نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن
* طول عمر آدمی براه فندآوری افزوده نشده است. آمارهایی که در این زمینه میآورند از این ترفند کهنه
بهره میگیرند که میانگین دو پراکندگی ناهمگون را همگون جا میزنند. برای نمونه, پراکندگی هوش یک پراکندگی
بهنجار (gaussian) میباشد, ولی پراکندگی دارایی از گونهیِ نابهنجار. در اینجا میانگین این دو پراکندگی یک
معنا را نمیدهد, زیرا ب.ن. اگر میانگین هوش هزار تن را بگیریم, هوش یک تن نمیتواند بیشتر از ٩٩٩ تن دیگر
روی هم باشد, ولی در پراکندگی دارایی, یک تن میتواند بیشتر از ٩٩٩ تن دیگر بر روی هم درآمد داشته باشد.
طول عمر آدمی در پیشاتمدّن نیز از گونهیِ دیگری پراکندگی است و میانگین آن باز
معنایی یکسان نمیدهد.
در گذشته مرگ و میر بسیار بالایی در نوزادان بوده است, ولی آن
شماری که از این بازهیِ بازدارنده رد میشدهاند طول عمر کمابیش یکسانی با آدم امروزین داشتهاند.
+
طول عمر
سخن شما دربارهیِ اینکه مرگ و میر کودکان تفاوتی در آمار نمیدهد نادرست است.
بایستی بنگرید که در سنجش طول زندگانی ما دو فاکتور داریم:
١- maximum life-span
٢- average life-span
که آوردیم, فاکتور یکم کمابیش یکسان بوده است — این فاکتور از دهها هزاران سال پیش تا امروز کمابیش یکسان بوده است— ولی
فاکتور دوم یکسان نیست, زیرا امروزه آمار مرگ و میر نوزادان بسیار پایین آمده است و هنگام میانگینیابی این به چشم میاید.
نمونهوار, اگر آمار ما به دو تن که هر دو ١٠٠ سال زندگی میکنند کوتاه شود, در گذشته یکی از ایندو در همان نوزادی میمرده (بگوییم
در ٢ سالگی) و میانگین آن ازینرو درمیاید ٥١ سال, ولی در دومی میانگین خواهد بود ١٠٠ سال
(= ترفند تردستانهای که زدهاند).
در سوی دیگر, داشتن دیرای زندگانی بالاتر و امنیت فراوان هنگامیکه ما کنترلی بر روی زندگی و
سرنوشت امان نداریم و به تراز جانوران خانگی فروکاستهایم از دیدگاه بسیاری (و خود من) بیارزش است.