البته مهربدجان من این چونه ها رو نباید با تو بزنم...باید با همون جناب سجادی بزنم!!! ایشون نگفت کسی...ایشون دو نفر یعنی کشاورز و کوثر رو مثال آورد و بعد نتیجه گیری کلی کرد بدون اینکه حتی قبلش ادعای اونها رو مستند رد کنه!!! در ادامه هم امثال ما ها که کراوات میزنیم همه شدیم عقده ای که باید با روانشناسی بالینی درمان بشیم...
من این رو از زرنگی ایشون میبینم...وقتی دروغ و تهمت با کمی واقعیت آمیخته شه پیچیدگی ایجاد میکنه که همه اون درست هست...
با اون تعریف شما از باختر زدگی یک دروغ نمیتونه معنی باختر زدگی بده...
البته به طور واضح جایی نگفته من با شناخت قبلی این رو میگم...ضمنا منظور از فرهنگ کنونی ما فرهنگ عربی یا ایرانی صرف نیست..منظور همین ملغمه ای هست که الان میبینیم..اینجا رو شما دقت کنید:
اصرار اقشاری از جامعه بر شماسازی های نامانوس با فرهنگ بومی در ایران (اعم از زدن کراوات یا ابراز تنانگی بانوان در عرصه خیابان) ریشه در خود باختگی فرهنگی و اختلال شخصیتی داردبعد از گذشت بیش از 30 سال از سقوط و انحطاط فرهنگ بیمار دوران پهلوی دیگر خجالت آور است که هنوز مشارالیها نتوانسته اند بر این بیماری تاریخی غلبه کنند و زننده است چنین توجیهاتی از ایشان در حسرت پوشیدن و بالیدن به یک تکه پارچه را استماع کردن!راه حل چنان مبتلایانی قبل از داغ و درفش و گزمه و داروغه و مُفتش، توسلی منطقی و اجتناب ناپذیر به روان شناسی بالینی است. درمانی که هر چند 30 سال تاخیر داشته اما هنوز هم برای انجام آن فرصت و حجت باقی است.