• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 213

    جُستار: صفحه فیس بوک در مورد آزادی های یواشکی زنان در ایران

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      این چرندیاتِ بی‌سر و ته چیست به هم بافته‌اید؟ از اثراتِ شور حسینی‌ست یا از فرطِ کس‌لیسی توانِ خواندن و اندیشیدن از کف داده‌اید؟ «به من چه، به اون چه، به ما چه» یعنی چه؟ما اینجا به مسئولِ کشوری گزارش نمی‌دهیم که بگویید «به من چه ، برید به اون یکی بگید». ما خیلی روشن نمودی عینی از جوگیر بودن و کس‌لیسی ملت به شما نشان داده‌ایم، شما به من می‌گویید «به من چه»؟
      باز هم رساله احساسی شما رو خوندم.

      این چرندیات اگه از فرط کس لیسی یا شور حسینی! هم باشه یا هر چیز دیگه، ولی مطمئنم از فرط استقامت زیاد پای بساط نیست. آخه برادرِ یکی از دوستانم نمیدونم چی میزنه ولی بعضی وقتها احساس میکنه برادرش میخواد عشق نداشتش رو ازش بگیره. مثل اینکه توهم فصل مشترک همه معتادهاست. تصور کنید در یکسال گذشته فقط 10 هزار نفر در یک لحظه شورانگیز و عرفانی و در حالیکه حالی ماورایی بهشون دست داده تصمیم بگیرند به فلانی و فلانی ایمیل بزنند و منتظر پاسخش بمونند و عین اون پیرمرده که گفته بود من بارها به احمدی نژاد نامه دادم ولی جواب نداده شاکی بشند! حالا ربطی به این بحث نداره ولی اگه فکر میکردید پاسخ نمیدند بازهم کار بیهوده ای کردید ایمیل زدید که حالا بخواهید بگید چون پاسخ ندادند حتمن کارشون تخمی بوده. منم به کارل مارکس میخواهم ایمیل بزنم ببینم جوابمو میده یا نه اگه نداد فردا در پاسخ به مزدک بگم اگه مارکس راست میگفت پاسخ منو با ایمیل میداد پس حتمن نظریاتش بیخوده. به هر حال در همین پاراگراف نخست روشن شد دارید چرک های زن ستیزانه تنتون رو در این جستار میشویید به بهانه احساسی بودن و خردمندانه نبودن و این خزعبلات.

      حالا نمیدونم داستان چیه اینجا که بعضیا فکر میکنند مثلن اگه هر حرکتی منجر به سقوط نشه، باطله. لابد اینها ترفندی در آستین دارند که با کمترین تلفات و کمترین مخاطرات بشه باهاش مردم رو وادار به جنبیدن و جابجایی از نقطه A به نقطه B کرد. احتمالن خبر ندارید در سالهای دهه شصت در مدرسه و دانشگاه جوراب سفید حق نداشتی بپوشی و با معیارهای اونروز الان گردن همه ماها رو باید بیخ تا بیخ یک لاجوردی مانندی سر میبرید. آستین کوتاه و شلوار جین و تی شرت و موسیقی بلند و هندزفری در گوشِ الان کجا و سیلی های حراست دانشگاه های دهه 60 کجا. ولی به مرور که در وسعت 1 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربعی ایران، میلیون ها نفر از این دستور سرپیچی کنند، نه ج.ا بلکه هر نظام میلیتاریستی دیگری هم ناچاره گردن کج کنه و قید آرمان ها رو بزنه. این یک نتیجه احتمالی مثبت برای حرکت های اینچنینی هست.

      ولی ما قرار نیست تنها حرکاتی رو مجاز بدونیم که فردای شروع به نتیجه برسند! ممکنه یه جنبش سالها نتیجه نده. مگه جنبش عدم خشونت گاندی ده ها سال بی نتیجه نبود یا با نتایج مقطعی و کوچک همراه نبود؟ قرار هم نیست حرکت هایی رو مجاز بدونیم که عده ای که گویا از علم لدنی بهره میبرند، آینده اون رو پیش بینی و تضمین کرده باشند. هزاران حرکت کوچک و بزرگ در تاریخ یک اجتماع رخ میده. ممکنه 99 درسد اونها مثل پشه ها و مگس ها عمرشون به چند روز هم نکشه. چه باک؟ در نهایت فقط یک حرکت هست که منجر به نتیجه نهایی میشه، نه همه ی اونها. هر سال که فقط برای یک روز عده ای در حافظیه، تخت جمشید یا توس دور هم جمع میشند تا نوروز رو قدر بدونند هم برای اجتماع قابل تحسین و ستایشه. با هر تحلیلی غیر از این، برای هیچ جنبشی نمیتونید طرفدار دست و پا کنید. اینهم مثل همه بقیه حرکت ها. اگه با مخ خورد زمین، که دمش گرم که لحظه ای تونست آزادی خواهان رو دور هم جمع کنه. اگه نخورد زمین و دستاوردی داشت بیشتر دمش گرم. یک زمانی بود صحبت از حجاب در ایران مذموم بود خودش. انگار به خدا فحش دادی. الان چپ و راست آخوند صفت ها دارند حداقل اسم این جنبش رو به زبون میارن. در تهران گشت بسیج زیاد شده، حالا دقیقن ممکنه ارتباطی به این نداشته باشه. همین تکرار چندباره اسم جنبش نه به حجاب، یک تابو ستیزی و فرو ریختن دیوارهای ارتجاع هست. اینم یک دستاورد احتمالی دیگه هست. چون حالا دیگه راحت تر در مورد خواستِ عمومیِ آزادی حجاب صحبت میشه و دیگه مثل تابو نیست. مگه جنبش مشروطه واقعن پیروز شد؟ بعد از 20-30 سال ریده شد بهش از طرف پهلوی ولی هنوز در پیشانی تاریخی جنبش های سیاسی ایران میدرخشه.

      خیر جناب، اگه خماریتون رفع شد خوب فکر کنید تا بفهمید که ربط مساله سربازی اجباری به این مساله اینه که میخواهید بگید در صورت وجود اندازه برابر از عقل و خرد در هر دوی اینها، یکی بیشتر پشتیبانی میشه در نتیجه یکیش بیشتر احساسی هست. اونوقت نتیجه بگیرید که اصلن فرض اولیه مبنی بر عقلانیت یکسان در اینها باطل است. و اونقدر مست و مبهوت چس ناله های روشنفکری خودتون هستید که خبر ندارید که این چه ایرادی بر این سیستم وارد میکنه؟ ربطش اینه که شما انگار گفتید ولی نفهمیدید! بارها پرسیدم که اصلن فرض کنیم همه این لایک ها و داغ بودن موضوع احساسی باشه. مگه اشکالی وارد میشه بهش؟ مگه یک کار احساسی نمیتونه محرک آزادی باشه؟ مگه انقلاب تونس با کار احساسی یک جوان و اقدام به خودکشی محقق نشد؟ جز مزخرف گویی و ایرادهای خاله زنکی گرفتن چی میتونید بگید شما؟ احساسی هست که هست، به تخم چپ همه اعضای انجمن! انگار احساسی و هیجانی بودن منجر به بطلانش میشه. شما انقلاب احساسی 57 رو مثال میزنید، من همه انقلابات رو مثال زدم. همشون احساسی بودند. وگرنه توده مردم رو چطور میشه بیرون آورد؟ اینه که میگم یک مقدار به جای چس ناله، به قول خودتون تعقل کنید ببینیم چند چندین با خودتون؟ آیا خودی میزنید یا ناخودی؟

      و تا همینجا شما را بس که بجز تکرار مشتی اراجیف که آی این مالِ زنان است و اون که مال مردان بود و این احساسی ست و اینها تنها چیزی که گفتید و ارزش پاسخ داشت اینه که با این حرکت، روند آزادیخواهی به پستوی خانه ها وارد شده. خیلی جالبته. با عکس گرفتن در خیابان؟ با خطر کردن؟ با اینکه هرکی عکسش عمومی تر باشه لایک بیشتری میخوره؟ کجای این کار زیر زیرکیه؟ من که فکر میکنم میبینم بله بخش آپلود کردنش ممکنه در خانه انجام بشه تازه اگه با نت موبایل و در همون خیابان هم بعضن نشه! شما با فکر روشن و سیستم عصبیِ درگیرِ کمپین آزادی خواهی گوزیدن، اگه نکته زیر زیرکی در این حرکت میبینید ما رو هم بهره مند بفرمایید.

      مثل اینکه این به من چه و به اون چه خیلی فشار آورده. انگار ما باید پاسخ ارتباط گوز با شقیقه رو ندیم و سکوت کنیم. پس یکبار دیگه میپرسم، به کسی چه که جواب ایمیلتون رو ندادند؟ اینکه شما در تجربه شخصی خودتون چی داشتید و چه برداشتید و واپس زدگی روانی ناشی از عدم پاسخگویی این افراد شما رو قانع کرده که حرکتهاشون اله و بله و جیمبله، چه ارتباطی داره به این بحث ما در مورد کمپین حال حاضر؟ اصلن چرا مطرح کردید که ایمیل زدید و اینها جواب ندادند؟ مگه بهتون جواب میدادند، صحت و راستی انواع حرکاتشون ثابت میشد؟ بعد اونوقت اگه جواب شما رو بدند جواب من رو ندند چی؟ اگه جواب منو بدند جواب آرش بیخدا رو ندند چی؟ این دیگه چس ناله ترین چس ناله ای بود که ازتون شنیدم تا اینجای کار که خیلی هم انگار پاسخ ما بر گُرده شما فشار وارد کرده خم شدید افتادید زمین.

      و البته من متوجه هستم که درک مبانی لیبرالیسم برای شما سخت هست. من نمیتونم به کسی که مایل به آزادی نیست به زور آزادی رو تزریق کنم. شاید برای شما داس عمو استالین زیر تخمتون بسیار خوشایندتر از آزادی باشه. این رو وقتی میگذارم کنار تعارض ذاتی شما با پدیده زن، متوجه میشم که سوزش و درد ناشی از تاختن به چس ناله ها و ایرادهای پامنقلی شما از کجا سرچشمه میگیره. من متوجه هستم که چس ناله های روسنفکرمعابانه شما از اونجا که ناشی از تفکر گند چپ گراییتون هست شما رو وادار میکنه که انگشت در هر سوراخی کرده و تا انتها بچلانید بلکه یا سوراخ بند بیاد یا انگشت شما شهید بشه. ولی بد یا خوب باید اونجایی که اجازه ندارید فوضولی هر کس و کاری رو بکنید سر تعظیم رو به لیبرالیسم فرود بیارید و آرام آرام مثل بچه های خوب تشریف ببرید گوشه کنار و مانع تنفس انسان ها نشید جانم. میدونم که دوست دارید به بهانه های ارزش های چپی، در برخی آزادی ها و ارزش ها خلل ایجاد کنید و اونها رو محدود کنید. انگار که شما خیر اجتماعات رو بهتر از خودشون میفهمید. این کثیف ترین دیدگاهی هست که در تفکر چپی ها وجود داره. درست با همین استدلالات مشابه هست که آخوندها هم خیر مردم رو بهتر از خودشون میفهمند و براشون تصمیم میگیرند. اینه که چپ و اسلام شبیه هم هستند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      نوشته‌های مرا از سمتِ شمالِ غربی به جنوبِ شرقی می‌خوانید؟ چه کسی گفته که خاموش ماندنِ کمپین «نه به سربازی اجباری» به معنای نادرستی آن بوده یا می تواند باشد و چه کسی گفته که آمارِ بالای اعضای «آزای‌های یواشکی» متضمنِ درستی آن است؟ کلا گویا در عوالمِ دیگری سیر می‌کنید؛ اتفاقا همین مهجور ماندنِ کمپینی که به درستی‌اش کسی کمترین شکی ندارد، کمپینی که تعدادی از افرادِ سرشناس، از احمدِ باطبی تا مجید محمدی از آن حمایت کرده‌آند، خودش عنصر نادرستی‌ست که البته ربطی به ماهیتِ ذاتی خود حرکت ندارد بلکه یک نادرستی بیرونی‌ست. در موردِ نادرستی‌های «آزادی‌های یواشکی» هم توضیح دادم. فقط اینکه برای من همه‌گیری صفحه‌ی آزادی‌های یواشکی از سوی جامعه‌ی متوهم، کس‌لیس، لمپن و خز و خیلِ فیس‌بوکی همانقدر موضوع جدی‌ایست که مهجور ماندنِ صفحه‌ی «نه به سربازی اجباری» توسطِ آنها.
      نه شما واقعن انگار تو باغ تشریف ندارید. وقتی پیش بینی ملوکانه میفرمایید که این کمپین خاموش میشه و فراموش، لابد میخواهید بگید چون احساسی بوده و نتیجه بگیرید که پس کار احساسی بی فایده و بیوده ست. ولی من ایراد گرفتم که اگر اینطور هم باشه هیچ اشکالی نداره و کار احساسی اتفاقن محرک بهتری برای جوامع هست و نمیتونه دلیلی برای درست یا نادرست بودن کل یک حرکت باشه. ولی اگه شما اصراری بر نادرست بودن این حرکت ندارید که پس ما بحثی نداریم اصلن و موضوع تمامه دیگه. اگه حرکت نادرستی نیست پس باید ازش حمایت کنید نه پس ناله.

      معنی سخنانتون رو هم باید بهتون یاد بدم ظاهرن.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      ارجاع به امضاء من.
      بله کاملن هم برازنده تون هست. هم خردمندانه و هم عقلایی (از نگاه شما).
      روشنه هرکسی چیزی که نداره رو خواهانه. وگرنه خر چه داند قیمت نقل و نبات؟
      طرف برای اظهار دشمنی با یک حرکت اجتماعی، امضاء پای سخنانش رو هم تغییر میده که خشمش رو فرو بنشانه

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      عضو و سخنگوی رسمی کمپین گوزیدن‌های «یواشکی».
      azarnoosh این را پسندید.

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      shirin (05-19-2014),undead_knight (05-19-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      باز هم رساله احساسی شما رو خوندم.
      از آنجا که بخش اعظمِ قی کردن‌های روان‌پریشانه‌تان چیزی جز حمله‌ی شخصی نبودند و ارزش پاسخگویی ندارند و از آنجا که مشخصا شما پاسخ هیچ کدام از پرسش‌های مرا نداده‌اید، طبیعتا و به طور جزئی به بخشی کوچک از این پست آخری‌تان می‌پردازم.

      حرکتِ همگانی و اساسا هر نوع حرکتِ رسمی و عمومی دیگر می‌تواند به سادگی نقد شود و ایرادهایش نمایان شود؛ این به هیچ وجه ربطی به تعیین تکلیف کردنِ عمومی برای مردم ندارد. بر خلافِ آنچه شما در اثرِ شور لیبرالی‌تان، از نوشته‌های من توهم زده‌اید، هرگز سخنی از باید و نباید تعیین کردن برای مردم در آنها نبود. پس از اینکه اثر عرق‌خوری‌های شبانه از سرتان پرید و توانستید بدونِ چهارتا چهارتا دیدن نوشته‌ها را بخوانید، سری بزنید به جستارِ سوسیالیسم و کمونیسم نوشته‌های ثبت‌شده‌ی مرا در آنجا بخوانید و نقدهای حی و حاضر من به کمونیسم و استالینیسم و در کل همه‌ی انواع ایده‌ئولوژی‌های سیاسی دولت‌محوری که آنجا نوشته‌ام را سعی کنید بفهمید. این دیگر کس‌وشعرترین مزخرفی بود که می‌شد به یک آنارشیست گفت. مثلِ تمامِ دیگر انواع رفقای هم‌رده‌تان، آنچنان در عمق حماقت‌های لیبرالی‌تان فرو رفته‌اید که تصور کرده‌اید که هر گونه حرکتِ جمعی که به اسمِ «آزادی» و ... باشد خود به خود درست و معنادار است و هرگونه نقد به آن «باید و نباید» محسوب می‌شود وگرنه ما به خوبی می‌دانیم که اساسا درستی زمانی معنادار است که یک جایی برای ابطال‌پذیری‌اش وجود داشته باشد؛ یعنی هر حرکتِ مدنی و گروهی همانقدر که می‌تواند درست باشد، احتمال دارد که نادرست باشد.


      در همین راستا، ما به روشنی و کاملا واضح نقدهایمان را به آن «کمپینِ آزادی‌های یواشکی زنان» وارد کردیم که در پستِ پیشینِ من موجود هستند و همچنان تماما بی‌پاسخ مانده‌اند؛ چرا که ما هنوز نفهمیدیم که چرا این حرکت و حرکاتِ مشابه عقب‌گرد نیستند و ارزش شدنِ بزدلی و اساسا بدل کردنِ ترسویی به نوعی از شهامت و رسمیت بخشیدن به قرقرهای یواشکی و دورویی‌ها و ترویجِ آنها، چطور می‌توانند دستاورد حساب شوند؛ البته گویا آنقدر گرمِ لیسیدن بودید که تیتر صفحه را « آزادی‌های یواشکی زنان در ایران» و فرتورهایی که ما در صفحاتِ پیشین گذاشتیم را نادیده باقی گذاشته‌اید که اینچنین از ما می‌پرسید کجایش زیرزیرکی‌ست. ما اینجا نه به متنِ مبارزه (که من کمترین مشکلی با مبارزه علیه حجاب ندارم و خودم از حامی‌هایشان هستم و خواهم بود) و علارغم تمامِ چرندیاتِ مضحک‌تان پیرامون زن‌ستیزی من، نه به جنسیتِ اعضایش اعتراضی داشتم؛ آنچه من کردم یک تحلیل روش‌شناسانه‌ی ابتدایی بود. پس به جای پرداختن به پهلوان پنبه‌های کذایی خودتان به موضوع پرداخته شده در متنِ سخنانِ من بپردازید. اما برای من مشخص است که شما راهی جز اینکه ما را به زن‌ستیزی متهم کرده و به دنبالِ فمنیسم‌ستیزی‌ِ پنهانِ درونِ نوشته‌های ما بگردید ندارید؛ من مانده‌ام پس از این تلاشهای جانکاه‌تان برای ارتباط انتقادهای ما به زن‌ستیز بودن‌مان، بالاخره حرفِ دیگری هم برای گفتن دارید یا نه؟

      پس از این پرسیدیم که درستی حرکاتِ اینچنینی را آیا زن و مرد بودنِ فعالین‌اش و در موردِ زن یا مرد بودن‌شان تعیین می‌کند یا آنکه ما باید بر اساس ایده‌های پایه‌ای، شکل و ماهیتِ آنها قضاوت کنیم؟ از این منظر پرسیدیم که چرا شما و امثال‌تان هرگونه تردید و نقد علیه حرکت‌هایی که از سوی زنان و یا در مورد آنها باشند را حرام می‌شمارید؟ زن بودن با خود درستی می‌آورد؟! بعد ما وقتی به این جوجه‌بازی‌های لیبرالیستی‌تان که اینچنین موجبِ گزینشی شدنِ معنای آزادی و برابری شده، می‌خندیم دل‌تان می‌شکند.

      بنابراین به جای آنکه بخروشید و رگ گردن برای «جسارت‌»های من به ایزدبانوان اهورایی‌تان برجسته کنید، به خود بیایید و به خاطر بیاورید ریشخندهای خودتان به کمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها را؛ در بدترین حالت ریشخندهای ما در اینجا چیزی هستند در همان اندازه، جز اینکه شما تقدس ویژه‌ای برای حرکاتِ زن‌محور قائل باشید، که خب به روشنی دیدیم که چنین است. وگرنه ما خوب می‌دانیم زبان طنز و کنایه‌آمیز خود از ابزارهای نقد هستند.

      اما پیرامونِ ایمیل‌های بی‌پاسخ من و «کمپین نه به سربازی اجباری». واقعا من فکر نمیکردم گرفتن معنای مقایسه من اینقدر سخت است؟ اگر موضوع آرمان‌ها و ایده‌های جمعی باشد، اگر موضوع واقعا آزادی‌خواهی و انسانیت باشد، نمی‌بایست یکی چندین برابرِ دیگری توجه و انرژی دریافت کند. پس موضوع چیز دیگری، یا آنکه آرمانها نادرست‌اند یا آنکه تصور اشتباهی در موردشان وجود دارد. من خیلی امیدوار بودم به اینکه مورد دوم درست باشد، یعنی ناخودآگاه موضوعیتِ ازادی را تنها برای یک جنسیت دارای اهمیت و ارزش بیشتری بدانند و بر اساسِ همین خوشباوری نامه دادم اما دیدم موضوع خیلی پیچیده‌تر از این حرفهاست. من دو مشاهده‌ی 1-نامه‌های بی‌پاسخ‌مانده‌ام و اینکه تک‌تکِ آن افراد بطور رسمی از این صفحه حمایت رسمی کردند و 2- مهجور ماندنِ چندیدن ماهه‌ی کمپینِ نه به سربازی‌ اجباری علارغمِ اینکه کسی در درستی‌اش کمترین شکی ندارد و در همان اوائل هم تعدادِ قابل قبولی از افرادِ سرشناس از آن حمایت کردند در مقابل سیصدهزارنفری شدنِ این صفحه‌ی آزادی‌های یواشکی در عرض شانزده روز را با دیگر مشاهدات خودم که در مورد اینکه چگونه آزادی و دیگر آرمانهای انسانیِ ما تنها متوجه خودمان و اطرافیانِ ما و آنهایی که مطلوبمان هستند می‌شوند و تنها آنها را دربر می‌گیرند یودند ، ترکیب کردم و یک نتیجه‌گیری خیلی ساده کردم که آنهم فکر نمیکنم برای شما که تجربه‌ی شخصی نیمی از افرادِ جامعه‌ی درگیر با سربازی اجباری را فاقد اعتبار و ارزش برای مشاهده و نتیجه‌گیری می بینید و آن را هنوز در حد تجریه‌‌ی شخصی می‌بینید قابل درک باشد که اینچنین پاسخی جز «به من چه، به اون چه، به ما چه» ندارید. چیز دیگری که گویا به عقل‌تان نمی‌رسد این است که خودِ تجربه‌ی شخصی هم بی‌اعتبار برای قضاوت نیست مخصوصا اگر از آن بتوان به عنوان نمونه‌ی نقض استفاده کرد. من هم نامه درونِ جعبه‌ی شانس ننداخته‌ام، به «آدم‌ها» فرستادم، که فکر می‌کردم خواندن بلد هستند، فکر کردن را دوست دارند و اینکه شعارهای انسانی‌شان حقیقی‌ و فکرشده است.

      و بله؛ من آنقدر برای صداقتِ خودم ارزش قائل هستم و آنقدر از درویی لیبرالیستی بیزارم که به انچه که می‌اندیشم بی‌ملاحظه و بدونِ اینکه به این فکر کنم که چقدر خلافِ جهتِ رودخانه است، بیان‌اش می‌کنم؛ پس برای من کاملا طبیعی‌ست و هتا از جهتی مایه‌ی مسرت است از شمایی که با مترسک‌های شبانه تان و مبارزاتِ زیرلحافی‌تان دلخوشید، بد وبیره بشنوم و فضول خطاب بشوم. از آنجا که من با تعبیر رویاهای شبانه‌ی خودم یا با سرمایه‌گزاری روی شانس و احتمال به تحقق آرمان‌هایم نمی‌اندیشم و می‌کوشم با هر چه کمتر کردنِ احساسات و رفتارِ فله‌ای و گوسفندی و افزودنِ هر چه بیشتر به سطح عقلانیت و جدیت در کنش‌هایم هر چه بیشتر آنها را به قطعیت نزدیک کنم، بنابراین سطحی بودنِ این رفتارها و حرکات و همین رفتارهای خوشباورانه طبیعی‌ست که کمترین جذابیتی برایم نداشته باشد. اساسا مایه‌ی خنده‌های رو به قهقهه ما شدید وقتی پرسیدید که «مگه رفتارهای احساسی چه عیبی دارند؟» چه کسی از احساسی بودنِ یک رفتار به نادرستی آن رسید؟ اما کاملا عیان است که همانقدر که احساسی بودنِ یک رفتار به نادرستی آن ربطی ندارد به درستی آن هم ربطی ندارد. پس تا اینجا خوشبختانه با تلاش‌های پی‌درپی بالاخره توانستید بفهمید که این «آزادی‌های یواشکی» تنها یک حرکت احساسی‌ست! خب بله من اساسا به رفتارهای احساسی جمعی و نتیجه‌اش بدبین هستم (در اثر مشاهداتِ رفتارهای جمعی ایرانیان مثلا انقلابِ 57)، که چه؟ دالللی، الان وقت‌اش است که بگوئید «به من چه، به اون چه به ما چه».

      پ.ن: جالبتر این است که پسوندِ «احساساتی » را همچون فحش برای پست‌های من بکار می‌برید ولی همین احساسی بودن را وقتی ما در موردِ جنبشِ آزادی‌های یواشکی استفاده می‌کنیم از کوره به در می‌روید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      نه شما واقعن انگار تو باغ تشریف ندارید. وقتی پیش بینی ملوکانه میفرمایید که این کمپین خاموش میشه و فراموش، لابد میخواهید بگید چون احساسی بوده و نتیجه بگیرید که پس کار احساسی بی فایده و بیوده ست. ولی من ایراد گرفتم که اگر اینطور هم باشه هیچ اشکالی نداره و کار احساسی اتفاقن محرک بهتری برای جوامع هست و نمیتونه دلیلی برای درست یا نادرست بودن کل یک حرکت باشه. ولی اگه شما اصراری بر نادرست بودن این حرکت ندارید که پس ما بحثی نداریم اصلن و موضوع تمامه دیگه. اگه حرکت نادرستی نیست پس باید ازش حمایت کنید نه پس ناله.

      گویا عرق‌خوری‌های شبانه با رفقای لیبرال‌ مغزتان را به کلی تخمیر کرده:))
      دفعه‌ی پنجمی است که تاکید می‌کنم در موردِ رفتارهای روشنفکرانه‌ی جماعتِ متوهمِ فیسبوکی آخرین کاری که ممکن است بکنم نتیجه‌گیری در مورد درستی یا نادرستی یک پدیده است. احساسی بودنِ یک حرکت اگرچه نه بد است و نه خوب، ولی ما اینجا نادرستی در این حرکتِ احساسی خاص کم نمی بینیم؛ همینکه مردسالاری و مردانگی همه آنجا طوطی‌وار تکرار می‌کنند و به جای آنکه آن را از اسلام و گند و گوه ِ ناشی از آن بدانند علیه مردان لجن‌پراکنی می‌کنن جنبه‌ای روشن از نادرستی‌های آن بازی کودکانه است. پاسخ باقی هذیان‌‌هایتان را داده‌ام. فقط کمی بگیرید آنطرف‌تر؛ دهانِ مبارک را می‌گویم، عاروق‌های لیبرالیستی‌تان خفه‌مان کرد.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      طرف برای اظهار دشمنی با یک حرکت اجتماعی، امضاء پای سخنانش رو هم تغییر میده که خشمش رو فرو بنشانه
      هه هه هه ....
      دشمن! بی‌خیال بابا، دشمنی با جماعتِ مفلوکِ کس‌لیسِ متوهمِ لمپنِ روان‌پریشِ جو‌گیر ِموج سوارِ Slacktivist ِ فیس‌بوکی آخرین فحشی بود که کسی می‌توانست به من بدهد.
      معنای امضای من هم از سطحِ درکِ شما خارج؛ تلاش نفرمائید جانم:))


      پی‌نوشتِ خارج از موضوع: یک داستانی در کشورهای اسکاندیناوی هست (که انگار از رویش فیلمی هم ساخته شده) که در آن بخشی کوچک از مردم از فرطِ بیزاری از تمدن و مظاهرش به گوشه‌ای دورافتاده در جنگلی پناه برده و روستایی بنا می‌کنند و تمدنی بدوی براه می‌اندازند. مهاجرینِ اولیه، بزرگان و ریش‌سفیدانِ آنها برای آنکه جوان‌ترهایی که به تازگی در آن روستا بدنیا می‌آیند را از بیرون رفتن از روستا منع کنند، افسانه‌ای می‌سازند: هیولاهایی درونِ جنگل هستند که اگر از روستا خارج شویم و به جنگل برویم عصبانی شده و ممکن است ما را نابود کنند؛ اما اگر از روستا خارج نشویم، آنها هرگز کاری به کار ما ندارند. با ساختنِ این افسانه، تا سالهای سال کسی جرئتِ اینکه از روستا خارج شود را نداشت! تا اینکه دخترِ رئیس و کدخدای روستا، پافشاری زیادی می‌کند که از روستا خارج شود. پدرش در نهایت تمامِ داستان را به او می‌گوید؛ اینکه تمامِ این هیولاها افسانه هستند و واقعیت ندارند؛ دخترِ مربوطه با اینکه تمامِ داستان را می‌دانست و با اینکه هیج هیولایی وجود ندارد که نیاز باشد از آنها بترسد، با اینحال وقتی وارد جنگل شد، همچنان از ترسِ هیولاها به خود می‌لرزید و توانِ خارج شدن از روستا را نداشت.

      هرگونه شباهت میانِ آن روستا و کشورهای دیگر هتا ایران کاملا تصادفی‌ست.
      ویرایش از سوی Dariush : 05-19-2014 در ساعت 07:33 PM
      Anarchy, Russell and Nevermore like this.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-20-2014),Russell (05-20-2014)

    5. #3
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      از آنجا که بخش اعظمِ قی کردن‌های روان‌پریشانه‌تان چیزی جز حمله‌ی شخصی نبودند و ارزش پاسخگویی ندارند و از آنجا که مشخصا شما پاسخ هیچ کدام از پرسش‌های مرا نداده‌اید، طبیعتا و به طور جزئی به بخشی کوچک از این پست آخری‌تان می‌پردازم.
      ببینید من نه حوصله نه وقت کل کل و پاسخ به اراجیف معده شما رو ندارم. یکبار دیگه اگه رفع خماری شد مطالب منو بخونید متوجه میشید که پاسخ اون ایراد فلسفی سطح بالاتون رو دادم جانم. من که مسئولیت ندارم مغزهای پریشان رو آب و جارو کنم عزیزم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      پ.ن: جالبتر این است که پسوندِ «احساساتی » را همچون فحش برای پست‌های من بکار می‌برید ولی همین احساسی بودن را وقتی ما در موردِ جنبشِ آزادی‌های یواشکی استفاده می‌کنیم از کوره به در می‌روید.
      خب اینم از درک و شعور شماست. قضاوت احساسی صحیح نیست ولی حرکت احساسی لزومن اینطور نیست. اینم یه درس دیگه بود. شب از روش چندبار بنویسید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      دشمن! بی‌خیال بابا، دشمنی با جماعتِ مفلوکِ کس‌لیسِ متوهمِ لمپنِ روان‌پریشِ جو‌گیر ِموج سوارِ Slacktivist ِ فیس‌بوکی آخرین فحشی بود که کسی می‌توانست به من بدهد.
      من متوجه هستم که هر وقت یک گروه اسمی پر از عضو رو با کسره اضافه بهم وصل میکنید، اون لحظه احتمالن فکر میکنید دارید رساله‌ای غنی از فهم و اندیشه برای خوانندگان مینویسید. ولی اینجا همین تعبیر پر از کسره اضافه شما خود نشان از درستی سخن من داره: دشمنی و عصبانیت. یک لیوان آب بخورید بد نیست.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      پی‌نوشتِ خارج از موضوع: یک داستانی در کشورهای اسکاندیناوی هست (که انگار از رویش فیلمی هم ساخته شده) که در آن بخشی کوچک از مردم از فرطِ بیزاری از تمدن و مظاهرش به گوشه‌ای دورافتاده در جنگلی پناه برده و روستایی بنا می‌کنند و تمدنی بدوی براه می‌اندازند. مهاجرینِ اولیه، بزرگان و ریش‌سفیدانِ آنها برای آنکه جوان‌ترهایی که به تازگی در آن روستا بدنیا می‌آیند را از بیرون رفتن از روستا منع کنند، افسانه‌ای می‌سازند: هیولاهایی درونِ جنگل هستند که اگر از روستا خارج شویم و به جنگل برویم عصبانی شده و ممکن است ما را نابود کنند؛ اما اگر از روستا خارج نشویم، آنها هرگز کاری به کار ما ندارند. با ساختنِ این افسانه، تا سالهای سال کسی جرئتِ اینکه از روستا خارج شود را نداشت! تا اینکه دخترِ رئیس و کدخدای روستا، پافشاری زیادی می‌کند که از روستا خارج شود. پدرش در نهایت تمامِ داستان را به او می‌گوید؛ اینکه تمامِ این هیولاها افسانه هستند و واقعیت ندارند؛ دخترِ مربوطه با اینکه تمامِ داستان را می‌دانست و با اینکه هیج هیولایی وجود ندارد که نیاز باشد از آنها بترسد، با اینحال وقتی وارد جنگل شد، همچنان از ترسِ هیولاها به خود می‌لرزید و توانِ خارج شدن از روستا را نداشت.
      The Village (2004) - IMDb

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    6. #4
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      ممکنه 99 درسد اونها مثل پشه ها و مگس ها عمرشون به چند روز هم نکشه. چه باک؟ در نهایت فقط یک حرکت هست که منجر به نتیجه نهایی میشه، نه همه ی اونها.
      خارج از بحثتون با جناب داریوش!
      کوروش جان اسم این احیانن نمیشه کوشش و خطا؟!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    7. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-20-2014)

    8. #5
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      کوروش جان اسم این احیانن نمیشه کوشش و خطا؟!
      چرا. خودشه.

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    9. یک کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-20-2014)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      کوروش جان اسم این احیانن نمیشه کوشش و خطا؟!
      شاید باید یک پرسش تاریخی بسیار مهم را یکبار با خود مرور کنیم و بطور جدی به فکر پاسخی برایش باشیم. چرا ما، به عنوانِ مردمِ ایران، در عرضِ یک قرن، دو انقلابِ به حاصل نشسته، چند انقلابِ ناکام مانده و چند کودتا را از سر گزرانده و بعد از این همه کش و قوس و فرود و فرازهای پی‌درپی؛ پس از آنهمه مبارزه‌ها، رشادت‌ها و کسانی چون ستارخان و کسروی، اکنون اینچنین در این گندآبی که با دستانِ خودمان ساختیم‌اش دست و پا می زنیم و به این وضع رقت‌انگیز و فلاکتبار افتاده‌ایم و تازه پس از همه‌ی اینها به یادِ مبارزاتِ «یواشکی» خودمان افتاده‌ایم؟ این بی‌شک پرسشی‌ست حیاتی، فوری و سرنوشت‌ساز که ما باید پیش از هرگونه تلاش برای افتادن به دنبالِ هر حرکتِ آلترناتیو ابتدا به ساکن بهش فکر کنیم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه خوشبختانه اینگونه نیست، صاحب شدن چیزهای روی زمین تنها در مرام برادران لیبرال است، همه اینگونه نیستند.

      کلا ما نمی‌دانیم دوستان چی میزنند که اینطوری دولا پهنا با ما حساب می‌کنند که مبارزان مشروطه را هم با مبارزانِ «یواشکی» قیاس می‌کنند.
      Russell این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    11. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (05-21-2014),sonixax (05-20-2014)

    12. #7
      مدیر تالار
      Points: 94,728, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.7%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      وضعیت؟
       
      Empty
       
      kourosh_bikhoda آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      صهیونیستستان
      نوشته ها
      2,339
      جُستارها
      40
      امتیازها
      94,728
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      4,209
      از ایشان 4,997 بار در 2,197 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      26 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      شاید باید یک پرسش تاریخی بسیار مهم را یکبار با خود مرور کنیم و بطور جدی به فکر پاسخی برایش باشیم. چرا ما، به عنوانِ مردمِ ایران، در عرضِ یک قرن، دو انقلابِ به حاصل نشسته، چند انقلابِ ناکام مانده و چند کودتا را از سر گزرانده و بعد از این همه کش و قوس و فرود و فرازهای پی‌درپی؛ پس از آنهمه مبارزه‌ها، رشادت‌ها و کسانی چون ستارخان و کسروی، اکنون اینچنین در این گندآبی که با دستانِ خودمان ساختیم‌اش دست و پا می زنیم و به این وضع رقت‌انگیز و فلاکتبار افتاده‌ایم و تازه پس از همه‌ی اینها به یادِ مبارزاتِ «یواشکی» خودمان افتاده‌ایم؟ این بی‌شک پرسشی‌ست حیاتی، فوری و سرنوشت‌ساز که ما باید پیش از هرگونه تلاش برای افتادن به دنبالِ هر حرکتِ آلترناتیو ابتدا به ساکن بهش فکر کنیم.
      سپاسی که من دادم به خاطر این پاراگراف بودها.
      خیال برتان ندارد

      چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
      جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
      ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
      ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
      «توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»

      خردگرایی و ایمان ستیزی

    13. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_bikhoda گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-21-2014),undead_knight (05-21-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. صفحه ای از فیس بوک که روابط ایران و سوریه را زیر نظر دارد
      از سوی U.S.CENTCOM در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 04-07-2014, 06:57 PM
    2. معرفی پیج های سودمند فیس بوک
      از سوی Nevermore در تالار هماندیشی
      پاسخ: 10
      واپسین پیک: 03-02-2014, 11:35 PM
    3. 25 شهریور
      از سوی azadah در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 09-16-2013, 02:49 PM
    4. تندیس جاودانگی
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 40
      واپسین پیک: 02-21-2013, 07:50 PM
    5. پاسخ: 20
      واپسین پیک: 05-28-2012, 06:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •