Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
زنان و فلسفه - برگ 2
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 2 از 3 نخستیننخستین 123 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 11 به 20 از 31

    جُستار: زنان و فلسفه

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      عجالتا شما با آن همه نقلِ قولِ ضدزن از فیلسوف‌ها قصدتان چه بود؟ آن همه نقل را ردیف کردید که بگویید سیستم‌ها و ساز و کارهایی در سراسر تاریخ بشریت از هزار سال پیش از میلاد تا 2000 سال پس از میلاد وجود داشتند که اگر زنی را میدیدند کتاب فلسفه میخواند یا داشت کتاب فلسفی مینوشت، او را در استخرِ اسید می‌انداختند یا اینکه برخی از فیلسوف‌ها در حاشیه دستگاه‌های فلسفی خود حرفهای ضدزن زده‌اند؟ کدام؟
      قطعا اینکه بعضی فلاسفه یا جریان های فلسفی زن ستیز بودند جزئی از دیدگاهم بود ولی خب همونطور که گفتم اینکه چرا زنان در فلسفه جایگاهی نداشتند و ریشه هاش چیه باید بحث کنیم.

      :27:
      این یعنی اینکه در تمام طول تاریخ در همه‌ جای کره‌ی زمین جلوی زنان را گرفته‌اند تا مبادا بخواهند فلسفه بیاموزند.بروید یک تاریخ فلسفه بخوانید تا بدانید چه تعداد از فیلسوف‌ها اساسا تحصیلاتِ آکادمیک نداشتند و خودشان کتاب‌ها را برداشته‌اند خوانده‌‌اند.
      همچنان میگم برای بررسی تاریخی در زمان همون فلاسفه باید به عرف و قوانین توجه کرد.اساسا بحث در مورد آموزش هست نه حتما یک آکادمیک رسمی و معتبر! :)

      اصلا بهتر است یک جور دیگر به موضوع بنگریم .بیایید ببینیم که اگر زنان در جایی خواسته‌اند به یک امتیاز اجتماعی یا فعالیت در عرصه‌ای خاص برسند ، آیا موفق شده‌اند یا خیر.یکی از شگفت‌انگیز ترین‌شان همین خوانندگی زن در ایران است.در ایرانِ دورانِ قاجار که از اسلامی‌ترین و متحجر ترین دورانِ ایران است ، ما زنانی داشتیم که خوانندگی (آن هم خوانندگی ردیف دستگاهی آواز ایران که نیاز به چندین سال تعلیم گرفتن جدی دارد و همینطور روی هوا کسی نمیتواند برود خوانندگی کنند) را آموخته و توانستند همپای دیگر خوانندگان مرد بخوانند.از جمله پروانه که آنقدر پیشرفت کرد که با اشخاصی چون حبیب سماعی که از بزرگترین موسیقی‌دانانِ آن عصر بود همکاری داشت.یا قمر‌الملوک وزیری که کشف حجاب هم کرد ( و اگر اشتباه نکنم به خارج هم رفت برای اجرای کنسرت و ضبطِ صفحه)و بعد هم که سیل خوانندگانِ زن را داشتیم در ایران.همه‌ی اینها در حالی است که هم فضای موسیقی‌ِ آن دوران بسیار مردانه بود هم اینکه مملکت اسلامی بود و خوانندگی یک زن نقطه‌ی اوجِ ضداسلامی‌بودن بود! حال هدفِ من از ارائه‌ی این نمونه این است که یک جور دیگر به موضوع بنگریم: فرض کنید اصلا هیچ خواننده‌ی زنی در ایران پدید نمی‌آمد.آنگاه دوستانی چون شما برای اینکه نشان دهند چرا هیچ زنی نتوانسته در ایران خواننده شود هزار و یک جور دلیل پیدا میکردند : آقا مملکتِ گندِ اسلامی و هزار جور بند و زنجیر بر پای زنان و مردانِ چند زنه و جامعه‌ی ضد زن و فرهنگ نخبه کش و زنانِ اندرونی و ... . و ما باید ثابت میکردیم که نه آقا جان هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که هیچ زنی نتواند به جایی برسد.حالا تفاوت‌های فلسفه و آوازخوانی و اینکه آواز خوانی چه کارکردی برای زنان داشته خودتان دریابید. پس یعنی همانطور که پیشتر گفتم همین نگاهِ از آخر به اول است که چنین تفسیرهایی را پیش می‌آورد.ارائه ی یک تصویرِ سیاه و علیهِ زن در سراسر تاریخ و اینکه زنان را در غارها و دخمه‌ها نگه میداشتند تا مبادا زنی به کتابی دست یابد و فیلسوف شود و اینرا توجیهی برای کارهای نکرده دانستن و انداختنِ توپ در زمینِ ما که اثبات کنیم هم این تصویر اشتباه است و هم آن نق زدن‌ها بیخود است و از طرفی هیچ کدام از آن مرارت‌های فرضی دلیلِ کافی برای بطالتِ زنان نیست از کارهایی‌ست که شما در حالِ انجام دادنش هستید.
      اتفاقا اینکه اگر زنان بخواند به عنوان نیمی از جمعیت جامعه حتما پتانسیل های زیادی دارند.ولی آگاهی نقش مهمی در این خواستن داره،من اگر از چیزی آگاه نباشم چندان نمیشه انتظار داشت بخوامش:)


