• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 401

    جُستار: بی خدا بودن چه حسی دارد؟

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها

      در اینجا به دید من سخن او, سارا نادرست نبود
      که احساس کوچک‌شدگی (تحقیر) کرده و این احساسی بجا بوده.

      یک نمونه‌یِ پندارین (فرضی) بزنیم, بپنداریم یک بیاید نشان بدهد — جوریکه
      کس نزد خودش بپذیرد که این یارو درست میگوید — همه‌یِ چیزهاییکه او در زندگی برایشان ارزش والا
      میپذیرفته, فلسفه‌, نیچه, etc. بی‌ارزش و به درد نخور‌ یا کم ارزش اند; آیا احساس کوچک‌شدگی پیدا نمیشود؟
      ای بابا ! کشتید این سارا را ! دست از سرش بردارید کس دیگری نیست اینجا بهش گیر بدبد؟
      در ضمن حضرت ارباب! من کی گفتم که احساس تحقیر شدگی کردم هان؟؟ کی کجا گفتم در اینجا تحقیر شدم؟؟ بنده تنها از "تحقیر کردن" استفاده کردم که دقیقا در فاز مخالف "تحقیر شدن" است! من همش گفته ام چرا مرا تحقیر میکنید ؟ آیا این جمله به معنای آن است که من تحقیر شده ام؟ شما با گفتن جملاتی چون خب تو در برابر من بنده ای بیش نیستی و یا خدا را قلدر محله نامیدن و......... قصد تحقیرم را داشتید و تحقیرم کردید ولی از آنجا که یک قطره ی کثیف نمی تواند دریا را آلوده کند بنده ام از حرفهای شما حس سرخوردگی بهم دست نداد هیچ بلکه در مسیری که می روم ثابت قدمتر هم شدم!!
      واقعا اینجاست که تفاوت استادها مشخص می شود !!! استاد بنده مفخر ادبیات و یگانه ی شعر و ادب ایران کجا و ......... بگذریم!
      کلام آخر را هم با شعری از استاد نازنینم به پایان می رسانم:
      دریایم و نیست باکم از طوفان
      دریا همه عمر خوابش آشفته است






    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      ای بابا ! کشتید این سارا را ! دست از سرش بردارید کس دیگری نیست اینجا بهش گیر بدبد؟
      در ضمن حضرت ارباب! من کی گفتم که احساس تحقیر شدگی کردم هان؟؟ کی کجا گفتم در اینجا تحقیر شدم؟؟ بنده تنها از "تحقیر کردن" استفاده کردم که دقیقا در فاز مخالف "تحقیر شدن" است! من همش گفته ام چرا مرا تحقیر میکنید ؟ آیا این جمله به معنای آن است که من تحقیر شده ام؟
      =>

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا
      راستش کمی دلم گرفته بود ازرفتار تبعیض آمیزتان. از وقتی این فروم آمدم بجرم مسلمانی خودِ شما چقدر مرا تحقیر کردید
      اگر نوشته‌ها را تنها تحقیر‌آمیز دیده بودید (بی اینکه دچار هیچگونه احساسی بشوید), پس چرا دلتان گرفته بود؟

      اگر با احساس به این دریافت که تحقیر شده‌اید رسیده بودید, پس چرا میگویید همچون احساسی, احساس تحقیر شدگی, پیدا نکرده‌‌اید؟


      : به احساس دلگرفتگی در برابر "تحقیر کردن" دیگران میگویند احساس تحقیرشدگی, یا دست بالا
      به همان چیزی که من در نگر داشتم (کسی از بهمان رفتار دچار بهمان احساس ِ بد بشود).




      کلام آخر را هم با شعری از استاد نازنینم به پایان می رسانم:
      دریایم و نیست باکم از طوفان
      دریا همه عمر خوابش آشفته است

      بحر از باد مخالف میشود شوریده‌تر
      از نصیحت مست را هشیار کردن مشکل است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    3. #3
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      =>



      اگر نوشته‌ها را تنها تحقیر‌آمیز دیده بودید (بی اینکه دچار هیچگونه احساسی بشوید), پس چرا دلتان گرفته بود؟

      اگر با احساس به این دریافت که تحقیر شده‌اید رسیده بودید, پس چرا میگویید همچون احساسی, احساس تحقیر شدگی, پیدا نکرده‌‌اید؟


      : به احساس دلگرفتگی در برابر "تحقیر کردن" دیگران میگویند احساس تحقیرشدگی, یا دست بالا
      به همان چیزی که من در نگر داشتم (کسی از بهمان رفتار دچار بهمان احساس ِ بد بشود).
      اجازه دارم توضیح بدهم؟ و آیا توجیه به توضیحات بنده خواهید داد؟
      بله دلم گرفته بود از رفتار شما اما نه برای خودم ! برای خود شما و رفتار شما ! آخر خیلی عجیب است که با یک کسی بخاطر اعتقاداتش رفتار تبعیض آمیزی داشته باشند!! ولی بخدا اگر من از رفتار شما خم به آبرو آورده باشم ولی خب بخاطر خودتان افسوس خوردم چون انسان بدطینتی نیستید ولی رفتاری که در مقابل مسلمانان انجام می دهید حب چه بگویم.... بگذریم دیگر تمام شد و رفت من گله ای ندارم و هیچ نفرینی هم نمی کنم وقتی می شود دعا کرد ! امیدوارم به آرزوهایتان برسیدید و مسلمانان را بنده ی خود ندانید!






    4. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      باشد شما درست می گویید من که یک بنده بیش نیستم هرچه توضیح می دهم بی فایده است پس باید در مقابلتان سرخم کنم تا دست بردارید!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      مسلمانان را بنده ی خود ندانید!

      کجا کسی شما را بنده‌یِ خودش دانسته؟

      باز هم زمخت-اندیشی. نخست یکی شدن "نشانه‌ها (signs)" با تعریف (definition).
      اینجا هم یکی شدن "بنده‌یِ خداباور در برابر رهای خداناباور" با "بنده‌یِ خود".

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    5. #5
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      کجا کسی شما را بنده‌یِ خودش دانسته؟
      یادتان نمی آید گفتید که نمیتوانید مرا همتای خودتان ببینید و بعد هم فرمودید در برابر من یک بنده ای ! این حرف یعنی چه ؟ یعنی چون بنده ی خدا هستم پس چیستی ام می شود "بنده"؟ چون شما مثال آوردید که یک پزشک در برابر دیگران پزشک هست پس یک بنده در برابر دیگران یک بنده است و از آنجا که شما خودپرست هستید و خدای خودتان ! پس همتراز با خدای من قرار دارید و من همتراز با بندگان شما .......

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      باز هم زمخت-اندیشی. نخست یکی شدن "نشانه‌ها (signs)" با تعریف (definition).
      اینجا هم یکی شدن "بنده‌یِ خداباور در برابر رهای خداناباور" با "بنده‌یِ خود".
      اینکه نشانه با تعریف فرق می کند را همه ی مردم شهر می دانند ولی از آنجا که بنده یک مسلمان هستم خب معلوم است که نفهمم چون یک عقب مانده ام نه؟






    6. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      یادتان نمی آید گفتید که نمیتوانید مرا همتای خودتان ببینید و بعد هم فرمودید در برابر من یک بنده ای ! این حرف یعنی چه ؟
      یعنی چون بنده ی خدا هستم پس چیستی ام می شود "بنده"؟ چون شما مثال آوردید که یک پزشک در برابر دیگران پزشک هست پس یک بنده در برابر دیگران یک بنده است و از آنجا که شما خودپرست هستید و خدای خودتان ! پس همتراز با خدای من قرار دارید و من همتراز با بندگان شما .......
      درسته, یک پزشک در برابر من یک پزشک است, اگر که بخواهیم از نگاه "پیشه" به او بنگریم.
      شما هم در برابر من یک بنده‌اید, اگر که بخواهیم از نگاه "جهانبینی" بنگریم.

      همه‌یِ چیستی یا بهتر بگوییم, کیستی (identity) شما هم در بندگی کوتاه نشده, این کژبرداشت خودتان میباشد.

      در هر چهره‌ای ولی, بخشی از کیستی شما با کنش بندگی گره خورده و در این هم درز نمیرود.







      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سارا نمایش پست ها
      اینکه نشانه با تعریف فرق می کند را همه ی مردم شهر می دانند ولی از آنجا که بنده یک مسلمان هستم خب معلوم است که نفهمم چون یک عقب مانده ام نه؟
      خود این باز میشود زمخت نگری, چون نکته‌یِ سخن این نبوده که شما تفاوت این دو را نمیدانید,
      نکته‌یِ سخن این بوده که شما این دو را جابجا گرفته بودید ( = اشتباه از روی زمخت نگری).

      و چرا خود این باز زمخت نگری بود؟ چون کسیکه تفاوت دو
      چیز را نمیداند راهی هم ندارد آن دو را جابجا بگیرد, برای او آندو یکی‌اند:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      در هر چهره‌ای, شما در گفتگوی دیگر, سرانجام "نشانه‌های یک (sign)" چیز را با تعریف (definition)" آن جابجا گرفتید یا نه؟


      و از آنجاییکه براستی همانجور که گفتید کسی پیدا نمیشود که تفاوت این دو را نداند (مگر آنکه
      هوشبهر بسیار پایین داشته باشد), پس میتوان در خود همین نوشته‌یِ شما ردّ خوبی از
      خُردانگاری مرا هم یافت که پنداشته‌‌اید من پنداشته ام شما دو چیز به این پیش پاافتادگی را از هم نمیدانید.



      پ.ن.
      اگر خوب در سخنان آورده شده بخوانید, میبینید که همین
      شتابزدگی در داوری دیگران است که پیوسته کار دستتان میدهد.
      به دیگر زبان, شما دیگران را پیوسته به پیش داوری, پیش داوری میکنید.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 09-15-2015 در ساعت 02:28 AM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (09-15-2015)

    8. #7
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درسته, یک پزشک در برابر من یک پزشک است, اگر که بخواهیم از نگاه "پیشه" به او بنگریم.
      شما هم در برابر من یک بنده‌اید, اگر که بخواهیم از نگاه "جهانبینی" بنگریم.

      همه‌یِ چیستی یا بهتر بگوییم, کیستی (identity) شما هم در بندگی کوتاه نشده, این کژبرداشت خودتان میباشد.

      در هر چهره‌ای ولی, بخشی از کیستی شما با کنش بندگی گره خورده و در این هم درز نمیرود.









      خود این باز میشود زمخت نگری, چون نکته‌یِ سخن این نبوده که شما تفاوت این دو را نمیدانید,
      نکته‌یِ سخن این بوده که شما این دو را جابجا گرفته بودید ( = اشتباه از روی زمخت نگری).

      و چرا خود این باز زمخت نگری بود؟ چون کسیکه تفاوت دو
      چیز را نمیداند راهی هم ندارد آن دو را جابجا بگیرد, برای او آندو یکی‌اند:





      و از آنجاییکه براستی همانجور که گفتید کسی پیدا نمیشود که تفاوت این دو را نداند (مگر آنکه
      هوشبهر بسیار پایین داشته باشد), پس میتوان در خود همین نوشته‌یِ شما ردّ خوبی از
      خُردانگاری مرا هم یافت که پنداشته‌‌اید من پنداشته ام شما دو چیز به این پیش پاافتادگی را از هم نمیدانید.



      پ.ن.
      اگر خوب در سخنان آورده شده بخوانید, میبینید که همین
      شتابزدگی در داوری دیگران است که پیوسته کار دستتان میدهد.
      به دیگر زبان, شما دیگران را پیوسته به پیش داوری, پیش داوری میکنید.
      بله حق با شماست! چه کسی وقتی آمدم در این سایت گفت من قلانی هستم؟؟ هان؟ یعنی حتی یک بچه هم قادر به تشخیص است که ادبیات بنده و نوشته هایم 180 درجه با فلانی فرق داردو اتفاقا در باب شباهت خود همان شخص که به من تهمت زد نوشته هایش بیشتر به فلانی شباهت داشت! مرا اگر بند بند وجودم را از هم بگسلند هیچ وقت از الفاطظ رکیک استفاده نمی کنم.
      حالا هم که آمده اند و می گیوند تو "mastoor" هم میهنی:)))) من اینشخص را به این فروم دعوت کردم حدود یکی دو ماه پیش از بچه های انجمن شیعی هستند و عقایدشان ولایی است و نه مثل من هپروتانه!
      اصلا برایم مهم نیست چی راجع به من فکر می کنید آره من اصلا فلانی هستم و mastoor هستم اصلا همه ی کاربران ضد شما در همه ی سایتها من هستم:))))

      پ.ن
      دوست داشتم جستاری که اخیرا در فروم موسیقی (که نامش را نمی برم چون می آیید آنجا و اسپم می کنید ) برایتان می گذاشتم تا ببینید چقدر سطح این فروم بالاست همه ی اعضای این فروم از نوازندگان چیره دست هستند بخصوص سازهای زهی و از آنجا که در بینشان معمار هم یافت می شود نمی دانید چه نتهایی را که برای معماری ننوشتند....... واقعا گذری بود از گل (معماری) تا دل (موسیقی)






    9. #8
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      درسته, یک پزشک در برابر من یک پزشک است, اگر که بخواهیم از نگاه "پیشه" به او بنگریم.
      شما هم در برابر من یک بنده‌اید, اگر که بخواهیم از نگاه "جهانبینی" بنگریم.

      همه‌یِ چیستی یا بهتر بگوییم, کیستی (identity) شما هم در بندگی کوتاه نشده, این کژبرداشت خودتان میباشد.

      در هر چهره‌ای ولی, بخشی از کیستی شما با کنش بندگی گره خورده و در این هم درز نمیرود.









      خود این باز میشود زمخت نگری, چون نکته‌یِ سخن این نبوده که شما تفاوت این دو را نمیدانید,
      نکته‌یِ سخن این بوده که شما این دو را جابجا گرفته بودید ( = اشتباه از روی زمخت نگری).

      و چرا خود این باز زمخت نگری بود؟ چون کسیکه تفاوت دو
      چیز را نمیداند راهی هم ندارد آن دو را جابجا بگیرد, برای او آندو یکی‌اند:




      ای خدا از یک عقب مانده ی ذهنی از یک عمله ی جهل از کسی که هنوز به دینی که متعلق به 1400 سال پیش است چه توقعاتی دارید؟ حق دارید که پستهایم را سرسری بخوانید واقعا حق دارید چرا که در پایان ِ کار بازهم حق برای شما خواهد بود ! عرضی نیست! بقول علی گلسرخی: من در این بیدادگاه حرفی برای گفتن ندارم!






    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •