج انسانی جلوی تیربار فرستاده اند.مجاهدین در جنگ ایران و عراق با صدام همدستی کردند و هزار ایراد دیگر و که من از آنها خوشم نمیاد،ولی دلیل نمیشود که هر چه که اینها هم مدعی آن باشد دروغ باشد.منبعی که من برای حداقل حداقل 95000 کودک سرباز کشته شده در جنگ است از سازمان بین المللی حمایت از کودکان است نه مجاهدین.منابع دیگر هم که من و میلاد از آنها نقل کردیم شاهدان هستند نه شایعه.در مقابل مدارک و شاهدان مدعای شما فقط اینست که مجاهدین این هم این را میگویند پس حقیقت ندارد و بزرگنمایی شده.
      من منظور شما را از زیبا و افتخار و انتخاب کودک (و نه نوجوان) 10 ساله نمیفهمم.همینطور تعریف شما را از پروپاگاندا.پروپاگاندا یعنی همین مغز شویی گسترده تا طرف خودش با پای خودش برود به مقصود پروپاگاندا عمل کند،وگرنه اسمش پاراپاگاندا نیست.اینکه پدر و مادر هم اجازه چنین کاری را داده باشند از توحش و فهم کم آنهاست و اجازه همچین حماقتهایی فقط در جوامع بدوی مثل ایران خودمان داده میشود.تنها توجیه جنگ که من هم اگر بودم خودم را موضف میدانستم در آن شرکت کنم نه نجات خاک بلکه نجات مردم و آینده و تاریخ یک کشور است.یعنی در همه جنگها کودکان را سرمایه و هدف نهایی برای حفظ و نگهداری میدانند نه اینکه کودک 10 ساله را ببرند خط مقدم جبهه.
      مشکل من هم با همین لفظ سیستماتیک است. آیا مستنداتی دارید؟ منبعی که نامبردید را دیدم به نظر می رسد منظور زیر 18 سال است و کلا تخمینی زده. عدد درست را باید از بنیاد شهید بگیرید. که البته آنها هم چیزی را مخفی نمی کنند. این مساله البته شرم آور نیست که کودکان قهرمانی داریم که در میدانهای جنگ گشته شدند. اگر الان بود و مملکت نظمی داشت آنوقت میشد جلوی ورود بچه ها را گرفت ولی آنموقع شرایط فرق می کرد.

      ایران آنچنان از ما بیگانه نیست که ندانیم چنین استفاده ای از کودکان غیر ممکن است. ایران یک کشور وسط آفریقا نیست که بچه ها را سپاهیان بیایند از خانه شان بدزدند ببرند میدان جنگ! در این مملکت بچه های زیر 15 سال را جمع کنند به عنوان موج انسانی بفرستند روی مین!؟ هر چه مجاهدین بگوید دروغ نیست ولی توجه کنید. مجاهدین دشمن جمهوری اسلامی و ایران هستند. در جنگ رفیق صدام بود و هر دو با هم از این نوع پروپاگانداها درست می کردند. اینها چیزهایی نیست که ندانیم در خاطرات آزاده ها هست بفرمایید بخوانید دنبال کوچکترین مساله بودند که خبرنگاران را جمع کنند و ضد ایران پخش کنند. بچه ها اینطوری شوق رفتن به جبهه داشتند:




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      عزیز من نه من نه فکر میکنم هیچ یک از کاربران دیگر سنمان قد نمیداده که در کنج خانه باشیم یا در خط مقدم.این همان بای پس شدن خرد و اخلاق با بالا زدن ناسیونالیسم است.ما نمیگوییم که نباید در برابر صدام مقاومت میشد (انها که مقاومت کردند بسیار قابل ستایش هستند و قهرمان ملی)،میگوییم آن یاد و خاطره که ازش سخن میگویید فیلم هندیست.چند صد هزار کودک کشته شده در خط مقدم رمانتیک نیست.در دنیا هم اینگونه بکشتن دادن کودکان معمول نیست و یکی از بیخردانه ترین و وحشیانه ترین اعمال ممکن است.
      قابل ستایش است اما یاد و خاطره اش فیلم هندیست!؟

      آن بچه ها را که ما نکشتیم دشمن کشت! و کسی هم خوشحال نیست!
      گرامی داشتن یاد آنها و یادآوری آن جنگ برای مردم ما لازم است. تا بدانند برای این خاک چه خونها ریخته شده است.
      اگر بچه ها با چنین حسی نسبت به وطن بزرگ شوند است که وقتی بزرگ شدند نمی آیند چون غارتگران فعلی مملکت همه چیز را بر باد دهند برتی منافع شخصی خود!
      این حداقل کاریست که می شود کرد تا اندکی از فداکاریهای آنها سپاسگذاری شده باشد.

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Kaveh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (06-02-2012),sonixax (06-02-2012)

    15. #8
      سخنور سوم
      Points: 6,715, Level: 53
      Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
      Overall activity: 20.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      Sapientiam Discenti
       
      خالی
       
      Kaveh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2012
      نوشته ها
      446
      جُستارها
      20
      امتیازها
      6,715
      رنک
      53
      Post Thanks / Like
      سپاس
      339
      از ایشان 1,475 بار در 409 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      Sticky حسين فهميده در سال 1346 در روستاي سراجه شهر قم به دنيا آمد. در بحبوحه انقلاب، حسين يازده ساله، از قم اعلاميه مي آورد و در روستا پخش مي كرد. حتي چندبار ضد انقلابها كتكش زده بودند تا دست از اين كارها بردارد اما او منصرف نشده بود. 12 بهمن 57، در بيمارستان بود. در اثر تصادف، طحالش پاره شده بود. تا از بيمارستان مرخص شد، آنقدر اصرار كرد كه پدر و مادرش، او را با برادر بزرگترش داوود، به تهران فرستادند تا حضرت امام را زيارت كند.
      مدتي بعد، ضد انقلاب اوضاع كردستان را به هم ريخت. حسين مثل اسپند روي آتش شده بود. زود از طريق بسيج، خودش را به كردستان رساند اما به خاطر كمي سن و كوتاهي قد، بچه هاي سپاه برش گرداندند و از خانواده اش تعهد گرفتند تا ديگر به كردستان نرود.
      وقتي كه رژيم بعثي عراق در 31 شهريور 59 به ايران حمله كرد، حسين در خانه بند نشد. زود به راه افتاد و خودش را به خوزستان رساند. آنجا آنقدر اصرار كرد تا قبول كردند بماند. مدتي بعد با دوستش محمدرضا شمس زخمي شدند و آنها را به بيمارستان ماهشهر بردند. حسين و محمدرضا تا حالشان خوب شد، دوباره به جبهه برگشتند. اما اينبار فرمانده اجازه نمي داد حسين به خط مقدم نبرد برود.
      چند روز بعد، حسين با كلي لباس و اسلحه عراقيها پيش فرمانده شان آمد. فرمانده با كمال تعجب فهميد كه او اينها را با دست خالي از عراقيها غنيمت گرفته است. همين شد كه به حسين اجازه داد تا دوباره به خط مقدم برگردد.
      روز هشتم آبان 1359، حسين فهميده و محمدرضا شمس، در نزديكترين سنگرها به دشمن، كنار هم بودند. محمدرضا مجروح شده بود و حسين، با هر جان كندني كه بود، دوستش را به عقب رساند تا مداوا شود.
      اما حسين فهميده در پشت خط نماند. دلش رضا نمي داد كه سنگرشان را خالي بگذارد. او وقتي به سنگر رسيد كه پنج تانك عراقي، مغرورانه رجز مي خواندند و پيش مي آمدند تا رزمندگان ايراني را محاصره كنند و بعد همه شان را به قتل برسانند.
      تنها راه پيش روي حسين فهميده، فداكردن خودش براي نجات همرزمانش بود. حسين سيزده ساله، آخرين نارنجكهاي باقيمانده را به خود بست و به سمت تانكها حركت كرد. در همين فاصله، تيري به پاي حسين خورد اما او كوتاه نيامد. با همان پاي زخمي، كشان كشان خودش را به اولين تانك رساند و ضامن نارنجكها را كشيد.
      با صداي انفجار تانك جلويي، چهار تانك ديگر ، با اين خيال كه رزمندگان اسلام حمله كرده اند، فرار را برقرار ترجيح دادند. بقيه رزمنده ها تازه متوجه نقشه دشمن براي محاصره شان شدند. آنها با فكر اينكه نيروي كمكي آمده، جان تازه اي گرفتند و چهار تانك درحال فرار را هم نابود كردند. مدتي بعد، نيروهاي كمكي به خط مقدم رسيدند و آن قسمت را، از لوث وجود متجاوزان بعثي پاك كردند.
      يكي از همان روزهاي سرد پاييزي، ساعت هشت صبح، راديو برنامه هاي عادي اش را قطع كرد و خبر عمليات شهادت طلبانه يك دانش آموز سيزده ساله را پخش نمود. پشت آن، پيام حضرت امام را خوانند: «رهبر ما آن طفل سيزده ساله‌اي است كه با قلب كوچك خود ـ كه ارزشش از صدها زبان و قلم‌ ما بزرگتر است ـ با نارنجك، خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد»
      حتي تلويزيون هم، شب همين خبر را اعلام كرد. همان موقع مادر حسين گفت: «به خدا اين دانش آموز حسين بوده.» پدر باور نمي كرد اما مادر باز قسم مي خورد. يكي ـ دو هفته بعد، برادر محمدرضا شمس به در خانه شهيد حسين فهميده رفت و كل ماجرا را برايشان تعريف كرد و به آنها قول داد تا تكه هاي باقيمانده از پيكر حسين را بازگرداند تا آن را دفن كنند.
      بعدها هم محمدرضا شمس شهيد شد و هم داوود فهميده. آخر خود مادر حسين، در آذر 59 گفته بود: «حاضرم در راه خدا اين پسرم را هم بدهم.»

