باز هم رساله احساسی شما رو خوندم.
این چرندیات اگه از فرط کس لیسی یا شور حسینی! هم باشه یا هر چیز دیگه، ولی مطمئنم از فرط استقامت زیاد پای بساط نیست. آخه برادرِ یکی از دوستانم نمیدونم چی میزنه ولی بعضی وقتها احساس میکنه برادرش میخواد عشق نداشتش رو ازش بگیره. مثل اینکه توهم فصل مشترک همه معتادهاست. تصور کنید در یکسال گذشته فقط 10 هزار نفر در یک لحظه شورانگیز و عرفانی و در حالیکه حالی ماورایی بهشون دست داده تصمیم بگیرند به فلانی و فلانی ایمیل بزنند و منتظر پاسخش بمونند و عین اون پیرمرده که گفته بود من بارها به احمدی نژاد نامه دادم ولی جواب نداده شاکی بشند! حالا ربطی به این بحث نداره ولی اگه فکر میکردید پاسخ نمیدند بازهم کار بیهوده ای کردید ایمیل زدید که حالا بخواهید بگید چون پاسخ ندادند حتمن کارشون تخمی بوده. منم به کارل مارکس میخواهم ایمیل بزنم ببینم جوابمو میده یا نه اگه نداد فردا در پاسخ به مزدک بگم اگه مارکس راست میگفت پاسخ منو با ایمیل میداد پس حتمن نظریاتش بیخوده. به هر حال در همین پاراگراف نخست روشن شد دارید چرک های زن ستیزانه تنتون رو در این جستار میشویید به بهانه احساسی بودن و خردمندانه نبودن و این خزعبلات.
حالا نمیدونم داستان چیه اینجا که بعضیا فکر میکنند مثلن اگه هر حرکتی منجر به سقوط نشه، باطله. لابد اینها ترفندی در آستین دارند که با کمترین تلفات و کمترین مخاطرات بشه باهاش مردم رو وادار به جنبیدن و جابجایی از نقطه A به نقطه B کرد. احتمالن خبر ندارید در سالهای دهه شصت در مدرسه و دانشگاه جوراب سفید حق نداشتی بپوشی و با معیارهای اونروز الان گردن همه ماها رو باید بیخ تا بیخ یک لاجوردی مانندی سر میبرید. آستین کوتاه و شلوار جین و تی شرت و موسیقی بلند و هندزفری در گوشِ الان کجا و سیلی های حراست دانشگاه های دهه 60 کجا. ولی به مرور که در وسعت 1 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربعی ایران، میلیون ها نفر از این دستور سرپیچی کنند، نه ج.ا بلکه هر نظام میلیتاریستی دیگری هم ناچاره گردن کج کنه و قید آرمان ها رو بزنه. این یک نتیجه احتمالی مثبت برای حرکت های اینچنینی هست.
ولی ما قرار نیست تنها حرکاتی رو مجاز بدونیم که فردای شروع به نتیجه برسند! ممکنه یه جنبش سالها نتیجه نده. مگه جنبش عدم خشونت گاندی ده ها سال بی نتیجه نبود یا با نتایج مقطعی و کوچک همراه نبود؟ قرار هم نیست حرکت هایی رو مجاز بدونیم که عده ای که گویا از علم لدنی بهره میبرند، آینده اون رو پیش بینی و تضمین کرده باشند. هزاران حرکت کوچک و بزرگ در تاریخ یک اجتماع رخ میده. ممکنه 99 درسد اونها مثل پشه ها و مگس ها عمرشون به چند روز هم نکشه. چه باک؟ در نهایت فقط یک حرکت هست که منجر به نتیجه نهایی میشه، نه همه ی اونها. هر سال که فقط برای یک روز عده ای در حافظیه، تخت جمشید یا توس دور هم جمع میشند تا نوروز رو قدر بدونند هم برای اجتماع قابل تحسین و ستایشه. با هر تحلیلی غیر از این، برای هیچ جنبشی نمیتونید طرفدار دست و پا کنید. اینهم مثل همه بقیه حرکت ها. اگه با مخ خورد زمین، که دمش گرم که لحظه ای تونست آزادی خواهان رو دور هم جمع کنه. اگه نخورد زمین و دستاوردی داشت بیشتر دمش گرم. یک زمانی بود صحبت از حجاب در ایران مذموم بود خودش. انگار به خدا فحش دادی. الان چپ و راست آخوند صفت ها دارند حداقل اسم این جنبش رو به زبون میارن. در تهران گشت بسیج زیاد شده، حالا دقیقن ممکنه ارتباطی به این نداشته باشه. همین تکرار چندباره اسم جنبش نه به حجاب، یک تابو ستیزی و فرو ریختن دیوارهای ارتجاع هست. اینم یک دستاورد احتمالی دیگه هست. چون حالا دیگه راحت تر در مورد خواستِ عمومیِ آزادی حجاب صحبت میشه و دیگه مثل تابو نیست. مگه جنبش مشروطه واقعن پیروز شد؟ بعد از 20-30 سال ریده شد بهش از طرف پهلوی ولی هنوز در پیشانی تاریخی جنبش های سیاسی ایران میدرخشه.
خیر جناب، اگه خماریتون رفع شد خوب فکر کنید تا بفهمید که ربط مساله سربازی اجباری به این مساله اینه که میخواهید بگید در صورت وجود اندازه برابر از عقل و خرد در هر دوی اینها، یکی بیشتر پشتیبانی میشه در نتیجه یکیش بیشتر احساسی هست. اونوقت نتیجه بگیرید که اصلن فرض اولیه مبنی بر عقلانیت یکسان در اینها باطل است. و اونقدر مست و مبهوت چس ناله های روشنفکری خودتون هستید که خبر ندارید که این چه ایرادی بر این سیستم وارد میکنه؟ ربطش اینه که شما انگار گفتید ولی نفهمیدید! بارها پرسیدم که اصلن فرض کنیم همه این لایک ها و داغ بودن موضوع احساسی باشه. مگه اشکالی وارد میشه بهش؟ مگه یک کار احساسی نمیتونه محرک آزادی باشه؟ مگه انقلاب تونس با کار احساسی یک جوان و اقدام به خودکشی محقق نشد؟ جز مزخرف گویی و ایرادهای خاله زنکی گرفتن چی میتونید بگید شما؟ احساسی هست که هست، به تخم چپ همه اعضای انجمن! انگار احساسی و هیجانی بودن منجر به بطلانش میشه. شما انقلاب احساسی 57 رو مثال میزنید، من همه انقلابات رو مثال زدم. همشون احساسی بودند. وگرنه توده مردم رو چطور میشه بیرون آورد؟ اینه که میگم یک مقدار به جای چس ناله، به قول خودتون تعقل کنید ببینیم چند چندین با خودتون؟ آیا خودی میزنید یا ناخودی؟
و تا همینجا شما را بس که بجز تکرار مشتی اراجیف که آی این مالِ زنان است و اون که مال مردان بود و این احساسی ست و اینها تنها چیزی که گفتید و ارزش پاسخ داشت اینه که با این حرکت، روند آزادیخواهی به پستوی خانه ها وارد شده. خیلی جالبته. با عکس گرفتن در خیابان؟ با خطر کردن؟ با اینکه هرکی عکسش عمومی تر باشه لایک بیشتری میخوره؟ کجای این کار زیر زیرکیه؟ من که فکر میکنم میبینم بله بخش آپلود کردنش ممکنه در خانه انجام بشه تازه اگه با نت موبایل و در همون خیابان هم بعضن نشه! شما با فکر روشن و سیستم عصبیِ درگیرِ کمپین آزادی خواهی گوزیدن، اگه نکته زیر زیرکی در این حرکت میبینید ما رو هم بهره مند بفرمایید.
مثل اینکه این به من چه و به اون چه خیلی فشار آورده. انگار ما باید پاسخ ارتباط گوز با شقیقه رو ندیم و سکوت کنیم. پس یکبار دیگه میپرسم، به کسی چه که جواب ایمیلتون رو ندادند؟ اینکه شما در تجربه شخصی خودتون چی داشتید و چه برداشتید و واپس زدگی روانی ناشی از عدم پاسخگویی این افراد شما رو قانع کرده که حرکتهاشون اله و بله و جیمبله، چه ارتباطی داره به این بحث ما در مورد کمپین حال حاضر؟ اصلن چرا مطرح کردید که ایمیل زدید و اینها جواب ندادند؟ مگه بهتون جواب میدادند، صحت و راستی انواع حرکاتشون ثابت میشد؟ بعد اونوقت اگه جواب شما رو بدند جواب من رو ندند چی؟ اگه جواب منو بدند جواب آرش بیخدا رو ندند چی؟ این دیگه چس ناله ترین چس ناله ای بود که ازتون شنیدم تا اینجای کار که خیلی هم انگار پاسخ ما بر گُرده شما فشار وارد کرده خم شدید افتادید زمین.
و البته من متوجه هستم که درک مبانی لیبرالیسم برای شما سخت هست. من نمیتونم به کسی که مایل به آزادی نیست به زور آزادی رو تزریق کنم. شاید برای شما داس عمو استالین زیر تخمتون بسیار خوشایندتر از آزادی باشه. این رو وقتی میگذارم کنار تعارض ذاتی شما با پدیده زن، متوجه میشم که سوزش و درد ناشی از تاختن به چس ناله ها و ایرادهای پامنقلی شما از کجا سرچشمه میگیره. من متوجه هستم که چس ناله های روسنفکرمعابانه شما از اونجا که ناشی از تفکر گند چپ گراییتون هست شما رو وادار میکنه که انگشت در هر سوراخی کرده و تا انتها بچلانید بلکه یا سوراخ بند بیاد یا انگشت شما شهید بشه. ولی بد یا خوب باید اونجایی که اجازه ندارید فوضولی هر کس و کاری رو بکنید سر تعظیم رو به لیبرالیسم فرود بیارید و آرام آرام مثل بچه های خوب تشریف ببرید گوشه کنار و مانع تنفس انسان ها نشید جانم. میدونم که دوست دارید به بهانه های ارزش های چپی، در برخی آزادی ها و ارزش ها خلل ایجاد کنید و اونها رو محدود کنید. انگار که شما خیر اجتماعات رو بهتر از خودشون میفهمید. این کثیف ترین دیدگاهی هست که در تفکر چپی ها وجود داره. درست با همین استدلالات مشابه هست که آخوندها هم خیر مردم رو بهتر از خودشون میفهمند و براشون تصمیم میگیرند. اینه که چپ و اسلام شبیه هم هستند.
نه شما واقعن انگار تو باغ تشریف ندارید. وقتی پیش بینی ملوکانه میفرمایید که این کمپین خاموش میشه و فراموش، لابد میخواهید بگید چون احساسی بوده و نتیجه بگیرید که پس کار احساسی بی فایده و بیوده ست. ولی من ایراد گرفتم که اگر اینطور هم باشه هیچ اشکالی نداره و کار احساسی اتفاقن محرک بهتری برای جوامع هست و نمیتونه دلیلی برای درست یا نادرست بودن کل یک حرکت باشه. ولی اگه شما اصراری بر نادرست بودن این حرکت ندارید که پس ما بحثی نداریم اصلن و موضوع تمامه دیگه. اگه حرکت نادرستی نیست پس باید ازش حمایت کنید نه پس ناله.
معنی سخنانتون رو هم باید بهتون یاد بدم ظاهرن.
بله کاملن هم برازنده تون هست. هم خردمندانه و هم عقلایی (از نگاه شما).
روشنه هرکسی چیزی که نداره رو خواهانه. وگرنه خر چه داند قیمت نقل و نبات؟
طرف برای اظهار دشمنی با یک حرکت اجتماعی، امضاء پای سخنانش رو هم تغییر میده که خشمش رو فرو بنشانه