در مورد
تفاوت فکت فرگشت و تئوری فرگشت:
گفتیم که فکت داده های جهان هست و تئوری تلاش ما برای توضیح دادن و معنادار کردن این داده ها.
در دانش ما رد کردن یک فکت بدون سرنگون کردن بخش بزرگی از دانش و ادراک ما میسر نیست.اگر ما بخوایم گرانش به عنوان یک فکت رو رد کنیم عملا بخش بزرگی از فیزیک رو رد کردیم و به همراهش اعتبار مشاهدات و تجربیاتمون! :)
فرگشت به عنوان یک تئوری تلاشی هست برای توضیح دادن مکانسیم های دگرگونی های جاندران در طول زمان و فرگشت به عنوان یک فکت به این معناست که خود این دگرگونی به اندازه ای تائید شده که رد کردنش در حد رد کردن گرانش یا گرد(یا به قولی بیضوی)بودن زمین هست.
مهم نیست که مکانسیم فرگشت انتخاب طبیعی و جهش ژنی باشه یا چیز دیگه،اینکه جانداران در طول زمان دگرگون شدند جزئی از فکت فرگشته و ما تلاش میکنیم مکانیسم معتبری برای توضیح دادنش پیدا کنیم.
این یک فکت هست که زمین با آب مایع بیش از 3.6 میلیارد سال پیشینه داره و "زندگی"حداقل برای نیمی از این مدت و موجودات پیچیده چند سلولی حداقل بیش از 800 میلیون سال وجود داشتند.
این یک فکت هست که بسیاری از نمونه های زیستی به هیچ وجه در گذشته وجود نداشتند،هیچ پستاندار یا پرنده ای 250 میلیون سال پیش وجود نداشته.این یک فکت هست که بسیاری از نمونه های پیشین زیستی در حال حاضر وجود ندارند، در گذشت ها دایناسورها وجود داشتند و در حال حاضر منقرض شدند.
این یک فکت هست که نمونه های زیستی فعلی همگی از نمونه های زیستی پیش از خودشون بوجود اومدند.
بنابراین همه حانداران فعلی از جاندران پیش از خودشون بوجود اومدند یا درست تر بگیم،فرگشت پیدا کردند.پرندگان از موجوداتی جز پرندگان و انسان ها از موجوداتی جز انسان ها بوجود اومدند.
هیچ انسانی که وانمود میکنه کمی ادراک از جهان طبیعی داره این فکت ها رو رد نمیکنه مگر اینکه بخواد فکت هایی مثل اینکه زمین صاف نیست و به دور خورشید میگرده رو هم رد بکنه! :))
بخشی از مطالب برگرفته از سایت TalkOrigins هست.