Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
گذر از حکومت
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 58

    جُستار: گذر از حکومت

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      «نوع‌دوستی» غیرخودخواهانه وجود خارجی ندارد، اگرهم باشد مشکلی ژنتیکی‌ست که باید آنرا کشف و ثبت کرد. تمام انواع نوع‌دوستی مبتنی بر منافع متقابلی‌ست که بطور بلادرنگ یا در بازه‌ی زمانی مشخصی به حامل «ژن» نوع‌دوستی با میزان همیشه بیشتری بازگردانده می‌شود. غیر از این هرنوع رفتاری که به راستی فاقد منافع عینی برای فاعل آن باشد در مدتی کوتاه با انقراض کامل آنها خواهد انجامید. این در تعریف «نوع‌دوستی» از نگاهی بیولوژیک
      چرا اگر موجود باشهمشکل ژنتیکی هست؟
      البته اگر انسان منظور باشه میپذیرم،ولی برای نمونه در حیواناتی که کلونی دارند چنین حالتی موجود نیست،چون عامل اصلی انتقال ژن(یعنی ملکه)هیچ وقت مثلا در فرایند دفاع از کلونی فدا نمیشه که فرایند انتقال ژن رو با اختلال مواجه کنه:)

      1. نوع‌دوستی، وابسته به شرایط موجود همانقدر برای جاندار مفید است که خودخواهی، شاید حتی بیشتر. شرایطی را تصور بکنید که گروهی از جانوران در محیطی یکسان با شرایطی یکسان زندگی می‌کنند، اما فقط یکی از آنها اقدام به نگهداری از بچه‌های دیگران می‌کند، یا غذا را با دیگر اعضا شریک می‌شود و.... این به سرعت باعث پدید آمدن برتری بسیار مهمی به سود نوع‌دوستان می‌شود(قانون همیلتون که بر طبق آن وقتی «سود > هزینه/ارتباط ژنی» باشد جمعیت حاملان ژن ِ نوع‌دوستی افزایش می‌یابد).
      اگر در یک جمعیت موجودات نوع دوست در اکثریت و موجودات خودخواه در اقلیت باشند در نهایت برتری با موجودات خودخواهه.
      برای مثال گونه ای از مرغ های نوروزی به نام Black-headed Gull رفتار خودخواهانه جالبی دارند،به این خاطر که که نزدیک هم لانه سازی میکنند وقتی جوجه ها سر از تخم درمیارند،پرنده همسایه منتظر میشه که مادر به هر دلیلی لونه رو ترک کنه و بعد با سرت جوجه همسایه رو میخوره،با اینکار اولا یک منبع غذایی باارزش رو به دست میاره و دوما لونه خودش رو بدون محافظ رها نمیکنه!:)
      این رفتار بسیار متدواله و تا به حال هم نه نسلشون منقرض شده و نه اینکه دست از این رفتار خودخواهانه برداشتند.
      البته اگر بخوای نمونه های متدوال خودخواهانه زیاده،مثل همنوع خواری آخوندک های ماده موقع جفت گیری(که ترکیب وحشی گری و خودخواهیه!) یا رفتار پنگوهای های امپراطور موقع شیرجه زدن توی آب(که از ترس اینکه یک سیل در آب باشه منتظر میشند یکی شیرجه بزنه و پیشمرگشون بشه)
      به نظر من که کاملا واضح هست وقتی جایی مثل بعضی کلونی ها حق انتقال ژن محدود نشده باشه برتری ژنی با خودخواهی هست،دیگران فدا بشند تا ژن فرد انتقال پیدا کنه.ا
      معیار نهایی مشخص کننده خود خواهی هم موردی هست که بقا شدیدا در خطر قرار بگیره،اگر در این حالت به نفع هم نوع کسی فدا شد اون وقت میشه گفت در نهایت این موجود(مثل زنبو عسل)دیگرخواه هست.

      2. ما موجوداتی بسیار نوع‌دوست هستیم، میزان اهمییتی که ما به دیگران می‌دهیم نایافتنی‌ست. شاخص اندوهی که از ناتوانی در کمک به آنها داریم و ناتوانی از دیدن عذاب در ایشان و ... همگی منحصر به انسان هستند. می‌دانستید که بجز انسان هیچ جانور دیگری روی کره‌ی زمین حاضر نیست غذای فرزند خود را با نوزاد دیگری تقسیم بکند؟ بونوبوها که گاهی جوامع مبتنی بر صلح و آرامش ایشان حسرت ِ ناظرن را برمی‌انگیزد، نوزاد مادرمرده را فقط در شرایطی به سرپرستی قبول می‌کنند که فرزند خودشان مرده باشد، اگرنه او را رها می‌کنند تا از گرسنگی بمیرد...
      اوووم:)آیا این رفتار ریشه ژنتیکی داره؟(منظورم اینه که پژوهش علمی روش انجام شده؟)یا نتیجه خودآگاهی یا فرهنگ یا هر دو هست؟

