• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 11

    جُستار: در حدیث آمده امامان از ران مادرشان متولد شده اند. یعنی چه؟

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      علامه ملا محمد باقر مجلسی مینویسد:
      هر زمان خاتون عمه امام حسن عسکری او را میدید,دعا میکرده خدا به او فرزندی بدهد.روزی حسن عسکری میگوید امشب از نرجس فرزندی زایش خواهد یافت.از وی میخواد پیش او بماند و به وی کمک کند.حکیمه خاتون پیش نرجس میرود
      ولی اثری از بارداری در او نمیبیند,جریان را به امام عسکری میگوید,حسن عسکری لبخند میزند و اظهار میدارد ,ما امام ها مانند افراد عادی مردم در شکمهای مادرانمان قرار نمیگیریم و از راه رحم زایش پیدا نمیکنیم,بلکه در پهلوهای مادران خود جای میگیریم و از ران راست مادرانمان خارج میشویم.زیرا ما نور خداییم و پلیدی ها قادر نیستند,نور را الوده سازند.
      نزدیک سپیده دم به سوی نرجس رفتم.امام عسکری اظهار داشت,عمه سوره "انا انزلنا" را بخوان,هنگامی که سوره را خواندم.جنین او نیز با من شروع بخواندن کرد.سپس جنین به من سلام کرد.سپس نرجس از نظرم ناپدید شد وبعد طفلی را مشاهده کردم که مشغول سجده است.طفل روی زانو نشست انگشتان خود را به اسمان گرفت و اشهد ان لااله...و نام تمام امامان و «زمین را بوسیله من پر از عدل و داد کن»میگوید,چند مرغ می اید و امام یکی از انها رو صدا میزند و به مرغ میگوید:«این طفل را ببر و نگهداری کن ودر هر چهل روز به ما بازگردان.»مرغان او را میبرند نرگس خاتون گریه میکند.!امام عسکری میگوید تو را به خدا میسپارم,وی میگوید ان مرغ "روح القدس" است.
      عمه میبیند نوزاد چهل روزه راه میرود,گفتم اینکه دو ساله بنظر میرسد,امام گفت :فرزند انبیا و اولیا نشو و نمایشان با افراد عادی تفاوت دارد,نوزاد یک ماهه انها مثل نوزادیکساله هستند,در شکم مادر حرف میزنند و قران میخوانند.


      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 04:14 pm ---------- ارسال قبلی در 04:11 pm ----------

      زایش امام زمان
      محمد باقر مجلسی به نقل از امام علی النقی و امام حسن عسکری مینویسد، که چون خداوند اراده کند امامی را بیافریند، قطره ای از اب بهشت در ابری قرار میدهد و ان قطره اب در میوه ای از میوه های بهشتی میچکد و امام ان را میخورد و از این میوه نطفۀ امام بسته میشود. هنگامی که نطفه در شکم مادر تبدیل به جنین و چهل روزه شد، سخن مردم را میشنود و زمانی که چهار ماهه شد، بر روی بازویش ایه 115 سوره انعام نوشته میشود.
      وهمچنین ادامه میدهد، هنگامی که امام زایش میاید، به امر خداوند می ایستد و نوری از او به اطراف جهان میتابد و بدان وسیله مردم و اعمال انها را میبیند و در ان نور است که امر الهی بر او نازل میشود و به هر طرف که رو کند ان نور جلوی چشم اوست
      تا اینکه روزی حسن عسکری به حکیمه خاتون میگوید، عمه انچه تو پیوسته از خدا برای من ارزو میکردی، امشب زایش خواهد یافت، حکیمه پرسش میکند از چه کسی؟ حسن عسکری پاسخ میدهد، از نرجس و از عمه اش تقاضا میکند ان شب را که پانزدهم شعبان بوده، نزد انها بماند و به جریان زایش نرجش کمک کند. حکیمه خاتون نزد نرجس میرود، ولی اثری از بارداری در او نمیبیند. انگاه نزد حسن عسکری بازگشت میکند و جریان را با او در میان میگذارد. حسن عسکری لبخندی میزند و اظهار میدارد، ما امامها مانند افراد عادی مردم در شکمهای مادرانمان قرار نمیگیریم و از ران راست مادرانمان خارج میشویم. زیرا ما نور خداییم و پلیدیها قادر نیستند، نور را الوده سازند. انگاه میافزاید که اثر حمل نرجس در هنگام سپیده دم ظاهر میشود. حکیمه میگوید، ان شب تا هنگام سپیده دم نرجس را زیر چشم داشتم. او نزد من خوابیده بود و پهلو به پهلو میشد. نزدیک سپیده دم، ناگهان از جای برخاستم، به سوی او رفتم و ویرا به سینه چسباندم و نام خدای را بر او خواندم. حسن عسکری با صدای بلند اظهار داشت، عمه سوره انا انزلنا را بر او بخوان. از نرجس پرسیدم: «حالت چگونه است؟» پاسخ داد: «انچه اقا گفت، ظاهر گردید».
      هنگامی که سوره انا انزلنا را بر او خواندم، جنین او نیز با من شورع به خواندن کرد. سپس جنین به من سلام نمود. چون صدای او را شنیدم وحشت کردم. اما حسن عسکری اظهار داشت: «عمه از کار خدا شگفتی مکن!»
      هنوز سخن امام پایان نیافته بود که نرجس از نظرم ناپدید گشت. گوئی میان من و او پرده ای اویخته شد. از این رو فریاد کنان به سوی امام شتافتم و امام گفت: عمه! برگرد که که او را در جای خود خواهی دید. هنگامی که بازگشتم، مشاهده کردم پرده ای که بین من و نرجس ایجاد شده بود، برداشته شد و نوری از وی درخشیدن میکرد که دیدگانم را خیره نمود.
      سپس طفلی را مشاهده کردم که مشغول سجده است. انگاه طفل روی زانو نشست و در حالیکه انگشتان خود را به سوی اسمان گرفته بود، اظهار داشت:«اشهدان لااله الا الله و ان جدی رسول الله و ان ابی امیرالمومنین» پس از ان تمام امامها را نام برد تا به خودش رسید، سپس گفت: انچه به من وعده داده بودی مرحمت کن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدمهایم را ثابت بدار و بوسیله من زمین را پر از عدل و داد کن!
      امام حسن میگوید، عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور. هنگامی که حکیمه خاتون فرزند را نزد حسن عسکری میبرد، امام دست زیر رانها و پشت بچه میگذارد و پاهای او را به سینه میچسباند و زبان در دهانش میگرداند و دست بر چشم و گوش و بندهای او میکشد و میگوید: فرزندم! با من حرف بزن و بچه اشهد میخواند.

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Agnostic (05-16-2012),Reactor (05-16-2012),Russell (05-16-2012),sonixax (05-16-2012)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Havadar_e_Democracy نمایش پست ها
      مردم در شکمهای مادرانمان قرار نمیگیریم و از راه رحم زایش پیدا نمیکنیم,بلکه در پهلوهای مادران خود جای میگیریم و از ران راست مادرانمان خارج میشویم.زیرا ما نور خداییم و پلیدی ها قادر نیستند,نور را الوده سازند.
      یعنی در آن زمان مادرانشان از مشعل یا چیزی شبیه به اون که مولد نور هم بوده به جای دیلدو استفاده میکردند !!!!
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Agnostic (05-16-2012),Anarchy (05-16-2012)

    5. #3
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Havadar_e_Democracy نمایش پست ها
      و زبان در دهانش میگرداند ...
      کاری نداریم که داستان تولد این آقا از حیث تخیل و جلوه های ویژه دست فیلم ارباب حلقه ها رو از پشت بسته!اما یک سوال از دوستان دارم اونم اینه که پدرش چرا باید زبانش رو در دهان بچه قرار بده؟ یعنی میخواسته از بچه فرنچ کیس بگیره؟یا این واقعا رسم بوده؟ این حرکت رو چند جای دیگر هم خوانده ام که از پیغمبر سر زده و شاید از بقیه امامان هم سر میزده و نمیدونم اسمش رو رسم میشه گذاشت یا چیز دیگر. شخصا فکر میکنم این ها خانوادگی مشکل بچه بازی داشتند!!
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    6. 4 کاربر برای این پست سودمند از Reactor گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Agnostic (05-17-2012),Anarchy (05-16-2012),Russell (05-17-2012),sonixax (05-16-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 34
      واپسین پیک: 11-05-2015, 08:11 PM
    2. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    3. صلح طلبی یعنی چه؟
      از سوی Russell در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 9
      واپسین پیک: 01-18-2012, 06:37 PM
    4. شکل پدیدآمدنِ امام‌های شیعه
      از سوی Jooyandeh در تالار دین
      پاسخ: 1
      واپسین پیک: 11-09-2010, 11:49 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •