سخن خود شما سفسطه است جانم. من اینجا مدافع عملگرایی هستم و عملگرایی حکم میکنه که در بررسی قتل، به شاخص هایی چون در دفاع بودن قاتل هم توجه بشه. بنابر این اینجا باز هم شما لنگ میزنید.
اگر از دنیای خرافی و واپسمانده دیروز فاصله بگیرید به دنیای امروز می رسید که بر حجم داده ها در اون بطور تصاعدی افزوده میشه و هر کاری که بخواهید بکنید اعم از راه رفتن یا ازدواج یا سرمایه گذاری، باید حساب عملکردی اون کار رو بسنجید. وگرنه مثل مسلمانان و کمونیست ها وامیمونید. یعنی همون کاری که کمونیست ها نکردند. بنابر این مهم اینه که یک حرف چقدر عملی باشه و چقدر مفت نباشه.
چطور همون مقدار زمان برای سرمایه داری عزیز کافی بود؟ به خوبی توانستند هم پیاله ها و هم فکران شما رو میخکوب کنند و به زباله دان تاریخ بفرستند. حالا بشینید از نابودی کاپیتالیسم بگید.
من حوصله تکرار ندارم. خودتون بروید پست قبلی منو یکبار دیگه بخونید و با توجه به پاسخم در این پست، یک فلسفه ای ببافید تا بمن نشون بدید نتیجه و پایان کار کمونیسم دلیل خوبی برای ذکر این حکم نیست که "کمونیسم یک انگل است".
چقدر این بیخود است برام آشنا بود. یاد یک دوستی به نام مزدک اوفتادم. از دیکتاتوری هم که گفتید یاد استالین ملعون اوفتادم. بالاخره بعضی ها رو با بعضی صفات میشه همتراز کرد دیگه.

















































پاسخ با گفتآورد
آغازگر جُستار

(چه قدر هم که جامعشون سالمه !)