      3. نمی‌توانیم وانمود بکنیم این ویژگی‌ها برآمده از «فرهنگ» هستند، خود فرهنگ مدتی‌ست بسیار کوتاه که بدل به یک کالای لوکس مالیخولیایی شده، تا همین ده هزار سال قبل(که در مقیاسی فرگشتیک به یک ربع ساعت در زندگی شما می‌ماند)، اگر چیزی با نیازها و بایستگی‌های عینی و روزمره‌ی ما هماهنگی نداشت و آسان‌تر شدن کارها نمی‌انجامید بلادرنگ بطور «فرهنگی» یا «طبیعی» حذف می‌شد. من از شما می‌خواهم استدلال خود را مشخص بکنید، اگر بیولوژی ما با نوع‌دوستی در تضاد است(که نیست)و راه فراری از بیولوژی نیست، چگونه توانسته‌ایم فرهنگی در تضاد با آن بسازیم؟ و اگر بیولوژی ما پشتیبان ارزشهای فرهنگی کلی‌تری هستند که امروز وجود دارند، پس نقطه‌ی انتقاد شما کجاست؟
      من جایی در مورد تضاد این دو حرفی نزدم،چیز دیگه ای گفتم:)
      من گفتم که خودخواهی با همکاری در تضاد نیست که اتفاقا اگر جایی با همکاری اهداف خودخواهانه بدست بیاد احتمال شرکت افراد در اون بسیار بالاست.
      ولی دارم میگم خودخواهی ما به دیگرخواهی غلبه داره(که فکر میکنم در پاراگراف اول تقریبا با این موضوع موافق بودی)

      4. این بحث را شما مطرح کرده‌اید نه من، هدف نیز نشان دادن این نکته است که میان بیولوژی انسان و نوع‌دوستی هیچ تضادی نیست، نه آنکه «چون منشاء طبیعی دارد پس درست است». من فکر می‌کنم این بحث‌ها برآمده از سوءتفاهم هستند.. حرف من اینست: اولا ما موجوداتی طبیعتا نوع‌دوست هستیم و بطور طبیعی خودخواهی را فقط تا جایی پیش می‌بریم که مایه‌ی دردسر دیگران نشود، اینکه امروز عده‌ای حاضر هستند بخاطر گسترش دستری به منابع جان هزاران نفر را با آلوده کردن محیط زیست به خطر بیاندازند یا از کودکان بهره‌کشی بکنند برآمده از فرهنگ ِ بیمار ماست نه خوی وحشی طبیعی. ثانیا ما نهادهای اجتماعی کنونی ما چنان پی‌ریزی شده‌اند که تضادها میان منافع افراد، طبقات اقتصادی و حتی گروه‌های مختلف اجتماعی را تشدید می‌کنند، باعث و بانی اصلی این تضادها ساختار اجتماعی ِ قابل تغییر است نه خوی برتری‌طلب انسان. ثالثا، حتی اگر ذات ِ طبیعی انسان چنان باشد که طرفداران سرمایه‌داری ادعا می‌کنند(که ادعا می‌کنم نیست و حاضرم از «تمام» منابع علمی معتبر موجود گواه بیاورم)، بازهم این ذات‌باوری و تقدیرپذیری ابلهانه و گمان به اینکه آنچه در ژن‌ها‌ آمده قابل تغییر نیست فقط از ذهنی کوتوله و نا-آشنا با مفاهیم علمی برمی‌آید! و رابعا، همانطورکه شما گفتید طبیعی بودن یا نبودن اساسا فاقد موضوعیت است، و درستی گزاره‌ها باید بطور مستقل و عینی بر مبنی نیازهای روز جامعه/فرد مشخص بشوند نه خاستگاه‌های احتمالی یا قطعی ِ طبیعی‌شان...
      ما خودخواهی رو تا جایی پیش میبریم که سودهاش از زیانش بیشتر باشه،مثلا کشتن دیگران،غارت دیگران و... اگر نیازهای ما تامین شده باشه معمولا اتفاق نمی افته(چون سودهای ناچییزی نسبت به همکاری و زندگی با اون ها داره) ولی همینکه بقای ما در خطر افتاد خودخواهی ما کاملا مشخص میشه و حاضر میشیم برای بقای خودمون حتی دیگران رو بکشیم(اصلا من درصد زیادی از جرم و جنایت در جوامع رو نتیجه همین تهدید شدن بقا و در نتیجه آشکار شدن نهایت خود خودخواهانه انسان میدونم)

      در این مورد هم دردسر دیگران به سود ما آسیب میرسونه.البته نکته اینجاست که باز هم دارم میگم چون من انسان رو موجودی صرفا بیولوژیک یا صرفا فرهنگی نمیدونم طبیعتا تنها عامل رفتار انسان ها رو هم خودخواهیشون در نظر نمیگیرم.این یک چیز آشکار هست که ما میتونیم بر علیه طبیعتمون شورش کنیم و حتی کاری رو انجام بدیم که لزوما در ژن های ما نباشه(مثلا میتونیم خودکشی کنیم بدون اینکه هیچ ژن کشنده ای در بدنمون داشته باشیم)
      یعنی همینکه ما میتونیم فکر کنیم که چه چیز خوب و چیز بد هست(از نوع اخلاقی)نشون دهنده این هست که عاملی برای کنترل این خودخواهی وجود داره.

      ولی اگر بحث بر سر این هست که ما به صورت ژنتیکی موجوداتی هستیم که در هر حالتی خودخواهیمون مرز داره،خب اینجا اختلاف پیدا میکنیم:)
      تکلیف این ماجرا را مشخص بکنید تا به دیگر مسائل بپردازیم.
      این هم تکلیف:)))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (02-01-2013),Mehrbod (02-01-2013),sonixax (02-01-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •