گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
یکبار دیگه از ابتدا توضیح میدم. همونطور که بارها اشاره کردید، منظور شما اینه که نشون بدید یک بیخدا یا متریالیست، نمیتونه یک نظام اخلاقی معقول دست و پا کنه.
ما گفتیم که در متریالیسم، اخلاقیات (هرچه که باشند) نمی‌توانند، دارایِ objective value باشند. به نظر من، این را خودتان هم معترف هستید (یا: گردیده‌اید).

ما پرسیدیم:
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Jooyandeh نمایش پست ها
خُب، فرض بگیریم، برای یک انسان متریالیستِ دارای شریک زندگی، این موقعیت پیش آمده که به همسرش خیانت کند. مثلاً، در جایی هست و یک جنس مخالف خیلی جذّاب به تورش افتاده است. سؤال من این است: برای یک چنین فردی چه توجیه عقلانی‌یی در دست هست که او را عقلاً قانع کند که از ارتکاب زنا پرهیز نماید؟
شما چنین پاسخ دادید:
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
توجیهی عقلانی در کار نیست..
پس، خودتان قبول دارید (یا: کرده‌اید) ‌که برای یک متریالیستِ واقعی رعایت اخلاق، فقط به‌صرف اخلاقی بودنش، یک کار غیرعقلانی هست.

البته، افزوده‌اید که:
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
هر کس (فارق از دیدگاه فلسفی‌اش) این کار رو نمیکنه (یا با احساس گناه میکنه) تنها به دلایل طبیعی و ذاتی.
یعنی، عین یک حیوان!

یک چنین موجودی، اگر یک کاری را (فارغ از بد یا خوب بودنش) انجام نمی‌دهد، تنها بایستی برای این باشد که در انجام آن، سودی مادّی (اعم از روانی یا جسمی یا م
الی) نمی‌بینید، و/یا در آن زیانِ مادّی می‌بیند. (این یک کار نیز می‌تواند کمک به یک بی‌نوا باشد، یا خیانتِ پنهانی به همسر و یا برقراری‌یِ تماس جنسی با یک خردسال.)

البته، شما ظاهراً آمده‌اید، فرض گرفته‌اید که یک موجودِ متریالیست، تنها به دو شکل می‌تواند باشد: (۱) یا بی‌اخلاقی نمی‌کند؛ (۲) یا، در غیر این‌صورت، بی‌اخلاقی را (به‌شکل «دیفالت») همراه با «احساس گناه» انجام می‌دهد. (به نظر من، بی‌خود بودن یک چنین دسته‌بندی‌یی از واضحات هست.)

در ادامه تکرار نموده‌اید که:

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
اخلاق در قوه تفکر آدمی وجود داره و برای اخلاقمدار بودن، انسان بطور پیش فرض و دیفالت نیازی به دست و پا کردن تعابیر و استدلالات عقلانی نداره.
ما نگفتیم که یک متریالیست بی‌اخلاقی بودن کارش را نمی‌تواند دریابد. اتفاقاً، کاملاً می‌پذیریم که طبیعت انسان، در محدوده‌ی معقول خودش، می‌تواند به‌درستی ابزاری برای سنجش خوب یا بد بودن کاری باشد. پولس نیز، در رساله‌یِ مشهورش به رومیان، در این رابطه چنین اظهار داشته است: «غیریهودیان که شریعت ندارند، اصول شریعت را بنا به طبیعت به‌جا می‌آورند. آنان هر چند فاقد شریعتند، لیکن خود برای خویشتن شریعتی هستند.» (۲ : ۱۴) (ترجمه‌یِ هزاره‌یِ نو)

امّا، آن‌چه ما گفتیم سخنی اساساً دیگر بود. نگفتیم که یک موجودِ متریالیست نمی‌تواند بااخلاق باشد، یا حتّی از تشخیص اخلاقی یا غیراخلاقی بودنِ اعمالِ گوناگون ذاتاً عاجز می‌باشد. تنها گفتیم که یک متریالیستِ واقعی برای اخلاقیات (هرچه که باشد) عقلاً نمی‌تواند objective value (با هر معیاری) قائل گردد. یک چنین موجودی، می‌توان حتّی اخلاق‌مدار نیز باشد (شاید صرفاً، بنا به طبیعتش یا به‌قول شما، به‌شکل «دیفالت»).