      من برای هزارمین بار میگویم که کسی اگر یک تاریخ فلسفه بخواند میداند که فیلسوف‌ها همیشه و همیشه در بدبختی و فلاکت بوده‌اند و هزار و یک جور مکافات داشتند و ادعای گزافی نیست اگر بگوییم که از هزار نفری که برای فلسفیدن خیز بر میداشتند یکی موفق میشدند.مردانی که در جنگ‌ها کشته میشدند، مردانی که باید با دستگاهِ سرکوبِ دولتی مبارزه میکردند، مردانی که باید مخارجِ زندگی خود و خانواده‌ی خود را در می‌آوردند و هزار و یک جور بدبختی دگر.اما با همه‌ی اینها بازننشستند.
      من هم مدعی نیستم که اقلیت نیستند بلکه تاثیر شرایط رو زیاد میدونم.نمونه رادیکالی هست ولی به هر حال اگر انتظار داشته باشیم که مثلا در کره شمالی دانشمند مثل کره جنوبی پیدا بشه،مطمئنا به چیزی نمیرسیم.
      حال بگذارید قدری بیشتر در تاریخ بنگریم. از رنسانس ، بیش از 400 سال است که میگذرد.در این دوره‌ها زنان ملکه‌ و فرمانروا هم شده‌اند و یک امپراتوری را هدایت کرده‌اند.یعنی به بالاترین نقطه‌ی قدرتِ سیاسی هم رسیده‌اند و در دوره‌هایی به بزرگترین قدرتِ جهان تبدیل شده‌اند. در جایگاهِ اجتماعی هم بسیار پیشرفت کرده‌اند ، چنانکه به طور مثال سوژه‌ی اصلی مجسمه‌ها و نقاشی‌ها زنان بوده‌اند.حال در این دور‌ه‌ها که در جهان روحی جدید دمیده میشد و در آن زنان هم به امپراتور تبدیل شدند ، آیا فرصتِ این را نداشتند که در تمامِ این چیزهایی که شما ادعا میکنید نقشی نو در افکنند و زنان را برای دستیابی به علم و دانش و فلسفه حمایتِ بیشتر کنند و آنها را از انقیادی که میگویید در آورند؟ نمی‌توانستند یا نخواستند یا بازهم مردانی بودند در دربارِ الیزابت که روشهای مردسالاریِ زن‌ستیزانه را به او دیکته میکردند؟
      read history more ;)
      چه کسی گفته زنان لزوما از حقوق زنان دفاع میکنند؟!(به هر حال بخش هایی از حقوق از دست رفته زنان به خودشون هم ربط داره)جالب هست که جایی میخوندم(امیدورام منبعشو پیدا کنم) که اولین اجتماعی که زنان برای دفاع از حقوق عده ای جمع شدند برای "زنان" نبود بلکه برای "بردگان" بود:)
      این دوره روشنگری و رنسانس در زمینه حقوق زنان بسیار کند بود(هرچند نسبت به کل تاریخ جهش هاش زیاد بوده) تا همین صد سال پیش در بعضی کشورهای غربی زنان در حقوق ابتدایی هنوز درگیری داشتند،


      پس از آن هم اگر چه فیلسوف‌هایی بودند که حرفهای ضدزن میزدند، اما فیلسوفهایی هم بودند که زنان را خیلی دوست داشتند و سعی کردند پای آنها را به فلسفه و سیاست بازکنند . از جمله جان استوارت میل، فیلسوفِ فایده‌‌باور. 150 سال از انتشارِ کتابِ انقیادِ زنانِ او میگذرد که گفت بدون زنان دموکراسی معنایی ندارد. زنان اما چه کردند؟هیچ! باز گفتند فلسفه و سیاست به ما چه!
      شواهد تاریخی!؟آیا منظورت این هست که در عمل قوانین عرف ناگهانی تغییر کرد؟!خب تغییر تدریجی که اتفاق افتاد.
      البته یکی از نکات مورد نظر من رو گفتی که برای جدی گرفته شدن حقوق زنان باید مردان در موردش نظر بدند:)

      من هم‌اکنون در اوجِ بی‌حوصلگی به سر میبرم وگرنه از تاریخ حتما زنانِ پرشماری که به جایگاه‌های رفیع اجتماعی و سیاسی رسیدند را نمونه می‌آوردم تا نشان دهم زنان اگر برای چیزی خیز برمیداشتند و اندکی تلاش میکردند حتما بدان دست میافتند.آنرا موکول میکنم به آینده‌ای نزدیک.اما اکنون در این وضعیت که در حالِ نوشتنِ این پست هستم، مادرِ شوپنهاور را به خاطر می‌آورم که نویسنده‌ای بود در عصرِ خود شهیر و برو بیایی داشت برای خودش.با گوته‌ی مشهور هم بسی دوستی‌ها داشت و میخواستِ پسرِ خود را نیز بکشد که مبادا جای او را بگیرد!

      :e40e:
      رجوع شود به بخشِ نخستِ این پست و اینکه شرایطِ یک دوره و یک جغرافیای خاص را تنها با متدهای خارق‌العاده‌ی شما میتوان به کلِ تاریخِ بشریت و تمامِ کره‌ی زمین تعمیم داد.در موردِ ان دوره‌ و آن جغرافیای خاص و همچنین ریاضیدانِ موردِ علاقه‌ام حتما خواهم گفت.
      گفتم که قبلا،نمیشه به کل تاریخ بشریت تعمیم داره،این فرض رو هم که اکثریت مطلق فلاسفه مرد بودند پس زنان "نمیخواستند" رو سفسطه آمیز میبینم،
      من مدعی نیستم که زنان خیلی مشتاق بودند بلکه مدعی هستم قبل از بررسی نظر قطعی نمیشه داد.

      من هم منظورم این بود که این فیلسوف‌ها هم هستند که ممکن است باعث شوند تئوری‌ای که میگوید همه‌ی فلاسفه ضدزن بودند شکست بخورد!
      البته که همه فلاسفه زن ستیز نبودند،حتی من میگم زن ستزی آگاهانه! آنچنانی هم وجود نداشته،صرفا یک سری سنت فکری بوده که معمولا از دیدگاه های سنتی جامعه چندان دور نبوده:)

      بله ، مثل هیتلر یا موسولینی که تا آخرین لحظه اهدافِ زن‌ستیزانه خود را رها نکرده و اوا براون و اینها همه افسانه هستند که در موردشان ساخته‌اند!
      Reductio ad Hitlerum

      البته باید اعتراف کنم چندباری خودم ازش استفاده کردم ولی مدتی هست حواسم هست ازش استفاده نکنم:)


      البته کانت سخنانِ زن ستیزانه چند بار گفته است اما من نمیدانم آن زنِ شاهزاده‌ چرا با شنیدنِ خبرِ مرگِ کانت خودکشی کرد و یا اینکه چرا برخی از فمنیست‌ها(اکوفمنیسم‌ها) نظراتِ او را در باب زنان و طبیعت میستایند .مثلا این نقل از انجمنِ احیا‌گرانِ فلسفه نو جالب است :
      خب حماقت و ناآگاهی اونها به من ربطی نداره:))

      :e415:
      بگذریم.، بهتر است به قولِ شما از نقلِ قول از این فیلسوف و آن فیلسوف دست برداریم و برویم به تاریخ و جامعه‌شناسی تاریخی تا ببینیم چه دستگیرمان میشود و آیا شما بالاخره میتوانید ثابت کنید که زنان همیشه تاریخ در دخمه‌ها نگه داشته میشدند و اینکه کتابهای فلسفه را به نوعی ماده‌ی اسیدمانند آغشته میکردند که که زنان را پودر میکرده اگر به آنها دست میزدند یا نه!
      در مورد این اسید! حتما بیشتر مینویسم:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (04-17-2013),iranbanoo (04-17-2013),onali (07-19-2013),sonixax (04-17-2013)

    3. #2
      نویسنده یکم
      Points: 12,667, Level: 73
      Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
      Overall activity: 99.6%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت!
       
      خالی
       
      Angela آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      313
      جُستارها
      2
      امتیازها
      12,667
      رنک
      73
      Post Thanks / Like
      سپاس
      882
      از ایشان 895 بار در 290 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      از این گذشته، فیلسوف‌هایی چون راسل ،کانت ، لایب نیتز و ولتر هم هستند که سخنانِ جالبی در مورد زنان دارند که ممکن است به مذاقِ دوستانِ فمنیستِ ما خوش نیاید.
      راسل چه سخنان ضد زن جالبی داره؟!
      فعلا خودم یه نقل قول از راسل میارم تا بعد:

      "نسبت به عقایدی که خودستایی شما را ارضاء می‌کند، محتاط باشید. از هر ده نفر، نه نفر چه مرد و چه زن قویاً معتقدند که جنسیتشان برتری ویژه ای دارد. دلایل زیادی هم برای هر دو طرف وجود دارد. اگر شما مرد باشید می‌توانید نشان دهید که اغلب شعرا و بزرگان علم مرد هستند؛ اگر زن باشید می‌توانید پاسخ دهید که اکثر جنایتها هم کار مردان است. این پرسش اساساً حل شدنی نیست، اما خودستایی این واقعیت را از دید بسیاری از مردم پنهان می‌کند.
      همه ما، اهل هر جا که باشیم، متقاعد شده ایم که ملت ما برتر از سایر ملتهاست. ما با وجود دانستن این که هر ملتی محاسن و معایب خاص خودش را دارد، معیارهای ارزشیمان را به گونه‌ای تعریف می‌کنیم که ثابت کنیم ارزشهایمان مهمترین ارزشهای ممکن هستند و معایبمان تقریباً ناچیزند..."
      Dariush and onali like this.


    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Angela گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-16-2013),sonixax (04-15-2013),undead_knight (04-15-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اتفاقا این چهار خط سخن نیچه و روسو و... بسیار نزد فمینیست‌ها و فمینیست‌هایِ آکادمیک عزیز است چرا که اگر این‌ها هم نبود من نمیدانم قرار بود برای توجیه انقلاب فلسفی‌شان و کار فوق علمی و طاقت فرسای فمینیست‌هایِ آکادمیک در نجات آبژکتیویته علمی از سلطه و سرکوب مردان چه چیز را قرار بود دستاویز بگیرند !!

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 5 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (04-14-2013),Mehrbod (04-14-2013),Ouroboros (04-14-2013),sonixax (04-14-2013),undead_knight (04-15-2013)

    7. #4
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اینجا هم گویا شد صحنه ی مبارزه ی مرد و زن سالاران....!!
      گرچه قصد این بود که نوع نگاه زن و اندیشه و شیوه ی فلسفیدن ان را بررسی کنیم.
      فکر نمی کنم که زیاد لازم باشد که بازگو کنیم که تاریخ فلسفه فاقد حضور زنان و اندیشه ی انان بوده.به هر دلیل:نمی خواستند و نتوانستند, نگذاشتند, نشد و.....
      اما به هر سو فکر میکنم مبنا و معیار مدرنیته در اصل وجودی انسان بنا نهاده شده.خصوصا فلسفه ی جدید بعد از دکارت عمیقا انسان شناسانه است .گرچه به حد اعلای خود نرسیده اما آغاز خوبی داشته است.
      دست کم اینکه این باور غلط که زن را فاقد نهاد خردورزی میدانست(که در آثار بسیاری از فلاسفه میبینیم) کنار گذاشته شده و روی آورده شده به اینکه زنان در طول تاریخ نخواستند خرد ورزی کنند!در حد خود جای خرسندی دارد!
      البته در این راستا تلاش فمینیسم برای رسیدن به تعریفی جدید از انسانیت انسان را نمیتوان انکار کرد(گرچه که این تعبیر سوژه ی مبارزه ی جدید خواهد شد!!)
      به هرسو تا چندی فلسفه و آزادی خواهی و اندیشه ورزی مردانه بوده و در تعاریف انسان =مرد بوده است. و کمتر فلسفه دانی ورود زنان به این حوزه را ممکن میدانسته .
      مدرنیته هم نتوانست انطور که در خور است انسان را برابر با زن= مرد تعریف کند و فکر میکنم در این میان تنها سارتر بود که در ورودی فلسفه را به روی زنان گشود و به دنبال آن سیمون دوبوار بود که توانست با فلسفه ی اگزیستانسیالیستی سارتر ,زن را وارد دستگاه اندیشه کند!
      بعد از این است که زنان وارد کارزار آزادی خواهی شده اند و البته نسبت به مردان (حریف قدر خود!!) مسلما عقب ترند.
      اما دلایل اینکه زنان در حوزه ی فلسفه و اندیشه کمی متفاوت( و شاید نا هنجار) جلوه میکنند چیست؟مگر نه اینکه نوع اندیشه و دیدگاه زن در مقایسه با مرد متفاوت است؟ و آیا این تفاوت خواهد توانست که به فلسفه کمکی کند؟
      باز میگردم به اراجیف فمینیستی ای (!)که در آغاز نقل قول کرده بودم (که هر نوع برداشتی از آن شد الا آنکه منظور نظر نگارنده بود):
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      به نظر می رسد كه زنان همواره با استفاده از تفكری دیالكتیكی كه معتقد به جمع اضداد و تلفیق چندگانگی هاست، توانسته اند زیستی خرمندانه داشته باشند، حال آنكه اغلب مردان بیش تر در عرصه ی تفكری علمی و استنتاجی باقی مانده اند. شاید بتوان این امر را با تفاوتی كه كانت و هگل میان «فاهمه» و «خرد» می گذارند و روشی را كه به ترتیب برای هر یك برمی شمرند، یعنی روش «تحلیلی» و «تركیبی» یا «دیالكتیكی»، نشان داد. موضوع فاهمه، همچنان كه كانت می گوید «گوناگونی نگرش های حسی» است، حال آنكه موضوع خرد «یگانگی و هدایت فهم به سوی وحدت بیشتر» است. فاهمه امور متكثر را شناسایی می كند اما نمی تواند وحدت و انسجامی را میان آنها قائل شود و این كار خرد است كه می تواند این تكثرات را نظم و وحدت بخشد و منسجم سازد. بدین ترتیب، اگر بپذیریم كه زنان همواره خواسته یا ناخواسته دیالكتیكی و در نتیجه خردمندانه اندیشیده اند، می توانیم گفت كه آنان به روش درست در تفكر فلسفی دست یافته و همواره فیلسوفانه اندیشیده اند. افزون بر این، به نظر می رسد كه روش دیالكتیكی هگل می تواند به حل دوآلیسم و تفكر ثنویت گرای آن منجر شود، ویژگی یی كه می توان گفت زنان بیشتر دارای آن اند. در واقع، پدیدارشناسی روح هگل، سعی در به چالش كشاندن جفت های متناقض دارد؛ یعنی همان دوآلیسمی كه بین ذهن و ماده، كلی و جزئی، تاریخ و طبیعت، سوژه و ابژه، خود و دیگری، و بالاخره مرد و زن وجود دارد. روش درست اندیشیدن فلسفی یعنی تفكر دیالكتیكی می تواند به رفع دوآلیسمی بیانجامد كه اساس فلسفه ی سنتی را شكل داده است. از همین رو است كه برخی بر این باورند كه برخورد مرد و زن نه همچون نبردی است كه بین خدایگان و بنده صورت می گیرد كه در آنجا خدایگان و بنده هر یك موجودیتی متفاوت و نابرابرند، بلكه ازدواج و وصلتی است میان مرد و زن و این وحدت و یكپارچگی بسیار دور است از جنگ میان جنس ها. این بدان معنا است كه وحدت مرد و زن در این مرحله می تواند سبب پیشرفت و توسعه ی هر چه بیشتر انسان و جامعه ی انسانی شود.

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-25-2013)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      به نظر می رسد كه زنان همواره با استفاده از تفكری دیالكتیكی كه معتقد به جمع اضداد و تلفیق چندگانگی هاست، توانسته اند زیستی خرمندانه داشته باشند،
      شباروز کیف و کفش خریدن و وراجی کردن پشت تلفن هم شدند "زیست خردمندانه"؟ :دی




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo
      دست کم اینکه این باور غلط که زن را فاقد نهاد خردورزی میدانست(که در آثار بسیاری از فلاسفه میبینیم) کنار گذاشته شده و روی آورده شده به اینکه زنان در طول تاریخ نخواستند خرد ورزی کنند!در حد خود جای خرسندی دارد!
      من یکی که هنوز متقاعد نشده ام زنان میتوانند همترازِ مردان خردورزند (چیزیکه ندیده‌ایم را چرا بپذیریم؟), ولی فرجام[1] هم نگرفته ام که نمیتوانند (چرا نتوانند؟).

      تنها راهِ این است که زنان به میدان آمده و از توان اشان (اگر) رونمایاناند, اگرنه که این داستان‌هایِ "ما خردمند زیسته‌ایم, شما ولی درگیر فروهازش[2] و فراهازش[3] و آناهازش[4]" بوده‌اید تنها مایه‌یِ سرگرمی هستند (:


      جدا از شوخی و اندکی ترول[5], به نگر من نگرشی که یک زن بتنهایی فلسفیده باشد مایه‌یِ بسی
      کنجکاوی میتواند باشد, اسپاگتی را چه دیدیم, شاید یک چیز درخوری هم درآمد, بگوییم یک نسیم طالبِ زن هم دیدیم!





      ----
      1. ^ Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
      2. ^ foruhâz+eš{pasvand}::Foruhâzeš || فروهازش: Ϣiki-En deduction
      3. ^ farâhâz+eš{pasvand}::Farâhâzeš || فراهازش: Ϣiki-En induction
      4. ^ ânâhâz+eš{pasvand}::Ânâhâzeš || آناهازش: Ϣiki-En abduction
      5. ^ Trollidan || ترولیدن: ترول کردن Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ to troll

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-18-2013)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      خب من دوست دارم از آخر شروع کنم.یعنی از زمان شروع شدن جنبش های حقوق زنان و بعد هم جنبش های فمنیستی.
      فارق از اینکه عوامل سیاسی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترش و عمیق شدن آگاهی زنان(که مرتبط با آموزش و درگیری بیشتر با جامعه و محیط بیرون بود) چی بوده،زنان تا حدی با دنیای غریبه ای رو به رو شدند،شاید یک بحران هویت.
      دانش و فلسفه که مردان مهمترین نقش در گسترش و پیشرفتش رو داشتند به زنان آگاهی داد و همین آگاهی باعث شد تردیدهایی به ماهیت و کارکردش پیدا کنند.(که البته در مواردی از دید من درسته)از سیاست و قانون گذاری گرفته تا زبان و فلسفه حوزه هایی تلقی شدند که بعضی زنان تلاش کردند جایگاه دیدگاه زنانه در این قلمرو ساخته مردان پیدا کنند.پرسش هایی شناخت شناسانه مثل "آیا راه شناختی زنانه وجود داره" شاید ابتدایی به نظر برسه ولی ناشی از تلاش های صادقانه هست(خب البته من مدافع خوبی برای این یکی نیستم)
      زنان به دنبال جایگاه اخلاقی و فلسفی و اجتماعی جدیدی بودند و من واکنش هاشون رو چندان بی شباهت به وضعیت سیاه پوستان بعد از الغای بردگی نمیبینم.

      در هر حال از دید من بیش از اینکه فیلسوفان زن مهم باشند(که در دوران مدرن حتما در موردشون صحبت میکنیم)میشه از زنانه تر شدن فلسفه یا جریان های فلسفی حرف زد.زنانه نه لزوما به معنای بیولوژیک بلکه به معنای نرم های اجتماعی و فرهنگی که زنانگی رو تعریف میکنند.

      حداقل در فلسفه غرب میشه نوعی دوگانگی پیش از عصر روشنگری و تا حدی در دوران روشنگری بین ذهن و بدن دید و اینکه مرد بیشتر با روح،روان و ذهن تصور میشه و زن به صورت بدن و حس.
      به نظر میاد نقش های فرهنگی-اجتماعی به همراه ویژگی های فرگشتیک در ایجاد این تصویر موثر باشند
      در این دیدگاه زمانی که بدنی بودن، زمینی بودن، حسی بودن مثبت انگاشته شده دیدگاه های فلسفی به سمت زنانگی رفته و حتی وضع زنان هم در اجتماع بهتر شده ولی زمانی که این زمینی بودن منفی به نظر رسیده زنان هم جایگاه پایین تری پیدا کردند.
      منفی انگاشته شدن زنانگی رو به نوعی میشه منفی دیدن بدن تفسیر کرد که به خوبی در مسیحیت و فلاسفه مسیحی دیده میشه.

      جنگجو بودن و مسئولیت های اجتماعی بیشتر در عوض جایگاه مردان رو به عنوان عامل اخلاقی، هوش و خرد تثبیت کرده و امنیت بیشت رو انفعال زنان رو به سمت شی انگاری سوق داده.

      در این مود در آینده بیشتر توضیح میدم.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    12. 4 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (04-18-2013),Mehrbod (04-18-2013),onali (08-25-2013),sonixax (08-25-2013)

    13. #7
      سرنویسنده دوم
      Points: 45,990, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      ضد و نقیض
       
      سر به زیر
       
      iranbanoo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      1,545
      جُستارها
      25
      امتیازها
      45,990
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,572
      از ایشان 3,738 بار در 1,364 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      30 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ Mehrbod نمایش پست ها
      شباروز کیف و کفش خریدن و وراجی کردن پشت تلفن هم شدند "زیست خردمندانه"؟
      سوژه ی جدید یافتید؟
      رفتارهای نابخردانه ی آقایان را اگر بگوییم که سیبیل های نیچه به باد میرود

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ Mehrbod نمایش پست ها
      من یکی که هنوز متقاعد نشده ام زنان میتوانند همترازِ مردان خردورزند (چیزیکه ندیده‌ایم را چرا بپذیریم؟), ولی فرجام[1] هم نگرفته ام که نمیتوانند (چرا نتوانند؟).
      ها!همین است که تفکر و خردورزی زنانه را با مردان همتراز میکنید یعنی ملاک و معیار اندیشه هم اندیشه مردانه است!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      در این دیدگاه زمانی که بدنی بودن، زمینی بودن، حسی بودن مثبت انگاشته شده دیدگاه های فلسفی به سمت زنانگی رفته و حتی وضع زنان هم در اجتماع بهتر شده ولی زمانی که این زمینی بودن منفی به نظر رسیده زنان هم جایگاه پایین تری پیدا کردند.
      منفی انگاشته شدن زنانگی رو به نوعی میشه منفی دیدن بدن تفسیر کرد که به خوبی در مسیحیت و فلاسفه مسیحی دیده میشه.
      متوچه نشدم آندد جان....
      شما فارغ از بد و خوب بودن شی انگاری زنان این خصیصه را در زنان طبیعی می انگارید؟

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از iranbanoo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-19-2013),sonixax (04-18-2013)

    15. #8
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      سوژه ی جدید یافتید؟
      رفتارهای نابخردانه ی آقایان را اگر بگوییم که سیبیل های نیچه به باد میرود
      همینکه در نوشتاری که درباره‌یِ چراییِ بی‌انگیزگی زنان به فلسفه پرداخته از "خردمندانه زیستن زنان" میخوانیم به شما نمیگوید که یک جای کار میلنگد؟
      فلسفه چه پیوندی به خردمندی دارد آخر؟ شما میتوانید ناخردمندترین آدم روی زمین باشید و همه‌یِ زندگی اتان را نابخردانه به قمار و بیهوده[1] بگذرانید و همچنان فیلسوفی بزرگ باشید.

      گزاره‌یِ "زنان خردمندانه زیسته‌اند" تنها از کوشش ناکامانه‌ای میگوید که میکوشد توجیهی بر سستی زنان در چیزی بیابد که پیوندی بایسته از بیخ به فرزانگی[2] و خردمندی ندارد.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی iranbanoo نمایش پست ها
      ها!همین است که تفکر و خردورزی زنانه را با مردان همتراز میکنید یعنی ملاک و معیار اندیشه هم اندیشه مردانه است!
      همتراز = همسطح!

      اندیشه و فلسفه هم جنسیت ندارند. این هم لغزش دوم نویسنده که مزخرفاتی زیر نام "زنانه فلسفیدن" و "زنانه اندیشیدن" آورده, مانند این میماند که رایانه‌یِ من رایانش‌هایش را زنانه یا مردانه بکند! (:






      ----
      1. ^ Bihudan || بیهودن: باطل گفتن; یاوه خواندن Ϣiki-En, Dehxodâ to refute
      2. ^ far+zân+eg+i{pasvand}::Farzânegi || فرزانگی: خردمندی fa.wiktionary.org, Dehxodâ wiseness
      Dariush این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    16. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (04-19-2013),onali (08-25-2013),Soheil (08-25-2013),sonixax (08-25-2013)

    17. #9
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بزرگترین خدمتِ زنان به فلسفه همین بوده که واردش نشدند.
      Russell and Nevermore like this.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Nevermore (08-25-2013),sonixax (08-25-2013)

    19. #10
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      بزرگترین خدمتِ زنان به فلسفه همین بوده که واردش نشدند.

      یا امثال این جز مسائل فلسفی نیست
      نام: OBIT-FOOT-articleInline.jpg نمایش: 59 اندازه: 19.5 کیلو بایت
      یا اینکه اینطور اشخاص زن نیستند:)))
      Philippa Foot - WiKi
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    20. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      onali (08-25-2013),Soheil (08-25-2013),sonixax (08-25-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •