سفسته بودن این فرتور را در اینجا بررسیده ایم:
بنگاه سفسته یابی - برگ 2
نمایش نسخه قابل چاپ
سفسته بودن این فرتور را در اینجا بررسیده ایم:
بنگاه سفسته یابی - برگ 2
بیجاست. دانش نشان داده که روند فرگشت از ساده به پیچیده است
و از یاخته های ساده میتواند چیزی پدید بیاید که برتر از هر تک تک
یاخته باشد. همانگونه که یک مولکول آب، زاب روان بودن را ندارد
ولی یک ترلیارد مولکول آب،روان بودن را پدید آورده ،آشکار میسازد.
زندگی و هوشمندی و .. همه نیز همینگونه، از ساده به پیچیده پدید آمده اند،
از برهمکنشی فوتون ها و الکترون ها، هوشمندی مغز ما در روند چند
میلیارد ساله پدید آمده است و نه آنگونه که اندیشمندان کلاسیک گمان
میکرده اند که هوشمندی ما بایستی از هوشمندی برتری سرچشمه گرفته
بوده باشد. اینگونه، دارونیسیم، این ستون "خدا باوری" را نیز در هم شکست.
زنده بودن آدمی (و هوشمندی) او نیز چیزی بسیار جدا و والاتر از جانوران
نیست، تنها مغز او بزرگتر و پیچیده تر است و مهاد ماتریالیستی بدرستی میگوید
که دگرگونی در چنداد، میتواند به دگرگونی هوداد بینجامد (= تغییرات کمی به
تغییرات کیفی منجر میشوند)همچنان که یک دست سدا ندارد ولی دو تا چرا.
•
پارسیگر
شاید همه چیزی که می توان گفت را گفتم. عرفان اینجوری نیست که بخواهی زیاد تئوری پردازی کنی. و یا زیاد درباره آن نسک بخوانی. یا زیاد پرسش و پاسخ کنی. همان نگاه کردن است و دیگر هیچ. عرفان تئوری پردازی ندارد بلکه به چم پاک کردن همه تئوریها از ویر است.
هم اندیشه را پاک کن، هم مفهوم . هم همه چیز را!!!
حقیقت یعنی هیچ چیز نبودن در ویر.
وقتی اندیشه ها را پاک می کنی، تلفیق های میان آنها را هم پاک می کنی. کلاً شما داری درباره نگاه منطقی سخن میگی نه نگاه مراقبه ای، در این نگاه تلفیق و شاخ و برگ دادن اندیشه وجود ندارد. راهایی از اندیشه است.
درباره تصمیم گیری، پرسش خوبی است. اگر جریان اندیشه دربردارنده تصمیمی نادرست باشد و شما با دید مراقبه به آن بنگری آن اندیشه متوقف میشود.
آیا شنیده اید که میگویند در تصمیمگیریهایت به نوای دلت گوش بده. کسی که دید مراقبه ای دارد به هیچ روی با منطق خود تصمیم نمیگیرد.
بلکه با دل خود، با نگه کردن. تصمیم میگیرد. چنین کسی به هیچ روی از تصمیم هایی که از سوی دیگران به او تحمیل میشود توجهی نمی کند. در حقیقت بسیار کمشمار تصمیم میگیرد ولی تصمیمهایش همنوا با دل خویش است. همنوا با همه طبیعت. با خرد.
+ با این دید نمی توان ریاضی حل کرد. مزداهیک درباره منطق است.
درباره ادراک فراتر که میفرمایید، اگر براستی پای در دید عرفانی نهید، اگر در آغاز ادراک نیرومندی نخواهید داشت ولی رفته رفته اندیشه های انبار شده زمانه ها، در شما پاک می شود و به دریافت بسیار ژرفی میرسید. دید عرفانی بسیار درمانگر و انرژی بخش است. گرچه اساس آن بسیار ساده است ولی بسیار کارامد است.
پارسیگر
عجب !
یعنی ذات یک ملکول آب خاصیت سیال بودن را ندارد؟
داستان حسین کرد شبستری سندیت محکمتری از این حرفها دارد، هنوز پاسخ سوال من در جستار فرگشت را نداده اید !گفتآورد:
زندگی و هوشمندی و .. همه نیز همینگونه، از ساده به پیچیده پدید آمده اند،
از برهمکنشی فوتون ها و الکترون ها، هوشمندی مغز ما در روند چند
میلیارد ساله پدید آمده است و نه آنگونه که اندیشمندان کلاسیک گمان
میکرده اند که هوشمندی ما بایستی از هوشمندی برتری سرچشمه گرفته
بوده باشد. اینگونه، دارونیسیم، این ستون "خدا باوری" را نیز در هم شکست.
به همین راحتی !گفتآورد:
زنده بودن آدمی (و هوشمندی) او نیز چیزی بسیار جدا و والاتر از جانوران
نیست، تنها مغز او بزرگتر و پیچیده تر است و مهاد ماتریالیستی بدرستی میگوید
که دگرگونی در چنداد، میتواند به دگرگونی هوداد بینجامد (= تغییرات کمی به
تغییرات کیفی منجر میشوند)همچنان که یک دست سدا ندارد ولی دو تا چرا.
تنها مغز او بزرگتر و پیچیده تر است !
خب چرا ؟
وقتی مغزی مثل مغز سایر جانداران برای زنده بودن او کافی بوده است چه لزومی داشته فرگشت فشار بی دلیل به خود آورده و کاری بزرگتر و پیچیده تر ارائه کند؟
(البته این بحث ربطی به موضوع جستار ندارد، بحث در مورد عرفان و پیش فرض های آن است، می توانید سوال را جستار مربوطه منتقل و پاسخ دهید).
نه ، یک مولکول که به تنهایی روان نیست، زمانی روان
میشود که با مولکول های دیگر گرد آید. ولی توانایی روان بودن در
ساختار همان مولکول نهفته است. یک چینش ویژه ی این مولکول ها،
روان بودن، یا هتا یخی بودن را پدید میاورد. emergence of property
هوش هم از برهمکنشی های ساده میان ریزگان کوانتومی پدید میاید.
به زبان دیگر، چینش ویژه ای از اتمها یاخته ها را پدید آورده اند
و چینش ویژه ای از یاخته های نورونی هوش پیشرفته و پیچیده را.
همانگونه که چینش ویژه ی نیمه رسانا ها در پردازشگر رایانه،
هوش رایانه ای را پدید آورده اند. همه ی اینها گرچه از توانایی
ماده بر میخیزند، ولی زمانی آشکار میشوند که چینش ویژه ای
از ریزگان ماده در دست باشند. هندوانه و آدم و آجر هم از یک
جنس هستند ولی ویژگی های گوناگون آنها تنها از چینش ویژه ی
ریزگان کوانتومی در اینها پدید آمده، یک سخت و دیگری آبکی
و آن دیگری هوشمند است.
-----
سخن بر سر همین است که این مغز در آن زیستبوم ویژه برای
آن پریمات هایی که نیاکان ما بوده اند، بسنده نبوده، چرا که
یکی که میتوانسته کمان و تیر بهتری درست کند، شکار را
میبرده و دیگری گشنگی می کشیده است. این همپیشی بر
سر بنمایه های زیستی بوده که آدمی را هوشمند تر و شهباز
را تیزبین تر و دولفین را آبپیما تر نموده است!
•
پارسیگر
بسیار خوب...:e402:
ابتدا برایم تبیین نمایید که نیروی هوشمندِ برتری در جهان فرمانروایی می کند و پس از آن
ثابت کنید که ما در برابر اراده آن هیچ آزادی ای نداریم.
اصل علیت چه تضادی با روند فرگشت دارد؟!
زنده بودن و خودآگاهی داشتن ما نیز صرفا نزد خودمان و درون خودمان معنا دارد؛ در حالیکه اگر کل هستی دارای خودآگاهی بود؛ چنین چیزی را در وجود خود و تمام موجودات به طور یکسان درک می کردیم.
تا کنون که گفتگوی ما کاملا فلسفی بوده و چیزی هم چه به روش استدلالی و چه شهودی(؟) بر من
روشن ننموده اید. حال تبیین قرآن و اسلام پیش کش!
این می شود همان اندازه و کمیت موجودات. در حالیکه "وجود" در همه، چه سلول مو انسان و چه هر سلول دیگری یکسان و مشترک است. در مورد تمام جهان نیز چنین چیزی صدق می کند.
؟!!!
لطفا کامل تر توضیح دهید!
در ابتدا شما بیان داشته بودید که عرفان یعنی درک و شهود اینکه وجود واحد است، اما سپس حرف از
اسلام و عرفان اسلامی زدید؛ من نیز مشتاقم بدانم چه طور می خواهید بر یک فرد اسلام ستیز، عرفان اسلامی را تبیین فرمایید!
اسلام خرافه ایست که عامل فقر،بدبختی،شکنجه، کشتار،دروغ،دزدی،تعصب، افراطی گری و بسیاری کثافت های دیگر است؛ از این رو بر اساس همان محتویات کتاب قرآن، شما مسلمان راستین نیستید(زیرا مسلمان راستین در پی کشتن من است نه گفتگو!) و بهتر است بیشتر با دینی که سنگش را به سینه می زنید آشنا شوید و یا شاید بخواهید در مورد اسلام نیز نگرش مرا دگرگون سازید که البته غیر ممکن نیست.
قصه گفتن آسان است !
تلاش بر سر بقاء همیشه و در همه حیوانات وجود داشته است و این نیاز در سایر حیوانات اگر بیشتر از انسان نبوده باشد کمتر نیست
اما در تمام هستی شناخته شده ما تنها یک موجود هوشمند می شناسیم و این هوشمندی بسیار فراتر از رفع نیاز انسان برای سیر کردن شکم است.