• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 79

    جُستار: علمِ ضد خدا، به سمت اثبات خدا پیش می رود

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی حق گرا نمایش پست ها
      مشکل شما با نماز علتش این است که فلسفه درست ان را نشناخته ای و تنها به قالب ان نگریسته ای از نگاه ما نماز یک تمرین است برای اینکه شما اولا بتوانی با رکوع و سجود ان تکبر و خودبینی خود را بشکنی تا بتوانی با تمرین و تکرار این خود شکنی را در ذهنت ملکه کنی تا بتوانی در نبرد با خود که کل عرصه زندگی را در بر میگیرد تقویت شوی.
      اولا در خودم تکبر و خودبینی نامعقولی نمیبینم که بخوام بشکنمش.
      یعنی اصولا تکبر و خودبینی برام زیاد مفهوم نیست. من فقط دنبال منافعم هستم، ولی غرور ندارم به اون شکل. خدا رو هم قبول دارم و حاضرم در برابرش کرنش کنم، ولی نماز یه چیز کلیشه ای تکراری بی معنیه از نظر من که فقط زحمت و اتلاف وقت و انرژی بی مورده برام.
      نکته دیگر در مورد نماز این است که نماز به ما کمک میکند با یاد اوری یاد خدا پنج بار در روز بر یکی از جبرهای درونی یعنی گرایش به ماده و فراموشی معنا غالب اییم و به مرور زمان حضور خدا را در خود پررنگ کنیم تا جایی که هیچگاه بین خود و او فاصله ای نبینیم
      خب من همینطوریش هم همیشه تمایل زیادی به ماده گرایی ندارم!
      البته تا ببینیم تعریف و منظور از ماده گرایی چیه. چون بهرحال ما در این جهان مادی داریم زندگی میکنیم و مجبوریم برای خودمون امکانات مادی خاصی رو فراهم کنیم. مثلا من میبینم توی این دنیا باید تلاش کرد قوی شد چون بقول معروف ضعیف در این دنیا پایمال میشه، بخاطر همین همیشه دنبال قدرت بوده و هستم و مثلا ورزش میکنم، به دانش و توانایی های علمی و تخصصی و کلا زندگی خودم اضافه میکنم؛ منظورم از ماده لزوما پول نیست، بلکه بیشتر قدرتهای اصیل و درونیه (قدرت بدنی و جنگندگی، قدرت روح و روان و ذهن و علم و ...).

      ولی بعد دیگر نماز بعد احتماعی ان است که به نسبت تاثیری که بر دیگران میتواند داشته باشد کمی دست و بال ما را میبندد که خود بحث مفصلی است
      منظورتون رو از این قسمت متوجه نشدم.

    2. #2
      رهگذر
      Points: 213, Level: 4
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
      Overall activity: 99.0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      حق گرا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2017
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      213
      رنک
      4
      Post Thanks / Like
      سپاس
      5
      از ایشان 10 بار در 8 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      اولا در خودم تکبر و خودبینی نامعقولی نمیبینم که بخوام بشکنمش.
      یعنی اصولا تکبر و خودبینی برام زیاد مفهوم نیست. من فقط دنبال منافعم هستم، ولی غرور ندارم به اون شکل. خدا رو هم قبول دارم و حاضرم در برابرش کرنش کنم، ولی نماز یه چیز کلیشه ای تکراری بی معنیه از نظر من که فقط زحمت و اتلاف وقت و انرژی بی مورده برام.

      جواب
      خود بینی و نفی خودی که مد نظر بنده است بسیار پیچیده تر و تو ر تو تر از این است که شما گمان کنی از ان مبرا هستی زیرا این گراایشات ذاتی ماست و خروج از ان غایت کمال بشریت است که در جستار عرفان چیست در جواب یکی از دوستان بیان شد و بیان شد که نماز ظاهری که در ادیان به اشکال مختلف وجود دارد یک استارت اولیه است که شما مرحله به مرحله بتوانی بر این گرایشات خود خواهنه فائق ایی تا تانایی درک بهتر خود و سپس خالق خود را داشته باشی و چنان که بیان کردم بنده اصلا تاکیدی بر ظاهر خاصی از نماز ندارم و معتقدم نماز به هر شکلی که باشد میتواند ما را به کمال نزدیک کند اگر به باطن ان توجه شود

      شما
      خب من همینطوریش هم همیشه تمایل زیادی به ماده گرایی ندارم!
      البته تا ببینیم تعریف و منظور از ماده گرایی چیه. چون بهرحال ما در این جهان مادی داریم زندگی میکنیم و مجبوریم برای خودمون امکانات مادی خاصی رو فراهم کنیم. مثلا من میبینم توی این دنیا باید تلاش کرد قوی شد چون بقول معروف ضعیف در این دنیا پایمال میشه، بخاطر همین همیشه دنبال قدرت بوده و هستم و مثلا ورزش میکنم، به دانش و توانایی های علمی و تخصصی و کلا زندگی خودم اضافه میکنم؛ منظورم از ماده لزوما پول نیست، بلکه بیشتر قدرتهای اصیل و درونیه (قدرت بدنی و جنگندگی، قدرت روح و روان و ذهن و علم و ...).

      جواب
      این گرایشات مختلف در وجود ما مانند حب قدرت ،ثروت ،زیبایی.حقیقت و...همگی در جای خود به حق هستند منتها چون انسان موجودی دو بعدی است این گرایشات در هر بعدی معنی خاصی پیدا میکند به عبارت دیگر این حقایق ذو مراتب هستند که در هر مرتبه تجلی خاص ان مرتبه را دارند .مثلا همین قدرت که بیان فرمودی از جنبه عالم مادی و حیوانی ما همان است که در عالم حیوانات هست منتها با قدرت تعقل اشکال ان پیچیده تر و گسترده تر میشود لی ماهیت ان یکسان است و ان در یک جمله یعنی دیگران را فدای خود کردن یا کسب قدرت به هر شکل ممکن .اما در عالم انسانی کسب قدرت دقیقا معنی متضادی پیدا میکند زیرا کمال عالم انسانی با کمل عالم حیوانی دو مقوله متفاوت است یعنی کمال عالم حیوانی حفظ خود و خود خواهی است ولی کمال عالم حیوانی در دیگر خواهی و نفی خود است لذا قدرت در عالم انسانی به این است که شما بتوانی هر چه بیشتر خود خواهی خود را نفی کنی و به عالم دیگر خواهی راه پیدا کرده و از قوانین عالم ما که فنا و تغیر و تحول مدام در چرخه حیات است نجات پیدا کنی و به عالم مجردات که عالم بقا و پایداری است راه پیدا کنی و به اصل وجود نزدیک گردی پس در حقیقت شما در عالم انسانی به دیگر خواهی به قدرت میرسی ولی در عالن حیوانی با خود خواهی و نفی دیگران به عبارت روشن تر خو خواهی و قدرت عالم انسانی به اثبات دیگران منجر میشود ولی قدرت عالم حیوانی با نفی دیگران اثبات میشود و این یعنی تکامل انسانی از علم حیوانی

      شما
      منظورتون رو از این قسمت متوجه نشدم.
      جواب
      یعنی شما مثلا وقتی در یک محیط مذهبی زندگی میکنی و پایبندی یا عدم پایبندی شما به ظاهر احکام مانند نماز بر دیگران تاثیر مثبت یا منفی دارد شما اگر چه میتوانی بدون نیاز به ظاهر نماز به خدا نزدیک شوی یعنی از ظاهر به باطن شریعت رهنمون شده ای و اصلا تمام اعمالت در طی روز به نوعی نماز محسوب میشود زیرا خدا را همیشه و همه جا حاضر میبینی و ان را در درون خو مییابی دیگر نماز ظاهری در اوقات مشخص مفهومی ندارد (مانند حضرت علی و زرگان دگر )ولی باز هم بنا به مصالحی به ظاهر ان پایبند میمانی هرچند عملا دیگر نماز ظاهری سودی به حال شما ندارد . مانند کسی که فیزیک معمولی را پشت سر گذرانده و با شناخت فیزیک کونتوم پی برده که بسیاری از قوانین فیزیک به ان اقتدار قبلی نیست ولی باز هم برای دانش اموزان متوسطه همان علوم را تجویز و تدریس میکند زیرا درک کوانتوم را مستلزم درک ابتدائی فیزیک میداند و این مسیر بید پله ای طی شود تا درک ان ممکن باشد .
      امید که مطلب رسا بیان شده باشد
      با سپاس

    3. #3
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی حق گرا نمایش پست ها
      خود بینی و نفی خودی که مد نظر بنده است بسیار پیچیده تر و تو ر تو تر از این است که شما گمان کنی از ان مبرا هستی زیرا این گراایشات ذاتی ماست و خروج از ان غایت کمال بشریت است که در جستار عرفان چیست در جواب یکی از دوستان بیان شد و بیان شد که نماز ظاهری که در ادیان به اشکال مختلف وجود دارد یک استارت اولیه است که شما مرحله به مرحله بتوانی بر این گرایشات خود خواهنه فائق ایی تا تانایی درک بهتر خود و سپس خالق خود را داشته باشی و چنان که بیان کردم بنده اصلا تاکیدی بر ظاهر خاصی از نماز ندارم و معتقدم نماز به هر شکلی که باشد میتواند ما را به کمال نزدیک کند اگر به باطن ان توجه شود
      ...
      این گرایشات مختلف در وجود ما مانند حب قدرت ،ثروت ،زیبایی.حقیقت و...همگی در جای خود به حق هستند منتها چون انسان موجودی دو بعدی است این گرایشات در هر بعدی معنی خاصی پیدا میکند به عبارت دیگر این حقایق ذو مراتب هستند که در هر مرتبه تجلی خاص ان مرتبه را دارند .مثلا همین قدرت که بیان فرمودی از جنبه عالم مادی و حیوانی ما همان است که در عالم حیوانات هست منتها با قدرت تعقل اشکال ان پیچیده تر و گسترده تر میشود لی ماهیت ان یکسان است و ان در یک جمله یعنی دیگران را فدای خود کردن یا کسب قدرت به هر شکل ممکن .اما در عالم انسانی کسب قدرت دقیقا معنی متضادی پیدا میکند زیرا کمال عالم انسانی با کمل عالم حیوانی دو مقوله متفاوت است یعنی کمال عالم حیوانی حفظ خود و خود خواهی است ولی کمال عالم حیوانی در دیگر خواهی و نفی خود است لذا قدرت در عالم انسانی به این است که شما بتوانی هر چه بیشتر خود خواهی خود را نفی کنی و به عالم دیگر خواهی راه پیدا کرده و از قوانین عالم ما که فنا و تغیر و تحول مدام در چرخه حیات است نجات پیدا کنی و به عالم مجردات که عالم بقا و پایداری است راه پیدا کنی و به اصل وجود نزدیک گردی پس در حقیقت شما در عالم انسانی به دیگر خواهی به قدرت میرسی ولی در عالن حیوانی با خود خواهی و نفی دیگران به عبارت روشن تر خو خواهی و قدرت عالم انسانی به اثبات دیگران منجر میشود ولی قدرت عالم حیوانی با نفی دیگران اثبات میشود و این یعنی تکامل انسانی از علم حیوانی
      خب همهء این حرفایی که میزنید در تئوری قشنگه، ولی این تئوری ها کاملا ثابت نشدن، و کسی حاضر میشه برای اونا مایه بذاره که مثلا ایمان قوی ای داشته باشه، درحالیکه اکثریت مردم ایمان قوی ندارن.
      بنده خودم حاضر نیستم برای چیزهایی که هنوز وجود و کیفیت اونا بر من اثبات نشده و درشون شک و ابهامات زیادی هست، زیاد از خودم مایه بذارم و خودم رو قربانی کنم!
      در حدی در زندگیم مقید هستم و به خودم زحمت میدم که بصورت تجربی و عقلانی و وجدانی برام توجیه کافی داشته باشه. مثلا سعی میکنم نان حرام نخورم (منظورم حق الناسه)، و انتظار دارم روزی ام هم بقدر کفایت باشه حداقل، که هست، و غیر از این باشه بعید میدونم بتونم برای مدت و سختی زیادی تحمل کنم.
      خب خیلی چیزهای دین و عرفان هست بنظر بنده در همین حد هم آدم عمل کنه در زندگی نتایج و نشانه هاش رو میتونه کاملا لمس کنه، چون خودم در زندگیم اینطور تجربه و حس داشتم و حتی در زندگی های دیگران هم دیده ام. و فکر میکنم همینقدر برای آدمهای بی ایمان کفایت میکنه و بهرصورت نمیتونن بیشتر هم باشن، و البته فکر میکنم باوجود همین حداقل ها هم آدم به مرور از نظر روحانی پیشرفت میکنه.

    4. #4
      رهگذر
      Points: 213, Level: 4
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
      Overall activity: 99.0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      حق گرا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Mar 2017
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      213
      رنک
      4
      Post Thanks / Like
      سپاس
      5
      از ایشان 10 بار در 8 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      خب همهء این حرفایی که میزنید در تئوری قشنگه، ولی این تئوری ها کاملا ثابت نشدن، و کسی حاضر میشه برای اونا مایه بذاره که مثلا ایمان قوی ای داشته باشه، درحالیکه اکثریت مردم ایمان قوی ندارن.
      بنده خودم حاضر نیستم برای چیزهایی که هنوز وجود و کیفیت اونا بر من اثبات نشده و درشون شک و ابهامات زیادی هست، زیاد از خودم مایه بذارم و خودم رو قربانی کنم!
      در حدی در زندگیم مقید هستم و به خودم زحمت میدم که بصورت تجربی و عقلانی و وجدانی برام توجیه کافی داشته باشه. مثلا سعی میکنم نان حرام نخورم (منظورم حق الناسه)، و انتظار دارم روزی ام هم بقدر کفایت باشه حداقل، که هست، و غیر از این باشه بعید میدونم بتونم برای مدت و سختی زیادی تحمل کنم.
      خب خیلی چیزهای دین و عرفان هست بنظر بنده در همین حد هم آدم عمل کنه در زندگی نتایج و نشانه هاش رو میتونه کاملا لمس کنه، چون خودم در زندگیم اینطور تجربه و حس داشتم و حتی در زندگی های دیگران هم دیده ام. و فکر میکنم همینقدر برای آدمهای بی ایمان کفایت میکنه و بهرصورت نمیتونن بیشتر هم باشن، و البته فکر میکنم باوجود همین حداقل ها هم آدم به مرور از نظر روحانی پیشرفت میکنه.
      با درود
      نکته اول اینکه فرضیه ای که بنده بیان کردم اثباتی دو زمانه دارد یعنی در یک سطح وظیفه من است که در برابر اصحاب اندیشه دلایل خود را مستدل بیان منم و سطح دیگر این است که ان را هر کسی باید در درون خود به اثبات برساند و خالق هستی تمام لوازم ان را در درون ما فراهم کرده که قبلا هم بیان شد ما هم به نیروی تعقل و هم با تدبر در گرایشات فطری درونی و محوریت وجدان قادر هستیم این فرضیه را اثبات کنیم و خواست خدا هم همین است که انسان خود اختیارا این اثبات را انجام دهد البته این را قبول دارم که گرایشات و قدرت تعقل و حتی اراده و همت در انسانها به یک اندازه نیست لذا نتایج نیز یکی نیست ولی باز هم این جبر های بیرونی و درونی حرف اخر را نمی زند و هر کس به وسع خود باید تلاش کند و خود همین تفاوتهاست که ضرورت انبیا و حکما را اثبات میکند زیرا این گونه افراد زحمت استخراج قوانین عالم معنا را بنا به استعداد ذاتی خود فراهم کرده و مستضعفین این عرصه از زحمات انها استفاده میکنند درست مانند همین تخصصهای علوم طبیعی که افراد مستعد هر کدام در زمینه ای به بشر خدمت میکنند و لایه های معرفت الاهی در عرصه عالم ماده را کشف میکنند و به این ترتیب عالم بشریت به عنوان یک مجموعه واحد در تمام ابعاد رشد میکند
      نکته دیگر اینکه عرفان قانون «همه یا هیچ »نیست بلکه یک حقیقت تشکیکی و ذو مراتب است که در تمام جنبه های زندگی جاریست و شما مختاری که هر چقدر مایلی در این راه گام برداری و به قول معروف «هر چقدر پول بدی اش میخوری » البته قبول دارم که مسیر مسیر دشواری است زیرا قالب شکنی عالم ماده در عین اینکه تمام بیرون و درون ما را به ماده می خواند کاری بس دشوار است زیرا شما میبایست با جبر شکنی از مرتبه مخلوقیت به عالم خالقیت گام برداری و این ارتقا مرتبه کمی نیست و به سختی ان می ارزد نکته دیگر اینکه این عرصه نیز مانند عرصه های عالم مادی پله پله است یعنی مانند یک وزنه بردار که ابتدا وزنه های سبک را بلند میکند و به مرور با تمرین مدام بر وزنه ها افزوده و نهایتا قادر میشود وزنه ای را بزند که شاید خودش هم تصور نمیکرد .
      نکته دیگر اینکه این نظریه دو نتیجه مشخص دارد یکی افزایش مرتبه انسانی و اثاری که مربوط به بعد از مرگ میشود ودیگری اثاری که در همین زندگی مادی دارد که حتی اگر مردم به حداقل این فرضیه که رعایت اخلاقیات سطح پایین است عمل کنند همین دنیا نیز به یک دنیای ایده ال تبدیل خواهد شد .بنابر این شما از هر زاویه به این دیدگاه نگاه کنی خیر محض است و هیچ زیان و شر حقیقی ندارد
      باسپاس

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از حق گرا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      folaani (04-05-2017)

    6. #5
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      آفرین شما به حقایقی اشاره کردید که امثال آخوندها صدها سال توی کتشان نرفته یا خیلی به سختی رفته!
      بنظر بنده اکثر آخوندها موجودات خنگ و مزخرفی هستند!
      و این حرفهای شما نشانهء خوبیست بر صداقت و حسن نیت شما.

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 62
      واپسین پیک: 12-14-2014, 10:43 PM
    2. ترور‌های پیامبر اسلام
      از سوی Theodor Herzl در تالار دین
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 05-03-2012, 05:14 AM
    3. پاسخ: 7
      واپسین پیک: 02-18-2012, 07:58 PM
    4. دوستی با مسلمانان و پیروان دیگر مذاهب
      از سوی Russell در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 11
      واپسین پیک: 02-17-2011, 11:09 PM
    5. کار گروهی پیدا کردن دلایل عقب ماندگی ایران
      از سوی sonic در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 01-24-2011, 04:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •