عجبا ! چه گیری شما داده اید به گیاهخاری! این از تو ،آن هم از مهربد!
آقا ما کمبود داریم به همین دلیل گیاهخار شده ایم، خوب شد؟! راضی شدید؟! بگذارید به درد خودمان بمیریم!
ما نخاهیم لاشه بخوریم چه کسی را باید ببینیم؟!!!
صادق هدایت را هم آدم حساب می کرده اند و با بسیاری از اساتید دانشگاه تهران و نماینده ها و کلا مراوده داشته است، منتها چون خودش تمایلی نداشته که با دزدها و چاپلوسان و بچه زرنگ ها قاطی شود به همین خاطر تنهایی را ترجیح می داده و هتا هنگامیکه به کافه می رفته در یک گوشه می نشسته و با کسی سخن نمی گفته.