دیگه ببین چطوریه که حتی من هم سخته برام ازش دفاع کنم:))
اشتباهی که در دیدگاهشون دارند اینه که دنبال "جایی" میگردند که "توش" اختیار باشه یا اینکه وجود اختیار از دید "علمی"قابل اثباته.
حالا اصلا بزار یه مثال کتابش رو بیارم:
"فرض کنید ما قاتلی سریالی رو داریم که کشف میشه توموری در جای مهمی از مغزش داره میتونه رفتار خشنش رو توضیح بده،خب به طور طبیعی دیدگاه اخلاقی ما تغییر میکنه و ما اون رو قربانی عوامل زیستی میبینیم،ولی این به خاطر دانش ناقص عصب شناختی ماست،در واقع اگر ما مغز هر قاتلی رو به خوبی میشناختیم میشد نشون داد که سایر عوامل فرق چندانی با داشتن تومور نداره"
خب به نظرم مشخص هست که این مثال چی داره میگه،یعنی همونطور که ما فکر میکنیم نمونه اول به خاطر تومور اختیار کافی واسه قتل رو نداشته،سایر قاتلین(و احتمالا جنایت کارها)هم اختیار خاصی نداشتند و گویا تعمیم دادن این مسئله به ادم های عادی هم اشکالی نداره.