• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 2 12 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 117

    جُستار: عرفان چیست؟

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      گویا سود بردنم از واژه "ماهیت" برایتان حساسیت ایجاد کرده!
      مقصودم توصیف آن وحدت وجود و چگونگی یکی شدن در وجود بود که ابتدا بیان نمودید.
      واحد بودن وجود کاملا بدیهی است و عقل حکم به آن می کند برای تصور دو وجود یا بیشتر
      باید مرزی از جنس غیر وجود بین آنها
      وجود داشته باشد و این شدنی نیست
      چون این مرز اگر از جنس وجود باشد نمی تواند فارق و فاصل بین دو یا چند وجود باشد پس حتما باید از
      جنس غیر وجود باشد، غیر وجود یعنی عدم و و
      جودِ عدم تناقضی صریح است.

      البته از اینکه می گویید "آن وحدت وجود" یعنی به آن اشاره می کنید به نظر می رسد درکتان از وحدت وجود درک نادرستی است
      یا لااقل ظاهر کلامتان موجب چنین قضاوتی می شود.
      اگر بخواهیم توصیفی عامیانه از وحدت وجود داشته باشیم شاید بتوان گفت تمام صفاتی که یک انسان کامل دارد کل هستی متصف به آن است.

      چرا مفهوم "روح" را مرموز و ناشناخته جلوه می دهید؟
      آنچه معارف درون دینی از "روح" بیان داشته اند؛ عجیب و غیر قابل پذیرش بوده است. وگرنه "روح" در فلسفه و
      روان شناسی تعریف روشن و شفافی دارد و کنه آن هم به عملکرد سیستم عصبی مغز ما باز می گردد.
      مگر اینکه شما بخواهید در تبیین و اثبات آنچه از "روح" در نگر دارید، سخنی جدید تر و منطقی ارایه نمایید.
      آیا این تعریف دقیق و شفاف تعریف همه حقیقت روح است یا تنها آنچه تاکنون شناخته شده است را به صورت دقیق و شفاف تعریف نموده است؟
      همه اختلاف بر سر همین موضوع است، از دید عارفان وجودِ موجودِ زنده در هستی
      دلالت بر زنده بودن هستی در مرحله قبل می کند؛ زنده ای که نوع زنده بودن سایر موجودات را انتخاب می کند و اختلاف فاحش بین نوع زنده بودن انسان و سایر موجودات
      متفاوت بودن روح او را نشان می دهد و آنچه فهم کیفیت آن از دسترس علم خارج است فهم علت این تفاوت است.

      معارف دینی و خدا را کنار بگذارید!
      این گفتگو در تراز "هستی شناسی" صورت می پذیرد و در آن به طور اساسی از "وجود" گفتگو می کنیم.
      متاسفانه نمی توانیم چنین کنیم
      آنچه در معارف دینی آمده است از سوی موجوداتی از جهان دیگر ارائه نشده است آنها هم کسانی هستند از جنس ما
      اینکه دانسته های خود را با زبان آکادمیک و علم رسمی بیان نکرده اند دلیل بی اعتبار بودن این دانسته ها نیست خصوصا اگر تضادی با عقل و منطق نداشته باشد.


      خیر؛ مقصود من همان "ذات وجود" بود. ما از طریق اداراک موجود(شامل خودمان)، می توانیم به ادراکِ ذاتِ وجود نیز برسیم.
      اگر نه، منظور شما از "وجود" دقیقا چیست؟ و چه طور ادراک آن برایمان صورت می پذیرد؟
      خیر، محال بودن ادراک ذات وجود و دلیل آن بیان شد.
      منظور از وجود همه آنچه در محدوده درک ما و در غیر محدوده آن است، می باشد.

      بر اساس نظر بعضی از عارفان نه تنها درک ذات وجود ممکن نیست بلکه ذات هیچ موجودی قابل دریافت و درک نیست، ذات طلا، آب، خاک، فلزات دیگر و همه آنچه موجود است مجهول است و ما تنها درکی از آنچه تاکنون شناخته ایم داریم اما کنه حقیقت آنها برایمان روشن نیست.


      آیا فلسفه ای که شما می شناسید، همان است که ملاصدرا ها ، جعفری ها ، طباطبایی ها و مطهری ها از زیر آن" اسلام" را
      در آورده اند؟
      چنین فلسفه ای را من در دوران شیرخواره گی فلسفیدن خود دوره کرده ام. عرفانی که هم جهت با آن باشد را چه طور می توانید
      برایم تبیین نمایید؟!
      همانطور که اشاره شد ابو سعید ابوالخیر بعد از ملاقات با بوعلی می گوید هر جایی که ما رفته ایم و به چشم دیده ایم این کور عصا زنان آمده است.
      یک حقیقت در هستی بیشتر قابل فرض نیست حال یا این حقیقت با ترازوی عقل و منطق سنجیده شده و وزن آن بیان می شود و یا
      بدون واسطه مشاهده و از آن خبر داده می شود؛ آن می شود فلسفه و این عرفان.

      خب؟! من چه کنم؟!
      لازم نیست کاری انجام دهید اشاره کردید که اگر امکان استدلال رسمی و منطقی بر چیزی نباشد جهت پذیرش آن لااقل باید خرد گریز نباشد
      و عمل پورسینا نوعی از این عملکرد است؛ معاد جسمانی هر چند با دو دو تای علمی که او آموخته است نمی سازد اما از چارچوب خرد او نیز بیرون نیست لذا آن را می پذیرد.
      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
      ضمنا؛ آواتار شما مرا در گذشته به یاد دختری از نوع "روشنفران دینی" انداخت که تمایل داشت با فرستادن و توصیف چنین
      چرندیاتی برای من، و روشنفکر(؟) نمایاندن خود، توجه مرا به خودش جلب کند...
      برایم جالب بود که در این انجمن، با آن فرتور رو به رو شدم.
      1-من دختر نیستم.
      2-روشنفکر هم نیستم.
      3-این به قول شما چرندیات را نیز برای کسی نفرستاده ام.
      4-نیازمند جلب توجه کسی هم نیستم.

      دلیل انتخاب این عکس و نوشته زیر آن این است که نشان دهم وزن ادعای مدعیان ناباوری چیزی در همین حد است !

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (12-12-2013)

    3. #2
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      البته از اینکه می گویید "آن وحدت وجود" یعنی به آن اشاره می کنید به نظر می رسد درکتان از وحدت وجود درک نادرستی است
      یا لااقل ظاهر کلامتان موجب چنین قضاوتی می شود.
      اگر بخواهیم توصیفی عامیانه از وحدت وجود داشته باشیم شاید بتوان گفت تمام صفاتی که یک انسان کامل دارد کل هستی متصف به آن است.
      منظورم تصور شما از "وحدت وجود" در نگرش عرفانی تان بود. اینکه به طور ذاتی در وجود میان ما و
      موجودات، فارغ از نمود و کیفیت ها، وحدت وجودی در میان است؛ چه معنا و درک عرفانی نهفته است؟

      اما در توصیفی که بیان نمودید، چه طور کل هستی در صفات انسان بیان می گردد؟!
      لطفا کامل توضیح دهید.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      از دید عارفان وجودِ موجودِ زنده در هستی
      دلالت بر زنده بودن هستی در مرحله قبل می کند؛ زنده ای که نوع زنده بودن سایر موجودات را انتخاب می کند و اختلاف فاحش بین نوع زنده بودن انسان و سایر موجودات
      متفاوت بودن روح او را نشان می دهد و آنچه فهم کیفیت آن از دسترس علم خارج است فهم علت این تفاوت است.
      چه طور از زنده بودن برخی موجودات، به زنده بودن تمام هستی رسیدید؟!
      چه طور از تفاوت میان زنده بودن انسان نسبت به سایر موجودات، به معنای روح الهی رسیدید؟



      متاسفانه نمی توانیم چنین کنیم
      آنچه در معارف دینی آمده است از سوی موجوداتی از جهان دیگر ارائه نشده است آنها هم کسانی هستند از جنس ما
      اینکه دانسته های خود را با زبان آکادمیک و علم رسمی بیان نکرده اند دلیل بی اعتبار بودن این دانسته ها نیست خصوصا اگر تضادی با عقل و منطق نداشته باشد.
      لطفا آسمان و ریسمان را به هم نبافید!
      این گفتگوی فلسفی در تراز هستی شناسی محض صورت می گیرد؛ و در این تراز معارف دینی جایی ندارند.
      چه طور است در تبیین سخنانتان آیه ای از قرآن برایم بیاورید؟ یا حدیثی از امام صادق؟!



      خیر، محال بودن ادراک ذات وجود و دلیل آن بیان شد.
      منظور از وجود همه آنچه در محدوده درک ما و در غیر محدوده آن است، می باشد.

      بر اساس نظر بعضی از عارفان نه تنها درک ذات وجود ممکن نیست بلکه ذات هیچ موجودی قابل دریافت و درک نیست، ذات طلا، آب، خاک، فلزات دیگر و همه آنچه موجود است مجهول است و ما تنها درکی از آنچه تاکنون شناخته ایم داریم اما کنه حقیقت آنها برایمان روشن نیست.
      برای درک "ذات وجود" نیازی نیست بر تمام موجودات جهان احاطه داشته باشیم؛ بلکه ذات وجود
      همان است که میان همه ی موجودات مشترک است و چیزی فراتر(ذاتی تر) از خود وجود نیست.

      "ذات موجودات" دیگر چیست؟!!! اگر منظورتان حقیقت داشتن یا نداشتن آن موجودات خارج از
      پندار انسان می باشد، نیک تر است که بیخود سخنتان را مرموز و غریب بیان نفرمایید.




      لازم نیست کاری انجام دهید اشاره کردید که اگر امکان استدلال رسمی و منطقی بر چیزی نباشد جهت پذیرش آن لااقل باید خرد گریز نباشد
      و عمل پورسینا نوعی از این عملکرد است؛ معاد جسمانی هر چند با دو دو تای علمی که او آموخته است نمی سازد اما از چارچوب خرد او نیز بیرون نیست لذا آن را می پذیرد.

      مقصودم چنین بود که این مثال شما به درد خودتان می خورد و در مورد من صدق نمی کند!
      من در فلسفه پیرامون اسلام به نتیجه ای کاملا متضاد با عرفانی که می خواهید برایم بیان
      نمایید رسیده ام. با این مشکل چه باید کرد؟



      1-من دختر نیستم.
      2-روشنفکر هم نیستم.
      3-این به قول شما چرندیات را نیز برای کسی نفرستاده ام.
      4-نیازمند جلب توجه کسی هم نیستم.
      لطفا به خودتان شک نکنید!
      آواتار شما تنها تداعی کننده آن شخص برای من بود؛ نه اینکه شما را همان شخص بدانم.



      دلیل انتخاب این عکس و نوشته زیر آن این است که نشان دهم وزن ادعای مدعیان ناباوری چیزی در همین حد است !
      در این انجمن کاربران زیادی هستند که به گمانم بتوانند به سادگی فرنودِ اشتباه بودن متن آن فرتور را
      برایتان تبیین کنند. از آنجاییکه هدف من از این گفتگو چیز دیگری می باشد، بدان نمی پردازم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    4. #3
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      منظورم تصور شما از "وحدت وجود" در نگرش عرفانی تان بود. اینکه به طور ذاتی در وجود میان ما و
      موجودات، فارغ از نمود و کیفیت ها، وحدت وجودی در میان است؛ چه معنا و درک عرفانی نهفته است؟
      این معنا که ما و سایر موجودات آنطور که در ظاهر به نظر می رسد آزاد و رها نیستیم و تحت فرماندهی نیروی هوشمند واحدی روزگار می گذرانیم و این تقلا کردن های ما بر خلاف خواست او راه به جایی نخواهد برد، پس چاره ای جز تسلیم نیست؛ راه تنها از این سو باز است.

      اما در توصیفی که بیان نمودید، چه طور کل هستی در صفات انسان بیان می گردد؟!
      لطفا کامل توضیح دهید.
      این تنها یک تشبیه برای نزدیک شدن به ذهن است.
      همانطور که انسان به عنوان یک موجود دارای هویتی است که از تحلیل اجزاء آن به صورت جداگانه نمی توان آن هویت را کشف کرد و به دست آورد، کل هستی نیز هویتی اینچنین دارد.

      چه طور از زنده بودن برخی موجودات، به زنده بودن تمام هستی رسیدید؟!
      چه طور از تفاوت میان زنده بودن انسان نسبت به سایر موجودات، به معنای روح الهی رسیدید؟
      از اصل علیت
      و
      از اینکه معطی یک چیز نمی تواند فاقد آن باشد؛ اگر انسان حاصل دست پخت فرگشت باشد و مانند آن باشد باید موجوداتی با صفات انسانی در میان موجودات به فور یافت شود
      چه اشکالی دارد بعضی از بزغاله ها بتوانند به راحتی مانند انسان صحبت کنند؟
      لطفا آسمان و ریسمان را به هم نبافید!
      این گفتگوی فلسفی در تراز هستی شناسی محض صورت می گیرد؛ و در این تراز معارف دینی جایی ندارند.
      چه طور است در تبیین سخنانتان آیه ای از قرآن برایم بیاورید؟ یا حدیثی از امام صادق؟!
      از دید من کاملا در اشتباه هستید.
      بله اگر بخواهیم معارف دینی را به عنوان یک پیش فرض مسلم مبنا قرار دهیم و بر اساس آن قضاوت کنیم
      حق با شماست
      اما همانطور که گفتم این معارف توسط انسانهایی بیان شده اند که اتفاقا عرفان (حداقل نوع اسلامی آن) بدون وجود آنها معنا و مفهومی ندارد و این افراد کسانی هستند که بدون هیچ استثنایی همه عارفان بزرگ افتخار مریدی آنها را داشته و در یک کلام از اقطاب عارفان محسوب و سرسلسله آنها هستند.
      قرآن دو وجهه دارد
      یکی تلقی وحی بودن آن و تسلیم بی چون و چرا بودن آن به این دلیل است

      دیگری کتابی در عرض سایر کتابها که مولفی به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم دارد و حاوی افکار اوست
      در این کتاب مبانی عرفان بیان شده
      از این جهت چیزی از سایر گفته های عرفانی کم نداشته و جای بررسی دارد، حدیث نیز همین قصه را دارد
      و حب و بغض من یا شما یا دیگران تاثیری در این موضوع ندارد


      برای درک "ذات وجود" نیازی نیست بر تمام موجودات جهان احاطه داشته باشیم؛ بلکه ذات وجود
      همان است که میان همه ی موجودات مشترک است و چیزی فراتر(ذاتی تر) از خود وجود نیست.
      احاطه بر وجود نه موجودات
      بدون تشبیه تصور کنید یکی از سلولهای ریشه یکی از موهای پای انسان بخواهد به ادراک کلی از انسان دست پیدا کند بدون اینکه
      بتواند از وجود انسان خارج شده و بر او احاطه پیدا کند.
      "ذات موجودات" دیگر چیست؟!!! اگر منظورتان حقیقت داشتن یا نداشتن آن موجودات خارج از
      پندار انسان می باشد، نیک تر است که بیخود سخنتان را مرموز و غریب بیان نفرمایید.
      نه، منظور شناخت موجود بدون وجود هیچ مجهولی است.

      مقصودم چنین بود که این مثال شما به درد خودتان می خورد و در مورد من صدق نمی کند!
      من در فلسفه پیرامون اسلام به نتیجه ای کاملا متضاد با عرفانی که می خواهید برایم بیان
      نمایید رسیده ام. با این مشکل چه باید کرد؟
      یکی دو نمونه از این تضاد را بیان کنید.

      در این انجمن کاربران زیادی هستند که به گمانم بتوانند به سادگی فرنودِ اشتباه بودن متن آن فرتور را
      برایتان تبیین کنند. از آنجاییکه هدف من از این گفتگو چیز دیگری می باشد، بدان نمی پردازم.
      بعید می دانم از آن جهتی که مقصود من است کسی بتواند خلاف آن را ثابت کند.
      تاکنون چندین بار سوال کرده ام اما کسی جواب نداده است.

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (12-24-2013)

    6. #4
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      این معنا که ما و سایر موجودات آنطور که در ظاهر به نظر می رسد آزاد و رها نیستیم و تحت فرماندهی نیروی هوشمند واحدی روزگار می گذرانیم و این تقلا کردن های ما بر خلاف خواست او راه به جایی نخواهد برد، پس چاره ای جز تسلیم نیست؛ راه تنها از این سو باز است.
      بسیار خوب...
      ابتدا برایم تبیین نمایید که نیروی هوشمندِ برتری در جهان فرمانروایی می کند و پس از آن
      ثابت کنید که ما در برابر اراده آن هیچ آزادی ای نداریم.







      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      از اصل علیت
      و
      از اینکه معطی یک چیز نمی تواند فاقد آن باشد؛ اگر انسان حاصل دست پخت فرگشت باشد و مانند آن باشد باید موجوداتی با صفات انسانی در میان موجودات به فور یافت شود
      چه اشکالی دارد بعضی از بزغاله ها بتوانند به راحتی مانند انسان صحبت کنند؟
      اصل علیت چه تضادی با روند فرگشت دارد؟!
      زنده بودن و خودآگاهی داشتن ما نیز صرفا نزد خودمان و درون خودمان معنا دارد؛ در حالیکه اگر کل هستی دارای خودآگاهی بود؛ چنین چیزی را در وجود خود و تمام موجودات به طور یکسان درک می کردیم.









      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      اما همانطور که گفتم این معارف توسط انسانهایی بیان شده اند که اتفاقا عرفان (حداقل نوع اسلامی آن) بدون وجود آنها معنا و مفهومی ندارد و این افراد کسانی هستند که بدون هیچ استثنایی همه عارفان بزرگ افتخار مریدی آنها را داشته و در یک کلام از اقطاب عارفان محسوب و سرسلسله آنها هستند.
      قرآن دو وجهه دارد
      یکی تلقی وحی بودن آن و تسلیم بی چون و چرا بودن آن به این دلیل است

      دیگری کتابی در عرض سایر کتابها که مولفی به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم دارد و حاوی افکار اوست
      در این کتاب مبانی عرفان بیان شده
      از این جهت چیزی از سایر گفته های عرفانی کم نداشته و جای بررسی دارد، حدیث نیز همین قصه را دارد
      و حب و بغض من یا شما یا دیگران تاثیری در این موضوع ندارد
      تا کنون که گفتگوی ما کاملا فلسفی بوده و چیزی هم چه به روش استدلالی و چه شهودی(؟) بر من
      روشن ننموده اید. حال تبیین قرآن و اسلام پیش کش!






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      احاطه بر وجود نه موجودات
      بدون تشبیه تصور کنید یکی از سلولهای ریشه یکی از موهای پای انسان بخواهد به ادراک کلی از انسان دست پیدا کند بدون اینکه
      بتواند از وجود انسان خارج شده و بر او احاطه پیدا کند.
      این می شود همان اندازه و کمیت موجودات. در حالیکه "وجود" در همه، چه سلول مو انسان و چه هر سلول دیگری یکسان و مشترک است. در مورد تمام جهان نیز چنین چیزی صدق می کند.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      نه، منظور شناخت موجود بدون وجود هیچ مجهولی است.
      ؟!!!
      لطفا کامل تر توضیح دهید!








      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      یکی دو نمونه از این تضاد را بیان کنید.
      در ابتدا شما بیان داشته بودید که عرفان یعنی درک و شهود اینکه وجود واحد است، اما سپس حرف از
      اسلام و عرفان اسلامی زدید؛‌ من نیز مشتاقم بدانم چه طور می خواهید بر یک فرد اسلام ستیز، عرفان اسلامی را تبیین فرمایید!
      اسلام خرافه ایست که عامل فقر،‌بدبختی،شکنجه، کشتار،دروغ،دزدی،تعصب، افراطی گری و بسیاری کثافت های دیگر است؛ از این رو بر اساس همان محتویات کتاب قرآن، شما مسلمان راستین نیستید(زیرا مسلمان راستین در پی کشتن من است نه گفتگو!) و بهتر است بیشتر با دینی که سنگش را به سینه می زنید آشنا شوید و یا شاید بخواهید در مورد اسلام نیز نگرش مرا دگرگون سازید که البته غیر ممکن نیست.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    7. #5
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      بسیار خوب...
      ابتدا برایم تبیین نمایید که نیروی هوشمندِ برتری در جهان فرمانروایی می کند
      مجموع ادله و شواهد چاره ای جز پذیرش این مبنا برای ما باقی نمی گذارد.
      و پس از آن
      ثابت کنید که ما در برابر اراده آن هیچ آزادی ای نداریم.
      نگفتم هیچ اراده ای نداریم، بلکه تلاش و به کارگیری اراده بر خلاف خواست او راه به جایی نمی برد.

      اصل علیت چه تضادی با روند فرگشت دارد؟!
      فرگشت تنها یک تبیین علمی بر روند حیات است و نمی تواند منشاء باشد.
      زنده بودن و خودآگاهی داشتن ما نیز صرفا نزد خودمان و درون خودمان معنا دارد؛ در حالیکه اگر کل هستی دارای خودآگاهی بود؛ چنین چیزی را در وجود خود و تمام موجودات به طور یکسان درک می کردیم.
      چرا باید اینگونه باشد؟

      تا کنون که گفتگوی ما کاملا فلسفی بوده و چیزی هم چه به روش استدلالی و چه شهودی(؟) بر من
      روشن ننموده اید. حال تبیین قرآن و اسلام پیش کش!
      بیان شد که واحد بودن وجود تنها در صورتی نقض می شود که بتوان مصداقی برای عدم پیدا کرد (استدلال)
      شهود هم این شما و این گوی و این صدمیدان خواجه
      البته بعضی که خود در این زمینه دستی بر آتش داشته اند نماز اول وقت همراه با توجه را کافی دانسته اند.


      این می شود همان اندازه و کمیت موجودات. در حالیکه "وجود" در همه، چه سلول مو انسان و چه هر سلول دیگری یکسان و مشترک است. در مورد تمام جهان نیز چنین چیزی صدق می کند.
      لذا هر موجودی تنها به مقدار سعه وجودی خود می تواند درکی از وجود داشته باشد نه همه وجود.

      ؟!!!
      لطفا کامل تر توضیح دهید!
      چه چیزی را؟


      در ابتدا شما بیان داشته بودید که عرفان یعنی درک و شهود اینکه وجود واحد است، اما سپس حرف از
      اسلام و عرفان اسلامی زدید؛‌ من نیز مشتاقم بدانم چه طور می خواهید بر یک فرد اسلام ستیز، عرفان اسلامی را تبیین فرمایید!
      اسلام خرافه ایست که عامل فقر،‌بدبختی،شکنجه، کشتار،دروغ،دزدی،تعصب، افراطی گری و بسیاری کثافت های دیگر است؛ از این رو بر اساس همان محتویات کتاب قرآن، شما مسلمان راستین نیستید(زیرا مسلمان راستین در پی کشتن من است نه گفتگو!) و بهتر است بیشتر با دینی که سنگش را به سینه می زنید آشنا شوید و یا شاید بخواهید در مورد اسلام نیز نگرش مرا دگرگون سازید که البته غیر ممکن نیست.
      این حرفهای مفت کلیشه ای که جواب آن هزاران بار داده شده ! تضاد بین عرفان و فلسفه بود؟

    8. #6
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      مجموع ادله و شواهد چاره ای جز پذیرش این مبنا برای ما باقی نمی گذارد.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      بلکه تلاش و به کارگیری اراده بر خلاف خواست او راه به جایی نمی برد.





      فرگشت تنها یک تبیین علمی بر روند حیات است و نمی تواند منشاء باشد.
      اگر توان و دانشش را دارید، به طور دانشیک و تخصصی توضیح دهید که چرا نمی تواند منشاء حیات باشد؟



      چرا باید اینگونه باشد؟
      من چنین نقدی را به فلسفه دکارت هنگامی که از "من شکاک" می خواهد وجود خدا را نتیجه بگیرد نیز، وارد می دانم.
      زیرا اگر تمام هستی زنده(دارای خودآگاهی) بود، در این صورت ما تنها درون خودمان خودآگاهی نداشتیم و چنین چیزی باید در تراز تمام هستی ادراک می شد. به طور بسیط و یکپارچه. اما این طور نیست و ما تنها خوداگاهی خودمان را به عنوان ریشه ای ترین فربود در می یابیم و جهان اطرافمان با ادراکات متفاوت و اعتباری(تجربه)، به خودآگاهیمان وارد می شود.


      چه چیزی را؟
      آن جملاتتان چندان واضح نبودند و منظورتان را به روشنی درنیافتم.




      این حرفهای مفت کلیشه ای که جواب آن هزاران بار داده شده ! تضاد بین عرفان و فلسفه بود؟
      آیا در خوابتان به من پاسخ این حرفهایم را داده اید؟!
      Russell این را پسندید.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    9. #7
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها

      اگر توان و دانشش را دارید، به طور دانشیک و تخصصی توضیح دهید که چرا نمی تواند منشاء حیات باشد؟
      در جستار سوالات فرگشت دو سوال کردم کسی نتوانست پاسخی به آن بدهد
      یکی این بود که اگر فرگشت منشاء حیات است چرا روند فرگشت تنها یکبار اتفاق افتاده است؟
      چرا به تعداد تک سلولی های گذشته و حال آینده این روند تکرار نشده و نمی شود؟

      من چنین نقدی را به فلسفه دکارت هنگامی که از "من شکاک" می خواهد وجود خدا را نتیجه بگیرد نیز، وارد می دانم.
      زیرا اگر تمام هستی زنده(دارای خودآگاهی) بود، در این صورت ما تنها درون خودمان خودآگاهی نداشتیم و چنین چیزی باید در تراز تمام هستی ادراک می شد. به طور بسیط و یکپارچه. اما این طور نیست و ما تنها خوداگاهی خودمان را به عنوان ریشه ای ترین فربود در می یابیم و جهان اطرافمان با ادراکات متفاوت و اعتباری(تجربه)، به خودآگاهیمان وارد می شود.
      ظاهرا فراموش کرده اید
      لزوم پرداختن به عرفان آن هم از نوع عملی آن برای رسیدن به همین درک است.


      آیا در خوابتان به من پاسخ این حرفهایم را داده اید؟!
      نگفتم من جواب داده ام
      گفتم جواب داده شده است، با یک جستجوی ساده به جواب اشکالات خود خواهید رسید.

    10. #8
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      ا
      بتدا برایم تبیین نمایید که نیروی هوشمندِ برتری در جهان فرمانروایی می کند
      مجموع ادله و شواهد چاره ای جز پذیرش این مبنا برای ما باقی نمی گذارد.
      بیجاست،
      اگر چنین بود، ١۴ میلیارد سال نیاز نبود که در گوشه ی کوچکی از کهکشان، آنهم روی یک گویال از هشت گویال (سیاره )
      سامانه ی خورشیدی که خودش یکی از چندین تریلیون خورشید های کهکشان راه شیری هست ( و خود کهکشان راه شیری
      یکی از میلیارد ها کهکشان در کیهان) ، یک عرب پشمالود راهزن در جایگاه آماج پایانی و آرمان هستی و "آفرینش" پیدا شود.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    11. 3 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-30-2013),Rationalist (12-29-2013),sonixax (12-29-2013)

    12. #9
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      بیجاست،
      اگر چنین بود، ١۴ میلیارد سال نیاز نبود که در گوشه ی کوچکی از کهکشان، آنهم روی یک گویال از هشت گویال (سیاره )
      سامانه ی خورشیدی که خودش یکی از چندین تریلیون خورشید های کهکشان راه شیری هست ( و خود کهکشان راه شیری
      یکی از میلیارد ها کهکشان در کیهان) ، یک عرب پشمالود راهزن در جایگاه آماج پایانی و آرمان هستی و "آفرینش" پیدا شود.
      چرا؟

    13. #10
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      دلیل انتخاب این عکس و نوشته زیر آن این است که نشان دهم وزن ادعای مدعیان ناباوری چیزی در همین حد است
      سفسته بودن این فرتور را در اینجا بررسیده ایم:
      بنگاه سفسته یابی - برگ 2
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-17-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •