این جوجل کیست؟ ادعای خالیست!!!!
در ضمن میلاد خان، کسی از شما نظر نخواست که پاسخ شبهاتشو میدی!!!!
با جناب کوروش مومن هم موافقم. در این دفترچه فقط 4و5 نفر هستند که زبان هخامنشی را میتوانند بخوانند. بقیه برایشان سخت است..
بهتر است مراعات ما نیز بکنید
این جوجل کیست؟ ادعای خالیست!!!!
در ضمن میلاد خان، کسی از شما نظر نخواست که پاسخ شبهاتشو میدی!!!!
با جناب کوروش مومن هم موافقم. در این دفترچه فقط 4و5 نفر هستند که زبان هخامنشی را میتوانند بخوانند. بقیه برایشان سخت است..
بهتر است مراعات ما نیز بکنید
مزدك بامداد (09-08-2013)
kourosh_bikhoda (09-08-2013)
با سپاس از شما دشمن دیرینه,
من این «-ی» را ولی دوست دارم و آنرا بیشتر از آنکه نیاز باشد هم به کار میبرم, مانند "از حیدری ملایری هم یک
کارواژهای داریم ...".
در جاهایی که دوبار میاید هم برای من سدای اندک آزاردهنده ولی خوشآیندی دارد که به آن دُژآوایی/دژروانی میگویند و بی کاربرد نیست:
خطی از کتاب ها - برگ 3
I’ve discovered a trick when giving lectures. I have been told by conference
organizers that one needs to be clear, to speak with the fake articulation of TV
announcers, maybe even dance on the stage to get the attention of the crowd. Some try
sending authors to “speech school”—the first time it was suggested to me I walked out,
resolved to change publishers on the spot. I find it better to whisper, not shout. Better to
be slightly inaudible, less clear. When I was a pit trader (one of those crazy people
who stand in a crowded arena shouting and screaming in a continuous auction), I
learned that the noise produced by the person is inverse to the pecking order: as with
mafia dons, the most powerful traders were the least audible. One should have enough
self-control to make the audience work hard to listen, which causes them to switch into
intellectual overdrive.
This paradox of attention has been a little bit investigated: there
is empirical evidence of the effect of “disfluency.”
پس این از مهر نگارشیک من میاید: شخصیتشناسی از روی نگارش
زبان پارسیک هم زبان باز و چندگانهای است و نباید آنرا در بند شیوههایِ نگارش خشک و استاندارد کرد!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
kourosh_bikhoda (09-08-2013),Nevermore (09-08-2013),sonixax (09-08-2013),مزدك بامداد (09-08-2013)
sonixax (09-08-2013)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (09-08-2013)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (09-08-2013)
درود,
چیز ویژهای نیست, ایشان از روز یکم چندان[1] دلبستگیای به من نداشتهاند و من هم بفراخور نداشتهام, از این نخستین پیکِ من که سالها پیش به آشغالدانی انداختند:
زباله های جستار
تا گفتمانی پیرامون[2] کمونیسم و سوسیالیسم که میگمانم ایشان نیز همچون آرش[3] بیخدا, ته دلشان کسانیکه سرمایهدار نباشند را میهنفروشی چیزی! میدانند:
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
...
تا یک شماری تکههایِ دیگر اینجا و آنجا به من که رنج یادسپاری اشان را به خود ندادهام, ولی رویهمرفته با اینکه من چندی پیش نوشته بودم:
شادباشها، دلداریها، درودها و بدرودها - برگ 22
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
ایشان تازگیها بدروغ؟[6] آمده بودند جایی نوشته بودند مهربد که برای «همیشه» خداحافظی کرده بود, اکنون چرا پنهانی؟؟ برگشته؟ و به روی خودش نمیاورد و این سخنان خاله زنکی دیگر.
در برایند[7] من هم خواستم در کنار پاسخ, یادآوریای کرده باشم که دیگر نوشتههایشان از چشمان تیز من دور نماندهاند, تنها نیازی به پاسخ ندیده بودم تا مگر همین جُستار که مرا سخنروی[8] خود کردند.
----
1. ^ candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
2. ^ pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
3. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
4. ^ ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
5. ^ be+kâm::Bekâm || بکام: مطابق میل Dehxodâ according to one's own lights
6. ^ doruq+idan::Doruqidan || دروغیدن: دروغ گفتن Ϣiki-En to lie lügen
7. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
8. ^ soxan+ruy::Soxanruy || سخنروی: مخاطب; شنونده
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (09-08-2013),Nevermore (09-08-2013),sonixax (09-08-2013),مزدك بامداد (09-08-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)