
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد

یک سئوال.
تصور کنید ما در یک کامپیوتر دنیایی خلق کنیم و با یکسری فرمولهای مشخص که خودمان تنظیم کرده ایم به موجوداتی هوشمند در این دنیای مجازی حیات دهیم و برای آنهایی محیطی درست کنیم که طبق همان فرمولها ایجاد شده و رشد کند و در نهایت از بین رود. این موجودات هوشمند چگونه می توانند از وجود ما و حتی کامپیوتر (رابط) مطلع شوند؟
Qui Tacet Consentire
آغازگر جُستار

این چیزی که شما میگوئید شبیه آرمان گرایی جورج برکلی است. بر طبق این نظریه جهان وجود خارجی ندارد و میتوان مثلا از طریق یک کامپیوتر دادههایی را به یک مغز داد که آن مغز احساس کند در آن جهان مورد نظر ما است. این عقیده مذهبیهای فیلسوف است که در مقابل ماده گرایی آن را قرار میدهند و میگویند که همه چیز از ماده نشأت نمیگیرد. ولی ما قوانین فیزیک داریم ، شیمی داریم و غیره ، ماده وجود خارجی دارد و تصور ذهنی ما نیست ، البته آن شرایط دیگر هم امکان وجودش هست که یک جهان همهاش خیال باشد.
"A Land without a People for a People without a Land"


ادیان درباره معجزاتی که خداوندشان نشان داده دروغ بسیار گفته اند. برخی از این معجزات به قدری بی پایه اند که فوری باطل بودن آن مشخص میشود مثلا معجزه شق القمر و یا معجزه ای که خورشید به عقب برگشت تا علی نمازش را بخواند!
حال معجزاتی دیگر مثلا شفا دادن بیمار و اطلاع رسانی از آینده اولا فقط مختص به پیامبران نبوده بلکه در تاریخ هست که منجمین هم خبر از آینده داده اند. ثانیا بر فرض موجودی مافوق انسانی در این معجزات یاری رسانده باشد ثبات نمی کند که آن موجود خالق کل جهان است بلکه فقط ثابت می کند که آن موجود به انسان از بعضی لحاظ برتری دارد.
مثل انسان که بر سگ در هوش برتری دارد ولی سگ هم برتری هایی نسبت به انسان دارد مثلا می تواند تندتر از انسان بدود یا حس بویایی اش قوی تره.

در کل بنده یه نظری دارم حالا میتونه اشتباه باشه ولی منطقی هست!
بگیم این دنیا و موجودات داخل را یک موجود فراتر و بسیار هوشمندتری ساخته است که حتی ما نیز نمی توانیم تصور ان را بکنیم پس این موجود هوشمندتر را چه موجودی ساخته است؟پس باید یک موجود هوشمندتر از این موجود وجود داشت باشد!غیر از این هست که گفتم؟!پس این موجودی که ان موجود را ساخته است را چه کسی ساخته است؟!به این شکل به هزاران موجود بدون هیچ اثباتی خواهیم رسید!در اخر باز هم به همان صفر خواهیم رسید!اگر یک موجود فراتر وجود داشته باشد این موجود قدرت دخالت در جهانی که ساخته است را ندارد و مانند ما یک موجود طبیعی با قدرت های طبیعی است و البته هیچ شباهتی با این اراجیفی و مزخرفاتی که ادیان به نام خدا تحویل جامعه داده اند ندارد یا اصلا خودش را فدای این جهان کرده است یا شاید اصلا هیچ موجود فراتری وجود نداشته باشد!با این حساب اگر یک موجود فراتر نیز وجود داشته باشد باز هم یک نقطه ی مشترک بین این نظرها وجود دارد ان هم این است که در اخر باز هم به صفر و نقطه ی شروع میرسیم!حالا از صفر چگونه یک چیزی یا جهانی یا مقداری میتواند شروع شود؟!جواب ساده است:
1=0+1
n=0-1
ولی نقطه ی شروع باز هم همان صفر است!

دوستان اگر اصل این مقاله رو میشد پیدا کرد خیلی خوب بود.و نکته جالب این مقاله اینه که برای سال 2005 هست یعنی 7 سال پیش.ولی همچنان هواداران نظریه خلقت هوشمندانه آواره هستند و خبری از از دانشگاه ها در این مورد بگوش نمیرسد.
از سال 2005 تا حالا فکر میکنم یک خبر خیلی داغ و مهم در مورد حیات داشتیم که اونهم این هست:
http://www.guardian.co.uk/science/20...etic-life-form
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound

خوب چند تا نکته در اینجا هست، نخست اینکه اگر روی قانونهای جهان مادی خودمان بنگریم، این دو مهاد همیشه پابرجا هستند:
- همه سیستمهای مادی خطا میکنند.
- توان پردازشیک هر سیستمی مرزمند و محدود است.
اکنون ما با دو رویکرد روبرو هستیم:
- پس از ساختن جهان ما هیچگونه اندرکشی با آن نکرده و میگذاریم با قانون و فرمولهای از پیش داده شده ما به پردازش و هستی خود ادامه دهد.
- پس از ساختن جهان، ما در نقش خدا آن اندرکنش کرده و سیستم را دستکاری (manipulate) میکنیم.
در ریخت یکم، موجودات ساختگی ما بنا به دو مهاد بالا، نگرنده شکسته شدن گاه و بیگاه قانونهای مادی و bugهای سیستم خواهند بود. رخ دادن
پدیدههایی که بر پاد قانونهای جهانشان است: درخت خودبهخود سبز میشود، نیروی گرانش از کار میافتد. قد یک آدم 100 متر میشود و ...
برای آنها دیدن تنها یکی از این شکستگیهای قانونمندی ماده، در جایگاه مثال نقض ثابت میکند که جهانشان مجازی و ساختگی است (هوده 1)
در ریخت دوم و در اندرکنش ما با جهان ساختگی، نخست شانس رویدادن باگهای سیستم را افزایش میدهیم (هوده 1 در بالا). اما از سوی دیگر برای آنکه
برای نمونه یک درخت را ناپدید کنیم دو راه داریم: آنرا با شکستن قانونمندی جهان ساختگی انجام دهیم: درخت خود به خود ناپدید میشود (که باز هم به هوده 1 میرسد)
آنرا از راه نامستقیم و "ظاهرا" قانونمند انجام دهیم: به یک آدم مجازی این انگیزه را بدهیم که هوس کند برود درخت را قطع کند و سپس آن را آتش بزند و سپس
ما خاکستر آتش را از سیستم پاک کنیم که اینگونه کارمان پنهان میماند، و تنها راه فهمیدن بودن ما برای موجودات همان رویدادن خطاهای پادقانونیک سیستم میشود.
مهاد دوم یا مرزمندی سیستم در پردازش اصل پیچیدهتری است و نیاز به فکر کردن دارد که چگونه موجودات
ساختگی ما بتوانند با انجام آزمایشهایی، شکنندگی سیستم را افزایش داده و به آستانه پردازشیکی آن نزدیک شوند.
چنین چیزی در بازیهای کامپیوتری خودمان زیاد دیده میشود. قانونهای گیتیکال (physical) بازیهای کامپیوتری به اندازه بسنده دقیق کار نمیکنند چرا که
از توان پردازشیکی کامپیوتر فراتر میرود.
در واقع اگر بخواهیم در یک بازی بخوبی مرز تماس دو شیء را از هم بازشناسی و جدا کنیم، نیاز به
پردازش دادههای بسیار بیشتری خواهد بود و همه اشیاء سیستم بایستی همواره و در هر دم، مرزهای خودشان
را پردازش کرده و مراقب باشند که درون مرز یک شیء دیگر نشوند و نبود این سیستم مایه دیدن چنین چیزهایی است:
ویرایش از سوی Mehrbod : 05-15-2012 در ساعت 01:12 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد

متشکرم از مهربد عزیز برای پاسخ فکر شده.
+پاسخ شما مرا به یاد ترومن شو انداخت. رسیدن به مرزهای استودیو و خطاها هر دو منجر به آگاه شدن موجود هوشمند تحت برنامه شدند.
حال با قبول دو مورد فوق دنیای خودمان را داخل چنین سیستمی ولی با سطح پردازش بالاتر و مرزهای بسیار بزرگتر از کامپیوترهایی که امروز می شناسیم تصور کنیم.
ما در حال حاضر و با دانش و زمانی که از بودن ما در این سیستم گذشته نتوانسته ایم خطایی در سیستم کشف کنیم که خلاف قوانین حاکم بر آن (علم = کدهای برنامه) باشد و از طرفی مرزهای دنیایمان را هم نتوانسته ایم مشخص کنیم. هنوز حتی پا از مدار سیاره خود فراتر نگذاشته ایم. با این حال می توانیم ادعا کنیم که این نمی تواند یک نوع شبیه سازی باشد؟ به عبارتی مساله احتمال وجود یا عدم وجود هوش برتر به وجود آورنده وجود دارد.
Qui Tacet Consentire

شاید چند خدا در ساخت موجودات زنده در رقابتند.
مثل کارخانه ها که رقابت می کنند مثلا فلان کارخانه هواپیما ضد رادار میسازد کارخانه دیگری فورا موشک ضد هواپیمای رادار گریز میسازد.
حالا مثلا یک خدا حیوانات بی آزار مثل بز و گوسفند میسازد، دیگری فورا گرگ و پلنگ خلق می کند![]()
ویرایش از سوی Agnostic : 05-03-2012 در ساعت 04:24 PM
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)