درست است. وانگهی من دو نوع اشتیاق بیشتر نمیشناسم، یکی اشتیاق ِ بندگی برای دیگری، یکی اشتیاق به بندگی کشیدن از دیگری. اشتیاق به «رهایی» تا پیدا شدن شواهد بیشتر صرفا همان است که پیشتر گفتم(تلاش بندهی کافر به سیستم برای پیریزی سیستمی جدید که در آن نوع ارتباط بندگی و اربابی متفاوت است نه اصل آن).
هرگز نمیتوانیم چیزی را که جرئت پذیرفتنش را نداریم تغییر بدهیم. ابتدا باید بپذیریم که نیاز به بردگی برای دیگران یا به بردگی کشیدن دیگران، نیاز به ایمان، نیاز به قطعیت، نیاز به هستهی بنیادین فکری محکمتر از «مشاهدهی علمی» و نیاز به یک دستگاه اخلاقی نظاممند و عموما مورد توافق نیازهایی هستند قدرتمند، نهادینه، طبیعی و دارای وجوهات مثبت تا بعد ببینیم چه میتوان در موردشان انجام داد. جامعهی لیبرالدموکرات متأخر حاضر نیست بپذیرید چنین رانههایی حتی وجود دارند، چه برسد به جایگاه آنها. امید درمان فاجعه از کسی که تماشای فاجعه برایش ممکن نیست امیدیست واهی.