شب قبل از بیمارستان رفتن رضا فاضلی باهاش صحبت میکردم، میگفت خوشحاله که احتمالن بعد از این مجبور نیست دردی که این همه سال با خودش این ور اون ور کرده رو تحمل کنه! (منظورش غم از دست دادن دو فرزند بوده)
گفت یک سری دوستانی در آلمان دارم سعی کن باهاشون در تماس باشی و معرفیشون کرد و چند روز بعدش خبر فوتش رو از تیبا دختر کوچکترش گرفتیم!
الان هم یکی دو سالی هست از خانوادش خبر ندارم امیدوارم هر کجا که هستند سالم و سلامت باشند.