      ***
      حسين فهميده تنها شهيد دانش آموز سيزده ساله ما نيست. «بهنام محمدي» هم يك دانش آموز دوازده ساله خرمشهري بود كه در كوچه پس كوچه هاي شهرش آنقدر جنگيد تا به شهادت رسيد. «سحاب خيام» هم بود. دختر دانش آموز دوازده ساله سوسنگردي‌اي كه آنقدر با دست خالي با بعثي ها جنگيد تا آنها را عاجز كرد و بعد به شهادت رسيد.
      خاك جنوب ايران، از دستان كوچك 36 هزار دانش آموز شهيد ايراني، خاطره ها دارد.



      توضیح: سهام خیام نام درست دختری است که به شهادت رسیده، واقعه آن هم داستان دیگری است در واقع او در حال پرتاب سنگ و شعار دادن ضد صدام کشته شده و احتمالا به آمار کودکان! مورد استفاده در جنگ اضافه شده!

      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:37 AM ---------- ارسال قبلی در 06:34 AM ----------



      بهنام محمدی هم در دفاع خرمشهر شهید شد. نوجوان 14 ساله ای که مختصری از داستانش را می آورم:

      Sticky اولش شده بود مسئول تقسیم فانوس میان مردم. شهر به خاطر بمباران در خاموشی بود و مردم به فانوس نیاز داشتند. بمباران هم که می شد، بهنام سیزده ساله بود که می دوید و به مجروحین می رسید. از دست بنی صدر آه می کشید که چرا وعده سر خرمن می دهد. بچه های خرمشهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه «کلاش» و «ژ3» مقابل عراقی ها ایستاده بودند، بعد بنی صدر گفته بود که سلاح و مهمات به خرمشهر ندهید. بهنام عصبانی بود. مردم در شلیک گلوله هم باید قناعت می کردند.

      به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام می رفت شناسایی. چند بار او را گرفته بودند، اما هر بار زده بود زیر گریه و گفته بود: «دنبال مامانم می گردم، گمش کردم.» عراقی ها هم ولش می کردند. فکر نمی کردند که بچه سیزده ساله برود شناسایی.

      یک بار رفته بود شناسایی، عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آب دار به صورتش زدند. جای دست های سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود. وقتی برمی گشت، دستش را گرفته بود روی سرخی صورتش. هیچ چیز نمی گفت. فقط به بچه ها اشاره کرد که عراقی ها فلان جا هستند. بچه ها هم راه افتادند.

      شهر دست عراقی ها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا می شد که یا کمین کرده بودند و یا داشتند استراحت می کردند. خودش را خاکی می کرد. موهایش را آشفته می کرد و گریه کنان می گشت. خانه هایی را که پر از عراقی بود، به خاطر می سپرد. عراقی ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاهی می رفت داخل خانه پیش عراقی ها می نشست، مثل کر و لال ها، و از غفلت عراقی ها استفاده می کرد و خشاب و فشنگ و حتی کنسرو برمی داشت و برمی گشت. همیشه یک کاغذ و مداد هم داشت که نتیجه شناسایی را یادداشت می کرد. پیش فرمانده که می رسید، اول یک نارنجک، سهم خودش را از غنایم برمی داشت، بعد بقیه را به فرمانده می داد.

      یک اسلحه به غنیمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت می کرد. به او گفتند باید اسلحه را تحویل دهی. می گفت به شرطی اسلحه را می دهم که حداقل یک نارنجک به من بدهید. پایش را هم کرده بود در یک کفش که یا این یا آن. دست آخر یک نارنجک به او دادند. یکی گفت: «دلم برای اون عراقی های مادر مرده می سوزه که گیر تو بیفتند. بهنام خندید.» برای نگهبانی داوطلب شده بود. به او گفتند: «یادت باشه به تو اسلحه نمی دهیم ها!» بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید. خودم نارنجک دارم!» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد.

      زیر رگبار گلوله، بهنام سر می رسید. همه عصبانی می شدند که آخر تو اینجا چه کار می کنی. بدو توی سنگر... بهنام کاری به ناراحتی بقیه نداشت. کاسه آب را تا کنار لب هر کدام بالا می آورد تا بچه ها گلویی تازه کنند.

      هجده آبان 59 بود، شش روز قبل از سقوط خرمشهر. شیر بچه چهارده ساله بدنش پر از ترکش شده بود. دکترها هم نتوانستند مانع از پریدنش شوند. بهنام در خرمشهر ماند و به آرزویش رسید... .


    16. یک کاربر برای این پست سودمند از Kaveh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-02-2012)

    17. #9
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      مشکل من هم با همین لفظ سیستماتیک است. آیا مستنداتی دارید؟ منبعی که نامبردید را دیدم به نظر می رسد منظور زیر 18 سال است و کلا تخمینی زده. عدد درست را باید از بنیاد شهید بگیرید. که البته آنها هم چیزی را مخفی نمی کنند. این مساله البته شرم آور نیست که کودکان قهرمانی داریم که در میدانهای جنگ گشته شدند. اگر الان بود و مملکت نظمی داشت آنوقت میشد جلوی ورود بچه ها را گرفت ولی آنموقع شرایط فرق می کرد.
      من مشکل شما را با منبعی که آوردم متوجه نمیشوم،تخمین زده گرامی ولی تاکید شده که رو به پایین تخمین زده شده و تخمین رو از روی هوا نمیزنند (اگر ندانند میگویند نمیدانیم سازمان معتبر بین الملی است ایران که نیست).خوب است همین چند تاپیک پیش حرف از صحت آمار ایران بود.که همه میدانیم چقدر درباره جنگ دروغ گفته اند و هنوز هم میگویند،از کل تعداد کشته شدگان(بخاطر استفاده از تاکتیکهایی نهیلیستی که درانها ارزش جان انسان صفر است و بی مسئولیتی تا همین امروز و صداقتشان درباره شهیدان گمنامی که پیدا میشوند)
      گرامی جنگ جنگ است،یعنی چه امروز اگر نظمی بود؟8 سال جنگ بوده،سیاست رسمی این بوده که بچه دار شوید برای جبهه لازم داریم.حداقل 95000 کودک کشته شده اند(شما باید توضیح دهید که چگونه ورود این تعداد کودک بطور غیر سیسنماتیک ممکن است).این را هم اضافه کنم که این منابع صدام رو هم به همین جرم محکوم کرده اند.
      سیستماتیک هم یعنی با موافقت سیستم و آگاهی آن،شما گویا فکر میکنید که کودکان را تحت پروپاگاندا قرار دادن و بعد از آنها نامنویسی کردن از آنها در جبهه و بعد فیلم تبلیغاتی ساختن از این سربازگیری جرم سیستماتیک نیست!
      غیر سیستماتیک یعنی یه سری جاها یک سری افراد بدون هماهنگی و سر خود جرمی را انجام دهند.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      ایران آنچنان از ما بیگانه نیست که ندانیم چنین استفاده ای از کودکان غیر ممکن است. ایران یک کشور وسط آفریقا نیست که بچه ها را سپاهیان بیایند از خانه شان بدزدند ببرند میدان جنگ! در این مملکت بچه های زیر 15 سال را جمع کنند به عنوان موج انسانی بفرستند روی مین!؟ هر چه مجاهدین بگوید دروغ نیست ولی توجه کنید. مجاهدین دشمن جمهوری اسلامی و ایران هستند. در جنگ رفیق صدام بود و هر دو با هم از این نوع پروپاگانداها درست می کردند. اینها چیزهایی نیست که ندانیم در خاطرات آزاده ها هست بفرمایید بخوانید دنبال کوچکترین مساله بودند که خبرنگاران را جمع کنند و ضد ایران پخش کنند. بچه ها اینطوری شوق رفتن به جبهه داشتند:
      من هم نگفتم کسی بچه ها را از خانه هایشان دزدیده.عرض کردم پروپاگاندا،مثل اینکه مساله ما سر فیزیولوژی و اخلاق رفتار با کودکان و تعریف پروپاگانداست.گویا شما فکر میکنید اگر قصد پروپاگاندا خوب باشد(سرباز گیری برای جنگ با صدام) دیگر برای کودکان پروپاگاندا نیست.اینکه حمینی میاید برای جو دادن از مثال حسین فهمیده 13 ساله استفاده میکند و اینکه دستگاه تبلیغاتی ج.ا هنوز هم بطور رسمی با افتخار این فیلمها از کودکان را نشان میدهد و اینکه همه میدانیم آن کارهایی که با اعزامیان جبهه میکردند تا بتوانند از آنها برای تاکتیکهایی مانند موج انسانی (در تاکتیک موج انسانی حرفی از اجبار درمیان نیست) استفاده کنند همه و همه نشان یک مورد آشکار را نشان میدهد که حتی شما با آن مخالف هم نیستید.
      ج.ا و شما فکر میکنید دیدن رفتن کودکان زیر 15 سال به جبهه غرور آفرین است.
      من و سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق کودکان آنرا جنایت جنگی میدانیم(لازم نیست حتمن بچه ها را از خانه هایشان بدزدند.در متنی که آوردم گفته نشده اگر در اثر پروپاگاندا یا تههیج احساسات بچه ها خواستند به جبهه بروند دیگر اشکالی ندارد و جنایت جنگی نیست،جمله واضح و گوایاست).



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      قابل ستایش است اما یاد و خاطره اش فیلم هندیست!؟
      بله به آن سبکی که شما و ج.ا دوست دارید یاد آوری شود و با دیدن کشته شدن کودکان حس غرور به مخاطب دست بدهد فیلم هندیست.این نوع یادآوری نه تنها فیلم هندیست بلکه قابل ستایش هم نیست.
      یاداوری یعنی بازگویی ماجرا با سیاهی های و شجاعتهای آن نه ساخت فیلم هندی و پروپاگاندا،علت اینکه هیچ کس برای این یاداوری ها تره هم خرد نمیکند همین عدم صداقت آنهاست.همین میشود که دهنمکی باید بیاید برای ما قصه جنگ بگوید چون بقیه هنوز نمیخواهند دردها را واکاوی کنند و بیطرفانه و با وجدان به اتفاقات جنگ نگاه کنند.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Kaveh نمایش پست ها
      آن بچه ها را که ما نکشتیم دشمن کشت! و کسی هم خوشحال نیست!

      .
      در متن اعلامیه صحبتی از این نیست که کودکان را دشمن میکشد یا نه(هر چند بعید میدانم نویسندگان متوجه این مطلب خطیر نشده باشند!!!).حتی قرار نیست کسی کشته شود.
      استفاده و سربازگیری از کودکان جنایت جنگیست.حالا که 95000 کودک هم کشته شده اند.یکی از دلایل اصلی آن هم اسیبهای جبران ناپذیر آن بر کودکان است.بی بی سی فارسی یک مستندی درست کرده بود از یک ایرانی و عراقی که بعد از جنگ همدیگر رو سالها بعد میبینند و میشناسند.اتفاقن همین ایرانی مورد بحث هم از کودک سربازان بوده.خوب است به نظرات و اثرات جنگ بر او بعنوان یک کودک و اینکه به چه تبدیل شده یکبار (دیگر) نگاه کنید شاید متوجه شوید منظور من از یاد اوری و فیلم هندی چیست.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (06-02-2012),sonixax (06-02-2012)

    19. #10
      سخنور سوم
      Points: 6,715, Level: 53
      Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
      Overall activity: 20.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      Sapientiam Discenti
       
      خالی
       
      Kaveh آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2012
      نوشته ها
      446
      جُستارها
      20
      امتیازها
      6,715
      رنک
      53
      Post Thanks / Like
      سپاس
      339
      از ایشان 1,475 بار در 409 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من مشکل شما را با منبعی که آوردم متوجه نمیشوم،تخمین زده گرامی ولی تاکید شده که رو به پایین تخمین زده شده و تخمین رو از روی هوا نمیزنند (اگر ندانند میگویند نمیدانیم سازمان معتبر بین الملی است ایران که نیست).خوب است همین چند تاپیک پیش حرف از صحت آمار ایران بود.که همه میدانیم چقدر درباره جنگ دروغ گفته اند و هنوز هم میگویند،از کل تعداد کشته شدگان(بخاطر استفاده از تاکتیکهایی نهیلیستی که درانها ارزش جان انسان صفر است و بی مسئولیتی تا همین امروز و صداقتشان درباره شهیدان گمنامی که پیدا میشوند)
      گرامی جنگ جنگ است،یعنی چه امروز اگر نظمی بود؟8 سال جنگ بوده،سیاست رسمی این بوده که بچه دار شوید برای جبهه لازم داریم.حداقل 95000 کودک کشته شده اند(شما باید توضیح دهید که چگونه ورود این تعداد کودک بطور غیر سیسنماتیک ممکن است).این را هم اضافه کنم که این منابع صدام رو هم به همین جرم محکوم کرده اند.
      سیستماتیک هم یعنی با موافقت سیستم و آگاهی آن،شما گویا فکر میکنید که کودکان را تحت پروپاگاندا قرار دادن و بعد از آنها نامنویسی کردن از آنها در جبهه و بعد فیلم تبلیغاتی ساختن از این سربازگیری جرم سیستماتیک نیست!
      غیر سیستماتیک یعنی یه سری جاها یک سری افراد بدون هماهنگی و سر خود جرمی را انجام دهند.
      اینکه رهبران مملکت در آن موقع مشکل داشتند چیز ناشناخته ای برای ما نیست! من قبلا هم گفتم که در باب علل شروع و ادامه جنگ ما مشکل داریم با حضرات ولی مساله ادعای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ است. هیچ مدرک و سندی برای این مساله وجود ندارد و از طرفی غیر منطقی است. اینکه تلفاتی در جنگ اتفاق افتاده از کودکان اینهم دلیل برای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ نمی شود. همانطور که گفتم منبع تخمین زده که اینقدر کودکان در میدانهای جنگ کشته شده اند.

      توضیح بنده این است که اولا آمار مغرضانه اعلام شده منابع خارجیها حتی سازمانهای بین المللی در اینجور مواقع می رسد به عوامل مجاهدین. در حالیکه آمار درست را باید بنیاد شهید بدهد که پرونده همه شهدا را در جنگ دارد. امیدوارم روزی این اسناد آزاد شود و مورد بررسی قرار گیرد. اصولا ادعاهایی که اپوزوسیون ما می کند از لحاظ دروغ دست کمی از خود ج.ا ندارد. نمونه اش همکاری ایران با القاعده که سالها در خارج می گفتند و روزنامه ها می نوشتند. اخیرا که برخی نامه های بن لادن توسط دولت آمریکا منتشر شد متوجه شدند که ایران هیچ نوع همکاری با القاعده نمی کرده و بلکه جواب کوچکترین درخواستشان را هم نمی داده. این هم از آن داستانهاست که زیر جهالت دستگاههایی همچون بنیاد شهید در خارج ساخته و پرداخته می شود و منجر به سیاه شدن جنگ می شود. یک بار در وب سایت یک سازمان معتبر بین المللی در باره جنگ خواندم که نوشته بود ایران به عراق حمله کرد! از این بدتر اینکه گویا ایران هنوز نتوانسته ثابت کند که مهاجم در جنگ عراق بود!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من هم نگفتم کسی بچه ها را از خانه هایشان دزدیده.عرض کردم پروپاگاندا،مثل اینکه مساله ما سر فیزیولوژی و اخلاق رفتار با کودکان و تعریف پروپاگانداست.گویا شما فکر میکنید اگر قصد پروپاگاندا خوب باشد(سرباز گیری برای جنگ با صدام) دیگر برای کودکان پروپاگاندا نیست.اینکه حمینی میاید برای جو دادن از مثال حسین فهمیده 13 ساله استفاده میکند و اینکه دستگاه تبلیغاتی ج.ا هنوز هم بطور رسمی با افتخار این فیلمها از کودکان را نشان میدهد و اینکه همه میدانیم آن کارهایی که با اعزامیان جبهه میکردند تا بتوانند از آنها برای تاکتیکهایی مانند موج انسانی (در تاکتیک موج انسانی حرفی از اجبار درمیان نیست) استفاده کنند همه و همه نشان یک مورد آشکار را نشان میدهد که حتی شما با آن مخالف هم نیستید.
      ج.ا و شما فکر میکنید دیدن رفتن کودکان زیر 15 سال به جبهه غرور آفرین است.
      من و سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق کودکان آنرا جنایت جنگی میدانیم(لازم نیست حتمن بچه ها را از خانه هایشان بدزدند.در متنی که آوردم گفته نشده اگر در اثر پروپاگاندا یا تههیج احساسات بچه ها خواستند به جبهه بروند دیگر اشکالی ندارد و جنایت جنگی نیست،جمله واضح و گوایاست).
      حتی من از این فراتر رفته و می گویم پروپاگاندایی هم در کار نبود. اینکه خیلی از اینها قبل از انقلاب داشتند فعالیت می کردند و فکر و دیدگاه دینی شان آنها را به پیروی از رهبری خمینی رسانده بود. در کنار آنها افرادی که در مرزها ماندند، امثال بهنام محمدی و سهام خیام اینها بیشتر از اینکه تحت تاثیر تبلیغات رژیم! باشند ماندند برای دفاع از خانه و کاشانه خود. بهنام می توانستند از خرمشهر خارج شود. مگر اینکه ما دفاع از شهر خود را نوعی انتخاب اشتباه برای اینها بدانیم از لحاظ منطقی اشتباه بوده و هر کسی هم توانسته سعی کرده اینها را رازی کند که شهر را ترک کنند اما آنها نرفتند.

      از طرف دیگر بیاییم دقیقتر بحث کنیم در خرمشهر در ابتدا بسیاری از ساکنین فرار کردند. در مرحله بعدی افرادی که برای دفاع مانده بودند در طی چند مراحلی و خانه به خانه گشتند و هر چه خانواده و زن و بچه بود را از شهر خارج کردند. جالب اینکه اینها اصولا ارتباط کمی با حکومت مرکزی داشتند. محمد جهان آرا عملیات نظامی را فرماندهی می کرد و آنقدر سرش شلوغ بود و کمبود نیرو داشت که نتواند بیفتد دنبال زنها و بچه هایی که می خواستند در دفاع کاری انجام دهند. در این میان هست که امثال فهمیده و محمدی شهید می شوند. کجای این سیستماتیک است. آن بچه هایی که خمینی گفته بود مردم درست کنند که تا آخر جنگ تازه 8 سالشان شده بود. در مراحل بعدی جنگ هم کودکان کمتر حضور داشتند نگاه کنید به خاطره ای که نقل شد بالاخره اینکه در ایران (قبل از انقلابش هم همین بود) با پارتی بازی و زبان بازی کار آدم پیش می رود که چیز ناشناخته ای نیست.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      بله به آن سبکی که شما و ج.ا دوست دارید یاد آوری شود و با دیدن کشته شدن کودکان حس غرور به مخاطب دست بدهد فیلم هندیست.این نوع یادآوری نه تنها فیلم هندیست بلکه قابل ستایش هم نیست.
      یاداوری یعنی بازگویی ماجرا با سیاهی های و شجاعتهای آن نه ساخت فیلم هندی و پروپاگاندا،علت اینکه هیچ کس برای این یاداوری ها تره هم خرد نمیکند همین عدم صداقت آنهاست.همین میشود که دهنمکی باید بیاید برای ما قصه جنگ بگوید چون بقیه هنوز نمیخواهند دردها را واکاوی کنند و بیطرفانه و با وجدان به اتفاقات جنگ نگاه کنند.
      فکر نمی کنم ما (من و ج.ا.) هیچیک با حس غرور به این کشته شده ها نگاه کنیم. ج.ا. که اینها را با نوحه های سوزناک می آورد معمولا، همان آهنگ ممد نبودی آهنگ سوزناکی است. مساله غم است و دردی که همه ما احساسش می کنیم. ناراحتی است از رفتن آنها و پای صحبت رفقای رزمنده شان که می نشینی موقع یادآوری خاطرات اشک به چشمشان می آید و اندوهی عظیم در سینه حس می کنند که آنها رفتند و ما ماندیم! بنده به این درجه البته نرسیدم که ادعا کنم اندکی اینها را درک می کنم. نگاه من سراسر تحسین است و اینجا کمترین عنصری از فیلم هندی جای ندارد. ای کاش جنگی نمی شد و هیچکدامشان کشته نمی شدند.

      من فکر کنم مشکل شما این است که نفرت از ج.ا. را به همه چیزهای مربوط به آن بسط داده اید.
      و مشکل من و ج.ا این است که هنرمندانی چون اسپیلبرگ در سینمایمان نداریم که چیزی فراتر از فیلم هندی از حماسه ها در آورند.

      راستی حماسه چیست؟ بد است! چرا باید شاهنامه بخوانیم و لذت ببریم مگر داستان حماسه جز جنگاوری و کشتن است؟

    20. 2 کاربر برای این پست سودمند از Kaveh گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (06-03-2012),sonixax (06-02-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •