درود,
چیز ویژهای نیست, ایشان از روز یکم چندان[1] دلبستگیای به من نداشتهاند و من هم بفراخور نداشتهام, از این نخستین پیکِ من که سالها پیش به آشغالدانی انداختند:
زباله های جستار
تا گفتمانی پیرامون[2] کمونیسم و سوسیالیسم که میگمانم ایشان نیز همچون آرش[3] بیخدا, ته دلشان کسانیکه سرمایهدار نباشند را میهنفروشی چیزی! میدانند:
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
...
تا یک شماری تکههایِ دیگر اینجا و آنجا به من که رنج یادسپاری اشان را به خود ندادهام, ولی رویهمرفته با اینکه من چندی پیش نوشته بودم:
شادباشها، دلداریها، درودها و بدرودها - برگ 22
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
ایشان تازگیها بدروغ؟[6] آمده بودند جایی نوشته بودند مهربد که برای «همیشه» خداحافظی کرده بود, اکنون چرا پنهانی؟؟ برگشته؟ و به روی خودش نمیاورد و این سخنان خاله زنکی دیگر.
در برایند[7] من هم خواستم در کنار پاسخ, یادآوریای کرده باشم که دیگر نوشتههایشان از چشمان تیز من دور نماندهاند, تنها نیازی به پاسخ ندیده بودم تا مگر همین جُستار که مرا سخنروی[8] خود کردند.
----
1. ^ candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
2. ^ pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
3. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
4. ^ ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
5. ^ be+kâm::Bekâm || بکام: مطابق میل Dehxodâ according to one's own lights
6. ^ doruq+idan::Doruqidan || دروغیدن: دروغ گفتن Ϣiki-En to lie lügen
7. ^ bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
8. ^ soxan+ruy::Soxanruy || سخنروی: مخاطب; شنونده
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (09-08-2013),Nevermore (09-08-2013),sonixax (09-08-2013),مزدك بامداد (09-08-2013)
سپاس از بازتازه کردن ویر من، مهربد گرانمایه.
من هم یادم است که با آرش بیخدا ( که امیدوارم تندرست و زنده باشند) در باره ی سرمایه داری ستیزهایی داشتیم، چون همچنانکه شاید بدانید من نیز گرایش همبازگرایانه ( کمونیستی) و همبودگرایانه( سوسیالیستی) و همچنین مادهگرایانه (مادهگرایی = ماتریالیسم، ماتریالیسم دیالکتیک) دارم و اسلام ستیزی من نیز از این روست که اسلام خود یکی از بدترین ابزار های فاشیستی در دست سرمایه داران و بهرهکشان، در سرکوب و دوشیدن مردم، بساکه به شیشه کردن خون آنان است. ولی ایشان به دادگری همبودین (عدالت اجتماعی) و دیگر پنداره های همبودگرایانه، ارجی نمی نهاد و دیدگاه های راست ترین گروه های بهرهکشان باختر زمینی را نمایندگی مینمود.
پس گمان من این است که در اینجا نبرد های خوبی خواهیم داشت و من از هم اکنون از چشم انداز این نبردهای جانانه. شادمان و ناشکیبا هستم !
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
خب برای همین هم من به شما گفتم دشمن, بهتر است دشمن آدم یک بیخدای فلسفهدان باشد تا یک رایانِ[1] ذوب شده.
شما هم یکبار دربارهیِ دگرسانی[2] میان متافیزیک و ماورالطبیعه روشنگری کردید و مرا از لغزش درآوردید.
مزدک گرامی کاربر کوروش را نمیدانم, ولی خود من هم پرسشهایِ گوناگونی پیرامون[3] کمونیسم دارم.
در این سخنگاه دوست ناپیدایمان امیر برای دیرزمانی دربارهیِ آنارشیسم مینوشتند و بیشتر هموندان[4]
اینجا به آنارشیسم گرویدند و رویهمرفته کمتر کسی اینجا به دولت و سامانهیِ[5] آژگاهیده[6] اعتماد دارد!
----
1. ^ râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
2. ^ digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
3. ^ pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
4. ^ ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
5. ^ Sâmâne || سامانه: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
6. ^ âž+gâh+idan::žgâhidan || آژگاهیدن: مرکزی کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to centralize
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
kourosh_bikhoda (09-10-2013),Russell (09-10-2013),sonixax (09-10-2013),مزدك بامداد (09-10-2013)
خوشبختانه اینروز ها ، فندآوری رسانه ای راه را برای آگاه ساختن خود باز کرده ولی من هم در تراز دان و توان خود، پاسخ پرسشهارا خواهم داد.
----
نه من با آنارشیسم میانه ای ندارم، نه انیکه جویایی یک سرور در بالای سر خود باشم، ولی روشن است که فرادستان، اندک شمار اند و با پول و توانگری خود سامانه هایی برای پیشبرد آماج خود و سرکوب فرودستان فراهم میکنند (دولت، پلیس، ارتش، سپاه پاسداران!) و این به بیزاری فرودستان از سامانه های آژگاهی انجامیده است. ولی با اینهمه، یک سامانه ی آژگاهی هم یک ابزار است که میتوان از ان برای نیکی یا بدی سود برد. تنها شانس فرودستان ، از بیشینگی شمار انهاست که یک همدستی و یگانگی سازماندهی شده را برای پیروزی نیاز دارد. برای همین فرادستان همواره در پی جدایی افکنی میان فرودستان هستند.
چکیده ی سخن اینکه، سازماندهی و سامانه ای آژگاهی ابزار خوبی برای پیروزی است و انیرا مارکس در گزاره پرآوازه ی خود در آرماننامه ی انبازگرایان چنین نوشت:کارگران جهان، یکانه شوید!
آرماننامه ی انبازگرایان The Communist Manifesto
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)