شوربختانه به پرسش هایم پاسخ سر راست و شفافی ندادید!
ماه هاست که چنین روشی را برای درک مستقیم اشیاء به کار می گیرم. و موفق بوده ام مفهوم آنها را
به طور مستقیم درک کنم و اندیشه آن مفهوم را در ذهن نداشته باشم.
از این روش هنگامی که لازم است به ارتباط و تلفیق مفاهیم مختلف بپردازید و تصمیمی اتخاذ نمایید چه طور سود می برید؟ در محاسبات ریاضی چه طور؟اگر با دید مراقبه ای و نگریستن، به آن بنگرید ، مثلا وقتی آلفا سراغتان می آید ، با نگاه کردن به آن آلفا متوقف می شود و به بتا تبدیل نمی شود.
این میشود دید خودآگاهی و عرفانی.
البته درک مستقیم "خودآگاهی" با سایر آبجکت های اعتباری متفاوت است.دیریازود ویرتان آرام میگیرد. و با چیزها ارتباط مستقیمی خواهید داشت.
و آیا همه ی آنچه شما عرفان می خوانید؛ چنین چیزی است؟ و یا ادراکی فراتر نیز می باشد؟