به فرتورهایی شگفتانگیز در اینترنت برخوردم پیرامون روش تدفینی آئینی در تبت، که طی آن جسد درگذشته را مثله کرده، برای پرندگان باقی میگذارند. به گمانم این روش در ایران باستان و آیین زرتشتی نیز مورد استفاده بوده، و در وندیداد سزا و جزای خورده شدن توسط گونههای مختلف جانوری نیز مد نظر قرار گرفته.
عکسها را بطور کامل میتوانید در اینجا ببینید.
پیرامون این روش میتوانید در اینجا بخوانید.
عرفا و علمای ایرانی همواره علاقمند بودند مرگ را با همهی خشونت ممکن به یاد بیاورند و بندگان را از این طریق به پرستیدن خدا بترسانند. امروزه مرگ بیشتر جایگاه یک دشواری تکینکی برای خانواده را پیدا کرده، و اغلب بازماندگان را با مشکلات غیرعاطفی زیادی روبرو میکند.گفتگوهای اخیر پیرامون مرگ و خودکشی و مردن بیدرد و... باعث زنده شدن دلنگرانی کهنهای در من شد که چه راهی برای برخورد با جسد من پس از مرگ بهتر از بقیه است؟
بخشی از مزایای زندگی تحت نظام وقیح اسلامی، اینست که حتی سرنوشت بدن خود بعد از مردن را هم در اختیار ندارید و دولت برای نوع کفن و دفن بدنتان تصمیم میگیرد. اما اگر فرض را بر این بگیریم که تا زمان مرگ ج.ا ساقط شده، یا دستکم شما از ایران گریختهاید، یا اصلا تا زمانی که ما به سن مردن برسیم اساسا انسان میرا باشد... چه روشی را برای رفتن انتخاب میکنید؟ سوزانده شدن؟ مومیایی شدن؟ تدفین؟ مذهبی؟ آئینی؟ سکولار؟
آیا کارت اهدای عضو را امضا کردهاید؟ اگر بیخدای دانشمند/دانشدوست هستید، آیا حاضرید پس از مرگ بدن خود را برای استفادههای آزمایشگاهی اهدا بکنید؟