Debatable. احمدینژاد محصول تحریم انتخابات سال ۸۴ توسط بخش بزرگی از مردم به دعوت اپوزیسیون ج.ا بود و کمترین میزان مشارکت مردمی در طول تاریخ ایران را داشت، پس این وضع نتیجهی تحریم است نه مشارکت(البته این وضع نتیجهی خیلی چیزهای دیگر است، فقط خواستم نشان بدهم با این روش چهها که نمیشود گفت).
من اینها را مینویسم به پای شوخی، اگرنه چطور چهار میلیون نفر در خیابانهای تهران (و پی ریزی یکی از بالغترین انواع اعتراض مسالمتآمیز در جهان کنونی را) که با سرکوب خونین دولت هار فاشیستی مواجه شد را میتوان اینگونه نادیده گرفت و دربارهی عدم آمادگی مردم ایران برای براه انداختن یک جنبش مدنی چیزی نوشت؟ مردم ایران برپاد یک دیکتاتوری فاسد شورش کردند و آدم منصف با مطالعهی تاریخ آن دوران میبیند هیچ راهی برای شناسایی آخوند به عنوان عنصر ارتجاعی و آدمخواری که بعدتر به آن بدل شد وجود نداشت و از ۵۷ تا ۶۷ صدها هزار نفر اعدام و شکنجه و زندانی شدند تا نظام مستقر شد، و اینگونه نبود که مردم انقلاب بکنند، مملکت را بدهند دست خمینی و بروند پی کارشان، قطرهقطره خونشان را دادند و قدم به قدم با پیشروی دستگاه حاکم مقابله کردند. اینکه زورشان نرسید و شکست خوردند چنانکه گفتیم هیچ معنایی ندارد و «زور» تغییری در شایستگی و حق و ... کسی بوجود نمیآورد. من اتفاقا وقتی بریدههای روزنامههایی همچون آیندگان و کیهان را در آن دوران میخوانم از میزان بلوغ و شعور سیاسی مردم انقلابی بهتزده میشوم، و اینکه تنها دلیل پیروزی و غلبهی ج.ا از آغاز زور بود نه مشروعیت مردمی.
شما ناراحت و خشمگین هستید و حق هم دارید، ولی وضع کنونی خیلی کمتر از آنچه تصور میکنید تقصیر مردم ایران است و نقش آنها در بوجود آمدن و برقرار ماندن شرایط کنونی خیلی حقیرتر از آنچه مطرح شده. چنانکه گفتیم همچو یقینی دربارهی بیاثر بودن مشارکت در انتخابات نمیتواند بنیان عقلانی داشته باشد، نظام مقدس در شرایطیست بسیار درهمتنیده و بحرانی(و من حتی تلاش نمیکنم که ادعا بکنم از پیچیدگیهای بیشماری که امروز در آن پدید آمده ذرهای سر در میآورم و از باندهای گوناگونی که برای رسیدن به قدرت با یکدیگر رقابت میکنند چیزی میدانم)، و اصلا بعید نیست که تن به نوعی اصلاحات بدهد که شاید حتی از آنچه خاتمی بدست آورد(و هزار برابر بهتر از آن وضعی بود که ایرانیان امروز به آن دچار شدهاند)هم بهتر باشد، شاید هم اصلا اینگونه نشود و مردم دوباره طبق معمول بازی بخورند، شاید هم اصلا سایهی شوم حملهی نظامی به واقعیتی سرد بدل بشود و نه ایرانی بماند نه جمهوری اسلامی... در هر کدام از این موارد و دیگر موارد محتملی که هستند، وظیفهی ما اینست که بجای آیهی یاس و تشویق به ناممکن و تحقیر بیمورد ملت ایران آنچه به نظرمان بهترین مسیر جهت برونرفت از موقعیت کنونی میرسد را مطرح بکنیم و به بحث بگذاریم.






































آغازگر جُستار


پاسخ با گفتآورد








