• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 3 از 22 نخستیننخستین 12345678910111213141516171819202122 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 21 به 30 از 338

    جُستار: بیخدا و ارزش های اخلاقی

    Hybrid View

    1. #1
      نویسنده دوم
      Points: 10,679, Level: 68
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 171
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      بهمنیار آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2011
      نوشته ها
      226
      جُستارها
      27
      امتیازها
      10,679
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 604 بار در 207 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      فرار از درد خود را نه، ولی جلوی گرفتن سود خود را برای اینکه کس دیگری (در نمونه میمون تنها) درد نکشد را قطعا می‌توان اخلاقی دانست.
      درود بر شما

      باز هم نه، اگر گمان کنیم که برای نمونه پسر هم سن و سال همسایه ما بسیار حسود است و اگر من پیشرفتی داشته باشم وی بسیار ناراحت شود و درد بکشد آیا اخلاقی است که برای این که وی درد نکشد از پیشرفت خودم چشم پوشی کنم ؟
      می شود درستی فرار از درد درباره خویش را نیز با خرد و منطق، بررسی نمود.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      هر کاری با خدا یا بدون خدا شدنی است، اخلاقی بودن/نبودن آن برمی‌گردد به اثر ناسرراست آن روی همبود و جامعه.

      تنها چیزی که یک خداپرست می‌تواند بگوید این است که از ترس خدا آن کار نااخلاقی را انجام
      نمی‌دهد، یک بی‌خدا به جای ترس، منطقی بوده و برای سودمند و پاکیزه نگه داشتن همبود و
      پیرامون زندگی خود آن کار نااخلاقی را انجام نمی‌دهد: فدا کردن سود کوتاه-زمان در برابر سود بلند-زمان
      فیلمی 2008 نمایش داده شد به نام (The Day the Earth Stood Still) که در آن انسان های فضایی تصمیم می گیرند نسل بشر را نابود کنند کسی به زمین می آید و می گوید برای نجات زمین آمده روشن می گردد برای نجات زمین نه نجات انسان ها آمده است. در جایی از فیلم گفته می شود کارهایی که شما می کنید نه تنها به خودتان بلکه به دیگران بیرون از زمین نیز آسیب می رساند برای همین باید نابود شوید. دشواری در این فیلم در این دیالوگ است. کتاب ارزش و خوبی در جهان بدون خدا پیش از این فیلم نوشته شده فیلم را واکاوی نمی کند ولی می توان با پایه هایی که کتاب از اخلاق می سازد این فیلم و به ویژه این دیالوگ را بررسی نمود.

      من بخشی از سرآغاز کتاب را می آورم

      گمان کنیم خدایی نیست. آیا این بدین چم است که زندگی انسان بدون معنای است، و اندیشه بد و خوب، درستکاری و بدکاری، خوبی و بدی جایی ندارند، و هیچ ناگزیری اخلاقی نیست- پس مردم هرچه خواستند، می توانند انجام دهند؟ اریک ج. ویلنبرگ باور دارد چنین دیدگاهی سراسر نادرست است، و در این کتاب می گوید چرا. وی می گوید حتی اگر خدا نباشد، زندگی انسان دارای معنی هست، ناگزیری های اخلاقی داریم، و می‌شود درستکار بود. آشکار است، نویسنده، خوبی در جهان بدون خدا را ناهمسان با خوبی در جهان ترسایی دیده و دیدگاه های طبیعت گرایی از فروتنی، نیکوکاری و امید را گسترش می دهد. چشم انداز اخلاق در جهان بدون خدا ناهمسان با چشم انداز اخلاق در جهان مسیحیت است، که در واقع آن هست. ارزش و خوبی در گیتی بدون خدا گشتی در نشانه های کانونی این سرزمین در حال کاوش می باشد.

      ----
      نمی توان نابود نمودن انسان ها را در فیلم با اعدام یک تبه کار همسنجی نمود.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از بهمنیار گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-13-2011)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      فیلمی 2008 نمایش داده شد به نام (The Day the Earth Stood Still) که در آن انسان های فضایی تصمیم می گیرند نسل بشر را نابود کنند کسی به زمین می آید و می گوید برای نجات زمین آمده روشن می گردد برای نجات زمین نه نجات انسان ها آمده است. در جایی از فیلم گفته می شود کارهایی که شما می کنید نه تنها به خودتان بلکه به دیگران بیرون از زمین نیز آسیب می رساند برای همین باید نابود شوید. دشواری در این فیلم در این دیالوگ است. کتاب ارزش و خوبی در جهان بدون خدا پیش از این فیلم نوشته شده فیلم را واکاوی نمی کند ولی می توان با پایه هایی که کتاب از اخلاق می سازد این فیلم و به ویژه این دیالوگ را بررسی نمود. من بخشی از سرآغاز کتاب را می آورم گمان کنیم خدایی نیست. آیا این بدین چم است که زندگی انسان بدون معنای است، و اندیشه بد و خوب، درستکاری و بدکاری، خوبی و بدی جایی ندارند، و هیچ ناگزیری اخلاقی نیست- پس مردم هرچه خواستند، می توانند انجام دهند؟ اریک ج. ویلنبرگ باور دارد چنین دیدگاهی سراسر نادرست است، و در این کتاب می گوید چرا. وی می گوید حتی اگر خدا نباشد، زندگی انسان دارای معنی هست، ناگزیری های اخلاقی داریم، و می‌شود درستکار بود. آشکار است، نویسنده، خوبی در جهان بدون خدا را ناهمسان با خوبی در جهان ترسایی دیده و دیدگاه های طبیعت گرایی از فروتنی، نیکوکاری و امید را گسترش می دهد. چشم انداز اخلاق در جهان بدون خدا ناهمسان با چشم انداز اخلاق در جهان مسیحیت است، که در واقع آن هست. ارزش و خوبی در گیتی بدون خدا گشتی در نشانه های کانونی این سرزمین در حال کاوش می باشد. ---- نمی توان نابود نمودن انسان ها را در فیلم با اعدام یک تبه کار همسنجی نمود.
      بهمنیار گرامی ، من اون فیلم رو دیدم - ولی میشه نابود کردن انسانها در اون فیلم رو با نابود کردن جمعیتی کوچک از انسانهای بیگناه برای حفظ جمعیتی بسیار بزرگتر از انسانهای بیگناه مقایسه کرد که در این صورت آن عمل اخلاقی است .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      بهمنیار (06-14-2011)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      درود بر شما

      باز هم نه، اگر گمان کنیم که برای نمونه پسر هم سن و سال همسایه ما بسیار حسود است و اگر من پیشرفتی داشته باشم وی بسیار ناراحت شود و درد بکشد آیا اخلاقی است که برای این که وی درد نکشد از پیشرفت خودم چشم پوشی کنم ؟
      می شود درستی فرار از درد درباره خویش را نیز با خرد و منطق، بررسی نمود.
      حسادت که به کسی آسیب نمی‌رساند! شما بایستی یک مرز میان آسیب رسان بودن و نبودن داشته باشید.

      برای نمونه، من برای شما تضمین می‌کنم هر چیزی که شما بگویید، مطلقا هر چیزی که شما بگویید مایه ناراحتی
      یک آدمی در یک جایی خواهد شد. اکنون اگر شما بخواهید با استناد به اینکه سخن گفتن شما مایه ناراحتی آدم‌های
      دیگر می‌شود دیگر چیزی نگویید آزاد هستید، ولی در اینجا، سخن نگفتن شما نه اخلاقی خواهد بود نه کاربستی.

      این امر برای آزادی بیان، برای نمونه آزادی حقوق همجنس‌گراها نیز همین ‌گونه است. همان ‌گونه که
      برای خود من دیدن اینکه دو همجنس‌گرا (یِ مرد) بخواهند در بیرون از خانه خود یکدیگر را ببوسند
      مطلقا جالب نیست، ولی از دیدگاه اخلاقی حقی برای جلوی آن گرفتن را نخواهم داشت، در
      حقیقت، اگر جلوی آن دو را بگیرم کاری نااخلاقی انجام داده‌ام اگرچه هنجارهای جامعه نیز پشت من باشند.


      در نمونه بالا نیز درد از گونه بدنی بود، درباره دردهای ذهنی اصولا گفتگویی در کار نیست،
      مگر آنکه این دردهای ذهنی از نوع «تهدید زبانی» یا شکلی باشند که تنها یک گام به عملی بودن نزدیک باشند.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 06-14-2011 در ساعت 04:40 AM

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-14-2011),بهمنیار (06-14-2011)

    7. #4
      نویسنده دوم
      Points: 10,679, Level: 68
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 171
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      بهمنیار آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2011
      نوشته ها
      226
      جُستارها
      27
      امتیازها
      10,679
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 604 بار در 207 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      کم کردن رنج و درد از جهان، جستاری هست که در کتاب نیز بررسی شده و بخشی از آن این چنین است؛



      4.1- راه گریز پیتر سینگر: معنادار نمودن زندگی با زدودن رنج
      در دو بخش پایانی کتاب خودش چگونه زندگی می کنیم؟ اخلاق در دوره سودخواهی شخصی[1]، پیتر سینگر (1995) یک مفهوم جایگزین از چگونه زندگی می تواند معنای درونی داشته باشد، گسترش داده و دفاع می کند. برای روشنگری درباره دیدگاه سینگر، به کارگیری یک گونه بازشناسی خودمانی از یک سو میان ارزش بیرونی[2]و در سوی دیگر ارزش سرشتین[3]، سودمند خواهد بود. به طور کلی خوبی (یا بدی) سرشتین چیزی، خوبی (یا بدی) به دلیل سرشت خودش، در درون یا از خودش، می باشد. . . . . برطبق سینگر یک راه -در واقع بهترین راه- برای ساختن زندگی ارزشمند برای زیستن، از خودگذشتگی برای کاهش رنج در جهان هستی می باشد. سینگر این را "زندگی اخلاقی" می خواند و می گوید که "زیستن در زندگی اخلاقی ما را توانا می سازد تا خودمان را با سنگین ترین علت همه علت ها بشناسیم . . . . این بهترین راهی است که برای ما باز شده تا زندگی معناداری داشته باشیم." به نگر می رسد که دیدگاه سینگر این گونه هست کاهش رنج پیشگیری پذیر واقعی ترین هدف ارزشمندی بوده و از این رو فدانمودن زندگی کسی برای آن بهترین راه برای معنادار نمودن زندگی آن فرد می باشد. چون این می تواند رخ دهد، خواه خدا باشد یا نباشد، پس نبودن خدا نمی تواند زندگی همه ی انسان ها را از درون بدون معنا سازد.
      سینگر، برای برپاساختن جایگاه خودش، روشی همانند روشی که ارسطو در دوهزار سال پیش، در شاهکار خودش اخلاق نیکوماخوس[1]، به کارگرفته است (1962) را می پذیرد. در آغاز کتاب اخلاق، ارسطو سه گونه زندگی اخلاقی که شاید انسان ها آن گونه بزیند را پیش می کشد: زندگی که ویژه خوشی جسمی می شود؛ زندگی که ویژه ی کنش های سیاسی می شود؛ و زندگی که ویژه ی اندیشیدن می شود. ارسطو هر یک از این سه گونه زندگی را بررسی نموده و می کوشد روشن نماید کدام یک از آنها بهترین است. به نگر می رسد که در بیشتر کتاب اخلاق، ارسطو کنش سیاسی را بهترین گونه زندگی گرفته است، ولی (در یک گردش شگفت انگیز، که چیستانی برای دو هزار و پانصد سال برای تفسیرگران است) ارسطو سرانجام زندگی ویژه شده برای اندیشیدن را بهترین گونه زندگی می گیرد. به روشی همانند، سینگر شمار گوناگونی از کنش ها را در نگر گرفته و می کوشد روشن نماید کدام یک، اگر باشد، چشم انداز معنای درونی را فراهم می آورد. کنش هایی که سینگر در نگر می گیرد دربردارنده ی به کارگیری الکل و مواد مخدر، خرید کردن، رقابت (هم ورزشی، هم بازرگانی)، روان درمانی[2]، و البته، پیگیری یک زندگی اخلاقی، می باشد. به نگر می رسد که سینگر، در وارسی این‌ها بیشتر نگران آن است که چه کنشی می تواند یک حس پایدار خشنود[3] شدن را بسازد. سینگر به این نتیجه می رسد که تنها یک زندگی اخلاقی این شرایط را دارا است، از این رو به تنهایی (با کنش هایی که بررسی گردید) می تواند به زندگی هر کسی معنای درونی ببخشد. . . . یک بند ازمدارک چشمگیری که سینگر درباره آن گفتگو نکرده است، از یک هوا خواه بدنام خوشی جسمی -مارکوس دی ساد[1] (1992)- می باشد. او مردی است که بی گمان نگرش هایی درباره ی این که آیا پیروی از خوشی جسمی می تواند خشنودی ماندنی داشته باشد، دارد! در داستان دی ساد ژوستین[2]، شیر زن داستان در چنگال هرزه ی چهار آخوند[3] که وی را اسیر کرده اند تا بهره ببرند، افتاده است. دی ساد هست که می گوید یکی از آن چهار آخوند نکته زیر را به ژوستین می گوید:

      گذارندن شب با زنی مرا وا می دارد زن دیگری را بامداد بخواهم. به کلی هیچ چیز اندازه خواسته سیری ناپذیر نیست؛ هر چه هدیه بزرگ تری به آن می دهیم، سخت تر می سوزانند. همانا پیامد همیشه کمابیش مانند هم است، ولی ما همیشه گمان می کنیم در گوشه وکنار یکی بهتر پیدا می شود. دمی که آرزومندی ما برای زنی کاهش می یابد همان دمی است که همان انگیزش خواهش ما را برای زن دیگری روشن می کند

      [1]. Marquis de Sadeفیلسوف، نویسنده، سیاستمدار و دارا فرانسوی (1814-1740)

      [2]. Justine

      [3]. friars



      [1]. Nicomachean Ethics نیکوماخوس پدر ارسطو بوده است، هم چنین پسر وی نیز بوده، از این رو شاید با کمی چشم پوشی این را بتوان اخلاق پدر برگردان نمود.

      [2]. psychotherapy

      [3]. fulfillment





      [1]. How Are We to Live? Ethics in an Age of Self-Interest

      [2]. extrinsic value

      [3]. intrinsic value



      -----
      جاهایی که نقطه چین شده کوتاه شده است

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از بهمنیار گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-14-2011)

    9. #5
      نویسنده دوم
      Points: 10,679, Level: 68
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 171
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      بهمنیار آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2011
      نوشته ها
      226
      جُستارها
      27
      امتیازها
      10,679
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 604 بار در 207 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      بهمنیار گرامی ، من اون فیلم رو دیدم - ولی میشه نابود کردن انسانها در اون فیلم رو با نابود کردن جمعیتی کوچک از انسانهای بیگناه برای حفظ جمعیتی بسیار بزرگتر از انسانهای بیگناه مقایسه کرد که در این صورت آن عمل اخلاقی است .

      به نگر شما این فیلم جستار بسیار دشواری را پیش نکشیده است ؟
      خوب این یک پیش فرض دارد و آن این است که نجات گروه بزرگتر چون در بر گیرنده شمار بیشتری است بهتر است. گمان کنیم که همه انسان ها یک دین را برگزیند همه بشوند مسلمان، برای نمونه، برای این که جنگ میان ملت ها و اقوام پایان بیابد. و براستی و در واقعیت هم جنگ پایان یابد. آن گاه اگر 100 نفر از 6 میلیارد دوباره بودایی بشوند، برای این که جنگ راه نیفتد می توانیم این 100 نفر را بکشیم؟ به نگر می رسد که تصمیم قطعی گرفتن بسیار دشوار باشد.

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از بهمنیار گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-14-2011)

    11. #6
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      به نگر شما این فیلم جستار بسیار دشواری را پیش نکشیده است ؟
      خوب این یک پیش فرض دارد و آن این است که نجات گروه بزرگتر چون در بر گیرنده شمار بیشتری است بهتر است. گمان کنیم که همه انسان ها یک دین را برگزیند همه بشوند مسلمان، برای نمونه، برای این که جنگ میان ملت ها و اقوام پایان بیابد. و براستی و در واقعیت هم جنگ پایان یابد. آن گاه اگر 100 نفر از 6 میلیارد دوباره بودایی بشوند، برای این که جنگ راه نیفتد می توانیم این 100 نفر را بکشیم؟ به نگر می رسد که تصمیم قطعی گرفتن بسیار دشوار باشد.
      فرض كنيد جنگي به راه افتاده
      دسته اي در ميان غير نظاميان سنگر گرفته اند و حاضر نيستند اين جنگ را پايان دهند ، ادامه ي اين جنگ هم به جز كشت و كشتار چيزي ندارد ، در عين حال ميشود با بمباران كردن آن منطقه و نابودي همه چيز به اين جنگ پايان داد ، خوب به نظر شما اگر به فرض مثال آن ١٠٠٠٠ نفر غير نظامي به همراه كساني كه حاضر به پايان دادن جنگ نيستند كشته شوند و در قبالش امنيت و بقاي ميليونها نفر تضمين شود ، آيا كشتار آن جمعيت غير اخلاقي است ؟
      از نظر من كه مطلقن اخلاقيست مشروط بر اينكه مانند هيروشيماي ژاپن تا ١٠ نسل بعد به خاطر آن حمله كشته نشوند ، يعني كشتار فقط مقطعي باشد .

      در مورد پيروان يك دين هم همينگونه است ، يعني اگر رفتارشان باعث شود امنيت بقيه به خطر بيوفتد و رفتارشان در دراز مدت كشته هاي فراواني به جا گذارد ، كشتارشان براي نجات جان بقيه غير اخلاقي نيست .

      فيلم هم دقيقن داشت همين رو نشون ميداد . يعني هدف نجات دادن زمين به عنوان يكي از ناياب نرين سياره ها با شرايطي خاص براي زندگي از دست انسانها بود . دست آخر هم وقتي كيانو ريوز به اين نتيجه رسيد كه انسانها اصلاح شدني هستند با قرباني كردن خودش جلوي نابودي نسل بشر رو گرفت .
      ویرایش از سوی sonixax : 06-15-2011 در ساعت 02:26 PM
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      بهمنیار (06-18-2011)

    13. #7
      نویسنده دوم
      Points: 10,679, Level: 68
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 171
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      بهمنیار آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2011
      نوشته ها
      226
      جُستارها
      27
      امتیازها
      10,679
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 604 بار در 207 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      فرض كنيد جنگي به راه افتاده دسته اي در ميان غير نظاميان سنگر گرفته اند و حاضر نيستند اين جنگ را پايان دهند ، ادامه ي اين جنگ هم به جز كشت و كشتار چيزي ندارد ، در عين حال ميشود با بمباران كردن آن منطقه و نابودي همه چيز به اين جنگ پايان داد ، خوب به نظر شما اگر به فرض مثال آن ١٠٠٠٠ نفر غير نظامي به همراه كساني كه حاضر به پايان دادن جنگ نيستند كشته شوند و در قبالش امنيت و بقاي ميليونها نفر تضمين شود ، آيا كشتار آن جمعيت غير اخلاقي است ؟ از نظر من كه مطلقن اخلاقيست مشروط بر اينكه مانند هيروشيماي ژاپن تا ١٠ نسل بعد به خاطر آن حمله كشته نشوند ، يعني كشتار فقط مقطعي باشد .

      خوب بپندارید من یا شما در این گروه کوچک برای هدف درستی و به عنوان تنها راه چاره پنهان شده ایم و آن سو نیز دار و دسته رهبری بخواهند ما را تکه پاره کنند. از این رو دشواری دو تا می شود. ما به طور اخلاقی پروانه این کار را داریم که میان مردم پنهان شویم یا آنان پروانه این کار را دارند که همه مردم را بکشند؟ به سخن دیگر به نگر می رسد که هدف باید به طور کامل روشن باشد وگرنه به هیچ رو نمی توان پاسخی قطعی به آن داد. در جنگ جهانی دوم نیز از نگر نظامی زدن بمب های اتمی مایه پایان یافتن زودتر جنگ گردید. در جنگ میان 50 تا 70 میلیون انسان کشته شدند اگر شاید چند سال بیشتر جنگ به دراز می کشید و آلمان نیز به بمب اتمی دست می یافت به احتمال بسیار زمین هنوز در زمستان اتمی بسر می برد یا دست کم برخی بخش های اروپا تا چند سد سال دیگر قابل سکونت نبود

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از بهمنیار گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (06-18-2011),sonixax (06-18-2011)

    15. #8
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      خوب بپندارید من یا شما در این گروه کوچک برای هدف درستی و به عنوان تنها راه چاره پنهان شده ایم و آن سو نیز دار و دسته رهبری بخواهند ما را تکه پاره کنند. از این رو دشواری دو تا می شود. ما به طور اخلاقی پروانه این کار را داریم که میان مردم پنهان شویم یا آنان پروانه این کار را دارند که همه مردم را بکشند؟ به سخن دیگر به نگر می رسد که هدف باید به طور کامل روشن باشد وگرنه به هیچ رو نمی توان پاسخی قطعی به آن داد. در جنگ جهانی دوم نیز از نگر نظامی زدن بمب های اتمی مایه پایان یافتن زودتر جنگ گردید. در جنگ میان 50 تا 70 میلیون انسان کشته شدند اگر شاید چند سال بیشتر جنگ به دراز می کشید و آلمان نیز به بمب اتمی دست می یافت به احتمال بسیار زمین هنوز در زمستان اتمی بسر می برد یا دست کم برخی بخش های اروپا تا چند سد سال دیگر قابل سکونت نبود
      خوب این طوری که من فهمیدم پس شما هم با این موضوع موافقید که در برخی موارد مانند همان جنگ جهانی دوم عده ای را قربانی کنیم تا اکثریت در امان باشند ، کار غیر اخلاقی نکرده ایم .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    16. #9
      نویسنده دوم
      Points: 10,679, Level: 68
      Level completed: 58%, Points required for next Level: 171
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      بهمنیار آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2011
      نوشته ها
      226
      جُستارها
      27
      امتیازها
      10,679
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 604 بار در 207 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی حسین نمایش پست ها
      سلام من هم مدتهاست که بدنبال پاسخ این سئوال هستم و تا کنون پاسخی نیافتم .من تمام پستها را مطالعه کردم اما همچنان این سئوال که بهمنیار مطرح کرد بی پاسخ است . بالاخره کسی پاسخی به این سئوال واضح دارد یا نه ؟
      درود بر شما جناب حسین
      همان گونه که خود بهتر می دانید، این پرسش، بسیار پیچیده است و پاسخ ساده ای به آن نمی توان داد. ولی بهر روی، شما هنگامی که در پی منشا و سرچشمه اخلاق نباشید پاسخ به این پرسش را آسان تر می یابید. در این باره می توان گفت، بسته به جهان بینی که دارید یکی از نگرهای موجود در باره سرچشمه ی اخلاق را پذیرفته اید. اگر کتاب را بخوانید در برگ 153 یک نمونه آورده

      "بپنداريد ميليون ها هستي انساني با چتر بر زمين يك سياره بيگانه فضايي پايين مي آيند. چشم انداز و ساكنان سطح سياره بسيار گوناگون بوده، و بنابراين گستره ي محيطي كه هستي هاي انساني خودشان را در آن مي يابند، نيز به همين گونه، گوناگون مي باشد. برخي در شن هاي روان به زمين نشسته و براي زنده ماندن خويش را در مبارزه مي يابند؛ كسان ديگري خويش را در جنگل هاي پر باران كه با درياهاي بزرگ بسته شده و با ميوه هاي خوشمزه فراوان مي يابند. كسان ديگري نيز هم در بيابا نهاي خشن و بدون كشت به زمين نشسته، و تا آخر، ما مانند اين انسان ها هستيم با توجه به اين كه در به دقت بررسي شدند: آن چه كه زندگي ما، در مقياس گسترده به پيرامون ما - بخش 4-3 كه بيرون از مهار ما است، وابستگي بسياري دارد. مانند آنان ما هم مي توانيم برخي مهارها را بر مسير زندگي خويش داشته باشيم، ولي دامنه ي شدني ها و احتمالات براي ما به گستردگي بيرون از دست هاي ما است."


      و از این به ناگزیر بودن به نیکوکاری می رسد. سپس بند آخر کتاب چنین است

      "ولي هيچ كس ناچار نيست بدون شك خداپرست، يا حتا كمتر، ترسايي باشد تا دريابد كه گرايش به سوي خودپرستي هم زمان يكي از پا برجاترين و هم چنين زيان بارترين ويژگي سرشت انساني است. طبيعت گرا و خداپرست هم دو مانند هم، بايد آگاه باشند كه يك از بزرگ ترين چالش هايي كه با آن روبرو هستيم دل سياه درون
      خودمان است. براي پيكار با اين دل سياه، ترسايي فرمان مي دهد به خدا تسليم شو؛ ميل پيشنهاد مي دهد حس يگانگي با هم نوع انساني را گسترش بده؛ كانت پيشنهاد مي دهد نيازهاي اخلاقي را در بالاترين برتري خودمان بگذاريم؛ سينگر مي گويد كسي خودش را براي كم كردن رنج فدا كند؛ من پيشنهاد مي كنم دانش را براي خواست افلاطوني در يافتن راهي مطمئن براي ساختن مردم پرهيزكار به كار گيريم. همه ي اين ها ريخت هايي
      از كشمكش همگاني -كشمكشي بر پاد خودخواهي به ارث رسيده در سرشت انسان- است. شايد، بر همين پايه، اين كشمكشي باشد كه همه ي ما در يك سو هستيم. زنده باد انقلاب اخلاقي."

      البته گمان نمی کنم که من با این پست کمک چندانی کرده باشم ولی کتاب کمابیش از پیچیدگی جستار می کاهد و مایه آن می شود که دیدگاه بسیار کلی در برابر همه ی گزاره ها و استدلال های بیابید.

    17. 2 کاربر برای این پست سودمند از بهمنیار گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-03-2011),حسین (07-02-2011)

    18. #10
      نویسنده سوم
      Points: 1,115, Level: 18
      Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      حسین آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2011
      نوشته ها
      138
      جُستارها
      1
      امتیازها
      1,115
      رنک
      18
      Post Thanks / Like
      سپاس
      26
      از ایشان 49 بار در 39 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی بهمنیار نمایش پست ها
      البته گمان نمی کنم که من با این پست کمک چندانی کرده باشم ولی کتاب کمابیش از پیچیدگی جستار می کاهد و مایه آن می شود که دیدگاه بسیار کلی در برابر همه ی گزاره ها و استدلال های بیابید.
      ممنون بهمنیار گرامی
      همانگونه که خود در پایان پست خود حدس زدید پاسخی واضح به سئوال خودتان "اگر بنا نیست کیفری ببینیم اگر آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"
      داده نشد و ظاهرا کتاب هم اگر حتی از پیچیدگی موضوع بکاهد اما پاسخی به این سئوال ندارد و همچنان قضیه برادران کارامازوف قوت خود را نشان میدهد . من مدتهاست که بدنبال پاسخ این سئوال از دیدگاه بیخدایان هستم و بتدریج به اطمینان میرسم که پاسخی به جز "قیامت " به این سئوال وجود ندارد .
      اما در مورد نقش "خودپرستی " حتما میدانید که از دیر باز در دیدگاه خداباوران این نقش شناخته شده مورد نکوهش قرار گرفته و بقول حافظ "هین سخن تازه بگو "
      بهرحال از وقتی که گذاشتید بسیار سپاسگزارم

    19. یک کاربر برای این پست سودمند از حسین گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      بهمنیار (07-03-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •