• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درست است, ولی انگیزه‌یِ همه‌یِ چپ‌ها همیشه بد نیست و بایستی مانند کسانی به ایشان نگاه کرد
      که از یک راهی میخواهند کنترل از دست رفته روی زندگی‌اشان را بازبیابند. پیوستن به جنبش‌هایِ
      گیاه‌خواری, آزاردادن و سختی دادن بالا به خود برای پیشگیری از خوردن بهمان و بیسار مادّه‌یِ خوراکی, راه‌پیمایی
      کردن و امضاء گرفتن و یک‌شنبه‌ها از تعطیلی خود زدن و سر خیابان ایستادن و با این و آن گفتگو کردن
      و رای گرفتن و ... اینها کوشش‌هایی [ناکارآمد] در راستای بازپس‌گرفتن کنترل روی زندگی و سرنوشت خویشتن میباشند.

      در نمونه‌هایی این کوشش‌ها به بهکرد سیستم می‌انجامند و برای نمونه نژادپرستی ورمیافتد, در نمونه‌هایی
      هم زیاده‌روی میشوند و به ابراز قدرت ناب بدل میگردند, مانند زورچپاندن همجنس‌گرایی به کشیشان مسیحی.

      نکوهش این رفتارها نه در برآیند آنها, بساکه در کژروی ِ بُنیادین آنها است:

      سرپوشاندن نیاز, که بازپس‌گرفتن کنترل روی زندگی و سرنوشت خویشتن باشد, با چیزی دیگر, که فعّالیت اجتماعی باشد.

      آری قطعا تمام چپ‌ها مریض یا بدخواه نیستند. اساسا اکثر مردم سیاسی نیستند، Status Signaling هم بخودی خود بد که نیست بلکه سیستمی کارا جهت تشویق و جهت دهی جامعه است.

      منظور من از چپ، بخشی رادیکال از چپ است که ایده‌هایِ انقلابی جدید را به پیش میراند و کنترل نهادهای اجتماعی و روشنفکری را بدست گرفته، آکادمی، مطبوعات، سیستم آموزشی و مدارس و ...

      مهم صورت این جنبش‌ها نیست، عدالت اجتماعی، اهمیت به محیط زیست و طبیعت، برابری و عدالت اجتماعی و... همه ارزش‌هایی مردمی هستند، بلکه مهم کارکرد آن هاست. من گمان نمیکنم حقیقتا کسی باشد که بطور جدی مدافع مثلا تجاوز باشد، یا معتقد باشد آلودگی خوب است و دود خوردن برای سلامت مفید است. ولی این مساله اینطور ترسیم و Frame میشود.

      مثلا در مورد نژادپرستی: به هیچ وجه نژادپرستی کم نشده. امروز نژادپرستی تنها بعنوان اتهام به جمعیت بومی و همگن تعریف میشود. در غرب نژادپرستی تنها برای سفیدپوست تعریف میشود، در ایران برای ایرانی (در برابر مثلا مهاجر افغانی)و... و همانطور که اعلام میشود هدف Diversity هرچه بیشتر است، چرا که جامعه‌یِ ناهمگن انسجام و «سرمایه‌یِ اجتماعی» کمتری دارد، اتمیزه‌تر است و قابل مدیریت‌تر. در گذشته (و حتا همین امروز) انتقال توده‌ای جمعیت و بر همزدن هژمونی راه مطمئنی بوده برای جلوگیری از شکلگیری حرکت‌هایِ مردمی بوده. این حقیقت آنقدر روشن است که حتی معتقدین به مالتی کالچرالیسم هم نمیتوانند آنرا انکار کنند.





      نکته مهمتر اینجا این است که چه فمینیسم باشد, چه نباشد, تغییر
      آنچنانی در روندگی که سیستم تکنولوژیک می‌سپراند, نمیدهد.


      فرهنگ بتنهایی اثرمندی ناچیزی دارد و کشوری که اقتصاد پیشرو و تکنولوژی پیشتاز نداشته
      باشد خود‌به‌خود به سیه‌روزی یا روبرداری میافتد, گرچه بهترین فرهنگ را هم دارا باشد.

      برای نمونه فرهنگ و شیوه‌یِ زندگی تیره‌های نخستینی سرخپوستان از بسیار دیدگاه‌ها, شیوه‌ای بسیار آسانگیر و بشردوستانه بوده
      است و تراز شادی و خوشنودی از زندگی میان آنان میتوان به جرأت گفت بسیار بالاتر از یک آدم میانه‌یِ مدرن امروزین بوده است.
      هر آینه این فرهنگ و شیوه‌یِ زیست در برابر فرهنگ چیره‌ای که از راه دریانوردان اروپایی راه خود را به آمریکا باز گرفت هرگز بختی
      برای فرازیست نداشت زیرا فاکتورهای ابژه‌یِ بسیار مهمتر دیگری, که همانا رشد اقتصادی, برتری تکنولوژیک و جزآن باشند, بسادگی سرنوشت‌سازتر بودند.
      من هم متقاعد شده‌ام که فکر و اندیشه مساله‌یِ اصلی نیست،سخن من اینست که پروپاگاندای دستگاه حاکم نشان از ستیز آن با جامعه دارد.

      درباره‌یِ سرخپوستان، با وجود احترام به شیوه‌یِ زندگی شان و موافقت به شادی بیشتر آن‌ها نسبت به وضع فعلیشان؛ من بنظرم میرسد که درباره‌یِ آسانگیری و صلح دوستی آنها مبالغه شده باشد. بگمانم دلیلی داشته که انسان‌ها رنج سفر و زندگی در شرایط سختتر را بخود داده‌اند و اینچنین در طول چند هزار سال در سراسر زمین پراکنده شده‌اند. تله‌یِ مالتوزی باعث میشود تا همزیستی مسالمت آمیز امری گذرا باشد.
      من گمان میکنم هنوز هم شیوه‌یِ زندگی و ارزش‌هایِ مردم مختلف متفاوت است. در سیستمی دیگر همچنان سرخپوست میتواند سبک زندگی خود را داشته باشد، حالا نه بشکل اولیه، ولی قطعا بهتر و ارگانیک تر از سیستم فعلی.
      اگر در چندصد سال پیش درباره‌یِ اثر تکنولوژی و تفاوت‌هایِ بیولوژیک و فرهنگی نمیدانستیم، امروز میدانیم، ولو اینکه در زیر انبوهی از شبه علم مدفون شده باشند. بنظر من اینطور میرسد که هنوز قدری کنترل ممکن است، اگر بطور معجزه آسایی فردا کنترل سیستم به دست افراد صالح داده شود، آیا همچنان بنظرت تغییر مسیر آن غیرممکن بنظرت میرسد؟

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-17-2016)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      مثلا در مورد نژادپرستی: به هیچ وجه نژادپرستی کم نشده. امروز نژادپرستی تنها بعنوان اتهام به جمعیت بومی و همگن تعریف میشود. در غرب نژادپرستی تنها برای سفیدپوست تعریف میشود، در ایران برای ایرانی (در برابر مثلا مهاجر افغانی)و... و همانطور که اعلام میشود هدف Diversity هرچه بیشتر است، چرا که جامعه‌یِ ناهمگن انسجام و «سرمایه‌یِ اجتماعی» کمتری دارد، اتمیزه‌تر است و قابل مدیریت‌تر. در گذشته (و حتا همین امروز) انتقال توده‌ای جمعیت و بر همزدن هژمونی راه مطمئنی بوده برای جلوگیری از شکلگیری حرکت‌هایِ مردمی بوده. این حقیقت آنقدر روشن است که حتی معتقدین به مالتی کالچرالیسم هم نمیتوانند آنرا انکار کنند.
      من هم متقاعد شده‌ام که فکر و اندیشه مساله‌یِ اصلی نیست،سخن من اینست که پروپاگاندای دستگاه حاکم نشان از ستیز آن با جامعه دارد.
      این کنش‌ورزی‌ها را میتوان همان ماهی‌گیری از آب گل‌آلود دید, ولی در چهره‌یِ کلّی هیچکدام در روندی که تکنولوژی می‌پیماید
      تفاوتی نمیدهند. اینکه نژادپرستی به خودی خود باشد یا نباشد برای سیستم تکنولوژیک در بدترین چهره یک بازدارنده‌یِ ناچیز و
      در بهترین چهره‌, یک شتاب‌دهنده‌یِ ناچیز است. برای کشورگردانان و "یاخته‌های درونی سیستم" ولی گاهی این بهتر است, گاهی آن
      بهتر و در دیرزمان نیز از راه گزینش طبیعی خود به خود آن راه‌ها و روش‌هایی بجا میمانند که برای «سیستم» خوب باشند, چه که
      در نبود سیستم تکنولوژیک هیچ دیوانسالاری (بوروکراتی) برای نمونه پدید نمیاید یا اگر هم آمد, نمی‌پاید, و یا جاییکه نژادپرستی از مرز
      گذشته باشد خود به خود به آشوب و فروپاشی میانجامد و آن "مولفه‌یِ (component) سیاسی/اقتصادی" از دیدگاه سیستم ناکارآمد دیده
      میشود و دیگر کشورها و دولت‌ها به راهی دیگر — خواه ناخواه — روی میاورند: خورد و بازخورد —> پیشرفت و گسترش تکنولوژی.





      درباره‌یِ سرخپوستان، با وجود احترام به شیوه‌یِ زندگی شان و موافقت به شادی بیشتر آن‌ها نسبت به وضع فعلیشان؛ من بنظرم میرسد که درباره‌یِ آسانگیری و صلح دوستی آنها مبالغه شده باشد. بگمانم دلیلی داشته که انسان‌ها رنج سفر و زندگی در شرایط سختتر را بخود داده‌اند و اینچنین در طول چند هزار سال در سراسر زمین پراکنده شده‌اند. تله‌یِ مالتوزی باعث میشود تا همزیستی مسالمت آمیز امری گذرا باشد.
      من گمان میکنم هنوز هم شیوه‌یِ زندگی و ارزش‌هایِ مردم مختلف متفاوت است. در سیستمی دیگر همچنان سرخپوست میتواند سبک زندگی خود را داشته باشد، حالا نه بشکل اولیه، ولی قطعا بهتر و ارگانیک تر از سیستم فعلی.
      درباره‌یِ چرایی پراکندگی گونه‌یِ آدمی جای گفتگوی فراوان میرود, ولی اگر شبیه‌سازی رایانه‌ای هم بشود, هتّا در بهترین و
      بهشتی‌ترین شرایط هم دیر یا زود یک گونه خودش را به هر کجایی که پایش برسد می‌پراکند, اگر که به او زمان بسنده
      داده شود. ازینرو به دید من پراکندگی آدم را به خودی خود نمیتوان نشانه‌ای کمبود و کاستی‌ای ژرف در زندگی پیشاتمدّنی او یافت.

      هر آینه, در بخش دیگر سخن نیز اینجا هرگز این نبوده و نیست که زندگی پیشاتمدنی فرزام و بی عیب و نقص بوده است,
      بوارونه بخشی از گیرایی زندگی پیشاتمدّنی از دید بسیاری, دربرگیرنده‌یِ کازینسکی, در همین کوشش و فراکوشش‌هایِ
      آدم نخستینی در برآوردن نیازهای فیزیکی و راستین (در برابر جانشین و ساختگی) خود بوده که به زندگی او معنا میبخشیده است.





      اگر در چندصد سال پیش درباره‌یِ اثر تکنولوژی و تفاوت‌هایِ بیولوژیک و فرهنگی نمیدانستیم، امروز میدانیم، ولو اینکه در زیر انبوهی از شبه علم مدفون شده باشند. بنظر من اینطور میرسد که هنوز قدری کنترل ممکن است، اگر بطور معجزه آسایی فردا کنترل سیستم به دست افراد صالح داده شود، آیا همچنان بنظرت تغییر مسیر آن غیرممکن بنظرت میرسد؟
      خب این همان باوری است که برای نمونه تکینه‌گرایان (singularists) دارند و اینها خودشان را آدمهایی نیکخواه میبینند که
      میخواهند با ساخت ابرهوشواره‌ همه‌یِ گرفتاری‌های خودساخته (فندآوری) و ناخودساخته‌یِ (طبیعت) آدمی را از میان بردارند.

      گرفتاری این دسته در خوش‌باوری بی‌اندازه و خودفریبی بی‌پایانی است که در آنان یافت میشود, چنانکه هتّا در فرهوش‌ترین آنان
      هم اینگونه خوش‌باوریها یافت میشود, که هر چند از دیدگاه فرگشت بی‌توضیح نیستند و این "خوشباوری ذاتی" انگیزه‌ها و
      خاستگاه‌های فرگشتین بسیار روشنی در گونه‌یِ آدمی از خود داشته است, چنانکه در آزمایش‌هایِ گوناگونی همواره در میاید,
      بیشتر آدمها به میانگین, خودشان را همواره خوش‌بیارتر و نیک‌بخت‌تر از دیگران میدانند و ریسک‌پرهیزی بسیار پایینی از خود نشان میدهند.


      در سوی دیگر, افسارگریختگی فندآوری یک پرسمان گره‌ناگشای سترگ دیگر است و درست دربرگیرنده‌یِ این بخش از سخن میشود:

      ... اگر بطور معجزه آسایی فردا کنترل سیستم به دست افراد صالح داده شود ...

      و این پرسش همیشگی که خب چه کس یا کسانی این کنترل را از پایه در دست دارند که بخواهند آنرا اکنون به کسی دیگر بدهند؟

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •