• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 35

    جُستار: هپروت!

    Hybrid View

    1. #1
      نویسنده سوم
      Points: 5,572, Level: 48
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 178
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خونسرد
       
      Rustin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      نوشته ها
      123
      جُستارها
      12
      امتیازها
      5,572
      رنک
      48
      Post Thanks / Like
      سپاس
      13
      از ایشان 83 بار در 51 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      دی ام تی (DMT)
      این از اون چیزایه که کلن باید یه بار تو زندگی استفاده کرد نه بیشتر. نه بخاطر گرون بودنش، بخاطر بشدت خطرناک بودنش.
      دی ام تی قویترین ماده ی روانگردانیه که میشه پیدا کرد.(من خودم ماتحتم جر خورد تا پیدا کردم و البته بعد از کشیدنشم تا سرحال شدم بازم جر خوردم)
      دی ام تی رو این شمن‌باورها (همین سرخ پوستا) برای مراسم های مذهبی شون استفاده میکردن (یه چندتا گیاه قاطی میکردم تبدیل میشد به معجونی به نام آیوهاسا، گویا توی بعضی از گیاها دی ام تی وجود داشته)
      دی ام تی بصورت طبیعی توی بدن ما هم هست، و فقط هم یکبار ترشح میشه، موقع مرگ.
      نکته: اون توهم هایی مثل تونل نور و تجربه ی خروج از بدن و این کس شعرا که توی تجارب نزذیک به مرگ میگن در اثر همین دی ام تی هست که نزدیکای لحظه ی موت ترشح میشه تا طرف زیاد درد نکشه (حالا پایین تر میگم ولی من خودم دقیقن تجربه ی خروج از بدن رو با دی ام تی داشتم)
      دی ام تی رو عمرن نمیتونید گیر بیارید، من دو سال به هر دیلری میرسیدم دی ام تی، دی ام تی میکردم تا بالاخره شانسی یکیشون از یکی دیگه که اونم از مالزی با کون پارگی آورده بود تونست برام بگیرم (60 میلی گرم، یک میلیون وسیصد)
      من حدود چهل میلی گرمش رو تزریق کردم (میشه خورد ولی اثرش کمتره گویا) بعد از چند ثانیه چپه شدم، چشام رو بستم و به گفته‌ی دوستم بعد از بیست دقیقه بهوش اومدم.
      توی دنیای واقعی بیست دقیقه ولی توی ذهن من حدود یک هفته!!!
      فازهای مختلف داره دی ام تی، از همون خروج از بدن و تونل نور شروع میشه، بعد یه سری طرح میبینید، رنگارنگ و قاطی پاتی (میخاستم بینم ملت به این طرح ها چی میگن که منم بتونم استفاده کنم از کلمه اش تو این متن ولی یه چیز باحالتری کشف کردم بهش میگن دی ام تی آرت، سرچ کنید، دقیقن همین طرح ها منظورمه.)
      بعد از فاز طرح، یهو سقوط میکنید تو دنیای نیمچه واقعی، یعنی تصور ذهنتون از دنیا و روابطش، اینجا هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته، زمان که بشدت کند میشه، حدود یه هفته برای من گذشت، یعنی یه هفته تو ذهنم زندونی بودم ولی تو واقعیت بیست دقیقه بود. بسته به میزان خلاقیت درونیتون اینجا دیگه ذهن هر داستانی براتون سمبل میکنه، مال من بیشترش داستانی عجیب و در هم برهم با تم سکسی، تیره و تا حدی ترسناک بودن. یه موجود ترسناکی هم زرت وزرت میومد سراغم میافتاد دنبالم، هیچ ایده ای ندارم که چی بود ولی خوب ازش میترسیدم. مثلن تو خیابون تاریک و خلوت داشتم قدم میزدم یهو از تو کوچه های تاریک میپرید وسط خیابون و می افتاد دنبالم.
      خدا رو هم دیدم حتی!! دقیقن همون طوری که بچگی هام تصورش میکردم، یه موجود غول پیکر و آهنی که کله ی دراز و نوک تیزی داشت. (آهنش قرمز تیره بود) از دستش فرار نکردم ولی یه جورایی بشدت ازش حساب میبردم. یه کاریزما و ابهت خاصی داشت لامصب.
      من بعد از به هوش اومدنم تا حدود یک ماه حتی سیگار هم نمیتونستم بکشم، کاملن کس قات شده بودم، اصن نمیدونستم که الان تو دنیای واقعی هستم یا هنوز تو همون توهمم (بخش فلسفی داستان)
      واقعن گاهی اوقات حتی به خودکشی هم فکر میکردم، برا اینکه بفهمم تو توهمم یا نه؟
      در نهایت وقتی که مقدار اون نوروترنسمیترهای همایونیم دوباره به حالت اول برگشتن و جوری متعادل شدن که برای ادراک عادی این جهان کارا باشن، فکرای تخمی فلسفی هم از کله ام پرید.
      دی ام تی رو فقط و فقط باید یکبار بکشی فقط برای اینکه تجربه کرده باشی، همین. دوبار بشه بی برو برگرد باید تیمارستان بستری شی. من حتی همون 20 میلی گرمی هم که مونده بود رو دور ریختم (در واقع دادم به سگم خورد)
      کلن چیز باحالیه برا تجربه کردن ولی خو خطرناکم هست لعنتی (چرا همه ی چیزای باحال خطراکن؟)
      همین.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Rustin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (12-23-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rustin نمایش پست ها
      نکته: اون توهم هایی مثل تونل نور و تجربه ی خروج از بدن و این کس شعرا که توی تجارب نزذیک به مرگ میگن در اثر همین دی ام تی هست که نزدیکای لحظه ی موت ترشح میشه تا طرف زیاد درد نکشه (حالا پایین تر میگم ولی من خودم دقیقن تجربه ی خروج از بدن رو با دی ام تی داشتم)
      .
      من در اینباره پژوهیدم و این گمان درستی ندارد. گرچه نیازی به پژوهش هم نداشت, زیرا روشن است سازوکاری که درست پیش از
      مرگ بخواهد فعّال شود تا ارگانسیم درد نکشد در روند گزینش طبیعی هیچ سودی نداشته و بخت فرگشتی هرگز نمیتوانسته داشته باشد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rustin (01-01-2016)

    5. #3
      نویسنده سوم
      Points: 5,572, Level: 48
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 178
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خونسرد
       
      Rustin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      نوشته ها
      123
      جُستارها
      12
      امتیازها
      5,572
      رنک
      48
      Post Thanks / Like
      سپاس
      13
      از ایشان 83 بار در 51 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      من در اینباره پژوهیدم و این گمان درستی ندارد. گرچه نیازی به پژوهش هم نداشت, زیرا روشن است سازوکاری که درست پیش از
      مرگ بخواهد فعّال شود تا ارگانسیم درد نکشد در روند گزینش طبیعی هیچ سودی نداشته و بخت فرگشتی هرگز نمیتوانسته داشته باشد.
      این فقط یک حدس بود... تشکر بابت روشنگری.

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Rustin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-01-2016)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. من نمیدونم حرف حساب sonixax چیه، شما قضاوت کنید!
      از سوی kourosh_iran در تالار آشغالدانی
      پاسخ: 14
      واپسین پیک: 07-23-2015, 11:44 PM
    2. تفاوت روح الله خمینی و رضا پهلوی
      از سوی کافر_مقدس در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 05-29-2012, 07:24 PM
    3. ببر مازنداران وتفاوت با ببر سیبری
      از سوی sonic در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 11-01-2010, 02:59 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •