آرمانشهر چیست؟
یکی از پرسشهای پیش پا افتادهای که بسیاری از مشتاقان تکینگی همواره ناخودآگاه نادیده میگیرند همین است
که آرمانشهر یکی, میتواند دوزخشهر دیگری باشد و زمانیکه نیاز به "تعریف" این آرمانشهر میرسد نمیتوانند آنرا فرمولیزه کنند.
برای دریافت سُتُرگی پرسمان خوانده شود: Coherent Extrapolated Volition - Machine Intelligence | intelligence.org
چه بر سر پژوهشهایِ همروند میآید؟
در تکینگی فندین همیشه پایه بر این است که با دستیابی به یک ابرهوشوارهیِ خوب — که روشن خوب
چگونه — دیگر همه چیز بهشت میشود و ابرهوشوارهیِ خوب نمیگذارد هیچ سازمان و پژوهشگاه دیگری به ابرهوشواره دستیابد.
پرسش: چگونه نمیگذارد, با کنترل مغزی؟
طبیعت در جایگاه فرگشتار (evolver) یکسانانگار میباشد, ولی ابرسازوارهیِ تکنولوژیک در راستای
سود خود پیش میرود که بباید, برابر با سود سازوارگان خود (آدمیان) نیست: نبود یکسانانگاری (بیتفاوتی).
و از دیدگاهی دیگر, آری میمونها خودآگاهی آنچنانی ندارند و نمیدانند چه کاری آنها را نابود میسازد. آدمی در جایگاه گونهای باهوشتر,
هنگامیکه میداند قرار است "تکامل زوری به هوشوارهها" پیدا کند و با آنها جایگزین و پس نیست و نابود بشود, آیا نبایستی میمونوارانه رفتار نکند؟
چگونه خوب بودنش روشن شده؟
و چگونه روشن شده که برای همیشه خوب میماند؟
و این در حقیقت بخش ناخواستنی و بد آن به شمار میرود. چنانکه میدانند, اگر راستادهی آینده در دستان یک تن دو کس
تنها میبود, آنگاه امیدواری بسیار بسیار بالاتری میرفت که آینده دستکم, دورنمای بهتری داشته باشد, ولی هنگامیکه آینده
به دستان ابرسازوارههایی سپرده میشود که ارادهیِ بزرگتر از چند تن بر آنها استوار است, کارها از کنترل آدمی بیرون میایند.
در یک تیرهیِ نخستینی برای نمونه, کس توان راستادهی بسیار بالایی بر سرنوشت خود دارد و میتواند در
فرایندهایِ تصمیمگیری نقشی بسزا داشته باشد, ولی در یک مردمسالاری صد میلیون تنه, توان راستادهی کس هتّا
زمانیکه به خواست و رای وی ارجی راستین نهاده شود, به یک در صد میلیونی بسیار ناچیز و چشمپوشیدنی کاهش میابد:
=>
نوشته اصلی از سوی Mehrbo
و در زمانیکه ابرهوشوارهیِ نیک دارد آگاهیرسانی میکند,
پژوهشگران و دانشمندان دیگر درین زمینه آیا از نوآوری بازایستادهاند؟
و ازینرو, ابزاری سراسر ناکارآمد در جلوگیری از پیدایش و نوآوری تکنولوژیهایِ ویرانگر و نیست کننده است.
هک شدن رایانه ≠ هک شدن مغز
درست است, و برای پیشگیری از این آیندهیِ بیمناک, راه روشن است.
نکتهیِ گیرا: روشن نیست چرا «یک راس قمر» ناخواستنیتر از «یک انبوهه قمر» است.
.