عاملهایِ افسردگی, چه ژنتیکی چه فرهنگی هر در در وابستگی با مدرنیت میباشند.
بخش فرهنگی آن که روشن است, بخش ژنتیکی آن هم در چند نگاه بررسی پذیر است.
یک نمونه, در یک جامعهیِ سنتی نوزادانی که بیماریهایِ ژنتیکی و تن رنجور داشتهاند در همان
سالهایِ آغازین از روی نداشتن توانایی بسنده برای زندگی میمردهاند, ولی در جهان "مدرن", هتّا زمانیکه
راهکار و دورنمایی روشن برای درمان بیماری ژنتیکی نوزاد در دست نیست, او را از راه دارو و
درمان به زور زنده نگه میدارند, چرا که "اخلاقیات سیستم تکنولوژیک" این چنین دیکته میکند.
پادنمونه (مثال نقص) و نکتهیِ گیرا اینجا همین است که این شمار, کسانیکه در جهان "دیروز"
هرگز شانس زندگی نداشتهاند که بخواهند آن را با رنج و درد و بیماریهایِ درمان ناپذیر
به سر برسانند امروز زنده میمانند و این "زندگی" را وامدار مدرنیت و سیستم تکنولوژیک میباشند.
--
بخش دیگری از افسردگی که بر پایهیِ سخن ایشان, مدرنیت هیچ نقشی در آن ندارد:
جنگ (و بیماریهایِ ژنتیکی برآمدهیِ آن).