شما تنها مدام این ادعا را تکرار می‌کنید که منشاء اخلاقیات ژنتیک هست. ما نشان دادیم توسّل به این ادعا (غلط یا درست) تأثیری بر حقانیتِ موضع ما ندارد.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
چیزی که من چندبار گفتم و شما باز هم به اشتباه اون رو تعبیر به مغلطه کردید، باطل کننده این پیش فرض نهفته است که توضیح دادم.
دیگر از تکرار و توضیح هرچه واضح‌تر منظورمان خسته گردیدیم. پس، از آن درمی‌گذریم.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
به همین دلیل هست که یک انسان وحشی و غار نشین هم، نسبت به کودک خودش و حتا کودک دیگران ارزش های اخلاقی رو رعایت میکنه.
مخالفتی نداریم.


گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
شما میگید برای یک انسان ارزش های اخلاقی روشن و بی نیاز از استدلال هست. چیزی شبیه بدیهی بودن.
دست‌ِکم، بخشی از اخلاقیات بایستی چنین باشد.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
چه کسی گفت انسان از روی چنین استدلالی رو به اخلاق یا ضد اخلاق میاره؟ انگار واقعن در جریان بحث نیستید. گلوم رو دارم پاره می کنم و میگم اخلاق در نهاد بشر است به این دلیل و آن دلیل (همون دلیل ها که برای شما مغلطه است!). یک فرد متریالیست (مثل من) وقتی در وضعیت دارای پتانسیل عملکرد ضد اخلاقی قرار میگیره، به دلایل ژنتیکی از اون گریزان میشه. درست مثل ترس از بلندی به دلایل ژنتیکی! نه اینکه برای مثال «دست درازی به اموال مردم کار بدی است، پس من این 2 میلیون دلار پولی رو که در خیابون پیدا کردم برای خودم بر نمیدارم» (البته استدلالات عقلانی هم در باره اخلاق وجود داره ولی اونها تضادی با سخن من ندارند. اخلاق نخست در نهاد بشر فرگشت یافت، سپس او به دنبال دلیلی عقلانی برای پایبندی به اونها رفت).
ما که کتمان نکردیم که یک منشاء دریافتِ اخلاقیات می‌تواند ژنتیک انسانی باشد. امّا، افزودیم که برفرض هم که تنها منشاء اخلاقیات ساختار و طبیعتِ ژنتیک بشری باشد، بازهم توسّل به چنین منشائی حقانیت موضع ما را به زیر سؤال نمی‌برد. تنها موردی که ماند (در نظر ما)، این بود که بیاییم از ادعا یک توجیه اخلاقی برای objective value داشتن اخلاقیات بسازیم (که البته، دیدیم آن نیز توجیهی نساخت و خودتان نیز ظاهراً قبول دارید این را).

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
آخرش هم تعریفی ازین مفهوم انسان واقعی که در هر پست هم تکرارش می کنید ندادید. یعنی من نمیدونم انسان واقعی با انسان غیر واقعی فرقش در چه چیز هست..
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
باز هم انسان واقعی! من به زبان ها و انشاهای گوناگون دیدگاه بیخدایی رو درباره اخلاق توضیح دادم (البته بدون ذکر مبناها یا تئوریهای عقلانی). شما دوست داشتید این جمله رو تکرار کنید، دوست نداشتید نکنید
خُب، من شناخت کاملی از انسان ندارم. برای همین، از ارائه چنین تعریفی عاجز هستم. امّا، گفتم که با این وجود، ادعای ما این است که انسانی را که برای جنبه‌های اخلاقی‌یِ اعمالش objective value قائل نیست را یک انسان حقیقی نمی‌دانم. پس، اساساً هیچ نیازی به ارائه چنین تعریفی برای دفاع عقلانی از موضعم نمی‌بینم.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
شما در دو خط بالاتر گفتید این اخلاقیات به همان اندازه ارزش آبجکتیو دارند. من یکبار توضیح دادم. انسان ها تک تکشان سود یا زیان این کار رو مشاهده نکردند. بلکه در طول و طی فرگشت این مساله فرگشت یافته است. به این معنی که نتایج حاصل از انجام یا عدم انجام یک عمل، در آینده ژن تاثیر گذاشته. مثلن علاقه به کودک، سبب شده انسان کودکش رو در بهترین شرایط نگهداری کنه تا به سن باروری برسه.
خُب، برای من نیز، طبیعی هست که جنیه‌ای از اخلاقیاتی که برای جمع بسیاری از ما انسان‌ها جهان‌شمول هستند، دارای جنیه‌ها یا منشاءهای مشابهی باشند.