• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 5 از 12 نخستیننخستین 123456789101112 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 41 به 50 از 117

    جُستار: عرفان چیست؟

    1. #41
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      تا اینجا تمام آنچه گفته شد درباره ی وحدت وجود بود، باور به وحدت تنها شرط لازم برای عرفانی بودن یک ایدئولوژی ست، شرط کافی ست یا چه؟

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (12-15-2013)

    3. #42
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      تا اینجا تمام آنچه گفته شد درباره ی وحدت وجود بود، باور به وحدت تنها شرط لازم برای عرفانی بودن یک ایدئولوژی ست یا شرط کافی؟
      هیچکدام! اگر در مورد عرفان کلی بنگریم، باید بگوییم عرفان در پی یک نوع دریافت درونی معرفت است، چیزی شبیه به شهود. درک بالاواسطه، حضور در معنا...
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 4 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-15-2013),Rationalist (12-15-2013),Russell (12-14-2013),sonixax (12-15-2013)

    5. #43
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      هیچکدام! اگر در مورد عرفان کلی بنگریم، باید بگوییم عرفان در پی یک نوع دریافت درونی معرفت است، چیزی شبیه به شهود. درک بالاواسطه، حضور در معنا...
      داریوش جان متوجه هستم که جنبه‌یِ شناختی مساله بسیار مهم است، ولی برای مثال، آخوندها هم از فطری بودن خداشناسی و این چیزها سخن میگویند در عین حال که مثلا حلاج را کافر میخوانند.
      میشود گفت دریافت درونی، بعلاوه‌یِ باور به وحدت وجود میدهد عرفان؟

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-15-2013),Dariush (12-14-2013),Rationalist (12-15-2013)

    7. #44
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      داریوش جان متوجه هستم که جنبه‌یِ شناختی مساله بسیار مهم است، ولی برای مثال، آخوندها هم از فطری بودن خداشناسی و این چیزها سخن میگویند در عین حال که مثلا حلاج را کافر میخوانند.
      میشود گفت دریافت درونی، بعلاوه‌یِ باور به وحدت وجود میدهد عرفان؟
      آری، البته در نظر داشته باش راسل جان که عرفان مجموعا چیز مهملی‌ست و سخنِ اسلوب‌مند گفتن پیرامو‌ش سخت‌تر از پریدن از ارتفاع 200 متری روی یک فضای نیم‌متری است. خود واژه‌ی عرفان از عرف می‌آید که بیشتر به شناخت و این چیزها اشاره دارد، اما این واژه آنقدر معنایی عام یافته است که به هر مسلکِ رازگونِ شبه‌دینی آمیخته با سیر و سلوک و این چیزها عرفان می‌‌گویند.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    8. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-15-2013),Rationalist (12-15-2013),Russell (12-14-2013)

    9. #45
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      البته از اینکه می گویید "آن وحدت وجود" یعنی به آن اشاره می کنید به نظر می رسد درکتان از وحدت وجود درک نادرستی است
      یا لااقل ظاهر کلامتان موجب چنین قضاوتی می شود.
      اگر بخواهیم توصیفی عامیانه از وحدت وجود داشته باشیم شاید بتوان گفت تمام صفاتی که یک انسان کامل دارد کل هستی متصف به آن است.
      منظورم تصور شما از "وحدت وجود" در نگرش عرفانی تان بود. اینکه به طور ذاتی در وجود میان ما و
      موجودات، فارغ از نمود و کیفیت ها، وحدت وجودی در میان است؛ چه معنا و درک عرفانی نهفته است؟

      اما در توصیفی که بیان نمودید، چه طور کل هستی در صفات انسان بیان می گردد؟!
      لطفا کامل توضیح دهید.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      از دید عارفان وجودِ موجودِ زنده در هستی
      دلالت بر زنده بودن هستی در مرحله قبل می کند؛ زنده ای که نوع زنده بودن سایر موجودات را انتخاب می کند و اختلاف فاحش بین نوع زنده بودن انسان و سایر موجودات
      متفاوت بودن روح او را نشان می دهد و آنچه فهم کیفیت آن از دسترس علم خارج است فهم علت این تفاوت است.
      چه طور از زنده بودن برخی موجودات، به زنده بودن تمام هستی رسیدید؟!
      چه طور از تفاوت میان زنده بودن انسان نسبت به سایر موجودات، به معنای روح الهی رسیدید؟



      متاسفانه نمی توانیم چنین کنیم
      آنچه در معارف دینی آمده است از سوی موجوداتی از جهان دیگر ارائه نشده است آنها هم کسانی هستند از جنس ما
      اینکه دانسته های خود را با زبان آکادمیک و علم رسمی بیان نکرده اند دلیل بی اعتبار بودن این دانسته ها نیست خصوصا اگر تضادی با عقل و منطق نداشته باشد.
      لطفا آسمان و ریسمان را به هم نبافید!
      این گفتگوی فلسفی در تراز هستی شناسی محض صورت می گیرد؛ و در این تراز معارف دینی جایی ندارند.
      چه طور است در تبیین سخنانتان آیه ای از قرآن برایم بیاورید؟ یا حدیثی از امام صادق؟!



      خیر، محال بودن ادراک ذات وجود و دلیل آن بیان شد.
      منظور از وجود همه آنچه در محدوده درک ما و در غیر محدوده آن است، می باشد.

      بر اساس نظر بعضی از عارفان نه تنها درک ذات وجود ممکن نیست بلکه ذات هیچ موجودی قابل دریافت و درک نیست، ذات طلا، آب، خاک، فلزات دیگر و همه آنچه موجود است مجهول است و ما تنها درکی از آنچه تاکنون شناخته ایم داریم اما کنه حقیقت آنها برایمان روشن نیست.
      برای درک "ذات وجود" نیازی نیست بر تمام موجودات جهان احاطه داشته باشیم؛ بلکه ذات وجود
      همان است که میان همه ی موجودات مشترک است و چیزی فراتر(ذاتی تر) از خود وجود نیست.

      "ذات موجودات" دیگر چیست؟!!! اگر منظورتان حقیقت داشتن یا نداشتن آن موجودات خارج از
      پندار انسان می باشد، نیک تر است که بیخود سخنتان را مرموز و غریب بیان نفرمایید.




      لازم نیست کاری انجام دهید اشاره کردید که اگر امکان استدلال رسمی و منطقی بر چیزی نباشد جهت پذیرش آن لااقل باید خرد گریز نباشد
      و عمل پورسینا نوعی از این عملکرد است؛ معاد جسمانی هر چند با دو دو تای علمی که او آموخته است نمی سازد اما از چارچوب خرد او نیز بیرون نیست لذا آن را می پذیرد.

      مقصودم چنین بود که این مثال شما به درد خودتان می خورد و در مورد من صدق نمی کند!
      من در فلسفه پیرامون اسلام به نتیجه ای کاملا متضاد با عرفانی که می خواهید برایم بیان
      نمایید رسیده ام. با این مشکل چه باید کرد؟



      1-من دختر نیستم.
      2-روشنفکر هم نیستم.
      3-این به قول شما چرندیات را نیز برای کسی نفرستاده ام.
      4-نیازمند جلب توجه کسی هم نیستم.
      لطفا به خودتان شک نکنید!
      آواتار شما تنها تداعی کننده آن شخص برای من بود؛ نه اینکه شما را همان شخص بدانم.



      دلیل انتخاب این عکس و نوشته زیر آن این است که نشان دهم وزن ادعای مدعیان ناباوری چیزی در همین حد است !
      در این انجمن کاربران زیادی هستند که به گمانم بتوانند به سادگی فرنودِ اشتباه بودن متن آن فرتور را
      برایتان تبیین کنند. از آنجاییکه هدف من از این گفتگو چیز دیگری می باشد، بدان نمی پردازم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    10. #46
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      شوربختانه به پرسش هایم پاسخ سر راست و شفافی ندادید!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Spehr نمایش پست ها
      بنشینید و چشمان را ببندید و هرچه به ویر(ذهن)تان می آید را نگاه کنید. آن چیز را تحلیل نکنید. داوری نکنید. فقط به آن نگاه کنید. اینجوری آن اندیشه ناپدید میشود.
      مهم است که با دید تحلیلی به آن ننگرید. فقط با نگریستن به آن ، آن را دریابید.
      ماه هاست که چنین روشی را برای درک مستقیم اشیاء به کار می گیرم. و موفق بوده ام مفهوم آنها را
      به طور مستقیم درک کنم و اندیشه آن مفهوم را در ذهن نداشته باشم.




      اگر با دید مراقبه ای و نگریستن، به آن بنگرید ، مثلا وقتی آلفا سراغتان می آید ، با نگاه کردن به آن آلفا متوقف می شود و به بتا تبدیل نمی شود.
      این میشود دید خودآگاهی و عرفانی.
      از این روش هنگامی که لازم است به ارتباط و تلفیق مفاهیم مختلف بپردازید و تصمیمی اتخاذ نمایید چه طور سود می برید؟ در محاسبات ریاضی چه طور؟



      دیریازود ویرتان آرام میگیرد. و با چیزها ارتباط مستقیمی خواهید داشت.
      البته درک مستقیم "خودآگاهی" با سایر آبجکت های اعتباری متفاوت است.
      و آیا همه ی آنچه شما عرفان می خوانید؛ چنین چیزی است؟ و یا ادراکی فراتر نیز می باشد؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-16-2013)

    12. #47
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی یه نفر نمایش پست ها
      مثلا موج دریا، در ذات دریا هست. پس دریا و موج، جدایی ناپذیرند.( دریا دارای موج است، پس موج، عین دریاست. ) حالا بعضی ها میگن اصلا این دوتا، یکی هست. 2تا نیست. عرفان هم بر همین اساس جلو رفته. میگه : خداوند روحش رو در بدن ما به امانت گذاشته. در بدن انسان ها، ذره ای از خداست. پس انسان و خدا جدایی ناپذیرند. بعضی ها میگن انسان، همان خداست. برای این هم مثالی دارند. میگن آب درون کوزه، در جایی هست که خوده کوزه هست!
      درک این مطالب برایم آسان است؛ ولی هیچ درک فربودینی نسبت به وحدت وجود الهی، آنطور که در عرفان اسلامی توصیف شده، نمی بینم. چه طور من هم می توانم چنین چیزی را در یابم؟



      (((( تا همینجا اگر دقت کرده باشی، اسلام دین عجیبیه. بر سر چه چیزهایی داره بحث میکنه! اسلام خواستار تفکر انسان هاست. خواستار به چالش کشیدن مغزهاشون هست ))))

      اسلام






      عرفان یعنی :اعتقاد کامل به ذات مطلق.
      ذات مطلق چیست؟ خدا؟ آن هم از ورژن اسلامی آن؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    13. #48
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      راستش، نه! البته تا حدی بستگی دارد به اینکه از او چه می‌خواهید. اسپینوزا یک فیلسوف شاخص در تاریخ فلسفه است که مطالعه پیرامون او بر هر کسی که می‌خواهد در فلسفه حرفی برای گفتن داشته باشد، بایسته است. اما خواندنِ فلسفه‌ی اسپینوزا به طور جدی و ژرف را من در این زمان پیشنهاد نمی‌کنم. چنانکه مطالعه لایب‌نیتز یا پاسکال را به این شکل در این زمان پیشنهاد نمی‌کنم. اما خواندن در موردشان را، اکیدا پیشنهاد میکنم.
      منظورتان از "در این زمان" دقیقا چیست؟




      کدام پرسشهای بی‌پاسخ؟
      پرسش های نقادانه ام در جستار "فلسفه چیست؟" .
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    14. #49
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      منظورتان از "در این زمان" دقیقا چیست؟
      امروز، عصر حاضر، زمانی که در آن فلسفه در چرخه‌ی مابعدالطبیعه نبوده و از دگم‌های فلسفی سنتی خارج شده.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      پرسش های نقادانه ام در جستار "فلسفه چیست؟" .
      یعنی امکانِ گفتگوی من با شما در اینجا مشروط به کیفیتِ پاسخ‌های من در آن جستار است؟!
      من پرسشهای شما را در آنجا ندیده‌ام، اکنون بدانها نگاهی خواهم کرد.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    15. #50
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      منظورم تصور شما از "وحدت وجود" در نگرش عرفانی تان بود. اینکه به طور ذاتی در وجود میان ما و
      موجودات، فارغ از نمود و کیفیت ها، وحدت وجودی در میان است؛ چه معنا و درک عرفانی نهفته است؟
      این معنا که ما و سایر موجودات آنطور که در ظاهر به نظر می رسد آزاد و رها نیستیم و تحت فرماندهی نیروی هوشمند واحدی روزگار می گذرانیم و این تقلا کردن های ما بر خلاف خواست او راه به جایی نخواهد برد، پس چاره ای جز تسلیم نیست؛ راه تنها از این سو باز است.

      اما در توصیفی که بیان نمودید، چه طور کل هستی در صفات انسان بیان می گردد؟!
      لطفا کامل توضیح دهید.
      این تنها یک تشبیه برای نزدیک شدن به ذهن است.
      همانطور که انسان به عنوان یک موجود دارای هویتی است که از تحلیل اجزاء آن به صورت جداگانه نمی توان آن هویت را کشف کرد و به دست آورد، کل هستی نیز هویتی اینچنین دارد.

      چه طور از زنده بودن برخی موجودات، به زنده بودن تمام هستی رسیدید؟!
      چه طور از تفاوت میان زنده بودن انسان نسبت به سایر موجودات، به معنای روح الهی رسیدید؟
      از اصل علیت
      و
      از اینکه معطی یک چیز نمی تواند فاقد آن باشد؛ اگر انسان حاصل دست پخت فرگشت باشد و مانند آن باشد باید موجوداتی با صفات انسانی در میان موجودات به فور یافت شود
      چه اشکالی دارد بعضی از بزغاله ها بتوانند به راحتی مانند انسان صحبت کنند؟
      لطفا آسمان و ریسمان را به هم نبافید!
      این گفتگوی فلسفی در تراز هستی شناسی محض صورت می گیرد؛ و در این تراز معارف دینی جایی ندارند.
      چه طور است در تبیین سخنانتان آیه ای از قرآن برایم بیاورید؟ یا حدیثی از امام صادق؟!
      از دید من کاملا در اشتباه هستید.
      بله اگر بخواهیم معارف دینی را به عنوان یک پیش فرض مسلم مبنا قرار دهیم و بر اساس آن قضاوت کنیم
      حق با شماست
      اما همانطور که گفتم این معارف توسط انسانهایی بیان شده اند که اتفاقا عرفان (حداقل نوع اسلامی آن) بدون وجود آنها معنا و مفهومی ندارد و این افراد کسانی هستند که بدون هیچ استثنایی همه عارفان بزرگ افتخار مریدی آنها را داشته و در یک کلام از اقطاب عارفان محسوب و سرسلسله آنها هستند.
      قرآن دو وجهه دارد
      یکی تلقی وحی بودن آن و تسلیم بی چون و چرا بودن آن به این دلیل است

      دیگری کتابی در عرض سایر کتابها که مولفی به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم دارد و حاوی افکار اوست
      در این کتاب مبانی عرفان بیان شده
      از این جهت چیزی از سایر گفته های عرفانی کم نداشته و جای بررسی دارد، حدیث نیز همین قصه را دارد
      و حب و بغض من یا شما یا دیگران تاثیری در این موضوع ندارد


      برای درک "ذات وجود" نیازی نیست بر تمام موجودات جهان احاطه داشته باشیم؛ بلکه ذات وجود
      همان است که میان همه ی موجودات مشترک است و چیزی فراتر(ذاتی تر) از خود وجود نیست.
      احاطه بر وجود نه موجودات
      بدون تشبیه تصور کنید یکی از سلولهای ریشه یکی از موهای پای انسان بخواهد به ادراک کلی از انسان دست پیدا کند بدون اینکه
      بتواند از وجود انسان خارج شده و بر او احاطه پیدا کند.
      "ذات موجودات" دیگر چیست؟!!! اگر منظورتان حقیقت داشتن یا نداشتن آن موجودات خارج از
      پندار انسان می باشد، نیک تر است که بیخود سخنتان را مرموز و غریب بیان نفرمایید.
      نه، منظور شناخت موجود بدون وجود هیچ مجهولی است.

      مقصودم چنین بود که این مثال شما به درد خودتان می خورد و در مورد من صدق نمی کند!
      من در فلسفه پیرامون اسلام به نتیجه ای کاملا متضاد با عرفانی که می خواهید برایم بیان
      نمایید رسیده ام. با این مشکل چه باید کرد؟
      یکی دو نمونه از این تضاد را بیان کنید.

      در این انجمن کاربران زیادی هستند که به گمانم بتوانند به سادگی فرنودِ اشتباه بودن متن آن فرتور را
      برایتان تبیین کنند. از آنجاییکه هدف من از این گفتگو چیز دیگری می باشد، بدان نمی پردازم.
      بعید می دانم از آن جهتی که مقصود من است کسی بتواند خلاف آن را ثابت کند.
      تاکنون چندین بار سوال کرده ام اما کسی جواب نداده است.

    16. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (12-24-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •