سلامی چو بوی خوش آشنایی
بران مردمِ دیده ی روشنایی
دوست عزیز قرار بود دیگر کلامی با اینان نگویید که پس چه شد؟ دوباره که آنها را مخاطب قرار دادید که:(
اگر به خاطر منست که نمی خواهم زیرا که در اینصورت چقدر باید حقیر باشم که به لطف حقیر تر از خویش محتاج گردم!!
رهایشان کنید و با نادیده گرفتنشان نابودشان کنید! مانند همان جادوگرانِ داستانهای کودکیمان که با نادیده گرفتن نابود می شدند و از بین می رفتند اینها هم همینگونه اند!
بنده که تنها به خاطر سرور فدایی رهبر و سرور گرامی thought به اینجا می آیم که متاسفانه سرور عزیز فدایی رهبر را ناجوانمردانه اخراج کردند و کنون برای شما تله می اندازند و با اخطارها و تذکرهای بی دلیل به دنبال اخراجتان هستند! ولی حضورم در گروی حضورِ شما در این سخنگه است و نبودِ شما نبودِ منست!
در فروم هم میهن کاربران زیادی به بنده لطف داشتند و دارند و آن فروم را بخاطر آن کاربران مهربانش عجیب می پسندم هر چند گاهی دلخور شده ام از مدیریتش که البته اکنون می بینم که مدیرانش هزاران بار بهتر از اینجا هستند چون باز می شود با آنها سخن گفت ولی اینجا که ملاحظه می کنید که ...
پ.ن.
دیدم که لینیکی از یکی از جستارهای بنده در اینجا خطاب به آنان قرار داده اید که ایکاش این کار را نمی کردید! چون این جستار را از باقی جستارهایم دوستتر دارم چرا که تنها جستاری است که کاربران این فروم با اسپمها و ترولهایشان آن را نیالوده اند! و هرکه در آن جستار پستی گذاشته از جنسِ دوست بوده! بقول همان تیمسار پر شورِ هم میهن ، این جستار را باید بهترین جستار سال 94 هم میهن دانست!:)))) من کاری به بقیه ی جستارها ندارم ولی آن جستار را از بقیه جستارهای دنیا!! دوستتر دارم چون از جنسِ سرگردانی خودم هست!