بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
توبیخی که در کار نبود, ولی سرزنش درست است, زمانیکه نمیدانید از کجا با این همه اطمینان میگویید نمیشود؟
در سوی دیگر, همین امروز هم سالها دیگر میشود که قلب مصنوعی (دلواره) میکّارند و خود بخشی
از تن و پیکر میشود; آیا کسیکه دلواره بجای دل در سینه اش دارد, دیگر نمیتواند دارای احساس باشد؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
همیشه شما مشغول سرزنش کردن هستید و دیگر عادت کرده ام.
بله قربان دیگر اینقدر می دانم که امروزه قلب مصنوعی داریم حتی می دانم که رگ مصنوعی هم درست کرده اند و... ولی بحث سر این بود که آیا می توان همه ی پیکر یک موجود زنده را با آهن و سیلیکون جایگزین کرد؟ یعنی همه ی گوشت و استخوانش را خورد خورد برداریم و در انتها به جای همه ی آنها سیلیکون و آهن پر کنیم که خب این امر که 100 % از آهن و سلیکون باشد غیر ممکن است.
در ضمن بنده بحثم راجع به شعر بود راجع به چیری بود که با آن سر و کار دارم و به آن علاقه دارم و نه مسائل بیولوژیکی ! در دهها پست برایتان استدلال کردم ولی شما تنها به تحقیر و سرزنش پرداختید . خب اینکه نشد بحث. دستکم اجازه دهید که همچنان نظرم با نظر شما مخالف باشد حتی اگر از روی عقب ماندگی و بی خردی و بی منطقی و خودفریبی و مسلمانی و........ باشد!
thought (02-24-2016)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خب اینرا دوستان متخصص در این زمینه ها می گویند چون آنطور که از خودشان شنیده ام نمی توان به این مهم دست یافت و یا فعلا دست یافت. قربان بنده در این زمینه تخصص ندارم عرض کردم اگر کنجکاو هستید بروم و جست و جو کنم و نتایج و مقالاتشان را بیاورم اینجا ! هر چند که این پرسش ها از روی کنجکاوی نیست.
ما هیچ وقت به یک نگاه مشترک نمی رسیم و از اینرو خواهش می کنم اجازه دهید با خودفریبی خود خوش باشم!
thought (02-24-2016)
thought (02-24-2016)
Mehrbod (02-24-2016)
بسیار خوب, همین اندازه که از "غیر ممکن" به «شاید بشود» و «هنوز نمیشود» رسیدید نشان میدهد که درونمایهیِ سخن پذیرفته شده است.
نکتهای که در سخن بود همین بود که اندیشیدن, و احساس کردن و دیگر ویژگیها که در آدمی بیشتر یافت میشوند هتّا
اگر فرایندهایی فراطبیعی و بهمان و بیسار هم باشدن, هیچ علّت و انگیزهای ندارد که زسوی ماشین دستساز
انجام نتوانند پذیرند, اینکه چرا امروز انجام نمیپذیرند تنها یک پرسمان تکنیکی است, به دانشمندان و پژوهشگران
این زمینه زمان بسنده بدهید ماشینهایی میسازند که خود ما را هم جایگزین نموده و به نیستی بسپارند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
سارا (02-24-2016)
هماکنون 12 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 12 مهمان)