مرگ یعنی یه خواب شیرین بعد از کلی زندگی کردن و لذت بردن پ ترس نداره![]()
مرگ یعنی یه خواب شیرین بعد از کلی زندگی کردن و لذت بردن پ ترس نداره![]()
Je pense, donc je suis
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
واقعیت به هر روی این است که مُردن همان خوابیدن نیست زیرا در پس هر خُفتنی یک بیداری نهفته است, ولی در پس مرگ هیچ و نیست.
بیم از مرگ هم نظر شخصی نیست بساکه زابی (trait, صفت) ناگسستنی است که روند فرگشت (تکامل)
پدید آمده است و کسیکه از مرگ بیم نداشته باشد نداریم, چه که خود به خود بسویی میرود که میمیرد.
رویکرد منطقی اینجا پذیرفتن این واقعیت است که مرگ پایان خودآگاهیست,
چه که جازدن مرگ با خواب شیرین و جزآن تنها یک خودفریبی خواهد بود.
پ.ن.
اینجا شاید این پرسش به میان بیاید که این "خودفریبی" چه اشکالی دارد اگر به کسی آسیبی نرساند,
پاسخ آن از دیدگاه منطقی باز روشن است, در هر جایی که خودفریبی انجام شود, هزینهیِ پنهانی نیز پرداخت خواهد شد که
شاید در نگاه نخست به چشم نیاید. برای نمونه ملموسترین آن این است که مغزی که خو میگیرد به پذیرفتن دروغ
و خودفریفتن, در جای دیگر نیز احتمال بالایی میرود بجای رویارویی با واقعیتها از ابزار خودفریبی بهره بگیرد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
پس میبینید شما هم از مرگ میترسید (یا بهتر بگوییم بیم دارید), نکتهیِ سخن من این بود که بهترنوشته اصلی از سوی Secular
است این واقعیت تلخ پذیرفته شود که آری, مرگ ناخواستنیست و بد و بیمناک, تا اینکه با
باورهای دلخوشخنک و بیهوده, مانند اینکه مرگ خواب خوش است و دیگرها ... خود بفریبیم.
خودکشی کنش پیشگزین (default) نیست, کنش پیشگزین «زیستن» است.پ اونایی که خودکشی می کنن چی؟
هر دمی که فروبرده میشود انگیزهای است برای بازدم و دنبالهدهی به زندگی.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خودمونیم شما خیلی لجبازیا:-) من هنوزم میگم از مرک نمی ترسم ولی از بد زندگی کردن چرا! میخوام تا میتونم از زندگیم لذت ببرم بخاطر همینم خدا رو تو زندگیم حذف کردم چرا چون زندگی با اعتقاد به یه لولو سرخرمن واقعن وحشتناک میشه خب از اونجایی هم که به وجود هیچ لولویی اعتقاد ندارم پ برام مرگ ترسی نداره فک کنم این خداباورها هستن که از مرگ می ترسن !
Je pense, donc je suis
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)