راستش من هر چی گشتم چیز مفیدی در کمونیسم پیدا نکردم که پیشتر در جایی پیاده نشده باشه تحت نامها و روشها و سیستمهای دیگه!
به قول یکی از دوستان :
کمونیسم = تقسیم عادلانه فقر!
نه! ما دشمن تراشیم!
یعنی برای خودمون دشمن درست میکنیم. وگرنه از خیلی جهات و نظرها کشورها و کسانی هستند که میبایستی بیشتر از ما دشمن داشته باشند یا اصلن دارند! ولی شرایطشون از ما خیلی بهتره.
نمونه : اسرائیل.
باید باشه.
اینجا باز هم بحث و چانه زنی کارگر مطرح میشه! کارگر اگر تخصص به اندازه کافی داشته باشه قدرت چانه زنیش هم بالاتر میره! یعنی تخصص رابطه مستقیم داره با میزان نفوذ کارگر!
نتیجه این میشه که یک عمله باید یک ماه کار کنه تا 1000 یورو بدست بیاره و در مقابل مهندس طراح شرکت BMW همین پول رو تنها در چند روز یا حتا ساعت به دست میاره.
پس طبیعتن قدرت چانه زدنی مهندس شرکت BMW بیشتر از عمله هه هستش! این تخصص از کجا به دست میاد ؟! از تحصیل، یعنی دقیقن چیزی که مزدک و مهربد پیشتر ابزار دست سرمایه دار برای بهره کشی از مردم میدونستند!
دیگه در اینجا قضاوت در مورد شیوه فکر اینها با خودتان.
کارگر اگر کار نکنه! نظام اقتصادی اون شرکتها و بازار آزاد و ... میخوابه!!! یعنی چی ؟! یعنی همیشه قدرت چانه زنی داره.
از طرفی سرمایه دار هم اگر سرمایه و ابزار کار رو مهیا نکنه نیروی کار کاگر دو زار ارزش نداره!
به عبارتی این یک رابطه دو طرفه (و نه یک طرفه) هستش که کفه ترازو به نفع سرمایه دار همیشه سنگینی میکنه ولی با همه اینها کارگر هم قدرتهای خاص خودش برای اعمال نفوذ رو داره و اگر نمیداشت! هنوز ما داشتیم در قرون وسطا زندگی میکردیم.
در کشورهایی که متعهد به اقتصاد آزاد هستند چنین چیزی میشه غیر قانونی! شما حق داری جنسی که داری رو به هر قیمتی که دوست داری بفروشی! و مردم هم حق دارند اون رو بخرند یا نخرند.
ولی حق نداری آشغال به مردم بفروشی! اسم این میشه رقابت.