

بیاندیشید و نوآور باشید دیگر.
یک نمونهی شخصی, با دوستی در کافیشاپ بودم که دو دختر ابرزیبا و خوشپوش وارد شدند و دوست من با اینکه
خودش دخترباز خوبیست دست و پایش را گم کرده بود و نمیدانست چجوری سر سخن را باز کند و
بشیوهی آزاردهندهای بالا پایین میپرید, من بیشتر برای خودنمایی نزد او بلند شدم بسادگی جلو رفتم
و به آن دو تا گفتم «هی شما بیاندازه خوشگل و خوشپوشید, پیشآمدانه مدل نیستید؟ / Hey! you two are super beautiful aren't you models by any chance؟»
هر دو با خوشحالی گفتند آره و براستی هم "مدل" instagram بودند و سپس پرسیدند «چرا؟»
که من این بخش را آب و تاب و داستانپردازی کردم که دوست من طراح لباس است و بهمان و بیسار و شمارهی هر
دو را هم سرانجام گرفتم. بسنده است بگویم دوست من لال و میخکوب شده بود, هنگامیکه از دید خود من یک کار پیش پا افتاده بیش نبود.
یک نکته, بایستی به یاد بدارید زمانیکه همچو رفتاری در جایی همگانی میکنید بیشمار نگاه به شما خیره خواهند شد و در همین نمونهی
بالا گمان میکنم ۱۰ تا آدم نظارهگر شده بودند, کار شما جدا از اینکه نباید زیر نگاهها خورد شوید این است که جو را جوری نگه دارید
که دخترها حس هنجارشکنی فرا-اندازه بهشان دست ندهد, و پیشآمدانه در همین بازه هم شما
را ارزیابی میکنند که چجوری کنترل را در دست میگیرید. درست از زمانیکه من آغاز به گفتن «هی شما دو تا ..»
کردهام روند آغاز شده و چشمهای کنجکاو برگشتهاند, و در اینجا کار شما بیمانند به چشمبندی نیست که
باید حواس تماشاچی را آن اندازه به خودتان و رفتارتان بگیرید که از پیرامونش بیرون بیاید, که کار سختیست.
جدا از اینها, یک بینادلی/intuition آنجا هست که این روزها چندان خوب پرورده نمیشود,
ولی اگر نیک روی حسهای درونیتان تمرکز کنید از همان نگاههای که میندازید و میگیرید
پیش از جلو رفتن تا نزدیک به ۹۵% میدانید که کس به شما آیا گرایشی دارد یا نه. به کسیکه
هیچگونه سیگنالی نمیدهد نزدیک نشوید, گرچه استثنا هست ولی بهتر است از میان این همه
آدمی که روزانه روبرو میشوید روی آنهایی هزینه کنید که گرایش متقابل و دوسویه نشان میدهند.
.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد

اگر نمونه ی دیگری هست برای کسب تجربه
بگویید در فضا هایی مانند خیابان و پارک و دختران معمولی و ساده چند بهانه یاد مان بدهید؟

ای بابا, کمی از خودتان مایه بگذارید دیگر ..!
من که پسرم میگویم کی انگیزه داره برا یه همچو آدم بیانگیزهای راهنما بنویسه, آنگاه
چشمداشت این را دارید که یک دختر پاهایش را برای شما با این همه انگیزه و انرژی باز کند!؟
سر گفتگو را باز کردن اگر چیزی برای دنباله نداشته باشید به درد نمیخورد و راههایی که اینور آب به کار میایند هم آنور آب به
کار نمیایند. اینجا من از هر دختری که اندکی به سوی ایرانی بودن برود میتوانم بپرسم «اِ شما ایرانی اید؟» بود که چه بهتر, نبود هم گفتگو باز شده.
با یک دختری که کتاب میخواند: «کتابش گیرائه؟ (is it an interesting book؟)».
توی خیابان کار معمولا سختتره, بویژه اینکه نمیتوانید کسی را نگه دارید تا حرف بزنید و به دردسر اش نمیارزد.
توی پارک هم حس جالبی نمیدهد, بهترین جا برای آشنایی اینور آب همان کافیشاپها یا ورزشگاههاست,
باشگاهها (clubs) هم بسته به کشوری که باشید داستانش فرق میکند.
نوآور باشید دیگر. شوخی, خنده, جدی, سرسنگین, همهی راهها را بروید و سبک خودتان را دربیاورید. نکته در همهیِ اینها «انجام» دادن است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد

کاش شما می توانستید جو داخل ایران رو ببینید
توی جو اینجا ما جوان ها اونم تو سن ما راهی جز سر حرف و باز کردن تو خیابون و بازار نداریم ک اونم دوهزار تا چشم بر میگیرده طرف آدم که یه هنجار شکنی بزرگه
ولی خوب همیشه اینطوری نیست و نمونه های گوناگون وجود داره من منظورم اینه که شما اگه کسی با چشم بهتون نخ داد برای مثال یه نگاه طولانی کرد جوری رفتار بدن رو انجام داد که شما متوجه شدی به معروف پا دادا چه جوری باسد سمتش بریم
چی بگیم
مسخره بازی در بیاریم
سنگین باشیم
چه جملاتی و با چه لحنی بگیم ک کمتر ریجکت بشیم
با توجه ب جو داخل ایران!؟

ایران و انیران به کنار, از یک نقطهی شهر به نقطهی دیگر بروید باید روش کارتان را تغییر بدهید, ازینرو اینجور راهکارهای
شسته رفته که بهمان نخ را داد بیسار رفتار را بکن کمتر تا هرگز کار میکنند. کارآمدترین و درستترین راه این است که
همچون یک بازی به روند بنگرید و با هر دست رد که به سینهاتان میخورد لغزش خودتان را واکاوی کنید و دربیاورید.
من چندان به «بازی» باور ندارم, از دید من بهتر است بجای وانمود به چیزی بکوشید بهترین باشید. گیر کار اینجاست
که بیشینگان میپندارند بهترین تنها کسیست که بیشترین پول یا بیشترین زیبایی را دارد, ولی بیشمار
چیز دیگر نیز آنجا هست که شما میتوانید داشته باشید. میتوانید مهربان, میتوانید سرد, میتوانید شوخ و بگو و بخند و هزار یک چیز
از جمله هنرمند باشید. تا زمانیکه سر و ریختتان پس زننده نباشد و همان پنج ثانیهی نخست رد نشوید راهها باز خواهند بود.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد

نکته همینجاست، شما ترس از ریجکت شدن داری برادر.
تا وقتی این ترس رو نریزی اوضاعت همینه که هست.
بزار ریجکتت کنن، کم کم دستت میاد که باید چطور رفتار کنی که کمتر ریجکت بشی.
+ شما که میگی دانشجویی، توی دانشگاهتون دختر نیست؟ چرا میری تو خیابون دنبال کس؟
Mehrbod (05-11-2017)

متاسفانه یاخوشبختانه
دانشگاه ما جوری ک اصلا دختر نداره
ولی دانشگاه بغل دختر زیاده
من نمی فهمم واقعا همیشه بهترین لباس بهترین تیپ و قیافه رو برای خودم درس میکنم یعنی جوریه ک وقتی تو خیابان راه میرم دخترا نگام می کنن یا وقتی از بچهای دانشگاه کسی می خواد بره عروسی جایی و می خواد لباس بخره با م میره
همه میگن تیپم خوبه
ولی واقعا نمی تونم برم جلو
نمی دونم شاید شما درس بگی
ولی هرچی فکر میکنم ترس تز ریجت شدن ندارم
بقول معروف یا پامیده یا نمیده دیگه خلاص
ولی نمی دونم چی بگم چجوری بگم
بروم جلو التماس کنم...
بگم تروخدا شماره منو بزن😂
نمی دونم...
بزار یه موقعت و تصور کنیم....
مثلا لب ساحل دوتا دختر روی نیمکت نشستن...
بعد منو و دوستم میریم از جلوشون رد میشیم...
و دخترا هردوشون مارو نگاه میکن...
بعد میریم نیمکت بغل میشینیم. بعد دخترا هی سرشونو برمیگردوونن مارو نگاه می کنن...
الان باید بریم جلو ...
چی بگیم
چجوری بگیم؟؟؟
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)